به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
مقالات رزومه:

دکتر مهرداد حاجی حسنی

  • جواد کیانی، محمدرضا مرادی*، مهرداد حاجی حسنی

    هدف :

    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش تاب آوری بر بهزیستی روان شناختی و استرس ادراک شده مربیان والیبال انجام شد.

    روش شناسی: 

    پژوهش از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مربیان والیبال مرد استان چهارمحال و بختیاری بودند، برای انتخاب نمونه پژوهش، 30 نفر از مربیان فعال والیبال استان که دارای کارت مربیگری درجه دو به بالا بودند و به طور فعال مشغول به کار مربیگری بودند، انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه تجربی و گواه قرار گرفتند (15 نفر تجربی و 15 نفر گواه). گروه تجربی تحت مداخله آموزش گروهی تاب آوری بر اساس نظریه هندرسون به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. از پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (1989) و پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن (1983) برای جمع آوری داده ها استفاده شد. روایی ابزار توسط 10 نفر از اساتید خبره دانشگاهی و پایایی آن باروش آلفای کرونباخ تایید گردید برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که آموزش تاب آوری تاثیر معناداری بر میزان استرس ادراک شده (001/0=p، 25/30=F) و بهزیستی روان شناختی (001/0=p، 94/30=F) مربیان والیبال داشته است.

    نتیجه گیری

    گنجاندن آموزش تاب آوری در برنامه های آموزشی مربیان والیبال در کاهش استرس و افزایش بهزیستی روان شناختی آنان می تواند موثر باشد.

    کلید واژگان: استرس ادراک شده, بهزیستی روان شناختی, تاب آوری, مربی, والیبال
    Javad Kiani, Mohammadreza Moradi, Mehrdad Hajihasani

    The aim of this study was to investigate the effectiveness of resilience training on psychological well-being and perceived stress of volleyball coaches. All male volleyball coaches in the Chaharmahal and Bakhtiari provinc were randomly divided into groups Resilience training intervention based on the Henderson's theory, and was implemented for 8 sessions of 90 minutes for the experimental group, and the control group did not receive any intervention. The Ryff’s Psychological Welfare Questionnaire and Cohen’s Perceived Stress Questionnaire were used. The results showed that resilience training had a significant effect on the perceived stress and psychological well-being of volleyball coaches. The inclusion of resilience training in training programs of volleyball coaches will be effective.

    Keywords: Resilience, Psychological well-being, Perceived stress, Volleyball coaches
  • مهرداد حاجی حسنی*، منیژه کاوه، راضیه اختیاری

    شیوع رفتارهای پرخطر در جوانان به یکی از مهم ترین و گسترده ترین دل نگرانی های جوامع بشری تبدیل شده است که عاملی برای بعضی از مرگ و میر ها در جوانان بوده و اثرات منفی برای جامعه دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان گرایش به رفتارهای پرخطر و علل موثر بر آن در بین جوانان استان چهارمحال و بختیاری انجام شد. در این پژوهش از روش شناسی دلفی برای بررسی عوامل موثر بر رفتارهای پرخطر و از روش زمینه یابی برای بررسی میزان شیوع و گرایش به رفتارهای پرخطر استفاده شد. در بخش دلفی به شیوه نمونه گیری هدف مند از 5 متخصص به عنوان نمونه استفاده شد و در بخش زمینه یابی نیز 400 نفر از شهرستان های استان چهارمحال و بختیاری انتخاب شدند. در بخش دلفی جهت جمع آوری داده ها در چهار مرحله از طریق پرسش نامه انجام گرفت و برای برآورد میزان شیوع رفتارهای پرخطر نیز از مقیاس سنجش رفتارهای پر خطر جوانان (1989) استفاده شد. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص های آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد، فراوانی و فراوانی درصدی) و آمار استنباطی (هم بستگی و آزمون T مستقل) استفاده شد. نتایج نشان داد شیوع رفتارهای پرخطر در مولفه فعالیت های فیزیکی ناکافی 2/94 درصد، مصرف مواد و مشروبات الکلی 8/14 درصد، مصرف سیگار 0/14 درصد، رفتارهای جنسی پرخطر 8/6 درصد، و صدمه و جراحات غیر عمد 2/5 درصد است. طبق دیدگاه متخصصان در مرحله 4 روش دلفی نیز 7 عامل به عنوان عوامل موثر بر انجام رفتارهای پرخطر مورد توافق اعضاء قرار گرفت. این عوامل عبارت هستند از: عوامل مرتبط با خانواده، دوستان، اختلالات روان شناختی، عوامل هیجانی، وجود آسیب های روان شناختی در کودکی، بیکاری و اعتیاد. پیشنهاد می شود با توجه به میزان شیوع مولفه های رفتارهای پرخطر در شهرستان های استان، برنامه های پیش گیرانه موثری در جهت کاهش این رفتارها طراحی و اجرا شود.

    کلید واژگان: رفتار پرخطر, جوانان, چهار محال و بختیاری
    Mehrdad Hajihasani*, MAnizeh Kaveh, Raziyeh Ekhtiyari

    The aim of this study was to investigate the tendency to high-risk behaviors and the causes affecting it among the youth of Chaharmahal and Bakhtiari province. In this study, Delphi methodology was used to investigate the factors affecting high-risk behaviors and Survey method was used to investigate the prevalence and tendency to high-risk behaviors. In Delphi section, 5 experts were used as a sample by purposive sampling method and in the field survey section, 400 people from Chaharmahal and Bakhtiari province were selected. In the Delphi section, data collection was done in four stages through a questionnaire and to estimate the prevalence of high-risk behaviors, the risky youth behaviors scale (1989) was used. To analyze the research data, descriptive statistics (mean, standard deviation, frequency and frequency) and inferential statistics (correlation and independent t-test) were used.The results showed that the prevalence of high-risk behaviors in the component of inadequate physical activity was 94.2%, drug and alcohol use was 14.8%, smoking was 0.14%, high-risk sexual behaviors was 6.8%, and unintentional injuries were 5%. According to the experts, in stage 4 of the Delphi method, 7 factors were agreed upon by the members as effective factors on performing high-risk behaviors. These factors include: factors related to family, friends, psychological disorders, emotional factors, and the presence of psychological trauma in childhood, unemployment and addiction.It is suggested that considering the prevalence of components of high-risk behaviors in the cities of the province, effective prevention programs be designed and implemented to reduce these behaviors.

    Keywords: high risk behavior, youth, Chaharmahal, Bakhtiari
  • راضیه اختیاری امیری*، مهرداد حاجی حسنی، سحر رئیسی
    مقدمه

    ازدواج یکی از اصلی ترین روابط برای بیشتر بزرگسالان است که تاثیرات متعددی بر سلامت جسم و روان دارد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه سلامت جسمی و روانی در دانشجویان مجرد و متاهل دانشگاه شهرکرد با توجه به کنترل اثر ویژگی های شخصیتی در سال 98-1397 انجام شد.

    روش کار

    پژوهش حاضر توصیفی- مقایسه ای بود.  پژوهش با  400 تن از دانشجویان دانشگاه شهرکرد که با روش در دسترس از نوع سهمیه ای انتخاب شده بودند، اجرا شد. ابزارهای گردآوری داد ه ها شامل: پرسشنامه جمعیت شناختی، "فرم کوتاه 36 عبارتی بررسی سلامت "36-Item Short-Form Health Survey " و " سیاهه شخصیتی نیو "NEO Personality Inventory" بودند. روایی ابزارها به روش روایی صوری و پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفاکرونباخ اندازه گیری شد. جمع آوری داده ها در کلاس درس و یا در خوابگاه دانشجویان صورت گرفت.  تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس نسخه 22 انجام شد.

    یافته ها

     بدون کنترل اثر ویژگی های شخصیتی، در بعد سلامت روانی تفاوت معناداری بین 2 گروه از دانشجویان مجرد و متاهل مشاهده شد (987/6=F، 009/0=P)، بدین معنا که میانگین سلامت روان در دانشجویان متاهل بیشتر از دانشجویان مجرد بود ولی در بعد سلامت جسمی تفاوت معناداری بین دانشجویان مجرد و متاهل یافت نگردید. زمانی که با روش تحلیل کوواریانس اثر نمره های مولفه های شخصیتی به عنوان متغیر همپراش کنترل شد، نتایج بیانگر این بود که همچنان میانگین نمره افراد متاهل در سلامت روان بیشتر از افراد مجرد است اما میانگین نمره سلامت جسمانی افراد مجرد نسبت به افراد متاهل  بیشتر است.

    نتیجه گیری

     با کنترل اثر ویژگی های شخصیتی بر سلامت جسمی و روانی، افراد متاهل از سلامت روانی بیشتری نسبت به افراد مجرد برخوردار بودند. به مشاوران و روانشناسان حیطه ازدواج پیشنهاد می شود در برنامه های آموزشی خود با تاکید بر فواید ازدواج خصوصا در حیطه سلامت روانی، نگاه مثبت تری در افراد نسبت به ازدواج ایجاد نمایند.

    کلید واژگان: سلامت, ازدواج, متاهل, مجرد, جسمی, روانی
    Raziyeh Ekhtiari Amiri*, Mehrdad Hajihasani, Sahar Raeisi
    Introduction

    Marriage is one of the main relationships for most adults, which has many effects on physical and mental health. The aim of this study was to compare the physical and mental health of single and married students of Shahrekord University with respect to controlling the effect of personality traits in 2019-2020.

    Methods

    The present study was descriptive-comparative. The study was conducted with 400 students of Shahrekord University who were selected by convenience methods as Quota sampling. Data collection instruments included: demographic questionnaire, "36-Item Short-Form Health Survey" and "NEO Personality Inventory". The validity of the instruments was measured by face validity and reliability by internal consistency method by calculating Cronbach's alpha coefficient. Data were collected in the classroom or in the dormitory. Data analysis was performed using SPSS. 22.

    Results

    Without controlling the effect of personality traits, a significant difference was observed in the mental health dimension between the two groups of single and married students (F=6.987, P=0.009), meaning that the average mental health of married students was higher than single students. But in terms of physical health, no significant difference was found between single and married students. When the effect of personality component scores as a covariate variable was controlled by analysis of covariance, the results showed that the average score of married people in mental health is still higher than single people, but the average physical health score of single people is higher than married people.

    Conclusions

    By controlling the effect of personality traits on physical and mental health, married people had more mental health than single people. Marriage counselors and psychologists, as well as Broadcasting, are encouraged to create a more positive view of marriage in their educational programs by emphasizing the benefits of marriage, especially in the field of mental health.

    Keywords: Health, Marriage, Married, Single, Physical, Mental
  • مهرداد حاجی حسنی*

    رضایت جنسی عاملی کلیدی در کیفیت زندگی زناشویی است که در دوره های مختلف تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار دارد. گرچه، رضایت جنسی مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته است اما نقش متغیرهای روان شناختی و جمعیت شناختی در حفظ رضایت جنسی در زنان بعد از 40 سالگی چندان روشن نیست. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش پیش بینی کننده عوامل جمعیت شناختی و روان شناختی موثر در رضایت جنسی در زنان بعد از 40 سالگی انجام شد. پژوهش حاضر مطالعه ای توصیفی تحلیلی از نوع مقطعی بود. تعداد 365 زن سالم در محدود سنی 40 تا 65 سال مجموعه پرسش نامه های اعتباریابی شده را تکمیل کردند که شامل پرسش نامه جمعیت شناختی، مقیاس رضایت جنسی (1981)، پرسش نامه ذهن آگاهی (2006) و پرسش نامه نگرانی از تصویر تن (2005) بود. جهت تحلیل داده های پژوهش از آزمون های آماری همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره و آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که رابطه سن با رضایت جنسی (208/-0=r، 001/0P<)، رابطه طول مدت زندگی زناشویی با رضایت جنسی (264/0- =r، 001/0>P) و ذهن آگاهی با رضایت جنسی(425/0 =r، 001/0>P) و نگرانی از تصویر تن با رضایت جنسی (297/0=r، 001/0>P) معنا دار است. نتایج رگرسیون خطی چندگانه نشان داد که طول مدت زندگی زناشویی (588/0-=B، 001/0>P)  ذهن آگاهی (503/0 =B، 001/0>P) و نگرانی در مورد تصویر تن (237/0-=B، 001/0>P) توان پیش بینی رضایت جنسی را دارند و 8/29 درصد واریانس رضایت جنسی زنان را تبیین می کنند. آزمون t مستقل نیز نشان داد که رضایت جنسی در زنان غیریایسه به نحو معناداری بیشتر از زنان یایسه است (01/0>P). پژوهش حاضر نشان داد که رضایت جنسی در زنان بعد از 40 سالگی رابطه معناداری با عوامل روان شناختی (یعنی ذهن آگاهی و تصویر تن) دارد. پیشنهاد می شود مشاوران و روان شناسان حیطه جنسی در طراحی مداخلات درمانی ارتقای رضایت جنسی زنان پس از 40 سالگی از یافته های این پژوهش استفاده نمایند.

    کلید واژگان: رضایت جنسی, روان شناختی, جمعیت شناختی, ذهن آگاهی, تصویر تن, زنان
    Mehrdad Hajihasani *

    Sexual satisfaction is a key factor in the quality of married life that is influenced by different factors in different periods. Although sexual satisfaction has been considered in many studies, the role of psychological and demographic variables in maintaining sexual satisfaction in women after the age of 40 is not very clear. Therefore, the present study aimed to investigate the predictive role of demographic and psychological factors affecting sexual satisfaction in women after 40 years. The present study was a cross-sectional descriptive-analytical study. 365 healthy women in the age range of 40 to 65 years completed a battery of validated questionnaires that included demographic questionnaire, Sexual Satisfaction Scale (1981), Mindfulness Scale (2006) and body image concern scale (2005). Pearson correlation, multivariate regression and independent t-test were used to analyze the research data. The results of Pearson correlation showed that the relationship between age (r = -0.208, P <0.001), duration of marital life (r = -0.264, P <0.001), mindfulness (r = 0.425, P <0.001) and concern about body image (r = 0.297, P <0.001) is significant with sexual satisfaction. Multiple linear regression results showed that duration of marital life (B = -0.58, P <0.001), mindfulness (B = 0.503, P <0.001) and body image concern (B = -0.237, P <0.001) can predict sexual satisfaction and explain 29.8% of the variance of female sexual satisfaction. Independent t-test also showed that sexual satisfaction in non-postmenopausal women was significantly higher than postmenopausal women (P <0.01). The present study showed that sexual satisfaction in women after 40 years of age has a significant relationship with psychological factors (i.e., mindfulness and body image). It is suggested that counselors and psychologists in the field of sexuality use the findings of this study in designing therapeutic interventions to promote the sexual satisfaction of women after the age of 40.

    Keywords: Sexual satisfaction, Psychological, Demographic, Mindfulness, Body Image
  • سیده محبوبه هاشمی شیخ شبانی، مهرداد حاجی حسنی *

    اعتیاد به اینترنت، سازه ای گسترده است که شامل بازی اینترنتی و سایر اشکال استفاده اعتیادی از اینترنت (مثل دانلود اعتیادی، استفاده افراطی از سایت های مربوط به شبکه های اجتماعی و خرید آنلاین اعتیادی) می شود. این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین اعتیاد به اینترنت و رفتارهای پرخطر در جوانان استان چهارمحال و بختیاری انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع هم بستگی بوده است. به روش نمونه گیری تصادفی تک مرحله ای 100 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و پرسش نامه های مقیاس خطر پذیری جوانان ایرانی (IADS) و پرسش نامه اعتیاد به اینترنت یانگ را تکمیل کردند. داده های پژوهش با استفاده از روش های هم بستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بررسی نشان داد که بین اعتیاد به اینترنت و رفتارهای پرخطر رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (374/0). با توجه به این که پژوهش نقش اعتیاد به اینترنت را بر وقوع رفتار های پرخطر نشان داده است، کنترل بیش تر پلیس فتا بر فضای مجازی و آموزش استفاده صحیح از این فناوری ضروری است.

    کلید واژگان: اعتیاد به اینترنت, رفتارهای پرخطر, جوانان, فضای مجازی
  • مهرداد حاجی حسنی*، راضیه اختیاری
    زمینه و هدف

    یکی از گروه های اجتماعی که همواره مورد توجه نهادهای حمایتی هستند و مسایل مشکلات آنان دغدغه ای برای دولت ها هستند زنان سرپرست خانوار می باشند پژوهش حاضر با هدف بررسی راهکارهای توانمندسازی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش اداره کل بهزیستی استان چهارمحال و بختیاری جهت ورود به بازار کار انجام شد.

    روش

    رویکرد پژوهش حاضر از نوع کیفی و روش مطالعه استفاده از آن تکنیک دلفی است. نمونه پژوهش شامل 10 متخصص بودند که متخصصان به شیوه نمونه گیری هدفمند و غیر احتمالی انتخاب شدند. روش دلفی در چهار دور ادامه پیدا کرد. جهت تحلیل نتایج از شاخص های فراوانی، میانگین، انحراف معیار و ضریب توافقی استفاده شد. یافته ها و

    نتایج

    ضریب هماهنگی کندال برای پاسخ های در دور چهارم معادل 63/0 بود که میزان توافق متخصصان را در سطح مطلوب نشان داد. نتایج دلفی در دور چهارم نشان داد که آموزش های شغلی، آموزش مشاغل خانگی، اصلاح ساختارها، آموزش مهارت های اجتماعی، افزایش خودکارامدی، عزت نفس، انگیزش دهی، تخصیص منابع، رفع تبعیض های جنسیتی در دسترس به منابع، تصویب قوانین حمایتی و هدایت استعدادها نقش مهمی در توانمندسازی زنان سرپرست خانوار جهت ورود به بازار کار دارد.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد توجه به مجموعه ای از عوامل روان شناختی، اقتصادی، اجتماعی و حقوقی در توانمندسازی زنان سرپرست خانوار جهت وورد به بازار کار موثر است.

    کلید واژگان: توانمندسازی, زنان سرپرست خانوار, بازار کار, اداره کل بهزیستی, چهار محال و بختیاری
    Mehrdad Haji Hasani*, Razieh Ekhtiari Amiri
    Background and Purpose

    The aim of this study was to investigate the empowerment strategies of women heads of households under the auspices of the General Welfare Department of Chaharmahal and Bakhtiari Province to enter the labor market.

    Method

    The approach of the present study is qualitative and the study method is Delphi technique. The research sample consisted of 10 experts who were selected by purposive and non-probabilistic sampling. The Delphi method continued in four rounds. Frequency, mean, standard deviation and agreement coefficient were used to analyze the results.

    Results

    Kendall coordination coefficient for the answers in the fourth round was equal to 0.63, which showed the level of agreement of experts at the desired level. Delphi results showed that job training, home-based job training, structural reform, social skills training, increasing self-efficacy, self-esteem, motivation, resource allocation, eliminating gender discrimination in access to resources, enacting supportive laws and directing talent play an important role.

    Conclusion

    Empowers women heads of households to enter the job market. According to the obtained results, it seems that paying attention to a set of psychological, economic, social and legal factors is effective in empowering women heads of households to enter the labor market.

    Keywords: Empowerment, women heads of households, labor market, General Welfare Office, Chaharmahal, Bakhtiari
  • سمیه میرزایی، ایلناز سجادیان*، مهرداد حاجی حسنی، غلامرضا منشئ

    طلاق پدیده ای است که آرامش روانی زنان مطلقه را متاثر ساخته و می تواند آسیب های روان شناختی سهمگینی را ایجاد کند. هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر استیگما، علایم اضطراب اجتماعی و ترس از صمیمیت در زنان مطلقه شهرستان شهرکرد بود. این پژوهش، از نوع تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل و جامعه آماری آن، دربرگیرنده زنان مطلقه ای است که در سه ماهه زمستان سال 1398 به مراکز مشاوره شهرکرد مراجعه کرده و دارای پرونده بودند. از بین این افراد، 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر کدام 15 نفر) جایگزین شدند. در این پژوهش، از پرسشنامه استیگما (میرزایی و همکاران، 1398)، اضطراب اجتماعی کانور و همکاران (2000) و ترس از صمیمیت دسکاتنر و تلن (1991) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل اندازه گیری مکرر، تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که گروه درمانی شناختی- رفتاری بر کاهش استیگما (001/ p< 45/27f=)، کاهش علایم اضطراب اجتماعی (001/p< 25/4f=) و کاهش ترس از صمیمیت (001/p< 422/14f=) در زنان مطلقه موثر است. با توجه به برآیندهای به دست آمده می توان نتیجه گیری کرد که مداخله شناختی- رفتاری، یکی از روش های موثر در بهبود ویژگی های روان شناختی زنان مطلقه قلمداد می شود.

    کلید واژگان: گروه درمانی شناختی- رفتاری, استیگما, علائم اضطراب اجتماعی, ترس از صمیمیت, زنان مطلقه
    Somayyeh Mirzaei Suraki, Ilnaz Sajjadian*, Mehrdad Haji Hasani, Gholamreza Manshaei

    Divorce is a phenomenon that affects divorced women’s peace of mind and can cause severe psychological damages. The aim of the present research is to determine the effectiveness of cognitive-behavioral therapy on stigma, symptoms of social phobia and fear of intimacy in divorced women in the city of Shahrekord. This study is of the experimental type with a pre-test, post-test, follow-up design and a control group. Its population consists of divorced women who went to counseling centers in Shahrekord during the three months of winter in the year 1398 and had a record there. From among these individuals, 30 were selected through purposive sampling method and were randomly placed into experimental and control groups (15 individuals each). In this research, the Stigma Questionnaire (Mirzaei et al., 1398), Social Phobia Inventory (Connor et al., 2000), and Fear of Intimacy Scale (Descutner & Thelen, 1991) were implemented in the three stages of pre-test, post-test and follow-up. The data were analyzed using repeated measures analysis. The findings indicated that cognitivebehavioral group therapy is effective on reducing stigma (f = 27.45 p <0.001), reducing symptoms of social phobia (f = 4.25 p <0.001), and reducing fear of intimacy (f = 14.422 p <0.001) in divorced women. According to the obtained results, it can be concluded that cognitive-behavioral intervention is one of the effective methods in improving divorced women’s psychological characteristics.

    Keywords: cognitive-behavioral group therapy, stigma, symptoms of social phobia, fearof intimacy, divorced women
  • فاطمه کی شمس *، مهرداد حاجی حسنی

    اضطراب کرونا پدیده ای نو ظهور است که با شیوع بیماری کرونا سلامت روان انسان ها را تحت تاثیر قرار داده است. ابهام آمیز و ناشناخته بودن این بیماری باعث ایجاد ترس و اضطراب در انسان ها می شود جهت گیری مذهبی به باورهای ارزشی، اعتقادات، اخلاق و نوع نگاه و دیدگاه انسان نسبت به خود و جهان اشاره دارد که به دو دسته درونی و بیرونی تقسیم می شود. افراد دارای جهت گیری مذهبی بیرونی از مذهب برای رسیدن به مقاصد خود و کسب منافع فردی استفاده می کنند و آن را پله برای رسیدن به مناصب و مقام اجتماعی خود می دانند افراد دارای جهت گیری مذهبی درونیبا مذهب خود، زندگی می کنند. در واقع مذهب برای آن ها هدف است نه وسیله ای برای رسیدن به هدف. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین اضطراب کرونا و جهت گیری مذهبی در دانشجویان دانشگاه شهرکرد انجام شد.روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع هم بستگی بوده است. به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 103 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسش نامه جهت گیری مذهبی آلپورت و مقیاس اضطراب کرونا بود.تحلیل داده ها با هم بستگی اسپیرمن نشان داد که بین جهت گیری مذهبی بیرونی و اضطراب کرونا رابطه مستقیم و بین جهت گیری مذهبی درونی و اضطراب کرونا رابطه معکوس وجود دارد.نتایج حاصل از پژوهش، بیان کننده نقش مهم جهت گیری مذهبی بر اضطراب کرونا در دانشجویان است و بیان گر تاثیر جهت گیری مذهبی درونی بر کاهش اضطراب کرونا است. 

    کلید واژگان: جهت گیری مذهبی درونی, جهت گیری مذهبی بیرونی, اضطراب کرونا
    Fatemeh Keyshams *, Mehrdad Hajihasani

    Corona anxiety is an emerging phenomenon that has affected the mental health of humans with the outbreak of corona disease The ambiguity and unknownness of this disease causes fear and anxiety in humans Religious orientation refers to the value beliefs, beliefs, ethics, and the type of human view of oneself and the world, which are divided into two categories, internal and external People with an external religious orientation use religion to achieve their goals and personal interests and consider it as a step to achieve their positions and social status. People with an internal religious orientation live with their religion. In fact, religion is a goal for them, not a means to an end. The aim of this study was to investigate the relationship between corona anxiety and religious orientation in Shahrekord University students. The method of the present study was descriptive and correlational. 103 people were selected as the research sample by convenience sampling method. The instruments used in this study were Allport Religious Orientation Questionnaire and Corona Anxiety Scale. Data analysis with Spearman correlation showed that there is a direct relationship between external religious orientation and corona anxiety and an inverse relationship between internal religious orientation and corona anxiety. The results of the study indicate the important role of religious orientation on corona anxiety in students and indicate the effect of internal religious orientation on reducing corona anxiety.

    Keywords: Internal religious orientation, external religious orientation, corona anxiety
  • مهرداد حاجی حسنی*، ناهید نادری

    سالمندی به عنوان یکی از مهمترین دوره های زندگی با چالش های متعددی از جمله اضطراب مرگ همراه است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سلامت معنوی و حمایت اجتماعی ادراک شده در پیش بینی اضطراب مرگ در سالمندان انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش سالمندان ساکن شهرستان شهرکرد در سال 1399 بود که 385 نفر از آنها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با مقیاس های اضطراب مرگ تمپلر، حمایت اجتماعی ادرک شده زمن و سلامت معنوی پولوتزین و الیسون مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون خطی با نرم افزار SPSS نسخه 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین سلامت معنوی (51/0-=r)، حمایت اجتماعی اجتماعی ادراک شده از سوی خانواده (37/0-=r)، دوستان (30/0-=r) و افراد مهم زندگی (16/0-=r) با اضطراب مرگ سالمندان رابطه معنادار وجود دارد. نتایج رگرسیون خطی نیز نشان داد که سلامت معنوی (001/0=P و 46/0-=β) و حمایت اجتماعی ادراک شده از سوی خانواده (001/0=P و 29/0-=β) می توانند اضطراب مرگ سالمندان را به صورت منفی پیش بینی کنند و 7/26 درصد واریانس اضطراب مرگ سالمندان را تبیین می کنند. بنابراین پیشنهاد می شود مشاوران و روان شناسان حیطه سالمند با بکارگیری تدابیری جهت ارتقای سلامت معنوی و حمایت اجتماعی در سالمندان اضطراب مرگ را کاهش دهند.

    کلید واژگان: اضطراب مرگ, سلامت معنوی, حمایت اجتماعی ادراک شده, سالمندان
    Mehrdad Hajihasani *, Nahid Naderi

    Aging as one of the most important periods of life is associated with many challenges including death anxiety. Therefore, the aim of the current study was to investigate the role of spiritual health and perceived social support in predicting death anxiety in the elderly. The present study was a descriptive-correlational one. The study population consisted of the elderly living in Shahrekord in 2020, among whom 385 were selected using convenience sampling method and were assessed by the scales of Templer Death Anxiety, Zemen Perceived Social Support and Paloutzian & Ellison spiritual health. Data were analyzed using correlation coefficient and linear regression analysis in SPSS software version 22. The results indicated that there is a significant relationship between spiritual health (r=-0.51), perceived social support by family (r=-0.37), friends (r=-0.30) and significant other (r=-0.16) with death anxiety in the elderly. The results of linear regression analysis releaved that spiritual health (P=0.001, β=-0.46) and perceived social support by the family (P=0.001, β=-0.29) can predict negatively the death anxiety in the elderly and explain 26.7% of the variance of death anxiety in the elderly. Consequently, counselors and psychologists in the field of aging are suggested to reduce death anxiety in the elderly, using strategies to promote spiritual health and social support.

    Keywords: death anxiety, spiritual health, Perceived social support, elderly
  • مهرداد حاجی حسنی*، عصمت نصیری

    هدف اصلی پژوهش حاضر پیش بینی رضایت جنسی بر مبنای ویژگی های شخصیتی و جهت گیری مذهبی در زنان متاهل دانشگاه شهرکرد است. پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی از نوع مقطعی است. جامعه پژوهش عبارت است از دانشجویان دختر متاهل دانشگاه شهرکرد در سال 1397 که 190 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با مقیاس های رضایت جنسی، پنج عامل بزرگ شخصیتی و جهت گیری مذهبی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون های هم بستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج هم بستگی پیرسون نشان داد که رابطه باز بودن به تجربه با رضایت جنسی (356/0=r، 001/0P<)، رابطه وجدانی بودن با رضایت جنسی (249/0-=r، 001/0>P) و نیز رابطه جهت گیری مذهبی درونی با رضایت جنسی (253/0=r، 001/0>P) معنادار است. نتایج رگرسیون خطی چندگانه نشان داد که باز بودن به تجربه (650/0=B، 001/0>P) و وجدانی بودن (665/0- =B، 007/0>P) توان پیش بینی رضایت جنسی را دارند (001/0>P) و 8/16 درصد واریانس رضایت جنسی زنان متاهل را تبیین می کنند. نتایج نشان داد که می توان رضایت جنسی زنان را از طریق دو مولفه باز بودن به تجربه و وجدانی بودن پیش بینی کرد. از این رو توصیه می شود در بررسی رضایت جنسی زنان به این مولفه های شخصیتی توجه شود.

    کلید واژگان: رضایت جنسی, ویژگیهای شخصیتی, جهت گیری مذهب
  • مهرداد حاجی حسنی، راضیه رفیعی *

    هدف از مطالعه حاضر بررسی نگرش و شیوع مصرف سیگار در بین دانشجویان شهرکرد است. پژوهش حاضر توصیفی از نوع پیمایشی و جامعه آماری دانشجویان دانشگاه شهرکرد در سال 1398 است که از میان آن ها 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با پرسش نامه مقیاس نگرش نسبت به سیگار کشیدن شور و همکاران (2000) و پرسش نامه جمعیت شناختی مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها از طریق آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (آزمون t مستقل و تحلیل واریانس) تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش حاضر نشان داده 25% از دانشجویان سابقه مصرف سیگار دارند و در بین دختران 12% و در بین پسران 38% سابقه مصرف سیگار دارند. نگرش دانشجویان دانشگاه شهرکرد نسبت به مصرف سیگار 69/63 بوده که نشان می دهد دانشجویان نگرش مثبتی نسبت به مصرف سیگار دارند. نتیجه گیری نشان داد با توجه به این که میزان مصرف سیگار در بین دانشجویان دانشگاه شهرکرد بالا بوده است مسیولان باید تمحیداتی در این مورد بیندیشند.

    کلید واژگان: مصرف سیگار, دانشجو, دانشگاه شهرکرد
  • مهرداد حاجی حسنی، فاطمه حاجی حسنی

    وابستگی یا اعتیاد به مواد مخدر در همه مشاغل، سطوح تحصیلی و طبقه اجتماعی دیده می شود. به نظر می رسد بسیاری از افرادی که به مواد مخدر گرایش پیدا می کنند، از مهارت های اجتماعی بهره اندکی دارند. هدف اصلی این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر کاهش آمادگی پذیری به اعتیاد در دانش آموزان پسر دبیرستان شهرستان رباط کریم است.روش پژوهش حاضر آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و با گروه کنترل است. با روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 20 دانش آموز انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. تعداد جلسات درمان 8 جلسه 5/1 ساعته بوده که در آن مهارت های اجتماعی به گروه آزمایش آموزش داده شد؛ اما گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. ابزار سنجش در این پژوهش، مقیاس آمادگی به اعتیاد زرگری است. داده ها با روش تحلیل واریانس یک راهه بررسی شدند. نتایج نشان داد که تفاوت گروه ها در پس آزمون معنادار بوده است (01/0<p). با آموزش مهارت های اجتماعی به دانش آموزان می توان زمینه کاهش به اعتیاد را فراهم کرد.

    کلید واژگان: مهارتهای اجتماعی, آمادگی به اعتیاد, مواد مخدر
    Introduction

    dependence to narcotic drugs observe in all jobs, educational levels and social class. Seems that the a mount of people who have tendency to narcotic drugs haven’t necessary social skills. The main goal this study was Study of effectiveness social skills training on addiction potential reduction in Robat karim hige school boy student.

    Method

    by available sampling the total of 20 students were chosen and assigned to two groups randomly. 8 sessions therapy were implemented for experimental group. The control group received no intervention. Evaluation device was zargari addiction potential questionnaire.

    Finding

    the outcomes of the ANOVA showed that significant difference in studied groups(p<0/01).

    Conclusions

    social skills training was effective on addiction potential reduction. Key words: social skills, addiction potential , narcotic drugs.

    Keywords: social skills, addiction potential, narcotic drugs
  • مهرداد حاجی حسنی
    زمینه و هدف
    فرسودگی تحصیلی مساله ای مهمی است که با عملکرد ضعیف تحصیلی در ارتباط است. گرچه، توجه زیادی به این مساله شده است، اما پژوهش های محدودی در رابطه با نقش تمامیت خواهی و جو عاطفی خانواده انجام شده است. هدف اصلی پژوهش حاضر پیش بینی فرسودگی تحصیلی در دانشجویان پزشکی دختر دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد در سال تحصیلی 96-1395 بر مبنای تمامیت خواهی و جو عاطفی خانواده بود.
    مواد و روش ها
    این پژوهش از نوع توصیفی است. جامعه پژوهش را دانشجویان پزشکی دختر دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد تشکیل می دادند که 200 نفر از آنها در سال تحصیلی 96-1395 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با مقیاس های فرسودگی تحصیلی Schaufeli و همکاران، تمامیت خواهی بشارت و جو عاطفی خانواده Hilburn-Cobb مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین ± انحراف معیار)، آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که رابطه تمامیت خواهی و فرسودگی تحصیلی (218/0 =r، 001/0P<) و نیز رابطه بین جو عاطفی خانواده با فرسودگی تحصیلی (289/0- =r، 001/0>P) معنی دار است. نتایج رگرسیون خطی چندگانه نیز نشان داد که تمامیت خواهی (193/0=B، 005/0=P) و جو عاطفی خانواده (403/0- =B، 001/0=P) توان پیش بینی فرسودگی تحصیلی را دارند و 2/14 درصد واریانس فرسودگی تحصیلی دانشجویان را تبیین می کنند.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج، در طرح های مداخلاتی، توجه به نقش تمامیت خواهی و جو عاطفی خانواده جهت پیش گیری و یا کاهش فرسودگی تحصیلی دانشجویان ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: فرسودگی تحصیلی, تمامیت خواهی, جو عاطفی خانواده, دانشجویان, شهرکرد
    M. Hajihasani
    Background And Objectives
    Academic burnout is a significant problem associated with poor academic performance. Although there has been increased attention on this issue, literature on the relationship between students’ perfectionism and family emotional climate and burnout is relatively limited. The main purpose of this study was to predict academic burnout in female medical students of Shahrekord University of Medical Sciences in 2016-2017 academic year based on perfectionism and family emotional climate.
    Materials And Methods
    This is a descriptive study. Research population consisted of female medical students of Shahrekord University of Medical Sciences, out of which 200 persons were selected by convenience sampling in 2016-2017 academic year and evaluated using Schaufeli et al. Burnout Inventory, Besharat Perfectionism, and Hilburn-Cobb questionnaire of family emotional climate. Data were analyzed by descriptive statistics (mean ±standard deviation), Pearson’s correlation coefficient as well as multiple linear regression.
    Results
    Pearson’s correlation results showed a significant relationship between perfectionism and burnout (p
    Conclusion
    Considering the obtained results, it seems necessary to pay attention to the role of perfectionism and family emotional climate variables in intervention initiatives to prevent or reduce academic burnout.
    Keywords: Academic burnout, Perfectionism, Family emotional climate, Students, Shahrekord
  • مهرداد حاجی حسنی، فاطمه هاشمی

    وابستگی به مواد یا اعتیاد به مواد مخدر در همه مشاغل، سطوح تحصیلی و طبقه اقتصادی- اجتماعی دیده می شود و مختص به افراد و اقشار خاصی نیست. با توجه به شیوع بالای وابستگی به مواد و دشواری های درمان آن، تلاش در جهت شناسایی عوامل خطر ابتلا به این مشکل در جمعیت های مختلف بسیار ضروری است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبک-های دلبستگی و آمادگی به اعتیاد در دانشجویان پسر و دختر دانشگاه علامه طباطبایی انجام شد. در این پژوهش تعداد 100 نفر از دانشجویان پسر و دختر (هر کدام 50 نفر) دانشگاه علامه طباطبایی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پژوهش به وسیله پرسشنامه های سبک دلبستگی هازان و شیور و پرسشنامه آمادگی به اعتیاد زرگر مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل همبستگی پیرسون نشان داد که رابطه بین سبک دلبستگی ناایمن با آمادگی به اعتیاد در دختران معنادار است، اما بین سبک های دلبستگی پسران با آمادگی به اعتیاد رابطه وجود ندارد. دختران دارای سبک دلبستگی نا ایمن گرایش بیشتری به اعتیاد دارند؛ اما بین سبک های دلبستگی پسران با آمادگی به اعتیاد رابطه ای وجود ندارد، این یافته ها مورد بحث قرار گرفتند.

    کلید واژگان: سبک دلبستگی ایمن, سبک دلبستگی ناایمن, سبک دلبستگی اجتنابی, آمادگی به اعتیاد
  • مهرداد حاجی حسنی، عباس رئیسی سرتشنیزی
    زمینه و هدف
    افزایش طلاق در نیم قرن اخیر یک روند جهانی است که جامعه ایران نیز از آن مصون نمانده است. تغییر در ساختار خانواده با ایجاد فشار و استرس برای تمامی اعضای خانواده همراه است، اما کودکان و نوجوانان را بیشتر تحت تاثیر قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر برآسیب های طلاق والدین در پسران تحت حضانت مادر انجام شد.
    روش
    روش این پژوهش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی است. جامعه آماری پژوهش شامل پسران نوجوان خانواده های طلاق تحت حضانت مادر ساکن شهرستان های استان تهران هستند که با توجه به قاعده اشباع نظری، حجم نمونه 13 نفر تعیین شد. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته و برای تحلیل یافته ها از روش تقلیل گرایی و تفسیری مارشال و راسمن استفاده شد.
    یافته ها و
    نتایج
    پژوهش نشان داد که بیشتر نوجوانان تاثیرات طلاق والدین و فرآیندهای وابسته به آن را به صورت ترکیبی ادراک می کنند. خشونت بین والدین قبل از طلاق و وخیم تر شدن شرایط اقتصادی، کیفیت ارتباط با والدین و تغییر در ارتباط با شبکه های اجتماعی گسترده تر پس از طلاق و نیز ادراک پسران از نوع پاسخ دهی والدین در مورد طلاق با تاثیرات ادراک شده طلاق والدین در ارتباط است. نتایج حاکی است چنانچه نوجوانان درگیر خشونت والدین باشند، حمایت محدودی از شبکه های اجتماعی دریافت کنند و ارتباط بین نوجوانان و والدین بعد از طلاق مطلوب نباشد، تاثیرات منفی طلاق گسترده تر خواهد بود.
    کلید واژگان: طلاق, والدین, آسیب, واکنش عاطفی, واکنش رفتاری, پسران طلاق
  • مهرداد حاجی حسنی، رضا علی نوروزی

    مطالعات گوناگونی در حوزه مدرسه، نظم و امنیت در استان چهارمحال و بختیاری انجام شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی این پژوهش ها برای شناخت تنگناها و ترسیم ماتریس پژوهشی است. پژوهش حاضر با استفاده از روش مطالعه مروری و تحلیل محتوا، اطلاعات موجود در پایگاه های اطلاعاتی در زمینه پژوهش های انجام شده در حوزه مدرسه، نظم و امنیت از جمله طرح های پژوهشی و مقالات را مورد بررسی قرار داده است. جامعه آماری این پژوهش شامل منابع آرشیوی بود که بواسطه پروتکل مروری جمع آوری و طبقه بندی شدند و با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی تجزیه و تحلیل شدند. بر مبنای بررسی های انجام شده، در 2 پژوهش (7/7 درصد) از متغیر نظم، در 21 پژوهش (7/80) از متغیر امنیت و در یک پژوهش (8/3 درصد) از متغیر مدرسه، در یک پژوهش (8/3 درصد) از متغیر مدرسه و امنیت و در 2 پژوهش (7/7 درصد) از متغیرهای نظم و امنیت استفاده شد. نتایج نشان داد که بیشتر موضوعات مرتبط با مقوله امنیت بودند و پژوهش های محدودی به حوزه نظم و مدرسه اختصاص یافته بودند. همچنین، بیشتر پژوهش ها توصیفی بوده اند که با روش های کمی و ابزارهایی نظیر پرسشنامه های استاندارد به گرداوری داده ها پرداخته بودند و یافته دیگر این بود که اغلب پژوهش متمرکز بر شهرستان شهرکرد بوده اند و از این نظر پراکندگی محدودی در اجرای پژوهش ها مشاهده شد. یافته های این مطالعه می تواند در خصوص تدوین برنامه و نقشه راه مسیولین و پژوهشگران کمک کند و راهبردهای سیاست گذاری پژوهشی آینده را در قالب بررسی توصیفی-تحلیلی یافته ها، تنگناها و جهت گیری های پژوهشی گذشته مدرسه، نظم و امنیت روشن تر سازد.

    کلید واژگان: نظم, امنیت, مدرسه, چهار محال و بختیاری
  • مهرداد حاجی حسنی، عفت سادات محمود پناهی*، بهرام میرزاییان
    پردازش حسی و معنایی اطلاعات دو عامل مهم در تعیین واکنش های رفتاری می باشند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه پردازش حسی و معنایی اطلاعات در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و افراد عادی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود و جامعه آماری پژوهش شامل افراد مراجعه کننده به مرکز روانپزشکی ایران بود که به روش نمونه گیری هدفمند 30 بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و 30 فرد عادی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. پردازش حسی و معنایی اطلاعات از طریق پرسشنامه نیمرخ حسی بزرگسالان براون و آزمون افتراق معنایی آزگود مورد ارزیابی قرار گرفتند. از روش تحلیل واریانس چند متغیره(مانووا) جهت تحلیل داده ها استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در مولفه های حساسیت حسی و دورجویی حسی و نیز در تمامی مولفه های پردازش معنایی اطلاعات (بعد زندگی) با افراد عادی تفاوت معناداری دارند(05/0>P). نتایج پژوهش حاضر نشان داد که بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی نقایصی در حساسیت حسی و دوری جویی حسی دارند. به علاوه، در مقایسه با افراد عادی، بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی زندگی را قدرتمندتر، ناآرامتر، خطرناکتر و منفی تر ارزیابی می کنند. این یافته ها مورد بحث قرار گرفتند.
    کلید واژگان: پردازش حسی, پردازش معنایی, اختلال شخصیت مرزی, افراد عادی
    Mehrdad Hajihasani, Effat O. Sadat Mahmoud Panahi *, Bahram Mirzaeian
    Sensory and semantic information processing are two important factors in determining behavioral reactions. The aim of the current study was to compare of sensory and semantic information processing between borderline personality disorder people and normal ones. The descriptive study was causal-comparative (ex post facto) in design and the statistical population of the current study comprised of people who had registered to obtain services from the Psychiatric Center of Iran. The purposive sampling approach was adopted and thirty patients with borderline personality disorder (BPD) and thirty healthy controls were included in the study. Sensory and semantic information processing were assessed with Brown Adult Sensory Profile Questionnaire (BASPQ) and Osgood Semantic Differentiation Questionnaire (OSDQ). MANOVA test was applied to analyze data. The study's results were that individuals with BPD displayed significant differences in components of sensory sensitivity and sensation avoiding and all components of the semantic processing (life's component) (p
    Keywords: Sensory processing, Semantic processing, Borderline personality disorder, Normal individuals
  • مهرداد حاجی حسنی *، منیژه کاوه
    مقدمه
    اشتیاق شغلی حالتی پایدار و مثبت ذهنی است که مرتبط با کار است و نقطه مقابله فرسودگی شغلی است. پژوهش حاضر با هدف تعیین سهم جهت گیری هدف، حمایت سازمانی ادراک شده و پنج عامل بزرگ شخصیت در پیش بینی اشتیاق شغلی انجام شد.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل معلمان زن در شهرستان شهرکرد بود که در سال تحصیلی 94-1393 در دوره متوسطه مشغول به تدریس بودند. حجم نمونه با توجه به جدول مورگان 230 نفر برآورد گردید که از طریق نمونه گیری خوشه ایانتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های جهت گیری هدف وندول(1997)، حمایت سازمانی ادراک شده ایزنبرگر و همکاران(1986)، پنج عامل شخصیت مک کری و کاستا(1985) و اشتیاق شغلی شوفلی و بکر (2003) استفاده شد.
    یافته ها
    جهت تحلیل داده ها از رگرسیون به روش گام به گام استفاده شد. رگرسیون انجام شده در پنج گام نشان داد که دو مولفه جهت گیری هدف(جهت گیری هدف برای تایید عملکرد و جهت گیری هدف برای رسیدن به هدف)، دو مولفه شخصیت(باز بودن به تجربه و روان رنجوری) و حمایت سازمانی ادراک شده سهم معناداری در پیش بینی اشتیاق شغلی دارند.
    نتیجه گیری
    پژوهش حاضر نشان داد مولفه های متفاوت شخصیتی، جهت گیری هدف و نیز حمایت سازمانی ادراک شده می توانند اشتیاق شغلی را پیش بینی کنند. این یافته ها مورد بحث قرار گرفتند.
    کلید واژگان: جهت گیری هدف, حمایت سازمانی ادرک شده, پنج عامل شخصیت, اشتیاق شغلی
    Dr Mehrdad Hajihasani *, Dr Manizhe Kave
    Introduction
    work engagement is a stable and positive state of mind which is associated with work and it protects against job burnout. This study was conducted to determine the contribution of goal orientation, perceived organizational support and big five Factor personality traits in predicting job motivation of female teachers in Shahrekord.
    Methodology
    The design of the study was correlational-survey. In addition, the sample was 230 female teachers in Shahrekord who were teaching in high school in 2013-2014. The sample of the study was selected by cluster sampling. To collect the data, Goal-orientation (VandeWalle,1997), perceived organizational support (Eisenberger, etc, 1986), Five Factor inventory (Costa and McCrae, 1985) and job work engagement (Shaufleie and Becker, 2003) were administered to the participants.
    Results
    Correlation and step regression analyses were utilized to analyze the data. Findings of the study showed that there was a significant relationship among goal-orientation, perceived organizational suppor, Big Five factor personality traits and work engagement (p
    Conclusion
    the present study indicated that different components of personality, goal-orientation and perceived organizational support can work engagement. These findings were discussed.
    Keywords: goal orientation, perceived organizational support, big five Factor personality, work engagement
  • هلیا هوشنگی، مهرداد حاجی حسنی، فریبا حسنی
    هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش والدین و مداخله مدیریت رفتار بر سلامت عمومی مادران کودکان دارای اتیسم تحت درمان دارویی بوده است. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل مادران دارای فرزند اتیسم مراجعه کننده به مرکز درمانی انستیتو روانپژشکی شهر تهران بوده است که به روش نمونه گیری در دسترس، یک گروه 20 نفری از مادران کودکان دارای اتیسم انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل(هر گروه 10 نفر) جایگزین شدند سپس برنامه آموزش والدین و مدیریت رفتار در طی10 جلسه دو ساعته در گروه آزمایش به اجرا در آمد، گروه کنترل هیچ گونه مداخله مشابه ای دریافت نکرد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر استفاده گردید. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش گروهی به شیوه برنامه آموزش والدین و مدیریت رفتار بر مولفه های نشانه های اضطراب، افسردگی و کارکرد اجتماعی موثر بوده است(05/0>P)، اما تاثیر معناداری بر مولفه نشانه های جسمانی نداشته است(05/0
    کلید واژگان: آموزش والدین, سلامت عمومی, اتیسم
    Helia Houshangi, Dr Mehrdad Hajihasani, Dr Fariba Hasani
    Objective
    The aim of this study was to evaluate the effectiveness of Parent Training and Behavior on General Health of mothers of children with autism .
    Method
    This study used a pre-post test semi -experimental design. An Available sampling approach was considered. Two groups of 20 mothers of children with autism were recruited from the list of mothers who registered to obtain services from the Psychiatry Institute of Tehran. They randomly assigned into experimental and control groups (each group = 10 members). Ten sessions of Tong Group Training were implemented for one group and the control group received no similar intervention. To collect data, the General Health Questionnaire of Goldberg and Hiller were used.
    Results
    ANCOVA Test was applied to analyze data. ANCOVA showed statistical significant difference in studied groups.(P>0/05). Parent training approach had a significant impact on mental health of mothers of children with autism. Similar impacts were also reported on symptoms of anxiety, depression and social. However, no significant effect on the components of somatic symptoms was seen.
    Conclusion
    The findings of this study have important implications for psychotherapists. These findings were discussed.
    Keywords: Parent training, General health, Autism
  • مهرداد حاجی حسنی، کیومرث فرح بخش، محمدرضا فلسفی نژاد، سید محمد کلانتر کوشه
    پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر طلاق والدین بر توانمندی روانشناختی پسران انجام شد. پژوهش حاضر مبنایی کیفی دارد. جامعه پژوهش شامل پسران طلاق ساکن شهرستان شهریار بود و جهت انتخاب نمونه از روش نمونه گیری هدفمند استفاد شد. از طریق مصاحبه نیمه عمیق تعداد 13 پسر از خانواده طلاق در دامنه سنی 12 تا 17 سال که تا زمان مصاحبه بین 1 تا 5 سال طلاق والدین را تجربه و تحت حضانت مادر بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. جهت تحلیل یافته ها از از روش تقلیل گرایی و تفسیری مارشال و راسمن استفاده شد. روش تقلیل گرایی و تفسیر شامل مرتب سازی داده ها در طبقات متمایز و کدبندی آنها می باشد. با تجزیه و تحلیل داده ها، مولفه های توانمندی روانشناختی در پنج مقوله شایستگی، معناداری، خود پنداره، تعلق و اعتماد کدگذاری شدند. با توجه به تحلیل مصاحبه با نوجوانان طلاق، عوامل خشونت بین والدین قبل از طلاق، وخیم تر شدن شرایط اقتصادی بعد از طلاق، کیفیت ارتباط با والدین بعد از طلاق، تغییر در ارتباط با شبکه های اجتماعی گسترده تر بعد از طلاق و ادراک فرزندان از نوع پاسخ دهی والدین در مورد طلاق با تاثیرات ادراک شده طلاق والدین در ارتباط بودند. می توان گفت که تاثیرات طلاق والدین و فرایندهای وابسته به آن به طور یکسانی توسط همه نوجوانان ادراک نمی شود. چنانچه نوجوانان درگیر تعارض ها و خشونت والدین باشند، حمایت محدودی از شبکه های اجتماعی دریافت کنند و کیفیت ارتباط بین نوجوانان و والدین بعد از طلاق در سطح پایینی باشد و نوجوانان درک مبهمی از طلاق و شرایط بعد از آن داشته باشند در این صورت تاثیرات منفی طلاق گسترده تر خواهد بود.
    کلید واژگان: فرزندن طلاق, توانمندی روانشناختی, شایستگی, معناداری, خود پنداره, تعلق و اعتماد
    This study aimed to investigation effects of parental divorce on psychological empowerment in boys. The nature of present research is qualitative. The study population consisted of boys with divorced parents who are located in Shahryar. Purposive sampling was performed. Depth interviews were conducted with a total of 13 boys from families who live with their mother and had experienced divorce five or less years. Reduction and Interpretation which developed by Marshall and Rossman were utilized. This method includes sorting data in different classes and encode them. psychological empowerment was coded in five components: Sense of competence, sense of meaning, sense of belonging, , self- concept, sense of trust . also, factors affecting the psychological empowerment in boys who experienced parental divorce were classified in five dimensions. Includes: witnessed and / or were victims of parental violence either for many years prior to the separation, severe economic decline, their relations with parents after divorce, change in social network, theire perception of parents explelanation about divorce. It however seems reasonable for one to conclude that the negative impact of divorce on children can be large if they are exposed to parental arguments, conflicts and violence if they lack support from family and social network members, if they experience a sharp decline in their standard of living if they experience negative changes in relationships with their parent.
    Keywords: children of divorce, psychological empowermen, sense of belonging, self, concept, Sense of competence, sense of trust, sense of meaning
  • مهرداد حاجی حسنی *، فاطمه حاجی حسنی
    هدف

    پژوهش حاضر با هدف ساخت و روایی یابی مقیاس توانمندی روان شناختی انجام شد.

    روش

    طرح پژوهش ترکیبی از نوع اکتشافی بود. جامعه پژوهش شامل نوجوانان پسر از شهرستان های استان تهران بود.  برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تقلیل گرایی روزمن و مارشال و در بخش کمی برای اعتباریابی پرسشنامه از تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی استفاده شد. 

    یافته ها: 

    در مرحله نخست 13 مصاحبه شونده به شش بعد مختلف توانمندی روان شناختی اشاره کردند: احساس تعلق، خود پنداره، احساس شایستگی، احساس اعتماد، حس معناداری. در مرحله دوم پاسخ 507 نفر در مطالعه ای پیمایشی تحلیل شد و روایی شش مقیاس فوق مورد تایید قرار گرفت. روایی شاخص توانمندی روان شناختی بررسی شد و با استفاده از یک مقیاس دیگر همین نتیجه حاصل شد. توانمندی روان شناختی با سخت رویی کوباسا (1979) رابطه مثبت داشت.

     بحث:

    با وجودی که پژوهش هایی در مورد این فرایندها انجام گرفته، برای توانمندی روان شناختی نوجوانان معیار اندازه گیری وجود ندارد. چنین معیاری می تواند اطلاعاتی پیرامون کمبودها و کاستی های نهفته در توانمندی روان شناختی در اختیار درمانگران قرار دهد و آنان را متوجه فقدان جوانبی از فرایند توانمندی روان شناختی کند.

    کلید واژگان: توانمندی روان شناختی, حس اعتماد, حس معنی داری, حس تعلق, حس شایستگی, خود پنداره
    Mehrdad Hajyhasani*, Fatemeh Hajy Hasani
    Purpose

    This study was conducted to Prouduce and Validate empowerment Scale in Male adolescents.

    Method

    The study population consist of  adolescents in Sharyar and Ialam Shar (the province of Tehran). The research design was mixed and exploratory. To analyze the data in qualitative methodused of  Reductionism Marshall and Rossman and in quantitative methods to validate the questionnaire was used exploratory and confirmatory factor analysis.

    Finding

    In the first stage 13 respondents reported six different dimensions of psychological empowerment: sense of belonging, self- concept, Sense of competence ,sense of trust, sense of meaning. Secondly responses of 507 people in the survey were analyzed and validity of six factors were approved. Validity was assessed using a scale of psychological empowerment index, the same result was obtained. Relationship between Psychological empowerment and Kobassa hardiness was positive.

    Conclusion

    Although the research has been done about these processes, there is no measure for adolescents' psychological empowerment. Such a measure will give information about the shortcomings inherent in the  adolescents psychological empowerment to therapists.

    Keywords: psychological empowermen, sense of belonging, self- concept, Sense of competence, sense of trust, sense of meaning
  • مهرداد حاجی حسنی، کیومرث فرح بخش، محمدرضا فلسفی نژاد، سید محمد کلانتر کوشه
    مقدمه
    افزایش نرخ طلاق تلویحات مهمی را برای فرزندان همراه داشته است رابطه بین طلاق والدین و سلامت روانی فرزندان یک رابطه علی- معلولی ساده نیست و الگوهای متفاوتی از واکنش دهی فرزندان به طلاق والدین وجود دارد. بررسی جنسیت فرزند به عنوان عامل احتمالی میانجی در سازگاری فرزندان نسبت به طلاق نیز در برخی از مواقع متناقض بوده است. هدف پژوهش حاضر شناسایی واکنش های روانشناختی پسران به طلاق والدین در یک مطالعه کیفی می باشد.
    روش
    پژوهش حاضر مبنایی کیفی دارد. جامعه پژوهش شامل پسران طلاق ساکن شهرستان شهریار بود و جهت انتخاب نمونه از روش نمونه گیری هدفمند استفاد شد. از طریق مصاحبه عمیق تعداد 13 پسر از خانواده طلاق در دامنه سنی 12 تا 17 سال که تا زمان مصاحبه بین 1 تا 5 سال طلاق والدین را تجربه و تحت حضانت مادر بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. جهت تحلیل یافته ها از از روش تقلیل گرایی و تفسیری مارشال و روزمن استفاده شد. روش تقلیل گرایی و تفسیر شامل مرتب سازی داده ها در طبقات متمایز و کدبندی آنها می باشد.
    یافته ها
    تجزیه و تحلیل داده ها منجر به تولید دو طبقه اصلی گردید که شامل «واکنش های عاطفی» و «واکنش های رفتاری» بود. خرده طبقات واکنش های عاطفی شامل «احساس تسکین، اندوه، خشم، ترکیبی از واکنش های عاطفی» و خرده طبقات واکنش های رفتاری شامل«پختگی، عملکرد تحصیلی و مشکلات رفتاری» می باشد.
    نتیجه گیری
    پژوهش حاضر نشان داد که طلاق و جدایی فرایندهایی اند که به طور یکسان توسط همه فرزندان تجربه نمی شود. همچنین، برخی از تاثیرات می توانند مثبت، منفی و یا ترکیبی از این دو باشد. لذا، می توان گفت که که تاثیر منفی طلاق بر پسران می تواند وسیع باشد. این امر بیانگر ادراک متفاوت فرزندان از طلاق و فرایندهای مرتبط با آن است که که الگوهای متفاوتی از واکنش دهی به طلاق را در پسران موجب می شود. به پژوهشگران آینده توصیه می شود عوامل مختلفی را که موجب واکنش دهی متفاوت پسران به طلاق والدین می شود را مورد بررسی و شناسایی قرار دهند.
    کلید واژگان: پسران طلاق, واکنش های روانشناختی, واکنش های عاطفی, واکنش های رفتاری
    Mehrad Hajihasani, Kiumars Farahbakhsh, Mohammad Reza Falsafinezhad, S. Mohammad Kalantar
    Introduction
    Increasing divorce rates have important implications for children. The causal relationship between parental divorce and mental health of children is not simple and there are different patterns for the response of children to parental divorce. The examination of gender as a possible mediator in the adaptation of children to divorce has, in some cases, rendered contradictory results. The aim of this study was to identify the psychological reactions of boys to parental divorce in a qualitative study.
    Method
    The present study is qualitative in nature. The study population consisted of boys who had experienced parental divorce in Shahriar County, Iran. Subjects were selected using purposive sampling method. In-depth interviews were conducted with a total of 13 boys of 12-17 years of age from families who had experienced separation 1-5 years prior to the time of the interviews and lived with their mothers. Marshall and Rossman’s reduction and interpretation method was used for data analysis. Data reduction and interpretation method involves the sorting of data into categories and coding them.
    Results
    The 2 main themes of emotional reactions and behavioral reactions were achieved through data analysis. The subcategories of emotional reactions include a sense of relief, sadness, anger, and mixed reaction and the subcategories of behavioral reactions included maturity, academic performance, and behavior problems.
    Conclusion
    This study showed that the processes of divorce and separation are not experienced homogeneously by all children. The effects of divorce can be positive, negative, or a mix of the two. It however seems reasonable for one to conclude that the negative impact of divorce on boys can be extensive. This illustrates children’s different perceptions of divorce and its related processes that lead to the different response patterns in boys to divorce.
    Keywords: Sons of divorce, Psychological reaction, Emotional reactions, Behavioral reactions
  • اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی در کاهش آمادگی پذیری به اعتیاد در دانش آموزان
    مهرداد حاجی حسنی *، فاطمه حاجی حسنی

    وابستگی به مواد یا اعتیاد به مواد مخدر در همه مشاغل، مقاطع تحصیلی و طبقه اجتماعی دیده می شود. به نظر می رسد بسیاری از افرادی که به مواد مخدر گرایش پیدا می کنند از مهارت های اجتماعی بهره اندکی دارند. هدف اصلی این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر کاهش آمادگی پذیری به اعتیاد در دانش آموزان پسر دبیرستان شهرستان رباط کریم است. روش پژوهش حاضر آزمایشی و با طرح پیش آزمون -پس آزمون گروه کنترل است. با روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 20 دانش آموز انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. تعداد جلسات درمان، 8 جلسه 5/1 ساعتی بود که در آن مهارت های اجتماعی به گروه آزمایش آموزش داده شد. اما گروه کنترل، آموزشی دریافت نکرد. ابزار سنجش در این پژوهش، مقیاس آمادگی به اعتیاد زرگری است. داده ها با روش تحلیل واریانس یک راهه مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تفاوت گروه ها در پس آزمون، معنادار بوده است و با آموزش مهارت های اجتماعی به دانش آموزان می توان زمینه کاهش اعتیاد را فراهم کرد.

    کلید واژگان: مهارت های اجتماعی, گرایش به اعتیاد, مواد مخدر
    Effectiveness of social skills training on addiction potential reduction of the students
    Mehrdad Haji Hasani *, Fatemeh Haji Hasani

    Dependence to narcotic drugs is seen in all jobs, educational levels and social class. It seems that the large amounts of peoples who have tendency to narcotic drugs have not necessary social skills. The main goal of this research was to study effectiveness of the social skills training on addiction potential reduction in Robat karim hige school boy student. The total of 20 students were chosen and randomly assigned to two groups by using the available sampling method. 8 sessions therapy were implemented for experimental group. The control group received no intervention. The evaluation tools was zargari addiction potential questionnaire. The results showed that there was the significant difference in studied groups. In addition, social skills' training was effective on addiction potential reduction.

    Keywords: social skills, addiction potential, narcotic drugs
  • مهرداد حاجی حسنی، احمد اعتمادی، خدیجه آرین
    هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی رویکرد گشتالت درمانی و درمان شناختی – رفتاری بر میزان ابراز وجود در دانش آموزان پسر دوره راهنمایی شهرستان شهریار بوده است. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون است. از میان مدارس پسرانه دوره راهنمایی تحصیلی شهرستان شهریار در سال تحصیلی 1390 از طریق نمونه گیری خوشه ایدو مدرسه انتخاب و با اجرای پرسشنامه ابراز وجود گمبریل و ریجی 30 نفر که نمره پایینی در این آزمون گرفتند، به صورت تصادفی در سه گروه جایگزین شدند. گشتالت درمانی به مدت 8 جلسه در مورد گروه اول اجرا شد و سپس در مورد گروه دوم 8 جلسه درمان شناختی- رفتاری اجرا گردید. گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی LSD تحلیل شدند. تحلیل کوواریانس نشان داد که بین گروه های مورد مطالعه تفاوت معناداری وجود دارد. آزمون تعقیبی LSD نشان داد که بین گروه کنترل و گشتالت درمانی و نیز بین گروه درمان شناختی- رفتاری و کنترل تفاوت معنادار است.(01/0 p≤)، اما تفاوت بین گشتالت درمانی و درمان شناختی- رفتاری معنادار نیست. یافته ها نشان داد که گشتالت درمانی و درمان شناختی- رفتاری میزان ابراز وجود را افزایش می دهد.
    کلید واژگان: گشتالت درمانی, شناختی, رفتاری, ابراز وجود
    M. Hajihasani, A. Etemadi, Kh Aryan
    This study was conducted to investigate the effectiveness of gestalt therapy and cognitive -behavioral therapy on assertiveness in middle school students. This study was a pre-post test experimental design. By cluster sampling between schools in Sharyar two schools were selected randomly. After conducting Gambrel and Rigy Questionnaire, 30 students were selected and assigned to three groups randomly. 8 sessions of gestalt therapy were implemented for one group and 8 sessions of cognitive- behavioral therapy were implemented for another group. The control group received no intervention. ANCOVA and Post hoc LSD Test were applied to analyze data. ANCOVA showed significant differences between groups. Post hoc LSD Test showed significant difference between the control group and the gestalt therapy and between the control group and cognitive -behavioral therapy group(P≤0/01), but there was no significant difference between the gestalt therapy and the cognitive- behavioral therapy group. Both gestalt therapy and cognitive- behavioral therapy had increased the assertiveness.
    Keywords: gestalt therapy, cognitive, behavioral therapy, assertiveness
  • عمر کیانی پور، احمد اعتمادی، شیوا دولت آبادی، مهرداد حاجی حسنی
    هدف این پژوهش بررسی اثربخشی و مقایسه موسیقی درمانی و شناخت درمانی روی کنترل خشم در نوجوانان پسر بود. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون بود. از میان دانش آموزان پسر ناحیه دو شهرستان رباط کریم از طریق نمونه گیری در دسترس یک مدرسه انتخاب شد و با اجرای پرسشنامه خشم اسپیلبرگر 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه جایگزین شدند. موسیقی درمانی غیرفعال به مدت 8 جلسه روی یک گروه اجرا شد و روی گروه دیگر 8 جلسه شناخت درمانی اجرا شد. گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی شفه تجزیه و تحلیل شدند. تحلیل کوواریانس نشان داد که بین گروه های مورد مطالعه تفاوت معناداری وجود دارد. آزمون تعقیبی شفه نشان داد که بین گروه کنترل و موسیقی درمانی تفاوت معناداری وجود ندارد اما بین گروه کنترل و شناخت درمانی و همچنین بین گروه شناخت درمانی و موسیقی درمانی تفاوت معناداری وجود دارد(01/0>P). اجرای موسیقی درمانی غیرفعال نتوانست در افزایش میزان کنترل خشم تاثیری داشته باشد. اما شناخت درمانی به طور چشمگیری میزان کنترل خشم را افزایش داد.
    کلید واژگان: موسیقی درمانی, شناخت درمانی, کنترل خشم
    Omar Kianipour, Ahmad Etemadi, Shiva Dolatabadi, Mehrdad Haji Hasani Student)
    The present research is aimed at comparison between the effect of music therapy based on Iranian music and cognitive therapy on anger control in adolescent boys. In this study with pre-test/post-test experimental design, a school in district two of RobatKarim City is selected via convenience sampling. Using the Spielberger’s STAX-2 anger expression questionnaire, 30 students are selected and randomly assigned to three groups. The first group received eight sessions of non-active music therapy and the second one underwent cognitive therapy for the same period of time. No intervention was made to the control group. TheANCOVAand Scheffe Posthoc test are applied to analyze the data. The ANCOVA indicates significant difference in the three studied groups. The Posthoc Scheffe test shows no significant difference between the control group and the one receiving music therapy; however, a significant difference is observed between the control group and the cognitive therapy one, as well as between the cognitive and the music therapy groups(P<0/01). Non-active music therapy had no effect on increasing the level of anger control. On the contrary, cognitive therapy enhanced the anger control in the subjects.
    Keywords: music therapy, cognitive therapy, anger control
نمایش عناوین بیشتر...
فهرست مطالب این نویسنده: 27 عنوان
  • دکتر مهرداد حاجی حسنی
    دکتر مهرداد حاجی حسنی
    استادیار مشاوره، گروه مشاوره دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایران
نویسندگان همکار
  • کیومرث فرح بخش
    : 3
    کیومرث فرح بخش
    دانشیار گروه مشاوره، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
  • دکتر محمدرضا فلسفی نژاد
    : 2
    دکتر محمدرضا فلسفی نژاد
    دانشیار گروه سنجش و اندازه گیری، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
  • دکتر سمیه میرزایی
    : 1
    دکتر سمیه میرزایی
  • ایلناز سجادیان
    : 1
    ایلناز سجادیان
    دانشیار گروه روانشناسی بالینی، واحد اصفهان (خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران
  • دکتر محمدرضا مرادی
    : 1
    دکتر محمدرضا مرادی
    استادیار مدیریت ورزشی، دانشگاه شهرکرد، شهرکرد، ایران
  • دکتر رضاعلی نوروزی
    : 1
    دکتر رضاعلی نوروزی
    دانشیار گروه علوم تربینی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان، ، ایران
بدانید!
  • این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شده‌است.
  • مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه می‌کند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایش‌ها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامده‌است.
  • اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال