به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
مقالات رزومه:

دکتر علیرضا صادقی

  • فاطمه آدینه پور*، سید مهدی جعفری، علیرضا صادقی، مرتضی خمیری، سودابه خلیلی

    هدف از پژوهش حاضر ریزپوشانی باکتری های استرپتوکوکوس ترموفیلوس و لاکتوباسیلوس بولگاریکوس با روش کمپلکس کواسرواسیون و پوشش های کازئینات سدیم و پکتین بود. کازئینات سدیم و پکتین در 4= pHبا هم جاذبه الکترواستاتیکی داشته و کمپلکس تشکیل می دهند. با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی، مورفولوژی کواسروات ها بررسی شد. ویژگی های کمپلکس های پکتین و کازئینات سدیم توسط آزمون های طیف سنجی فروسرخ و اندازه گیری اندازه و توزیع ذرات بررسی شد. ویژگی های فیزیکوشیمیایی همچون آب اندازی، pH و اسیدیته و ویژگی حسی نیز بررسی گردید. نتایج نشان داد، راندمان ریزپوشانی باکتری ها با روش کواسرواسیون  6/66درصد بود. اندازه ذرات 565/1 میکرومتر و پتانسیل زتا 16- میلی ولت گزارش شد. تصاویر میکروسکوپ الکترونی، کواسروات هایی کروی شکل و بدون سوراخ و چروک در سطح را نشان داد. نتایج طیف سنجی مادون قرمز نیز ایجاد برهمکنش های الکتروستاتیک بین پکتین و کازئینات سدیم را نشان داد. همچنین ریزپوشانی باکتری ها موجب تغییر معنی داری (p>0/05) در  (0/091) pH± 6/4) و اسیدیته ماست (03/0±1/1) در مقایسه با   pH (1/0 6±/4) و اسیدیته ماست (01/0±8/0) تولید شده با باکتری های آزاد، نشد. آب اندازی ماست های تولید شده با باکتری های ریزپوشانی (1/1±40 درصد) در مقایسه با ماست های تولید شده با باکتری های آزاد (9/0 ±  45درصد) کاهش یافت (p<0/05). ریزپوشانی باکتری ها تاثیر منفی بر ویژگی های حسی همچون رنگ، بو و مزه ماست های تولید شده نداشت (p>0/05) ولی تفاوت معنی داری در بافت ماست های تولید شده با باکتری های ریزپوشانی شده در مقایسه با ماست های تولید شده با باکتری های آزاد مشاهده شد (p<0/05).

    کلید واژگان: استرپتوکوکوس ترموفیلوس, لاکتوباسیلوس بولگاریکوس, کواسروات, ریزپوشانی, کازئینات سدیم, پکتین
    Fatemeh Adinehpour*, Seid Mahdi Jafari, Alireza Sadeghi, Morteza Khomeiri, Soodabe Khalili

    The aim of the current research was microencapsulation of Streptococcus thermophilus and Lactobacillus bulgaricus bacteria by coacervation complex method and sodium caseinate and pectin coatings. Sodium caseinate and pectin have electrostatic attraction together at pH=4 and form a complex. Using a scanning electron microscope, the morphology of coacervates was investigated. The properties of pectin and sodium caseinate complexes were investigated by infrared spectrometry tests and measuring the size and distribution of particles. Physicochemical characteristics such as water absorption, pH and acidity and sensory characteristics were also investigated. The results showed that the efficiency of microencapsulation of bacteria by coacervation method was 66.6%. The particle size was 1.565 micrometers and the zeta potential was reported as -16 mV. Electron microscope images showed spherical coacervate without holes and wrinkles on the surface. The results of infrared spectroscopy also showed the creation of electrostatic interactions between pectin and sodium caseinate. Also, microencapsulation of bacteria caused a significant change (p>0.05) in pH (4.6 ± 0.091) and yogurt acidity (1.1 ± 0.03) compared to pH (4.6 ± 0.1). And the acidity of yogurt (0.8±0.01) produced with free bacteria did not. The water content of yogurts produced with microencapsulated bacteria (40±1.1) was reduced compared to yogurts produced with free bacteria (45±0.9) (p<0.05). Bacterial encapsulation has a negative effect on color sensory characteristics. It did not have the smell and taste of the produced yogurts (p>0/05), but a significant difference was observed in the texture of the yogurts produced with microencapsulated bacteria compared to the yogurts produced with free bacteria (p<0/05).

    Keywords: Streptococcus Thermophilus, Lactobacillus Bulgaricus, Coacervate, Microencapsulation, Sodium Caseinate, Pectin
  • مهدی پور رشیدی، علیرضا صادقی*، امان محمد ضیایی فر، محمد قربانی، زهره مختاری
    استفاده توام از روش های نوین پخت به همراه بستره های تخمیری اهمیت به سزایی در کنترل کپک زدگی نان دارد. در پژوهش حاضر، باکتری اسید لاکتیک غالب خمیرترش سبوس برنج پس از جداسازی و شناسایی مولکولی به عنوان کشت آغازگر در فرآوری نان خمیرترشی به کارگرفته شد. در مرحله بعد، تاثیر استفاده از سامانه پخت آون-فروسرخ، آون-بخار فوق اشباع و آون به منظور جلوگیری از توسعه سطحی قارچ در نان های گندم تولیدی بررسی گردید. توالی یابی محصولات PCR منجر به شناسایی پدیوکوکوس اسیدی لاکتیسی شد. کمترین میزان توسعه سطحی قارچ معادل با 27.06 درصد در نان گندم حاوی تخمیر کنترل شده سبوس برنج پخته شده با آون-بخار مشاهده گردید که در مقایسه با نمونه شاهد به شکل معنی داری (p≤0.05) کمتر بود. نان های گندم حاوی خمیرترش سبوس برنج،  در مقایسه با نان شاهد، در هر سه فرایند پخت توسعه سطحی قارچ کمتر و تخلخل بیشتری داشتند. بیشترین سفتی بافت مربوط به نان گندم حاوی تخمیر کنترل شده سبوس برنج و پخته شده با آون-بخار فوق اشباع و کمترین سفتی نیز مربوط به نان شاهد پخته شده با فرایند مذکور بود. پذیرش کلی نان های تولیدی نیز تفاوت زیادی با یکدیگر نداشت و عمدتا اختلاف معنی داری بین آنها نبود. با توجه به قابلیت های فناوری-عملکردی مناسب جدایه لاکتیکی می توان از آن به عنوان کشت آغازگر محافظت کننده در صنایع تخمیری استفاده کرد. استفاده از فرایند فروسرخ در پخت نان نیز با توجه به سرعت پخت نسبتا بالا و مصرف انرژی پایین، اثر ضد قارچی و حرارت دهی یکنواخت می تواند مفید واقع شود.
    کلید واژگان: پخت فروسرخ, تخمیر کنترل شده سبوس برنج, اثر ضد قارچی
    Mahdi Pourrashidi, Alireza Sadeghi *, Aman Mohammad Ziaiifar, Mohammad Ghorbani, Zohreh Mokhtari
    Simultaneous application of modern baking methods with fermented substrates is of great importance in controlling bread mouldiness. In the present study, predominant LAB was isolated from rice bran sourdough and after molecular identification, it was used as a starter culture in sourdough bread processing. In the next step, effect of using oven-infrared radiation, oven-supersaturated vapor and oven baking systems was investigated on the inhibition of surface mouldiness in produced breads. Sequencing results of the PCR products led to the identification of Pediococcus acidilactici. The lowest level of surface mouldiness with 27.06% was observed in bread containing controlled fermented rice bran baked in an oven-supersaturated vapor, which was significantly (P≤0.05) lower than the control sample. Wheat breads containing rice bran sourdough in all the three baking processes had less fungal surface expansion and more porosity, compared to the control bread. The highest amount of crumb hardness was belonged to wheat bread containing controlled fermented rice bran and baked with oven-supersaturated vapor, and the lowest hardness was related to the control bread baked with this process. The overall acceptability of the produced breads did not differ much from each other, and there was mainly no significant difference among them. Considering the appropriate techno-functional capabilities of the LAB isolated from fermented rice bran, it can be used as a protective starter culture in the fermentation industry. Using the infrared process in bread baking can be useful due to the relatively high baking speed and low energy consumption, antifungal effect and uniform heating.
    Keywords: Infrared Baking, Controlled Fermented Rice Bran, Antifungal Effect
  • فاطمه جعفری کوشکقاضی، علیرضا صادقی*، مهران اعلمی، هدی شهیری طبرستانی، دل آسا رحیمی

    تولید فراورده های پروبیوتیک مبتنی بر غلات، یک راهکار مهم به منظور افزایش میزان مصرف این میکروارگانیسم های مفید در رژیم غذایی روزانه در سطح دنیاست. در مطالعه حاضر، ویژگی های بافتی، خصوصیات حسی و زنده مانی کشت همراه پروبیوتیک در کیک فنجانی حاوی برنج سیاه تخمیر شده با روکش خوراکی مالت مورد بررسی قرار گرفت. بر  اساس نتایج، زنده مانی مخمر پروبیوتیک در روکش خوراکی مالت پس از 6 روز نگهداری به 106 پرگنه در هر گرم از محصول رسید. علاوه بر این، سفتی بافت (77/1529 گرم) و صمغی شدن (14/962) در کیک حاوی برنج سیاه تخمیر شده به شکل معنی داری (05/0<p) نسبت به نمونه شاهد بیشتر بود. با اینحال، تخلخل و پذیرش کلی مناسبی در نمونه مذکور مشاهده شد. بر این اساس، استفاده از مخمر پروبیوتیک در روکش خوراکی مالت به عنوان یک حامل مناسب، قادر به حفظ زنده مانی این کشت همراه در طی دوره ماندگاری کیک در محدوده پیشنهاد شده برای میکروارگانیسم های پروبیوتیک است. با توجه به قابلیت های سلامتی بخش پروبیوتیک ها و مقادیر مصرف کیک فنجانی در رژیم هایی غذایی امروزی، این محصول می تواند انتخاب مناسبی به منظور مصرف مقادیر  بیشتر از میکروارگانیم های مفید باشد.

    کلید واژگان: کیک فنجانی پروبیوتیک, غذای فراسودمند, ویژگی های بافتی, خصوصیات حسی, روکش مالت
    Fatemeh Jafari Koshkghazi, Alireza Sadeghi*, Mehran Alami, Hoda Shahiri Tabarestani, Delasa Rahimi

    Production of probiotic (PRO) cereal-based products is an important strategy to increase consumption amounts of these beneficial microorganisms in our daily diet worldwide. In the present study, textural features, sensory properties and viability of an adjunct PRO culture were determined in supplemented cupcake with fermented black rice (FBR) and coated with malt. Based on the obtained results, survival of the PRO yeast in malt edible coating reached to 106 CFU/g after 6 days of storage in cupcake samples supplemented with FBR. In addition, crumb hardness (1529.77 g) and gumminess (962.14) of the produced cupcake supplemented with FBR were significantly (P<0.05) higher than those of the control sample. Meanwhile, proper porosity and overall acceptability were observed for the aforementioned FBR added cupcake. Accordingly, application of a potential PRO yeast via malt coating as a proper carrier can maintain viability of this adjunct culture during shelf-life period of the product in the recommended dose for PRO products. Considering the health-promoting potentials of PRO and consumed amounts of cupcake, it is a good choice to consume a high dose of PRO in our today’s diet style.

    Keywords: PRO Cupcake, Functional Food, Textural Features, Sensory Attributes, Edible Malt Coating
  • مینا رسولی فر، علیرضا صادقی*، فهیمه حاجی نیا، مریم ابراهیمی، محمد قربانی

    استفاده از خمیرترش حبوبات در بهبود ویژگی های کیفی نان، حایز اهمیت است. در این پژوهش، باکتری های اسید لاکتیک غالب با استفاده از فرآیند مایه گیری3 متوالی از عدس جوانه زده تخمیر شده حاوی عصاره رازیانه، جداسازی و سپس بر اساس خاصیت ضدقارچی بر ضد Aspergillus niger غربال شدند. در ادامه، جدایه منتخب دارای بیشترین اثر ضد قارچی با تکثیر توالی هدف 1500 جفت بازی از ژن 16S rDNA آن و توالی یابی یک طرفه محصولات PCR به روش سانگر شناسایی گردید. در مرحله بعد، تخمیر کنترل شده حاوی جدایه لاکتیکی منتخب (به عنوان کشت آغازگر) در تهیه نان گندم مورد استفاده قرار گرفت. سپس سفتی بافت (N)، حجم مخصوص (cm3g-1)، فعالیت آبی، پذیرش کلی و میزان توسعه سطحی قارچ (%) در نان های تولیدی مقایسه شدند. توالی یابی محصولات PCR منجر به شناسایی Pediococcus acidilactici  به عنوان جدایه لاکتیکی منتخب گردید. افزودن خمیرترش عدس به نان گندم در مقایسه با نان حاوی عدس به شکل معنی داری (0/05>P) سبب کاهش افت وزن و سفتی بافت و همچنین بدون اثر معنی دار باعث افزایش حجم مخصوص آن شد. از بین نان های تولیدی، کمترین مقدار حجم مخصوص به نمونه حاوی عدس و بیشترین مقدار حجم مخصوص به نمونه شاهد اختصاص یافت. همچنین تخمیر و جوانه زنی سبب کاهش رشد سطحی قارچ در نان های تولیدی شد. میزان توسعه سطحی قارچ در نان حاوی عدس جوانه زده تخمیر شده نیز نسبت به نمونه شاهد به شکل معنی داری کمتر بود. علاوه بر این، نان گندم حاوی عدس جوانه زده تخمیر شده بیشترین امتیاز پذیرش کلی را از بین نان های غنی شده به خود اختصاص داد.

    کلید واژگان: اثر ضد قارچی, عدس جوانه زده تخمیر شده, کشت محافظت کننده, نان گندم غنی شده
    Mina Rasoulifar, Alireza Sadeghi *, Fahimeh Hajinia, Maryam Ebrahimi, Mohammad Ghorbani
    Introduction

    Wheat bread is a staple food worldwide, and bread making using sourdough is one of the oldest technologies. In this regard, the use of legume sourdough is important in improving the quality of wheat bread. Sprouted legumes are also proper substrates rich in bioactive compounds for sourdough fermentation to produce enriched products. Furthermore, application of herbal extracts in sourdough formulation is a simple way to enhance organoleptic properties and mold-free shelf-life of the produced sourdough bread. Considering positive effects of sourdough on techno-functional properties of the produced bread, the aim of the present study was to enhance quality parameters of wheat bread using controlled fermented sprouted lentil containing fennel extract.

    Materials and Methods

    In the present study, predominant lactic acid bacteria (LAB) were isolated using the sequential back-slopping process from fermented sprouted lentil containing fennel extract.  The isolates were screened based on their antifungal activities against Aspergillus niger. The selected isolates were identified through amplification of the target sequence with 1500 bp from its 16S rDNA gene and sequencing of the PCR products. After that, controlled fermentation containing selected LAB isolates (as a starter culture) was performed in processing of wheat bread. Crumb hardness, specific volume, water activity, overall acceptability and surface growth rate of the target fungus were compared in the produced breads. In order to determine the effects of the substrate, fermentation and germination, suitable samples were produced. The results of the present study were also analyzed in a completely randomized design with three replications, and Duncan test at P<0.05 significant difference was used to compare the mean.

    Results and Discussion

    Sequencing results of the PCR products (amplicons) led to the identification of Pediococcus acidilactici as the selected LAB isolate. Addition of lentil sourdough to wheat bread significantly (P<0.05) reduced the weight loss and crumb hardness of wheat bread and also increased its specific volume without significant effect. Among the produced breads, the lowest specific volume was belonged to the sample containing lentil and the highest specific volume was observed in the control sample. Moreover, fermentation and sprouting reduced the surface growth of A. niger in the produced breads. The surface growth rate of the fungus in the bread containing fermented sprouted lentil was also significantly lower than those of the control sample. In addition, wheat bread containing fermented sprouted lentil received the highest overall acceptability score among the produced enriched breads. It is reported that the positive effects of controlled sourdough on textural features of the produced bread are mainly associated with the acidification activity of the starter culture used. Production of organic acids and other inhibitory metabolites by the sourdough starter culture is also involved in its antifungal activity in the product. Moreover, production of volatile and non-volatile aroma precursors during sourdough fermentation affect sensory attributes of the sourdough bread.   

    Conclusion

    Nowadays, consumer demand for healthy products with minimal processing and with no synthetic additives such as clean-label foods, and the use of bio-preservatives (application of microorganisms and their metabolites to prevent spoilage and increase the shelf-life of the product) has become a growing trend. Application of legumes as a good source of protein, other nutrients and essential components in bread formulation is important for their use in the daily diet. According to the results of the present study, controlled fermented sprouted lentil containing fennel extract can be used as an antifungal compound and texture improver in bakery industries. Overall, the use of plant extracts with antifungal effects as well as controlled fermentation of sourdough with selected LAB as protective/starter culture can reduce the use of chemical preservatives in bread.

    Keywords: Antifungal Effect, Enriched Wheat Bread, Fermented Sprouted Lentil, Protective Culture
  • فرزانه بلیغی، مهران اعلمی*، علیرضا صادقی

    زمینه مطالعاتی: 

    تولید و بهبود ویژگی های محصولات بدون گلوتن برای بیماران مبتلا به سلیاک، یکی از چالش های مهم در صنایع غذایی می باشد. به همین دلیل، هدف از این مطالعه، بررسی جایگزینی آرد برنج با آرد ماش خام و جوانه زده به جهت بهبود ویژگی های فیزیکوشیمیایی کیک و خمیرابه کیک بدون گلوتن بود.

    روش کار

    در این پژوهش، تاثیر 4 سطح ماش خام و جوانه زده (5، 10، 15 و 20 درصد) روی وزن مخصوص و قوام خمیرابه کیک و همچنین حجم و تخلخل، رطوبت و شاخص های بافت کیک بدون گلوتن مبتنی بر آرد برنج در قالب طرح کاملا تصادفی با 9 تیمار مورد بررسی قرار گرفت.

    نتایج

    بر اساس نتایج این مطالعه مشخص گردید که استفاده از آرد ماش خام و جوانه زده سبب کاهش وزن مخصوص و افزایش قوام خمیرابه کیک می گردد. همچنین افزایش میزان آرد ماش خام و جوانه زده در فرمولاسیون کیک های تولیدی سبب افزایش میزان حجم مخصوص و تخلخل بافت کیک شد. بیشترین میزان رطوبت هنگامی بدست آمد که از 20 درصد آرد ماش جوانه زده در تهیه کیک استفاده شد. طبق نتایج به دست آمده از میزان سختی بافت مغز کیک در همان روز پخت مشخص شد که افزایش میزان آرد ماش (خام و جوانه زده) موجب کاهش سختی بافت کیک می شود.

    نتیجه گیری نهایی: 

    نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از آرد ماش جوانه زده پتانسیل بهبود ویژگی های کیفی نمونه های خمیر و کیک بدون گلوتن را دارد. ب بر اساس نتایج این مطالعه، استفاده از آرد ماش جوانه زده 20 درصد می تواند کیفیت محصولات بدون گلوتن را بهبود بخشد.

    کلید واژگان: کیک فاقد گلوتن, جوانه زنی, ماش, آرد برنج, قوام خمیرآبه
    Farzaneh Balighi, Mehran Alami *, Alireza Sadeghi

    Cake is one of the products consumed by the baking industry, which has an important place among people due to its change in taste and appearance, long shelf life (about 4 weeks) and ease of consumption. Normally, this product is produced with wheat flour that contains gluten. Gluten is a combination of food products found in some grains, such as gliadins and glutenins in wheat, hordins in barley, and secolins in rye, which causes an immunological reaction in celiac patients. Today, the only way to treat this disease is to use a gluten-free diet throughout the patient's life. a gluten-free diet prohibits the consumption of bread, cereals or other foods made from wheat, barley, oat, rye and triticale flour. For this purpose, gluten-free cereals (rice, millet, sorghum and corn) and pseudo-cereals (quinoa, buckwheat and amaranth) can be used in the production of gluten-free products. In the process of rice milling to prepare white rice, a significant part of its minerals and fiber is lost, in the preparation of gluten-free products based on rice flour, the flour of other cereals, the flour of some legumes, or permitted additives should be used so that the resulting product is Nutrients have a good balance and meet the needs of celiac patients, also in rice-based products, compared to wheat-based products, the technological quality is lower due to the lack of proteins forming the viscoelastic network of gluten. producing and improving the characteristics of gluten-free products for celiac patients is one of the most important challenges in the food industry. For this reason, the aim of this study was to investigate effect of replacement of rice flour with raw and sprouted mung bean flours in order to improve the physicochemical characteristics of gluten-free cake and dough. Mung beans with the scientific name Vigna radiate is an annual plant belonging to the Fabaceae family and is a cheap and convenient source of protein, minerals and vitamins and belongs to the group of gluten-free legumes. Whole mung bean contains several anti-nutritional factors such as saponin, phytic acid and tannin. Sprouting is a conventional and inexpensive way to improve the nutritional properties of legumes, and during this process, a significant part of these factors removed. During germination, which is a natural process during seed growth, the stored compounds that are usually used for respiration and the synthesis of new cells before the growth of the embryo are destroyed and complex biochemical and physiological reactions occur that cause extensive changes in the composition or morphology of the beans. In the present study, the effect of 4 levels of raw and sprouted mung beans (5, 10, 15 and 20%) on the specific weight and consistency of the cake batter, as well as the volume and porosity, moisture and textural features of the gluten-free cake based on rice flour in a completely randomized design with 9 treatments were investigated. The results of analysis of variance showed that the use of whole and sprouted mung bean flour in the cake formulation led to a significant decrease (P<0.05) in the specific weight of the dough compared to the control sample, which could be due to the trapping of more air bubbles in the cake dough. The highest specific weight was related to the control sample and the lowest specific weight was related to TM15 treatment. The addition of sprouted mung bean flour at different replacement levels caused a significant (P<0.05) increase in dough consistency compared to the control sample containing 100% rice flour, and this increase was more significant when 20% of sprouted mung bean flour was used. Also, the addition of whole mung bean flour to the formulation caused a significant increase in the consistency of cake batter compared to the control sample, but the use of 15% and 20% levels of whole mung bean flour was not significantly different from each other. The reason for increasing the consistency of cake batter can be attributed to the increase in water absorption capacity and water trapping and connection with the protein network of batter flour, which leads to a decrease in their mobility. On the other hand, the presence of more protein in whole and sprouted mung bean flour can be another reason for increasing the dough consistency of cakes containing mung bean flour compared to the control sample. By examining the results of the effect of adding whole and sprouted mung bean flour on the cake volume index, it was found that the samples containing whole and sprouted mung bean flour increased this component at a significant level (P<0.05) compared to the control sample, the reason for which can probably be The high amount of protein in mung beans and the subsequent increase in the creation of protein networks as well as the improvement of protein network formation due to the increase in mung bean flour proteins and the increase in gas retention were attributed. The lowest specific volume related to the control sample and also the cake containing 20% sprouted mung bean flour had the highest specific volume compared to other samples. The improvement of the specific volume in these treatments can be related to the increase in the consistency and viscosity of the cake batter, and these changes increase the entry of air bubbles into the cake batter during mixing, as well as the storage capacity of the air bubbles inside the cake during baking. The results of the effect of adding raw and sprouted mung bean flour in the rice-based gluten-free cake formulation showed that the control sample had the lowest porosity and the TS20 treatment, which contains the highest amount of sprouted mung bean flour, had the highest porosity. The porosity of the treatments when sprouted mung bean flour was used was more than the porosity of the samples that used raw mung bean flour. The reason for this can be attributed to the amount of protein of mung bean flour combined with rice flour, which by increasing it to a certain amount, causes the stability of gas cells and delay in staleness. Also, the increase in porosity can be due to the decrease in size and increase in the number of gas cells and its uniform distribution in the product texture. in the present study, a direct relationship between volume and porosity was observed. on the baking day, the moisture content of the cake core increased significantly (P<0.05) when using sprouted mung bean flour at levels of 5-20% and whole mung bean flour at levels of 15 and 20% compared to the sample prepared from 100% rice flour. The sample prepared from the TS20 treatment had a higher moisture content than the other sprouted and whole mung bean flour treatments. Most of the changes were significant until the third day, and on the seventh day of storage, the moisture content of the samples decreased slightly, and as in the previous two days, the TS20 treatment sample had the highest moisture content. The increase in moisture content of cakes containing mung bean flour can probably be due to the absorption of more water and the ability to maintain more moisture of mung bean flour than rice flour. the cake core hardness of all samples increased with increasing storage time. The decrease in moisture and the easier migration of moisture from the core of the cake to the cake shell as a result of the absence of gluten is the main cause of staleness in gluten-free products. According to the results obtained from the hardness of the cake core texture on the same day of baking, it was found that increasing the amount of mung bean flour (raw and sprouted) reduces the hardness of the cake texture. The highest hardness on the day of cooking was related to the control treatment, which had a significant difference (P<0.05) with other treatments, and the lowest hardness was related to the TS20 treatment. The decrease in hardness in cakes prepared with rice and mung bean flour with increasing mung bean ratio is probably because the contents of fiber, lipids and proteins, by affecting gelatinization and staleness, cause a decrease in hardness. As a result, the results of this study showed that the use of sprouted mung bean flour has the potential to improve the quality characteristics of gluten-free batter and cake samples. In this way, to increase consumer demand for products without artificial additives, the use of sprouted mung bean flour can improve the quality of gluten-free products. According to the results of this study, the use of 20% sprouted mung bean flour can improve the quality of gluten-free products.

    Keywords: Gluten-Free Cake, Sprouting, Mung Beans, Rice Flour, Batter Consistency
  • شادی آتشگاهی، علی مویدی*، علیرضا صادقی ماهونک، هدی شهیری طبرستانی

    آب پنیر سویا محصول جانبی فرآیند تولید پنیر توفو و ایزوله پروتئین سویا است که دارای مقدار قابل توجهی ترکیبات مغذی مانند پروتئین، آمینواسید، اولیگوساکارید و ایزوفلاون می باشد. در این پژوهش، تخمیر آب پنیر سویا با استفاده از باکتری های اسید لاکتیک با هدف افزایش محتوای ترکیبات فنلی و گاما-آمینو بوتیریک اسید و فعالیت آنتی اکسیدانی محصول تخمیر شده صورت گرفت. برای این منظور، ابتدا 8 سویه لاکتیکی مختلف غربال گری شدند و در مرحله بعد فعالیت موثرترین سویه ها و شمارش سلولی آن ها در طول تخمیر بررسی شد. نتایج نشان داد تمامی جدایه ها قادر به رشد در آب پنیر سویا بودند و افزایش زمان گرمخانه گذاری باعث کاهش معنی دار pH تمام نمونه ها از 5/75 به 4/5 شد. از بین 8 جدایه LAB، Lactiplantibacillus plantarum MCM4 و Weissella confusa MDM8 فعالیت بالاتری از نظر تولید اسید، افزایش محتوای TPC و فعالیت پروتئولیتیک نشان دادند. نمونه تخمیر شده توسط L. plantarum MCM4 بیشترین محتوای آمینو اسیدهای آزاد (1/73 میلی گرم در میلی لیتر) و نمونه تخمیر نشده با 0/9 میلی گرم در میلی لیتر کمترین مقدار را داشت. علاوه بر این، بیشترین میزان آمینو اسید آزاد پس از تخمیر 36 و 24 ساعت در نمونه تخمیر شده با L. plantarum MCM4 مشاهده شد. غلظت گابا از 6/15 میلی-گرم در 100 میلی لیتر (تخمیر نشده) تا 24/175 میلی گرم در 100 میلی-لیتر (SW تخمیر شده با L. plantarum MCM4) متغیر بود. همچنین همبستگی مثبتی بین شمارش سلولی و شدت پروتئولیز مشاهده شد. به طور کلی L. plantarum  و W. confusa به خوبی در آب پنیر سویا رشد کردند و منجر به افزایش ترکیبات بالقوه زیست فعال در محصول نهایی شدند. بنابراین، تخمیر با L. plantarum MCM4  و MDM8 W. confusa م ی تواند به عنوان روشی برای ایجاد ارزش افزوده در آب پنیر سویا در نظر گرفته شود.

    کلید واژگان: باکتری های لاکتیک اسید, تخمیر, زیست پالایش, گاما-آمینوبوتیریک اسید
    Shadi Atashgahi, Ali Moayedi *, Alireza Sadeghi Mahoonak, Hoda Shahiri Tabarestani

    Soy whey (SW) is a byproduct from tofu and soy protein isolate (SPI) production that contains various nutrients such as protein, amino acids, minerals, carbohydrates, isoflavones. In this study, SW was fermented with lactic acid bacteria (LAB) with the aim to enhance total phenolic contents (TPC), Gamma amino butyric acid (GABA) and antioxidant activity. Eight different LAB strains were selected and the activity and cell counts of the most potent strains were investigated during fermentation. The results showed that all the isolates were able to grow in SW and the increase in incubation time led to significantly (p<0.05) decrease the pH of all samples from 5.75 to 4.5. Among eight LAB isolates, Lactiplantibacillus plantarum MCM4 and Weissella confusa MDM8 showed higher activity in terms of acid production, increase in TPC content and proteolytic activity. The sample fermented by L. plantarum MCM4 had the highest content of free amino acids (1.73 mg/ml) and the unfermented sample with 0.9 mg/ml had the lowest content. GABA concentration varied from 6.15 mg/mL (unfermented) to 24.175 mg/100 mL (SW fermented with L. plantarum MCM4). In this research, it was found that fermentation increased the antioxidant capacity of SW in such a way that the highest amount was observed in sample fermented with Lactiplantibacillus plantarum MCM4. A positive correlation (R2= +0.72) was found between viable cell counts and proteolysis. It can be concluded that, fermentation with L. plantarum MCM4 and W. confusa MDM8 can be applied as an approach to valorize SW.

    Keywords: Biorefinery, Fermentation, Gamma Aminobutyric Acid, Lactic Acid Bacteria
  • فروغ یعقوبی، علی مویدی*، مرتضی خمیری، علیرضا صادقی
    سابقه و هدف

    بتا-گالاکتوزیدازها آنزیم هایی از خانواده گلیکوزید هیدرولاز EC (3.2.1.23) هستند که هیدرولیز برخی دی ساکاریدها را کاتالیز نموده و کاربردهای گسترده ای در صنایع غذایی دارند. همچنین برخی بتا-گالاکتوزیدازها واکنش ترانس-گالاکتوزیلاسیون را کاتالیز می کنند. این مطالعه با هدف جداسازی قارچ های مولد بتا-گالاکتوزیداز از چند نمونه پنیر سنتی و آب پنیر و تعیین فعالیت آنزیمی تحت شرایط مختلف (دما، زمان، pH و کاتیون های مختلف) انجام شد.

    مواد و روش ها

    ابتدا مخمرها و کپک ها جداسازی و از نظر توانایی تولید بتا-گالاکتوزیداز با استفاده از محیط کشت کروموژنیک حاوی 5-bromo-4-chloro-3-indolyl-beta-D-galacto-pyranoside (X-gal) غربالگری شدند. پس از غربالگری، شناسایی ژنوتیپی قوی ترین کپک ها و مخمرهای جدا شده با توالی یابی قطعه ای از ژن rDNA ITS انجام گرفت. سپس، فعالیت هیدرولیزی محلول خام آنزیم بتا-گالاکتوزیداز به دست آمده از جدایه های منتخب با استفاده از ortho-Nitrophenyl-b-galactoside (ONPG) به عنوان سوبسترا در شرایط مختلف (سطوح مختلف دما، زمان، pH و کاتیون های مختلف (Mn2+، Mg2+، Zn2+، Cu2+) ارزیابی شد. در نهایت، فعالیت ترانس-گالاکتوزیلاسیون محلول خام آنزیمی منتخب مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها و

    نتیجه گیری

    نتیجه توالی یابی محصول PCR منجر به شناسایی ایزوله های MM24، MT12 و MW14 به ترتیب به عنوان Kluyveromyces lactis H1-3 (99.57%)، Kluyveromyces lactis E3 (97.53%) و Penicillium (brevicom) (100%) شد. بررسی فعالیت آنزیم های بتاگالاکتوزیداز تولید شده توسط جدایه های MM24، MT12 و MW14، فعالیت بالاتری را برای آنزیم خام به دست آمده از K. lactis MM24 نشان داد. همچنین بیشترین فعالیت در دمای 37 درجه سانتی گراد، pH 7 و زمان واکنش 30 دقیقه مشاهده شد. کاتیون های مختلف بر فعالیت آنزیمی در غلظت های 0.1 و 1 میلی مولار تاثیری نداشتند، با این حال فعالیت آنزیم به طور کامل در برابر Cu2 + و Zn2 + در غلظت 10 میلی مولار مهار شد. علاوه بر این در غلظت 10 میلی مولار، Mn +2 وCa+2 فعالیت آنزیمی را به ترتیب حدود 80% و 65% مهار کردند.نتایج به دست آمده از کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (HPLC) فعالیت هیدرولیتیک آنزیم خام منتخب را روی لاکتوز تایید نمود. با این حال، فعالیت ترانس گالاکتوزیلاسیون در این مطالعه مشاهده نشد. به طور کلی، K. lactis MM24 جداسازی شده در پژوهش حاضر می تواند به عنوان سویه جدید مولد بتا-گالاتوزیداز در نظر گرفته شود.به طور کلی، K. lactis MM24 جداسازی شده در پژوهش حاضر می تواند به عنوان سویه جدید مولد بتا-گالاتوزیداز در نظر گرفته شود. به طور کلی، K. lactis MM24 جداسازی شده در پژوهش حاضر می تواند به عنوان سویه جدید مولد بتا-گالاتوزیداز در نظر گرفته شود.

    کلید واژگان: بتاگالاکتوزیداز, ترانس گالاکتوزیلاسیون, شناسایی مولکولی, فعالیت آنزیم
    Forough Yaghoubi, Ali Moayedi *, Morteza Khomeiri, Alireza Sadeghi
    Background and Objective

    ß-galactosidases are enzymes of the glycoside hydrolase family EC (3.2.1.23) that catalyze the hydrolysis of some disaccharides with wide applications in the food industry. Also, some ß-galactosidases have transgalactosylation activity. This study aimed to isolate ß-galactosidase-producing fungi from several traditional cheese and whey samples and to determine the enzymatic activity under the various conditions (temperature, time, pH, and different cations).

    Material and Methods

    Yeasts and molds were isolated and screened for the ability to produce beta-galactosidase by a chromogenic test containing 5-bromo-4-chloro-3-indolyl-Beta-D-galacto-pyranoside (X-gal) in the media. After screening, the most promising isolated molds and yeasts were identified genotypically by ITS rDNA sequencing. Then, the hydrolytic activity of crude beta-galactosidase was evaluated using ortho-Nitrophenyl-β-galactoside (ONPG) as the substrate under different conditions (different levels of temperature, time, pH, and various cations Mn2+, Mg2+, Zn2+, Cu2+). Finally, the possibility of transgalactosylation activity of the selected enzyme was investigated.

    Results

    The results of PCR product sequencing resulted in the identification of isolates MM24, MT12, and MW14 as Kluyveromyces lactis H1-3 (99.57%), Kluyveromyces lactis E3 (97.53%), and Penicillium brevicompactum (100%), respectively. Investigating the activity of ß-galactosidase produced by MM24, MT12, and MW14 isolates showed a higher activity for the crude enzyme from K. lactis MM24. Moreover, the highest activity was found at 37°C, pH 7, and 30 min reaction time. Different cations did not significantly influence the enzymatic activity at 0.1 and 1mM, however it was completely inhibited against Cu+2 and Zn+2 at 10 Mm. Furthermore, 10 mM Mn+2 and Ca+2 inhibited enzymatic activity by about 80% and 65%, respectively. High-performance liquid chromatography (HPLC) analysis confirmed ß-galactosidase activity on lactose, whereas no transgalactosylation activity was observed in this study.

    Conclusion

    Overall, K. lactis MM24 isolated in the current study can be considered as a new isolate for ß-galactosidase production.

    Background and Objective

    ß-galactosidases are enzymes of the glycoside hydrolase family EC (3.2.1.23) that catalyze the hydrolysis of some disaccharides with wide applications in the food industry. Also, some ß-galactosidases have transgalactosylation activity. This study aimed to isolate ß-galactosidase-producing fungi from several traditional cheese and whey samples and to determine the enzymatic activity under the various conditions (temperature, time, pH, and different cations).

    Material and Methods

    Yeasts and molds were isolated and screened for the ability to produce beta-galactosidase by a chromogenic test containing 5-bromo-4-chloro-3-indolyl-Beta-D-galacto-pyranoside (X-gal) in the media. After screening, the most promising isolated molds and yeasts were identified genotypically by ITS rDNA sequencing. Then, the hydrolytic activity of crude beta-galactosidase was evaluated using ortho-Nitrophenyl-β-galactoside (ONPG) as the substrate under different conditions (different levels of temperature, time, pH, and various cations Mn2+, Mg2+, Zn2+, Cu2+). Finally, the possibility of transgalactosylation activity of the selected enzyme was investigated.

    Results

    The results of PCR product sequencing resulted in the identification of isolates MM24, MT12, and MW14 as Kluyveromyces lactis H1-3 (99.57%), Kluyveromyces lactis E3 (97.53%), and Penicillium brevicompactum (100%), respectively. Investigating the activity of ß-galactosidase produced by MM24, MT12, and MW14 isolates showed a higher activity for the crude enzyme from K. lactis MM24. Moreover, the highest activity was found at 37°C, pH 7, and 30 min reaction time. Different cations did not significantly influence the enzymatic activity at 0.1 and 1mM, however it was completely inhibited against Cu+2 and Zn+2 at 10 Mm. Furthermore, 10 mM Mn+2 and Ca+2 inhibited enzymatic activity by about 80% and 65%, respectively. High-performance liquid chromatography (HPLC) analysis confirmed ß-galactosidase activity on lactose, whereas no transgalactosylation activity was observed in this study.

    Conclusion

    Overall, K. lactis MM24 isolated in the current study can be considered as a new isolate for ß-galactosidase production.

    Keywords: ß-Galactosidase, Transgalactosylation, Molecular Identification, Enzyme Activity
  • علیرضا ضیایی ریزی، علیرضا صادقی*، حسن فیضی، سید مهدی جعفری، حسین پور عبدالله

    استفاده از تخمیر کنترل شده حبوبات به همراه عصاره آبی گیاهان معطر به لحاظ بهبود ویژگی های کیفی نان گندم حائز اهمیت است. در این پژوهش پس از تخمیر تصادفی خمیرترش ماش حاوی عصاره گلبرگ زعفران، باکتری اسید لاکتیک غالب جدا شده به عنوان کشت آغازگر در تخمیر کنترل شده خمیرترش مورد استفاده قرار گرفت و سپس ویژگی های نان های گندم تولیدی از نظر بافت، توسعه سطحی قارچ و پذیرش کلی بررسی شد. توالی یابی محصولات PCR منجر به شناساییLevilactobacillus brevis  به عنوان جدایه لاکتیکی غالب خمیرترش گردید. فرآوری نان گندم با خمیرترش ماش حاوی باکتری مذکور و عصاره گلبرگ زعفران نیز نه تنها ویژگی های بافتی و پذیرش کلی نان های تولیدی را بهبود بخشید بلکه ماندگاری آنها را در برابر توسعه سطحی Aspergillus niger افزایش داد. بر اساس نتایج حاصل، نان گندم حاوی ماش تخمیر شده و عصاره گلبرگ زعفران با سفتی بافت 21/10 نیوتن و تخلخل 16/16%، مناسب ترین ویژگی های بافتی را  نسبت به سایر نمونه ها نشان داد. همچنین نمونه مذکور با 33/%44، بیشترین قابلیت ممانعت از رشد قارچ شاخص را نسبت به سایر نمونه ها دارا بود. علیرغم اینکه استفاده از ماش و عصاره گلبرگ زعفران به تنهایی در فرمولاسیون نان گندم تاثیر زیادی در کاهش توسعه سطحی قارچ نداشت اما استفاده توام از عصاره گلبرگ زعفران و ماش تخمیر شده به شکل معنی داری (05/0< P) بر کاهش رشد سطحی قارچ موثر بود. با توجه به قابلیت های فناوری-عملکردی مناسب تخمیر کنترل شده خمیرترش ماش حاوی عصاره گلبرگ زعفران، می توان از آن به عنوان یک بهبود دهنده طبیعی در صنایع نانوایی استفاده نمود.

    کلید واژگان: ماش تخمیر شده, عصاره گلبرگ زعفران, کشت آغازگر, اثر ضد قارچی, ماندگاری نان
    Alireza Ziaee Rizi, Alireza Sadeghi*, Hassan Feizi, Seid Mahdi Jafari, Hossein Purabdolah

    The use of controlled fermented legumes along with the aqueous extract of aromatic plants is important in terms of improving the quality characteristics of wheat bread. In the present study, after spontaneous fermentation of mung bean sourdough containing saffron petal extract, the predominant lactic acid bacteria (LAB) isolate was used as a starter culture in controlled fermented sourdough, and then the characteristics of the produced wheat breads in terms of texture, surface expansion of fungi and overall acceptability were investigated. Sequencing results of PCR products led to the identification of Levilactobacillus brevis as the predominant LAB isolated from sourdough. Processing of wheat bread with mung bean sourdough containing mentioned bacteria and saffron petal extract not only improved the textural features and overall acceptability of the produced bread, but also increased their resistance towards the surface expansion of Aspergillus niger. Based on the results, wheat bread containing fermented mung bean and saffron petal extract showed the best textural features compared to other samples with crumb hardness of 10.21 N and porosity of 16.16%. Furthermore, the mentioned sample with 44.33% inhibition had the highest ability to inhibit the growth of the indicator fungus compared to other samples. Although the use of mung bean and saffron petal extract alone in the formulation of wheat bread did not show a great effect on reducing the surface expansion of fungi, but their combined application was significantly (P<0.05) effective in reducing the surface growth of fungus. Due to the appropriate techno-functional capabilities of controlled fermented mung bean sourdough containing saffron petal extract, it can be used as a natural improver in the bakery industries.

    Keywords: Fermented mung bean, Saffron petal extract, Starter culture, Antifungal effect, Bread shelf-life
  • فاطمه جعفری کوشکقاضی، علیرضا صادقی*، مهران اعلمی، هدی شهیری طبرستانی، دل آسا رحیمی گلوگاهی
    تاکنون خصوصیات پروبیوتیکی و ضد قارچی مخمر های جدا شده از بستره های تخمیری شبه غلات، کمتر مطالعه شده است. در این پژوهش، پس از جداسازی مخمر های عمده از برنج سیاه تخمیر شده، مخمر دارای بیشترین زنده مانی در شرایط شبیه سازی شده دستگاه گوارش برای مطالعات بعدی انتخاب شد. سپس جدایه مذکور به کمک واکنش زنجیره ای پلیمراز (PCR) شناسایی گردید و در ادامه، سایر خصوصیات پروبیوتیکی آن شامل اثرات ضد باکتریایی، مقاومت آنتی بیوتیکی و مقاومت در برابر ترکیبات ضد قارچ، قابلیت اتصال، آبگریزی و همولیز خون بررسی شد. خاصیت ضد قارچی جدایه منتخب نیز در برابر برخی از شاخص های قارچی منتقله از غذا مورد ارزیابی قرار گرفت. توالی یابی محصولات PCR منجر به شناسایی Rhodotorula mucilaginosa به عنوان جدایه مخمری منتخب گردید. جدایه مذکور در تیمار متوالی اسید و صفرا، 39/84 درصد زنده مانی خود را حفظ نمود. همچنین تاثیر بازدارندگی جدایه مخمری بر روی Salmonella enterica به شکل معنی داری (05/0p<) از سایر عوامل باکتریایی منتقله از غذا بیشتر بود. جدایه مخمری قابلیت تجمعی و آبگریزی مناسبی داشت و در برابر آنتی بیوتیک های مورد ارزیابی مقاوم بود. علاوه بر این، بیشترین بازدارندگی از رشد جدایه مخمری مورد بررسی در حضور کتوکونازول مشاهده شد در حالیکه مخمر منتخب در برابر پروپیونات، سوربات، ایتروکونازول و فلوکونازول مقاوم بود. جدایه مخمری مورد مطالعه فاقد فعالیت همولیزی بود. همچنین اثر ضد قارچی R. mucilaginosa در برابر Aspergillus flavus تایید شد. بر اساس این نتایج، جدایه مخمری منتخب از قابلیت مناسبی جهت استفاده به عنوان کشت پروبیوتیک و یا محافظت کننده در فرآوری محصولات تخمیری برخوردار است.
    کلید واژگان: مخمر پروبیوتیک, برنج سیاه تخمیر شده, اثر ضد قارچی
    Fatemeh Jafari Koshkghazi, Alireza Sadeghi *, Mehran Alami, Hoda Shahiri Tabarestani, Delasa Rahimi Galogahi
    Probiotic and antifungal properties of the yeasts isolated from fermented pseudo cereals have been rarely studied, yet. In the present study, after isolation of predominant yeasts isolated from fermented black rice, the yeast with the highest survival in simulated gastrointestinal conditions was selected for further studies. Then, the selected isolate was identified by PCR, and subsequently, its probiotic properties including antibacterial effects, antibiotic and antimycotic susceptibilities, aggregation, hydrophobicity and hemolytic potentials were also studied. Antifungal activity of the selected yeast was investigated against some of the foodborne fungi. Sequencing of the PCR products led to the identification of Rhodotorula mucilaginosa as the selected yeast isolate. The isolate maintained 84.39% of its survival in continues acid and bile treatment. Also, the inhibitory effect of the yeast isolate on Salmonella enterica was significantly (p<0.05) higher than the other foodborne bacteria. Yeast isolate had proper aggregation and hydrophobicity capabilities, and it was resistant to the antibiotics tested. Furthermore, the most inhibition of the yeast growth was observed in the presence of ketoconazole, while the selected yeast was resistant to propionate, sorbate, itroconazole and fluconazole. The studied yeast isolate had no hemolytic activity. The antifungal effect of the yeast isolate against Aspergillus flavus was also verified. In accordance with these results, the selected yeast isolate has a proper potential to use as a probiotic or protective culture in production of fermented foods.
    Keywords: Probiotic yeast, Fermented black rice, antifungal effect
  • عبدالستار عوض صوفیان*، سید مهدی جعفری، مهدی کاشانی نژاد، علیرضا صادقی، نرجس ملک جانی
    سابقه و هدف

    در بین انواع مبدل ها، مبدل های حرارتی پوسته و لوله رایج ترین تجهیزات تبادل حرارتی هستند. راندمان انرژی یک مبدل حرارتی را می توان با بهبود ویژگی های انتقال حرارت افزایش داد. نانوسیالات سوسپانسیون های کلوییدی شده نانوذرات در یک سیال پایه هستند. نانوذرات مورد استفاده در نانوسیال ها معمولا از فلزات، اکسیدها، کاربیدها یا نانولوله های کربنی ساخته می شوند. سرعت انتقال حرارت تحت تاثیر خواص ترموفیزیکی نانوسیال است که با افزایش حجم نانوذرات در سیال پایه افزایش می یابد. خواص نانوسیال تحت تاثیر غلظت نانوذرات، سطح خلوص و ساختار متغییر است. هدف اصلی این مقاله ارایه یک بررسی کلی از استفاده از نانوسیال در مبدل های حرارتی پوسته و لوله جهت افزایش ضرایب انتقال حرارت و شبیه سازی پارامترهای موثر در انتقال جریان و حرارت می باشد تا بتوان توزیع دما، سرعت و افت فشار را در نقاط مختلف مبدل حرارتی پیش بینی کرد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه، نرم افزار شبیه سازی چند فیزیکی کامسول ورژن 6 برای ساخت یک مدل محاسباتی از مبدل حرارتی پوسته و لوله، به منظور شبیه سازی تغییرات دما، سرعت و افت فشار در مبدل حرارتی استفاده شد. نانوسیال داغ (353.15 درجه کلوین) به عنوان سیال گرم در لوله افقی و آب (298.15 درجه کلوین) نیز از سمت پوسته وارد شده است. نقش مربوط به پارامترهای هندسه مورد استفاده بر میزان انتقال گرما بررسی و ارایه شده است. مشخصات دما و میزان انتقال حرارت کلی از دیواره لوله محاسبه و برای روش های تیوری، تجربی و عددی با استفاده از مدل انتقال حرارت K-ɛ طراحی شده است.

    یافته ها

    با انجام بررسی دینامیک سیالات محاسباتی محاسبه مقادیر مطلوب هر یک از پارامترهای مورد بررسی، انطباق خوبی بین بررسی دینامیک سیالات محاسباتی و نتایج تجربی حاصل شد. نتایج حاصله از کانتورهای دما، سرعت و افت فشار نشان می دهد که افزودن نانوذرات به سیال می تواند به طور موثری نسبت رسانایی حرارتی سیال را افزایش دهد و دمای نانوذرات افزوده شده با نسبت هدایت حرارتی رابطه مستقیم دارد. تغییرات سرعت در پوسته بسیار ناچیز است و در بیشتر مناطق پوسته سرعت طبق محاسبات عددی و با توجه به نوار رنگی راهنما حدود 0.05 متر بر ثانیه می باشد، ولی در نقاط برخورد جریان با بافل ها و ورودی و خروجی مقادیر متفاوت و بین 0.15 تا 0.2 متر بر ثانیه می باشد. از نتایج عددی، فهمیده می شود که مقادیر سرعت در مجاورت دیواره ها بسیار کم است، که به دلیل وجود گرادیان قوی اصطکاک است. با بررسی کانتورهای مربوط به دما می توان یافت که انتقال حرارت در سراسر طول مبدل یکنواخت نیست و کاهش درجه حرارت در جهت جریان قابل مشاهده است.

    نتنیجه گیری کلی:

     استفاده از نانوذره آلومینا در سیال پایه به مقدار 4 درصد باعث افزایش 0.9 درجه کلوین دمای میانگین خروجی در یه سیکل گذر از سیستم شد که با تکرار این سیکل افزایش دما بیشتر و بیشتر می شود. با توجه به کانتور افت فشار، افت فشار نانوسیالات به مراتب بیشتر از سیال پایه بوده و با افزایش غلظت نانو سیال افت فشار نیز افزایش می یابد.

    کلید واژگان: مبدل حرارتی, شبیه سازی, انتقال حرارت, نانوسیال
    Abdolsatar Avazsoofian *, Seid Mahdi Jafari, Mahdi Kashaninejad, Alireza Sadeghi, Narjes Malekjani
    Background and objectives

    Among the types of heat exchangers, shell and tube heat exchangers are the most common heat exchange equipment. The energy efficiency of a heat exchanger can be increased by improving the heat transfer properties. Nanofluids are a Colloidal suspension of nanoparticles are in a base fluid.The nanoparticles used in nanofluids are usually made of metals, oxides, carbides, or carbon nanotubes. The heat transfer rate is affected by the thermophysical properties of the nanofluid, which increases with the increasing volume of nanoparticles in the base fluid. Nanofluid properties are affected by nanoparticle concentration, purity level, and variable structure. The main purpose of this paper is to provide an overview of the use of nanofluids in shell and tube heat exchangers to increase heat transfer coefficients and simulate the parameters affecting the flow and heat transfer to predict temperature distribution, velocity, and pressure drop in different parts of the heat exchanger.

    Material and methods

    In this study, Camsol multiphysicas simulation software version 6 was used to build a computational model of shell and tube heat exchanger to simulate temperature, velocity, and pressure drop changes in the heat exchanger. Hot nanofluid (353.15 ° K) enters the tube and water (298.15 ° K) enters the shell. The role of geometry parameters used on heat transfer rate has been investigated and presented. The temperature and total heat transfer characteristics of the pipe wall are calculated and designed for theoretical, experimental, and numerical methods using the K- ɛ heat transfer model.

    Results

    By performing a computational fluid dynamics study, and calculating the desired values of each of the studied parameters, a good agreement was obtained between the computational fluid dynamics study and experimental results. The results of temperature, velocity, and pressure drop counters show that the addition of nanoparticles to the fluid can effectively increase the thermal conductivity of the fluid the temperature of the added nanoparticles are directly related to the thermal conductivity ratio. The velocity changes in the shell are very small and in most areas of the shell, the speed according to numerical calculations and according to the colored guide bar is about 0.05 meters per second, but at the points of collision of the current with the baffles and inlet and outlet values are different and between 0.15 to 0.2 meters. Is seconds. From the numerical results, it can be seen that the velocity values in the vicinity of the walls are very low, which is due to the strong friction gradient. Examining the temperature-related contours, it can be seen that the heat transfer is not uniform throughout the length of the exchanger and the decrease in temperature in the direction of flow is visible.

    Conclusion

    The use of alumina nanoparticles in the base fluid by 4% increased the average output temperature by 0.9 degrees in a passing cycle of the system, which increases more and more with the repetition of this cycle. According to the pressure drop contour, the pressure drop of nanofluids is much higher than the base fluid and the pressure drop increases with increasing the concentration of nanofluid.

    Keywords: heat exchanger, simulation, heat transfer, nanofluid
  • پروین شایسته کیا، علیرضا صادقی*، مهدی کاشانی نژاد، مرتضی خمیری، مریم زارعلی

    ارزیابی ویژگی های پروبیوتیکی باکتری های اسید لاکتیک جدا شده از شبه غلات تخمیر شده در تهیه کشت های میکروبی اهمیت وافری دارد. در پژوهش حاضر، پس از شناسایی مولکولی، خصوصیات پروبیوتیکی باکتری اسید لاکتیک غالب جدا شده از تخمیر آمارانت مورد ارزیابی قرار گرفت. توالی یابی محصولات PCR منجر به شناسایی لاکتوباسیلوس برویس به عنوان جدایه لاکتیکی غالب گردید. زنده مانی جدایه مذکور پس از تیمار متوالی اسید و صفرا در مقایسه با نمونه کنترل از 108 به حدود CFU/mL  106 رسید و بیشترین اثر ضد باکتریایی را در برابر استافیلوکوکوس اوریوس از خود نشان داد. با این حال، هاله عدم رشد استافیلوکوکوس اوریوس در حضور جدایه لاکتیکی در مقایسه با هاله عدم رشد لیستریا مونوسیتوژنز اختلاف معنی داری نداشت (05/0P>). همچنین جدایه لاکتیکی قابلیت خود اتصالی (19/36 درصد) و دگر اتصالی مناسبی با استافیلوکوکوس اوریوس (24/71 درصد) داشت و فاقد فعالیت همولیزی بود. علاوه بر این، نسبت به اکثر آنتی بیوتیک های مورد مطالعه مقاوم بود. با توجه با قابلیت های پروبیوتیکی مناسب لاکتوباسیلوس برویس جدا شده از تخمیر آمارانت می توان از آن به عنوان کشت میکروبی آغازگر و یا پروبیوتیک در صنایع تخمیری استفاده نمود.

    کلید واژگان: جدایه لاکتیکی غالب, آمارانت تخمیر شده, خصوصیات پروبیوتیکی
    Parvin Shayesteh Kia, Alireza Sadeghi*, Mahdi Kashaninejad, Morteza Khomeiri, Maryam Zarali

    Evaluation of probiotic properties of lactic acid bacteria (LAB) isolated from fermented pseudocereals has crucial importance to prepare microbial cultures. In the present study, after molecular identification, probiotic properties of the predominant LAB isolate were investigated. Sequencing results of the PCR products led to the identification of Lactobacillus brevis SKA01 as the predominant LAB. The survival of the LAB isolate after continues treatment of acid and bile reached to 106 compared to the control sample (108 CFU/mL), and it showed the highest antibacterial effect on Staphylococcus aureus. Meanwhile, there was no significant difference (P>0.05) between inhibitory zone diameter of the S. aureus and Listeria monocytogenes in the present of the LAB isolate.  LAB isolate was capable of good auto-aggregation (36.19%) and co-aggregation with S. aureus (71.24%), and it had no hemolytic activity. Furthermore, it was resistant to most of the tested antibiotics. By considering the proper probiotic potentials of the L. brevis isolated from fermented amaranth, it is possible to use the isolate as microbial starter or probiotic culture in fermentation industries.

    Keywords: predominant LAB isolate, fermented buckwheat, probiotic characteristics
  • سارا شهریاری، علیرضا صادقی*، مریم ابراهیمی، علیرضا صادقی ماهونک، علی مویدی

    ارزیابی خصوصیات ضدمیکروبی و پروبیوتیکی فلورمیکروبی جدا شده از شبه غلات تخمیرشده جهت تامین کشت های میکروبی همراه و آغازگر از اهمیت به سزایی برخوردار است. در این پژوهش، مخمر غالب از خمیرترش باکویت، جداسازی و با استفاده از PCR شناسایی گردید. سپس ویژگی های پروبیوتیکی و همچنین اثر ضدقارچی این جدایه مخمری بر روی Aspergillus niger وAspergillus flavus مورد مطالعه قرارگرفت. توالی یابی محصولات PCR منجر به شناسایی مخمر Pichia kudriavzevii به عنوان جدایه مخمری خمیرترش باکویت شد. نرخ زنده مانی جدایه مذکور پس از تیمار متوالی اسید و صفرا در مقایسه با نمونه شاهد 26/79 درصد بود. همچنین اثر ضدباکتریایی آن در برابر Escherichia coli نسبت به سایر عوامل غذازاد مورد مطالعه به شکل معنی داری (05/0<p) بیشتر بود. با این حال، رشد Listeria monocytogenes در حضور جدایه مخمری 50/19 درصد کاهش یافت اما این جدایه، اثر بازدارنده ای بر Salmonella entrica نداشت. قابلیت های آبگریزی و خوداتصالی جدایه مذکور نیز به ترتیب، 07/64 و 40/67 درصد تعیین گردید. علاوه بر این، جدایه مخمری نسبت به تمامی آنتی بیوتیک های مورد بررسی، مقاومت نشان داد اما در برابر آنتی مایکوتیک های کتوکونازول و فلوکونازول، مقاوم و همچنین نسبت به ایتراکونازول دارای حساسیت نسبی بود. این جدایه مخمری، فاقد فعالیت همولیتیکی بود و اثر ضدقارچی آن در برابر A. niger و A. flavus نیز مورد تایید قرار گرفت. بر این اساس، جدایه P. kudriavzevii از قابلیت مناسبی برای استفاده به عنوان کشت پروبیوتیک و یا محافظت کننده در صنایع تخمیری برخوردار می باشد.

    کلید واژگان: جدایه مخمری, خمیرترش باکویت, ویژگی های پروبیوتیکی, اثر ضدقارچی
    Sara Shahryari, Alireza Sadeghi *, Maryam Ebrahimi, Alireza Sadeghi Mahoonak, Ali Moayedi
    Introduction

    Evaluation of antimicrobial and probiotic properties of the microbiota isolated from fermented pseudo-cereals is important in order to prepare adjunct and starter cultures. Probiotics are live and active microorganisms that, if used in sufficient numbers, help the microbial balance of the gastrointestinal tract and improve its function. Probiotics are also used as a substitute for antibiotics and synthetic preservatives in the prevention and treatment of complications of many infectious and pathogenic gastrointestinal pathogens. Probiotic microorganisms include lactic acid bacteria (LAB) and yeasts, and despite numerous reports on the probiotic properties of LAB, the probiotic properties of yeasts are less reported. Probiotic yeasts are organisms resistant to antibacterial compounds and effective against pathogens, which can rapidly increase their population in the gastrointestinal tract. These yeasts have several properties such as antimicrobial effects, resistance to acid and bile, binding to mucosal surfaces, inhibitory activity against pathogens and also the inability to transmit antibiotic resistance genes. In the present study, after isolation of the predominant yeast from buckwheat sourdough, the probiotic and antifungal properties of the isolate were investigated. Based on the literature review, no study has been presented to evaluate the probiotic and antifungal capabilities of yeasts isolated from buckwheat sourdough. 

    Materials and Methods

    In the present study, predominant yeast was isolated from buckwheat sourdough, and then it was identified using PCR. Subsequently, probiotic properties of the isolate including survival in present of low pH and bile salt, antibacterial effect, antibiotic susceptibility assay, aggregation, hydrophobicity, haemolytic activity as well as its antifungal activity against Aspergillus niger and Aspergillus flavus were studied. After spontaneous fermentation of buckwheat, predominant yeast was isolated using ten-fold dilution of the sourdough sample and its spread plating. The predominant isolate was identified through PCR amplification of a 650 bp target sequence from its ribosomal gene and sequencing of the PCR product. Then, survival of the yeast was determined at pH=2 and 0.3% bile salt as simulated gastrointestinal conditions. Subsequently, simultaneous culture of the yeast with some food-borne indicator bacteria in chromogenic media was used to investigate the inhibitory activity of the isolate against the studied bacteria. After that, resistance of the yeast isolate against the common antibiotics and some antimycotic agents was evaluated using disc method. Co-aggregation ability and hydrophobicity capability of the isolate were also determined based on the absorbance tests. In vitro safety of the yeast isolate was checked through its cultivation on blood agar containing sheep blood. Next stage, overlay bioassay was conducted to investigate antifungal effect of the yeast on the selected fungi. Finally, one way analysis of variance (ANOVA) with the least significant differences (LSD) post hock at p<0.05 was used for statistical analysis of the data. 

    Results and Discussions

    Sequencing results of the PCR products led to the identification of Pichia kudriavzevii as predominant yeast isolated from buckwheat sourdough. Survival rate of the isolate after treatment in simulated gastrointestinal conditions was 79.26% in comparison with the control. Antibacterial effect of the isolate on Escherichia coli was also significantly (P<0.05) higher than the other studied food-borne agents. Meanwhile, the growth of Listeria monocytogenes was decreased 19.50% in the present of the isolate. Whereas, the yeast isolate had no inhibitory effect on Salmonella enterica. Hydrophobicity and auto-aggregation capabilities of the isolate were also 64.07 and 67.40%, respectively. Furthermore, the isolate showed resistance towards all of the antibiotics tested, while it was resistant against ketoconazole and fluconazole, and the yeast was semi-sensitive towards itraconazole as antimycotic agents. The yeast isolate had no hemolytic activity, and its antifungal activity against A. niger and A. flavus was also verified. Accordingly, it is concluded that P. kudriavzevii isolate exhibits proper potential to be used as probiotic or protective culture in fermentation industries.In accordance with the results, probiotic characteristics of P. kudriavzevii (as the predominant yeast isolated from buckwheat sourdough) were approved. Accordingly, the isolate can be used as a potential probiotic culture in food industries.

    Keywords: Yeast isolate, Buck wheat sourdough, probiotic properties, antifungal effect
  • Mahdi Shavandi *, Alireza Sadeghi, Atena Sarani

    In this study, the effect of infrared (IR) on decontamination of Bacillus cereus, color, weight losses, and temperature profiles at paprika powder was determined in difference IR radiation power (100, 200, and 300 W), different sample distances from a radiation source (5, 10, and 15 cm), and various holding times. The most reduction of B. cereus count (2.3 log CFU/g) was achieved after 1 min holding time at 200 W IR power and 5 cm distance. The highest D-value (0.18 min) was achieved after a holding time of 0.5 min at 300 W IR power and 5 cm distance. The a* value of paprika powder was slightly affected and the highest color change was observed at 100 W IR power, 10 cm distance, and 8 min resulting in a decrease of a* from 42.537 ± 0.201 to 38.645 ± 0.429. Data were analyzed to predict the antibacterial effects of IR on B. cereus in paprika powder through an artificial neural network (ANN) model. The developed GA-ANN, which included 20 hidden neurons, could predict the B. cereus population with R2 = 0.9561. The results indicated that the GA-ANN model could give a good prediction for the population of B. cereus. Sensitivity analysis results showed that IR irradiation time was the most sensitive factor for the prediction of the B. cereus population.

    Keywords: Bacillus cereus, paprika powder, Genetic Algorithm, Infrared heating, Microbial decontamination
  • حسین پورعبدالله، علیرضا صادقی*، مریم ابراهیمی، مهدی کاشانی نژاد، هدی شهیری طبرستانی، جلال محمدزاده

    ارزیابی خصوصیات باکتری های اسید لاکتیک جدا شده از بستره های تخمیری که کمتر مورد مطالعه قرار گرفته اند همواره احتمال مواجهه با جدایه های منحصر به فرد را در پی دارد. در این پژوهش، باکتری اسید لاکتیک غالب با تکرار فرایند مایه گیری از تخمیر آرد بلوط، جداسازی و با استفاده از PCR شناسایی گردید. سپس ویژگی های پروبیوتیکی (شامل مقاومت به اسید و صفرا، ضد باکتریایی، خود اتصالی و دگر اتصالی، مقاومت آنتی بیوتیکی و قابلیت همولیز خون) و همچنین اثر ضد قارچی این جدایه لاکتیکی مورد مطالعه قرار گرفت. توالی یابی محصولات PCR منجر به شناسایی پدیوکوکوس اسیدی لاکتیس به عنوان جدایه لاکتیکی غالب گردید. جدایه مذکور در تیمار متوالی اسید و صفرا، 72 درصد زنده مانی خود را حفظ نمود. همچنین تاثیر بازدارنده جدایه لاکتیکی بر روی باسیلوس سریوس به شکل معنی داری (05/0<p) از سایر شاخص های باکتریایی غذازاد بیشتر بود. علاوه بر این، روماند فاقد سلول خام حاصل از کشت پدیوکوکوس اسیدی لاکتیس جدا شده نیز به طور کامل از رشد باسیلوس سریوس ممانعت کرد اما روماند فاقد سلول خنثی شده آن تاثیر بازدارنده ای بر سالمونلا انتریکا نداشت. جدایه لاکتیکی دارای قابلیت خود اتصالی و دگر اتصالی با اشرشیا کلی نیز بود و رفتار همولیزی از خود نشان نداد. اثر ضد قارچی جدایه لاکتیکی در برابر آسپرژیلوس نایجر تایید گردید. با توجه با قابلیت های پروبیوتیکی و ضد قارچی مناسب پدیوکوکوس اسیدی لاکتیس جدا شده از تخمیر آرد بلوط می توان از آن به عنوان کشت میکروبی آغازگر، همراه، پروبیوتیک و یا محافظت کننده در صنایع تخمیری استفاده نمود.

    کلید واژگان: بلوط تخمیر شده, جدایه لاکتیکی غالب, خصوصیات پروبیوتیکی, روماند فاقد سلول
    Hosein Purabdolah, Alireza Sadeghi*, Maryam Ebrahimi, Mahdi Kashaninejad, Hoda Shahiri Tabarestani, Jalal Mohamadzadeh

    Characterization of lactic acid bacteria (LAB) isolated from rarely studied fermentation substrates can lead to isolate unique microorganisms. In the present study, predominant LAB was isolated from fermented acorn using repeat of back-slopping process, and then the isolate was identified by PCR. Subsequently, probiotic properties of the isolate (including resistance to acid and bile, antibacterial, auto and co-aggregations, antibiotic susceptibility and blood hemolysis), as well as its antifungal effect were studied. Sequencing results of the PCR products led to the identification of Pediococcus acidilactis as predominant LAB isolate. The survival percentage of the isolate in continuous acid and bile treatment was equal to 72%. The inhibitory effect of the isolate on Bacillus cereus was also significantly (P<0.05) higher than the other foodborne indicator bacteria. Furthermore, crude cell free supernatant (CFS) obtained from LAB culture completely inhibit the growth of B. cereus; meanwhile, its naturalized CFS had no inhibitory effect on Salmonella enterica. LAB isolate had also proper auto and co-aggregation (with E. coli) potentials and had no hemolytic activity. Antifungal activity of the isolate against Aspergillus niger was also verified. By considering the proper probiotic and antifungal potentials of the P. acidilactis isolated from fermented acorn it is possible to use the isolate as microbial starter, adjunct, probiotic and or protective culture in fermentation industries.

    Keywords: fermented acorn, predominant LAB isolate, probiotic properties, cell free supernatant
  • مریم زارعلی، علیرضا صادقی*، سید مهدی جعفری، علیرضا صادقی ماهونک، مریم ابراهیمی

    اخیرا تمایل به استفاده از کشت های آغازگر دارای قابلیت پروبیوتیکی از بین باکتری های اسید لاکتیک جدا شده از بسترهای تخمیری غیر لبنی افزایش یافته است. هدف از این پژوهش، جداسازی و شناسایی مولکولی باکتری اسید لاکتیک غالب جدا شده از بذر شبدر جوانه زده تخمیر شده و همچنین ارزیابی ویژگی های پروبیوتیکی و ضد قارچی آن بود. این جدایه لاکتیکی بر اساس نتایج توالی یابی محصولات PCR، پدیوکوکوس پنتازاسیوس شناسایی شد. اثر ضد قارچی و ضد باکتریایی جدایه مذکور به شکل معنی داری (05/0P<) در برابر آسپرژیلوس نایجر و استافیلوکوکوس اوریوس نسبت به سایر عوامل قارچی و باکتریایی غذا زاد مورد مطالعه بیشتر بود. علاوه براین، جدایه پدیوکوکوس پنتازاسیوس از زنده مانی مناسبی (22/77 درصد) در شرایط شبیه سازی شده دستگاه گوارش برخوردار بود. این باکتری فاقد فعالیت همولیزی بود و میزان خوداتصالی آن نیز معادل 51/35 درصد به دست آمد. همچنین میزان دگر اتصالی جدایه مذکور با اشرشیا کلی و سالمونلا اینتریکا به ترتیب 71/48 و 43/18 درصد تعیین گردید. علاوه بر این، باکتری مذکور نسبت به آنتی بیوتیک های پنیسیلین، سفالوتین، آمپیسیلین و سفازولین حساسیت نشان داد. بر این اساس، امکان استفاده از جدایه مذکور به عنوان یک کشت پروبیوتیک با قابلیت استفاده بالقوه به عنوان نگهدارنده زیستی در صنایع غذایی وجود دارد.

    کلید واژگان: شبدر جوانه زده, ضد قارچی, ضد میکروبی, پروبیوتیک
    Maryam Zarali, Alireza Sadeghi*, Seid Mahdi Jafari, Alireza Sadeghi Mahoonak, Maryam Ebrahimi

    Recently, the tendency to use probiotic-potential starter cultures among lactic acid bacteria (LAB) isolated from non-dairy fermented substrates has been increased. The aim of this study was to isolate and molecularly identify the predominant LAB isolated from fermented germinated clover seeds, and also to evaluate its probiotic and antifungal properties. The LAB isolate was identified as Pediococcus pentosaceus, in accordance with the sequencing results of the PCR products. The antifungal and antibacterial effect of the isolate on Aspergillus niger and Staphylococcus aureus was significantly (P <0.05) higher than the other studied foodborne fungi and bacteria. Furthermore, P. pentosaceus isolate had a good survival (77.22%) in simulated gastrointestinal conditions. The isolate had no hemolytic activity, and its auto-aggregation activity was 35.51%. Also, the rate of co-aggregation of the isolate with Escherichia coli and S. enterica was equal to 48.71% and 18.43%, respectively. In addition, the bacterium was sensitive to the penicillin, cephalothin, ampicillin and cefazolin antibiotics.Accordingly, it is possible to use the isolate as a probiotic culture with potential biological preservative in the food industry

    Keywords: Germinated clover, Antifungal, Antimicrobial, Probiotic
  • سارا شهریاری، علیرضا صادقی*، مریم ابراهیمی، علیرضا صادقی ماهونک، علی مویدی
    ارزیابی ویژگی های مخمرهای جدا شده از بستره های تخمیری که کمتر مورد مطالعه قرارگرفته اند، همواره احتمال مواجهه با جدایه های منحصر به فرد را در پی دارد. در این پژوهش، یکی از مخمرهای غالب خمیرترش باکویت جداسازی شد و جدایه با تکثیر توالی هدف 650 جفت بازی از ژن ITS آن و توالی یابی محصولات PCR شناسایی گردید. در ادامه، برخی از ویژگی های پروبیوتیکی جدایه مخمری شامل زنده مانی در شرایط شبیه سازی شده دستگاه گوارش، اثر ضدباکتریایی، خوداتصالی، مقاومت آنتی بیوتیکی و قابلیت همولیز خون مورد مطالعه قرار گرفت. توالی یابی محصولات PCR منجر به شناسایی رودوتورولا موسیلاژینوزا گردید. جدایه مخمری 07/85 درصد زنده مانی در شرایط شبیه سازی شده دستگاه گوارش برخوردار بود. همچنین تاثیر بازدارنده جدایه مذکور روی اشریشیا کولای به شکل معنی داری (05/0P<) از سایر عوامل باکتریایی غذازاد بیشتر بود. علاوه بر این، جدایه مخمری، 60/84 درصد قابلیت خود اتصالی و 10/60 آب گریزی داشتند اما فاقد فعالیت همولیزی بودند. جدایه مخمری نسبت به تمام آنتی بیوتیک های مورد بررسی مقاومت نشان دادند. اما در برابر کتوکونازول نسبت به سایر عوامل ضدقارچ مورد مطالعه حساسیت داشتند. همچنین اثر بازدارنده جدایه ردوترولا موسیلاژینوزا بر آسپرژیلوس فلاووس و آسپرژیلوس نایجر تایید گردید. بر این اساس، جدایه رودوتورولا موسیلاژینوزا از قابلیت مناسبی برای استفاده به عنوان کشت پروبیوتیک به منظور تولید محصولات غذایی تخمیری برخوردار است.
    کلید واژگان: جدایه مخمری, ویژگی های پروبیوتیکی, باکویت تخمیر شده
    S. Shahryari, A. Sadeghi *, M. Ebrahimi, A. Sadeghi Mahoonak, A. Moayedi
    The study of the yeasts isolated from the least studied fermented sources may have the potential to deal with the unique isolates. In this study, one of the predominant yeasts was isolated from fermented buckwheat. The isolate was identified by amplifying the target sequence of 650 bp of its ITS gene and sequencing PCR products. Afterward, some potential probiotic features of the isolates, including survival in simulated gastrointestinal conditions, antibacterial effect, auto-aggregation, antibiotic resistance, antimycotic and hemolysis ability, as well as antifungal activity against Aspergillus niger and Aspergillus flavus were studied. Based on sequencing results of the PCR products, Rhodotorula mucilaginosa was identified as the yeast isolate. The isolate had 85.07% viability in simulated gastrointestinal conditions. The inhibitory effect of the isolate on Escherichia coli was significantly (P<0.05) higher than the other foodborne bacteria. The yeast isolate had 84.60% auto-aggregation and 60.10% hydrophobicity capabilities. However, no hemolytic activity was observed. The yeast isolate was resistant to all of the studied antibiotics, and it was sensitive towards Ketoconazole among the common antifungal agents. In conclusion, the yeast isolate had appropriate potential to be used as a probiotic culture to produce fermented food products.
    Keywords: Yeast isolate, Probiotic properties, fermented buckwheat
  • فهیمه حاجی نیا، علیرضا صادقی*، علیرضا صادقی ماهونک، مرتضی خمیری، یحیی مقصودلو، علی مویدی

    در سال های اخیر، اهمیت غنی سازی نان گندم با بستره های تخمیری و منابع گیاهی، بیشتر مشخص گردیده است. در این پژوهش، تاثیر استفاده توام از جو دوسر تخمیر شده و پودر عناب بر بافت و فعالیت آنتی اکسیدانی نان گندم تولیدیمورد بررسی قرار گرفت.بر این اساس، سفتی بافت، تخلخل، حجم مخصوص، پذیرش کلی و فعالیت آنتی اکسیدانی در نان های گندم حاوی جو دوسر تخمیر شده، پودر عناب و مخلوط آن ها در مقایسه با نمونه شاهد ارزیابی شد. میزان تخلخل در تمام نان های تولیدی به شکل معنی داری (05/0 <P) بیشتر از نمونه شاهد بود. با افزودن جو دوسر تخمیر شده و پودر عناب، تغییری در میزان پذیرش کلی نان های تولیدی مشاهده نگردید و نمونه های تولیدی از این نظر تفاوت معنی داری نداشتند. نان حاوی مخلوط جو دوسر تخمیر شده+ پودر عناب دارای بیشترین میزان سفتی بافت و کمترین مقدار حجم مخصوص بود. قابلیت مهار رادیکال آزاد DPPH نیز در تمام نمونه ها به شکل معنی داری از نمونه شاهد بیشتر بود و نان گندم حاوی جو دوسر تخمیر شده+ پودر عناب با 52/90 درصد بالاترین میزان قابلیت بازدارندگی را به خود اختصاص داد. بر اساس نتایج به دست آمده، استفاده از فرمولاسیون بهینه حاوی جو دوسر تخمیر شده و پودر عناب جهت تولید نان های غنی شده می تواند نتایج مطلوبی را به همراه داشته باشد.

    کلید واژگان: تخمیر کنترل شده جو دوسر, پودر عناب, فعالیت آنتی اکسیدانی, نان گندم غنی شده
    Fahimeh Hajinia, Alireza Sadeghi *, Alireza Sadeghi Mahoonak, Morteza Khomeiri, Yahya Maghsoudlou, Ali Moayedi
    Introduction

    Bread is the main source of nutrients and it is a cheap staple food in the daily diet of people in many parts of the world. One of the most important ways to improve the quality of bread is to ferment cereals and use fruit resources. Cereal fermentation has a well-known potential to improve the nutritional properties of the baked goods. It stabilizes the levels of various bioactive compounds, retards starch retrogradation and increases mineral bioavailability. A diet rich in cereal and fruit-based products could improve human health. Oat grain has a high functional potential due to its composition. This grain is known to be an excellent source of dietary fiber, antioxidants and a well-balanced protein fraction. Jujube fruit is also getting popularized due to the high content of vitamins, phenolic, polysaccharides and natural colorant agents. The quality of available commercially jujube depends on the contents of its bioactive compounds and micronutrients. There is no report about simultaneous application of fermented oat and jujube powder in processing of wheat bread. Accordingly, the aims of this study were to produce a supplemented wheat bread containing these ingredients, and evaluate the textural and antioxidant properties of the product.   

    Materials and methods

    In the present study, controlled fermented oat containing selected LAB isolated from oat sourdough (as starter culture) was used to produce supplemented wheat bread. Crumb hardness, porosity, specific volume, overall acceptability and antioxidant activity in wheat bread containing fermented oat, jujube powder and their mixture were investigated in comparison with the control (wheat bread). All the experiments were done in triplicates. A complete randomized design with the least significance difference (LSD) post-hock was also used to statistical analysis of the data at p < /em>< 0.05 by SPSS (version 20) software.  

    Results and Discussion

    The highest amount of crumb hardness was observed in the sample containing mixture of controlled fermented oat and jujube powder, meanwhile the lowest amount of hardness was belonged to the control sample. The results of specific volume showed an inverse relationship between the values ​​of hardness and specific volume, and the lowest specific volume was observed in sample containing controlled fermented oat along with jujube powder. The highest amount of specific volume was also observed in the control sample. The porosity of all the produced breads was also significantly (p < /em><0.05) higher than the control sample, and the highest porosity was observed in the sample containing controlled fermented oat. The amount of produced gaseous compounds and carbon dioxide during fermentation affect the porosity of the produced bread. Furthermore, water retention capacity is also involved in increase in bread specific volume. Water reduces the stiffness of protein structures and allows better air to enter the dough texture and more specific volume of the product. Wheat breads containing controlled fermented oat + jujube powder and jujube powder (alone) had the highest antioxidant activity, and the control sample had the lowest antioxidant activity. During fermentation, the amount of phenolic compounds or flavonoids increases, and fermentation also causes the synthesis or release of various compounds that have antioxidant properties. Characterization of wheat bread containing the optimal formulation of controlled fermented oat and jujube powder didn’t show significant effect on the overall acceptability of the product. The presence of fiber in fortified breads is likely to increase water uptake, which in turn increases water retention capacity, reduces dough stability and increases overall acceptability. Fruits and whole grains are rich in phytochemicals such as phenolic compounds. Application of phenolic compounds in bread processing, in addition to improve antioxidant properties, affects the physicochemical properties of the dough and the quality characteristics of the produced bread due to various interactions with flour compounds such as gluten and starch. Accordingly, the combined use of plant-rich resources such as jujube powder and fermented oat, which are rich in minerals and micronutrients, can be used to improve the nutritional and quality characteristics of the supplemented wheat bread as a simple and efficient method. Due to the adverse effects of chemical additives and improvers, the importance of providing natural alternatives such as fermented substrates and plant resources in wheat bread processing is quite necessary. The best alternatives for this purpose include sourdough and fiber-rich plant. Wheat bread containing a mixture of controlled fermented oat and jujube powder had the highest crumb hardness and the lowest specific volume. Antioxidant activity in all samples was significantly higher than the control sample and wheat bread containing a controlled fermented oat and jujube powder with 90.52% had the highest amount of antioxidant activity. According to the results, controlled fermented oat and jujube powder, as functional ingredients, may be successfully incorporated into the wheat bread with positively effects on its quality characteristics.

    Keywords: Controlled fermented oat, jujube powder, Antioxidant activity, enriched wheat bread
  • الهام روحی، علیرضا صادقی*، سید مهدی جعفری، محمد عبدالحسینی، الهام اسدپور

     مطالعه ویژگی های پروبیوتیکی و ضدقارچی باکتری های اسید لاکتیک جدا شده از بستره های تخمیری که فلور میکروبی آن ها کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است جهت دستیابی به کشت های میکروبی پروبیوتیک و محافظت کننده از اهمیت به سزایی در صنایع تخمیری برخوردار است. در پژوهش حاضر، باکتری اسید لاکتیک غالب پس از تکرار فرایند مایه گیری از خمیرترش کینوا، جداسازی و سپس با توالی یابی محصولات PCR حاصل از تکثیر توالی هدف مشخص از ژن 16S rDNA آن شناسایی شد. در ادامه، قابلیت های پروبیوتیکی جدایه لاکتیکی، شامل مقاومت به اسید و صفرا، اثر ضدباکتریایی، ویژگی های خود و دگر اتصالی، حساسیت آنتی بیوتیکی و همولیز خون مورد بررسی قرار گرفت. علاوه بر این، اثر بازدارنده جدایه لاکتیکی بر رشد Aspergillus niger نیز به روش کشت دو لایه بررسی شد. توالی یابی محصولات PCR منجر به شناسایی Enterococcus hirae به عنوان جدایه لاکتیکی غالب خمیرترش کینوا گردید. همچنین این جدایه لاکتیکی پس از تیمار متوالی اسید و صفرا از زنده مانی مناسبی برخوردار بود. علاوه بر این، جدایه لاکتیکی بر Bacillus cereus نسبت به سایر عوامل باکتریایی غذازاد اثر بازدارنده بیشتری داشت و تاثیر بازدارندگی روماند خام جدایه لاکتیکی بر عوامل بیماری زا به شکل معنی داری (05/0p).

    کلید واژگان: خمیرترش کینوا, جدایه لاکتیکی غالب, فرایند مایه گیری, پروبیوتیک, کشت محافظت کننده
    Elham Rouhi, Alireza Sadeghi *, Seyed Mahdi Jafari, Mohammad Abdolhoseini, Elham Asadpour
    Introduction

    Evaluation of probiotic and antifungal properties of lactic acid bacteria (LAB) isolated from fermented substrates has great importance in order to provide microbial cultures for fermentation industries. Among the fermented foods, dairy products play the main role as carriers of probiotics. Meanwhile, non-dairy fermented foods have been rarely studied in order to isolation and characterization of their probiotic microorganisms. Sourdough as a mixture of flour and water is a proper fermented ecosystem to isolate probiotic and antifungal LAB. Besides their desired health, probiotics must become active in the consumer''s gastrointestinal tract without any adverse effect. These bacteria can be used as starter, adjunct or preservative cultures to produce different fermented foods. Furthermore, antimicrobial metabolites of the LAB have also numerous potential applications as bio-preservatives in food and/or medical technologies.  < p >  < p >

    Materials and methods

    In the present study, after continuous back-slopping process, predominant LAB was isolated from fermented quinoa. Then the LAB isolate was identified using PCR amplification of its partial 16S rDNA gene. Subsequently, probiotic properties of the LAB including its resistance to low pH and bile salt, antibacterial effects, aggregation potentials, antibiotic susceptibility and haemolytic activity were investigated. Antifungal effect of the LAB on Aspergillus niger was also determined using overlay bioassay. Finally, the one way analysis of variance (ANOVA) with the least significant difference (LSD) post hock (at p < /em>  < p >

    Results and discussion

    Sequencing results of the PCR products led to the identification of Enterococcus hirae as predominant LAB isolated from quinoa sourdough. Sourdough fermentation depends on the several technological and environmental factors and therefore, different types of these complex stressful ecosystems have their specific microflora with unique properties. The LAB isolate had proper survival after continuous pH and bile treatments. Resistance to low pH and bile salt is not sufficient to predict the survival of the probiotics in the actual conditions of the gastrointestinal tract. However, these properties are necessary for assessment of viability and activity in this situation. Furthermore, the highest antibacterial activity of the LAB was observed against Bacillus cereus among the studied food borne indicator bacteria. The effect of crude cell free supernatant (CFS) obtained from LAB isolate on indicator bacteria was significantly (p < /em>

    Keywords: quinoa sourdough, predominant LAB isolate, back-slopping process, Probiotic, protective culture
  • م. ابراهیمی، ع. صادقی، ا. سارانی، و ح. پور عبدالله

    در سال های اخیر، غنی سازی نان با سبزیجات برگی حاوی فیبر و شکل تخمیر شده محصولات جانبی آردسازی از اهمیت بسزایی برخوردار شده است. در پژوهش حاضر، باکتری اسید لاکتیک ضد قارچ جدا شده از ترخینه به عنوان کشت آغازگر در تخمیر کنترل شده خمیرترش جوانه گندم با هدف بهبود کیفیت و سلامت نان گندم حاوی پوره اسفناج آبگیری شده مورد استفاده قرار گرفت. فرمولاسیون بهینه (نان گندم حاوی 10% خمیرترش جوانه گندم و 20% پوره اسفناج) بر اساس میزان نرمی بافت نان غنی شده تعیین گردید. سپس ویژگی های کیفی نان های تولیدی شامل خصوصیات بافتی، فعالیت آنتی اکسیدانی، گسترش سطحی قارچ، محتوای اسید فیتیک و پذیرش حسی مطالعه شد. توالی یابی محصولات واکنش زنجیره ای پلیمراز منجر به شناسایی لاکتوکوکوس لاکتیس به عنوان جدایه لاکتیکی منتخب ضد قارچ گردید. آنالیز الگوی بافت نیز تاثیر معنی دار (05/0P<) خمیرترش جوانه گندم و پوره اسفناج را بر سفتی بافت و حجم مخصوص نان های تولیدی آشکار ساخت. نان حاوی مخلوط خمیرترش جوانه گندم و پوره اسفناج، دارای بیشترین قابلیت مهار رادیکال آزاد بود. هاله سبز رنگ ناشی از رشد آسپرژیلوس فلاووس بر روی نان حاوی خمیرترش جوانه گندم و محتوای اسید فیتیک این نان به نحو بارزی از سایر نمونه ها کمتر بود. علاوه بر این، تفاوت معنی داری بین پذیرش حسی نان حاوی خمیرترش جوانه گندم و مخلوط خمیرترش جوانه گندم و پوره اسفناج در مقایسه با نمونه شاهد وجود نداشت.

    M. Ebrahimi, A. Sadeghi*, A. Sarani, H. Purabdolah

    Bread enrichment with fiber-rich leafy vegetables and fermented by-products of milling has gained more attention in recent years. In the present study, the antifungal lactic acid bacterium isolated from Tarkhineh was used as starter culture in controlled wheat germ sourdough in order to improve quality and safety of the white wheat bread containing wheat germ sourdough along with dehydrated spinach puree. The optimized formulation (10% wheat germ sourdough and 20% dehydrated spinach puree, which were replaced by wheat flour) was determined based on the crumb softness of the enriched breads. Then, the quality characteristics of the supplemented breads were studied in terms of textural properties, antioxidant activity, surface moldiness, phytic acid content and organoleptic acceptability. The sequencing of polymerase chain reaction products led to the identification of Lactococcus lactis as the selected antifungal lactic acid bacterium isolate. Texture profile analysis revealed the significant effect (P< 0.05) of wheat germ sourdough and dehydrated spinach puree on crumb hardness and loaf specific volume of the produced breads. Bread containing wheat germ sourdough along with dehydrated spinach puree had the highest radical scavenging activity. Green zone of Asprgillus flavus growth on wheat germ sourdough supplemented bread and phytic acid content of the aforementioned sample were also remarkably lower than the others. Furthermore, there was no significant difference between bread enriched with wheat germ sourdough and wheat germ sourdough along with dehydrated spinach puree in terms of sensory acceptability compared to the control sample.

    Keywords: Dehydrated spinach puree, Enriched bread, Lactococcus lactis, Tarkhineh LAB
  • Mahdi Shavandi *, Alireza Sadeghi, Atena Sarani
    In this study, the effect of infrared (IR) on decontamination of Bacillus cereus in cardamom seeds were determined at difference IR radiation powers (100, 200, and 300 W), different sample distances from radiation source (5, 10 and 15 cm) and various holding times. The most successful reduction in B. cereus numbers (5.11 log CFU/g) was achieved after a holding time of 8 min at 300 W IR power and 15 cm distance. Data were analyzed to predict antibacterial effects of IR against B. cereus in cardamom by artificial neural network (ANN) model. The developed genetic algorithm-ANN (GA-ANN), which included 12 hidden neurons, could predict B. cereus population with R2 = 0.908. The results indicated that GA-ANN model could give good prediction for the population of B. cereus. Sensitivity analysis results showed that IR irradiation time was the most sensitive factor for the prediction of B. cereus population.
    Keywords: Bacillus cereus, Cardamom, Genetic Algorithm, Infrared heating, Microbial decontamination
  • فهیمه حاجی نیا، علیرضا صادقی*، علیرضا صادقی ماهونک، مرتضی خمیری، یحیی مقصودلو، علی مویدی
    ارزیابی ویژگی های پروبیوتیکی و ضدقارچی باکتری های اسیدلاکتیک جداشده از انواع خمیرترش به منظور تامین کشت های میکروبی مورداستفاده در صنایع تخمیری از اهمیت بسزایی برخوردار است. در این پژوهش، باکتری اسیدلاکتیک غالب با تکرار فرایند مایه گیری از خمیرترش جو دوسر، جداسازی و با استفاده از (Polymerase chain reaction) PCR شناسایی گردید. سپس ویژگی های پروبیوتیکی و همچنین اثر ضدقارچی این جدایه لاکتیکی روی آسپرژیلوس نایجر (Aspergillus niger) مورد مطالعه قرار گرفت. توالی یابی محصولات PCR منجر به شناسایی پدیوکوکوس پنتازاسیوس (Pediococcus pentosaceus) به عنوان جدایه لاکتیکی غالب خمیرترش جو دوسر شد. نرخ زندهمانی جدایه مذکور پس از تیمار متوالی اسید و صفرا در مقایسه با نمونه شاهد 80/59 درصد بود. همچنین اثر ضدباکتریایی آن در برابر باسیلوس سریوس (Bacillus cereus) نسبت به سایر عوامل بیماری زای موردمطالعه به شکل معنی داری (p<0.05) بیشتر بود. روماند خام فاقد سلول (Crude cell-free supernatant) جدایه لاکتیکی نیز به طور کامل از رشد باسیلوس سریوس ممانعت نمود اما رشد سالمونلا انتریکا (Salmonella enterica) را 65/68 درصد کاهش داد. بااین حال، روماند فاقد سلول (Cell-free supernatant) خنثی شده جدایه لاکتیکی، اثر بازدارنده ای روی این باکتری ها نداشت. علاوه بر این، جدایه لاکتیکی از قابلیت دگر اتصالی (Co-aggregation) مناسبی با اشریشیا کولای (Escherichia coli) برخوردار بود و به آنتی بیوتیک های استرپتومایسین، سیپروفلوکساسین، نالیدیکسیک اسید و ونکومایسین، مقاومت نشان داد. این جدایه لاکتیکی، فاقد فعالیت همولیتیکی بود و اثر ضدقارچی آن در برابر آسپرژیلوس نایجر نیز مورد تایید قرار گرفت. بر این اساس، جدایه پدیوکوکوس پنتازاسیوس از قابلیت مناسبی برای استفاده به عنوان کشت پروبیوتیک و یا نگه دارنده در صنایع تخمیری برخوردار می باشد.
    کلید واژگان: اثر ضدقارچی, جدایه لاکتیکی غالب, خصوصیات پروبیوتیکی, خمیرترش جو دوسر
    Fahimeh Hajinia, A. Sadeghi *, A. Sadeghi Mahoonak, M. Khomeiri, Y. Maghsoudlou, A. Moayedi
    Evaluation of probiotic and antifungal properties of the lactic acid bacteria (LAB) isolated from different sourdoughs is so important to prepare microbial cultures for fermentation industries. In the present study, a predominant LAB was isolated from oat sourdough through the back-slopping process, and then it was identified using PCR. Subsequently, probiotic properties of the LAB isolate (including resistance to acid and bile, antibacterial effect, auto and co-aggregations capabilities, antibiotic susceptibility and hemolytic activity), as well as its antifungal activity against Aspergillus niger were studied. Sequencing results of the PCR products led to the identification of Pediococcus pentosaceus as predominant LAB isolated from oat sourdough. The survival rate of the LAB isolates after continuous acid and bile treatment was 59.80% in comparison with the control. The antibacterial effect of the LAB on Bacillus cereus was also significantly (p<0.05) higher than the other studied food-borne pathogenic agents. Crude cell-free supernatant (CFS) of the LAB completely inhibited the growth of B. cereus, but reduced the growth of Salmonella enterica by 65.68%. Meanwhile, naturalized CFS of the LAB had no inhibitory effect on these bacteria. Furthermore, the LAB isolates had a proper co-aggregation with Escherichia coli, and showed resistance towards streptomycin, ciprofloxacin, nalidixic acid and vancomycin antibiotics. The LAB isolates had no hemolytic activity, and its antifungal effect on A. niger was also approved. Accordingly, P. pentosaceus isolate has proper potential to use as probiotic or preservative microbial culture in fermentation industries.
    Keywords: antifungal effect, Predominant LAB isolates, Probiotic properties, Oat sourdough
  • احمد نصرالله زاده، مرتضی خمیری*، علیرضا صادقی، ماندانا محمودی، مریم ابراهیمی
    در فرآورده های غذایی و دامی از انواع مختلف نگه دارنده های شیمیایی و آنتی بیوتیک ها به منظور مهار رشد آسپرژیلوس فلاوس و دیگر قارچ های توکسین زا استفاده می شود. هدف از این تحقیق بررسی اثر ضدقارچی لاکتیک اسید باکتری های جدا شده از کره مسکه، دوغ شتر و ماست محلی علیه کپک های توکسین زای آسپرژیلوس فلاوس و آسپرژیلوس نایجر بود. برای این منظور از بین جدایه هایی که قبلا اثرات ضدباکتریایی آن ها مورد بررسی قرار گرفته بودند، جدایه های لاکتوباسیلوس پلانتاروم B38، انتروکوکوس فاسیوم C8 و لاکتوباسیلوس رامنوسوس Y89 با بیش ترین اثر بازدارندگی بر باکتری های بیماری زا، انتخاب و تاثیر ضدقارچی آن ها در برابر کپک های توکسین زا با استفاده از روش دولایه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که جدایه های لاکتیکی در پایان روز چهارم از رشد آسپرژیلوس نایجر جلوگیری نمودند و انتروکوکوس فاسیوم، لاکتوباسیلوس رامنوسوس و لاکتوباسیلوس پلانتاروم به ترتیب 70/84، 37/65 و 43/31 درصد مهارکنندگی از خود نشان دادند. هم چنین لاکتوباسیلوس رامنوسوس با 62/35 درصد بازدارندگیبه شکل معنی داری  p< 0/05 آسپرژیلوس نایجر برخوردار بود. نتایج بررسی تاثیر جدایه های لاکتیکی بر میزان رشد آسپرژیلوس فلاوس نیز نشان داد که تمام باکتری های مورد آزمون بر روی کپک مذکور دارای خاصیت بازدارندگی بودند و لاکتوباسیلوس رامنوسوس با 79/83 درصد مهار به شکل معنی داریp< 0/05  از بالاترین میزان بازدارندگی بر روی آسپرژیلوس فلاوس برخوردار بود. بنابراین با توجه به توانایی مهارکنندگی این جدایه ها پیشنهاد می شود که از آن ها به عنوان نگه دارنده زیستی و به همراه نگه دارنده های سنتزی در صنعت غذا استفاده گردد.
    کلید واژگان: ضدقارچی, بازدارندگی, لاکتیک اسید باکتری ها, آسپرژیلوس فلاوس, آسپرژیلوس نایجر
    A. Nasrollahzadeh, M. Khomeiri *, A. Sadeghi, M. Mahmoudi, M. Ebrahimi
    In animal and food products, different types of chemical preservatives and antibiotics are used to inhibit the growth of Aspergillus flavus and other toxicogenic fungi. The aim of this study was to investigate the antifungal activity of Lactic Acid Bacteria Isolated from Masske, Chal, and local yogurt against Aspergillus flavus and Aspergillus niger. For this purpose, isolates previously tested for antibacterial effects were used. The isolates of Lactobacillus plantarum B38, Enterococcus faecium 8C and Lactobacillus ramonosus Y89 with the highest inhibitory effect on pathogenic bacteria were selected and their antifungal effects against toxin-producing molds were evaluated using the overlay method. The results showed that lactic acid isolates at the end of the fourth day prevented the growth of Aspergillus niger and Enterococcus faecium, Lactobacillus rhamnosus and Lactobacillus plantarum showed 70.84%, 37.65% and 43.31% of inhibitory activity, respectively. The results also showed that Lactobacillus rhamnosus had the highest (62.35%) inhibitory effect on Aspergillus niger (P< 0.05). The results of the study on the effect of lactic acid isolates on the growth of Aspergillus flavus showed that all tested bacteria had inhibitory properties on the molds and Lactobacillus rhamnosus with 83.8% had the highest inhibitory effect on Aspergillus flavus (P< 0.05). Consequently, due to the inhibitory ability of the lactic acid bacteria, they can be used as bio-preservatives along with synthetic preservatives in the food industry.
    Keywords: Antifungal, inhibitory, Lactic acid bacteria, Aspergillus flavus, Aspergillus niger
  • منصوره سلیمانی فرد، محمد قربانی، روح الله حیدری، خسرو عزیزی، اصغر سپه وند، سید پیمان هاشمی، علیرضا صادقی *
    اولئوروپئین دارای خاصیت آنتی اکسیدانی بوده و فراوان ترین ترکیب فنلی برگ زیتون است. استخراج و اندازه گیری مقدار اولئوروپئین از برگ زیتون به عنوان یک منبع غنی، بسیار ارزشمند است. از طرفی انکپسولاسیون این ترکیب ایده ای موثر جهت حفظ ویژگی های منحصر به فرد آن طی نگهداری می باشد. در این تحقیق،حامل های لیپیدی نانوساختار (NLC) با مواد دیواره ای (گلیسرول مونواستئارات روغن سویا، اسید لینولئیک) ، امولسیفایر (لیستین) و هسته ای (اولئوروپئین) تهیه و ویژگی های فیزیکی نانوساختار حاصل مورد بررسی قرار گرفت. جهت بهینه سازی استخراج اولئوروپئین با حلال های اتانول: آب (70:30) از دستگاه HPLC،تعیین اندازه ذرات، شاخص پراکندگی ذرات، و پتانسیل زتای نانوحامل ها توسط دستگاه زتاسایزر، جهت تشخیص ساختار کریستالی و آمورف، همچنین میزان کریستالینیتی نانوحامل ها از دستگاه XR-D، و در نهایت جهت بررسی ساختار سطحی نانوساختارها از دستگاه FE-SEM استفاده گردید. نتایج حاصل از کروماتوگرام ها نشان داد که روش بهینه جهت استخراج اولئوروپئین با حلال های اتانول و آب (70:30) ، در حمام بخار آب با دمای 40 درجه سانتی گراد به مدت 30 دقیقه می باشد که حاوی 221. 370 میلی گرم بر گرم اولئوروپئین و درصد خلوص اولئوروپئین 22. 137 می باشد. همچنین نتایج حاصل از آزمون پراکندگی دینامیکی نور نشان داد که فرمول بهینه دارای میانگین اندازه ذرات 121. 9 نانومتر، شاخص پراکندگی 0. 153، و پتانسیل زتای 43. 3- میلی ولت می باشد. نتایج حاصل از بررسی ساختار و فازهای تشکیل دهنده نانوحامل بهینه نشان داد که نانوحامل لیپیدی دارای ساختار کلی صفحه ای یا پولک مانند با ریزساختارهای زنجیره ای متشکل از واحدهای کروی می باشد این نانوساختار حاوی ساختمانی کریستالی بوده و میزان کریستالینیتی آن حدود 52 درصد می باشد
    کلید واژگان: نانوحامل لیپیدی اولئوروپئین, HPLC, FE-SEM, XRD
  • احمد نصرالله زاده، مرتضی خمیری*، علیرضا صادقی، ماندانا محمودی، مریم ابراهیمی

    کره مسکه یا کره تلمبی حاصل از ماست، کره سنتی مورد استفاده در جنوب خراسان است که دارای طیف گسترده ای از باکتری های لاکتیکی می باشد. این پژوهش با هدف بررسی اثر ضد باکتریایی جدایه های لاکتیکی کره مسکه بر رشد استافیلوکوکوس اورئوس و سالمونلا انتریکا انجام گرفت. در این تحقیق، ابتدا با روش PCR، جدایه های لاکتیکی مورد شناسایی قرار گرفتند و سپس از روش میکرودایلوشن به منظور ارزیابی فعالیت ضد میکروبی جدایه ها استفاده گردید. بلست توالی قطعات ژن S rDNA16 جدایه ها با توالی های ذخیره شده در پایگاه NCBI، منجر به شناسایی جنس های لاکتوباسیلوس بولگاریکوس، انتروکوکوس فاسیوم، لاکتوباسیلوس پلانتاروم، لاکتوباسیلوس فرمنتوم، لاکتوباسیلوس دلبروکی و انتروکوکوس هیرا شد. نتایج ارزیابی فعالیت ضد میکروبی بر باکتری های بیماریزای استافیلوکوکوس اورئوس و سالمونلا انتریکا نشان داد که همه جدایه ها قابلیت جلوگیری از رشد این دو پاتوژن را داشتند و درصد بازدارندگی آن ها بترتیب از 49/84- 46/55 و از 56/46- 55/5 درصد متغیر بود. همچنین نتایج نشان داد که جنس های لاکتوباسیلوس پلانتاروم B38، انتروکوکوس هیرا B224، لاکتوباسیلوس دلبروکی B37 از بالاترین درصد بازدارندگی بر استافیلوکوکوس اورئوس برخوردار بودند (P>0.05) و لاکتوباسیلوس پلانتاروم B38 به طور معنی داری (P<0.05) بالاترین درصد بازدارندگی بر سالمونلا انتریکا را از خود نشان داد. علاوه بر این نتایج مقایسه بازدارندگی جدایه های لاکتیکی نشان داد که میزان بازدارندگی تمامی جدایه ها در برابر استافیلوکوکوس اورئوس به شکل معنی داری از سالمونلا انتریکا بیشتر بود (P<0.05). بنابر این می توان از باکتری های اسید لاکتیک جدا شده از کره مسکه جهت مهار میکروارگانیسم های عامل بیماری و فساد استفاده نمود.

    کلید واژگان: مسکه, باکتری های لاکتیکی, PCR, ضد باکتریایی, استافیلوکوکوس اورئوس, سالمونلا انتریکا
    Ahmad Nasrollahzadeh, Morteza Khomeiri*, Alireza Sadeghi, Mandana Mahmoudi, Maryam Ebrahimi

    Masske butter or butter derived from yogurt is a traditional butter used in southern Khorasan with a wide range of lactic bacteria. The aim of this study was to investigate the antibacterial effect of lactate isolates against of Staphylococcus aureus and Salmonella enterica. In this research, lactic isolates were first detected by PCR method, and then microdilution method was used to evaluate the antimicrobial activity of the isolates. BLAST of sequences of S16 rDNA gene with sequences stored in the NCBI database led to the identification of the genus Lactobacillus bulgaricus, Enterococcus faecium, Lactobacillus plantarum, Lactobacillus fermentum, Lactobacillus delbrueckii and Enterococcus hirae. The results of antimicrobial activity evaluation against Staphylococcus aureus and Salmonella enterica bacteria showed that all isolates were able to inhibit the growth of these two pathogens, and their inhibitory percent from 55/46 to 84/49 and from 55/46 to 56/55 respectively was variables. Also, the results showed that Lactobacillus plantarum B38, Enterococcus hierae B224, Lactobacillus delbrueckii B37 had the highest inhibitory effect against Staphylococcus aureus (P>0.05) and Lactobacillus plantarum B38 showed the highest percentage of inhibition against Salmonella enterica (P<0.05). In addition, it was found that the inhibitory effect of all isolates against Staphylococcus aureus was significantly higher than Salmonella enterica (P< 0.05). Therefore, lactic acid bacteria isolated from the Masske butter can be used to control the food borne pathogens and food spoilage microorganisms.

    Keywords: Masske butter, Lactic acid bacteria, PCR, Antibacterial, Staphylococcus aureus, Salmonella enterica
  • آتنا سارانی، علیرضا صادقی*، مرتضی خمیری، یحیی مقصودلو، علی مویدی، مریم ابراهیمی
    جداسازی و ارزیابی ویژگی های باکتری های اسید لاکتیک از فراورده های تخمیری سنتی، همواره احتمال مواجهه با جدایه های دارای قابلیت های منحصر به فرد را در پی داشته است. در این مطالعه پس از شناسایی مولکولی جدایه لاکتیکی عمده ترخینه، اثرات ضد باکتریایی و ضد قارچی جدایه مذکور و ترکیبات شبه باکتریوسینی آن در برابر برخی از شاخص های میکروبی غذازاد بر اساس روش های مرجع مورد بررسی قرار گرفت.توالی یابی محصولات واکنش زنجیره ای پلیمراز منجر به شناسایی لاکتوکوکوس لاکتیس به عنوان جدایه لاکتیکی عمده ترخینه شد. جدایه مذکور دارای اثرات ضد باکتریایی مناسبی بود اما تفاوت معنی داری (05/0P<) بین قطر هاله عدم رشد استافیلوکوکوس اورئوس و اشریشیا کلی در حضور این جدایه لاکتیکی وجود نداشت. علاوه بر این، اثر بازدارنده روماند خام به ترتیب نسبت به روماند خنثی و روماند عمل آوری شده جدایه لاکتیکی بر روی هر یک از شاخص های باکتریایی مورد مطالعه بیشتر بود و بیشترین مقدار کاهش جمعیت استافیلوکوکوس اورئوس (91/87 درصد) در حضور روماند خام حاصل از فاز رشد لگاریتمی مشاهده شد. همچنین جدایه لاکتیکی اثر ضد قارچی بیشتری بر آسپرژیلوس فلاووس نسبت به آسپرژیلوس نایجر داشت ولی میزان رشد آسپرژیلوس نایجر در روزهای سوم تا ششم گرمخانه گذاری در مقایسه با آسپرژیلوس فلاووس در حضور ترکیبات شبه باکتریوسینی جدایه لاکتیکی به شکل معنی داری (05/0P<) بیشتر بود.بر اساس نتایج این پژوهش، جدایه لاکتوکوکوس لاکتیس و ترکیبات شبه باکتریوسینی آن از قابلیت استفاده به عنوان کشت آغاز گر در تولید فراورده های تخمیری و یا نگهدارنده زیستی در صنایع غذایی و دارویی برخوردار می باشند.
    کلید واژگان: ترخینه, جدایه لاکتیکی, اثر ضد میکروبی, ترکیبات شبه باکتریوسینی
    Atena Sarani, Morteza Khomeiri, Yahya Maghsoudlou, Ali Moayedi, Maryam Ebrahimi
    Isolation and evaluation of the characteristics of lactic acid bacteria (LAB) from traditional fermented products have always the possibility of exposure to isolates with unique capabilities.In the present study after molecular identification of dominant LAB isolated from Tarkhineh, antibacterial and antifungal effects of the isolate and its bacteriocin-like substances on some foodborne indicators were investigated in accordance with the reference methods. Sequencing results of polymerase chain reaction led to the identification of Lactococcus lactis as dominant isolate. LAB isolate had proper antibacterial effect but there was no significant difference (P<0.05) between growth inhibitory diameter of S. aureus and E. coli in present of the isolate. Furthermore, the inhibitory effect of the crude supernatant was higher than that of the neutralized and treated supernatants against studied indicator bacteria. The highest reduction in the population of S. aureus (87.91%) was also observed in the presence of crude supernatant obtained from Logarithmic growth phase. The LAB isolate had the higher antifungal effect on A. flavus rather than A. niger, but the growth rate of A. niger compared to A. flavus was remarkably (P<0.05) higher in each of the third to sixth days of incubation in the presence of bacteriocin-like substances. Based on the results of this study, Lactococcus lactis isolate and its bacteriocin-like substrates can be used as starter culture in fermented food processing, or as bio-preservative in food and pharmaceutical industries.
    Keywords: Tarkhineh, LAB isolate, antimicrobial effect, Bacteriocin-like substances
نمایش عناوین بیشتر...
فهرست مطالب این نویسنده: 74 عنوان
  • دکتر علیرضا صادقی
    دکتر علیرضا صادقی
    دانشیار صنایع غذایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
نویسندگان همکار
  • دکتر مرتضی خمیری
    : 16
    دکتر مرتضی خمیری
    استاد علوم و صنایع غذایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
  • مهران اعلمی
    : 8
    مهران اعلمی
    استاد تمام دانشکده صنایع غذایی- گروه علوم و صنایع غذایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
  • دکتر علیرضا صادقی ماهونک
    : 5
    دکتر علیرضا صادقی ماهونک
    استاد گروه علوم و صنایع غذایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
  • دکتر یحیی مقصودلو
    : 4
    دکتر یحیی مقصودلو
    استاد علوم و مهندسی صنایع غذایی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
  • دکتر مهدی نصیری محلاتی
    : 3
    دکتر مهدی نصیری محلاتی
    استاد اگرواکولوژی، اگروتکنولوژی، کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
  • دکتر مهدی شوندی
    : 3
    دکتر مهدی شوندی
    دانش آموخته دکتری صنایع غذایی، گروه صنایع غذایی، دانشکده فناوری های شیمیایی، سازمان پژوهش های علمی و صنعتی ایران، تهران، ایران
بدانید!
  • این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شده‌است.
  • مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه می‌کند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایش‌ها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامده‌است.
  • اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال