به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

ahmad behpajooh

  • فرزانه معتمدی*، احمد به پژوه، محسن شکوهی یکتا، غلامعلی افروز، باقر غباری بناب

    هدف این پژوهش تعیین تاثیر آموزش هوش هیجانی بر ارتقای سازگاری اجتماعی دختران تک والدی با مشکلات هیجانی و رفتاری مقطع متوسطه اول شهر تهران بود. این پژوهش در زمره طرح های شبه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش تمامی نوجوانان دختر 13 تا 16 دارای مشکلات هیجانی و رفتاری شهر تهران سال تحصیلی 93-1392 که دارای خانواده های تک والدی بودند. گروه نمونه با گزینش هدفمند شامل 28 نفر از آن ها که با افت آزمودنی ها، 11 آزمودنی در گروه آزمایشی و 12 نفر در گروه کنترل شرکت داشتند. برنامه آموزشی در ده جلسه دو ساعته و به روش کارگاهی ارایه شد. در این پژوهشپرسشنامه نیازسنجی، فهرست بررسی رفتار کودک و فرم خودسنجی نوجوانان (Achenbach & Rascula, 2001) و زیرمقیاس سازگاری اجتماعی از پرسشنامه شخصیتی کالیفرنیا (Tiegs, Clark &Thrope, 1941) مورد استفاده قرار گرفت. تحلیل داده ها به روش تحلیل واریانس چندمتغیره با طرح اندازه گیری های مکرر نشان داد که بر اثر برنامه آموزش هوش هیجانی، سازگاری اجتماعی آزمودنی ها افزایش یافته و اثربخشی برنامه تا مرحله پیگیری نیز پایدار بوده است (01/0> P). شرکت در این دوره آموزشی، به افزایش سازگاری اجتماعی نوجوانان تک والدی دارای مشکلات رفتاری و عاطفی منجر شده است؛ بنابراین آموزش مهارت های هوش هیجانی به عنوان مهارت های زیربنایی سلامت روان رویکردی تاثیرگذار در افزایش سازگاری اجتماعی نوجوانان است.

    کلید واژگان: برنامه آموزش هوش هیجانی, سازگاری اجتماعی, نوجوانان دختر دارای مشکلات هیجانی و رفتاری, تک والدی
    Farzaneh Motamedi *, Ahmad Beh Pajooh, Mohsen Shokoohi Yekta, GholamAli Afrooz, Bagher Ghobari Ghobari Bonab

    The purpose of this study was to evaluate effect emotional intelligence on components of social adjustment of adolescents with single parents in Tehran city. The study utilized a quasi-experimental research method with pretest-posttest and follow-up with control group. The population was all adolescents girls 13 to 16 age with emotional and behavioral problems and single parent in Tehran city in 2012-2013 (1392-93 s.c.).The sample of the study selected by a purposive sampling method and11 students in the experimental group and 12 students in the control group were among the adolescents with emotional and behavioral problems who were living in single parent families. This program was offered through workshop which consisted of 10 sessions, two hours per session. The instruments which were used in this study included Need Assessment Checklist, Child Behavior Checklist (CBCL), and Youth Self Report (YSR); (Achenbach & Reskula, 2001), Social Adjustment subscale of California Personality Inventory (Tiegs, Clark & Thrope, 1941). The obtained data was analyzed using Repeated Measures of Analysis of Variance, which showed that emotional intelligence training program could significantly increase social adjustment in adolescents with emotional and behavioral problems in single parent families. (p<0/01). Participating in the workshop, has led to increasing the social adjustment of adolescents with emotional and behavioral problems that living in single parent. Therefore, it is concluded that emotional intelligence skills training, as basic skills of mental health, can be an effective approach in increasing social adjustment of adolescent.

    Keywords: emotional intelligence training program, social adjustment, female adolescents with emotional, behavioral problems, single parent
  • سید محمدعلی میری*، احمد به پژوه، سینا توکلی

    مشکلات مربوط به بزرگسالان دارای اتیسم، به ویژه ازدواج آنان، یکی از مشکلات چالش برانگیز خانواده ها است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر، واکاوی دیدگاه و نگرش والدین نسبت به ازدواج فرزندان دختر و پسر دارای اختلال اتیسم بود. در این مطالعه اکتشافی و توصیفی، نگرش 100 نفر از اولیای دارای فرزند اتیسم بالای 15 سال شهر تهران با روش نمونه گیری در دسترس و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان دادند، فقط 10در صد والدین نسبت به ازدواج دختران و پسران دارای اتیسم، نگرش مثبت ابراز کردند. افراد مورد مطالعه با آموزش دادن خانواده ها برای ازدواج و زندگی مشترک فرزند دارای اتیسم شان با حمایت سازمان ها و انجمن های مربوط موافق بودند. درحالی که تنها 10 درصد اولیا معتقد بودند که افراد دارای اتیسم، اصولا فاقد تمایلات جنسی هستند، 55 درصد آنان با مصرف دارو برای مهار تمایلات جنسی افراد دارای اتیسم مخالف بودند. از سوی دیگر 96 در صد اولیا بر این باور بودند که برای مهار تمایلات جنسی افراد دارای اتیسم باید از فعالیت های ورزشی استفاده کرد. 90 درصد اولیا معتقد بودند که افراد دارای اتیسم، باید با هم ازدواج کنند. با توجه به نتایج این پژوهش، با وجود مشکلات متعدد در حوزه اختلال طیف اتیسم که اصلی ترین آن فقدان مهارت های ارتباطی است، نیمی از خانواده ها مخالف ازدواج افراد طیف اتیسم بودند، اما دیدگاهشان این بود که با فراهم شدن شرایط ازدواج و حمایت سازمان های دولتی و مردم نهاد، آنها می توانند با افراد دیگر ازدواج کنند. اصلاح نگرش والدین و خود افراد دارای اتیسم و اقشار گوناگون جامعه، مهم ترین گامی است که کارشناسان و مشاوران و برنامه ریزان باید بردارند.

    کلید واژگان: اختلال طیف اتیسم, نگرش به ازدواج, بهداشت جنسی, مشکلات جنسی
    Seyed MohammadAli Miri*, Ahmad Beh Pajooh, Sina Tavakoli

    The problems of adults with autism, especially marriage, are one of the most challenging problems for families. Therefore, the present study aimed to investigate the views and attitudes of parents towards the marriage of boys and girls with autism. In this exploratory and descriptive study, the attitudes of 100 parents of children with autism over the age of 15 years in Tehran were examined using the available sampling method by conducting a researcher-made questionnaire. The findings showed that only 30 percent of parents expressed a positive attitude toward the marriage of girls and boys with autism. The participants agreed with the support of relevant organizations and associations by educating families about marriage and cohabitation of children with autism. While only 10 percent of parents believed that people with autism have no sexual desires at all, 55 percent disagreed with taking medication to control the sexual desires of individuals with autism. On the other hand, 90 percent of parents believed that sports activities should be utilized to control sexual desires in individuals with autism. Ninety percent of parents believed that individuals with autism should get married. According to the findings, despite numerous problems in the field of autism spectrum disorder, the most important of which is the lack of communication skills, half of the families opposed the marriage of people with autism spectrum disorders, but their view was that individuals with autism can marry with others. Modification of the attitudes of parents and individuals with autism as well as various segments of society is the most important step that experts, counselors, and planners should take.

    Keywords: Autism Spectrum Disorder, Attitude to Marriage, Sexual Health, Sexual Problems
  • احمد به پژوه*، پرستو میرزایی، عباس عبدالهی
    هدف

    آموزش خانواده های دارای فرزند با نشانگان داون و اجرای برنامه های حمایتی مناسب برای آنان مستلزم سنجش نیازهای آموزشی و حمایتی آنان است. برسی حاضر نیازهای مادران دارای فرزند با نشانگان داون به حمایت اجتماعی و آموزشی را مورد سنجش قرار داد.

    روش

    پژوهش حاضر به صورت توصیفی_پیمایشی و جامعه آماری شامل تمامی مادران دانش آموزان دختر با نشانگان داون شاغل به تحصیل در سال تحصیلی 95-1394 در مجتمع اموزشی شهید اصلانی وابسته به ادارل آموزش و پرورش استثنایی شهر تهران بود. نمونه مورد مطالعه شامل سی نفر از مادران دارای دختر با نشانگان داون بودند که به شیول نمونه گیرزی در دسترس انتخاب شدند. ایزار پژوهش، پرسشنامه نیازسنجی محقق ساخته بود که با استفاده از پرسشنامه نیازسنجی به پژوه و محمودی (1394)، طراحی و توسط مادران تکمیل شد. پرسشنامه شامل سه بخش بود: بخش اول اطلاعات جمعیت شناختی؛ بخش دوم سیزده سوال تشریحی و بخش سوم بیست و هشت گویه چهار گزینه ای لیکرتی (خیلی زیاد، زیاد، کم و خیلی کم).

    یافته ها

    یافته های به دست امده نشان داد که این قبیل مادران به شدت نگران آیندل فرزندانشان هستند و تمایل دارند بدانند چه خدماتی در حال و آینده برای فرزندان انها وجود دارد. مادران بر این باور بودند که بهتر است متخصصان با آنان صادقانه رفتار کنند و انچه مهم است که والدین درباره آیندل فرزندشان بدانند به انها گفته شود. مادران درخواست کرده بودند که برنامه های آموزشی مناسب به خصوص در زمینه آموزش مهارت های زندگی مستقل برای فرزندانشان اجرا شود.

    نتیجه گیری

    مادران کوذکان با نشانگان داون نیاز بالایی به حمایت اجتماعی و اموزش دارند و این موضوع ضرورت طراحی، برنامه ریزی و اجرای برنامه های دانش افزایی برای این گونه خانواده ها را نشان می دهد.

    کلید واژگان: نیازسنجی آموزشی, حمایت اجتماعی, نشانگان داون
    Ahmad Behpajooh*, Parastoo Mirzaei, Abbas Abdollahi
    Objective

    Designing extensive programs for training families with Down Syndrome children and implementing appropriate supportive programs for them require assessing their educational and supportive needs. In the present study, the educational and social needs of mothers with Down Syndrome children were assessed in order to design a comprehensive program for training mothers.

    Method

    The study was a descriptive-survey design, and participants were 30 mothers of female children with Down Syndrome attending Aslani Special School in the academic year 2015-2016 in Tehran, Iran. The mothers were selected by convenient sampling method. The Need Assessment Questionnaire (Beh-Pajooh & Mahmoudi, 2014) was adapted and completed by the mothers. The questionnaire consisted of three parts: The first part included demographic information about children with Down Syndrome and their parents; The second part included 13 open-ended questions, and the third part consisted of 28 items using four-point Likert scale (very much, much, little, and very little).

    Results

    The findings revealed that mothers of children with Down Syndrome reported high levels of worry about their children’s future, and would like to know about services at the present and the future. What matters is to inform them about their children’s future and there should be appropriate educational programs – especially regarding independent living skills training – for such children and their families.

    Conclusion

    Mothers of children with Down Syndrome have a need for social support and education; this shows the importance of planning and implementing appropriate supportive and educational programs for such families.

    Keywords: Educational need assessment, Social supports, Down Syndrome
  • سحر صمدی کاشان، منصوره حاج حسینی*، احمد بهپژوه، جواد اژهای
    مقدمه

    خیانت یکی از آسیبزاترین مساله های بین فردی است که زنان آسیب دیده از خیانت با آن روبرو هستند. این آسیب در بسیاری از موارد می تواند منجر به علایم شناختی،عاطفی و رفتاری در آنان گردد. لذا بررسی تاثیر مداخلات مشاوره و روانشناسی در این زمینه ضروری به نظر می رسد. بدین لحاظ پژوهش حاضر با هدف شناسایی اثر مشاوره گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنظیم هیجان زنان آسیب دیده از خیانت انجام شد. 

    روش

    این پژوهش شبه آزمایشی، با استفاده از طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل انجام پذیرفت. جامعه آماری را کلیه زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی، مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره و دادگاه های خانواده شهر تهران که از همسرشان جدا شده بودند تشکیل داده است. از بین آن ها، سی نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و بر اساس ملاک های ورود به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل پانزده نفر در هر گروه قرارگرفتند. گروه آزمایش به مدت هشت جلسه نود دقیقه ای تحت مشاوره گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند، گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. در این پژوهش، ازپرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گراس و جان2003 استفاده شد. داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی و با بهره گیری از کوواریانس یک متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    نتایج

    یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس یک متغیری نشان داد که مشاوره گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث افزایش معنادار میانگین نمرات پس آزمون متغیر تنظیم هیجان در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است.

    بحث و نتیجه گیری

    بر اساس یافته های پژوهش و با توجه به کارایی و اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد، این رویکرد می تواند در زمینه بهبود تنظیم هیجان در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی مورد استفاده مشاوران و درمانگران خانواده قرار گیرد.

    کلید واژگان: مشاوره گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد, تنظیم هیجان, خیانت زناشویی, زنان
    Sahar Samadi Kashan, Mansooreh Hajhosseini*, Ahmad Behpajooh, Javad Ejei
    Introduction

    Infidelity is one of the most pernicious interpersonal issues in the family, which in many cases could lead to emotional and behavioral symptoms in the person particularly women who have been betrayed. In this regard, the present study was undertaken with the aim to identify the effectiveness of acceptance and commitment group counseling on emotion regulation in women with infidelity trauma.

    Methods

    The research method was quasi-experimental designed with a pretest-posttest and a control group. The statistical population included all women with the infidelity trauma who were separated from their husbands and referred to counseling clinics and family courts in Tehran in 2017. Thirty couples were selected via the purposive and available sampling method based on the study’s criteria. Then randomly assigned to experimental and control groups, fifteen people in each group, and finally were investigated through dual assessment of pretest-posttest. All participants were asked to complete the Emotion Regulation Questionnaire by Gross & John, 2003. Following the experimental group attended eight sessions of ninety-minute acceptance and commitment group counseling while the control group received non.

    Results

    The results of the univariate analysis of covariance (ANCOVA) indicated that acceptance and commitment group counseling significantly increased the post-test average scores of emotion regulation in the experimental group. 

    Conclusions

    Thus, it could be concluded that acceptance and commitment group counseling is an effective way of improving emotion regulation in women with the infidelity trauma and can be used by counselors and therapists in the field of family therapy.

    Keywords: Acceptance, Commitment Group Counseling, Emotion Regulation, Infidelity, Women
  • مجتبی مهدوی*، احمد به پژوه، سعید حسن زاده، سید سعید سجادی اناری
    زمینه و هدف

    در سال های اخیر، مربیان، پژوهشگران، و متخصصان، بیش ازپیش، ضرورت توجه به سلامت روان افراد تیزهوش را احساس کرده اند؛ به همین جهت، جنبشی برای مطالعه و پژوهش در این حوزه شکل گرفته است. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش برنامه امیدبخشی بر ارتقای سلامت روانی و کاهش فرسودگی تحصیلی دانش آموزان تیزهوش انجام شد.

    روش

    روش این پژوهش، نیمه‎آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان تیزهوش دبیرستانی شهرستان سبزوار در سال تحصیلی 95-1394 بود که در معرض فرسودگی تحصیلی قرار داشتند. از این جامعه آماری، 30 دانش آموز با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند. گردآوری داده ها به کمک پرسشنامه سلامت عمومی (گلدبرگ و هیلر، 1979) و پرسشنامه فرسودگی تحصیلی ماسلاچ (شوفلی، بیکر، هاگدین، شاپ و کلیدر، 2001) انجام شد. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه هفتگی، تحت آموزش امیدبخشی قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. پس از اتمام جلسات، مجددا هر دو گروه با استفاده از پرسشنامه های ذکر شده مورد آزمون قرار گرفتند و در پایان داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس سنجش مکرر تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج تحلیل اندازه گیری های مکرر نشان داد که آموزش برنامه امیدبخشی به طور معناداری موجب ارتقای ابعاد سلامت روانی و کاهش فرسودگی تحصیلی می شود (p<0.05).

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته های به دست آمده در این مطالعه می توان نتیجه گیری کرد که برنامه امیدبخشی با ایجاد اهداف واقع بینانه و کاهش سطح ناامیدی در گروه آزمایش باعث ارتقای سلامت روانی آنها شده است.

    کلید واژگان: تیزهوشی, سلامت روانی, فرسودگی تحصیلی
    Mojtaba Mahdavi*, Ahmad Behpajooh, Saeed Hasanzadeh, Seyed Saeed Sajadi Anari
    Background and Purpose

    In recent years, educators, researchers, and professionals have increasingly felt the need to pay attention to the mental health of gifted people; therefore, a movement has been formed for study and research in this field. In this regard, the present study was conducted to investigate the effect of hope therapy on improving mental health and reducing academic burnout of gifted students.

    Method

     The research method was semi-experimental and pre-test-post-test-follow-up with the control group. The statistical population included all the gifted high school students in Sabzevar city in the academic year of 2015-2016, who were exposed to academic burnout. From this statistical population, 30 students were selected by convenient sampling method and randomly divided into two experimental and control groups (15 students in each group). Data were collected using the General Health Questionnaire (Goldberg and Hiller, 1979) and the Maslach Burnout Inventory (Schaufeli, Bakker, Hoogduin, Schaap, & Kladler, 2001). The experimental group received hope therapy training for 8 sessions and the control group did not receive any intervention. After the sessions, both groups were tested again using the mentioned questionnaires and at the end the obtained data were analyzed using repeated measurement analysis.

    Results

     Results showed that hope therapy significantly enhances dimensions of mental health and decreases dimensions of academic burnout (p<0.05).

    Conclusions

     Based on the findings of this study, it can be concluded that the optimistic program has improved mental health of gifted students by creating realistic goals and reducing the level of frustration in them.

    Keywords: Giftedness, mental health, academic burnout
  • سحر صمدی کاشان، منصوره حاج حسینی*، احمد به پژوه، محمد صادق زمانی زارچی
    هدف از پژوهش حاضر، شناسایی اثر مشاوره گروهی مبتنی بر پذیرش وتعهد بر احساس تنهایی زنان آسیب دیده از خیانت بود. روش این پژوهش، آزمایشی و در چهارچوب طرح، نیمه آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره و دادگاه های خانواده شهر تهران در سال 1396 بود. از بین آن ها، 30 نفر به طور نمونه گیری هدفمند براساس ملاک های ورود، انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جای گرفتند و مطابق با طرح، تحت سنجش دوگانه پیش آزمون-پس آزمون درآمدند. افراد گروه آزمایشی به مدت هشت جلسه (90 دقیقه) تحت مشاوره گروهی مبتنی بر پذیرش وتعهد قرار گرفتند؛ اما گروه گواه، این آموزش ها را دریافت نکردند. ابزار گردآوری اطلاعات، مقیاس احساس تنهایی دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس (راسل، پپلاو و کورتنا، 1980) بود و داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی تحلیل گردیدند. یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس یک متغیری نشان داد که مشاوره گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث کاهش معنادار میانگین نمرات پس آزمون متغیر احساس تنهایی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است (05/0p<) براساس یافته های پژوهش و با توجه به کارایی و اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد، این رویکرد می تواند در زمینه کاهش احساس تنهایی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی مورداستفاده مشاوران و درمانگران خانواده قرار گیرد.
    کلید واژگان: مشاوره گروهی مبتنی بر پذیرش وتعهد, احساس تنهایی, خیانت زناشویی, زنان
    Sahar Samadi Kashan, Mansoureh Hajhosseini *, Ahmad Behpajooh, Mohammad Sadegh Zamani Zarchi
    Infidelity is one of the most harmful interpersonal issues in family, which in many cases can lead to the development of emotional and behavioral symptoms in the person who has been betrayed. In this regard, the present study was undertaken with the aim to identifying the effectiveness of acceptance and commitment group counseling on feeling of loneliness in women suffering from the trauma of infidelity. The research method was experimental and the design was quasi-experimental using pretest-posttest with control group. The statistical population included women victims of infidelity referring to counseling centers and family courts in Tehran, Iran, in 2017. Thirty couples were selected via purposeful and available sampling method based on the study’s criteria and randomly assigned to experimental (n=15) and control groups (n=15) (finally were investigated through dual assessment of pretest-posttest). All participants were asked to complete UCLA Loneliness Scale (Russell, Peplau & Cutrona, 1980). In addition, the participants in the experimental group attended 8 sessions of 90-minute acceptance and commitment group counseling and the control group received no training. The results of univariate analysis of covariance (ANCOVA) indicated that acceptance and commitment group counseling significantly decreased the post-test average scores of feeling of loneliness in experimental group. Thus, it could be concluded that acceptance and commitment group counseling is an effective method in reducing feeling of loneliness in women suffering from the trauma of infidelity and can be used by counselors and therapists in the field of family therapy.
    Keywords: Infidelity, Acceptance, Commitment Group Counseling, Feeling of Loneliness, Women
  • نیره نقدی*، احمد به پژوه
    محققان از روش های مورد پژوهی برای بررسی یک آزمایشگاه آموزش مجازی ، در یک مدرسه روستایی تاسیس شده در سال 2011، استفاده کردند و از این روش ها به عنوان راهی برای بهتر برآورده سازی نیازهای منحصر به فرد دانش آموزان استثنایی که تیزهوش تشخیص داده شده بودند، بهره بردند. داده ها از طریق گروه های کانونی، مشاهدات کلاس درس، مصاحبه ها و بررسی اسناد مرتبط گردآوری شدند. موضوعات شامل: توضیح عمیق آزمایشگاه یادگیری، درس های آموخته شده، پیشنهاداتی توسط معلمان و مدیران، مزایایی برای بهبود تدریس و یادگیری می شوند. یافته ها مبنی بر این هستند که برنامه ریزی آزمایشگاه آموزش مجازی، مخصوصا آموزش آن لاین که در مدارس عمومی_فیزیکی اتفاق می افتد، می تواند ابزاری موثر برای ارائه دوره ترمیک جهشی برای دانش آموزان تیزهوش دوره راهنمایی باشد. مزایای این روش مقرون به صرفه بودن، رضایت دانش آموز و والدین، امکان پیشرفت کاری فردی در زمینه دارای استعداد و موارد دیگر می شود.
    کلید واژگان: تسریع, تیزهوش, کیفی, فن آوری, رشد استعداد, انگیزش, پیشرفت
    Nayereh Naghdi*, Ahmad Behpajooh
    Researchers used case study methods to investigate a virtual learning lab (VLL) in a rural school district that was created in 2011 as a way to better meet the unique needs of exceptional students who are considered gifted. Data were collected through focus groups, classroom observations, interviews, and reviewing relevant documents. Topics include an in-depth explication of the learning lab, lessons learned and suggestions by teachers and administrators, and benefits for improved teaching and learning. Findings are that VLL programming, specifically online instruction that takes place in brick-and-mortar public schools, can be an effective means for providing accelerated coursework to exceptional middle school students who are gifted. Benefits include cost-effectiveness, parent and student satisfaction, allowing for individualized work pace in talent area, and others.
    Keywords: acceleration, gifted, qualitative, technology, talent development, motivation
  • عباس متولی پور*، احمد به پژوه، محسن شکوهی یکتا، باقر غباری بناب، علی اکبر ارجمند نیا
    زمینه و هدف

    امروزه برخی پژوهش های حوزه درمان اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی بر درمان های غیردارویی و رویکردهای خانواده محور متمرکز شده است. باتوجه به این مهم، پژوهش حاضر با هدف طراحی برنامه بازی درمانی شناختی-رفتاری خانواده محور برای دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی و اثربخشی آن بر نشانه های این اختلال انجام شد. 

    روش بررسی

    مطالعه حاضر از نوع مداخله ای با طرح شبه آزمایشی و پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان دوره دوم ابتدایی با نشانه های اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی تشکیل دادند. نمونه آماری عبارت بود از 34 دانش آموز پسر با نوع ترکیبی این اختلال که به صورت دردسترس از دو مدرسه انتخاب شدند. دانش آموزان یک مدرسه به طور تصادفی در گروه آزمایشی و دانش آموزان مدرسه دیگر به شکل تصادفی در گروه گواه قرار گرفتند. پس از طراحی برنامه بازی درمانی توسط پژوهشگر، مادران دانش آموزان گروه آزمایشی هفت جلسه آموزش بازی های شناختی-رفتاری را دریافت کردند و به مدت شانزده جلسه در منزل روی فرزند خود اجرا نمودند؛ اما برای گروه گواه هیچ آموزشی ارائه نشد. 

    یافته ها

    نتایج پژوهش نشان داد که برنامه حاضر می تواند نشانه های اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی را به طور معنا داری کاهش دهد (0٫05˂p). این پژوهش همچنین مشخص کرد که تاثیر برنامه در یک دوره سه ماهه به قوت خود باقی مانده است. 

    نتیجه گیری

    باتوجه به یافته های پژوهش می توان از برنامه بازی درمانی شناختی-رفتاری حاضر به عنوان ابزاری خانواده محور برای کاهش علائم اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی سود جست.

    کلید واژگان: اختلال نارسایی توجه, فزون کنشی, طراحی برنامه بازی درمانی شناختی-رفتاری, خانواده محور
    Abbas Motavalli Pour*, Ahmad Beh Pajooh, Mohsen Shokoohi Yekta, Baqer Ghobari Bonab, Aliakbar Arjmandnia
    Background & Objective

    Attention Deficit and Hyperactivity Disorder (ADHD) is one of the common disorders that occurs in the early stages of childhood development. ADHD is one of the disorders that has a complex and multidimensional nature which can also derived from a variety of factors and affect the various dimensions of individual and social growth of the child. So treatment of this disorder consists of variety of approaches from medication to relaxation. Todays, some studies on attention deficit hyperactivity disorder focused on non–pharmacological therapies and family–based. Regarding this necessity, the goal of this study was to design a family–based cognitive–behavioral play therapy program for students with attention deficit hyperactivity disorder and its effectiveness on the symptoms of this disorder.

    Methods

    The present study was interventional with quasi–experimental design and pre–test, post–test with control group. The sampling method was convenience. The statistical population of this study was the second–grade students of elementary school with symptoms of ADHD. A total of 34 male students of the second grade of elementary school with the symptoms of ADHD –combined type– were selected by convenience sampling method from two elementary schools with about 1000 population. Student of One randomly assigned to experimental group and students of another group randomly assigned to control group. Reviewing the existent literature, resulted in extraction of main components of program that was consist of self-instruction, problem solving, self-control, feelings discrimination, relaxation and attribution retraining. In the next step need assessment resulted in some behavioral problems such as aggression, social skills problems, problems in math and writing. Validation of program done by 3 University professors (for objectives of program) and 3 play therapists (for plays). After validation the protocol, pilot study done on 4 mothers with ADHD children and some corrections done in program. Then the program used in experimental phase. the mothers of the experimental group received 7 sessions (in seven weeks) of training on cognitive–behavioral plays then performed them on their children for 16 sessions (45 minutes) at home, while the control group did not receive any training. The program for training mothers consist of session 1: understanding ADHD; session 2: understanding cognitive–behavioral therapy; session 3: understanding CBPT for ADHD; session 4: training first to fourth plays of program; session 5: training fifth to eighth plays of program; session 6: training ninth to twelfth plays of program; session 7: training Thirteenth to Sixteenth plays of program. The plays in present program consist of: session 1: eye to eye and snowballs; session 2: bit the clock; session 3: electrocardiogram making and guidance; session 4: bit the clock and say, do, say; session 5: opposite pairs, snowballs and lax/iron doll; session 6: classmates; session 7: snowballs and coloring an snake; session 8: electrocardiogram making; session 9: post box and Treasure finding; session 10: color your life and corrective sentences; session 11: three whistle and Bubbling; session 12: making a film and Treasure finding; session 13: the feeling word and corrective sentences; session 14: be careful, exam and cooking; session 15: color your life and who arrive sooner; session 16: who arrive sooner and Bubbling. 

    Results

    After analyzing the data, the results showed that, the family–based cognitive–behavioral play therapy program significantly reduced symptoms of ADHD (p˂0.05). The results have showed that the program's impact has remained strong over a three–month period (p˂0.05).

    Conclusion

    Cognitive–behavioral play therapy use for variety of behavioral problems in children. Goal of this study was to design a family–based cognitive–behavioral play therapy program for students with attention deficit hyperactivity disorder and its effectiveness on the symptoms of this disorder. Results of this study supported the efficacy of cognitive–behavioral play therapy program that performed by mother in home to decrease the symptoms of ADHD. According to the findings of the study, the present cognitive–behavioral play therapy program can be used as a family–based tool to reduce the symptoms of ADHD. Also mothers can be used as main agent of family–based treatments in childhood ADHD.

    Keywords: Attention Deficit Hyperactivity Disorder, Developing Cognitive–Behavioral Play Therapy Program, Family–Based
  • زهرا رضایی*، احمد به پژوه، باقر غباری بناب
    هدف کودکان کم توان ذهنی، علاوه بر مشکلات ارتباطی و اجتماعی، با والدین، برادران و خواهران و معلمان خود هم مشکل دارند. ماهیت پایدار طرد اجتماعی به آسانی سبب انزوای اجتماعی این کودکان می شود. درنتیجه کودکان و بزرگسالان کم توان ذهنی، دوستان کمی دارند. آن ها ناامید هستند، ولی می خواهند دوست داشته شوند. آن ها تلاش می کنند دوستانی پیدا کنند ولی تلاش آن ها، شانسشان را برای تعامل با دیگران به حداقل می رساند و چرخه معیوبی را ایجاد می کند. با توجه به ویژگی هایی که برنامه آموزش ارتباط بدون خشونت دارد، به نظر می رسد این برنامه بتواند مشکلات ارتباطی کودکان کم توان ذهنی را کاهش دهد و تعامل مادرکودک را بهبود بخشد. آموزش برنامه ارتباط بدون خشونت یکی از روش های ارتقای مهارت های ارتباطی والدین با کودکان کم توان ذهنی است، چراکه این والدین با مشکلاتی در ارتباط با فرزندان خود مواجه هستند. امروزه تلاش های زیادی برای بهبود تعامل مادرکودک در مادران کودکان با نیازهای ویژه، به خصوص مادران کودکان کم توان ذهنی صورت می گیرد؛ بنابراین، این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش برنامه ارتباط بدون خشونت بر تعامل مادرکودک در مادران با کودک کم توان ذهنی انجام شد. روش بررسی این پژوهش، یک مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را تمام مادران کودکان کم توان ذهنی مرکز روزانه آموزشی و توان بخشی البرز، وابسته به سازمان بهزیستی تشکیل دادند. 30 نفر از مادران کودکان کم توان ذهنی با روش نمونه گیری دردسترس از مرکز توان بخشی البرز واقع در شهرستان البرز استان قزوین انتخاب و سپس در دو گروه جایگزین شدند. گروه آزمایش، در هشت جلسه آموزشی (هفته ای دو جلسه و هر جلسه 90 دقیقه) در برنامه آموزش ارتباط بدون خشونت شرکت کردند، در حالی که به گروه کنترل این آموزش ارائه نشد. ابزار استفاده شده در این پژوهش مقیاس رابطه والد کودک پیانتا (1992) بود. مقیاس رابطه والدکودک پیانتا را مادران برای آزمودنی ها در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. اطلاعات به دست آمده از پرسش نامه در قبل و بعد از مداخله با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری و نسخه 22 نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها در ابتدا مفروضه های عادی بودن و همگنی واریانس کوواریانس متغیرها ارزیابی شد. آزمون کلموگروف اسمیرنوف حاکی از آن بود که همه متغیرها عادی هستند (P>0/05). آزمون باکس هم فرض همگنی واریانس کوواریانس را تایید کرد؛ بنابراین، مفروضه های آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری برقرار است و می توان برای تجزیه و تحلیل داده ها از این آزمون آماری استفاده کرد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد بین میانگین نمرات پس آزمون رابطه مادر با کودک کم توان ذهنی در گروه های آزمایشی و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (P<0/001). همچنین نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون خرده مقیاس های تعارض، نزدیکی و وابستگی در گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (P<0/001). بر اساس مجذور اتا می توان عنوان کرد 67 درصد تغییرات رابطه مادر با کودک کم توان ذهنی به علت اثر مشارکت آزمودنی ها در برنامه آموزشی ارتباط بدون خشونت است. همچنین بر اساس مجذور اتا می توان عنوان کرد به ترتیب 63، 65 و 66 درصد تغییرات هریک از مولفه های تعارض، نزدیکی و وابستگی از مشارکت آزمودنی ها در برنامه آموزشی ارتباط بدون خشونت ناشی می شود؛ بنابراین، می توان نتیجه گرفت آموزش برنامه ارتباط بدون خشونت در بهبود رابطه مادر با کودک کم توان ذهنی تاثیر مثبت داشته است. نتیجه گیری والدین کودکان کم توان ذهنی نسبت به دیگر والدین کودکان استثنایی، به میزان بیشتری در ارتباط با فرزندشان مشکل دارند. برای این کودکان در موقعیت های اجتماعی دوراندیشی نشده است و از حقوق اجتماعی خود محروم می شوند. متاسفانه، آن ها جایگاه اجتماعی منفی را تجربه می کنند که کسب موفقیت را دشوار و به آرزویی همیشگی تبدیل می کند. آموزش ارتباط بدون خشونت موجب بهبود رابطه مادر با کودک کم توان ذهنی می شود؛ بنابراین، برنامه ریزی برای ارائه آموزش برنامه ارتباط بدون خشونت برای مادران با کودک کم توان ذهنی اهمیت ویژه ای دارد.
    کلید واژگان: ارتباط بدون خشونت, تعامل مادرکودک, کم توان ذهنی
    Zahra Rezaei*, Ahmad Behpajooh, Bagher Ghobari, Bonab
    Objective Besides their communication and socialization problems, many children with Intellectual Disability (ID) have difficulties with their parents, siblings, and teachers. The enduring nature of social reactions easily leads to social isolation. Thus, many children and adults with ID have few friends, even though they may desperately want to be liked. This can set up a vicious circle in which they attempt to win friends by latching onto the least chance for interaction with others. Regarding the characteristics of nonviolent communication program training, it seems that this program could reduce communication problems and improve mother-child interaction of children with ID. The nonviolent communication training program is one method for improvement of communication skills in parents of the children with ID because these parents are often facing problem in communication with their children. Nowadays, much effort is made for improving mother-child interaction, especially in mothers of children with ID. Therefore, the purpose of the present study was to investigate the effect of nonviolent communication program training on mother-child interaction in mothers of children with ID. Materials & Methods The present research was a quasi-experimental study with pretest-posttest and a control group. The study population included all of the mothers of children with ID who attend to Alborz Educational and Rehabilitation Institute which is located in Alborz Province, Iran under the supervision of welfare organization. The study sample included 30 mothers selected by convenience sampling method and assigned to two groups. The experimental group participated in a communication skills training program based on life language for 8 sessions (90 minutes for per session; twice a week), while the control group received no such training. The study instrument was the Pianta mother-child interaction scale (1992). The Pianta mother-child interaction scale was completed by mothers for all subjects in pretest and posttest. The study data were collected through the questionnaire before and after the training sessions. Multivariate analysis of covariance was performed in SPSS (Version 22) for analyzing the obtained data. Results First, the normality of study variables and contingency of variance and covariance assumptions were tested. The Kolmogorov-Smirnov test showed that all variables were normally distributed (P>0.05). Also, the Box test confirmed the contingency of variance-covariance assumption. So, assumptions of the MANCOVA test were confirmed and MANCOVA test can be used for analysis of data. The results of MANCOVA revealed that posttest scores of experimental and control groups had a significant difference with regard to mother-child interaction (P<0.001). Also, the results of MANCOVA revealed that posttest scores of experimental and control groups had a significant difference with regard to conflict, closeness, and dependency subscales (P<0.001). It can be stated that according to Eta2, 67% of the variance in mother-child interaction can be explained by the subjects’ participation in the nonviolent communication training program. Also, according to Eta2, respectively 63%, 65%, and 66% of the variance in components of conflict, closeness, and dependency can be explained by the subjects’ participation in the nonviolent communication training program. Therefore, communication skills training based on life language has a positive effect on mother-child interaction of the mothers of children with ID. Conclusion Parents of children with ID has more problems in communication with their children than parents of any other kind of exceptional children. It doesn’t take long that these children be ostracized from social activities. Unfortunately, the negative social status experienced by children with ID is difficult to overcome and usually long-lasting. Nonviolent communication program training improves mother-child interaction in mothers of children with ID. Therefore, providing nonviolent communication program training has particular importance for these mothers.
    Keywords: Nonviolent communication, Mother-child interaction, Intellectual disability
  • عباس متولی پور*، احمد به پژوه، محسن شکوهی یکتا، محمدحسین سربی، محمدهادی فرحزادی
    مقدمه
    امروزه تمرکز پژوهش های نوین در حیطه اختلال کاستی توجه و بیش فعالی، به حوزه اختلال های همبود با این اختلال و کاهش علائم آنها معطوف شده است. در این راستا درمان های شناختی رفتاری با استفاده از روش هایی مانند خودکنترلی، حل مسئله و مهارت های اجتماعی سعی در کاهش علائم دارد. با توجه به نقش مهم خانواده، پژوهش حاضر باهدف بررسی پیش فرض های درمان، به بررسی روابط ساختاری مهارت های اجتماعی، مهارت های حل مسئله و خودکنترلی با علائم اختلال سلوک و اختلال لج بازی و نافرمانی در کودکان با اختلال کاستی توجه و بیش فعالی، با نقش میانجی تعامل مادر-کودک پرداخته است.
    روش ها
    این پژوهش بر روی 104 دانش آموز پسر مقاطع چهارم تا ششم ابتدایی شهر یزد انجام شد. در این پژوهش از پرسش نامه های نشانه های مرضی کودک، رابطه والد کودک، حل مسئله، پرسشنامه مهارت های اجتماعی ماتسون و مقیاس ارزیابی خو کنترلی استفاده و نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    یافته های این پژوهش نشان داد که مهارت های حل مسئله، خودکنترلی، مهارت های اجتماعی و همچنین تعامل مادر-کودک توانسته اند 75% از واریانس اختلال سلوک و 71% از واریانس اختلال لج بازی و نافرمانی را در مدل تبیین کنند. در قسمت دیگری از تحلیل، یافته ها نشان داد میزان تاثیر مهارت های حل مسئله و خودکنترلی بر تعامل مادر-کودک معنادار بوده است، اما مهارت اجتماعی نتواسته است بر تعامل مادر-کودک تاثیر معنادار داشته باشد. همچنین، متغیر حل مسئله علاوه برداشتن رابطه مستقیم با اختلال، از طریق متغیر میانجی تعامل مادر-کودک می تواند بر اختلال سلوک اثر داشته باشد ولی بر اختلال لج بازی و نافرمانی تاثیر معنی داری ندارد. متغیر خودکنترلی علاوه برداشتن رابطه مستقیم با اختلال، از طریق متغیر میانجی تعامل مادر-کودک می تواند بر اختلال سلوک و لج بازی و نافرمانی اثر داشته باشد.
    نتیجه گیری
    متغیرهای خودکنترلی، حل مسئله و مهارت های اجتماعی با علائم اختلال های رفتاری کودکان با اختلال کاستی توجه و بیش فعالی در ارتباط هستند و می توان از آن ها در طراحی بسته های درمان شناختی-رفتاری استفاده کرد و همچنین نحوه تعامل مادر-کودک بر این گونه درمان موثر است.
    کلید واژگان: اختلال کاستی توجه و بیش فعالی, اختلال سلوک, اختلال نافرمانی مقابله جویانه, درمان شناختی-رفتاری, تعامل مادر-کودک
    Abbas Motavalli Pour*, Ahmad Beh Pajooh, Mohsen Shokoohi Yekta, Mohammad Hossein Sorbi, Mohammad Hadi Farahzadi
    Introduction
    Nowadays, the main focus of modern researches in the field of ADHD has been on the area of comorbid disorders and reducing their symptoms. In this regard, cognitive-behavioral therapies have tried to reduce the symptoms by using methods such as self-control, problem-solving, and social skills. Given the important role of the family, the present study investigated the pre-assumptions of the treatment by addressing the structural relationships between the social skills, problem-solving skills, and self-control with the symptoms of conduct disorder and oppositional defiant disorders in the children with ADHD and the mediating role of the mother-child interaction.
    Methods
    This study was performed on 104 male models, fourth to sixth grade students of the elementary school in Yazd, Iran. In this study, the Child Symptom Inventory, Child-Parent Relationship Scale, Problem-Solving Inventory, Self-Control Rating Scale, and Matson Evaluation of Social Skills with youngsters were used. The results were analyzed with path analysis by SPSS software version 23.
    Results
    Findings showed that problem-solving skills, self-control skills, social skills, and mother-child interaction can explain 75% of the variance of CD and 71% of the variance of ODD in the model. In another section of the analysis, the findings showed that the effect of problem-solving and self-control skills on the mother-child interaction was significant, but the social skills had no significant effect on the mother-child interaction. Also, the problem-solving variable can affect the CD through the mediating variable in the mother-child interaction, and also has a direct relationship with the current disorder but does not have a significant effect on ODD. The self-control variable in addition to its direct relationship to disorder can affect CD and ODD through the mother-child interaction.
    Conclusion
    Self-control, problem-solving, and social skills are associated with the symptoms of behavioral disorders in the children with ADHD, and can be used in designing cognitive-behavioral therapy packages, and also the way the mother and child interact, is effective in this type of treatments
    Keywords: Attention Deficit, Hyperactivity Disorder , Conduct Disorder , Oppositional Defiant Disorder , Cognitive Behavioral Therapy , Mother-Child Relations
  • احمد به پژوه*، مسعود غلامعلی لواسانی، سارا پازکی
    پژوهش حاضر باهدف شناسایی اثربخشی برنامه آموزش پذیرش و تعهد بر میزان پذیرش کودکان اتیستیک توسط مادران انجام شد. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی مادرانی تشکیل میدادند که 1394 در مرکز -کودکان اتیستیک آنها در سال تحصیلی 95 اتیسم ندای عصر تهران، مشغول دریافت خدمات آموزشی و توانبخشی بودند. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، 11 تن از این مادران به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و به مدت نه جلسه دوساعته، تحت آموزش گروهی پذیرش و تعهد قرار گرفتند. از پرسشنامه پذیرش و عمل )و راش دوم( به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد و داده ها یی با استفاده از آزمون آماری تی جفتی همبسته، مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج بهدستآمده حاکی از آن بود که تفاوت معناداری بین نتایج مربوط به پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری وجود داشته است. حاصل بحث نشان میدهد که آموزش پذیرش و تعهد با کاهش اجتناب تجربهای و افزایش انعطافپذیری روانشناختی، در بهبود پذیرش کودکان اتیستیک توسط مادران موثر بوده است.
    کلید واژگان: کودک اتیستیک, آموزش پذیرش و تعهد, اجتناب تجربه ای, انعطاف پذیری روانشناختی
    Ahmad Beh-Pajooh*, Masoud Gholamali Lavasani, Sara Pazoki
    This study was acomplished to evaluate the effectiveness of the acceptance and commitment training on the acceptance of autistic children by mothers. The method of the study was quasi-experimental with pre-test, post-test, and follow-up design. Population of the study included the whole mothers whose autistic child was receiving training and rehabilitation in Nedaye Asre Tehran Autism Center in educational year of 2015-16. Using convenience sampling, eleven mothers were selected as a sample group and received acceptance and commitment training in nine two-hour-sessions. As a research tool, the second edition of Acceptance and Action Questionnaire was used and analyzed based on data using paired/correlated t-test. Data analysis of results revealed that there was a significant difference between the results of the pre-test, post-test and follow-up. The result confirmed that acceptance and commitment training has been effective on mothers in accepting their autistic child, by increasing psychological flexibility and decreasing experiential avoidance.
    Keywords: autistic child, acceptance, commitment training, experiential avoidance, psychological flexibility
  • احمد به پژوه *، سیمین سلیمانی
    کیفیت خواب در دوران سالمندی، کیفیت زندگی را تحت تاثیر قرار می دهد و یکی از مشکلات رایج دوران سالمندی، اختلال خواب است. خواب با کیفیت ضعیف، بعد از سردرد و اختلال های گوارشی در رتبه سوم مشکلات افراد سالمند قرار دارد که از شکایت های شایع آنان است. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه کیفیت خواب با کیفیت زندگی در افراد سالمند مقیم در خانه های سالمندان سه ناحیه شهر تهران بود. مطالعه حاضر از نوع طرح های توصیفی-تحلیلی است که در خانه های سالمندان تحت پوشش سازمان بهزیستی استان تهران اجرا شد. نود فرد سالمند به روش نمونه گیری تصادفی و با در نظر گرفتن هوشیاری، نداشتن دمانس حاد، توانایی پاسخ گویی و تمایل به شرکت در مطالعه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه های مقیاس کیفیت خواب پیتزبرگ و مقیاس کیفیت زندگی بود. داده های به دست آمده با روش آماری رگرسیون چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد رابطه مستقیم معناداری بین کیفیت زندگی افراد سالمند با کیفیت خواب آنان وجود دارد (001/0>p) و نتایج یکسانی در مورد کیفیت زندگی بین سه گروه مورد مطالعه وجود داشت. در رابطه با کیفیت خواب، میانگین کیفیت خواب افراد سالمند ساکن در ناحیه جنوب به طور معناداری بهتر از نواحی مرکز و شمال شهر تهران بود. به منظور بالا بردن کیفیت خواب و کیفیت زندگی افراد سالمند مقیم در خانه های سالمندان، لزوم برگزاری برنامه های مراقبت ویژه در دوران سالمندی تاکید می شود. همچنین پیشنهاد می شود در پژوهش های آینده، ارتباط بین خواب، سبک زندگی و رفتار روزانه در افراد سالمند مورد بررسی قرار گیرد.
    کلید واژگان: کیفیت خواب, کیفیت زندگی, افراد سالمند مقیم در خانه های سالمندان
    Ahmad Beh-Pajooh *, Simin Solimani
    Sleep quality affects quality of life in old aged people and sleep disorders is one of the most common problems in this group. Sleep with poor quality, after headaches and gastrointestinal disorders is the third most common complaints among older people. The objective of this study was examining the relationship between life quality and sleep quality in older people living in nursing homes within three districts of Tehran, Iran. This descriptive-analytical study was conducted in nursing homes for older people under coverage of General Welfare Organization of Tehran, Iran. Ninety elders selected for this study based on random cluster sampling, were able to respond due to their consciousness and not suffering from acute dementia and were willing to participate in the study. The data were collected by using Pittsburg Sleep Quality and Index and Quality of Life Scale. The data were analyzed based on multivariate regression test. Equal results were obtained for all three groups which demonstrated significant relationship between quality of sleep and quality of life (P
    Keywords: Sleep Quality, Quality of life, Older people residing in nursery homes
  • احمد احمدی، احمد به پژوه، محسن شکوهی یکتا، علی اکبر ارجمندنیا، محمد پارسا عزیزی
    کارکردهای اجرایی شامل حافظهٔ فعال، بازداری پاسخ و انعطاف پذیری شناختی نقش تعیین کننده در عملکرد روزمره و آمادگی ورود به مدرسه برای کودکان پیش دبستانی دارد. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش های کارکرد اجرایی بر مهارت های حافظهٔ فعال، انعطاف پذیری شناختی، بازداری پاسخ، توجه، برنامه ریزی و مهارت های پایهٔ ریاضی کودکان پیش دبستانی در معرض خطر برای بروز مشکلات ریاضی بود.
    این پژوهشی نیمه تجربی با پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. تعداد 4 0 کودک در معرض خطر برای مشکلات ریاضی از بین شش مرکز پیش دبستانی و مهدکودک منطقهٔ دو در شهر تهران انتخاب شدند. این انتخاب به صورت غربالگری چند مرحله ای بوده و پس از آن افراد به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل کاربندی شدند. گروه آزمایش 2 4 جلسه آموزش کارکردهای اجرایی را دریافت کرد. در حالی که گروه کنترل برنامه های آموزشی معمول مهدکودک و مراکز پیش دبستانی را تجربه می کرد. آزمودنی ها پیش و پس از مداخله در حیطه های شناختی و تحصیلی ارزیابی شدند.
    p).
    کلید واژگان: بازتوانی شناختی, حافظهٔ فعال, مهارت های پایه ریاضی
    Ahmad Ahmadi, Ahmad Behpajooh, Mohsen Shokoohi-Yekta, Ali Akbar Arjmandi, Mohammad Parsa Azizi
    Background and Objective
    The good executive function skills during early childhood found to be a strong predictor of academic achievement. In recent years, some studies have indicated that children who have problem in executive function skills are at an increased risk for learning difficulties particularly in math. Executive function skills composed of working memory, response control and cognitive flexibility. These skills have a critical impact on everyday performance and children's school readiness. As growing number of research support the relation between mathematics and executive function skills, researchers and educators began to focus on the question of transfer effect of executive function training on academic performance or daily activities, which there is a dearth of empirical research on this issue. Therefore, the aim of the current study was to evaluate the effectiveness of cognitive games on working memory, cognitive flexibility, response control, attention, planning and basic math skills of preschool children at risk for mathematical difficulties.
    Methods
    in a Quasi experimental study, the pre-test post-test design with the control group was used. Forty preschool children at risk for mathematical difficulties were selected based on a multi-level screening of low performance in mathematics from six kindergartens and preschool centers in district two of Tehran. The participants were chosen in two stages. First, potential participants were nominated by the teacher as low performance children then if they scored one or more standard deviation below the mean in basic mathematical skills were considered at risk for mathematic difficulties. Participants randomly were assigned to either the experimental or the control group. Participants of the experimental group received 24 sessions of executive function training while the control group followed their routine educational plans. The intervention combined both computerized and non- computerized games. Activities were accommodated based on the children’s performance and structured from easy to difficult level. The Kohansedgh Basic Mathematical Skills for Children (KBMSC), Tehran- Stanford-Binet Intelligence Scales, Fifth Edition (TSB-5), Stroop and Tower of London were used to assess participant’s performance in terms of cognitive and academic skills at the beginning and the after intervention.
    Results
    Participants average age was 73.5 months (SD=5.21). There were no significant differences between the experimental and the control group in terms IQ, basic math skills or age. Findings of covariance analysis controlling for pretest scores, indicated significant differences among the experimental and the control group in terms of working memory (F=20.24, p=0.001, η2 =0.42) and cognitive flexibility (F=7.54, p=0.010, η2 =0.22). Although, after the intervention, the children in the intervention group scored higher in the areas of math ability, response control, attention and planning skills than the comparison group, but the differences were not significant (p>0.05).
    Conclusion
    Implications of research findings suggest including executive function training to the preschool curriculum especially for at risk children, which might improve their school readiness and prevent or reduced the chance of learning disabilities. To the best of our knowledge, this research is one of the first study evaluating the effect of executive function training with the Maghzineh software in at risk preschool children.
    Keywords: Cognitive Training, Working Memory, Basic math skill
  • غلامحسن فتحعلی پور*، سکینه قاسمی، باقر غباری بناب، احمد به پژوه
    زمینه
    با وجود این که خواندن به عنوان یکی از عمده ترین روش های کسب معلومات و دانش و اساسی ترین ابزار یادگیری دانش آموزان است، واقعیت های موجود در جامعه نشان دهنده توانایی پایین دانش آموزان ایرانی در این مهارت است. هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش مهارت های خودنظارتی توجه بر افزایش توجه در دانش آموزان با مشکلات خواندن بود.
    روش
    روش این پژوهش آزمایشی از نوع تک آزمودنی با چند خط پایه بود. جامعه آماری، دانش آموزان پسر پایه سوم بود که در سال تحصیلی 91-1390 با مشکلات خواندن به مرکز مشکلات یادگیری کوشا، شهر بابل مراجعه کردند و از بین شرکت کنندگان، 3دانش آموز با مشکلات خواندن به صورت موردی در چندین مرحله (خط پایه، درمان و پیگیری) مورد مطالعه قرار گرفتند. به منظور جمع آوری داده ها از آزمون هوش کودکان وکسلر و آزمون نارساخوانی (کرمی نوری و مرادی، 1387) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها نیز به وسیله تحلیل دیداری و محاسبه اندازه اثر انجام شد.
    یافته ها
    تحلیل داده ها، فرضیه های پژوهش را تایید کردند و نشان دادند که آموزش خودنظارتی توجه بر افزایش توجه در دانش آموزان با مشکلات خواندن موثر بوده و در طول زمان نیز پایدار است.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج فوق می توان بیان کرد آموزش توجه همانند سایر مهارت های زیربنایی یادگیری می تواند رویکرد موثری در درمان مشکلات خواندن داشته باشد.
    کلید واژگان: خودنظارتی, توجه, دانش آموزان, مشکلات خواندن
    Gholam Hassan Fathalipour, Sakineh Qasemi, Bagher Ghobari Bonab, Ahmad Beh Pajooh
    Background
    In spite of the fact that reading is one of the major methods of acquiring information and knowledge and also one of the most prominent learning tools for students, the existing reality in the society represents the low ability of the Iranian students in acquiring this skill. The purpose of the present study is to investigate the efficacy of teaching self- monitoring of attention on the enhancement of attention and reading comprehension in students with reading problems.
    Method
    It was a quasi experimental study. The statistical populations of this study were third- grade students with reading problems, selected randomly among those who referred to koosha learning disorder center in Babol city in 2011-2012. These students were investigated in several stages )base-line, treatment and Follow-up(. The children intelligence test, Wechsler, dyslexia test )Koromi Nori & Moradi, 1387( and reading comprehension test were used to collect the data.
    Results
    The results of the study have showed that the teaching of self-monitoring of attention hsd significant effect on the increase of attention & reading comprehension in students with reading problems. The gain maintained during the after one month.
    Conclusion
    As a result, it can be concluded that the teaching of attention as like as other fundamental learning skills had an effective attitude on treating reading problems.
    Keywords: Self monitoring, Attention, Students, Reading problems
  • شهروز نعمتی*، غلامعلی افروز، باقر غباری بناب، محسن شکوهی یکتا، احمد به پژوه

    هدف پژوهش حاضر بررسی توان پیش بینی بخشایش گری از میزان رضایت زناشویی مادران کودکان نارسایی های رشدی و هوشی بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بوده و در این راستا 88 نفر از مادران کودکان نارسایی های رشدی و هوشی از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و پرسشنامه های رضامندی زوجیت افروز و سیاهه بخشایش گری غباری و همکاران (1382) برای پاسخ دهی به آنان داده شد. تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین رضایت زناشویی و در هر سه بعد بخشایش گری (شناختی، عاطفی و رفتاری) همبستگی معناداری وجود دارد، به طوری که مادرانی که میزان بخشایش گری آنان در سطح بالا بود، از میزان رضایت زناشویی بیشتری برخوردار بودند. تحلیل داده ها همچنین نشان داد که در حدود 53 درصد واریانس رضایت زناشویی توسط ابعاد سه گانه بخشایش گری تبیین شد و هر سه بعد آن وارد معادله پیش بینی رضایت زناشویی از روی بخشایش گری شدند. داشتن ویژگی های بخشایش گری به واسطه رهایی از رنج های بین فردی در رضایت زناشویی موثر است و آموزش مهارت های بخشایش گری برای مادران این گروه از کودکان و نیز دیگر افراد توصیه می شود.

    کلید واژگان: رضایت زناشویی, مولفه های بخشایش گری, مادران کودکان نارسایی های رشدی و هوشی
    Shahrooz Nemati*, GholamAli Afrooz, Bagher Ghobari Bonab, Mohsen Shokoohi Yekta, Ahmad Beh Pajooh

    The aim of the current study was to predict marital satisfaction from the magnitude of their forgiveness. The research design was correlational study and the same vein, To fulfill the stated goal 88 mothers of children with intellectual and developmental disabilities by means of accessible sampling procedure, and Afrooz marital satisfaction (2011) as well as Enright forgiveness inventory standardized by Ghobari Bonab et al (2003) were given the questionnaires. Analysis of data using Person’s correlation revealed that among marital satisfaction and all three dimensions of forgiveness a positive relation was found. In other words individual mothers who were higher in forgiveness were more satisfied in their marital lives. Multivariate regression also revealed that 53 % of variations in marital satisfaction can be accounted by dimensions of their forgiveness. The forgiveness characteristics were influential in marital satisfaction and recommended to mothers of children with intellectual and developmental disabilities and other groups with Special Educational Needs.

    Keywords: Marital satisfaction, Dimensions offorgiveness, Mothers of children withintellectual, developmental disabilities
  • احمد به پژوه*، عباسعلی حسین خانزاده، سیده زهرا سیدنوری، آیدا یحیی زاده، رقیه کریمی
    هدف
    پژوهش حاضر با هدف مقایسه دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری و عادی در موقعیت های اجتماعی دشوار و مشکل ساز انجام شد.
    روش
    طرح پژوهش حاضر از نوع پس رویدادی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان ابتدایی دارای ناتوانی یادگیری و عادی شهر رشت در سال تحصیلی 93-1392 بود. نمونه پژوهش شامل 99 دانش آموز دارای ناتوانی یادگیری بود که به شیوه نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای انتخاب شدند. همچنین 112 نفر دانش آموز عادی به شیوه همتاسازی ( بر اساس سن و هوش) انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس طبقه بندی موقعیت های اجتماعی مشکل ساز (داج و همکاران، 1985) استفاده شد.
    نتایج
    یافته های حاصل از تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که کودکان دارای ناتوانی یادگیری در مقایسه با کودکان عادی، در موقعیت های اجتماعی دشوار عملکرد پایین تری داشتند. همچنین نتایج تحلیل واریانس تک متغیری نشان داد که میانگین دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری در مولفه های ورود به گروه همسالان، پاسخ به تحریک شدن، پاسخ به شکست، پاسخ به موفقیت، انتظارهای اجتماعی، و همچنین انتظارهای معلم به طور معناداری بیشتر از دانش آموزان عادی است.
    نتیجه گیری
    دانش آموزان دارای ناتوانی باید یادگیری در مهارت های اجتماعی، مانند مشارکت و همکاری، دوست یابی، روابط با بزرگترها و تحریک های همسالان، آموزش بیشتری ببینند.
    کلید واژگان: موقعیت های اجتماعی دشوار, دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری
    Ahmad Behpajooh*, Abbas Ali Hosseinkhanzaheh, Seyyedeh Zahra Seyyed Noori, Aida Yahyazadeh, Roghaie Karimi
    Objective
    Social behaviors impact on over all aspects of life of children and affect their social adjustment and happiness. Therefore¡ the purpose of the study was to compare the students with learning disability and normal students in different problematic social situations.
    Method
    This resea-rch was an Ex Post Facto design. The statistical population includes all elementary students with learning disability and normal students in 2013-2014 academic years. The sample of study consists of 99 students with learning disability that were selected by random cluster sampling method. Also¡ 112 normal students matched in terms of their age and intelligence was selected. Taxonomy of Problematic Social Situations for Children was used for collecting data (Dodge¡ et al¡ 1985).
    Results
    The results of multivariate analysis of variance showed that children with learning disabilities in compare with normal children had lower performance in problematic social situations. The results of univariate analysis of variance also revealed that score of children with learning disability is significantly higher than normal children in components such as peer group entry¡ response to provocation¡ response to failure¡ response to success¡ social expectations¡ and teacher expectations.
    Conclusion
    The results of this study show that students with learning disabilities should receive more training in social skills such as partnership and cooperation¡ finding friend¡ relationships with adults and peers stimulation.
    Keywords: Problematic social situations, Students with learning disability
  • فرزانه معتمدی شارک*، احمد به پژوه، محسن شکوهی یکتا، غلامعلی افروز، باقر غباری بناب

    این پژوهش با هدف طراحی برنامه آموزش هوش هیجانی و بررسی اثربخشی آن بر کاهش مشکلات رفتاری نوجوانان تک والد با مشکلات هیجانی و رفتاری انجام شده است. این برنامه در ده جلسه دوساعته و به روش کارگاهی ارائه شده است. این پژوهش در زمره طرح های شبه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل است. گروه نمونه با گزینش هدفمند شامل 28 نفر از نوجوانان دختر تک والد با مشکلات هیجانی و رفتاری بودند که با افت آزمودنی ها، یازده آزمودنی در گروه آزمایشی و دوازده نفر در گروه کنترل شرکت داشتند. در این پژوهش پرسشنامه رفتاری کودک (CBCL) و فرم خودسنجی نوجوانان (YSR) (آخنباخ و رسکورلا، 2001؛ مینایی، 1390) مورد استفاده قرار گرفته است. تحلیل داده ها به روش تحلیل واریانس چندمتغیره با طرح اندازه گیری های مکرر نشان داد که با آموزش برنامه هوش هیجانی، مشکلات رفتاری آزمودنی ها کاهش یافته، و اثربخشی برنامه تا مرحله پیگیری نیز پایدار بوده است.

    کلید واژگان: برنامه آموزش هوش هیجانی, مشکلات هیجانی و رفتاری, نوجوانان خانواده های تک والد
    Farzaneh Motamedi Shark*, Ahmad Beh Pajooh, Mohsen Shokoohi Yekta, Gholam Ali Afrooz, Bagher Ghobari Bonab

    The purpose of this study was to develop an emotional intelligence training program and to evaluate its effectiveness on decreasing behavior problems of adolescents with emotional and behavioral problems that living in single-parent families. This program was offered through workshop which consisted of 10 sessions, two hours per session. The study utilized a quasi-experimental research method with pretest-posttest and follow-up with control group. The sample of the study was selected by a purposive sampling method and11 students in the experimental group and 12 students in the control group were among the adolescents with emotional and behavioral problems that living in single parent families. The instruments used in this study included Child Behavior Checklist (CBCL), and Youth Self Report (YSR), (Achenbach&Reskula, 2001; Minaee, 2012). The obtained data was analyzed using Repeated Measures of Analysis of Variance, which showed that emotional intelligence training program could significantly decrease behavior problems in adolescents with emotional and behavioral problems in single parent families

    Keywords: Emotional Intelligence training program, Emotional, behavioral problems, Adolescents of Single parent families
  • Mohsen Amiri, Ahmad Behpajooh
    Introduction
    The purpose of the current study was to investigate the effect of training behavior modification methods on mothers of children with Attention Deficit Hyperactivity Disorder (ADHD) on reducing behavior problems and ADHD symptoms in their children’s.
    Method
    The research method was quasi-experimental with pre-test and post-test design and control group. To do so, 24 mothers of children with ADHD were selected and divided into experimental and control groups (12 mothers in each group). Participants filled the Revised Conners’ Parent Rating scale (CPRS-R) and Children’s Behavioral Performance at Home questionnaires. In the next step, the experimental group was instructed behavior modification methods in 9 ninety-minute sessions while the mothers in the control group went on their normal procedures. At the end of the instructional session, both groups filled out the mentioned questioners as the post-test. Covariance analysis and t test was used for analyzing data.
    Results
    The results of the analysis of the independent t test showed that instructing behavior modification methods improved children’s behavioral problems. At the same time, the analysis of covariance showed the training had decreased hyperactivity symptoms and ADHD index among the children of the experimental group, as compared to those of the control group. However, the training was shown to have no effect on attention deficit.
    Conclusion
    In conclusion, the findings of this study suggests that behavior modification training to mothers can help them decline their children’s behavioral problems.
    Keywords: Attention Deficit Hyperactivity Disorder, Behavior Parent Training, Behavioral Problems
  • ستاره شجاعی*، احمد به پژوه
    داشتن خواهران و برادران با نیازهای ویژه اثرات مثبت و منفی گوناگونی بر خواهر و برادران عادی شان دارد. صرف نظر از اثرات مثبت و منفی داشتن خواهر و برادر با نیازهای ویژه، این سوال وجود دارد که چرا برخی از خواهر و برادران کودکان و نوجوانان با نیازهای ویژه موفق اند و عملکرد بسیار خوبی دارند اما برخی دیگر از آنها ناموفق اند، عملکرد بسیار ضعیفی دارند و با مسائل و مشکلات گوناگونی مواجه هستند؟ پژوهشگران در پی پاسخگویی به سوال بیان شده به این نتیجه رسیده اند که خواهران و برادران موفق از تاب آوری بیشتری برخوردارند. تاب آوری یعنی این که افراد چگونه می توانند مشکلات زندگی خود را در عین داشتن تنیدگی و فشار با موفقیت سپری کنند. از جمله مهمترین عوامل موثر بر تاب آوری خواهران و برادران کودکان و نوجوانان با نیازهای ویژه می توان به احساس خود، خودکارآمدی، جهت یابی مثبت به آینده، مهار هیجان و رفتار منفی، مهارت های بین فردی، خوش بینی، منبع مهار درونی، هدفمندی، حمایت، داشتن دانش و اطلاعات کافی در مورد ناتوانی، مدیریت احساس ها، مهارت مقابله ای، مهارت برقراری روابط مثبت اجتماعی، مسئولیت های مراقبتی و مهارت حل مسئله اشاره کرد. بنابراین برای این که خواهر و برادران کودکان و نوجوانان با نیازهای ویژه بتوانند تاب آور شوند، باید تحت برنامه آموزش تاب آوری قرار گیرند تا مهارت های لازم را کسب کنند. به همین دلیل در این مقاله پس از بیان مقدمه ای کوتاه در مورد این موضوع، تاب آوری تعریف شده است و سپس عوامل موثر بر تاب آوری خواهران و برادران کودکان و نوجوانان با نیازهای ویژه مورد بحث قرار گرفته است.
    کلید واژگان: تاب آوری, خواهران و برادران, کودکان و نوجوانان با نیازهای ویژه
    Setareh Shojaee*, Ahmad Behpajooh
    Objective
    Having siblings with special needs has various positive and negative influences on their normal siblings. Regardless of the positive and negative effects of having a sibling with special needs, the question is why some of the siblings of children and adolescents with special needs are successful and have an excellent performance, while the others are unsuccessful, have a poor performance, and face different problems.
    Results
    Researchers have shown that successful siblings have shown greater resilience. Resilience refers to individual’s capacity to withstand stress and catastrophe and properly adapt and overcome difficult life problems. Self-efficacy, positive future orientation, controlling of emotions and negative behaviors, interpersonal skills, optimism, internal locus of control, purposefulness, adequate knowledge on disability, feelings management, coping skills, the ability of establishing positive social relationships, caring responsibilities, and problem-solving skills are among the most important factors affecting resilience in the siblings of children and adolescents with special needs.
    Conclusion
    It is essential for the siblings of children and adolescents with special needs to participate in resilience training program and gain necessary skills in order to enhance their resilience. In this paper, after presenting a short introduction on having a sibling with special needs, we will define resilience then, we will discuss the main factors affecting the resilience of the siblings of children and adolescents with special needs.
    Keywords: Resilience, siblings, children, adolescents with special needs
  • معصومه پورمحمدرضای تجریشی، محمد عاشوری*، سیده سمیه جلیل آبکنار، احمد به پژوه
    هدف
    پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش بازداری پاسخ بر حافظه فعال دانش آموزان پسر با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی انجام شد.
    روش بررسی
    پژوهش حاضر، یک مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. 40 پسر با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی 8 تا 10 ساله با روش نمونه گیری در دسترس از مدارس از مدارس شهرستان ورامین و قرچک انتخاب و به طور مساوی در یکی از دو گروه آزمایش و گروه کنترل (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایشی، در 10 جلسه آموزش (هفته ای 2 جلسه؛ هر جلسه 60 دقیقه) شرکت کردند در حالی که گروه کنترل در این جلسات شرکت نکرد. دانش آموزان با استفاده از آزمون حافظه فعال کورنولدی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس با به کارگیری نرم افزار SPSS نسخه 16 تحلیل شدند.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد که آموزش بازداری پاسخ بر حافظه فعال دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی اثر مثبت و معناداری داشته است (001/0P<).
    نتیجه گیری
    نتایج حاکی از آن بود که برنامه آموزشی بازداری پاسخ سبب بهبود حافظه فعال دانش آموزان پسر با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی شده است. پیشنهاد می شود که متخصصان با طراحی و اجرای برنامه آموزشی بازداری پاسخ، حافظه فعال دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی را ارتقاء بخشند.
    کلید واژگان: بازداری پاسخ, حافظه فعال, اختلال نارسایی توجه, بیش فعالی
    Masoume PourMohammadreza Tajrishi, Mohammad Ashori *, Seyede Somaye Jalil, Abkenar, Ahmad Behpajooh
    Objective
    The present study aimed to determine the effectiveness of response inhibitation training on working memory in male students with attention deficit/ hyperactivity disorder.
    Materials and Methods
    The present research was a quasi-experimental study by pre-test, post-test design with control group. Forty male students with attention deficit/ hyperactivity disorder (8 to 10 years old) were selected by convenient sampling method from schools of Varamin and Gharchak province. They were divided into experimental and control group (each consists of 20 individuals) randomly and equally. The experimental group participated in response inhibitation training in 10 sessions (two sessions weekly; each lasts for 60 minutes), while control group did not. Cornoldy Working Memory Test were used for assessment of all participants. Data were analyzed by analysis of covariance through SPSS version 16.
    Results
    Findings showed that response inhibitation training had positive and significant effect on the working memory of students with attention deficit/ hyperactivity disorder (P<0.001).
    Conclusion
    The results indicated that response inhibitation training program has led to the improvement of working memory of male students with attention deficit/ hyperactivity disorder. It is suggested that specialists with planing and implementation of response inhibitation training program promoted working memory of students with attention deficit/ hyperactivity disorder.
    Keywords: Response inhibitation, Working memory, Attention deficit, hyperactivity disorder
  • سمیه ساداتی، غلامعلی افروز، رضا رستمی، احمد به پژوه، محسن شکوهی یکتا، باقر غباری بناب
    هدف
    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان نوروفیدبک بر بازداری رفتاری و تکانشگری دانش آموزان دارای اختلال کاستی توجه و بیش فعالی انجام گرفته است.
    روش
    بدین منظور تعداد 20 نفر از دانش آموزان دارای اختلال کاستی توجه و بیش فعالی دوره ابتدایی با روش نمونه گیری هدفمند از کلینیک آتیه شهر تهران انتخاب شدند. همه آزمودنی ها قبل و پس از مداخله درمانی با آزمون عملکرد پیوسته دیداری و شنیداری رایانه ای (سندفورد و ترنر، 2004) مورد ارزیابی قرار گرفتند. دانش آموزان در طی ده هفته و هر هفته سه جلسه (30 جلسه) درمان نوروفیدبک را دریافت کردند.
    یافته ها
    درمان نوروفیدبک بر بازداری رفتاری و تکانشگری دانش آموزان دارای اختلال کاستی توجه و بیش فعالی اثرگذار بود و تفاوت معناداری در مرحله پیش آزمون و پس آزمون دیده شد. به این صورت که میانگین نمره کلی بازداری رفتاری، بازداری رفتاری دیداری و بازداری رفتاری شنیداری در مرحله پس آزمون بالاتر از مرحله پیش آزمون شد. همچنین میانگین نمره تکانشگری در مرحله پس آزمون پایین تر از مرحله پیش آزمون بدست آمد.
    نتیجه گیری
    درمان نوروفیدبک باعث می شود که کودک بر رفتار های خود، کنترل و بازداری داشته باشد. تکنیک های نوروفیدبک می تواند به این دانش آموزان در کنترل بیشتر رفتارهای شان در محیط کمک بسزایی کند.
    کلید واژگان: نوروفیدبک, بازداری رفتاری, تکانشگری, اختلال کاستی توجه و بیش فعالی
    Somayeh Sadati, Gholamali Afrooz, Reza Rostami, Ahmad Behpajooh, Mohsen Shokoohi Yekta, Bagher Ghobari Bonab
    Objective
    The purpose of this study was to investigate the efficacy of neurofeedback treatment on behavioral inhibition and impulsivity in students with attention deficit/hyperactivity disorder ADHD.
    Method
    Participants consisted of 20 students with ADHD volunteered to participate in this study.Integrated visual and auditory Continuous Performance Test (2004)was administered as the pre-test and post-test for the students with ADHD. The students received 30 sessions of training for neurofeedback.
    Results
    The results of depended t-test showed significant differences between pre-test and post-test scores in the area of behavioral inhibition. This means that auditory behavioral inhibition and visual behavioral inhibition were improved by neurofeedback. In addition, results showed a significant difference between pre-test and post-test score in impulsivity. This means that impulsivity decreased after neurofeedback treatment.
    Conclusion
    This study confirmed that neurofeedback treatment has a positive effect on behavioral inhibition and impulsivity. Therefore,neurofeedback techniques could be used to help children with ADHD.
    Keywords: Neurofeedback, auditory, visual inhibition, impulsivity, attention deficit hyperactivity disorder, ADHD
  • الهام حکیمی راد، غلامعلی افروز، احمد به پژوه، باقر غباری بناب، علی اکبر ارجمندنیا
    پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر برنامه های آموزش بازداری پاسخ و حافظه فعال بر بهبود مهارت های اجتماعی کودکان با اختلال کاستی توجه و بیش فعالی انجام شد. روش پژوهش، شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان 7- 11 ساله شهر تهران بوده که به بیمارستان توان بخشی رفیده مراجعه و تشخیص روان پزشکی دریافت کرده اند. تعداد 16 آزمودنی به شیوه هدفمند انتخاب شده و به روش تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جای گرفتند. به منظور ارزیابی نشانه های اختلال کاستی توجه و بیش فعالی از مقیاس درجه بندی والدین کانرز(1978)، برای بررسی مهارت های اجتماعی از نظام درجه بندی مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت فرم والدین(1990) و برای ارزیابی هوش آن ها از آزمون ریون (1938،1947) استفاده شد.آزمودنی های گروه آزمایشی طی 24 جلسه (هر جلسه 60 دقیقه) برنامهآموزش بازداری پاسخ محقق ساخته و برنامه آموزش حافظه فعال را دریافت کردند و آزمودنی های گروه گواه هیچ گونه آموزشی ندیدند. داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس یک راهه نشان داد که بین میانگین نمرات گروه آزمایشی و گواه در مهارت های اجتماعی تفاوت معناداری وجود دارد (01/0P<). می توان چنین نتیجه گیری کرد که برنامه های آموزش بازداری پاسخ و حافظه فعال در افزایش مهارت های اجتماعی آزمودنی های گروه آزمایشی تاثیر جالب توجهی داشته است.
    کلید واژگان: برنامه آموزش بازداری پاسخ, برنامه آموزش حافظه فعال, مهارت های اجتماعی, اختلال کاستی توجه و بیش فعالی
    Elham Hakimi Rad, Gholam Ali Afrooz, Ahmad Beh-Pajooh, Bagher Ghobari, Bonab, Ali Akbar Arjmandnia
    The aim of the present study was to evaluate the effectiveness of response inhibition and working memory training programs on improving social skills in children with Attention Deficit / Hyperactivity Disorder. The design of the study was quasi-experimental with pretest-post test and control group. Population of the study included all children with ADHD between ages seven to eleven (7-11) who were attending Rofeideh Rehabilitation Hospital in Tehran. They were diagnosed as having Attention Deficit / Hyperactivity Disorder. Sixteen subjects who were selected and randomly assigned into two groups: experimental and control group. Conner’s Parent Rating Scale was used to assess attention deficit hyperactivity disorder symptoms، Gresham and Elliot’s Social Skills Rating System was used to measure their social skills and Raven’s Progressive Matrices for children was used to assess their intellectual functioning. Experimental group received 24 sessions (every session 60 minutes) of intervention programs about response inhibition that designed by the investigators and working memory enhancement while control group received no specific treatment. Data were analyzed by using analysis of Covariance (ANCOVA). Findings showed significant differences (P<0/01) between experimental and control groups in social skills. Current study indicated that response inhibition and working memory training programs can improve social skills.
    Keywords: Response Inhibition Training Program, Working Memory Training Program, Social Skills, Attention Deficit, Hyperactivity Disorder
  • احمد به پژوه، رضا کرمی نژاد*، باقر غباری بناب، محسن شکوهی یکتا
    امروزه، هیجان ها تاثیر مهمی بر رفتارهای ما دارد. از این رو، در بسیاری از پژوهش های انجام شده در حوزه هوش هیجانی، پژوهشگران تلاش کرده اند رابطه هوش هیجانی با متغیرهای گوناگون را مورد بررسی قرار دهند، اما مطالعات اندکی با هدف بررسی اثر بخشی آموزش هوش هیجانی بر افزایش هوش هیجانی انجام شده است. این مطالعه با هدف آموزش هوش هیجانی و بررسی اثربخشی آن بر افزایش هوش هیجانی بر دانش آموزان با آسیب بینایی انجام شد. روش پژوهش شبه آزمایشی و با استفاده از نمونه در دسترس شامل 19 نفر دانش آموز دوره راهنمایی با آسیب بینایی (9 نفر گروه آزمایشی و 10 نفر گروه گواه) بود. در این پژوهش برای سنجش هوش هیجانی از پرسشنامه هوش هیجانی بار- آن و پار کر (2000) و برای تحلیل داده ها از آزمون تی نمرات افزوده شده و تحلیل کو واریانس استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که پس از 15 جلسه آموزش، مولفه های هوش هیجانی بین گروه آزمایشی و گروه گواه، پس از تعدیل اثر متغیر همپراش (پیش آزمون)، در پس آزمون تفاوت معناداری وجود داشت. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که با طراحی برنامه های آموزش هوش هیجانی مناسب می توان به افزایش آن در دانش آموزان با آسیب بینایی کمک کرد.
    کلید واژگان: هوش هیجانی, دانش آموزان, آسیب بینایی
    Ahmad Behpajooh, Reza Karaminejad*, Baqer Ghobari Bonab, Mohsen Shokoohi Yekta
    Nowadays, emotions have an important effect on our behaviors. Therefore, in many studies conducted on emotional intelligence (EI), the researchers have tried to find out the relationship of EI and different variables. However a few studies have been conducted to examine whether emotional intelligence training can improve EI. The purpose of the present study is to investigate EI training and to evaluate its effectiveness on the EI of students with visual impairment. We used a pre-post test experimental design through a convenient sample of 19 middle school students with visual impairments who are divided into two experimental (9 students) and control groups (10 students). In this study, EI is measured by the Bar-On Emotional Quotient-Inventory Youth Version (Bar-On & Parker, 2000). Also, T-test and analysis of covariance (ANCOVA) are used to analyze the gathered data. The results show significant differences between the two groups in EI after 15 sessions of emotional intelligence training. It is also revealed that it is possible to develop EI training programs for enhancing EI in students with visual impairment.
    Keywords: emotional intelligence, students with visual impairment
  • عباسعلی حسین خانزاده، احمد به پژوه، غلامعلی افروز، محمدعلی میرزابیگی
    هدف از پژوهش، شناسایی مهارت های اجتماعی مورد نیاز دانش‎آموزان عقب مانده ذهنی در دوره های ابتدایی و راهنمایی تحصیلی بود. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- پیمایشی بود و برای جمع آوری داده های مورد نظر از پرسشنامه شناسایی مهارت های اجتماعی استفاده شد. به منظور تهیه و تدوین پرسشنامه مورد نظر، ابتدا با بررسی پیشینه موجود، مصادیق مهارت های اجتماعی مربوط به دانش‎آموزان عقب مانده ذهنی شناسایی شد. در مرحله بعد پرسشنامه اولیه تهیه شد و پس از مطالعه مقدماتی و محاسبه ویژگی های روان سنجی، پرسشنامه نهایی در اختیار سه گروه از والدین، معلمان و متخصصان قرار گرفت. بدین منظور 151 نفر از والدین و 144 نفر از معلمان با استفاده از روش نمونه گیری خوشه‎ای و 42 نفر از متخصصان با استفاده از روش نمونه‎گیری هدفمند انتخاب شدند. پس از تحلیل داده ها، مهارت های اجتماعی مورد نیاز دانش‎آموزان عقب مانده ذهنی در نه مولفه به شرح زیر شناسایی شد: 1) مهارت های اجتماعی مربوط به محیط مدرسه، 2) مهارت های اجتماعی مربوط به کلاس درس، 3) مهارت های بین فردی، 4) مهارت های خودمدیریتی، 5) مهارت های تصمیم گیری و حل مساله، 6) همکاری، 7) مهارت های مربوط به جرئت ورزی، 8) مهارت های اجتماعی مربوط به عواطف و احساسات، 9) مهارت های اجتماعی مربوط به جامعه. همچنین نتایج نشان داد که همه مهارت های اجتماعی فهرست شده در پرسشنامه از نظر هر سه گروه مورد مطالعه اهمیت بالایی دارد. بنابراین، توصیه می شود در برنامه ریزی درسی، اجرای طرح های پژوهشی و اجرای برنامه های مداخله ای برای دانش آموزان عقب مانده ذهنی، به نظرات هر سه گروه توجه شود.
    کلید واژگان: برنامه ریزی درسی, عقب ماندگی ذهنی, دانش آموز, مهارت های اجتماعی
    Abbas Ali Hosseinkhanzadeh, Ahmad Beh-Pajooh, Gholam Ali Afrooz, Mohammad Ali Mirzabeigi
    The aim of this research was to identify the necessary social skills for students with mental retardation in elementary and middle schools. The present study was a descriptive-survey design. and For collecting data Identifying Social Skills Questionnaire (ISSQ) was administered. In order to develop ISSQ، first the related literature was reviewed and a pool of the necessary social skills items for children with mental retardation was identified. Consequently، the preliminary questionnaire was developed and a pilot study was conducted and its psychometric properties were computed. Finally، ISSQ were given to three groups of parents، teachers and professionals. For this purpose، 151 parents and 144 teachers using cluster sampling method، and 42 professionals utilizing purposeful sampling procedure were selected. After analyzing the data، the necessary social skills for children with mental retardation were identified in nine components as follows: 1) social skills related to school environment، 2) social skills related to the classroom، 3) interpersonal skills، 4) self management skills، 5) decision making and problem solving skills، 6) cooperation، 7) assertiveness skills، 8) social skills related to emotions and feelings and 9) social skills related to the community. The results revealed that all social skills listed in ISSQ obtained were very important in view of the three groups of participants. Therefore، it was recommended that in curriculum development and conducting research projects as well as intervention programs for students with mental retardation، the perspective of parents، teachers and professionals should be considered.
    Keywords: Curriculum Development, Social Skills, Mental Retardation, students
  • هاجر براتی، معصومه پورمحمدرضای تجریشی، فیروزه ساجدی*، احمد به پژوه
    هدف
    هدف از پژوهش حاضر، تعیین تاثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر مهارت های زندگی روزمره کودکان سندرم داون بود.
    روش بررسی
    این پژوهش یک مطالعه شبه تجربی بود. 40 دانش آموز با سندرم داون در دامنه سنی 8 تا 12 سال به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل (20 نفر در هر گروه) تقسیم شدند. گروه مداخله به مدت 10 جلسه (هر جلسه یک ساعت) طی یک دوره 2 ماهه تحت مداخله آموزش مهارت های اجتماعی قرار گرفتند. جهت جمع آوری داده ها ازخرده مقیاس مهارت های زندگی روزمره واینلند به عنوان پیش آزمون، پس آزمون و آزمون پیگیری در دو گروه استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل واریانس مکرر ترکیبی استفاده شد.
    یافته ها
    بین دو گروه از نظر نمرات مهارت های زندگی روزمره تفاوت معناداری مشاهده شد. مطالعه پیگیری نیز نشان داد این اثر پس از خاتمه آموزش نیز همچنان حفظ شده است (0/001>P).
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد آموزش مهارت های اجتماعی می تواند موجب بهبود مهارت های زندگی روزمره در کودکان مبتلا به سندرم داون گردد.
    کلید واژگان: آموزش مهارت های اجتماعی, مهارت های زندگی روزمره, سندرم داون
    Hajar Barati, Ma'soumeh Pourmohammadreza Tajrishi, Firouzeh Sajedi*, Ahmad Behpajooh
    Objective
    The aim of the study was to assess the impact of social skills training on daily living skills for girls with Down syndrome.
    Materials & Methods
    This was a quasi-experimental study. Forty female children with Down syndrome, aged 8-12 years, were enrolled by simple sampling and randomly assigned to intervention and control groups (20 children in each group). The intervention group received social skills training for 10 sessions (1 hour per session) during 2 months. For data collection, the Vineland scale adjusting behaviors was used as pre-test, post-test and follow-up test in the two groups. Repeated measurement analysis of variance was used for data analysis.
    Results
    There was significant difference in the daily living skills scores between the two groups. Follow-up study also showed that the effect has been maintained after the end of intervention (P<0.001).
    Conclusion
    It seems that social skills training can improve the daily living skills of children with Down syndrome.
    Keywords: Social skills training, Daily living skills, Down syndrome
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال