ali mohammad haghighi
-
مقاله حاضر، پژوهشی درراستای شناسایی ویژگی های فرهنگ سیاسی و بصیرت انقلابی پلیس در اندیشه آیت الله العظمی امام خامنه ای (مدظله العالی) است. روش پژوهش، از نوع کیفی است و از ترفند تحلیل مضمون برای تجزیه و تحلیل بیانات رهبری مورد استفاده قرار گرفته است. جامعه مورد مطالعه، شامل تمامی متون مدون از بیانات رهبری پیرامون فرهنگ سیاسی و بصیرت انقلابی پلیس است. نمونه های منتخب از بیانات رهبری در سه مرحله مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر به روش تحلیل مضمونی مورد واپایش و واکاوی قرار گرفته است. یافته ها با توجه به واکاوی و تحلیل مضمون بیانات مقام معظم رهبری درخصوص ویژگی های فرهنگ سیاسی و بصیرت انقلابی پلیس نشان داد که درمجموع، 98 مضمون پایه، 23 مضمون سازمان دهنده در 3 مضمون فراگیر (بینشی، منشی و کنشی) حاصل شد. بنابراین، نتایج یافته های کیفی موید این نکته است که شخصیت سازنده پلیس ج.ا.ا.، ارتقای فرهنگ سیاسی و بصیرت انقلابی در سه لایه بینش، منش و کنش است. مسوولیت تقویت فرهنگ سیاسی و بصیرت انقلابی پلیس ازلحاظ سازمانی بر عهده سازمان عقیدتی سیاسی فراجا است که این موارد باید در برنامه فرهنگی و آموزشی این سازمان گنجانده شود.کلید واژگان: بصیرت انقلابی, فرهنگ سیاسی, بینش, منش, کنشThe present paper aims to identify the characteristics of the political culture and the revolutionary insight of the police in the thoughts of Grand Ayatollah Imam Khamenei (Madazla Al-Ali). The research method is of a qualitative type and the theme analysis technique has been used to analyze the leadership's statements. The studied material includes all written texts of Imam Khamenei statements about the political culture and revolutionary insight of the police. Selected examples of his statements in three stages of basic, organizing, and inclusive themes have been examined and analyzed by thematic analysis. The findings, according to the analysis and analysis of the content of the Supreme Leader's statements regarding the characteristics of the political culture and revolutionary insight of the police, indicated that in total, 98 basic themes, 23 organizing themes were obtained in 3 overarching themes (insight, charactristic, and action). Therefore, the results of the qualitative findings confirm the fact that the character of the J.A. police is the promotion of political culture and revolutionary insight in the three layers of insight, character and, action. The responsibility of strengthening the political culture and revolutionary insight of the police from an organizational point of view is the responsibility of the ideological-political organization of Faraja, which should be included in the cultural and educational program of this organizationKeywords: Revolutionary Insight, Political Culture, Vision, Character, Action
-
هدف پژوهش حاضر شناسایی ساختارهای احتمالی نظام بین المللی در آینده و درک بهتر تاثیرگذاری ساختارهای مختلف نظام بین المللی بر مقدورات و محذورات ایران است. پژوهش حاضر به لحاظ روش شناسی یک پژوهش کیفی بوده و برای شناخت ساختارهای احتمالی نظام بین المللی، از روش آینده پژوهانه سناریوپردازی استفاده شده است. سوال اصلی این است که چه سناریوهایی در مورد تغییر نظام بین المللی وجود دارد و پیامدها و تبعات این سناریوها برای روابط و بازیگری ایران در نظام بین المللی چه خواهد بود؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که وقوع سناریوی نظام بین المللی چندقطبی، در قیاس با نظام بین المللی دوقطبی یا تک قطبی، بیشترین احتمال وقوع را دارد. کشورها در هر سناریو سه گزینه کلی در پیش رو دارند: همراهی شامل اتحاد یا دنباله روی؛ رقابت شامل ایجاد موازنه و همراهی با چالش گران و تقابل و اتخاذ سیاست تخاصمی در قبال قطب یا قطب های موجود در نظام است. سناریوی جهان چندقطبی بیشترین مقدورات و فرصت ها را برای ایران به همراه خواهد داشت و سناریوی تک قطبی به رهبری امریکا، سبب افزایش محذورات ایران می شود. در سناریوی دو قطبی نسبت به سناریوی تک قطبی به رهبری امریکا، مقدورات ایران افزایش پیدا می کند. عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای، به ایران کمک خواهد کرد تا در سناریوی دوقطبی با محوریت ایالات متحده و چین، بتواند فرصت های بیشتری جهت تامین منافع ملی خلق کند.کلید واژگان: آینده پژوهی, نظام بین المللی, ایالات متحده, جمهوری اسلامی ایران, چین, جهان چندقطبی, سیاست خارجیThe purpose of the present study is to identify likely structures for the future international system and to understand their effectiveness on Iran’s opportunities and limitations. The methodology of the present research is qualitative that has used a futurologist scenario to identify likely structures of the international system. The main research question is: what are scenarios that can change the international system and what will be their consequences and effects on Iran’s relations and acting? The research results show that the occurrence of the scenario of a multipolar international system is more likely than a bipolar or unipolar one. In each scenario, countries have 3 general options: companionship including union or following, competition including creating balance, tolerating the challengers, and adopting an opposition policy towards the existing pole or poles in the world. The scenario of a multipolar world will bring the most capabilities and opportunities for Iran while the unipolar scenario led by the U.S will increase Iran’s limitations. On the other hand, the bipolar scenario compared to the unipolar one led by the U.S enhances Iran’s opportunities. Iran’s membership in the Shanghai Cooperation Organization will assist Iran to create more opportunities to meet its national interests through the bipolar scenario revolving around the U.S and China.Keywords: Futurology, International system, U.S, Islamic Republic of Iran, China, Multipolar World, Foreign policy
-
روابط بین کشورها متکی بر شرایط اقتصادی، امنیتی، جغرافیایی و فرهنگی است. اگرچه وضعیت این عوامل در عصر جهانی شدن دستخوش تغییر می شود، اما اینکه بگوییم این عوامل تاثیری بر روابط دو کشور ندارد، درست نیست. ایران و آذربایجان به عنوان همسایه دارای اشتراکات فرهنگی، تاریخی، مذهبی هستند. با این وجود، روابط دو کشور با چالش های خاصی روبرو بوده است. یکی از اصلی ترین چالش ها، مسیله قره باغ بوده است که در دو سطح امنیتی و اقتصادی در این پژوهش به آن پرداخته شده است. این پژوهش با هدف بررسی تبعات اقتصادی و امنیتی مناقشه قره باغ بر جمهوری اسلامی ایران انجام شده است. سوال اصلی اینگونه مطرح شده است که مناقشه قره باغ چگونه چه تبعات اقتصادی-امنیتی را می تواند برای جمهوری اسلامی ایران داشته باشد؟ یافته ها حاکی از آن است که تبعات و چالش ها در این دو حوزه در گستره ی مواضع جمهوری اسلامی، تعارض در زمینه ی انرژی و روابط آذربایجان-اسراییل، در کنار تقابل و ورود سیاست و ایدیولوژی در خصوص روابط اقتصادی این دو کشور است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی پرداخته است.کلید واژگان: قفقاز, قره باغ, آذربایجان, ارمنستان, ایرانRelations between countries are based on economic, security, geographical and cultural conditions. Although the status of these factors is changing in the age of globalization, it is not true to say that these factors do not affect the relations between the two countries. As neighbors, Iran and Azerbaijan share cultural, historical and religious commonalities. Nevertheless, the relations between the two countries have faced certain challenges. One of the main challenges has been the Nagorno-Karabakh issue, which has been addressed in this research on both security and economic levels. This research was conducted with the aim of investigating the economic and security consequences of the Karabakh conflict on the Islamic Republic of Iran. The main question is how the Nagorno-Karabakh conflict can have economic and security consequences for the Islamic Republic of Iran. The findings indicate that the consequences and challenges in these two areas are within the scope of the positions of the Islamic Republic, the conflict in the field of energy and relations between Azerbaijan and Israel, along with the confrontation and the introduction of politics and ideology regarding the economic relations of these two countries. This research is done using descriptive-analytical method.Keywords: Caucasus, Karabakh, Azerbaijan, Armenia, Iran
-
نقش فرهنگ به عنوان وجه معنوی و تمدن به عنوان وجه مادی دو مبحث مهم در حوزه هویت و هویت ملی جمهوری اسلامی ایران می باشد. این دو عنصر تفکیک ناپذیر و تقویت کنننده یکدیگر در تاریخ تمدن ایرانی از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. در جمهوری اسلامی ایران با توجه به تبیین و تاکید بر تمدن سازی بر اساس گفتمان انقلاب اسلامی،مساله هویت تمدنی به عنوان یک مساله اصلی در سیاست فرهنگی مورد توجه قرارگرفته است. بر همین اساس سئوال اصلی تحقیق بر اینست که نهادهای فرهنگی چه تاثیری بر نهادینه شدن تمدن نوین اسلامی در جمهوری اسلامی ایران داشته اند؟ فرضیه اصلی بر اینست که نهادهای فرهنگی با شناخت اهداف و ماهیت لایه های گوناگون تمدن نوین اسلامی بر اساس مولفه های آموزشی،رسانه ای و جامعه پذیری فرهنگی و سیاسی می بایست در جهت نهادینه شدن و بازتولید تمدن نوین اسلامی اقدام نمایند. با توجه به ماهیت گفتمان انقلاب اسلامی و دیدگاه مقام معظم رهبری و همچنین برنامه های تدوین شده در حوزه سیاستگذاری های فرهنگی می توان به هویت تمدنی و توسعه و تعمیق آن دست یافت. روش تحقیق از نوع روش کیفی است و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و تحلیل دادههای گردآوری شده از روش تحلیل کیفی می باشد.
کلید واژگان: هویت ملی, نهادهای فرهنگی, تمدن, جمهوری اسلامی ایرانThe role of culture as a spiritual aspect and civilization as a material aspect are two important topics in the field of identity and national identity of the Islamic Republic of Iran. These two inseparable and reinforcing elements have been of great importance in the history of Iranian civilization. In the Islamic Republic of Iran, due to the explanation and emphasis on civilization based on the discourse of the Islamic Revolution, the issue of civilizational identity has been considered as a main issue in cultural policy. Based on this, the main question of the research is, what effect did cultural institutions have on the institutionalization of modern Islamic civilization in the Islamic Republic of Iran? The main hypothesis is that cultural institutions, knowing the goals and nature of different layers of modern Islamic civilization based on educational, media and cultural and political socialization components, should act in the direction of institutionalization and reproduction of modern Islamic civilization. According to the nature of the discourse of the Islamic Revolution and the viewpoint of the Supreme Leader, as well as the programs formulated in the field of cultural policies, it is possible to achieve the civilizational identity and its development and deepening. The research method is a qualitative method, and the method of collecting information in a library and analyzing the collected data is qualitative analysis.
Keywords: national identity, cultural institutions, civilization, Islamic Republic of Iran -
زمینه و هدف
مقاله حاضر پژوهشی است در راستای ارایه راهکارهای ارتقای تربیت سیاسی در اندیشه آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی)، از این رو سوال اصلی مقاله، این است که راهکارهای ارتقای تربیت سیاسی در اندیشه آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی)، چه می باشد؟
روشروش تحقیق کیفی از نوع تحلیل مضمون می باشد. جامعه آماری شامل تمامی بیانات رهبری پیرامون تربیت سیاسی می باشد. نمونه های احصاء شده در بیانات رهبری مبتنی بر راهکارهای ارتقای تربیت سیاسی به صورت تحلیل مضمونی احصاء گردیده است.
یافته ها و نتیجه گیرینتایج یافته ها نشان می دهند که راهکارهای ارتقای تربیت سیاسی در قالب سه بعد محور شناختی، گرایشی و رفتاری قابل شناسایی است. بیشترین راهکارها در مرحله شناختی متصور است که با روش های آموزشی و ارتقای دانشی کارکنان سازمانی امکان پذیر است. در مرحله دوم، ارتقای راهکارهای گرایشی تربیت سیاسی کارکنان به صورت مهارت افزایی از طریق کارگاه ها و سخنرانی ها شدنی است. در مرحله نهایی برای ارتقای راهکارهای رفتاری تربیت سیاسی کارکنان، در درون سازمان باید به سمت فرهنگ سازی و نهادینه سازی رهنمون شد.
کلید واژگان: تربیت سیاسی, راهکار, نهادینه سازی, گرایش, رفتارBackground and objectivesThe present article is a research in the way of providing solutions to improve political education in the thought of Ayatollah Khamenei. The main question of the article is, what are the ways to improve political education in the thought of Ayatollah Khamenei?
MethodologyThis research has been done with a qualitative method through thematic analysis. The statistical community includes all the Supreme Leader's statements about political education. Examples of Supreme Leader's statements based on strategies for promoting political education have been extracted.
Findings and ResultsThe findings show that the strategies for improving political education can be identified in the form of three dimensions based on cognitive, orientation and behavior. Most of the solutions are envisioned in the cognitive stage, which is possible with educational methods and knowledge improvement of the organization's employees. In the second stage, it is possible to improve the orientation solutions of employees in the form of skill enhancement through workshops and lectures. In the final stage, in order to improve the political behavior of the employees, within the organization, it is necessary to move towards culturalization and institutionalization.
Keywords: political education, solution, Institutionalization, orientation, Behavior -
هدف این مقاله تبیین تغییر در ساختار نظام بین الملل و بررسی ساختار آتی احتمالی نظام بین الملل است که ایران با آن مواجه خواهد بود. نگارندگان در پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی سازوکار اصلی تغییر ساختار نظام بین الملل یعنی ظهور و سقوط قدرتهای بزرگ پرداخته اند. نگارندگان بر این باورند که ساختار کنونی نظام بین المللی را نمی توان با مفهوم قطبیت تعریف کرد. ساختار کنونی نظام بین الملل دربرگیرنده یک ابرقدرت (آمریکا) در کنار چین به عنوان چالشگر و کاندید ابرقدرت شدن در آینده و چند قدرت بزرگ (اتحادیه اروپا، روسیه، بریتانیا و ژاپن) است و این ساختار در آینده کوتاه مدت همچنان تداوم خواهد داشت. جمهوری اسلامی ایران برای بهینه سازی تامین منافع ملی در چنین نظامی می تواند ضمن تلاش برای حفظ روابط نزدیک با چین و روسیه، در وضعیت نه دوست نه دشمن در قبال سایر قدرتهای بزرگ قرار گیرد.کلید واژگان: نظام بین الملل, ایران, ایالات متحده, چینThe purpose of this article is to explain the change in the structure of the international system and examine the possible future structure of the international system that Iran will face. In the present research, the authors have investigated the main mechanism of the change in the structure of the international system, i.e. the rise and fall of great powers, using the descriptive-analytical method. The authors believe that the current structure of the international system cannot be defined by the concept of polarity. The current structure of the international system includes a superpower (America) alongside China as a challenger and candidate to become a superpower in the future and several big powers (European Union, Russia, Britain and Japan) and this structure will continue in the short term.The Islamic Republic of Iran can be placed in a state of neither friend nor enemy in relation to other great powers.Keywords: International system, Iran, United States, China
-
تروریسم پدیده جدیدی نیست. تاریخ مشحون از اقدامات تروریستی است؛ اقداماتی که حیات انسان های بی گناه بی شماری را سلب نموده، بسیاری از افراد بشر را از حقوق و آزادی های اساسی محروم ساخته، روابط دوستانه فی ما بین دولت ها را در معرض خطر قرار داده و تمامیت ارضی و امنیت دولت ها را به مخاطره افکنده است. هدف از این پژوهش نگاهی تحلیلی و تطبیقی نسبت به رویکرد باراک اوباما و دونالد ترامپ در مقابله با تروریسم در خاورمیانه می باشد. در این پژوهش در پی پاسخ به این سوال می باشیم که آیا رویکرد یکجانبه گرایی آمریکا در تقابل به تروریسم به سمت چندجانبه گرایی حرکت می نمایند. فرضیه پژوهش آن است که رویکرد سیاست خارجی آمریکا در مبارزه با تروریسم از یکجانبه گرایی به چندجانبه گرایی در حال تغییر است. بنابراین در این مقاله به بررسی رویکردهای مقابله با تروریسم در دولت باراک اوباما و دونالد ترامپ می پردازیم که در این راستا از روش توصیفی تحلیلی و ابزار کتابخانه ای بهره می گیریم.
کلید واژگان: تروریسم, سیاست خارجی, ایالات متحده آمریکا, باراک اوباما, دونالد ترامپTerrorism is not a new phenomenon. History is full of terrorist acts; Actions that have taken the lives of countless innocent human beings, deprived many human beings of their fundamental rights and freedoms, endangered our friendly relations between states, and undermined the territorial integrity and security of states. It is endangered. The purpose of this study is to provide an analytical and comparative look at the approach of Barack Obama and Donald Trump to counter-terrorism in the Middle East. In this study, we answer the question of whether the US unilateralist approach to terrorism moves toward multilateralism. The research hypothesis is that the "American foreign policy approach" in the fight against terrorism is changing from unilateralism to multilateralism. Therefore, in this article, we examine the counter-terrorism approaches in the administrations of Barack Obama and Donald Trump, using descriptive-analytical methods and library tools.Therefore, in this article, we examine the counter-terrorism approaches in the administrations of Barack Obama and Donald Trump, using descriptive-analytical methods and library tools.
Keywords: Terrorism, Foreign Policy, United States, Barack Obama, Donald Trump -
امروزه با گسترش تفکر سلفیت در کشورهای مسلمان، چهره ای خشن و غیرانسانی از جامعه متمدن اسلامی به جهانیان معرفی شده است. استان سیستان و بلوچستان به پشتوانه بافت اجتماعی، قومیتی و مذهبی با کشورهای همجوار پرورش دهنده سلفیت و تحصیل هم زمان طلاب اهل سنت در مدارس دینی آن، مستعد نفوذ اندیشه های سلفی گری از آن سوی مرزها به کشور است. کشورهای غربی و عربی هم با حمایت های سخت افزاری و نرم افزاری به روش های مختلفی همچون القای شبهات، نشر و تولید محتوای ساختارشکن و تشکیل گروه های تکفیری سلفی، نقش بسزایی در اشاعه تفکر سلفیت در کشور داشته اند. مقاله حاضر با رویکرد توصیفی و تحلیلی بر مبنای تحقیقات میدانی و کتاب خانه ای و مشاهدات عینی به منظور پاسخ به این پرسش نگاشته شده است که: عوامل برون مرزی در گسترش تفکر سلفیت در استان سیستان و بلوچستان چه نقشی دارند؟ در پاسخ به پرسش، این فرضیه مطرح می شود که همجواری با کشورهای پرورش دهنده سلفیت در کنار حمایت های مادی و لجستیکی کشورهای غربی و عربی موجب گسترش تفکر سلفیت در استان شده است. راهکارهایی همچون شناسایی اتاق فرمان جریان های افراطی، دیپلماسی سیاسی و مذهبی با کشورهای همجوار، تبیین صحیح عقاید تشیع و تسنن، نقد تفکر سلفیت از طرف علمای تاثیرگذار و برجسته اهل سنت و تلاش برای وحدت در مقام عمل برای اتخاذ راهبردهای موثر به منظور مقابله با گسترش تفکر سلفیت در استان مطرح شده است.کلید واژگان: دیوبندی, غیرمقلدان, سلفیت, عوامل برون مرزی, سیستان و بلوچستانToday, with the spread of Salafism in Muslim countries, a harsh and inhuman face of civilized Islamic society has been introduced to the world. Due to the social, ethnic, and religious context of Sistan and Baluchistan, the neighboring countries that cultivate Salafism, and the simultaneous education of Sunni students in the religious schools, Sistan and Baluchistan province is susceptible to the influence of Salafism from across the borders into the country. Western and Arab countries have played a significant role in spreading Salafism in the country by providing hardware and software support in various ways, such as raising doubts, publishing and producing deconstructive content, and forming Takfiri-Salafi groups. The present article is written with a descriptive-analytical approach based on field and library research and objective observations in order to answer the question: What role do overseas factors play in the spread of Salafism in Sistan and Baluchistan province? In response to the question, the hypothesis is raised that the proximity to countries that cultivate Salafism along with the material and logistical support of Western and Arab countries has led to the spread of Salafism in the province. Some of the proposed solutions to adopt effective strategies in order to counter the spread of Salafism in the province are as follows: identifying the command room of extremist currents, political and religious diplomacy with neighboring countries, the correct explanation of Shia and Sunni beliefs, criticism of Salafism by influential and prominent Sunni scholars and striving for unity in action.
.Keywords: Deobandi, non-imitators, Salafism, Overseas Factors, Sistan, Baluchistan -
نشریه امنیت ملی، پیاپی 44 (تابستان 1401)، صص 333 -360توجه به مفهوم نظام بین المللی و چگونگی تغییر ساختارآن جایگاه ویژه ای در مطالعات روابط بین الملل داشته و محل مجادلات نظری گسترده بوده است. عوامل و پیشرانهای متعددی در تغییر و تحول نظام بین الملل اثرگذار هستند. سوال اصلی پژوهش این است که چه عواملی بر ساختار نظام بین المللی تاثیرگذارند و به عبارت بهتر پیشرانهای موثر بر ساختار نظام بین الملل کدامند؟ بنابراین هدف مقاله حاضر شناخت پیشران های موثر بر ساختار نظام بین الملل با نگاهی آینده پژوهانه است.در این پژوهش ضمن بهره گیری از نظریه واقعگرایی ساختاری (نوواقعگرایی) به عنوان چارچوب نظری، از تحلیل ساختاری توصیفیISM و برنامه میک مک استفاده شده است. در فرایند شناسایی پیشران های تاثیرگذار بر ساختار نظام بین الملل از روش « مصاحبه فردی » و « مطالعه کتابخانه ای » استفاده شده و برای طراحی مدل آینده نظام بین الملل از روش مدلسازی ساختاری-تفسیری بهره گرفته شده است. مدلسازی ساختاری-تفسیری یکی از روش های اکتشافی طراحی مدل است که امکان ترسیم روابط پیچیده بین تعداد زیادی از عناصر را در یک موقعیت پیچیده تصمیم گیری را فراهم می کند. پس از بررسی عواملی از قبیل قدرت سیاسی، قدرت اقتصادی و نظامی، قدرت فرهنگی، جهانی شدن، نهادهای بین المللی، تغییرات آب وهوایی، گسترش فناوری، سلاح های کشتار جمعی، درگیری های منطقه ای، حقوق بشر، تروریسم، مهاجرت و تابعیت، بیماری های واگیر و جمعیت که در فرضیه پژوهش مطرح شده بودند، یافته های پژوهش نشان می دهد که قدرت سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی تاثیر گذارترین پیشران در تحول ساختار نطام بین الملل هستند.کلید واژگان: : پیشران, ساختار, قدرت, نظام بین المللNational Security, Volume:12 Issue: 44, 2023, PP 333 -360Attention to the concept of the international system and how to change its structure has had a special place in the study of international relations and has been the site of widespread theoretical controversy.Numerous factors and drivers are influencing transformation of the international system.The main question of the research is what factors affect structure of the international system and in other words what are drivers of structure of international system?Therefore, the aim of this article is to identify drivers of structure of international system with a futuristic perspective. In study, while using the theory of structural realism (neo-realism) as a theoretical framework, descriptive structural analysis of ISM and Mick Mac program has been used. In the process of identifying drivers of the structure of international system, the method of "individual interview" and "library study" has been used and to design the future model of international system, the method of structural-interpretive modeling has been used. Structural-interpretive modeling is one of the exploratory methods of model design that allows drawing complex relationships between a large number of elements in a complex decision-making situation. After examining factors such as political power, economic and military power, globalization, international institutions, climate change, the spread of technology, weapons of mass destruction, regional conflicts, human rights, terrorism, immigration and citizenship, infectious diseases and population. Were proposed in the research hypothesis, research findings show that political, economic, military and cultural power are most influential drivers in evolution of structure of international system.Keywords: international system, structure, Propellants, Power
-
هویت های هر جامعه تحت تاثیر شرایط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی آن جامعه دارند. علیرغم وجود عناصر مشترکی که میان هویت ها و ساخت آنان وجود دارد، هویت برآمده از انقلاب اسلامی به دلیل برخاسته بودن از مبانی دینی و اسلامی دارای رویکرد متمایزی است. در همین راستا پژوهش حاضر درصدد است تا عناصر قوام بخش هویت ملی را از منظر اندیشه امام خمینی (ره) مورد بررسی قرار دهد. بنابراین سوال پژوهش این است که عناصر شکل دهنده گفتمان انقلاب اسلامی از منظر امام خمینی (ره) دارای چه خصایصی هستند؟فرضیه این است که عناصر استقلال، کرامت، ظلم ناپذیری، جدایی ناپذیری دین از سیاست و کمک به مستضعفان، محصور در یک مکان نیستند و قلمروها را در می نوردند. این رویکرد می تواند مبنایی برای منطقه ای و جهانی شدن اندیشه هویتی مورد نظر امام خمینی (ره) باشد که باعث فربه شدن هویت ملی و حمایت آن در خارج از مرزهای سرزمینی ایران می شود. در راس این مفاهیم، چتر فراگیر «امت اسلامی» به مثابه یک اصل اساسی مطرح است. روشی که در جهت بررسی این موارد مورد استفاده قرار گرفته است، روش توصیفی-تحلیلی و استناد به منابع کتابخانه ای، دیدگاه ها و بیانات امام خمینی (ره) است.کلید واژگان: امام خمینی (ره), هویت ملی, انقلاب اسلامی, جغرافیای سیاسی, گفتمانThe identities of any society are influenced by the political, economic, cultural and social conditions of that society. Despite the existence of common elements between identities and their construction, the identity of the Islamic Revolution has a different approach due to its religious and Islamic principles. In this regard, the present study seeks to examine the consolidating elements of national identity from the perspective of Imam Khomeini's thought. Therefore, the research question is what are the characteristics of the elements that shape the discourse of the Islamic Revolution from Imam Khomeini's point of view? They are not places and they conquered territories. This approach can be a basis for regionalization and globalization of the idea of identity desired by Imam Khomeini (ra), which causes the fattening of national identity and its support outside the territorial borders of Iran. At the forefront of these concepts is the universal umbrella of the "Islamic Ummah" as a fundamental principle. The method that has been used to study these cases is the descriptive-analytical method and citing library sources, views and statements of Imam Khomeini.Keywords: Imam Khomeini, National Identity, Islamic Revolution, Political Geography, Discourse
-
پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که چرا دولتها به هنجارهای جهانی پای بندی نشان می دهند؟ نگارندگان در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، وضعیت پای بندی جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی به هنجارهای جهانی را با استفاده از سه متغیر تبیینی تناسب میان هنجارهای داخلی و خارجی مشروع دانستن چارچوبهای نظم جهانی و پیامدهای نحوه مواجهه با هنجارها برای چهره بین المللی کشور بررسی کرده اند. یافته های پژوهش نشان می دهند که از میان متغیرهای تبیینی اثرگذار بر مواجهه جمهوری اسلامی ایران با هنجارهای جهانی متغیر تناسب میان هنجارهای داخلی و خارجی بیشترین اثرگذاری را بر پذیرش یا عدم پذیرش هنجارهای جهانی از سوی ایران دارد و دو متغیر دیگر یعنی مشروع دانستن چارچوبهای نظم جهانی و پیامدهای نحوه مواجهه با هنجارها برای چهره بین المللی کشور در مراتب بعدی اثرگذاری هستند و هر سه به دلیل وضعیت خاص جمهوری اسلامی ایران بیش از آنکه نقش تسهیل کننده پذیرش هنجارهای بین المللی را داشته باشند به عنوان موانعی بر سر راه پذیرش هنجارهای جهانی عمل می کنند. از سوی دیگر، در خصوص عربستان سعودی متغیر تناسب میان هنجارهای داخلی و خارجی می تواند به طور بالقوه نقش تضعیف کننده هنجارهای جهانی را داشته باشد اما دو متغیر دیگر یعنی مشروع دانستن چارچوبهای نظم جهانی و پیامدهای نحوه مواجهه با هنجارها برای چهره بین المللی کشور نقش تسهیل کنندگی بسیار موثری دارند و مسیر پذیرش هنجارهای جهانی برای عربستان سعودی را هموار می کنند.
کلید واژگان: پایبندی, جمهوری اسلامی ایران, عربستان سعودی, نظم جهانی, هنجارهای جهانیThe main question of the present study is why do governments adhere to global norms? In this study, using descriptive-analytical method, the authors examine the adherence of the Islamic Republic of Iran and Saudi Arabia to global norms by using three explanatory variables of legitimacy between domestic and foreign norms. International countries have reviewed. Findings show that among the explanatory variables affecting the Islamic Republic of Iran's exposure to global norms, the variable of proportionality between domestic and foreign norms has the greatest impact on Iran's acceptance or non-acceptance of global norms and the other two variables are legitimizing the frameworks of world order. And the consequences of how to face the norms for the international image of the country are influential in the next level and all three act as obstacles to the acceptance of international norms due to the special situation of the Islamic Republic of Iran rather than facilitating the acceptance of international norms. . On the other hand, in the case of Saudi Arabia, the variable of proportionality between domestic and foreign norms can potentially play a role of undermining global norms, but the other two variables, legitimizing the framework of world order and the consequences of how to deal with norms, facilitate the international image of the country. They are very effective and pave the way for the acceptance of global norms for Saudi Arabia.
Keywords: compliance, Global Norms, Global Order, Islamic Republic of Iran, Saudi Arabia -
هدف این مقاله بررسی تاثیرات شبکه های اجتماعی بر رفتار سیاسی مردم ایران است. زیرا رسانه های جمعی در کشور ما به طور پیوسته در حال از دست دادن مرجعیت و اعتبارشان هستند. ریشه های این روند، هم به درون رسانه ها بر می گردد، هم به بیرون . در کنار برخی تحولات تکنولوژیک و تغییرات در اکوسیستم اطلاع رسانی، سیاست گذاری های حاکمیتی عامل مهمی بوده که طول سالهای گذشته، منجر به تضعیف رسانه ها و کاهش مرجعیت و اعتبار آنها شده است. جامعه آماری این تحقیق دربرگیرنده ی کل افراد ایران دارای حق رای بوده و به طور تصادفی به انتخاب 278 نفر پرداختیم. روش تحلیلی- همبستگی در دست یابی به اطلاعات مورد نظر در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. در این مقاله در پی پاسخ به این سوال می باشیم که شبکه های اجتماعی چه تاثیری بر رفتار سیاسی مردم ایران (از سال87-97) داشته است؟ بین استفاده از شبکه های اجتماعی بین سال های 87 تا 97 و رفتار سیاسی شهروندان رابطه مثبت وجود دارد، به عبارتی هرچقدر میزان استفاده از شبکه های اجتماعی بیشتر می شود، رفتار سیاسی افراد در انتخابات تغییر بیشتری می کند.
کلید واژگان: شبکه های اجتماعی, رسانه, مشارکت سیاسی, رفتار سیاسی و انتخاباتThe purpose of this article is to investigate the effects of social networks on the political behavior of the Iranian people. Because the mass media in our country are constantly losing their authority and credibility. The roots of this process go back to both the media and the outside world. Along with some technological developments and changes in the information ecosystem, governance policies have been an important factor that over the past years has led to the weakening of the media and the reduction of their authority and credibility. The statistical population of this study included all Iranians with the right to vote and we randomly selected 278 people. Analytical-correlation method was used to obtain the desired information in this study. In this article, we seek to answer the question of what effect social networks have had on the political behavior of the Iranian people (since 2008-2018)? There is a positive relationship between the use of social networks between 2008 and 2018 and the political behavior of citizens, in other words, the more the use of social networks increases, the more the political behavior of individuals in elections changes.
Keywords: Social Networks, Media, political participation, political behavior, elections -
احزاب در نظام سیاسی دموکراتیک به عنوان مهمترین ویژگی توسعه سیاسی، مورد بررسی قرار می گیرد. احزاب باعث میشوند تا طبقات مختلف شهری از جمله طبقه ضعیف و متوسط، کارگران، کشاورزان، روستاییان و برای احقاق حقوق خود، در سرنوشت سیاسی خویش دخیل شوند. این مقاله به بررسی نقش احزاب در توسعه سیاسی ایران و ترکیه می پردازد و در این راستا نقش مثبت یا منفی احزاب درگیر در توسعه سیاسی مورد مطالعه قرار می دهد و درصدد صورت بندی اشتراکات و تفاوت های آنهاست. چارچوب مفهومی مقاله بر نظریات توسعه گرایی متکی است و فرض آن بر این حدس استوار است که ویژگی ها، باورها و ارزش های هر دو کشور، نقشی تعیین کننده در نحوه و نتیجه فعالیت احزاب کشورهای ایران و ترکیه داشته است. روش تحقیق مقایسه تطبیقی مولفه های ارزشی احزاب ایران و ترکیه در فرایند توسعه سیاسی است. داده های مقاله از تحلیل های تاریخی ثانویه مقطع موردنظر برای دو کشور استخراج شده است. روش تحلیل کیفی و متکی بر مقایسه تفاوت ها و تشابهات شیوه های مواجهه احزاب سیاسی با مسایل توسعه است. این مقاله در نتیجه گیری استدلال می کند که سیاست در کشورهای خاورمیانه، با توجه به وضعیت تاریخی و فرهنگی آنها، اقتضایات خاص خود را دارد و تفاوت های ساختاری در تشکیلات سیاسی در تعامل با این خصوصیات موجد تفاوت توسعه سیاسی حاصل شده در دو کشور ایران و ترکیه است.
کلید واژگان: احزاب, توسعه سیاسی, ایران, ترکیهParties in a democratic political system are considered as the most important feature of political development. Parties cause various urban classes, including the poor and middle class, workers, farmers, peasants, to be involved in their political destiny in order to exercise their rights. This article examines the role of parties in the political development of Iran and Turkey and in this regard studies the positive or negative role of parties involved in political development and seeks to formulate their commonalities and differences. The conceptual framework of the article is based on developmentalist theories and its assumption is based on the assumption that the characteristics, beliefs and values of both countries have played a decisive role in the manner and outcome of the activities of the parties of Iran and Turkey. The research method is a comparative comparison of the value components of the Iranian and Turkish parties in the political development process. The data of the article are extracted from the secondary historical analysis of the section for the two countries. The method of qualitative analysis is based on comparing the differences and similarities between the ways in which political parties deal with development issues. This article concludes that politics in the Middle East countries, according to their historical and cultural status, has its own requirements and structural differences in political organizations in interaction with these characteristics create differences in political development in the two countries of Iran. And Turkey.
Keywords: Parties, Political Development, Iran, Turkey -
نشریه امنیت ملی، پیاپی 42 (زمستان 1400)، صص 75 -108با تغییر ترکیب انرژی جهانی به سمت منابع کم کربن، دنیای انرژی درحال ورود به عصر ازهم گسیختگی است. گذار جهانی انرژی بی وقفه ادامه دارد، اما آهنگ تغییرات در همه مناطق به یک اندازه نیست. در این میان، خلیج فارس چهره منحصربه فردی از گذار انرژی به نمایش گذاشته است که برپایه آن اگرچه مجموع تقاضای انرژی از این منطقه طی دو دهه گذشته تقریبا ثابت مانده، اما سهم منابع خلیج فارس در سبد مصرف کشورها و مناطق گوناگون جهان هیچ نسبتی با آن ندارد. گذار انرژی در خلیج فارس بیشتر به شکل تغییر الگوی ترانزیت انرژی از منطقه بهسمت بازارهای مصرف فهم میشود. از این رو، دورنمای کلی مقاله حاضر را کشف پیامدهای گذار جهانی انرژی بر امنیت دریانوردی خلیج فارس تشکیل میدهد. پرسش اصلی مقاله این است که «گذار جهانی انرژی تحت چه شرایطی امنیت دریانوردی در خلیج فارس را متحول خواهد ساخت؟» پاسخ اولیه این بوده است که «گذار جهانی انرژی تنها در صورت ارتقای همکاری های ژیواکونومی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس-چین به سطح همکاری نظامی و امنیتی منجر به تغییر الگوی امنیت دریانوردی در خلیج فارس خواهد شد.» چارچوب مفهومی حاکم بر مطالعه حاضر را ژیوپلیتیک گذار انرژی تشکیل می دهد. یافته های پژوهش که برپایه روش شناسی استنباطی به دست آمده اند، علاوه بر تصدیق فرضیه مقاله به این نتیجه منتهی میشوند که اگرچه تغییر در ژیواکونومی احتمالا با تغییر در ژیوپلیتیک همراه خواهدبود، اما تحقق آن در شرایط فقدان تحولات راهبردی و نظامی چندین دهه طول خواهدکشید.کلید واژگان: امنیت کشتیرانی, خلیج فارس, گذار انرژی, امنیت انرژی, الگوی تقاضای انرژیAs the global energy mix is shifting to low-carbon resources, the energy world is entering an era of disruption. The global energy transition continues, but the pace of change is uneven. The Persian Gulf has introduced a unique phase of energy transition through which, although the total energy demand from the region has remained almost constant over the past two decades, it has not relevant to the share of Persian Gulf resources in the consumption basket of the countries. The energy transition in the Persian Gulf is understood as the changing pattern of energy transit from the region. Therefore, this paper is to discover the implications of the global energy transition on the maritime security of the Persian Gulf. The main question of the article is: "how global energy transition change maritime security in the Persian Gulf?" The initial response is that "the global energy transition develops the pattern of maritime security only in case geo-economic cooperation between Arab countries of the Persian Gulf and China upgrades to the level of military and security cooperation." The findings, gained through an inferential methodology, substantiate the validity of the hypothesis and confirm that any change in geo-economics is likely to be accompanied by changing geopolitics, however, it may last decades under the absence of strategic and military developments.Keywords: Maritime Security, Persian Gulf, Energy Transition, Energy security, Pattern of Energy Demand
-
هدف اصلی پژوهش حاضر، «ارزیابی تاثیر مولفه های فرهنگ راهبردی ایرانیان بر واکنش تهران در برابر دیپلماسی قهرآمیز واشنگتن» است و این پرسش مطرح شده است که «فرهنگ راهبردی ایرانیان چه تاثیری بر پاسخ تهران در برابر خواسته های واشنگتن مبنی بر کوتاه آمدن از آرمانهای انقلاب اسلامی داشته است؟» یافته های پژوهش که با روش شناسی استنتاجی بدست آمده و با تکیه بر قوه فهم فردی تجزیه و تحلیل شده اند، نشان میدهند که 9 مولفه اصلی فرهنگ راهبردی ایرانیان در حوزه دیپلماسی و دفاعی شامل «شهادت طلبی»، «مقاومت»، «تاکید بر بازدارندگی»، «انعطاف پذیری تاکتیکی»، «ابهام راهبردی»، «صبر راهبردی»، «خوداتکایی»، «تنهایی راهبردی و احساس آسیب پذیری» و «رسالت رهبری اسلام و منطقه» و 5 ویژگی نهفته در آنها شامل «دست یافتن به حقیقت توکل»، «شجاعت»، «زیرکی و خردگرایی»، «رهبری هوشندانه و مدبرانه» و «ماهیت ترکیبی و چندبعدی» باعث شده است تا ایرانیان با درک ماهیت زیاده خواه و خودتقویت کننده دیپلماسی اجبار و پی بردن به اهمیت مقاومت در برابر فشارهای ایالات متحده مانع از شروع دومینوی باج خواهی های واشنگتن شوند. به همین دلیل، برهمکنشهای چهار دهه گذشته میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده همواره یا برپایه اصل «امتیاز در برابر امتیاز» یا «عمل متقابل» بوده است.
کلید واژگان: انعطافپذیری تاکتیکی, خردگرایی, دیپلماسی اجبار, فرهنگ راهبردی ایرانیان, مقاومتThis study is to "evaluate the impact of Iranian strategic culture on Tehran's response to Washington's coercive diplomacy. The question is, "How has the strategic culture of Iran affected its response to Washington's wills i.e. giving up the ideals of the Islamic Revolution. The findings of the study, obtained through an inferential methodology and analyzed relying on the power of individual understanding, show that the nine components of Iranian strategic culture in regard of diplomacy and defense, including "martyrdom", "resistance", "emphasis on deterrence", tactical flexibility, "Strategic ambiguity", "strategic patience", "self-reliance", "strategic loneliness and a sense of vulnerability" and "the mission of the leadership of Islam and the region" and its 5 characteristics including "achieving the truth of trust", "courage" , "rationalism", "intelligent and thoughtful leadership" and "hybrid and multidimensional nature has led Iran to understand the extravagant and self-reinforcing nature of coercive diplomacy and the importance of resisting US pressure and to prevent an onset for the domino of being blackmailed by US. Thus, the interactions between Iran and US during the past four decades have been based on either the principle of "privilege for privilege" or "reciprocity."
Keywords: Coercive diplomacy, Iranian strategic culture, Rationalism, Resistance, Tactical flexibility -
برداشتها در خصوص تمایل ایالات متحده به خروج از خلیج فارس با این پرسش همراه است که خلاء قدرت احتمالی ناشی از این رویداد را قدرتهای نوظهوری همچون چین و روسیه پر خواهند کرد؟ مقاله حاضر بهطور مشخص بهدنبال پاسخی مناسب برای این پرسش برآمده است که «آیا افزایش علایق اقتصادی چین در خلیج فارس به اتخاذ سیاست امنیتی فعال از سوی پکن در این منطقه منجر خواهد شد؟ و چرا؟» بر پایه فرضیه مقاله «از آنجاکه ورود به چالشهای پیچیده امنیتی خلیج فارس در تضاد با سیاست پکن مبنی استفاده حداکثری از ظرفیتهای تجاری در جهت ارتقای اهداف راهبردی ملی قرار دارد، دیپلماسی اقتصادی چین در خلیج فارس در کوتاهمدت یا میانمدت به اتخاذ سیاست امنیتی فعال این کشور در منطقه منجر نخواهد شد.» یافتههای مقاله که با روششناسی استنتاجی ذیل نظریه پوشش راهبردی به دست آمده، ضمن تصدیق فرضه مقاله با این نتیجه همراه است که ارتقای منافع اقتصادی چین در منطقه و تلاش این کشور برای نفوذ بیشتر در کشورهای منطقه با توسل به راهبرد مصونسازی به طور بالقوه میتواند به تدریج و در طولانیمدت به پایان هژمونی ایالات متحده در خلیج فارس منجر شود.
کلید واژگان: ایالات متحده, پوشش راهبردی, چین, خلیج فارس, دیپلماسی اقتصادیPerceptions of the US desire to withdraw from the Persian Gulf are accompanied by the question of whether the potential power vacuum created by this event will be filled by emerging powers such as China and Russia. The present article specifically seeks an appropriate answer to the question, "Will China's growing economic interest in the Persian Gulf lead to Beijing's active security policy in the region?" And why? According to the paper, China's economic diplomacy in the Persian Gulf in the short or medium term, as entering into complex Gulf security challenges is at odds with Beijing's policy of maximizing trade capacity to advance national strategic goals. "The period will not lead to the adoption of an active security policy in the region." Findings of the article obtained by the inferential methodology under the theory of strategic coverage, while confirming the hypothesis of the article, is accompanied by the conclusion that the promotion of China's economic interests in the region and its efforts to further influence the region by resorting to safe strategy Reconstruction could potentially lead to the gradual and long-term end of US hegemony in the Persian Gulf. This research is of descriptive-analytical (qualitative) type and in the process of analyzing the findings, inferential methodology has been used. Data collection was also done using the library method based on objective-historical data.
Keywords: United States, Strategic Coverage, China, Persian Gulf, economic diplomacy -
مولفه هایی مختلفی در رفتار انتخاباتی هر جامعه ای تاثیرگذار هستند. این عناصر را می توان در چارچوب فرهنگی، اقتصادی، جغرافیایی و همچنین متغیر زمان در نظر گرفت. در همین چارچوب رفتار انتخاباتی ایرانیان را می توان مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. سوال و هدف محوری این پژوهش دلایل کاهش مشارکت مردم در یازدهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی است. در این راستا دلایل مختلفی اعم از تاثیرات تحریم های امریکا در دوره ترامپ، چالش های اقتصادی، رفتار نهادهای برگزار کننده انتخابات، رویکرد شبکه های اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. در این بررسی با توجه به نظریه کارکرد گرایی و با تاکید بر نارضایتی اقتصادی، نقش تاثیر گذار تحریم های امریکا در کشور با توجه به تاثیرات منفی تحریم ها بر اقتصاد کشور، کاهش ارزش پول، ناکارآمدی قوه مجریه و مجلس، بی اعتمادی و ناامیدی در مردم و... به عنوان عامل اصلی کاهش مشارکت شهروندان در یازدهمین انتخابات مجلس ارایه شده است.کلید واژگان: ایران, انتخابات مجلس, تحریم امریکا, مشارکتDifferent components are influential in the electoral behavior of any society. These elements can be considered in cultural, economic, geographical and time variables. In this context, the electoral behavior of Iranians can be analyzed. The central question and purpose of this research is the reasons for the decrease in people's participation in the 11th elections of the Islamic Consultative Assembly. In this regard, various reasons have been examined, including the effects of US sanctions during the Trump era, economic challenges, the behavior of election institutions, and the approach of social networks. In this study, according to the theory of functionalism and emphasizing economic dissatisfaction, the effective role of US sanctions in the country due to the negative effects of sanctions on the economy, devaluation, inefficiency of the executive .... has been presented as the main factor in reducing citizen participation in the 11th parliamentary elections.Keywords: Iran, Parliamentary Elections, US sanctions, Participation
-
نشریه امنیت ملی، پیاپی 40 (تابستان 1400)، صص 277 -304اصلی ترین دغدغه دولت ها تامین امنیت ملی با تاکید بر حفظ سرمایه اجتماعی است زیرا امنیت ملی، حاصل رضایتمندی شهروندان و گروه هاست که می توان آن را در چهره سرمایه اجتماعی قوی مجسم کرد. بی تردید توجه به اهمیت سرمایه اجتماعی ناشی از اهمیت شاخص هایی مانند مشارکت، انسجام و اعتماد در نظام های اجتماعی است. چنان که در طول تاریخ دولت ها همیشه نگران این مهم بودند که تا چه میزان می توانند بر همکاری جامعه تکیه نمایند تا با این پشتوانه عظیم فعالیت ها و راهبردهای دولت را پیش ببرند؛ بنابراین پرواضح است بدون سرمایه اجتماعی بخش قابل توجهی از منابع هدر می رود و هزینه ها باید صرف تامین ثبات، توافق و همکاری ها شود. بر این اساس می توان عنوان نمود که سرمایه اجتماعی در یک دوره طولانی و به سختی ایجاد می شود ولی تخریب آن به سرعت انجام می گیرد که ثمره آن جز تزلزل امنیت ملی نمی باشد. حال در پژوهش حاضر با روش آمیخته (کمی و کیفی) و با استفاده از ابزارهای کتابخانه ای و پرسشنامه که با حجم نمونه 384 نفر در میان کارکنان سازمان عقیدتی سیاسی آجا در سال 1398 به انجام رسیده است به دنبال پاسخ به این پرسش اصلی هستیم که سرمایه اجتماعی چه تاثیری بر امنیت ملی در دولت دوازدهم دارد؟ مهم ترین نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها در این پژوهش نشان از آن است که سرمایه اجتماعی تاثیر معناداری بر امنیت ملی دارد و تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه گواه بر این است که سرمایه اجتماعی در دولت دوازدهم در سطح متوسطی قرار دارد که تاثیر مستقیم بر امنیت ملی گذاشته است.کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, اعتماد, مشارکت و انسجام اجتماعی, امنیت ملی, دولت دوازدهمNational Security, Volume:11 Issue: 40, 2021, PP 277 -304The main concern of governments is to ensure national security by emphasizing the preservation of social capital because national security is the result of the satisfaction of citizens and groups that can be embodied in the face of strong social capital, no doubt the importance of social capital Features such as participation, cohesion and trust in social systems. As throughout history, governments have always been concerned about the extent to which they can rely on the cooperation of society to advance the activities and strategies of government with this enormous support. Clearly, without social capital, a significant portion of resources is wasted, and costs must be spent on stability, agreement, and cooperation. Based on this, it can be said that social capital is created in a long period and with difficulty, but its destruction is done quickly, the result of which is not part of the faltering of national security. And qualitative) and using library tools and a questionnaire with a sample size of 384 people among AJA employees in 1398, we seek to answer the main question of what effect social capital has on national security in the twelfth government has it? The most important results of testing the hypotheses in this study show that social capital has a significant effect on national security and the analysis of the questionnaire data shows that social capital in the twelfth government is at a moderate level that the impact It has a direct impact on national security.Keywords: social capital, Trust, Participation, Social Cohesion, national security, Twelfth Government
-
انقلاب اسلامی ایران با رویکرد دینی و با ارایه مولفه های بازگشت به خویشتن، حمایت از مظلومان، مبارزه با صهیونیزم، عدالت طلبی، استقلال خواهی، حمایت از جنبش های آزادیبخش، مقاومت اسلامی، مهدویت و انتظار بعنوان یک هویت جدید به الگویی برای دیگر کشورها و جنبش ها تبدیل شد. از جمله دستاوردهای انقلاب اسلامی شکل گیری محور مقاومت در منطقه است که باعث تقویت حس مقاومت در مقابل نظام سلطه و حکومتهای دست استبدادی خاورمیانه گردیده است. تحقیق بدنبال پاسخ به این سوال اصلی می باشد که رابطه انقلاب اسلامی ایران و شکل گیری محور مقاومت در هویت بخشی به شیعیان حوثی یمن چه می باشد ؟ و در پاسخ فرضی اشاره داشتیم انقلاب اسلامی به همراه مولفه های قدرت نرم خود باعث هویت بخشی و خودآگاهی به شیعیان حوثی در زمینه های تاثیرپذیری فکری و عملی شخصیت های یمنی از تفکرات انقلابی امام خمینی، سیاسی شدن و حضور فعال شیعیان حوثی در مشارکت سیاسی و اجتماعی یمن ، هویت دینی دادن و دیدگاه توحیدی بخشیدن به مبارزات آنها، احیای شیعیان زیدی و گسترش شیعه دوازده امامی، گسترش شعارهای ارزشی میان شیعیان یمن، شکل گیری و تقویت نهادها و تشکل های فرهنگی شیعی و القای روحیه مبارزه با استبداد داخلی و استعمار خارجی شده که در نهایت بعد از دومینوی فروپاشی حکومتهای عربی سال 2011 با تسلیم و کناره گیری علی عبدالله صالح زمینه را برای خواسته های دینی و سیاسی مشروع خود فراهم نموده اند.
کلید واژگان: انقلاب اسلامی, قدرت نرم, هویت, حوثی ها, محور مقاومتThe Islamic Revolution of Iran with a religious approach and offering elements of self-reliance, support for the oppressed, fight against Zionism, justice, independence, support for the liberation movements, Islamic resistance, Mahdism and the expectation of a new identity as a model for other countries. And the movements became. One of the achievements of the Islamic Revolution is the formation of the axis of resistance in the region, which has strengthened the sense of resistance to the domination and domination of the dictatorship of the Middle East. The research seeks to answer the main question: what is the relationship between the Islamic revolution of Iran and the formation of the resistance axis in the identity of the Houthi Shiites of Yemen? In the hypothetical response, we have pointed out that the Islamic Revolution, along with its soft power elements, prompted the identity and consciousness of the Houthi Shiites in the areas of the intellectual and practical influence of Yemeni characters on Imam Khomeinichr('39')s revolutionary thoughts, the politicalization and active presence of Houthi Shiites in political participation, and Yemeni society, religious identity and the vision of unifying their struggles, reviving zaidi Shiites and expanding the Shichr('39')a of twelve Imams, expanding the value chants among Yemenchr('39')s Shiites, establishing and strengthening Shichr('39')i cultural institutions and organizations, and instilling the spirit of the struggle against domestic tyranny and foreign colonialism Eventually after the dominoes of the collapse of Arab regimes In 2011, Ali Abdullah Saleh surrendered and abandoned the grounds for his legitimate religious and political demands.
Keywords: Islamic revolution, Soft power, Identity, Houthi, Resistance axis -
هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر بسیج اساتید در نخبه پروری سیاسی در نظام جمهوری اسلامی ایران است که به صورت پیمایشی در میان بسیج اساتید دانشگاه های شیراز انجام شده است. جامعه آماری موردنظر که شامل 314 نفر مرد و 61 نفر زن بوده اند، در مجموع 375 نفر می شدند که با بهره گیری از روش پرسشنامه و توزیع آنان در میان جامعه آماری انجام شده است. بر این اساس، ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه است که برای سنجش روایی و پایایی پرسشنامه مورد مطالعه، مقدار ضریب آلفای کرونباخ برابر با 98/0 می باشد. سیوال اصلی اینست که بسیج اساتید چه تاثیری بر نخبه پروری سیاسی در جمهوری اسلامی ایران داشته است؟ فرضیه اصلی اینست که نقش بسیج در انتقال آگاهی سیاسی، تقویت هویت ملی، افزایش خودباوری ملی و دینی و ولایت پذیری، از مولفه های موثر در تربیت نخبگان سیاسی می باشد.
کلید واژگان: نخبگان سیاسی, بسیج اساتید, جمهوری اسلامی ایران, دانشگاه های شیرازThe purpose of this study is to investigate the effect of faculty mobilization on po litical elitism in the Islamic Republic of Iran, which was conducted as a survey among faculty mobilization in Shiraz universities.The statistical population, which included 314 males and 61 females, was a total of 375 people, which was done by using the questionnaire method and their distribution among the statistical p o p ulation. Accordingly, the data collection tool is a questionnaire that to measure the validity and reliability of the questionnaire, the value of Cronbach's alpha coefficient is equal to 0.98. The main question is what effect has the mobilization of professors had on the political elite in the Islamic Republic of Iran? The main hypothesis is that the role of mobilization in transmitting political awareness, strengthening national identity, increasing national and religious self-co n fi d e n ce and provincialism,are effective components in It is the training of political elit e s.[1].PhD Student in Political Science, Lamerd Branch, Islamic Azad University, Lamerd, Iran[2].Assistant Professor, Department of Political Science, Lamerd Branch, Islamic Azad University, Lamerd, Iran, Corresponding Author[3].Assistant Professor, Department of Political Science, Lamerd Branch, Islamic Azad University, Lamerd, Iran
Keywords: political elites, Professor Basij, Islamic Republic of Iran, Shiraz Universities -
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه انقلاب اسلامی ایران و شکل گیری محور مقاومت در هویت بخشی جمهوری اسلامی به حزب الله لبنان است.؟ فرضیه اصلی این است که هویت اسلامی و شیعی انقلاب ایران با دارا بودن مولفه های قدرت نرم خود توانسته باعث هویت بخشی به جنبش شیعی حزب الله لبنان با تاکید بر روحیه شهادت طلبی، دین محوری، نمادگرایی شیعه، اعتقاد به ولایت فقیه، مبارزه با نظام سلطه در ابعاد منطقه ای گردد. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که مشخصه های فرهنگی، شیعی، سیاسی و جغرافیایی موجب توسعه هویت بخشی انقلاب اسلامی ایران به جنبش حزب الله لبنان گردیده است.
کلید واژگان: انقلاب اسلامی ایران, محور مقاومت, هویت, حزب الله لبنان, انقلاب های شیعیThe purpose of the present research is to study the relationship between Iran’s Islamic Revolution and the formation of the Axis of Resistance in giving identity to Lebanon’s Hizbullāh. The main hypothesis is that the Islamic and Shi’ite identity of Iran’s Revolution having some criteria such as soft power could have give identity to the Shi’ite movement of Lebanon’s Hizbullāh and emphasize on the spirit of seeking martyrdom, religion-centeredness, Shi’ite symbolism, belief in Wilāt-i Faqīh, and battle against the hegemony in regional aspects. The method of study was descriptive analysis and the results showed that the cultural, Shi’ite, political, and geographical features have expanded the identity that Iran’s Islamic Revolution has given to Lebanon’s Hizbullāh.
Keywords: Iran’s Islamic Revolution, Axis of Resistance, Identity, Lebanon’s Hizbullāh, Shi’ite Revolutions -
In this article, the role and effects of elites in development with emphasis on the development of the tourism industry have been studied that in general, the role of human resources and the thought of political and scientific elites in using domestic and international capacities as a superior model compared to other factors can show their degree of importance on various aspects. The approach of the leaders and elites of countries in providing the grounds for political, educational, and economic growth has been analyzed based on factors related to development and also weaknesses and shortcomings in the lack of balanced stimulus to inclusive development, especially the development of industry have been pointed from a political-executive point of view. The descriptive and analytical method as well as the comparative model with maximum use of capacities and requirements to better understand the effective parameters in the subject and objectives of the research have been the method of this research. The results show that political elites have had positive and sometimes negative effects on the growth and development process, especially the development of the tourism industry.Keywords: development, Tourism, Executive Elite, education
-
در کنار درخشش ارزش های ناب اسلامی، عده ای در مقابل با تحریف اندیشه های زلال الهی اقدام به شکل نهادن جریان های سلفی افراطی در عصر حاضر شدند. این جریان ها به پشتوانه ادبیات فقهی و شبکه معنایی گسترده توانسته به یکی از مهمترین چالش های پیش روی جهان معاصر تبدیل شود. جمهوری اسلامی ایران درسالیان متمادی از طریق استان های جنوب شرق کشور با جریان های افراطی و سلفی دست و پنجه نرم می کند. در همین راستای، استان سیستان و بلوچستان که در ادوار گذشته میان اهل سنت و تشیع تعاملات شایسته ای برقرار بود، امروزه با نفوذ اندیشه های تفرقه انگیر سلفی های افراطی متاثر ازآن سوی مرز توانسته به عنوان یک تهدید، امنیت ملی جمهوری اسلامی را خدشه دار کند. در پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سیوال هستیم که نفوذ تفکر سلفیت در استان سیستان و بلوچستان چه تاثیری بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران داشته است؟ فرضیه مطرح شده در پاسخ این است، نفوذ تفکر سلفیت از طریق پیدایش جریان های افراطی داخل استان و ارتباط آن با گروه های تکفیری خارج از کشور، مبارزه با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و ایجاد شکاف های قومیتی و مذهبی توانسته برای امنیت کشور تهدید جدی به شمار آید. این پژوهش با رویکرد توصیفی و تحلیلی با شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت میدانی (مصاحبه)، کتابخانه ای و مشاهدات عینی ارایه گردیده است.کلید واژگان: سلفیت, سلفی گرایی افراطی, امنیت ملی, سیستان و بلوچستان, جمهوری اسلامی ایرانAlong with the brilliance of pure Islamic values, some formed extreme Salafi currents in the present age by distorting the clear divine thoughts. Through jurisprudential literature support and extensive semantic network, these currents have become one of the most important challenges of the contemporary world. The Islamic Republic of Iran has been struggling with extremist and Salafi currents in the southeastern cities for many years. In the past, there were appropriate interactions between Sunnis and Shiites in Sistan and Baluchestan province; but the infiltration of divisive thoughts of extreme Salafists affected by foreign forces has damaged the national security of the Islamic Republic. This study seeks to answer this question: How has the infiltration of Salafi thought in Sistan and Baluchestan province affected the national security of the Islamic Republic of Iran? In order to answer this question, the main hypothesis of the article is that the infiltration of Salafi thought might be a serious threat to the national security of our country through the emergence of extremist currents in the province and their relation with Takfiri groups abroad, fighting against the holy order of the Islamic Republic of Iran, and creating ethnic and religious divisions. The study is presented by descriptive-analytical approach and information is collected through field (interview), library and objective observation methods.Keywords: Salafism, extreme Salafism, National Security, Sistan, Baluchestan, Islamic Republic of Iran
-
هدف غایی قدرت هنجاری (نرم یا مدنی)، تغییر رفتار بازیگران به شیوه های غیراجبارآمیز است. از این رو، اثربخشی "قدرت هنجاری اروپا" در کشورهای پساشوروی را باید برحسب مفهوم "قدرت تحول گرا" یعنی میزان تاثیر واقعی طرح ها و تلاش های بروکسل بر فرایند گذار در این کشورها مورد سنجش قرار داد. این بعد از قدرت اتحادیه اروپایی با "همبستگی داوطلبان" در داخل و "حکمرانی بیرونی" در خارج مرزهای آن تعریف می شود. قدرت هنجاری اروپا با تکیه بر "قدرت تحولگرای اتحادیه اروپایی" اهداف زیربنایی بلندپروازانه ای را در آسیای مرکزی دنبال می کند و هدف مقاله حاضر، بررسی و تحلیل اثربخشی آن است. پرسش اصلی مقاله این است که «اهرم اتحادیه اروپایی برای پیاده سازی قدرت هنجاری اروپا در آسیای مرکزی چیست و تا چه میزان اثربخش بوده است؟» در پاسخ این فرضیه به آزمون گذاشته شده است که «قدرت هنجاری اروپا در آسیای مرکزی با اهرم قدرت تحولگرای اتحادیه اروپایی برای ایجاد تحول اقتصادی (گذار به اقتصاد بازار تمام عیار) و سیاسی (گذار به نظم دموکراتیک) اعمال می شود و چون تاثیر این تحولات بر فرایند گذار کشورهای آسیای مرکزی ناچیز بوده است، اثربخشی قدرت هنجاری اروپا در آسیای مرکزی اندک ارزیابی می شود.» این مقاله از نوع توصیفی-تحلیلی (کیفی) بوده و در فرایند تحلیل یافته ها از روش شناسی استنباطی استفاده شده است. یافته های مقاله نیز ضمن تایید فرضیه، نشان می دهند که جوامع و دولت های آسیای مرکزی به لحاظ اقتصادی الگوی "سرمایه داری دولتی" چین را بر الگوی اقتصاد بازار تمام عیار ترجیح می دهند و به لحاظ سیاسی الگوی "دموکراسی هدایت شده از داخل" را برتر از الگوی دموکراسی لیبرال میدانند.
کلید واژگان: قدرت هنجاری اروپا, قدرت تحول گرا, نظم سیاسی لیبرال, دموکراسی هدایت شده از داخل, اقتصاد بازار و سرمایه داری دولتیThe ultimate goal of soft (normative or civil) power is to change the behavior of the actors in non-aggressive ways. Therefore, the effectiveness of the EU's soft power in post-communist countries ought to be measured in terms of the concept of transformative power and the real roles the EU's plans and efforts have played in the transition process. EU’s transformative power in Central Asia, defined in terms of the solidarity of candidates (inside) and external governance (outside), pursues ambitious infrastructural goals whose effectiveness is evaluated in this research. This study is to answer the following questions: “What are the main leverages of EU's normative power trying to implement EU objectives in Central Asia” and “how effective have they been?” The immediate response is that "the main objectives of Europe's normative power in Central Asia are to transform Central Asian societies to function economically as full-fledged market economies and politically as democratic states. Since EU’s attempts pursuing these economic and political transformations in Central Asia have had little success, the effectiveness of EU’s normative power has gained little credit. Using descriptive-analytical and an inferential methodology and utilizing library research method based on objective-historical data and available evidence, this study has tried to shed light on the research hypothesis. While confirming the hypothesis, the findings of the paper have revealed that the Central Asian societies and governments economically prefer the Chinese state capitalist model to the full-fledged market economy model and politically consider the Guided Democracy Model to be superior to the Liberal Democratic Style proposed by EU.
Keywords: Transformative Power, Liberal Political Order, Guided Democracy, Market Economics, State Capitalism -
Terrorism is a phenomenon that has spread to almost all parts of the world in the late 20th century and the beginning of the 21th century to the extent that many Middle East-ern countries have been subjected to such violence and unrest; in fact, with the advent of science and technology, particularly the global spread of the Internet and social net-works, the face of terrorism has been changed and in sum, not only facilitated terrorist attacks, but also introduced new lands of opportunities in the field of means and instru-ments for terrorists. Thus, the application of biological, chemical, radiological as well as cyber attacks proves that terrorist groups benefited from modernized science and ad-vanced tools root in the potentials of the globalization age. Clearly, they do so in order to improve the only process of goal attainment. The main issue of this descriptive-analytic paper concerns how new science and technology appealed in line with the de-velopment of terrorist groups actions in the Middle East? Accordingly, the hypothesis is that terrorist groups in the Middle East are constantly using modern facilities and tech-nologies in the globalization space to represent themselves and to create massive terror-ist networks. This will bring more and more propaganda for broader terrorist activities and significantly promote recruitment as well.
Keywords: Science, Technology, Terrorist Groups, Middle East, Globalization
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.