ali sheikhmehdi
-
بیان مسئله:
دیرند برگسون بر این باور است که افزودن وجه کیفی به تلقی از زمان و زدودن امر کمی و در حقیقت فضا، از ساحت زمان است. این تلقی برگسون، دلوز را بر آن داشت تا در دو کتاب «سینما 1» و «سینما 2» با نگاهی تاریخی به سینما به عنوان تصویری از انسان عصر کنونی، روایتگری از دیرند برگسون را از سینمای کلاسیک تا سینمای مدرن نشان دهد. او نشان می دهد چگونه سینمای کلاسیک به طور غیرمستقیم و سینمای مدرن به طور مستقیم توانستند از پس این روایتگری برآیند. او در تشریح چگونگی این روایتگری، میان عناصر فرمی و محتوایی تمایزی نمی گذاشت. این پژوهش می کوشد تا این روایتگری را با تفکیک تمامی عناصر فرمی سینمایی از یکدیگر و با تاکید بر عناصر فرمی در سینمای بلاتار ارزیابی کند.
هدف پژوهش:
این مطالعه درپی رسیدن به امکان و چگونگی روایتگری از زمان به مثابه دیرند به واسطه عناصر فرمی سینمای بلاتار است.
روش پژوهش:
مطالعه پس از تبیین نظریه برگسون با تقریر دلوزی که با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، با دیدن تمامی آثار سینمایی بلاتار، عناصر فرمی سینمای او را با روشی پدیدارشناسانه و توصیفی- تحلیلی از یکدیگر تفکیک کرده و تاثیر هرکدام از این عناصر را به طور مستقل و فارغ از عناصر محتوایی در روایتگری از دیرند سنجیده است.
نتیجه گیریپژوهش نشان می دهد سینمای بلاتار به واسطه عناصر فرمی، توانایی روایت دیرند برگسون را دارد. این عناصر فرمی دو دسته اند: ساختاری که همان هنرسازه ها است و غیرساختاری. عناصر فرمی غیرساختاری همگی ارجاع به عناصر ساختاری دارند. عناصر فرمی غیرساختاری در سینمای بلاتار هنرسازه هایی را فعال می کنند که در وهله اول برای روایتگری از دیرند برگسون بسترسازی می کنند و در وهله دوم به سبب وجود هنرسازه ملال و عناصر فرمی غیرساختاری که به این هنرسازه ارجاع دارند، درک زمان به مثابه دیرند را برای مخاطب میسر می سازند.
کلید واژگان: برگسون, بلاتار, تصویر, دیرند, فرم, هنرسازهProblem statement:
Bergson’s Duration is adding a qualitative aspect to the perception of time and in fact, removing the quantitative aspect and space of time. This view of Bergson prompted Deleuze to show a narration from Bergson’s Duration from classical cinema to modern cinema in two books, “Cinema 1” and “Cinema 2”, with a historical look at cinema as an image of modern man. He shows how classical cinema indirectly and modern cinema directly can do this narration. He did not make a distinction between form and content elements in explaining how this narration is happening. The article tries to evaluate this narration by separating all cinematic formal elements from each other and only emphasizing formal elements in Bela Tarr’s cinema.
Research objectiveThe article seeks to reach the possibility and manner of narrating time as a Duration through the formal elements of Bela Tarr’s cinema.
Research methodAfter explaining Bergson’s theory with Deleuze’s interpretation of it, which was made using library sources, and after seeing all the Bela Tarr’s works, the article isolated (Epoche) all the formal elements of his cinema from other formal elements with a phenomenological method, and the effect each of these elements has been measured on the narration of Duration.
ConclusionThe article shows that Bela Tarr’s cinema has the ability to narrate Bergson’s Duration due to its purely formal elements. These formal elements are two categories: structural and non-structural. The non-structural formal elements in Bela Tarr’s cinema activate Artistic devices that in the first step, provide a foundation for the narration of Duration, and in the next step, due to the existence of the Boredom Artistic device and non-structural formal elements that lead to this Artistic device, they make it possible for the audience to perceive time as the Duration.
Keywords: Artistic Device, Bergson, Bela Tarr, Duration, Image -
صدا به مثابه رمزگانی سینمایی تا با استفاده از آن، فیلمساز به خلق اثر هنری بپردازد. در این میان، «مستند صنعتی» به دلیل پیوند با تبلیغات و آموزش، تجربه ای متفاوت را برای مخاطب ایجاد می کند. فرایند رمزگذاری فیلم ساز و تاثیرات و ارتباط مخاطب و اثر، در نظریات مختلف بررسی شده است، از جمله «نظریه دریافت استوارت هال». در تحلیل دریافت، پیش فرض بنیادین این است که متون رسانه ای که حاوی معانی رمزگذاری شده هستند، معنایی ثابت ندارند، بلکه در لحظه دریافت از طرف مخاطب، معنا می یابند. در الگوی «رمزگذاری- رمزگشایی» هال، ابتدا رمزگذار شرح خاص خود از یک واقعه پردازش نشده اجتماعی را به صورت گفتمان معنادار ارائه می دهد و در نهایت، مخاطبان این پیام را رمزگشایی می کنند. این پژوهش که به روش تحلیلی- توصیفی انجام یافته، دربردارنده نوعی انتقال به «رویکرد نشانه شناسی» نسبت به صدا در فیلم است تا چگونگی پردازش آن برای تولید معنا در جهت اهداف تبلیغاتی، آموزشی و... مشخص شود. نتایج تحقیق نشان داد با بررسی ساختاری صدای فیلم می توان به پیام های صریح و ضمنی رمزگذاری شده پی برد. در دو فیلم مستند صنعتی، منتخب از سخته های کامران شیردل، صدا در معرفی رویداد، انتقال معنا، فعال سازی حس، حضور در گذشته، بیان تصویری، شخصیت پردازی، جان بخشی به فضا، نمادسازی و ایجاد حس مشترک، نقش آفرین بوده و با ایجاد ارزش افزوده بر تصویر، همسو با الگوی ارتباطی مولف و پیام، در زمینه اجتماعی توسط کارگردان به کار رفته است.
کلید واژگان: سینمای مستند, نظریه دریافت, مستند صنعتی, خلاقیت صوتی, آثار کامران شیردلSound acts as cinematic codes for the filmmaker to create a work of art. In the meantime, industrial documentary can bring a different experience for the audience due to its link to advertising and education. The codification process of the filmmaker and the effects and the relationship between the audience and the work have been studied in different theories, such as perception theory by Stuart Hall. In the reception analysis, the fundamental presupposition is that media texts, which are of coded meanings, do not have a fixed meaning, but are meaningful at the moment of reception by the audience. In Hall's encoding and decryption model, the encoder first presents his own account of an unprocessed social event in a meaningful discourse, and finally, the audience decodes the message.This research, conducted in an analytical-descriptive method, involves a transition to a semiotic approach to the sounds of film to investigate its processing for meaning production for training and advertising goals. The results showed that with structural analysis of the film’s sound, the codified explicit and implicit messages can be understood. In two selected industrial documentaries made by Kamran Shirdel, the sound played a role in introducing the event, transferring the message, activating the sense, presence in the past, visual expression, characterization, personification of space, symbolization, and creating a common sense and by creating an added value on the image, in the same direction with the communicative pattern of the author and the message, has been applied in the social ground.
Keywords: Documentary Cinema, Reception Theory, Industrial Documentary, Auditory Creativity, Kamran Shidel’S Works -
چکیدهبیان مسیله: در میان مولفه های رویکرد پدیدارشناسی، اپوخه عنصری است که وجه روشی این رویکرد را بیش از سایر مولفه ها بر دوش می کشد. از طرف دیگر سینما مملو از عناصری فرمی است که می تواند استفاده یا عدم استفاده و یا نحوه استفاده از هر کدام از این عناصر بر نحوه ادراک مخاطب تاثیر بگذارد. پژوهش پیش رو تلاش می کند تا به مواجهه پدیدارشناسانه با ابژه به واسطه سینما و فیلم بپردازد.هدف پژوهش: بررسی امکان تحویل پدیدارشاسانه ابژه خارجی و ابژه زیبایی شناسانه به واسطه سینما و فیلم است.روش پژوهش: پژوهش با روشی تحلیلی در میان مولفه های پدیدارشناسی، تنها عنصر روشی آن یعنی اپوخه را برجسته کرده و با روشی توصیفی-تحلیلی، نسبت تمامی عناصر فرمی موجود در یک فیلم را با اپوخه می سنجد.نتیجه گیریاین پژوهش نشان می دهد که امکان تحویل پدیدارشناسانه ابژه خارجی به واسطه فیلم وجود دارد و به طریق اولی در ابژه های زیباشناختی این امکان محقق است.کلید واژگان: ابژه, اپوخه, پدیدارشناسی, حیث التفاتی, فرمی, فیلمAbstractProblem statement: Among the components of the phenomenological approach, the epochē is the element that carries the methodological aspect of this approach more than other components. On the other hand, a movie has full of form elements that can affect the audience’s perception, whether or not they are used or how each of these elements is used. This research tries to deal with the phenomenological encounter with the object through the medium of cinema and a movie.ResearchobjectiveThe research purpose is to examine the possibility of the phenomenological reduction of external objects and aesthetic objects through cinema and a movie.ResearchmethodThe article with an analytical method among the components of phenomenology has highlighted its only methodological element, epochē. Then, with a descriptive-analytical method, it measures the ratio of all the formal elements in a movie with the epochē.ConclusionThe article shows that there is a possibility of phenomenological reduction of the external objects through a movie and this possibility is realized in the first way in the aesthetic objects.The article introduces “Epochēe” as the only tool of phenomenological reduction. It discusses the possibility of phenomenology through the movie, concludes that such a thing is available through the formal elements of the movie, and then looks into this possibility. First, it highlights the formal structural elements and explains the appropriateness of the phenomenological approach in selecting each structural element and using them. Next, it points to the non-structural formal elements separately and examines how to implement these formal elements to epochē objects as much as possible. The article shows that although it is possible to epochē an external object through a movie, this epochē is considered a second-hand method in epistemology. In contrast, in the field of aesthetics and its related objects, they are regarded as a first-hand encounter.Keywords: Epochēe, Formal, intentionality, Movie, object, Phenomenology
-
گراهام هارمن فیلسوف معاصر امریکایی است که نظریه هستی شناسی شی گرا را مطرح کرده و در کتاب نامادی گرایی، کاربرد این نظریه در علوم اجتماعی را نشان داده است. بر پایه این نظریه، تمایز سنتی سوژه/ابژه محلی از اعراب ندارد و تمام موجودات (اعم از انسان، حیوان، مصنوعات و غیره) که در این نظریه اشیا خوانده می شوند، با تاثیر بر یکدیگر که در این نظریه همزیستی نامیده می شود، مراحل زندگی مشابهی شامل تولد، پختگی، زوال و مرگ را سپری می کنند. بر این اساس نظریه هارمن، چارچوبی واقع گرایانه و هستی شناسانه برای تحلیل اشیا و روندهای اجتماعی ایجاد کرده است که اساس پژوهش حاضر در تحلیل روابط شخصیت ها و سایر اشیای درون فیلم جهان با من برقص است. جمع آوری اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای و مشاهده فیلم بوده و داده ها بر اساس مفهوم شی در نظریه مذکور به روش تحلیلی_تفسیری بررسی شده است. بر اساس نتیجه به دست آمده روابط شخصیت اصلی فیلم (جهان) در تعامل و همزیستی با اشیای پیرامون موجب استحاله شخصیت او و گذر وی از مرحله زوال به مرحله بعدی (مرگ) شده است. همچنین اشخاص دیگر در روابط خود و تعامل با سایرین، سیر و سلوک مختص خود را طی می کنند که در متن بدان پرداخته شده است.کلید واژگان: همزیستی, هستی شناسی شی محور, گراهام هارمن, جهان با من برقص (1399), سروش صحتGraham Harman, an American contemporary philosopher, is the founder of object-oriented ontology (OOO). In his 2016 book, Immaterialism, he offeres a theoretical framework for studying social phenomena using OOO. According to this theory, the traditional distinction between subject and object is eliminated in favor of a more realistic vision, in which everything from human beings to animals and artificial entities are 'objects' as far as they have similar stages of living: birth, maturity, decadence, and death. We tried to examine this theoretical framework in film studies by taking the film Dance with Me!, (2019, Persian: "Jahan, ba man beraghs!") as a study case. The methodology of this article is a description-analysis based on observations and library resources. In this paper, we try to sketch out how the film's protagonist, Jahan, as an object in his last stage of living, undertakes! actions and reactions to other objects (characters, animals, properties, etc.) to make sense of his life as a symbiosis.Immaterialism provides a framework to analyze things as they are, as well as their effects on other things. Unlike other theoretical frameworks used in film studies, such as Lacanian psychoanalysis, OOO’s main goal is that the critic does not need to find events, accidents, or actions in the films to apply prior knowledge to them. In other words, while other methodologies try to confirm their own limits by abstracting them from the narrative, immaterialism lets audiences see what is deliberately conveyed in the narrative, even if it does not contribute to or amount to the level of dialectical progress of the narration.Dance with Me!, unlike "art movies" that are produced for global or western audiences, is a film that targets local cinemagoers in Iran. Its director, Soroush Sehat (1965), has a long experience in script-writing, direction, and acting in Iranian TV and cinema. In this paper, we take the characters as objects that interact in order to create momentum in the narration. Jahan (a Persian name meaning 'world', dropped out of the film's English name), is regarded as a thing at its last stage of life that has some important interactions with other things, from his family and friends to his domestic animals and properties. But, as its name suggests, the film is not simply a biographical drama about someone dying but instead it is trying to portray an improvised cinematic dance.Dormant objects, which according to immaterialism are things present before any interaction with other things, are considered in this paper to have great importance. Instead of trying to prove something or confirm some psychoanalytic realities, here we simply try to address dormant things that may have or not have obvious effects on the plot or the protagonist's consciousness but make a difference, provoke curiosity, and provide a spot in which metaphor becomes possible. So, while we care about what happens and how the narration goes on, we also have an eye on what remains dormant and escapes from the normative restrictions of cinematic narration in Iran.Keywords: Symbiosis, object-oriented ontology, Graham Harman, Dance with me!, Soroush Sehat
-
هدف کتاب راهنمای تولید برنامه های تلویزیونی، آشنایی دانشجویان رشته ی تولید سیما با تکنولوژی دیجیتال در ساخت برنامه های تلویزیونی و هم چنین ارایه ی زیبایی شناسی خاص این رسانه برای هرچه بیش تر اثرگذاشتن بر مخاطب است. با استفاده از روش تحلیل کیفی و استفاده از نظریات مک لوهان و بودریار در نقد رسانه ها این نتیجه حاصل شد که برای جذب مخاطب و ارایه ی عناصر فرمی برای تاثیرگذاری حداکثری، حق انتخاب او در تفسیر، محدود می شود و محروم سازی او از بدیل های ممکن در تصویر قابل مشاهده، وجهی ایدیولوژیک به برنامه می دهد. معیارسازی در انتخاب فرم بصری برنامه ها و پرهیز از نوآوری های تصویری در انتخاب اندازه نما، زاویه ی دوربین و مواردی از این دست نیز در همین راستا عمل می کند. موردی که می توان آن را سلب آزادی مخاطب از تفسیر برنامه نامید. نادیده انگاشت.کلید واژگان: تلویزیون, رسانه, برنامه سازی, مخاطب, ایدئولوژیThe book "The TV Production Handbook" aims to introduce students to digital technologies for producing TV programs and also the presentation of the specific aesthetic of this medium for influencing audiences. In this regard, we confront explanations about technical facilities and how to use them, regarding qualitative analysis method for reviewing and analyzing the book "The TV Production Handbook", and, along with the use of theories of McClellan and Baudrillard in media criticism. Regarding this analysis, the important point is that for the invitation of the audience, and presentation of formal elements to influence, his choice for interpretation is restricted. His deprivation of possible alternatives in the visible image is an ideological aspect of the TV program. Standardization in choosing the visual form of programs and avoiding visual innovations in choosing the shot sizes, camera angle, etc. This can be called depriving the audience of their freedom to interpret the program.Keywords: television, medium, Programing, Audience, ideology
-
این تحقیق می کوشد سیر تحول مفهوم عکاسی ایران در دو دهه نخست پس از انقلاب را در نسبت با گفتمان های سیاسی و فرهنگی حاکم بر هر دوره بررسی نماید. در این پژوهش از روش شناسی «نهادگرایی گفتمانی» بهره گرفته شده است که در آن هم زمان به نقش نهادها و ایده ها توجه می شود. در واقع از طریق تجزیه و تحلیل نظرات عکاسان ایرانی از یک سو و هم چنین بررسی گفتمان حاکم بر سازمان های متولی عکاسی تلاش می شود تا نشان دهیم که با گذار از گفتمان انقلابی (دهه نخست انقلاب) به گفتمان سازندگی، چگونه عکاسان ایرانی رفته رفته از صرف ثبت واقعیت (گرفتن عکس) فاصله گرفته و به جنبه ذهنی و بیان فردی (ساختن عکس) روی آورده اند. به عبارت دیگر، این پژوهش نشان می دهد که چگونه ارزش مستندنگارانه عکس رفته رفته جای خود را به ارزش هنری و نمایشی می بخشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که با نزدیک شدن به سال های پایانی دهه شصت، با قوت گرفتن نگرش فرمالیستی ابتدا مقوله ی تعهد و رسالت در عکاسی کمرنگ شده و سپس در نتیجه ی تحولاتی مانند دانشگاهی شدن عکاسی، رشد سازمان های متولی عکاسی و افزایش کتاب های نظری، عکاسان به شکلی از ساخت عکس روی می آورند که ذهنیت عکاس را بیش از پیش در خلق اثر دخیل می سازد.کلید واژگان: عکاسی ابداعی, عکاسی ایران, عکاسی مستند, گفتمان سیاسی, نهادگرایی گفتمانیThis paper attempts to investigate the evolution of the concept of photography in Iran in light of changing political discourses. Focusing on the role of ideas and organizations, the study uses discursive institutionalism as a methodological approach. Photography as a modern phenomenon associated with the rise of the middle class can hardly be detached from socio-political circumstances. Photography, which arrived in Iran only 3 years after its invention in France, has always played an important role in major historical moments such as the Constitutive and Islamic Revolutions. During the Qajar dynasty, Shah Nasser-al-din’s obsession with art and photography led to the establishment of the first royal photography studio. During the Pahlavi era, with its modernization agenda, photography found its way into magazines and newspapers as the best means of advertising. However, it was hardly considered an artistic form. In the 1960s, one could see photo exhibitions by photographers such as Ahmad Aali, Ebrahim Hashemi, and Maryam Zandi, who considered photography a form of self-expression or an art form. However, in the mid-1970s, political and social upheavals changed the concept of photography from art to a revealing document and a political weapon. One could refer to the photographs of Kaveh Golestan showing working class and sex workers in the whore houses in the south of Tehran.Keywords: Iranian Photography, Documentary photography, creative photography, Political discourse, Discursive Institutionalism
-
با توجه به اهمیت فهم صحیح موج نو سینمای فرانسه و تاثیر آن بر سینمای ایران، این پژوهش سعی دارد از طریق بررسی رویکرد انتقادی شش اثر در سینمای موج نو فرانسه و سینمای خود بازتابی ایران به خوانش دوباره و متفاوت این آثار دست یابد. می توان گفت سینما به عنوان مهمترین هنر تاثیرگذار که هر اندیشه و مفهومی را به تصویر می کشد، توانست موج جدیدی را با هدف پرداختن به واقعیات به عنوان "موج نو" که با هر گونه اقتباس، تقلید، تکرار و دروغ مخالف است، از آنجا که موج نوی سینمای فرانسه به خود بازتابی به عنوان پدیده "فراژانریی و فرارسانه ای" می پردازد که سعی دارد به شکل واضح و شفاف رمزگان و عناصر ساختاری خود را به نمایش بگذارد که مهمترین کارکرد آن کارکرد انتقادی است. با توجه به ماهیت موضوع پژوهش، نوع روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و روش های گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و ابزار دیگر این تحقیق مشاهده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که با توجه به احساس نیاز جهان به رویکرد جدید در سینما، سینمای انتقادی با ایجاد تردید در مخاطب نسبت به مسایل پیرامون و باورهایی که از گذشته در ذهن مخاطب بدون هیچ تفکری شکل گرفته است به رشد فردی جوامع کمک کرده است.
کلید واژگان: کارکرد انتقادی, سینما, موج نو فرانسه, سینمای خودبازتابی, فرافیلمImpact on Iranian cinema, as well as its understanding, this study attempts to reflect Iran's repertoire of the works in the cinematic critique of six works in the cinema of the French New Wave and its cinema. Two cinema from Iran and France.It can be said that cinema, as the most influential art that depicts every thought and concept, was able to create a new wave with the aim of addressing the facts as a "new wave" that opposes any adaptation, imitation, repetition, and lie. This need for self-reflection and self-reflection made people more aware of the realities of their society without past barriers and pressures In order to achieve this intellectual, psychological and individual growth, one needs to doubt, investigate and investigate certain issues, to examine the basis of his beliefs in order to uncover the nodes formed within him, and his mental disorder To heal in order to reach peace with himself and restore his existential truth And it shares its inner peace with the world; it is thus manifesting itself to the world as it is in reality; it is self-reflective of the fact that the new wave of cinema has to be considered in order to achieve its goal, the reality of the world. Getting self-reflective is in his works, and self-reemergence is an inseparable part of the new wave of cinema..Because the new wave of French cinema reflects itself as a phenomenon of "transcendentalism", it seeks to clearly and transparently display its codes and structural elements, and has many functions, most notably its critical function. Regarding the nature of the subject, the study of the critical work of three self-reflective cinematic effects of Persia Khimavi's "Mongols", "That night, when Baron came" by Kamran Shirdel, "Close-Up" by Abbas Kiarostami, and three French New Year's " Truffaut, "Everything Going" by Jean-Luc Godard and Pierre Gourin, "Summer Memories" by Jean-Method, a type of descriptive-analytical research method and methods for collecting library information in the form of searching in scientific articles and books. Other tools of this research are observable. The research findings show that, Considering the world's need for a new approach to cinema and the emergence of a "New Wave Cinema", it is worth noting that in a world of this massive amount of communication and the pace of transmission, and given that humans inevitably had to adapt themselves to such a speed Forward, they may be subject to stress, confusion and superficiality, and compulsory exposure to the environment due to this wide range; To overcome these problems and prevent deep mental and psychological splits, they need to be self-aware and recognize their own weaknesses and strengths. In this regard, cinema, due to its wide extent in the world, has the greatest power of rapid, effective and profound transitions on people to enlighten the light of reason and awareness, to understand and accept duality, reality and truth in the world, and to have a peaceful attitude toward Reality and the world.
Keywords: Critical Function, Cinema, French New Wave, Self-Reflexivity Cinema, Meta Film -
با آغاز ترجمه آثار علمی مسلمانان در قرن 12 و 13 میلادی توسط اروپاییان، سیل این ترجمه ها در زمانی که مسلمانان در قله شکوفایی علمی بودند، به اروپا وارد شد. در این میان یکی از شاخه های مهم ترجمه، ترجمه آثار فلسفی و ادبی مسلمانان از عربی به لاتین بود. ابن سینا، یکی از دانشمندان مشهور ایرانی بود که آثار علمی او در حوزه پزشکی و فلسفه مورد استقبال گسترده اروپاییان قرار گرفت. رساله زنده بیدار (حی بن یقظان) ابن سینا، از نمایشی ترین و کهن ترین رساله هایی است که در سال 1889 به زبان فرانسه ترجمه شده است، و شاید ترجمه انگلیسی رساله ابن طفیل آندلسی با همین نام، و اشاره مستقیم ابن طفیل در رساله خود به رساله زنده بیدار (حی بن یقظان) ابن سینا، منشاء آشنایی تالکین با رساله ابن سینا وتحت تاثیر قرار گرفتن او و الهام از آن برای نوشتن کتاب های رمان خود شده است. رمان هابیت نوشته جی آر آر تالکین یکی از جذاب ترین رمان های تخیلی فانتزی عصر حاضر است که توانسته طرفداران بیشماری را به خود جذب کند. در این پژوهش کوشش شده که به روش تحلیلی-توصیفی با نگاه به رویکرد ادبیات تطبیقی به سبک آمریکایی، اثرگذاری داستان «رساله زنده بیدار» ابن سینا بر پیکره داستان رمان هابیت) تالکین ،1385) علیرغم تفاوت در محتوای آنها، بررسی و اثبات شود.کلید واژگان: زنده بیدار, ابن سینا, حی بن یقظان, رمان هابیت, تالکین, ادبیات تطبیقیWith the surge in translation of Islamic scientific works in the 12-13 century AD by the Europeans, a large number of these translations became available in Europe when Muslims were at the height of their scientific glory. Avicenna was a well-known Iranian scholar whose works in medicine and philosophy were well received in Europe. Avicenna's Hayy ibn Yaqdhan is an ancient dramatic work that was translated into French in 1889. It is possible that the English translation of Ibn Tufail's book of the same name and his direct reference to Avicenna's Hayy ibn Yaqdhan led to the first contact of Tolkien with Avicenna's book as inspiration for the writing of his novels. The Hobbit by J. R. R. Tolkien is one of the most fascinating contemporary fantasy fictions that enjoys immense popularity. This study used a descriptive-analytical method, touching upon the American-style comparative literature, to demonstrate that Tolkien's The Hobbit (2006) was influenced by Avicenna's Hayy ibn Yaqdhan irrespective of difference in their content, and examined this influence.Keywords: Hayy ibn Yaqdhan, Avicenna, Hobbit novel, Tolkien, Comparative Literary Criticism
-
وکلا در میان کنشگران عدالت کیفری برجسته ترین نقش را در فیلم های سینمایی مرتبط با دادرسی کیفری دارند. این امر تا حد زیادی حاصل برساخت و بازنمایی منحصربه فردی بوده که تحت تاثیر عوامل فرهنگی، سینمایی و سیاسی شکل گرفته است. طبق تقسیم بندی فیسک این سه عامل را می توان به ترتیب به سه سطح واقعیت، بازنمایی و ایدیولوژی تقسیم کرد. در سطح واقعیت، عوامل فرهنگی که عملکرد وکلا را مورد مناقشه قرار می دهد، بر نمایش وکلای سینمای ایران تاثیر گذاشته است. در سطح بازنمایی، سینمای هالیوود بر مبنای نظام دادرسی اتهامی، تاثیر بسزایی در شکل دفاع و اختیارات وکلا در فضای دادگاه داشته است. در سطح ایدیولوژیک نیز تصویر وکلا حاصل بخشی از گفتمان راجع به فضای فکری بوده است که گاهی نقشی همگام و گاهی مخالف با ایدیولوژی و قدرت حاکم داشته است. وکلای پیش از سال 1376 عمدتا کنشگران مبارزه با نظام فاسد قضایی شاهنشاهی بوده اند که البته در این راه موفقیتی کسب نکرده اند. پس از سال 1376 وکلای زن به نحو گسترده ای با بازنمایی های مثبت وارد سینمای ایران شدند. وکلای زن در تلاشند تا در نظام مردسالار قضایی، عدالت را برای زنان محقق کنند که البته این وکلا نیز موفق به رسیدن به هدف خود نمی شوند. تحقیق حاضر بر آن است تا زمینه ها و چرایی چنین بازنمایی های متفاوتی از وکلا را در سینمای پس از انقلاب ایران را ریشه یابی نماید.
کلید واژگان: وکیل زن, وکیل مرد, بازنمایی, سینمای ایران, گفتمانLawyers are the most prominent actors in criminal justice movies. This is mainly due to the unique construction and representation that has been shaped by cultural, cinematic and political factors. According to the Fisk classification these three factors can be divided into three levels of reality, representation, and ideology. On the reality level, the cultural issues that challenge the performance of lawyers have affected the representation of Iranian cinema lawyers. At the level of representation, Hollywood cinema based on the accusatory system has had a significant impact on the form of defense and the authority of attorneys in court. On the ideological level, the image of lawyers has also been part of a discourse that has sometimes played a part and sometimes opposed to ideology and power. Prior to 1997, lawyers were largely active in the fight against the corrupt imperial judicial system, but had no success in this regard. After 1997, female lawyers entered Iranian cinema with positive representations. Female lawyers are trying to deliver justice to women in a patriarchal system, but they also fail to achieve their goals. The present study seeks to root out the backgrounds and causes of such different representations of lawyers in post-revolutionary Iranian cinema.
Keywords: Female Lawyer, Male Lawyer, Representation, Iranian cinema, Discourse -
اقتباس بحث مورد مناقشه ای است. این که دانسته شود اقتباس نظریه یا مفهوم است یا فرآیند، مهم است. اما چیزی که مورد اهمیت است فرآیند اقتباس است که مد نظر است. متن ادبی اولین رخ نمود خود را در متون مقدس تمدن های کهن و باستانی قبل از میلاد مسیح و بروز داد که تا عصر حاضر اشکالی از اقتباس به خود دیده اند که باید دید دچار چه تغییرات بنیادین بوده است؟ در درجه دوم اهم بحث اثر مقتبس، تحلیل آن می باشد. از این رو محقق بر آن است با رویکرد تطبیقی فرایند اثر اقتباسی و تحلیل آن را دو متغیر بداند. اگر فرایند رسیدن به یک اثر اقتباسی از هر منبعی که گادامر آن را شامل هر متن دیداری و شنیداری می داند را متغیر مستقل بدانیم پس ناگزیر به بیان هرمنوتیک فلسفی قایل به متن هستیم. همچنین اگر خوانش اثر اقتباسی بر اساس نظریه پسامدرنی لیندا هاچن را متغیر وابسته بدانیم. در این مقاله دو متغیر مذکور به این دلیل مورد بررسی قرار خواهد گرفت، که آیا تحلیل محتوایی به تولید اثر اقتباسی منجر می شود و یا علم هرمنوتیک؟
کلید واژگان: اقتباس, متون کهن, متون مقدس, هرمنوتیک, گادامرAbstract Adapting is the disputed discussion. It is important to know that adaptation is a theory, a concept or a process. But what the reaearcher thinks is important is the adaptation process. Early signs of literature in the sacred texts of the pre-Christian civilizations, showed that to this day, have taken on some form of adaptation. Analysis is of secondary importance to the discussion of the adapted work. Therefore, with an adaptive approach, the researcher intends to consider the process of the adaptive work and its analysis as twi variables. If we consider the achievement of an adaptive work from Gadamer's perspective as an independent variable, so we have to express the philosophical hermeneutics of the text. Also, if we consider the reading of an adaptive work based on Linda Hutchen's postmodern theory as a dependent variable. In this article, the two variables will be considered because do content analysis lead to the production of adaptive work or hermeneutics?
Keywords: comparative literature, Gadamer's Hermeneutics, Postmodernism, Linda Hutchin -
از ابتدای هزاره سوم که «اکوسینما» به عنوان یک گرایش مطالعاتی سینمایی مطرح شد تا به امروز دامنه ی گسترده ای از مباحث مربوط به رابطه ی بین سینما و محیط زیست از تاثیرات سینما به عنوان صنعت بر محیط زیست تا تاثیرات اجتماعی و ادراکی سینما بر آگاهی زیست-محیطی مخاطبان را درون خویش جای داده است. در همین راستا، هدف مقاله حاضر، بررسی رابطه زیبایی شناسی تصویر سینمایی با آگاهی زیست محیطی است. مقاله با رویکردی توصیفی- تحلیلی و انتقادی به بررسی دیدگاه های مکتوب صاحب نظران این حوزه می پردازد. نتایج مقاله نشان می دهد در حالیکه گروهی از منتقدین با تاکید بر قابلیت عامه فهمی سینمای تجاری، بارگذاری صریح پیام زیست محیطی مطابق با الگوهای رایج فیلم سازی را در افزایش آگاهی زیست محیطی توصیه می کنند، عده ای دیگر سینمای آوانگارد، تجربی و مستقل را محمل مناسبی برای پرداخت جدی به دغدغه های زیست محیطی می دانند. همچنین بررسی انتقادی آرای دو گروه نشان می دهد نبود مبانی نظری متقن در بررسی رابطه ی زیبایی شناسی و ادراک زیست محیطی یکی از مشکلاتی است که غالب نظریه ها با آن مواجه اند. به لحاظ روش شناسی نیز در بسیاری از تحلیل ها به آثار سینمایی به عنوان متون اصلی تحلیل توجه جدی نمی شود. به همین گونه جای خالی پژوهش های میدانی در تحلیل-هایی که بر رفتار و ادراک مخاطبان استوارند به چشم می خورد.
کلید واژگان: اکوسینما, زیبایی شناسی تصویر سینمایی, آگاهی زیست محیطی, انسان انگاریNowadays, the concept of sustainable development is progressively considered in all contemporary activities, including art and has been featured in the cinema since2004 with introduction of the term "Ecocinema" as a field of study. Earlier, film criticism and analysis of the ecological issues was limited to the scattered studies of critics such as Wilson, Armstrong, Seibert, Mitman, and Bousé with the focus on wildlife documentaries. But from this year, and within a short time, all kinds of cinematic genres, from fictional to documentary and experimental films have attracted the attention of critics. Similarly, many researchers from the humanities and social sciences have focused on ecological issues in cinema studies. As we see nowadays the expansion of ecofeminist studies, representation of gender, ethnic, racial issues, along with local and global action within the context of environmental and biological justice and ecosystems. Besides considering the effects of cinema as an industry on the environment, part of these subjects is about the social and cognitive effects of cinema in promotion of ecological awareness. In this regard, the aim of this paper is to examine the relationship between aesthetics of cinematic image and environmental awareness of the audience. For this purpose, the relationship between sustainable development and aesthetics is explained first, and then, an attempt is made to classify different ecosystems from a thematic and a range of studies so that later on, the relation between image aesthetics and ecological awareness can be compared. Therefore, the following are clearly divided into two general categories by the experts, and finally a critical analysis of their views. This paper addresses the written views of the experts in this field by using descriptive-analytical and critical approaches. The results of the paper indicate that while all critics agree on the central idea that cinema is capable of portraying environmental issues and A closer analysis of films from an ecological perspective can reveal fascinating perspectives on the relationship of cinema with the world around us, but in terms of the relationship between aesthetics and ecological awareness, there are profound theoretical and intellectual differences that go back to how ecological issues are represented. While some experts such as Mitman, Brereton and Ingram believe in explicitly loading of the ecological message into films based on common patterns and forms of filmmaking, Bousé, McDonald, Vivanco, and Ladino find commercial cinema lacking the power to influence environmental awareness and the avant-garde empirical cinema, which uses different aesthetic forms than commercial cinema to express its subject matter, is the perfect vehicle for projecting ecological issues. Also, the critical examination of the two groups' views reflects three serious challenges in their analysis: 1) In many analyses, the relationship between aesthetics and environmental perception is not based on a theoretical basis, 2) In many works, serious attention is not paid to the main texts of research which are films in this case, 3) In many of these works that emphasize on audience behavior analysis, field research does not perform.
Keywords: Ecocinema, Aesthetics of cinematic image, Ecological Awareness, anthropomorphism -
کتاب آشنایی با مبانی سینما و نقد فیلم در صدد است خواننده اش را به مفاهیم ضروری برای نقد فیلم مجهز کند؛ در این راستا نویسنده ابتدا به تعاریف مربوط به زیبایی شناسی و ساختار فیلم، ژانرهای سینمایی و سینمای مستند می پردازد و با ذکر نمونه ها و بیان مفاهیم پایه ای هرکدام به روشن شدن مبحث کمک می کند. نویسنده ده رویکرد متفاوت به مطالعات سینمایی را ارایه می دهد و پس از آن به بررسی عناصر تکنیکی سازنده ی تصویر سینمایی و قواعد تدوین تداومی می پردازد. او با بیان تقابل میان نظریه پردازان ریالیست و فرمالیسم و بیان وجوه تمایز آنان را بیان کرده و و هر دو رویکرد را در تحلیل فیلم مفید می داند. اما رویکردهای ده گانه ی گفته شده در کتاب دقت و جامعیت لازم برای تحلیل فیلم را ندارند. تاکید بسیار بر سینمای هالیوود و هم چنین امتیاز ویژه قایل شدن برای کارگردان به عنوان مولف، با وجود تحلیل های متن محوری که پس از آن تکوین یافتند، از روزآمد بودن مطالب کتاب می کاهد.کلید واژگان: رویکردهای نقد فیلم, ساختار فیلم, نگره ی مولف, سینمای مستندThe book Understand Film Studies, aims to equip its reader with necessary concepts for film critique; in this regard the author describes the definitions of aesthetic and film structure, film genres and documentary, and by giving examples and expressing the basic concepts of each one, clarify the topics. But the ten approaches mentioned in the book, do not have precision and comprehensiveness enough for film analysis. The emphasis on Hollywood films and special privilege on director as auteur, palliate the up to date content of the book, despite the subsequent text-based analysis.Keywords: Movie Crisis Approaches, Film Structure, Auteur Policy, Documentary
-
گیورگ ویلهلم فریدریش هگل فیلسوف آلمانی (1831-1770 میلادی) در کتاب پدیدارشناسی روح، بخشی را به دیالکتیک خدایگان و بنده اختصاص داده و به روابط قدرت بین دو فرد در کوچک ترین واحد تجمع انسانی در تاریخ تطور روح مطلق پرداخته بود که در قرن بیستم میلادی بر شکل گیری اندیشه های ژک لکان که از پیروان جدید زیگموند فروید در روان کاوی در آن هنگام بود، تاثیر گذاشت؛ به نحوی که او مفهوم میل به موضع مورد شناسایی (ابژه) در نزد فاعل شناسایی (سوژه) را با مفاهیم خدایگان و بنده مورد نظر هگل ترکیب کرد. بر این اساس، دیالکتیک قدرت در هر رابطه دو طرفه ای از جمله رابطه میان زن و مرد برقرار است. این پژوهش به طریق تفسیری -تحلیلی، روابط دیالکتیکی میان زوج های زن و مرد در فیلم گذشته (1392) ساخته اصغر فرهادی را به عنوان نمونه ای مطالعاتی از افراد طبقه متوسط جامعه ای چند ملیتی بررسی کرده است. جمع آوری اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای و مشاهده فیلم بوده و اطلاعات با رویکرد روان کاوانه تحلیل شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که وضعیت قرارگیری شخصیت های زن و مرد در دو جایگاه خدایگانی یا بندگی در فیلم گذشته به جایگاه اجتماعی افراد وابسته است و پدیده مهاجرت بر جایگاه آنان در این دیالکتیک تاثیر به سزایی دارد.
کلید واژگان: خدایگان و بنده (1807), فردریش هگل, زیگموند فروید, گذشته (1392), اصغر فرهادیGeorg Wilhelm Friedrich Hegel, the German philosopher (1770-1831) in his book: Phenomenology of the Spirit, (1807) devotes a section to the dialectics and the “master “and “slave” which explores the power struggle between two individuals in the smallest unit of human accumulation in the history of spiritual evolution. Hegel has influenced the formation of the ideas of Jacques Lacan, a new follower of Sigmund Freud in psychoanalysis. Lacan introduced the notion of desire of a subject with an object and identification of concepts in regards to the “master” and “servant,” according with a combined view with Hegel. In other words, desire for confirmation that he/she should do with the same manner. Although that confirmation can be implemented only by a living creature, a power struggle starts between two people. This battle must continue close to death because the individual can prove that he/she is truly human if only they endanger their lives for confirmation, but this battle should end near one of the opponent's death since the confirmation can only be done by a living creature. The battle ends when one of the opponents walks away from the desire for confirmation, surrenders to the other, and confirms the conqueror as his/her "master" and becomes his/her "slave". The dialectic of “master” and “slave” are related to psychoanalysis by Karen Horney, Jacques Lacan, and other psychoanalysts. Thus, the relationship between man and woman are the relationship between “master” and “slave”. Therefore, the research issued in this paper analyzes the dialectical relations between the couples (male/female) in Asghar Farhadi's Le Passe (2013) movie, which is produced in France. This article through psychoanalytic signs has implied in characters' action and speech and with a reference to other psychoanalytic schools. Data gathering method in this research is based on observation of the film, in which its content is analyzed through using the interpretative method and psychoanalytical approach. Accordingly, the dialectic of power exists in every two-way relationship, including the relationship between man and woman. This research has, through interpretive-analytical research, examined the dialectical relationships between couples in Asghar Farhadi's other films, as an example of studies of middle-class multinational community. The results show that the position of male and female characters in the two “master” positions or “slave” in the previous film depends on the social status of individuals and the effect of migration on their position in this dialectic. This article opens a different path to Farhadi's films. The result of this research conveys that the position of male and female characters within the category of “master” and “slave” in this film is related to people's social status, and immigration has an enormous effect on people's position in dialectics. This research is conducted based on the relationships between the alleged film's characters as a reflection of real individuals in society and as an analysis of power relations between the individuals in European society.
Keywords: Master, Slave(1807), Friedrich Hegel, Sigmund Freud, Le Passe (2013), Asghar Farhadi -
کتاب راهنمای نگارش تحلیل فیلم، شرحی از چگونگی تحلیل فیلم است و به زعم کتاب، ارتباط تنگاتنگ میان اندیشیدن درباره ی فیلم و نحوه ی نوشتن در مورد آن اساس آن را تشکیل می دهد. برای رسیدن به این هدف، نویسنده به تعریف اصطلاحات و مفاهیم تخصصی سینما همچون میزانسن، روایت، زاویه ی دید و همچنین رویکردهای تحلیل فیلم که آن ها را بر اساس تاریخ سینما، سینمای ملی، سینمای ژانر، مولف گرایی، فرمالیسم و ایدیولوژی می داند، می پردازد. برای تحلیل و نقد، نیاز به داشتن چارچوبی نظری و دستگاه فکری است که بر مبنای آن تحلیل به انجام رسد؛ اما رویکردهای گفته شده در کتاب، عمده ترین رویکردها برای تحلیل فیلم نیستند بلکه تعدادی از آن ها هستند و درضمن رویکردهایی مانند فرمالیسم و رویکرد مربوط به ایدیولوژی فاقد مبنای نظری درخور است؛ به ویژه رویکرد فرمالیسم که در کتاب با ساختارگرایی یکسان انگاشته شده است. ماحصل چنین کاربرد محدودی از رویکردهای تحلیل فیلم، نقد فیلم نخواهد بود، بلکه به توصیف و تبیین فیلم خواهد انجامید.کلید واژگان: رویکردهای تحلیل فیلم, فرمالیسم, ساختارگرایی, ایدئولوژیThe book, A Short Guide to Writing about Film, is a description of how to analyze movies, and closely linked to thinking about film and writing about it. To achieve this goal, the author focuses on defining the terminology and professional concepts of cinema and movie analysis approaches. For analysis and critique, it is necessary to have theoretical plan for analyzing; but the described approaches in this book, are not the main movie analysis approaches, and for instance, approaches like formalism and ideology lack a theoretical basis; especially in this book, formalism is considered the same as structuralism.Keywords: Movie Analysis Approaches, formalism, Structuralism, ideology
-
در تعداد قابل توجهی از فیلم های داستانی تاریخ سینمای ایران شخصیتی وجود دارد که غالبا از او به عنوان «جاهل» یاد می شود، شخصیتی که می توان گفت پیش از انقلاب همواره محبوب بوده است. این شخصیت از اواسط دهه سی به فیلم های ایرانی راه پیدا می کند. ما در این پژوهش در بستر کلی تاریخی- اجتماعی و با توجه به وضعیت سینما و فیلم سازی در دوره مورد بحث پدیدار شدن این شخصیت در سینمای ایران را مورد کنکاش قرار داده ایم. نتایج این پژوهش نشان می دهد که آنچه باعث عطف نظر و محبوبیت جاهل شده است، ناامیدی و اکراه از مظاهر تمدن غرب و در نتیجه آن سیطره جستجو برای راه حل های بومی چه در میان توده ها و چه در میان روشنفکران بوده است. چنین ناامیدی برآیند اشغال کشور در جنگ جهانی دوم و همچنین تلاش حکومت در شبه غربی سازی ایران در آن سال ها بوده است. از سوی دیگر فیلم سازان ایرانی که توان رقابت تکنیکال با فیلم های خارجی توزیع شده در سینماها را نداشتند، مجبور بودند در مضامین، شخصیت پردازی و دیالوگ نویسی به فرهنگ و زبان کوچه و خیابان نزدیک شوند. بدین ترتیب شخصیت جاهل که با داستان« اسمال در نیویورک» به محبوبیت رسیده بود مورد توجه سینماگران و اقبال از سوی مخاطبان قرار می گیرد.
کلید واژگان: بومی گرایی, جاهل, سینمای ایران, کلاه مخملی, فرهنگ عامهThere is a character in a significant number of fictional films in Iranian cinema that are often referred to as "Jahel", a character that can be said to have been popular before the revolution. This character has been making his way to Iranian films since the mid-thirties. In this research, we have explored the emergence of this character in Iranian cinema in the overall socio-historical context with Due to the state of cinema and filmmaking during the period under discussion. The results of this study show that what hasbrought attention to "jahel", is the despair and reluctance of the manifestations of Western civilization and, as a result, the search for indigenous solutions both among the masses and among the intellectuals. This was the result of the occupation of the country in World War II and the government's attempt to sub-Westernize Iran during those years.On the other hand, Iranian filmmakers, who could not technically compete with foreign films distributed in cinemas, had to approach folk culture and language in themes, characters, and dialogues. so The Jahel character, who popularized by the story of "esmal in New York", is being drawn to the attention of filmmakers and audiences.
Keywords: Jahel, Nativism, Popular Culture, Iranian cinema, Velvet Hat -
علیت یکی از مهم ترین دغدغه های بشری و از بنیادی ترین مفاهیم فلسفی است. فیلسوفان غربی که اندیشه آنها، در این پژوهش مورد مطالعه است، از دوران باستان تا معاصر رابطه بین علت و معلول را از چند نظر بررسی کرده اند. فیلسوفان سنتی و کلاسیک، به ویژه ارسطو، رابطه علی را ضروری و قطعی دانسته اند. به این معنا که این رابطه بر اصل ضرورت بنا نهاده شده است و هر پدیده ای در جهان، ضرروتا علتی دارد. در روایت کلاسیک که معمولا فیلم های هالیوودی نمونه آن هستند، علیت مهم ترین عنصر است که وحدت و انسجام پیرنگ داستانی را تضمین می کند. به سبب آنکه علیت در سنت فلسفی ارسطو، ضروری بود، در روایت سینمایی کلاسیک نیز رابطه علت و معلول براساس اصل ضرورت است. این رابطه در روایت سینمایی پست مدرن به صورت تصادفی در می آید. به نظر می رسد تغییرات رابطه علت و معلول در اندیشه فلسفی، موجب دگرگونی علیت در ساخت روایی فیلم ها شده است. به این علت که روایت در سینمای ایران و فیلم های داستانی بازتاب و انعکاس روایت در سینمای غرب است، این پژوهش تلاش دارد علاوه بر تحقیق و اثبات تاثیر علیت در فلسفه بر رابطه علت و معلولی در روایت سینمایی، فیلم سینمایی طعم گیلاس(1378) را به صورت هدفمند و به روش تحلیلی توصیفی مورد تحلیل محتوایی قرار بدهد، تا دگرگونی روایت از طریق تغییر در روابط علت و معلولی بررسی شود.
کلید واژگان: علیت, فلسفه, روایت سینمای پست مدرن, عباس کیارستمی, طعم گیلاسCausality is a significant concern to humankind and also a fundamental philosophic concept. Western philosophers whose ideas are discussed in this research, studied cause-effect relationship from different point of views. Cinematic narrative is a combination of causality ,time and space system. In classic narrative which are typically in Hollywood films, causality is the most important element that guarantee the coherence and unity of a plot. Since the causality in Aristotle's philosophical tradition was essential, the cause-effect relationship in classic cinematic narrative is also based on the principle of necessity. Cause-effect relationship in postmodern cinematic narrative is accidental. It seems that variation in cause-effect relationship through philosophical thoughts resulted in transformation of causality in film narrative structure. Since narrative in Iranian films is in part a reflection of the narrative in western cinema, this study tries to investigate and assert the impact of philosophical causality on the cause-effect relationship of cinematic narrative. Furthermore surveying the Taste of Cherry (1999) by method of content analysis is considered to examine the narrative variation from conversion of the cause-effect relationship
Keywords: causality, philosophy, Narration in Post Modern film, Abbas kiarostami, Taste of Cherry -
این مقاله با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی و براساس نظریات نورمن فرکلاف به تحلیل جایگاه طبقاتی شخصیت های فیلم های چهارشنبه سوری (1384) ، درباره ی الی (1387) و جدایی نادر از سیمین (1389) می پردازد. بازنمایی جایگاه طبقاتی شخصیت ها بر مبنای الگوی کلان اقتصاد سیاسی و بر اساس نظریات اریک اولین رایت در زمان تولید و مصرف این فیلم ها صورت گرفته است. مناسبات قدرت در ساختار اجتماع و اقدامات مربوط به توسعه ی کشور ایران به شکاف طبقاتی منجر شد و نتیجه ی آن، نابرابری بهره مندی از امکانات رفاهی دربازه ی زمانی تولید و نمایش فیلم های مورد بررسی است که بازنمایی آن را در فیلم های یادشده شاهدیم. پس از بیان تمایز میان طبقه ی متوسط و حاشیه نشینان بر مبنای مالکیت بر ابزار تولید، تخصص و مدیریت، با روش تحلیل گفتمان انتقادی با تکیه بر روابط نابرابر قدرت از طریق امور ایدئولوژیک، چنین نتیجه ای حاصل شده است که نحوه ی بازنمایی شخصیت های فیلم های مذکور، بازتولیدی از گفتمان ایدئولوژیک غالب است و در تقابل با حاشیه نشینان جامعه قرار داشته و آنان را به مثابه تهدید برای خویش می داند.کلید واژگان: تحلیل گفتمان انتقادی, نورمن فرکلاف, اصغر فرهادی, طبقه متوسط ایران, چهارشنبه سوری, درباره الی, جدایی نادر از سیمینRegarding Critical Discourse Analysis approach based on the theories of Norman Fairclough, this article is concerned about the class status of individuals of characters in Firework Wednesday (2006), About Elly (2009), A Separation (2011). Representation of class status of characters has made from macro-pattern of political economy, based on Erick Olin Wright’s theories in production and consumption of these films. Relations of power in social structures and proceeding related to development of Iran, lead to class gap and unequal enjoyment of amenities in the period of making and exhibition of these films, and we see such this representation.
After declaring of middle class and under-class distinguish based on accessibility of ‘means of production’, skill and management, with the critical discourse analysis, this essay leads to conclusion that, the way of representing characters in above mentioned movies, is a kind of reproduction of the relativist dominant ideological discourse, and is in contrast with the marginalized of society and sees them as a threat.
Using library resources and interpretive analysis method and after description assortment of Iran’s urban middle class, this research leads to this conclusion that, the way of representing characters in above mentioned movies, is a kind of reproduction of the relativist dominant ideological discourse, and is in contrast with the marginalized of society and sees them as a threatKeywords: Critical Discourse Analysis, Norman Fairclough, Asghar Farhadi, Iran’s middle class, Firework Wednesday, About Elly, Nader -
پس از اعلام سیاستهای مبتنی بر گسترش مناسبات سرمایهداری و سرکوب سیاسی مخالفان، همگام با آغاز مدرنیزاسیون پهلوی دوم و هم زمان با آغاز برنامه های توسعه اقتصادی و اجتماعی در دهه های 1330 و 1340 خورشیدی، برخی از سینماگران ایرانی فرم و مضامین متفاوت با جریان فیلم سازی تجاری را تجربه کردند. دلایل گوناگونی برای این تحول میتوان برشمرد؛ از جمله شرایط اجتماعی، ارتباط سینماگران با محافل ادبی، و تحول ادبیات داستانی در ایران و اقتباس از آثار ادبی مدرن. فیلم خشت و آینه (1344)، اثر ابراهیم گلستان، از جمله فیلمهایی است که از نظر درونمایه و فرم متفاوت و بدیع است. شیوه روایت فیلم خشتو آینه کاملا به آنچه میخائیل باختین، یکی از مهمترین نظریهپردازان ادبیات در سده بیستم میلادی، با عنوان «نظریه منطق مکالمهای» مطرح کرده، مرتبط است. هدف از پژوهش حاضر بررسی پیوستگی تحولات سینمای هنری و جامعه ایران با مدرنیزاسیون دهه 1340 خورشیدی به روش توصیفی- تحلیلی است و همچنین مقایسه فیلم خشت و آینهبا دیدگاه باختین و منطق مکالمهای او. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که فیلم خشت و آینه، به منزله یکی از مهمترین آثار سینمای ایران، از شیوه های روایی مدرن و منطق مکالمهای باختین بهره برده است.کلید واژگان: ابراهیم گلستان, خشت و آینه, منطق مکالمه ای, میخائیل باختینThe second Pahlavi reign implemented many policies with distinct intention of modernization. With such grand vision for the country, this changes ultimately had great impact on the arts and their direction within the country. One such discipline was in theatre and the film industry. , Iran launched an unconventional cinematic trend after the announcement and implementation of policies based on the expansion of capitalist relations and political repression of dissidents through modernization of Iranian society during the second Pahlavi ruling in 1950s and 1960s. Various reasons can be identified for this evolution; but undoubtedly Iranian filmmakers associated with the literary circles of the Iranian community in the context of modernization and adaptation of modern cinema, were one part of these major changes. Khesht va Ayeneh (1344) by Ebrahim Golestan, is an exemplary film that both the content and form are different and innovative. Khesht va Ayeneh in addition to being affected with the new wave of cinema before the Revolution, is completely in contrast to the direction of those years in which cinema was heavily indebted to European artistic cinema. Mise en scène and the movement of the camera, the editing film as well as screenplay and dialogue writing style that were influenced by modern literature, are some of the key components that have become fundamental characteristics in Golestan's movie. Realistic and symbolic language come together in Khesht va Ayeneh, in the other words, while the film defines a realistic story, with the help of dialogue, filming technique, framing and so on, it takes a modern, metaphorical and poetic form to itself. This is how the use of symbolism and poetic language along with realistic logic creates the element of atmosphere in classic cinema as well as in the language of film. The main theme in Khesht va Ayeneh is the collapse of human relations and their sacrifice in traditional society juxtaposed with the challenges of modernity, a reflection of the society at that time. Mikhail Bakhtin, one of the main theorists of the twentieth century literature, suggests that the logic of conversation is a way to order a modern literary structure. His focus on literature is completely related to linguistic structure and structuralism. One of Bakhtins main theories is that words are social signs of active and dynamic implications that reflect different meanings among different social classes as well as various social and historical conditions. Bakhtin presented the works of Feodor Dostoyevsky as a Russian example for Dialogism theory. Dostoyevsky's stories are multi-sound and polyphonic structure. Dostoevsky does not impose his views as an author, but each of the story characters have their own logic and sound and freely can express their own statement. Khesht va Ayeneh is based on this theoretical analysis. The purpose of this study is a cross-examination of how conjunction of literary art and theater changes with the modernization of this period. Khesht va Ayeneh features the views of Bakhtin and his conversational logic, mirroring modern narrative techniques in literature, which in turn becomes an influential focal point for some leading Iranian filmmakers.Keywords: Dialogism, Khesht va Ayeneh, Mikhail Bakhtin, Ebrahim Golestan
-
از آنجا که یکی از مولفه های مهم هویت مردمان یک کشور تاریخ مشترک آنان است، لزوم توجه به تاریخ و حفظ آن به صورت شفاهی و کتبی اهمیتی دوچندان می یابد؛ در غیر این صورت، با گذر زمان، به تدریج فاصله میان نسل ها آن قدر افزایش می یابد که اشتباهات پیشین تکرار خواهد شد. از سوی دیگر، در جامع های که ثبت تصویری رخدادهای تاریخی چندان قوت نداشته باشد بازسازی و معادل سازی تصویری تاریخ برای نسل جوان آن جامعه، که روز به روز از مطالعه همان منابع محدود کتبی یا شفاهی حوادث کشورشان دور شده اند، ضرورت ویژه ای می یابد. در مطالعه حاضر، مجموعه عکس های صحنه پردازی شده آزاده اخلاقی، با نام به روایت یک شاهد عینی، درباره مرگ هفده تن از ناموران تاریخ معاصر ایران، با روش پژوهش تحلیلی تفسیری بررسی شده است. بدین منظور، از آرای رولان بارت در تحلیل متون ادبی بر اساس رمزگان های پنجگانه معرفی شده در کتاب اس/ زد (1970) و برای تحلیل متون تصویری از مفاهیم استودیوم و پونکتوم در کتاب اتاق روشن (1980) به منزله چارچوب نظری استفاده شده است. این نوشتار نشان خواهد داد که مجموعه عکس های به روایت یک شاهد عینی در مرز میان متن خواندنی و نوشتنی قرار دارد، زیرا، از یک سو، عکاس، با بازسازی عینی اسناد و مدارک به صورتی واقعی نما، تاریخ را روایت می کند و جای معناسازی برای مخاطب باقی نمی گذارد و، از سوی دیگر، مخاطب با مشاهده برخی از عکس ها به خوانشی تفسیری از تاریخ معاصر دست می یابد که از تصویر صحنه پردازی شده فراتر می رود. از این رو، به واسطه آنچه بارت بدان نام پونکتوم نهاده بود، مجموعه به روایت یک شاهد عینی به متنی نوشتنی بدل می شود؛ متنی که معنایش یکسره و آگاهانه وابسته به معناهایی است که مخاطب می آفریند.کلید واژگان: آزاده اخلاقی, بازسازی, رولان بارت, عکاسی صحنه پردازی شدهThis study is an attempt at examining staged photography series By an Eye witness by Azadeh Akhlaghi. In these photos, historical events were reconstructed by staged photography and a reflection of the photographer's attitude towards the moments of death, murder, and burial of the people who made turning points in the contemporary history of Iran could be observed. In this series two types of narratives are retrievable: every frame which narrates the death or murder of a person or a group of people, and the narrative which is produced as the mind of the viewer is vacillating from one photo to another. To examine this series, Roland Barthes's theories in S/Z and Camera Lucida were used. Among Barthes five codes, Proairetic and Hermeneutic were utilized to comprehend the photographer's attitude and symbolic, cultural, and semic codes were used for interpretations of the viewer. Later on, Barthes added accreditation code; the codes that let the artist present his piece like a reality. In all photos, a considerable attention was devoted to redefinition of particular moments related to the photograph's choice; using this view breaks the codes and analyzes the sampled photos. The viewer experiences the narratives through moving from one photo to another and becomes the interpreter of the photos. This article shows that the series of photos is between writerly and readerly texts. On one hand, the photographer tries to narrate the historical events as it is and leaves no room for the viewer's interpretation and on the other hand, the viewer comes to a narrative reading as he sees the sequence of the photos, so goes beyond the photo. By means of Barthes's codes, it can be concluded that By an eye witness series change to a writerly text, a text which consciously and indiscriminately depends on the viewer's impression and sense making.Keywords: Azadeh Akhlaghi, reconstruction, Roland Barthes, staged photography
-
یکی از اهداف مطالعات تطبیقی ادبی، جست وجوی نمونه های «حقیقت» انسانی است که به صورت کهن الگوها در ادبیات همه ملت ها در همه زمان ها آشکار شده است. در این مقاله، نگارندگان با بهره گیری از مکتب آمریکایی (بین المللی) مطالعات تطبیقی ادبی، به مقایسه کهن الگویی عشق رمانتیک در قصه فرانسوی «تریستان و ایزولت» و قصه ایرانی «خورشیدشاه و مه پری» در رمانس حماسی سمک عیار می پردازند. بدین منظور ابتدا به تعریف کهن الگوهای مادر و پدر، آنیما و آنیموس، مفاهیم خودآگاه و ناخودآگاه، خودآگاه و ناخودآگاه جمعی و مردانگی و زنانگی در روان شناسی یونگی می پردازیم. سپس مفهوم فرآیند «فردیت» که مبتنی بر ایجاد تسلط فرد بر خودآگاه و ناخودآگاه خویش است را توضیح داده و نشان می دهیم که با توجه به وجود ناخودآگاه زنانه (آنیما) در مرد و ناخودآگاه مردانه (آنیموس) در زن، قصه عشق رمانتیک با فرآیند فردیت در انسان تطبیق دارد. نگارندگان ضمن بیان پیرنگ کلی دو قصه عاشقانه مورد بحث، به تعبیر کهن الگویی یونگی عناصری چون شاه، ملکه، قهرمان مرد، جادوگران و معشوق پرداخته و نقش نمادین و روان شناختی آن ها را در هر دو قصه توضیح می دهند. آن گاه به مطالعه تطبیقی شخصیت ها، کارکردها و حوادث هر قصه پرداخته و ضمن بیان تفاوت ها و شباهت های آن ها، به تجزیه و تحلیل فرآیند عشق رمانتیک در هریک از قصه ها و مقایسه تحلیلی آن ها با یکدیگر می پردازند.
این مطالعه تطبیقی قصد دارد به این سوال پاسخ دهد که چرا عشق رمانتیک در قصه فرانسه عصر مدرن به مرگ و تراژدی منجر می شود، اما در قصه ایران پیش از اسلام به وصال عشاق می انجامد.
کلید واژگان: سمک عیار, تریستان و ایزولت, عشق رمانتیک, نقد کهن الگویی, مطالعه تطبیقی ادبیOne goal of comparative studies of literature is to search for the human “truth” that has appeared as archetypes in the literature of all nations and all times. In this paper، the author draws an archetypal comparison of romantic love in the French story of «Tristan and Iseult» and the Iranian epic romance «Samak-e-‘Ayyar». It starts with explaining the Jungian concepts of mother and father archetypes، anima and animus، conscious and unconscious، as well as collective conscious and unconscious. Since individuation process in the Jungian psychology has to do with the connection between the conscious and unconscious، the tale romantic love could be seen as individuation process in which each lover seeks to connect to his/her anima (feminine unconscious) and animus (masculine unconscious)، based on his/her gender. After providing a synopsis of each story، the author explains the archetypal roles and symbolic meanings of kings، queens، heroes، witches، and princesses in each story using Marie-Louise Von Franz’s methodology for the interpretations of fairy tales. It then compares romantic love in each story by analyzing its characters، functions، and events، and explaining its similarities and differences. Since archetypal literary analysis reveals the attitude، outlook، and behaviors of the people that the myths are originated among them، this comparative study aims to answer to a rather broad question: How is it that in the French story of the 12th century، romantic love ends with death and tragedy; however، in the pre-Islamic Iranian tale، it ends with the union of lovers?Keywords: Samak, e, Ayyar, Tristan, Iseult, Romantic love, Archetypal literary criticism -
مسکن انسان، صرف نظر از ابعاد فیزیکی و ضوابط طبیعی و اقلیمی، تحت تاثیر عوامل فرهنگی جامعه، باورها و الزامات فرامادی زندگی قرار دارد که سکونت انسان را معنا می بخشند. در معماری مسکونی، عوامل اجتماعی-فرهنگی موثر بر زندگی روزمره ی مردم و شیوه های زیست آنان، ضوابطی مهم بر شاکله ی مسکن اعمال می کنند که مطالعه ی ویژگی های مسکن بومی بدون تعمق در آن کم فایده است. تدقیق در خصوصیات فرهنگی معماری مسکونی مردمی و برشمردن کارکردهای مسکن از این حیث، منشعب از ویژگی های اجتماعی-فرهنگی، کنش های متقابل و تعاملات انسان، موضوع این مقاله می باشد. بدین سبب سوال اصلی این مقاله این است کدام الزامات اجتماعی-فرهنگی شاکله ی مسکن بومی را تحت تاثیر قرار داده است و به بیان دیگر، بایسته های فرهنگی مسکن بومی چیست؟ این مقاله که نوعا نظری است، در پارادایم پساساختارگرایی و کیفی، و تدقیق در زندگی روزمره، و در چارچوب نظری برگرفته از نظریات آمس راپاپورت و ادوارد هال می باشد. گردآوری اطلاعات این مقاله بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و بررسی در مشاهدات میدانی شکل یافته و راهبرد تحقیق، توصیفی و تحلیلی است. اطلاعات مقاله مستقل از مستندات عددی و در فرآیند قیاس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در این مقاله مسکن از منظر الزامات فرهنگی، بررسی شده و تاثیر و تاثر عوامل طبیعی، اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی بر یکدیگر و بر مسکن وابسته به زمان و مکان بوده و در مجموع روش های زیستی را شکل می دهند که یکی از مهم ترین عوامل شکل گیری مسکن بومی بوده است. نتیجه پژوهش، بیان تقسیم کارکردهای فرهنگی در ارتقای کیفیت زندگی، پاسخ گویی به نیازهای فرامادی و دربرگیری ویژگی های اعتقادی است.
کلید واژگان: مسکن بومی, سکونت, خصوصیات اجتماعی, فرهنگی, شیوه های زیستیHuman’s house without any consideration to physical dimensions and natural and climatic regulations is affected by the cultural factors of society, beliefs and the non-material needs of life, which give meaning to human’s residence. In residential architecture, socio-cultural factors, effective on people’s daily life and their living methods, exert some important regulations on the subject of house; therefore study of the characteristics of vernacular houses without cogitation is not very useful. Paying careful attention to cultural characteristics of the architecture of people’s houses and mentioning the functions of house with this respect, originated from socio-cultural characteristics, reciprocal actions and human relations, are the subjects of this article. Therefore the main question of this article is this: what socio-cultural needs have affected on vernacular houses, in other words, what are the needs of vernacular houses? This article which is theoretical with a view to type, in post-structuralism and qualitative paradigm and paying careful attention to daily life is in the theoretical frame extracted from the theories of Amos Rappaport and Edward Hall. Gathering the information of this article was based on library studies and investigation of field observations. The research strategy is descriptive- analytical. The article information was analyzed independent from numerical documents and in a comparison procedure. In this article, house has been studied from the viewpoint of cultural needs. The research findings show that selection of house has been one of the most important transformations of people’s life in pre-historical period following to taking an important decision based on settlement and is synonym to an existence selection. House is visualization of the view to life and is built in continuation of life style. Vernacular house, which is one of the people’s architecture, is the visualization of culture without any chapter and as well as being originated from social characteristics, has a key role in production and visualization of culture. Architecture of vernacular houses is the symbol of tangible needs and the society’s values and the people’s ideology. Reciprocal effects of natural, economic and socio-cultural factors on each other and on house depend on time and place and totally form living methods, which are some of the most important factors for vernacular houses formation. The research result is a statement of distribution of cultural functions on promoting residential quality, meeting non-material needs and inclusion of belief characteristics.Keywords: Vernacular houses, socio, cultural characteristics, living methods -
از مشخصه های بارز سینمای معترض موج نو در سال های پیش از انقلاب، بیان هویت ملی در اعتراض به بحران هویت است. مسئله پژوهش حاضر شناسایی ابعاد و مولفه های هویت ملی و بحران هویت در آثار منتخب بهرام بیضایی، از فیلمسازان شاخص سینمای موج نو، از دیدگاه جامعه شناختی است. بنابراین، پس از بررسی وضعیت هویت ملی و ابعاد و مولفه های آن، از دیدگاه جامعه شناسی هنر، عناصر تکرار شونده مرتبط با هویت در سه فیلم رگبار، غریبه و مه و چریکه تارا جست وجو شده است. در این پژوهش، از روش تحلیل محتوا و شیوه نقد برون نگر استفاده کرده ایم. مقوله هایی که بررسی کرده ایم شامل ابعاد اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، جغرافیایی، و تاریخی هویت ملی است. در پایان، مشخص شد که فیلمساز کشف هویت تاریخی و گذشته فرهنگی را بر تمامی ابعاد دیگر هویت ملی، یعنی ابعاد سیاسی و جغرافیایی، ارجح می داند. انسان آرمانی از نظر فیلمساز انسانی است با هویت مدرن که از راهکارهای خردمندانه سنت استفاده می کند.
کلید واژگان: بهرام بیضایی, جامعه شناسی, سینمای موج نو, هویت ملیIn the case of the crisis of identity، one of the obvious emblems of the objecting new wave in cinema before the Islamic revolution is to express the national identity. In this study the problem is to recognize the components of national identity in Bahram Beyzaie works. introducing the concept of identity، it’s dimensions and components the ingredients of identity is searched in three main films of Beyzaie named as: Ragbar، Qaribeh va Meh، Cherike-ye Tara. Content analysis and extrovert analysis is used in this way. The facts exposed in study are social، cultural، political and geographical facts. the historical national identity is the most central instances taken into account. The results show that Beyzaie prefers to detect the cultural and historical identity On to the other aspects such as political or geographical identities. It seems that he believes in attaining a modern identity through the intellectual implements of tradition. After analyzing Bahram Beizay’s movies this conclusion comes to us that identity belongs to meaning and meaning is a percept that can be made، this is the effort he puts in his movies. This research is done on 3 of Bahram Beizay’d movies made in the years 50،53 and 57، the purpose of this paper is identifying the dimensions and components of national identity in his works. In this research this has come to view that in all three films “the problem of identity”، are of the repetitive elements and the main meaning of Beizay’s movies is the identity crisis. But the quantity and type of this tendency is various in different times. In Fact heroes in his films tent to understand their identity as the time passes and in the last movie، which was mad in 1357 in time with the victory of Iran’s Islamic revolution، the heroin Tara achieves a full and perfect identity. In the film Ragbar the director pays most of his attention to the cultural and political dimensions of national identity and the geographical، historical and social dimensions are of less importance. The director declares his dissatisfaction to the political system and the ruling power of the country but he also shows his attachments to culture، society and geography. In the movie Gharibeo meh the director shows nothing but a small amount of attention to national and political identity and only social and historical identity are of importance to him. In this movie the director has a critical point of view to historical identity and the worry of finding a social identity is highly apparent in the movie. In the movie Charike Tara Attentions was paid to all the dimensions of national identity except the political one. In this movie attachment to historical identity is more that before and also cultural and geographical identity is of importance. In an overall deduction، it seems that the director after his primary protests to imposed political identity in the movie Ragbar decides to pay no more unnecessary attention to the ruling system، and instead shows the importance of the cultural identity to his audience and encouraging them to search for their historical identity. The director knows the reason for crisis in other aspects of identity to be because of the society not being award of their own historical and cultural identity. In his movies he knows self awareness، the feel of belonging and being attached to values، beliefs، signs and national myths and knowledge of Iran’s geography and cultural heritage to be of great importance and the way to salvationKeywords: Sociology, national identity, Iranian New Wave, Bahram Beyzaie -
اسطورهشناسان برای ریخت شناسی سفرقهرمان الگوهای مختلفی طراحی کرده اند که معتقد به قابلیت انطباق این الگوها بر انواع متون ادبی و نمایشی هستند. سوال این پژوهش میزان انطباق الگوی سفرقهرمان بر دو اثر ادبی و سینمایی است که شباهت های محتوایی زیادی با یکدیگر دارند. هدف، تطبیق حماسه گیلگمش، متعلق به ادبیات اساطیری، و فیلم گوزن ها، مربوط به سینمای موج نو ایران، با الگوی سفرقهرمان جوزف کمبل براساس روش نقد کهن الگویی است. کمبود پژوهش های اسطوره ای در سینمای ایران ضروت این تحقیق را نمایان می کند. برطبق نقد کهن الگویی، سفرقهرمان دارای سه مرحله جدایی، تشرف و بازگشت است که در اثرهای مورد مطالعه نیز همین مراحل شناسایی شده اند. در پایان پژوهش با به دست آوردن شباهت های شناسایی شده مابین الگوی سفرقهرمان و دو اثر مورد مطالعه، فرضیه انطباق این الگو بر تمام متون ادبی و نمایشی اثبات می شود با این تفاوت که اثر سینمایی نسبت به اثر ادبی شباهت های بیشتری با الگوی پیشنهادی کمبل دارد.
کلید واژگان: نقد کهن الگویی, گیلگمش, گوزن ها, سفرقهرمان, کمبلThis article is a comparative study of the hero’s journey in the myth of Gilgamesh and thefilm named The Deer. Mythologists use different morphological patterns for applying to various literary and cinematic texts.This study aims to investigate to what extent this pattern of the hero’s journey could be found in two works, one literary and the other cinematic. It seems that the film The Deer is similar to the myth of Gilgamesh in its content. In the absence of mythological studies on Persian new wave cinema, the main idea is to use Campbell’s model in an archetypal approach.According to the archetypal approach, three phases are recognized in the hero’s journey as “departure”, “initiation”, and “return”. The present study will analyze these three phases and will conclude that Campbell’s model is well applicable to both works while the film named The Deer shows more resemblance to Campbell’s model than the myth of Gilgamesh.Keywords: Comparative mythology, Gilgamesh, Gavaznha (The Deer), Hero's journey, Archetype -
تحول بیانی سینمایی هایبرید و بازتولید واقعیت / مطاله موردی: فیلم های کینگ کونگ ساخته شده در سال های (1933) و (2005)در فرهنگ تصویری سینمای معاصر، هایبرید کردن واقعیت و خیال به دلیل دسترسی انسان به فنون نوین دیجیتالی، از طریق شبیه سازی کاملا امکان پذیر شده است. بر اساس تحلیل اقتصاد سیاسی نشان هشناختی فردریک جیمسن، شیوه بیانی نشانه های تصویری برای بازتولید واقعیت در سینما در دوره های مختلف سرمایه داری با دگرگونی مفهوم واقعیت همراه بوده است، همچنین با توجه به اظهارات ژان بودریار، نشانه های حادواقعی هیچ ارجاعی به واقعیت عینی ندارند و صرفا واقعیتی مجازی و برساخت هی رسانه ها هستندکه او از آن ها با عنوان وانموده یاد کرده است. چارچوب نظری این مقاله بر مبنای ترکیب نشان هشناسی و اقتصاد سیاسی رشد و توسعه ی سرمایه داری برای تحلیل جایگاه هایبرید در بازتولید واقعیت در سینما است. مهم ترین هدف این پژوهش، شناسایی انواع قابلیت های ترکیب فیلم زنده با فیلم متحرک سازی شده (انیمیشن) درتاریخ سینمای هایبرید است. دو فیلم از داستان تخیلی کینگ کونگ ساخته شده در 1933 و 2005، دو مرحله سرمایه داری اولیه و متاخر با دو منطق فرهنگی واق عگرایی و پسامدرنیسم تحلیل و بررسی شده است. نتیجه حاصل از این پژوهش نشان می دهد که شیوه بیانی سینمای امروز از طریق عملکرد سامانه های دیجیتالی توانسته است نظام چندپاره سینمای هایبرید را منسجم کند و از بیان سینمایی به شیوه میزانسن برای استفاده از لایه پردازی های نامحدود رایانه ای بهره مند شودکلید واژگان: سینمای هایبرید, واقع گرایی, سرمایه داری متاخر, کینگ کونگExpressive evolution of hybrid cinema in reproduction of reality and cultural logic of capitalism is the aim of this article. Hybrid is a new method for production of laboratory and commercial goods, with modern composition and implication characteristics. It has been posed firstly, in animal and plant species biology and then extended to industry and culture. The cultural logic of late capitalism which is rooted in diversity seeking has promoted such an aesthetic. In contemporary cinema culture, hybridization of reality and imagination has been basically changed; because of access to the modern digital techniques through simulation, in which reality approach has been replaced by virtual strategy. According to political economy analysis of the Fredric Jameson’s typology the way of expressing imagery signs applied in reproducing the reality in cinema has been accompanied by the reality concept changes in various capitalism areas. Also, Jean Baudrillard believes that the hyper reality signs do not refer to any object and are just media-made virtuality which has been referred as simulacrum. The theoretical ackgrounds of the present study were formed based on review of the key reasons for the reality success in cinema concerning style and technology, and with regard to various cultural logic eras, as well as capitalism development. The research theoretical framework is based on a combination of typology and political economy growth and capitalism development, aimed at analyzing the hybrid position in reality reproducing. Among the post-modern thinkers’ ideas, we have used those of Fredric Jameson and Jean Baudrillard; because of their critics on capitalism developments and the typology application in imagery media. Studying the pro and con ideas in this regard requires explaining that promotion of the visual images’ quality in digital cinema has removed the distance between reality and imagination. The main goal of this research is to recognize different capabilities of combining a live film and animation, in hybrid cinema history. It doubtlessly is beneficial for the Iranian cinema, theoretically and practically. The basic hypothesis of the research states that: in hybrid cinema, the reality reproduction both in live film and animation has been realized based on simulating the imitative signs in symbolic signs according to capitalism’s cultural logic. Therefore, imaginary signs don’t refer to any real object, but to the film world. Here, we are going to consider and analyze two films made based on the King Kong (1933 and 2005) in the early and late capitalism era, under the influence of realism and post- modernism cultural logic. The findings of the research show that the modern expression mode of the current cinema has consolidated the hybrid cinema’s multiple systems, through digital systems performance. It also uses miseenscen’s general expression, in order to apply the computerized unlimited layer age. The comparative analysis of the two era’s cinema reveals that applying live film in hybrid cinema has led to dominance of the hyper reality space; also it has entered the real personages into the virtual spaceKeywords: Hybrid cinema, Realism, late capitalism, King Kong
-
سینمای ایران از آغاز تا امروز تحولات مختلفی را به خود دیده است. جریانی به نام موج نو سینمای ایران، در دهه های 40 و 50 هجری شمسی، ساختار سینمای ایران را دگرگون کرد. فیلم هایی که تا آن زمان تولید می شدند از لحاظ فرم، و ساختار سینمایی و به ویژه شیوه روایتگری در سطح بسیار نازلی قرار داشند و اصول متعارف فیلمسازی غالبا در آنها رعایت نمی شد. در دهه های 40 و 50 هجری بر اثر عوامل اجتماعی و تغییرات که در مناسبات سنتی جامعه رخ داد، فیلمسازانی که با محافل روشنفکری، فرهنگی، ادبی و هنری جامعه ایران و نیز جهان در ارتباط بودند، فیلم هایی برخلاف سینمای غالب تولید کردند که دارای ارزش های زیباشناختی فراوانی بودند. خاستگاه اصلی موج نو، ادبیات داستانی و به ویژه ادبیات داستانی مدرن است. ارتباط سینماگران با ادبیات، موجب تحول در شیوه های روایتگری آثار سینمایی آنها گردید. در پژوهش حاضر، با استفاده از توصیف و تحلیل و به شکل کیفی، ادبیات و روایت مدرن، چگونگی شکل گیری آن، تاثیر ادبیات داستانی مدرن بر شکل روایت در فیلم های گاو و شازده احتجاب(از مهم ترین آثار موج نو) مورد پژوهش قرار گرفته، و نتایج به دست آمده که نشان دهنده تاثیر جریان ادبی مدرن بر موج نو می باشد، ارائه گردیده است.
کلید واژگان: ادبیات داستانی, روایت مدرن, شازده احتجاب, گاو, موج نوی سینمای ایرانThe Iranian “New Wave” filmmakers started to pay attention to social changes during the Pahlavi regime. Imperial Pahlavi successfully suppressed his political oppositions in decade of 1332-1342 (Hijri Shamsi) and spread a social reform during the following decades in 40’s to 50’s. The Iranian cinematic movement that was called New Wave by some Persian film critics because of its similarly to the new wave cinema in France as well as its simultaneous happening, criticized government’s pseudo modernism of that era.The Iranian “New Wave” filmmakers started to pay attention to social changes during the Pahlavi regime. Imperial Pahlavi successfully suppressed his political oppositions in decade of 1332-1342 (Hijri Shamsi) and spread a social reform during the following decades in 40’s to 50’s. The Iranian cinematic movement that was called New Wave by some Persian film critics because of its similarly to the new wave cinema in France as well as its simultaneous happening, criticized government’s pseudo modernism of that era. These filmmakers made films that many of them were censored or even banned by the Pahlavi regime until the victory of the Islamic revolution. The Iranian New Wave movies were strong in their screenplay and artistic form and cinematic structure; and are well known for their mise- en-scène, shooting script, montage, costume design and make up. In other words, the Iranian New Wave films not only attracted the Persian audiences but also raised the level of expectations. Besides being influenced by main international movements like new realism in Italy, and new wave movement in France and auteur theory, Iranian New Wave filmmakers were affected by world’s literature and the contemporary critical sociology of Iranian intellectuals. In fact the movement originated the Persian new literatures, more specifically the modernist writers. Most of the filmmakers were accustomed to literature in a new way and this affection lead to evolution in narrative modes in cinematic works. The movement was much affected by the auteur theory in practice. Alike French new wave, Persian filmmakers had an affinity with literature but they preferred a new adaptation with cinematic creation. Considering adaptation, most Iranian filmmakers added their own interpretation to fictions. Some of these filmmakers in fact were active in writing short novels or plays. In that era, dominant cinema in Iran well-known filmfarsi (dragotory name given to a genere if Iranian films) imitated Hollywood and Indian films. Persian popular films, as the state apparatus propagated consumerism, promoted lustful living and happy lifestyles. Superstars of these films entertained their target movie audience mainly with song and dance. Two films, The Cow (1348) and Shazdeh Ehtedjab (1353) have chosen for case studies. These films were adaptatons from Persian modern literatures and received a number of international awards. Their directors, Dariush Mehrjui and Bahman Farmanara, tried to transfer Persian modern literature using the language of cinema. We have concluded that the development and spread of the new wave movement in Iranian cinema had direct relation to the Iranian society passing from tradition to modernity.Keywords: Bahman Farmanara, Iranian New Wave Cinema, Modern Narration, Dariush Mehrjui, Shazdeh Ehtedjab, The Cow
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.