به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

aliakbar fazaeli

  • محمد بهرامی، پوریا صبحی، فراز مهدی زاده، شیوا رحیمی، لیدا خدائی، مسعود اجارودی، علی اکبر فضایلی، رامین سلیم نژاد، لطف الله رضاقلی زاده*
    سابقه و هدف

    امروزه سرطان یکی از شایع ترین علت مرگ و میر در جهان محسوب می شود. شواهد درحال رشد نشان می دهند که شیوع بدخیمی ها در سال های پیش رو به طور قابل توجهی افزایش خواهد یافت. مشخصه سرطان، سرعت رشد غیرقابل کنترل سلول ها می باشد، که در صورت عدم درمان مرگبار است. عوامل دخیل ژنتیکی و محیطی در ابتلا به انواع سرطان ها نقش مهمی را ایفا می کنند. شیمی درمانی رایج ترین نوع درمان برای انواع سرطان ها در کل دنیا محسوب می شود. با وجود فواید زیاد در درمان بدخیمی ها، سمیت و هدف قرار دادن بافت های طبیعی و سالم به عنوان شایع ترین عوارض جانبی داروهای شیمی درمانی در نظر گرفته می شوند. بنابراین، کاهش عوارض جانبی با ترکیبات مکمل، می تواند از طریق به حداکثر رساندن بازده درمانی و همزمان، به حداقل رساندن عوارض جانبی ناخواسته، بسیار حیاتی باشد. دوکسوروبیسین(DOX) یک داروی شیمی درمانی رایج در درمان سرطان می باشد که به خاطر عوارض جانبی شدیدی مانند سمیت کبدی، کلیوی و قلبی محدودیت استفاده دارد. متفورمین یکی از داروهای رایج مورد استفاده که در اصل برای درمان دیابت تیپ دو می باشد. علاوه بر این، کوآنزیم Q10 یک آنتی اکسیدان است که به صورت طبیعی توسط بدن ساخته می شود و هم چنین می تواند از طریق رژیم غذایی و مکمل ها به دست آید. در مطالعات قبلی، هر دو داروی متفورمین و کوآنزیم Q10 اثرات محافظتی علیه سمیت و استرس اکسیداتیو نشان داده و به عنوان کاندیدهای جذاب در درمان بیماری های با مبنای استرس اکسیداتیو و التهاب در نظر گرفته می شوند. هدف از این مطالعه، بررسی اثرات متفورمین و کوآنزیم Q10 به تنهایی و هم چنین به صورت ترکیب و تجویز توام، در کاهش آسیب های اکسیداتیو ناشی از داروی شیمی درمانی دوکسوروبیسین در موش های صحرایی می باشد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه تجربی، 36 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به 6 گروه تقسیم شدند. گروه ها شامل کنترل نرمال (آب مقطر)، گروه کنترل متفورمین و کوآنزیم Q10 (متفورمین+کوآنزیم Q10)، گروه کنترل دوکسوروبیسین (دوکسوروبیسین)، گروه پیش درمان متفورمین (متفورمین+دوکسوروبیسین)، گروه پیش درمان کوآنزیم Q10 (کوآنزیم Q10 + دوکسوروبیسین) و گروه پیش درمان متفورمین و کوآنزیم Q10 (متفورمین+کوآنزیم Q10 + دوکسوروبیسین) بودند. متفورمین (mg/kg200) و کوانزیم Q10 (mg/kg15) روزانه به مدت یک هفته به صورت خوراکی تجویز شد و دوکسوروبیسین (mg/kg 25) در روز هشتم، تزریق گردید. 24 ساعت بعد از آخرین تزریق، نمونه خون و بافت کبد به منظور بررسی آنزیم های کبدی (ALT، AST، ALP)، پارامترهای استرس اکسیداتیو (مالون دی آلدهید، ظرفیت آنتی اکسیدانی تام، کاتالاز، سوپراکسید دیسموتاز، گلوتاتیون پراکسیداز) و تغییرات بافتی برداشته شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که دوکسوروبیسین به طور معناداری، فعالیت آنزیم های کبدی، غلظت مالون دی آلدئید و آسیب بافتی را افزایش داده و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام، کاتالاز، سوپراکسید دیسموتاز و گلوتاتیون پراکسیداز را کاهش می دهد (001/0<p). درمان با متفورمین، کوآنزیم Q10 و ترکیب آن ها، فعالیت آنزیم های کبدی را کاهش داده، میزان فعالیت پارامترهای آنتی اکسیدانی را در مقایسه با گروه کنترل آسیب، به طور معنی داری افزایش داده و موجب بهبود هیستومورفولوژی بافت کبد شد.

    استنتاج

    این یافته ها نشان داد که متفورمین و کوآنزیم Q10 به تنهایی و در ترکیب با همدیگر می توانند عوارض کبدی تزریق دوکسوروبیسین را در موش ها به طور قابل ملاحظه ای کاهش داده و خواص محافظت کنندگی علیه آن داشته باشند. این تاثیر احتمالا از طریق کاهش آسیب های اکسیداتیو و افزایش فعالیت آنتی اکسیدانی و ظرفیت آنتی اکسیدان های تام اعمال می شود.

    کلید واژگان: دوکسوروبیسین, آسیب کبدی, آسیب اکسیداتیو, متفورمین, کوآنزیم Q10
    Mohammad Bahrami, Pouria Sobhi, Faraz Mahdizadeh, Shiva Rahimi, Lida Khodaei, Masoud Ojarudi, Aliakbar Fazaeli, Ramin Salimnejad, Lotfollah Rezagholizadeh*
    Background and purpose

    Cancer is considered one of the most common causes of mortality, in today’s world. A growing body of evidence has demonstrated that the global cancer burden is expected to rise significantly in the years to come. Cancer is characterized by the uncontrollable rate of cells growth, ultimately proving fatal if not treated. Both genetic and environmental contributing factors have proven critical in developing differential cancers. Chemotherapy is the most common form of treatment used for cancers all around the world. Despite a high efficiency in treating malignancies, toxicity and targeting of normal healthy tissues are considered the most common side effects of chemotherapeutic agents. Thus, reducing the aforementioned side effects with complementary treatments can prove critical through maximizing therapeutic efficiency while also minimizing unwanted side effects at the same time. Doxorubicin (DOX) is a common chemotherapy drug that, has limitations on its use due to severe side effects such as hepatotoxicity, nephrotoxicity, as well as cardiotoxicity. Metformin is one of the most common drugs originally used for the treatment of type II diabetes. Additionally, coenzyme Q10 is naturally produced by the body and can also be obtained from diet and supplements. Both metformin and coenzyme Q10 have demonstrated protective effects against toxicity and oxidative stress and are attractive candidates for the treatment of diseases with the basis of inflammation and oxidative stress as demonstrated by various studies investigating the effect of metformin as well as coenzyme Q10 against toxicities. This study investigates the protective effects of metformin and coenzyme Q10 alone and in combination against doxorubicin-induced oxidative damage in rats.

    Materials and methods

    In this experiment, 36 male Wistar rats were divided into six groups (n=6). The groups consisted of a normal control group (distilled water), metformin and coenzyme Q10 control group: (metformin+coenzyme Q10), doxorubicin control group (doxorubicin), Metformin pre-treatment group (metformin+ doxorubicin), coenzyme Q10 pre-treatment group (coenzyme Q10+doxorubicin), as well as metformin and coenzyme Q10 pre-treatment group  (metformin + coenzyme Q10+doxorubicin). Metformin (200 mg/kg) and coenzyme Q10 (15 mg/kg) were administered orally daily for one week, and doxorubicin (25 mg/kg), was injected on the eighth day. 24 hours after the last injection, blood and liver tissue samples were collected to analyze liver enzymes (i.e. ALT, AST, ALP), oxidative stress parameters (i.e. malondialdehyde, total antioxidant capacity, catalase, superoxide dismutase, glutathione peroxidase), and histological changes.

    Results

    The results showed that doxorubicin significantly elevates the activity of liver enzymes, concentration of malondialdehyde, and tissue damage and decreases total antioxidant capacity, catalase, superoxide dismutase, and glutathione peroxidase activity (P<0.001). Treatment with metformin, coenzyme Q10, and their combination significantly reduced liver enzymes' activity, improved antioxidant parameters, and significantly contributed to histomorphological amelioration compared to the doxorubicin control group.

    Conclusion

    These findings showed that metformin and coenzyme Q10, alone or in combination, can significantly reduce and protect against the liver complications of doxorubicin injection in rats. This effect is likely, through mitigating oxidative stress and bolstering antioxidant defense mechanisms.

    Keywords: Doxorubicin, Liver Damage, Oxidative Stress, Metformin, Coenzyme Q10
  • محیا رضی مقدم، مهدی یاسری، زهرا شاهعلی، علی اکبر فضایلی، رجبعلی درودی*
    اهداف

    تاثیر سالمندی جمعیت بر مخارج سلامت اجتناب ناپذیر است. سالمندی از طریق تغییرات سلامت افراد و تغییر در تقاضا برای مراقبت های سلامت بر هزینه های سلامت اثر می گذارد. در این مطالعه توزیع سنی و جنسی نرخ مراجعه به بیمارستان و هزینه های مرتبط با آن تعیین و تحلیل شده و همچنین هزینه 19 گروه از خدمات بیمارستانی و طول مدت اقامت در سالمندان و غیرسالمندان مقایسه شده است.

    مواد و روش ها

    مطالعه از نوع کمی، مقطعی و توصیفی تحلیلی است که با بررسی 41 میلیون از بیمه شدگان سازمان بیمه سلامت ایران در سال 1399 انجام شده است. نرخ مراجعات، طول مدت اقامت و هزینه های بیمارستانی، متغیرهای پاسخ هستند. هزینه شامل مجموع پرداخت های بیمه، بیماران و یارانه های دولتی است. سن و جنس بیمار، مالکیت بیمارستان و نوع پرونده بیماران متغیرهای توصیفی هستند. برای مقایسه هزینه ها در گروه سالمندان و غیرسالمندان و همچنین زنان و مردان از آزمون من ویتنی استفاده شده است. همبستگی میان گروه های سنی و متغیرهای پاسخ نیز با آزمون همبستگی اسپیرمن بررسی شد. 

    یافته ها

    تعداد 3 میلیون و 800 هزار مراجعه به بیمارستان در مدت مطالعه ثبت شد. نرخ مراجعه به بیمارستان در سالمندان 3/7 برابر سایر گروه های سنی است. متوسط طول مدت اقامت در سالمندان 3/1 روز و در غیرسالمندان، 2/2 روز است. میانگین هزینه برای هر بیمار غیرسالمند، 28 میلیون ریال و میانگین هزینه بیماران سالمند 45 میلیون ریال است. میانگین هزینه جراحی، اقامت، دارو و لوازم مصرفی در سالمندان، بیش از 1/5 برابر بیماران زیر 60 سال است. میان نرخ مراجعه و سن بیماران، رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (r=0/879, p<0/001). با افزایش سن بیماران، مدت اقامت در بیمارستان به طور معناداری افزایش می یابد (r=0/582, p<0/001). رابطه میان سن بیمار و میانگین هزینه های بیمارستانی بیمار، مثبت و معنادار است (r=0/582, p=0/006).

    نتیجه گیری

    سالمندان در مقایسه با سایر گروه های سنی، نرخ مراجعه به بیمارستان، طول مدت اقامت و میانگین هزینه های بالاتری دارند.

    کلید واژگان: هزینه های سلامت, بیمه سلامت, پیری, هزینه های بیمارستان
    Mahya Razimoghadam, Mehdi Yaseri, Zahra Shahali, Ali Akbar Fazaeli, Rajabali Daroudi*
    Objectives

    The impact of population aging on health expenditure is inevitable. It affects health expenditure by causing changes in people’s health status and the demand for health care services. In this study, we aim to investigate the age-related and gender-related differences in hospital admission rate, length of stay, and hospital costs of people in Iran.

    Methods & Materials

    This is a quantitative, descriptive-analytical study with a cross-sectional design conducted on data of 41 million Iranian people covered by the Iran Health Insurance Organization in 2020. Hospital admission rate, length of stay, and hospital costs were dependent variables. Hospital costs included insurance payments, patients’ out-of-pocket spending, and government subsidies. Age and sex of the patients, ownership of the hospital, type of patients’ medical files were descriptive variables. The Mann-Whitney U test was used to compare hospital costs between elderly (>60 years of age) and non-elderly (<60 years of age) groups and between females and males. Spearman’s correlation test was used to find the correlation between age and dependent variables. 

    Results

    During the study period, there were about 3,800,000 hospital admissions. The rate of hospital admission in the elderly was 3.7 times higher than that of non-elderly groups. The average length of stay was 1.3 days for the elderly, and 2.2 days for the non-elderly. In the elderly group, men had a higher hospital admission rate than women, while in non-elderly groups, women had a higher admission rate. The average hospital cost was 28 million IRR for the non-elderly and 45 million IRR for the elderly. The average cost of surgery, hospitalization, medicine and medical consumables for the elderly was 1.5 times more than that of the non-elderly. There was a positive and significant relationship between the hospital admission rate and age of the patients (r=0.879, P<0.001). As the age of the patients increased, the length of stay in the hospital increased significantly (r=0.582, P<0.001). The relationship between patients’ age and the average hospital cost was also positive and significant (r=0.582, P=0.006).

    Conclusion

    Hospital admission rate, length of stay, and average hospital costs are significantly higher for the elderly in Iran.

    Keywords: Health Expenditures, Health Insurance, Aging, Hospital Costs
  • حسن ورمزیار، علی اکبر فضائلی، تقی ترابی، فرهاد غفاری*
    مقدمه

    اقتصاددانان همواره به دنبال کشف عواملی که فقر را ایجاد می کنند بوده اند، زیرا با درک این عوامل، می توانند جهت کاهش فقر برنامه ریزی نمایند. هدف از این مطالعه برآور خط فقر و عوامل موثر بر آن در سال 1400 است.

    روش بررسی

    در پژوهش حاضر بوسیله داده های طرح هزینه و درآمد خانوارهای شهری و روستایی در سال 1400و با استفاده از سیستم مخارج خطی (LES) خط فقط و شاخص های آن برآورد شده است و عوامل تعیین کننده فقر مورد بررسی قرار گرفت. همچنین تاثیرپذیری احتمال ایجاد فقر از ویژگی های خانوارها به وسیله مدل پروبیت و با نرم افزار Stata ویرایش 17 بررسی شد.

    یافته ها

    خط فقر برای یک خانوار در سال 1400 معادل 73.980.000 ریال محاسبه شده است. بالاترین کاهش احتمال فقر خانوارها، با میزان تحصیلات سرپرست خانوار مرتبط می باشد. با افزایش هر واحد از سطح تحصیلات، احتمال مواجه با فقر خانوار 23.1 درصد کاهش خواهد یافت. پس از آن، تعداد افراد شاغل در خانوار با کاهش احتمال 19.9 درصد، دارای بالاترین اثر در کاهش احتمال فقر خانوار می باشد. بعد خانوار و برخوردار بودن از بیمه درمانی کمترین اثر را در جلوگیری از فقیر شدن خانوار دارند.

    نتیجه گیری

    جنسیت سرپرست خانوار در کاهش فقر موثر است. همچنین در خانوارهایی که سرپرست دارای سن پایین تری است، احتمال فقر افزایش می یابد. حمایت بیشتر از جوانان و ایجاد شرایط مساعدتر جهت اشتغال آنها برای کاهش فقر ضروری است. افزایش سطح و عمق پوشش بیمه ای نیز در کاهش فقر موثر خواهد بود.

    کلید واژگان: سطح فقر, عوامل اقتصادی و اجتماعی, نابرابری های بهداشتی, خانوارها
    Hasan Varmazyar, AliAkbar Fazaeli, Taghi Torabi, Farhad Ghaffari*
    Introduction

    Economists have always sought to discover the factors that cause poverty, because by understanding these factors, they can plan to reduce poverty. The purpose of this study is to determine the poverty line and the factors affecting it in the year 2021.

    Methods

    In the present study, only the line and its indicators were estimated by the data of urban and rural households' expenditure and income plan in the year 1400 and using the linear expenditure system (LES), and the determining factors of poverty were investigated. Also, the impact of the probability of poverty on the characteristics of the households was investigated using the probit model with Stata17 software.

    Results

    The poverty line for a household in 2021 was calculated as 73,980,000 Rials. The highest reduction in the probability of household poverty is related to the level of education of the head of the household. With the increase of each unit of education level, the probability of facing poverty in the household will decrease by 23.1%. After that, the number of working people in the household has the highest effect in reducing the probability of household poverty with a decrease of 19.9 percent. Among these variables, in terms of the household, having health insurance has the least effect in preventing the household from becoming poor.

    Conclusion

    The gender of the head of the household is effective in reducing poverty. Also, in households where the head is younger, the probability of poverty increases. More support for young people and creating more favorable conditions for their employment is necessary to reduce poverty. Increasing the level and depth of insurance coverage will also be effective in reducing poverty.

    Keywords: Poverty Level, Socioeconomic Factor, Health Inequities, Households
  • Maryam Hedayati, Iravan Masoudi Asl*, Mohammad Reza Maleki, Ali Akbar Fazaeli, Salime Goharinezhad
    Background

    The high reliance on out-of-pocket (OOP) payments for health financing in Iran have been led to different inequity problems such as catastrophic health expenditure (CHE) and impoverishment. This scoping review has been conducted to understand the variations in CHE and impoverishment, the underlying determinants of CHE, and its inequality in the past 20 years.  

    Methods

    This scoping review is guided by Arksey and O’Malley’s scoping review framework. systematically PubMed, Scopus, Web of Science, ProQuest, Scientific Information Database, IranMedex, IranDoc, Magiran Science, Google Scholar, and grey literature were searched systematically from 1 January 2000 to August 2021. We included studies that reported the rate of CHE, impoverishment, inequality, and its influencing factors. Simple descriptive statistics and narrative synthesis were used to present the review findings.  

    Results

    From 112 included articles, the average incidence of CHE was 3.19% at the 40% threshold, and about 3.21% of the households had impoverished. We found an unfavorable status of health inequality indices, including the average of fair financial contribution (0.833), concentration (-0.01), Gini coefficient (0.42), and Kakwani (-0.149). The most widely applied key drivers influencing the rate of CHE in these studies were household economic status, place of residence, health insurance status, household size, head of the household’s gender, education level and employment status, having a household member under 5/ above 60 years old, with chronic diseases (in particular cancer and dialysis), disability, using inpatient and outpatient and dentistry services, medicines and equipment, and low insurance coverage.  

    Conclusion

    The result of this review calls for intensifying health policies and financing structures in Iran to provide more equitable access to all populations, especially the poorest and vulnerable. Moreover, the government is expected to adopt effective measures in inpatient and outpatient care, dental services, medicines, and equipment.

    Keywords: Catastrophic healthcare expenditures, Impoverishment, Health equity, Out-of-Pocket, Iran
  • صبا کریمی، علی اکبری ساری، علی اکبر فضائلی*، امیرعباس فضائلی

    تامین مالی عادلانه یک هدف مهم نظام های سلامت و حفاظت از مخاطرات مالی مراقبت های بهداشتی و درمانی است. همچنین تامین مالی عادلانه سلامت هم برای بهبود وضعیت سیستم های سلامت و هم برای رسیدن به پوشش همگانی سلامت (UHC) مهم است. در این مطالعه با مرور جامع به معرفی شاخص های عدالت در سلامت پرداخته شده و نتایج شاخص های این حوزه در کشور مورد بررسی قرار گرفته است. جستجوی مقاله ها در مطالعه حاضر از نوع مروری است که از طریق جستجو در موتورهای جستجوگر و پایگاه اطلاعاتی در محدوده سال های 2002 تا 2022 صورت گرفته است. برای شناسایی مزایا و معایب شاخص های نشان دهنده عدالت در تامین مالی سلامت از جمله شاخص های پرداخت از جیب، شاخص هزینه های کمرشکن، شاخص کاکوانی، شاخص تمرکز و شاخص مشارکت مالی منصفانه از مرور مطالعات استفاده شد و محدودیت ها و مزایای هر یک از شاخص ها استخراج شده و مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد از نظر شاخص عدالت در سلامت، شاخص هزینه های کمرشکن سلامت بیشترین بسامد را در مطالعات انجام شده داشته است. هرکدام از شاخص ها مزایا و مشکلاتی داشتند. همچنین باتوجه به مطالعات متعدد محاسبه شاخص عدالت در سلامت، وجود دیده بان نظام سلامت برای رصد این شاخص ها ضروری است.

    کلید واژگان: تامین مالی سلامت, عدالت, پوشش همگانی سلامت
    Saba Karimi, Ali Akbari Sari, AliAkbar Fazaeli*, AmirAbbas Fazaeli

    Equitable financing is an important goal of health systems and protecting the financial risks of health care. Also, equitable financing of health is important both for improving the state of health systems and for achieving universal health coverage (UHC). In this study, with an overview has introduced the indicators of justice in health and the results of the indicators in this field have been examined in the country. The search for articles in the present study is of a review type that was conducted through search engines and databases within the range of 2002-2022. In order to identify the advantages and disadvantages of indicators showing justice in health financing, including out-of-pocket payment indicators, catastrophic health expenditures index, Kakwani index, concentration index and fair financial contribution index, a review of studies was used and the limitations and advantages of each index were extracted and compared. The results of this study showed that in terms of health equity index, the index of back-breaking health costs had the highest frequency in the studies. Each of the indicators had advantages and problems. Also, according to the numerous studies on the calculation of the health justice index, the existence of a health watchdog is necessary to monitor these indicators.

    Keywords: Health Financing, Equity, UHC
  • Maryam Fakhrzad, Ali Akbar Fazaeli *, Yadollah Hamidi
    Background
    Catastrophic health expenditure (CHE) has been explained as a growth in spending for health care services that exceeds 40% of total household income. Therefore, devoting a large portion of household resources to health care services can greatly threaten to standards of living in the short and long term. The present study was an attempt to evaluate the financial contribution of Iranian households in health care services system in Hamadan Province in 2017.
    Methods
    This cross-sectional study reflected on spending for health care services. For this purpose, the data were extracted from the household expenditure statistics published in the database of the Statistical Center of Iran. Accordingly, among the common econometric models associated with the subject matter, the logit model was employed, and the data were then analyzed using the Stata 14 software.
    Results
    The study findings revealed that 8.9% of the total household costs had been allocated to health care services. The results also showed that 3.5% of the households faced catastrophic cost among all the studied households. Upon examining the factors, significant relationship was further observed between the probability of exposure to CHE and living in rural areas, income decile group, number of employees, and marital status in the households concerned.
    Conclusion
    It was concluded that poor distribution of health care services, unequal distribution of income and wealth among jobs, as well as socioeconomic conditions could influence CHE. Therefore, there is a need to plan and develop policies for better access to health care services.
    Keywords: Out-of-pocket, Health equity, Health Care Costs, Catastrophic
  • Aliakbar Haghdoost, Reza Dehnavieh, MohammadHossein Mehrolhssan, Masoud Abolhallaje, AliAkbar Fazaeli, Maryam Ramezanian*
    Background

    The financing function within a health system is considered inherently complex, so it is of utmost importance to design a suitable future for this system given uncertainties and complexities of the environment. With regard to the current and future complicated conditions, health system financing is also likely to succeed if it can anticipate the impacts of effective factors in the future and further plan appropriate interventions ahead of time. Thus, the purpose of this study was to develop scenarios for the health system financing in Iran.

    Methods

    This mixed-design research of exploratory future studies type was conducted using the scenario method. In this respect, the key variables were evaluated using a questionnaire from two aspects of importance and uncertainty as well as formation of a future studies group (focus group). Finally, sensitivity analysis was carried out through cross-impact balance (CIB) analysis using the Scenario Wizard (Version 4.31) software.

    Results

    A total of 25 factors were selected based on the type and the position of the variables (driving force, bi-dimensional, risk, secondary leverage or modifiable-to-secondary leverage) over the diameter of the MICMAC chart. Considering the degree of significance and uncertainty, eight variables including all four driving force variables (oil sales and economic blockade, leadership and advocacy, bureaucracy and corruption, and possibility of using information technology in providing services), as well as the variables of resource sustainability, natural disasters, regional security, and specialization culture were chosen. Then, five variables were finalized as the key changes that would create the scenario based on sensitivity analysis and final expert opinions. According to the defined conditions, 270 scenarios were developed, of which fourteen scenarios were identified as poorly adaptable and five cases as highly adaptable.

    Conclusion

    The best scenario identified in this study based on the degree of adaptation included the use of massive technology and oil sales, mediocre economic conditions with high probability of occurrence, strong leadership and advocacy, high regional security, as well as bureaucracy and low corruption with medium probability of occurrence.

    Keywords: Financing, Future studies, Iran’s health system, Scenario development
  • Mohammadreza Sheikhy-Chaman, AliAkbar Fazaeli, Ali Darvishi, Mohammad Hadian, Hadi Hamidi
  • Soheila Damiri, Azin Nahvijou, Nasrin Sargazi, Ali Akbar Fazaeli, Ali Akbari Sari, Rajabali Daroudi *
    Background
    The present study was carried out to analyze the costs involved with COVID-19 in one of the largest hospitals in Iran.
    Methods
    In this descriptive study, the total costs of hospitalization in Imam Khomeini Hospital affiliated to Tehran University of Medical Sciences for COVID-19 confirmed patients were analyzed until April 17, 2020. Data were extracted by reviewing patient record bills, and analyzed using descriptive and analytical statistics in SPSS 21.
    Results
    Data related to 1324 patients with COVID-19 were analyzed. Totally, 32.4% of all hospitalized patients had comorbidities, and 13.7% required intensive care and were admitted to the ICU. The average cost per hospitalized patient was 33,121,029 Rials (US $ 209.22), but this average had a high standard deviation (66,936,158 Rials, US $ 422.82). There was a significant difference in costs based on the length of stay (P-value = 0.000), ICU hospitalization (P-value = 0.000), presence of comorbidities (P-value = 0.002), age (P-value = 0.002) and gender (P-value = 0.002), but the results of path analysis showed that only the variables of length of stay and hospitalization in the ICU had a direct effect on the costs and other factors had indirect effects.
    Conclusions
    COVID-19 is imposing significant costs on the health system, a significant proportion of which belongs to the length of hospital stay and the need to intensive care units. Directing resources to expand timely diagnostic capacity and manage disease in the early stages can both reduce the financial burden of providing highly costly inpatient services.
    Keywords: COVID-19, Health Care Costs, Cost of illness, Direct Service Costs
  • یوسف عیوضی، یدالله حمیدی، علی اکبر فضائلی*
    زمینه و هدف

    شاخص پذیرش غیر مقتضی و شاخص روز بستری غیر مقتضی، دو نشانه نامطلوب از نظر کنترل هزینه های بیمارستانی محسوب می شوند. این پژوهش با هدف تعیین میزان پذیرش و بستری غیر مقتضی و عوامل مرتبط با آن در بیمارستان شهدا کرمانشاه انجام شده است.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه توصیفی تحلیلی، جامعه آماری موردمطالعه بیماران بستری شده در بخش های مختلف بیمارستان شهدا کرمانشاه در سال 1397 بوده است. 245 پرونده بیمار بستری با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده، انتخاب شدند. برای ارزیابی میزان پذیرش و بستری غیر مقتضی از پروتکل ارزیابی مناسب (AEP) استفاده گردید. ارتباط متغیرهای سن، جنس، نوع پذیرش، نوع بخش بستری، نوع درمان، میزان پوشش هزینه بستری بیمه، محل سکونت، با میزان پذیرش و بستری غیر مقتضی با استفاده از نرم افزار spss16 بررسی شد.

    نتایج

    7/5% از پذیرش ها و 4/21% از روز بستری ها غیر مقتضی به دست آمد. پذیرش غیر مقتضی با جنسیت، نوع درمان از نظر جراحی یا طبی و نوع بخش بستری به طور معنادار مرتبط بود. روز بستری های غیر مقتضی نیز با نوع بخش بستری، نوع درمان و محل سکونت ارتباط معنادار داشت.

    نتیجه گیری

    با مشخص شدن میزان پذیرش ها و بستری های غیر مقتضی و عوامل مرتبط با آن برای سیاست گذاران و مدیران بیمارستان ها و سازمان های بیمه گر با اتخاذ تصمیمات مناسب، می توان بدون کاهش کیفیت خدمات درمانی بیمارستان ها، از هزینه های غیرضروری جلوگیری کرد.

    کلید واژگان: بستری غیر مقتضی, تقاضای القایی, پروتکل ارزیابی مناسب
    Yusef Eivazi, Yadollah Hamidi, Ali Akbar Fazaeli*
    Introduction

    Inappropriate admission and inappropriate hospital days are two undesirable indicators in terms of controlling hospital costs. This study was conducted to determine the rate of inappropriate admission and hospital days and related factors in Shohada Hospital in Kermanshah.

    Methods

    This is descriptive-analytical study.The statistical population included patients admitted of Kermanshah shohada Hospital in 1397. 245 Inpatient records were selected using Cochran's formula and stratified random sampling. Appropriateness evaluation protocol was used to evaluate the inappropriate admission and inappropriate hospital days. The relationship between age, sex, type of admission, type of ward, type of treatment, coverage of cost hospitalization, place of residence, with rate of inappropriate admissions and inappropriate hospital days was assessed using spss16 software.

    Results

    5.7% of admissions and 21.4% of hospital days were inappropriate. Inadequate admission was significantly related to gender, type of surgical or medical treatment, type of hospital ward in chi-square test in contingency tables with 95% confidence.  Inappropriate hospital days were related to the type of hospitalization ward in kruskal-Wallis test , type of treatment and place of residence in Mann-Whitney test.

    Conclusion

    By determining the amount of inappropriate admissions and inappropriate hospital days and related factors for policy makers and managers of hospitals and insurance organizations, it is possible to avoid unnecessary costs without reducing the quality of hospital services.

    Keywords: Inappropriate Admission, Introduce demand, Appropriateness evaluation Protocol
  • Shaghayegh Farhadi, Ali Akbar Fazaeli*, Younes Mohammadi
    Background

    Out-of-Pocket (OOP) payment is categorized among the critical indicators of health system financing. Given the high hospitalization costs of the hospitals, the ministry of health has attempted to implement Health Transformation Plan (HTP) in Iran to reduce OOP. The purpose of this paper is to show the effects of HTP on OOP payments of the hospitalized patients in Hamedan, Iran.

    Methods

    This descriptive-analytical study was carried out on 587 patients in the educational hospitals of Hamedan. The data obtained before and after implementing the HTP was from 2013 to 2015. Data analysis was performed using SPSS16.

    Results

    In this study, each patient's expenditures increased by 32.2 % in 2015, compared to before the implementation of the HTP. Therefore, the health insurance organization's coverage of OOP payments decreased to 8.3 % of the total costs by a 20.2 % reduction in 2015, compared to before the implementation of the plan.

    Conclusion

    According to the study, HTP and government health subsidies were adequate, but the total hospitalization costs had an upward trend in all funds.

    Keywords: Health Transformation plan, Out-of-Pocket, Health insurance organization
  • محمد یوسفی نیر، علی اکبر فضائلی*، یدالله حمیدی، جلال الدین امیری
    مقدمه

    مراکز بهداشت درمانی شهری یکی از مهم ترین مراکز ارایه دهنده خدمات اولیه سلامت هستند که با توجه به  گستردگی مراکز و تعداد خدمات، بخش قابل ملاحظه ای از منابع نظام سلامت جامعه به این مراکز اختصاص می یابد.بنابراین تعیین و پایش مستمر کارایی این مراکز می تواند نقش بسزایی در بهبود کارایی منابع سلامت و جلوگیری از هدررفتن منابع داشته باشد. هدف از انجام این مطالعه، ارزیابی کارایی فنی مراکز خدمات جامع سلامت شهری همدان در سال 1398بوده است.

    روش پژوهش

    این مطالعه توصیفی - تحلیلی به بررسی کارایی 19 مرکز خدمات جامع سلامت شهری همدان با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها (DEA) پرداخته است. نهاده های مدل  شامل تعداد پزشک و تعداد کارکنان ماما، بهیار و کارشناس مبارزه با بیماری ها ،ستانده ها نیز شامل تعداد معاینه توسط پزشک، خدمات مامایی، واکسیناسیون و تزریقات و پانسمان می باشد.در این پژوهش از نرم افزار Deap2.1 استفاده شده است.

    یافته ها

    در سال 1398 میانگین کارایی فنی مراکز خدمات جامع سلامت مورد مطالعه 0.751، میانگین کارایی مدیریتی 0.85 و میانگین کارایی مقیاس به میزان0.88به دست آمد. از کل مراکز خدمات جامع سلامت مورد مطالعه، 6 مرکز دارای کارایی فنی 1و 13 مرکز دارای کارایی فنی کمتر از 1 می باشد.

    نتیجه گیری

    در مراکزی که دارای کارایی کمتر از 1 می باشند مقادیر اولیه و بهینه باهم متفاوت و مازاد نهاده وجود داشت. از اینرو پیشنهاد می شود مراکز مذکور، در حد امکان مقادیر مازاد نهاده های خود را کاهش دهند تا بتوانند به حداکثر کارایی دست پیدا کنند.

    کلید واژگان: کارایی فنی, مراکز خدمات جامع سلامت, تحلیل پوششی داده ها
    Mohamad Yousefi Nayer, Ali Akbar Fazaeli *, Ydolah Hamidi, Jalaleddin Amiri
    Introduction

    Urban health centers are one of the most important centers for providing primary health services. According to the wide range of health centers and the number of services provided by these centers, a significant portion of the community health system resources are allocated to these centers; therefore, the determination and continuous monitoring of the effectiveness of these centers can play a significant role in improving the efficiency of health resources and preventing waste of resources. The purpose of this study Assessment of Technical Efficiency of Comprehensive Health Services Centers of Hamadan by Data Envelopment Analysis (DEA) in 2019.

    Methods

    This descriptive-analytic study evaluates the effectiveness of Hamedan comprehensive health centers services using the data envelopment analysis method. Inputs include: number of physicians and number of employees (midwife, specialist in the fight against diseases.). Outputs include: number of examinations by physician, midwifery services, vaccinations, injections and dressings.

    Results

    In 2018 the average technical efficiency of the comprehensive health services centers was 0.751, the mean management efficiency was 0.85 and the mean efficiency of the scale was 0.88. Of the total centers of comprehensive health services surveyed, 6 centers have technical capacity of 1 and 13 centers with a technical efficiency of less than 1.

    Conclusion

    In centers with efficiency less than 1, there were initial and optimal values of the same and different inputs. Therefore, it is suggested that these centers reduce their inputs as much as possible so that they can achieve maximum efficiency.

    Keywords: Technical Efficiency, Health Services Centers, Data Envelopment Analysis
  • علی اکبر فضایلی، یدالله حمیدی، زهرا چراغی، نسیم بدیعی*
    مقدمه

    نظام پرداخت مبتنی بر گروه های تشخیصی مرتبط به دلیل افزایش مدیریت هزینه ها و کارآیی بیمارستان ها در کشورهای در حال توسعه و دولت هایی که هدف آنها مدیریت صحیح هزینه های درمانی وگسترش پوشش بهداشت است، از اهمیت بالایی برخوردار است. مطالعه حاضر بررسی استقرار این نظام پرداخت را مورد مطالعه قرار داده است.

    روش کار

    مطالعه حاضر، مقطعی و به صورت توصیفی- تحلیلی با مشارکت 34 نفر از مدیران بیمارستان ها، مدیران سازمان بیمه سلامت ایران و کارشناسان بالینی و مالی استان همدان به انجام رسید. در بخش اول، از پرسشنامه محقق ساخته برای سنجش میزان آگاهی و نگرش و در بخش دوم، از چک لیست برای بررسی نحوه ثبت اطلاعات بالینی-مالی بیماران در پنج بیمارستان دولتی استان همدان استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و از طریق نرم افزار Stata-11 انجام شد.

    یافته ها: 

    عوامل مختلفی از جمله مزایا، معایب، موانع و پیش نیازهای اجرایی، افزایش کارآیی و کیفیت خدمات ارایه شده پس از اجرا، همگام شدن با سازمان های بیمه گر، استفاده از این نظام پرداخت برای بیماران سرپایی عنوان شد. تمام بیمارستان های دولتی استان همدان، اطلاعات مالی و بالینی را به طور کامل و مناسب با استفاده از سیستم طبقه بندی بین المللی بیماری ها نسخه9 و 10 به ثبت می رساندند.

    نتیجه گیری:

     تغییر نظام پرداخت در هر کشوری با وجود منابع محدود و پرسنل متنوع، در نظام سلامت امری دشوار است. اما می توان با آماده کردن نیروهای اجرایی و پشتیانی و مدیریتی، تغییر در سیستم پرداخت به ارایه دهندگان و مشکلات ناشی از آن را مرتفع کرد. با توجه به یافته ها چنین برمی آید که نظام پرداخت گروه های تشخیصی مرتبط با استفاده از تدابیر لازم و بسترسازی مناسب قابل اجراست.

    کلید واژگان: گروه های تشخیصی مرتبط, نظام پرداخت سلامت, سیستم طبقه بندی بین المللی بیماری ها
    Aliakbar Fazaeli, Yadollah Hamidi, Zahra Cheraghi, Nasim Badie*
    Introduction

    Diagnosis-related group payment system is highly valuable for developing countries and governments that are seeking to appropriately control health costs and expanding public health coverage due to its impact on managing costs and increasing efficiency of hospitals. The present study aimed to investigate the implementation of this payment sysvem.

    Methods

    This cross-sectional descriptive-analytical study was performed on 34 hospital managers, Iranian health insurance managers, and clinical and financial experts of Hamadan province. In the first part, a researcher-developed questionnaire was used to assess the level of knowledge and attitude. In the second part, a checklist was used to assess how to record patients’ clinical-financial information in five public hospitals in the Hamadan province. Data were analyzed using descriptive statistics by Stata version 11.

    Results

    Various factors were identified, including pros and cons, barriers and prerequisites of implementation, increasing the efficiency and quality of provided services after implementation, synchronization with insurance organizations, the use of this payment system for outpatients were mentioned. All public hospitals in the Hamadan province recorded financial and clinical information completely and appropriately using the International Classification of Diseases, versions 9 and 10.

    Conclusion

    Considering the limitation of resources and diversity of health staff, changing the payment system is difficult in all countries. However, preparing the executive staff and managerial support pave the way for changes in the payment system and help to address the resulting problems. According to the findings, it seems that the DRG payment system can be implemented after establishing necessary measures and providing appropriate infrastructure.

    Keywords: Diagnosis Related Groups . Health payment System . International Classification of Diseases
  • یدالله حمیدی، اولیا زارع*، علیرضا سلطانیان، علی اکبر فضایلی
    زمینه و هدف

    تمرکز بر سلامت سازمان به عنوان یک مزیت رقابتی و عامل مهمی برای اثربخشی بیمارستان است. لذا این مطالعه با هدف بررسی رابطه سلامت سازمانی با درجه اعتبار بخشی بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه انجام گردید.

    روش پژوهش:

     مطالعه حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی است که به صورت مقطعی در سال 1398 انجام شد. جامعه آماری، کارکنان بیمارستان های منتخب دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه بودند. حجم نمونه 382 نفر برآورد شد. نمونه گیری به روش چندمرحله ای انجام گردید. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه استاندارد سلامت سازمانی بود. روایی پرسشنامه از طریق اخذ نظر اساتید و صاحب نظران تایید و پایایی پرسشنامه ها به روش آلفای کرونباخ (0/88) محاسبه گردید. اطلاعات مربوط به وضعیت درجه اعتباربخشی بیمارستان های مورد مطالعه از دفتر اعتبار بخشی معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه اخذ گردید. برای تحلیل داده ها، آمار توصیفی و استنباطی (آزمون t مستقل و ضریب همبستگی پیرسون) با استفاده از نرم افزار SPSS 16 به کار گرفته شد.

    یافته ها: 

    یافته ها نشان داد بین مولفه سلامت سازمانی با درجه اعتبار بخشی رابطه معنی داری وجود داشت  (0/05 > p). ضمنا بیشترین میانگین سلامت سازمانی مربوط به بیمارستان محمد کرمانشاهی با میانگین 170/40 و کمترین میانگین مربوط به بیمارستان دکتر معاون صحنه با میانگین 123/61 بود.

    نتیجه گیری: 

    با توجه به معنی دار بودن رابطه بین سلامت سازمانی با درجه اعتباربخشی بیمارستان ها، لازم است مدیران بازنگری های جدی در انجام فرایند اعتباربخشی مراکز انجام دهند و اقدامات اصلاحی در خصوص نقاط قابل بهبود محتوای استانداردها، شیوه ارزیابی و تربیت ارزیابان اعمال نمایند.

    کلید واژگان: سلامت سازمانی, درجه اعتباربخشی, بیمارستان
    Yadollah Hamidi, Owlia Zare*, Alireza Soltanian, Aliakbar Fazaeli
    Background

    Organizational health is a competitive advantage and an important factor with regard to the effectiveness of hospitals. Therefore, this study was conducted to investigate the relationship between organizational health and the degree of accreditation of hospitals in Kermanshah University of Medical Sciences.

    Method

    This descriptive-analytical study was conducted cross-sectionally in 2019. The statistical population included the staff of selected hospitals affiliated to Kermanshah University of Medical Sciences. The sample size was estimated as 382 people and sampling was performed using multi-stage method. The data collection tool was the Standard Organizational Health Questionnaire. The validity of the administered questionnaire was confirmed using the experts’ opinions and reliability of these tools was calculated by Cronbachchr('39')s alpha (0. 88). The hospitals’ accreditation status was obtained from the Accreditation Office of Kermanshah University of Medical Sciences and analyzed using the descriptive and inferential statistics (independent t-test and Pearson correlation coefficient) by SPSS 16 software.

    Results

    Findings showed a significant relationship between the organizational health and the degree of accreditation (one and two) )p < 0.05(. Meanwhile, the highest mean of organizational health was related to Mohammad Kermanshahi Hospital with an average of 170.40, but the lowest mean was related to Dr. Moaven Sahneh Hospital with an average of 123.61).

    Conclusion

    Given the significant relationship between organizational health and the degree of accreditation of hospitals, managers are recommended to make serious revisions in the accreditation process of health centers and take corrective actions regarding the points that can be improved, standard criteria, evaluation methods, and evaluators’ training.

    Keywords: Organizational health, Degree of accreditation, Hospital
  • Roghayeh Chenary, Akram Karimi shahanjarini, Saeed Bashirian, Ghodratollah Roshanaei, AliAkbar Fazaeli, Ali Mohammadimanesh, Mohsen Jalilian
    Background

    High salt intake is considered as one of the most important causes of hypertension and cardiovascular diseases. Measuring and identifying factors contributing to people's salt intake behaviors is important to evaluate effectiveness of interventions focusing on salt reduction behaviors. The purpose of this study was to develop and test a new theory of planned behavior (TPB)- based instrument to measure factors influencing three different salt intake behaviors (adding salt during cooking, at the table, purchasing salty food) among women. Study design: A mixed-method study.

    Methods

    After the face and content validity of developed instrument were established, a representative sample of women (N= 300, age (SD):42.82(12.10)) were recruited to assess the construct validity using Partial Least Square confirmatory factor analysis. Coefficient alpha and composite reliability (CR) were used to establish reliability of instrument. The content validity index (CVI) and content validity ratio (CVR) were used to assess the content validity.

    Results

    Assessing validity and reliability of instrument led to 56-item questionnaire. CVI was more than 0.70 and CVR more than 0.56. Internal consistency as assessed by Cronbach's alpha was acceptable. Convergent and discriminant validity were established. The GOF index for behavior one was 0.250, for behavior two was 0.414 and behavior three was 0.374. The results of confirmatory factor analysis indicate that TPB model has an acceptable fit with data.

    Conclusion

    Our instrument provides a validated and reliable tool for assessing different aspects of salt intake behaviors in women to evaluate effectiveness of interventions focusing on salt reduction behaviors.

    Keywords: Eating behavior, Hypertension, Questionnaire, Psychometric, Women
  • آرش مفرح ذات، علی اکبر فضائلی*، یدالله حمیدی
    زمینه و هدف

    سل یک بیماری واگیردار و بزرگترین علت مرگ ناشی از بیماری های عفونی تک عاملی است. هدف از این پژوهش برآورد هزینه های اقتصادی این بیماری و عوامل موثر بر ابتلای آن در استان همدان بود.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر مطالعه ای توصیفی و تحلیلی بود که درمقطع زمانی24 ماهه در سال های1393 و 1394 انجام گرفت. جامعه مورد پژوهش بیماران مبتلا به سل شناسایی شده در سطح استان همدان در گروه های ریوی گسترده خلط مثبت و خارج ریوی استان همدان می باشد. استخراج داده های مورد نیاز از طریق بررسی پرونده بیماران مسلول در مراکز خدمات جامع سلامت شهری و روستایی و نیز بیماران بستری در بخش های عفونی صورت گرفت. همچنین با استفاده از مدل لاجیت و نرم افزار Stata15، عوامل اجتماعی و اقتصادی خانوارهایی که احتمال بیشتری در مواجه شدن با این بیماری دارند، مطالعه گردید.

    نتایج

    در پژوهش انجام شده، مجموع 173 بیمار مسلول شناسایی شد که هزینه های مستقیم برآورد شده درمان بیماران مبلغ 8307 میلیون ریال بود. همچنین نتایج مدل لاجیت نشان داد که افراد ساکن شهر، بالای 65، کم سواد و افراد مبتلا به ویروس ایدز به ترتیب 22،14،18و 6 درصد احتمال مواجهه با بیماری سل بیشتری خواهند داشت.

    نتیجه گیری

    هزینه تمام شده بیماری سل علاوه بر تخصیص مبلغ قابل توجهی از منابع بهداشتی و درمانی استان، هزینه های غیر مستقیم  زیادی را نیز به خانوارها تحمیل می کند. تبعات اجتماعی و اقتصادی حاصل از این هزینه ها منجر به بسیاری از ناهنجاری ها مانند طرد شدن زنان مبتلا از خانواده یا ترک تحصیل فرزندان افراد مبتلا می شود.

    کلید واژگان: هزینه بیماری, سل, عوامل اجتماعی موثر بر سلامت
    Arash Mofarahzat, AliAkbar Fazaeli*, Yadollah Hamidi
    Background and Objective

    Tuberculosis is an infectious disease and is the leading cause of death from single-agent infectious diseases. The purpose of this study was to estimate the economic costs of this disease and its effective factors in Hamadan province.

    Methods

    This descriptive-analytical study was conducted on a cross-sectional (two-year time scale) study in 2014 and 2015. The population of this study is tuberculosis patients in Hamadan province. Data extraction was performed by examining the file of patients with tuberculosis in urban and rural health centers and patients of hospital in Hamadan. Also, using a logistic model and Stata 15, social factors and households that are more likely to be exposed to this disease were studied.

    Results

    A total of 173 tuberculosis patients were identified, with an estimated cost of treatment of 8307 million IRR. Also, the results of the Logit model showed that people living in the city over 65, low educated, and people with HIV The order of 22, 14, 18, and 6 percent would be greater than the likelihood of exposure to tuberculosis.

    Conclusion

    The cost of tuberculosis, in addition to allocating a significant amount of health resources in the province, also imposes a high burden on households. The social and economic consequences of these costs lead to many abnormalities such as the exclusion of women with a family or the abandonment of the children of affected people.

    Keywords: Cost of illness, Tuberculosis, SDH
  • محمد رضا سرواحمدی فر*، ایرج محمدفام، علی اکبر فضائلی
    مقدمه

    در توسعه پایدار، انسان محور توسعه بوده و سزاوار تامین بهداشت و ایمنی می باشد. رشد شتابان صنعتی شدن در کنار توجه ناکافی به اصول ایمنی، باعث بالا رفتن نرخ حوادث شغلی در کشورهای درحال توسعه شده است. مطالعه حاضر با هدف برآورد سال های ازدست رفته عمر به علت حوادث ناشی از کار کارگران تحت پوشش سازمان تامین اجتماعی کشور از سال 1386 تا 1396 انجام گرفت. 

    روش بررسی

    این پژوهش از نوع توصیفی- مقطعی بوده و بر روی آمار حوادث ناشی از کار سازمان تامین اجتماعی کشور با استفاده از شاخص دالی اجرا گردید. جهت برآورد بار ناتوانی از درصدهای ازکارافتادگی استفاده شد. تعداد سال های ازدست رفته به علت مرگ زودهنگام و سال های تلف شده به علت ناتوانی و مجموع سال های ازدست رفته (دالی) با لحاظ ارزش های اجتماعی با استفاده از نرم افزار اکسل محاسبه گردید.

    یافته ها

    نتایج نشان داد تعداد سال های ازدست رفته (دالی) به علت حوادث ناشی از کار، 181900 سال می باشد که 15/8 درصد سهم تعداد سال های ازدست رفته به علت مرگ زودهنگام و 84/2 درصد سهم سال های تلف شده به علت ناتوانی می باشد. بیشترین سال های ازدست رفته به واسطه حوادث ناشی از کار، مربوط به فعالیت های ساختمانی با 39860 سال (21/9درصد) می باشد.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نظارت ناکافی بر فعالیت های ساختمانی و لزوم آموزش های بدو استخدام در کارگران و پیمانکاران ساختمانی را گوشزد می نماید.

    کلید واژگان: کلیدواژه ها: شاخص دالی, حوادث شغلی, سازمان تامین اجتماعی, سال های ازدست رفته عمر, مرگ, ناتوانی
    Mohammad Reza Sarv Ahmadi Far*, Iraj Mohammad Fam, Ali Akbar Fazaeli
    Introduction

    Sustainable development is human-centered and deserves health and safety. The rapid growth of industrialization, coupled with insufficient attention to safety principles, has led to an increase in the rate of accidents in developing countries. The purpose of this study was to estimate the years of life lost due to work-related accidents among workers covered by the National Social Security Organization from 2007 to 2017.

    Materials and Methods

    This is a descriptive cross-sectional study and was carried out on the statistics of accidents related to the work of the Social Security Organization using the Dali index. Disability percentiles were used to estimate disability burden. The number of years lost due to early death (YLL) and years lost due to disability (YLD) and Disability-Adjusted Life Years (DALY) were calculated using Excel software.

    Results

    The results showed that the number of years lost (DALY) due to work accidents is 181900 years, with 15.8% share of the number of years lost due to early death and 84.2% share of years lost due to disability. Most of the years lost due to work-related accidents are related to construction activities with 39860 years (21.9%).

    Conclusion

    The results of this study highlight the inadequate supervision of construction activities and the need for early training in construction workers and contractors.
    Keywords: DALY, work-related accidents, Social Security Organization, Years of Life Lost, Death, Disability

    Keywords: DALY, work-related accidents, Social Security Organization, Years of Life Lost, Death, Disability
  • نرگس تبریزچی*، علی اکبر فضائلی، سارا امامقلی پور، ابوالقاسم پوررضا، منال اعتمادی، سیدجعفر حسینی، محمد شاهدی، احمد فیاض بخش، محمدجواد کیان، محمدعلی محققی
    زمینه و هدف

    افزایش هزینه های نظام سلامت در سراسر دنیا به یکی از چالش های بزرگ تبدیل شده است. به منظور اطمینان از امنیت درمان برای تمام آحاد مردم لازم است اقتصاد سلامت کشور مقاومتی شود و این رویکرد در جامعه ترویج یابد. هدف از تنظیم این مقاله معرفی محورهای کلان و موضوعات اختصاصی هر محور است.

    روش

    در این مطالعه روش ترکیبی همزمان - لانه کرده استفاده شده است. با تشکیل جلسات گروهی و تحلیل محتوای کیفی، محورهای کلان اولویت دار اقتصاد مقاومتی و موضوعات اختصاصی استخراج شد. مطالعات حوزه سلامت و اقتصاد مقاومتی با جستجو در پایگاه های اطلاعاتی
    sid, magiran و Google scholar و با کلید واژه های سلامت، اقتصاد مقاومتی، نظام سلامت و ایران شناسایی و به عنوان نقش مکمل مورد تحلیل و استنتاج قرارگرفت و فهرست نهایی به دست آمد.

    یافته ها

    دوازده محور کلان و موضوع های اختصاصی هرمحور شناسایی شد. محورهای کلان عبارتند از: «مفهوم شناسی»، «مبانی، اصول، ارزش ها، اهداف»، «سیاست ها و راهبردها»، «آسیب ها و چالش های اقتصاد سلامت»، «شاخص ها»، «ابعاد بین بخشی اقتصاد سلامت و اقتصاد مقاومتی»، «الزامات»، «مصادیق/ نمونه های عینی در تاریخ معاصر»، «فرهنگ و فرهنگ سازی»، «ابعاد مدیریتی اقتصاد سلامت»، و «راهکارهای تحقق»، در ذیل هر محور کلان تعدادی موضوع اختصاصی شناسایی و معرفی شد.

    نتیجه گیری

    مقاوم سازی نظام سلامت کشور در شرایط عادی، بحران و بلایا، جنگ و بیوتروریسم، و تحریم اقتصادی دشمنان، مستلزم نهادینه سازی اقتصاد مقاومتی سلامت است. برخورداری از نظام سلامت متعالی، کارآمد، پاسخگو با اجرای همه جانبه سیاست های کلی سلامت، بندهای مرتبط سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی و سایر اسناد بالادستی حوزه سلامت میسر است. آسیب شناسی علاج جویانه، پایش، ارزشیابی و رصد کلان سلامت، نیز لازمه پویایی و شکوفایی اقتصاد سلامت و دستیابی به توان آفندی و پدافندی است.

    کلید واژگان: اقتصاد, اقتصاد پزشکی, اقتصاد مقاومتی, سیاست بهداشت
    Narges Tabrizchi*, Sara Emamgholipoor, Abolghasem Pourreza, Manal Etemadi, SeyedJafar Hosseini, Mohammad Shahedi, AliAkbar Fazaeli, Ahmad FAYAZ-BAKHS, Mohammad Javad Kian, MohammadAli Mohaghehghi
    Background

    Increase of healthcare costs has become a major challenge worldwide. In order to ensure the security of treatment for all people, resiliency is necessary for the country’s health economy and must promote in the country. The aim of this article is to introduce the macro-axes and specific issues of each axis.

    Methods

    In this study, concurrent-nested mixed method was used. After discussing in focus group meeting and qualitative content analysis, the macro- axes priority of the resistance economy and specific issues were extracted. Studies in the field of health and resistance economics were identified as the complementary role by searching the databases of sid, magiran and Google scholar and with the keywords health, resistance economy, health system and Iran and the final list was obtained.

    Results

    Twelve macro-priority areas and specific issues of each axis were identified. The macro-axes are: "Conceptualism", "Basis, Principles, Values, Goals", "Policies and Strategies”, “Pathologic barriers and Challenges of the Health Economics", "Indices", " Intersectoral dimensions of the Health Economics and the Resistance Economics", "Requirements", Examples/Objective Examples in Contemporary History”, “Culture and Culture-Building”, “Dimensions of Health Economics Management”,  and “Implementation Strategies" in each macro-axis, a number of specific issues were introduced.

    Conclusion

    Strengthening the countrychr('39')s health system in normal conditions, crisis and disaster, war and bioterrorism, and economic sanctions, requires the implementation of health resistance economy. An excellent, efficient and responsive health system is possible with comprehensive implementation of the general health policies, related clauses of the resistance economy general policies, and other upstream documents in the field of health. Monitoring, evaluating and macro observation of health are also necessary for dynamism and prosperity of health economy and the achievement of affect and defense capabilities.

    Keywords: Economics, Medical, Health Policy, Resistive Economy
  • Maryam Ramezanian, Ali Akbar Haghdoost, Mohammad Hossein Mehrolhassani, Masoud Abolhallaje, Reza Dehnavieh, Behzad Najafi, Ali Akbar Fazaeli*
    Background

    Accurate economic forecast has important effects on governmental policy and economic planning, and it can help policymakers to make decisions for future and create new infrastructures for the development of new forecasting methods. This study calculated total health expenditure, public health expenditure and out of pocket (OOP) payment for 2016-2020. 

    Methods

    Autoregressive Integrated Moving Average Process (ARIMA) is one of the most important forecasting models. In this study, five-year values were forecasted using EViews8 software according to health expenditures in Iran from 1971 to 2015.

    Results

    Applying annual data for total health expenditure, resulted in the ARIMA (1,1,1) model being the most appropriate to predict these costs. The results of this study indicate that total health expenditures will reach from about 1228338 billion IRR in 2016 to 2698346 billion IRR in 2020 and the amount of out of pocket (OOP) will become more than 41% of total health expenditure in 2020.

    Conclusion

    Total health expenditures in 2020 will become more than two halves in 2016. These expenditures indicated there is a need for continued governmental support of this sector during the upcoming years.

    Keywords: ARIMA model, Health expenditures, OOP, Forecast
  • محمد یوسفی نیر، علی اکبر فضائلی، یدالله حمیدی
    مقدمه

    عملکرد بیمارستان و استفاده بهینه از منابع از جمله اهداف سیاستگذاران بخش سلامت می باشد. هدف مطالعه حاضر ارزیابی کارایی بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی همدان با استفاده از تحلیل پوششی داده ها و رگرسیون توبیت در سال 1396 است.

    روش کار

    در این مطالعه توصیفی، جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی همدان مجموعا 15 بیمارستان را شامل شد. اطلاعات و آمار مربوطه با استفاده از چک لیست های استاندارد تهیه شده توسط وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشور از معاونت درمان دانشگاه جمع آوری گردیده و در دو مرحله کارایی مورد مطالعه قرار گرفته است. در مرحله اول برای ارزیابی کارایی از تحلیل پوششی داده ها (Data Envelopment Analysis) استفاده شده است. متغیرهای ورودی تحلیل پوششی داده ها شامل تعداد کارکنان (پزشکان، پیراپزشکان و سایرکارکنان) و تعداد تخت فعال می باشد و متغیرهای خروجی نیز شامل تعداد بیماران (سرپایی و بستری) ، تعداد اعمال جراحی و تخت روز اشغالی می باشد. در مرحله دوم نیز کارایی به عنوان متغیر وابسته و اندازه بیمارستان و جمعیت به عنوان متغیر مستقل در رگرسیون توبیت در نظر گرفته شد. برای برآورد روش تحلیل پوششی داده ها از نرم افزار Deap2. 1 و برای رگرسیون توبیت از نرم افزار Stata15 استفاده گردیده است.

    یافته ها

    میانگین کارایی فنی بیمارستان های مورد مطالعه، 933/0 میانگین کارایی مدیریتی 951/0 و میانگین کارایی مقیاس به میزان 977/0 به دست آمد. از کل بیمارستان های مورد مطالعه، 6 بیمارستان دارای کارایی کمتر از یک و 9 بیمارستان دارای کارایی یک می باشد. همچنین اندازه بیمارستان و جمعیت به عنوان متغیر محیطی در رگرسیون توبیت معنی دار بودند.

    نتیجه گیری

    در بیمارستان هایی که دارای کارایی کمتر از یک هستند، مازاد در تعداد متغیرهای ورودی وجود دارد. پیشنهاد می شود بیمارستان های مذکور با بهینه سازی تعداد نیروی کار در جهت حداکثر کارایی حرکت کنند.

    کلید واژگان: کارایی فنی, کارایی مقیاس, کارایی مدیریتی, تحلیل پوششی داده ها
    Mohammad Yousefi nayyer Mr, Ali Akbar Fazaeli, Yadolah Hamidi
    Introduction

    Hospitals with high performance and optimal use of resources are among the ultimate goals of healthcare policy makers. The current study aimed at assessing the efficiency of hospitals affiliated to Hamadan University of Medical Sciences, Hamadan, Iran, using data envelopment analysis and Tobit regression in 2017.

    Methods

    In the current descriptive study, the statistical population included all hospitals affiliated to Hamedan University of Medical Sciences (n = 15). The required information and statistics were collected from the Deputy of Treatment at the university in two stages using the standard checklist provided by the Iranian Ministry of Health and Medical Education. The efficiency of data envelopment analysis was assessed in the first stage. The input variables of data envelopment analysis included the number of staff (physicians, paramedics, etc.) and the number of active beds, and the output variables included the number of patients (outpatients and admissions) and the number of surgeries and occupied beds. In the second stage, efficiency as a dependent variable, and hospital size and population were considered as independent variables in Tobit regression. Deep2.1 software was used to estimate the data envelopment analysis and Stata 15 software was used for Tobit regression.

    Results

    The average technical efficiency of the hospitals was 0.933. The average management efficiency was 0.951, and the average efficiency of the scale was 977.0. Of the total hospitals surveyed, six hospitals had a capacity of < 1, and nine hospitals have an efficiency of 1. Also, hospital size and population size were significant as an environmental variable in Tobit regression.

    Conclusions

    In hospitals with < 1 efficiency there is a surplus in the number of input variables. It is recommended that the hospitals shift toward maximum efficacy by optimizing the number of staff and active beds

    Keywords: Technical Efficiency, Scale Efficiency, Managerial Efficiency, Data Envelopment Analysis
  • امیر عباس فضائلی، علی اکبر فضائلی*، یدالله حمیدی، بابک معینی، علی ولی نژادی
    هدف
    وضعیت مشارکت مالی افراد در تامین مالی سلامت یکی از موضوعات چالش برانگیز در ارزیابی عمل کرد نظام های سلامت جهان می باشد. این موضوع از ابعاد تبعاتی که بر مخارج خانوارها می گذارد و هم چنین تغییراتی که در توزیع درآمد جامعه ایجاد می کند می تواند مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. طرح مباحث مربوط به تامین مالی نظام سلامت و تبعات آن بر خانوارهای ایرانی در برنامه های توسعه پنج ساله کشور نقطه عطفی در جلب توجه محققین و سیاست گذاران به این حوزه محسوب می شود. این مقاله مشارکت مالی افراد در تامین مالی نظام سلامت در ایران را در سال 1394 بررسی نموده است.
    مواد و روش ها
    با استفاده از اطلاعات هزینه- درآمد مربوط به 38252 خانوار ایرانی که در قالب طرح نمونه گیری توسط مرکز آمار ایران در سال 1394 جمع آوری شده اند، شاخص های مربوط به توزیع هزینه های درمانی خانوارها بر اساس رویکرد درآمدی در سطح کل کشور محاسبه و سپس، ضمن شناسایی عوامل موثر بر ضریب تمرکز مخارج درمانی، میزان اثرگذاری آن ها اندازه گرفته شده است.
    یافته ها
    شاخص تمرکز مخارج درمانی خانوار در ایران معادل 3318/0 بوده است، که مبین تصاعدی بودن وضعیت مشارکت خانوارها در تامین مالی نظام سلامت است. هم چنین در بررسی وضعیت توزیع مخارج زیرگروه های خدمات درمانی، مخارج دندان پزشکی با شاخص تمرکزی معادل 496/0 بیش ترین نابرابری در توزیع مخارج درمانی را دارا می باشد. در بین عوامل بررسی شده، پرداخت بابت خدمات بستری، دارو و خدمات دندان پزشکی، بیش ترین سهم را در افزایش ضریب تمرکز مخارج درمانی داشته اند.
    نتیجه گیری
    مهم ترین عاملی که نقشی تعدیل کننده و کاهشی در ضریب تمرکز مخارج درمانی دارد، مخارج بیمه درمانی است. نتایج پژوهش بر این نکته تاکید می کند که بیمه های درمانی، می توانند نقشی موثر را در کاهش نابرابری توزیع هزینه های درمانی ایفا کنند.
    کلید واژگان: شاخص تمرکز, پرداخت های مستقیم از جیب, مشارکت مالی عادلانه
    Amir Abbas Fazaeli, Ali Akbar Fazaeli *, Yadollah Hamidi, Babak Moeini, Ali Valinejadi
    Introduction
    The status of financial participation of individuals in health financing is one of the challenging issues in assessing the performance of health systems in the world. The concern about the financing of the health system and its consequences on Iranian households from about a decade ago is a turning point in attracting the attention of researchers and policymakers to this area. This study has been calculated financial contribution of people in Iran health system in 2015.
    Materials And Methods
    Using cost-income information of 38252 Iranian households collected by the Statistical Center of Iran in 2015, the distribution of health expenditures of households based on the income approach is calculated and factors influencing the concentration index are measured.
    Results
    The results showed that the concentration index of health care expenditures in Iran was 0.3318. This is indicative of the progressive status of household participation in financing the health system. Also, dental expenditures with the index of 0.496 have the highest inequality in the distribution of health care expenditures. Payment for hospital services and dental care services had the highest share in increasing the coefficient index.
    Conclusion
    Having insurance coverage as one of the most important policy tools to achieve the desired model of household financial participation has a significant effect on the distribution of financial participation of households and the most important factor in reducing the coefficient of concentration index
    Keywords: Concentration Index, Out of Pocket, Fair Financial Contribution
  • علی اکبر فضائلی*
    سابقه و هدف
    یکی از مهم ترین اهداف طرح تحول نظام سلامت کاهش پرداخت از جیب خانوارها برای تامین هزینه های سلامت است. در این مطالعه مشارکت مالی خانوارهای شهری ایرانی در بخش سلامت قبل و بعد از طرح تحول مورد بررسی قرار گرفته است.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی گذشته نگر است. در این مطالعه با استفاده از داده های گزارش بودجه خانوار در مناطق شهری ایران در سال های (1395-1383) پرداخت های بهداشت و درمان خانوارها با توجه به ویژگی های اقتصادی آن ها مورد مطالعه قرار گرفت. داده ها در نرم افزار Excel و با استفاده از آماره های توصیفی تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    هزینه های سلامت خانوارها از 11857892 ریال در سال 91 با یک رشد قابل توجه 16021227 ریال در سال 92 و با یک رشد ملایم تر به 19031440 در سال 93 رسیده است. در دهک های درآمدی بالاتر هزینه های سلامت نقش بزرگتری در هزینه های کل خانوار دارند به گونه ای که بیش از 6.3 درصد هزینه های خانوار دهک دهم به سلامت اختصاص پیدا کرده است، در حالی که این رقم در دهک اول کمتر از 4.8 درصد بوده است.
    نتیجه گیری
    رشد هزینه های سلامت در سال 93 با شیب کمتری نسبت به سال 92 صورت پذیرفته است، این رشد در سال های 94 و 95 هم کمتر از سال 93 بوده است. اگر چه عوامل دیگر از جمله کاهش نرخ تورم نیز در کاهش نرخ رشد هزینه های سلامت خانوار موثر بوده و لکن می توان اثر طرح تحول سلامت را نیز در این مورد موثر دانست و به نظر می رسد توانسته است تا حدود زیادی رشد شدید هزینه های سلامت مردم در سال 92 را کاهش دهد.
    کلید واژگان: پرداخت از جیب, هزینه های سلامت, خانوار شهری, طرح تحول نظام سلامت
سامانه نویسندگان
  • دکتر علی اکبر فضائلی
    دکتر علی اکبر فضائلی
    دانشیار اقتصاد سلامت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال