amirreza safaei
-
با افزایش جمعیت، نیاز به منابع پروتیین حیوانی باکیفیت افزایش می یابد. استفاده از ضایعات کشاورزی و پسماندهای زیستی در تغذیه دام راه حل مناسبی برای کاهش هزینه ها و افزایش سودآوری است. هدف از این پژوهش، مطالعه اثر مدت زمان تخمیر و فرآوری محتویات شکمبه با ملاس و اوره بر تجزیه پذیری شکمبه ای با استفاده از روش کیسه های نایلونی بود. تجزیه پذیری ماده خشک محتویات شکمبه فرآوری شده با 4 درصد اوره و ملاس در طی یک و چهار روز تخمیر با استفاده از سه راس گاو نر تالشی کانوله گذاری شده در شکمبه با روش کیسه های نایلونی در ساعت های مختلف انکوباسیون، تعیین شد. نتایج نشان داد که تجزیه پذیری محتویات شکمبه درنهایت به حدود 57 درصد رسید و زمان تخمیر کردن توده سیلو تاثیر چندانی در بهبود تجزیه پذیری نداشت ولی افزودن اوره به عنوان منبع نیتروژن باعث افزایش معنی دار تجزیه پذیری شد، هم چنین استفاده توام از ملاس و اوره در سطح 4 درصد در بهبود تجزیه پذیری موثر بود، استفاده از اوره باعث افزایش معنی دار بخش محلول در آب شد و استفاده توام ملاس و اوره نیز همین تاثیر مشابه را در افزایش بخش محلول در آب داشت، استفاده از ملاس و اوره در سطح 4 درصد به طور معنی داری بخش کند قابل تجزیه را نیز افزایش داد و در کل پتانسیل تجزیه پذیری محتویات شکمبه فرآوری شده و تخمیر شده به مدت چهار روزبه 76/07 افزایش یافت. در ارتباط با سرعت عبور ملاحظه شد که افزودن اوره در شرایط تغذیه در حد احتیاجات نگه داری، سرعت عبور مواد خوراکی را افزایش می دهد ولی استفاده توام اوره و ملاس تاثیری در سرعت عبور مواد خوراکی در شرایط تغذیه به میزان دو برابر احتیاجات نگه داری نداشت. به نظر می رسد عمل آوری محتویات شکمبه با 4 درصد اوره باعث افزایش تجزیه پذیری موثر شده و استفاده توام با ملاس، پتانسیل تجزیه پذیری را به طور معنی داری بهبود داده است، لذا با توجه به قیمت اوره و ملاس و تاثیر آن در بهبود و افزایش پتانسیل تجزیه پذیری می توان در عمل آوری و افزایش ارزش غذایی محتویات شکمبه استفاده کرد.
کلید واژگان: محتویات شکمبه ای, ملاس, اوره, تجزیه پذیری شکمبه ای, کیسه های نایلونیAs the population increases, the need for high-quality animal protein sources increases. Using agricultural waste and biological waste in animal feed is a good solution to reduce costs and increase profitability. The aim of this research was to study the effect of fermentation time and processing of rumen contents with molasses and urea on rumen degradability using nylon bag method. Dry matter degradability of rumen contents processed with 4% urea and molasses during one and four days of fermentation was determined using three Talshi bulls cannulated in the rumen with the nylon bag method at different hours of incubation. The results showed that the degradability of the rumen contents finally reached about 57% and the fermentation time of the silage mass did not have much effect on improving the degradability, but the addition of urea as a nitrogen source caused a significant increase in the degradability, as well as, the combined use of molasses and urea at the level of 4% was effective in increasing the degradability, the use of urea caused a significant increase in the water-soluble fraction (a), and the combined use of molasses and urea also had the same effect in increasing the water-soluble fraction, the use of molasses and urea at the level of 4% significantly increased the slowly degradable fraction (b) and the potential of degradability (a+b) for processed rumen contents and fermented for four days increased to 76.07 percent.In relation to the passage rate, it was observed that adding urea in feeding maintenance requirements conditions increases the passage rate of feeds, but the combined use of 4 percent urea and molasses did not affect the passage rate of feeds in feeding of twice the maintenance requirements. It seems that the processing of rumen contents with 4% urea has increased the effective degradability, and its use with molasses has significantly improved the degradability potential, therefore, considering the price of urea and molasses and its effect on improving and increasing the potential degradability can be used in processing and increasing the nutritional value of rumen contents.
Keywords: Urea, Rumen Degradability, Nylon Bags, Rumen Contents, Molasses -
هدف از پژوهش حاضر بررسی امکان جایگزینی سطوح مختلف سیلاژ علوفه بادام زمینی با سیلاژ ذرت و اثرات این جایگزینی بر عملکرد و فراسنجه های خونی بره های مغانی بود. در پژوهش حاضر، ابتدا علوفه بادام زمینی در نسبت های اختلاط صفر (شاهد)، 25، 50، 75 و 100 درصد، جایگزین سیلاژ ذرت شده و به مدت چهار هفته سیلو شدند. تعداد 30 راس بره نر مغانی با میانگین وزنی 30 کیلوگرم انتخاب و در قالب طرح پایه کاملا تصادفی در جایگاه های جداگانه در 5 تیمار و هر تیمار با 6 تکرار به مدت 70 روز با جیره های غذایی آزمایشی تغذیه شدند. یک روز قبل از شروع دوره آزمایش و یک روز قبل از اتمام دوره آزمایش، از طریق ورید وداج بره ها خونگیری انجام شد. بررسی نتایج این پژوهش نشان داد که جایگزین کردن 25 درصد علوفه بادام زمینی با تیمار حاوی علوفه ذرت سیلو شده تاثیر معنی داری بر میانگین افزایش وزن روزانه و وزن نهایی بره ها در مقایسه با تیمار شاهد نداشت ولی با افزایش سطح جایگزینی علوفه بادام زمینی، افزایش وزن روزانه و در نتیجه وزن نهایی به طور معنی داری کاهش یافت (P<0/0001). هر چند تفاوت معنی داری از نظر مصرف ماده خشک بین تیمارهای آزمایشی مشاهده نشد اما ضریب تبدیل غذایی به طور معنی داری تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفت (P<0/0001). مناسب ترین ضریب تبدیل غذایی مربوط به تیمار شاهد و همچنین تیمار حاوی 25 درصد علوفه بادام زمینی بوده و با افزایش سطح جایگزینی علوفه بادام زمینی از 25 درصد، ضریب تبدیل غذایی به طور معنی داری افزایش یافت. از بین فراسنجه های خونی مورد آزمایش، تفاوت معنی داری از نظر آلبومین و کلسترول، بین تیمارهای آزمایشی مشاهده نشد، اما پروتیین کل (P<0/05)، تری گلیسرید (P<0/0001) و گلوکز خون (P<0/0001) به طور معنی داری تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفتند. جایگزینی کامل سیلاژ علوفه بادام زمینی به جای سیلاژ ذرت، باعث افت معنی دار گلوکز خون بره ها گردید، در حالی که کم ترین مقدار پروتیین خون مربوط به تیمار شاهد بود. در مجموع به نظر می رسد بدون اثر منفی بر عملکرد و فراسنجه های خونی، می توان سیلاژ علوفه بادام زمینی را در سطح 25 درصد جایگزین سیلاژ ذرت در جیره غذایی بره های پرواری کرد. اما سطوح بالاتر به ویژه سیلوی حاوی 100 درصد علوفه بادام زمینی موجب افت عملکرد دام های مورد آزمایش می گردد.
کلید واژگان: بره مغانی, سیلاژ ذرت, ضریب تبدیل غذایی, علوفه بادام زمینی, گلوکز خونSupply of cheap fodder with good nutritional value is one of the important issues of tropical countries. The aim of this study was to investigate the possibility of replacing different levels of peanut silage with corn silage and the effects of this replacement on performance and blood parameters of Moghani lambs. In this research, peanut fodder was replaced with corn silage in proportions of 0 (control), 25, 50, 75 and 100% and silage was prepared for four weeks. A number of 30 Moghani male lambs with an average weight of 30 kg were selected and fed with experimental diets in the form of a completely randomize design in separate locations in 5 treatments and each treatment with 6 repetitions for 70 days. One day before the beginning of the experimental period and one day before the end of the experimental period, blood sample was drawn through the jugular vein of the lambs. The results of this research show that replacing 25% of peanut fodder with a treatment containing ensiled corn fodder had no significant effect on the average daily weight gain and the final weight of lambs compared to the control treatment, but with the increase in the level of peanut fodder replacement, the daily weight gain increased; and as a result, the final weight decreased significantly. Although no significant difference was observed in terms of dry matter consumption between the experimental treatments, but the feed conversion ratio was significantly affected by the experimental treatments. The most appropriate feed conversion ratio was related to the control treatment and the treatment containing 25% peanut fodder and with the increase of the replacement level of peanut fodder from 25%, the feed conversion ratio increased significantly. Regarding the tested blood parameters, no significant difference were observed in terms of albumin and cholesterol between the experimental treatments, but total protein, triglyceride and blood glucose were significantly affected by the experimental treatments. The complete replacement of peanut fodder silage instead of corn silage caused a significant drop in the blood glucose of the lambs, while the lowest amount of blood protein was observed in the control treatment. In general, it seems that peanut fodder silage can be substituted for corn silage at the level of 25% in the diet of fattening lambs without any negative effect on performance and blood parameters.
Keywords: Blood glucose, Corn silage, Feed conversion ratio, Moghani lambs, Peanut fodder -
سابقه و هدف
کاهش نزولات جوی، گرم تر شدن زمین و کمبود منابع آبی از جمله آثار مخرب تغییرات اقلیمی می باشد لذا معرفی گیاهان کم آب بر و مقاوم به گرما و خشکی به عنوان منابع گیاهان علوفه ای جدید، ضروری به نظر می رسد. در این راستا، کشت علوفه کم آب بر و مقاوم به خشکی مانند ارقام جدید گیاه آمارانت، در دستورکار قرار گرفت. البته اطلاعات اندکی از نحوه سیلوسازی و ارزش تغذیه ای علوفه ارقام جدید آمارانت کشت شده در استان گرم و مرطوب گلستان، موجود می باشد که هدف این پژوهش، تعیین خصوصیات سیلویی، تخمیرپذیری، قابلیت هضم، انرژی و پروتیین قابل متابولیسم علوفه سه رقم جدید آمارانت کشت شده در استان گلستان، بود.
مواد و روش پژوهش:
علوفه سه رقم جدید آمارانت شامل لورآ، سیم و خارکفسکی، در مزرعه تحقیقاتی عراقی محله در استان گلستان کشت و در زمان گلدهی برداشت شدند. علوفه ها به قطعات دو الی چهار سانتی متر خرد و با نسبت وزنی پنج درصد ملاس و نیز پنج درصد کاه گندم مخلوط شده و در ظرف های ده کیلوگرمی سیلو شدند. پس از گذشت 45 روز، در آزمایشگاه موسسه تحقیقات علوم دامی کشور، سیلوها بازگشایی شده و ارزیابی ظاهری-حسی و خصوصیات سیلویی تیمارهای آزمایشی انجام شد. سپس ترکیبات شیمیایی شامل ماده خشک (مزرعه ای و سیلویی)، پروتیین خام، خاکستر خام، چربی خام و قند محلول در آزمایشگاه اندازه گیری شد. آزمایش های تولیدگاز با استفاده از شیرابه شکمبه سه راس گاو تالشی فیستول گذاری شده شکمبه (در زمان های مختلف تخمیر شامل 2، 4، 6، 8، 12، 24، 48، 72، 96 ساعت)، قابلیت هضم، تعیین انرژی و پروتیین قابل متابولیسم (در قالب طرح کاملا تصادفی با شش تیمار در سه تکرار) انجام شد. درنهایت، انرژی و پروتیین قابل متابولیسم و نیز خوراک مصرفی روزانه تیمارهای آزمایشی بدست آمدند.
یافته هاماده خشک، پروتیین خام، چربی خام، خاکستر خام، الیاف نامحلول در شوینده خنثی، قند محلول و کربوهیدرات غیرفیبری سیلوی علوفه رقم لورآ به ترتیب 0/23، 8/18، 97/0، 2/21، 5/30، 5/2 و 6/28 درصد ماده خشک شد. مجموع ارزیابی ظاهری-حسی، نقطه فلیگ، نیتروژن آمونیاکی (میلی گرم)، اسیداستیک (میلی گرم)، اسیدلاکتیک (میلی گرم)، اسیدپروپیونیک در سیلوی علوفه رقم لورآ به ترتیب 8/15، 7/78، 4/4، 4/18، 0/45 و 1/15 شدند. تولید گاز سیلوی رقم های لورآ، سیم و خارکفسکی (در زمان 24 ساعت تخمیر شکمبه ای به ازای 200 میلی گرم) به ترتیب 3/45، 9/43 و 1/42 میلی لیتر بود. قابلیت هضم ماده خشک , ماده آلی در سیلوی علوفه رقم لورآ به ترتیب 5/66 و 2/70 درصد شد. مقادیرانرژی قابل هضم، انرژی قابل متابولیسم، انرژی خالص و قابلیت هضم (ماده خشک، ماده آلی و ماده آلی در ماده خشک) علوفه و سیلاژ رقم لورا بیشتر از دو رقم دیگر بود. ارزش نسبی علوفه ای، کیفیت نسبی تغذیه ای و ضریب خوراک مصرفی (گرم در روز به ازای کیلوگرم وزن زنده در شرایط نگهداری) در علوفه سیلوی شده آمارانت (رقم لورآ) به ترتیب 3/122، 0/108 و 8/43 شد.
نتیجه گیری کلی:
سیلوی علوفه رقم لورآ بدلیل داشتن خصوصیات سیلویی بهتر و پروتیین خام، تولیدگاز، قابلیت هضم بیشتر و پروتیین و انرژی قابل متابولیسم بالاتر و نیز ارزش نسبی علوفه ای، کیفیت نسبی تغذیه ای و خوراک مصرفی مناسب تر نسبت به بقیه تیمارهای آزمایشی، دارای کیفیت بهتری برای تغذیه نشخوارکنندگان بود.
کلید واژگان: آمارانت, خصوصیات سیلویی, تولیدگازBackground and aimOne of the destructive effects of climate change is the reduction of precipitation and global warming which is leading to shortage of water resources. Therefore, it seems necessary to introduce water-resistant plants that are resistant to heat and drought (as sources of new forage plants). In this regard, the cultivation of dehydrated and drought-resistant forage (such as new cultivars of amaranth) was on the agenda. There is little information about the silage formation and nutritional value of forage of new Amaranth cultivars (in hot and humid Golestan province). The aim of this study was to determine the characteristics of silage, fermentability, digestibility, energy and metabolizable forage protein of three new cultivars of amaranth cultivated in Golestan province.
Materials and MethodsForage of three new Amaranth cultivars including Laura, Sim and Kharkovsky. They were grown on a research farm Arqi-mahaleh in Golestan province and harvested at the time of flowering. These forages were chopped into pieces of two to four centimeters and mixed with a weight ratio of five percent molasses and five percent wheat straw. They were stored in silage in 10kg buckets. After 45 days (in the laboratory of the Animal Science Research Institute), the silos were reopened. Sensory evaluation and silage properties of experimental treatments, were measured. Then chemical compounds including dry matter (field and silage), crude protein, crude ash, crude fat, soluble sugar, were analyzed. Gas production test (by Menke and Steingass method) using ruminal leachate of three cows (by ruminal fistulation) and at different fermentation times including 2, 4, 6, 8, 12, 24, 48, 72, 96 hours were done. Digestibility, determination of energy and metabolizable protein (in a completely randomized design with six treatments in three replications) was performed. In final, metabolizable energy and protein as well as daily dietary intake of experimental treatments, were obtained.
ResultsDry matter, crude protein, crude fat, crude ash, neutral detergent fiber, water soluble carbohydrate and non-fiberous carbohydrates in forage silage of Laura cultivar were 23.0, 18.8, 0.97, 21.2, 30.5, 2.5 and 28.6 percent, respectively In Laura forage silage, total sensory evaluation, flag point, ammonia nitrogen (mg), acetic acid (mg), lactic acid (mg), propionic acid were 15.8, 7.78, 4.4, 18.4, 0.45 And 1.15 respectively. Gas production in silos of Laura, Sim and Kharkovsky cultivars (during 24 hours of rumen fermentation per 200 mg) were 45.3, 43.9 and 42.1 ml, respectively. Dry matter and organic matter digestibility in forage silage of Laura cultivar were 66.5 and 70.2 percent, respectively. The amounts of digestible energy, metabolizable energy, net energy and digestibility (dry matter, organic matter and organic matter in dry matter) of fodder and silage of Laura cultivar were higher than the other two cultivars. Relative forage value, relative nutritional quality and feed ratio (g / day / kg body weight during maintenance) in amaranthus silage (Laura cultivar) were 122.3, 108.0 and 43.8, respectively.
ConclusionLaura forage silage has better silage characteristics and crude protein, gas production, higher digestibility, higher protein and metabolizable energy, as well as relative forage value, relative feed quality and better-feed intake. This silage had a better quality for ruminant nutrition than other silage experimental treatments.
Keywords: Amaranthus silage, characterization silage, gas production, digestibility -
ذرت مهم ترین جزء خوراک متراکم در دام ها می باشد که بر اثر تغییرات اقلیمی و کاهش بارش های جوی، قیمت آن همیشه افزایشی بوده و لذا کاربرد پسماندهای ذرت در تغذیه دام، مقرون به صرفه بوده و ضروری به نظر می رسد. پس از فرآوری دانه ذرت و استخراج نشاسته آن، محصولات فرعی شامل فیبر ذرت (پوسته خارجی)، جرم ذرت (جنین و جوانه) و محلول ضایعاتی گلوتن ذرت تولید می شود که این پسماندها منابع غنی برای تغذیه دام ها می باشند. هدف این پژوهش تعیین ترکیب شیمیایی، تخمیرپذیری، گوارش پذیری، پروتیین و انرژی قابل متابولیسم فیبرذرت و خوراک گلوتن (مخلوط فیبر و گلوتن ضایعاتی) در تغذیه نشخوارکنندگان، می باشد. پسماندهای ذرت فرآوری شده شامل فیبرذرت، جرم ذرت، خوراک گلوتن (مخلوط فیبر و گلوتن مایع ضایعاتی) از شرکت تجاری تهیه شدند. سپس نمونه های آزمایشی در آزمایشگاه موسسه تحقیقات علوم دامی کشور، آسیاب شده و ترکیب شیمیایی، تخمیرپذیری و گوارش پذیری این پسماندها اندازه گیری شدند. تولیدگاز با استفاده از مخلوط شیرابه شکمبه سه راس گاو نر تالشی فیستولا گذاری شده، برای زمان های مختلف تخمیر شامل 72،48،24،12،8،6،4،2 و 96 ساعت انکوباسیون شکمبه ای، انجام شد. سپس پروتیین و انرژی قابل متابولیسم و نیز خوراک مصرفی روزانه پسماندهای ذرت به دست آمدند. ماده آلی، پروتیین خام، چربی خام، خاکستر خام، الیاف نامحلول در شوینده خنثی، کربوهیدرات های غیرفیبری و نشاسته در فیبر ذرت به ترتیب 89/3، 14/0، 3/3، 10/7، 70/2، 1/7 و 3/5 درصد، در جرم ذرت به ترتیب 98/4، 9/1، 52/1، 1/6، 27/3، 9/9 و 10/7 درصد و نیز در خوراک گلوتن ذرت به ترتیب 94/9، 20/6، 3/5، 5/1، 53/1، 17/6 و 8/5 درصد بودند. تولیدگاز)طی 24 ساعت تخمیر شکمبه ای(فیبر ذرت و خوراک گلوتن ذرت به ترتیب 37/7 و 61/5 (میلی لیتر در 200 میلی گرم) و نیز انرژی قابل متابولیسم آن ها به ترتیب 6/2 و 11/6 (مگاژول بر کیلوگرم) شدند. قابلیت هضم ماده آلی فیبر ذرت و خوراک گلوتن ذرت به ترتیب 67/1 و 80/2 (درصد) شد. پروتیین قابل متابولیسم فیبر ذرت و خوراک گلوتن ذرت به ترتیب 13/0 و 15/5 (گرم در کیلوگرم) شد. هم چنین خوراک مصرفی روزانه (خوراک گلوتن ذرت) برای گاو، گوسفند و بز به ترتیب 4226/3، 1102/4 و 932/5 (گرم در روز وزن متابولیکی) به دست آمد. با توجه به مناسب بودن ترکیب شیمیایی، تخمیرپذیری و گوارش پذیری خوراک گلوتن ذرت به نظر می رسد این پسماندها برای تغذیه دام ها مفید می باشد. خوراک گلوتن ذرت را می توان به عنوان جایگزین بخش فیبری جیره نشخوارکنندگان استفاده نمود. در مجموع کاربرد پسماندهای حاصل از ذرت فرآوری شده می تواند منجر به کاهش هزینه تولید خوراک در نشخوارکنندگان شود.
کلید واژگان: پسماندهای ذرت فرآوری شده, تولید گاز, قابلیت هضم, نشخوارکنندگانCorn is the most important component of concentrate feeds in livestock which due to climate change and reduced rainfall, its price is always increasing and therefore the use of affordable corn waste, it seems necessary. After corn processing and starch extraction, by-products including corn germ, fiber and gluten are produced which are rich sources for ruminant nutrition. The aim of this study was to determine the chemical composition, fermentability, digestibility, ME and MP for corn fiber and corn gluten feed. Samples of Corn processing residues including germ, fiber and corn gluten feed were obtained from a company and the samples were transferred to the laboratory of Animal Science Research Institute of Iran and they were milled. Then the chemical composition, gas production and digestibility were measured. Gas production was measured using a mixture of rumen liquor from three fistulated bulls (Taleshi cow) for different fermentation times, including 2,4,6,8,12,16,24,48, 72 and 96 hours of ruminal incubation. Also, ME, MP and DMI of Corn processing residues were obtained. Amount of Organic Matter, Crude Protein, Crude Fat, NDF, ADF, NFC and starch in corn fiber were obtained 89.3, 14.0, 3.3, 10.7, 70.2, 14.7 and 3.5% respectively; in corn germ were obtained 98.4, 9.4, 52.1, 1.6, 27.3, 9.9 and 10.7% (in order) and in corn gluten feed were obtained 94.9, 20.6, 3.5, 5.1, 53.1, 17.6 and 8.5 %, respectively. The gas production (at 24 hours of fermentation) of corn fiber and corn gluten feed were measured 37.7 and 61.5 (ml/200mg), respectively. The ME content of corn fiber and corn gluten feed were calculated 6.2 and 11.6 (MJ/Kg), respectively. OMD of corn fiber and corn gluten feed were measured 67.1 and 80.2%, respectively. The MP content of corn fiber and corn gluten feed (at maintenance level) were calculated 13 and 15.5 (g/Kg) in order. Dry matter intake (DMI) of corn gluten feed on cow, sheep and goat (at maintenance level) were obtained 4226.3, 1102.4 and 932.5 (g/KgW0.75) respectively. Due to the suitability of fermentability and digestibility of gluten corn feed, it seems this wastes is useful for feeding livestock. Corn gluten feed can be used as a substitute for the fibrous part of the ruminant diet. In general, the use of processed corn waste can reduce the cost of feed production in ruminants.
Keywords: Processed corn wastes, Gas production, digestibility, Ruminants -
این پژوهش، به منظور مطالعه اثر سطوح مختلف شوری آب مصرفی بر روند تجزیه پذیری شکمبه ای دانه جو با استفاده از روش کیسه های نایلونی در گوسفندان شال ایرانی انجام شد. تجزیه پذیری ماده خشک و پروتیین خام دانه جو با استفاده از هشت راس قوچ توده شال کانوله گذاری شده در شکمبه که سطوح مختلف شوری آب شامل گروه شاهد (480)، 4000، 8000 و 12000 میلی گرم بر لیتر مجموع مواد جامد محلول در آب را دریافت می کردند، با روش کیسه های نایلونی تعیین شد. از نظر تجزیه پذیری ماده خشک و پروتیین خام در تمام زمان های انکوباسیون به غیر از زمان اولیه، تفاوت معنی داری بین تیمارهای آزمایشی وجود داشت. در زمان نهایی انکوباسیون، مصرف آب شور سبب افزایش تجزیه پذیری ماده خشک و پروتیین خام دانه جو نسبت به تیمار شاهد گردید. بین تیمارهای آزمایشی از نظر تجزیه پذیری موثر (ED) ماده خشک و پروتیین خام نیز تفاوت معنی داری مشاهده شد، به طوریکه با افزایش سطح شوری، تجزیه پذیری موثر ماده خشک و پروتیین خام دانه جو در اغلب موارد افزایش یافت. بخش پروتیین سریع تجزیه شونده (QDP) تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت اما بخش پروتیین کند تجزیه شونده (SDP) در سطح تغذیه نگهداری (با سرعت عبور دو درصد در ساعت) به طور معنی داری افزایش یافت که بالاترین مقدار مربوط به تیمار حاوی 8000 میلی گرم بر لیتر مجموع مواد جامد محلول در آب به دست آمد. از نظر پروتیین قابل متابولیسم نیز در سطح تغذیه نگهداری بین تیمارهای آزمایشی تفاوت معنی دار بوده و کمترین مقدار آن در تیمار حاوی 8000 میلی گرم بر لیتر مجموع مواد جامد محلول در آب مشاهده شد. در یک نتیجه گیری کلی به نظر می رسد مصرف آب شور در حیوانات مورد آزمایش، تجزیه پذیری شکمبه ای دانه جو را تحت تاثیر قرار داده و موجب افزایش تجزیه پذیری موثر ماده خشک و پروتیین خام و کاهش مقدار پروتیین قابل متابولیسم آن در سطح تغذیه در حد نگهداری شده است.کلید واژگان: شوری آب, تجزیه پذیری شکمبه ای, پروتئین قابل متابولیسم, دانه جو, کیسه های نایلونیThis study was conducted to investigate the effect of different salinity levels of drinking water on the ruminal degradability of barley grain using the nylon bags technique in Iranian Shal sheep. Ruminal degradability of dry matter (DM) and crude protein (CP) of barley grain were determined by nylon bags method using eight rumen cannulated rams that received different levels of saline water including control group (480), 4000, 8000, and 12000 mg/l total dissolved solids (TDS). There was a significant difference between experimental treatments in terms of the degradability of DM and CP in all incubation times except the initial time. In the final incubation time, the ruminal degradability of the DM and CP of barley grain were higher in saline water received treatments than the control group. There was a significant difference between the effective degradability (ED) of DM and CP in the experimental treatments. So, the effective degradability of DM and CP of barley grain often increased with increasing salinity. The quickly degradable protein (QDP) fraction was not affected by experimental treatments but the slowly degradable (SDP) protein fraction increased significantly at the maintenance level of nutrition (2%/h); the highest level of SDP was obtained in treatment containing 8000 mg/l TDS. From the viewpoint of metabolizable protein (MP), there was a significant difference between experimental treatments at the maintenance level of nutrition. The lowest MP was observed in treatment containing 8000 mg/l TDS. In overall conclusion, saline water consumption in the experimental animals seems to affect the ruminal degradability of barley grain and leads to an increase in the effective degradability of DM and CP and a decrease in the amount of MP at the maintenance level..Keywords: water salinity, rumen degradability, metabolizable protein, barley grain, Nylon bags
-
شبه غله کینوآ (Chenopodium quinoa willd) گیاهی یکساله از خانواده کنوپودیاسه است. کاشت کینوآ در کشور به دلیل نیاز آبی پائین، مقاومت به خشکی و شوری و ارزش غذایی بالای دانه در حال گسترش است. این آزمایش با هدف تعیین ارزش غذایی، تخمیرپذیری و گوارش پذیری کاه 10 رقم کینوآ شامل Titicaca، Gizal، Red Carina،Q12 ، Q18، Q21، Q22، Q26، Q29 و Q31 در قالب یک طرح آماری کاملا تصادفی انجام شد. درمرحله سخت شدن دانه های کینوآ، بوته کامل گیاه برداشت و خشک گردید و پس از جدا کردن دانه ها و خرد کردن بقایا، از کاه خاصل برای انجام آزمایش ها نمونه برداری انجام شد. در نمونه کاه ارقام مختلف ترکیبات شیمیایی و فراسنجه های تخمیرپذیری به روش تولید گاز تعیین شد. غلظت ترکیب شیمیایی در کاه ارقام مورد بررسی متفاوت بود و دامنه تغییرات برای ماده خشک بین 92/44 تا 94/22 درصد، پروتئین خام بین 3/53 تا 11/05 درصد، ماده آلی بین 84/25 تا 89/65 درصد، عصاره اتری بین 1/20 تا 2/30 درصد، خاکسترخام بین 9/90 تا 15/59 درصد، الیاف نامحلول در شوینده خنثی بین 57/60 تا 72/40 درصد، الیاف نامحلول در شوینده اسیدی بین 35/60 تا 43/20 درصد و عصاره فاقد نیتروژن بین 9/41 تا 18/09 درصد تعیین شد، که به جز ماده خشک، غلظت سایر ترکیبات بین ارقام مختلف دارای تفاوت معنی داری بودند (0/01>P). تولید گاز پس از 24 ساعت، پتانسیل تولید گاز (b) و نرخ تولید گاز (c) بین کاه ارقام مختلف کینوآ اختلاف داشتند (0/01>P)، و ارقام Red Carina، Q18، Q26 و Q29 پس از 24 ساعت تخمیر میزان تولید گاز بالاتری داشتند، در حالی که پتانسیل تولید گاز در ارقام Gizal، Q18، Q26 و Q31 در سطح بالاتری نسبت به سایر ارقام قرار داشتند (0/01>P). هم چنین قابلیت هضم ماده آلی و انرژی قابل متابولیسم نیز به ترتیب در ارقام مختلف دامنه ای بین 33/30 تا 39/39 درصد و 4/88 تا 5/97 ژول در گرم داشتند (0/01>P). به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که غلظت پروتئین خام در کاه کینوآی ارقام Red Carina، Q12، Q18، Q21، Q22، Q26 و Q29 غلظت بالاتری از پروتئین خام در مقایسه با کاه غلات و یا سایر بقایای کشاورزی داشتند و می توانند به عنوان یک منبع پروتئینی مناسب برای نشخوارکنندگان خصوصا میش های داشتی مورد توجه قرار گیرند.
کلید واژگان: ارزش تغذیه ای, تخمیرپذیری, تولید گاز, قابلیت هضم, کاه کینوآA survey of nutritive value, fermentability and digestibility of different genotypes of quinoa strawQuinoa (Chenopodium quinoa willd.) is an annual plant considered as pseudocereals and belongs to the chenopodiaceae family. Quinoa has excellent properties as low water demand, resistant to drought, salinity and nutritional quality, which are the reason for the great interest in IRAN. The objective of this study was to determine nutritive value, fermentabiliy and digestibility of 10 genotypes of quinoa crop residues (Titicaca, Red Carina, Gizal, Q12, Q18, Q21, Q22, Q26, Q29 and Q31) in a completely randomized design. In the hardening stage of quinoa seeds, complete quinoa plants were harvested, were dried and then the seeds were separated. The quinoa straw samples were used for determine of chemical composition and fermentabiliy parameters via gas test production method. The concentration of chemical composition were different between different genotypes of quinoa straw. The range of variations were for dry matter between 92.44 to 94.29%, crude protein 3.53 to 11.0%, organic matter 84.25 to 89.65%, ether extract 1.20 to 2.30%, crude ash 9.90 to 15.59%, neutral detergent fiber 57.60 to 72.40%, acid detergent fiber 35.60 to 43.20% and nitrogen-free extract 9.41 to 18.09% and these difference between genotypes were significant (P<0.01), except of DM. The 24h gas production, potential of gas production (b), rate of gas production (c) were different between straw quinoa genotypes (P<0.01). The gas production in Red Carina, Q18, Q26 and Q29 genotypes were higher than other genotypes and (b) parameter in Gizal, Q18, Q26 and Q31 genotypes were higher than other genotypes (P<0.01). Furthermore, the digestibility of organic matter and metabolisable energy in different genotypes had range between 33.30 to 39.39% and 4.88 to 5.97 J/g, respectively (P<0.01). In general, the results have shown that the concentration of CP in Red Carina, Q12, Q18, Q21, Q22, Q26 and Q29 quinoa straw is higher than cereal straw and other agricultural residues and can be used as a new protein feedstuff for provide nutritive requirement of ruminants, especially ewes.
Keywords: Nutritional value, Fermentability, Gas production, Digestibility, Quinoa straw -
کمیت و کیفیت آب از اساسی ترین چالش های زیست محیطی مناطق خشک و نیمه خشک جهان از جمله ایران محسوب می شود. در شرایط حاضر، کمبود آب و شوری آن یکی از مهم ترین تهدیدهای پیش روی صنعت پرورش دام و طیور در ایران و حتی بسیاری از مناطق جهان است. هدف از این پژوهش، مطالعه اثر سطوح مختلف شوری آب مصرفی بر تجزیه پذیری شکمبه ای ماده خشک و پروتیین خام علوفه خشک یونجه با استفاده از روش کیسه های نایلونی در گوسفندان شال ایرانی می باشد. تجزیه پذیری ماده خشک و پروتیین خام یونجه با استفاده از هشت راس قوچ توده شال کانوله گذاری شده در شکمبه که سطوح مختلف شوری آب شامل گروه شاهد (480)، 4000، 8000 و 12000 میلی گرم بر لیتر را دریافت کردند با روش کیسه های نایلونی در ساعات مختلف، تعیین شد. نتایج نشان داد از نظر تجزیه پذیری ماده خشک در بیش تر زمان های انکوباسیون تفاوت معنی داری بین تیمارهای آزمایشی وجود داشت، اما از نظر تجزیه پذیری پروتیین به غیر از زمان های صفر، 2 و 72 ساعت انکوباسیون تفاوت معنی داری مشاهده نشد. در طولانی ترین زمان انکوباسیون، با افزایش سطح شوری، تجزیه پذیری ماده خشک افزایش یافت. بین تیمارهای آزمایشی از نظر تجزیه پذیری موثر ماده خشک تفاوت معنی داری مشاهده شد، اما تجزیه پذیری موثر پروتیین تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. با افزایش سطح شوری، بخش پروتیین سریع تجزیه شونده کاهش و بخش کند تجزیه شونده به طور معنی داری افزایش یافت. از نظر پروتیین قابل متابولیسم بین تیمارهای آزمایشی تفاوت معنی داری وجود داشت و بیش ترین مقدار آن در تیمار حاوی بالاترین سطح شوری مشاهده شد اما بین سطوح پایین تر شوری و تیمار شاهد تفاوت معنی داری وجود نداشت. به طور کلی به نظر می رسد افزایش سطح شوری آب، تجزیه پذیری شکمبه ای یونجه را تحت تاثیر قرار داده و تیمار با سطح شوری 12000 میلی گرم بر لیتر مقدار پروتیین سریع تجزیه شونده را کاهش و پروتیین قابل متابولیسم را افزایش داد.
کلید واژگان: شوری آب, تجزیه پذیری شکمبه ای, پروتئین قابل متابولیسم, یونجه, کیسه های نایلونیThe quantity and quality of water are of the most important environmental challenges in the world's arid and semi-arid regions, including Iran. In the present conditions, water shortage as well as water salinity are the most important threats to the livestock and poultry industry in Iran and even many parts of the world. The aim of this study was to investigate the effect of different levels of water salinity on rumen degradability of dry matter and crude protein of alfalfa hay using nylon bags technique in Iranian shal rams. Rumen degradability of dry matter and crude protein of alfalfa hay were determined by nylon bags technique at different times using eight cannulated Iranian Shal rams which received different levels of drinking saline water including control group (480), 4000, 8000 and 12000 mg/L. The results showed that there was a significant difference between the experimental treatments in terms of dry matter degradability in most incubation times, but there was no significant difference in protein degradability (except for 0, 2 and 72 h incubation times). At the longest incubation time, dry matter degradability increased with increasing salinity level. There was a significant difference between the treatments in terms of effective degradability of dry matter; but the effective degradability of the protein was not affected by the experimental treatments. Quickly degradable protein (QDP) decreased and slowly degradable protein (SDP) increased by enhancing salinity level. Metabolizable protein (MP) was significantly different between experimental treatments. The highest amount of MP was observed in the highest salinity level treatment and there was no significant difference between other salinity levels and control treatment. In general, it seems that increasing salinity level affects rumen degradability of alfalfa hay. The treatment containing 12000 mg/L TDS decreased the amount of quickly degradable protein and increased the metabolizable protein.
Keywords: Water Salinity, Rumen degradability, Metabolizable protein, alfalfa, Nylon bags -
مقدمه و هدف
تهیه سیلاژ کامل مخلوط با مواد خوراکی حاوی رطوبت بالا می تواند یک جایگزین مناسب برای آسان کردن مدیریت مواد خوراکی، بهبود قابلیت هضم و افزایش عملکرد نشخوارکنندگان باشد. این تحقیق با هدف تعیین تاثیر استفاده از سیلاژ خوراک کامل بر پایه ذرت علوفه ای در جیره بره های پرواری زل در مقایسه با جیره های رایج انجام شد.
مواد و روش ها:
تعداد 14 راس بره نر نژاد زل با میانگین وزن 2/07 ± 19/74 کیلوگرم به صورت تصادفی به دو گروه 7 راسی همگن تقسیم شدند و با یکی از دو جیره آزمایشی با مواد مغذی یکسان شامل جیره شاهد بر پایه یونجه و کاه گندم و جیره سیلاژ خوراک کامل بر پایه ذرت علوفه ای تغذیه شدند. دو هفته دوره عادت پذیری به جایگاه و جیره های غذایی درنظر گرفته شد و سپس دوره آزمایش به مدت 12 هفته ادامه یافت. در طول دوره آزمایش خوراک مصرفی سه بار در روز در حد اشتها در اختیار بره ها قرار گرفت. وزن کشی بره ها قبل از شروع آزمایش انجام شد و سپس هر سه هفته یکبار تکرار شد. پس از پایان دوره پروار، قابلیت هضم جیره ها در قفس های متابولیکی و از طریق جمع آوری کامل مدفوع تعیین شد. همچنین از ورید گردن بره ها خون گیری شد و غلظت گلوکز، پروتیین کل، آلبومین و آنزیم های کبدی آلانین آمینو ترانسفراز (ALT) و آسپارتات ترانس آمیناز (AST) در پلاسمای خون آن ها تعیین شد.
یافته ها:
میانگین مصرف خوراک در گرو ه های آزمایشی مشابه بود. اما میانگین وزن بدن بره ها در پایان آزمایش، افزایش وزن در کل دوره، افزایش وزن روزانه و همچنین نسبت خوراک مصرفی به افزایش وزن بره ها با سیلاژ خوراک کامل حاوی ذرت علوفه ای نسبت به گروه شاهد بالاتر بود. (0/05<p). قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی و الیاف نامحلول در شوینده خنثی در سیلاژ خوراک کامل بر پایه ذرت علوفه ای نسبت به خوراک کامل بر پایه یونجه و کاه بیشتر بود (0/02>p). تفاوتی در میانگین غلظت گلوکز، پروتیین کل، آلبومین، ALT و AST پلاسمای خون بره ها با مصرف جیره های آزمایشی وجود نداشت و تمام فراسنجه ها در دامنه طبیعی برای گوسفندان سالم بود.
نتیجه گیری:
نتایج این تحقیق نشان داد که تخمیر مطلوبی در سیلاژ خوراک کامل بر پایه ذرت علوفه ای انجام شد و مصرف آن در بره های پرواری زل سبب افزایش وزن نهایی و افزیش وزن روزانه و بهبود نسبت خوراک مصرفی به افزایش وزن در مقایسه با جیره بر پایه یونجه و کاه گردید. از این رو می تواند به عنوان یک جایگزین مناسب برای آسان کردن مدیریت مواد خوراکی، بهبود قابلیت هضم و افزایش عملکرد در بره های پرواری مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: بره پرواری, ذرت علوفه ای, زل, خوراک کامل, سیلاژ, عملکردIntroduction and ObjectiveEnsiling total mixed ration can be used as a sustainable alternative to efficiently of feed management, improves digestibility and increase performance of ruminants. The objective of this study was to determine the effects of using total mixed ration silage based fodder corn on the growth performance of fattening Zell lambs.
Materials and MethodsFourteen Zell male lambs (19.74± 2.07 kg BW) were randomly allocated to one of two experimental diets similar in nutrient contents. Experimental diets included control diet based on alfalfa and wheat straw (CD) plus concentrate and total mixed ration silage based on fodder corn plus concentrate (TMRS). The animals were fed three times daily in three equal portions over a 12-weeks assay following a 2-weeks adaptation period. Lambs were weighed immediately before the morning feeding at the beginning and at 3-weeks intervals. At the end of fattening period, the lambs were housed in individual cages to evaluate nutrient digestibility of the experimental diets. Furthermore, blood samples were collected from the Jugular veins of the lambs for measuring of glucose, total protein, albumin and liver enzymes such as alanine aminotransferase (ALT) and aspartate transaminase (AST).
ResultsAverage feed intake was not affected by the experimental diets, but final body weight, total body weight gain, average daily gain were greater but the feed conversion ratio (feed/gain) was lower in lambs fed TMRS diet than those received CD diet (P<0.05). Digestibility of dry matter, organic matter and neutral detergent fiber were higher (p<0.02) in CD diet that that of the TMRS diet. There was no difference in plasma concentration of albumin, total protein, glucose, ALT and AST between the experimental groups, and all of those parameters were within the normal range for healthy sheep.
ConclusionIt was concluded that ensiling total mixed ration based on the fodder corn was associated with an optimal fermentation and using its in fattening Zell lamb diets caused an increase in final body weight and daily gain, and improved feed conversion ratio. Therefore, ensiling total mixed ration could an appropriate feeing management to improve performance of fattening lambs.
Keywords: Fattening lambs, Fodder corn, Silage, Performance, Total mixed ration, Zell -
هدف از این مطالعه مقایسه عملکرد پروار و خصوصیات لاشه در بره های لری بختیاری و آمیخته های لری بختیاری-رومانوف بود. به این منظور تعداد 14 راس بره نر نژاد لری بختیاری و 14 راس بره نر آمیخته رومانوف- لری بختیاری انتخاب و عملکرد پروار آن ها به مدت 100 روز در قالب طرح کاملا تصادفی مورد بررسی قرار گرفت. بره ها در طول دوره پروار با جیره ای کاملا مخلوط حاوی 70 درصد کنسانتره و 30 درصد علوفه تغذیه شدند. خوراک مصرفی به صورت روزانه و وزن کشی به صورت ماهیانه اندازه گیری شد. در پایان دوره پروار نسبت به کشتار بره ها و تجزیه لاشه اقدام شد. نتایج حاصل از عملکرد پروار نشان داد آمیخته گری اثر معنی داری بر ماده خشک مصرفی، وزن نهایی، افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل نداشت. هم چنین بررسی صفات لاشه نشان داد اثر آمیخته گری بر وزن گرم لاشه، بازده لاشه و درصد شکمبه خالی، ریه، کبد و طول لاشه معنیدار نبود، ولی نسبت قلب، کلیه و چربی داخلی تحت تاثیر نژاد قرار گرفت (0/05 >P). هم چنین اثر ژنوتیپ بر سطح مقطع عضله راسته معنی دار بود (0/05>P). آمیخته گری اثر معنی داری بر میانگین درصد سر دست، ران، سر سینه، قلوه گاه و راسته داشت (0/05>P) و سبب افزایش آن ها گردید. در مجموع اگر چه آمیخته گری اثر معنی داری روی فراسنجه های مربوط به عملکرد پروار نداشت ولی سبب بهبود در نسبت اجزای لاشه شد.
کلید واژگان: آمیخته گری, بره, پروار, خصوصیات لاشه, رومانوف, لری بختیاریThe purpose of this study was to compare feedlot performance and carcass characteristics in Lori-bakhtiari and Romanov-Lori bakhtiari crossbred male lambs. In this opinion, 14 Lori bakhtiari and 14 Romanov- Lori bakhtiari male lambs were selected and their feedlot performance was studied in a completely random design during 100 days of trial. Lambs were fed by a total mixed ration (TMR) with forage to concentrate ratio of 30:70 in diets. Feed intake was recorded daily and the lambs were weighted monthly. At the end of the experiment, lambs were slaughtered and carcass analysis was done. The results of feedlot performances showed that crossbreeding had no significant effect on dry matter intake, final live weight, average daily gain and feed conversion ratio. Studying the carcass characteristics showed that crossbreeding had no significant effect on the warm carcass weight, empty rumen, lung and liver percent and carcass length (p>0.05), but the percent of heart, kidney and the internal fat weight were significantly affected by crossbreeding (p<0.05). The effect of genotype on the longissimus dorsi muscle area was significant also (p<0.05). Crossbreeding had a significant effect on the percentage of shank, round, brisket, flank and sirioin (P<0.05) and increased them. In general, although the effect of crossbreeding was not significant on the feedlot performance parameters, but improved the proportion of carcass components.
Keywords: Crossbreeding, lamb, Feedlot, Carcass characteristics, Romanov, Lori bakhtiari -
پژوهش حاضر به منظور بررسی برخی از فراسنجه های تولیدمثلی در گاوداری های صنعتی شیری استان قزوین انجام شد. برای انجام این تحقیق گاوداری های مورد مطالعه در پنج دسته ظرفیتی شامل گاوداری های با ظرفیت کم تر از 100 راس، 199-100 راس، 499-200 راس، 999-500 راس و بیش از 1000 راس دسته بندی شدند. سپس خروجی اطلاعات مربوط به فراسنجه های تولیدمثلی از سامانه ثبت اطلاعات گاوداری ها اخذ و داده های حاصل در قالب طرح کاملا تصادفی نامتعادل مورد آنالیز قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد از نظر میانگین روز اولین تلقیح پس از زایش بین گروه های تیماری تفاوت معنی داری وجود نداشت. دوز اسپرم مصرفی به ازای هر آبستنی در تلیسه ها بین دسته های مختلف ظرفیتی تفاوت معنی داری داشت (P≤0/05) و در تیمار 1 و 2 بهتر از سایرین بود (به ترتیب 1/23 و 1/40 درصد). روزهای باز در گله های مورد مطالعه به طور میانگین 14/57±144/55 روز بود و از این نظر بین گروه های مختلف تیماری تفاوت معنی داری وجود نداشت. اگرچه از نظر درصد باروری گاو بین گله های مورد بررسی تفاوت معنی داری وجود نداشت، ولی باروری تلیسه ها بین گروه های مختلف تیماری تفاوت معنی داری داشت (P≤0/05) و تیمارهای 1 و 2 بهتر از سایر دسته های ظرفیتی بودند. میانگین روزهای خشک در گله های مورد بررسی 0/31±75/91 روز بود و بین تیمارها تفاوتی وجود نداشت. از نظر میزان سقط نیز بین تیمارهای مختلف تفاوت معنی دار بود و تیمار یک کم ترین میزان سقط را داشت (P≤0/05). به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد با افزایش ظرفیت گاوداری ها فراسنجه های تولید مثلی به طور منفی تحت تاثیر قرار می گیرند و میزان بروز نقایص تولید مثلی مانند سقط در آن ها افزایش می یابد.
کلید واژگان: فراسنجه های تولید مثلی, بیماری, تلقیح, ظرفیت گاوداری, گاوشیریThe purpose of this study was to investigate reproductive parameters in industrial dairy herds in Qazvin province. To conduct this study Herds were categorized into five capacity categories of dairy cows including herds by capacity less than 100, 100-199, 200-499, 500-999 and more than 1000 heads, and the data were analyzed in a completely unbalanced randomized design. The results of this study showed that there was no significant difference among treatments in terms of mean day of first insemination after calving. The dose of sperm consumed per each pregnancy in heifers was significantly different among the different category of capacities. (P≤ 0.05), It was better than others in treatments 1 and 2 (1.23 and 1.40%, respectively). The open days in the studied herds were 144.55 ±14.57 days on average and there was no significant difference among different treatments. Although there was no significant difference among the herds in terms of cattle fertility but fertility of heifers differed significantly among different treatment groups (P≤ 0.05), and treatments 1 and 2 were better than other capacity categories. Mean dry days in herds were 75.91 ± 0.31 days but there was no difference between treatments. Abortion rate was significantly different among treatments and treatment 1 had the lowest abortion rate (P≤ 0.05). The results of this study showed that in general with increasing capacity of dairy farms, the reproductive parameters are negatively affected and the incidence of abortion increases.
Keywords: Dairy cattle, Disease, Herd capacity, Insemination, reproductive parameters -
هدف این پژوهش، ارزیابی تاثیر غنی سازی بقایای ذرت فرآوری شده با اوره و ملاس بر عملکرد رشد بره های نر پرواری ترکی قشقایی بود. ابتدا، بقایای ذرت دانه ای پس از برداشت دانه ذرت به وسیله کمباین، جمع آوری و با اوره و ملاس فرآوری گردید. سپس ترکیبات شیمیایی بقایای ذرت (Zea mays L) دانه ای رقم سینگل کراس 704 فرآوری شده و فرآوری نشده تعیین و قابلیت هضم آن ها به روش درون تنی (in vivo) به دست آمد. تیمارهای آزمایشی، در خوراک بره های نر ترکی-قشقایی در سه سطح صفر، 30 و 50 درصد کاه ذرت فرآوری شده و فرآوری نشده جایگزین بخش علوفه ای جیره در قالب طرح کاملا تصادفی در یک دوره پرواربندی استفاده گردید. نتایج نشان داد که قابلیت هضم ظاهری ماده خشک، ماده آلی، فیبر نامحلول در شوینده خنثی (NDF= Neutral Detergent Fiber)، فیبر نامحلول در شوینده اسیدی (ADF= Acid Detergent Fiber) بقایای ذرت دانه ای فرآوری شده در یک سطح اوره و دو سطح مختلف ملاس و بقایای ذرت دانه ای فرآوری نشده با یکدیگر تفاوت آماری معنی داری داشتند. به نظر می رسد با توجه به نتایج صفات پرواری و گوارش پذیری، استفاده از بقایای ذرت دانه ای فرآوری شده با 4 درصد اوره به همراه 10 درصد ملاس و به نسبت 50 به50 در تغذیه بره های پرواری در مقایسه با تیمارهای دیگر، افزایش وزن روزانه مناسب تری را به همراه داشته باشد.کلید واژگان: بره های پرواری, بقایای ذرت دانه ای غنی شده, ترکیب شیمیایی, قابلیت هضمThis Experiment was carried out to determine the effects of urea and molasses -treated Corn Single Crosses SC 704 Stalklage in fattening performance of Turky-Ghashghaii male lamb. At first, corn residues were gatherd after harvesting of corn grain by Cambine method and processed with urea and molasses. Then, evaluates its chemical composition and in vivo apparent digestibility. The Corn Stalklage treated and untreated were included in the ration as to replace zero , 30 and 50% of total forage in a completely randomized design in the ration of fattening lambs. The rations (iso-nitrogenous and iso-energetic) were fed to 6 Turky-Ghashghaii ram lambs. Results showed that In vivo digestibility coefficients for DM OM, NDF and ADF had significant differences between treated and non-treated Corn Stalklage. It seems that according to the results of fattening traits and digestibility, the use of treated corn residues with 4% urea plus 10% molasses with ratios of 50% as total forages in feeding lambs in comparison with other treatments, had a better daily weight gain.Keywords: Chemical composition, Chemical treated corn stalklage, digestibility, Fattening Lamb
-
این پژوهش با هدف مطالعه اثر افزودن ضایعات خشک محصولات لبنی در خوراک آغازین، بر عملکرد رشد گوساله های شیرخوار انجام شد. تعداد 28 راس گوساله ماده تازه متولد شده نژاد هلشتاین به طور تصادفی به چهار گروه آزمایشی تقسیم شدند و پس از دو هفته سازگاری با شرایط آزمایش، در قالب یک طرح کاملا تصادفی، به صورت انفرادی با خوراک آغازین حاوی سطوح صفر (شاهد)، 10، 20 و 30 درصد محصول خشک ضایعات لبنی، تا سن هشت هفتگی تغذیه شدند. وزن بدن، مصرف خوراک، افزایش وزن و بازده مصرف خوراک به صورت هفتگی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که وزن زنده، افزایش وزن روزانه، میزان مصرف خوراک آغازین و نسبت اضافه وزن به خوراک مصرفی تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. بررسی اثر متقابل بین تیمار × زمان نشان داد که در هفته نخست، بالاترین افزایش وزن مربوط به گوساله های تغذیه شده با سطح 10 درصد ضایعات لبنی در جیره ی آغازین و گروه شاهد بود، اما در هفته پنجم، بالاترین افزایش وزن مربوط به گوساله های تغذیه شده با 30 درصد ضایعات لبنی در جیره آغازین بود (0/05>P). نتایج این پژوهش نشان داد که افزودن ضایعات لبنی تا 30 درصد به جیره ی آغازین گوساله ها، تاثیر منفی بر عملکرد رشد آنها ندارد و می توان از این ترکیب به عنوان یک محصول جانبی صنایع لبنی با ارزش تغذیه ای و صرفه ی اقتصادی، در تغذیه ی گوساله های شیرخوار استفاده نمود.
کلید واژگان: تغذیه, خوراک آغازین, ضایعات فرآورده لبنی, عملکرد رشد, گوسالهThis study was aimed to investigate the effect of adding dried dairy wastes to the starter diet on growth performance in Holstein dairy calves. A total of 28 female newborn Holstein dairy calves were randomly allocated to four groups (n=7/group) and after two weeks of habituation to experimental conditions and diet, in a completely randomized design, individually fed starter diets containing 0 (control), 10, 20, or 30% dried dairy waste up to eight weeks of age. Feed intake, weight gain, and feed efficiency (gained weight/consumed feed) were measured weekly, during the experimental period. Results showed that body weight, weight gain, feed intake, and feed efficiency were not affected by the treatments. Interactive effect of treatments by week showed that the highest weight gain was for calves fed by the diet containing 10% dairy waste or control group at first week. However, the highest gain was recorded for those that received 30% dairy waste at week five of the experiment (P<0.05). In conclusion, the results of the present study revealed that the inclusion of dried dairy products up to 30% of calves’ starter diet had no adverse effect on performance, and therefore can be used as an affordable and valuable nutritional by-product of the dairy industry in the nutrition of calves.
Keywords: Calf, Dairy product wastes, Feeding, growth performance, Starter diet -
تغییرات اقلیمی منتج شده از انتشار گازهای گلخانه ای، زندگی انسان ها را به خطر انداخته است. یکی از این گازهای آلاینده اتمسفر، نیتروس اکساید می باشد که قدرت حفظ گرمای آن (با طول عمر حدود 165 سال)، 310 برابر گاز دی اکسایدکربن، می باشد. لذا هدف این پژوهش بررسی میزان تولید گاز نیتروس اکساید ناشی از پرورش دام های اهلی در ایران، بود. آمار تعداد دام های اهلی در یک دهه گذشته، از وزارت جهادکشاورزی، اخذ شدند. دام های اهلی به پنج تیمار آزمایشی شامل: گروه گاوها، گروه دام های سبک، گروه دام های سنگین، گروه طیورصنعتی و گروه سایر ماکیان تقسیم بندی شدند. سپس با استفاده از نرم افزار IPCC (در سطح یک) میزان انتشار گاز نیرواکساید ناشی از پرورش دام های اهلی به دست آمد. داده های آزمایشی با روش طرح کاملا تصادفی در نرم افزارSAS ، تجزیه و تحلیل شدند. کواریانس میزان انتشار در بین سال های تحقیق، با روش اندازه گیری تکرار در زمان، مورد ارزیابی قرار گرفت. میزان انتشار گاز نیتروس اکساید در سال 1396 به ترتیب تیمارهای مذکور 6/34، 79/87، 1/26، 1452/71 و 7/15 میلیون تن به دست آمد. میزان انتشار کل گاز نیتروس اکساید، کل خوراک مصرفی و کل تولیدات دامی طی دهه گذشته، به ترتیب درحدود 128/13 گیگاگرم، 605/72 میلیون تن و 118/37 میلیون تن بود. کواریانس انتشار این گاز در بین سال های آزمایش (متغیر مستقل)، از نوع بدون ساختار و ناهمگن بود. به نظر می رسد بیش ترین گروهی که باعث انتشار گاز نیتروس اکساید می شوند، گروه طیور صنعتی می باشند. لذا می بایستی در جهت بهینه سازی مدیریت کود این پرندگان، توجه علمی ویژه ای، صورت گیرد.کلید واژگان: تغییرات اقلیمی, گازهای گلخانه ای, نیتروس اکساید, دام های اهلیClimate change resulting from greenhouse gas emissions has endangered the life of humans. One of these atmospheric pollutants is N2O, which has a lifespan of 165 years and is roughly 310 times more efficient at trapping heat than CO2. Therefore, the aim of this study was to determine the amount of N2O production by domestic animals in Iran.The number of livestock in the last decade, was obtained from the Ministry of Jihad-e-Agriculture.Domestic animals were divided into five experimental treatments: the cows group, the small-ruminants group, the large-livestock’s group, the industrial-poultry group and the other-poultry group.Then, using IPCC software (Tier 1), the amount of N2O emissions from domestic animal husbandry was obtained. Data wereanalyzedaccording to acompletely randomized design usingSAS software.The covariance among the considered years was estimated using repeated measurementsanalysis intimes.The amounts of N2O emissions in 2017 were 6.34, 79.87, 1.26, 1452.71, and 7.15 million tons, respectively. Total emissions of this gas, feed intake and productions livestock’s during the last decade were about 128.13 Gg/Year, 605.72 million tons and 118.37 million tons, respectively. The covariance structure of emissions was unstructured and heterogeneous among the studied years. It seems that the industrial poultry section is the main producer of N2O gas. Therefore, special scientific attention should be made to optimize the poultry manure management.Keywords: Climate-Changes, Greenhouse-Gases, N2O, Livestock’s
-
تاثیرات بسیار مخرب تغییرات اقلیمی ایجاد شده از ناحیه تولید گازهای گلخانه ای، از جمله گرم تر شدن کره زمین، خشکسالی های متوالی و غرق شدن کشورهای جزیره ای می باشد. لذا در جهت کاهش گازهای گلخانه ای مرتبط با فعالیت رشته علوم دامی و نیز ایجاد چتر حمایتی تحقیقاتی بر روی پروژه های علوم دامی، این پژوهش انجام شد. از طریق جستجو در فضای مجازی، کتابخانه ها و سایت های تخصصی و نیز تشکیل جلسات متعدد و شرکت درسخنرانی های صاحب نظران بین المللی و تنظیم پرسشنامه های ویژه، راهکارها و راهبردهای تحقیقاتی به صورت طرح های کلان و پروژه های تحقیقاتی، ارائه شدند. در راستای کاهش گازهای گلخانه ای با منشا علوم دامی و ایجاد زنجیره کامل تحقیقاتی، تعداد هشت راهبرد تحقیقاتی مشتمل بر مطالعات در مورد انواع دام های اهلی و پایش تعداد آن ها در ایران، بهبود و اصلاح نژاد دام های نشخوارکننده در ایران، راهکارهای تغذیه ای و افزایش ارزش غذایی خوراک های بی کیفیت دام و طیور در ایران، اصلاح میکروارگانیسم های شکمبه، تحقیقات مرتبط با ساختمان و تاسیسات دامپروری، اصلاح ساختار کشتارگاه های دام و طیور، تغییر و اصلاح الگوی مصرف سوخت و تولید زیست گاز در ایران و نیز تغییر و اصلاح الگوی مصرف مواد پروتئینی حیوانی در ایران، در قالب 59 یافته کاربردی، به دست آمد. به طورکلی انجام تعهدات ملی و بین المللی، تدوین و اجرای راهبردهای تحقیقاتی به صورت ایجاد یک زنجیره کامل پژوهشی، تشکیل چتر کنترلی تحقیقاتی در پروژه های علوم دامی و آموزش همگانی (مردم و دامداری های صنعتی) از جمله مهم ترین راهکارهای به دست آمده، می باشد.کلید واژگان: گازهای گلخانه ای, کاهش انتشار, علوم دامیGlobal warming, droughts and the drowning of the island nations are among the most devastating effects of climate change caused by greenhouse gas emissions.Therefore, with the goal of reducing greenhouse gas emissions associated with livestock activities and to create a framework for supporting research projects in animal science, this study was conducted.Through the search and collecting the available information on the Internet, libraries and specialized sites, as well as the holding of various meetings and participation in international expert conferences and the setting up of special questionnaire, research strategies were presented as large-scale projects and research projects.In order to reduce greenhouse gases with the origin of animal production and create a complete research chain in Iran, eight research strategies, including studies on livestock species and their number in country, improvement and breeding of ruminant animals, nutritional strategies and increasing the nutritional value of livestock and poultry feeds, improving ruminal microorganisms, research into livestock buildings and facilities, modification of the structure of slaughterhouses, changing and modifying the pattern of fuel consumption and production of biogas, as well as changes and modifying the pattern of animal protein consumption, in the form of 59 master plans and projects were presented.In general, the implementation of national and international commitments, the presentation and implementation of research strategies to create a complete research chain, research control on animal science projects and public education (people and industrial factory farms) are among the most important strategies.Keywords: Greenhouse Gases, emissions, Animal Science
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.