به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

arastoo yari hesar

  • ارسطو یاری حصاری، برزو سبزی*، یعقوب سلیمانی
    زمینه و هدف

    آثار به جا مانده از جنگ در دنیای امروز، این پتانسیل را دارد که به عنوان عامل انگیزشی مهمی در گردشگری تبدیل شود. از آن جایی که سفر به مناطق عملیاتی در بستر راهیان نور مستلزم وقت و هزینه های مالی و انسانی زیادی می باشد، بنابراین جهت بهره مندی اصولی تر و بهبود یافته تر از آنچه امروز شاهد آن هستیم، نیازمند شناسایی و تحلیل مهم ترین عوامل انگیزشی رانشی و کششی بازدیدکنندگان یادمان های مناطق عملیاتی می باشد. لذا این پژوهش در صدد است، با نگاهی علمی، عوامل انگیزشی رانشی و عوامل انگیزشی کششی بازدیدکنندگان ایرانی از یادمان های ناشی از جنگ شناسایی، و آن ها را گروه بندی نماید.

    روش شناسی: 

    تحقیق حاضر از نظر ماهیت، پیمایشی و بر حسب هدف در گروه تحقیقات کاربردی به شمار آورد. اطلاعات مورد نیاز به دو صورت کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده است. هم چنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون T تک نمونه ای و آزمون فریدمن استفاده شده است. جامعه آماری در این پژوهش زائران راهیان نوری هستند که به مناطق عملیاتی سفر کرده اند که حجم نمونه با استفاده فرمول کوکران 1920 نمونه تعیین شد. سپس با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای سلسله مراتبی؛ واحد اصلی مطالعه، از طریق طی چند مرحله نمونه گیری پیوسته تعیین شده است.

    یافته ها

    نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد مهم ترین مولفه های انگیزش رانشی به ترتیب میانگین رتبه ای، مربوط به خودسازی (3.13)، هویت ملی (2.71)، کنجکاوی (2.57) و پاسداشتی (1.59) می باشد و مهم ترین عوامل انگیزش کششی به ترتیب میانگین رتبه ای، مربوط به تقدس مکانی (2.58)، تفرج و اوقات فراغت (جاذبه های محیطی) (1.78) و الزام (1.64) می باشد.

    نتیجه گیری

    بر این اساس نتیجه پژوهش حاکی از این است که مولفه های رانشی نسبت به مولفه های کششی تاثیر بیشتری در بازدید از یادمان های ناشی از جنگ ایران دارند. در نهایت در راستای تامین خواسته ها و نیازهای انگیزشی (درونی و بیرونی) گردشگران و جذب آنان در محل های مورد نظر 18 راهبرد ارائه شده است.

    کلید واژگان: انگیزش, گونه شناسی انگیزشی, بازدیدکنندگان, یادمان های ناشی از جنگ
    Arastoo Yari Hesar, Borzoo Sabzi*, Yaghob Solimani
    Background & Objectives

    The remains of war in today's world have the potential to become an important motivational factor in tourism. Since traveling to the operational areas in the path of light requires a lot of time and financial and human costs, therefore, in order to benefit more fundamentally and better than what we are witnessing today, it is necessary to identify and analyze the most important driving motivational factors. and the attraction of visitors to the memorials of operational areas. Therefore, this research aims to identify, from a scientific point of view, the push and pull motivation factors of Iranian visitors to war memorials, and group them.

    Materials & Methods

    In terms of its nature, the present research was a survey and according to its purpose, it was included in the group of applied research. The required information has been collected both in the library and in the field. Also, one-sample T-test and Friedman's test were used to analyze the data. The statistical population in this research is the pilgrims of Rahian-e-Nour who have traveled to operational areas, and the sample size was determined using Cochran's formula of 1920 samples. Then using hierarchical cluster sampling method; The main unit of the study was determined through several stages of continuous sampling.

    Results

    The results of the research show that the most important components of drive motivation are related to self-improvement (3.13), national identity (2.71), curiosity (2.57) and protection (1.59). And the most important pull motivation factors, according to the rank average, are related to the sanctity of the place (2.58), entertainment and leisure time (environmental attractions) (1.78) and obligation (1.64).

    Conclusion

    Therefore, the result of the research indicates that the thrust components have more influence than the pull components in visiting the monuments caused by the Iran war. Finally, 18 strategies have been presented in order to meet the motivational needs and desires (internal and external) of tourists and attract them to the desired places.

    Keywords: Motivation, Typology Of Motivation, Visitors, War Memories
  • ارسطو یاری حصار*، وکیل حیدری ساربان، بهرام ایمانی، سمانه سارانی

    با گسترش ویروس کرونا به روستاها، مناطق روستایی ایران باتوجه به ویژگی‎های جمعیت شناختی (سهم بیشتری از جمعیت مسن) و ویژگی‎های جغرافیایی (فاصله بیشتر تا دسترسی به مراکز مراقبت‎های بهداشتی)، همراه با کمبود امکانات بهداشتی در واکنش به همه‎ گیری کرونا بیشتر درگیر این ویروس شدند و زندگی جوامع روستایی را مختل کرد. از طرفی حکمروایی روستایی همانا به اجرا در آوردن تصمیمات و سیاست‎ های توسعه روستایی، هم سو با منافع مردم روستایی می‎باشد که درعین حال با منافع ملی، منطقه‎ ای و محلی نیز سازگار است، و به عنوان عنصر کلیدی برای موفقیت جوامع روستایی و مقابله با مخاطرات روستایی شناخته شده است. ازاین رو، یکی از مهم‎ترین مخاطرات در سال‎های اخیر که روستاییان با آن مواجه بودند، همه ‎گیری بیماری‎ واگیردار (کووید 19)، بود. در این راستا، پژوهش حاضر باهدف بررسی اثرات حکمروایی خوب بر کاهش آسیب‎پذیری شیوع کرونا در روستاهای مرزی سیستان انجام شده است و ازاین رو، از لحاظ هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی - تحلیلی و بر اساس روش کمی است. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ‎ای و پرسش نامه ای بوده، و به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از تحلیل‎ های عاملی درجه دوم و آزمون T استفاده شد و برای تعیین حجم نمونه روستاییان از فرمول کوکران استفاده شد که در نهایت تعداد 363 خانوار تعیین شدند. نتایج تحقیق نشان داد، شاخص‎های پاسخگویی، اجماع و شفافیت دارای تاثیر معنی‎ دار بر کاهش آسیب ‎پذیری شیوع کووید 19 بر روستاهای مرزی سیستان داشتند که به ترتیب مولفه های پاسخگویی با ضریب بتا 39/0 در سطح معناداری 001/0، مولفه اجماع با مقدار بتای 36/0، شفافیت با ضریب بتای 30/0، در سطح معنی‎داری کمتر از 05/0، دارای تاثیرات مستقیم و معنی‎دار بر کاهش آسیب‎پذیری کووید 19 بر روستاهای مرزی سیستان داشتند.

    کلید واژگان: حکمروایی خوب, پاسخ گویی, شفافیت, سیستان
    Arastoo Yari Hesar *, Vakil Heydari Sarban, Bahram Imani, Samaneh Sarani

    With the spread of the corona virus to the villages, the rural areas of Iran due to demographic characteristics (larger share of the elderly population) and geographical characteristics (longer distance to access to health care centers), along with the lack of health facilities in response to the epidemic ccrona was more involved in this virus and disrupted the life of rural communities. Rural governance involves the implementation of decisions and policies aimed at rural development, ensuring they align with the interests of rural communities while remaining compatible with national, regional, and local priorities. It is widely recognized as a critical factor in the success of rural communities and their ability to manage rural hazards. One of the most significant challenges that rural residents have faced in recent years has been the outbreak of the infectious disease (COVID-19). This study evaluates the impact of good governance on reducing the vulnerability to COVID-19 in Sistan’s border villages_ Iran. The objective of this research is practical, has a descriptive-analytical nature, and employs a quantitative methodology. Data were collected through both library research and questionnaires. The analysis utilized second-order factor analysis and T-tests, with the cochran formula used to determine the sample size, ultimately selecting 363 households. The resylts indicate that the indices of accountability, consensus, and transparency significantly reduce the vulnerability to COVID-19 in Sistan’s border villages. Specifically, accountability had a beta coefficient of 0.39 at a significance level of 0.001, consensus had a beta coefficient of 0.36, and transparency had a beta coefficient of 0.30, with a significance level of less than 0.05. All three factors directly and significantly contributed to reducing COVID-19 vulnerability in these villages.

    Keywords: Good Governance, Accountability, Transparency, Sistan, Corona Virus, Rural Planning
  • سعید زنگنه شهرکی*، ارسطو یاری، مریم ابهری، علی پورجعفر، حسین ایرجی، سید محمد حسینی

    تمرکز گسترده امکانات در داخل شهر تهران همواره زمینه را برای جذب جمعیت از اطراف و پیرامون شهر به داخل محدوده شهری فراهم می کند. تداوم این وضعیت علاوه بر دامن زدن بر نابرابری های مکانی و شکاف گسترده مناطق مرکز-پیرامون، به فربه شدن و افزایش جمعیت کلان شهر تهران انجامیده است. منطقه 15 شهری تهران و به ویژه محلات حاشیه ای چون مسگرآباد و مسعودیه در زمره مکان هایی قرار دارند که در مقایسه با بسیاری از مناطق شهری تهران از نظر سطح توسعه ای، شاخص های برخورداری، خدمات شهری و تسهیلات زیستی در وضعیت نامطلوبی قرار گرفته است. ازاین رو توسعه فعالیت های گردشگری و تفریحی در این محدوده نه تنها به افزایش امکانات زیست شهری برای ساکنین محروم، کمک رسان است که به لحاظ جذب سرمایه گذاری و افزایش بسترهای اشتغال آفرینی محلی و توسعه زیرساخت ها بسیار اثرگذار خواهد بود. هدف کلی از این پژوهش برنامه ریزی برای توسعه فعالیت های گردشگری و تفریحی در تفرجگاه مسگرآباد یا نرجس خاتون می باشد که جمع آوری اطلاعات به شکل اسنادی انجام گرفته است. این تحقیق در ردیف تحقیقات کاربردی طبقه بندی می گردد. نتایج به دست آمده نشان می دهد این تفرجگاه امروزه علیرغم داشتن پتانسیل های بالایی به عنوان تفرجگاه، هنوز نیاز به برنامه ریزی جهت ایجاد زیرساخت های زیادی درزمینه تامین آب، برق، شبکه حمل ونقل، پارکینگ، تامین دسترسی و ورودی و خروجی بیشتر، رفع معارض با املاک اطراف، ایجاد حصار، استحکام سازی بیشتر تپه های نخاله ای موجود، تاسیسات تفریحی دارد.

    کلید واژگان: تفرجگاه پیراشهری, برنامه ریزی عملیاتی, تاسیسات رفاهی, گذران اوقات فراغت, مسگرآباد (نرجس خاتون
    Saeed Zanganeh Shahraki *, Arastoo Yari Hesar, Maryam Abhari, Ali Purjafar, Hossein Iraji, Seyed Mohammad Hosseini

    The wide concentration of facilities in the city of Tehran always provides the basis for attracting people from the surrounding areas into the urban area. The continuation of this situation, in addition to fueling the spatial inequalities and the wide gap between the center and the surrounding areas, has led to the fattening and increase of the population of the metropolis of Tehran. The 15th urban area of Tehran and especially the peripheral neighborhoods such as Mesgarabad and Masoudiyeh are among the places that are in an unfavorable situation compared to many urban areas of Tehran in terms of development level, wealth indicators, urban services and living facilities. Therefore, the development of tourism and recreational activities in this area will not only help to increase the urban living facilities for the deprived residents, but it will be very effective in terms of attracting investment and increasing local job creation platforms and infrastructure development. The general purpose of this research is to plan for the development of tourism and recreational activities in Mesgarabad or Narjes Khatun resort, which has been collected in the form of documents. This research is classified as applied research. The obtained results show that today despite having high potential as a resort, there is still a need for planning to create many infrastructures in the field of water supply, electricity, transportation network, parking, providing more access and entry and exit, resolving conflicts with Surrounding properties include fencing, further strengthening of existing dune mounds, recreational facilities

    Keywords: Pirashhari Amusement Park, Park Design, Welfare Facilities, Leisure Time, Mesgarabad (Narjes Khatun)
  • برزین ضرغامی، ارسطو یاری حصار*، خدیجه ابراهیمی

    بسیاری از برنامه ریزان و سیاستگذاران توسعه از فعالیت های گردشگری به عنوان رکن اصلی توسعه پایدار یاد می کنند. این در حالیست که رویکرد چرخه تکامل حیات مقاصد گردشگری می تواند چارچوب مناسبی را به منظور درک مناسبات حاکم بر فعالیت های مقاصد گردشگری و برنامه ریزی تحول آنها به منظور نیل به گردشگری پایدار فراهم نماید. این پژوهش می کوشد ضمن معرفی مدل تلفیقی آلن-باتلر (چرخه حیات گردشگری پایدار)، روستاهای هدف گردشگری استان آذربایجان شرقی و اردبیل را از منظر تکامل چرخه حیات گردشگری پایدار مورد ارزیابی قرار دهد. این بررسی از نوع مطالعات کاربردی بوده و تجزیه و تحلیل اطلاعات به روش تحلیلی-توصیفی انجام گرفته است. و برای تجزیه و تحلیل آنها از مدل چرخه حیات گردشگری آلن باتلر استفاده شده است. حجم جامعه نمونه در این تحقیق تعداد 176 خانوار برآورد شده است و گزینش جامعه میزبان برای پرسشگری با روش تصادفی سیستماتیک و گزینش جامعه گردشگر و بازدیدکننده به روش تصادفی ساده می باشد.. نتایج این بررسی نشان می دهد که مقاصد هدف گردشگری غالبا در مراحل اولیه سیکل گردشگری قرار گرفته اندو هنوز با ویژگی های مقاصد دارای ثبات و پایدار فاصله قابل توجهی دارند. اگرچه دو روستای مقصد اونار و کندوان با روندی بهتر در مرحله توسعه قرار گرفته اند. پیشنهاد اصلی برای روستاهای واقع در مرحله مداخله و درگیری بر مشارکت جامعه محلی و گسترش زیرساختهای گردشگری معطوف شده و برای روستاهای واقع در مرحله توسعه نیز تنوع و ارتقا کیفی خدمات از جمله راهکارهای پیشنهادی است.

    کلید واژگان: چرخه حیات توریسم, مقاصد گردشگری, سنجش پایداری, اردبیل
    Barzin Zarghami, Arastoo Yari Hesar *, Khadijeh Ebrahimi

    Ardabil and East Azarbaijan provinces are among the provinces where a significant part of their population and economy are mixed with villages and villagers, and from this point of view, there are many similarities between their historical, socio-cultural, economic and environmental aspects. The rural areas of these provinces, despite their very high natural, economic, social and cultural capabilities, face widespread deprivation, cultural poverty and rural emigration. Meanwhile, the tourism sector has the necessary potential capacities for rural revitalization in the investigated provinces. It is worth pondering that the planning system governing tourism activities in these provinces lacks a specific approach. For this reason, the main problem of the upcoming research is to identify the place of rural tourism in the target villages of tourism in Ardabil and East Azarbaijan provinces in the life cycle of tourism and develop a suitable methodology for planning their development. The present research has been conducted as a comparative study and in a descriptive-analytical method. The area studied in this research includes the villages of Zenuzagh, Kandavan and Ashtabin in East Azarbaijan province and the villages of Gazaj, Alvars and Oonar in Ardabil province. To determine the sample size, Cochran was used first and the size of the sample population is estimated to be 175 households. The method of selecting data from the local community is systematic random and from tourists randomly.According to the results obtained from this model, the studied villages are in different stages of sustainability. The available information shows that the villages of the study area are at the average sustainability level from the point of view of tourism, and the ecosystem welfare index and the human welfare index are also at an average level.

    Keywords: Touristm Destinations, Rural Tourism, Sustainability Assessment, Battler
  • ارسطو یاری حصار*، مهدی فیض الله پور، ندا کنعانی

    تغییر کاربری اراضی در نتیجه رشد سریع نواحی شهری باعث افزایش دمای سطح زمین در نواحی مرکزی شهر و حومه آن می گردد. بنابراین بررسی دمای سطح زمین در تحلیل نوسانات دمایی و به حداقل رساندن تاثیرات آن، امری حیاتی می باشد. هدف از این تحقیق بررسی اثرات تغییر کاربری اراضی (LULC) بر روی شاخص LST در منطقه آببر و روستای کوهکن با استفاده از تکنیک های ترکیبی سنجش از دور و GIS می باشد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که از سال 2013 تا 2023 زمین کشاورزی با افزایش 72/21 درصدی مواجه شده است این در حالیست که حدود 89/15 درصد از مناطق زمین بایر کاهش یافته و به کاربری زمین کشاورزی تبدیل شده است. همچنین میزان دمای سطح زمین در نواحی مرکزی شهر آببر و روستای کوهکن نسبت به نواحی زراعتی مقادیر بالایی را نشان می دهد. مقادیر LST با شاخص NDVI و NDLI رابطه عکس داشته و با پهنه های ساخته شده یا زمین های بایر دارای رابطه مستقیم می باشد. به عبارتی بین شاخص NDBI و LST همبستگی مثبت برقرار بوده و بین LST با NDVI و NDLI، همبستگی منفی مشاهده شده است. بیشترین همبستگی به میزان 75/0 بین شاخص LST و NDBI در سال 2013 مشاهده شد. کمترین همبستگی به میزان 71/0- نیز بین دو شاخص LST و NDVI در سال 2013 مشاهده شد. کمترین مقادیر R2 نیز به میزان 28/0 متعلق به دو شاخص LST و NDVI در سال 2023 بوده است.

    کلید واژگان: NDBI, NDVI, NDLI, LST, شهر آببر
    Arastoo Yari Hesar *, Mehdi Feyzolahpour, Neda Kanani

    Land use change as a result of the rapid growth of urban areas causes an increase in the temperature of the ground surface in the central areas of the city and its suburbs. Therefore, checking the temperature of the earth's surface is vital in analyzing temperature fluctuations and minimizing its effects. The purpose of this research is to investigate the effects of land use change (LULC) on the LST index in Abbar region and Kohkan village using the combined techniques of remote sensing and GIS. The results of this research show that from 2013 to 2023, agricultural land has increased by 72.21%, while about 89.15% of barren land areas have decreased and turned into agricultural land use. Also, the temperature of the ground surface in the central areas of Abbar city and Kohkan village shows high values compared to the agricultural areas. LST values have an inverse relationship with NDVI and NDLI index and have a direct relationship with built-up areas or barren lands. In other words, there is a positive correlation between NDBI index and LST, and a negative correlation has been observed between LST and NDVI and NDLI. The highest correlation of 0.75 between LST index and NDBI was observed in 2013. The lowest correlation of -0.71 was observed between LST and NDVI in 2013. The lowest R2 values of 0.28 belonged to two LST and NDVI indices in 2023.

    Keywords: NDBI, NDVI, NDLI, LST, Abbar City
  • ارسطو یاری حصار*، برزین ضرغامی، خدیجه ابراهیمی
    هدف

    یکی از چالش های اصلی قرن حاضر در حوزه گردشگری، ارتقاء و توسعه فعالیت های گردشگری و در عین حال حفظ پایداری اکوسیستم های طبیعی و ارتقا شاخص های رفاه انسانی است. کلید دست یابی به این هدف در برقراری تعادل بین دو بخش اکولوژیکی و انسانی است که بدون انجام ارزیابی های جامع و کافی محقق نمی شود. این پژوهش می کوشد مقاصد گردشگری استان های اردبیل و آذربایجان شرقی را از منظر کیفیت رفاه اکوسیستم و رفاه انسانی به عنوان دو رکن اساسی گردشگری پایدار مورد ارزیابی قرار دهد.

    روش پژوهش:

     این بررسی از نوع مطالعات کاربردی بوده و تجزیه و تحلیل اطلاعات به روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است و برای تجزیه و تحلیل آنها از مدل چرخه حیات گردشگری آلن باتلر استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش مشتمل بر روستاهای زنوزق، کندوان و اشتبین در استان آذربایجان شرقی و روستاهای گزج، آلوارس و اونار در استان اردبیل است که مجموعا مشتمل بر 465 خانوار و 1876 نفر جمعیت می باشد. حجم جامعه نمونه در این تحقیق 176 خانوار ست که با روش کوکران برآورد شده است. اطلاعات مورد نیاز با روش میدانی و با استفاده از ابزار پرسشنامه گردآوری شده است. گزینش جامعه میزبان برای پرسشگری با روش تصادفی سیستماتیک و گزینش جامعه گردشگر و بازدیدکننده به روش تصادفی ساده می باشد.

    یافته ها

    نتایج این بررسی نشان  می دهد که رفاه اکوسیستم و انسانی در مقاصد گردشگری غالبا در سطح پایداری متوسط بوده و هنوز با ویژگی های مقاصد دارای ثبات و کاملا پایدار فاصله قابل توجهی دارند و تاکید صرف بر نتایج و درآمدهای اقتصادی باعث غفلت از وجوه طبیعی و انسانی فعالیت های گردشگری در مقاصد مورد مطالعه شده است.

    نتیجه گیری

    نتایج بررسی ها نشان می دهد که شاخص بازدید از مقاصد گردشگری در طول زمان می تواند وضعیت رفاه اکوسیستم و رفاه انسان را در مقاصد بهبود بخشد، در صورتی که روستای کندوان در هر دو منطقه از وضعیت رفاهی بهتری برخوردار باشد. طبیعتا عوامل ثانویه مانند ارتقای سطح آگاهی اجتماعی و تبادل فرهنگی بین جامعه میزبان و جامعه گردشگر و آموزش اجتماعی می تواند در این شرایط موثر باشد، چنانکه در مقاصدی با بازدید کمتر و جایگاه کمتر این شاخص ها، وضعیت متفاوت دیگری را نشان می دهد.

    کلید واژگان: آذربایجان شرقی, اردبیل, رفاه اکوسیستم, رفاه انسانی, مقصدهای گردشگری
    Arastoo Yari Hesar*, Arghami Yari Hesar, Khadijeh Ebrahimi
    Objective

    This research tries to evaluate the tourism destinations of Ardabil and East Azarbaijan provinces from the perspective of the quality of ecosystem welfare and human welfare as two basic pillars of sustainable tourism.

    Methods

    This review is of the type of applied studies and the analysis of information has been done in a descriptive-analytical way, and Alen Butller's tourism life cycle (TLC) model has been used for their analysisThe statistical population of this research consists of the villages of Zenuzagh, Kandavan and Ashtabin in East Azarbaijan province and the villages of Gazaj, Alvars and Onar in Ardabil province, with a total of 465 households and a population of 1876 people. The size of the sample population in this research is 176 households, which was estimated by Cochran's method. The required information has been collected by the field method and using the questionnaire tool. The selection of the host community for questioning is by systematic random method and the selection of the tourist and visitor community is simple by random method.

    Results

    The results of this study show that ecosystem and human well-being in tourism destinations are often at a medium level of sustainability and still have a significant distance from the characteristics of stable and completely sustainable destinations, and the emphasis on economic results and incomes causes neglect of natural and Human tourism activities in the studied destinations.

    Conclusions

    The results of the surveys show that the index of visiting tourist destinations over time can improve the state of ecosystem well-being and human well-being in the destinations, if the village of Kandavan is in a better state of well-being in both the human and natural ecosystem due to the high number of visitors. . Naturally, secondary factors such as improving the level of social awareness and cultural exchange between the host community and the tourist community and social education can be effective in this situation, as in destinations with fewer visits and a lower position of these indicators, it shows another different situation.

    Keywords: East Azerbaijan, Ardabil, Ecosystem Welfare, Human Welfare, Tourist Destinations
  • ارسطو یاری حصار *، بهرام ایمانی، سعید زنگنه شهرکی، آرزو مرادی، برزین ضرغامی

    پژوهش حاضر میکوشد با استفاده از مدل تلفیقی پرسکات آلن و باتلر (چرخه حیات گردشگری پایدار)، روستاهای هدف گردشگری استان کردستان را از منظر تکامل چرخه حیات گردشگری پایدار مورد ارزیابی قرار دهد. این بررسی از نوع مطالعات توسعه ای بوده و تجزیه و تحلیل اطلاعات به روش تحلیلی-توصیفی انجام گرفته است. برای سنجش جایگاه مقاصد گردشگری مورد مطالعه در چرخه تکاملی گردشگری پایدار از مدل تلفیقی STLC استفاده شده است. حجم جامعه نمونه در این تحقیق برابر 356 نفر است که با استفاده از فرمول کوکران برآورد شده است. روش انتخاب جامعه نمونه به صورت تصادفی می باشد. نتایج این بررسی نشان می دهد که اغلب روستاهای مورد مطالعه (هفتاش، مجسه، قمچقای، دولاو، نران، میانه، سلین، پارسانیان و کانی سانان) در مراحل مداخله و درگیری یا شروع توسعه از مراحل چرخه حیات گردشگری پایدار قرار گرفته و روستاهای (سبدلو، شوی، نگل، دزلی و نی) در مرحله توسعه از مراحل چرخه حیات گردشگری پایدار و روستاهای نوره و مولان آباد و ینگیجه نیز در مرحله اکتشاف از مراحل چرخه حیات گردشگری پایدارقرار دارند و تا رسیدن به مرحله بلوغ و تثبیت فاصله قابل توجهی وجود داشته و روستاهای بلبر و پالنگان نیز در مرحله تثبیت قرار گرفته اند. راهبرد اصلی در روستاهای واقع در مرحله مداخله و درگیری بر مشارکت جامعه محلی و گسترش زیرساخت های گردشگری، ب برای روستاهای واقع درمرحله اکتشاف آموزش جامعه محلی و برای روستاهای واقع در مرحله تثبیت و بلوغ کاهش ظرفیت بار اکولوژیک و... راهکارهای پیشنهادی است.

    کلید واژگان: &quot, چرخه حیات گردشگری&quot, گردشگری پایدار&quot, مقاصد گردشگری&quot, کردستان&quot
    arastoo yari hesar*, Bahram Imani, Saeed Zanganeh Shahraki, arezoo moradi, Barzin Zarghami

    The life cycle of tourism destinations in Iran is a relatively new subject that offers a valuable framework for understanding the dynamics of tourist activities and planning their transformation towards sustainable tourism. This study aims to evaluate target villages for tourism development in Kurdistan province using the integrated model of Prescott, Allen, and Butler (Sustainable Tourism Life Cycle - STLC). The evolution of sustainable tourism in these villages is assessed based on the STLC model. The sample size for this research consists of 356 individuals. The survey results indicate that most of the studied villages are in the intervention and conflict stages or at the early stages of development in the sustainable tourism life cycle. The primary strategy recommended for villages in the intervention and conflict stages is community participation and the expansion of tourism infrastructure.

    Keywords: sustainable tourism life cycle, sustainable tourism, tourism destinations, Kurdistan
  • ارسطو یاری حصار*، علی دشتی

    شوراهای اسلامی و شهرداری ها ارکان اصلی اداره شهرها را در ایران تشکیل می دهند. اهمیت و جایگاه شورای اسلامی شهرها به عنوان نهاد سیاستگذار در قوانین فرادست باعث شده تا این شوراها بر فرایندها و عملکرد مدیریت شهری تاثیرات قابل توجهی داشته باشند و به عبارتی عملکرد مدیریت شهری تابعی از تصمیمات و سیاست های مصوب این نهاد باشد. بنابراین ضروریست به منظور آسیب شناسی عملکرد و تدوین راهبردهای رفع آسیب، این نهاد مورد ارزیابی قرار بگیرد. طبیعتا موثرترین ابزار ارزیابی عملکرد شوراها را مصوبات آنها تشکیل می دهند. بر این اساس هدف این تحقیق ارزیابی مصوبات شورای اسلامی شهر تهران در دوره پنجم و تحلیل کمی و کیفی محتوای آنهاست. این تحقیق از نوع تحقیق های تحلیل محتواست. داده های مورد نیاز در این تحقیق به روش های میدانی و اسنادی گردآوری شده است. مهمترین مرجع داده های مورد نیاز را سامانه جامع مصوبات شورای اسلامی شهر تهران تشکیل می دهد. جامعه آماری این تحقیق را تمامی مصوبات شورای دوره پنجم شهر تهران تشکیل می دهد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که شورای اسلامی دوره پنجم شهر تهران اگرچه به لحاظ شاخص های کمی موفقیت و رشد قابل ملاحظه ای را به دست آورده اما بررسی محتوای مصوبات نشان از عدم توفیق این شورا در انجام ماموریت های محوله در قانون تشکیلات، وظایف و اختیارات شوراهای اسلامی است. بخش عمده ای از عملکرد این دوره از شورا را مصوباتی تشکیل می دهند که عملا تاثیر چندانی بر افزایش کیفیت زیست شهری نداشته و فاصله قابل توجهی بین نیازهای شهروندان و محتوای مصوبات شورای شهر تهران وجود دارد. همچنین تمرکز اصلی مصوبات شورا بر موضوعات شهرداری بیشتر از مسائل و موضوعات شهری بوده است. بر این اساس راهکارهای پیشنهادی عبارتند از: تمرکز شورا بر روی موضوعات نظارتی تا قانون گذاری، فاصله گیری از موضوعات سطحی و تئوریک و پرداختن به متصویرات اصلی شهر تهران و ارزیابی میزان عملیاتی شدن مصوبات قبلی شورا.

    کلید واژگان: مصوبات, شورای شهر تهران, شهرداری تهران, طرح, لایحه
    Arastoo Yari Hesar *, Ali Dashti
    Introduction

    Islamic councils and municipalities serve as the foundational pillars of urban governance in Iran. The Islamic Councils of Cities, as policy-making bodies, play a crucial role in shaping urban management processes and performance. The decisions and policies endorsed by these councils significantly influence urban management outcomes. Therefore, it is imperative to evaluate these councils' performance by scrutinizing their resolutions to identify strengths and areas needing improvement. The most effective tool for this evaluation is an analysis of their legislative outputs.During its five terms, the Islamic Council of Tehran has reviewed numerous bills and plans, resulting in a substantial number of resolutions. In its fifth term, the Council passed 878 resolutions across 315 meetings. This research aims to:1. Conduct a quantitative and qualitative evaluation of the resolutions passed by the Tehran Islamic Council in its fifth term.2. Analyze and compare these resolutions with the Law on Organizations, Duties, and Powers of Councils.3. Assess the alignment of these resolutions with the key priorities and issues facing Tehran, as well as the concerns of its citizens.

    Theoretical Framework:

    In a local management system that emphasizes genuine citizen participation, the primary goal is planning by the people, not merely for the people. Urban Islamic councils, as representatives of the populace, embody this participatory approach through their legislative activities. Over the past two decades, there has been a paradigm shift in urban planning and management from prescriptive to participatory approaches. This shift includes moving from a focus on results to an emphasis on processes, from reliance on existing resources to capacity building, and from government-centric solutions to problem-solving methods that leverage civil society initiatives and citizen participation. In this context, the resolutions passed by Islamic councils hold particular significance.

    Methodology

    This research is classified as basic research with a developmental focus, analyzing the resolutions of the Tehran Islamic Council from an evaluative perspective. Data and information were collected through a document-library method, utilizing sources such as the Tehran Islamic Council's approvals department and the comprehensive system of council resolutions. Given that many entries in the approval system contain flaws and omissions, a compliance method was employed to correct these issues by cross-referencing each resolution individually and extracting the missing information. Moreover, due to the nature of the research—which involves the critique and evaluation of the content of the council's resolutions in its fifth term—a content analysis approach was used.

    Results and Discussion

    The findings reveal that 68.1% of the fifth term council's resolutions were bills, while only 31% were plans. This suggests that more than two-thirds of the council's legislative efforts were directed towards municipal bills, leaving limited time for council members to develop and propose reformative or developmental plans. Furthermore, 93.6% of the resolutions were categorized as standard, 4.6% as urgent, and only 1.7% as highly urgent.

    Conclusion

    The results of this research indicate that the fifth term of the Tehran City Council may be considered one of the weakest in terms of its contributions to urban governance. The content and thematic analysis of the resolutions suggest that:1. A significant portion of the council's time was consumed by internal municipal matters, with few resolutions addressing urban issues, citizen concerns, or current challenges facing Tehran.2. Many of the council's resolutions involved minor amendments to existing legislation, rather than introducing new initiatives.3. The number of resolutions aimed at facilitating urban development and growth was notably limited4. The fifth term of the Tehran council was characterized by a focus on theoretical and software-related issues, with minimal emphasis on practical, hardware-related activities.5. Key provisions of the Law on Organizations, Duties, and Powers of Councils were frequently disregarded or invalidated.6. The council failed to address urban problem-solving effectively, with no significant new urban issues or innovative solutions emerging during this term.

    Keywords: Regulation, Islamic Council Of Tehran, Municipality, Bill, Plan
  • ارسطو یاری حصار*، سعید زنگنه شهرکی، اصغر پاشازاده، شیوا فتاحی

    امروزه در پی مشکلات ناشی از رشد و تحول سریع شهرها؛ تهیه و اجرای طرح های شهری مورد تاکید است. طرحی هایی که در اکثر موارد نتوانستند در مسیر توسعه برنامه ریزی شده شهرها به رغم برخی جنبه های مثبت، موفق عمل کنند. طرح-های توسعه شهر تهران، بویژه برنامه های پنجساله آن (به عنوان نمونه مطالعاتی این تحقیق) نیز از این قاعده مستثنی نیست. یکی از اقداماتی که می تواند در جریان اصلاح روندهای نادرست و مشکلات برنامه های توسعه شهری مورد توجه قرار گیرد، آسیب شناسی طرح ها و برنامه های توسعه شهری است از همین رو، هدف اصلی این پژوهش آسیب شناسی فرایند تهیه، تصویب، اجرا و نظارت برنامه های پنجساله شهر تهران با استفاده از الگوی جامع آسیب شناسی (FPSS) است. این پژوهش به لحاظ هدف در زمره پژوهش های کاربردی و به لحاظ ماهیت در زمره پژوهش های توصیفی- تحلیلی قرار دارد. اطلاعات مورد نیاز به روش های اسنادی-کتابخانه ای و میدانی (مصاحبه و پرسشنامه) جمع آوری شده است. در راستای شناسایی آسیب ها با 15 کارشناس مصاحبه شده و از نظرات 43 کارشناس دیگر (به روش انتخابی و گلوله برفی) در قالب پرسشنامه، آسیب ها مورد ارزیابی (درجه اهمیت) قرار گرفته است. نتایج تحقیق بیانگر این امر است که در برنامه های پنجساله اول تا سوم توسعه شهر تهران تعداد 35 آسیب در ادوار مربوطه مشترک بودند. بلحاظ مراحل تدوین بیشترین آسیب مربوط به حوزه های اجرایی و نظارتی بوده و بلحاظ محتوایی نیز آسیب های محتوایی، کارکردی و سیستمی بیش از آسیب های ساختاری و فرایندی بوده است. اتخاذ رویکردها غیر نخبه گرایانه در تدوین برنامه، تدوین نظامات پایش و نظارت سیستماتیک و ارتباط طول و افقی با اسناد و برنامه های فرادست و موازی از جمله پیشنهادات لازم برای بهبود سیستم برنامه های میان مدت توسعه شهر تهران می باشد.

    کلید واژگان: آسیب شناسی, طرح های توسعه شهری, برنامه های پنج ساله, شهر تهران
    Arastoo Yari Hesar *, Saeed Zanganeh, Asghar Pashazadeh, Shiva Fatahi

    Today, following the problems caused by the rapid growth and transformation of cities; The preparation and implementation of urban plans is emphasized. Projects that in most cases could not succeed in the planned development of cities despite some positive aspects. The development plans of Tehran city, especially its five-year plans (as the study sample of this research) are not exempted from this rule. One of the measures that can be taken into consideration in the process of correcting the wrong trends and problems of urban development programs is the pathology of urban development plans and programs. Therefore, the main goal of this research is the pathology of the process Preparing, approving, implementing and monitoring the five-year plans of Tehran using the Comprehensive Pathology Model (FPSS). This research is in the category of applied research in terms of its purpose and descriptive-analytical research in terms of its nature. The required information has been collected by documentary-library and field methods (interview and questionnaire). In order to identify the damages, 15 experts were interviewed and the damages were evaluated (importance level) from the opinions of 43 other experts (in a selective and snowball method) in the form of a questionnaire. The results of the research show that in the first to third five-year development plans of the city of Tehran, 35 damages were common in the respective periods. In terms of drafting stages, the most damage was related to executive and supervisory areas, and in terms of content, content, functional and systemic damages were more than structural and process damages. Adopting non-elitist approaches in developing the program, developing systematic monitoring and supervision systems, and longitudinal and horizontal communication with documents and parallel programs are among the necessary suggestions to improve the system of medium-term development plans of Tehran.

    Keywords: Pathology, Urban Development Plans, Five-Year Plans, Tehran City
  • تحلیل عوامل بازدارنده وپیش برنده توسعه مشارکت زنان روستایی مطالعه موردی:دهستان سردابه بخش مرکزی اردبیل
    بهرام ایمانی*، ارسطو یاری حصار، زیبا روح نواز

    نیل به اهداف توسعه بدون توجه به نقش زنان امری غیرممکن است و زنان روستایی به منزله یکی از کنشگران اصلی در رسیدن به اهداف هزاره، ایفاگر نقش کلیدی هستند. پژوهش حاضر با هدف تحلیل عوامل بازدارنده و پیش برنده توسعه مشارکت زنان روستایی در دهستان سردابه انجام شده است. تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی است و روش بکار رفته در آن، روش ترکیبی با رویکرد متوالی اکتشافی است که از دو رویکرد کیفی و کمی استفاده شده است. در فاز اول، با استفاده از روش کیفی تحلیل محتوای کیفی، داده های گردآوری شده از طریق بررسی منابع موجود و مصاحبه ها، مفاهیم کلیدی از متن یادداشت ها و مصاحبه ها استخراج و طی انجام کدگذاری باز 18 عامل بازدارنده و 17 عامل پیش برنده در قالب سه گروه اصلی عوامل اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و سیاسی شناسایی شدند. سپس در فاز کمی، با استفاده از روش پیمایش؛ شاخص های استخراج شده مورد رتبه بندی و تحلیل قرار گرفتند. تکنیک لازم برای به دست آوردن داده های موردنیاز کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه) است. جامعه آماری پژوهش حاضر، جمعیت زنان 11 روستای دهستان سردابه در بخش مرکزی شهرستان اردبیل با جمعیت 3179 است که برای معین کردن حجم نمونه نیز از فرمول کوکران استفاده گردیده که مطابق این فرمول تعداد نمونه آماری برابر 345 کسب شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری و نرم افزار Lisrel بهره گرفته شد. رتبه بندی بر اساس بار عاملی استاندارد شده نشان داد به ترتیب عامل اجتماعی- فرهنگی با ضریب اثر 95/0، عامل سیاسی با ضریب اثر 92/0 و اقتصادی با ضریب اثر 89/0 مهم ترین عوامل بازدارنده توسعه مشارکت زنان روستایی محسوب می شوند. از نظر عوامل پیش برنده نیز عامل سیاسی با ضریب اثر 94/0 مهم‎‎ترین عامل پیش برنده در توسعه مشارکت زنان روستایی می باشد. عامل اجتماعی فرهنگی با ضریب اثر 90/0 دومین گروه و بعد از آن عوامل اقتصادی با ضریب اثر 86/0 به عنوان عوامل پیش برنده توسعه مشارکت زنان روستایی محسوب می شوند.

    کلید واژگان: مشارکت, توسعه پایدار روستایی, زنان روستایی, اردبیل, دهستان سردابه
    Analysis of Factors Preventing and Promoting the Development of Rural Women's Participation, A Case Study: Sardabe Village, Central Part of Ardabil
    Bahram Imani *, Arastoo Yarihesar, Ziba Rohnavaz

    Achieving development goals is impossible without paying attention to the role of women, and rural women play a key role as one of the main actors in achieving the Millennium Development Goals.The present study was conducted with the aim of analyzing the factors preventing and promoting the development of rural women's participation in Sardaba district. The current research is practical in terms of its purpose, and the method used in it is a combined method with a sequential exploratory approach that uses both qualitative and quantitative approaches. In the first phase, using the qualitative method of qualitative content analysis, the data collected through the review of available sources and interviews, key concepts were extracted from the text of notes and interviews, and during open coding, 18 inhibiting factors and 17 promoting factors were divided into three groups. The main economic, socio-cultural and political factors were identified. Then in the quantitative phase, using the survey method; The extracted indicators were ranked and analyzed. The necessary technique to obtain the required data is library and field (questionnaire). The statistical population of the present study is the population of women in 11 villages of Sardaba village in the central part of Ardabil city with a population of 3179. To determine the sample size, Cochran's formula was used, and according to this formula, the statistical sample number was 345. Structural equation method and Lisrel software were used to analyze the data. The ranking based on the standardized factor load showed that socio-cultural factor with an effect factor of 0.95, political factor with an effect factor of 0.92, and economic factor with an effect factor of 0.89 are the most important factors hindering the development of rural women's participation. In terms of promoting factors, the political factor with an effect factor of 0.94 is the most important promoting factor in the development of rural women's participation. The socio-cultural factor with an effect factor of 0.90 is the second group, followed by the economic factors with an effect factor of 0.86 as factors that promote the development of rural women's participation.

    Keywords: Ardabil, rural women, Sustainable rural development, Participation, Sardabeh rural district
  • ارسطو یاری حصار*، چنور محمدی

    به کارگیری استراتژی های شهرهای خلاق یکی از راهکارهای پیش روی بسیاری از شهرهای امروزی است. شهرهایی که با مشکلاتی در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیست محیطی مواجه اند، می توانند با اولویت قرار دادن عناصر خلاق در عرصه های مختلف، چنین مسایلی را تعدیل دهند. شهر خلاق نه تنها فضایی است که در آن خلاقیت رشد می کند بلکه سازماندهی و مدیریت آن به طور خلاقانه طرح ریزی می گردد. در پژوهش حاضر به سنجش و اولویت بندی مناطق پنج گانه شهر اردبیل بر اساس شاخص های شهر خلاق پرداخته شده است. گردآوری داده ها و اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه) می باشد. جامعه آماری پژوهش مناطق پنج گانه شهر اردبیل می باشد که 385 نفر با روش تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای وزن دهی به شاخص ها از روشی به نام MEREC و برای سنجش و اولویت بندی مناطق از مدل WASPAS استفاده شده است. نتایج بر اساس کل شاخص ها نشان می دهد، منطقه یک با مقدار 539/0 و وضعیت خوب در رتبه اول، منطقه دو با مقدار 537/0 و و ضعیت خوب در رتبه دوم، منطقه سه با مقدار 465/0 و وضعیت متوسط در رتبه سوم، منطقه چهار با مقدار 436/0 و وضعیت متوسط در رتبه چهارم و منطقه پنج با مقدار 425/0 و وضعیت متوسط در رتبه آخر قرار گرفته است.

    کلید واژگان: شهر خلاق, مناطق شهری, شهر اردبیل
    Arastoo Yari hesar*, chnour mohammadi

    Applying strategies of creative cities is one of the ways forward for many cities today. Cities that are facing problems in social, economic, cultural and environmental dimensions can moderate such issues by prioritizing creative elements in different fields. creative city is not only a space where creativity grows, but also its organization and management are planned creatively. In the current research, the assessment and prioritization of the five areas of Ardabil city based on the indicators of the creative city have been discussed. The collection of data and information is in the form of library and field (questionnaire). The statistical population of the research is the five regions of Ardabil city, where 385 people were selected as a statistical sample by simple random method. A method called MEREC has been used to weight the indicators, and the WASPAS model has been used to measure and prioritize regions. The results based on all indicators show that region one with a value of 0.539 and a good condition is in the first place, region two with a value of 0.537 and a good condition is in the second place, region three with a value of 0.465 and the condition The average is in the third place, region four with a value of 0.436 and the average condition is in the fourth place and region five with a value of 0.425 and the average condition is in the last place.

    Keywords: Creative city, urban areas, Ardabil city
  • ارسطو یاری حصار، بهرام ایمانی*، محسن سعیدی
    مقدمه

    جامعه عشایری ایران به عنوان یک واقعیت اجتماعی، بخشی از ساختار تاریخی سیاسی و فرهنگی و عضو فعال از پیکره جامعه ملی است. این در حالی است که بررسی های انجام شده نشان می دهد الگوی معیشت عشایری با بحران مواجه است. در صورتی که این ناپایداری بدلیل عدم برخورداری ادامه یابد، توسعه ملی نیز به خطر خواهد افتاد.

    هدف پژوهش: 

    هدف پژوهش حاضر مطالعه تطبیقی کیفیت معیشت عشایر اسکان یافته در کانون جمعیتی سلین با عشایر کوچنده دهستان قشلاق بخش آبش احمد شهرستان کلیبر می پردازد.

    روش شناسی تحقیق: 

    جامعه آماری پژوهش عشایر کوچ رو و اسکان یافته دهستان قشلاق بخش آبش احمد شهرستان کلیبر می باشد. که جامعه نمونه طبق روش نمونه گیری کوکران برای عشایر کوچ رو 290 نفر و برای عشایر اسکان یافته40 نفر به دست آمد و پرسشنامه ها بصورت تصادفی بین سرپرستان خانوار پخش گردید. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون T تک نمونه ای و همبستگی پیرسون استفاده گردید.

    قلمرو جغرافیایی پژوهش: 

    محدوده ی جغرافیایی پژوهش دهستان قشلاق بخش آبش احمد شهرستان کلیبر می باشد.

    یافته ها و بحث:

     نتایج حاصل از روش T تک نمونه ای نشان داد که کیفیت معیشت عشایر کوچ رو (با میانگین 97/2) کم تر از میانگین نظری (3) و در حد متوسط رو به پایین ارزیابی می شود. همچنین کیفیت معیشت عشایر اسکان یافته (با میانگین 05/3) بالا تر از میانگین نظری (3) و در حد متوسط رو به بالا می باشد.

    نتایج

    نتایج آزمون همبستگی پیرسون نیز نشان رابطه معنادار بین متغیرهای مورد بررسی پژوهش با کیفیت معیشت عشایر کوچ رو و اسکان یافته را نشان داد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان اذعان کرد وضعیت معیشت عشایر اسکان یافته نسبت به عشایر کوچ رو در دهستان قشلاق بخش آبش احمد شهرستان کلیبر در وضعیت مناسبی قرار دارد.

    کلید واژگان: کیفیت معیشت, عشایر کوچ رو, عشایر اسکان یافته, آبش احمد, کلیبر
    Arastoo Yari Hesar, Bahram Imani *, Mohsen Saeidi
    Introduction 

    The nomadic community of Iran as a social reality is part of the historical, political and cultural structure and an active member of the national community. However, studies show that the nomadic livelihood pattern is in crisis. If this instability continues due to lack of enjoyment, national development will also be jeopardized. The statistical population of the study is nomadic and settled nomads of Gheshlagh village, Abesh Ahmad district, Kalibar city.

    Methodology

    The sample population was 290 people according to Cochran sampling method for nomadic tribes and 40 people for settled nomads (Celine) and the questionnaires were randomly distributed among the heads of households. One-way t-test and Pearson correlation were used to analyze the data

    Geographical area of research :

    The geographical scope of the research is Gheshlagh village, Abesh Ahmad district, Kalibar city.

    Results and discussion

    The results of the one-sample T method showed that the quality of life of nomadic tribes (with an average of 2.97) is lower than the theoretical average (3) and is down to average. Also, the quality of livelihood of the settled nomads (with an average of 3.55) is higher than the theoretical average (3) and is on average rising.

    Conclusion

    The results of Pearson correlation test also showed a significant relationship between the studied variables with the quality of life of nomadic and settled nomads. According to the obtained results, it can be acknowledged that the living conditions of the settled nomads compared to the nomadic tribes in Gheshlagh village of Abesh Ahmad district of Kalibar city are in a good conditionConclusion  The results of Pearson correlation test also showed a significant relationship between the studied variables with the quality of life of nomadic and settled nomads. According to the obtained results, it can be acknowledged that the living conditions of the settled nomads compared to the nomadic tribes in Gheshlagh village of Abesh Ahmad district of Kalibar city are in a good condition

    Keywords: quality of livelihood, nomads housing, nomads Celine, Abshahmad
  • ارسطو یاری حصار*، بهرام ایمانی، سمانه سارانی

    از زمانی که کرونا و واژه کووید 19 در ذهن ها وارد شده، زندگی فردی و اجتماعی انسان دچار تغییرات زیادی شده است.  به طوری که مردم برای ادامه روند زندگی با چالش های گوناگونی مواجه شدند و تمام ابعاد زندگی شان تحت تاثیر قرار گرفته است. تغییرات بوجود آمده در دوران کرونایی، باعث بروز سبک های جدیدی از زندگی در میان مردم شده است. پژوهش پیشرو از لحاظ هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی - تحلیلی است. برای تعیین حجم نمونه روستاییان نیز با  استفاده از فرمول کوکران از مجموع  6903 خانوار روستاهای نمونه،  تعداد 362 خانوار به عنوان خانوار نمونه برای تکمیل پرسش نامه محاسبه گردید. برای بررسی اثرات ویروس کووید19 بر سبک زندگی روستاییان مرزی سیستان، طیف گسترده ای از شاخص ها تعیین گردید و برای سنجش میزان اثرات کووید 19 بر سبک زندگی روستاییان مرزی شهرستان زابل، قبل و بعد از شیوع بیماری از روش تحلیل عامل تاییدی مرتبه دوم با استفاده از معادلات ساختاری در نرم افزار AM0S استفاده شد. نتایج نشان می دهد سبک های زندگی در شاخص های رسانه محور، اجتماع محور و معیشتی در قبل از شیوع بیماری کووید-19 در وضعیت کمتر از متوسط قرار داشته و پس از شیوع بیماری در وضعیت بالاتر از متوسط قرار گرفته است.

    کلید واژگان: کرونا, سبک زندگی, سیستان
    Arastoo Yari Hesar*, Bahram Imani, Samaneh Sarani
    Introduction

    The geographical study of the corona virus shows that this virus is like the global cholera disease, whose first homeland was Wuhan (the vast capital of central China's Hubei province) and then it was transferred to other countries. The spread of this virus in a very short period of time has become one of the biggest international challenges after World War II, and examining the economic consequences of the spread of this disease is also very important and necessary for policy making.The Covid-19 virus has been able to change the lifestyle of people in different societies, and people finally changed their activities accordingly (Werf et al, 2021); (Staton et al, 2021) The visual and to some extent auditory consumption pattern has had a special place in the lifestyle of Iranians during the Covid-19 virus (Trabels, 2020). During the days of quarantine, social networks became very popular. People could not visit their family or friends and many of them kept in touch with each other using virtual networks. In fact, the spread of the corona virus has led to the further development of online social life. . Individual isolation and quarantine and the increase in consumption and tendency towards virtual and video entertainment media have intensified in this era (Staton & et al, 2021).

    Methodology

    Leading research is applied in terms of purpose and based on descriptive-analytical nature. The method of collecting data to answer the research questions was library and questionnaire. The tool used in the survey method was a questionnaire. Face validity has been used to determine the reliability and validity of the questionnaire, and the face validity of the research tool was confirmed using the opinions of professors (fifteen people) in the field of rural development and experts in the field of health (ten people)

    Results

    The statistical description of the characteristics of the sample in terms of gender showed that there were 302 men (83.4%) and 60 (16.6%) of them were women. Also, 56.9% of participants were married. The number of 146 people from the studied sample was between 41 and 50 years old, and the highest frequency was 40.3%.

    Discussion

    To evaluate the effects of covid-19 on the lifestyle of the border villagers of Zabol city compared to before and after the disease outbreak, first one-sample T-test was used. The above test was performed at the 95% confidence level. In this regard, according to the 6-spectrum of the items (not at all = 0, very much = 5), the measurement and analysis of the indicators was evaluated at an average level (average 3). The results showed that lifestyles in media-oriented, community-oriented and livelihood indicators were below average before the outbreak of the Covid-19 disease, and after the outbreak of the disease, they were above average. In the health-oriented index of style status. Before the outbreak of the disease, life was below average and after that it was in an almost average state. In the leisure-oriented index, the life style before the outbreak of the disease was in an almost average state and after that it was in an above average state, and in the culture index The axis of lifestyle status changed after the outbreak of the Covid-19 disease and was in a higher than average status. To investigate the existence of differences between lifestyle indicators among the border villagers of Zabol city, before and after the outbreak of the Covid-19 disease, the paired or dependent t-test was used at the 95% confidence or significance level.

    Conclusion

    Limiting communication and face-to-face interactions of people with each other, closing down gatherings, improving the level of personal and public hygiene such as frequent hand washing, using masks and sanitary gloves, maintaining distance from others and observing other protocols. health services, reforming the society's consumption pattern, improving social capital and increasing the level of empathy and social harmony and paying more attention to the lower classes of society, changing the type of entertainment, closing religious centers and holy places, modern social life in the context of virtual space and improving the level media literacy, reduction of air and ground travel traffic, internet shopping and sales, more convergence of family members, The growth of the culture of reading books, watching more series and movies, moving sports from group type to individual type, reducing fashion trends, holding distance education courses and many other such things, many changes. has created in the lifestyle of people. Of course, these changes are relative and are not the same in all societies and for all social strata, and not everyone has been equally affected by these changes.

    Keywords: Corona, lifestyle, Sistan
  • ارسطو یاری حصار*، چنور محمدی
    تنوع ابعاد و پیچیدگی های صنعت گردشگری متناسب با مناطق جغرافیایی، زمینه های ویژه ای برای برنامه ریزی و مدیریت گردشگری می طلبد. گردشگری روستایی در واقع بخشی از بازار گردشگری بوده که می توان آن را ابزار مهمی برای توسعه اقتصادی- اجتماعی و اکولوژیکی جوامع روستایی قلمداد کرد. توسعه گردشگری روستایی می تواند نقش مهمی در تجدید حیات روستاها، ایجاد اشتغال و درآمد برای روستاییان و در نهایت توسعه کشور به طور اعم و توسعه روستایی به طور اخص داشته باشد . هدف پژوهش حاضر واکاوی نقش گردشگری بر توسعه روستاهای هدف گردشگری شهرستان پاوه می باشد. ماهیت پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ روش انجام توصیفی- تحلیلی می باشد. نمونه آماری پژوهش 320 نفر از سرپرستان خانوار پنج روستای هدف گردشگری شهرستان پاوه شامل؛ شمشیر، داریان، خانقاه، دشه و هجیج می باشد. نحوه ی توزیع پرسشنامه در میان سرپرستان خانوار ها تصادفی ساده می باشد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج نشان می دهد گردشگری توانسته در سطح مطلوبی بر در آمد و اشتغال در توسعه روستا تاثیر داشته باشد و در سطح متوسطی بر تحولات فرهنگی، تغییرات کالبدی - فضایی و تعاملات اجتماعی تاثیر داشته است، اما در شاخص زیست محیطی سرپرستان خانوار تاثیر توسعه گردشگری را منفی و کمتر از مطلوبیت عددی ارزیابی کرده اند. اولویت بندی موثرین شاخص ها در تاثیر گردشگری بر توسعه روستاهای هدف گردشگری شهرستان پاوه نشان می دهد؛ شاخص در آمد و اشتغال بیشترین اهمیت را دارد. شاخص تحولات فرهنگی در رتبه دوم، شاخص تغییرات کالبدی - فضایی در رتبه سوم ، شاخص تعاملات اجتماعی در رتبه چهارم و نهایتا شاخص زیست محیطی در رتبه آخر و کم اهمیت ترین می باشد.
    کلید واژگان: گردشگری, توسعه روستایی, روستاهای هدف گردشگری, شهرستان پاوه
    Arastoo Yari Hesar *, Chnour Mohammadi
    The variety of dimensions and complexities of the tourism industry according to the geographical regions require special fields for tourism planning and management. Rural tourism is actually a part of the tourism market, which can beconsidered an important tool for the economic-social and ecological development of rural communities. The development ofruraltourismcan play an important role in revitalizing thevillages, creating employment and income for the villagers, and ultimately the development of the country in general and rural development in particular. The aim of the present research is to analyze the role of tourism on the development of tourism target villages in Paveh city. The nature of the research is applied in terms of purpose and descriptive-analytical in terms of the method. The statistical sample of the research is 320 heads of households in five villages targeted for tourism inPaveh city, including; It isShamshir, Darian, Khanqah, Deshe and Hajij. The method of distribution of the questionnaire among heads of households issimple and random. SPSS softwarewas used for data analysis. The results show that tourism has been able to have a good level of influence on income and employment in the development of the village, and has had a medium level of influence on cultural changes physical-spatial changes and social interactions, However in the environmental index, household heads have evaluated the impact of tourism development as negative and less thanthe numerical desirability. The prioritizationof the most effective indicators in the impact of tourism on the development of tourism target villages in Paveh city shows;The indexof income andemployment is the most important. The index of cultural changes is in the second rank, theindex of physical-spatial changes is in the third rank, the index of social interactions is in thefourthrank of importance and finally the environmental index is in the last and least important rank.
    Keywords: Tourism, Rural development, target villages for tourism, Paveh city
  • ارسطو یاری حصار، ایوب امانی کلاریجانی*

    مطالعه حاضر با هدف تحلیل روابط فضایی میان مفاهیم کیفیت زندگی، سرمایه اجتماعی و کارآفرینی روستایی در شهرستان دزفول انجام شده است. این تحقیق به لحاظ روش شناسی، توصیفی و تحلیلی و نیز از حیث گردآوری داده ها، به طریقه میدانی و پیمایشی صورت پذیرفت. برای بررسی موضوع از بین 238 آبادی دارای سکنه شهرستان دزفول، تعداد 147 مورد روستای هدف بر مبنای فرمول کوکران انتخاب شدند. ابزار اصلی تحقیق، پرسش نامه محقق ساخته است که حاوی 250 متغیر آشکار و 23 متغیر نهان در سازه های سه گانه است. جامعه آماری پژوهش را سرپرستان خانوار روستاهای این شهرستان به تعداد 30032 نفر تشکیل داده که مطابق فرمول کوکران و روش نمونه گیری چندمرحله ای، پرسش نامه ها به طور تصادفی بین 379 نفر از سرپرستان خانوار روستاهای هدف توزیع گردید. در این پژوهش، برای تحلیل روابط زوجی و کلی میان مفاهیم از مدل سازی معادلات ساختاری و جهت بررسی وضعیت روستاهای شهرستان دزفول به لحاظ روابط بین سازه ها، از تکنیک تحلیل رابطه خاکستری و تحلیل فازی استفاده شد. این تحلیل ها در برنامه های SPSS Amos،SmartPLS ،Excel و ArcGIS صورت گرفت. نتایج نشان داد، روابط زوجی مثبت و مستقیم مفاهیم با سطح معناداری کمتر از خطای مفروض 05/0 مورد تایید است. بیشترین سهم روابط سازه ها مربوط به حلقه کیفیت زندگی و سرمایه اجتماعی با ضریب مسیر 949/0 و کمترین سهم مربوط به حلقه کیفیت زندگی و کارآفرینی روستایی با ضریب مسیر 875/0 است. با ترکیب لایه های تحلیل رابطه خاکستری و تحلیل فازی، وضعیت نامناسب نزدیک به دو سوم روستاهای منطقه در جریان روابط کلی مفاهیم پژوهش مشخص شد.

    کلید واژگان: تحلیل روابط فضایی, کیفیت زندگی, سرمایه اجتماعی, کارآفرینی روستایی, دزفول
    Arastoo Yari Hesar, Ayoub Amani Kalarijani *

    The objective of this study is to investigate spatial relationships analysis of the concepts of life quality, social capital, and rural entrepreneurship in Dezful County, which was done through the descriptive and analytical methodology and data collection by field and survey methods. To pursue the issue, 147 target villages were selected based on the Cochran formula from 238 in-habited rural areas in Dezful County. The principal research tool is a researcher-made questionnaire containing 250 manifest variables extracted from 23 latent variables in triple concepts. The statistical population consists of 30,032 household heads in the target villages, and questionnaires were randomly distributed among 379 of them based on Cochran's formula and multi-stage sampling method. The statistical population consists of 30,032 heads of households in the villages of this county. Ques-tionnaires were randomly distributed based on Cochran's formula and multi-stage sampling method among 379 family heads in the target villages in eleven rural districts of this county. In this research, the analysis of pairwise and general relationships between concepts was done through structural equation modeling (SEM) and investigating the situation of the Dezful's villages in relationships between structures utilizing gray relationship analysis (GRA) and fuzzy analysis. The results showed that the paired relationships of the concepts had a significance level lower than the assumed error rate of 0.05 evaluated as direct and positive. The highest and lowest relation-ships of the constructs belong to the relationship between life quality and social capital and the linkage of life quality and rural entrepreneurship with path coefficients of 0.949 and 0.875. Based on the layers combination of GRA and fuzzy analysis, the nearly two-thirds situation of the target villages is inappropriate in the general relationships of research concepts.

    Keywords: Spatial Relationships Analysis, Life Quality, Social capital, Rural Entrepreneurship, Dezful
  • ارسطو یاری حصار*، منصور رحمتی، چنور محمدی

    زندگی پیچیده امروزی ما هر لحظه در حال نو شدن است و خلاقیت و نوآوری ضرورت استمرار زندگی فعال است. انسان برای خلق نشاط در زندگی نیازمند ابتکار است. خلاقیت به عنوان یک هدایت گر اقتصادی برای تولید و اشتغال، تغییرات تکنولوژیکی، نوآوری تجاری، توسعه پایدار شهرهای جهانی و ارتقا میزان میزان رقابت شهرها و کشورهای جهان ضروری است. هدف اصلی پژوهش ارزیابی شاخص های خلاقیت در شهرستان های استان کرمانشاه می باشد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی - تحلیلی و به لحاظ هدف کاربردی است، جامعه آماری آن چهارده شهرستان استان کرمانشاه می باشد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدل های تصمیم گیری چند معیاره (WASPAS، SAR وSAW) و روش ادغام و درصد تغییرا ت استفاده شده است. پس از آنکه رتبه شهرستان ها در سه مد ل,-WASPAS SARو SAW به دست آمد، میزان این سه مدل برای هر شهرستان با یکدیگر ادغام و برای هر شهرستان میانگینی به دست آمده که شهرستان ها را با توجه به نتایج حاصل از روش ادغام رتبه بندی و سطح برخوداری آن ها مشخص می شود. با توجه به نتایج شهرستان برخوردار و نسبتا برخوردار و جود ندارد شهرستان های قصرشیرین، دالاهو، پاوه، هرسین، کرمانشاه، اسلام آباد-غرب، روانسر، کنگاور و سنقر نیمه برخوردار و پنج شهرستان صحنه، گیلانغرب، سرپل ذهاب، ثلاث باباجانی و جوانرود کم برخوردار هستند. مقایسه سه WASPAS، SAR و SAW در روش درصد تغییرات نشان می دهد مدل SAW با 5/9 درصد تغییر کمترین و روش مناسب تری نسبت به سایر مدل ها (SAR و WASPAS) جهت بررسی وضعیت برخورداری شهرستان ها است زیرا نتایج حاصل از این مدل دارای درصد و شدت تغییرات کمتری است.

    کلید واژگان: شاخص های خلاقیت, استان کرمانشاه, ادغام, درصد تغییرات
    Arastoo Yari Hesar *, Mansour Rahmati, Chnour Mohammadi
    Introduction

    Many cities around the world today face many challenges in different urban areas, including job cuts, innovative projects, the expansion of management issues, and partnerships. Factors that have already been formed with the development of cities, transportation, proximity to raw materials are less important. New problems and dilemmas are now on the agenda of cities, which is partly the result of the disappearance of old rhythms abandoned by life and work based on factory and office. But the competition that exists or will exist in the era of globalization between cities is in attracting experts (Hosseini et al., 2016: 210). In fact, the city should be an attractive environment to attract and strengthen talents, innovations and creative ideas, and the creativity of special people such as artists, scientists, writers, ordinary citizens and even dissidents to solve basic problems. The purpose is to use the existence and planning of creative development (Mafi et al., 2018: 34). There is no doubt that a successful urban environment is one that nurtures and attracts talent. A city producing research that is able to add new parts to the economic, cultural and social dimensions of urban management and thus create new opportunities for cities at the national and transnational levels (Nairi, 2017: 13(.Creative areas in urban places play an important role in increasing urban creativity. Places that show the cultural symbols of the city. Maintaining cultural, social, religious and national beliefs as a strong pillar for the development of creative thinking among the city's residents is vital in order to raise the culture of citizenship and the sustainability of urban places. Knowledge of creative city and creative region for city managers, city planners and planners causes their correct and better understanding of city and region, good analysis and providing appropriate solutions to the problems of city and region. Creative cities and regions can be identified by studying the concepts, elements, indicators and strategies of the city and the creative region. By knowing the creative cities and regions, we can have the right plans for the growth and development of the city and region (Zabihidan, 2019 : 105). The purpose of this study is to investigate the status of creativity indicators in the cities of Kermanshah province. And in order to achieve the goals seeks to find answers to the following questions:1. How are the cities of Kermanshah province in terms of creativity indicators compared to each other? 2. What are the most enjoyable and Low enjoyment cities of the province? 3. Which model is a better way to determine the status of cities?

    Methodology

    The present study is applied in terms of purpose. It is also based on the method of work and descriptive-analytical nature. Its statistical population is 14 cities of Kermanshah province. In this research, by using the library method and referring to the documents related to the subject of creativity, the theoretical foundations, literature and scope of the study have been investigated and in order to check the status of creativity indicators, 42 indicators were studied and selected to achieve the desired goal To analyze the information and answer the research questions, multi-criteria decision models (WASPAS SAR and SAW) and the integration method and the percentage of changes have been used to determine which model is better for examining the status of creativity indicators ArcGIS software is also used to display the output results as a map.

    Conclusion

    The positive results of creative development in different cities of the world show the appropriate effectiveness of this new development approach in these cities .In fact, the concept of creative city can be considered as an alternative approach to revitalizing the city and alternative thinking to look at the city. Some say the economy may be important, while others say social welfare is important. But we need to know that the focal point of a creative city is culture, education, atmosphere or creative space. In response to the question, what is the level of creativity of the cities of Kermanshah province in terms of creativity indicators? After the amount of each city was obtained in three models, WASPAS SAR and SAW, they were merged together and an average was obtained for each city, which ranked the cities according to the results of the integration method and their level of enjoyment. Characterized. According to the results of the city, Qasrshirin, Dalahou, Paveh, Harsin, Kermanshah, Islamabad Gharb, Ravansar, Kangavar and Songhor are half-enjoyed and five cities are Sahneh, Gilan-e-Gharb, Sarpol-e-Zahab, Thalas-e-Babajani and Javanrood Low enjoyment.In response to the question, which are the richest and least privileged cities of the province? The results show that there is no prosperous city at all and the most prosperous city is Qasr Shirin with a rate of 0.497 which is in the first rank and the least privileged city is Javanrood with a rate of 0.157 which is in the last rank .Finally, in answer to the question, which model is the better way to determine the status of cities? The SAW model had the lowest change with 9.5% and the WASPAS and SAR models had the highest change with 11.9%. These results show that the SAW model is a better method than other models (SAR and WASPAS) to evaluate the status of cities because the results of this model have a lower percentage and intensity of change. At the end, suggestions for improving the situation of creativity indicators in the city of the province are presented:-Increasing activities related to local arts, creating spaces to increase citizen participation, holding local celebrations and ceremonies in the cities of the province according to their abilities- Supporting handicrafts and indigenous arts, providing appropriate conditions for activities related to urban creativity, focusing on the concept of artistic and cultural creativity in many other areas, including employment, industry, education and ... Utilizing the experiences of cities around the world in the field of creativity, providing and equipping cultural infrastructures, such as cinemas, libraries, theaters, cinemas, etc., training specialists in various fields

    Keywords: Creativity indicators, Kermanshah province, Merge, Percentage of Changes
  • بهرام ایمانی*، ارسطو یاری حصار، حسین حاجبانی

    امروزه سیاست گذاران و برنامه ریزان از گردشگری روستایی به عنوان اهرمی برای توسعه منطقه ای و راه نجات روستاها از مشکلات اجتماعی و اقتصادی یاد می کنند. هدف اصلی این تحقیق، شناسایی موانع یا چالش های پیش روی توسعه گردشگری روستایی در روستاهای بخش مرکزی شهرستان مشگین شهر می باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری شامل 42 روستای بالای 20 خانوار است. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 379 نفر برآورد گردید. جهت تحلیل موضوع از 47 نماگر در 5 شاخص اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی، کالبدی و مدیریتی استفاده گردید. نتایج نشان داد مشارکت ضعیف مردم محلی در امور گردشگری، ریسک پذیر بودن سرمایه گذاری، کمبود مراکز خرید، نبود فضای مناسب برای پارک خودرو، عدم تبلیغات و اطلاع رسانی، نبود مراکز و فعالیت های آموزشی و اقامت کوتاه گردشگران به عنوان ممهترین مشکلات گردشگری در این منطقه شناخته شدند.

    کلید واژگان: موانع و چالش ها, توسعه گردشگری, گردشگری پایدار روستایی, شهرستان مشگین شهر
    Bahram Imani *, Arastoo Yari Hesar, Hosein Hajbani

    Today, policymakers and planners refer to rural tourism as a lever for regional development and a way to save villages from social and economic problems. The main goal of this research is to identify the obstacles or challenges facing the development of rural tourism in the villages of the central part of Meshginshahr. The current research is applied in terms of purpose and descriptive-analytical in nature. The statistical population includes 42 villages with more than 20 households. The sample size was estimated to be 379 people based on Cochran's formula. To analyze the issue, 47 indicators were used in five indicators, namely social, economic, environmental, physical, and managerial. The results showed that the weak participation of local people in tourism affairs, risky investment, lack of shopping centers, lack of suitable space for car parking, lack of advertising and information, lack of educational centers and activities, and short stay of tourists were recognized as the most important problems of tourism in this region.

    Keywords: Obstacles, challenges, tourism development, sustainable rural tourism, Meshginshahr city
  • بهرام ایمانی، ارسطو یاری حصار، صادق عبدی

    امروزه توسعه گردشگری پایدار در نواحی روستایی یکی از راهبردهایی است که در اغلب کشورهای جهان مورد توجه قرار گرفته است. هدف اصلی این تحقیق سنجش ظرفیت پذیری گردشگری روستای وکیل آباد به‌عنوان یک مقصد مهم گردشگری روستایی در شهرستان اردبیل می باشد. جامعه آماری این تحقیق فعالین بخش گردشگری روستا، مردم روستا و متخصصین محلی می باشد. در این خصوص، برای تعیین ظرفیت گردشگری از مدل TCC و جهت سنجش اثرات توسعه گردشگری از آزمون t تک نمونه ای و t مستقل استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که ظرفیت پذیرش موثر روزانه روستای وکیل آباد در حالت متمرکز برابر با 18924 نفر و در حالت گسترده برابر با 63351 نفر می باشد. همچنین توسعه گردشگری روستا از نظر روستاییان و متخصصین محلی، اثرات مثبت و منفی زیادی را در پی داشته است. نظرات آنها در خصوص اثرات گردشگری و ظرفیت تحمل روستای وکیل آباد از نظر متغیرهای مربوط به ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی، تفاوت معناداری با یکدیگر ندارد.

    کلید واژگان: ظرفیت پذیرش, گردشگری روستایی, روستای وکیل آباد, شهرستان اردبیل
    Bahram Imani, arastoo yari hesar, sadegh abdi

    Today, the development of sustainable tourism in rural areas is one of the strategies that has been considered in most countries of the world. The main purpose of this study is to assess the tourism potential of Vakilabad village as an important rural tourism destination in Ardabil city. The statistical population of this research is rural tourism activists, villagers and local experts. In this regard, to determine the tourism capacity of the TCC model and to measure the effects of tourism development, one-sample t-test and independent t-test have been used. The results show that the effective daily reception capacity of Vakilabad village in the centralized state is equal to 18924 people and in the wide state is equal to 63351 people. Also, the development of rural tourism has had many positive and negative effects for the villagers and local experts. Their views on the effects of tourism and the tolerance capacity of Vakilabad village are not significantly different in terms of variables related to economic, social and environmental dimensions.

    Keywords: Reception capacity, Rural tourism, Vakilabad village, Ardabil City
  • ساجده دین پرست*، ارسطو یاری

    خشک شدن دریاچه ارومیه باعث ایجاد بحران و مخاطرات اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی در روستاهای پیرامونی استان های آذربایجان شرقی و غربی شده است. پدیده های طبیعی و عامل انسانی نقش مهم و موثری در خشک شدن دریاچه داشته اند بنابراین خشک شدن دریاچه ارومیه می تواند اثرات زیان بار و غیرقابل جبرانی را بر روستاییان، روستاهای پیرامونی دریاچه ارومیه بر جای بگذارد. هدف این پژوهش سنجش پیامدهای خشک شدن دریاچه ارومیه بر روی شاخص های اقتصادی روستاهای پیرامونی(کاهش میزان اشتغال، افزایش فقر، افزایش نرخ بیکاری و کاهش درآمد و کاهش سرمایه گذاری و پس انداز) می باشد. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و داده ها به صورت کتابخانه ای و پیمایشی(پرسشنامه ای)جمع آوری گردیده است. جامعه آماری پژوهش روستاهای پیرامونی استان آذربایجان شرقی و استان آذربایجان غربی مشتمل بر 25648 نفر و 7600 خانوار می باشد. برای محاسبه حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده گردید. هم چنین با استفاده از آلفای کرونباخ پایایی پرسشنامه 83/0 درصد محاسبه گردید. در تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش از نرم افزار Spss23 و از آزمون تی تک نمونه ای استفاده شده است و نتایج حاصل از آزمون تی تک نمونه ای در روستاهای پیرامونی نشان دهنده این است که در میان ابعاد اقتصادی شاخص های افزایش فقر و کاهش میزان اشتغال از بیشترین تاثیر پذیری و هم چنین شاخص های افزایش نرخ بیکاری، کاهش پس انداز و کاهش درآمد از کمترین تاثیرپذیری در مقابل خشک شدن دریاچه ارومیه برخوردار هستند. بنابراین با انجام اقداماتی از جمله ایجاد مکان ها و تفرجگاه ها در کنار دریاچه برای جذب گردشگر و احداث کارخانه تصفیه و بسته بندی نمک دریاچه جهت صادرات به کشورهای دیگر می توان زمینه اشتغال برای ساکنین و جلوگیری از مهاجرت آنان را به عمل آورد. بنابراین با انجام اقداماتی از جمله ایجاد مکان ها و تفرجگاه ها در کنار دریاچه برای جذب گردشگر و احداث کارخانه تصفیه و بسته بندی نمک دریاچه جهت صادرات به کشورهای دیگر می توان زمینه اشتغال برای ساکنین و جلوگیری از مهاجرت آنان را به عمل آورد.

    کلید واژگان: خشک شدن دریاچه ارومیه, روستا, شاخص های اقتصادی, روستاهای پیرامونی دریاچه ارومیه
    Sajedeh Din Parast *, Arastoo Yari Hesar

    The drying up of Lake Urmia has caused crises and social, economic and environmental hazards in the surrounding villages of East and West Azerbaijan provinces. Natural phenomena and human factors have played an important and effective role in the drying of the lake, so the drying of Lake Urmia can have harmful and irreversible effects on the villagers, the villages around Lake Urmia. The purpose of this study is to assess the consequences of the drying of Lake Urmia on the economic indicators of the surrounding villages (reduction of employment, increase of poverty, increase of unemployment and decrease of income and decrease of investment and savings). The method of this research is descriptive-analytical and the data have been collected in the form of library and survey (questionnaire). The statistical population of the study is the surrounding villages of East Azerbaijan and West Azerbaijan provinces, including 25,648 people and 7,600 households. Cochran's formula was used to calculate the sample size. Also, using Cronbach's alpha, the reliability of the questionnaire was calculated to be 0.83%. In analyzing the data of this study, Spss23 software and one-sample t-test were used and the results of one-sample t-test in the surrounding villages show that among the economic dimensions of indicators of increasing poverty and reducing the rate Employment has the highest impact, as well as indicators of rising unemployment, declining savings and declining incomes have the least impact on the drying up of Lake Urmia. Therefore, by taking measures such as creating places and resorts along the lake to attract tourists and building a refinery and packaging of salt in the lake for export to other countries can create employment for residents and prevent their migration. Therefore, by taking measures such as creating places and resorts along the lake to attract tourists and building a refinery and packaging of salt in the lake for export to other countries can create employment for residents and prevent their migration

    Keywords: Drying of Lake Urmia, Village, Economic Indicators, villages around Lake Urmia
  • ارسطو یاری حصار*، سمیرا سعیدی زارنجی، ژیلا فرزانه سادات زارنجی

    معلولیت به منزله پدیده ای زیستی و اجتماعی، واقعیتی است که تمام جوامع، صرف نظر از میزان توسعه یافتگی، اعم از کشورهای صنعتی و غیرصنعتی با آن مواجه هستند. فضاهای عمومی شهری نقش مهمی در برنامه های توسعه مناطق شهری دارند و در فرآیند برنامه ریزی شهری، هنر برنامه ریزی این است که بتواند تعامل و تعادلی بین گروه های ذی نفع ایجاد کند. با توجه به اهمیت موضوع مناسب سازی فضاهای شهری برای معلولان (جسمی_حرکتی و نابینایان) از یک سو و نیز تعداد قابل توجه شهروندان کم توان جسمی و حرکتی در شهر اردبیل از سوی دیگر، پژوهش حاضر با هدف واکاوی و بررسی میزان رضایت مندی معلولان و ارزیابی وضع موجود مناسب سازی بخش مرکزی شهر اردبیل با رویکردی نظام مند، در جهت پاسخ دهی به نیاز این قشر از شهروندان است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی_تحلیلی است. داده های مورد نیاز از طریق روش های میدانی گردآوری شده اند و با استفاده از نرم افزارspss و آزمون های،T تک نمونه ای،t  مستقل و آزمون تحلیل واریانس یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده از پژوهش(آزمونT) نشان می دهد که میزان رضایت مندی معلولان از شاخص های مناسب سازی کمتر از حد متوسط(3) است. نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه نشان می دهد که سطح معنی داری متغیرهای شغل، سن و نوع معلولیت کمتر از 05/.، (000/.) بوده و به لحاظ آماری رابطه معنی داری در سطح 95درصد وجود دارد که نشان دهنده تاثیر متغیرهای مورد بررسی بر میزان رضایت مندی از شاخص های مناسب سازی است. همچنین آزمون  tمستقل گویای اینست که در متغیر جنسیت بین میانگین نظری دو گروه مردان و زنان در خصوص ارزیابی رضایت مندی معلولان از مناسب سازی با توجه به این که سطح معنی داری (000/.) کمتر از 05/. است، رابطه معنی داری بین نظرات دو گروه زن و مرد وجود دارد. نتایج به دست آمده از مطالعه حاکی از آن است که  با توجه به اقدامات صورت گرفته به منظور مناسب سازی بخش مرکزی شهر اردبیل، شرایط کالبدی، اجتماعی_اقتصادی، وضعیت مبلمان شهری و مدیریت کنونی قادر به رفع نیازهای معلولان به شکل شایسته نیست.

    کلید واژگان: مناسب سازی, فضای شهری, معلولان, کم توان جسمی, شهر اردبیل
    Arastoo Yari Hesar *, Samira Saeidi Zarangi, Zhila Farzane Sadat Zaranji

    Individuals’ characteristics and those of age, sex, and social groups should help provide a safe, healthy, sustainable, and attractive environment that can properly respond to the different needs of all groups in the community. The population of the disabled, including people with physical and mobility disabilities, is among those who are deprived of ordinary lives, and the social planning system has led them to physical and social seclusion. All around the world, people with physical and mobility disabilities constitute a significant part of the population who, like other people, should be able to move around the city to satisfy their needs, strive, and not be deprived of their right to live a social life. It is a necessity for the development of the society to adapt urban spaces in order to provide all individuals and segments of the society with equal opportunities to move around the city and access all urban spaces. According to Article 5 of the Charter of Civil Rights of the Iranian Government, all the disabled and the elderly hold the right to benefit from medical and rehabilitation facilities for recovery or empowerment to be able to live independently and participate in different aspects of life. The research population included 4430 disabled people (physically disabled, blind, or partially sighted) in the city of Ardabil, Iran. Sample size was estimated to be 354 using Cochran’s formula, and a questionnaire was distributed among as many disabled participants and filled out. Interview methods were used for the blind and visually impaired who were not able to fill out the questionnaire. The sampling method employed in the study was simple random sampling, and data analysis was performed in SPSS using one-sample t-test and analysis of variance. As members of the society, the disabled have rights and entitlements that must be taken into account. One such issue concerns the design and adaptation of urban spaces for this group. If a disabled citizen is unable to access the places he needs to visit due to inappropriate urban spaces, he will be faced with many problems and barriers. The results of this study demonstrated that the physical zone of ​​Ardabil, sidewalks, and construction equipment could not be used by the disabled. Urban administrators and officials have tried to adapt urban spaces by observing relevant principles in the central part of the city. On average, the status of the indicators was better in the group with physical and mobility impairment than in the blind. For example, the physical and socio-economic indicators exhibited higher averages in the group with physical and mobility impairment than in the blind. Although there were employment restrictions in both groups, they were more common among the blind and visually impaired. Furthermore, higher transportation costs were imposed on the blind and visually impaired than on those with physical and mobility disabilities. Despite the measures taken to adapt the environment for the active presence of the physically disabled and the blind, it is still impossible in the current socio-economic and physical conditions to adequately meet the needs of the disabled. Moreover, the urban management authorities in Ardabil have not formulated a clear plan for adaptation of urban spaces, and have therefore failed to exhibit acceptable performance in the field.

    Keywords: Adaptation, Urban Space, Disabled, Physically Disabled, Ardabil
  • بهرام ایمانی*، ارسطو یاری حصار، زبیده ویسی

    هدف این پژوهش بررسی و ارزیابی تاثیر کارآفرینی روستایی در توسعه مناطق روستایی  است. روش انجام پژوهش نیز توصیفی - تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است، برای تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Spss از آزمون های همبستگی پیرسون،رگرسیون چند متغیره و آزمون خی دو استفاده شد. پایایی پرسشنامه به کمک ضریب آلفای کرونباخ محاسبه گردید که بیانگر پایایی مطلوب می باشد. جامعه آماری تحقیق ساکنان روستاهای محدوده مورد مطالعه است که با استفاده از فرمول کوکران 378 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و از میان روستاهای دارای سکنه بر حسب نمونه گیری تصادفی سیستماتیک 12 روستا به عنوان نمونه انتخاب شدند. یافته های بدست آمده نشان می دهد رشد کارفرینی در زمینه نهادی - کالبدی ، زیر ساختی و اقتصادی به ترتیب بیشترین تاثیر در توسعه روستایی دارند و همچنین کارآفرینی موجب بهبود یافتن جایگاه اجتماعی زنان روستایی و مهم ترین مشکل محدوده مورد مطالعه در حیطه کارآفرینی در زمینه زیست محیطی می باشد که شاخص کمبود رشد در این زمینه را نیز شامل می شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد که کارآفرینی با اثرگذاری مثبت منجر به تقویت فرهنگ و هویت ملی، تنوع بخشی به محصولات و فعالیت های کشاورزی، صنعتی و خدماتی روستایی محدوده مورد مطالعه شده و حفظ جمعیت با کمترین آسیب رسانی به محیط روستایی می باشد در نتیجه سبب توسعه و پیشرفت روستایی در سطح محلی و ملی می گردد،

    کلید واژگان: کارآفرینی روستایی, توسعه روستایی, شهر پاوه
    Bahram Imani *, Arastoo Yari Hesar, Zobeydeh Veysi

    The purpose of this study was to investigate and evaluate the impact of rural entrepreneurship on rural development. The research method is descriptive-analytical and the method of data collection is library and field study. Data were analyzed by SPSS software using Pearson correlation, multivariate regression and chi-square test. The reliability of the questionnaire was calculated using Cronbach's alpha coefficient which indicates desirable reliability. The statistical population of the study is the inhabitants of the villages of the study area, using the Cochran formula 378 people were selected as the sample and from the inhabited villages based on systematic random sampling 12 villages were selected as sample. Findings show that entrepreneurial growth in institutional - physical, infrastructural and economic fields have the most impact on rural development respectively and entrepreneurship improves social status of rural women and the most important problem of study area in the field of environmental entrepreneurship. It is an environment that also includes the index of growth deficiency in this area. The results of this study show that entrepreneurship with positive impact leads to strengthening of national culture and identity, diversification of agricultural, industrial and rural products and services of the study area and preserving the population with the least damage to the rural environment. It promotes rural development at the local and national level, so it is best to consider entrepreneurship in rural development and regard it as the most basic and least costly strategy of rural development and employment.

    Keywords: Rural Entrepreneurship, Rural development, Paveh County
  • ارسطو یاری حصار*، محمدحسن یزدانی، اصغر پاشازاده

    امروزه یکی از مهمترین تهدیدات جامعه بشری مربوط به جرایم انسانی به ویژه سرقت اموال است. عوامل گوناگونی زمینه ساز بروز سرقت هستند که عامل زمان و مکان از مهمترین عوامل بوده و ضرورت دارد در این خصوص تحقیقات علمی صورت بگیرد. در همین راستا، تحقیق حاضر به دنبال بررسی زمان و مکان بروز سرقت های شهر اردبیل است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، پژوهشی کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها پژوهشی توصیفی_تحلیلی محسوب می شود و جامعه آماری آن شامل کلیه سارقان که در نیمه نخست سال 1396 در زندان اردبیل دوران محکومیت خود را می گذرانند، است که به روش تمام شماری از همه 233 نفر پرسشنامه تکمیل شده است. برای تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از آزمون های آماری خی دو، کرامز در قالب نرم افزار SPSS برای آزمون فرضیات تحقیق و از نرم افزار ArcGIS  برای نمایش گرافیکی توزیع محل سکونت و محل وقوع سرقت استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که سرقت ها اکثرا از طرف افراد متعاد، سابقه دار و دارای مشکل مالی، در فصل تابستان (به ویژه شهریورماه)، در طول شب و آخر هفته و در بافت های تازه ساخت و مرفه نشین رخ داده و با توجه به مشابهت بالا بین محل سکونت و محل وقوع سرقت (مشابهت 5/44 درصدی در بافت تازه ساخت، 3/33 درصدی در بافت ارگانیک، 8/43 درصدی در بافت حاشیه ای، 8/44 درصدی در بافت میانی و 25 درصدی در بافت روستاهای ادغامی) می توان گفت که بین محل سکونت و محل وقوع سرقت رابطه معنی داری در سطح آماری 95 درصد وجود دارد. نهایتا اینگونه نتیجه گیری می شود که سرقت های شهر اردبیل در زمان و مکان خاصی رخ می دهند و در این خصوص پیشنهادهایی برای پیشگیری و کاهش سرقت ارایه شده است.

    کلید واژگان: جرایم سرقت, مکان سرقت, زمان سرقت, زندانی, شهر اردبیل
    Arastoo Yari Hesar *, Mohammadhasan Yazdani, Asghar Pashazadeh

    Introduction Robbery is a behavioral and social deviation that has been regarded as a crime and negative, abnormal behavior almost regardless of when and where it has been committed. It is one of the oldest human crimes, observed in various forms in different societies. It is a phenomenon of great importance that disturbs the individual’s and society’s security in both financial and physical terms. Since robbery can take place in particular time and location ranges, the main aim of the current research was to identify factors effective on the time and location of committing the crime in the city of Ardabil, Iran, and the researcher sought to provide an answer to the basic question of when and where robbery is committed in Ardabil. Methodology This was an applied descriptive-analytical study in terms of aim and data collection methodology. The research population included all the robbers serving their sentences at Ardabil jail in Spring and Summer 2017, all 233 of whom filled out questionnaires based on the complete enumeration method. Data collection was carried out through documentary analysis and field elicitation (using a questionnaire). SPSS was used for description and analysis of the data and examination of the hypotheses in accordance with the scales of measurement of the research variables. Thus, the chi-square test was used for investigation of the frequency distributions of the temporal and spatial variables, and Kramers’ test for the relationship between robber’s place of residence and crime scene. The ArcGIS software was also used for analysis of the dispersion of robber’s place of residence and crime scene. Results Place of residence and crime scene were found to be dispersed for most robbers serving their sentences at Ardabil jail. However, the highest frequency of place of residence was observed for the northwestern part, including the suburban area (northwest) and the semi-organic area (central part). As for crime scene, the highest frequency concerned the central part and the newly-constructed area (newly-constructed neighborhoods located in the central part). Given the great similarity between robber’s place of residence and crime scene based on Kramers’ test results, it could be stated that there was a significant relationship between the two variables. Moreover, the chi-square test results demonstrated that most of the robberies had been committed in summer (September), during the night, on the weekend, and by the drug addict with criminal records and financial problems. Conclusion Statistical tests and dispersion maps were used in this research for investigation of the times and locations of committing robbery. It could be concluded based on the findings that the crime was committed at particular times; that is, temporal conditions were effective on the occurrence of robbery. Most of the robberies had taken place in newly-constructed, wealthy areas. In fact, the commitment of robbery followed a particular dispersion pattern in spatial terms, and there was similarity and accordance between robber’s place of residence and crime scene, as evidenced by the observations, hence the significant relationship between the two variables.

    Keywords: Robbery, Robbery scene, Robbery time, Prisoner, Ardabil
  • محمد حسن یزدانی*، ژیلا فرزانه سادات زارنجی، ارسطو یاری حصار
    از جمله مهم ترین بازتاب های شهرنشینی معاصر، پیدایش و گسترش محله های آسیب پذیر (سکونتگاه های غیررسمی) در مرکز یا پیرامون شهرهاست. این سکونتگاه ها را می توان بخش های فراموش شده و برنامه ریزی نشده ای در مقایسه با سایر سکونتگاه های شهری دانست که از نظر پایداری بسیار شکننده هستند. لازمه سنجش پایداری بررسی ابعاد چهارگانه پایداری (اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی) به صورت سیستماتیک است؛ از این رو هدف پژوهش کاربردی و توصیفی-تحلیلی حاضر واکاوی و سطح بندی وضعیت پایداری سکونتگاه های غیررسمی شهر اردبیل با تکیه بر معیارهای پایداری محله ای و اولویت بندی آن ها برای برنامه ریزی آتی است. اطلاعات مورد نیاز به کمک مطالعات کتابخانه ای-اسنادی و روش های میدانی گردآوری شده اند. جامعه آماری نیز محله های پانزده گانه سکونتگاه های غیررسمی شهر اردبیل است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای Excel و SPSS استفاده شد و با بهره گیری از مدل بارومتر پایداری سطوح پایداری محله های هدف در چهار بعد (اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی) تعیین شد. همچنین نقشه ها برای بازنمایی بهتر، به کمک نرم افزار Arcgis ترسیم شدند. براساس نتایج اجرای مدل مزبور، محله سلمان آباد با امتیاز 501/0 از پایداری متوسط برخوردار بود. پس از آن محله کاظم آباد (344/0) و اسلام آباد (300/0) در وضعیت ناپایداری بالقوه و سایر محله های هدف در وضعیت ناپایدار قرار دارند. درمجموع محله های هدف از نظر میانگین کل رفاه اکوسیستم (231/0) و رفاه انسانی (249/0) در سطح بسیار پایینی قرار دارند؛ بنابراین با توجه به شرایط ناپایداری سکونتگاه های غیررسمی شهر اردبیل می توان نتیجه گرفت سطح پایداری در این محله ها مناسب نیست؛ از این رو برنامه های توسعه ای متناسب با ضعف ها و قوت های هر محله و براساس سطوح پایداری هریک از این سکونتگاه ها ضروری است.
    کلید واژگان: بارومتر پایداری, سطح ناپایداری, سکونتگاه های غیررسمی شهر اردبیل, سنجش پایداری
    Mohammad Hasan Yazdani *, Zhila Farzane Sadat Zaranji, Arastoo Yari Hesar
    One of the most important reflections of contemporary urbanization is the emergence and spread of harmful neighborhoods in the center or around cities.These settlements can be considered as forgotten and unplanned parts in comparison with other urban settlements, which are highly sustainable in terms of sustainability The aim of this study is to determine the level of stability of informal settlements in Ardebil and prioritize them for future planning. It has been done. The current research is applied in terms of descriptive-analytical method. The required information was collected through library and field studies. The statistical community of the 15 informal settlements in the city of Ardabil.To analyze the data, Excel software and SPSS software were used and using the barometric model, the stability of the stability levels of the target areas was determined and finally maps were mapped for better representation using ArcGIS software.According to the results of the implementation of this model, the Salman Abad area with a score of (0.501) has a moderate sustainability and then the Kazemabad neighborhood (344/0), Islamabad (0.200) in the situation of potential instability and other neighborhoods The goal is in an unstable state.In general, target ecosystems average (0.21l) and human well-being (0.249) are at very low levels in terms of overall target well-being. Therefore, it can be concluded that the level of sustainability in these neighborhoods is not well-suited. Therefore, development plans are appropriate to the strengths and weaknesses of each neighborhood based on the sustainability levels of each of these settlements.
    Keywords: stability measurement, stability barometer, instability level, informal settlements in Ardebil
  • ارسطو یاری حصار، کلثوم یارمحمدی، صغری پورنصرت
    یکی از قدیمی ترین اشکال گردشگری سلامت، گردشگری اسپا (SPA) است که به معنی «سلامتی از طریق آب» است و ارائه دهنده خدمات و ارزش هایی هم چون بهبود سلامتی، حفاظت و بهبود در برابر بیماری ها می باشد. این نوع گردشگری در دهه های اخیر به دلیل در برگرفتن مولفه های سلامت و رفاه افراد و نیز مزایای اقتصادی و اشتغال زایی، موردتوجه و استقبال بسیاری از کشورها قرارگرفته است. شهرستان سرعین در 25 کیلومتری شهر اردبیل به لحاظ دارا بودن آبهای گرم و معدنی شرایط مساعدی را برای توسعه فعالیت های گردشگری اسپا دارد. هدف این پژوهش بررسی ظرفیت های توسعه این شاخه از گردشگری با تاکید بر مزیت های نسبی در زمینه آب درمانی در منطقه سرعین است. نوع تحقیق به لحاظ روش، توصیفی- تحلیلی است که با استفاده از مدل برنامه ریزی استراتژیک و تکنیک QSPM به شناسایی و اولویت بندی راهبردهای موثر در توسعه قابلیت های گردشگری سلامت پرداخته شده است. به منظور تعیین حجم نمونه از روش جدول مورگان استفاده شده است. حجم جامعه نمونه در این پژوهش مشتمل بر 300 نفر است که دو گروه گردشگران (150 نفر) و جامعه محلی (150 نفر) را در بر می گیرد. جامعه گردشگران نمونه به شکل تصادفی ساده و جامعه نمونه محلی نیز به دو شیوه انتخابی (صاحبان مشاغل گردشگری اسپا) و تصادفی ساده (ساکنین) گزینش شده اند.
    کلید واژگان: گردشگری, اسپا, آب درمانی, شهر سرعین
    Arastoo Yarihesar, Kolsoom Yarmohammadi, Soghra Poornosrat
    One of the oldest forms of health tourism is spa tourism (the branch of health tourism) which means health by water. in ancient time people used to travel to hot or cold springs in hope of effecting cure for some illness. Even in modern times the therapeutic property of water is being used to treat various health disorders. This type of tourism activity due to such factors include the health and welfare and especially the economic benefits and job creation has been noticed by countries. Sarein in northwest of Iran also is such area having lots of potentials (especially in context of hydrothermal water) to developing Spa tourism. The aim of this study is to evaluate the capacity of Spa tourism and the developing strategies for this branch of tourism in Sarein. This city due to different climate and lots of mineral water and springs having favorable conditions to develop of health tourism.The data and information has in this article gathered by documentary and equationary methods. In this research analytical models and QSPM strategic planning techniques have been used to answer the questions and prioritize strategies. Samples determined by using Morgan table. The volume of samples is 80 including 40 tourists and arrivals and easer 40 person in local communities.The results of this research shows that advertising, developing of residential and accommodation infrastructures and services especially by corporate of private sectors, improving communication and transportation system and attracting foreign investment are such emergency strategies to developing health tourism in sarein.
    Keywords: Spa, tourism, Mineral Water, Sarein
  • ارسطو یاری حصار، محمدحسین بوچانی، زهرا محمدی
    هدف
    هدف از این مطالعه، ارزیابی تاثیر شهرک های صنعتی البرز در استان قزوین بر میزان پایداری روستاهای پیرامونی آن و همچنین، ارزیابی تاثیر فاصله از شهرک صنعتی بر پایداری شاخص های توسعه روستایی می باشد.
    روش
    این تحقیق از نوع علی-هم بستگی و روش تحقیق نیز توصیفی– تحلیلی بوده و برای جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسش نامه استفاده شده است. جامعه آماری مورد مطالعه شامل روستاهای بخش مرکزی شهرستان البرز می باشد که طبق سرشماری 1390 در مجموع دارای 15907 نفر است و جامعه نمونه طبق فرمول کوکران 317 نفر برآورد شده است. انتخاب جامعه نمونه جهت تکمیل پرسش نامه های میدانی به روش تصادفی سیستماتیک بوده است و تعداد نمونه ها نیز به روش طبقه ای و بر مبنای نسبت جمعیت توزیع شده است.
    یافته ها
    نتایج تحقیق نشان می دهد تاثیرات شهرک صنعتی بر روستاهای پیرامونی خود در سطح متوسطی قرار دارد و این پیامدها در ابعاد مختلف با هم هم سو نیستند. همچنین، با فاصله از شهرک صنعتی البرز از میزان پایداری روستاها در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و کالبدی کاسته و بر میزان پایداری های زیست محیطی افزوده می شود.
    محدودیت ها: عدم امکان دسترسی به داده های اقتصادی و زیست محیطی، عدم همکاری مدیریت شهرک صنعتی البرز
    راهکارهای عملی: با توجه به نتایج تحقیق تهیه طرح های لازم در چهارچوب طرح های سامان دهی زیست محیطی و کالبدی، استقرار صنایع مرتبط با تولیدات روستاهای منطقه در شهرک صنعتی البرز و جذب نیروهای متخصص بومی می تواند بر تاثیرات مثبت این شهرک در روستاهای پیرامونی بیفزاید.
    اصالت و ارزش: شهرک های صنعتی ذاتا دارای صنایع شهری هستند؛ اما پیامدهای قابل توجهی بر تحولات توسعه نواحی روستایی پیرامونی خود می گذارند. از این رو، واجد بررسی و اهمیت هستند؛ علاوه بر آن، به کارگیری روش سنجش پایداری پرسکات آلن برای ارزیابی میزان تاثیرات شهرک صنعتی در شاخص های توسعه روستایی نیز جزء نوآوری های این مقاله می باشد.
    کلید واژگان: شهرک های صنعتی, ارزیابی توسعه پایدار, پایداری روستایی, مدل پرسکات آلن, البرز
    Arastoo Yarihesar, Mohammad Hosien Bouchani, Zahra Mohammadi
    1.
    Introduction
    The establishment of industrial towns in Iran has been along with an emphasis on the global efforts to apply local potentials as well as paving the way for the regional development. The initial efforts in Iran to establish industrial areas began in 1933 in Karaj. In this framework, Alborz Industrial City which was started in 1967 around the village of Alvand in a 900-acre area followed two main goals: "industrial decentralization from Tehran" and "development of Qazvin as a separation area between Tehran and western as well as eastern areas". With these changes, the village of Alvand has turned to a town in 1361 and the villages around it started getting developed. Finally, in 2004 this area was recognized as a town around Qazvin. The development of the Alborz Industrial City during the last years has affected the mobility and sustainability of the adjacent villages. The longitudinal as well as the population development of this city is a prominent example of this issue. It is expected that this developmental process influences the features of adjacent villages. Therefore, we can evaluate the influence of this city on the sustainability of the features of development of adjacent villages through a reliable as well as novel technique. This is why in this research we have tried to apply Prescott Allen method to analyze the issue and answer the following questions: what is the level of sustainability of the villages adjacent to Alborz Industrial City? Do these features and the various aspects of sustainability in the adjacent villages go on the same direction? Is there a significant relationship between the distant of the adjacent villages of Alborz Industrial City and the level of sustainability of these villages being studied?
    2. THEORETICAL FRAMEWORK: Nowadays, the issue of sustainability is the most significant issue in all activities and the plans of rural development. The notion of sustainability in the framework of this research reveals the balance and mobility of rural residential areas related to the ecological-natural, social-cultural and contextual-spacial structures. It seems that the development of industry guarantees the sustainability of the areas adjacent to it through time-spacial processes. Instead of focusing on just the economical aspect, the sustainable development designs a philosophy of social as well as environmental aspects in an economic viewpoint and monitors it in the atmosphere around it. In fact, the simultaneous function of these three aspects lead to welfare, poverty uproot and everyone's exposure to good life as well as development of the future generation's exposure to the environmental resources available in the rural areas. Reaching these goals also requires some changes and corrections in the rural industrial planning such as industrial cities and industrial areas as well as the evaluation of various aspects of sustainable development.
    3.
    Methodology
    The present research is fundamental in terms of goal and scientific in terms of method. In this research, questionnaires have been used to gather information from the studying society. The statistical community of the research included the residents of the villages "Piryusefian" and "Nosratabad" in Alvand town. The samples were selected from the local society in a random systematic way. The distribution ratio of the samples in this study was stage-based and based on the population of the villages. Two models of Prescott Allen sustainability barometer and the development features of the sustainability of radar were evaluated in this research. The selected features relevant to the development sustainability included 5 social factors, 4 economic factors, 4 contextual factors and 3 environmental factors. Each of the above-mentioned factors include some sub-factors that consist of 23 social sub-factors, 15 economic sub-factors, 17 environmental sub-factors and 16 contextual sub-factors.
    4.
    Discussion
    The findings show that the expense of households In terms of income and employment, economic well-fare and economic justice, the under studying villages are in an average level of sustainability and in terms of economic stability, they are in a potential instability level. In terms of economic factors, the villages of "Mashaldar" in the district of "Piryusefian" and "Kochar" in the district of "Nosratabad" have got a better level of sustainability and are in an average level of sustainability. In terms of the environment, both districts have got average levels relevant to environmental variation. Generally, in terms of local community, the sustainability of the villages of "Piryusefian" district including "Mashaldar, Ghadimabad, and Piryusefian" are in an instable situation and in terms of society, environment and context, they are in an average level of sustainability. Also the villages of "Nosratabad" district including "Kochar, Kamalabad and Hasnabad" are in an average level of sustainability in terms of economy, environment and context and they are in a potential sustainability level in terms of society. The analysis of the findings reveals significant relationships between sustainability in term of context and sustainability level in term of society. The analysis of the level of sustainability correlational as a dependent variable and the distance as an independent variable demonstrates that as the distant of the studying villages increase from Alborz Industrial City, the level environmental sustainability in the rural areas increases as well. Also by the increase of the distance of the villages from the Alborz Industrial City, the level of economic, social and contextual sustainability decreases
    5.
    Conclusion
    The findings of this research reveal that those villages closer to Alborz Industrial City are more sustainable in all aspects except environmental one. Also this study showed that being close to Alborz Industrial City has not led to the fall of environmental sustainability features critically. According to the analyses and findings, in seems critical to find efficient solutions in order to prevent turning useful agricultural lands to industrial and non-agricultural ones in the framework of providing a complete plan or establishment of centralized rural residential areas. Also according to the low number of industries and factories work based on the products produced in the adjacent villages, the presence of this city has not yet led to the complete or high sustainability of the economic features among the resident families.
    Keywords: Industrial Cities, sustainable development assessment, rural sustainability, Prescott Alen model, Alborz
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال