به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

hadi alizadeh

  • هادی علیزاده، مصطفی شیخ الطایفه*
    مقدمه

    سیستم اطلاعات بیمارستانی یک سیستم اطلاعاتی یکپارچه و جامعی است که برای مدیریت جنبه های اداری، مالی و بالینی بیمارستان طراحی شده است. این سیستم فرایند پردازش اطلاعات بیماران را با استفاده از زیرسیستم های بکار گرفته شده انجام می دهد. هدف اصلی این سیستم ارتقاء کیفیت مراقبت از بیماران به بهترین شکل ممکن و با استفاده از فناوری های بیسیم و مبتنی بر وب می باشد. سیستم های اطلاعات بیمارستانی هر چه از نظر کیفیت امکانات در درجه بالاتری قرار داشته باشند بهتر می توانند به بیماران خدمات ارائه نمایند. با توجه به این موارد بدیهی است که قدم اول در افزایش کیفیت امکانات درمانی شناخت این امکانات و آشنایی با مزایا و معایب آنها می باشد. این مطالعه با هدف شناسایی و معرفی نقش فناوری های بیسیم بر سیستم های اطلاعاتی بیمارستانی انجام شد.  

    روش کار

    این مطالعه در سال 1400، به صورت مروری نقلی و غیرساختاریافته انجام شد. در این مطالعه، پایگاه های اطلاعاتی ISI، PubMed، Scopus، Google Scholar، MagIran و SID مورد جستجو قرار گرفت.

    یافته ها

    در این مطالعه برخی فناوری های بیسیم مانند کدهای میله ای، صفحات لمسی، مرورگرها، سیستم های تصویربرداری از سند، فناوری های تشخیص/تبدیل گفتار، کارت های همراه، لوح و قلم و فرم های الکترونیکی شناسایی شد.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج این مطالعه، استفاده از فناوری های بیسیم می تواند باعث ارتقاء کیفیت مراقبت و همچنین تسریع امر درمان گردند. در این مطالعه علاوه بر معرفی برخی از این فناوری ها، به مزایا و معایب آنها نیز پرداخته شد تا سیاستگذاران و تصمیم گیران حوزه سلامت، و مدیران درمانی بتوانند با توجه به آن، شرایط و امکانات مناسب را برای مراکز درمانی تحت پوشش خود فراهم سازند.

    کلید واژگان: فناوری اطلاعات, فناوری های بیسیم, سیستم های اطلاعات سلامت, سیستم های اطلاعات بیمارستانی, بیمارستان
    Hadi Alizadeh, Mostafa Sheykhotayefeh*
    Introduction

    The hospital information system is an integrated and comprehensive information system designed to manage the administrative, financial and clinical aspects of the hospital. This system performs the process of processing patients' information using the used subsystems. The main goal of this system is to improve the quality of patient care in the best possible way using wireless and web-based technologies. The higher the hospital information systems are in terms of the quality of the facilities, the better they can provide services to the patients. Considering these cases, it is obvious that the first step in increasing the quality of treatment facilities is to know these facilities and get to know their advantages and disadvantages. This study aimed to identify and introduce the role of wireless technologies on hospital information systems.

    Methods

    This study was conducted in 2021, in the form of a narrative and unstructured review. In this study, ISI, PubMed, Scopus, Google Scholar, MagIran and SID databases were searched.

    Results

    In this study, some wireless technologies such as barcodes, touch screens, browsers, document imaging systems, speech recognition/transformation technologies, mobile cards, tablet and pen, and electronic forms were identified.

    Conclusion

    This study showed the use of wireless technologies can improve the quality of care and expedite the treatment process. In addition to the introduction, some advantages and disadvantages of these technologies will be presented so that healthcare providers and managers can provide appropriate conditions and facilities for their medical centers.

    Keywords: Information Technology, Wireless Technology, Health Information Systems, Hospital Information Systems, Hospital
  • صفیه دامن باغ*، هادی علیزاده

    توسعه شهری مبتنی بر دانش را می توان شکل، رویکرد یا پارادایم جدیدی از توسعه شهری پایدار در عصر دانش در نظر گرفت. هدف پژوهش حاضر شناسایی و تحلیل موانع تحقق توسعه شهری دانش بنیان در شهر اهواز است و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. گردآوری داده ها و اطلاعات پژوهش در خصوص عوامل و موانع تحقق توسعه شهری دانش بنیان در شهر اهواز با استفاده از نظرسنجی از 20 نفر از کارشناسان و متخصصان شامل اساتید دانشگاه ها و مرکزهای پژوهشی و بر اساس روش دلفی صورت گرفته است. در این زمینه چهار بعد اقتصادی، نهادی-برنامه ریزی، اجتماعی- فرهنگی و زیرساختی-تکنولوژی به عنوان موانع اصلی اثرگذار بر عدم دستیابی به توسعه شهری دانش بنیان در شهر اهواز با بهره گیری از مدل سازی تفسیری-ساختاری ISM مورد تحلیل قرارگرفته است. نتایج پژوهش نشان داد که اقتصاد سیاسی متمرکز و سنتی و برخورداری از رویکردهای غیر منعطف و یکجانبه گرایانه در فرایند سیاست گذاری به عنوان تاثیرگذارترین عامل و موانع دیگر اجتماعی و فرهنگی (از جمله عدم تمایل شهروندان برای سهیم نمودن دانش و عدم تلقی دانش به عنوان یک ارزش و...)، موانع اقتصادی (همانند کمبود منابع اقتصادی و سرمایه گذاری محدود در زیرساخت ارتباطات و اطلاعات، عدم حمایت مالی از ایجاد زمینه های کارآفرینی و حمایت از نوآوری، و وجود شکاف طبقاتی از لحاظ سطح درآمد و...) و موانع زیرساختی (عدم دسترسی مناسب به پهنای باند و خدمات ICT، وجود شکاف دیجیتالی و دسترسی نابرابر به زیرساخت های فناوری اطلاعات و ارتباطات، سهم پایین فعالیت های مدرن و دانش پایه در سطح شهر و...) در زمره اثرپذیرترین عوامل محسوب می گردند. بنابراین مانع برنامه ریزی- نهادی جزء مهم ترین موانع دستیابی به توسعه شهری دانش بنیان در شهر اهواز است و در زیرمجموعه این مانع، متغیرهای کلیدی هستند که از قدرت نفوذ بالایی برخوردارند. در نهایت پیشنهادها ارائه شده است

    کلید واژگان: توسعه شهری دانش بنیان, شهر دانشی, مدل سازی ساختاری-تفسیری, شهر اهواز
    Safiyeh Damanbagh *, Hadi Alizadeh

    The research aims to identify and analyze the challenges of knowledge-based urban development in Ahvaz city, using a descriptive-analytical approach. The opinions of 20 experts were utilized to identify the factors and barriers hindering the realization of knowledge-based urban development in Ahvaz city. The ISM interpretive-structural modeling and Mic-Mac software were employed to examine the data on eighteen factors categorized into four dimensions (institutional-planning, economic, social-cultural, and physical) that serve as significant barriers to the implementation of knowledge-based urban development in Ahvaz. The findings revealed that the dominant and traditional political economy, along with rigid and unilateral approaches in policy-making, are the primary influential factors obstructing knowledge-based urban development. Additionally, citizens' reluctance to share knowledge and engage in communication, undervaluing knowledge acquisition and distribution, absence of a collaborative culture for knowledge management, citizen disconnection from current knowledge, underutilization of human capital, inadequate communication between universities and city management organizations for knowledge exchange, limited access to broadband and ICT services, digital divide, and unequal access to information and communication technology infrastructure, are among the key independent variables significantly impacting the city of Ahvaz

    Keywords: Knowledge-based urban development, knowledge city, Structural-interpretive modeling, Ahvaz city
  • هادی علیزاده*، سعید امان پور

    یکی از چالش های نظام حکمرانی فضایی در ایران آشفتگی در فرهنگ سازمانی مبتنی بر هدایتگری در عرصه‏ های تصمیم ‏سازی و تصمیم ‏گیری است. این آشفتگی همواره خود را در بروز تفرق‏های سیاستی برنامه ریزی و کالبدی فضایی در برنامه‏ریزی فضایی این کشور نشان داده است. این پژوهش با هدف تبیین لزوم تغییر پارادایم در فرهنگ هدایتگری نظام حکمرانی فضایی ایران، به صورت گذار از «مدیریت» به سمت «رهبری» انجام شده است. از منظر روش شناختی، پژوهش حاضر با رویکرد پراگماتیستی و با بهره گیری از روش شناسی ترکیبی به صورت مصاحبه‏ای نیمه ساختاریافته در قالب روش دلفی هدفمند، تلاش کرده است تا مدل‏های رهبری را برای نظام حکمرانی فضایی ایران در سه سطح محلی، منطقه ای و ملی شناسایی و پیشنهاد دهد. نتایج به دست آمده نشان می دهد نظام حکمرانی فضایی در ایران برای تغییر پارادایم در فرهنگ هدایتگری در سطح ملی نیازمند گذار به سمت مدل رهبری استراتژیک در فرایند تصمیم سازی و تصمیم گیری است. این پژوهش همچنین برای سطح تصمیم سازی منطقه ای مدل رهبری کاریزماتیک و برای سطح محلی مدل رهبری تحول‏گرایانه را به عنوان مدل های پیشنهادی برای تغییر در فرهنگ هدایتگری نظام حکمرانی فضایی ارائه می دهد. این پژوهش اهمیت تحول در فرهنگ هدایتگری نظام حکمرانی فضایی در ایران را به عنوان یکی از راهکارهای مهم در رسیدن به یکپارچگی و درک اهمیت غلبه بر تفرق‏های عملکردی و سیاستی برنامه ریزی و کالبدی فضایی در فرایند حرکت به سمت دستیابی به آمایش پایدار فضا برجسته می‏کند.

    کلید واژگان: ایران, برنامه ریزی فضایی, رهبری استراتژیک, فرهنگ سازمانی, نظام حکمرانی فضایی
    Hadi Alizadeh *, Saeed Amanpour

    One of the challenges of the space governance system in Iran is the confusion in the organizational culture of guiding in the areas of decision-making and decision-making. This confusion has always shown itself in the emergence of political planning and physical-spatial divisions in the field of spatial planning of the country. To explain the need for a paradigm shift in the culture of guiding Iran's spatial governance system, this research has tried to apply an exploratory approach and a mixed method in the form of a semi-structured interview. In the form of a targeted Delphi method, to identify and propose leadership models for Iran's spatial governance system at three local, regional, and national levels. The obtained results show that the spatial governance system in Iran requires a transition to strategic leadership in the decision-making system to change the paradigm in the guiding culture at the national level. At the regional level, the charismatic leadership model and, at the local level, the transformational leadership model are the proposed models for changing the guiding culture of the aforementioned levels in Iran's spatial governance system. This research shows the importance of transformation in the guiding culture of the space governance system in Iran as one of the most important solutions in achieving integration and understanding the importance of overcoming functional, political-planning and physical-spatial divisions in the process of moving towards sustainable spatial planning.

    Keywords: Spatial governance system, spatial planning, Organizational Culture, Strategic leadership, Iran
  • هادی علیزاده*، سعید امان پور
    برنامه‏ریزی فضایی استراتژیک به عنوان رویکردی برای غلبه بر چالش های مزمن پیش روی آمایش پایدار فضا یعنی تفرق کالبدی فضایی و تفرق سیاستی برنامه ریزی ارائه شده است. با این حال موانع عمده‏ای پیش روی تحقق این رویکرد در ایران وجود دارد که متاثر از نظام حکمرانی و برنامه‏ریزی است. پژوهشگران در پژوهش حاضر با رویکرد اکتشافی و با روش ترکیبی مصاحبه‏ای و دلفی هدفمند تلاش کرده اند موانع عمده پیش روی تحقق برنامه ریزی فضایی استراتژیک در ایران را شناسایی و تشریح کنند. داده‏ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته در قالب روش دلفی هدفمند در دو راند از 25 متخصص گردآوری شد و موانع و مفاهیم وابسته با استفاده از نرم افزار مکس کیودا و ضریب توافقی کندال مورد تایید و استخراج و تشریح قرار گرفت. نتایج حاصل از 405 کد استخراجی نشان داد چهار مانع عمده پیش روی تحقق برنامه‏ریزی فضایی استراتژیک در ایران قرار دارند که عبارت‏اند از: مانع مکانی  جغرافیایی (6 مفهوم تبیین کننده و 26% از کدهای استخراجی)، مانع اقتصاد سیاسی رانتیر (7 مفهوم تبیین کننده و 34% از کدهای استخراجی)، مانع تفرق نهادی (7 مفهوم تبیین کننده و 23% از کدهای استخراجی)، و مانع ساختاری  فضایی (7 مفهوم تبیین کننده و 17% از کدهای استخراجی). پژوهش حاضر اهمیت شناخت و مواجهه صحیح و اقدامات سازنده در برابر چهار مانع یادشده را که منشا اصلی بروز تفرق کالبدی  فضایی و سیاستی  برنامه ریزی در راه تحقق برنامه ریزی فضایی استراتژیک در ایران است را مورد تاکید قرار می دهد.
    کلید واژگان: آمایش پایدار فضا, ایران, برنامه ریزی فضایی استراتژیک, مانع اقتصاد سیاسی رانتیر, مانع مکانی جغرافیایی
    Hadi Alizadeh *, Saeed Amanpour
    Strategic spatial planning is presented as an approach to deal with the chronic challenges facing the sustainable use of space, i.e. the physical-spatial division and the policy-planning division. However, there are major barriers to realizing this approach in Iran, which are affected by its governance and planning system approaches. In this regard, the current research has attempted to identify and explain the major barriers to the realization of strategic spatial planning in Iran with an exploratory approach and a combined interview and targeted Delphi method. The data was collected through a semi-structured interview in the form of a targeted Delphi method in two rounds of 25 experts, and the barriers and related concepts were confirmed, extracted and described using MAXQDA software and Kendall's coefficient of agreement. The results of 405 extracted codes indicated that there are 4 major barriers to the realization of strategic spatial planning in Iran, which are: geographical-spatial barrier (6 explanatory concepts and 26% of the extracted codes), rentier political economy barrier (7 explanatory concepts and 34% of extracted codes), institutional division barrier (7 explanatory concepts and 23% of extracted codes) and structural-spatial division barrier (7 explanatory concepts and 17% of extracted codes). The present study highlights the importance of recognizing and correctly confronting and taking constructive measures against the four mentioned barriers, which are the main sources of physical-spatial and political-planning divisions in the way of realizing strategic spatial planning in Iran.
    Keywords: strategic spatial planning, rentier economic-political barrier, spatial-geographical barrier, sustainable arrangement of space, Iran
  • هادی علیزاده، سهیلا حمیدزاده خیاوی*، کریم حسین زاده دلیر

    درآمد پایدار برای هر سازمان چه در حوزه مسایل شهری و چه در سایر حوزه ها اهمیت زیادی دارد و پایه اساسی برای انجام درست و هدفمند فعالیت های یک ارگان است. از این جهت تلاش مدیران هر سازمان بر آن است تا منابع مشخصی برای بودجه سالانه خود در نظر داشته باشند و در صورت نیاز حتی منابع جایگزینی تعیین و در صورت لزوم از آن استفاده کنند. یکی از عرصه های جایگزین برای تامین درآمدهای پایدار شهری عرصه گردشگری شهری است. بدین منظور در مقاله حاضر به بررسی و شناسایی مولفه های موثر بر تامین درآمدهای پایدار شهری در شهر ارومیه پرداخته شده است. روش تحیقق حاضر پیمایشی بوده و ماهیتا توصیفی - تحلیلی می باشد. جامعه آماری در تحقیق حاضر تمامی کارشناسان و متخصصان در رشته مدیریت شهری، گردشگری شهری و برنامه ریزی شهری که جمعآ 95 نفر می باشند است و نمونه هایی آماری به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده است. در مرحله تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل عاملی و مدل تحلیل شبکه جهت تعیین و شناسایی مولفه های موثر بر تامین درآمدهای پایدار شهری با تاکید بر برندسازی شهری پرداخته شد. نتایج نشان داده است که، مدیریت شهری با توجه به 6 عامل(دسترسی و حمل ونقل، فعالیت رسانه ای و تبلیغات، دسترسی به خدمات شهری و تسهیلات گردشگری و...) می توانند با استفاده از برندسازی شهری در حوزه گردشگری، درآمدهای پایداری را برای شهر و اقتصاد شهری به ارمغان بیاورند.

    کلید واژگان: برندسازی شهری, درآمدهای پایدار شهری, مدیریت شهری, گردشگری, شهر ارومیه
    Hadi Alizadeh, Soheila Hamidzadeh Khiyavi *, Karim Hosseinzade Dalir

    A sustainable income is crucial for any organization, whether in urban or other fields. It serves as the fundamental basis for proper and purposeful implementation of an agency's activities. Therefore, managers’ efforts are focused on identifying specific resources for their annual budget and determining alternative resources if needed and utilizing them when necessary. Urban tourism is an alternative field for providing sustainable urban income. This article aims to examine and identify effective components for sustainable urban income in the city of Urumia. The research methodology used in this study is survey-based and descriptive-analytical. The statistical population includes all experts and specialists in the fields of urban management, urban tourism, and urban planning, totaling 95 individuals who were selected using purposive sampling methods. Factor analysis and network analysis models were used to identify effective components for sustainable urban income with a focus on urban branding. The results have shown that urban management, based on six factors including transportation access, media and advertising activities, access to urban services and tourist facilities, among others, can utilize urban branding in the field of tourism to bring about sustainable income for the city and its economy.

    Keywords: urban branding, sustainable urban income, urban management, Tourism, Urumia
  • هادی علیزاده*، مریم محمودی برام

    پژوهش حاضر تلاش کرده است تا نقش سرمایه اجتماعی را در تحقق و ارتقای تاب آوری اجتماعی در کلان شهر اهواز در دوران پاندمی کرونا مورد تحلیل قرار دهد. دو سوال اصلی پژوهش این گونه طرح شد که نخست: کیفیت تحقق شاخص های تبیین کننده سرمایه اجتماعی و تاب آوری اجتماعی به عنوان پیشران های کلان پژوهش در کلان شهر اهواز در دوران پاندمی کرونا چگونه است؟ دوم : نقش سرمایه اجتماعی در تحقق تاب اوری اجتماعی در کلانشهر اهواز در دوران پاندمی کرونا چگونه تبیین می شود؟ در این راستا،پژوهش حاضر با هدف گذاری کاربردی و با روش شناسی «توصیفی-تحلیلی» به انجام رسیده است. برای گردآوری داده های پژوهش از روش میدانی با ابزار پرسشنامه استفاده شده است. برای این منظور به روش آنلاین، از نظرات 667 شهروند ساکن در کلان شهر اهواز در بازه زمانی تیرماه تا آذر ماه 1400 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که نخست: بر اساس مدل شباهت به گزینه ایده آل فازی (FTOPSIS)، کیفیت تحقق معیارهای زیرساخت های اجتماعی و اعتماد اجتماعی از منظر سرمایه اجتماعی و شاخص های و برنامه ریزی توسعه اجتماعی و تسهیلات اجتماعی از منظر تاب آوری اجتماعی در کلان شهر اهواز در دوران پاندمی کرونا در ضعیف ترین حالت نسبت به دیگر معیارهای تبیین کننده می باشد. دوم : بر اساس نتایج مدل سازی معادلات ساختاری در قالب نرم افزار LISREL سرمایه اجتماعی دارای نقشی مثبت و معنادار در تحقق و ارتقای تاب آوری اجتماعی در کلانشهر اهواز در دوران پاندمی کرونا می باشد.

    کلید واژگان: تاب آوری اجتماعی, سرمایه اجتماعی, پاندمی کرونا, کلان شهر اهواز
    Hadi Alizadeh *, Maryam Mahmoudi Beram

    This study has attempted to assess the role of social capital in the realization of social resilience during the COVID-19 pandemic, in Ahvaz metropolitan area, Iran. Two major questions of the study are that what is the quality of the realization of social capital and social resilience indicators in Ahvaz during the pandemic? And, what can be explained the role (impact) of the social capital in the realizing of the social resilience in Ahvaz during the pandemic? Regarding this, with a "descriptive-analytical" methodological approach, this study has used a survey method by using a questionnaire tool to obtain its data. To this end, with an online method, we used the opinion of 667 citizens of Ahvaz from April to November 2021. The results revealed that, considering the results conducted by FTOPSIS model, quality of the realization of the indicator of social trust from the lens of social capital and the indicator of social infrastructure from the lens of social resilience is in unfavorable situation compared to other indicators in Ahvaz during the pandemic. Moreover, considering LISREL software output, social capital has a positive and significant impact on the realizing social resilience in Ahvaz during the pandemic.

    Keywords: social resilience, Social capital, The COVID-19 pandemic, Ahvaz
  • هادی علیزاده*
    تاب آوری رویکردی راهبردی برای افزایش ظرفیت مانایی و برگشت پذیری دارایی های توسعه در گستره های فضایی کلان یعنی شهرهاست. در این فرایند دارایی های زیرساختی حیاتی از دو جنبه تاثیرگذاری در روند حیات توسعه و آمایش شهرها و جذابیت آن ها برای تهدید اهمیت دوچندانی دارند. پژوهش حاضر با روش شناسی «توصیفی- تحلیلی» و با هدف شناخت ظرفیت تاب آوری زیرساخت های حیاتی در آمایش شهری براساس ساختار مدل چرخه سازگاری تاب آوری (RAC) در کلان شهر اهواز انجام شده است. سوال اصلی پژوهش این است که ظرفیت مورد نیاز زیرساخت های حیاتی در کلان شهر اهواز برای افزایش تاب آوری آن ها براساس مدل چرخه سازگاری تاب آوری چگونه است. برای گردآوری داده ها از روش پیمایشی به صورت ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه نمونه 100 نفر از کارشناسان و استادان دانشگاهی در کلان شهر اهواز هستند که به روش دلفی و نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. براساس شاخص های تبیین کننده میزان تاثیرگذاری دارایی، ساختار شبکه ای دارایی، پوشش کالبدی دارایی، اهمیت مصرفی دارایی و سرانه مصرف دارایی، زیرساخت حیاتی برق براساس ساختار مدل تاب آوری در مرحله فروپاشی و سازمان دهی مجدد، زیرساخت حیاتی مخابرات در مرحله بهره وری و زیرساخت حیاتی حمل ونقل در مرحله تعادل قرار دارد. براساس یافته های پژوهش به نظر می رسد زیرساخت حیاتی برق نیازمند ایجاد ظرفیت مانایی و بازیابی مجدد، زیرساخت حیاتی مخابرات نیازمند ایجاد ظرفیت رشد و زیرساخت حیاتی حمل ونقل نیازمند ایجاد ظرفیت توسعه در این کلان شهر هستند.
    کلید واژگان: بازیابی, تاب آوری, چرخه سازگاری زیرساخت های حیاتی, کلان شهر اهواز
    Hadi Alizadeh *
    Resilience is a strategic approach to increase survival capacity of the developmental assets in large spatial spheres like cities. In this process, critical infrastructure assets have two important implications considering their role in the developmental life and spatial planning of the cities and their attractiveness for threats. In this regard, the present study was conducted with "applied-developmental" purpose and a "descriptive-analytic" methodology with the aim of identifying the resilience capacity of urban critical infrastructure based on Resilience Adaptive Cycle (RAC) in Ahvaz metropolis. The main question of the research is that how do the capacity of critical infrastructures in the Ahvaz metropolitan area to increase their resilience based on the RAC model. A survey method was used to collect data using a questionnaire tool. Sample population is 100 experts and academic masters in the metropolitan city of Ahvaz selected by Delphi method. The results of this study show that based on the identified indicators, namely, the effect of the asset; the asset network-based structure; the physical cover of the asset; the importance of consumption of asset and asset per capita; the critical infrastructure of electricity based on the RAC model is in both the disordered collapse and recognizing stages ; the critical infrastructure of the telecommunication is in the growth stage (r), and the critical infrastructure of transportation is in the equilibrium stage (k).
    Keywords: Resilience Adaptive Cycle, Critical infrastructure, recovery, Ahvaz Metropolis
  • نرگس کریمی نژاد، عباس گلی جیرنده، هادی علیزاده، محسن حسینعلی زاده، حمیدرضا پورقاسمی*

    هدف از این تحقیق تحلیل اندازه اثرگزاری اقدام های آبخیزداری در زیر حوضه نمونه و مقایسه ی آن با زیرحوضه شاهد در گوربند سیستان و بلوچستان، و شناسایی منطقه های حساس به فرسایش در آن ها است. در این تحقیق تصاویر پهپاد در دو زیرحوضه با مساحت 58 هکتار (شاهد) و 83 هکتار (نمونه) به کار گرفته شد. نقشه شماره منحنی و چهار نقشه پایه شامل ارتفاع، درجه شیب، جهت زه کشی و تجمع آب راه تهیه، و براساس آن ها سه حالت ممکن 20، 40 و 60 میلی متر بارش روزانه برای شبیه سازی با لندپلنر، با دو شاخص فرسایش و آستانه پستی بلندی درنظر گرفته شد. نتیجه به دست آمده برای دو زیرحوضه با روش های چارچوب جعبه یی، چارچوب چهاروجهی و سطح زیرمنحنی عمل کرد نسبی ارزیابی شد. شاخص فرسایش در شبیه ساز لندپلنر با در نظرگرفتن بیشینه بارش روزانه (60 میلی متر) نشان داد که اندازه ی فرسایش خاک در زیرحوضه شاهد 0/54821 بود، که بیش تر از اندازه فرسایش خاک در زیرحوضه نمونه (0/15593) است. شبیه سازی براساس آستانه فرسایش نیز نشان داد که تغییر عددی شاخص آستانه پستی بلندی 2-0 در زیرحوضه نمونه کم تر از تغییر ناشی از این شاخص در زیرحوضه شاهد (3-0) است. به طور کلی می توان گفت که به دلیل اقدام های آب خیزداری مناسبی که در زیرحوضه نمونه انجام شد، این زیرحوضه در شرایط بهتری از شاهد است، زیرا اندازه فرسایش خاک در آن به مراتب کم تر از آن است، در حالی که هر سه حالت ممکن بارش کم تر بودن فرسایش خاک را در زیرحوضه نمونه پیش بینی می کند. بنابراین، شبیه سازی براساس حالت های بارش و شماره منحنی با شبیه ساز آزمایشگاهی لندپلنر برای ارزیابی اثرگزاری اقدام های آبخیزداری در زیرحوضه زوجی یی که امکان فرسایش خاک در آن ها وجود دارند، توصیه می شود.

    کلید واژگان: پهپاد, سیستان و بلوچستان, زیرحوضه زوجی, شبیه ساز فیزیک محور
    Narges Kariminejad, Abbas Goli Jirandeh, Hadi Alizadeh, Mohsen Hosseinalizadeh, Hamid Reza Pourghasemi *

    The aim of this study was to analyze the effectiveness of watershed management activities in a representative  sub-catchment (treated) and its comparison with a control on, and to identify the erosion sensitive areas in these sub-catchments areas of ​​58 hectares (control) and 83 hectares (treated) the using UAV photogrammetry. Based on a curve number and four other basic maps (elevation, slope, drainage direction, and accumulation density), three daily precipitation scenarios of 20, 40, and 60 mm were considered to model the LANDPLANER with two indices of Erosion Index and Topographic Threshold. The results were evaluated using the boxplot methods, foufold plot, and the area under the receiver operating characteristic curve. The Erosion index (IE) in the LANDPLANER model, considering the maximum daily precipitation of 60 mm, was 0.54821 for the control sub-catchment which was more than that of the treated one (0.15593). The modeling based on the topographic Threshold also showed that the numerical changes of the index between 0-2 in the trated sub-catchment were less than that of the control area(0-3). Therefore, it can be said that due to the appropriate protective operations that had taken place on the treated sub-catchment, this area is in a better condition than the control one, as the volume of soil erosion was less than that of the control sub-catchment. It is informative to know that all of the three precipitation scenarios predict less soil erosion in the treated sub-catchment. Therefore, simulation based on the rainfall and curve number scenarios with LANDPLANER physical model is recommended to evalute the effect of watershed management activities on the paired sub- catchments that are degraded due to soil erosion.

    Keywords: Phisical-based model, paired sub-catchments, Sistan, Baluchestan, UAV
  • Masoud Nouri-Vaskeh, Mohammad Mirza-Aghazadeh-Attari, Fariba Pashazadeh, Saber Azami-Aghdash, Hadi Alizadeh, Parnia Pouya, Monireh Halimi *, Golamreza Jadideslam, Mohammad Zarei
    Background

    Lymphocyte to monocyte ratio (LMR) is a surrogate marker of systemic inflammation which is shown to be related to the patient’s survival in multiple malignancies. An important impli- cation of this marker potentially is neoplasms in which there is no correlation between prognosis and histopathological staging and also has no reliable chemical markers associated with prognosis. Here- in, this meta-analysis aimed to investigate the prognostic role of LMR in patients with hepatocellu- lar carcinoma (HCC).

    Materials and Methods

    In the current systemic review and meta-analysis, we conducted a systemic search of databases and indexing sources, including PubMed, EMBASE, Cochrane, Scopus, and ProQuest up to May 2019 toinclude studies on the prognostic significance of LMR on patients with HCC. Overall survival (OS), disease-free survival (DFS) and recurrence-free survival (RFS) values were extracted from the studies and analyzed. The pooled hazard ratio with a 95% confidence interval was explored to identify the prognostic value of the LMR in the survival of the patients with HCC.

    Results

    A total of 12 studies with a total sample size of 3750 cases were included. There was significant heterogeneity among the studies; therefore, subgroup analysis was also performed. Overall analysis regarding OS showed an insignificant relationship between LMR and patient’s prognosis, dividing to subgroups based on LMR cut-offs did not yield any significant result, subgroup analysis for RFS founded statistically significant results and LMR was signifi- cantly related to DFS.

    Conclusion

    High LMR was associated with increased DFS and RFS, in return this association was not observed for OS.

    Keywords: Hepatocellular Carcinoma, Liver Neoplasm, Lymphocyte to Monocyte Ratio, Sur-vival, Disease-Free Survival
  • سعید امانپور، صفیه دامن باغ*، هادی علیزاده

    امروزه برندینگ شهری به منزله ابزاری ارزشمند برای شهرهاست تا به گونه ای موثر فرصت های داخلی و خارجی را اداره کرده و آن ها را تبدیل به مزیت های رقابتی نمایند. برندسازی برای شهری مانند اهواز با تمام ویژگی های مذهبی، دفاع مقدس، میراثی، معماری، اقتصادی و کشاورزی و موارد بسیار دیگر، مورد غفلت واقع شده است چرا که این شهر پتانسیل های بالایی برای حضور همه جانبه در عرصه برندسازی شهری و خلق برندی منحصر به فرد برای بهره مندی از مزیت های برندینگ شهری دارد، اما هنوز جایگاه مناسب خود را در این مقوله نیافته است و در واقع برند یک هویت گمشده برای این کلانشهر است. بر این اساس، این پژوهش  با هدف تحلیل عوامل موثر در شکل گیری تصویر شهر در راستای برندسازی موثر در شهر اهواز انجام گردیده است. این پژوهش به لحاظ روش شناسی به صورت توصیفی - تحلیلی است. برای گردآوری داده های توصیفی از اسناد کتابخانه ایی و برای گردآوری داده های تحلیلی، به روش پیمایشی و ابزار پرسش نامه از نظرات 40 نفر از کارشناسان و متخصصان حوزه برنامه ریزی شهری استفاده شده است. در تحلیل داده ها از مدل های شبکه عصبی پرپسترون چند لایه (NNMP) و همچنین مدل تحلیل تشخیص (DA) استفاده شده است. بر اساس نتایج پژوهش، مشخص شد که اولا نشان کنونی شهر اهواز بر مبنای بنیان های فرهنگی شکل گرفته است و این موضوع نشان از غلبه مولفه های زبانی، آداب و رسوم منطقه در شناساندن شهر به مناطق اطراف خود دارد. دوما آینده برند شهری به سمت نشان اقتصادی سوق دارد؛ بنابراین برند آینده شهر را باید در نشان اقتصادی شهر جستجو کرد که این امر نیز نیاز به برنامه ریزی و پشتیبانی برنامه ها در این زمینه دارد.

    کلید واژگان: برندسازی, برند شهری, تصویر شهر, کلانشهر اهواز
    Saeed Amanpour, Safiyeh Damanbagh *, Hadi Alizadeh

    Analysis factors in the formation of effective branding of the city Case Study: Ahvaz Abstract Today, city branding as a valuable tool for cities to effectively manage internal and external opportunities and turn them into a competitive advantage. Branding for Ahvaz city has all the characteristics of religious, holy, heritage, architecture, economics, agriculture and many other areas, is neglected. Because it has a high potential for ubiquity in city branding and creating unique brand to benefit from the advantages of urban branding but it still does not have its proper place in this issue and the brand identity is lost to this city. This study aimed to analyze the factors affecting the formation of the image of Ahvaz city to create effective branding in this city. The research methodology is descriptive – analytic. Data and information were collected by library and survey methods. In a survey questionnaire has been used and the opinions of 40 experts and specialists in the field of urban planning and urban brand is used. For data analysis Neural network multiple perpestron and Discriminant analysis model has been used. The results showed that: the current symbol in Ahvaz based on cultural foundations formed. This shows the dominance of components of the language, customs and traditions of the region in introducing the city to its surrounding areas. Second, the economy tends to reveal the future of urban brand. So should the economic signs consider as the future brand of the city. It would also need to plan and support programs in this field.

    Keywords: Branding, City Branding, image of the city, Ahvaz
  • محمدرضا آقا باقری، مهدی آرزومندی، امیرحسین عموحسینی، مجتبی کریمایی طبرستانی*، هادی علیزاده

    در سال های اخیر توسعه فناوری بتن این امکان را فراهم نموده تا بتوان بتن های توانمندی تولید نمود که کارایی و مقاومت آن فراتر از بتن معمولی باشد. امروزه استفاده از مواد بازیافتی و پوزولان ها در راستای کاهش هزینه های جاری و همچنین کاهش یا حذف مشکلات زیست محیطی به یکی از مباحث مورد علاقه اکثر محققین تبدیل شده است. در این پژوهش امکان استفاده از میکروسیلیس و همچنین بتن بازیافتی به عنوان سنگدانه بازیافتی در بتن مطالعه شده است. برای این منظور از 6 طرح اختلاط استفاده گردید و نقش جایگزینی درصدهای مختلف سنگدانه بازیافتی درشت دانه(20 و 50 درصد) در بتن همراه با 6 درصد میکروسیلیس بر روی مقاومت فشاری و کششی بتن برای نمونه های بتن 7، 28 و 56 روزه مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده، بتن حاوی سنگدانه درشت دانه بتن بازیافتی و میکروسیلیس مقاومت فشاری و کششی بهتری نسبت به بتن شاهد نشان دادند. به عنوان نمونه مقاومت فشاری بتن حاوی 6 درصد میکروسیلیس و 20 درصد سنگدانه بتن بازیافتی در سن 56 روز در مقایسه با بتن مرجع 14 درصد افزایش می یابد در حالیکه با افزایش درصد سنگدانه بتن بازیافتی به میزان 50 درصد، این پارامتر به میزان 4 درصد افزایش می یابد که این موضوع تاثیر معکوس افزایش میزان سنگدانه بتن بازیافتی بر مقاومت فشاری را نشان می دهد. در نهایت نتایج حاصل از آزمایشات تحقیق حاضر با روابط آیین نامه ای و تجربی مختلف و همچنین داده های آزمایشگاهی محققین قبلی مورد مقایسه قرار گرفته است.

    کلید واژگان: بتن, سنگدانه بازیافتی, بتن بازیافتی, میکروسیلیس, مقاومت فشاری, مقاومت کششی, کاهش مشکلات زیست محیطی
    MohammadReza Aghabaghery, Mehdi Arezoumandi, AmirHossein Amoohosseini, Mojtaba Karimaei Tabarestani *, Hadi Alizadeh

    Recently, there has been an increasing trend toward the use of sustainable materials. Sustainability helps the environment by reducing the consumption of non-renewable natural resources. Concrete – the second most consumed material in the world after water – uses a significant amount of non-renewable resources. As a result, an experimental investigation was conducted to study the hardened properties of concrete constructed with 20% and 50% recycled concrete aggregate (RCA) (coarse) as well as 6% silica fume. This experimental program consisted of six mix designs. Experimental results showed that the compressive and tensile strength of concrete improve by using recycled concrete aggregate (RCA) (coarse) and silica fume in the mix design. For example, the compressive strength of concrete containing 6% silica fume and 20% recycled concrete aggregate at age of 56 days was 14% greater than reference concrete mix, while with increasing percentage of recovered concrete aggregate by 50%, this parameter increased by only 4% which shows the inverse effect of increasing the amount of recovered concrete aggregate on compressive strength. The hardened properties of concrete were compared with the provisions of the international design codes (U.S., Australia, Canada, Europe, and Japan) as well as a database of conventional concrete. Results showed that the RCA has superior hardened properties compared with the reference concrete mix.

    Keywords: Recycled Concrete Aggregate, Conventional Concrete, Hardened Properties, experimental study, Decreasing environmental hazards
  • سعید امان پور*، مسعود صفایی پور، سعید ملکی، هادی علیزاده

    در این پژوهش، با هدف شناسی کاربردی-توسعه ای و با روش شناسی توصیفی- تحلیلی تلاش شده است تا به تحلیل چالش ها و نارسایی های موجود در ساختار طرح ریزی توسعه شهری از نگاه رویکرد برنامه ریزی راهبردی در کلان شهر اهواز پرداخته شود. بنابراین دو سوال اصلی پژوهش به صورت ارزیابی چگونگی اولویت چالش های مراحل ساختاری طرح ریزی راهبردی در کلان شهر اهواز و چگونگی تاثیر این مراحل بر تحقق پذیری رویکرد راهبردی در طرح ریزی توسعه شهری در کلان شهر اهواز می باشد. جامعه نمونه پژوهش 60 نفر از کارشناسان و متخصصان مرتبط با موضوع پژوهش می باشد. برای جمع آوری داده ها به روش دلفی هدف مند و پیمایشی به صورت ابزار پرسش نامه اقدام شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که اولا بر اساس نتایج مدل فازی مرحله ساختاری تهیه طرح ها با توجه به چالش های شناسایی شده دارای بیشترین اولویت برای بهبود شرایط در بین مراحل ساختاری هشت گانه رویکرد راهبردی در کلان شهر اهواز می باشد و ثانیا با توجه به نتایج مدل معادلات ساختاری AMOS مرحله سیاست گذاری دارای تاثیر معناداری در راستای تحقق رویکرد برنامه ریزی راهبردی در فرایند طرح ریزی توسعه شهری در کلان شهر اهواز می باشند.

    کلید واژگان: طرح ریزی توسعه شهری, رویکرد راهبردی, مراحل ساختاری, کلان شهر اهواز
    Saeed Amanpour *, Masoud Safaeepour, Saeed Maleki, Hadi Alizadeh

    In this research, with the purpose of applied-development and with descriptive-analytical methodology, efforts have been made to analyze the challenges and deficiencies in the design of urban development from the viewpoint of strategic planning approach in Ahwaz metropolis. Therefore, two main questions of the research are evaluated as the priority of the challenges of the strategic planning stages in the Ahwaz metropolitan area and how these steps affect the realization of the strategic approach in urban planning in Ahvaz metropolitan area. The sample population of the research is 60 experts and experts related to the research topic. A questionnaire was used to collect data using a targeted Delphi method. The results show that firstly, based on the results of the fuzzy model, the structural phase of the design of the projects according to the identified challenges has the highest priority for improving the conditions among the eight strategic stages of the strategic approach in the metropolitan area of Ahvaz. Secondly, according to the results of the model of structural equations of AMOS, the policy making stage has a significant effect on the implementation of strategic planning approach in the process of urban development planning in Ahvaz metropolis.

    Keywords: Urban Development Planning, Strategic Approach, Structural Steps, Ahwaz Metropolis
  • محمدسعید جدگال، محمد واحدیان شاهرودی، الهه لعل منفرد، هادی طهرانی، مهدی قلیان اول، مهرالسادات مهدی زاده، هاشم حشمتی، داود موحدزاده، هادی علیزاده سیوکی*
    سابقه و هدف

    سوانح و حوادث سومین علت مرگ ومیر بعد از بیماری های قلبی، عروقی و سرطان ها در دنیا به شمار می رود. این مطالعه با هدف تعیین کننده های رفتاری پیشگیری از وقوع حوادث و سوانح خانگی در مادران دارای کودک زیر 6 سال بر اساس تیوری انگیزش محافظت انجام شده است.

    روش بررسی

    پژوهش حاضر، یک مطالعه  توصیفی- تحلیلی است که 204 نفر از مادران دارای کودک زیر 6 سال با روش خوشه ای چندمرحله ای وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته شامل 2 قسمت بود که بخش اول حاوی مشخصات دموگرافیک و بخش دوم مربوط به سوالات سازه های تیوری انگیزش محافظت بود. روایی پرسشنامه با نظر اساتید متخصص و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 0/80 تایید شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار16 SPSS  و آزمون های توصیفی و آزمون های تحلیلی در سطح معنی داری 0/05 انجام شد.

    یافته ها

    میانگین و انحراف معیار سازه خودکارآمدی 5 ± 32/6، آسیب پذیری 3/7 ± 20/6، هزینه درک شده 3/7 ± 11/3، کارایی پاسخ2/4 ± 16/3، شدت درک شده 1/7 ± 12/5، پاداش 1/6 ±6/1 و ترس 4 ± 12/8به دست آمد. میزان نمره خودکارآمدی در مادران با سطح تحصیلات دانشگاهی بیشتر از سایر مادران بود که آزمون کروسکال والیس رابطه معنی داری بین سطح تحصیلات و خودکارآمدی نشان داد (0/01 =p).

    نتیجه گیری

    با توجه به نقش موثر مادران در زمینه پیشگیری از سوانح و حوادث خانگی در کودکان زیر 6 سال، به نظر می رسد طراحی مداخلات آموزشی بر اساس سازه های تیوری انگیزش محافظت می تواند نقش تعیین کننده ای در کاهش آسیب های خانگی در این گروه سنی داشته باشد..

    کلید واژگان: سوانح و حوادث خانگی, مادران, تئوری انگیزش محافظت
    Mohammad Saied Jadgal, Mohammad Vahedian- SHahroodi, Elaheh Lale-Monfared, HadiTehrani, Mahdi GHolian-Aval, Mehrsadat Mahdizadeh, Hashem Heshmati, DavoodMovahedzadeh, Hadi Alizadeh–Siuki*
    Background and Objective

    Disasters and accidents are the third leading cause of death after cardiovascular diseases and cancers in the world. The purpose study of domestic accidents prevention behaviors based on protection motivation theory among mothers with children less than 6 years covered by health centers in Torbat Heydariyeh

    Materials and methods

    This is a cross-sectional descriptive-analytic study that 204 people mothers with children less than 6 years were enrolled in a multi-stage cluster approach The data collection tools was researcher made questionnaire that its validity and reliability were reviewed and confirmed and was Includes two parts 1- demographic information 2- Structure of Theories of motivational protection. Data analysis was done in 95% confidence level using SPSS version 16 and analyzed using Descriptive and analytical tests

    Results

    The mean of age was 29.4±6.51. Mean score of self-efficacy32.6±5 and Perceived vulnerability20.6±3.7and Perceived cost 11.3±3.7and Perceived severity12.5±1.7and Response Efficiency 16.3±2.4and Perceived rewards 6.1±1.6 and Perceived fear 12.8±4 was obtained. and higher education had positive effect on self-care and Also Independent Samples t- Test showed a significant direct relationship between higher education and self-efficacy (r=0.297, P<0.01).

    Conclusion

    According the effective role of mothers in preventing domestic accidents in children under 6 years old, seems that designing educational interventions based on constructs of the theory of protective motivation can have a decisive role in reducing Home injuries in this age group

    Keywords: protection of motivation theory, mothers
  • وحید مشفقی*، یحیی جعفری، هادی علیزاده

    تعادل بخشی به ساختار فضایی و تعیین شبکه شهری آینده، ماموریت بنیادین آمایش سرزمین تلقی می شود. شهرها به عنوان عناصر اصلی سازمان یابی فضا در قالب شبکه شهری سازمان می یابند. شبکه شهری درانطباق دو بعد فرم و کارکرد سنجیده می شود که از طریق تحلیل روابط آن ها می توان کارایی الگوهای مختلف را بررسی کرد. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف تحلیل ریخت شناسی شهری به منظور انطباق ابعاد ریخت شناسی و کارکردی شبکه شهری استان هرمزگان انجام گرفته است. هدف گذاری پژوهش از نوع کاربردی و روش شناسی آن به صورت توصیفی تحلیلی است. شاخص های تحلیلی پژوهش برای ریخت شناسی شبکه شهری در استان هرمزگان شامل شبکه راه ها، فاصله میان سکونتگاه ها، جمعیت شهری و نوع خدمات است. ابزار تحلیلی پژوهش برای پیشبرد هدف پژوهش، تحلیل های فضایی تراکم، درون یابی فاصله وزن گذاری شده معکوس در قالب نرم افزار Arc GIS 10-4 است. نتایج پژوهش نشان می دهد ریخت شناسی شبکه شهری استان هرمزگان از چهار الگو یعنی الگوی تک مرکزی، الگوی چندمرکزی، الگوی خطی و الگوی جزیره ای تبعیت می کند که موقعیت استقرار این الگوها در استان بیانگر رابطه بین موقعیت استقرار و ریخت شناسی شبکه است. به دلیل استقرار شهرهای بزرگ استان در مجاورت دریا، الگوهای تک مرکزی و خطی بیشتر تحت تاثیر عامل دریا شکل گرفته اند. همچنین الگوهای جزیره ای و منفرد علاوه بر جزایر استان، در پهنه های کوهستانی یا دشت های میان کوهی استقرار یافته اند. برایند پژوهش نشان دهنده آن است که منطبق نبودن فرم و کارکرد موجب ارتباط و تعامل ضعیف حوزه های هم پیوند شهری می شود. این ناهمخوانی، تحقق بهره مندی شبکه شهری از فرصت های هم جواری را کاهش می دهد و کارایی شبکه ضعیف می شود.

    کلید واژگان: استان هرمزگان, ریخت شناسی, شبکه شهری, عملکرد شبکه
    Vahid Moshfeghi *, Yahya Jafari, Hadi Alizadeh

    Balancing the Spatial structure and determining the future urban network are the fundamental missions of spatial planning. As the main organizing elements of space, cities are organized within the urban network form. Urban network is assessed based on the agreement between form and function dimensions. The effectiveness of various models can be investigated through an analysis of their relationships. Accordingly, the study at hand has been carried out to analyze the urban morphology in order to accord the morphological and functional dimensions of Hormozgan province urban network. The study is applied in terms of purpose and descriptive-analytical in terms of methodology. The analytic indices of the study for Hormozgan province urban network morphology include road network, the distance between settlements, urban population, and types of services. The analytic instrument for the attainment of the purpose of the study is the Inward Distance Weighted (IDW) model within ARC GIS 10-4 software. The obtained results show that Hormozgan province urban network morphology follows four patterns, namely mono-centric, polycentric, linear and isolated. The location of these patterns in the province indicates the relationship between the location and the network morphology. As the large cities of the province are located near the sea, the mono-centric and polycentric patterns have been formed under the influence of the sea factor. However, the isolated and linear patterns are located in both the islands of the province and the mountainous areas or intermountain plateaus. Ultimately, the study shows that the lack of agreement between the form and the function weakens the connection and interaction of the interconnected areas. This lack of agreement reduces the fulfillment of the urban network’s use of neighboring opportunities and decreases the network effectiveness.

    Keywords: Urban Network, Morphology, Network Function, spatial pattern, Hormozgan
  • مصطفی محمدی *، هادی علی زاده، داود عباسی

    تاب آوری رویکردی راهبردی برای ارتقای ظرفیت مانایی مولفه های توسعه شهری در برابر حوادث و بلایای انسانی و طبیعی است. آگاهی و اتخاذ سیاست های راهبردی برای بسترسازی تفکر مانایی و تحمل پذیری این مولفه ها، به خصوص در بخش زیرساخت های شریانی مانند شریان های حمل ونقل شهری، امری ضروری و مهم در شهرها و به خصوص کلان شهرها، به جهت تراکم جمعیت و تراکم مصرف آنها می باشد. براین اساس، پژوهش کاربردی-توسعه ای و توصیفی-تحلیلی حاضر، به تحلیل تاب آوری زیرساخت شریانی حمل ونقل در کلان شهر اهواز پرداخته است. بدین منظور پنج شاخص تبیین کننده، یعنی الگوی طراحی شبکه شریانی، قرارگیری در بافت شبکه، درجه محصوریت شبکه، سنخ شناسی شبکه و تراکم مصرف شبکه با استفاده از روش دلفی و شیوه نمونه گیری هدفمند شناسایی شد و مبنای تحلیل و ارزیابی میزان تاب آوری شریان های حمل ونقل شهری در کلان شهر اهواز قرار گرفت. جهت وزن گذاری شاخص های تبیین کننده، از دیدگاه های پانزده کارشناس مرتبط با موضوع مورد بحث استفاده شد. ابزارهای تحلیلی پژوهش، مدل شباهت به گزینه ایده آل فازی (FTOPSIS) و تحلیل فضایی (Spacial Analysis) در قالب نرم افزار Arc GIS 10-3 است که متناسب با اهداف پژوهش برای تحلیل وزن ها و نمایش و تحلیل فضایی تاب آوری شریان های حمل ونقل شهری در گستره فضایی کلان شهر اهواز استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد پیشران تبیین کننده درجه محصوریت شبکه بیشترین حساسیت را برای تبیین تاب آوری در حمل ونقل شهری در کلان شهر اهواز دارد. از سوی دیگر، تحلیل فضایی پیشران های تبیین کننده سه نقطه بحرانی با لکه های داغ را در بخش های مرکزی، شمالی و غربی کلان شهر اهواز برای سنجش تاب آوری حمل ونقل شهری نشان می دهد.

    کلید واژگان: تاب آوری, حمل ونقل, زیرساخت شریانی, کلان شهر اهواز
    Mostafa Mohammadi *, Hadi Alizadeh, Davoud Abbasi

    Resilience is a strategic approach to improving the sustainable capacity of urban development indicators to deal with human and natural disasters. Awareness and adoption of strategic policies for establishing the thinking of improving the capacity and tolerability of these indicators, especially the arterial infrastructure, such as the urban transport arteries with traditional approaches, is nowadays essential and important in cities and especially metropolitan areas population density and consumption density. In this process, the present study, with an “applied-development” approach and a “descriptive-analytic” methodology, analyzes the resilience of the transport infrastructure in the metropolitan city of Ahwaz. For this purpose, 5 explanatory indicators, namely Arterial Network design model, network layout, network confinement degree, network characterization and network consumption density were identified using a targeted sampling Delphi method as the basis for analyzing and evaluating the arterial irradiation Urban transport was used in Ahwaz metropolitan area. To weigh the predictive index of the indicators of five, we use viewpoints of 15 experts that selected as Delphi method. The results of this study indicate that the degree of encoding explanatory propulsion has the most sensitivity for explaining the anomalies in urban transportation in the city of Ahvaz. On the other hand, the spatial analysis of the propulsion system explains three critical points with hot spots in the central, northern, and western parts of the Ahwaz metropolitan area to measure the fluctuation of urban mobility.

    Keywords: transportation, arterial infrastructure, resiliency, metropolis of Ahvaz
  • سعید امان پور*، مسعود صفایی پور، سعید ملکی، هادی علی زاده

    ساختار طرح ریزی توسعه شهری در کشور ما دارای بنیان های غیر منعطف، ناکارآمد و با رویکرد کارکردی هندسه گراست که ناکارآمدی نظری و روش شناختی پارادایم آن، یعنی برنامه ریزی متمرکز، بیش از پیش بر ضعف و ناکارآمدی آن صحه می گذارد. در این فرایند، رویکرد برنامه ریزی راهبردی با دگرگونی ساختار برنامه ریزی در دو بخش تصمیم سازی و تصمیم گیری، اسلوبی منعطف، مشارکتی و شفاف را در عرصه طراحی توسعه شهری فراهم کرده است. کاربست این رویکرد نیازمند شناخت اولویت ها، تاثیرها و چالش های پیش رو برای درک از واقعیت موجود آن در فرایند توسعه شهری است.  در این راستا، پژوهش حاضر با ماهیت «کاربردی- توسعه ای» و با روش شناسی «توصیفی- تحلیلی» انجام شده است. جامعه نمونه پژوهش، 50 نفر از کارشناسان و نخبگان مرتبط با موضوع پژوهش هستند که به شیوه دلفی هدفمند انتخاب شده اند. ابزار تحلیلی پژوهش با توجه به اهداف آن، مدل حداقل مجذورات لگاریتمی فازی FLLS و مدل سازی معادلات ساختاری AMOS است. نتایج حاکی از آن است که سیاست گذاری به عنوان مهم ترین مرحله ساختار راهبردی مبتنی بر تصمیم سازی و مرحله اصلاح و بازنگری طرح ها به عنوان مهم ترین مرحله ساختار راهبردی مبتنی بر تصمیم گیری دارای بیشترین اولویت برای ایجاد تحولات ساختاری در طرح ریزی توسعه شهری کلان شهر اصفهان است. تبیین ارتباط ساختاری مراحل ساختاری برای تبیین تحقق بخشی طرح ریزی راهبردی در کلان شهر اصفهان، نشان از معناداری ارتباط ساختاری و ضرایب رگرسیونی وزن دار به دست آمده در این فرایند، نشان از اهمیت پیشران اصلاح و بازنگری طرح ها در تبیین ارتباط ساختاری پیشران های هشت گانه در تحقق طرح ریزی راهبردی در کلان شهر اصفهان دارد.

    کلید واژگان: چالش های ساختاری, رویکرد راهبردی, طرح ریزی شهری, کلان شهر اصفهان
    Saeed Amanpour *, Masoud Safaeepour, Saeed Maleki, Hadi Alizadeh

    The structure of urban development planning in our country has non-flexible, inefficient foundations and a functional geometric approach that theoretical and methodological inadequacy of its paradigm, namely planning focused on its weaknesses and inefficiencies, confirms more and more. In this process, the strategic planning approach has transformed the planning structure into two parts of the decision-making, decision making and flexible, transparent, participatory decision making in the field of urban development design. The application of this approach requires recognizing the priorities, influences and challenges ahead to understand its existing reality in the urban development process. In this regard, the present study has been carried out with the "application-development" nature and with the "descriptive-analytical” methodology. The sample population of the research is 50 experts and elites related to the research topic selected in a targeted Delphi manner. The analytical tool of the research, due to the goals, is the FLLS model and the structural equation modeling AMOS. The results indicate that: policy making as the most important stage in the decision-making strategic structure and the stage of reforming and reviewing the plans as the most important stage of the decision-taking strategic structure with the highest priority for structural changes in Isfahan metropolis. Explaining the Structural Relationship of the Structural Steps to Explain the Strategic Planning Implementation in Isfahan's Metropolitan Area shows the significance of the structural relationship and the weighted regression coefficients achieved in this process.

    Keywords: Urban development plan, Strategic Approach, structural challenges Esfahan Metropolis
  • سعید ملکی، هادی علیزاده*

    بنیان اصلی نظریه های طراحی توسعه شهری احترام و ارتقای مباحث زیست محیطی و حرکت به سمت شهرهای پایدار و سبز می باشد. در این فرایند یکی از راهکارهای تحقق بخشی به شهرهای سبز، بسترسازی ظهور و تقویت پهنه های سبز و طبیعی در شهرها مانند کاربری فضای سبز شهری می باشد. با این اوصاف داشتن فضاهای سبز کافی و مکان گزینی مناسب آن ها می تواند در داشتن شهرهای سالم و سبز بسیار راهگشا باشد. با توجه به این ضرورت در مطالعه حاضر که با روش «توصیفی – تحلیلی» به انجام رسیده است؛ هدف پژوهش تحلیل مکانی استقرار بهینه فضاهای سبز شهری در منطقه 6 شهر اهواز می باشد. جهت دستیابی به هدف پژوهش از 13 کاربری شهری به همراه کاربری فضای سبز برای ارزیابی مکان های بهینه استقرار فضای سبز استفاده شده است. منبع جمع آوری، استخراج و تولید داده های پژوهش؛ نقشه 1:25000 کاربری اراضی منطقه 6 شهرداری اهواز می باشد. جهت تحلیل این اطلاعات پس از فازی سازی لایه ها با استفاده از توابع فازی در محیط نرم افزار Arc GIS 10، از عملگر گامای فازی(Fuzzy Gama) برای ارزیابی نهایی مکان های بهینه استقرار فضای سبز شهری در منطقه 6 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که پس از فازی سازی لایه ها با آزمایش حد آستانه های بهینه فازی در بدنه عملگر گامای فازی حد آستانه 9/0 بهتر توانسته است با توجه به وضع موجود کاربری ها در منطقه 6 به تحلیل استقرار بهینه مکانی فضای سبز بپردازد. بنابراین مطابق با تحلیل گامای فازی 9/0 قسمت های مرکزی تا شمالی منطقه بهترین نقاط برای استقرار فضاهای سبز شهر در منطقه 6 اهواز می باشند

    کلید واژگان: تحلیل فازی, فضای سبز, گامای فازی, شهر اهواز
    saeed maleki, hadi alizadeh *

    The core of urban development planning theories is the respect and promotion of environmental issues and the move to sustainable and green cities. In this process, one of the strategies for realizing green cities is to frame the emergence and enhancement of green and natural areas in cities such as urban green space use. However, having adequate green spaces and their proper location can be very helpful in having healthy cities, given the necessity of the present study, which has been accomplished by the analytical-descriptive method. the purpose of this study is to analyze the spatial optimal deployment of urban green spaces in district 6 of Ahvaz city to achieve the purpose of the study of 13 urban land uses along with green space land use evaluation. Source for collecting, extracting and producing research data is Map 1: 25000 Land Use District 6 of Ahvaz Municipality. To analyze this information after fuzzing the layers using fuzzy functions in Arc GIS 10 software, Fuzzy Gamma Operator (Fuzzy Gamma) was used to evaluate the optimal locations of urban green space deployment in Zone 6 which was best achieved by Considering the current status of land uses in Area 6 to analyze the optimal placement of green space so that, according to the Fuzzy Gamma Analysis of 0.9, the central to northern parts of the region are the best locations for the establishment of green spaces in Ahvaz District .

    Keywords: Fuzzy analysis, Green space, Fuzzy Gamma, Ahwaz city
  • مصطفی محمدی ده چشمه *، هادی علیزاده
    امنیت یکی از ارکان اساسی دستیابی به یک جامعه سالم و داشتن شهرهای پایدار می باشد. در این راستا هدف از مطالعه حاضر ارزیابی مولفه های امنیت شهری بر پایه رویکرد ساختار گرا از نگاه شهروندان در شهر ارومیه می باشد. این پژوهش با رویکردی کاربردی و به شیوه «توصیفی- تحلیلی» انجام شده که با استفاده از روش پیمایشی با ابزار پرسشنامه امنیت در فضاهای شهری را در قالب نظریه ساختاری در سه بعد بنیادی، دینامیک و ایمنی در شهر ارومیه مورد تحلیل قرار داده است. جامعه نمونه پژوهش 322 نفر از شهروندان شهر ارومیه می باشند که براساس فرمول عمومی کوکران به صورت تصادفی ساده انتخاب و مورد پرسش قرار گرفته اند. میزان پایایی سازه های پژوهش 73 درصد و میزان روایی آن به میزان 71 درصد ارزیابی شد. جهت تجزیه و تحلیل داده های پژوهش و متناسب با اهداف پژوهش از آزمون های همبستگی، آزمون T و تحلیل تشخیص در قالب نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد اولا ارزیابی ارتباط بین مولفه های تبیین کننده امنیت از دیدگاه ساختارگرایی در شهر ارومیه حاکی از آن است که این مولفه ها دارای همبستگی درونی بالایی برای تبیین مقوله امنیت در شهر ارومیه می باشند. ثانیا ارزیابی اولویت مولفه های امنیت از دیدگاه ساختاری برای بسترسازی و تبیین امنیت در فضاهای شهری در ارومیه بیان گر اولویت مولفه بنیادی در امنیت شهری با توجه به اختلاف از میانگین مبنای پایین 0858/0 به نسبت مولفه دینامیکی با 3575/0 اختلاف از میانگین و مولفه ایمنی با 3982/0 اختلاف از میانگین مبنا می باشد و ثالثا پیش بینی فرایند تحقق امنیت شهری در شهر ارومیه از طریق مولفه های منتخب نشان می دهد که مولفه ایمنی با میزان لامبدای 201/0 و میزان پیش بینی کلی 502/0 دارای پیش بینی قوی تر و بهتری به نسبت سایر مولفه ها برای تحقق امنیت در فضاهای شهری ارومیه می باشد.
    کلید واژگان: امنیت شهری, مولفه بنیادی, رویکرد ساختارگرا, شهر ارومیه
    Mostafa Mohamadi Dehcheshme *, Hadi Alizadeh
    Introduction
    Today, given the increasing trend of urbanization and the progressive growth of city and citizens’ risk-taking in relation to accidents and hazards, the necessity of addressing the security issue as one of the key determinants of a good city is felt more than ever, and this challenge has led theorists to find a definition of a healthy, safe and sustainable city. In its report on strengthening the urban safety and security in 2007, the United Nations has made human security and safety equivalent to supporting the vital needs of human, namely, freedom from undesirable conditions of life and bringing people closer to their aspirations and ambitions. This Interpretation of Human Security and Safety in the Copenhagen Declaration of 2005 was completed with the emphasis on efforts to eliminate hunger and malnutrition, creating food security, development and livelihoods, health services including safe drinking water, proper sanitation and shelter, and participation in social and cultural life. However, attempts to establish urban security on a global scale have generally confronted the offender rather than focusing on crime and the causes of security threats in urban areas. It can be argued that there is a certain amount of violence in every given city, but violence at the city level has not been randomly distributed and for a better attitude towards security topic, the factors creating insecurity in urban spaces should be sought and identified. Considering the mentioned issues and the necessity to pay attention to the security in urban spaces, in the present study, the city of Urmia has been evaluated as the basis of the study. Over the last few decades, the city as the capital of the province of West Azerbaijan, with the acceptance of various Kurdish ethnicities, Assyrian and Armenian Christians to live in the city and increasing the marginalization in the north, northwestern, and southern regions of the city, has become an appropriate context for creating insecure and anomalous spaces due to increasing ethnic and ideological prejudices among Azeri and other ethnic groups, and conflicts and increasing crime rates in the city. Ethnic bias, the lack of balanced distribution of resources and facilities at the city level, ideological bias among ethnicities, the lack of sustainable physical infrastructure in marginalized areas with ethnic diversity that has led to insecurity and dissatisfaction among residents and finally, distrust of citizens and ethnicities to influential institutions and urban policymakers in collaborative discussions on ideological issues has caused insecurity and dissatisfaction among citizens and reduced security in the cities and districts mentioned, for example, the formation of insecure urban areas such as Zurabad and Muftabad indicate the anomalous and unsafe situations in these areas in Urmia. The issue of the security crisis and the increase of social anomalies and ethnicity along with the issue of marginalization have made this challenge in the city to be considered as one of the challenges of urban management in terms of security and social issues. Considering the above mentioned issue, in the process of achieving urban security in Urmia, the issue of security realization has been evaluated through studying the components of structuralist approach in urban security of Urmia in this study.
    Material
    Method
    The present study was conducted with the applied targeting and “descriptive-analytical” method to analyze the security situation in urban spaces of Urmia city with regard to the structuralist approach in urban security. In order to achieve the set goals, to collect the descriptive part of the research, library studies and documents on the topic of research were used, and for the analytical part of the research, a survey method and a questionnaire were used to analyze the security of Urmia urban spaces in three fundamental, dynamic and safety dimensions from the citizens’ points of view. To analyze the research data, considering the components of the structuralist approach in the form of SPSS software, Pearson statistical correlation test was used to assess the internal relation of the security components in Urmia, T test was used to assess the priority of the security components in Urmia and the Diagnostic analysis model was used used to predict the implementation process of security in Urmia city.
    Results and Discussion
    The obtained results are the outcome of proper internal correlation among the components of security assessment in Urmia urban spaces. These results show that, firstly, the internal correlation of the components, in terms of the sample population, is meaningful at the level of 0.99. The final analysis of the priority of urban security components from a structural viewpoint in Urmia shows that the fundamental component with the difference between the lower mean and the two other components with the level of 0.0858 and the lower T, have a more inappropriate situation than the other two components in the city of Urmia from the citizen’s points of view. On the other hand, the final statistics of the diagnostic analysis shows that in order to predict the security in Urmia urban spaces, the safety component in continuation of confirming the preliminary results of the diagnostic analysis with a general prediction level of 0.522, has a stronger prediction for security in Urmia urban spaces. The results obtained in predicting urban security in Urmia show that, these conditions, in the present status, with the more obvious conditions, can be very important in the quantity and quality of security and its realization or non-realization in Urmia. These results show that considering the basic and fundamental factors in urban security issue in urban spaces of Urmia from the citizens’ viewpoints can be very helpful in establishing safe urban spaces in this city.
    Conclusion
    The structuralist approach to security, with regard to its theorizing process, addresses the assessment of the security category based on the conditions of developing countries. Its constituent parts also show root problems and challenges that can lead to insecurity in urban spaces in these countries. With this background, the components of this approach were evaluated in Urmia. In fact, in order to assess the state and accuracy of the definition of security in urban spaces of Urmia, the internal connection of selected components from the structuralist point of view was first measured. This assessment was aimed at demonstrating whether or not the components and indicators selected for the purpose of explaining the urban security category in Urumia had a coherence and intrinsic connectivity to illustrate this explanation. Secondly, the reason for assessing the priority of safety components from the point of view of structuralist approach in Urmia was to address planning to improve the level of security in urban spaces in Urmia by recognizing the importance of the components due to their weaknesses and strengths. Finally, our goal was to respond to this question that, which one of the selected components could better fulfill the security process in the urban environment of Urumia in accordance with the existing conditions.
    Keywords: Urban Security, Fundamental Component, Structuralist Approach, Urmia City
  • ناهید سجادیان، هادی علیزاده، علی شجاعیان، حسین صابری
    اساس ظهور رویکردهای جدید نظریه ای در ساخت، طراحی و برنامه ریزی شهری مانند شهرهای سبز، شهرهای سالم و شهرهای اکولوژیک توجه به محیط زیست شهری و توجه بیش از پیش به برنامه ریزی کاربری فضاهای سبز در ساخت و طراحی شهرهای پرتراکم از لحاظ کالبدی و جمعیتی می باشد. بنابراین وجود چنین کاربری در شهرهای امروزی حیاتی و ضروری است. از این رو در مطالعه حاضر با روش شناسی «توصیفی – تحلیلی» هدف پژوهش ارزیابی و تحلیل مکان های بهینه برای استقرار فضاهای سبز شهری در شهر ماهشهر می باشد. در این راستا با توجه به داده های در دسترس شاخص های تعیین کننده در دستیابی به هدف موضوع پژوهش، 11 کاربری عمده شهری در شهر ماهشهر تحت عنوان کاربری های تجاری، فرهنگی، درمانی، آموزشی، فضای سبز، صنعتی، مذهبی، اداری، راه های ارتباطی، ورزشی و مکان های توریستی- تاریخی می باشند که برای تحلیل استقرار بهینه مکانی فضای سبز از آنها استفاده شده است. برای تحلیل داده ها ابتدا با استفاده از توابع فازی درمحیط نرم افزار Arc GIS 10شاخص های پژوهش (کاربری های 11 گانه طبقه بندی شده) به عضویت فازی در آمده و سپس با استفاده از عملگر گامای فازی (Fuzzy Gama) مورد تحلیل قرار گرفته اند. نتایج پژوهش نشان می دهد آزمایش حد آستانه های 7/0، 8/0 و 9/0 در عملگر گامای فازی با توجه به شرایط موجود کاربری ها، گامای فازی با حد آستانه 9/0 بهتر از بقیه حد آستانه های مورد آزمایش با لحاظ اهمیت و تعادل در گرایش های کاهشی و افزایشی کاربری ها به تحلیل استقرار مکانی فضای سبز شهری در شهر ماهشهر پرداخته است. همچنین مطابق با نتایج این عملگر قسمت های مرکزی شهر در دو بخش غربی و شرقی آن مناسب ترین مکان ها برای استقرار و مکان گزینی برای کاربری فضای سبز شهری می باشد.
    کلید واژگان: سنجش فازی, استقرار مکانی, فضای سبز, شهر ماهشهر
    Nahid Sajadian, Hadi Alizadeh, Ali Shojaeean, Hoseyn Saberi
    Introduction
    It is said that world population in cities will receive until 70 percent in 2030 year. Increasing of air pollution, creating very noisy environment and to damage of citizen healthy can be why is attending to green space in cities environment. However green space land use is one of the vital land uses in cities environment to creating enjoyable and healthful places for all people who live in cities. Also with increasing population and expanding urbanization, humans gradually away from nature and population density and excessive interference in the natural environment and man-made environments, environmental needs, physical and spiritual man is further shown. To address this human need to create urban gardens and green spaces within cities is artificially which will form part of the face of the city. Many theories have been put forward for sustainable urban planning and urban design issues green spaces in the main base of these ideas. Therefore, given the need for urban green spaces in today's cities has been tried using fuzzy logic capabilities of GIS and spatial analysis for the optimal deployment of urban green spaces in the city should be Mahshahr.
    Materials and Methods
    This study was a descriptive - analytical methodology in order to evaluation of the optimal spatial fuzzy of green space in the city has been made Mahshahr. Access to research data from land-use map of 1:25000 and field studies has been used. To analyze the data of the first 11 index layers land use as a commercial, cultural, medical, educational, green, industrial, clerical, administrative, communication path, sporting and tourist places - historical Arc GIS software environment using fuzzy functions by fuzzy modeling and then using the fuzzy gamma operator data analysis study subject has been dealt with.
    Results and Discussion
    In this stage we use fuzzy functions that were fuzzy linear, fuzzy small and fuzzy large functions, to converting of all layers from raster form to fuzzy form. Then we examined some threshold to find better threshold for showing of the best places to locate green spaces in Mahshar city. So after the fuzzy data using the fuzzy analytic functions, the final analysis of the data was done using fuzzy gamma operator. According to the results obtained from the test threshold Gamma function with a threshold 9/0 would be better to create a flexible compatibility between a rising or falling trend indicators have been used in the analysis to establish the optimal place to create green space in the city Mahshahr. . This is because the role of the military land use, ways of communication and land use of educational and tourist places in Threshold 7/0 and the gamma function with a threshold of 8/0 and military users of open green spaces combined with its historic sites and tourist trend has been an increase in the maximum.
    Conclusion
    This study aimed to establish the optimal spatial analysis of urban green space in the city was Mahshahr. For it was used ability of GIS and fuzzy logic. For Data analyzing was performed using after the phased implementation of the fuzzy gamma operator. In this study, we used data from 11 land uses. After the fuzzy- making data was action the final analysis with fuzzy gamma operator. The final results showed that the fuzzy gamma operator with a threshold 9/0 is better able to establish the optimal spatial analysis of urban green spaces should Mahshahr. This analysis shows that the central part of both eastern and western sections of the city is suitable for localization of green space.
    Keywords: Fuzzy evaluation, Deployment location, Landscaping, Mahshahr
  • خدیجه اکبرنژاد نشلی، آذر طل، فرشته مجلسی *، مهدی یاسری، هادی علیزاده
    زمینه و هدف
    سبک زندگی سلامت محور در دنیای امروز بهترین راه برای پیشگیری از بیماری و داشتن یک زندگی سالم می باشد. این مطالعه به منظور تعیین عوامل پیش گویی کننده سبک زندگی سلامت محور در بهورزان طراحی و اجرا شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی و توصیفی- استنباطی روی 222 نفر از بهورزان تحت پوشش شبکه بهداشت و درمان شهرستان آمل به صورت سرشماری در سال 1394انجام شد. ابزار این مطالعه پرسشنامه دو بخشی شامل اطلاعات دموگرافیک و سبک زندگی سلامت محور بود. تکمیل پرسشنامه به صورت خود اظهاری بود. داده ها در این مطالعه با استفاده از نرم افزار SPSSنسخه 23 مورد تجزیه تحلیل آماری قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و تعیین روابط بین هر عامل از جداول فراوانی و آزمون هایt-test، من ویتنی، آنالیز واریانس و یا کروسکال والیس و برای بررسی توام عوامل روش آنالیز رگرسیون لجستیک استفاده شد. سطح معنی داری در این مطالعه کمتر از 05/0 بود.
    یافته ها
    نتایج این مطالعه نشان داد متغیر محل زندگی روستای دشتی با ابعاد ورزش ، تغذیه ناسالم ، مراقبت از خود و متغیر تغذیه ناسالم در افراد کمتر از 35 سال ، کمتر از دیپلم ، بیماری مزمن ، فشار خون بالا ، مردان با بعد توصیه های پزشکی ، ورزش ، تغذیه ناسالم ، مصرف دخانیات و الکل ، بهداشت خرید ، تحرک روزانه ، تغذیه مناسب و متغیردرآمدی که کفاف زندگی را می دهد با تغذیه ناسالم ، سلامت روانی ، ایمنی محیط زندگی ارتباط معناداری داشتند.
    نتیجه گیری
    عوامل متعددی با سبک زندگی بهورزان ارتباط دارد. با توجه به اینکه اکثر بهورزان بخصوص مردان سبک زندگی سلامت محور را رعایت نمی کنند لازم است جهت تغییر رفتار این افراد اقدام نمود زیرا این افراد آگاهی بهداشتی دارند اما رفتار های مربوط به سلامت را اتخاذ نمی نمایند .
    کلید واژگان: سبک زندگی, سلامت محور, بهورزان
    Khadijeh Akbarnejad Nashli, Dr Azar Tol, Dr Fereshteh Majlessi *, Dr Mahdi Yaseri, Hadi Alizadeh
    Background
    health-oriented lifestyle in today’s world is the best way for preventing illness and healthy life. This study conducted to determine the predictor ofhealth-orientedlifestyle in health workers of Amol city.
    Materials And Methods
    This study was a cross-sectional research conducted on 222 persons of health workers of Amol city. Instrument was a questionnaire including two parts; demographic information was extracted through 15 questionsand the data collected fromthe reliable and valid questionnaire of lifestyle .Data collection. Health workers filled questionnaires in a self-declaration way. To data analyze,t-tests, Mann-Whitney, ANOVA or Kruskal-Wallis and logistic regression used. Data were analyzed statically using SPSS.
    Results
    This study showed that there is a significant relationship between living place of Prairie village with dimensions of sport , malnutrition , self-care ; and malnutrition dimension in persons below 35, below diploma degree, suffering a chronic disease , suffering high blood pressure ;and tobacco and alcohol consumption dimension in individuals less than35 years;men with medical advice,sport,Malnutrition,tobacco and alcohol consumption ,Health of buying,daily mobility,proper nutrition and owning a personal car with the consumption of tobacco and alcohol dimension ,safety in driving,Health of buying .
    Conclusion
    Considering that most of the health workers especially men do not behave based on the health-orientedlifestyle, some actions should be taken to change thebehaviorof these individuals, professional educationalworkshops or workshops that do not need to basic information shouldbe activated, because these individuals have health knowledge but do not behave according to this knowledge.
    Keywords: Lifestyle, Health oriented, Health workers
  • محسن احدنژاد روشتی، شهریور روستایی، محمد جواد کاملی فر*، هادی علیزاده
    مقدمه
    با توجه به اهمیت مقوله زلزله به عنوان یکی از حوادث طبیعی، چالش ها و آسیب های ناشی از آن در جوامع انسانی به خصوص در سکونت گاه های شهری، توجه به مباحث ساخت و ساز و سیاست گذاری در راستای شناسایی نقاط ضعف و قوت در بحث شاخص های کالبدی شهری حائز اهمیت است. با چنین ضرورتی و آگاهی از موقعیت زمین شناسی شهر به لحاظ رخداد زلزله، پژوهش حاضر به ارزیابی آسیب پذیری شاخص های کالبدی با تمرکز بر منطقه 1 شهر تبریز اقدام شده است.
    روش
    روش مطالعه حاضر توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات مربوط به شاخص های موضوعی پژوهش در شش بعد از جمله عمر، کیفیت، تعداد طبقات ، سطح اشغال، نوع کاربری و مصالح بناها دسته بندی و به تولید نقشه وضعیت موجود آنها پرداخته شد. برای تحلیل اطلاعات در راستای دستیابی به هدف پژوهش از نرم افزار Arc GIS 10 و توابع آنالیزی تحلیلی فازی AND، OR و Gama برای تشخیص بهترین شرایط و پهنه های مناسب استفاده شده است.
    یافته ها
    با توجه به یافته ها، تابع فازی گاما با حد آستانه 9/0 بهتر از سایر توابع فازی به تحلیل آسیب پذیری لرزه ای شاخص های کالبدی در منطقه 1 تبریز پرداخته است. مطابق نتایج این تابع، قسمت های شمالی و شمال غربی منطقه و نواحی بخش های مرکزی متمایل به جنوب منطقه آسیب پذیر هستند.
    نتیجه گیری
    نتایج تحقیق حاکی از آن است که قسمت های شمالی منطقه 1 و نواحی منتهی الیه قسمت غربی منطقه استعداد بالایی برای آسیب پذیری لرزه ای به لحاظ شاخص های منتخب کالبدی دارند. همچنین بلوک های ساختمانی موجود در قسمت های جنوبی و نواحی حاشیه های جنوب منطقه از وضعیت آسیب پذیری متوسط تا خیلی زیاد قرار دارند که نیازمند برنامه ریزی های دقیق پیش از بحران در این نواحی به لحاظ تقویت و بهبود شاخص های کالبدی به خصوص در زمینه عمر بنا، کیفت و نوع مصالح می باشد.
    کلید واژگان: تحلیل فازی, آسیب پذیری لرز ه ای, شاخص های کالبدی, تبریز
    Mohsen Ahadnezhad Roshti, Shahrivar Roostaei, Mohammad Javad Kamelifar*, Hadi Alizadeh
    Background
    Given the importance of the topic of earthquakes, as a natural disaster, challenges and damages caused by them in human societies, especially in urban settlements, considering construction issues and policies in order to identify the strengths and weaknesses in the indicators of the urban texture is important. With such necessity and the geological condition awareness of the city, due to earthquakes, this study aimed to assess the vulnerability of physical parameters by focusing on District 1 of Tabriz, Iran.
    Methods
    This was a descriptive-analytic study. Information on indicatorsofresearch topics were classified into six dimensions, including life, quality, number of floors, occupation level, user type, and building materials, and the map of their current situation was produced. ArcGIS software was used to analyze the data and functions of fuzzy analysis and/or fuzzy gamma analysis were used to determine the best conditions and appropriate zones.
    Findings: The fuzzy Gamma function with the threshold of 0.9 was better than other fuzzy functions in the seismic vulnerability analysis of physical indicators of District 1 of Tabriz. According to the results of these functions, the north and north-western parts of the region and the central parts towards the south of the region were vulnerable.
    Conclusion
    The results indicated that the northern part of District 1 and areas in the western part of the region had high potential for seismic vulnerability in terms of physical indicators.Moreover, the building blocks in the southern parts and areas south of the border had medium to high vulnerability which required careful planning before the crisis in the region in terms of strengthening and improving physical indicators, especially in the field of construction, and quality and type of materials.
    Keywords: Fuzzy analysis, Seismic vulnerability, Physical indicators, Iran
  • مسعود صفایی پور، هادی علیزاده
    پژوهش حاضر با روش شناسی «توصیفی-تحلیلی» با هدف تحلیل شاخص های موثر در ارزیابی توان توسعه شهری در حوضه آبریز غفار در استان خوزستان به انجام رسیده است. شاخص های موثر در توان توسعه شهری حوضه، با توجه به منابع و داده های در دسترس در 12 شاخص توپوگرافی، پوشش گیاهی، درجه شیب، جهت زمین، وضعیت خاک، ارتفاع، توان کاربری، راه های ارتباطی منطقه، هیدرولوژی منطقه، پهنه اقتصادی و اجتماعی منطقه، وضعیت کاربری زمین و وضعیت گسل های موجود در منطقه دسته بندی شده است. جهت تشکیل پایگاه داده و تهیه لایه های مورد نیاز، از نقشه های پایه موجود در سازمان منابع طبیعی استان خوزستان استفاده شده است. برای دستیابی به وضعیت توان توسعه شهری در حوضه آبریز غفار لایه های تبدیل و تولید شده در محیط نرم افزار Arc GIS 10 با توجه به توابع عضویت فازی به نقشه های فازی شده تبدیل و جهت تحلیل وضعیت آن ها و مدل سازی نهایی ارزیابی توان توسعه شهری حوضه آبریز غفار از عملگر گامای فازی (Fuzzy Gama) بهره برده شده است. تلفیق نقشه های تولید شده در محیط نرم افزار 10 Arc GIS و فرایند فازی سازی و تحلیل فازی لایه ها در قالب شاخص های منتخب پژوهش نشان می دهد که حدود 67/0 از سطح حوضه مستعد برای توسعه شهری نمی باشد. آزمایش حد آستانه های 7/0، 8/0 و 9/0 برای تحلیل گاما نشان می دهد که تحلیل گامای فازی با آستانه 7/0 متناسب با شرایط موجود منطقه بوده و مطابق خروجی آن به غیر از قسمت های محدودی از جنوب شرقی و نوار مرزی شرق حوضه بقیه نواحی حوضه مستعد برای توسعه شهری اشد.
    کلید واژگان: تحلیل فازی, شاخص های توسعه شهری, گامای فازی, حوضه آبریز غفار
    Masoud Safaiepour, Hadi Alizadeh
    The research methodology of "descriptive-analytic" with the aim of analyzing the indicators in the assessment of urban development in the catchment Ghaffar has been carried out in area. Indicators of urban development in the area according to available data resources include 12 factors of topography, vegetation, slope gradient, the land, soil conditions, altitude, power user, the communication area, the hydrology of the region, the economic and social area, region, land use and fault conditions which are classified. To form database and providing required layers of base map we used data on natural resources of Khuzestan. To achieve the status of urban development in Ghaffar catchment conversion layer and software were produced in Arc GIS 10. According to the fuzzy membership functions of the fuzzy map conversion and in order to analyze their situation and assess the model of urban development we offered Ghaffar catchment area a fuzzy gamma operator (Fuzzy Gama). Maps produced in the ArcGIS software and fuzzy process and analysis layers show that among selected indicators about 0.67 of the basin area is not suitable for urban development. Test threshold of 0.7, 0.8 and 0.9 for gamma analysis shows that, Gamma analysis phase with a threshold of 0.7 in accordance with the conditions of the region and consistent with than the limited parts of southeast and east bordering of the catchment areas of basin for urban development is not appropriate.
    Keywords: Fuzzy analysis, Urban development indicators, The gamma phase, Ghaffar catchment
  • محمدعلی فیروزی، ناهید سجادیان، هادی علیزاده
    پژوهش حاضر با روش شناسی «توصیفی–تحلیلی» در راستای اولویت سنجی معیارهای برنامه ریزی غیر اقلیدسی جان فریدمن در فرآیند برنامه ریزی شهری ایران به انجام رسیده است. جهت دستیابی به هدف پژوهش با بهره گیری از روش پیمایشی و با ابزار پرسشنامه از نظرات 30 نفر از کارشناسان مرتبط با حوزه پژوهش استفاده شده است. برای جمع آوری و تحلیل داده های پژوهش، ابتدا بر اساس نظریه برنامه ریزی غیر اقلیدسی جان فریدمن معیارهای و زیرمعیارهای پژوهش در 5 معیار اصلی تحت عنوان رویکرد هنجاری، نوآورانه، سیاسی، تعاملی و رویکرد مبتنی بر یادگیری اجتماعی و 21 زیرمعیار برای هر کدام از معیارهای اصلی استخراج و تدوین شدند و پس از نظرسنجی از کارشناسان منتخب پژوهش با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی دلفی فازی (FDAHP) مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفتند. مطابق با نتایج به دست آمده، رویکرد تعامل گرایانه در بین 5 معیار اصلی نظریه غیر اقلیدسی جان فریدمن با کسب حداکثر 769/0 وزن فازی و 445/0 وزن غیر فازی دارای اولویت بیش تری نسبت به دیگر معیارها از دیدگاه کارشناسان می باشد. از سوی دیگر در قسمت زیر معیارهای پژوهش زیر معیارهای مربوط به رویکرد تعامل گرایانه عمدتا حائز امتیاز بیش تری از سوی کارشناسان گردیدند به طوری که در این میان داشتن رویکرد موقعیت مبنا و در تعامل با ساختار برنامه ریزی مشارکتی با کسب 711/0 حداکثر وزن فازی و 066/0 وزن غیرفازی به عنوان یکی از زیرمعیارهای معیار تعامل گرایانه بیش ترین وزن را از سوی کارشناسان به خود اختصاص داده است.
    کلید واژگان: برنامه ریزی شهری, برنامه ریزی غیر اقلیدسی, جان فریدمن, منطق فازی
    Mohammad Ali Firoozi, Nahid Sajadian, Hadi Alizadeh
    Introduction
    The issue of city planning has been known as the most challenging field and activitis for policymakers and city officials due to the citie's numerous constanly changing problems and complecities in the era of globalization. Therefore, having a dynamic, collaborative and felixible approaches can envisage an efficient planning and management for the cities. Considering the fact that city planning system in our country follows centralized, comprehensive and "up-down" procedures, it is essential to have a collaborative, flexible and "bottom-up" approach in order to encounter the urban problems and complexities in a continuous, efficient and process-based manner. Accordingly, based on the specified criteria of John Friedman's non-Euclidean planning theory and its theoretical framework, which is known as collaborative and decentralized approach in urban planning process, it can be useful to apply it in urban planning of our country. Consequently, the present study is an attempt to evaluate and analyze the metric priorities of John Friedman's non-Euclidean approach in the process of urban planning in Iran.
    Materials And Methods
    This "descriptive - analytical" study was conducted to evaluate the priorities of applying the criteria of John Friedman's non-Euclidean planning theory in Iran's urban planning. To collect descriptive information, library-based documents and studies were used; and a survey including the views of 30 experts in the field of urban planning was administred to collect analytical data . Then, FDAHP model was used to analyze the data. In this study, to evaluate Freidman's non-Euclidean planning theory 5 criteria and 21 sub-criteria were used.
    Discussion
    The 5 criteria in John Friedman's non-Euclidean planning, normative approach, innovative approach, political approach, interaction oriented approach and social learning-based approach, in conjunction with 21 sub criteria as well as using expert's views in the first stage showed that interaction oriented approach, obtaining 0. 4452 final non fuzzy weight, had the highest priority among the mentioned criteria for applying the urban planning system and infrastructure in Iran. The evaluation of the sub-criteria also indicated the following priority of sub criteria of interaction oriented approach. That is the process which refers to participating, creating correlation and overcoming the the domination and centralization in decision-making and decision-taking process.
    Result
    Today, cities are the most significant places for illustrating the mankind's civilization and progress which implies major transformations and a variety of positive and negative changes in its environment and even beyond it. Regarding these issues, the complexity and dynamics of urban issues along with the progress made in these places, it is obvious and necessary to have a dynamic and flexible city planning against specific issues in the cities. Due to the problems and shortcomings of urban planning process in Iran, We tried to apply the priority criteria for the assessment of John Friedmann's non-Euclidean planning for being implemented in urban planning in Iran. To do so, the views of 30 experts were surveyed, and by using of FAHP model, the result showed that interaction oriented criteria approach is more prioritiezed to to be implemented in urban planning and infrastructure conditions in Iran. This issued was even confirmed by the sub criteria which can be very useful in participatory process of urban planning.
  • محمد جواد کاملی فر، مسعود صفایی پور، هادی علیزاده
    اهداف
    با مطرح شدن مفهوم شهرهای پایدار و آفرینش مکان های سرزنده شهری، اهمیت فضاهای سبز شهری و تعبیه آن ها در فضاهای شهری، بیش از پیش آشکار شده است. توجه به این مساله، با گسترش شهرنشینی و انباشت جمعیت و تراکم در شهرها، در کنار چالش هایی چون گرمایش و آلودگی آب و هوای شهری، ضرورتی دو چندان یافته است. در همین راستا مطالعه حاضر، با هدف تحلیل استقرار بهینه مکانی فضاهای سبز شهری در منطقه چهار شهر تبریز به انجام رسیده است.
    روش
    روش مطالعه حاضر، توصیفی– تحلیلی بوده که برای دست یابی به هدف پژوهش، اطلاعات مربوط به دوازده کاربری شهری در منطقه چهار شهر تبریز، از نقشه 1:5000 کاربری اراضی شهر تبریز استخراج شده است و در محیط نرم افزار Arc GIS 10 تولید شده است و سپس با استفاده از توابع فازی، به عضویت فازی درآمده است.
    یافته ها/
    نتایج
    تحلیل نهایی وضعیت لایه های کاربری های دوازده گانه با استفاده از حد آستانه های 7/0، 8/0، و 9/0 در قالب عملگر گامای فازی انجام گرفته است. نتایج به دست آمده از آزمایش حد آستانه های 7/0، 8/0 و 9/0 نشان می دهد که با در نظرگرفتن شرایط موجود استقرار کاربری های منتخب پژوهش در منطقه چهار شهر تبریز، حد آستانه 7/0 بهتر توانسته است یک سازگاری قابل انعطاف بین گرایش های افزایشی و کاهشی کاربری ها نسبت به استقرار و همجواری با فضاهای سبز شهری برقرار کند.
    نتیجه گیری
    مطابق نتایج عملگر حد آستانه 7/0، قسمت هایی از مرکز و جنوب شرقی این منطقه با توجه به شرایط موجود، بسترهای مناسب برای استقرار فضای سبز شهری هستند.
    کلید واژگان: فضای سبز, منطق فازی, استقرار مکانی, منطقه چهار تبریز
    Mohammad Kamelifar, Masoud Safaeipour, Hadi Alizadeh
    By introduction of the concept of sustainable cities and creation of lively places in the city, the importance of urban green spaces and embedding them in urban areas has been more evident. This problem has been required more attention by the expansion of urbanization and accumulation of population and density in cities with some challenges such as climate warming and pollution in urban areas. In this regard, the methodology of this study is "- descriptive analytical" that with aims of analyze the optimal spatial establishing of the urban green space in the zone 4 of Tabriz are accomplished. To achieve the target of the study information of 12 land use in zone 4 of Tabriz has been extracted and produced from land use map 1:5000, in the Arc GIS 10 software and then has been fuzzified, using fuzzy membership functions. For final analysis to identify optimal substrates for the establishment of green spaces in the study area the fuzzy gamma function has been used. The final analysis of the status of 12 land use layer by using a threshold of 0.7, 0.8 and 0.9 in the form of fuzzy gamma function has been conducted. The results show that the fuzzy gamma function with a threshold of 0.7 has been better analyzed the optimal deployment of urban green space considering the status quo of land use of zone 4. According to the results of operations some central and southeastern parts of the region due to the existing conditions have favorable substrates for the establishment of urban green spaces.
    Keywords: green space_fuzzy logic_spatial deployment_zone 4 of Tabriz
  • طیبه خسته ایوری، هاشم حشمتی، رضا فاریابی، زینب گودرزیان، عباس قدرتی، فرشته نجفی، هادی علیزاده *
    زمینه و هدف
    تغذه مناسب بخش مهمی از ک بارداری سالم است. آموزش مناسب تغذ های میتواند نقش مهمی در ارتقاء سلامت مادر و فرزند او داشته باشد. این مطالعه با هدف تاثیر آموزش مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی بر رفتارهای تغذیه ای زنان باردار انجام شد.
    مواد وروش ها
    پژوهش حاضر ی مطالعه نمه تجربی میباشد که برروی 200 زن باردار مراجعه کننده به پا گاه های بهداشتی شهر تربت ک یی ح دره صورت گرفت. نمونه گری بصورت خوشه ایدو مرحله ای انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ای بود که در دو مرحله ییی قبل و یک ماه بعد از مداخله تکمیل شد.پرسشنامه ها در هر دو گروه مداخله و شاهد، توزع و تکمل شدند و بعد از آن مورد تجزیه و تحلیل ک یی قرار گرفتند. بر اساس آنالیز انجام شده، محتوای آموزشی تهیه و مداخله آموزشی در گروه مورد انجام شد. بعد از مدت زمان انتظار، همان پرسشنامه ها برای هر دو گروه تکمیل گردید و در نهات داده ها با نرم افزار آماری SSPS تجزه و تحلل شد. به منظور رعایت موازین اخلاقی یییبه شرکت کنندگان، هدف از تحقیق، محرمانه بودن اطلاعات و آزادی آنها برای ورود و خروج توضیح داده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که قبل از مداخله، میانگین نمرات آگاهی، رفتار، منافع و موانع، حساسیت و شدت درک شده و خودکارآمدی بین دو گروه تفاوت نداشتند. پس از آموزش، میانگین نمرات تمام متغیرهای فوق در گروه مداخله بطور معنی داری افزایش پیدا کرد.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که آموزش مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی بر رفتارهای تغذیه ای مادران باردار تاثیر مثبت دارد و از بین متغیرهای پیش بینی کننده، حساسیت درک شده بیشترین تاثیر را بر رفتار دارد.
    کلید واژگان: رفتارهای تغذیه های, زنان باردار, مدل اعتقاد بهداشتی
    Tayebeh Khaste Ivari, Hashem Heshmati, Reza Faryabi, Zeynab Goudarzian, Abbas Ghodrati, Fereshteh Najafi, Hadi Alizadeh*
    Background and Aims: Good nutrition is an important part of a healthy pregnancy. Appropriate nutritional education can have an important role in promoting maternal and child health. This work was performed to assess the effect of education based on Health Belief Model on nutritional behaviors of pregnant women.
    Materials And Methods
    The current quasi-experimental study was conducted on 200 pregnant women referred to health centers in Torbat Heydarieh city. A two-stage cluster sampling method was used and selected cases were divided into intervention and control groups. A researcher made questionnaire was applied to the collection of required data and its validity and reliability were evaluated and confirmed in advance. Pre tests were performed for both groups. Needed assessment was performed based on the pre-test results and educational interventions were implemented on intervention group. Time period of training course was one hour. Post tests were carried out after one month using the same questionnaire. The collected data were analyzed by the use of SPSS software. Mothers were informed regarding aim of research, freedom to leave the interview and the way that interview contents would be kept private before each intervention.
    Results
    This study did not detect any evidence for significant difference in the average scores for knowledge, perceived benefits, barriers, susceptibility and severity, as well as self-efficacy between two groups (p>0.05) before intervention. After training, however, scores for all above mentioned variables were significantly increased in intervention group (p
    Conclusion
    The results showed that Health Belief Model-based nutrition education has a positive impact on the nutritional behavior of pregnant women and the perceived sensitivity have the most influence on behavior within the predictor variables.
    Keywords: Nutritional behavior, Health Belief Model, Pregnant women
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر هادی علیزاده
    دکتر هادی علیزاده
    دانش آموخته دکتری جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال