به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

jabbar bashiri

  • تاثیر سه ماه تمرین هوازی اینتروال و مکمل کوئرستین بر Baxو Bcl-2 در هیپوکامپ موش های صحرایی نر مدل پارکینسونی
    سیروس کیان مهر، جبار بشیری *، حسن پوررضی، رقیه پوزش جدیدی، میرعلیرضا نورآذر
    زمینه و هدف

    بیماری پارکینسون یک اختلال پیشرونده عصبی ناشی از مرگ نورون ها در جسم سیاه، انحطاط انتقال عصبی دوپامینرژیک و حضور آلفاسینوکلئین و اجزاء پروتئینی در جسم سلولی نورون هاست. هدف از انجام تحقیق حاضر تبیین تاثیر سه ماه تمرین هوازی اینتروال و مکمل کوئرستین بر Baxو Bcl-2 در هیپوکامپ موش های صحرایی نر مدل پارکینسونی بود.

    روش شناسی: 

    برای انجام تحقیق آزمایشی حاضر 28 سر رت نر نژاد ویستار تهیه و به 5 گروه کنترل سالم 5 سر، کنترل پارکینسونی 5 سر، تمرین پارکینسونی: 6 سر ، ملاتونین پارکینسونی: 6 سر و تمرین + مکمل پارکینسونی: 6 سر) تقسیم شدند. سپس گروه های تمرین به مدت 12 هفته برنامه تمرین اینتروال را انجام داده و روزانه 100 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن کوئرستین مصرف کردند. در نهایت و بعد از آخرین جلسه تمرینی بافت هیپوکامپ جهت بررسی متغیرهای تحقیق برداشته شد.

    نتایج

    نتایج نشان داد اثر متقابل تمرین و مکمل از یک طرف و اثر اصلی مکمل از طرف دیگر بر Bax معنی دار نیست اما اثر اصلی تمرین بر Bax معنی دار است. همچنین مشخص شد اثر متقابل تمرین و مکمل از یک طرف و اثر اصلی تمرین بر bcl-2 معنی دار است. اما اثر اصلی مکمل کروئستین بر bcl-2 معنی دار نیست.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج استفاده از تمرین به تنهایی و یا در تعامل با مکمل کروئستین برای افراد دیابتی زیر نظر متخصص توصیه می شود.

    کلید واژگان: تمرین هوازی اینتروال, کوئرستین, هیپوکامپ, Bax, Bcl-2
    The effect of three months of interval aerobic training and quercetin supplementation on Bax and Bcl-2 in the hippocampus of male Parkinson's model rats
    Sirous Kianmehr, Jabbar Bashiri *, Hasan Pourrazi, Roghayeh Pouzesh Jadidi, Mir Alireza Norazar
    Background and purpose

    Parkinson's disease is a progressive neurological disorder caused by the death of neurons in the substantia nigra, the degeneration of dopaminergic neurotransmission, and the presence of alpha-synuclein and protein components in the cell body of neurons. The purpose of this research was to explain the effect of three months of interval aerobic exercise and quercetin supplementation on Bax and Bcl-2 in the hippocampus of male Parkinsonian model rats.

    Method

    To conduct the present experimental research, 28 male Wistar rats were prepared and divided into 5 healthy control groups, 5 Parkinson's control groups, 6 Parkinson's training groups, 6 Parkinson's melatonin groups, and 6 Parkinson's training + Parkinson's supplement groups. were divided Then, the training groups performed the interval training program for 12 weeks and consumed 100 mg/kg of quercetin daily. Finally, after the last training session, the hippocampus tissue was removed to check the research variables.

    Results

    The results showed that the interaction effect of exercise and supplementation on one hand and the main effect of supplementation on Bax on the other hand are not significant, but the main effect of exercise on Bax is significant. It was also found that the interaction effect of training and supplementation on the one hand and the main effect of training on bcl-2 is significant. But the main effect of croestin supplement on bcl-2 is not significant.

    Conclusion

    According to the results, the use of exercise alone or in interaction with Croestin supplement is recommended for diabetics under expert supervision.

    Keywords: Interval Aerobic Exercise, Quercetin, Hippocampus, Bax, Bcl-2
  • سیما موحد، جبار بشیری*، حسن پوررضی، رقیه پوزش جدیدی
    زمینه و هدف

    پارکینسون یکی از شایع ترین اختلالات تحلیل برنده سیستم عصبی است. بهبود کاتالپسی و نورون های دوپامینرژیک در مدیریت درمان بیماری پارکینسون نقش دارند. هدف از این پژوهش تعیین تاثیر 12 هفته تمرین هوازی و محدودیت غذایی بر نورون های دوپامینرژیک و کاتالپسی در بافت مغزی موش های صحرایی مدل پارکینسون بود.

    روش ها

    در مطالعه تجربی حاضر، 40 سر موش صحرایی نر سفید نژاد ویستار با محدوده سنی 3-2 ماه به طور تصادفی در 5 گروه (8 موش) تخصیص یافتند. گروه ها شامل کنترل سالم (C)، کنترل پارکینسون (P)، پارکینسون + تمرین هوازی (P+T)، پارکینسون+ محدودیت غذایی (P+RF) و پارکینسون + تمرین هوازی + محدودیت غذایی (P+T+RF) بودند. برنامه تمرین هوازی شامل 3 ماه و هفته ای 5 جلسه با شدت 75-80 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی بود. گروه محدودیت غذایی، حدود 11 گرم غذا در روز دریافت کردند. برای سنجش کاتالپسی از تست میله استفاده شد و سنجش نورون های دوپامینرژیک با برش مغزی و شمارش تعداد آنها با میکروسکوپ انجام شد.

    یافته ها

    تعداد نورون های دوپامینرژیک در گروه پارکینسون + تمرین هوازی + محدودیت غذایی نسبت به گروه های کنترل سالم، کنترل پارکینسون، و پارکینسون+ محدودیت غذایی افزایش معنادار داشت (0/001=P). همچنین در گروه گروه پارکینسون + تمرین هوازی + محدودیت غذایی کاهش معنادار کاتالاپسی موش ها نسبت به گروه کنترل پارکینسون مشاهده شد (0/001=P).

    نتیجه گیری

    سه ماه تمرین هوازی و محدودیت غذایی موجب بهبود شاخص های تعداد نورون های دوپامینرژیک و بهبود کاتالپسی ناشی از پارکینسون در موش ها شد. بنابراین تمرین هوازی و محدودیت غذایی به عنوان یک روش پیشنهادی و مکمل در درمان بیماران مبتلا به پارکینسون همراه با مداخلات دارویی قابل بررسی است که البته انجام مطالعات تکمیلی در این زمینه، ضروری است.

    کلید واژگان: پارکینسون, محدودیت غذایی, تمرین هوازی, کاتالپسی, نورون های دوپامینرژیک
    Sima Movahed, Jabbar Bashiri*, Hasan Pourrazi, Roghayeh Pozesh Jadidi
    Background and Aim

    Parkinson's disease is a prevalent neurodegenerative disorder characterized by the degeneration of dopaminergic neurons and the presence of catalepsy. This study aimed to investigate the effects of 12 weeks of aerobic training and food restriction on dopaminergic and catalepsy neurons in the brain tissue of Parkinson's disease model of rats.

    Methods

    In this experimental study, 40 male Wistar rats aged 2-3 months were randomly divided into five groups (n=8): healthy control (C), Parkinson's disease model (P), Parkinson's disease model + aerobic training (P+T), Parkinson's disease model + food restriction (P+FR), and Parkinson's disease model + aerobic training + food restriction (P+T+FR). The aerobic training regimen consisted of three months with five sessions per week at an intensity of 75-80% of maximum oxygen consumption. The food restriction group received approximately 11 grams of food daily. Catalepsy was assessed using the rod test, while dopaminergic neurons were quantified through brain sectioning and microscopic counting.

    Results

    The P+T+FR group exhibited a significant increase in dopaminergic neuron count compared to the C, P, P+T, and P+FR groups (P=0.001). Furthermore, a significant reduction in catalepsy was observed in the P+T+RF group compared to the P group (P=0.001).

    Conclusion

    The combination of three months of aerobic training and food restriction resulted in improvements in dopaminergic neuron count and reduced catalepsy in a rat model of Parkinson's disease. These findings suggest that aerobic training and food restriction could serve as potential complementary interventions for Parkinson's disease treatment, alongside pharmacological approaches, warranting further investigation in this area.

    Keywords: Parkinson's, Food Restriction, Aerobic Training, Catalepsy, Dopaminergic Neurons
  • داود رحیمی، جبار بشیری*، میرعلیرضا نورآذر، رقیه پوزش جدیدی، داریوش مهاجری
    هدف
    با توجه به مصرف کافئین بصورت مکمل توسط ورزشکاران و اثرات مضر مصرف طولانی مدت کافئین بر باروری مردان، هدف از مطالعه حاضر تعیین تاثیر تمرین هوازی متوسط توام با کاندیشن مدیوم سلول های سرتولی درآسیب بیضه ناشی از مصرف کافئین در موش های صحرایی نربالغ بود. روش شناسی: بدین منظور 30 سر رتبالغ نژاد ویستار با وزن20±250گرم، سن9 الی10هفته، به طور تصادفی در پنج گروه (شاهد سالم، آسیب دیده با کافئین،کافئین_ورزش،کافئین_کاندیشن مدیای وکافئین_کاندیشن مدیای_ورزش) مورد آزمون واقع شدند. گروه های 2تا 5 به مدت4هفته، کافئین با دوز 200mg/kg بصورت خوراکی و گروه1به همان میزان آب مقطردریافت کردند. پس از 6هفته، کاندیشن مدیای سلول های سرتولی به درون مجاری وابران موش های گروه تیمار تزریق شد. پس از 8هفته از تزریق کاندیشن مدیای و تمرین هوازی متوسط (60دقیقه،1باردرروز و5روزدرهفته) ازتمام موش ها خون گیری شده وبیضه ها و اپیدیدیم جدا گردید. سپس نمونه های خونی درسرعت 3000دور/دقیقه، در دمای 40درجه سلسیوس به مدت 15دقیقه، سانتریفیوژ شدند و سرم محلول بالایی جهت سنجش هورمون تستوسترون با روش رادیوایمینواسی مورد استفاده قرار گرفت. جهت مطالعه هیستوپاتولوژی نمونه های بیضه در فرمالین10درصد تثبیت گردیده، برش هایی به ضخامت 5 میکرون طبق روش تهیه مقاطع بافتی جهت رنگ آمیزی هماتوکسیلین_ائوزین تهیه شد. مقاطع بافتی تهیه شده ازنظر هیستوپاتولوژی مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    درگروه تحت تاثیر کافئین، میزان هورمون تستوسترون بطور معنی داری نسبت به گروه شاهدکاهش نشان داد (05/0>p). دردو گروه کافئین_کاندیشن مدیای وگروه کافئین_انجام ورزش، میزان هورمون تستوسترون بطور معنی داری افزایش نشان داد (05/0>p). درگروه کافئین_کاندیشن مدیای_انجام ورزش، میزان هورمون تستوسترون بطورمعنی داری افزایش بیشتری نسبت به دوگروه قبلی نشان دارد)05/0>p). درمشاهدات هیستوپاتولوژی، بافت بیضه درگروه آسیب دیده باکافئین دارای تغییرات شدید در سلول های زایا و توقف اسپرماتوژنز،کاهش لایه های اپیتلیوم ژرمینال،ادم، پرخونی و خونریزی شدیدی درفضای بینابینی، بی نظمی دراپیتلیوم پوشاننده، تغییرضخامت و ایجاد بی نظمی درلایه بازال و بی نظمی، چروکیدگی و از هم گسیختگی ساختار توبول ها، در بسیاری از مجاری اسپرم ساز بود. درگروه کافئین_کاندیشن مدیای_انجام ورزش بهبود قابل توجهی مشاهده شد و ساختار بافتی بیضه ها نسبتا طبیعی و یا نزدیک به طبیعی بود.
    نتیجه گیری
    مصرف کاندیشن مدیای سلول های سرتولیانجام هم زمان تمرین هوازی، باعث بهبود شاخص های هورمون تستوسترون و کاهش اثرات مخرب کافئین برهیستوپاتولوژی بیضه موش های صحرایی می شود.
    کلید واژگان: تمرین هوازی, کافئین, کاندیشن مدیوم, آسیب بیضه
    Davoud Rahimi, Jabbar Bashiri *, Mir Alireza Nourazar, Roghayeh Poozesh Jadidi, Dariush Mohajeri
    Aim
         Considering use of caffeinea supplement by athletes and harmful effects of long-term caffeine consumption on male fertility, the aim of this study was determine effect of moderate aerobic exercise combined with Sertoli cell medium conditioning on testicular damage caused by caffeine consumption in adult male rats.
    Methods
    For this purpose,30male Wistar rats weighing250±20grams, age9-10weeks, were celected in5 groups(healthy control,affected by caffeine,caffeine-exercise,caffeine-medium conditioning and caffeine-conditioning-medium-exercise).Groups2to5for4weeks, caffeine dose200mg/kg orally and group1receivedsame amount of distilled water.After 6weeks, conditioned medium Sertoli cells was injected into efferent ducts mice in treatment group.After 8weeks of media conditioning injection and moderate aerobic training(60minutes,1bar per day¸5days per week),blood was collected from all mice and testes¸ epididymis were isolated.Then the blood samples were centrifuged at speed of3000rpm,at temperature40degrees Celsius for15minutes,and highly soluble serum was used measure testosterone hormone by radioimmunoassay method.In study the histopathology of testis samples fixed in10% formalin,5micron thick sections were prepared according to method of preparing tissue sections for hematoxylin-eosin staining.prepared tissue sections were examined for histopathology.
    Findings
    In group under influence of caffeine, level of testosterone decreased significantly compared to control group(p<0.05).In both caffeine-media conditioning group and caffeine-exercise group, level of testosterone increased significantly (p<0.05).In caffeine-media conditioning-exercise group, level of testosterone hormone shows significant increase compared to previous2groups(p<0.05).In histopathological observations, testicular tissue in caffeine-damaged group has severe changes in germ cells and stop spermatogenesis,reduction germinal epithelium layers,edema, severe hyperemia and bleeding in interstitial space,irregularity of overlying epithelium,changes in thickness and irregularity in basal layer and irregularity,wrinkling and disintegration of structure of tubules,in many ducts.It was sperm maker. significant improvement was observed in caffeine-media conditioning-exercise group and tissue structure of testicles was relatively normal or close to normal.
    Conclusion
    Consuming conditioned media of Sertoli cells and performing aerobic exercise at same time improves testosterone hormone indices and reduces harmful effects of caffeine on testicular histopathology of rats.
    Keywords: aerobic training, Caffeine, Media conditioning, Rat testis, Sertoli cells
  • داود رحیمی، جبار بشیری *، میرعلیرضا نورآذر، رقیه پوزش جدیدی، داریوش مهاجری

    با توجه به مصرف کافیین به عنوان مکمل مورد اقبال ورزشکاران و اثبات اثرات سوء مصرف طولانی مدت آن بر باروری افراد مذکر، هدف از مطالعه حاضر، تعیین تاثیر تمرین هوازی توام با کاندیشن مدیای سلول های سرتولی بر آسیب بیضه ناشی از مصرف کافیین در موش های صحرایی نر بالغ بود. بدین منظور30 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار به طور تصادفی در 5 گروه برابر مورد آزمون واقع شدند. موش های گروه شاهد فقط آب مقطر و موش های چهار گروه دیگر شامل: گروه های بدون انجام تیمار، تیمار با تمرین هوازی، تیمار با کاندیشن مدیوم و تیمار با تمرین هوازی توام با کاندیشن مدیا، به مدت 4 هفته کافیین را با دوز mg/kg 200 به صورت خوراکی دریافت کردند. 42 روز بعد، کاندیشن مدیای سلول های سرتولی به درون مجاری وابران موش های گروه های تیمار تزریق شد. پس از 8 هفته، از بیضه موش ها نمونه بافتی اخذ شده و مورد مطالعه هیستومورفومتری قرار گرفت. همچنین فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز (SOD) و گلوتاتیون پراکسیداز (GPX) و مقدار مالون دی آلدیید (MDA) در بافت بیضه و ظرفیت تام آنتی اکسیدانی سرم موش ها مورد سنجش قرار گرفت. در موش های گروه آسیب دیده با کافیین نسبت به گروه سالم، قطر لوله های منی ساز، ارتفاع اپیتلیوم مجاری منی ساز و ضخامت بافت بینابینی بیضه و فعالیت آنزیم های SOD و GPX و میزان TAC به طور معنی داری کمتر و مقدار MDA بالاتر بود (01/0>p). همه گروه های آسیب دیده باکافیین توام با دریافت تیمار، نسبت به گروه آسیب دیده با کافیین دارای مقادیر بالاتری از قطر لوله های منی ساز، ارتفاع اپیتلیوم مجاری منی ساز و ضخامت بافت بینابینی بیضه و فعالیت آنزیم های SOD و GPX و میزان TAC بودند و مقادیر MDA پایین تری داشتند. در گروه تیمارشده با کاندیشن مدیا توام با تمرین هوازی، میزان کاهش و افزایش در پارامتر های ذکرشده، در مقایسه با دو گروه تیماری دیگر، بیشتر بوده و تفاوت آماری معنی داری داشت (05/0>p). نتایج مطالعه نشان داد مصرف کاندیشن مدیای سلول های سرتولی و انجام هم زمان تمرین هوازی، با اثرات هم افزایی باعث بهبود شاخص های دفاع آنتی اکسیدانی و کاهش اثرات مخرب کافیین در بافت بیضه موش های صحرایی می شود.

    کلید واژگان: کافیین, کاندیشن مدیا, تمرین هوازی, بیضه موش, وضعیت آنتی اکسیدانی
    Davoud Rahimi, Jabbar Bashiri *, Alireza NoorAzar, R Pouzesh Jadidi, Daryoush Mohajeri

    Considering the consumption of caffeine as a supplement favored by theathletes and the proof of its long-term abuse effects on male fertility, the purpose of this study was to investigate the effect of moderate aerobic training combined with the conditioning of Sertoli cell media in testicular damage caused by caffeine consumption.For this purpose,30male Wistar rats were tested in5groups.For4weeks, the groups received caffeine at a dose of200 mg/kg orally and group1received of distilled water.42days after that, the conditioned media of Sertoli cells was injected into the efferent ducts of the rats in the treatment group.After8 weeks, mice were sampled.Tissue samples were studied by histomorphometry andSOD,,GPX, TACand MDA.The group under the influence of caffeine compared to the healthy group, significantly(p<0.01).had lower values of seminiferous tubule diameter, epithelium height, interstitial thickness,TAC, SODandGPXand higher values ofMDA. Respectively, the three groups affected by caffeine along with exercise treatment, treatment with media conditioning and exercise along with media conditioning compared to the group affected with caffeine, have higher values of seminiferous tubule diameter, epithelium height, interstitial thickness,TAC, SODandGPX,and MDA values were lower.In the treatment group with media conditioning and exercise, there was a significant difference in the amount of decrease and increase in the mentioned parameters compared to the other two treatment groups (p<0.05).The results of the present study showed that the use of Sertoli cell media conditioning and aerobic exercise at the same time, with synergistic effects, improves the antioxidant defense indices and reduces the harmful effects of caffeine in the testicular tissue of rats..

    Keywords: rat testis, caffeine, media conditioning, Sertoli cells, aerobic training
  • مهدی پهلوانی، جبار بشیری*، رقیه پوزش جدیدی، رسول هاشم کندی اسدی، معصومه دادخواه
    مقدمه و هدف

    دیابت باعث نقص عملکرد BDNF و اختلال در سطوح سرمی CRP و IL-6 می شود. هدف تحقیق تعیین اثر هشت هفته تمرین ترکیبی استقامتی- مقاومتی بر سطوح سرمیBDNF، CRP و IL-6 موش های نر ویستار دیابتی نوع 1 بود.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه تجربی، تعداد 30 سر موش صحرایی نر ویستار بالغ (300-250 گرمی و سن 6 هفته ای)، به صورت تصادفی در 3 گروه شامل دو گروه دیابتی، تمرین دیابتی (تعداد=10)، کنترل دیابتی (تعداد=10) و یک گروه غیردیابتی، کنترل سالم (تعداد=10) قرار گرفتند. برای دیابتی کردن، در پایان هشت هفتگی، 55 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن استرپتوزوسین (STZ) به روش درون صفاقی تزریق شد. گروه تمرین دیابتی، هشت هفته تمرینات ترکیبی را 5 بار در هفته (تمرین استقامتی با 75 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی روی نوارگردان و تمرین مقاومتی، 15 صعود از نردبان) انجام دادند. برای اندازه گیری سطوح سرمی BDNF، CRP و IL-6، خون گیری انجام شد. مقایسه تغییرات بین گروهی و درون گروهی BDNF، CRP و IL-6، با آزمون آنووای یک راهه و تعقیبی بونفرونی انجام شد. سطح معنی داری 0.05>P در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    پس از هشت هفته تمرین همزمان استقامتی-مقاومتی، سطح BDNF گروه تمرین دیابتی در مقایسه با کنترل دیابتی افزایش معنی دار داشت (0.009=P)؛ در حالی که در گروه کنترل دیابتی در مقایسه با کنترل سالم کاهش معنی دار داشت (0.0001=P). سطح CRP در گروه تمرین دیابتی در مقایسه با کنترل دیابتی کاهش معنی دار داشت (0.008=P) ؛ در حالی که در گروه کنترل دیابتی در مقایسه با کنترل سالم افزایش معنی دار داشت (0.0001=P). میزان IL-6 تغییر معنی داری نداشت (0.057=P).

    بحث و نتیجه گیری

    به افراد دیابتی توصیه می شود 8 هفته تمرینات همزمان استقامتی- مقاومتی را جهت افزایش سطح BDNF و کاهش التهاب انجام دهند.

    کلید واژگان: تمرین ترکیبی, عامل نوروتروفیک مشتق شده از مغز, پروتئین واکنشی c, اینترلوکین-6, دیابت
    Mehdi Pahlevani, Jabbar Bashiri *, Roghayeh Poozesh Jadidi, Rasoul Hashem Kandi Asadi, Masoumeh Dadkhah
    Introduction and Purpose

    Diabetes leads to defects in BDNF function and disturbances in CRP and IL-6 serum levels. The purpose of the study was to determine the effect of eight weeks of simultaneous endurance-resistance exercise on BDNF, CRP, and IL-6 serum levels in type1 diabetic male Wistar rats.

    Materials and Methods

    In this experimental study, 30 adults male Wistar rats (250-300 grams and aged six weeks) were randomly divided into three groups including two diabetic groups, diabetic exercise (n=10), diabetic control (n=10) and a non-diabetic group, healthy control (n=10). At the end of the eight-week-old, an amount of 55 mg/kg of body weight of streptozocin (STZ) was injected intraperitoneally, to make diabetic. The diabetic exercise group performed the eight weeks of combined exercises; 5 times per week (endurance exercise with 75% Vo2max on the treadmill and strength training including 15 times climbing the ladder). To measure the serum levels of BDNF, CRP, and IL-6, blood samples were taken. One-way ANOVA and post-hoc Bonferroni test were used to compare between-group and intra-group changes of BDNF, CRP, and IL-6. The significance level was P<0.05.

    Results

    After eight weeks of endurance-resistance training, BDNF level significantly increased in the diabetic exercise group compared to the diabetic group (P=0.009). Whereas, it significantly decreased in the diabetic control group compared to the healthy control (P=0.0001). CRP levels significantly decreased in the diabetic exercise group compared to the diabetic group (P=0.008). However, it significantly increased the diabetic control group compared to the healthy control (P=0.0001). There was no significant change in IL-6 level (P=0.057).

    Discussion and Conclusion

    It is recommended that diabetic people perform eight weeks of simultaneous endurance-resistance exercises to increase BDNF levels and reduce inflammation.

    Keywords: Combined training, brain derived neurotrophic factor, C-reactive protein, Interleukin-6, Diabetes
  • شیوا قدیر زاد بشمن، رقیه پوزش جدیدی*، جبار بشیری، کریم آزالی علمداری

    هدف :

    به دنبال سکته قلبی (MI) آسیب های کلیوی ناشی از استرس اکسایشی شدت می گیرند که با آفزایش بیان NOX4 همراه است. اما با وجود اثرات مسلم تمرین بدنی بر ساختار و عملکرد کلیه، تاکنون تاثیر تمرین بر مقدار NOX4 خون و شاخص های آسیب اکسایشی کلیه متعاقب MI بررسی نشده است که هدف تحقیق بود.

    مواد و روش ها

    24 موش صحرایی نر به طور تصادفی به سه گروه (8=n) شامل سالم کنترل، سکته کنترل و سکته تمرین تقسیم شدند. پس از القاء سکته فلبی توسط تزریق ایزوپروترنو ل (100 mg/kg.day) در دو روز متوالی، هشت هفته تمرین دویدن با شدت متوسط روی نوارگردان انجام شد. مقدار NOX4 خون به روش فلوسیتومتری، مقدار MDA، پروتیین کربونیله (CP) و 8OHdG کلیه به روش طیف سنجی و رنگ سنجی انجام شد و داده ها با تحلیل واریانس تک راهه تحلیل شدند.

    یافته ها

    در حالی که در گروه سکته کنترل، مقدار NOX4 خون و همچنین MDA، CP و 8OHdG کلیه بیشتر از گروه سالم کنترل بود، مقدار این شاخص ها (به جز CP) در گروه سکته تمرین کمتر از گروه سکته کنترل بود (p=0.001 در همه موارد). بااین حال، مقدار هر چهار شاخص شامل NOX4 خون (p=0.029) و همچنین MDA (p=0.001)، CP (p=0.001) و 8OHdG (p=0.019) کلیه در گروه سکته تمرین، هنوز هم بیشتر از گروه سالم کنترل بود.

    نتیجه گیری

    MI می تواند سبب افزایش NOX4 خون و بروز استرس اکسایشی در کلیه شود. بااینحال، تمرین هوازی با وجود معکوس کردن این روند، قادر به رفع کامل این اثرات MI نبود. به نظر می رسد که در تحقیقات آینده علاوه بر رفع محدودیتهای تحقیق حاضر، نیاز به شناسایی بهترین پروتکل های تمرینی موثر در این زمینه باقی است.

    کلید واژگان: استرس اکسایشی, تمرین هوازی, سندرم قلبی-کلیوی, کلیه
    Shiva Ghadirzad Bashman, Roghayeh Pouzesh Jadidi *, Jabbar Bashiri, Karim Azali Alamdari

    Oxidative stress induced renal injures are intensified following myocardial infraction(MI) which are accompanied by an elevated NOX4 expression rate. However; the effect of exercise training following MI on blood Nox4 and renal oxidative stress markers have not investigated in spite of the apparent evidence regarding the effects of physical training on renal structure and function, which was investigated in this study. 24 male Wistar rats were randomized into three groups (n=8) of healthy control, MI control and MI training. Eight weeks of running training at moderate intensity on a treadmill was conducted following MI induction via two executive days’ injections of Isoproterenol (100 mg/kg.day). while renal MDA, cabonylated protein(CP) and 8OHdG levels via spectrophotometry and colorimeteryWhile blood NOx4 as well as renal MDA, CP and 8OHdG levels in MI control rats were higher than their healthy control littermates, the amount of these parameters (except for CP) in MI group was lower than healthy control group (p=0.001 in any circumstances). However, all indices including on blood NOX4 (p=0.029) and renal MDA(p=0.001), CP(p=0.001) and 8OHdG(p=0.019) levels in MI training rats was still higher than healthy control littermates. MI is able to increase blood NOX4 level and incidence of renal oxidative stress. However, aerobic training could not fully ameliorate these hazardous effects of MI, in spite of its appreciable capabilities to reverse this trend. It seems that identification of the best effective training protocols in this area is warranted in addition to Eliminating the limitations in this study.

    Keywords: Aerobic training, Cardio renal syndrome, Kidney, oxidative stress
  • مهدی پهلوانی، جبار بشیری*، رقیه پوزش جدیدی، رسول هاشم کندی اسدی، معصومه دادخواه
    تمرین و مکمل ازنقص عملکردBDNF و اختلال درسطوح سرمیCRPو IL-6 ناشی ازدیابت جلوگیری می کند.هدف تحقیق تعیین اثرهمزمان دو ماه تمرین ترکیبی و مکمل یاری تورین بر شاخصهایBDNF، CRP و IL-6 در رت ویستار دیابتی بود. دراین مطالعه تجربی،30رت صحرایی نرویستار بالغ(300-250 گرمی و سن 6 هفته ای)،به صورت تصادفی درگروه های تمرین-مکمل دیابتی (10=n)، کنترل دیابتی (10=n) و کنترل سالم (10=n) قرار گرفتند. برای دیابتی کردن، در پایان هشت هفتگی، 55 میلی گرم برکیلوگرم وزن بدن استرپتوزوسین(STZ)به روش درون صفاقی تزریق شد.گروه تمرین-مکمل دیابتی، دوماه تمرینات ترکیبی هوازی-قدرتی را5باردرهفته(تمرین هوازی با75درصدVo2maxروی نوارگردان وتمرین قدرتی،15صعودازنردبان) انجام دادند.مکمل تورین بصورت محلول1%درآب آشامیدنی روزانه(500میلی لیتر)دردسترس رت ها قرارگرفت.اندازه گیری سطوح سرمیBDNF، CRP و IL-6، به روش الایزاانجام شد.مقایسه تغییرات بین گروهی و درون گروهیBDNF، CRP و IL-6، باآزمون آنووای یک راهه و تعقیبی توکی انجام شد.سطح معنی داری0/05>P درنظر گرفته شد.پس ازدو ماه تمرین هوازی-قدرتی ومصرف مکمل تورین، سطح BDNF سرم درگروه تمرین-مکمل دیابتی درمقایسه با کنترل دیابتی به طور معنی داری بیشترشد(0/003=P)؛ درحالیکه در گروه کنترل دیابتی درمقایسه با کنترل-سالم به طور معنی داری کمتر شد (0/0001=P). سطح CRP سرم در گروه تمرین-مکمل دیابتی در مقایسه با کنترل دیابتی به طور معنی داری کمترشد(0/0001=P)؛درحالی که درگروه کنترل دیابتی درمقایسه باکنترل سالم به طور معنی داری بیشترشد (0/0001=P). میزان IL-6 سرم پس از دو ماه تمرین هوازی-قدرتی و مصرف مکمل تورین در گروه تمرین-مکمل دیابتی در مقایسه با گروه کنترل دیابتی و در گروه کنترل دیابتی در مقایسه با گروه کنترل سالم تغییر معنی داری نداشت (0/059=P). با توجه به یافته های تحقیق حاضر، دو ماه تمرینات همزمان هوازی- قدرتی و مصرف مکمل تورین جهت افزایش سطح BDNF و کاهش التهاب در افراد دیابتی توصیه می شود.
    کلید واژگان: تمرین-تورین, IL-6, CRP, BDNF, دیابت
    Mehdi Pahlevani, Jabbar Bashiri *, Roghayeh Pouzesh Jadidi, Rasoul Hashem Kandi Asadi, Masoomeh Dadkhah
    Exercise and supplementation prevent the dysfunction of BDNFand disorder in the serum levels ofCRPandIL-6caused by diabetes.The purpose of the study wasto determine the simultaneous effect of2months of combined training and taurine supplementation onBDNF,CRPandIL-6indices in diabetic rats.In this experimental study.30 adult male Wistar rats(250-300 grams and aged six weeks)were randomly divided into three groups diabetic exercisesupplementation(n=10),diabetic control(n=10)and healthy control(n=10).At the end of the8weekold,the amount of 55 mg/kg of body weight of streptozocin(STZ)was injected intraperitoneally,to make diabetic.The diabetic exercise-supplementation group performed the two months of combined exercises,5timesperweek(aerobic exercise with75%Vo2max on the treadmill and strength training includes15 times climbing the ladder).Taurine supplement was available to rats in the form ofa1%solution in daily drinking water(500 ml).The serum levels of BDNF,CRP and IL-6 were measured with Eliza method.OnewayANOVAand posthoc Tukey test were used to compare betweengroup and intragroup changes of BDNF,CRP,IL-6.The significance levelwasP<0.05.After two months of aerobicstrength training and taurine supplementation,BDNFserum level significantly increased in the diabetic exercise group compare to the diabetic group(P=0.003).Whereas,it significantly decreased in the diabetic control group compared to the healthy control(P=0.0001).CRPserumlevel significantly decreased in the diabetic exercise-supplementation group compare to the diabetic group(P=0.008).Whereas, it significantly increased the diabetic controlgroup compared to the healthy control(P=0.0001).After2months of aerobicstrength training and taurine supplementation there was no significant change inIL-6 serum level in the diabetic exercisesupplement group compared tothe diabetic control group andinthe diabetic control group compare to the healthy control(P=0.059).According to the findings ofthis research,2months of simultaneous aerobic-strength training and taurine supplementation are recommended to increaseBDNFlevels and reduce inflammationin diabetics.
    Keywords: Training-Taurine, BDNF, CRP, IL-6, Diabetes
  • نوشین صالحی اقدم، رقیه پوزش جدیدی*، کریم آزالی علمداری، جبار بشیری، میرعلی رضا نورآذر

    زمینه و هدف:

     مواجهه با آرسنیک با احتمال وقوع آپوپتوزیس در کبد و نارسایی های متابولیک همراه است؛ در حالی که تمرین تناوبی شدید (HIIT) و کورکومین می توانند این شرایط را به طور مثبت تعدیل نمایند. هدف تحقیق حاضر، بررسی تاثیر HIIT و کورکومین بر عامل دو وابسته به عامل هسته‎ای اریترویید-2 (NRF2) و کاسپاز-3 کبدی، و ظرفیت ضداکسایشی تام (TAC)، گلوکز، تری گلیسرید (TG) و لیپوپروتیین کلسترول پرچگال (HDL) خون در موش های در معرض آرسنیک بود.

    روش تحقیق:

     در این تحقیق تجربی، 48 موش نر به شش گروه شامل آرسنیک-HIIT (تمرین)، آرسنیک-کورکومین (کورکومین)، آرسنیک-کورکومین-تمرین (توام)، آرسنیک، کنترل اتانول، و کنترل معمولی تقسیم شدند. آرسنیک و کورکومین به ترتیب با دوز 5 و 15 میلی گرم بر هر کیلوگرم وزن بدن در روز از طریق گاواژ به موش ها خورانده شدند. پروتکل HIIT به مدت شش هفته، پنج روز در هفته و هر جلسه شامل 60 دقیقه فعالیت (تناوب های چهار دقیقه ای دویدن با شدت 90-85 درصد vVO2max، با دو دقیقه استراحت فعال) اجرا شد. داده ها با روش های رنگ سنجی و وسترن بلات استخراج شدند و با روش تحلیل واریانس یک راهه در سطح 05/0>p مقایسه گردیدند.

    یافته ها

    در گروه آرسنیک، میزان کاسپاز-3 کبد، گلوکز و TGخون بالاتر؛ و TAC و HDL خون پایین تر از گروه کنترل معمولی بود (001/0=p در همه موارد)؛ در حالی که HDL، گلوکز و  TAC خون در سه گروه تمرین، کورکومین و توام؛ و کاسپاز -3 کبد تنها در گروه توام؛ تفاوت معنی داری با گروه کنترل معمولی نداشتند (05/0<p). به علاوه، NRF2 کبدی فقط در گروه های کورکومین و توام به بالاتر از سطح گروه کنترل رسید (001/0=p).

    نتیجه گیری

    با این که تاثیر آرسنیک بر افزایش TG خون، با مداخله تمرین، کورکومین و یا اثر توام آن ها، اصلاح نشد؛ ولی هر سه مداخله افزایش قند و کاهش HDL و TAC خون را اصلاح کردند. از طرف دیگر، افزایش کاسپاز-3 کبدی فقط با مداخله توام؛ و کاهش NRF2 کبدی فقط با کورکومین اصلاح شد.

    کلید واژگان: آپوپتوزیس, آرسنیک, تمرین تناوبی شدید, کورکومین
    Nooshin Salehi Aghdam, Rogayeh Pouzesh Jadidi *, Karim Azali Alamdari, Jabbar Bashiri, MirAliReza Nourazar
    Background and Aim

    Arsenic exposure could likely lead to hepatic apoptosis and metabolic disturbances and high intensity interval training (HIIT) as well as curcumin supplementation seems to improve this condition. The aim of the present study was to investigate the effects of HIIT and curcumin supplementation on hepatic nuclear factor erythroid 2-related factor 2 (NRF2) and caspase-3 as well as blood total antioxidant capacity (TAC), glucose, triglyceride (TG), and high density lipoprotein cholesterol (HDL) in rats exposed to arsenic.

    Materials and Methods

    During the experimental study, 48 male rats were randomized into six groups of arsenic-HIIT (HIIT), arsenic-curcumin (curcumin), arsenic-HIIT-curcumin (concomitant), arsenic, ethanol control, and normal control. Arsenic and curcumin (5 and 15 mg/bw/day respectively) were consumed by gavage method. HIIT performed six weeks, five d/w, 60 min/session, consisted of running bouts (four min) at 85-90% of vVo2max with two min active rest intervals. The data were measured using colorimetry and Wester blotting and were analyzed by one-way ANOVA at the p<0.05.

    Results

    Hepatic caspase-3 as well as blood glucose and TG were significantly higher, and blood TAC and HDL levels were lower in arsenic group compared to normal control (p=0.001 under any circumstances). However, blood HDL, glucose and TAC in all three groups of HIIT, curcumin and concomitant as well as liver caspase-3 just in concomitant group had not significant difference as compared to control group (p>0.05). Additionally, hepatic NRF2 were elevated to levels even higher than control group in curcumin and concomitantc groups (p=0.001).

    Conclusion

    Although the up-regulated blood TG-induced by arsenic could not restore with HIIT, curcumin or concomitant interventions, however, three interventions efficiently restore the elevated blood glucose and also the lowered HDL and TAC. Moreover, increased hepatic caspase-3 was only corrected with concomitant intervention, while only curcumin could restore the lowered levels of hepatic NRF2 induced by arsenic.

    Keywords: apoptosis, Arsenic, High intensity interval training, Curcumin
  • نوشین صالحی اقدم، رقیه پوزش جدیدی*، کریم آزالی علمداری، جبار بشیری، میرعلی رضا نورآذر
    هدف

    شامل بررسی تاثیر توام هشت هفته تمرین HIIT و مکمل کورکومین بر مقدار مرگ سلولی و GSH سلولهای کبدی در موشهای نر تحت مواجهه با آرسنیک آب آشامیدنی بود. 

    روش شناسی:

    تعداد 48 سر رت نر به شش گروه شامل تمرین، کورکومین، توام(تمرین و کورکومین)، آرسنیک، کنترل اتانول و کنترل آب مقطر تقسیم شدند. آرسنیک به مدت شش هفته روزانه از طریق آب آشامیدنی با دوز 5 میلی گرم بر هر کیلوگرم و کورکومین روزانه 15 میلی گرم بر هر کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ مصرف شدند. پروتکل HIIT به مدت شش هفته (، 5 روز در هفته) شامل 60 دقیقه دویدن تناوبی(4 دقیقه دویدن با شدت 90-85 درصد VO2max و 2 دقیقه ریکاوری فعال با شدت 60 - 50 درصد) انجام شد.

    یافته ها

    مواجهه با آرسنیک سبب کاهش مقدار CK18 M65 و کاهش نسبتا مختصر مقدار GSH کبد شد. هم کورکومین و هم اثر توام سبب معکوس شدن تغییرات CK18 M65 کبد شدند، اما فقط در گروه توام افزایش محسوس مقدار GSH کبد مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    مواجهه با آرسنیک کبد را در معرض استرس اکسایشی و آپوپتوز قرار می دهد و هم تمرین و هم کورکومین اثار قابل ملاحظه ای در معکوس کردن این اثرات دارند. اما فقط اثر توام قادر به جبران ذخایر ضداکسایشی کبد در مواجهه با آرسنیک می باشد. بااینحال، به دلیل محدودیتهای تحقیق و کمبود شواهد مشابه، همچنان نیاز به بررسی های بیشتر باقی است.

    کلید واژگان: آرسنیک, HIIT, کورکومین, کبد, آپوپتوز
    Nooshin Salehi Aghdam, Roghayeh Pouzesh Jadidi *, Karim Azali Alamdari, Jabbar Bashiri, Mir Ali Reza Nourazar
    Aim

    we investigated the effects of six weeks of HIIT and curcumin supplementation on hepatic cellular death and also GSH level in male rats exposed to drinking water arsenic.

    Methods

    48 rats were randomized in six groups including HIIT, curcumin, HIIT+curcumin, arsenic, ethanol control and normal control. Arsenic 5 mg/bw.day and curcumin 15 mg/bw.day, were consumed orally for entire the study period. HIIT were conducted for six weeks (5 d/w, 60 min/session (with 4 min running at 85-90% of Vo2max and 2 min recovery at 50-60% of Vo2max intervals).

    Results

    Arsenic exposure down regulated hepatic CK18 M65 level and also in a lesser extent; the cellular GSH content. Curcumin supplementation either alone or concomitantly with HIIT, could reverse the changes in hepatic CK18 M65 level. However; only in the HIIT+curcumin group, a remarkable elevation of hepatic GSH level was observed.

    Conclusion

    Arsenic exposure renders liver to an increased oxidative stress and apoptosis level and the both HIIT and curcumin supplementation have appreciable effects to neutralize these hazardous effects. Moreover, only the synergistic effect of HIIT and curcumin supplementation could attenuate the liver antioxidants following arsenic exposure. However, more investigations remains to be done because of the study limitations and lack of similar evidence in this area.

    Keywords: Arsenic, HIIT, Curcumin, Liver, Apoptosis
  • Kameleh Astani, Jabbar Bashiri*, Hassan Pourrazi, MirAlireza NourAzar
    Background

    Diet-induced obesity is associated with several cardiovascular diseases and myocardial apoptosis. This study aimed to investigate the effect of high intensity interval training (HIIT) on the myocardial apoptosis in the diet-induced obese rats.

    Methods

    Thirty-two male rats, after an obesity induction period, were randomly selected and assigned to four groups including non-obese control (NOC; n=8), basal obese control (BOC; n=8), obese control (OC; n=8), and obese+HIIT (OT; n=8). NOC and BOC groups were sacrificed before the training period. The OT group underwent a HIIT program performed 5 times/week over 12 weeks. Rat hearts were removed 48 hours after the last training session. The Bax, Bcl-2, cytochrome-c, Bid, caspase-8, as well as caspase-3 protein expressions were analyzed using western blotting. Data were analyzed using independent t test.

    Results

    After obesity induction period, the Bax, Bid, cytochrome-c, caspase-8, caspase-3 proteins, and Bax/Bcl-2 in BOC were found to be significantly higher than those in NOC (P=0.025, P=0.0001, P=0.013, P=0.017, P=0.01, P=0.18, respectively). However, Bcl-2 protein in BOC was detected to be significantly lower than that in NOC (P=0.025). The results obtained after completing HIIT training showed that Bid, cytochrome-c, caspase-8, caspase-3, and Bax/Bcl-2 in OT were lower than those in OC (P=0.005, P=0.039, P=0.001, P=0.04, P=0.05, respectively). However, Bcl-2 protein in OT was significantly higher than that in OC (P=0.004). No significant difference was found between OT and OC regarding Bax protein (P=0.32).

    Conclusion

    Diet-induced obesity may have exacerbated the myocardial apoptosis through both intrinsic and extrinsic pathways. However, it seemed that HIIT training significantly prevented the increase of myocardial apoptosis in obese rats.

    Keywords: High intensity interval training, Myocardia, Apoptosis, Obesity
  • ابوالفضل مجیدی، رقیه پوزش جدیدی*، جبار بشیری، میر علی رضا نورآذر، کریم آزالی علمداری
    هدف

    مواجهه با ارسنیک منجر به آپوپتوز کاردیومیوسیتی و نارسایی قلبی می شود و به نظر می رسد که تمرین تناوبی شدید (HIIT) و کورکورمین بتواند در این زمینه کمک کننده باشد.

    روش شناسی

     تعداد 48 سر رت نر به شش گروه شامل آرسنیک-تمرین، آرسنیک-کورکومین، آرسنیک-توام(شامل آرسنیک-تمرین-کورکومین)، آرسنیک، کنترل اتانول و کنترل آب مقطر تقسیم شدند. آرسنیک به مدت شش هفته روزانه 5 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و کورکومین روزانه 15 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ خوراکی استفاده شد. پروتکل تمرین ورزشی با شدت بالا به مدت شش هفته (، 5 روز در هفته) شامل 60 دقیقه دویدن تناوبی (4 دقیقه دویدن با شدت 90-85 درصد VO2max و 2 دقیقه ریکاوری فعال با شدت 60 - 50 درصد) انجام شد.

    نتایج

    مواجهه با آرسنیک در مقایسه با گروه کنترل سبب افزایش مقدار کاسپاز 3 (001/0=P) و کاهش بیان miR-30 (001/0=P) قلب شد که این تغییرات فقط با کورکومین جبران (به ترتیب 039/0=P و 003/0=P) شدند. ولی تمرین HIIT هم اثرات مواجهه با آرسنیک بر افزایش مقدار کاسپاز 3 و کاهش بیان miR-30 را (به ترتیب 095/0=P و 26/0=P) تشدید نکرد.

    نتیجه گیری

     مواجهه با آرسنیک احتمالا قلب را به سمت آپوپتوز سوق می دهد و تصور می شود که فقط مصرف کورکومین این روند را تقلیل می دهد. همچنین به نظر می رسد با اینکه تمرین HIIT قادر به فرونشاندن آثار سوء آرسنیک نیست، ولی آپوپتوز قلبی را تشدید نمی کند. بااینحال به دلیل کمبود شواهد و محدودیتهای زیاد، هنوز نیاز به تحقیقات بیشتری وجود دارد.

    کلید واژگان: آرسنیک, آپوپتوز, کورکومین, بافت قلب, تمرین تناوبی شدید
    Abolfazl Majidi, Roghayeh Poozesh Jadidi *, Jabbar Bashiri, MirAliReza Nourazar, Karim Azali Alamdari
    Aim

    Arsenic exposure leads to cardiomyocyte apoptosis as well as cardiac failure and it seems high intensity interval training (HIIT) and curcumin supplementation could be beneficial. However, no straight information is available in this area. Therefore, the effects of HIIT and curcumin supplementation on myocardial caspase 3 level as well as expression of miR-30, miR-199a and miR-874 were investigated in rats exposed to arsenic via drinking water.

    Methods

    48 rats were randomized in six groups including Arsenic-training, Arsenic-curcumin, Arsenic-training+curcumin, arsenic, ethanol control and normal control. Arsenic 5 mg/bw.day and curcumin 15 mg/bw.day, were consumed orally for entire the study period. HIIT were conducted for six weeks (5 d/w, 60 min/session (with 4 min running at 85-90% of Vo2max and 2 min recovery at 50-60% of Vo2max intervals).

    Results

    Arsenic exposure increased cardiac caspase 3 level (P=0.001), while decreased mir-30 expression (P=0.001) compared to control group and these changes could only attenuated by curcumin supplementation (P=0.039 and P=0.003 respectively). However, HIIT did not exacerbate effects from arsenic exposure upon caspase3 up regulation as well as a diminished mir-30 expression level (P=0.095 and P=0.26 respectively).

    Conclusion

    Arsenic exposure could likely predisposes the heart toward apoptosis which seems could be attenuated only by curcumin supplementation. Moreover it seems that HIIT fails to overcome arsenic toxicity; neither exuberate cardiac apoptosis. However, more researches are warranted because of the lack of evidence and also study limitations.

    Keywords: ARSENIC, Apoptosis, curcumin, cardiac tissue, HIIT
  • شیوا قدیر زاد، رقیه پوزش جدیدی*، جبار بشیری، کریم آزالی علمداری
    زمینه و هدف

    سرعت آسیب کلیه پس از انفارکتوس قلبی به سرعت افزایش می یابد، اما تمرینات هوازی و مکمل کورکومین پس از سکته قلبی تاثیرات بسیار مثبتی بر کلیه و قلب دارند. همچنین رنالاز خون می تواند اطلاعات مناسبی از وضعیت سلامت هر دو اندام فراهم کند. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرین هوازی و مکمل کورکومین بر سطوح رنالاز، کراتینین نیتروژن اوره خون (BUN) و آسیب توبولی کلیه در موش های صحرایی نر روش القایی سکته قلبی بود.مواد و روش ها: 40 موش صحرایی نژاد ویستار به طور تصادفی به پنج گروه (هشت تایی) شامل سالم-کنترل، سکته-کنترل، سکته-تمرین، سکته-کورکومین و سکته-توام (شامل تمرین و کورکومین) تقسیم شدند. سکته قلبی از طریق تزریق ایزوپروترنول القا شد. تمرین طی هشت هفته به صورت پنج جلسه دویدن در هفته با شدت متوسط روی نوار گردان انجام گرفت و کورکومین نیز (mg/kg.day) 15 به صورت گاواژ مصرف شد. مقدار رنالاز خون به روش الایزا، مقدار کراتینین و نیتروژن اوره خون به روش آنزیمی و شدت آسیب بافتی به روش هیستولوژیک تعیین شدند و داده ها با تحلیل واریانس تکراهه (آزمون تعقیبی توکی) و آزمون خی دو در سطح اطمینان 95 درصد تحلیل شدند.

    نتایج

    در گروه سکته کنترل، مقدار رنالاز (001/0=P)، کراتینین (001/0=P) و  BUN(025/0=P) خون به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل سالم بود، اما در هر سه گروه مداخله شامل سکته-تمرین، سکته-کورکومین و سکته-توام، مقدار این سه شاخص با گروه سالم کنترل تفاوت معناداری نداشت (05/0<P). با این حال، شدت آسیب کلیوی در هر سه گروه مداخله، به طور معناداری کمتر از گروه سکته کنترل بود (به ترتیب 007/0P=، 037/0P= و 001/0P=). همچنین در گروه توام از هر دو گروه سکته-تمرین (006/0=P) و سکته-کورکومین (003/0=P) کمتر بود.

    نتیجه گیری

    آثار سوء سکته قلبی بر هر سه متغیر پس از هر سه مداخله، برطرف می شود. با این حال، تاثیر مداخله توام برای کاهش آسیب هیستولوژیک، در مقایسه با هر دو مداخله تمرین هوازی و مصرف کورکومین قوی تر است.

    کلید واژگان: انفارکتوش قلبی, تمرین, کورکومین, آسیب کلیه
    Shiva Ghadirzad, Roghayeh Pouzesh Jadidi *, Jabbar Bashiri, Karim Azali Alamdari
    Background and Purpose

    The risk of renal injury rapidly increases following myocardial infraction (MI), however; aerobic training and curcumin supplementation have beneficial effects on both the kidneys and the heart post MI. Moreover, blood renalse level can also provide appreciable information regarding these organs health status. Therefore, the aim of study was to investigate the effects of aerobic training and curcumin supplementation on blood renalase, creatinin and blood ure nitrogen (BUN) levels and renal tubular damage in male rat model of induced myocardial infraction.

    Material and Methods

    40 male wistar rats were randomized into five groups (n=8) of healthy control, MI control, MI training, MI curcumin and MI concomitant (training+curcumin). MI was induced by isoproterenol injection. The training program (consisted of five sessions of running/week at moderate intensity on a treadmill) was conducted throgh eight weeks and curcumin was administrated by gavage method 15 mg/kg.day. Blood renalse was determined by ELISA method, while creatinine and BUN level by enzymatic method and the tissue damge level was evaluated by histologic analysis. The data was analysed by one-way ANOVA (Tokey test as post hoc) and Chi square tests with a confidence level of 95%.

    Results

    Blood renalse (P = 0.001), creatinine (P = 0.001) and BUN (P = 0.025) was significantly higher in MI control group compared to healthy controls. However, the amounts of these indices had no significant differences with MI control group in all three intervention groups of MI training, MI curcumin and MI concomitant (P > 0.05). However; renal injury was significantly lower in all three intervention groups than MI control group (P = 0.007, P = 0.037 and P = 0.001 respecetively) and also in MI concomitant group compared to both of MI training (P = 0.006) and as well as MI curcumin (P = 0.003) groups.

    Conclusion

    The hazardous effects of MI on all three variables could be ameliorated following all three interventions. However, the concomitant intervention is superior to both of the aerobic training as well as curcumin supplementation for reductions in the histologic injury level.

    Keywords: Myocardial Infraction, training, curcumin, renal injury
  • مسعود رفعتی، جبار بشیری*، رقیه پوزش جدیدی، حسن پوررضی
    هدف

    در مورد تاثیر توام HIIT و Q10 بر دستکاری بیوژنز و عملکرد میتوکندری های عضلانی در شرایط چاقی اطلاعات اندکی موجود است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر توام تمرین HIIT و مکمل Q10 بر محتوای میتوکندری و مقدار AMPK، NRF2، SIRT1 و Tfam عضله نعلی موش های صحرایی نر چاق بود.

    روش ها

    48 موش صحرایی به طور تصادفی به شش گروه لاغر، چاق مرجع، چاق کنترل، چاق+HIIT، چاق+Q10 و چاق توام (HIIT+Q10) تقسیم شدند. چاقی با رژیم پرچرب القا شد و تمرین HIIT به مدت 12 هفته (پنج جلسه در هفته، هر جلسه شامل10 مرحله فعالیت تناوبی چهار دقیقه ای با شدت 90-85 درصد v VO2 peak) انجام شد و Q10 روزانه (نیم گرم در هر کیلوگرم وزن بدن) مصرف شد. داده ها با روش وسترن بلات و mitotracker اندازه گیری و با ANOVA مقایسه شدند. 

    نتایج

    محتوای میتوکندری (049/0=P) و مقدار پروتیین های  NRF2(002/0=P)،  SIRT-1(007/0=P) و  Tfam(040/0=P) در گروه چاق کنترل به طور معنادار کمتر از گروه لاغر بود. محتوای میتوکندری و مقدار SIRT-1 در هر سه گروه چاق+ HIIT(001/0=P)، چاق+ Q10(001/0=P) و چاق توام (001/0=P)، به طور معنا داری بیشتر از گروه چاق کنترل بود و حتی به سطوح بالاتر از گروه لاغر نیز (به جز محتوای میتوکندری گروه چاق+Q10) رسید (001/0=P). اما مقدار NRF2، فقط در گروه های چاق+ HIIT(033/0=P) و چاق توام (038/0=P) به طور معنا داری بیشتر از گروه کنترل چاق بود. بااین حال، در هیچ یک از گروه های مداخله، مقدار Tfam تفاوت معنا داری با گروه کنترل چاق نداشت (05/0

    نتیجه گیری

    احتمالا چاقی بیوژنز میتوکندری عضله نعلی را کاهش می دهد و یا اینکه حداقل سبب تخریب بیشتر میتوکندری های موجود می شود، اما تمرین HIIT و مکمل Q10 تا اندازه ای قابلیت جبران این کاهش را دارند که البته اثر HIIT تا حدی بیشتر است. بااین حال به دلیل کمبود شواهد و محدودیت ها هنوز نیاز به بررسی باقی است.

    کلید واژگان: چاقی, تمرین تناوبی پرشدت, کوآنزیم Q10, میتوکندری, عضله اسکلتی
    Masoud Rafati, Jabbar Bashiri *, Roghayeh Poozesh Jadidi, Hassan Pourrazi
    Purpose

    little is known about the concomitant effects of HIIT and Q10 supplementation in modification of the mitochondorial biogenesis and function in obesity conditions. The aim of this study was to investigate the concomitant effects of HIIT and Q10 supplementation on soleus muscle mitochondorial content as well as NRF2, SIRT-1 and Tfam levels in obese male rarts.

    Methods

    48 rats randomized into six groups of lean, obese reference, obese control, obese+HIIT, obese+Q10 and obese concomitant (HIIT+Q10). Obesity was induced by high fat diet and HIIT) were done for 12 weeks (five sessions/week, with 10 intrval bouts for four min at 85-90% of v VO2 peak each session), while Q10 was consumed 500 mg/kg.bw daily. Data were measuered using western blot and Mitotrackervmethods and were analyzed by one-way ANOVA.

    Results

    Mitochondorial content (P = 0.049) as well as NRF2 (P = 0.002), SIRT-1 (P = 0.007) and Tfam (P = 0.040) levels were significantly lower in obese control than lean group. Mitochondorial content and SIRT-1 levels of three intervention groups of obese+HIIT (P = 0.001), obese+Q10 (P = 0.001) and obese concomitant (P = 0.001) were significantly higher than obese control group and even could precede lean group values (with exception for mitochondorial content in obese+Q10 group (P = 0.001)). Moreover, only in both groups of obese+HIIT ( P= 0.033), and obese concomitant (P = 0.038), NRF2 levels were significantly higher compared to obese control group. However, in none of the intervention groups the Tfam levels had significant differences compared to obese control group (P > 0.05 in all three cases).

    Conclusions

    Obesity likely suppresses soleus muscle mitochondorial biogenesis, or at least increases the removal rate of pre-existing mitochondria. However, HIIT as well as Q10 supplementation seems to partially capable to restore this down regulation, with a greater effects expected for HIIT. However, more investigations remain to be done due to lack of similar evidence and study limitations.

    Keywords: Obesity, High intensity interval training, Coenzyme Q10, Mitochondoria, Skeletal Muscle
  • فریده اعلاباف یوسفی، رقیه پوزش جدیدی*، جبار بشیری، کریم آزالی علمداری، جواد وکیلی
    هدف

    هدف تحقیق تاثیر 12 هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) به همراه مصرف کورکومین بر مقدار بیان FSTL1، Smad7 و کلاژن های نوع I، III و IV بطن چپ موش های صحرایی نر مدل سکته قلبی بود.

    روش شناسی

    پس از القای سکته قلبی، 48 سر موش صحرایی به پنج گروه: مرجع، تمرین، کورکومین، توام (تمرین+کورکومین) و کنترل تقسیم شدند. پس از کشتار گروه مرجع برای تایید بروز سکته، کورکومین روزانه 15 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ استفاده شد. جلسات تمرین HIIT پنج روز در هفته، هر جلسه شامل 60 دقیقه متشکل از 10 وهله (هر وهله چهار دقیقه) دویدن با شدت 90-85 درصد از vVO2 peak با دو دقیقه فاصله استراحت فعال در بین تکرارهای دویدن با شدت 50-45 درصد از vVO2 peak برگزار شدند. مقدار بیان پروتیین های FSTL1، Smad7 و همچنین کلاژن های I، III و IV بافت بطن چپ توسط وسترن بلات اندازه گیری شدند.

    یافته ها

    پس از هر سه مداخله شامل تمرین، کورکومین و توام، وزن قلب به طور معنی داری بیشتر (به ترتیب 001/0=P، 018/0=P و 001/0=P) و مقدار بیان کلاژن نوع IV کمتر (001/0=P در هر سه مورد) از گروه کنترل بودند. فقط در گروه توام مقدار بیان کلاژن نوع III قلب به طور معنی داری کمتر (033/0=P) و FSTL و Smad7 (001/0=P) و Smad7 (008/0=P) بیشتر از گروه کنترل بود.

    نتیجه گیری

    کاهش کلاژن نوع IV بدون مرگ ومیر در اثر اعمال هر سه مداخله، شاید به ایمن بودن تمرین HIIT و مکمل کورکومین برای کاهش روند فیبروز قلبی متعاقب سکته دلالت کند؛ اما فقط مداخله توام سبب کاهش بیان پروتیین کلاژن نوع III و افزایش FSTL و Smad7 در بطن چپ دچار سکته شد که زمینه تجویز توام کورکومین و HIIT برای کسب نتایج بهتر را فراهم می کند؛ اما به دلیل محدودیت های تحقیق و کمبود شواهد انسانی، همچنان نیاز به تحقیقات بیشتر باقی است.

    کلید واژگان: سکته قلبی, تمرین تناوبی شدید, کورکومین, فیبروز قلبی
    Fadideh Alabaf Yousefi, Roghayeh Pouzesh Jadidi*, Jabbar Bashiri, Javad Vakili
    Background and Objective

    the aim was to investigate the effects of 12 weeks of High Intensity Interval Training (HIIT) and curcumin supplementation on expression levels of FSTL1 and Smad7 and also Type I, III and IV collagens in rat model with myocardial infraction (MI).

    Methodology

    48 male rats were randomized into five groups of Reference, HIIT, Curcumin, Concomitant (HIIT+ Curcumin) and Control, following isoproterenol induced myocardial infarction. After Reference group execution in order to conform the MI, curcumin was administrated through oral gavage 15 mg/kg.day. HIIT sessions were conducted for five days per week, each session for 60 minutes, consisted of 10 bouts (each for 4 min) of running repetitions at 85-90% of v VO2 peak separated by 2 min active rest intervals between running periods. Left ventricular FSTL1, Smad7 and also type I, III and IV collagens expression level was detected by western blotting.

    Results

    In all three intervention groups of HIIT, Curcumin and Concomitant, the cardiac weight was significantly higher (p=0.001, p=0.018 and p=0.001 respectively), while type IV collagen expression level was significantly lower (p=0.001 in any circumstances) than Control group. However, only in the Concomitant group, a significantly lower type III collagen (p=0.033) expression level as well as higher FSTL1 (P=0.001) and Smad7 (P=0.008) expressions were recorded, compared to the Control group.

    Conclusion

    A diminished cardiac type IV collagen expression level in accompany with a zero mortality rate in all three interventions could likely imply on the safety of HIIT as well as curcumin supplementation to suppress post infraction myocardial fibrosis. However, only concomitant intervention could decrease infracted left ventricular type III collagen expression level, with an elevated FSTL1 and Smad7 expressions, which outlines their synergistic prescription to achieve better results. However, more researches remains to be done because of the lack of evidence and study limitations.

    Keywords: Infraction, HIIT, Curcumin, Fibrosis
  • عبدالله حسینلو، رقیه پوزش جدیدی*، کریم آزالی علمداری، جبار بشیری، میرعلیرضا نورآذر
    زمینه و هدف

    در مورد تاثیر توام تمرین و کورکومین بر آثار سمی آرسنیک در مغز، اطلاعات اندکی موجوداست. این تحقیق با هدف بررسی تاثیر تمرین تناوبی شدید (HIIT) و مصرف کورکومین بر مالون دی آلدهید (MDA)، نیتریت، هموسیستیین و بیان کاسپازهای 3، 8 و 9 مغز موش های صحرایی تحت مواجهه با آرسنیک به اجرا درآمد.

    روش تحقیق

    در این مطالعه تجربی، تعداد 48 سر موش صحرایی نر به شش گروه شامل آرسنیک+تمرین، آرسنیک+کورکومین، توام (آرسنیک+تمرین+ کورکومین)، آرسنیک، کنترل اتانول و کنترل آب مقطر تقسیم شدند. آرسنیک به مدت 6 هفته روزانه از طریق آب آشامیدنی با دوز پنج میلی گرم بر هر کیلوگرم وزن بدن و کورکومین روزانه با دوز 15 میلی گرم بر هر کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ خورانده شد. تمرین HIIT به مدت شش هفته با تکرار پنج روز در هفته، مشتمل بر 60 دقیقه تمرین تناوبی در هر جلسه (هر تناوب شامل چهار دقیقه دویدن با شدت 90-85 درصد vVO2max و دو دقیقه ریکاوری فعال با شدت 60-50 درصد vVO2max) به اجرا درآمد. از روش های الایزا، وسترن بلات و واکنش های اسید تیوباربیتوریک و گریس به ترتیب برای اندازه گیری هموسیستیین، بیان کاسپازها، غلظت MDA و نیتریت مغزی استفاده شد. داده ها با روش  تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی داری 05/0>p تحلیل شدند.

    یافته ها

    مواجهه با آرسنیک، سبب افزایش بیان کاسپازهای 3، 8 و 9 و مقدار MDA و هموسیستیین مغز شد (05/0>p). هر سه مداخله شامل تمرین، کورکومین و یا اثر توام آن ها در مقایسه با گروه کنترل معمولی، افزایش MDA مغزی ناشی از آرسنیک را برطرف کرد (05/0> p)، ولی موجب اصلاح کامل افزایش هموسیستیین نشد (05/0<p). از طرف دیگر، بیان کاسپازهای 8 و 9 مغز، تنها در گروه توام به سطوح مشابه با گروه کنترل معمولی رسید (05/0>p).

    نتیجه گیری

    مواجهه با آرسنیک می تواند به افزایش هموسیستیین، پراکسیداسیون لیپیدی و فعال شدن مسیرهای درونی و بیرونی آپوپتوزیس در مغز موش ها منجر شود. با این که انجام تمرین، مصرف کورکومین و اثر توام آن ها، از پراکسیداسیون لیپیدی مغزی ناشی از آرسنیک جلوگیری کرد، ولی در مورد سایر متغیرها، فقط در گروه های مصرف کورکومین اثرات مفید قابل ملاحظه ای مشاهده شد. همچنین اثر آرسنیک بر افزایش فعالیت مسیرهای داخلی و خارجی آپوپتوزیس مغز، فقط در گروه توام به طور کامل مهار گردید. با این حال، به دلیل پاره ای محدودیت ها و کمبود تحقیقات انسانی، به بررسی های بیشتر نیاز است.

    کلید واژگان: بافت مغز, استرس اکسایشی, هموسیستئین, تمرین ورزشی, کورکومین
    Abdollah Hosseinlou, Roghayeh Pouzesh Jadidi *, Karim Azali Alamdari, Jabbar Bashiri, Mir Ali Reza Nourazar
    Background and Aim

    Little is known about the concomitant effects of high intensity interval training (HIIT) and curcumin on arsenic toxicity in the brain. The aim of the present study was to evaluate the effects of HIIT and curcumin supplementation on cerebral malondialdehyde (MDA), nitrite, homocysteine and also expression of caspase3, caspae-8 and caspase-9 protein in rats exposed to arsenic.

    Material and Methods

    In this experimental study, 48 male rats were randomly divided into six groups: arsenic+training, arsenic+curcumin, arsenic+training+curcumin (concomitant), arsenic, ethanol-control and normal-control. Arsenic five mg/kg/day and curcumin 15 mg/kg/day were consumed orally (gavaged) for six weeks. HIIT were conducted for six weeks (five sessions/week, each session lasted 60 min) consisted of four min running bouts at 85-90% of vVO2max with two min recovery intervals at 50-60% of vVO2max. Elisa, Western blot and also TBARS as well as Grace reaction methods were used to quantify cerebral homocysteine, caspase expression, MDA and nitrite levels respectively. Data were analyzed by one-way analysis of variance and Tukey post hoc tests at the p<0.05 level.

    Results

    Arsenic exposure significantly elevated brain caspase-3, -8 and -9 expression, as well as MDA and homocysteine levels (p<0.05). All of three interventions including HIIT, curcumin and their concomitance obviated arsenic induced cerebral MDA elevation compared to normal control group (p<0.05), however; it could not fully corrected homocysteine levels (p>0.05). Caspae-8 and -9 protein expression levels were restored to normal control group level, just in concomitant group (p<0.05).

    Conclusion

    Arsenic exposure leads to an increased rat cerebral homocysteine, lipid peroxidation as well as intrinsic and extrinsic apoptotic pathways activation. While HIIT, curcumin and their concomitance prevented arsenic induced cerebral lipid peroxidation, only with curcumin supplementation remarkable benefits were observed for rest of variables. Further, only in the concomitant group, the arsenic induced elevations in the activity of both the intrinsic and extrinsic apoptotic pathways were fully prevented. However, more researches should to be done because of the study limitations and lack of similar evidence in human population.

    Keywords: Brain tissue, Oxidative stress, Hemocysteine, exercise training, Curcumin
  • Peyman Nayebpour, Jabbar Bashiri*, Farhad Gholami
    Background

    High-fat diet (HFD) can cause several health problems and chronic inflammation. The aim of the study was to examine the effect of endurance training along with HFD on serum levels of interleukin-6 (IL-6) and IL-17 in male Wistar rats.

    Methods

    In an experimental-controlled study, 36 male Wistar rats were randomly assigned to four groups of HFD, training (T), HFD + training (HFDT), and control (C). Exercise training consisted of 40 minutes of running on treadmill at the maximum speed of 55%-65%, five sessions per week for four weeks. Forty-eight hours following the last intervention, serum IL-6 and IL-17 levels were measured. Data analysis was conducted by one-way analysis of variance (ANOVA) and Tukey’s post hoc test at P<0.05.

    Results

    The results showed that serum IL-6 and IL-17 levels significantly increased as a result of HFD (P=0.001). Endurance training decreased IL-6 and IL-17 levels and there was a significant difference between training and HFD groups (P=0.001). However, based on the difference between HFDT and control groups, the variables did not return to baseline values.

    Conclusion

    According to the results, HFD induced inflammation in a short duration of four weeks manifested by elevated inflammatory indices. In contrast, endurance training ameliorated HFD-induced elevation of IL-6 and IL-17 and these levels did not return to baseline values.

    Keywords: Aerobic training, Cytokine, High-fat diet, Inflammation
  • معصومه صدیقی، جبار بشیری*، علیرضا نورآذر، حمداله هادی
    سابقه و هدف

    با توجه به بروز بیماری های مختلف در اثر التهاب، امروزه یافتن راه حل برای التهاب‎های ناشی از عوامل مختلف بسیار مهم است؛ بنابراین هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین استقامتی و مکمل دهی روغن زیتون بر میزان فاکتورهای CD22 و TLR4 در رت های ویستار نر چاق بود.

    مواد و روش ها: 

    در پژوهش تجربی، 40 سر رت نژاد ویستار با دامنه سنی دو ماهه از انستیتو پاستور کرج خریداری و به چهار گروه (هر گروه 10 سر) کنترل همراه با رژیم پرچرب بدون مداخله، گروه فقط تمرین استقامتی و گروه فقط مکمل زیتون و گروه مکمل زیتون به همراه تمرین استقامتی تقسیم شدند. حیوان های گروه های تمرین به مدت دو ماه برنامه تمرین استقامتی (شدت 80درصد اکسیژن مصرفی بیشینه) را انجام دادند. در گروه مکمل روغن زیتون، یک گرم روغن زیتون به ازای هر کیلوگرم وزن بدن روزانه از طریق گاواژ دهانی به آن ها خورانده شد. برای بررسی میزان TLR4 و CD22 سرمی از روش الایزا استفاده شد و در نهایت برای بررسی طبیعی بودن توزیع نمونه ها از آزمون شاپیروویلک و برای مقایسه بین گروهی از آزمون آنالیز واریانس دوراهه و تک راهه در سطح معنا داری p< 0.05 استفاده شد.

    یافته ها: 

    نتایج حاصله نشان داد دو ماه تمرین استقامتی به تنهایی تاثیر معنا داری بر التهاب (P=0/09) TLR4، CD22) (P=0.16)) رت های ویستار نر چاق نداشت. با این وجود مصرف روغن زیتون به تنهایی سبب کاهش معنا دار میزان TLR4 (P=0.009) و CD22 (P=0.008) شد، درحالی که دو ماه تمرین استقامتی به همراه مصرف روغن بر میزان  TLR4 (P=0.09) و CD22 (P=0.10) تاثیری نداشت.

    نتیجه گیری: 

    به نظر می رسد مصرف روغن زیتون تا حدودی می تواند التهاب ناشی از چاقی را کاهش دهد. هر چند برای آشکار شدن کامل به تحقیق های بیشتری در این زمینه نیاز هست.

    کلید واژگان: تمرین استقامتی, مکمل روغن زیتون, CD22, TLR4, رت های ویستار
    Masoume Sedighi, Jabbar Bashiri*, Alireza Nourazar, Hamdollah Hadi
    Background and Aim

    Nowadays, considering the occurrence of various diseases as a result of inflammation, finding a solution for inflammations caused by various factors is very important. Therefore, the aim of the present study was to investigate the effect of eight weeks of endurance training and complementation on the levels of CD22 and TRL4 in obese wistar rats.

    Materials and Methods

    In an experimental study, 40 Wistar rats of two-month age range, were purchased from Pasteur Institute of Karaj and divided into four groups (each group including 10 animals) of high-fat diet without intervention, endurance training group, only olive supplement, and the olive supplement group with endurance training. Animals in the training groups underwent a two-month endurance training program (80% maximal oxygen consumption). Also, in the olive oil supplement group, one gram of olive oil per kg body weight was fed daily through oral gavage. ELISA method was used to evaluate serum TLR4 and CD22 levels, Shapiro-Wilk test was used to evaluate the normal distribution of samples, and one-way and two-way ANOVA were run for the purpose of between groups comparisons (p<0.05).

    Results

    The results showed that two months of endurance training alone do not have a significant effect on inflammation )TLR4 (P=0.09), CD22(P=0.16)) in obese male Wistar rats. However, consumption of olive oil alone significantly reduced TLR4 (P = 0.009) and CD22 (P = 0.008). This is while two months of endurance training with oil consumption had no significant effect on TLR4 (P = 0.09) and CD22 (P = 0.10).

    Conclusion

    It seems that consumption of olive oil can reduce obesity-induced inflammation (TLR4) to some extent. However, further research is needed to fully reveal this.

    Keywords: Endurance Training, Olive Oil Supplement, CD22, TRL4, Wistar Rats
  • Kameleh Astani, Jabbar Bashiri *, Hassan Pourrazi, Mir Alireza Nourazar
    BACKGROUND

    Obesity is associated with several metabolic disorders and myocardial apoptosis. The aim of this study was to determine the effect of high-intensity interval training (HIIT) and coenzyme Q10 (CoQ10) supplementation on myocardial apoptotic proteins in obese male rats.

    METHODS

    Forty-eight male Wistar rats were randomly assigned to 6 groups including non-obese control (NOC), baseline obese control (BOC), HIIT, CoQ10, HIIT + CoQ10, and control. NOC and BOC groups were sacrificed at the beginning of the study. Exercise groups were subjected to a HIIT program over 12 weeks. Rats in CoQ10 group were gavage-fed with 500 mg/kg-1 CoQ10 supplement throughout the study. The heart muscle was removed 48 hours after the last training session. The B-cell lymphoma-2 (Bcl-2), Bcl-2-associated X protein (Bax), cytochrome c, BH3-interacting domain death agonist (Bid), caspase-8, and caspase-3 protein expressions were analyzed using western blotting. Data were analyzed using independent t-test and two-way analysis of variance (ANOVA).

    RESULTS

    The Bax, Bid, cytochrome c, caspase-8, caspase-3 proteins, and Bax/Bcl-2 were significantly higher in BOC group compared to NOC (P = 0.025, P = 0.0001, P = 0.013, P = 0.017, P = 0.010, P = 0.180, respectively). Moreover, Bcl-2 protein was lower in BOC compared to NOC group (P = 0.025). HIIT program decreased Bax/Bcl-2 ratio (P = 0.012), Bid (P = 0.0001), cytochrome c (P = 0.003), caspase-8 (P = 0.006), and caspase-3 (P = 0.002) proteins and increased Bcl-2 (P = 0.001) proteins in heart muscle. CoQ10 supplementation significantly increased Bcl-2 protein content (P = 0.001).

    CONCLUSION

    HIIT exerts an anti-apoptotic effect in heart muscle of obese rats. Although the administration of CoQ10 increased Bcl-2 anti-apoptotic protein, it did not show a potent synergistic effect along with HIIT to reduce obesity-related myocardial apoptosis.

    Keywords: High-Intensity Interval Training, Coenzyme Q10, Myocardium, Apoptosis, Obesity
  • علیرضا نیکوزاده، رقیه پوزش جدیدی*، میرعلیرضا نورآذر، مسعود اصغرپور ارشد، جبار بشیری
    هدف

    تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر تعاملی تمرین هوازی و مصرف مکمل کورکومین بر بیان ژنNRF-1 و NRF-2 میتوکندریایی کاردیومیوسیت موش های صحرایی نر مدل سکته قلبی انجام شد.

    روش شناسی

     32 سر موش صحرایی نر به صورت تصادفی به چهار گروه کنترل، تمرین هوازی، مصرف مکمل و تمرین هوازی + مصرف مکمل تقسیم شدند. گروه های تمرین و تمرین + مکمل به مدت 8 هفته در برنامه تمرین هوازی شرکت کردند. تمرین روی نوارگردان الکترونیکی هوشمند حیوانی به صورت 5 روز در هفته انجام شد و در این زمان گروه کنترل و مصرف مکمل برنامه تمرینی نداشتند. همچنین، مکمل کورکومین پنج روز در هفته و به صورت گاواژ به گروه های مکمل و تمرین + مکمل داده شد. پس از جراحی، بیان ژن هایNRF-1 و NRF-2 کاردیومیوسیت با استفاده از روش Real-time PCRبه دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها آزمون های شاپیرو-ویلک و تحلیل واریانس دو طرفه مورد استفاده قرار گرفت.

    یافته ها

    هر دو متغیر تمرین و مکمل کورکومین به صورت معنی داری بیان ژن های NRF-1 و NRF-2 کاردیومیوسیت ها را افزایش دادند. همچنین نتایج نشان داد که بین این دو متغیر اثر تعاملی مثبت و معنی داری وجود دارد، به طوری که افزایش بیان ژن های NRF-1 و NRF-2 در گروه تمرین + مکمل از سایر گروه ها بیشتر بود.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد هر دو عامل تمرین و مصرف مکمل کورکومین به تنهایی و در تعامل با هم می توانند باعث افزایش بیان ژن برخی عوامل محرک بیوژنز میتوکندریایی در کاردیومیوسیت موش های نر مبتلا به سکته قلبی شوند.

    کلید واژگان: تمرین هوازی, کورکومین, سکته قلبی, بیوژنز میتوکندری, NRF-1, NRF-2
    Alireza Nikoozadeh, Roghayeh Pouzesh Jadidi *, MirAlireza Nourazar, Masoud Asgharpour Arshad, Jabbar Bashiri
    Aim

    The aim of this study was to investigate the interactive effect of aerobic training and curcumin supplementation on  mitochondrial NRF-1 and NRF-2 gene expression of cardiomyocytes in infarction model male rats.

    Methods

    32 male rats were randomly divided into four groups: control, aerobic training, supplementation, and aerobic training + supplementation.  The training  and training + supplementation groups participated in an aerobic training program for 8 weeks. The training was performed on an intelligent animal electronic treadmill 5 days a week, and at this time the control and supplementation  groups did not have an training program. Also, curcumin supplementation was given to the supplementation and training + supplementation groups five days a week by gavage.  After surgery, the expression of NRF-1 and NRF-2  genes in cardiomyocytes was avaluated using real-time PCR method. Shapiro-Wilk and two-way analysis of variance were used for the analysis of data.

    Results

    Both training and curcumin supplementation variables significantly increased the expression of NRF-1 and NRF-2 in cardiomyocytes.  The results also showed that there is a positive and significant interaction between two variables, so that the increase in expression of NRF-1 and NRF-2 genes in the training + supplement group was more than the other groups.

    Conclusions

     It seems that both training and curcumin supplementation alone and in interaction with each other can increase the gene expression of some factors that stimulate mitochondrial biogenesis in cardiomyocytes of male rats with myocardial infarction.

    Keywords: aerobic training, curcumin, Myocardial infarction, mitochondrial biogenesis, NRF-1, NRF-2
  • Sonia Ghiasi, Jabbar Bashiri *, Hassan Pourrazi, Roghayeh Pouzesh Jadidi
    Background

    Obesity contributes to the development of non-alcoholic fatty liver disease and insulin resistance (IR). In contrast, exercise and coenzyme Q10 (CoQ10) have been recommended to assist glucose control and IR.

    Objectives

    This study aimed to investigate the effect of high-intensity interval training (HIIT) and COQ10 supplementation on hepatic IRS-2 and SREBP1 proteins in obese male rats.

    Methods

    Forty-eight male Wistar rats after an obesity induction period were randomly assigned to six groups, including non-obese control (NOC), baseline obese control (BOC), CoQ10, HIIT, HIIT + CoQ10, and control. NOC and BOC groups were sacrificed at the beginning of the study period. After 12 weeks of intervention consisting of HIIT program (2 min running at 85% - 90% speed max interspersed with 2 min running at 45% - 50% speed max, 5 sessions per week) and/or CoQ10 supplementation (gavage-fed 500 mg.kg-1) protein content of hepatic SREBP1 and IRS-2 were measured by western blot analysis. Data were analyzed using independent t-test and two-way ANOVA at P < 0.05.

    Results

    Comparison between non-obese and obese control groups indicated a significant difference in weight and Lee index (P < 0.001). Obesity induction elevated hepatic SREBP1c, while reduced IRS-2 protein content (P = 0.0001). Moreover, HIIT decreased hepatic SREBP1 level (P = 0.007), whereas increased IRS-2 content (P = 0.0001). However, CoQ10 supplementation had no significant effect on SREBP1 and IRS-2 (P > 0.05), and no interaction between treatments (HIIT×CoQ10) was observed (P > 0.05).

    Conclusions

    HIIT positively regulates hepatic proteins involved in hepatic IR. However, CoQ10 has no effect on proteins involved in hepatic IR implication that its effect on glucose regulation and IR does not seem to be mediated by SREBP1 and IRS-2 proteins

    Keywords: Exercise, CoQ10, Hepatic, Insulin Resistance, Obesity
  • Qazaleh Asqari, Farhad Gholami *, Jabbar Bashiri, Adel Donyaei
    Background and aims

    A high-fat diet increases triglyceride (TG) accumulations in hepatocytes and results in non-alcoholic fatty liver diseases (NAFLDs). In this regard, this study investigated the effect of high-intensity interval training (HIIT), along with a high-fat diet on the serum levels of aminotransferases in male Wistar rats.

    Methods

    Forty male Wistar rats were randomly assigned to the standard diet, high-fat diet, exercise + standard diet, and exercise + high-fat diet groups (each containing 10 animals). HIIT program consisted of 6-12 repetitions of 2-minute highs-intensity exercise (85-90% of the maximum speed) interspersed with 1-minute low-intensity exercise (45-50% peak speed) with the frequency of 5 sessions a week over 12 weeks. High-fat diet groups received a diet regimen including 58% fat, 25% protein, and 17% carbohydrate, ad libitum. The blood samples were taken from the left ventricle 48 hours following the last intervention to assess TG, alanine aminotransferase (ALT), and aspartate amino-transferase (AST) concentrations. Data were analyzed using one-way ANOVA and Tukey’s post-hoc tests.

    Results

    The findings showed the mean of ALT, AST, and TG in the high-fat diet group was significantly greater compared to the standard diet group (P = 0.001). Furthermore, the mean of ALT, AST, and TG in the exercise + high-fat diet group was significantly lower in comparison with the high-fat diet group (P = 0.01, P = 0.017, and P = 0.012, respectively).

    Conclusion

    Although HIIT ameliorated high-fat diet-induced elevations in the serum levels of TG, ALT, and AST, they did not reach the baseline levels. Thus, it may indicate that a diet as the underlying cause of NAFLDs is more important than any other interventions such as exercise.

    Keywords: High-intensity interval training, Aspartate aminotransferase, Alanine aminotransferase, High-fat diet
  • مسعود رفعتی بناب، جبار بشیری*، رقیه پوزش جدیدی، حسن پوررضی

    چاقی بیوژنز میتوکندری عضلات را تضعیف می کند و در مورد تاثیر HIIT و Q10 بر آن نیاز به بررسی وجود دارد. هدف پژوهش بررسی اثر توام تمرین HIIT و مکمل Q10 بر دو شاخص بیوژنز میتوکندری در عضله نعلی موش های نر چاق بود. 48 موش صحرایی نر 16 هفته-ای]وزن گروه های چاق 272 تا372 گرم(36/22±8/308گرم)؛ وزن گروه وزن معمولی 140تا197 گرم (21/226/158گرم)[،به شش گروه شامل وزن معمولی، چاق مرجع، چاق کنترل، چاق HIIT، چاق Q10 و چاق توام تقسیم شدند. چاقی با رژیم پرچرب القا شد. مصرف Q10 روزانه به مقدار mg/kg.bw 500 و تمرین HIIT (10 وهله فعالیت4 دقیقه ای با شدت 90-85 درصد v VO2 peak با 2 دقیقه استراحت) به مدت12 هفته انجام شدند. متغیرها به روش وسترن بلات و اسپکتروفتومتری اندازه گیری شدند و داده ها با تحلیل واریانس یک راهه مقایسه شدند. در گروه های چاق مرجع و کنترل، مقدار پروتئین PGC-1α عضله نعلی کمتر از گروه وزن معمولی(به ترتیب P=0.001 و P=0.003) و در عوض فعالیت آنزیم سیترات سنتاز بیشتر بود (به ترتیبP=0.039وP=0.031) .HIIT (0.001=P)، Q10 (0.001=P) و اثر توام(0.001=P) مقدار PGC-1α را از گروه وزن معمولی(نیز فراتر بردند که از این لحاظ اثر HIIT بیشتر از Q10 بود(0.017=P). اما هیچ یک از مداخلات، فعالیت CS را تغییر ندادند(P>0.05). می توان گفت چاقی بیوژنز میتوکندری عضله را تضعیف می کند و HIIT به طور مناسبی سبب جبران این وضعیت و حتی ارتقای آن نسبت به موش های وزن معمولی می شود. مکمل Q10 نیز دارای اثرات مفید اما ضعیف تر از HIIT است. با این حال، به دلیل کمبود شواهد و محدودیت ها هنوز نیاز به بررسی باقی است.

    کلید واژگان: تمرین تناوبی شدید, Q10, چاقی, عضله نعلی, بیوژنز میتوکندری
    Masoud Rafati Bonab, Jabbar Bashiri *, Roghayeh Poozesh Jadidi, Hassan Pourrazi

    Obesity suppreses muscle mitochondorial biogenesis and the effects of HIIT and Q10 in this area remains to be more investigated. The aim was to investigate the concomitant effects of HIIT and Q10 supplementation on two indices of mitochondorial biogenesis in obese male rats’ skeletal muscle.48 male rats[16 weeks, obese group weight: 272to372gr(308.8±22.36gr); normal weight: 140 to 197gr (158.622.21gr)] were randomized into six groups including normal weight, obese reference, obese control, obese HIIT, obese Q10 and obese HIIT concomitany with Q10 groups. Obesity was induced by high fat diet. Q10 supplentation 500 mg/kg.bw.day and HIIT(10 activity bouts for 4 min at 85-90% of v VO2 peak with 2min rest intervals) were done for 12 weeks. Western blot and spectrophotometery methods were respectively used to quantify the variables and the data were analyzed using one-way ANOVA. A lower soleus PGC-1α content were observed in obese reference(P=0.001) and also obese control(P=0.003) groups compared to normal weight group with higher citrate synthase activity (P=0.039,P=0.031 respectively) in both of them. HIIT(P=0.001), Q10(P=0.001) and their concomitment (P=0.001) elevated PGC-1α expression to levels even higher than normal weight group, with more efficacy were noted for HIIT rather than Q10(P=0.017). None of interventions changed CS activity (P>0.05). It can be concluded that obesity suppreses muscle mitochondorial biogenesis and HIIT efficiently compensates this condition and even elevates muscle mitochondorial biogenesis compared to normal weight rats. Q10 supplementation has also beneficial effects, although weaker than HIIT. However, more investigations remain to be done because of similar evidence and study limmitations.

    Keywords: HIIT, Q10, obesity, soleus muscle, Mitochondorial Biogenesis
  • فریده اعلاباف یوسفی، رقیه پوزش جدیدی*، جبار بشیری، کریم آزالی علمداری، جواد وکیلی

    در این تحقیق تاثیر تمرین تناوبی شدید (HIIT) به همراه مصرف کورکومین بر تعداد سلول های مویرگی CD31+و مقدار بیان عامل رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) و ماتریکس متالوپروتئیناز9 (MMP9) در بطن چپ رت های نر مدل سکته قلبی حاد بررسی شد. پس از القای سکته قلبی با ایزوپرترنول، تعداد 40 سر رت نر به چهار گروه شامل تمرین، کورکومین، توام (شامل تمرین و کورکومین)، کنترل تقسیم شدند. کورکومین روزانه 15 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ خوراکی استفاده شد. تمرین HIIT به مدت 8 هفته (5 روز در هفته) شامل 60 دقیقه دویدن تناوبی (4 دقیقه دویدن با شدت 90-85 درصد VO2max و 2 دقیقه ریکاوری فعال با شدت 60 - 50 درصد) انجام گرفت. یافته ها نشان داد تمرین HIIT در هر دو گروه (تمرین و توام) موجب افزایش معنادار مقدار بیان پروتئین VEGF بطن چپ شد (001/0=P)، درحالی که کورکومین تاثیر معنادار نداشت (05/0<P). فقط کورکومین (در هر دو گروه کورکومین و توام) موجب کاهش معنادار بیان پروتئین MMP9 بطن چپ شد (001/0=P)، درحالی که هر سه مداخله موجب افزایش معنادار تعداد سلول های CD31+ مویرگ های بطن چپ شدند (001/0=P) که از این لحاظ، اثر تمرین نسبت به کورکومین (001/0=P) و همچنین اثر توام به طور معناداری بیشتر از اثر کورکومین و تمرین بود (001/0=P). نتایج نشان داد هر سه مداخله شامل کورکومین، تمرین و توام در تکثیر مویرگی پس از سکته دخالت دارند. اما به نظر می رسد که رشد مویرگی ناشی از کورکومین از مسیرهای مستقل از VEGF نیز رخ می دهد. اما هنوز نقش دقیق کاهش MMP9 ناشی از کورکومین مشخص نیست و به دلیل محدودیت های تحقیق، به تحقیقات بیشتری نیاز است.

    کلید واژگان: آنژیوژنز, تمرین تناوبی شدید, سکته قلبی, کورکومین
    Farideh Alabaf Yousefi, Roghayeh Pouzesh Jadidi *, JABBAR BASHIRI, Karim Azali Alamdari, Javad Vakili

    The effects of high intensity interval training (HIIT) and curcumin supplementation on CD31+ capillary cell count and the expression of vascular endothelial growth factor (VEGF) and matrix metalloproteinase 9 (MMP9) in left ventricle (LV) of male rats in the model of myocardial infraction were determined in this study. 40 male rats were divided into four groups: HIIT, curcumin, concomitant (HIIT+CUR) and control following isoproterenol induced myocardial infarction. Curcumin was administered through oral gavage as 15 mg/kgbw/day. HIIT was performed for 8 weeks, 5 sessions a week and included 60 minutes of interval running (4 min. of running with the intensity of 85-90% of VO2max and 2 min. of active recovery with the intensity of 50-60%). The results showed that HIIT in both HIIT and concomitant groups significantly increased LV VEGF protein expression (P=0.001) while no effect was noted for curcumin (P>0.05). Only curcumin significantly reduced (P=0.001) LV MMP9 protein expression (in both curcumin and concomitant groups). All three interventions significantly increased LV CD31+ capillary cell count (P=0.001). A significantly greater effect was noted for HIIT than curcumin (P=0.001) and for concomitant than both HIIT and curcumin (P=0.001). The results showed that all three interventions including curcumin, HIIT and concomitant were involved in capillary proliferation following infraction; however, curcumin induced capillary growth seems to occur through paths independent of VEGF as well. But the exact function of MMP9 down-regulation induced by curcumin is still unclear and more research is required because of the study limitations.

    Keywords: angiogenesis, Curcumin, high intensity interval training, infraction
  • عبدالله حسینلو، رقیه پوزش جدیدی، جبار بشیری، میر علیرضا نورآذر، کریم آزالی علمداری*
    سابقه و هدف

    اطلاعات زیادی در مورد تاثیر توام تمرین و کورکومین در شرایط مواجهه با آرسنیک بر مغز وجود ندارد. در این تحقیق تاثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید و مصرف کورکومین بر مقدار ظرفیت تام ضداکسایشی، GRP78 و کاسپاز3 هیپوکامپ موشهای صحرایی در معرض آرسنیک بررسی شد.

    مواد و روش ها

    تعداد 48 سر رت نر به شش گروه شامل تمرین، کورکومین، تمرین و کورکومین، آرسنیک، کنترل اتانول و کنترل آب مقطر تقسیم شدند. آرسنیک به مدت شش هفته روزانه از طریق آب آشامیدنی با دوز 5 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و کورکومین روزانه 15 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت خوراکی استفاده شد. پروتکل تمرین ورزشی با شدت بالا به مدت شش هفته (5 روز در هفته) شامل 60 دقیقه دویدن تناوبی(4 دقیقه دویدن با شدت 90-85 درصد VO2max و 2 دقیقه ریکاوری فعال با شدت 60 - 50 درصد) انجام شد.

    یافته ها

    مواجهه با آرسنیک از طریق آب آشامیدنی سبب افزایش معنی دار مقدار کاسپاز 3 (001/0=P) و GRP78 (001/0=P) و کاهش غیرمعنی دار ظرفیت تام ضداکسایشی (95/0=P) هیپوکامپ شد. اگرچه تمرین هم باعث افزایش معنی دار کاسپاز 3 هیپوکامپ شد (001/0=P)، ولی فقط کورکومین قادر به جبران تغییرات کاسپاز 3 (001/0=P) و ظرفیت تام ضداکسایشی (001/0=P) ناشی از آرسنیک بود.

    نتیجه گیری

    مواجهه با آرسنیک هیپوکامپ مغز را در معرض استرس اکسایشی و آپوپتوز قرار می دهد و با وجود آثار محافظتی قابل ملاحظه کورکومین، تمرین تناوبی شدید قابلیت جبران آثار سوء آرسنیک در مغز را ندارد.

    کلید واژگان: آرسنیک, هیپوکامپ, تمرین تناوبی شدید, کورکومین, مرگ سلولی
    Abdollah Hosseinlou, Roghayeh Pouzesh Jadidi, Jabbar Bashiri, Mir Ali Reza Nourazar, Karim Azali- Alamdari *
    Background and Purpose

    There is a little information about the synergic effects of exercise training and curcumin supplementations on arsenic exposure in the brain. We investigated the effects of six weeks of aerobic training and curcumin supplementation on hippocampal caspase 3, total antioxidant capacity and GRP78 level in rats exposed to arsenic.

    Methodology

    Eighty five male rats were randomized in six groups including training, curcumin, training+curcumin, arsenic, ethanol control and normal control. Arsenic and curcumin were administered orally for entire the study period. HIIT were conducted for six weeks (5 d/w, 60 min/session (with 4 min running at 85-90% of Vo2max and 2 min recovery at 50-60% of Vo2max intervals).

    Results

     Exposure to arsenic through drinking water caused a significant increase in the amount of caspase 3 (P=0.001) and GRP78 (P=0.001) and a non-significant decrease in the total antioxidant capacity level (P=0.95) of the hippocampus. HIIT also significantly elevated hippocampal caspase 3 level (P=0.001), however only curcumin supplementation could attenuate caspase 3 (P=0.001) and TAC alterations (P=0.001) induced by arsenic exposure.

    Conclusion

    Arsenic exposure renders the hippocampus to oxidative stress and risk of apoptosis. In spite of a remarkable protective effects by curcumin supplementation, HIIT fails to overcome arsenic toxicity in the brain.

    Keywords: Arsenic, Hippocampus, HIIT, Curcumin, Cell Death
  • ابوالفضل مجیدی، رقیه پوزش جدیدی، کریم آزالی علمداری*، جبار بشیری، میرعلیرضا نورآذر

    این پژوهش با هدف بررسی تاثیر تمرین های تناوبی شدید (HIIT) و مصرف مکمل کورکومین بر مقدار کاسپاز سه و بیان miR-1 و miR-133 بافت قلبی موش های صحرایی در مواجهه با آرسنیک انجام شد. بدین منظور 48 موش صحرایی نر 16 هفته ای با وزن 77/24 ± 31/340 گرم به شش گروه شامل آرسنیک-تمرین، آرسنیک-کورکومین، آرسنیک-توام (شامل آرسنیک - تمرین - کورکومین)، آرسنیک، کنترل اتانول و کنترل معمولی تقسیم شدند. آرسنیک روزانه با دوز پنج (میلی گرم/ وزن بدن و کورکومین با دوز روزانه 15 (میلی گرم/ وزن بدن به مدت شش هفته استفاده شد. تمرین  HIITبه مدت شش هفته (پنج روز در هفته) شامل 60 دقیقه دویدن تناوبی در هر جلسه (هر تناوب شامل چهار دقیقه دویدن با شدت 90-85 درصد v VO2max و دو دقیقه ریکاوری فعال با شدت 60- 50 درصد) انجام شد. سنجش کاسپاز سه به روش وسترن بلات و مقدار بیان ژنی به روش RT-PCR انجام شد. یافته ها نشان داد در گروه آرسنیک بیان ژن miR-1 (0.001=p) و محتوای کاسپاز سه (0.001=p) بیشتر و بیان ژن miR-133 کمتر از گروه کنترل معمولی بود (0.001=p). با اینکه در گروه آرسنیک-تمرین تفاوتی در بیان ژن های miR-1 (0.45=P) و miR-133، (0.20=p) و محتوای کاسپاز سه (0.26=p) در مقایسه با گروه آرسنیک مشاهده نشد، در گروه آرسنیک-کورکومین مقدار کاسپاز سه از گروه آرسنیک کمتر بود (0.001=p)، اما در گروه آرسنیک-توام، بیان ژن miR-1 (0.042=p) و محتوای کاسپاز سه (0.001=p) کمتر و بیان ژن miR-133 بیشتر (0.010 =P) از گروه آرسنیک بود. مواجهه با آرسنیک از طریق تغییر بیان mir-1 و mir-133 کاردیومیوسیت ها را مستعد آپوپتوز دخیل در بیماری های قلبی می کند. درحالی که تمرین بدنی قادر به فرونشاندن کامل آثار سوء آرسنیک در کاردیومیوسیت ها نیست، به جای آن مکمل کورکومین و عمدتا اثر توام فواید بهتری دارد، اما به دلیل نبود شواهد مشابه و محدودیت های پژوهش انجام دادن پژوهش های بیشتر لازم است.

    کلید واژگان: آرسنیک, تمرین تناوبی شدید, کورکومین, میوکارد, آپوپتوز, میکروRNA
    Abolfazl Majidi, Roghayeh Poozesh Jadidi, Karim Azali Alamdari *, Jabbar Bashiri, MirAliReza Nourazar

    The aim of this study was to investigate the effects of HIIT and curcumin supplementation on cardiac tissue caspase 3 content and also expression of miR-1 and miR-133 in rats exposed to arsenic. Forty-eight (age: 16 weeks, weight: 340.31 ± 24.77 gr) male rats were randomized into six groups including on Arsenic-Training (HIIT), Arsenic-Curcumin (Curcumin), Arsenic – Training + Curcumin (Concomitant), Arsenic (Arsenic), Ethanol Control and Normal Control (pure water). Arsenic 5 mg/bw.day and Curcumin 15 mg/bw.day were consumed orally for six weeks. HIIT were conducted for six weeks (5 d/w) including on 60 min interval running/session (each interval bout was consisted of 4 min running at 85-90% of v Vo2max with 2 min recovery between work intervals at 50-60% of v Vo2max). Cardiac Caspase 3 and miRNAs expression levels were evaluated by western blot and RT-PCR analysis methods respectively. Cardiac mir-1 expression level (P=0.001) and also caspase 3 content (P=0.001) were higher, however; mir-133 expression level was lower (P=0.001) in the Arsenic group than the Normal Control. While no differences were observed in miR-1(P=0.20) and miR-133 (P=0.45) expressions as well as caspase 3 content (P=0.26) between the HIIT and Arsenic groups; lower caspase 3 content was observed in Curcumin group than the Arsenic counterparts (P=0.001). However, in Concomitant group, there were a lower mir-1 expression (P=0.042) and caspase 3 content (P=0.001) in accompany with a higher mir-133 (P=0.010) expression compared to the Arsenic group. Arsenic exposure predisposes cardiomyocytes to apoptosis via modifications in both miR-1 and miR-133 expressions which is associated with cardiac diseases. While physical training could not fully overcome arsenic toxicity in cardiomyocytes, curcumin supplementation and mostly the concomitant effect have more benefits. However, more research warranted to be done because of the lack of similar evidence and also limitations in this study.

    Keywords: Arsenic, HIIT, Curcumin, Myocardium, Apoptosis, miRNA
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال