jamile tavakolinia
-
چشم اندازها را نمی توان تنها بسامدهای مبهم جغرافیایی که به وسیله روش های عینی، قابل توصیف باشند، تبیین کرد، بلکه آنها سوبژه های واقعی قابل مشاهده و تجربه ذهنی هستند که با دریافت هنری و زیباشناختی، تجزیه، تحلیل و مقایسه، قابل استنباط هستند. بدین سان می توان شناخت عناصر پیدایی، شکل گیری و توسعه هر چشم اندازی را آینه تمام نمای دانش، فرهنگ و ادراکات بشری در جغرافیا دانست. مبنی بر چنین برداشتی است که در پژوهش حاضر سعی بر آن است که با تلفیقی از تکنیک های تحلیل محتوای عمقی و عملیات نرم مبتنی بر فلسفه تفسیرگرایی با رویکرد کیفی-کمی به سوال چرایی پیدایش هر چشم انداز جغرافیایی(شهری) پرداخته شود. بدین ترتیب با تحلیل محتوای منابع چاپی در این حیطه 14 مقوله استخراج گردید، که متخصصان با استفاده از پرسشنامه ارزیابی به سوالات مربوط به نقش هر یک از مقولات پاسخ دادند. در نهایت پس از جمع آوری پرسشنامه ها از میان 10 متخصص علوم جغرافیا با کمک تکنیک دیمتل فازی روابط موجود مابین مقولات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و سرانجام به سبب نقص این تکنیک در سطح بندی، به کمک تکنیک ساختاری تفسیری سطوح اثرگذاری مابین مقولات مشخص گردید. نتایج بیانگر آن است که مقوله جهان بینی به عنوان متغیر مستقل سیستم چشم انداز جغرافیایی مطرح می شود. در سطوح دیگر، آگاهی، اندیشه فلسفی و اندیشه سیاسی جامعه مدنی قرار دارند که بعنوان مبنایی برای چشم انداز جغرافیایی محسوب می شوند. در این میان متغیرهای چشم انداز زمینه ای، حکمروایی، ابعاد فرهنگی، بستر اجتماعی بعنوان متغیر تعدلیگر سیستم چشم انداز جغرافیایی تعریف می گردند. از تعامل مجموعه متغیرهای ذکر شده، متغیرهایی چون سازماندهی فضای زیستی، خوانش فضای زیستی، توافق حوزه عمومی و خصوصی و تاب آوری اجتماعی حاصل می گردد.
کلید واژگان: چشم انداز جغرافیایی, دیمتل فازی, تحلیل ساختاری تفسیریLandscapes cannot be explained only by obscure geographical frequencies that can be described by objective methods, but they are real subjective observations and experiences that can be inferred by artistic and aesthetic perception, analysis and comparison. Thus, recognizing the elements of the emergence, formation and development of any perspective can be considered as a mirror of the whole picture of human knowledge, culture and perceptions in geography. It is based on such an understanding that the present study attempts to combine qualitative content analysis techniques and soft operations based on interpretive philosophy with a qualitative approach to the question of why each geographical (urban) landscape emerges. Thus, by analyzing the content of printed resources in this field, 14 categories were extracted, and the experts answered the questions related to the role of each category by using the evaluation questionnaire. Finally, after collecting the questionnaires from 10 geography experts, with the help of Fuzzy DEMATEL technique, the existing relationships between categories were analyzed and finally, due to the defect and inability of this technique in leveling, the effective levels between categories were determined by ISM technique. In the meantime, the results indicated that the worldview category, which in the general sense includes religious and ideological concept, is considered as an independent variable of the geographical landscape system. At other levels, there is civic awareness, philosophical thought, and political thought, which serve as the basis for the geographical landscape. In this context, the perspective variables of context, governance, cultural dimensions, and social context are defined as the moderating variables of the geographical landscape system. From the set interaction of variables mentioned, such as the organization of living space, reading of living space, public and private agreement and social resilience are obtained.
Keywords: Geographical Perspective, Fuzzy DEMATEL, ISM -
طی دهه های گذشته بحث مشارکت مساوی افراد کم توان و به حاشیه رانده شده در زندگی اقتصادی، اجتماعی و مدنی در راس دستور کار سیاسی بسیاری از کشورها قرار گرفته است. با توجه به اینکه با افزایش امید به زندگی در سرتاسر جهان، شهرها می باید جمعیتی که هم در حال پیری و هم در حال افزایش هستند را به نحو شایسته ای در خود جای دهند؛ ازاین رو نیاز به توسعه محیط های شهری همه شمول که از ساکنان خود با توانایی های مختلف در تمام مراحل زندگی حمایت کنند، ضرورتی اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. بازگرداندن عزت نفس و استقلال افراد ناتوان و درعین حال تشویق توسعه و اجرای طراحی کاربرپسند، فراگیر و دربرگیرنده از اهداف مترقی چنین رویکردی است. در این راستا پژوهش حاضر که از حیث هدف کاربردی- توسعه ای است و از روش اسنادی و پیمایشی برای جمع آورده داده ها بهره برده است، به تحلیل عوامل موثر بر خلق فضاهای شهری همه شمول می پردازد. با بررسی ادبیات نظری پژوهش و با توسل به نظرات 20 خبره جغرافیای شهری که با روش نمونه گیری هدفمند به مشارکت دعوت شدند، ابعاد و مولفه های محوری خلق چنین فضاهایی استخراج گردید. سپس با استفاده از مدل سازی ساختاری -تفسیری ارتباطات میان ابعاد و همچنین میزان نفوذ و وابستگی هر یک تعیین و با نرم افزار میک مک بررسی و تحلیل گردید. بر اساس یافته های پژوهش عوامل موثر بر خلق فضاهای شهری همه شمول در 7 سطح و متشکل از 36 مولفه ارائه شد که تاثیرگذارترین آن ها شامل دسترسی، استفاده ساده و قابل درک، راحتی و انعطاف پذیری بوده است.
کلید واژگان: شهرهای همه شمول, طراحی فراگیر, طراحی بدون مانع, شهرهای چند نسلیOver the past years, the issue of equal participation of disabled and marginalized people in economic, social, and civil life has been a top priority for many countries. With life expectancy increasing across the world, cities need to accommodate an aging and growing population. Developing inclusive urban environments that support residents with different abilities in all stages of life is essential. This approach aims to restore the self-esteem and independence of disabled people and to encourage the development and implementation of user-friendly, universal, and inclusive design. This study analyzed the factors that affect the creation of inclusive urban spaces. The main indicators and variables of creating such spaces were determined by reviewing the theoretical research literature and using the opinions of 20 urban geography experts. Using Interpretive-structural modeling, the relationships between the indicators and the degree of influence and dependence of each one were determined and analyzed. Based on the findings of the research, effective factors in the creation of inclusive urban spaces were presented on 7 levels and consisting of 37 components. The most influential factors include accessibility, simple and understandable use, comfort, and flexibility
Keywords: Inclusive Cities, Universal Design, Barrier-Free Design, Multigenerational Cities -
زمینه و هدف
کیفیت زندگی در شهرهای مرزی تحت تاثیر عوامل مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، حمل ونقل، بهداشتی و درمانی و ارتباطات بستگی دارد. نظریه کیفیت زندگی برای ترویج و توسعه مفاهیم کیفیت محیط زندگی مردم است تا بهترین شیوه های زیستی برای آن فراهم شود. که به عنوان یک هدف اجتماعی در کشورهای مختلف است. در این مقاله، با استفاده از شاخص های اقتصادی، اجتماعی، خدماتی، کالبدی-محیطی به بررسی کیفیت زندگی در شهر مرزی مریوان پرداخته شده است.
روشروش پژوهش توصیفی-تحلیلی و از نوع کاربردی است. روش جمع آوری اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی به صورت تصادفی می باشد. جامعه آماری با توجه به جمعیت شهر مریوان و با استفاده از فرمول کوکران 383 نفر محاسبه که به صورت تصادفی توزیع شد. داده ها به کمک نرم افزار SPSS و آزمون تی تست و آزمون ضریب همبستگی و رگرسیون چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هانتایج نشان داد به علت اینکه مقدار sig هر یک از شاخص ها از مقدار 05/0 کوچک تر است بین این شاخص ها و کیفیت زندگی رابطه معنادار وجود دارد و با توجه به میانگین شاخص ها شاخص اقتصادی با میانگین 55/2 پایین تر از سطح مطلوب 3 قرار دارد و مابقی شاخص ها بالاتر از سطح مطلوب هستند که شاخص کالبدی-محیطی با میانگین 91/26 بالاترین شاخص در ارتباط با کیفیت زندگی است. ضریب همبستگی شاخص ها دوبه دو اقتصادی با اجتماعی و بلعکس، خدماتی و کالبدی-محیطی با یکدیگر بیشترین ارتباط را دارند ولی با توجه به مقدار sig آن ها که از 05/0 کمتر است همه آن ها با هم ارتباط معنادار دارند.
نتایجآزمون رگرسیون چند متغیره نشان داد که، شاخص کالبدی-محیطی بیشترین تاثیر را بر روی شاخص کیفیت زندگی دارد و کمترین تاثیر بر روی آن مربوط به شاخص اقتصادی است
کلید واژگان: کیفیت زندگی, شهرهای مرزی, مریوانBackground and AimThe quality of life in border cities depends on the influence of various social, economic, cultural, transportation, healthcare and communication factors. The theory of quality of life promotes and develops the concepts of the quality of people's living environment to provide the best ways of living for it, which is a social goal in different countries. In this article, the quality of life in the border city of Marivan has been investigated using economic, social, service, and physical-environmental indicators. The research method is descriptive-analytical and applied. The method of data collection is document and random..
MethodologyThe statistical population was calculated according to the population of Marivan city and using Cochran's formula, 383 people were randomly distributed. The data were analyzed using SPSS software, t-test, correlation coefficient test and multivariate regression.
ResultsThe results showed that because the sig value of each of the indicators is smaller than the value of 0.05, there is a significant relationship between these indicators and the quality of life, and according to the average of the indicators, the economic index with an average of 2.55 is low. It is above the desired level of 3 and the rest of the indicators are above the desired level, the physical-environmental index with an average of 26.91 is the highest about the quality of life. The correlation coefficient of economic and social indicators is two by two and vice versa, service and physical-environmental indicators have the most relationship with each other, but according to their sig value which is less than 0.05, all of them have a significant relationship with each other.
ConclusionThe multivariate regression test showed that the physical-environmental index has the greatest impact on the quality of life index and the economic index has the least impact.
Keywords: Quality of Life, Border Towns, Marivan -
تغییرات فرهنگی و کالبدی یکی از اشکال فرایندهای مدرنیزاسیون و جهانی شدن در کشورهای توسعه یافته محسوب می شود که امروزه پیامدهای حاصل از این فرایندها در شهرهای کشورهای درحال توسعه نیز افزایش یافته است. این پیامدها در چند مقیاس شهری قابل بررسی است که یکی از آن ها محله های شهری است. نوشته پیش رو به بررسی تاثیر مدرنیزاسیون و جهانی شدن در دو محله امیریه و زعفرانیه تهران و علت تفاوت های آن ها در ساختار کالبدی و هویت فرهنگی می پردازد. روش پژوهش به صورت کمی و استراتژی آن علی است. ابزار گردآوری اطلاعات پژوهش بر اساس مطالعات کتابخانه ای، روش میدانی و تکنیک پرسشنامه است. روش نمونه گیری برمبنای مدل تصحیح شده کوکران است که در هر محله 60 پرسش نامه توزیع شده و پرسش ها درباره هویت فرهنگی از ساکنان محله، مسیولین شهرداری و سرای محله ها و بررسی ساختار کالبدی بر مبنای مشاهدات میدانی است. تجزیه، تحلیل و مقایسه داده ها با استفاده از آزمون های آماری Friedman و T انجام است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که به علت بافت و ساختار مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دو محله و ازآنجایی که جهانی شدن و مدرنیزاسیون مناطقی با توان ها و پتانسیل های بالاتر اطلاعاتی را کانون توجه قرار می دهد، محله زعفرانیه در مقایسه با محله امیریه، بیشتر از فرایندهای مدرنیزاسیون و جهانی شدن تاثیر پذیرفته است و پیامدهای آن ها در تولید فضای این محله از منظر ساختار کالبدی و هویت فرهنگی بسیار مشهود است.
کلید واژگان: محله های شهری, جهانی شدن, مدرنیزاسیون, تفاوت فضاییCultural and physical changes are one of the forms of modernization and globalization processes in developed countries, and today the consequences of these processes have increased in the cities of developing countries. These consequences can be examined in several urban scales, including urban neighbourhoods. The following article examines the impact of modernization and globalization in the two neighbourhoods of Amiriyeh and Zafaranieh in Tehran and the reason for their differences in physical structure and cultural identity. The research method is quantitative and its strategy is causal. The research data collection tool is based on library studies, field methods and questionnaire techniques. The sampling method is based on the corrected model of Cochran, in which 60 questionnaires are distributed in each neighbourhood and questions about cultural identity are asked from the residents of the neighbourhood, the municipal officials and the housekeepers of the neighbourhoods, and the examination of the physical structure is based on field observations. Data analysis and comparison are made using Friedman and T statistical tests. The results of this research show that due to the different cultural, social and economic texture and structure of the two neighbourhoods, and since globalization and modernization focus on areas with higher information capabilities and potentials, the Zafaranieh neighbourhood in comparison With the Amirieh neighbourhood, it has been more affected by the processes of modernization and globalization, and their consequences are very evident in the production of the space of this neighbourhood from the point of view of the physical structure and cultural identity
Keywords: Urban Neighborhoods, globalization, Modernization, Spatial Difference -
هدف
در دو سال گذشته بیماری ویروسی کووید -19 علت اصلی مرگ ناشی از بیماری های تنفسی بوده است. شهر تهران به عنوان پرجمعیت ترین شهر ایران، بیشترین میزان ابتلا به کووید- 19 را در کشور ثبت کرده است. هدف اصلی پژوهش تحلیل فضایی-زمانی شیوع کووید - 19 در سطح محلات شهر تهران است.
روش شناسی پژوهش:
از روش های توصیفی و تحلیل فضایی برای رسیدن به هدف پژوهش استفاده کردیم. در این پژوهش برای تحلیل های فضایی - زمانی از نرم افزار ست اسکن استفاده شد. برای بررسی خودهمبستگی فضایی نیز موران و از تحلیل های خوشه و ناخوشه استفاده شد.
یافته هابررسی شیوع کووید - 19 طی 20 ماه در محله های شهر تهران نشان داد که توزیع ابتلا در محلات ناهمگون بود. مردان بیش از زنان در معرض ابتلا قرار داشته و گروه سنی 45 تا 64 سال ، ابتلای بیشتری به نسبت سایر گروه های سنی داشتند. بیشتریم میزان شیوع در ماه های 13 تا 16 شیوع رخ داده بود. یک خوشه ی فضایی - زمانی قابل توجه در مرکز به سمت جنوب و جنوبشرق شناسایی شد که نشان داد احتمالا خوشه های شیوع باید تحت تاثیر ویژگی های خاص محله های شهری قرار گرفته باشند.
نتیجه گیریبه نظر می رسد برای پیشگیری و کنترل موثر شیوع کووید-19، باید سیاست ها و اقدامات بهداشتی و درمانی فردی، با استراتژی های برنامه ریزی شهری از جمله کنترل آلاینده های محیطی و اجرای برنامه های بهداشت محیطی ادغام شوند. بنابراین توجه به خوشه های شیوع بررسی شده در سطح محلات شهر تهران می تواند به سیاستگذاران این بخش برای برنامه ریزی بهتر کمک نماید.
کلید واژگان: تحلیل فضایی - زمانی, کووید-19, شیوع, محلات شهر تهرانIntroductionCovid-19 is the third coronavirus after SARS and MERS in the last two decades, which has been able to infect humans by passing through animal species. What is certain is that cities are key jumping off points for the spread of a global pandemic. As this disease has challenged the health infrastructure of cities and the planning of urban planners. Now cities have come to the conclusion that they are very vulnerable and cannot be proud of what they have. Currently, the World Health Organization considers the Covid-19 disease a threat to all countries. The 22nd most populous city in the world has the highest death rate from respiratory diseases in Iran. Before the spread of Covid-19, respiratory diseases were the third cause of death in Iran. In this research, the metropolis of Tehran has been selected as the most populous and most polluted city in the country for research in the field of corona disease. And the main goal of the research is to investigate and spatially analyze disease-19 at the level of neighborhoods in Tehran. The main necessity of this research is the presence of the covid-19 disease at the level of the society and in Tehran as the center of the country, which has so far caused a lot of loss of life and, due to widespread closures, a lot of financial losses to the government and citizens. Due to the unknown nature of this virus, the present study and other related studies are helpful in identifying important dimensions.
MethodologyThe method of this research is analytical and exploratory. The data of this research was obtained from the Ministry of Health and Medicine, National Statistics Center of Iran and Tehran Municipality. In age grouping, one of the population census standards including 5 age groups 0-14, 15-24, 15-44, 45-46 and 65 years and above was the basis of the analysis. The data related to the spread of covid-19 (60111 people) were analyzed and prepared in Excel software during 20 months, and then descriptive analysis (including mean, standard deviation) was presented using SPSS software. In this research, 60,111 cases of Covid-19 have been investigated in the neighborhoods of Tehran. Set scan software was used for spatio-temporal analysis. In order to identify and discover the clusters, at first, time analysis was used, then spatial analysis was used, and finally spatio-temporal analysis of the prevalence was done. To investigate spatial autocorrelation, Moran's and cluster and non-cluster analyzes were used. Also, in this research, statistical scanning software was used to identify clusters.
Discussion and findingsThe investigation of the spread of covid-19 during 20 months in the neighborhoods of Tehran showed that the distribution of the infection in the neighborhoods was heterogeneous. Men were more affected than women in all age groups, and the age group of 45 to 64 years had a higher incidence than other age groups, and the age groups under 25 had the lowest rate of infection in Tehran. The results of the statistical scan to identify time clusters showed that the highest rate of outbreak occurred in the 13th to 16th months of the outbreak, and as a result, a time cluster was identified in these months. This time cluster covered from April to July 1400. These clusters were close in terms of time and number. Also, 5 spatial clusters were identified in the investigated period, and clusters one and three were more important in the center and north of Tehran. The most spatial concentration of these clusters was in the center, north and south of Tehran. Some of the most important risk factors are in these two clusters. Like the presence of more elderly people in the northern areas, and polluting gases such as PM10 and NO2 were more scattered in the central and northern areas of Tehran. Finally, a significant spatio-temporal cluster was identified in the center toward the south and southeast, which showed that the prevalence clusters must have been influenced by the specific characteristics of urban neighborhoods. For the purposes of this analysis, spatio-temporal clusters are of the highest importance because they include both time and space. Previous studies show that the central and southern neighborhoods of the city have unsuitable environments due to the intense concentration of activities and pollutants. The results of the local Moran analysis showed that the high patterns are located in the center and the low patterns are located in the western part of the city. The results of the local Moran based on gender showed more changes, so that the high clusters in men were identified in the northern regions in addition to the center, and the low clusters were also present in the southwest in addition to the western regions. In women, there was a high clustering pattern in the central areas, but no low patterns were seen. The reason for the presence of these clusters can be related to the following: the extent of the western areas (21 and 22) is large and the population density and building density are low in them, and instead, most of the businesses and official buildings are located in the central areas of the city. For example, District 12 (Tehran's main commercial center) is not only located in busy streets, but also has the largest number of gas stations. Also, the height of the land is high in the northern and western areas of the city and there are natural air corridors in them. Instead, the amount of air pollution in the central and southern parts of the city has been reported more than in other areas, which can be one of the factors of high clusters in these areas.
ConclusionIt seems that for the effective prevention and control of the spread of Covid-19, individual health and medical policies and measures should be integrated with urban planning strategies, including the control of environmental pollutants and the implementation of environmental health programs. Therefore, paying attention to the investigated prevalence clusters at the neighborhood level of Tehran can help the policy makers of this sector for better planning.
Keywords: Spatio-temporal analysis, COVID-19, Incidence, Neighborhoods Of Tehran -
در بررسی ساختار منطقه شهری آنچه اهمیت دارد، توجه به کارکرد مورد انتظار از این وجه است. در واقع ساختار مناسب، تبلور فضایی و عملکردی عوامل سازنده آن است که متضمن تعادل و کارایی بهینه می باشد. در این میان عدم شناخت ماهیت فضایی، انفعال و نقش آفرینی ضعیف جزء چالش های جدی سازمان فضایی مناطق شهر-محور ایران، به ویژه منطقه قزوین است. به این منظور پژوهش حاضر با هدف شناسایی ماهیت ساختاری-کارکردی منطقه شهری با روش فراتحلیل، سه مولفه اصلی ساختاری، کارکردی و تعاملی را استخراج نمود. برای بررسی مولفه های احصاء شده از روش های آماری گرافیک مبناء در برنامه Arc GIS استفاده شده است. تحلیل یافته ها نشان داد قلمرو کارکردی منطقه شهری قزوین براساس تحلیل جریان های آونگی، تقریبا منطبق بر قلمروی طرح مجموعه شهری است. تحلیل ساختاری منطقه شهری قزوین حاکی از تمرکز جمعیت و فعالیت در شمال شرق استان، به سمت کلانشهر تهران است. در تحلیل مولفه تعاملی، ارتباط قوی شهر قزوین با نقاط شهری و روستایی پیرامونی و ارتباط ضعیف با مناطق شهری میانی و جنوبی استان مشخص گردید. تحلیل کارکردی منطقه شهری قزوین نشان داد موقعیت پیرامونی منطقه شهری قزوین نسبت به تهران از یک سو و انفعال مدیریت محلی در سطح درون استانی از سوی دیگر باعث شد تا قزوین نتواند تعامل فعال با مراکز برون استانی پیرامون خود داشته باشد. بنابراین با تاکید بر یکپارچگی فضایی، ضرورت کاربست نگرش های نوین مدیریتی مبتنی بر حکمروایی منطقه ای و هویت بخشی منطقه ای مطرح می گردد.کلید واژگان: تحلیل ساختاری-کارکردی, منطقه گرایی, جریان های آونگی روزانه, منطقه شهری قزوینPaying attention to expected performance is highly important in studying the structure of metropolitan regions. An appropriate structure and spatial-operational crystallization are constructive factors that ensure equilibrium and optimal performance. In this regard, the lack of knowledge of spatial nature, passivity, and poor performance are among the critical challenges of the spatial organization of city-centric areas in Iran, especially Qazvin. Therefore, in this research, we used the Meta-analysis method and three basic components - structural, operational, and interactive - to recognize the structural-operational nature of urban regions. We used graphic-based statistical methods in ArcGIS to investigate the obtained components. The analysis results showed that Qazvin's operational territory nearly corresponds to the urban collection scheme territory according to pendulum streams. Structural analysis of the Qazvin urban region showed that population and activity concentration is in the northeastern province toward the Tehran metropolis. By investigating the interaction component, we determined a strong relationship between Qazvin and peripheral urban and rural regions and a weak relationship with middle and southern urban regions. Operational analysis of the Qazvin urban region shows that, on the one hand, the peripheral position of the Qazvin urban region towards Tehran, and, on the other hand, passive local management at the inter-provincial level results in a lack of active interaction between Qazvin and peripheral outer-provincial centers. Therefore, we emphasize spatial integrity and introduce the need to apply novel managerial approaches based on regional governance and regional identity.Keywords: structural-functional analysis, daily commuting, Regionalism, Qazvin urban region
-
سرطان ریه یکی از شایعترین علت مرگ ناشی از سرطان در سراسر جهان است. در این پژوهش کلانشهر تهران به عنوان پرجمعیت ترین و آلوده ترین شهر کشور در زمینه سرطان ریه انتخاب شده است. 4158 مرگ ناشی از سرطان ریه در دوره ی مورد بررسی در شهر تهران رخ داده است و تلاش شده است تا با رویکرد اپیدمیولوژیکی و با استفاده از روش های توصیفی و استنباطی و همچنین استفاده از نرم افزار جی آی اس، به تحلیل جغرافیایی سرطان ریه و عوامل اثرگذار برآن (ریسک فاکتورهای مهم) بپردازیم. بنابراین این پژوهش از نوع بنیادی و کاربردی می باشد. براین اساس از ضریب تغییرات و ترسیم نمودار و نقشه برای بررسی روند کنونی و از مدل رشد نمایی برای پیش بینی استفاده شده است. متغیرهای اثرگذار مهم شامل نرخ کهنسالی، مصرف سیگار، میزان انتشار گاز آزبست، جنسیت و منطقه ی سکونت نیز بررسی شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد که مناطق واقع در مرکز و جنوب تهران، مرگ ناشی از سرطان ریه بیشتری را به نسبت سایر مناطق داشته و مناطق واقع در غرب (21، 22) نرخ های پایین تری را تجربه کرده اند. میزان مرگ و میر در تمام سال های مورد بررسی در مردان بیش از زنان بروده است و 61.04 درصد از مرگ ومیرهای ناشی از سرطان ریه به گروه سنی بالای 65 سال اختصاص دارد. نتایج ضریب تغییرات نشان داد که روند مرگ ناشی از این بیماری در طول سال های 1390 تا 1394 افزایشی بوده است و در سال 1396 نیز روندی افزایشی داشته است. همچنین برخی از مناطق شهر تهران از نظر نرخ کهنسالی (3 و 6) و میزان مصرف سیگار(3 و 7 و 15) همچنین میزان انتشار آزبست (افزایش در سال 1397) در معرض ابتلا و مرگ بیشتری ناشی از سرطان ریه قرار دارند. در نهایت بر اساس مدل رشد نمایی، مناطق شمالی و شرقی و برخی مناطق مرکزی با ادامه ی روند فعلی با مرگ ناشی از سرطان ریه بیشتر مواجه خواهند بود. به نظر می رسد برای پیشگیری و کنترل موثر مرگ و میرهای ناشی از بیماری های دستگاه تنفسی، باید سیاست ها و اقدامات بهداشتی و درمانی فردی، با استراتژی های برنامه ریزی شهری از جمله کنترل آلاینده های محیطی و اجرای برنامه های بهداشت محیطی ادغام شوند.
کلید واژگان: تحلیل جغرافیایی, سرطان ریه, رویکرد اپیدمیولوژیک, کلانشهر تهرانLung cancer is one of the most common causes of cancer death worldwide. In this study, the metropolis of Tehran has been selected as the most populous and polluted city in the country for research on lung cancer. 4158 deaths from lung cancer occurred during the study period in Tehran and Attempts have been made to use descriptive and inferential methods, as well as GIS software, to analyze the epidemiology of lung cancer and the factors that affect it (important risk factors). Based on this, the coefficient of changes and drawing of diagrams and maps have been used to study the current trend and the growth model has been used for forecasting. Important variables such as old age, smoking, asbestos and gender emissions, and habitat were also examined. The findings show that areas in central and southern Tehran have more deaths from lung cancer than other areas, and areas in the west (21 and 22) have experienced lower rates. Mortality rates are higher for men than for women of all ages, and 61.04% of lung cancer deaths are in the age group of 65. The results of the change coefficient model showed that the death rate due to this disease has been increasing during the years 1390 to 1394 and in 1396 there has been an increasing trend. Also, some areas of Tehran in terms of age (3 and 6) and smoking (3, 7 and 15) as well as asbestos emissions (increase in 1397) are more likely to suffer from death from lung cancer. Finally, according to the growth model, the northern and eastern regions and some central regions will continue to face the current trend of more deaths from lung cancer. As a result, it seems that to prevent and effectively control deaths from respiratory diseases, individual policies and health care measures should be integrated with urban planning strategies, including controlling environmental pollutants and implementing environmental health programs.
Keywords: Geographical analysis, lung cancer, epidemiological approach, Tehran metropolis -
نظام اداره امور شهر در طی صد سال گذشته به جهت ضعف نهادهای مدنی و محلی، نداشتن جایگاه تعریف شده تشکیلاتی در سلسه مراتب تشکیلاتی کشور و عدم مشارکت در برنامه ریزی به واسطه ماهیت برنامه ریزی متمرکز و از بالا به پایین باز مانده است. امروزه کلانشهر تهران بعنوان کلانشهری که می بایست نقش بین المللی در سطح منطقه و نقشی ملی در داخل کشور ایفا کند، برخوردار از مسایل و مشکلات عدیده است، که عمدتا بواسطه عدم توسعه اجتماعات محلی و شکل گیری حکمروایی خوب شهری است.از این رو در این پژوهش سعی بر آن شده است که به نقش وجایگاه سازمان های مردم نهاد به عنوان یک ظرفیت نهادی در تحقق و بهبود فرآیند حکمروایی جهت افزایش مشارکت اجتماعات محلی پرداخته شود. پژوهش حاضر از منظر هدف ، کاربردی و از لحاظ گردآوری داده توصیفی - پیمایشی است .برای دستیابی به این هدف ، نمونه ای از مسیولین و فعالین سازمان های مردم نهاد کلان شهر تهران ، انتخاب و مورد پیمایش قرار گرفته است. جامعه آماری شامل مدیران سازمان های مردم نهاد مناطق 22 گانه کلان شهر تهران (150 نفر)می باشندکه با استفاده از معادله کوکران، تعداد نمونه آماری برابر با 109 نفر ارزیابی شد. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری خوشه گیری، 109 نفر نمونه آماری از بیست و دو منطقه کلانشهر تهران انتخاب شدند و برای تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی از آزمون رگرسیون در نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها نشان داد که به طور کلی سازمان های مردم نهاد در تحقق پذیری حکمروایی خوب شهری کلان شهر تهران نقش دارند،اما این سازمان ها با وجود آن که بر تحقق پذیری مولفه های مشارکت و پاسخگویی کلان شهر تهران مثمر ثمر می باشند، اما در برآورده ساختن مولفه های قابلیت اطمینان، شفافیت و همچنین کارآیی نقش قابل قبولی ندارند.
کلید واژگان: سازمان های مردم نهاد, حکمروایی خوب شهری, مشارکت, کلانشهر تهرانIntroductionDuring the past century, the city management system has faced shortcomings due to weaknesses in civil and local institutions, absence of a well-defined organizational position within the national hierarchy, and lack of participation in planning as a result of centralized, top-down administration. Today, as a metropolitan city that is supposed to play an international role in the region and a national role in the country, Tehran is facing numerous problems and issues that stem from underdeveloped local communities and absence of good urban governance. Consequently, the present study seeks to address the role of NGOs as an institutional capacity in realizing and improving the governance process in line with increasing the participation of local communities.
MethodologyConducted with the purpose of examining the role of NGOs in realizing good urban governance in Tehran metropolitan city, this research employed the survey method and field studies. Data collection was carried out via distributing questionnaires among the sample population. The hypotheses of the study were then tested using statistical softwares such as the SPSS. The questionnaire included 35 items, out of which 10 and 25 items were specified to measure variables of NGOs and good urban governance, respectively. In this regard, 5 items were considered for each component of good urban governance which included participation, reliability, transparency, accountability, and efficiency. The scale of the study was validated by extracting the components of variables under measurement from the existing literature. Subsequently, they were localized using the comments of experts. Content validity and measurement scale were evaluated through qualitative reasoning. That is, the questionnaire used in this study had 3 content validities as the variables under measurement were derived from related research and constructs in questionnaires were correctly perceived by the sample population. To pretest the designed questionnaire, they were distributed among 10 experts and professors; next, following the correction and balancing of a few points, they were distributed among 30 individuals within the initial sample population; given the comments of this group, the relevancy of questions was ensured in relation to the sample population. Ultimately, the final questionnaire was designed and used for data collection.Results and DiscussionThe hypotheses were examined and the results are explained below:In the main hypothesis, it was stated that “NGOs play a role in realizing good urban governance in Tehran metropolitan city.” The significance level of F statistic value in regression test showed that NGOs are capable of playing a role in realization of good urban governance in Tehran metropolitan city at 95% significance level. Findings suggest that in order to realize good governance in cities as local environments, it is necessary to utilize capacities present in the constitution, century-long experiences of consultative localism (city association, Islamic council), and global experiences in the area of NGOs. Indeed, addressing the management of cities through a participatory approach requires an efficient framework which, according to the experiences of developed countries, is the good urban governance; an approach that is recommended by the UN as the global policy trustee in line with offering development. Accordingly, by increasing the social capital and accountability of local managers, emotional refining of the citizens, attracting social elites and guiding them in managing urban affairs, and providing social solidarity in Tehran metropolitan city, NGOs have provided the means for realization of good urban governance.In the first secondary hypothesis, it was stated that “NGOs play a role in realizing “participation” in Tehran metropolitan city.” The significance level of F statistic value in regression test showed that NGOs are capable of playing a role in realization of participation in Tehran metropolitan city at 95% significance level. In affairs such as participation and delegation of authorities, urban management needs to mitigate legal ambiguities and increase localized educational and research centers. Subsequently, the government can play an effective role in this process by carrying out a set of sociocultural actions such as producing educational contents for schools and universities, instructing teachers, judges, government staff, and law enforcement personnel, teaching the principles and frameworks on the importance of utilizing the participation of NGOs through media and particularly the IRIB, reviewing the current rules and regulations in Iran, and modifying bureaucratic procedures. Governments can also increase the authorities of civil institutions such as the NGOs and mitigate urban management issues with the help of the local citizens as local governments, using the indices of good urban governance.In the second secondary hypothesis, it was stated that “NGOs play a role in realizing “reliability” in Tehran metropolitan city.” The significance level of F statistic value in regression test showed that NGOs do not play a role in realization of reliability in Tehran metropolitan city at 95% significance level.
Findingssuggest that NGOs currently do not occupy a suitable position in Iran; accordingly, any collective movement considered as voluntary activities are at a declining level throughout the society. Therefore, despite the considerable willingness of individuals to participate in such activities, factors such as low levels of trust and reliability in the society and absence of common positive values has resulted in these activities to remain as mere mental desires rather than practical, objective actions. In these circumstances, NGOs cannot be expected to be significantly effective on the area of reliability.In the third secondary hypothesis, it was stated that “NGOs play a role in realizing “transparency” in Tehran metropolitan city.” The significance level of F statistic value in regression test showed that NGOs do not play a role in realization of transparency in Tehran metropolitan city at 95% significance level. There is an insignificant percentage of individuals within NGOs who believe in the effectiveness of these organizations on the transparency of the authorities; subsequently, an inconsiderable extent of willingness is shown to carry out activities in NGOs in line with establishing transparency among government authorities. It appears that in the current conditions, NGOs do not have a considerable effectiveness in realizing good urban governance due to issues that obstruct their activities along with the risks of engaging in political areas. As a result, to achieve success in increasing transparency, the entire government and non-government bodies and sectors including schools, universities, newspapers, the IRIB, and other mainstream media should work in harmony.In the fourth secondary hypothesis, it was stated that “NGOs play a role in realizing “accountability” in Tehran metropolitan city.” The significance level of F statistic value in regression test showed that NGOs are capable of playing a role in realization of accountability in Tehran metropolitan city at 95% significance level. By attracting social elites and guiding them in managing urban affairs, NGOs have managed to elevate the spirit of questioning among the members of the society; in addition, these elite individuals have managed to get their questions across to the government using modern communication tools including social networks. This has led to urban authorities to be held accountable, hence properly realizing this important aspect of good governance.In the fifth secondary hypothesis, it was stated that “NGOs play a role in realizing “efficiency” in Tehran metropolitan city.” The significance level of F statistic value in regression test showed that NGOs do not play a role in realization of efficiency in Tehran metropolitan city at 95% significance level. Such lack of effectiveness can be attributed to a number of reasons including structural inadequacies in NGOs, weak social trust in these organizations, economic issues present in voluntary activities, and absence of professional functions in NGOs in shaping the civil society.
ConclusionResults showed that in general, NGOs do play a role in realizing good urban governance in Tehran metropolitan city; however, despite their effective roles in actualizing components of participation and macro accountability, they do not seem to have an adequate role in realizing components such as reliability, transparency, and efficiency. Ultimately, it should be pointed out that the structure of urban management in Tehran at local levels requires enhancing the role of NGOs and participation of local communities and multilevel and multi-agent governance in line with efficient and effective urban management whilst reinforcing indices of good urban governance including participation, reliability, transparency, accountability, and efficiency. Reinforcing good urban governance against a government-centered urban management approach requires a strong political will at the higher echelons of governance, particularly their belief in such pattern of administration.
Keywords: NGOs, Good Urban Governance, Participation, Tehran Metropolis -
فصلنامه آمایش محیط، پیاپی 53 (تابستان 1400)، صص 85 -108
حکمروایی به عنوان رویکردی که در مقابله با مفهوم حکومت شکل گرفته است و در این رویکرد تلاش می شود تا با اصولی همچون مشارکت پذیری، شفافیت، عدالت محوری، مسئولیت پذیری، پاسخگویی، قانون مداری، توافق جمعی و کارایی زمینه را برای افزایش عملکرد مدیریت شهری، فراهم نماید. هدف پژوهش تحلیل جایگاه رویکرد حکمروایی خوب در عملکرد مدیریت شهری بابل بوده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی که روش گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه برای شهروندان و متخصصین شهری به منظور آگاهی از نظرات آن ها استفاده گردید. روش تحلیل با استفاده از آزمون های آماری توصیفی (میانگین، واریانس و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون هایT تک نمونه ای و Friedman) بهره گرفته شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که شاخص های حکمروایی در عملکرد مدیریت شهری بابل در سطح نامطلوبی قرار دارد و الگوی حکروایی خوب در عملکرد مدیریت شهری شکل نگرفته است. بر اساس نتایج حاصل از مدل SWOTبرای افزایش عملکرد مدیریت شهری در چارچوب رویکرد حکمروایی خوب در شهر بابل، استراتژی رقابتی به منظور توسعه نهادسازی محلی و مردمی به منظور تقویت و ارتقاء عملکرد مدیریت شهری در اولویت قرا گرفته است.
کلید واژگان: حکمروایی, عملکرد, مدیریت شهری, بابلAmayesh Journal, Volume:14 Issue: 53, 2021, PP 85 -108Governance as an approach which has been formed conflicting with the concept of government in which it is tried to prepare principles like corporation, transparency, justice, responsibility, responsiveness, laws, consensus, and efficiency in order to develop the urban management performance. The purpose of the present study was to analyze the status of good governance approach in urban management of Babol. The descriptive-analytical method was used in which the necessary data were gathered using the questionnaire designed for the citizens and civil experts to benefit from their views. The analysis was done using descriptive tests like the mean, variance, and standard deviation, as well as inferential statistics including one-sample T-test and Friedman. The obtained results showed the governance indicators in urban management of Babol are not satisfactory and there is no good urban management performance in the city. Based on the obtained results from the SWOT model to improve the urban management performance based on a good governance approach in Babol, a competitive strategy should be prioritized in order to develop the local institutions and to boost the performance of urban management.
Keywords: ggovernance, performance, urban management, Babol -
شهر نهادی اجتماعی است و هویت آن نه تنها یک واقعیت مکانی بلکه یک واقعیت با ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... است که در فرآیند تغییر و تحول تاریخ، ضمن حفظ ویژگی های منحصربه فرد کالبدی و معماری، انباشت اجتماعی و سبک زندگی شهروندان خود شکل می گیرد. شهرها درروند تغییر و گسترش ، خوانایی و هویت خود را از دست می دهند. این تحقیق کاربردی تاثیر تغییرات ساختار فضایی و گسترش پراکنده رویی شهر بر هویت آن را در شهر ساری بررسی نموده است. روش تحقیق اسنادی و میدانی است، پردازش و تحلیل ساختاری با استفاده از نرم افزار اسمارت پی.ال.اس صورت گرفته و فرضیه تاثیر گسترش و پراکنده رویی شهر بر عوامل کالبدی، عملکردی و ادراکی هویت با ضرایب رگرسیون 746/0- ، 798/0 و 722/0- تایید گردید. نتایج نشان می دهد گسترش و پراکنده رویی شهر منجر به زوال هویت شهری در ابعاد کالبدی و ادراکی گردیده و مهم ترین صدمات آن کاهش امنیت، محو تصویر ذهنی چشم اندازها و هسته سنتی تاریخی مرکز شهر و کاهش انسجام اجتماعی شهر بوده است. نتیجه این روند، ساری را از شهر اجتماعی پیاده مدار به یک شهر پراکنده خودرو پسند مبدل نموده است.
کلید واژگان: هویت شهری, پراکنده روئی, عوامل کالبدیUrban is a social institution and itʹs identity not only a locational reality but also it is a reality with social, cultural, economical elements. They are formed by preserving the physical and architectural exclusive characteres, social accumulation and citizen lifestyle in the historic variation processes. Cities loss their readability and identity in changing and sprawl trends. This applied research, examined the effect of the urban spatial stractural changes and sprawl expansion on its identity in Sari. The research method is documentary and field studies, the processing and Structural analysis were performed by using smart pls software and the hypothesis of the effect of urban expantion and sprawl on the physical, functional, perceptual factors of identity was confirmed with regression coefficients -0.746, 0.798 and -0.722. The results showed that urban sprawl led to loss of the physical and preceptual factors of urban mental image landscape and urban historic tradition center and reduction of social cohesion. The result of this trend in sari converted Social walking city to the car-friendly sprawl citiy
Keywords: Urban Identity, Sprawl, Physical Factor -
بخش مرکزی که حوزه هویتی شهر محسوب می شود، به واسطه عملکردهای چندگانه شهری (اقتصادی، اجتماعی، تاریخی و فرهنگی و سیاسی) بهترین چشم انداز و جلوه گاه فرهنگ انسانی است و کیفیت زندگی شهروندان را نشان می دهد. لکن اگر در جریان رشد و توسعه لجام گسیخته کارکردهای متنوع آن مورد غفلت واقع شوند منجر به ایجاد تعارض می شود، ازجمله این تعارضات تمایل بخش تجاری به ادامه بقا در مرکز شهر نزدیک به بخش های مسکونی است که استفاده از تسهیلات زیرساختی و فرصت های مالی- اقتصادی موجود در این نواحی را امکان پذیر می سازد. این درحالی که ست که توانایی این بافت ها در تامین نیازهای معاصر شهروندان در طول زمان کاهش یافته و به تبع آن کارایی بافت و کیفیت زندگی نیز در سطح پایینی قرار می گیرد، به نحوی که موضوع ترک شدن، به شدت این بافت ها را تهدید می کند، بنابراین هدف این پژوهش تحلیل روابط علی و شناسایی عوامل کلیدی کاهش دهنده کیفیت زندگی در مراکز شهر یعنی در منطقه 12 تهران، در سطح خرد شهری است. بدین منظور از تحلیل تفسیری ساختاری در نرم افزار میک مک استفاده شده است. نمونه گیری در این پژوهش با استفاده از روش های نمونه گیری هدفمند و متوالی در قالب دلفی دومرحله ای انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد با توجه به ماتریس روابط غیرمستقیم، متغیرهای «ناکارآمدی سیاست گذاری ها»، «سرمایه داری غیرم ولد» که شاخص های مدیریتی و نهادی محسوب می شوند، در پایین ترین سطح (بنیادی)، قرار داشته و بیشترین تاثیرگذاری غیرمستقیم را در شبکه روابط بین متغیرها به جای گذاشته اند. این متغیرها به عنوان تغییرهای کلیدی برای ارتقا یا تنزل سطح کیفی زندگی در مرکز شهر شناخته می شوند.
کلید واژگان: کیفیت زندگی, مرکز شهر, منطقه تجاری, منطقه 12 شهر تهرانIntroductionThe central part is the identity of a city and due to multiple urban functions, it is the best representative of human culture. However, uncontrolled expansion of the cities has caused a number of issues and problems. In the past, urban centers were the residence hubs in addition to being a place for events and gatherings, spending time and civic interactions, but over time, some of these activities have moved from the centers to the periphery and subsequently, the population habitation in surrounding areas has gradually led to social, economic and physical decline in urban centers. As long as, Functionalist approaches business centers and efficient families leave the centers in favor of the suburbs and poorer households with weak social and economic bases and abandoned property migrants choose the centers for housing, many characteristics of decline and decline such as high unemployment, low skill level, poor housing conditions, poor and unusual social environment, high density and severe social damage, etc. are brought to the center. Positivist philosophy, modernist planning, geometric typology, hardware engineering all created the conditions for the pure economic, social, and physical characteristics of urban centers to disappear and the weakness of policies of reconstruction and habitation of residents, job opportunities and housing development priorities in other urban areas and the lack of attention to intermittent development exacerbated the decline in quality of life in urban centers. The central part of Tehran is no exception to this rule. The bazaar, which was once considered as the backbone of the city, after the period of modernization with the rapid growth of urbanization in the second Pahlavi period was neglected. District 12, with the area of Tehran Bazaar and adjacent residential areas, has lost one third of its population during 1980-81. Various groups living in this area, especially higher-income families, have left the city center to live in better-equipped and modernized areas of north of the city, and immigrants and low-income families have replaced some of these families. The available data show that the northern part of Tehran bazaar belonged mostly to low-income groups of bazaar merchants and other urban groups. In recent years, one of the new approaches that has been considered in responding to this issue is the notion of quality of life, which in addition to objectivity and external manifestations, also attends mental and internal vision in planning. Although various studies have been conducted on quality of life, but due to 1) lack of comprehensive studies in all aspects of quality of life and 2) lack of causal relationships between variables affecting quality of life with emphasis on the commercial sector of the city, this study is necessary and it is also an innovative aspect of this research. Therefore, the purpose of this study is "analysis of causal relationships and identifying key factors affecting the reduction of quality of life around the city's commercial centers" in the study sample.
MethodologyThis research is applied one in terms of purpose and descriptive-analytical in view point of nature. The methods of data collection are quantitative. In this research, at the first, indicators were extracted from theoretical foundations, only repetitive indicators in relation to quality of life have been used. After determining the criteria and indicators that reduce the quality of life in the first stage of Delphi, these indicators were provided to a group of experts to confirm their validity according to the local conditions of Tehran's 12th district, on this basis a number of indicators were eliminated and some were added and in the continuation of the work for more validity in the form of a matrix of 27 x 27 were provided to 19 experts for the survey. Variables that can be used to analyze the disturbance of the balanced relationship and spatial dialectic in this part of the city and according to other sources and interviews with experts, the binary relation of these variables is measured and analyzed during research.
Results and discussionIn both direct and indirect relationships resulting from MIC MAK software, macro and institutional policies are at the first level, policies that stem only from macroeconomic trends and not the public utility, such as inappropriate gentrification and renovation policies. In worn-out textures, the development of the service sector and the decline of industrial and workshop activities, the inefficiency of the planning institution at the national level, unproductive capitalism, rapid population growth in recent decades, the uncontrolled expansion of Tehran, market trading land and rent in the northern and western regions of the city, inefficiency of the planning institution at the national level, inefficiency of land management policies, lack of services in urban plans, lack of accountability in Tehran, inappropriate housing policies at the national level and Local, lack of services in urban plans, rapid migration in recent decades and lack of accountability in Tehran lead to the disruption of balance and the emergence of inequalities and classification of society, and finally reduce quality of life.
ConclusionThe results show that according to the indirect relations matrix, the variables of "policy inefficiency", "unproductive capitalism" which are managerial and institutional indicators, are recognized as key variables to improve or reduce the quality of life in the city center. These policies should be given priority and the proposed solution to this issue is to pay attention to urban regeneration policies in the region, based on the comprehensiveness of the view of these policies and the use of the capacities and potentials of the region. Public oversight and inter-organizational communication should be considered in the planning and implementation of urban programs
Keywords: Quality of Life, City center, Commercial area, District 12 of Tehran City -
تقویت پیوندهای روستایی شهری با هدف توسعه اقتصادی و کاهش فقر، به شرایط جغرافیایی، اجتماعی-اقتصادی و اکولوژیکی محلی و منطقه ای بستگی شدید دارد و جریان های موجود که بین سکونتگاه های روستایی - شهری و شبکه منطقه ای منتج از آن در شرایط مناسب می توانند موجد همبستگی و پیوندهای روستایی- شهری و نه تنها به برپایی شبکه های فضایی منتهی گردیده، بلکه زمینه شکل گیری شبکه های اجتماعی را نیز مهیا نمایند.این خود می تواند بستر مناسبی را جهت توسعه یکپارچه روستایی- شهری فراهم آورد. در این راستا این پژوهش در چارچوب منطقی قیاسی و روشی تحلیلی- توصیفی و انتخاب 20 روستای مرزی به عنوان حجم نمونه بادرنظرداشتن مرز بین المللی به عنوان یک واقعیت فضایی، در پی تجزیه و تحلیل فضای جریان ها مابین سکونتگاه های روستایی و شهری در انزوای جغرافیایی نواحی مرزی استان گلستان است، تا از این طریق امکان شکل گیری شبکه منطقه ای مبتنی بر پیوندها و توسعه یکپارچه روستایی شهری مورد بررسی قرار گیرد. نتایج به دست آمده نشان دهنده آن است که همبستگی مستقیمی مابین جریان ها و سطح توسعه یافتگی سکونتگاه های روستایی جهت شکل گیری شبکه منطقه ای وجود دارد و جریان موجود مابین سکونتگاه های شهری و روستایی در منطقه مورد مطالعه در چارچوب یک شبکه منطقه ای، در برگیرنده سه شبکه محلی است. در کرانه غربی منطقه مورد مطالعه، شهر گمیش تپه به عنوان یک شهر کوچک میانی و روستا - شهر سیمین شهر و روستاهای پیرامونی یک شبکه محلی (مبتنی بر منظومه روستایی سیمین شهر) و در کرانه شرقی منطقه مادرشهر ناحیه ای گنبد و روستا شهر اینچه برون یک شبکه محلی (مبتنی بر منظومه روستایی اینچه برون) و نواحی میانی شهر متوسط آق قلا و روستا شهر انبارالوم و روستاهای مرتبط شبکه محلی دیگری (مبتنی بر منظومه روستایی انبارالوم) را شکل داده اند و یک شبکه محلی در منتهی الیه نواحی غربی منطقه مورد مطالعه شامل شهر گنبد و روستاهای پیرامونی (منظومه روستایی داشلی برون) در حال شکل گیری است.
کلید واژگان: شبکه منطقه ای, شبکه محلی, منظومه روستایی, ترکمن صحرا, توسعه روستایی- شهریStrengthening urban rural links with the aim of economic development and poverty reduction depends on local, regional, socio-economic and ecological conditions, and existing flows between urban-rural settlements and resulting regional network can create urban-rural links and lead not only to the establishment of spatial networks, but also to pave the way for the establishment of social networks. This could provide a suitable platform for integrated rural urban development. Using a descriptive-analytical method and logical deduction framework and selection of 20 border villages as a sample and viewing the international border as a spatial reality, this article aimed at analyzing spatial flows between rural and urban settlements in border areas of the Golestan province, through which we can explore the possibility for the establishment of a regional network based on links and integrated urban rural development. The results show that there is a direct correlation between flows and the level of development of rural settlements to form a regional network and the existing flows between urban and rural settlements in studied area within the framework of a regional network includes three local networks. In the west coast of this area, Gumish Tappeh city as a small town and village-city of Simin Shahr and surrounding villages have formed a local network (based on the village system of Simin Shahr). On the eastern coast of the Madarshahr district in Gonband and Inche Borun city have formed a local network (based on the village system of Inche Borun). And the middle areas of the city of Aq Qala and the village of Anbar Olum and the surrounding villages have formed another local network (based on Anbar Olum village system). A local network is forming in the westernmost part of the studied area including Gonbad City and its villages (Dashli Borun village). Keywords: Regional Network, Local Network, Rural System, Turkmansahra, Rural-Urban Development
Keywords: Regional Network, Local Network, Rural System, Turkmansahra, Rural-Urban Development -
فصلنامه آمایش محیط، پیاپی 37 (تابستان 1396)، صص 195 -216نگاهی به سیر تحول رویکردهای اداره و مدیریت شهری نشان می دهد که دیگر نمی شود همچون گذشته بدون توجه به رویکردهای مشارکتی و توجه به مقیاس محلی به برنامه ریزی پرداخت. در این میان حکمروایی اجتماع محلی به مثابه الگوی موثر و کارآمد نحوه ی اداره ی امور مطرح می شود. اجتماع محلی پایه گذار تعاملات انسان امروزی تلقی می شود و حکمروایی اجتماع محلی پتانسیل بالایی را به منظور مشارکت اجتماعات محلی در تصمیم گیری ها نشان می دهد. مطالعات اولیه در محله ی درکه، گواه این مدعا بود که مدیریت محلی هنوز به جایگاه واقعی خود دست پیدا نکرده و اهالی مشارکت چندانی در طرح ها و برنامه های محلی ندارند. بر این پایه، تحقیق حاضر که درباره ی مولفه های حکمروایی و آزمون ارتباط آن با مولفه ی مشارکت است انجام شد. در واقع، از اهداف اصلی تحقیق می شود به تبیین وضعیت مدیریت محلی به لحاظ مولفه های حکمروایی خوب و آزمون ارتباط آن با مولفه مشارکت اشاره کرد. در بخش نظری تحقیق، از مطالعات کتابخانه ای و در بخش موردی تحقیق از پیمایش و ابزار پرسشنامه بهره گرفته شد. نتایج تحقیق نشان داد که سطح مولفه های حکمروایی اجتماع محلی در محله درکه از سطح متوسط پایین تر است. همچنین، بین مشارکت و حکمروایی اجتماع محلی و مولفه های آن رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد. بنابراین با کاهش مشارکت، امتیاز حکمروایی اجتماع محلی کاهش می یابد و از سوی دیگر با افت وضعیت حکمروایی، سطح مشارکت نیز کاهش می یابد.کلید واژگان: حکمروایی اجتماع محلی, توسعه ظرفیت, حکومت محلی, تمرکززدایی, محله ی درکهAmayesh Journal, Volume:10 Issue: 37, 2017, PP 195 -216Looking at the urban management and administration trends shows that planning is not possible without paying attention to participatory approaches and local scale. In this regard, the local community governance was proposed as a model for effective and efficient administration in the local community. Local community governance has the high potential for local community participation in decision-making. Basically, governance refers to the process of decision making and the process by which decisions are implemented. In this paper we analyze the components of the local community governance such as accountability, responsibility, rule of law, transparency, effectiveness and efficiency and interaction between participation and institutional trust in the Drake neighborhood. It should be added that the local community participation is considered as key to the success of community-based planning and local community governance also, trust has importance in many measures including institution-building and capacity development as well as improving governance. Also, accountability is a key requirement of good governance and can be considered as the key to the success of many initiatives and programs. Indeed, when the established mechanisms of accountability work, corruption is reduced. In this context, the theoretical and library studies and in the field a survey of 100 questionnaires were used. The results showed that the components level of the local community governance in the Drake neighborhood is lower than the average level. Furthermore, it was found that there is a direct correlation between the local community governance components, institutional trust and participation. Therefore, the local community governance and institutional trust rating will be reduced when participation rate is reduced.Keywords: local Community Governance, Capacity development, Local Government, Decentralization, Darake Neighborhood
-
منابع آب و خاک از مهم ترین کالاهای ضروری در هر شهر یا کشور محسوب می شود که مصارف گوناگونی دارد. از مهمترین موارد مصرف این منابع استفاده آب شرب، مصارف خانگی، استفاده در فعالیتهای کشاورزی و دامداری، صنعتی و معدنی است. هدف از مقاله حاضر ارزیابی و تحلیل وضعیت منابع آب و خاک در مناطق شهری تهران است. پژوهش حاضر به لحاظ روش تحقیق با تبعیت از ماهیت مسئله، روشی تحلیلی توصیفی است و داده های مورد نیاز از طریق مصاحبه و پرسشنامه جمع آوری شده است. برای وزندهی به زیرشاخصها از مدل تحلیل سلسلهمراتبی و نرمافزار Expert choice، به منظور ترسیم نقشه ها و همپوشانی و تلفیق زیرشاخصها از نرم افزار Arc GIS و برای تحلیل از مدل نیروی محرکه، فشار، وضعیت و پاسخ استفاده شده است. طبق یافته ها و بر اساس شاخص عملکرد محیطی (EPI)، مقدار شاخص منابع آب و خاک از 3/17 تا 9/41 متغیر بوده است و منطقه 20 بدترین شرایط و مناطق 1 و 22 شرایط مناسبی داشتهاند. در مجموع و با روی همگذاری لایه های زیرشاخصها مشخص شد که منطقه 20 شرایط بسیارنامناسب و نیز عملکرد بدتری در بین مناطق داشته است و بیشتر مناطق (9 منطقه) در شرایط نامناسب قرار گرفتهاند و دو منطقه 1 و 4 شرایط بسیار مناسبی دارند. به طور کلی، پنج منطقه در شرایط مناسب قرار داشتهاند و 17 منطقه شرایط نسبتا مناسب تا بسیار نامناسب و عملکرد بدی داشتهاند.کلید واژگان: تهران, کیفیت آب و خاک, مدل DPSR, منابع آب و خاک
-
پرسش آغازین مقاله پیش رو این است که جهانی شدن چگونه موجب تغییر در شهرهای ایران و به ویژه شهر مشهد شده است؟ درحالی که بیشتر نوشته های موجود نشان می دهند کشور ایران و شهرهای آن، جایگاهی در سلسله مراتب شهرهای جهانی ندارند و نتیجه گیری می کنند که جهانی شدن تاثیر چندانی بر آن ها نداشته است. این مقاله ادعا می کند که جهانی شدن به مثابه گفتمان غالب یکی از عوامل بسیار مهم در تحلیل تغییرات شهری در ایران و مشهد است. این گفتمان غالب، که «برداشت خطی-عددی از جهانی شدن» و سیاست «بازساخت فضای شهری برای جهانی شدن» دو مورد از گزاره های اصلی آن را تشکیل می دهد، با عنوان جهانی شدن نولیبرالیسم نام گذاری شده و ابعاد آن در ایران تحلیل شده است. تحلیلی از توزیع فضایی پروژه های سرمایه گذاری در شهر مشهد نیز با این رویکرد بررسی شده است. در پایان به ضرورت اندیشیدن به برداشت بدیل از جهانی شدن برای خلق فضایی متمایز از آنچه اکنون وجود دارد، پرداخته شده است.کلید واژگان: جهانی شدن, شهر, شهرهای جهانی, شهر مشهد, گفتمان, نولیبرالیسمINTRODUCTIONGlobalization as a meta-process or a set of processes is largely accepted as free movement of capitals, goods, people, technologies, ideas, etc., all over the world. This time-space compression and formation of space of flow is changing our understanding of contemporary world, or in a better word, it compels us to think seriously about new ontology of space. At the same time, it is a fact that we are living in an urban era. Nowadays we can speak about planetary urbanization, and we can ask if there is any space which is not urban. No matter what we name them; concept, phenomenon, historical event or [meta]process, cities become the place of globaliztion. This leads to creat a body of studies in the urban domain. It is proclaimed that Iran, as a so-called developing oil-exporting country, with adherence to ideological government, is not part of this global space of flows or Actually Existing Neoliberalism. But it is possible to say that a process which compels us with a new ontology to space does not affect Iranian cities. We say NO. Hence, in this paper, the relationship between the globalization and Iranian cities raises a question. Then, the main question of this paper is as follows: Q: How does globalization affect Iranian cities?
METHODOLOGYThis paper is a theoretical one. We used discourse analysis in order to answer the research question. On the other hand, we used the spatial distribution of urban mega-project in Mashhad as the second most populated city of Iran to show the theoretical framework in an actual existing policy in an Iranian city. For the spatial analysis, we used Spatial Autocorrelation in software such as ArcGIS and GeoDa.
RESULTS & DISCUSSIONIts a belief that Iran is not part of the global space of flows. The minimum share of global capital circulation (Foreign Direct Investment is only 2 percent of Gross Fixed Capital formation in Iran) and the fact that Iran was ranked among the lowest countries in globalization indexes indicates its present position. Hence, Iranian cities are not considered as an actor in the global scale; none of the Iranian cities are in the world city network. Rennie Short named Tehran as a Black Hole; it is among eleven cities which met three criteria: they had a population of over 3 million, were not identified by GAWC as a world city and did not share their national territory with a world city.
There is a body of studies related to the globalization and cities in Iran. Most of them are dedicated to the dominant literature. They study the position of the Iranian cities in different rankings. They, generally, persist in the necessity of improving the position of Iranian cities in the global ladder of global cities. As a result, we can see urban reconstruction for globalization as the key agenda for urban planners and city authorities in Iran. Some others conclude the fact that Iranian cities are not part of space of flows is rooted in the Constitution, because it represents specific geo-political code which limits the capacity of cities to play an active role in space of flow and it is why Short put Tehran amongst Resisting Cities.
This conception of globalization, which itself is discursive, based on some statements. It is necessary to reconstruct the city for globalization and it is one of the most important statements in todays urban planning in Iran. We can claim that this statement is the planning habitus amongst Iranian planners and city authorities in Iran.
CONCLUSIONS & SUGGESTIONSThe dominant discourse of globalization, which is called as globalization of neoliberalism discourse, presents a linear-scalar interpretation. This discourse of globalization is shaping planning habitus amongst Iranian city authorities and planners. Iranian cities reconstructing based on globalization flow is a key statement for this discourse. Based on this common sense or habitus, cities compete to attract different form of capitals. On the mentioned statement, it is reasonable to accept that building high-tech global trade zones and investing urban mega-projects could help the process. This process will result in raising the position of Iranian cities among global cities. In this atmosphere, Islamic ideology and oil revenue are important issues in urban network of Iranian cities, for instance latter one play a major role in financing urban mega-projects.
All we have discussed here was about globalization and global scale. But local scale is also important. It is clearl that local communities continue to obtain political potential in the age of globalized power. Hence, the distinction between the local and the global as separate scalar fields remains problematic, as matters of the shifting boundary between a territorial inside and a territorial outside or as in here and out there.
Globalization and new communicational networks offer the potential of action at a distance and therefore we can suggest new type of community titled distanciated community in the open source neighborhoods. We could, thus, see localities as the sites of intersection and juxtaposition of new spatio-temporalities with older ones. Then we can speak about globalization in Iran Cities in different way (beyond studying Iranian cities in hierarchy of globalized city or studying APS spatial distribution).Keywords: Discourse, Globalization, Iranian cities, Neoliberalism -
میزان و چگونگی توزیع خدمات شهری نقش موثری در جابه جایی فضایی جمعیت و تغییرات جمعیتی در مناطق شهری دارد. از آنجا که یکی از معیارهای توسعه پایدار شهری توجه به توزیع متوازن جمعیت است، توزیع خدمات شهری می تواند موجب عدالت فضایی گردد. هدف از این پژوهش، ارزیابی میزان هماهنگی در پراکندگی جمعیت و توزیع خدمات در نواحی شهر اردبیل است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و در آن از ضریب آنتروپی برای بررسی میزان تعادل در توزیع جمعیت و از ضریب پراکندگی و مدل ویکور برای بررسی میزان تعادل در توزیع خدمات شهری در نواحی شهر اردبیل استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق، نواحی چهل وچهارگانه شهر اردبیل است که با توجه به هفده شاخص خدمات شهری ارزیابی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که ناحیه های 6 و 7 منطقه 2 با بیشترین امتیاز (بسیار برخوردار) و ناحیه 7 منطقه 4 با کمترین امتیاز (بسیار محروم) به ترتیب در سطح اول و آخر قرار گرفته اند. همچنین بر اساس یافته های پژوهش، خدمات در برخی شاخص ها مانند فرهنگی، مهدکودک، آتش نشانی و... به صورت متعادل در نواحی شهر توزیع نشده است. همچنین بر اساس ضریب همبستگی پیرسون، بین تراکم جمعیت و توزیع خدمات (161/0) رابطه معناداری وجود ندارد. یعنی توزیع خدمات مطابق با نیازهای جمعیتی نبوده است، بلکه ویژگی های اجتماعی – اقتصادی ساکنان نواحی در پراکنش و توزیع خدمات موثر بوده اند. بررسی ضریب همبستگی پیرسون میان پراکندگی جمعیت و توزیع خدمات (151/0) در نواحی شهر اردبیل نبود رابطه معنادار را بین این دو متغیر نشان می دهد. بنابراین ضمن افزایش شاخص های خدمات شهری در سطح نواحی شهر اردبیل، برقراری ارتباط هماهنگ و موثر بین پراکندگی جمعیت و توزیع خدمات در نواحی شهر اردبیل ضروری به نظر می رسد. رشد شتابان جمعیت شهری و پیشی گرفتن آن از امکانات و خدمات شهری مطلوب و نبود برنامه ریزی صحیح، موجب ناهمگونی و عدم تعادل توزیع امکانات و خدمات در سطح شهر می شود.
کلید واژگان: پراکنش جمعیت, توزیع خدمات, شهر اردبیل, مدل ویکورAmount and status of municipal services’ distribution can have an effective role on spatial commutation of people and population variations in urban regions, and since taking equal distribution of population into account is one of the criteria of civic sustainable development, the distribution of municipal services should satisfy spatial justice. The goal of this research is to evaluate the coordination level in population sparseness and services’ distribution in different areas of Ardebil. Using descriptive-analytical study and application of the equilibrium distribution of entropy and scattering coefficient also checked Vikor model for study of equilibrium in the distribution of services in the city of Ardabil. Statistical population areas of 44 districts in the city of Ardabil in seventeen index is evaluated. The results show that the 6 and 7 in the 2 highest rating (very important) and in 4 of the 7-fewest points (very poor) are located on the first and last. Also based on Pearson’s coefficient, there is no meaningful relation between population density and services’ distribution (0.161), i.e. services are not distributed according to population need, but socio-economic properties of residents in different areas has effected scattering and distribution of services.Keywords: Spatial Population Distribution, Distribution of Services, Vikor Model, City of Ardabil
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.