khosro rashid
-
رضایت و سازگاری زناشویی اهمیت زیادی در تداوم زندگی زوجین دارد و به طور عمده نقش اساسی در رضایت کلی افراد از زندگی دارد؛ ازطرفی داشتن دیدگاه فمینیستی نیز می تواند بر نگرش به زندگی مشترک و زناشویی تاثیرگذار باشد، لذا هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی با دیدگاه فمنیستی در زنان متاهل شهر همدان بود. نمونه مورد مطالعه در این پژوهش، شامل 100 نفر از زنان متاهل بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده شامل مقیاس سازگاری زناشویی، مقیاس دیدگاه فمینیستی و مقیاس رضایت زناشویی انریچ بودند. داده ها با استفاده از روش آماری ضریب هم بستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که بین سازگاری زناشویی با رضایت زناشویی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج هم چنین نشان داد که رضایت و سازگاری زناشویی با دیدگاه فمینیستی ارتباط منفی و معناداری دارند؛ لذا توجه به این سازه ها می تواند نقش مهمی در زندگی زوجین ایفا کند.
کلید واژگان: رضایت زناشویی, سازگاری زناشویی, دیدگاه فرهنگی فمینیسمMost people believe that marriage is the most individualized event that one experiences in their lifetime, holding special importance as it seems to fulfill the needs of two individuals. As a marital and family union, marriage provides an opportunity for social support. On the other hand, marital satisfaction and compatibility are crucial for the continuation of couples’ lives and play a significant role in individuals’ overall life satisfaction. Additionally, having a feminist perspective can influence attitudes towards shared life and marriage. Therefore, the present study aimed to explore the relationship between marital satisfaction, compatibility, and feminist perspectives among married women in Hamedan. The research method was descriptive, focusing on correlation. The study population consisted of married women living in Hamedan, from various ethnic backgrounds including Kurdish, Persian, Turkish, and Lur, in the year 2013. A sample of 100 women was selected using convenience sampling. The instruments used included the Marital Compatibility Scale, the Feminist Perspective Scale, and the Enrich Marital Satisfaction Scale. Data were analyzed using Pearson’s correlation coefficient. The findings revealed a positive and significant relationship between marital compatibility and satisfaction. Additionally, results showed a negative and significant association between marital satisfaction and compatibility with feminist perspectives. This suggests that attention to these constructs can play a vital role in the lives of married couples.
Keywords: Marital Satisfaction, Marital Compatibility, Feminist Cultural Perspective -
این پژوهش با هدف الگویابی پیش بینی گرایش به مصرف مواد پس از ترک بر اساس عملکرد خانواده و جو عاطفی خانواده با توجه به نقش میانجی سلامت اجتماعی در جامعه زنان معتاد به مواد مخدر به انجام رسید. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری مشتمل بر 430 زن با سابقه سوء مصرف مواد در بین کمپ های ترک اعتیاد شهر مشهد بود. از میان آنان نمونه ای برابر با 204 نفر بر اساس روش در دسترس انتخاب شد.. ابزار پژوهش شامل مقیاس گرایش به مواد پس از ترک فدردی و همکاران (2008)، عملکرد خانواده اپستین، بالدوین و بیشاب (1983)، جو عاطفی هیلبرن (1964)، و سلامت اجتماعی کییز (1998) بود. تجزیه و تحلیل آماری داده ها در بخش توصیفی بر اساس درصد فراوانی و محاسبه میانگین و در بخش استنباطی بر اساس مدل معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS انجام شد. پایایی چهار پرسشنامه یاددشده بر اساس ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با 91/0، 90/0، 87/0 و 77/0 محاسبه شد. یافته ها نشان داد که سلامت اجتماعی به صورت مثبت دارای نقشی میانجی گرانه در رابطه دو متغیر عملکرد خانواده و جو عاطفی خانواده با گرایش به مصرف دوباره مواد است. در نتیجه، به سبب قدرت اثرگذاری سلامت اجتماعی عملکرد خانواده و جو عاطفی خانواده با میاتجیگری سلامت اجتماعی بر توانمندی افراد در خودداری از گرایش به مصرف دوباره مواد مخدر، هم در نظام آموزشی و هم در سیستم درمانی باید در برنامه های آموزشی - درمانی مورد توجه قرار گیرد.کلید واژگان: عملکرد خانواده, جو عاطفی خانواده, سلامت اجتماعی, گرایش به مصرف موادThe aim of this study was to develop a model of Women Returning to drug use based on family functioning and family emotional climate by mediating role of social health in the rehabilitated women addicted to drug. The research method was descriptive-correlational. The statistical population consisted of 430 women with a history of substance abuse in the rehabilitation camp of new life in Mashhad, from which a sample of 204 people was selected based on the convenient method. Research tools included the Fadardi, Ziaee and Barerfan (2008) Substance use Scale, Epstein, Baldwin & Bishab (1983) family functioning, Hillburn (1964) family emotional climate and Keys' (1998) social health. The statistical analysis was done in the descriptive part based on frequency percentage and average calculation with SPSS24 software and in the inferential part based on structural equation model in AMOS. The reliability of the mentioned four questionnaires was calculated according to Cronbach's alpha coefficient equal to 0.91, 0.90, 0.87 and 0.77 respectively. The findings showed that social health has a positive mediating role in the relationship between the two variables of family functioning and family emotional climate with the tendency to use drugs again. As a result, due to the influence of social health on the functioning of the family and the family emotional climate, with the influence of social health on the ability of people to avoid the tendency to use drugs again, it should be taken into consideration in educational and therapeutic programs in both the educational system and the treatment system.Keywords: family functioning, family emotional climate, Social Health, Women Returning to drug use
-
مقدمه
این پژوهش با هدف پیش بینی قلدری در مدارس بر اساس نیازهای اساسی روان شناختی، هویت اخلاقی و ویژگی های شخصیتی در رابطه با نقش واسطه ای دیدگاه گیری اجتماعی انجام شد.
روش کارجامعه آماری این پژوهش توصیفی و همبستگی شامل کلیه دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهرستان بهار در سال تحصیلی 1398-1399 بود. حجم نمونه 390 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارها شامل مقیاس های قلدری (ایلینوی، 2001)، نیازهای اساسی روانشناختی (گاردیا و همکاران، 2000)، هویت اخلاقی (آکینو و رید، 2002) و فرم کوتاه پرسشنامه شخصیت نیو (مک کری و کاستا، 199) بود.) و دیدگاه اجتماعی (محققی و همکاران، 1394). داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS-25 و LISREL به روش تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هامدل پیشنهادی به خوبی با داده های تجربی مطابقت دارد (96/0 GFI=، 97/0=IFI، 98/0= CFI). همچنین دیدگاه اجتماعی در رابطه بین قلدری و شایستگی (Z=-2.01، P<0.05)، رابطه (Z=-4.61، P<0.01)، هویت اخلاقی (Z=-5.39، P<0.01)، روان رنجوری (Z=2.53، P<0.05)، موافق بودن (Z= -5.81، P<0.01) و وظیفه شناسی (Z= -4.09، P<0.01) نقش میانجی معناداری دارند.
نتیجه گیریبر اساس یافته ها، عدم ارضای نیازهای اساسی از جمله شایستگی و ارتباط، ضعف هویت اخلاقی، سطوح پایین توافق پذیری و وظیفه شناسی، سطوح بالای روان رنجورخویی و پایین بینی دیدگاه اجتماعی، احتمال قلدری توسط دانش اموزان در مدارس را پیش بینی و افزایش می دهد.
کلید واژگان: دیدگاه گیری اجتماعی, شخصیت, قلدری, نیازهای اساسی روان شناختی, هویت اخلاقیIntroductionThis research aimed to predict bullying in schools based on basic psychological needs, moral identity, and personality traits concerning the mediating role of social perspective-taking.
Materials and MethodsThe statistical population of this descriptive and correlative study included all secondary high school students of Bahar city- Iran, in the 2020-2021 academic year. The sample size was 390 people selected by the convenient sampling method. The instruments included the scales of Bullying (Illinois, 2001), Basic Psychological Needs (Guardia et al., 2000), Moral Identity (Aquino and Reed, 2002), and the short form of the NEO Personality questionnaire (McCrae and Costa, 1998), and Social Perspective-taking (Mohagheghi et al., 2015). Data were analyzed by path analysis using SPSS-25 and LISREL software.
ResultsWe revealed that the proposed model fits well with the experimental data (GFI= 0.96, IFI= 0.97, CFI= 0.98). Also, social perspective-taking in the relationship between bullying and competency (Z= -2.01, P< 0.05), relationship (Z= -4.61, P< 0.01), moral identity (Z= -5.39, P< 0.01), neuroticism (Z= 2.53, P< 0.05), agreeableness (Z= -5.81, P< 0.01), and conscientiousness (Z= -4.09, P< 0.01) has a significant mediating role.
ConclusionBased on the findings, the lack of satisfaction of basic needs such as competency and communication, weak moral identity, low levels of agreeableness and conscientiousness, high levels of neuroticism, and low social perspective-taking predicts and increases the possibility of bullying in schools by students.
Keywords: Basic psychological needs, Bullying, Personality, Moral identity, Social perspective-taking -
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 130 (دی 1402)، صص 1991 -2004زمینه
نگرش ها نه فقط در حوزه تحصیلی بلکه در تمام زندگی دانش آموزان و فعالیت های آنان نقش اساسی دارند و از عوامل اصلی درک رفتارهای فردی، اجتماعی و پذیرش خود هستند. مطالعات پیشین نشان داده است که زیباشناسی می تواند به عنوان یک روش موثر در بهبود نگرش دانش آموزان در مدارس مورد توجه قرار گیرد، اما در مورد اثربخشی آموزش زیبایی شناسی مبتنی بر تجارب یادگیری بر نگرش تحصیلی در دانش آموزان دختر، شکاف پژوهشی وجود دارد.
هدفپژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بسته آموزش زیبایی شناسی مبتنی بر تجارب یادگیری بر نگرش تحصیلی در دانش آموزان دختر انجام شد.
روشروش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهر همدان بود که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند. نمونه آماری پژوهش (40 نفر) از طریق نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. مداخله آموزش زیبایی شناسی بر اساس نظریه تجارب یادگیری (محقق ساخته) به مدت 10 جلسه 45 دقیقه ای برای اعضای گروه آزمایش اجرا شد، اما اعضای گروه گواه هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه نگرش تحصیلی (سکر، 2011) بود. تحلیل داده ها در پژوهش حاضر با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیری و با بهره گیری از نرم افزار SPSS-22 انجام شد.
یافته هاداده های حاصل از تحلیل کوواریانس در این پژوهش نشان داد که آموزش بسته آموزشی زیبایی شناسی مبتنی بر تجارب یادگیری بر نگرش تحصیلی دانش آموزان دختر معنادار بود (0/01 P<).
نتیجه گیرینتایج به دست آمده از پژوهش حاضر نشان داد که آموزش زیبایی شناسی باعث شد دانش آموزان، نگرش تحصیلی مثبتی در یادگیری از خود نشان دهند. به عبارت دیگر، توجه به عواطف و احساسات دانش آموزان می تواند نگرش تحصیلی آنان را بهبود دهد
کلید واژگان: بسته آموزش زیبایی شناسی مبتنی بر تجارب یادگیری, نگرش تحصیلی, دانش آموزان دخترBackgroundAttitudes play an essential role not only in the academic field but also in the whole life of students and their activities, and they are one of the main factors in understanding individual and social behaviors and self-acceptance. Previous studies have shown that aesthetics can be considered as an effective method in improving students' attitudes in schools, However, there is a research gap regarding the effectiveness of aesthetic education based on learning experiences on the academic attitude of female students.
AimsThe present study was conducted with the aim of investigating the effectiveness of the aesthetic education package based on learning experiences on the academic attitude of female students.
MethodsThe present research method was a semi-experimental pre-test-post-test type with a control group. The statistical population of the research included all female students of the first secondary level of Hamadan city who were studying in the academic year of 2020-2021. The statistical sample of the research (40 people) was selected through multi-stage random cluster sampling and randomly assigned to two experimental and control groups. Aesthetics education intervention based on the theory of learning experiences (researcher-made) was implemented for 10 sessions of 45 minutes for the members of the experimental group, But the members of the control group did not receive any training. The data collection tool in this research was the academic attitude questionnaire (Seker, 2011). The data analysis in the present study was done using the one-variable analysis of variance test and using the SPSS-22 software.
ResultsThe data obtained from covariance analysis in this research showed that the teaching of aesthetics educational package based on learning experiences was significant on the academic attitude of female students (P<0.01).
ConclusionThe results obtained from the present study showed that aesthetic education made students show a positive academic attitude in learning, In other words, paying attention to students' emotions and feelings can improve their academic attitude.
Keywords: Aesthetics education package based on learning experiences, Academic attitude, Female students -
مقدمه
این پژوهش با هدف پیش بینی رفتار اخلاقی بر اساس بهزیستی روان شناختی و نگرش به زمان با توجه به نقش واسطه ای خودفراروی و ارزش های بنیادی انجام شد.
روش کارجامعه آماری این پژوهش توصیفی و همبستگی را کلیه دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا شهر همدان در سال تحصیلی 98-1397 تشکیل می دهند. حجم نمونه 372 نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های بهزیستی روانشناختی (داینر و همکاران، 1985)، نگرش به زمان (ملو و ورل، 2010)، خودفراروی (لوینسون و همکاران، 2005)، مقیاس رفتار اخلاقی محقق ساخته و مقیاس ارزش های بنیادی (جیسون و همکاران، 2001) بودند. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS-25 و LISREL به روش تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هانتایج نشان داد که مدل پیشنهادی برازش خوبی با داده های تجربی دارد (95/0 GFI=، 98/0=IFI، 95/0=CFI). نتایج نشان داد که خودفراروی و ارزش های بنیادی به طور معنی داری رابطه بین رفتار اخلاقی، بهزیستی روان شناختی و نگرش به زمان را میانجیگری می کنند (01/0>P). نگرش به زمان و بهزیستی روانشناختی با میانجیگری خودفراروی و ارزش های بنیادی به طور معناداری بر رفتار اخلاقی تاثیر می گذارد.
نتیجه گیریبر اساس یافته های این پژوهش، احتمال انجام رفتار اخلاقی توسط افراد دارای بهزیستی روان شناختی و نگرش مثبت به زمان، زمانی قابل پیش بینی است که افراد ارزش های بنیادی داشته باشند و در مورد آن ها آگاه باشند. همچنین لازم است که این افراد به مرتبه ای از خودفراروی رسیده باشند. ارزش و خودفراروی رفتار اخلاقی را با بهزیستی روانی و نگرش به زمان پیوند می دهد و امکان رفتار اخلاقی را در موقعیت های اجتماعی تسهیل می کند.
کلید واژگان: ارزش, بهزیستی روان شناختی, خودفراروی, رفتار اخلاقی, نگرش به زمانIntroductionThis study aimed to predict moral behavior based on psychological well-being and attitude to time, considering the mediating role of self-transcendence and fundamental values.
Materials and MethodsThe statistical population of this descriptive and correlational study consisted of all students of Bu-Ali Sina University in Hamadan-Iran in the 2018-2019 academic year. The sample size was 372 students selected by the convenenient sampling method. The instruments included Psychological Well-being (Diener et al., 1985), Attitude to Time (Mello and Worrell, 2010), Self-transcendence (Levinson et al., 2005), Researcher-Made Scale of Moral Behavior, and Fundamental Values Scale (Jason et al., 2001). Data were analyzed by path analysis using SPSS-25 and LISREL.
ResultsThe results indicated that the proposed model has a good fitness with the empirical data (GFI= 0.95, IFI= 0.98, CFI= 0.95). The results showed that self-transcendence and fundamental values significantly mediate the relationship between moral behavior, psychological well-being, and attitude to time (P< 0.01). Attitude to time and psychological well-being significantly affect moral behavior by mediating self-transcendence and fundamental values.
ConclusionBased on the findings of this research, the probability of performing moral behavior by people with psychological well-being and positive attitude to time can be predicted when people have fundamental values and gain knowledge about them. It is also necessary that these people have reached a level of self-transcendence. Value and self-transcendence connect moral behavior with psychological well-being and attitude to time and facilitate the possibility of moral behavior in social situations.
Keywords: Attitude to time, Moral behavior, Psychological well-being, Self-transcendence, Value -
زمینه و هدف
همواره اختلالات روان پزشکی و زمینه های پدید آمدن آن مورد توجه روان شناسان و روان پزشکان بوده است. هدف این پژوهش بررسی ارتباط اختلال شخصیت مرزی با عزت نفس و تنظیم هیجان با توجه به نقش میانجی اضطراب و راهبردهای مقابله ای بود.
روش کارطرح این پژوهش همبستگی بود. 331 دانش آموز مقطع متوسطه به روش طبقه ای انتخاب شدند و پرسش نامه های عزت نفس (روزنبرگ، 1965)، تنظیم هیجان (گراس و جان، 2003)، راهبردهای مقابله ای (اندلر و پارکر، 1990)، اختلالات هیجانی مرتبط با اضطراب (موریس، 2000)، و اختلال شخصیت مرزی (جکسون و کلاریج، 1991) را تکمیل کردند. داده ها به کمک نرم افزارهای SPSS و Lisrel و به روش مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد.
یافته هانتایج نشان داد که شخصیت مرزی نوجوانان با عزت نفس و تنظیم هیجان آن ها براساس نقش میانجی اضطراب و راهبردهای مقابله ای ارتباط دارد (001/0 > P). مدل برآوردشده به کمک شاخص های برازش در مدل معادلات ساختاری مطلوب به دست آمد (97/0 = NFI، 88/0 = GFI، 92/0 = CFI و 021/0 = RMSEA).
نتیجه گیریبا وجود تایید نقش برجسته ی عوامل زیستی در پدیدآیی اختلالات شخصیت، یافته های این پژوهش سهم مهمی از اختلال شخصیت مرزی را برای عوامل غیرزیستی نشان داد. شخصیت مرزی می تواند با متغیرهای زمینه ای روان شناختی همانند عزت نفس، تنظیم هیجان، اضطراب، و مقابله مرتبط باشد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که متغیرهای عزت نفس، تنظیم هیجان، اضطراب، و راهبردهای مقابله ای با اختلال شخصیت مرزی نوجوانان مرتبط هستند.
کلید واژگان: اختلال شخصیت مرزی, اضطراب, تنظیم هیجان, راهبردهای مقابله ایBackground & AimsPsychiatric disorders and its causes have always been taken into consideration by psychologists and psychiatrists. Adolescence can be the beginning period of many psychiatric disorders. Most versions of Diagnostic and Statistical Manuals of Mental Disorders (DSM) of American Psychiatric Association do not indicate that adolescents may develop borderline personality disorder. But the grounds for this disorder have their roots in childhood and adolescence. The DSM-5 defines this disorder as "a pervasive pattern of instability in interpersonal relationships and self-image and a distinctly impulsive mood that begins in early adulthood and it appears in different environments and situations." Today, psychological stress has become an integral part of human life and is important to determining the health or illness of individuals. People seem to use different coping methods in stressful situations. People with borderline personality disorder have a special need for adaptive coping strategies. These strategies reduce vulnerability in stressful situations. A review of previous research shows that there is a relationship between anxiety and coping disorders, emotion regulation and borderline personality disorder. Clinical signs of borderline personality disorder include: "insane" actions to avoid real or imagined abandonment; An unstable and stressful pattern of personal relationships characterized by fluctuations between the two poles of idealization and devaluation; Identical and persistent self-reported identity disorder and instability; Impulsive behavior in at least two areas where there is a potential for personal harm (eg, extravagance, sex, substance abuse, reckless driving, overeating periods; threats, gestures or repeated suicidal behaviors, or self-injurious behavior); Emotional instability due to the reactive nature of the mood (eg, severe boredom, irritability, or anxiety) that usually lasts for hours and rarely days; Chronic feeling of emptiness; Severe and disproportionate anger or difficulty controlling anger (such as recurring mood swings, persistent anger, or recurring quarrels) and temporary paranoid thinking associated with stress or severe breakdown symptoms (2). The word anxiety comes from the Latin word Anxius, which means a feeling of tightness in the chest. Anxiety refers to fear without a definite origin; That is, one does not know why one is afraid or that one's fear of danger seems disproportionate. Anxious often expresses a feeling of shortness of breath in the chest: I just feel anxious. Our brain is affected by many movements at any given moment, some of which are conscious or voluntary and many of which are unconscious and involuntary. These movements come from three different areas: the external environment, the body and the brain. Anxiety, then, is a vague and undesirable emotional state accompanied by external manifestations, panic, and turmoil that occurs as a result of a threat and a lack of proper response to it. The purpose of this study was to study the relationship of borderline personality disorder with self-esteem and emotion regulation by mediating role of anxiety and coping strategies in adolescents.
MethodsThe method of this research is a correlational survey. The statistical population was all first and second high school students in Tuyserkan in the academic year 1393-94. 331 students were selected by stratified random sampling. Before conducting the research, participants were given explanations on how to answer the questionnaires and the confidentiality of their information. Data were analyzed using SPSS and Lisrel software using descriptive methods (mean and standard deviation), heuristic factor analysis, confirmatory factor analysis and structural equation modeling. Rosenberg self-esteem (1965), Grass and John's emotion regulation (2003), Andler & Parker coping strategies (1990), emotional disorders related to anxiety (2000), and borderline personality disorder (1991) questionnaires were completed. The validity and reliability of all these tools have been confirmed in previous research. In this study, Cronbach's alpha coefficients were calculated for the desired and reliable questionnaires. Data were analyzed using descriptive, factor analysis and structural equation modeling using SPSS and Lisrel.
ResultsThe Descriptive findings of this study showed that the highest mean is related to coping strategies (128.66) and the lowest mean is related to self-esteem (7.36). The obtained correlation coefficient between each of the variables is statistically significant at the error level less than 0.01 (P < 0.01). Shows the structural relationships between self-esteem, borderline personality, coping strategies, anxiety, and borderline personality. Among the estimated pathways, the highest coefficient is related to the relationship between coping strategies and borderline personality (0.78) and the lowest is related to emotion regulation with anxiety (0.57). Analysis of direct, indirect, and total effects between the studied variables showed that the highest effect was obtained between coping strategies with borderline personality and the lowest effect was obtained between emotion regulation and anxiety. The results showed that the borderline personality of adolescents is related to self-esteem and their emotional regulation with mediation of anxiety and coping strategies (P < 0.001). Helping goodness of fit indexes, the estimated model was desirable in the structural equation model (NFI = 0.97, GFI 0.88, CFI 0.92, and RMSEA = 0.021).
ConclusionThe Psychiatric disorders, especially anxiety disorders and personality disorders, severely affect people's performance. These disorders affect family relationships; one falls short in education; His job and social performance are impaired and he generally feels inefficient and dissatisfied. On the one hand, lack of self-esteem and on the other hand, lack of effective coping skills in the individual and also difficulty in regulating emotions are issues and problems that cause both anxiety and borderline personality disorder and the range of difficulties of anxious patients. And expands boundaries and makes decision-making difficult to solve problems caused by the disorder and treatment. Various health models always pay attention to prevention. Like physical health, in the field of mental health, prevention requires knowledge of the contexts and causes of disorders and diseases. This study used structural equation modeling to investigate some areas of borderline personality development. Therefore, it can be concluded that the variables such as self-esteem, emotional regulation, anxiety and coping strategies affect the appearance of borderline personality in adolescent. Explaining the findings of this study, it can be said that borderline personality can be related with psychological contextual variables such as self-esteem, emotion regulation and coping. This means that the less self-esteem a person has, the more likely he or she is to develop such disorders; because people with low self-esteem usually have more limited relationships, their audacity is low, it causes instability in the behavior and feelings of the person and the person can not achieve unity. In this regard, the regulation of emotion as a variable that is necessary to maintain balance and psychological stability in the individual, has a decisive role (13). This means that people with high emotion regulation are less likely to develop personality disorders, especially borderline personality disorders. One of the most important symptoms of borderline personality disorder is emotional instability. When a person is not able to regulate their emotions well, they are more likely to have problems. Also, the way a person copes with problems and issues has an effect on the occurrence or non-occurrence of psychiatric disorders. Problem-oriented coping is often associated with mental health, but emotional coping is not; One who has an ineffective confrontation fails; Has trouble communicating with others; His academic and professional performance declines; He is emotionally disturbed and cognitively disturbed, and in general, someone who has little ability to deal effectively with problems is at greater risk of developing psychiatric disorders. One of the limitations of this study is the self-report of the collected data with the questionnaires used in it. Also, due to the limited statistical population (students), caution should be exercised in generalizing the findings of this study. Researchers interested in research in the field of psychiatric disorders are advised to examine the relationship of variables such as attachment, resilience, empathy, and efficiency with these disorders in addition to self-esteem, emotion regulation, and coping strategies. Also, the study of other statistical communities can be considered for similar studies in this study.
Keywords: Borderline Personality Disorder, Anxiety, Emotion Regulation, Coping Strategies -
هوش کلامی با حساسیت نسبت به معنی و ترتیب واژه ها و استفاده های گوناگون از زبان تعریف می شود. </strong>پژوهش حاضر با هدف مقایسه میزان فعالیت ساختارهای مغزی مهارت خواندن، نوشتن و صحبت کردن در افراد با هوش کلامی خیلی بالا و خیلی پایین انجام شد. روش پژوهش حاضر یک طرح موردی بود. از میان 45 داوطلب زن و مرد 18 سال به بالا که در سال 1399 به آزمایشگاه ملی نقشه برداری مغز تهران مراجعه کردند، دو آزمودنی با هوش کلامی خیلی بالا و خیلی پایین به روش هدفمند و با استفاده از مقیاس ارزیابی رشدی هوش های چندگانه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، تکالیف خواندن، نوشتن و صحبت کردن بود. همچنین از تصویر سازی تشدید مغناطیس کارکردی جهت بررسی میزان فعالیت مناطق مغزی استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPM نسخه12، پیش پردازش و آنالیز آماری شدند. یافته ها نشان داد که فرد با هوش کلامی خیلی بالا نسبت به فرد با هوش کلامی خیلی پایین، در تکالیف خواندن و نوشتن و صحبت کردن میزان فعالیت بیشتری را در اسکنر نشان می دهد. با توجه به یافته های به دست آمده می توان گفت میزان فعالیت ساختارهای مغزی مرتبط با هوش کلامی در افراد با هوش کلامی خیلی بالا بیش از افراد دارای هوش کلامی خیلی پایین است.
کلید واژگان: تصویر سازی تشدید مغناطیسی کارکردی, خواندن, ساختارهای مغزی, صحبت کردن, نوشتن, هوش کلامیIntroductionIn today's modern world where people tend to judge others by the way they speak, write, and understand words, verbal intelligence is very valuable. A literature review of 28 studies introduced the temporal cortex as the most dominant primary region for verbal intelligence. Dominant sub-regions in both the temporal and frontal cortex are critical for language processing, speech control, and speech production. Also, the temporal cortex was recognized as an important area for verbal intelligence. Since then, the neuroscience of the skills of this intelligence has been considered an important issue for psychologists and neurologists, and few studies have investigated the neuroscience of this intelligence based on its skills, and the studies have been carried out in a scattered manner. Among the research conducted on this topic, we can mention the examination of speech, writing, and reading skills.
MethodThis research was among case studies. The statistical population of the present study was composed of 45 male and female volunteers aged 18 years and older who were referred to the National Brain Mapping Laboratory in Tehran in 2019, and among them, two subjects were selected in a targeted manner using the developmental assessment scale of multiple intelligences. Multiple intelligences developmental assessment scales were selected.
ResultsThe findings from data processing showed that performing the reading task was associated with the activity of the frontal and prefrontal areas as well as the temporal and fusiform gyri. Findings related to the writing task also showed that doing the task was associated with the activity of the Temporal, and Prefrontal areas, especially the inferior and middle frontal gyri. Also, the findings from data processing related to the speech task showed that the frontal and temporal regions as well as the precentral and postcentral gyrus were associated with the activity. Diagram 3 shows that the activity level of brain regions in a subject with very high intelligence is higher in all regions except for the fusiform gyrus.
DiscussionThis study, like other studies, was accompanied by limitations, for example, the limitation in the number of subjects due to the high cost of fMRI and the time limit of assignments. Therefore, it is suggest to conduct research in a larger sample for better generalizability.
-
این پژوهش با هدف پیش بینی بارشناختی مطلوب حاصل از آموزش مجازی براساس کیفیت آموزشSERVQUAL و دانش فراشناختی دانشجویان انجام شد. جامعه آماری پژوهش، شامل تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده علوم انسانی دانشگاه مازندران در سال تحصیلی 1400-1399 با تعداد 1911 دانشجو بود که از طریق نمونه گیری طبقه ای نسبتی، 380 نفر از آن ها در انجام پژوهش همکاری داشتند. ابزارهای این پژوهش شامل: پرسشنامه بارشناختی (کلپش، اشمیتس و سوفرت، 2017)، پرسشنامه حالت فراشناختی (اونیل و عابدی، 1996) و پرسشنامه بررسی کیفیت خدمات سیستم های آموزی مجازی براساس الگوی سروکوآل (محمدزاده، 1398) بود. داده های به دست آمده از طریق نرم افزار SPSS نسخه 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان نشان داد که کیفیت آموزش مجازی براساس الگوی کیفیت خدمات (SERVQUAL) و دانش فراشناختی دانشجویان، پیش بینی کننده های معناداری برای بارشناختی مطلوب هستند و توانسته اند 12% از واریانس بارشناختی مطلوب را تبیین کنند. این بدین معنی است که با افزایش کیفیت آموزش مجازی براساس شاخص های الگوی SERVQUAL و دانش فراشناختی دانشجویان، شرایط برای افزایش تولید بارشناختی مطلوب و یادگیری بهتر و موثرتر مهیا خواهد شد.
کلید واژگان: آموزش مجازی, بارشناختی, بارشناختی مطلوب, دانش فراشناختی, کیفیت خدماتThis research was conducted with the aim of predicting the Germane cognitive load resulting from virtual education based on the quality of education and metacognitive knowledge of students. The statistical population of the research included all undergraduate students of the Faculty of Humanities of Mazandaran University in the academic year of 1399-1400 with a number of 1911 students, 380 of whom participated in the research through proportional stratified sampling. The tools of this research included: cognitive load questionnaire (Kalpesh, Schmidts and Sofret, 2017), metacognitive state questionnaire (O'Neill and Abedi, 1996) and a questionnaire for evaluating the quality of services of virtual learning systems based on the servqual model (Mohammadzadeh, 1398). The obtained data were analyzed through SPSS version 22 software.Simultaneous multiple regression analysis showed that the quality of virtual education based on SERVQUAL model and metacognitive knowledge are significant predictors for Germane Cognitive Load and were able to explain 12% of the Germane Cognitive Load variance that means by increasing the quality of virtual education based on the indicators of the SERVQUAL model and students' metacognitive knowledge, conditions will be created to increase the desired cognitive production and better and more effective learning.
Keywords: Evaluation, E-Learning, cognitive load, metacognitive knowledge, SERVQUAL -
Background
High-risk behaviors are among the most frequent behaviors in adolescents compared with other age ranges.
ObjectivesThe epidemiology and etiology of high-risk behaviors among high school girls and boys in Qom was the aim of this study.
MethodsThis survey research was carried out using Rashid Questionnaire (2015). The questionnaire was given to 1000 middle and high school students in 8 schools (4 boys’ and 4 girls' schools) in the south and north (two from each area) of Qom in 2015.
ResultsFeeling deeply sad and hopeless 43.7%, experience of Hookah smoking 43.2%, feeling hurt outdoors 26.5%, the experience of cigarette smoking 26.4%, Physical fight out of home 22%, having sex with one’s own free will 20.7%, having suicidal thoughts 19.9%, planning for suicide 17.7%, experience of alcohol consumption 16.8%, forced sex 14.5%, and attempted suicide in the last 12 months 12.8% were the most common high-risk behaviors among adolescents, respectively. Meanwhile, the mean of high-risk behaviors in boys was higher than in girls. Moreover, among the 15 psychosocial factors studied, four factors of peer pressure, poor religious beliefs, feelings of emptiness, and antisociality had the highest potential to predict their high-risk behavior
ConclusionsTotal range of some high-risk behaviors among the sample in Qom is at a dangerous rate and needs more attention.
Keywords: High-Risk Behavior, Drug Abuse, Sex, Violence, Psychosocial Factors -
زمینه و هدف
خشونت، استفاده از زور برای قرار دادن دیگران در وضعیتی برخلاف خواست آنان است. هدف این پژوهش، پیش بینی ابراز خشونت فیزیکی براساس زودرنجی، تحریک پذیری، و تکانشی بودن با توجه به نقش میانجی انتظارات اجتماعی و الگوی محیطی خشونت گرا در زندانیان نهاوند بود.
روشروش این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه ی آماری همه ی زندانیان نهاوند در سال 1398 بود که سابقه ی زدوخورد و درگیری فیزیکی داشتند. تعداد 115 زندانی به روش دردسترس انتخاب شدند و به پرسش نامه ی پژوهش گرساخته پاسخ دادند. داده ها با روش همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر، و به کمک نرم افزارهای SPSS-25 و Lisrel تجزیه وتحلیل شدند.
یافته ها:
میزان خشونت بر پایه ی طیف کم، متوسط، و زیاد به این صورت برآورد شد که میزان خشونت کم در 27 نفر (48/23 درصد)، خشونت متوسط در 69 نفر (60 درصد)، و خشونت زیاد در 19 نفر (52/16 درصد) از شرکت کنندگان مشاهده شد. نتایج نشان داد که بین خشونت فیزیکی با زودرنجی، تحریک پذیری، تکانشی بودن، انتظارات اجتماعی، و الگوی محیطی زندانیان رابطه وجود دارد (01/0 > P). همچنین، زودرنجی، تحریک پذیری و تکانشی بودن، خشونت فیزیکی را به واسطه ی انتظارات اجتماعی و الگوی محیطی پیش بینی می کنند (01/0 > P). سهم زودرنجی، تحریک پذیری، تکانشی بودن، انتظارات اجتماعی، و الگوی محیطی در پیش بینی خشونت فیزیکی به ترتیب 18/0، 21/0، 17/0، 19/0، و 24/0 به دست آمد.
نتایجنقش محیط و انتظارات محیطی یا شرایطی که در پیرامون یک فرد وجود دارد، در بروز خشونت فیزیکی اهمیت زیادی دارد. در این راستا، ویژگی های درون فردی مانند زودرنجی، تحریک پذیری و تکانشی بودن نیز می تواند در بروز خشونت فیزیکی در نمونه های مورد بررسی اثر دوچندان داشته باشد. بنابراین، محیط و انتظارات محیطی میانجی بین ویژگی های فردی و خشونت فیزیکی قرار می گیرد.
کلید واژگان: خشونت فیزیکی, زودرنجی, تحریک پذیری, تکانشگریField and AimsViolence is the use of force to put others in a situation against their will. The aim of this research was to predict the expression of physical violence based on irritability, irritability, and impulsiveness according to the mediating role of social expectations and violent environment pattern in Nahavand prisoners.
MethodThe method of this research is descriptive and correlational. The statistical population was all the prisoners of Nahavand in 2017 who had a history of fighting and physical conflict. 115 prisoners were selected using the available method and answered the researcher's questionnaire. The data were analyzed by Pearson's correlation method and path analysis, and with the help of SPSS-25 and Lisrel software.
FindingsThe amount of violence was estimated based on the spectrum of low, medium, and high, so that the amount of violence was low in 27 people (23.48 percent), moderate violence in 69 people (60 percent), and high violence in 19 people. (16.52 percent) of the participants were observed. The results showed that there is a relationship between physical violence and petulancy, irritability, impulsiveness, social expectations, and the environmental pattern of prisoners (P < 0.01). Also, irritability, irritability and impulsiveness predict physical violence through social expectations and environmental pattern (P < 0.01). The contribution of petulancy, irritability, impulsiveness, social expectations, and environmental pattern in predicting physical violence was 0.18, 0.21, 0.17, 0.19, and 0.24, respectively.
ConclusionThe role of the environment and environmental expectations or conditions that exist around a person are very important in the occurrence of physical violence. In this regard, intrapersonal characteristics such as petulancy, irritability, and impulsiveness can also have a double effect on the occurrence of physical violence in the studied samples. Therefore, the environment and environmental expectations mediate between individual characteristics and physical violence.
Keywords: physical violence, Petulancy, Irritability, Impulsiveness -
Relying on expectation-value theory as a guide, the study was focused on both the direct effects and mediating roles of benefit, and psychological and situational costs on academic motivation and academic performance. This study was conducted with the aim of predicting motivation and academic performance based on expectation-value theory by the mediating role of benefit, and situational and psychological costs. The research method was descriptive-correlational. The statistical population of this study included all students of Bu-Ali Sina University of Hamadan city-Iran. 395 students were selected from the faculties of Economics and Social Sciences, Basic Sciences, Engineering, Literature, Agriculture, and Art as the research sample using available sampling method. The instruments were Academic Motivation Scale (Rashid & Delfan Beiranvand, 2019) and the Expectation-Value-Cost-Benefit Scale (Rashid & Delfan Beiranvand, 2023). The mean of the students’ academic performances- grade point average or GPA -in their past semesters was considered the criterion for their academic performance. The data were analyzed by path analysis with SPSS25 and LISREL software. The results indicated that the proposed model fitted the experimental data. In addition, the results of path analysis showed that the effects of expectation on motivation (β= .19, p< .01) and academic performance (β= .15, p< .05) were significant. The effects of value on motivation (β= .20, p< .01) and academic performance (β= .13, p< .05) were significant. The effect of benefit on motivation (β= .17, p< .01) was significant, while the effect of benefit on academic performance (β= .04, p> .05) was not significant. The effect of situational cost on motivation (β= -.05, p> .05) was not significant, but this effect was significant on academic performance (β= -.16, p< .05). The effects of psychological cost on motivation (β= -.22, p< .01) and academic performance (β= -.23, p< .01) were significant. Indirect hypothesis using Bootstrap test were tested. Therefore, there are important and new implications concerning the role of benefit and cost as well as expectation and value in motivation and academic performance of Iranian students.
Keywords: academic motivation, expectation-value theory, psychological cost, situational cost, benefit, academic performance -
زمینه
هوش درون فردی یکی از ابعاد هوش چندگانه گاردنر است که شامل آگاهی از هیجان ها، نقاط ضعف و قوت خود، ادراک خود، اعتماد به خود و توانایی خودنظم دهی است و به افراد کمک می کند تا افکار و احساسات خود را مورد قضاوت قرار دهند و به الگوهای ذهنی مناسبی برای تصمیم گیری در زندگی برسند. مرور مطالعات پیشین نشان می دهد، هوش درون فردی کمتر مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است و ساخت ابزاری مبتنی بر فرهنگ ایرانی برای شناسایی این نوع هوش در کودکان، ضروری به نظر می رسد.
هدفاین پژوهش با هدف ساخت و اعتباریابی آزمون هوش درون فردی در کودکان 7 تا 12 ساله شهر همدان انجام شد.
روشروش پژوهش حاضر توصیفی - پیمایشی و از نوع اعتباریابی آزمون بود. جامعه پژوهش شامل والدین کودکان 7 تا 12 ساله شهر همدان بود. نمونه پژوهش مشتمل بر 577 نفر از والدین دانش آموزان دبستانی بود که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شده و به آزمون محقق ساخته و نیز آزمون هوش چندگانه مکنزی (1999) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با روش های همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی و تحلیل آلفای کرونباخ با استفاده از نرم افزار SPSS22 و LISREL v8.80 انجام شد.
یافته هایافته های به دست آمده از تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد آزمون محقق ساخته از سه عامل خودآگاهی، آگاهی هیجانی و اندیشه ورزی تشکیل شده است. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نیز ساختار سه عاملی ابزار محقق ساخته را تایید کرد. روایی محتوایی با استفاده از نظر متخصصان بررسی و 0/78 بدست آمد. همبستگی آزمون محقق ساخته با آزمون هوش درون فردی مکنزی 0/70 به دست آمد که معنادار بود (0/01 p<). پایایی کل آزمون با روش آلفای کرونباخ 0/89 و برای عامل های خودآگاهی 0/92، آگاهی هیجانی 0/87 و اندیشه ورزی 0/90 به دست آمد.
نتیجه گیریبدین ترتیب می توان گفت پرسشنامه محقق ساخته هوش درون فردی در نمونه کودکان 7 تا 12 ساله ایرانی از خصوصیات روانسنجی قابل قبولی برخوردار است و متخصصان حوزه های روانشناسی می توانند از این ابزار در پژوهش های خود بهره ببرند.
کلید واژگان: اعتباریابی, هوش درون فردی, کودکانBackgroundIntrapersonal intelligence is one of the dimensions of Gardner's multiple intelligence, which includes awareness of one's emotions, strengths and weaknesses, self-perception, self-confidence and self-regulation ability, and helps people to judge their thoughts and feelings and to get the appropriate mental patterns to make decisions in life. A review of previous studies shows that intrapersonal intelligence has been less investigated and evaluated, and building a tool based on Iranian culture to identify this type of intelligence in children seems necessary.
AimsThis research was conducted with the aim of creating and validating an Intrapersonal intelligence test in 7-12-year-old children in Hamadan city.
MethodsThe method of the current research was descriptive-survey and test validation type. The research population included parents of elementary school children in Hamedan. The research sample was 577 parents of elementary school students who were randomly selected and answered the researcher-made test and the Mackenzie Multiple Intelligence Test (1999). Data analysis was done with Pearson correlation methods, exploratory and confirmatory factor analysis and Cronbach's alpha analysis using SPSS22 and LISREL v8.80 software.
ResultsThe Results obtained from the exploratory factor analysis showed that the researcher-made test consists of three factors: self-awareness, emotional awareness, and reflectiveness. The results of the confirmatory factor analysis also confirmed the three-factor structure of the researcher-made test. Content validity was obtained using the opinion of experts and 0.78. The correlation between the researcher-made test and the McKenzie intrapersonal intelligence test was 0.70, which was significant (p<0.01). The reliability of the whole test was 0.89 using Cronbach's alpha method 0.92 for self-awareness, 0.87 for emotional awareness, and, 0.90 for reflectiveness.
ConclusionThus, it can be said that the researcher-made test of intrapersonal intelligence in the sample of 7-12-year-old Iranian children has acceptable psychometric properties, and experts in the fields of psychology can use this tool in their research.
Keywords: Validation, Intrapersonal Intelligence, Children -
این پژوهش با هدف ساخت، اعتبار یابی، رواسازی و هنجاریابی مقیاس انتظار-ارزش-سود- هزینه در میان دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصیلی 99-1398 بود. اندازه نمونه شامل تعداد 395 نفر بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و مقیاس پژوهشگرساخته را تکمیل کردند. روش های تحلیل عبارت بودند از : تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی، روایی محتوایی، روایی همزمان و ضریب آلفای کرونباخ. نتایج تحلیل عامل اکتشافی، انتظار، ارزش، سود، هزینه روانشناختی، و هزینه موقعیتی را به عنوان 5 عامل مقیاس نشان داد. تحلیل عاملی تاییدی مرتبه اول و دوم، نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی مقیاس را تایید کرد. ضریب پایایی ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 848/0، و برای زیر مقیاس های انتظار، ارزش، سود، هزینه های روانشناختی، و هزینه های موقعیتی به ترتیب 898/0، 899/0، 793/0، 862/0، 778/0 به دست آمد.کلید واژگان: مقیاس انتظار- ارزش- سود- هزینه, دانشجویان, روایی, پایایی, هنجاریابیThis study was conducted with the aim of developing, validation, reliability, and normalization of Expectancy- Value – Benefit - Cost Scale among students of Bu-Ali Sina University. The research method was descriptive-correlational, and the statistical population included all students of Bu-Ali Sina University in the academic year of 2019-2020. The sample size included 395 students were randomly selected through multi-stage cluster sampling method, and they completed the researcher-made scale. Methods of analysis included: exploratory and confirmatory factor analysis, content validity, and concurrent validity, and Cronbach alpha coefficient. The results of exploratory factor analysis extracted 5 factors named expectation, value, benefit, psychological cost, and situational cost. Moreover, first and second order confirmatory factor analysis confirmed the results of exploratory factor analysis of the scale. The estimated Cronbach alpha reliability coefficients for the whole scale was 0.848, and for expectation, value, benefit, psychological costs, and situational costs were 0.898, 0.899, 0.793, 0.862, and 0.778 respectively.Keywords: expectation-value-benefit-cost scale, Students, validity, reliability, Normalization
-
مقدمه
پژوهش حاضر به بررسی و مقایسه رفتارهای مثبت کلامی و غیرکلامی با شریک عاطفی در سه دوره نامزدی، نامزدی رسمی و پس از ازدواج پرداخته است.
روش کارجامعه آماری این مطالعه مقطعی شامل کلیه دختران و پسران شهر همدان بود که در سال 1390 در دوران نامزدی، نامزدی رسمی و یا پس از ازدواج بوده اند. یکصد و پنجاه نفر (50 مورد در هر دوره) از طریق روش نمونه گیری طبقه ای مناسب انتخاب شدند. آنها به مقیاس رفتارهای کلامی و غیرکلامی محقق ساخته پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون t، آنالیز واریانس یک طرفه، آزمون تعقیبی LSD و نرم افزار SPSS25 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هانتایج تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که رفتارهای کلامی مثبت (045/128 F=، 001/0 >P) و غیرکلامی (416/46 F=، 001/0 >P) در هر سه دوره تغییر معنی داری داشته است. نتایج همچنین تغییرات معناداری را در رفتارهای مثبت کلامی و غیرکلامی در پسران (کلامی: 39/66F=، 001/0> P، غیر کلامی: 106/20F=، 001/0>P) و دختران (کلامی: 88/59 F=، 001/0> P، غیر کلامی: 48/31 F=، 001/0>P) در طول دوره ها نشان داد. همچنین رفتارهای مثبت کلامی و غیرکلامی در هر دو جنس با حرکت رابطه از نامزدی به ازدواج روند نزولی را تجربه می کند. نتایج نشان داد که بین دختران و پسران از نظر رفتارهای کلامی و غیرکلامی تفاوت معناداری وجود ندارد (کلامی: 231t= ، 001/0<P، غیر کلامی: 184-t= ، 001/0P>).
نتیجه گیریبا توجه به نتایج به نظر می رسد رفتارهای کلامی و غیرکلامی در دوران نامزدی مثبت تر است و با پیش رفتن رابطه به سمت ازدواج کاهش می یابد.
کلید واژگان: ازدواج, رابطه, رفتار کلامی, رفتار غیرکلامی, زوجینIntroductionThe present study investigated and compared positive verbal and non-verbal behaviors with emotional partner during three periods of engagement, official engagement, and post-marriage.
Materials and MethodsThe population of this cross-sectional study comprised all girls and boys in Hamadan city-Iran, who were within their period of engagement, official engagement, or post-marriage in 2021. One-hundred fifty individuals (50 cases in each period) were selected through a convenient stratified sampling method. They responded to the researcher-made scale of verbal and non-verbal behaviors. Data analyzed by t-test, one-way analysis of variance, LSD post hoc test, and SPSS software version 25.
ResultsThe results of the one-way variance analysis indicated that positive verbal (P< 0.001, F= 128.045) and non-verbal (P< 0.001, F= 46.416) behaviors changed significantly in all three periods. The results also demonstrated significant changes in the positive verbal and non-verbal behaviors of both boys (verbal: P< 0.001, F= 66.39, non-verbal: P< 0.001, F= 20.106) and girls (verbal: P< 0.001, F= 59.88, non-verbal: P< 0.001, F= 31.48) during the periods. Also, the positive verbal and non-verbal behaviors experience a downward trend in both sexes as the relationship moves from engagement to marriage. The results showed that there seems to be no significant difference between boys and girls in verbal and non-verbal behaviors (verbal: P> 0.001, t= 231, non-verbal: P> 0.001, t= -184).
ConclusionAccording to the results, it seems that verbal and non-verbal behaviors are more positive during the engagement period, and they decrease as the relationship moves toward marriage.
Keywords: Couples, Marriage, Non-verbal behavior, Relationship, Verbal behavior -
هدف پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت های جرات ورزی بر خودپنداره تحصیلی دانش آموزان مبتلا به اختلال های یادگیری ویژه با احساس تعلق بالا و پایین به مدرسه، انجام شد. روش پژوهش به صورت نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مراجعه کننده به مرکز مشکلات ویژه یادگیری مهر شهرستان تویسرکان، در سال تحصیلی 99-1398 بود؛ به طوری که 32 نفر از دانش آموزان به عنوان نمونه مورد نظر به روش نمونه گیری در دسترس، از بین دانش آموزانی که دارای مشکلات ویژه یادگیری بوده انتخاب شدند. ابزاری مورد استفاده دو پرسشنامه خودپنداره تحصیلی (ASC) و پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه (SSCS) بود. دانش آموزان نمونه بر اساس پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه، به دو گروه 16 نفره با احساس تعلق به مدرسه بالا و پایین تقسیم شدند، سپس 8 جلسه تحت آموزش مهارت های جرات ورزی موتابی و کاظم زاده عطوفی (1385) قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون T زوجی و تحلیل کوواریانس تک متغیری از طریق نرم افزار 23- SPSSتحلیل شد. یافته های به دست آمده نشان داد که آموزش مهارت های جرات ورزی بر خودپنداره تحصیلی در هر دو گروه با احساس تعلق بالا و پایین به مدرسه تاثیر مثبت داشته است. همچنین، نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که آموزش جرات ورزی بر خودپنداره تحصیلی دانش آموزان گروه احساس تعلق به مدرسه بالا تاثیر بیشتری داشته است. بنابراین، پیشنهاد می شود مشاوران، معلمان مدارس و مرکز توانبخشی و آموزشی مشکلات ویژه یادگیری، در موقعیت های آموزشی و درمانی، جرات ورزی را به دانش آموزان مبتلا به اختلال های یادگیری ویژه آموزش دهند.کلید واژگان: اختلال های یادگیری ویژه, احساس تعلق به مدرسه, خودپنداره تحصیلی, مهارت های جرات ورزیThe aim of this study was to investigate the effectiveness of assertiveness skills on the academic self-concept of students with learning disabilities with a sense of high and low suspension to school. Research method was semi-experimental with pre-test and post-test design. The statistical population of the study included all students referred to Mehr Learning Special Medical Center in Tuyserkan, in the academic year 2019-2020; So that 32 stdents were selected as the sample by available sampling method from among student with special learning difficulties. The research tools included Academic Self-concept (ASC) and Student Sense of Connectedness Scale (SSCS). The sample was divided into two groups of 16 people with low and high sense of school connectedness based on Student Sense of Connectedness Scale. Then the individuals underwent 8 sessions of assertiveness skills training. Data were analyzed using paired t-test and one-way analysis of covariance using SPSST-23 software. The results showed that the teaching of assertiveness skills is effective on the academic self-concept in both groups with a sense of high and low connectedness to school. Also, the results of experiments and data analysis showed that teaching assertiveness to the students with high sense of connectedness was more effective in increasing the feeling of connectedness to school .Therefore, it is recommended that school counselors and the Rehabilitation and Education Center teach students with learning disabilities to learn spesific learning difficulties in educational and therapeutic situations.Keywords: academic self-concept, Boldness Skills, Learning Disability, Sense of Belonging to School
-
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 119 (بهمن 1401)، صص 2145 -2164زمینه
شناسایی عواملی که بتوانند وقوع رفتارهای اخلاقی را از سوی افراد تبیین کنند از سوی نظریه پردازان در پژوهش های گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است. بااین حال، پرداختن به این مسیله نیز مهم است که چرا رفتارهای اخلاقی از سوی افرادی که دارای هویت و نگرش اخلاقی هستند بروز نمی کند. آیا ممکن است عامل هایی دیگری مانند سود و زیان به عنوان پیامدهای انجام رفتارهای اخلاقی در موقعیت های گوناگون نقش داشته باشند؟
هدفدر این راستا، این پژوهش باهدف بررسی پیش بینی کننده های رفتار اخلاقی نوجوانان براساس هویت اخلاقی، نگرش اخلاقی، سود و زیان انجام شد.
روشطرح این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان در سال تحصیلی 1400-1401 بود. اندازه نمونه شامل تعداد 928 نفر بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و مقیاس های رفتار اخلاقی (دلفان بیرانوند و رشید، 1401)، هویت اخلاقی (آکینو و رید، 2002)، نگرش اخلاقی (دلفان بیرانوند و رشید، 1401)، و مقیاس سود و زیان (دلفان بیرانوند و رشید، 1401)، را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس و رگرسیون گام به گام تجزیه وتحلیل شدند.
یافته ها:
نتایج این پژوهش نشان داد که رابطه متغیرهای هویت اخلاقی، نگرش اخلاقی، سود موقعیتی، و سود روانشناختی با رفتار اخلاقی مثبت و معنادار، و رابطه زیان موقعیتی و زیان روانشناختی با رفتار اخلاقی منفی و معنادار بودند. نتایج بیانگر آن است که متغیرهای سود موقعیتی، نگرش اخلاقی، زیان موقعیتی، و هویت اخلاقی به ترتیب مهمترین پیش بینی کننده های رفتار اخلاقی در میان نوجوانان بودند و این متغیرها در مجموع قادر به پیش بینی 0/25 درصد از واریانس رفتار اخلاقی بودند (0/255 R=، 0/50 R2=).
نتیجه گیری:
برپایه ی یافته های پژوهش می توان گفت میزان سود و زیانی که انجام دادن رفتارهای اخلاقی در یک موقعیت برای افراد دارد می تواند در مقایسه با هویت و نگرش اخلاقی نقش بیش تری در پیش بینی رفتارهای اخلاقی داشته باشد. زمانی که انجام دادن رفتارهای اخلاقی با سود موقعیتی بیش تر و با زیان موقعیتی کم تر همراه باشند، با احتمال بیش تری روی خواهند داد. نتایج این پژوهش دارای تلویحات مهمی برای همه سازمان هاست.
کلید واژگان: رفتار اخلاقی, هویت اخلاقی, نگرش اخلاقی, سود روانشناختی, سود موقعیتی, زیان روانشناختی, زیان موقعیتیBackgroundThe identification of factors that can explain the occurrence of moral behaviors by individuals has been studied by theorists in various studies. However, it is also important to consider why moral behaviors are not performed by people with moral identities and attitudes. Could other factors, such as benefit and cost, play a role as a consequence of moral behaviors in different situations?
AimsIn this regard, this study was conducted to investigate the predictors of adolescent moral behavior based on moral attitude, moral identity, benefit, and cost.
MethodsThe design of this study was descriptive and correlational. The statistical population included all adolescents in the academic year 2021-2022. The sample size consisted of 928 people who were selected by multi-stage cluster random sampling and completed the Moral Behavior Scale (Delfan Beiranvand & Rashid, 2022), Moral Identity (Aquino & Reed, 2002), Moral Attitude (Delfan Beiranvand & Rashid, 2022), and Benefit and Cost Scale (Delfan Beiranvand & Rashid, 2022). Data were analyzed using variance analysis and stepwise regression
ResultsThe results of this study indicated a positive significant relationship between variables of moral identity, moral attitude, situational benefit, and psychological benefit with moral behavior, and a negative significant relationship between situational cost and psychological cost with moral behavior. The results revealed that variables of situational benefit, moral attitude, situational cost, and moral identity were the most important predictors of moral behavior among adolescents, respectively, and these variables could predict 0.25% of the variance of moral behavior (R2= 0/255, R= 0/50).
ConclusionBased on the research findings, it can be said that compared to moral identity and attitude, the degree of benefits and costs that is gained by performing moral behaviors in a situation can play a greater role in predicting moral behaviors. When moral behaviors are associated with more situational benefit and less situational cost, they are more likely to occur by individuals in the situations. The results of this study have significant implications for all organizations.
Keywords: Moral behavior, Moral identity, Moral attitude, Psychological benefit, Situational benefit, Psychological cost, Situational cost -
مقدمه
این پژوهش با هدف ساخت، اعتبار یابی، رواسازی و هنجاریابی مقیاس نگرش اخلاقی در میان نوجوانان انجام شد.
روش :
پژوهش در دو مرحله انجام شد. در مرحله نخست (بخش کیفی)، ابتدا منابع و مبانی نظری موجود در زمینه نگرش و نگرش اخلاقی با روش تحلیل محتوا بررسی و مقوله بندی شدند. در مرحله دوم (بخش کمی)، براساس کدگذاری و تدوین مضامین اطلاعات حاصل از بررسی منابع، یک مقیاس 36 گویه ای برای اندازه گیری 3 عامل شناسایی شده ی شناختی، عاطفی و رفتاری ساخته شد. در این مرحله روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان شهر همدان در سال تحصیلی 1400-1401 بود. اندازه نمونه شامل تعداد 1093 نفر بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و مقیاس پژوهشگرساخته را تکمیل کردند. برای بررسی روایی ابزار از روش های تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی، روایی محتوایی، و روایی همزمان و برای بررسی پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ سود برده شد.
یافته ها:
نتایج تحلیل عامل اکتشافی، مولفه های شناختی، عاطفی، و رفتاری را به عنوان 3 عامل مقیاس نشان داد. ضریب پایایی ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 94/0، و برای زیر مقیاس های شناختی، عاطفی، و رفتاری به ترتیب 83/0 ،90/0 ، 87/0 به دست آمد. اطلاعات هنجاری این مقیاس گزارش شده است.
نتیجه گیریبر پایه یافته های پژوهش می توان گفت که مقیاس نگرش اخلاقی از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است و می تواند در تمام سازمان ها به کار برده شود.
کلید واژگان: نگرش, اخلاق, نگرش اخلاقی, رفتار اخلاقی, نوجوانانIntroductionThis study was conducted with the aim of developing, validation, reliability, and normalization of moral attitude scale among adolescents.
Materials and MethodThe study was carried out in two phases. In the first phase (qualitative part), the existing theoretical foundations of attitude and moral attitude were studied and categorized by the use of the content analysis method. In the second phase (the quantitative part), based on the findings of content analysis, a 36-items scale was developed to measure three identified factors called cognitive, emotional, and behavioral. The research method was descriptive-correlational, and the statistical population included all adolescents of Hamedan in the academic year of 2021-2022. The sample size included 1093 adolescents were randomly selected through multi-stage cluster sampling method, and they completed the researcher-made scale. To examine the validity of the scale, exploratory and confirmatory factor analysis, content validity method, and concurrent validity, and to investigate the reliability of the scale Cronbach alpha were used.
ResultsThe results of exploratory factor analysis extracted 3 factors named cognitive, emotional, and behavioral. The estimated Cronbach alpha reliability coefficients for the whole scale was 0.94, and for cognitive, emotional, and behavioral were 0.83, 0.90, and 0.87 respectively. Normative information of this scale is also reported.
ConclusionAccording to the results moral attitude Scale has suitable validity and reliability, and can be used in various organization.
Keywords: Attitude, Moral, moral attitude, moral behavior, Adolescents -
این پژوهش با هدف ساخت، اعتباریابی، رواسازی و هنجاریابی مقیاس های سود و زیان به عنوان عاملی برای تبیین چرایی انجام دادن و ندادن رفتارهای اخلاقی در موقعیت های گوناگون زندگی انجام شد. در این پژوهش از روش ترکیبی (از نوع طرح اکتشافی) استفاده شد. در مرحله اول (بخش کیفی) با روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناختی، ابتدا با 222 نفر مصاحبه (مصاحبه ساختاریافته) انجام شد. روش نمونه گیری در دسترس و براساس اشباع نظری بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از مصاحبه ها از روش تحلیل محتوای آشکار استفاده شد. نتایج دو عامل سود (سود روانشناختی و سود موقعیتی) برای چرایی انجام دادن و دو عامل زیان (زیان روانشناختی و زیان موقعیتی) برای چرایی انجام ندادن رفتارهای اخلاقی را نشان داد. در مرحله دوم (بخش کمی)، براساس کدگذاری و تدوین مضامین اطلاعات حاصل از بررسی مصاحبه ها، دو مقیاس سود (33 گویه ای) و زیان (26 گویه ای) برای اندازه گیری عامل های شناسایی شده ی سود روانشناختی، سود موقعیتی، زیان روانشناختی، و زیان موقعیتی ساخته شدند. سپس براساس روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای تعداد 1093 نفر دانش آموز دبیرستانی مقطع متوسطه دوم (515 نفر دختر و 578 نفر پسر) در شهر همدان در پژوهش شرکت کردند. برای بررسی روایی ابزار از روش های تحلیل عاملی اکتشافی، روایی محتوایی و روایی همزمان و برای بررسی پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج تحلیل عامل اکتشافی، 4 عامل سود روانشناختی، سود موقعیتی، زیان روانشناختی و زیان موقعیتی را نشان داد. ضریب پایایی ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس سود 954/0 و برای خرده مقیاس های سود روان شناختی و سود موقعیتی به ترتیب 918/0 و 934/0 و ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس زیان 965 /0 و برای خرده مقیاس های زیان روان شناختی و زیان موقعیتی به ترتیب 949/0 و 928/0 به دست آمد. بر پایه یافته های پژوهش می توان گفت که مقیاس های سود و زیان از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است و می تواند در موقعیت های گوناگون کاری، تحصیلی، اجتماع، خانوادگی، سیاست، و اقتصاد در رابطه با علت انجام دادن و انجام ندادن رفتارهای اخلاقی به کار برده شود.کلید واژگان: اخلاق, رفتاراخلاقی, سود و زیان, مقیاس سود و زیان, اعتباریابیThis study was conducted with the aim of developing, validation, reliability, and normalization of benefit and cost scales as a factor to explain of performing or not performing moral behavior in various situations. In this study, to collect data, a mixed method was used. In the first stage (qualitative) with phenomenological qualitative research, an interview (structured interview) was performed with 222 people. Sampling method was availability sampling method based on theoretical saturation. The explicit content analysis method was used to analyze the interview data. The results indicate two factors of benefit (psychological benefit and situational benefit) for why performing moral behavior and two factors of cost (psychological cost and situational cost) for why not performing moral behavior. In the second stage (quantitative), based on the findings of content analysis, two scales of benefit (33-items) and cost (26-items) was developed to measure identified factors called psychological benefit, situational benefit, psychological cost, and situational cost.Then, based on multi-stage cluster random sampling method, in the study 1093 second grade high school students (515 girls and 578 boys) participated in Hamadan. The results of exploratory factor analysis extracted 4 factors named psychological benefit, situational benefit, psychological cost, and situational cost. The estimated Cronbach alpha reliability coefficients for the whole benefit scale was 0.954, and for subscales of psychological benefit, situational benefit were 0.918, 0.934, and Cronbach alpha coefficients for the whole cost scale was 0.965, and for subscales of psychological cost, situational cost were 0.949, 0.928 respectively.Keywords: Moral, Moral behavior, Benefit, Cost, Validity, Reliability, Normalization, students
-
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 115 (مهر 1401)، صص 1315 -1338زمینه
توانایی زیباشناسی افراد و تحول زیباشناسی در پژوهش های گوناگون مورد توجه قرار گرفته است. با این حال، پرداختن به این مسیله نیز مهم است که در گذر از مراحل تحول زیباشناسی، چه تغییراتی از نظر زیباشناسی دیداری و شنیداری روی می دهد.
هدفدر این راستا، هدف اصلی این پژوهش شناسایی مراحل تحول زیباشناسی دیداری و شنیداری دانش آموزان بود.
روشطرح این پژوهش تحولی و از نوع مقطعی بود. 300 دانش آموز از شهر تویسرکان به شیوه نمونه گیری خوشه ای طبقه ای انتخاب شدند. گردآوری داده ها با روش مصاحبه و به کمک ایزار پژوهش گرساخته انجام شد. در جریان مصاحبه پاسخ های شرکت کنندگان به محرک های دیداری و شنیداری ثبت و ضبط گردید و پس از آن به روش تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون خی دو تجزیه و تحلیل شد.
یافته هانتایج این پژوهش نشان داد که توانایی زیباشناسی دیداری دانش آموزان در 5 گام عینی گرایی (7 تا 9 سال)، حسی (9 تا 11 سال)، عاطفی (11 تا 13 سال)، تفسیری (13 تا 15 سال)، و عملی - پاسخ دهی (15 تا 17 سال) و توانایی زیباشناسی شنیداری آنان نیز در 5 گام عینی گرایی (7 تا 9 سال)، تحلیلی (9 تا 11 سال)، حسی - هیجانی (11 تا 13 سال)، عملی (13 تا 15 سال)، و نمادین (15 تا 17 سال) تحول می یابند. نتایج تحلیل خی دو نشان داد که تفاوت فراوانی مقولات شناسایی شده نیز معنادار است (0/001 >P). اما بین دختران و پسران از نظر تحول زیباشناسی دیداری و شنیداری تفاوت معناداری دیده نشد (0/001 <P).
نتیجه گیری:
توانایی زیباشناسی دانش آموزان در هر دوره سنی با دوره های پیش و پس از آن تفاوت داشته و دستخوش تحول و دگرگونی می شود. از نظر زیبایی شناختی، افراد به پدیده های ییرامون خویش با دید متفاوتی نگاه می کنند. البته در این زمینه تفاوت های جنسیتی چندانی مشهود نیست. کاربست این یافته ها در نظام آموزش و پرورش می تواند باعث بهبود کیفیت برنامه ریزی و اجرای بهتر خدمات گردد.
کلید واژگان: تحول زیباشناسی, زیباشناسی دیداری, زیباشناسی شنیداریBackgroundThe aesthetic ability of individuals and their aesthetic development has been considered in various studies. However, it is important to pay attention to this issue during the stages of aesthetic development, and what changes occur in terms of visual and auditory aesthetics.
AimsIn this regard, the main aim of this study was identifying the stages of visual and auditory aesthetic development in students.
MethodsThe design of this study was developmental and cross-sectional. 300 students from Tuyserkan were selected by stratified cluster sampling. Data were collected by interview using a researcher-made instrument. During the interview, participants' responses to visual and auditory stimuli were recorded and then analyzed by content analysis. Data were analyzed using the Chi-Square test.
ResultsThe results of this study showed that the visual aesthetic ability developed in 5 steps: objectivism (7 to 9 years), sensory (9 to 11 years), emotional (11 to 13 years), interpretive (13 to 15 years), and response/ practical (15 to 17 years) and their auditory aesthetic ability developed in 5 steps: objectivism (7 to 9 years), analytical (9 to 11 years), sensory-emotional (11 to 13 years), practical (13 to 15 years), and symbolic (15 to 17 years). The results of the Chi-Square analysis showed that the difference in the frequency of identified categories is also significant (P < 0.001). But there was no significant difference between girls and boys in terms of visual and auditory aesthetic development (P < 0.001).
ConclusionThe aesthetic ability of students in each age group is different from the periods before and after that age group, and it is subject to change and transformation. Aesthetically, people look at the phenomena of their surroundings from a different perspective. Of course, there are not many gender differences in this regard. Applying these findings to the educational system can improve the quality of planning and better service delivery.
Keywords: Aesthetic Development, Visual Aesthetic, Auditory Aesthetic -
مقدمه
در این پژوهش به بررسی عوامل تسهیل کننده و بازدارنده ی رفتارهای اخلاقی و غیراخلاقی با توجه به نقش سود و زیان های هر یک از این رفتارها پرداخته شد.
روش کارپژوهش حاضر در چارچوب روش های کیفی و از نوع پدیدار شناسی بود. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه ساختاریافته سود برده شد. سپس اطلاعات حاصل از مصاحبه با روش تحلیل محتوای آشکار در طی سه مرحله فرایند پیاده سازی وکدگذاری باز، کدگذاری محوری، و کدگذاری انتخابی تحلیل شدند. افراد شرکت کننده در پژوهش شامل 222 نفر (121 نفر دانش آموز دبیرستانی مقطع متوسطه دوم 16 تا 19 ساله و 101 نفر بزرگسال20 تا 52 ساله) از استان های خوزستان، لرستان، همدان، مازندران، تهران، اراک، شیراز، اصفهان، خراسان رضوی، ایلام،کرمانشاه، و کردستان بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.
یافته هانتایج حاصل از تحلیل محتوای مصاحبه ها نشان داد که بر اساس نظریه های ضمنی مردم ایران، عامل سود ها (سود روان شناختی و سود موقعیتی) و عامل زیان ها (زیان روانشناختی و زیان موقعیتی) نقش مهمی در تسهیل و بازداری انجام هر یک از رفتارهای اخلاقی و غیراخلاقی دارند. برپایه یافته ها می توان گفت که عامل سود (روانشناختی- موقعیتی) و زیان (روانشناختی- موقعیتی) نقش مهمی در احتمال شکل گیری و بروز رفتارهای اخلاقی و غیراخلاقی و بازداری یا پیش گیری از آن ها در موقعیت های گوناگون کاری، تحصیلی، اجتماع، و زندگی دارند.
نتیجه گیریمجموع، یافتههای پژوهش بینش جدیدی در مورد نقش سود و زیان بهعنوان عوامل کنترل کننده وقوع یا عدم وقوع رفتارهای اخلاقی و غیراخلاقی در موقعیتهای مختلف به دست میدهد.
کلید واژگان: اخلاق, تحلیل زیان- منفعت, رفتارIntroductionIn the present study, the factors that facilitate and prevent moral and immoral behaviors were examined according to the role of benefits and costs of each of these behaviors.
Materials and MethodsThis study was phenomenological qualitative research. Structured interviews were used to collect data. Then, the information obtained from the interview was analyzed by explicit content analysis method during three stages of the process of implementation open coding, axial coding, and selective coding. Participants in the study included 222 people (121 high school students aged 16 to 19 years and 101 adults aged 20 to 52 years) from Khuzestan, Lorestan, Hamadan, Mazandaran, Tehran, Arak, Fars, Isfahan, Khorasan Razavi, Ilam, Kermanshah, and Kurdistan provinces that were selected using the convenient sampling method.
ResultsThe results of the content analysis of the interviews showed that according to the implicit theories of the Iranian people, the benefits factor (psychological benefit and situational benefit) has an important role in facilitating and preventing the performance of any moral and immoral behaviors. Based on the findings, it can be said that the benefit factor (psychological-situational) and cost (psychological-situational) play important roles in the likelihood of the formation, occurrence, and inhibition of moral and immoral behaviors by preventing them in various work, study, social, and life situations.
ConclusionOverall, the research findings give new insights into the role of benefit and cost as factors that control the occurrence or non-occurrence of moral and immoral behaviors in various situations.
Keywords: Behavior, Cost-benefit analysis, Morality -
مقدمه
حساسیت و هوش زیباشناسی به تازگی مورد توجه دانشمندان حوزه های مختلف هنر، جامعه شناسی، و روان شناسی قرار گرفته و نظریه های گوناگونی در مورد آن ارایه شده است. هدف این پژوهش بررسی رابطه ابعاد حساسیت و هوش زیباشناسی در دانش آموزان و مقایسه این متغیرها برپایه جنسیت و سن بود.
روش کارروش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان شهر تویسرکان (دوره های دبستان، متوسطه نخست، و متوسطه دوم) در سال 1400 بود. تعداد 300 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و پرسشنامه های حساسیت و هوش زیباشناسی را به روش آنلاین یا حضوری پاسخ دادند. داده ها با روش همبستگی و مدل معادلات ساختاری و به کمک نرم افزارهای SPSS-25 و Lisrel تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هایافته ها نشان داد که بین همه ابعاد حساسیت و هوش زیباشناسی رابطه معنادار وجود دارد (05/0>P). بین دختران و پسران و نیز گروه های سنی از نظر هوش زیباشناسی و حساسیت زیباشناسی تفاوت آماری معنادار به دست آمد. همچنین، مدل برآورد شده در این پژوهش از برازش خوبی برخوردار بود (92/0 =CFI؛ 91/0 =GFI؛ و 011/0 =RMSEA).
نتیجه گیریبا توجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که هوش زیباشناسی افراد با حساسیت زیباشناسی آنان رابطه نزدیکی دارد و این ارتباط نزدیک در سطح مولفه های این دو نیز وجود دارد. همچنین حساسیت، توجه، و پاسخ دهی دانش آموزان دختر و پسر در پایه های تحصیلی گوناگون نسبت به محرک های زیبا متفاوت است و باید در برنامه ریزی های آموزشی و پرورشی خود به این موضوع توجه ویژه ای داشته باشند.
کلید واژگان: هوش زیباشناسی, حساسیت زیباشناسی, دانش آموزانIntroductionSince the 18th century, the concept of beauty took on a more psychological aspect and was seen in relation to perception. In the works of people like Lanzoni (2009), psychological concepts such as empathy in the field of art and aesthetics are well seen. Since psychological and social factors significantly affect human perceptions, they also affect his sense of beauty. aesthetic experience is a pleasant and desirable experience that gives value and meaning to life. This experience is based on an inner contemplation that makes him better understand his environment, an experience that requires people to focus on specific aspects of their environment and within themselves at all times. aesthetic sensitivity and intelligence have recently attracted the attention of scientists in various fields such as art, sociology, and psychology, and various theories have been proposed in this area. The present study aimed to investigate the relationship between aesthetic sensitivity and intelligence in students and compare these variables based on gender and age.
MethodsThe method of this research is descriptive and correlational. The statistical population of this study was all students (primary, junior high, and high school) in Tuyserkan, the academic year 2019-2020; the number of this group is 12460 people. Thus, 4325 people studied in primary school, 3766 in the first secondary school, and 4369 in the second secondary school. The sample was selected from male and female students. To identify the age subgroups studied, it is possible to use the classification of theories such as Piaget's theory. However, by modeling the research of Rashid, Worrell, and Kenny (2014) five age subgroups, 7 to 9 years, 9 to 11 years, 11 to 13 years, 13 to 15 years, and 15 to 17 years, were examined. Accordingly, the current study will have two gender groups and five age groups, and in each of these subgroups, 30 people were selected in each age group. Therefore, a sample of 300 students was examined. The sampling method in this study was a combination of a cluster sampling method and a simple random sampling method. In this way, the cluster method was first used to select the desired schools, and then the simple random method was used to select the participants. Due to the current situation of the Coronavirus epidemic, some of the questionnaires were administered online and others in person. The Structural Equation Model and Pearson correlation coefficient were used to test the hypotheses of this study. The software used for data analysis was SPSS-25 and Lisrel.
ResultsThere is a significant relationship between the dimensions of aesthetic sensitivity and the components of aesthetic intelligence (P<0.001). In this regard, the relationship between aesthetic sensitivity and intelligence is significant. The value of X2 was 169.48, and the DF was 87. Relative X2 (1.948) indicates an acceptable situation for the model. The Comparative Fit Index (CFI) and the Goodness of Fit Index (GFI) were 0.92 and 0.91, respectively, which are acceptable. Also, the Normed Fit Index (NFI) and the Root Mean Square Error of Approximation (RMSEA) as the most general fit indices are 0.91 and 0.011, respectively, which shows that the model fits well. The highest estimate is related to the effect of the natural dimension of aesthetic sensitivity on the natural component of aesthetic intelligence (0.87). The lowest estimate is related to the effect of the practical dimension of aesthetic sensitivity on the sensory-emotional component of aesthetic intelligence (0.45). All the estimated effects are significant at ae level of less than 0.01 (P<0.001). There is a significant difference between male and female students in terms of aesthetic sensitivity and intelligence; because, according to the Pilay effect index, calculated F (517.54) is significant at the level of P<0.05 (P=0.001). Also, the calculated ETA coefficient (0.983) is considered an acceptable value. More than 98% of male and female students are due to their differences in aesthetic sensitivity and intelligence. Comparing the mean aesthetic sensitivity and intelligence of girls and boys shows that the difference between these two groups is significant in terms of aesthetic sensitivity and intelligence (P<0.05). There is a significant difference between age groups in terms of aesthetic sensitivity and intelligence; because, according to the Pilay effect index, calculated F (874.28) is significant at the level of P<0.05 (P=0.001). Also, the calculated ETA coefficient (0.854) is considered an acceptable value. More than 85% of the different age groups are due to their differences in aesthetic sensitivity and intelligence.
ConclusionThis study aimed to investigate the structural relationships of aesthetic sensitivity dimensions with components of aesthetic intelligence and compare them based on gender and age groups in students. In this regard, statistical analysis of data collected in this study using structural equation modeling showed that there is a relationship between aesthetic sensitivity and intelligence. Also, a significant relationship was found between the dimensions of aesthetic sensitivity and the components of aesthetic intelligence in students. In general, the findings of this study indicated that the studied model has statistically acceptable fit indices. As a result, the collected data and the findings obtained from their analysis confirm the research hypotheses and the conceptual model of the research. In addition, the relationships between the studied paths in the model revealed that there is a significant relationship between aesthetic sensitivity and intelligence. The dimensions of aesthetic sensitivity are also related to the components of aesthetic intelligence. The difference between girls and boys and the difference between age groups in terms of aesthetic sensitivity and intelligence were also statistically significant. Planners, policymakers, and education staff need to address these issues. Art students can also consider the findings of this study. Finally, the data collection method of this research (questionnaire) can be mentioned as one of its main limitations.
Keywords: Aesthetic intelligence, Aesthetic sensitivity, Students -
هدف پژوهش حاضر، آزمون الگوی پیشنهادی رابطه ذهن آگاهی با عملکرد تحصیلی با میانجی گری مولفه های شایستگی اجتماعی-هیجانی بود. روش پژوهش از نظر هدف بنیادی و از لحاظ گردآوری داده ها همبستگی و از نوع تحلیل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهر همدان به تعداد 23,681 نفر (12,556 دختر و 11,125 پسر) در سال تحصیلی 1398-1397 بود که نمونه ای به حجم 380 نفر (155 پسر و 225 دختر) با استفاده از روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس ذهن آگاهی (MAAS)، پرسشنامه شایستگی های اجتماعی-هیجانی (SECQ) و آزمون عملکرد تحصیلی (APT) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 22 و LISREL نسخه 8/8 استفاده شد. نتایج نشان داد الگوی پیشنهادی پژوهش با داده ها برازش مناسبی دارد. در بررسی نتایج مشخص شد اثر مستقیم ذهن آگاهی بر مولفه های شایستگی اجتماعی و هیجانی مثبت و معنادار است. اثر مستقیم مولفه های شایستگی اجتماعی-هیجانی بر عملکرد تحصیلی مثبت و معنادار بود. همچنین نتایج نشان داد مولفه های شایستگی اجتماعی-هیجانی بین ذهن آگاهی و عملکرد تحصیلی نقش واسطه ای معناداری دارند. براساس نتایج می توان گفت ظرفیت ذهن آگاهی نقش موثری در افزایش شایستگی های اجتماعی-هیجانی دارد و بهبود شایستگی های اجتماعی و هیجانی کودکان اثر مثبتی بر عملکرد تحصیلی دارد.کلید واژگان: ذهن آگاهی, شایستگی های اجتماعی-هیجانی, عملکرد تحصیلیThe purpose of this study was to test the proposed model of the relationship between mindfulness and academic performance with the mediation of social-emotional competence. The research method was fundamental in purpose and correlation and structural equation analysis in data collection. The statistical population included 23,681 people (12,556 girls, 11,125 boys) of the second grade of elementary school in the academic year 2018-2019, and a sample of 380 subjects (225 girls and 155 boys) was selected using cluster sampling. Research instruments included the Mindfulness, Attention, and Awareness Scale (MAAS), the Social-Emotional Competence Questionnaire (SECQ), and the Academic Performance Test (APT). Structural equation model analysis using SPSS version 22 and LISREL version 8.8 was used to analyze the data. The results showed that the proposed model had a good fit with the data. The results indicated that the direct effect of mindfulness on the components of social-emotional competence was positive and significant. The direct effect of social-emotional competence on academic performance was also positive. The results indicated that the components of social-emotional competence had a significant mediating role between mindfulness and academic performance. The results suggest that high levels of mindfulness play an effective role in enhancing social-emotional competencies and that improving children’s social-emotional competencies has a positive effect on academic performance.Keywords: Mindfulness, Social-Emotional Competence, Academic Performance
-
مقدمه
ذهن آگاهی از جمله روش هایی است که بر حوزه های مختلف از جمله بهبود مهارتهای اجتماعی و هیجانی و عملکرد تحصیلی کودکان تاثیرگذار است. بدین ترتیب آموزش ذهن آگاهی به عنوان عامل کنترل هیجانات و روابط بین فردی در فرایند یادگیری و عملکرد تحصیلی می تواند نقش مهمی ایفا کند [1]. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه ذهن آگاهی مبتنی بر یادگیری اجتماعی-هیجانی بر مولفه های شایستگی اجتماعی- هیجانی و عملکرد تحصیلی کودکان بود.
روشروش این مطالعه به شیوه نیمه تجربی و با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود .جامعه پژوهش شامل دانش آموزان پسر دوره دوم ابتدایی بود. انتخاب نمونه به شکل تصادفی خوشه ای بود بدین شکل که دو مدرسه از بین همه مدارس به تصادف انتخاب و از این دو مدرسه دو کلاس پایه پنجم انتخاب و بصورت تصادفی تحت عنوان گروه آزمایش (18 نفر) و کنترل (18 نفر) قرار گرفتند. مقیاس شایستگی اجتماعی- هیجانی (ژو و ای، 2012) و آزمون عملکرد تحصیلی، به عنوان ابزار پژوهش بکار رفتند. افراد گروه آزمایش به صورت 90 روز تحت آموزش فایلهای صوتی ذهن آگاهی بودند و در گروه کنترل هیچ مداخله ای صورت نگرفت.
نتایجنتایج به دست آمده از آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بر افزایش مولفه های شایستگی اجتماعی- هیجانی و عملکرد تحصیلی اثر معناداری دارد (p< 0.01).
بحث و نتیجه گیریبر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که برنامه آموزش ذهن آگاهی به کار گرفته شده در این پژوهش می تواند به عنوان یک روش تاثیرگذار بر ارتقاء شایستگی های اجتماعی- هیجانی و عملکرد تحصیلی در مدارس ابتدایی مورد استفاده قرار بگیرد.
کلید واژگان: ذهن آگاهی, شایستگی های اجتماعی- هیجانی, عملکرد تحصیلیIntroductionMindfulness is one of the methods that affect different areas such as improving social and emotional skills and educational performance of children. Thus, mindfulness training as a factor on controlling emotions and interpersonal relationships can play an important role in learning process and academic performance. The purpose of this study was to investigate the effectiveness of mindfulness program based on social-emotional learning on the components of social-emotional competencies and academic performance in children.
MethodThe quasi-experimental with pre-test and post-test design and control group was employed. The study population consisted of male students in the second stage of elementary school. The sample method was randomly clustered so that two schools were randomly selected from all schools and among all, two fifth grade classes were selected and randomly assigned as experimental (18 subject) and control group (18 subject). Social-emotional competencies scale (Zhou & Ee, 2012) and academic performance test were used as research instruments. Subjects in the experimental group were trained in mindfulness audio files for 90 days and the control group did not receive any intervention.
ResultsThe results of covariance analysis showed that mindfulness training had a significant effect on increasing the components of social-emotional competencies and academic performance (p <0.01).
Discussion and ConclusionBased on these findings, it can be concluded that the mindfulness training program used in this study can be an effective method for promoting social-emotional competencies and academic performance in primary schools
Keywords: Mindfulness, Social-Emotional Competencies, academic performance -
مقدمه
هوش منطقی- ریاضی از نیازهای فراگیر زندگی مدرن امروزی برای مقابله با انواع گوناگونی از موقعیت های محاسبه ای و حل مسئله به شمار می آید.
هدفهدف از پژوهش حاضر بررسی مناطق مغزی مرتبط با مهارت های اصلی هوش منطقی- ریاضی (محاسبات، استدلال منطقی و استراتژی های بازی) با استفاده از تصویر سازی تشدید مغناطیس کارکردی بود.
روشروش این پژوهش یک طرح میان- موردی بود. از میان 28 داوطلب زن و مرد 18 سال به بالا که در سال 1399 به آزمایشگاه نقشه برداری مغز مراجعه کردند، یک آزمودنی با هوش منطقی-ریاضی خیلی بالا به روش هدفمند و با استفاده از مقیاس ارزیابی رشدی هوش های چندگانه انتخاب شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، تکالیف محاسبات، شطرنج و استدلال منطقی بود. همچنین از تصویر سازی تشدید مغناطیس کارکردی جهت بررسی مناطق مغزی استفاده گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPM نسخه 12، پیش پردازش و آنالیز آماری شدند.
یافته ها:
یافته ها، فعال سازی عصبی مشابهی را بین مهارت های محاسبات، استدلال منطقی و بازی شطرنج در مناطق پیشانی و آهیانه ای نشان داد. همچنین فعالیت قابل توجهی را نیز در نواحی مخچه، اینسولا، شکنج کمربندی، پیش گوه، شکنج پیش و پس مرکزی، شکنج دوکی شکل و شکنج فوق حاشیه ای نشان می دهد که در هر سه مهارت چشمگیر بودند.
نتیجه گیری:
نتایج نشان داد که الگوهای فعال سازی عصبی در هر مهارت، دارای پایه های عصبی منحصربه فردی بوده، با این وجود با سایر مهارت های هوش منطقی- ریاضی، دارای الگو های مشترک نیز می باشند. این الگو های مشترک و منحصر به فرد، معماری عصبی بی همتایی را در حمایت از نظریه هوش های چندگانه، به عنوان یک مدل علمی از هوش انسان ارایه می دهند.
کلید واژگان: استدلال منطقی, استراتژی های بازی, تصویر سازی تشدید مغناطیسی, محاسبات, هوش منطقی- ریاضیIntroductionLogical-mathematical intelligence is one of the common needs of modern life to deal with various types of computational and problem-solving situations.
AimThe aim of this study was to investigate the brain regions associated with the core skills of LMI (calculations, logical reasoning and game strategies) using functional magnetic resonance imaging (fMRI).
MethodThis study used a cross- case design. From 28 male and female volunteers aged 18 years and over who visited the Brain Mapping Laboratory in 2020, one with very a high Logical-mathematical intelligence was selected through purposive sampling and using the Multiple Intelligence Developmental Assessment Scale (MIDAS). The tools used in this study were Computational Assignments, Chess and Logical Reasoning. FMRI was also utilized to examine the brain regions. Data were preprocessed and statistically analyzed in SPM-12.
ResultsThe results demonstrated similar neural activation involved in computational skills, logical reasoning, and chess game in the frontal and parietal lobes. They also showed significant activity in the cerebellum, insula, cingulate gyrus, precuneus, pre-and post-central gyri, fusiform gyrus, and supramarginal gyrus in all three skills.
ConclusionThe results revealed that the neural activation patterns in each skill have unique neural bases, but have common patterns with other skills of Logical-mathematical intelligence. These common and unique patterns present a unique neural architecture in support of the Theory of Multiple Intelligences as a scientific model of human intelligence.
Keywords: Logical reasoning, Game strategies, Magnetic resonance imaging, Calculations, Logical-mathematical intelligence -
بهزیستی روان شناختی را می توان تلاش برای تحقق توانایی های بالقوه ی فرد دانست. بهزیستی افراد بر نحوه ارزیابی آنها از زندگی و دیدگاهشان نسسبت به آن (مثبت یا منفی) تاثیر می گذارد هدف پژوهش حاضر تدوین مدل ساختاری برای تبیین بهزیستی روان شناختی بر مبنای نیرومندی ایگو و ابعاد مثبت نگرش به زمان بود. برای این منظور طی یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی 367 نفر از دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و از نظر بهزیستی روان شناختی، نگرش به زمان و نیرومندی ایگو مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل رگرسیون و مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود، به این معنا که نیرومندی ایگو می تواند بر بهزیستی روان شناختی با وساطت نگرش به زمان اثرگزار باشد، مقدار اثرگذاری در ابعاد آینده نگری مثبت (74/1b=، 001/0p=)، حال نگری مثبت (30/1b=، 015/0p=)، گذشته نگری مثبت (08/1b=، 036/0p=) بود. بنابراین افرادی که من نیرومندی دارند نگرش های زمانی مثبتی را در خود پرورش می دهند که بهزیستی روان شناختی آ ن ها را بالا می برد. . براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که می توان با قدرتمند کردن من افراد نگرش های زمانی مثبتی در آن ها به وجود آورد در نتیجه بهزیستی روان شناختی را در آنها بالا برد.
کلید واژگان: نیرومندی ایگو, نگرش به زمان مثبت, بهزیستی روان شناختی, سلامت روانیSocial networks are a new generation of possible new resources, and by using the way they can allow you to do so, they can move in their own way in the virtual world with your consent, so that they can enjoy different perspectives. The purpose of this study was to prediction of social network addiction based on maladaptive schemas & cognitive distortions by mediating family's emotional atmosphere variable in students. For this purpose, in a descriptive correlational study, 348 female students of the Faculty of Psychology, Islamic Azad University, Karaj Branch were selected by available sampling method and in terms of social network addiction, early maladaptive schemas, cognitive distortions and emotional atmosphere of the case family were evaluated. The Evaluation of standard coefficients of research showed that the variable of maladaptive Schemas was 62% (β = 0.62) and the cognitive distortions were 20% (β = 0.20). The effect of Family's Emotional Atmosphere. It was also found that the family emotional climate variable had a 74% effect on social network addiction (β = 0.74). People with mental-emotional vacuum within themselves, with tendencies Extreme social networks respond artificially to their vacuum and need.
Keywords: ego strength, positive time attitude, psychological well-being, Mental Health
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.