mahsa sadat mousavi
-
مقدمه
مبتلایان به بیماری انسداد مزمن ریوی در معرض خطر بیشتر از نظر مواجهه با مشکلات مربوط به نقص عملکرد جنسی نسبت به همسالان خود هستند. این مطالعه با هدف اثربخشی برنامه بازتوانی ریوی بر رضایت و خودکارامدی جنسی بیماران مرد انجام شد.
روش کارپژوهش حاضر از نوع کارازمایی بالینی تصادفی بود. بیماران مبتلا به انسداد مزمن ریوی که دارای شرایط ورود به مطالعه بودند، به تعداد 40 نفر با استفاده از جدول اعداد تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. هر دو گروه در ابتدا پرسشنامه های رضایت جنسی هادسون (1981) و خودکارامدی جنسی وزیری (1387) را تکمیل نمودند. برای افراد گروه مداخله برنامه باز توانی ریوی اسچیرمیسر و همکاران (2021) اجرا شد.. هر دو پرسشنامه بلافاصله و یک ماه پس از پایان مداخله نوسط شرکت کنندگان در هر دو گروه تکمیل شد . داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس و تست تعقیبی بونفرونی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته هاکلیه نمونه ها مرد و اکثر آنان در سن 50-45 سال بودند . میانگین امتیاز رضایت جنسی و خودکارامدی جنسی قبل از مداخله در دو گروه تفاوت معنی داری نداشت. در گروه مداخله، میزان رضایت جنسی و خودکارامدی جنسی بلافاصله و یک ماه بعد از مداخله (001/0>p) به طور معنی داری بیش از قبل مداخله بود.
نتیجه گیریدر این مطالعه برنامه باز توانی ریوی موجب بهبود خودکارامدی و رضایت جنسی بیماران مبتلا به انسداد مزمن ریوی شد. بنابراین اجرای این برنامه ها برای بهبود فعالیت جنسی در این بیماران پیشنهاد می شود
کلید واژگان: بازتوانی ریوی, رضایت جنسی, خودکارامدی, بیماری انسداد مزمن ریویIntroductionPatients with chronic obstructive pulmonary disease are more at risk of facing problems related to sexual dysfunction than their peers. This study was conducted with the aim of the effectiveness of the pulmonary rehabilitation program on the sexual satisfaction and self-efficacy of men with this disease.
MethodsThe present study was a randomized clinical trial. There were 40 patients with chronic obstructive pulmonary disease who met the conditions for entering the study and were divided into two intervention and control groups using a table of random numbers. Both groups completed Hudson's sexual satisfaction (1981) and vaziri's sexual self-efficacy (2017) questionnaires. For the people in the intervention group, the pulmonary rehabilitation program of Scheermesser et al. (2021) was implemented. Both questionnaires were completed immediately and one month after the end of the intervention by the participants in both groups. Data were analyzed using ANOVA and Bonferroni's post hoc test.
FindingsAll samples were male and most of them were 45-50 years old. The average score of sexual satisfaction and sexual self-efficacy before the intervention was not significantly different in the two groups. In the intervention group, the sexual satisfaction and sexual self-efficacy scores immediately and one month after the intervention (p<0.001) were significantly higher than before the intervention.
ConclusionIn this study, pulmonary rehabilitation program improved the self-efficacy and sexual satisfaction of patients with chronic obstructive pulmonary disease. Therefore, the implementation of these programs is suggested to improve sexual activity in these patients
Keywords: Pulmonary Rehabilitation, Sexual Satisfaction, Self-Efficacy, Chronic Pulmonary Obstruction Disease -
مقدمه
رضایت زناشویی از جمله عوامل مرتبط با سلامت روان و استرس شغلی پرستاران است. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر مداخله مبتنی بر مدل پرسید بر رضایت زناشویی پرستاران زن شاغل در بیمارستان کاشانی شهرکرد انجام شد.
روش کاردر این مطالعه نیمه تجربی دو گروه قبل و بعد، 50 نفر (دو گروه 25 نفر) از پرسنل پرستاری زن شاغل در بیمارستان کاشانی شهرکرد بر اساس معیارهای ورود به مداخله به روش نمونه گیری در دسترس و تصادفی ساده به دو گروه تقسیم شدند. ابزار پژوهش، فرم کوتاه پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ و پرسشنامه مشخصات فردی بود. برای گروه مداخله 8 جلسه 2 ساعته هفتگی برگزار گردید و قبل، بلافاصله و 4 هفته پس از پایان مداخله پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ توسط دو گروه تکمیل شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از میانگین، انحراف معیار، آنالیز واریانس با اندازه های تکراری، آزمون دقیق فیشر، آزمون تعقیبی بونفرونی و آزمون ویلکاکسون، آزمون های ناپارامتری من ویتنی در سطح خطای 5 درصد و با نسخه ی 26 نرم افزار SPSS انجام شد.
یافته هامیانگین نمرات رضایت زناشویی در پرستاران گروه مداخله قبل از آموزش 90/23±00/163، بلافاصله بعد آموزش 89/17±96/179 و 4 هفته بعد آموزش برابر 75/18±60/179 و در گروه کنترل قبل از آموزش 01/13±56/165، بلافاصله بعد آموزش 85/13±24/163 و 4 هفته بعد از آموزش برابر 12/13±32/162 بود. بر اساس نتایج آزمون ویلکاکسون، نمره رضایت زناشویی در گروه مداخله در حیطه های موضوعات شخصیتی، ارتباط زناشویی، حل تعارض، مدیریت مالی، فعالیت های اوفات فراغت، روابط جنسی، ازدواج و فرزندان، بستگان و دوستان و جهت گیری مذهبی بلافاصله و 4 هفته بعد آموزش بطور معناداری بیشتر از قبل آموزش بود (001/0>p)
نتیجه گیریآموزش مهارت های زندگی بر مبنای مدل پرسید تاثیر مثبتی در افزایش رضایت زناشویی پرستاران زن داشت؛ لذا پیشنهاد می گردد، آموزش مهارت های زندگی برای پرستاران متاهل مبتنی بر سیاستگذاری سلامت به طور دوره ای برگزار شود.
کلید واژگان: رضایت زناشویی, پرسید, پرستارIntroductionMarital satisfaction is one of the factors related to the mental health and occupational stress of nurses. Therefore, the present study w was conducted to examine the impact of PERSEDE model-based intervention on the marital satisfaction of female nurses working in Kashani Shahrekord Hospital.
MethodsIn this semi-experimental study, two groups before and after, 50 people were selected from the female nursing staff working in Kashani Shahrekord Hospital and were divided into two groups based on the criteria for entering the intervention by accessible and simple random sampling method. The instrument used was the short form of the Enrich Marital Satisfaction Questionnaire and the personal profile questionnaire. For the intervention group, 8 weekly 2-hour sessions were held, and before, immediately and, 4 weeks after the end of the intervention, the Enrich Marital Satisfaction Questionnaire was completed by both groups. Data analysis using mean, standard deviation, variance analysis with repeated measurements, Fisher precision test, Bonferroni stalking and, Wilcoxon Test, man Whitney nonparametric tests were performed at the five percent error level using version 26 of the SPSS software.
ResultsThe average score of marital satisfaction in the nurses of the intervention group before the training was 163.00±23.90, immediately after the training was 179.96±17.89 and 4 weeks after the training was equal to 179.60±18.75 and in the control group before training from 165.56±13.01, immediately after training 163.24±13.85 and 4 weeks after training was 162.32±13.12; Based on the results of the Wilcoxon test, the marital satisfaction score in the intervention group in the areas of personality, marital relationship, conflict resolution, financial management, leisure activities, sexual relations, marriage and children, relatives and friends, and religious orientation immediately And 4 weeks later, the training was significantly more than before training (p>0.001).
ConclusionLife skills training based on PERSED model had a positive effect on increasing the marital satisfaction of female nurses; Therefore, it is suggested that life skills training for married nurses based on health policy be held periodically.
Keywords: Marital satisfaction, PERSED -
مقدمه
نگرش به نقش جنسیتی، نگرش افراد در مورد فعالیت های نقشی مناسب برای زنان و مردان را نشان می دهند. بسیاری از عوامل مرتبط با خانواده از جمله عقاید و رفتار والدین می توانند بر چگونگی نگرش افراد بر نقش جنسیتی تاثیر بگذارند. پرستاران به عنوان ارایه دهندگان مراقبت های بهداشتی در کمک به شکل گیری ارزش ها و رفتارهای بهداشتی در سطوح مختلف می توانند ایفای نقش کنند. هدف از این مطالعه بررسی رابطه نگرش به نقش های جنسیتی والدین با کیفیت رابطه والد فرزند در پرستاران زن شاغل در بیمارستان های منتخب کازرون در سال 1401 بود.
روش کاراین مطالعه یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود که در سال 1401 بر روی 135پرستار زن شاغل در بیمارستان های منتخب به صورت سرشماری انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسش نامه نقش جنسی بم فرم کوتاه و پرسشنامه ارزیابی رابطه والد - فرزند فاین و همکاران بود. تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 انجام شد.
یافته هامیانگین سنی شرکت کنندگان 19/7±62/32 سال بود. میانگین نمره نگرش به نقش های جنسیتی در پرستاران 25/12±47/170 و در محدوده ی 139 تا 185 مشاهده شد. میانگین نمره نگرش در بعد نقش زنانگی برابر 14/5±06/64، در بعد نقش مردانگی برابر 96/5±78/54، در بعد مطلوبیت اجتماعی برابر 53/3±64/51 بود. میانگین نمره رابطه والد فرزند نیز 74/9±19/142 بود. نتایج، ارتباط مستقیم و معنادار بین نمره نگرش به نقش های جنسیتی و رابطه ی والد فرزند در پرستاران زن نشان داد (030/0=P، 187/0=R).
نتیجه گیرینتایج این مطالعه را می توان در حیطه های مختلف آموزش و آگاه سازی والدین و اولیاء مدارس جهت تاثیر بر کیفیت روابط، ارزش ها و نگرش های کودکان و والدین و تغییر افکار عمومی جامعه در مورد نقش مثبت زنان و مردان در سازندگی جامعه به کارگرفت.
کلید واژگان: نقش های جنسیتی, والدین, رابطه والد فرزند, پرستارIntroductionAttitudes towards gender roles show people's attitudes about appropriate role activities for women and men. Many family-related factors, including parents' beliefs and behavior, can affect people's attitudes towards gender roles. As health care providers, nurses can play a role in helping to form health values and behaviors at different levels. The purpose of this study was to investigate the relationship between the attitude toward parental gender roles and the quality of the parent-child relationship among nurses working at selected hospitals in Kazeroon in 2022.
MethodsThis study was descriptive-correlation research conducted on 135 female nurses by convenient sampling. The data collection tool in this research was the Bam Sex Role Questionnaire -short form and including the Parent-Child Rating Scale. Statistical analysis was done using SPSS version 16 software.
ResultsThe mean age of the participants was 32.62 ± 7.19 years. The mean score of attitude towardgender roles in nurses was 170.47±12.25. The average attitude score in the dimension of the femininity role was 64.06±5.14, in the dimension of the masculinity role it was 54.78±5.96, and 51.64±3.53 in the social desirability dimension. The average score of the parent-child relationship in children of nurses was 142.19±9.74. The results showed a direct and significant relationship between the score of attitudes toward gender roles and parent-child relationship in nurses (r=187, p=0.03).
ConclusionThe results of this study can be used in various fields of education and awareness of parents and school guardians to influence the quality of relationships, values, and attitudes of children and parents and to change the public opinion of society about the positive role of women and men in construction.
Keywords: Attitude towards gender roles, Parents, Quality of parent-child relationship, Nurse -
زمینه و هدفرضایت از زندگی زناشویی به عوامل مختلفی بستگی دارد. از عوامل موثر بر افزایش تغذیه با شیر مادر می توان به میزان خودکارآمدی مادر در شیردهی اشاره کرد. این پژوهش با هدف ارتباط بین رضایت زناشویی و خودکارآمدی شیردهی در مادران نخست زا و چندزای بستری در بیمارستان در سال 1401 انجام گرفت.مواد و روش هااین مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی بود که 81 مادر نخست زا و 49 مادر چندزای انتخاب شده به روش نمونه گیری آسان مورد مقایسه قرار گرفتند. گردآوری داده ها با استفاده از پرسش نامه رضایت زناشویی ENRICH و پرسش نامه خودکارآمدی شیردهی BSES-SF صورت گرفت. داده های حاصل از مطالعه با استفاده از نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شدند.یافته هامیانگین و انحراف معیار رضایت زناشویی در زنان نخست زا (1/01±2/56) و در زنان چندزا1/06±2/54)) و خودکارآمدی شیردهی در زنان نخست زا (0/97±2/55) و در زنان چندزا (1/007±2/50) بود. بین رضایت زناشویی با خودکارآمدی شیردهی در مادران نخست زا و چندزا رابطه معنی دار وجود داشت.نتیجه گیرینتایج این پژوهش حاکی از آن است که وضعیت خودکارآمدی شیردهی و رضایت زناشویی در مادران، کمتر از سطح متوسط بود. همچنین بین رضایت زناشویی و خودکارآمدی شیردهی در مادران نخست زا و چندزا رابطه وجود دارد. بنابراین، این پژوهش ضرورت آموزش و آگاهی دادن به والدین را درخصوص اهمیت حمایت از همسر و تاثیر آن بر بهبود خودکارآمدی شیردهی خانواده تایید می کند.کلید واژگان: رضایت زناشویی, خودکارآمدی شیردهی, چندزا, نخست زاIntroductionSatisfaction with married life depends on various factors. Also, among the effective factors for increasing breastfeeding, we can mention the level of self-efficacy of the mother in breastfeeding. This research was conducted with the aim of the relationship between marital satisfaction and breastfeeding self-efficacy in primiparous and multiparous mothers hospitalized in Qom city in 2022.Materials and MethodsThis study was of a descriptive-correlation type, which was investigated in 81 primiparous mothers and 49 multiparous mothers selected by convenient sampling method (available). Data collection was done using an ENRICH marital satisfaction questionnaire and BSES-SF breastfeeding self-efficacy questionnaire. The data was analysis by using SPSS statistical software.Resultsmean and standard deviation of marital satisfaction in primiparous women (2.56±1.01) and in multiparous women (2.54±1.06) and breastfeeding self-efficacy in primiparous women (2.55±0.97) and in multiparous women (2.50±1.007). There was a significant relationship between marital satisfaction and breastfeeding self-efficacy in primiparous and multiparous mothers, respectively.ConclusionThe results of this research indicate that the status of breastfeeding self-efficacy and marital satisfaction of the mothers who participated in this study was lower than the average level. Also, there is a relationship between marital satisfaction and breastfeeding self-efficacy in the primiparous and multiparous mothers in Qom's selected Hospitals in2022. Therefore, this research confirms the necessity of educating and informing parents about the importance of supporting the spouse and its effect on improving the family's breastfeeding self-efficacy.Keywords: Marital Satisfaction, breastfeeding self-efficacy, multiparous, primiparous
-
مقدمه
تربیت جنسی، اقدامی است که از دوران اولیه و ابتدایی زندگی انسان با هدف رشد متعادل و متناسب غریزه ی جنسی صورت میگیرد. پژوهش حاضر با هدف تعیین چالش های تربیت جنسی کودکان از سوی خانواده، مدرسه وسایر نهاد های ذی ربط می باشد.
روش هااین مطالعه مروری، با استفاده از کلمات کلیدی کودکان و خانواده و تربیت جنسی و مدارس در پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی نظیر گوگل اسکولار ، مرکز اطلاعات جهاد دانشگاهی [1]، ساینس دایرکت [2]، مگیران [3] طی سالهای 1395-1401 و 2016 الی 2022 میباشد که از 72 مقاله به دست آمده 17 مقاله مرتبط با دارا بودن معیار های ورود مورد بررسی قرار گرفت . لازم به ذکر است معیار های خروج مقاله خارج از بازه ی زمانی و نامرتبط بودن در نظر گرفته شد.
یافته هاتربیت کودکان در عصر حاضر یکی از دغدغه های اصلی خانواده، مراکز آموزشی و مربیان می باشد . تربیت جنسی یکی از جنبه های مهم تربیت است که در کشور ایران مغفول مانده است از آنجا که مادران و مدارس و مربیان در آموزش این امر نقش مهمی را بر عهده دارند همواره با چالش های اساسی نظیر عدم پاسخ به سوالات جنسی ، نداشتن آگاهی، حجب و حیای کاذب ، میل به حفاظت از معصومیت کودکان ، دسترسی به موبایل ؛ اینترنت و ماهواره و عدم دسترسی به کتابها و برنامه های آموزشی مناسب و... مواجه بوده اند اما متاسفانه مادران و مربیان آموزشی در برخورد با این چالشها از آگاهی و دانش کافی برخوردار نیستند.
نتیجه گیریبه طور کلی با توجه به اینکه تربیت جنسی یکی از مسایل مهم در تربیت کودکان محسوب می شود و همواره با چالش های زیادی روبه روست، از این رو نیازمند انجام تحقیقات زیاد در این زمینه و ایجاد برنامه های آموزشی و آموزش متناسب با فرهنگ ، اعتقادات و اخلاقیات برای کودکان ،خانواده و معلمان می باشد.بنابراین باید گام هایی اساسی در جهت تحلیل مشکلات و چالشها و سوالات در خانواده و جوامع امروزی برداشته شود.
کلید واژگان: کودکان, خانواده, تربیت جنسی, مدارسIntroductionSexuality education is an action that takes place from the early stages of human life with the aim of balanced and proportional growth of sexual instinct. The purpose of this research is to determine the challenges of sexuality education of children by the family, school and other relevant institutions.
MethodsThis is a review study, using the keywords of children and family and sexulity education and schools in domestic and foreign databases such as Google Scholar, SID, Science Direct, Magiran during the years 1395-1401 and 2016 to 2022, 72 articles obtained; 17 articles related to having the inclusion criteria were examined. It should be noted that the exclusion criteria of the articles were considered to be out of time and irrelevant.
FindingsChildren's education is one of the main concerns of families, educational centers and teachers. Sexuality education is one of the important aspects of education that has been neglected, so mothers, schools and teachers play an important role in teaching this matter. basic challenges such as not answering sexual questions, lack of knowledge, the desire to protect the innocence of children, access to mobile, phones, Internet and satellite and lack of access to books and suitable educational programs have been faced, but unfortunately, mothers and educational trainers do not have enough awareness and knowledge to deal with these challenges.
ConclusionIn general, considering that sexuality education is considered one of the most important issues in children's education and always faces many challenges, therefore, it is necessary to conduct a lot of researches in this field and create educational programs that are appropriate to culture and beliefs for children, family and teachers. Therefore, basic steps should be taken to analyze the problems and challenges and questions in today's family and society.
Keywords: Children, family, sexuality education, school -
مقدمه
مراقب پرستاری از راه دور به عنوان زیر مجموعه ای از مراقبت های سلامت از راه دور در نظر گرفته می شود که بر ارایه، مدیریت و هماهنگی مراقبت ها و خدمات با استفاده از فناوری ارتباطات از راه دور در حوزه پرستاری تمرکز دارد و هدف آن، بهبود کیفیت مراقبت است. یکی از موارد کاربرد مراقبت پرستاری از راه دور، آموزش زنان در زمینه توانمندسازی جنسی بر پایه خودکارآمدی جنسی است. توانمندی جنسی و رضایت حاصل از آن، به عنوان یکی از اساسی ترین ابعاد زندگی انسان مطرح است و عملکرد جنسی سالم، نقش مهمی در احساس سلامتی و بالا بردن کیفیت زندگی دارد.
هدفهدف از این مطالعه، مقایسه خودکارآمدی جنسی زنان، پیش و پس از برنامه توانمندسازی جنسی و همچنین مقایسه تاثیر برنامه توانمندسازی جنسی از راه دور و حضوری در زنان مراجعه کننده به مرکز بهداشتی و درمانی منطقه 6 تهران در اسفند ماه سال 1400 بود.
روشاین مطالعه نیمه تجربی بر روی 56 زن مراجعه کننده به مرکز بهداشتی و درمانی منطقه 6 شهر تهران انجام گردید. واحد های پژوهش به طور تصادفی به دو گروه تقسیم و برنامه توانمندسازی به صورت حضوری و از راه دور انجام شد. خودکارآمدی جنسی دو گروه قبل و بعد از اجرای برنامه توانمندسازی، با پرسشنامه خودکارآمدی جنسی سنجیده و مقایسه گردید. پایایی پرسشنامه ی خودکارآمدی جنسی با استفاده از روش اندازه گیری آلفای کرونباخ 86/0 و برآورد اعتبار پرسشنامه ی خودکارآمدی جنسی در ایران با استفاده از روش اعتبار وابسته به محتوا تایید قرار گرفت.
یافته هاطبق نتایج آزمون تعقیبی به روش بونفرونی، در گروه آموزش حضوری میانگین امتیاز خودکارآمدی جنسی پس از جلسات توانمندسازی بطور معناداری بیشتر بود (004.0=p). همچنین در گروه آموزش از راه دور نیز میانگین امتیاز خودکارآمدی جنسی در پس آزمون بطور معناداری بیشتر از پیش آزمون بود (014.0=p). طبق آزمون آنالیز کوواریانس، میانگین امتیاز خودکارآمدی جنسی زنان دو گروه آموزش حضوری و آموزش از راه دور تفاوت معناداری نداشت (.5040=p).
بحث و نتیجه گیریدر بررسی نتایج بین دو گروه از نظر میزان اثربخشی دو روش برنامه آموزشی حضوری و از راه دور تفاوت چشم گیری مشاهده نشد. لذا با توجه به مشکلات و هزینه داربودن روش آموزش حضوری در مقایسه با آموزش از راه دور، روش از راه دور به عنوان یک روش موثر، ارزان قیمت، ساده وجذاب برای مراجعه کنندگان توصیه شود.
کلید واژگان: توانمندسازی جنسی, مراقبت پرستاری از راه دور, خود کارآمدی جنسیIntroductionTelenursing is considered as a subset of telehealth care that focuses on the provision, management and coordination of care and services using telecommunication technology in the field of nursing and its goal is to improve the quality of care. One of the applications of telenursing is the education of women in the field of sexual empowerment based on sexual self-efficacy. Sexual ability and satisfaction resulting from it is considered as one of the most basic aspects of human life, and healthy sexual performance plays an important role in feeling healthy and improving the quality of life. The purpose of this research was to compare the sexual self-efficacy of women before and after the empowerment program, as well as to compare the effect of the distance and face-to-face sexual empowerment education in women who referred to the health and treatment center of the district 6 of Tehran in winter of 1400.
Materials and methodsThis quasi experimental study was conducted on 56 women who referred to the health and treatment center of district 6 of Tehran. The research units were randomly divided into two groups and the empowerment program was conducted face-to-face and remotely. The sexual self-efficacy of the two groups before and after the empowerment program was measured and compared with the sexual self-efficacy questionnaire. The reliability of the sexual self-efficacy questionnaire was confirmed using Cronbach's alpha measurement method of 0.86 and the content validity of the sexual self-efficacy questionnaire in Iran was approved.
ResultsThe results showed that in the face-to-face and telenursing groups, the mean score of sexual self-efficacy in the post-test was significantly higher than the pre-test. based on the results of the covariance test, the mean score of women's sexual self-efficacy in the two groups was no significant difference.
ConclusionBased on the results, no significant difference was observed between the two groups in terms of the effectiveness of the two methods of face-to-face and telenursing programs. Therefore, considering the difficulties and cost of face-to-face education, telenursing, is recommended as an effective, cheap, simple and attractive method for the clients.
Keywords: Sexual empowerment, Telenursing, Sexual self efficacy -
Background and aims
This study investigated the relationship between parents’ attitudes toward gender roles and the social isolation of female adolescents in Iran in 2021.
MethodsThis descriptive study of a correlational type and its statistical population included all female adolescents studying in secondary schools in the city of Isfahan in 2021, out of whom 133 were selected by convenience sampling. They answered the following questionnaires: the Homami et al Questionnaire on Attitudes toward Gender Roles in Family Life and the Modarresi Yazdi et al Social Isolation Questionnaire. Research data were analyzed through the independent t test, a one-way analysis of variance (ANOVA), the Kruskal-Wallis test, and the Spearman correlation coefficient using SPSS-12 software.
ResultsAn analysis of the present data showed that the mean score of social isolation was significantly lower in students whose parents had a justice-seeking attitude in the domain of parental roles than in students whose parents had a feminist attitude in this domain (P = 0.005, t = -2.876). The mean scores of social isolation in the dimensions: of loneliness (P = 0.040, t = -2.073) and social despair (P = 0.036, t = -2.124) were also significantly lower in students whose parents had a justice-seeking attitude in the domain of parental roles than in students whose parents had a feminist attitude in this domain. The mean score of social isolation was significantly higher in students whose parents had a feminist attitude in the domain of general marital roles than in students whose parents had a justice-seeking or masculinist attitude. The mean score of loneliness was significantly higher in students whose parents had a feminist attitude in this domain than in students whose parents had a justice-seeking attitude. But no significant difference was observed between students whose parents had a feminist attitude and those with a masculinist attitude.
ConclusionParents’ attitudes and behavior in gender behaviors are essential factors in mental health, especially social isolation in female adolescents. When parents’ attitudes towards their children’s gender roles are justice-seeking; they can better communicate with their children, so their children feel less lonely and socially isolated.
Keywords: Parent-child relations, Gender roles, Social behaviors, Adolescent well-being -
سابقه و هدف:
عملکرد جنسی سالم به تندرستی همراه با کیفیت بالای زندگی منجر می شود. هدف از این مطالعه بررسی مقایسه ای رویکرد های بتر و پلیسیت در درمان اختلالات شایع عملکرد جنسی در زنان مراجعه کننده به مراکز منتخب درمانی اصفهان در سال 1400 بود.
مواد و روش هااین مطالعه نیمه تجربی روی 60 زن با اختلالات شایع عملکرد جنسی (30 نفر در گروه بتر و 30 نفر در گروه پلیسیت) که واجد معیارهای ورورد به پژوهش بودند، به روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه عملکرد جنسی (FSFI) بود. اعضای دو گروه در جلسات آموزش و مشاوره فردی به صورت چهره به چهره شرکت کردند. پرسش نامه ها بعد از گذشت 1 ماه و 6 ماه پس از مداخله جمع آوری و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 12 تجزیه وتحلیل شدند.
یافته هابین سطح کلی عملکرد جنسی قبل از مداخله در دو گروه تفاوت معناداری وجود نداشت (0.05< P)، اما 1 ماه و 6 ماه پس از مداخله، در گروه بتر به طور معناداری بهتر از گروه پلیسیت بود (0.05>P). در گروه بتر میانگین نمرات میل، تحریک روانی، ارگاسم و رضایت مندی 1 ماه و 6 ماه پس از مداخله به طور معناداری بیشتر از قبل مداخله و میانگین نمره درد جنسی به طور معناداری کمتر بود.
نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد آموزش و مشاوره در قالب مدل بتر نتایج بهتری نسبت به مشاوره پلیسیت و همچنین تاثیر بهتری بر عملکرد جنسی دارد.
کلید واژگان: بتر, پلیسیت, عملکرد جنسیBackground and ObjectiveHealthy sexual performance leads to well-being with a high quality of life. The present study aimed to compare BETTER and PLISSIT approaches in the treatment of common sexual dysfunction among women referred to selected treatment centers in Isfahan, Iran in 2022.
Materials and MethodsThis quasi-experimental study was conducted on 60 women with common sexual dysfunction (30 in the BETTER group and 30 in the PLISSIT group) who met the inclusion criteria, using a convenient sampling method. The female Sexual Function Index (FSFI) was the data collection tool. The members of the two groups individually participated in face-to-face counseling sessions. A follow-up test and completion of the questionnaires were performed one month and six months after the intervention. Data were analyzed using SPSS software (version 12).
ResultsNo significant difference was observed in the overall level of sexual function between the two groups before the intervention (P<0.05). However, one month and six months after the intervention, this level was significantly higher in the BETTER group than that in the PLISSIT group (P<0.05). The scores of sexual desire, sexual arousal, orgasm, and sexual satisfaction were significantly higher in the BETTER group one and six months after the intervention compared to those before the intervention, and the score of painful intercourse was significantly lower than that before the intervention.
ConclusionThe present study indicated that education and counseling in the form of a BETTER model can have better results on sexual function.
Keywords: BETTER, PLISSIT, Sexual Function -
سابقه و هدف:
بستری نوزاد نارس در بخش مراقبت های ویژه نوزادان یک بحران روحی برای خانواده محسوب می شود. خاطره نویسی اثرات مثبتی در بهبود سلامت روانی دارد. هدف این پژوهش بررسی تاثیر خاطره نویسی بر تحمل پریشانی و سلامت معنوی مادران دارای نوزاد بستری بود.
مواد و روش هااین پژوهش از نوع نیمه تجربی با حضور 40 نفر از مادران دارای نوزاد بستری به روش نمونه گیری آسان در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان شهید بهشتی اصفهان در دو گروه مداخله و کنترل در سال 1400 انجام شد. مادران گروه آزمون در مدت بستری نوزاد در بیمارستان، به مدت 6 روز، هر روز نیم ساعت خاطرات روزانه نوزاد خود را در دفترچه ثبت می کردند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه های اطلاعات فردی، تحمل پریشانی سیمونز و گاهر و پرسش نامه معنوی پولوتزین و الیسون بود که مادران دو گروه تکمیل کردند. در سطح توصیفی از شاخص های میانگین، انحراف معیار و جداول توزیع فراوانی و در سطح استنباطی از آزمون های کای دو، دقیق فیشر، تی مستقل و من ویتنی استفاده شد.
یافته هانمره تحمل پریشانی و سلامت معنوی مادران گروه آزمون قبل از مداخله به ترتیب 5.57±45.03 و 63.16±39.18 بود که بعد از مداخله به ترتیب به 12.32±56.95 و 30.07±68.60 تغییر یافت. نمره تحمل پریشانی و سلامت معنوی پس از انجام مداخله در گروه آزمون به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود (0.001>p).
نتیجه گیریخاطره نویسی در مادران نوزادان بستری در بخش مراقبت های ویژه نوزادان منجر به کاهش میزان پریشانی و سلامت معنوی مادران می شود.
کلید واژگان: تحمل پریشانی, سلامت معنوی, نوزاد نارسBackground and ObjectiveHospitalization in the neonatal intensive care unit is a psychological crisis for the family. However, reminiscence has positive effects on the improvement of mental health. In this regard, this study aimed to investigate the effects of reminiscence writing on distress tolerance and spiritual health of mothers with hospitalized newborns.
Materials and MethodsThis quasi-experimental study was performed on 40 mothers of newborns admitted to the intensive care unit of Shahid Beheshti Hospital in Isfahan, Iran from February 2021 to August 2022. The research samples were divided into two experimental and control groups. During the hospitalization of the newborns in the hospital, the mothers in the intervention group recorded their daily memories with their newborns in a notebook for half an hour every day for 6 days. Data collection tools were demographic questionnaires, Distress Tolerance Scale by Simmons and Gaher, and the Spiritual Well-Being Questionnaire by Polotzin and Ellison which were completed by mothers in both groups. At the descriptive level, the mean and standard deviation values as well as frequency distribution tables were used. Moreover, at the inferential level, Chi-square, Fisher's exact, independent t-test, and Mann-Whitney tests were employed.
ResultsThe distress tolerance and the spiritual health scores of the mothers in the intervention group before the intervention were 45.03±5.57 and 39.63±18.16, respectively, which were increased to 56.95±12.32 and 68.60±30.07 after the intervention, respectively. After the intervention, the scores of distress tolerance and spiritual health in the intervention group were significantly higher than those in the control.
ConclusionReminiscence in mothers of newborns admitted to the neonatal intensive care unit can positively affect the anxiety and spiritual health of mothers.
Keywords: Distress Tolerance, Premature Birth, Spiritual Well-being -
مقدمه
ارتباط، از جمله مهارت های ویژه جهت کسب ارزش های والای انسانی است. فقدان این مهارت، بحرانی جدی را در بنیان خانواده ایجاب و ضرورت مداخلات ویژه رفتاری- روان شناختی را دو چندان می کند. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر رضایت زناشویی دانشجویان زن دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود.
روش هااین مطالعه به روش نیمه آزمایشی همراه با مراحل پیش آزمون- پس آزمون و دوره پیگیری با گروه شاهد انجام گردید. جامعه آماری را کلیه دانشجویان زن دانشکده علوم پزشکی تشکیل دادند که از بین آن ها، 30 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت ده جلسه و هفته ای دو بار تحت آموزش مبتنی بر مهارت های ارتباطی قرار گرفت و گروه شاهد هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده های مورد نظر با استفاده از پرسش نامه رضایت زناشویی ENRICH (ENRICH Marital Satisfaction یا EMS) جمع آوری گردید و در نهایت، با استفاده از آزمون Repeated measures ANOVA در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هامیانگین رضایت زناشویی گروه آزمایش از 76/8 ± 20/126 قبل از مداخله به (47/9 ± 60/155 بعد از مداخله و به (26/9 ± 60/162 در مرحله پیگیری افزایش یافت. همچنین، در گروه شاهد، میانگین رضایت زناشویی زنان از 64/10 ± 26/126 قبل از مداخله به 89/10 ± 46/124 بعد از مداخله و به 74/8 ± 40/121 در دوره پیگیری کاهش یافت (01/0 < P). تفاوت گروه آزمایش در هر سه مرحله از نظر آماری معنی دار بود، به جزء مرحله پس آزمون و پیگیری که این تفاوت معنی دار نبود (01/0 < P).
نتیجه گیریآموزش مهارت های ارتباطی با توجه به ارزش های نسبی در مواجهه با برداشت های مطلق زوجین، میزان رفتارهای تکانشی را کاهش می دهد و بر مهارت های حل مساله عقلانی زوجین می افزاید و با این فرایند، میزان رضایت زناشویی زوجین افزایش پیدا می کند و با گذشت زمان این تاثیرگذاری پا برجا خواهد ماند. در نتیجه، این راهبرد آموزشی برای کلیه متخصصان و مشاوران خانواده توصیه می گردد.
کلید واژگان: آموزش, مهارت های ارتباطی, رضایت زناشوییBackgroundCommunication is a special skill to acquire high human values. Lack of this skill creates a serious crisis in the family foundation and doubles the necessity of special behavioral-psychological interventions. The aim of this study was to determine the effectiveness of communication skills training on marital satisfaction of female students of Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran.
MethodsThe research method was quasi-experimental with pre-test, post-test, and follow-up period with a control group. The statistical population included all female students of School of Medicine, Isfahan University of Medical Sciences, from which 30 people were selected by convenience sampling method and were randomly divided into experimental and control groups. The experimental group underwent communication skills training for ten sessions twice a week and the control group did not receive any intervention. The data were obtained using the Enrich Marital Satisfaction Scale (EMS) (1989). Finally, repeated measures analysis of variance (ANOVA) and SPSS software were used to analyze the data.
FindingsIn the experimental group, the mean and standard deviation (SD) of marital satisfaction increased from 126.20 ± 8.76 before the intervention to 155.60 ± 9.47 after the intervention and to 162.60 ± 9.26 in the follow-up stage. Moreover, in the control group, the mean and SD of female marital satisfaction decreased from 126.26 ± 10.64 before the intervention to 124.46 ± 10.89 after the intervention and to 121.40 ± 8.74 during the follow-up period (P < 0.01). The difference in the experimental group in all three stages was statistically significant, except for the post-test and follow-up stages, which was not statistically significant (P > 0.01)
ConclusionCommunication skills training with respect to relative values in the face of couples' absolute perceptions reduces the amount of impulsive behaviors and increases the couple's intellectual problem-solving skills, and with this process, the couple's marital satisfaction increases and this effect will remain over time. As a result, this training strategy is recommended for all family specialists and counselors.
Keywords: Training, Communication skills, Marital satisfaction -
پیش زمینه و هدف
یکی از مهم ترین حقوق بیماران که رعایت آن از سوی همه افراد به ویژه کادر درمان لازم است حریم خصوصی بیمار است. اضطراب یکی از مشکلات اساسی بیماران قبل انجام روش های تشخیصی و درمانی است. این مطالعه باهدف تعیین ارتباط رعایت حریم خصوصی و اضطراب قبل از عمل در مادران باردار تحت سزارین انتخابی در بخش اتاق عمل انجام گردید.
مواد و روش کاراین پژوهش یک مطالعه توصیفی- مقطعی است که 105 نفر از مادران باردار تحت سزارین انتخابی در بخش های اتاق عمل بیمارستان های منتخب اراک در سال 1399 به صورت نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. ابزار گرداوری داده ها پرسشنامه های اطلاعات جمعیت شناختی، حریم خصوصی بیمار و نیز پرسشنامه حالت اضطراب قبل از جراحی اسپیلبرگر بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و در سطح استنباطی از آزمون های پیرسون، کای دو و دقیق فیشر با استفاده از نسخه 12 نرم افزار SPSS انجام شد.
یافته ها:
آزمون ضریب همبستگی پیرسون ارتباط معناداری بین رعایت حریم خصوصی بیمار و اضطراب آشکار بیماران نشان نداد (736/0=p). همچنین ارتباط معناداری بین رعایت حریم خصوصی بیمار و اضطراب پنهان بیماران مشاهده نشد (172/0=p). درمجموع رعایت حریم خصوصی بیماران در سطح مطلوب و سطوح اضطراب بیماران در سطح متوسط به دست آمد.
بحث و نتیجه گیری:
با توجه به سطح مطلوب رعایت حریم خصوصی بیماران و سطح متوسط اضطراب و نیز عدم ارتباط معناداری این شاخص ها، پیشنهاد می شود مطالعات مشابه با حجم نمونه بیشتر انجام گردد. در پژوهش حاضر با توجه به رعایت حریم خصوصی مطلوب ، می توان سطح اضطراب متوسط بیماران را به سایر عوامل زمینه ای نسبت داد.
کلید واژگان: حریم خصوصی, اضطراب, سزارینBackground & AimOne of the most important medical rights that requires the observance of all people, especially medical staff, is the privacy of the patient. The aim of this study was to determine the relationship between privacy and preoperative anxiety in pregnant women undergoing elective caesarean section in the operating room.
Materials & MethodThis study was a descriptive cross-sectional study in which 105 pregnant women underwent elective cesarean section in the operating room wards of selected hospitals in Arak, Iran, who were included in the study by convenient sampling. Data collection tools were demographic information questionnaire, patient privacy questionnaire, and preoperative anxiety Spielberger's questionnaire, whose validity and reliability were confirmed. Data analysis was performed using descriptive statistics as well as Pearson's correlation, Fisher's exact, and chi-square tests at the inferential level using SPSS software version 12.
ResultsPearson's correlation coefficient analysis did not show any significant relationship between respect for patient privacy and overt anxiety of patients (p=0.736). Also, there was no significant relationship between patient privacy and patients' covert anxiety (p=0.172). In total, the privacy of the patients was at a good level and the anxiety levels of the patients were at an average level.
ConclusionConsidering the desired level of respect for patients' privacy and the average level of anxiety as well as the lack of significant correlation between these indicators, it is suggested to conduct similar studies with a larger sample size. Due to the observance of good privacy in the present study, the average anxiety level of the patients could be attributed to other underlying factors.
Keywords: privacy, anxiety, cesarean section -
رضایت زوجین از عوامل اساسی تعیین کیفیت زندگی مشترک و نحوه حل تعارضات زناشویی است، بااین حال در ارتباط با سایر سازه های موثر کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر رضایت زناشویی و کاهش تعارضات زناشویی دانشجویان زن دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و دوره پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان زن متاهل دانشگاه علوم پزشکی 25 تا 40 ساله بودند که از بین آنها تعداد 45 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. با استفاده از پرسشنامه های رضایت زناشویی اینریچ و تعارضات زناشویی ثنایی داده های پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری برای هر مشارکت کننده به دست آمد. گروه آزمایش به مدت ده جلسه و هفته ای دو بار تحت آموزش مبتنی بر مهارت های ارتباطی قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از تحلیل واریانس مکرر و نرم افزار SPSS-23 استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد میزان رضایت زناشویی در گروه آزمایش، میانگین (انحراف معیار) رضایت زناشویی از (76/8)20/126 در قبل از مداخله به (47/9) 60/155 بعد از مداخله و به (26/9) 60/162 در مرحله پیگیری افزایش یافت، همچنین در گروه گواه، میانگین (انحراف معیار) رضایت زناشویی زنان از (64/10) 26/126 در قبل از مداخله به (89/10) 46/124 بعد از مداخله و به (74/8) 40/121 در دوره پیگیری کاهش یافت (01/0P<). تفاوت گروه آزمایش در هر سه مرحله از نظر آماری معنادار بود، بجز مرحله پس آزمون و پیگیری که این تفاوت از نظر آماری معنادار نبود (01/0>P). همچنین در زمینه تعارضات زناشویی در گروه آزمایش، میانگین (انحراف معیار) از (86/5)06/136 در قبل از مداخله به (17/6) 86/110 بعد از مداخله و به (5) 102 در مرحله پیگیری کاهش یافت. همچنین در گروه گواه، میانگین (انحراف معیار) تعارض زناشویی زنان از (83/4) 33/137 در قبل از مداخله به (53/4) 46/135 بعد از مداخله و به (70/6) 60/134 در مرحله پیگیری کاهش یافت، که این تفاوت از نظر آماری معنادار بود (01/0P<). این مطالعه نشان داد آموزش مهارت های ارتباطی توانسته منجر به کاهش تعارضات زناشویی و افزایش سطح رضایت زناشویی زنان در مراحل پس آزمون و پیگیری شود.
کلید واژگان: مهارت های ارتباطی, رضایت زناشویی, تعارضات زناشوییCouples' satisfaction is one of the main factors in determining the Of the mutual life and solving of marital conflict resolution, however, in relation to other effective structures, it is less considered. The aim of this study was to determine the effectiveness of communication skills training on marital satisfaction and Reducing of the marital conflict in female students of the University of Medical Sciences. The research method was quasi experimental with pre-test-post-test design including a control group . The statistical population of the study Consisted of the total number of female students of the University of Medical Sciences 25-40 years old, from which 30 women were selected by convenience sampling method and were randomly divided into experimental and control groups. Pre-test, post-test and follow-up data were obtained for each participant using Inrich Marital Satisfaction and Sanaei,s Marital Conflict Questionnaires. The experimental group underwent communication skills training for ten sessions twice a week and the control group did not receive any intervention. Data were analyzed by Repetead measure ANOVA with SPSS software version 23, In the experimental group, the mean (standard deviation) of marital satisfaction increased from 126.20 (8.76) before the intervention to 155.60 (9.47) after the intervention and to 162.60 (9.26) in the follow-up. Follow-up increased, also in the control group, the mean (standard deviation) of women's marital satisfaction increased from 126.26 (10.64) before the intervention to 12.446 (10.89) after the intervention and to (84.8) 121/40 decreased during the follow-up(P<0.01). The difference in the experimental group in all three stages was statistically significant, except for the post-test and follow-up, which was not statistically significant (P <0.01). In the experimental group, the mean (standard deviation) of marital conflict decreased from 136.06 (5.86) before the intervention to 110.86 (6.17) after the intervention and to 102 (5) in the follow-up. Also in the control group, the mean (standard deviation) of female marital conflict from 137.33 (4.83) before the reduce to to 135.46 (4.53) after the intervention and decreased to 134.60 (6.70) in the Follow-up, which was statistically significant (P<0.01). The study showed that communication skills training could reduce marital conflict and increase the level of marital satisfaction of women in the post-test and follow-up stages.
Keywords: communication skills, marital satisfaction, marital conflicts -
مقدمه
زوجین متعارض به دلیل فقدان مهارت های ارتباط زناشویی، مشکلات عدیده ای را در سطح عملکرد جنسی و کیفیت زندگی زناشویی تجربه می کنند، اما همچنان اتفاق نظری در زمینه سبب شناسی و در نتیجه، راهبرد درمانی و آموزشی موثر بین متخصصان صورت نگرفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی و زناشویی بر تعارضات زناشویی و عملکرد جنسی زنان دانشجو انجام گردید.
روش هاپاین مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه شاهد بود. جامعه آماری تحقیق را کلیه زنان دانشجوی دارای مشکلات زناشویی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1399 تشکیل داد. نمونه ها شامل 45 نفر از زنان دانشجو بود که به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایش و گروه شاهد) قرار گرفتند. داده ها به وسیله پرسش نامه تعارضات زناشویی (Marital Conflict Questionnaire یا MCQ) ثنایی و همکاران و پرسش نامه استاندارد شاخص عملکرد جنسی زنان (Female Sexual Function Index یا FSFI) Rosen و همکاران جمع آوری گردید و با استفاده از آزمون Repeated measures ANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هاآموزش مهارت های ارتباطی و زناشویی، منجر به افزایش عملکرد جنسی و کاهش تعارضات زناشویی گروه های آزمایش نسبت به گروه شاهد شد؛ ضمن این که تفاوت معنی داری بین دو راهبرد آموزشی در مرحله پس آزمون و پیگیری وجود داشت (01/0 > P). آموزش مهارت های ارتباطی بر تعارض زناشویی و آموزش مهارت های زناشویی بر بهبود عملکرد جنسی زنان موثرتر بود.
نتیجه گیریآموزش مهارت های ارتباطی و زناشویی، منجر به بهبود عملکرد جنسی و کاهش تعارضات زناشویی در زنان می گردد و خانواده درمانگران می توانند از این روش آموزشی جهت بهبود روابط زناشویی زوجین ایرانی استفاده نمایند.
کلید واژگان: مهارت های ارتباطی, مهارت های زناشویی, تعارضات زناشویی, عملکرد جنسیBackgroundConflicting couples due to lack of marital communication skills experience many problems in the level of sexual function and quality of marital life. The question is, is there a relationship between the effectiveness of communication and marital skills on marital conflict and the sexual performance of female students?
MethodsThe design of this quasi-experimental study was pre-test, post-test and follow-up with a control group. The statistical population of this study consisted of all women students with marital problems in Isfahan in 2020. The research sample consisted of 45 female students who were selected by voluntary sampling method and randomly assigned to three experimental and control groups. The study was collected using the Marital Conflict Questionnaire of Sanai et al. (1998). The instruments are: Sanaei's Marital Conflict Questionnaire (1998) and the standard questionnaire of Rosen, Brown, Heiman, Metson, Shabsig et al. (2000). Data were analyzed using repeated measures analysis of variance.
FindingsCommunication and marital skills were effective in increasing sexual function and reducing marital conflicts in the experimental group compared to the control group, and a significant difference was found between the two educational strategies in the post-test and follow-up stages (P < 0.01).
ConclusionCommunication and marital skills lead to increased sexual function and reduced marital conflict in women, and family therapists can use this educational method to improve the marital relationship of Iranian couples.
Keywords: Communication skills, Marital skills, Marital conflicts, Sexual function -
Introduction
The family is an integral part of the health care team. Focusing on family-centered care in neonatal intensive care units (NICUs) involves using strategies to support families by supporting parental involvement in NICUs. Accordingly, the present study aimed to examine the strategic elements of family-centered care in NICUs.
MethodsThe present study was conducted using conventional qualitative content analysis based on Graneheim and Lundman’s approach and purposive sampling. This study was conducted in NICUs of Isfahan hospitals in 2018. The data were collected through unstructured face-to-face interviews with 15 participants including parents and NICU staff. The collected data were encoded and analyzed through Microsoft Word Office and OneNote 2010.
ResultsThe analysis of the data revealed 3 main themes and 7 subthemes related to the strategic elements of family-centered care. The extracted themes (and subthemes) were: (1) Family and care (family involvement in the care process, the interaction between the medical staff and the family), (2) Parental characteristics in care (the mother as the core element of care, the father’s role in care), (3) Family needs (the need of the family for information, the importance of family preparation, the family’s need for spiritual support).
ConclusionThe present study revealed the key elements of the structure of family-centered care from the perspective of families and medical staff. The findings of this study also highlighted the role of the family in caring for patients and meeting their needs. Accordingly, measures should be taken to improve the quality of family-centered care by taking into account the strengths of this strategy.
Keywords: Family-centered care, Neonatal intensive care unit, Parents, Qualitative study -
مجله دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد، سال بیست و هشتم شماره 9 (پیاپی 169، آذر 1399)، صص 3076 -3085مقدمه
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر بحث گروهی مادران بر میزان آگاهی و عملکرد دختران نوجوان درباره بهداشت بلوغ در مدارس دولتی متوسطه اول شهر قایمیه سال 1397 انجام شد.
روش بررسیپژوهش حاضر از نوع مطالعات مداخله ای نیمه تجربی و مجموعه طرح های پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. در این مطالعه دو مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شدند و از هر مدرسه 40 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جلسات بحث گروهی با شرکت مادران و به شکل دایره ای در طی 4 جلسه برای هر گروه مداخله هفته ای یک بار به مدت 40 دقیقه در مدت یک ماه انجام گرفت. در این پژوهش برای اندازه گیری میزان آگاهی و عملکرد آزمودنی ها از پرسش نامه استاندارد علیزاده چرندابی و همکاران (1393) و متغیر نگرش از پرسش نامه نگرش عیوضی و همکاران (1393) استفاده شد. مقایسه نمره میانگین متغیرها قبل و بعد از مداخله از آزمون های آماری تی تست و آنوا استفاده شد. کلیه عملیات آماری توسط نرم افزارSPSS version 16 انجام و سطح معنا داری 0/05<P در نظر گرفته شد استفاده شد.
نتایجنتایج آزمون t مستقل نشان داد که پیش از مداخله میانگین نمرات آگاهی و عملکرد درباره بهداشت بلوغ بین دو گروه اختلاف معنادار نداشت (0/05 >P) این در حالیست که پس از مداخله میانگین نمرات آگاهی و عملکرد درباره بهداشت بلوغ در گروه مداخله به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود (0/05 <P).
نتیجه گیریتحلیل یافته های این مطالعه، موید کارایی آموزش از طریق بحث گروهی در ارتقای آگاهی و عملکرد دختران نوجوان در خصوص بهداشت بلوغ جسمی بود. از این رو به مسیولان، مربیان بهداشت ومشاوران مدارس توصیه می شود که جلسات آموزشی مستمر را به صورت بحث گروهی برای مادران دختران نوجوان برگزار کنند.
کلید واژگان: بحث گروهی, بلوغ, آگاهی, عملکرد, آموزشJournal of Shaeed Sdoughi University of Medical Sciences Yazd, Volume:28 Issue: 9, 2020, PP 3076 -3085IntroductionThe effect of motherschr('39') group discussion on the level of knowledge and practice of adolescent girls about puberty health in public high schools in Ghaemieh in 2019.
MethodsThe present study was a quasi-experimental interventional study with a pre-test-post-test design with the control group. In this study, two schools were randomly selected and 40 students from each school were selected as a sample. Group discussion sessions with the mothers participated in a circular manner were held during 4 sessions for each intervention group once a week for 40 minutes for a month. In this study, the standard questionnaire of Alizadeh Cherandabi et al (2014) was used to measure the knowledge and performance of the students. T-test was used to compare the mean scores of variables before and after the intervention. All statistical operations were performed by SPSS Version 16 software and the significance level was considered P <0.05.
ResultsThe results of independent t-test showed that before the intervention, the mean scores of knowledge and practice about puberty health were not significantly different between the two groups (P> 0.05). The intervention was significantly higher than the control group (P <0.05).
ConclusionThe analysis of the findings of this study confirmed the effectiveness of education through group discussion in promoting the knowledge and practice of adolescent girls about physical puberty health. Therefore, officials, health educators and school counselors are advised to hold regular training sessions as a group discussion for mothers of teenage girls
Keywords: Group discussion, Puberty, Knowledge, Practice, Education -
مجله دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد، سال بیست و هفتم شماره 8 (پیاپی 156، آبان 1398)، صص 1835 -1845مقدمه
شیوع مشکلات جنسی در بین زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در سراسر جهان بالا است. اختلال عملکرد جنسی یکی از فاکتورهای روانشناختی موثر بر عملکرد جنسی خودپنداره نامیده می شود. این مطالعه به منظور بررسی ارتباط خودپنداره جنسی با پریشانی جنسی در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد.
روش بررسیمطالعه توصیفی همبستگی حاضر بر روی 115 نفر از زنان متاهل مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند انجام شد. جامعه پژوهش حاضر شامل زنان متاهل مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مراجعه کننده به بیمارستان شهید صدوقی یزد در سال 1396بود. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسش نامه های چند وجهی خودپنداره جنسی و نسخه کوتاه پرسش نامه پریشانی جنسی دروگاتیس بود. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS Inc., Chicago, IL; version 16, و آزمون های تی مستقل، من-ویتنی، کروسکال-والیس و ضرایب همبستگی پیرسون و اسپیرمن تجزیه و تحلیل شدند.
نتایجنتایج نشان داد میانگین نمره خودپنداره جنسی مثبت 30/30 ± 62/94، میانگین نمره خودپنداره جنسی منفی 89/10 ± 57/29، میانگین نمره خودپنداره جنسی موقعیتی 58/12 ± 91/36 و میانگین نمره پریشانی جنسی 18/13 ± 82/13 بود. هم چنین بین خودپنداره جنسی مثبت زنان متاهل و پریشانی جنسی رابطه معکوس و معنادار (05/0>p) و بین خودپنداره جنسی منفی و پریشانی جنسی رابطه مستقیم و معناداری وجود داشت (05/0>p). ولی بین خودپنداره جنسی موقعیتی و پریشانی جنسی رابطه معناداری وجود نداشت (05/0>p).
نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان داد که زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس با خودپنداره جنسی مثبت پریشانی جنسی کمتری را تجربه می کنند. در نتیجه خودپنداره جنسی می تواند پریشانی جنسی را در زنان پیش بینی کند.
کلید واژگان: خودپنداره جنسی, پریشانی جنسی, مولتیپل اسکلروزیس, زنان متاهلJournal of Shaeed Sdoughi University of Medical Sciences Yazd, Volume:27 Issue: 8, 2019, PP 1835 -1845IntroductionThe prevalence of sexual disorders is high among women with multiple sclerosis in the world. Sexual dysfunction is considered as one of the effective psychological factors on self-concept sexual function. The present study was conducted to evaluate the relation between sexual self-concept and sexual distress in women with multiple sclerosis.
MethodsThe present descriptive correlational study was conducted on 115 married women with multiple sclerosis who were selected using convenient sampling method. Study population for the present study contained all the married women with multiple sclerosis who referred to ShahidSadoughi Hospital of Yazd in 2017. Data gathering tools were multi-dimensional sexual self-concept questionnaire and revised female sexual distress scale by DeRogatis. Achieved data were analyzed using independent t-test, Mann-Whitney, Kruskal-Wallis and Pearson and Spearman correlation coefficients.
ResultsResults showed that the mean scores of positive, negative, situational sexual self-concept were respectively 94.62 ± 30.30, 29.57 ± 10.89, and 36.91 ± 12.58 and the mean score of sexual distress was 13.82 ± 13.18. Furthermore, a reverse significant relation existed between the positive sexual self-concept of the married women and their sexual distress (p < 0.05) and a direct significant relation existed between the negative sexual self-concept and sexual distress (p < 0.05); but no significant relation was found between situational sexual self-concept and sexual distress (p > 0.05).
ConclusionResults of the present study showed that married women with multiple sclerosis who had a positive sexual self-concept would experience less sexual distress. Therefore, sexual self-concept could be a predictor of sexual distress in women.
Keywords: SelfConcept, Sexual, PsychologicalSexual Dysfunction, Multiple Sclerosis, Married Persons -
مقدمه
دیسمنوره اولیه بر عملکرد درسی، حضور در کلاس درس و کیفیت زندگی دانشجویان تاثیر منفی دارد. با توجه به اهمیت نوشیدن روزانه آب کافی بر سلامت و عملکرد ارگانهای بدن، این پژوهش با هدف بررسی تاثیر اصلاح الگوی نوشیدن آب بر کیفیت زندگی دانشجویان مبتلا به دیسمنوره اولیه انجام شد.
مواد و روش کاراین مطالعه نیمه تجربی بر روی 70 دانشجوی دختر که از دیسمنوره اولیه شاکی بودند و روزانه کمتر از 1600 میلی لیتر آب می نوشیدند انجام شد. الگوی نوشیدن آب شرکت کنندگان بر اساس پروتکل پیشنهادی به مدت دو ماه اصلاح شد. کیفیت زندگی شرکت کنندگان قبل و بعد از مداخله با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی SF-36 مورد بررسی قرار گرفت.
یافته هایافته ها نشان داد نمره کیفیت زندگی شرکت کنندگان در ابعاد سلامت جسمانی از جمله عملکرد جسمانی، درد جسمانی و سلامت عمومی و در ابعاد سلامت روان از جمله احساس نشاط و سرزندگی و سلامت روان به طور معنی دار نسبت به قبل از مداخله افزایش یافت.
بحث و نتیجه گیرینتایج این پژوهش نشان دهنده تاثیر اصلاح الگوی نوشیدن آب در ارتقای کیفیت زندگی دختران دانشجو بود. بنابراین، نوشیدن آب کافی به طور روزانه در دانشجویانی که آب کافی نمی نوشند و از دیسمنوره رنج می برند می تواند یک راهکار غیر دارویی موثر در ارتقای کیفیت زندگی آنها باشد.
کلید واژگان: دیسمنوره اولیه, دهیدراتاسیون, کیفیت زندگی, نوشیدن آبPayesh, Volume:18 Issue: 5, 2019, PP 497 -504Objective (s)Dysmenorrhea is a common complain among young females students that impairs their educational performance, and their quality of life. Considering the importance of drinking enough water for health, the present study was conducted to assess the modifying role of water intake on quality of life of university students suffering from primary dysmenorrhea.
MethodsThis Quasi-experimental research was conducted on 70 university students suffering from primary dysmenorrhea and had less than 1600 ml water intake per day. They were asked to modify their water intake based on a proposed protocol for two menstrual periods. Health related quality of life was examined by the 36-item short-form health survey questionnaire (SF-36) before and after intervention. Using Wilcoxon signed-rank test quality of life was compared before and after modifying water intake.
ResultsAmong physical and mental health summary measures of the SF-36, an inverse significant difference was observed between physical functioning, bodily pain, general health, role-emotional and mental health between and after intervention.
ConclusionThere was a significant difference between quality of life of university students who changed their water intake and suffered from primary dysmenorrhea indicating the modifying role of drinking water as a non-pharmacological intervention for primary dysmenorrhea.
Keywords: Healthy Citizen Campaign, Health-based messages, Tehran -
مقدمهولووواژینیت کاندیدایی دومین عفونت شایع واژن است و داروهای موضعی آزول متداول ترین روش درمان آن می باشد. به علت موارد مکرر عود بیماری، بسیاری از زنان تمایل به استفاده از درمان های گیاهی دارند. یکی از این درمان ها بره موم (Propolis) است که خاصیت ضد قارچی آن به اثبات رسیده است. این مطالعه با هدف مقایسه ی تاثیر کرم واژنی بره موم با کلوتریمازول بر نتایج درمان عفونت های کاندیدایی واژن در زنان سنین باروری انجام شد.روش هااین مطالعه، به صورت کارآزمایی بالینی بر روی 100 خانم سنین باروری طی 8 ماه انجام شد. بیماران همگی از نظر شکایات بالینی و کشت آزمایشگاهی، مبتلا تشخیص داده شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 50 نفره کلوتریمازول و بره موم تحت درمان قرار گرفتند. پس از پایان درمان ده روزه و کشت مجدد، نتایج در دو گروه با هم مقایسه شد.یافته هادر 92 درصد بیماران گروه کلوتریمازول و در 68 درصد بیماران گروه بره موم خارش و ترشحات سفید پنیری بهبود یافته بود. این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود و بره موم در بهبود شکایات بیماران ضعیف تر از کلوتریمازول اثر کرده بود. از نظر درصد کاهش کلونی، اختلاف آماری معنی داری بین دو گروه مشاهده نگردید؛ یعنی بره موم در کاهش درصد کلونی ها، مشابه کلوتریمازول اثر کرده بود.نتیجه گیریبا توجه به تاثیر مشابه دو دارو در کاهش درصد کلونی ها، بره موم می تواند به عنوان درمان جانبی در کنار درمان اصلی به کار برده شود.
کلید واژگان: بره موم, کلوتریمازول, ولوواژینیت کاندیداییBackgroundCandidiasis vulvoginitis is the second prevalent infection of the vagina; azole topical drugs are the most common methods of treatment. Due to the frequent recurrence of the disease, many women desire to use herbal therapy. Propolis is among these therapies which it's anti-fungal property has been proved. This study was carried out to compare the effect of Propolis vaginal cream with clotrimazole on the treatment results of candidiasis vulvoginitis in reproductive aged women.MethodsThis clinical trial was conducted on 100 ladies at fertility age for a period of 8 months. From the viewpoint of clinical complaints and laboratory culture, all the patients were diagnosed to be afflicted and underwent treatment in two groups of 50 individuals each with clotrimazole and Propolis randomly. The results were compared after 10 days of therapy and reculturing.FindingThe itching and cheesy leukorrhea was recovered in 92.0% and 68.0% of the patients treated with clotrimazole and Propolis, respectively with a significant statistically diference. Propolis had a weak effect on the improvement of the patient's complaints as compared to clotimazole. From the viewpoint of the reduction of colony, no significant statistical difference was observed. That is, in reducing the colony, Propolis had the same effect as that of clotrimazole.ConclusionConsidering the same effect of both drugs in reducing the colony, Propolis can be used as a complimentary treatment besides the main therapy.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.