به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

majid pakdaman

  • زینب برزگر زرمهری، جهانشیر توکلی زاده*، مجید پاکدامن
    زمینه

    اجرای یادگیری مبتنی خودتنظیمی در کاهش اضطراب و افزایش سطح پردازشی عمیق تر اطلاعات دانش آموزان نقش دارد. ازجمله کاربردهای آموزش مبتنی بر خودتنظیمی، نقش آن در افزایش خودکارآمدی دانش آموزان است که تاکنون کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. در مورد اثربخشی آموزش تلفیقی مبتنی بر خودتنظیمی بر خودکارآمدی دانش آموزان، خلاء پژوهشی وجود دارد.

    هدف

    این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی برنامه آموزش تلفیقی و حضوری مبتنی بر خودتنظیمی بر خودکارآمدی دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی انجام شد.

    روش

    روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهرستان قائنات در سال تحصیلی 1402-1401 بود. از بین دانش آموزان جامعه آماری با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 54 نفر انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (18 نفر در گروه آموزش تلفیقی مبتنی بر خودتنظیمی، 18 نفر در گروه آموزش حضوری مبتنی بر خودتنظیمی) و یک گروه گواه (18 نفر) به طور تصادفی گمارش شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه خودکارآمدی (شرر و همکاران، 1982) بود. جلسات آموزش تلفیقی (محقق ساخته) در 8 هفته برای گروه آزمایش اول، و جلسات گروه آموزش حضوری در 7 هفته برای گروه آزمایش دوم برگزار شد. تحلیل داده های پژوهش با استفاده روش تحلیل کواریانس و با بهره گیری از نرم افزار SPSS-24 انجام شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد، بین اثربخشی دو روش آموزش تلفیقی و حضوری مبتنی بر خودتنظیمی بر خودکارآمدی دانش آموزان تفاوت معنی داری وجود دارد و آموزش تلفیقی نسبت به آموزش حضوری در افزایش خودکارآمدی، اثربخشی بیشتری دارد (01/0 <p). علاوه بر این، میانگین هر دو گروه آموزش تلفیقی و حضوری بر خودکارآمدی دانش آموزان، نسبت به گروه گواه اثربخش تر بود (01/0 <p).

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های پژوهش حاضر مبنی بر اثربخشی بیشتر آموزش تلفیقی مبتنی بر خودتنظیمی بر خودکارآمدی دانش آموزان دوره ابتدایی، استفاده از این روش آموزشی به روانشناسان تربیتی، مشاوران مدارس و کلیه دست اندر کاران حوزه آموزش و پرورش پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: آموزش تلفیقی, آموزش حضوری, خودتنظیمی, خودکارآمدی, دانش آموزان
    Zeinab Barzgar Zarmehri, Jahanshir Tavakoli Zadeh*, Majid Pakdaman
    Background

    The implementation of self-regulated learning plays a role in reducing students' anxiety and increasing the level of deeper information processing in them. Among the applications of education based on self-regulation is its role in increasing students' self-efficacy, which has received less attention from researchers so far. There is a research gap regarding the effectiveness of integrated education based on self-regulation on students' self-efficacy.

    Aims

    This research was conducted with the aim of comparing the efficacy of the integrated and face-to-face education program based on self-regulation on the self-efficacy of sixth grade elementary School female students.

    Methods

    The method of the current research was semi-experimental with a pre-test-post-test design with a control group. The statistical population of the research included all sixth grade elementary School female students of Qaenat city in the academic year of 2022-2023. 54 students were selected from among the students of the statistical community using convenience sampling method, And they were randomly assigned in two experimental groups (18 people in the integrated training group based on self-regulation, 18 people in the face-to-face training group based on self-regulation) and a control group (18 people). The data collection tool in this research was the self-efficacy questionnaire (Sherer et al., 1982). Integrated training sessions (researcher-made) were held in 8 weeks for the first experimental group, and face-to-face training group sessions were held in 7 weeks for the second experimental group. Analysis of the research data was done using covariance analysis method and using SPSS-24 software.

    Results

    The results showed that there is a significant difference between the effectiveness of two methods of integrated and face-to-face education based on self-regulation on students' self-efficacy, And integrated training is more effective than face-to-face training in increasing self-efficacy (P< 0.01). In addition, the average of both integrated and face-to-face education groups was more effective on students' self-efficacy than the control group (P< 0.01).

    Conclusion

    According to the findings of the present research on the greater effectiveness of integrated education based on self-regulation on the self-efficacy of elementary school students, The use of this educational method is suggested to educational psychologists, school counselors and all officials in the field of education.

    Keywords: Integrated Education, Face-To-Face Training, Self-Regulation, Self-Efficacy, Students
  • سمیرا عاطفی فر، محمدرضا اسدی یونسی*، مجید پاکدامن
    مقدمه

    شناسایی عوامل موثر در ابراز وجود دانش آموزان نوجوان، نقش مهمی در برقراری و حفظ ارتباطات و تعاملات فردی و بین فردی دارد، بنابراین مطالعه حاضر مطالعه حاضر باهدف نقش عزت نفس و الگوهای ارتباطی خانواده در پیش بینی ابراز وجود نوجوانان انجام شد.

    روش کار

    روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر بیرجند در سال تحصیلی 1401-1400 بودند، که204 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار استفاده شده پرسشنامه های عزت نفس روزنبرگ (1965)، الگوهای ارتباطی خانواده کوئرنر و فیتزپاتریک (2002) و ابراز وجود گمبریج و ریچی (1975) بود که توسط مشارکت کنندگان تکمیل گردید. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 24 و آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به شیوه هم زمان انجام شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد بین عزت نفس (0/583=r) و الگوهای ارتباطی خانواده (0/582=r) با ابراز وجود رابطه مثبت و معنا داری وجود داشت، همچنین عزت نفس و الگوهای ارتباطی خانواده، 41/3 درصد از واریانس ابراز وجود را تبیین نمودند(0/01>p).

    نتیجه گیری

    نتایج پژوهش نشان دهنده اهمیت عزت نفس و الگوهای ارتباطی خانواده در بهبود ابراز وجود دانش آموزان هست، بنابراین با پرورش عزت نفس و ارتقای الگوهای ارتباطی خانواده به افزایش ابراز وجود دانش آموزان نوجوان می توان کمک نمود.

    کلید واژگان: عزت نفس, الگوهای ارتباطی خانواده, ابراز وجود, دانش آموزان نوجوان
    Samira Atefi Far, Mohammadreza Asadi Younesi*, Majid Pakdaman
    Introduction

    Identifying the factors that contribute to the self-expression of teenage students is crucial for facilitating effective individual and interpersonal communication and interactions. Therefore, this study was conducted to examine the role of self-esteem and family communication patterns in predicting teenagers' assertiveness.

    Methods

    The research method was descriptive-correlation. The research population included all female students of the first secondary school in Birjand city in the academic year of 2021-2022, of which 204 people were selected as a sample using the available sampling method. The tools used were Rosenberg's self-esteem questionnaires (1965), Koerner and Fitzpatrick's family communication patterns (2002), and Gambridge and Ritchie's self-expression (1975), which were completed by the participants. Data analysis was done with SPSS version 24 software and Pearson's correlation coefficient test and multiple regression simultaneously.

    Results

    The results showed that there was a positive and significant relationship between self-esteem (r=0.583) and family communication patterns (r=0.582) with self-expression, and self-esteem and family communication patterns explained 41.3% of the variance assertiveness (p<0.01).

    Conclusion

    The research results demonstrate the significance of self-esteem and family communication patterns in enhancing students' self-expression. Therefore, by nurturing self-esteem and enhancing family communication patterns, it becomes feasible to facilitate the growth of self-expression among teenage students.

    Keywords: Self-Esteem, Family, Communication, Patterns, Assertiveness, Teenage, Students
  • Sedighe Badnava, Mahdi Moshki*, Majid Pakdaman, Hosein Sahebdel
    Background

    Spiritual health is one of the most important psychological factors for university students, and it is perceived differently in various cultures and societies. Accordingly, this qualitative study investigates the definition of spiritual health and the most important factors that affect the definition of spiritual health among Gonabad University students.

    Methods

    This is a qualitative-based study designed using semi-structured interviews with the faculty members and experts from Gonabad University of Medical Sciences and Gonabad Seminary from December 2022 to November 2023. For data collection, a total of 13 semi-structured in-depth interviews were conducted, and open-ended questions were asked. The data were analyzed using the framework analysis.

    Results

    A total of 13 participants (7 men and 6 women) with threatening behaviors took part in this study. The participants’ ages ranged from 30 to 60 years. After analyzing the data, the following 6 themes were identified through framework analysis: culture, family factors, education, justice, community characteristics, and modeling.

    Conclusion

    This qualitative study highlights diverse conceptions of spiritual health among Gonabad University students and provides valuable insights for promoting spiritual well-being in higher education settings and educating families on behavior guided by spirituality and corresponding values.

    Keywords: Spiritual Health, Health Literacy, Dimensions Of Health, Thematic Analysis
  • مرتضی مهدی زاده*، مجید پاکدامن، مجید ابراهیم پور، علی سعیدی
    زمینه و هدف

    پژوهش حاضر باهدف اثربخشی بسته آموزش خودتنظیمی مبتنی بر نمایش خلاق برانگیزش پیشرفت تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان مقطع ابتدایی انجام شد.

    روش پژوهش: 

    روش این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و از حیث ماهیت داده ها نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دوره دوم مقطع ابتدایی مشغول به تحصیل شهر گناباد در سال تحصیلی 1400-1399 بود. با توجه به هدف پژوهش، نمونه ای به حجم 30 نفر از دانش آموزان با استفاده از نمونه گیری در دسترس و با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه به صورت تصادفی قرار گرفتند. شرکت کنندگان در مراحل پیش آزمون به مقیاس های انگیزش پیشرفت تحصیلی هرمنس (1970) و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی پینتریچ و دیگروت (1990) پاسخ دادند. سپس در طول فرایند مداخله گروه آزمایش، آموزش خودتنظیمی مبتنی بر نمایش خلاق در طی 9 جلسه 90 دقیقه ای دریافت و گروه گواه آموزش معمول روزانه را دریافت کردند. پس از پایان مداخله، هر دو گروه بار دیگر مجدد مقیاس های انگیزش پیشرفت تحصیلی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی را تکمیل کردند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس تک متغیری و به وسیله نرم افزار spss.26 انجام شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که بسته آموزشی خودتنظیمی مبتنی بر نمایش خلاق نسبت به گروه گواه برانگیزش پیشرفت تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان مقطع ابتدایی به طور معناداری اثربخش بود.

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان گفت که بسته آموزشی خودتنظیمی مبتنی بر نمایش خلاقمی منجر به بهبود انگیزش پیشرفت تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی دانش آموزان می شود

    کلید واژگان: بسته آموزش خودتنظیمی مبتنی بر نمایش خلاق, انگیزش پیشرفت تحصیلی
    Morteza Mahdizadeh*, Majid Pakdaman, Majid Ebrahimpor, Ali Saeidi
    Background and Aim

    The present research was conducted with the aim of the effectiveness of the self-regulation training package based on creative presentation to motivate the academic progress and academic self-regulation of primary school students.

    Methods

    The method of this research was applied in terms of purpose and in terms of the nature of the data, it was semi-experimental with a pre-test-post-test design with a control group. The statistical population of the research included all the students of the second year of elementary school studying in Gonabad city in the academic year of 2019-2019. According to the purpose of the research, a sample of 30 students was selected using available sampling and according to the entry and exit criteria, and they were randomly assigned to two experimental and control groups. In the pre-test stages, the participants responded to Hermans' (1970) academic achievement motivation scales and Pintrich and DeGroot's (1990) self-regulated learning strategies. Then, during the intervention process, the experimental group received self-regulation training based on creative play during nine 90-minute sessions, and the control group received regular daily training. After the end of the intervention, both groups once again completed the scales of academic achievement motivation and self-regulated learning strategies. Data analysis was done using the univariate covariance test and spss.26 software.

    Results

    The results showed that the self-regulation training package based on creative performance was significantly effective in motivating the academic progress and academic self-regulation of primary school students.

    Conclusion

    Based on the findings of the present research, it can be said that the self-regulation training package based on creative presentation leads to the improvement of the motivation of academic progress and academic self-regulation of students

    Keywords: Self-Regulation Training Package Based On Creative Representation, Academic Achievement Motivation
  • مرتضی مهدی زاده، مجید پاکدامن*، مجید ابراهیم پور، علی سعیدی

    پژوهش حاضر باهدف تدوین و اعتبار یابی بسته آموزشی خودتنظیمی مبتنی بر نمایش خلاق و تعیین اثربخشی آن برانگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی انجام شد.

    روش پژوهش:

     روش پژوهش در مرحله تدوین و اعتبار یابی برنامه، روش توصیفی - تحلیلی بود. برای اعتبار یابی برنامه از روش روایی محتوایی به شیوه متخصصان 10 نفری و از دو ضریب نسبی روایی محتوا، شاخص روایی محتوا  استفاده شد. روش پژوهش حاضر در بخش کمی ازنظر هدف کاربردی و از حیث ماهیت داده ها شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دوره دوم دوره ابتدایی شهر گناباد در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل بود. با توجه به هدف پژوهش، نمونه ای به حجم 30 نفر از دانش آموزان با استفاده از نمونه گیری در دسترس و با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه به صورت تصادفی قرار گرفتند. شرکت کنندگان در مراحل پیش آزمون، مقیاس انگیزش پیشرفت تحصیلی هرمنس (1970) را تکمیل کردند؛ و سپس در طول فرایند مداخله گروه آزمایش، بسته آموزشی در طی 9 جلسه 90 دقیقه ای دریافت و گروه گواه آموزش معمول روزانه را دریافت کردند. پس از پایان مداخله، هر دو گروه بار دیگر در مراحل پس آزمون به مقیاس انگیزش پیشرفت تحصیلی پاسخ دادند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل گوواریانس تک متغیری و به وسیله نرم افزار spss.26 انجام شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که حداقل و حداکثر میزان شاخص ضریب نسبی روایی محتوا (CVI) برای هر ماده یا جزء برنامه به ترتیب (8/0 و 1) و حداقل و حداکثر شاخص روایی محتوا (CVR) برای هر ماده یا جزء برنامه به ترتیب (7/0 و 1) به دست آمد. بسته آموزشی خودتنظیمی مبتنی بر نمایش خلاق نسبت به گروه گواه برانگیزش تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی اثربخشی معناداری داشت.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد بسته آموزشی خودتنظیمی مبتنی بر نمایش خلاق دانش آموزان ابتدایی از روایی محتوایی مناسبی برخوردار است و روایی لازم را برای کاربردهای آموزشی، بالینی و پژوهشی دارد و می تواند نقش قابل توجهی در کاهش مشکلات تحصیلی دانش آموزان داشته باشد.

    کلید واژگان: خودتنظیمی, بسته آموزش خودتنظیمی, نمایش خلاق, انگیزش پیشرفت تحصیلی
    Morteza Mahdizadeh, Majid Pakdaman*, Majid Ebrahimpor, Ali Saeidi
    Background and Aim

    The present study was conducted with the aim of developing and validating a self-regulation educational package based on creative presentation and determining its effectiveness in motivating the academic progress of elementary school students.

    Methods

    The research method in the program compilation and validation phase was a descriptive-analytical method. To validate the program, content validity method was used by 10 experts and two relative content validity coefficients (CVR) and content validity index (CVI) were used. The method of the present research was quantitative in terms of practical purpose and in terms of the nature of the data, it was quasi-experimental with a pre-test-post-test design with a control group. The statistical population of the research included all students of the second year of elementary school in Gonabad city in the academic year of 2019-1400. According to the purpose of the research, a sample of 30 students was selected using available sampling and according to the entry and exit criteria, and they were randomly assigned to two experimental and control groups. In the pre-test stages, the participants completed the Hermans (1970) academic achievement motivation scale; And then, during the intervention process, the experimental group received the training package during nine 90-minute sessions, and the control group received regular daily training. After the end of the intervention, both groups responded to the academic achievement motivation scale once again in the post-test stages. Data analysis was done using univariate covariance analysis and spss.26 software.

    Results

    The results showed that the minimum and maximum content validity index (CVI) for each material or program component were (0.8 and 1), respectively, and the minimum and maximum content validity index (CVR) for each material or program component, respectively ( 0.7 and 1) were obtained. The self-regulation training package based on creative performance had a significant effect on the academic motivation of primary school students compared to the test group. 

    Conclusion

    It seems that the self-regulating educational package based on creative presentation of primary school students has appropriate content validity and has the necessary validity for educational, clinical and research applications and can play a significant role in reducing students' academic problems.

    Keywords: Creative Drama, Self-Regulation, Academic Achievement Motivation, Elementary School Students
  • ریحانه قربان پور، مجید پاکدامن*، حسین کارشکی

    پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثربخشی بسته آموزشی فرایندهای روانشناختی پایه بر بهبود سرعت پردازش و پیشرفت ریاضی دانش آموزان ابتدایی دارای اختلال یادگیری در ریاضی انجام شد. روش پژوهش، از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش‎آزمون - پس‎آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه‎ی دانش‎آموزان دختر با اختلال ریاضی دوم ابتدایی بود که درسال تحصیلی 1399 -1400 به مرکز آموزش مشکلات ویژه یادگیری طلوع قاین مراجعه کرده‎اند، تعدادکل این دانش‎آموزان 20 نفر بودند که به‎صورت نمونه در دسترس به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. کاربرگ‎هایی در 20 حیطه متفاوت فرایندهای روانشناختی تهیه وگروه آزمایش به مدت20 جلسه‎ی 45 دقیقه‎ای مورد آموزش قرار گرفتند در حالی که گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکردند. برای جمع‎آوری داده‎ها از خرده مقیاس‎ سرعت پردازش ویراست چهارم مقیاس هوش وکسلر کودکان(وکسلر، 2003)، آزمون ریاضی ایران کی مت و دو آزمون محقق ساخته پیشرفت ریاضی (قربانپور،1399) استفاده شد. داده‎ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شد. نتایج به دست آمده تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و کنترل در پس‎آزمون نشان داد. بدین معنی که آموزش، توانسته دربهبود سرعت پردازش و پیشرفت ریاضی دانش آموزان دارای اختلال ریاضی موثر واقع شود. براساس نتایج به دست آمده توجه به راهبردهای آموزشی فرایندهای روانشناختی ‎پایه می‎تواند در آموزش و توانبخشی دانش آموزان با اختلال یادگیری نتایج امید بخشی در پی داشته باشد و می‎توان از آن به عنوان یک روش مداخله‎ای موثر بهره گرفت.

    کلید واژگان: فرایندهای روانشناختی پایه, سرعت پردازش, اختلال ریاضی
    Rayhane Ghorbanpour, Majid Pakdaman*, Hossin Kareshki

    The present study was conducted with the aim of evaluating the effectiveness of the educational package of basic psychological processes on improving the processing speed and mathematical progress of elementary school students with learning disabilities in mathematics. The research method was quasi-experimental with a pre-test-post-test design with a control group. The statistical population of this research included all female students with second grade math disorder who have referred to Tolu Qain Special Learning Difficulties Training Center in the academic year of 1400-1399, the total number of these students was 20, which is a sample They were randomly placed in two experimental and control groups. Prepare worksheets in 20 different areas of psychological processes and the experimental group was trained for 20 sessions of 45 minutes, while the control group did not receive any training. To collect data, the processing speed subscale of the fourth edition of the Wechsler Intelligence Scale for children (Wechsler, 2003), the Iran KIMAT math test, and two tests developed by the researcher of the Mathematical Progress (Qorbanpour, 2019) were used. Data were analyzed using multivariate analysis of covariance. The obtained results showed a significant difference between the two experimental and control groups in the post-test. This means that education has been effective in improving the processing speed and math progress of students with math disorders. Based on the obtained results, paying attention to the educational strategies of basic psychological processes can lead to promising results in the education and rehabilitation of students with learning disabilities, and it can be used as an effective intervention method.

    Keywords: basic psychological processes, processing speed, math disorder
  • زینب برزگر زرمهری، جهانشیر توکلی زاده*، مجید پاکدامن

    هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش خودتنظیمی بر بهزیستی روان شناختی و مشارکت اجتماعی دانش آموزان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون_پسآزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهرستان قاینات در سال تحصیلی 1401 -1402 بود. حجم نمونه پژوهش شامل 36 دانش آموز دختر بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به شیوه تصادفی در دو گروه گمارده شدند (هر گروه 18 نفر). ابزار پژوهش شامل پرسشنامه مشارکت اجتماعی (CPQ) سهرابی و همکاران (1389) و مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف  فرم کوتاه (RSPWB-SF) ریف (2002) بود. گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد، اما  گروه آزمایش پژوهش مداخله خودتنظیمی را در طول هفت جلسه (در هفت جلسه نود دقیقه ای و هرهفته یک جلسه) دریافت کرد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که با کنترل پیش آزمون بین میانگین پس آزمون هر شش مولفه بهزیستی روان شناختی (پذیرش خود، روابط مثبت با دیگران، خودمختاری، تسلط بر محیط، زندگی هدفمند و رشد فردی) و متغیر مشارکت اجتماعی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معنادری در سطح 01/0 وجود داشت. نتایج نشان داد که آموزش خودتنظیمی، احتمالا درمان کارآمدی برای بهبود بهزیستی روان شناختی و مشارکت اجتماعی در دانش آموزان است.

    کلید واژگان: بهزیستی روان شناختی, خودتنظیمی, دانش آموز, مشارکت اجتماعی
    Zainab Barzegar Zaramehri, Jahanshir Tavakolizadeh*, Majid Pakdaman

    The purpose of the present study was to determine the effectiveness of self-regulation training on the psychological well-being and social participation of students. The research method was semi-experimental with a pre-test-post-test design and a control group. The statistical population included the sixth-grade students of Qaenat city in the academic year 2022-2023. The sample size of the research included 36 female students who were selected by available sampling method and randomly assigned to two groups (18 people in each group). The research tools included the Social Participation Questionnaire (CPQ) by Sohrabi et al. (2009) and the Riff Psychological Well-Being Scale Short Form (RSPWB-SF) by Riff (2002). The control group did not receive any intervention, but the experimental group received self-regulation intervention during seven sessions (in seven ninety-minute sessions and one session each week). Multivariate covariance analysis was used to analyze the data. The findings showed that by controlling the pre-test between the post-test average of all six components of psychological well-being (self-acceptance, positive relationships with others, autonomy, mastery of the environment, purposeful life, and personal growth) and the variable of social participation in two experimental groups there was a significant difference control at the 0.01 level. The results showed that self-regulation training is probably an effective treatment for improving psychological well-being and social participation in students.

    Keywords: Psychological well-being, self-regulation, student, social participation
  • مرتضی پردل، حسین کارشکی*، مجید پاکدامن
    شکوفایی مفهوم جدیدی است که رسالت آن، ایجاد رفتار سازنده و ارتقاء بهزیستی همچون افزایش هیجان مثبت، تعهد و مجذوبیت، روابط مثبت با دیگران، احساس معنای زندگی، موفقیت و پیشرفت در کنار آموزش دروس دانش آموزان در کلاس و مدرسه به عنوان مکانی مناسب جهت فراگیری ارزش ها و هنجارها است. این پژوهش با هدف، ساخت و اعتباریابی بسته آموزشی مبتنی بر شکوفایی ویژه دانش آموزان سه سال اول دبستان انجام گردید. روش این پژوهش برای مرحله طراحی و ساخت بسته آموزشی، روش طراحی ابزار با رویکرد ترکیبی اکتشافی متوالی بود. برای بررسی روایی بسته آموزشی، از روش روایی محتوایی به شیوه کیفی و کمی با حضور 20 متخصص حوزه مثبت گرایی و از دو ضریب نسبی روایی محتوا و شاخص روایی محتوا استفاده شد. حداقل و حداکثر میزان 85/0 و 1 محاسبه شد. شاخص روایی محتوا برای کل بسته 84/0 به دست آمد. نتایج نشان داد بسته آموزشی مبتنی بر شکوفایی برای دانش آموزان سه سال اول دبستان از روایی محتوایی مناسبی بهره مند است و روایی و پایایی لازم را برای کاربردهای آموزشی و پژوهشی دارد. به عبارتی بسته آموزشی تدوین شده توان ارتقاء شکوفایی یادگیرندگان را در سیستم های آموزشی دارا می باشد.
    کلید واژگان: بسته آموزشی, اعتباریابی, شکوفایی, دانش آموزان پسر, سه سال اول دبستان
    Morteza Pordel, Hosein Kareshki *, Majid Pakdaman
    Flourishing  is a new concept whose mission is to create constructive behavior and promote well-being such as increasing positive excitement, commitment and fascination, positive relationships with others, feeling the meaning of life, success and progress along with teaching students lessons in class and school as a good place to learn. Values ​​and norms. The aim of this study was to construct and validate a flourishing educational package for students in the first three years of primary school. The method of this research for the design and construction of the training package was the tool design method with a sequential combined exploratory approach. To evaluate the validity of the educational package, the content validity method was used qualitatively and quantitatively with the presence of 20 experts in the field of positivism and two relative coefficients of content validity and content validity index. Minimum and maximum values ​​of 0.85 and 1 were calculated. Content validity index for the whole package was 0.84. The results showed that the educational package based on flourishing for the students of the first three years of primary school has a good content validity and has the necessary validity and reliability for educational and research applications. In other words, the developed educational package has the ability to promote the flourishing of learners in educational systems.
    Keywords: educational package design, Validation, flourishing, male students, first three years of primary school
  • Sedighe Badnava, Majid Pakdaman *, Mahdi Moshki, Hosein Sahebdel
    Background
    Health literacy involves the ability to obtain, comprehend, and use essential information and services to make informed decisions in various life contexts. Spiritual health literacy, specifically, relates to applying principles that foster a balanced and harmonious relationship with oneself and others.
    Objectives
    This study aims to explore the outcomes of spiritual health literacy among students.
    Methods
    The present study is a qualitative research of thematic analysis type. The data collection tool was a semi-structured interview conducted with 13 experts selected through purposive sampling. Thematic analysis involving descriptive coding, interpretive coding, and integration through overarching themes was used to analyze the interviews.
    Results
    Based on the interviews conducted with experts and the subsequent coding, eight main themes and 28 sub-themes were identified under the consequences of spiritual health literacy among university students in Gonabad city in Iran. These themes include self-management skills, self-awareness, self-control, problem-solving, personal development, social development, and cultural development.
    Conclusion
    The results of this study reveal the significant outcomes of spiritual health literacy among students, showing that it has a multifaceted impact on their personal and social development. Accordingly, incorporating various aspects of spiritual health literacy into educational policy is of particular importance.
    Keywords: Spiritual Health Literacy, Spiritual Health, Health Literacy, Thematic Analysis
  • مجید پاکدامن*، ریحانه قربان پور، حسین کارشکی
    هدف

    حافظه و فرایندهای روان شناختی در هر جنبه‎ای از یادگیری نقش حیاتی دارد و نارسایی در کارکرد آن بسیاری از حیطه های فراگیری را کند می‎کند. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثربخشی بسته آموزشی فرایندهای روان شناختی پایه بر فهم کلامی، استدلال ادراکی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ابتدایی دارای اختلال یادگیری انجام شد.

    روش

    طرح پژوهشی شبه آزمایشی از نوع پیش‎آزمون - پس‎آزمون همراه با گروه کنترل بود. در تدوین بسته‎ آموزشی، کاربرگ‎هایی در 25 حیطه متفاوت فرایندهای روان شناختی تهیه شد. به منظورتعیین اثربخشی بسته،20 دانش آموز دختر پایه‎ دوم که به مرکز اختلالات شهر قاین مراجعه کردند و در یکی از زمینه های خواندن، نوشتن و ریاضی اختلال داشتند، انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. به گروه آزمایش برای مدت سی جلسه‎ 45 دقیقه‎ای (10جلسه حضوری و 20جلسه غیرحضوری) آموزش داده شد. برای جمع‎آوری داده‎ها از خرده مقیاس‎های فهم کلامی و استدلال ادراکی ویراست چهارم مقیاس هوش وکسلر کودکان (وکسلر، 2003) و آزمون محقق ساخته پیشرفت تحصیلی (قربانپور،1399) استفاده شد. داده ‎ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره  تحلیل شد.

    یافته‎ ها: 

    نتایج، تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و کنترل در پس‎آزمون نشان داد؛ به این معنا که آموزش توانسته بود در بهبود فهم کلامی، استدلال ادراکی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری موثر واقع شود.

    نتیجه گیری:

     براساس نتایج به دست‎آمده توجه به راهبردهای آموزشی فرایندهای روان شناختی ‎پایه می‎تواند در آموزش و توانبخشی دانش‎آموزان با اختلال یادگیری نتایج امید بخشی در پی داشته باشد و می‎توان از آن به عنوان یک روش مداخله‎ای موثر بهره گرفت.

    کلید واژگان: فرایندهای روان شناختی, توانایی عمومی, درک و فهم کلامی, استدلال ادراکی, عملکرد تحصیلی
    Majid Pakdaman*, Rahane Ghorbanpour, Hossein Karshki
    Objective

    Memory and psychological processes play a vital role in every aspect of learning, and dysfunction slows down many areas of learning. The aim of this study was to evaluate the effectiveness of the educational package of psychological processes based on verbal comprehension, perceptual reasoning and academic achievement of elementary students with learning disabilities.

    Method

    The research method was quasi-experimental with a pretest-posttest design with a control group. In compiling the training package, worksheets were prepared in 25 different areas of psychological processes. In order to determine the effectiveness of the package, 20 second-grade female students who referred to the Center for Disorders in Ghaen and had problems in reading, writing and math were selected and randomly divided into experimental and control groups. The experimental group was trained for thirty 45-minute sessions (10 face-to-face sessions and 20 face-to-face sessions). To collect the data, the subscales of verbal comprehension and perceptual reasoning of the fourth edition of the Wechsler Children's Intelligence Scale (Wechsler, 2003) and the researcher-made test of academic achievement (Ghorbanpour, 2020) were used. Data were analyzed using multivariate analysis of covariance.

    Results

    The results showed a significant difference between the experimental and control groups in the post-test. This means that education could be effective in improving the verbal comprehension, perceptual reasoning and academic achievement of students with learning disabilities.

    Conclusion

    According to the research results, paying due attention to the educational strategies of basic psychological processes, as an effective intervention method, can lead to promising results in education and rehabilitation of students with learning disabilities.

    Keywords: Psychological processes, General ability, Verbal comprehension, Perceptual reasoning, Academic performance
  • حسن بهروزی، مجید پاکدامن*، حسین صاحبدل

    پژوهش حاضر با هدف پیش بینی امنیت روانی دانش آموزان مقطع دوم متوسطه بر اساس ترومای کودکی و خطاهای شناختی صورت گرفت. روش پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شهر بهشهر در سال تحصیلی 1401-1400 بود. حجم نمونه 421 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه امنیت روانی (PSI) مازلو (1942)، پرسشنامه ترومای دوران کودکی (CTQ) برنستاین و همکاران (2003) و پرسشنامه خطاهای شناختی (CDQ) عبدالله زاده و سالار (1389) بود. نتایج آزمون رگرسیون به روش ورود همزمان نشان داد که از میان متغیرهای پژوهش سوء رفتار هیجانی (001/0=P)، سوء رفتار فیزیکی (001/0=P)، سوء رفتار جنسی (001/0=P)، غفلت جنسی (001/0=P) و خطاهای شناختی (001/0=P) پیش بینی کننده معنادار امنیت روانی هستند، ولی غفلت هیجانی پیش بینی کننده معناداری برای امنیت روانی دانش آموزان نبود (96/0=P). همچنین نتایج نشان داد که متغیرهای پیش بین قادر به پیش بینی 19/0 از واریانس متغیر امنیت روانی دانش آموزان مقطع دوم متوسطه بودند. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد که توجه به ترومای کودکی و خطاهای شناختی توسط روان شناسان و مشاوران مدارس می تواند به تبیین امنیت روانی دانش آموزان کمک نماید.

    کلید واژگان: امنیت روانی, ترومای کودکی, خطاهای شناختی, دانش آموز
    Hassan Behrouzi, Majid Pakdaman*, Hossein Sahebdel

    The present study was conducted with the aim of predicting the psychological security of secondary school students based on childhood trauma and cognitive errors. The research method was a descriptive correlation. The statistical population included students in the second grade of high school in Behshahr in the academic year 2021-2022. The sample size was 421 people who were selected by random sampling method. Research tools include the psychological security questionnaire (PSI) Maslow's (1942), the Childhood trauma questionnaire (CTQ) Bernstein et al. (2003), and the cognitive errors questionnaire (CDQ) Abdullahzadeh and Salar (2009). The results of the simultaneous entry regression test showed that among the research variables emotional abuse (P=0.001), physical abuse (P=0.001), sexual abuse (P=0.001), sexual neglect (P=0.001), and cognitive errors (P=0.001) predictors are significant for psychological security, but emotional neglect was not a significant predictor for students' mental security (P=0.96). Also, the results showed that the predictor variables were able to predict 0.45 of the variance of the psychological security variable of the second-level secondary school students. The result of this research shows that attention to childhood trauma and cognitive errors by psychologists and school counselors can help to explain the psychological security of students.

    Keywords: Psychological security, childhood trauma, cognitive errors, student
  • Samira Atefifar, MohammadReza Asadi Younesi, Majid Pakdaman
    Background

    Considering the expansion of friendship between boys and girls during adolescence, as an abnormal behavior in our society and the important role of communication patterns in the family, it is important to investigate the effect of mediating variables on this social phenomenon.  The present research has investigated the model of communication with the opposite sex among teenage girls in Birjand city under the influence of communication patterns in the family and the mediating variable of assertiveness.

    Methods

    This is a correlational study. Sample size was 360 female students of Birjand city. Sampling method was multi-stage cluster random sampling. The data collection tool was a set of questionnaires. We use correlational analysis methods and Structural Equation Model to interpret data.

    Results

    The fitted model showed communication patterns of family has a significant effect on the relationship with the opposite sex through mediating variable.

    Conclusion

    the communication pattern of dialogue alone does not play a role in the relationship with the opposite sex, but with increasing assertiveness; it decreases the relationship with the opposite sex.

    Keywords: Assertiveness, Family Communication Patterns, Opposite Sex, Teenage Girls
  • عبدالله خاکسار ازغندی، مجید پاکدامن*، حسین کارشکی
    سابقه و هدف

     آموزش سواد رسانه ای، یکی از ملزومات اساسی محسوب می گردد؛ بنابراین هدف پژوهش، تعیین اثربخشی آموزش سواد رسانه ای در اعتیاد به اینترنت نوجوانان بود.

    مواد و روش ها

     روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه گواه بود. از جامعه ی آماری که شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره ی اول متوسطه ی شهر تربت حیدریه در سال تحصیلی 1401-1400 بودند، تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه گواه و آزمایش قرار گرفتند و به پرسش نامه ی اعتیاد به اینترنت Young (1999) پاسخ دادند. گروه آزمایش در 16 جلسه آموزش سواد رسانه ای محقق ساخته شرکت نمودند، اما گروه گواه آموزشی دریافت نکرد.

    یافته ها

     نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد، بین نمره های دو گروه آزمایش و گواه (پیش آزمون و پس آزمون) در میزان اعتیاد به اینترنت، تفاوت معنی دار بود (0/01 > P).

    نتیجه گیری

     نتایج نشان داد، آموزش سواد رسانه ای، موجب کاهش اعتیاد به اینترنت نوجوانان شد. بنابراین آموزش سواد رسانه ای به عنوان روش مکمل در کنار درمان های روانشناختی جهت کاهش اعتیاد به اینترنت نوجوانان توصیه می شود.

    کلید واژگان: سواد رسانه ای, اعتیاد به اینترنت, نوجوانان
    Abdollah Khaksar Azgandi, Majid Pakdaman*, Hossain Kurashiki
    Background and Objectives

    Media literacy training is one of the basic requirements; therefore, the aim of this study was to determine the effectiveness of media literacy training in adolescent Internet addiction.

    Materials and Methods

    The quasi-experimental research method was pretest-posttest with a control group. From the statistical population that included all male students of the first year of high school in Torbat-e Heydarieh in the academic year 2021-2022, 30 people were selected by purposive sampling method and randomly divided into two groups of control and experimental. And answered the Young Internet Addiction Questionnaire (1999). The experimental group participated in 16 sessions of researcher-made media literacy training, but the group did not receive any training. SPSS software version 24 and univariate analysis of covariance were used for analysis.

    Results

    The results of analysis of covariance showed that there was a significant difference between the scores of the experimental and control groups (pre-test and post-test) in the rate of Internet addiction
    (P < 0.01).

    Conclusions

    The results showed that media literacy training reduced adolescent Internet addiction. Therefore, media literacy training is recommended as a complementary method along with psychological therapies to reduce adolescent Internet addiction.

    Keywords: Media Literacy, Internet Addiction, Adolescents
  • مریم سادات شواکندی*، محمدرضا اسدی یونسی، مجید پاکدامن

    هدف از پژوهش حاضر، ساخت وبررسی ویژگی های روان سنجی و ساختارعاملی مقیاس ادراک از کمال گرایی والدین بود. پس از تهیه نسخه اولیه مقیاس ادراک از کمال گرایی والدین (فرم پدر وفرم مادر)، به منظور بررسی ویژگی های روان سنجی آن از میان کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوره دوم شهربیرجند که درسال تحصیلی 1400-99در پایه های دهم، یازدهم ودوازدهم، در 27 آموزشگاه این شهر مشغول به تحصیل بودند، 315 دانش آموز در این پژوهش مشارکت داشتند. به منظور بررسی روایی سازه ی پرسشنامه ادراک از کمال گرایی والدین از تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی استفاده شد. نتایج تحلیل مولفه های اصلی با چرخش اکواماکس نشان داد پرسشنامه ادراک از کمال گرایی والدین از چهار خرده مقیاس انتظارات بالای والدین، معیارهای بالای والدین، درونی سازی ملاکها و پذیرش مشروط تشکیل شده است. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که ساختار چهار عاملی مقیاس برازش قابل قبولی با داده ها دارد. علاوه بر تحلیل عاملی، همبستگی پرسشنامه ادراک از کمال گرایی والدین با پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی (سولومون و راثبلوم، 1984) و تمایز بین دو گروه از دانش آموزان اهمال کار و غیراهمال کار به عنوان شواهد روایی سازه پرسشنامه استفاده شد که از لحاظ آماری معنی دار بود. همسانی درونی مولفه های پرسشنامه ادراک از کمال گرایی والدین با استفاده از روش آلفای کرونباخ مناسب بودند. در مجموع یافته های به دست آمده نشان داد که مقیاس حاضر، ابزاری است که پایایی (ثبات، همسانی درونی) وروایی مناسب برای سنجش ادراک کمال گرایی والدین را داراست و می تواند مورد استفاده پژوهشگران و مشاوران قرار گیرد.

    کلید واژگان: کمال گرایی والدین, ادراک از کمال گرایی والدین, سنجش کمال گرایی
    Maryam sadat Shavakandi *, MohammadReza Asadi Younesi, Majid Pakdaman

    The purpose of this study was to construct and scrutiny Psychometric characteristics and Factor Structure of the Perception of Parental Perfectionism Scale . After Preparing the Original version (Father form and mother form) 315 students participated in the study who were studying in the girls’ high school in the 10th, 11th and 12th grades in 27 schools of Birjand in the academic year of 1400-99. Exploratory and confirmatory factor analysis were used In order to analys the structural validity of the Perception of Parental Perfectionism questionnaire.The results of analysing the main components with rotation Equamax showed that perception of Parental Perfectionism consisted of four sub scale of high expectations of parents, high standards of parents, internalization and conditional acceptance. the results of the confirmatory factor analysis showed that the structure of four factors of scale had good fit with data in addition to factor analysis, the correlation this questionnaire with the academic Procrastination questionnaire of solomon and Rothblum (1984) and the distinction between two groups of neglected students was used as evidence of structural validity of a questionnaire, which was statistically meaningful. internal consistency of the components of the perception of parental Perfectionism questionnaire using cronbach's alpha method was fit . overall, the findings indicated that the present scale is a tool that has the appropriate reliability (stability, internal consistency) to measure the perception of Parental Perfectionism and it can be used by researchers and consultants.

    Keywords: Parental Perfectionism, the perception of Parental Perfectionism, assesment of Perfectionism
  • اشرف قلیچ بیکی، مجید پاکدامن*، حسین کارشکی
    زمینه

    باورهای انگیزشی ناکارآمد اشاره به گرایش افراد برای ارزیابی عملکرد با توجه به معیارهای پایین و عدم تلاش و پشتکار برای موفقیت در تکالیف تحصیلی دارد. باورهای انگیزشی ناکارآمد منجر به افسردگی، اضطراب، کاهش عزت نفس و خودکارآمدی تحصیلی و دیگر مشکلات روانشناختی می شود. باوجود اینکه شناسایی و سنجش باورهای انگیزشی ناکارآمد جهت جلوگیری از مشکلات روانشناختی اهمیت اساسی دارد اما درزمینه ی ساخت و اعتباریابی مقیاس باورهای انگیزشی ناکارآمد در جامعه مورد تحقیق شکاف تحقیقاتی وجود دارد

    هدف

    این پژوهش با هدف ساخت و اعتباریابی مقیاس باورهای انگیزشی ناکارآمد در دانش آموزان مقطع متوسطه انجام شد.

    روش

    روش پژوهش آمیخته از نوع اکتشافی و مدل تدوین ابزار بود. برای این منظور ابتدا طی یک مطالعه کیفی (در مطالعه قبلی) مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیاد و با به کارگیری فن مصاحبه نیمه ساخت یافته با 15 نفر از دانش آموزان مصاحبه شد که با استفاده از نمونه گیری هدفمند و بر اساس اشباع نظری انتخاب شدند. متن مصاحبه ها با استفاده از سه روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی (استراوس و کوربین، 2015) کدگذاری و باورهای انگیزشی ناکارآمد در مولفه های رفتاری، انگیزشی، هیجانی، شناختی، فردی، آموزشگاهی و خانوادگی شناسایی شد. در مرحله بعد (مطالعه حاضر)، بر اساس کدهای به دست آمده از بخش کیفی پژوهش، ابزاری جهت سنجش باورهای انگیزشی ناکارآمد دانش آموزان مقطع متوسطه ساخت و اعتباریابی شد و سپس تعداد 350 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه شهر فردوس که در سال تحصیلی 400-1399 مشغول به تحصیل بودند با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به مقیاس باورهای انگیزشی ناکارآمد پاسخ دادند.

    یافته ها: 

    نتایج تحلیل عاملی تاییدی، نشان داد مقیاس باورهای انگیزشی ناکارآمد حاوی 40 سوال و مشتمل بر 4 عامل تایید شده که گویه های 1 تا 8 مربوط به عامل خودکارآمدی تحصیلی؛ گویه های 9 تا 18 مربوط به عامل اضطراب امتحان؛ گویه های 19 تا 31 مربوط به عامل اسنادهای تحصیلی و گویه های 32 تا 40 مربوط به عامل ارزش تکلیف بود. شاخص های برازش مدل در تحلیل عاملی تاییدی روایی این مقیاس را مورد تایید قرار داد.

    نتیجه گیری: 

    در مجموع نتایج مطالعه شواهدی را برای روایی و پایایی پرسشنامه محقق ساخته باورهای انگیزشی ناکارآمد به مثابه ابزاری جهت سنجش باورهای معیوب و بازدارنده در مسیر موفقیت تحصیلی دانش آموزان فراهم کرد و می تواند به عنوان ابزاری معتبر و روا برای تشخیص مورد استفاده پژوهشگران، درمانگران و مشاوران، معلمان قرار گیرد.

    کلید واژگان: ساخت و اعتباریابی, باورهای انگیزشی ناکارآمد, دانش آموزان
    Ashraf Qelich Beiki, Majid Pakdaman*, Hossein Karashki
    Background

    Ineffective motivational beliefs refer to the tendency of people to evaluate performance according to low criteria and lack of effort and perseverance to succeed in homework. Dysfunctional motivational beliefs lead to depression, anxiety, decreased self-esteem, academic self-efficacy, and other psychological problems. Although identifying and measuring dysfunctional motivational beliefs is essential to prevent psychological problems, there is a research gap in the construction and validation of the scale of dysfunctional motivational beliefs in the study population.

    Aims

    This study aimed to construct and validate the scale of dysfunctional motivational beliefs in high school students.

    Methods

    The method of the study was a combination of exploratory type and instrument development model. For this purpose, the foundation was first established through a qualitative study (in the previous study) based on data theorizing, using a semi-structured interview technique that was selected and interviewed with a sample of 15 students. The text of the interviews identified dysfunctional coding and motivational beliefs in behavioral, motivational, emotional, cognitive, personal, school, and family components using 12 methods of exercise, selection, and selectivity (Strauss & Corbin, 2015). In the next stage (the present study), based on the codes obtained from the qualitative part of the research, it became a tool for measuring the dysfunctional motivational beliefs of high school students and validating them. They were studying in 1399. They were selected using Purposive sampling and responded to the dysfunctional motivational beliefs scale.

    Results

    The results of the confirmatory factor analysis showed that the dysfunctional motivational beliefs scale contained 40 questions and consisted of 4 validated factors. Items 1 to 8 related to the factor of academic self-efficacy; Items 9 to 18 related to the testing anxiety factor; Items 19 to 31 related to the factor of academic credentials, and items 32 to 40 were related to the factor of homework value. Indicators of model fit in confirmatory factor analysis confirmed the validity of this scale.

    Conclusion

    In general, the results of the study provided evidence for the validity and reliability of the researcher-made questionnaire of ineffective motivational beliefs as a tool for measuring defective and inhibiting beliefs in the path of academic success of students, and it can be used as a reliable and valid tool for diagnosis used by researchers, therapists, and counselors, teachers should be placed.

    Keywords: Construct, validation, dysfunctional motivational beliefs
  • Masomeh Miri, Reza Dastjerdi*, Mohammad Reza Asadi Younesi, Majid Pakdaman
    Background

    Spiritual competence means understanding the difference between spirituality and religion; and between spirituality, religion, and culture.

    Objectives

    This study aims to investigate the effectiveness of spiritual competence training on the psychological well-being of preschool teachers.

    Methods

    This is a quantitative, semi-experimental, pre-test-post-test study with a control group. The statistical population included all preschool teachers in Birjand city in the academic year 2019 - 2020. Using the purposeful sampling method and following the inclusion and exclusion criteria, 40 participants were randomly selected and divided into two experimental and control groups. The experimental group received the educational package of spiritual competence in 12 sessions, and the control group did not receive any intervention. In order to analyze the data, the analysis of variance test was used with repeated measures after observing the statistical assumption.

    Results

    The mean age of the participants was 37.38 ± 7.39 years. All of the participants were female (100%). The results of the present study showed that the educational package of spiritual competence was effective for the psychological well-being of preschool teachers. The results of the test of simple effects between groups in three stages of measurement showed that there is no significant difference between the two experimental and control groups in the pre-test. Post-test and follow-up, there is a significant difference between the two experimental and control groups, and the average of the experimental group is higher in the two stages of post-test and follow-up.

    Conclusions

    According to the findings, it can be said that the educational package of spiritual competence evaluated in the present study can help in increasing the mental health and psychological well-being of preschool teachers. 

    Keywords: Effectiveness, Spiritual Competence, Psychological Well-being, Preschool Teachers, Birjand
  • Najme Sadat Haji Vosoogh, Jahanshir Tavakolizadeh*, Majid Pakdaman
    Background

    Academic motivation has always been considered by researchers and specialists in educational psychology as a critical and essential aspect of education. With motivation, students follow the necessary mobility to successfully finish an assignment and reach a goal by demonstrating a specific level of proficiency in their work to finally acquire the essential learning and academic success. This study aimed to evaluate the structural modeling of the role of attachment styles among students mediated by academic self-efficacy.

    Methods

    This analytical cross-sectional research was conducted using structural equations. The research population included all high school students (n=3057) in the seventh, eighth, and ninth grades living in Gonabad City, Iran, in 2019-2020, of whom 1646 were girls and 1411 boys. A total of 250 students were selected by multi-stage cluster random sampling method based on principles of structural equations sampling. After obtaining informed consent, all participants completed the situational motivation scale, the Morgan-Jinks student attachment styles, the cognitive emotion regulation questionnaire, revised adult attachment scale, and the classroom environments questionnaire. Then, the data were collected and analyzed through the Pearson correlation method and structural equations in SPSS software version 19 and AMOS version 20.

    Results

    Academic self-efficacy (0.20) and attachment styles (-0.15) directly and significantly affected academic motivation. In addition, attachment styles (-0.23) had a direct and significant effect on academic self-efficacy. There was an indirect relationship between emotional regulation (-0.07) and mediated academic self-efficacy on academic motivation (P<0.01).

    Conclusion

    The attachment styles model owes a good fit to students’ academic motivation with the mediating role of academic self-efficacy. Therefore, the awareness of teachers, parents, principals, and other educational experts can improve students’ academic motivation.

    Keywords: Academic motivation, Academic self-efficacy, Attachment styles
  • شیرین چاجی*، مجید ابراهیم پور، مجید پاکدامن، حمید طاهری
    زمینه

    پژوهش ها نشان می دهد کاهش مهارت های حل مساله باعث بوجود آمدن مشکلاتی از قبیل کاهش موفقیت های علمی و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان ابتدایی می شود. اگرچه این ابعاد و مولفه های تشکیل دهنده مهارت های حل مساله شناسایی گردیده است اما در بررسی روان سنجی این ویژگی ها در جامعه مورد تحقیق شکاف تحقیقاتی وجود دارد.

    هدف

    مطالعه حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه مهارت های حل مسیله هپنر و پترسن در دانش آموزان دوره ابتدایی شهر بیرجند انجام شد.

    روش

    روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی از حیث ماهیت داده ها همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر پایه ششم مقطع ابتدایی شهر بیرجند بودند که در سال تحصیلی 99-98 در مدارس دولتی و غیردولتی مشغول به تحصیل بودند که تعداد تقریبی براساس گزارش اداره آموزش و پرورش شهر بیرجند 976 نفر بود و از بین افراد تعداد 245 نفر (92 پسر و 149 دختر) با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان در یک جلسه منفرد و به صورت اجرای کلاسی و با چیدمان یکسان ابزارها به ترتیب به پرسشنامه های مهارت های حل مسیله هپنر (1982) و اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (1984) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش های تحلیل عاملی تاییدی، آلفای کرونباخ و آزمون t استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که ساختار سه عاملی مقیاس برازش قابل قبولی با داده ها دارد و کلیه شاخص های برازندگی نیز برازش مدل را تایید کردند (2/56 =X2/df؛ 0/97 =GFI؛ 0/96 =NFI؛ 0/97 = NNFI و 0/97 =CFI). همچنین به منظور برآورد روایی واگرا نتایج آزمون t مستقل نشان داد که میانگین مهارت های حل مسیله گروه غیر اهمال کار حدودا 16 نمره بیش از گروه اهمال کار بود (0/05 >P). همچنین، پایایی مولفه ها و کل مقیاس مهارت های حل مسیله (اعتماد به نفس در حل مسیله، 0/80؛ گرایش - اجتناب مسیله، 0/78 کنترل شخصی، 00/70 و مهارت های حل مساله، 0/91) با استفاده از روش آلفای کرونباخ مناسب بودند.

    نتیجه گیری:

     در مجموع نتایج مطالعه حاضر شواهدی را برای روایی و اعتبار پرسشنامه مهارت های حل مسیله به مثابه ابزاری جهت سنجش مهارت های حل مسیله (اعتماد به حل مسایل، سبک گرایش اجتناب و کنترل شخصی) دانش آموزان فراهم کرد.

    کلید واژگان: رواسازی, اعتباریابی, مهارتهای حل مسئله
    Shirin Chaji*, Majid Ebrahimpour, Majid Pakdaman, Hamid Taheri
    Background

    Because research shows that reducing problem solving skills causes problems such as reduced academic achievement and academic achievement in elementary students. Although these dimensions and constituent components have been identified, there is a research gap in the psychometric study of these characteristics in the study population. Understanding the dimensions and components of it is very important. The question is, what are the components and dimensions of the elementary students' problem-solving skills questionnaire?

    Aims

    The aim of this research was to study the psychometric properties of the problem-solving skills questionnaire Heppner and Petersen in primary school students of Birjand

    Methods

    The method of the present study was correlation in terms of the purpose of the application in terms of the nature of the data. The statistical population of the present study included all male and female students in the sixth grade of elementary school in Birjand who were studying in public and non-public schools in the 98-99 academic year. 245 people (92 boys and 149 girls) were selected by multi-stage random cluster sampling. Participants answered the Hepner (1982) problem-solving skills questionnaire and Solomon and Rothblum (1984) academic procrastination questionnaires in a single session, in a classroom performance with the same arrangement of tools, respectively.

    Results

    confirmatory factor analysis was used to evaluate the construct validity of the problem-solving skills questionnaire. The results of confirmatory factor analysis showed that the three-factor structure of the scale has an acceptable fit with the data and all the fit indices also confirmed the fit of the model. (χ/df= 2.56؛ GFI= 0.97, NFI= 0.96, NNFI= 0.97, CFI= 0.97). Also, in order to estimate the divergent validity, the results of independent t-test showed that the average problem-solving skills of the non-procrastinating group was about 16 points higher than the procrastinating group (P < 0.05). Also, the reliability of the components and the whole scale of problem-solving skills (self-confidence in problem solving: 0.80, tendency- avoidance problem: 0.78, personal control: 0.70 and problem-solving skills: 0.91) using Cronbach's alpha methods were appropriate

    Conclusion

    Overall, the results of the present study provided evidence for the validity and reliability of the Problem-Solving Skills Questionnaire as a tool for assessing students' problem-solving skills and can be used by researchers, therapists and academic advisors.

    Keywords: validation, Validation, Problem solving skills
  • مرتضی پردل*، حسین کارشکی، مجید پاکدامن

    مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر شکوفایی بر افزایش شکوفایی و درگیری تحصیلی دانش آموزان سه سال اول دبستان صورت گرفت. طرح پژوهش، شبه آزمایشی و از نوع طرح های پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان سه سال اول دبستان شهرستان تربت حیدریه در سال تحصیلی 99-98 بود که به روش نمونه گیری در دسترس، 50 نفر از دانش آموزان پسر به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه 25 نفره (آزمایش و کنترل) قرار گرفتند. ابزار مورداستفاده در این پژوهش پرسشنامه شکوفایی اچ.اف.کیو. (2014) و پرسشنامه درگیری تحصیلی ریو(2013) بود. گروه آزمایش، طی 8 جلسه 90 دقیقه ای و به صورت هفته ای 2 جلسه، تحت آموزش بسته مبتنی بر شکوفایی قرار گرفت و گروه کنترل، بدون هیچ گونه مداخله ای باقی ماند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-24 و روش تحلیل واریانس چندمتغیره انجام گرفت. یافته ها نشان داد بین میانگین نمرات مولفه های شکوفایی و درگیری تحصیلی در گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین در نتایج پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش نیز تفاوت معناداری وجود دارد(01/0>P). بر این اساس می توان آموزش بسته مبتنی بر شکوفایی را به عنوان روشی موثر بر افزایش شکوفایی و درگیری تحصیلی دانش آموزان دبستان در نظر گرفت و از آن در مدارس استفاده کرد.

    کلید واژگان: بسته آموزشی, شکوفایی, درگیری تحصیلی, سه سال اول دبستان
    Morteza Pordel *, Hosein Kareshki, Majid Pakdaman

    The aim of this study was to investigate the effectiveness of flourishing education on increasing flourishing and academic engagement of students in the first three years of primary school. The research design was quasi-experimental and was a pre-test-post-test and follow-up design with a control group. The statistical population of this study included all students of the first three years of primary school in Torbat-e Heydarieh in the academic year of 1998-99. By available sampling method, 50 male students were randomly selected and divided into two groups of 25 (experimental and control). . The instrument used in this study was the HFQ flourishing questionnaire (2014) and the Rio Academic Conflict Questionnaire (2013). The experimental group underwent closed-loop training during 8 sessions of 90 minutes and 2 sessions per week and the control group remained without any intervention. Data were analyzed using SPSS-24 software and multivariate analysis of variance. The results showed that there was a significant difference between the mean scores of flourishing components and academic engagement in the experimental and control groups. There is also a significant difference in the pre-test and post-test results of the experimental group (P <0.01). Based on this, closed education based on prosperity can be considered as an effective way to increase prosperity and academic engagement of primary school students and use it in schools.

    Keywords: educational package, flourishing, academic conflict, first three years of primary school
  • عبدالله خاکسار ازغندی، مجید پاکدامن*، حسین کارشکی
    هدف

    هدف از انجام پژهش حاضر، تدوین و تعیین اثربخشی بسته آموزش سواد رسانه ای به نوجوانان ایرانی مقیم شهر دوحه قطر بود.

    روش

    به لحاظ ماهیت و اهداف، این پژوهش کاربردی و برای اجرای آن از روش سه مطالعه متوالی استفاده شد. جامعه آماری در این پژوهش شامل جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه شهر دوحه است که در سال تحصیلی 99 - 98 مشغول به تحصیل بودند. برای این منظور ابتدا براساس نمره کسب شده در پیش آزمون به روش همتاسازی، دانش آموزان را به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم نموده، سپس بسته آموزشی تهیه شده توسط محقق طی یک نیم سال تحصیلی در کلاس های موردنظر اجرا و تاثیر این آموزش در محدوده پیش آزمون و پس آزمون ارزش یابی و گزارش گردید. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه سواد رسانه استفاده و روایی و پایایی آن ها تایید شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات حاصل از پرسش نامه ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام و در سطح آمار استنباطی، از آزمون های تحلیل واریانس تک متغیره با گروه کنترل (Ancova) استفاده شد.

    یافته ها

    یافته های پژوهش نشان می دهد که تاثیر مداخله بسته آموزشی سواد رسانه بر سواد رسانه ای دانش آموزان تایید شده است. هم چنین نتایج نشان داد که آموزش سواد رسانه ای به طور معناداری بر کاهش قلدری- قربانی سایبری اثربخش است.

    نتیجه گیری

     به نظر می رسد درمان گران، مشاوران، معلمان و سازمان ها می توانند از نتایج پژوهش حاضر برای کاهش آسیب های ناشی از فضای مجازی در نوجوان استفاده کنند.

    کلید واژگان: آموزش, رسانه, سواد رسانه, نوجوان
    Abdollah Khaksar Azgandi, MAJID Pakdaman *, Hosssain Kurashiki
    Aim

    The purpose of this study was to develop and determine the effectiveness of the media literacy education package for Iranian adolescents living in Doha.

    Method

    In terms of nature and objectives, this research was applied and for its implementation, three consecutive studies were conducted. The statistical population in this study includes the statistical population of this study includes all male high school students in Doha who were studying in the academic year of 1998-99. For this purpose, based on the score obtained in the pre-test by peer-to-peer method, students are divided into experimental and control groups, and then the educational package prepared by the researcher is implemented and effective in the desired classes during a semester. This training was evaluated and reported in the pre-test and post-test. A media literacy questionnaire was used to collect data and its validity and reliability were confirmed. Data analysis of the questionnaires was performed at two levels of descriptive and inferential statistics. At the level of inferential statistics, univariate analysis of variance (ANCOVA) tests were used. 

    Results

    Findings show that the effect of media literacy training package intervention on students' media literacy has been confirmed. The results also showed that media literacy training is significantly effective in reducing cyber-bullying. 

    Conclusion

    It seems that therapists, counselors, teachers and organizations can use the results of the present study to reduce the harm caused by cyberspace in adolescents.

    Keywords: education, Media, Media Literacy, adolescent
  • Najme Sadat Haji Vosoogh, Jahanshir Tavakolizadeh*, Majid Pakdaman
    Background

    Students’ academic motivation is one of the essential factors for academic achievement and the growth of societies, which emphasizes the importance of examining academic motivation correlations. Therefore, this research aims to evaluate the structural equation model for explaining students’ academic motivation based on emotion regulation with the mediating role of academic self-efficacy.

    Methods

    This quantitative-correlational research was conducted using structural equations. The research population included all high school students (3057 people) in the seventh, eighth, and ninth grades in Gonabad Town, Iran in the academic year of 2019-2020. In this population, 1646 were girls and 1411 were boys. A total of 250 people were considered a sample group by the multistage cluster random sampling method based on the principles of structural equations modeling. After obtaining the informed consent letters, all participants completed the situational motivation scale (SIMS) developed by Sinclair & McInroy (1992), the Morgan-Jinks student efficacy scale (MJSES), the cognitive emotion regulation questionnaires of Garnowski et al. (2002), revised adult attachment scale (1990) developed by Collins and Reed, and the classroom environments questionnaire (Fraser, 1995). Next, the data were collected and analyzed through Pearson correlation methods and structural equations using the SPSS software, version 19, and AMOS software, version 20.

    Results

    Academic self-efficacy (0.20) and emotion regulation (0.37) directly and significantly affected academic motivation. In addition, emotion regulation (0.53) had a direct and significant effect on academic self-efficacy. There was an indirect relationship between emotional regulation (0.24) and mediated academic self-efficacy on academic motivation (P<0.01).

    Conclusion

    The emotional regulation model is a favorable fit for students’ academic motivation with the mediating role of academic self-efficacy. Therefore, the awareness of teachers, parents, principals and other educational experts can improve students’ academic motivation.

    Keywords: Academic motivation, Academic self-efficacy, Emotion regulation
  • فاطمه عباسیان، مجید پاکدامن*، حسین کارشکی
    هدف

    هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا و به طور ویژه آموزش شکوفایی بر اضطراب و افسردگی و تاب آوری دانش آموزان مدارس تیزهوشان است.

    روش

     به منظور نیل به هدف پژوهش و تعیین اثر بخشی از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. نمونه شامل 50 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستان فرزانگان تربت حیدریه بود. ابتدا از جامعه ی آماری (کلیه ی دانش آموزان دبیرستان مذکور)، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و پرسشنامه تاب آوری به عمل آمد. تعداد 50 نفر که بیشترین نمره را در مقیاس اول و کمترین نمره را در مقیاس دوم کسب کرده بودند، انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای گروه آزمایش، آموزش شکوفایی در 14 جلسه 60 دقیقه ای (هفته ای دو جلسه) اجرا شد، اما گروه کنترل ابتدا هیچ نوع درمانی دریافت نکرد و در پایان پژوهش، آموزش جهت گروه کنترل نیز اجرا شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-26 و از طریق آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج آزمون کوواریانس نشان داد که با توجه به معنی دار شدن مقدار F فرضیه ی پژوهش مبنی بر اثربخشی پروتکل آموزشی مبتنی بر شکوفایی بر متغیر اضطراب، افسردگی و تاب آوری در سطح اطمینان 99 درصد تایید می شود. آموزش شکوفایی موجب کاهش اضطراب و افسردگی و افزایش تاب آوری دانش آموزان گروه آزمایش، در مقایسه با گروه کنترل شده است.

    کلید واژگان: روان شناسی مثبت گرا, آموزش شکوفایی, افسردگی, اضطراب, تاب آوری
    Fatemeh Abbasian, Majid Pakdaman *, Hosein Kareshki
    Purpose

    The aim of this study was to investigate the effectiveness of positive psychology in general, and the flourishing education on anxiety, depression, and resilience of gifted school students in particular.

    Method

    In order to achieve the research purpose and to determine the effectiveness, a pre-test-post-test design was used with the control group. The statistical sample of this study included 50 female students of Farzanegan High School in Torbat Heydariyeh. The Depression-Anxiety-Stress Scale and Connor-Davidson Resilience Scale were first administered to the statistical population, which included all high school students. The 50 students with the highest score on DASS and the lowest score on the resilience scale were selected as the participants of the study and randomly divided into experimental and control groups. For the experimental group, flourishing education was performed in 14 sessions of 60 minutes (two sessions per week). But the control group did not receive any treatment at first and at the end of the research, treatment was conducted for the control group. Data were analyzed using SPSS-26 through covariance analysis.

    Findings

    The results of the covariance analysis showed that due to the significant F value, the research hypothesis was confirmed at the confidence level of 99% based on the efficacy of flourishing education protocol on anxiety, depression, and resilience variables. Flourishing education reduces anxiety and depression and increases the resilience of students in the experimental group, compared to the control group.

    Keywords: Positive psychology, Flourishing Education, depression, anxiety, Resilience
  • Fatemeh Abbasian, Majid Pakdaman*, Hossein Kareshky
    Background

    This study aims to examine the effectiveness of flourishing training based on positive psychology on the anxiety and depression of female gifted students. 

    Methods

    This is a quasi-experimental study using a pre-test/post-test design a control group. Participants were 50 female gifted students in Torbat-e Heydariyeh, Iran. They were randomly divided into two groups of training (n=25) and control (n=25). For the training group, flourishing training was presented at 14 sessions of 60 minutes, while the control group did not receive any education. The 21-item Depression, Anxiety, and Stress Scale was used for collecting data. Data were analyzed in SPSS v 26 software using ANCOVA.

    Results

    The results showed that the effect of flourishing training on anxiety (F=206.1, P<0.001) and depression (F=42.96, P<0.001) was significant. Flourishing training reduced anxiety and depression in the training group compared to the control group.

    Conclusion

    Flourishing training based on positive psychology can be effective in reducing anxiety and depression in female gifted students.

    Keywords: Positive psychology, Depression, Anxiety
  • دکتر حسین کارشکی، دکتر مجید پاکدامن، مرتضی پردل

    مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مبتنی بر شکوفایی بر افزایش شایستگی‌های هیجانی اجتماعی دانش‌آموزان سه سال اول دبستان صورت گرفت. طرح پژوهش، شبه آزمایشی و از نوع طرح‌های پیش‌آزمون پس‌آزمون و پیگیری با گروه گواه است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش‌آموزان سه سال اول دبستان شهرستان تربت‌حیدریه در سال تحصیلی 99-98 بود که به روش نمونه‌گیری در دسترس، 50 نفر از دانش‌آموزان پسر به‌صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه 25 نفری (آزمایش و کنترل) قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه شایستگی‌های هیجانی اجتماعی (ESCQ) است. گروه آزمایش، طی 8 جلسه 90 دقیقه‌ای و به‌صورت هفته‌ای 2 جلسه، تحت آموزش بسته مبتنی بر شکوفایی قرار گرفت و گروه کنترل، بدون هیچ‌گونه مداخله‌ای باقی ماند. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار 24SPSS- و روش تحلیل واریانس چندمتغیره انجام گرفت. نتایج نشان دادند بین میانگین نمرات مولفه‌های شایستگی‌های هیجانی اجتماعی در گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین در نتایج پیش‌آزمون و پس‌آزمون گروه آزمایش نیز تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>P). بر این اساس می‌توان آموزش بسته مبتنی بر شکوفایی را به عنوان روشی موثر بر افزایش شایستگی‌های هیجانی اجتماعی دانش‌آموزان دبستانی در نظر گرفت و از آن در مدارس استفاده کرد.

    کلید واژگان: آموزش شکوفایی, شایستگی های هیجانی اجتماعی, دانش آموزان پسر, سه سال اول دبستان
    Hosein Kareshki, Majid Pakdaman, Morteza Pordel

    The aim of this study was to evaluate the effectiveness of flourishing education on increasing the socio-emotional competencies of students in the first three years of primary school. The research was quasi-experimental with pre-test-post-test de-sign and follow-up with a control group. The statistical population of this study included all students of the first three years of primary school in Torbat-e Heydarieh in the academic year of 2019-2020. By available sampling method, 50 male students were randomly selected and divided into two groups of 25 (experimental and control). The instrument used in this study was the Emotional - Social Competence Questionnaire (ESCQ). The experimental group underwent closed-loop training during 8 sessions of 90 minutes and 2 sessions per week and the control group remained without any interventions. Data were analyzed using SPSS-24 software and multi-variate analysis of variance. The results showed that there was a significant difference between the mean scores of the components of emotional-social competence in the experi-mental and control groups. There is also a significant difference in the pre-test and post-test results of the experimental group (P<0.01). Based on this, closed loop education based on prosperity can be considered as an effective way to increase the emotional and social competencies of primary school students which can be used in schools.

    Keywords: Flourishing education, emotional-social competencies, male students, the first three years of primary school
  • اشرف قلیچ بیکی، مجید پاکدامن*، حسین کارشکی
    زمینه

    از آنجا که باورهای انگیزشی ناکارآمد باعث بوجود آمدن مشکلاتی در زندگی تحصیلی دانش آموزان می شود. شناخت عوامل تشکیل دهنده آن اهمیت فراوانی دارد. مسئله این است که، عوامل تشکیلدهنده و اثرگذار بر باورهای انگیزشی ناکارآمد دانش آموزان شامل چه عواملی است؟

    هدف

    وارسی باورهای انگیزشی ناکارآمد بر اساس نظریه داده بنیاد بود.

    روش

    جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه اول شهرستان فردوس که در سال تحصیلی 99-98 مشغول به تحصیل بوده اند و از نظر تحصیلی عملکرد ضعیفی داشتند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند (نمونه گیری نظری) انتخاب و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته از نوع توصیفی / تفسیری (والش، ادواردز و فراسر، 2007) مورد مصاحبه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل اطلاعات بر اساس سه روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی (استراوس و کوربین، 2015) انجام شد.

    یافته ها

    یافته های تحقیق نشان داد که عوامل اثرگذار بر باورهای انگیزشی ناکارآمد عوامل رفتاری، انگیزشی، هیجانی، شناختی و فردی، آموزشگاهی و خانوادگی می باشد که برخی از این عوامل، متغیرهای زمینه ای، علی و برخی دیگر در نقش متغیرهای محیطی ظاهر شدند. دیدگاه مناسب والدین و کارکنان مدرسه به دانش آموز، ارزیابی مناسب از موقعیت های استرس زا مرتبط با امتحان، استفاده از راهبردهای شناختی و فراشناختی جزء راهبردهایی برای مواجهه با باورهای انگیزشی ناکارآمد و مولفه های نامطلوب آموزشگاهی، خانوادگی و فردی جزء پیامدهای باورهای انگیزشی ناکارآمد دانش آموزان بود.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد نتایج این پژوهش می تواند در تدوین ابزارها در شناسایی باورهای انگیزشی ناکارآمد و تدوین برنامه های مداخله ای به منظور بهبود این باورها مفید باشد.

    کلید واژگان: وارسی, باورهای انگیزشی ناکارآمد, نظریه داده بنیاد
    Ashraf Qelich Beiki, Majid Pakdaman*, Hossein Karashki
    Background

    Because dysfunctional motivational beliefs cause problems in student's academic life. Understanding its constituents is very important. The question is, what are the factors involved in students' dysfunctional motivational beliefs?

    Aims

    The purpose of this study is inquiry of dysfunctional motivational beliefs based on data foundation theory

    Methods

    The method of the present study was based on the data of the Foundation Strauss and Corbin (2015). Statistical population of the present study was all male and female high school students in Ferdos city who were studying in the 98-99 academic year and had poor academic performance were selected using purposive sampling (theoretical sampling). Who were interviewed using semi-structured Descriptive / interpretive (Walsh, Edwards, & Fraser, 2007) interviews. Data analysis was performed based on three methods of open, axial and selective coding Strauss and Corbin (2015).

    Results

    The findings showed Factors affecting dysfunctional motivational beliefs are behavioral, motivational, emotional, cognitive and personal, school and family factors, some of which appear as contextual, causal and others in the role of environmental variables. Appropriate attitude of parents and school staff to the student, proper assessment of stressful situations related to the exam, use of cognitive and metacognitive strategies as strategies to deal with dysfunctional motivational beliefs and adverse school, family and individual components are the main consequences of the phenomenon. The subject was dysfunctional motivational beliefs of students.

    Conclusion

    It seems that the results of this study can be useful in developing tools to identify dysfunctional motivational beliefs and develop intervention programs to Improvement these beliefs

    Keywords: Inquiry, Dysfunctional, motivational beliefs, data foundation theory
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال