به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

manijeh ahmadi

  • صدیقه مظفری قره بلاغ، منیژه احمدی*

    جهت حفظ منابع طبیعی، تحقق رشد اقتصادی و دست‎یابی به اهداف توسعه پایدار، تحقق رقابت پذیری پایدار مهم‎ترین ابزار است. مکان‎ها باید توانایی رقابت در بازار را داشته باشند، به نوآوری و تطبیق با تحولات پرداخته و رشد و توسعه پایدار را تجربه کنند. با داشتن رقابت پذیری پایدار، مکان‎ ها می توانند بقای خود در مقابل رقبا تضمین کرده و تاثیرگذاری قابل توجهی در اقتصاد و جامعه داشته باشند. جهت تحقق اهداف ذکر شده، شناخت عوامل موثر بر رقابت‎پذیری پایدار امری ضروری است. در همین راستا در تحقیق حاضر ابتدا به رتبه‎ بندی شاخص‎ های رقابت ‎پذیری پایدار بین شهرستان‎ های استان زنجان پرداخته شده و سپس عوامل موثر بر رقابت‎پذیری پایدار با استفاده از رویکرد آینده پژوهی و نرم افزار میک مک شناسایی شده است. نوع تحقیق کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی - تحلیلی می‎باشد. جامعه آماری تحقیق 8 شهرستان استان زنجان طبق تقسیمات سیاسی سال 1400 می‎باشد. جهت گردآوری اطلاعات از دو روش کتابخانه ای (به تشریح مبانی نظری، پیشینه موضوع و گردآوری ابعاد و شاخص‎ های موجود در زمینه شاخص‎های رقابت‎ پذیری) و پیمایش (پرسش‎نامه) استفاده شده است. در روش پیمایشی، با استفاده از نظرسنجی از 17 کارشناس حوزه جغرافیا و اقتصاد و مدیریت نمره ‎دهی به پیش‎ران‎ها انجام شد. معیارهای مورداستفاده جهت سنجش رقابت‎ پذیری پایدار شهرستان‎های استان زنجان از سالنامه آماری 1400 استان زنجان می‎باشد. تحلیل نتایج اثرهای مستقیم عوامل پنج گانه نشان می‎دهد، بیشترین میزان تاثیرگذاری مربوط به عامل حکمرانی با خالص تاثیرگذاری 15 و عامل سرمایه طبیعی با خالص تاثیرگذاری 5 و کمترین میزان تاثیرگذاری نیز مربوط به عامل زیرساخت با خالص تاثیرگذاری 1- می‎باشد.

    کلید واژگان: توسعه پایدار, رقابت پذیری, حکمرانی خوب, سرمایه طبیعی
    Sedeghi Mozaffari Qara Bolagh, Manijeh Ahmadi *

    To preserve natural resources, realize economic growth, and achieve sustainable development goals, realizing sustainable competitiveness is the most important tool. Places must have the ability to compete in the market, innovate and adapt to changes, and experience sustainable growth and development. With sustainable competitiveness, places can ensure their survival against competitors and have a significant impact on the economy and society. To achieve the mentioned goals, it is necessary to know the factors affecting sustainable competitiveness. In this regard, in the present research, the ranking of sustainable competitiveness indicators among the cities of Zanjan province has been discussed first, and then the factors affecting sustainable competitiveness have been identified using the future research approach and Mic Mac software. The type of research is applied and descriptive-analytical. The statistical population of the research is 8 cities of Zanjan province according to the political divisions of 1400. To collect information, two library methods have been used (explaining the theoretical foundations, and background of the subject, and collecting dimensions and indicators in the field of competitiveness indicators) and a survey (questionnaire). The survey method, using a survey of 17 experts in the fields of Geography, economics, and management was used to score the candidates. The criteria used to measure the sustainable competitiveness of the cities of Zanjan province are from the 1400 statistical yearbook of Zanjan province. The analysis of the results of the direct effects of the five factors shows that the highest level of influence is related to the governance factor with a net transitory impact of 15 the natural capital factor with a net impact of 5, and the lowest level of influence is related to the infrastructure factor with a net impact of -1.

    Keywords: Sustainable Development, Competitiveness, Good Governance, Natural Capital, Zanjan
  • منیژه احمدی، مهدی چراغی*، رویا محمدی
    زمینه و هدف

    برای اطمینان از رضایت گردشگران و چگونگی تمایات رفتاری بعدی آنها، نیاز است تصویر مقصد پس از بازدید به منزله تسریع کننده ای برای بازاریابی مقصد ارائه شود. شهر سلطانیه، ازلحاظ گردشگری دارای توانهای مناسب تاریخی، طبیعی و فرهنگی است که تاکنون آن چنانکه باید و شاید از و آن در جهت شناسایی توانشان و همچنین در جذب جهانگردان و ایرانگردان موردتوجه قرار نگرفته است.

    روش شناسی:

     پژوهش حاضر، با هدف بررسی شناخت تصویر از مقصد گردشگران از گنبد سلطانیه،شناخت رابطه بین بازاریابی و تصویر از مقصد گردشگران ورودی به گنبد سلطانیه و همچنین ارائه پیشنهاداتی جهت ارتقای تصویر از مقصد گردشگران ورودی به گنبد سلطانیه است. جامعه آماری تحقیق حاضر گردشگران بازدید کننده از گنبد سلطانیه می باشد، با توجه به مشخص نبودن تعداد گردشگران از فرمول کوکران نامتناهی جهت مشخص شدن تعداد نمونه استفاده شد و تعداد نمونه لازم 384 بدست آمد، جهت تکمیل پرسشنامه نیز از روش تصادفی ساده استفاده شد. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنانه) و جهت تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آمار توصیفی،و استنباطی (آزمون تی تک نمونه ای ،آزمون فریدمن ،آزمون فریدمن آزمون و معادلات ساختاری) استفاده شد.

    یافته ها

    میانگین عددی نشان می دهد، بالاترین میانگین عددی مربوط به بعد جاذبه با امتیاز 3.27و کمترین نیز مربوط به بعد سرویس با امتیاز 2.43 می باشد. در ادامه تحلیل نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان می دهد، براساس آماره تی مورد آزمون و براساس مطلوبیت عددی که برابر با 3 می باشد تمامی ابعاد تصویر از مقصد غیر از بعد جاذبه و محیط منفی ارزیابی می شود.

    کلید واژگان: بازاریابی گردشگری, کیفیت مقصد, گردشگری, شهر سلطانیه
    Manijeh Ahmadi, Mehdi Cheraghi *, Roya Momahmady
    Context and Purpose

    To ensure the satisfaction of tourists and their subsequent behavior, it is necessary to present the image of the destination after the visit as an accelerator for the marketing of the destination. The city of Soltanieh, from the point of view of tourism, has suitable historical, natural and cultural potentials, which have not been paid attention to in order to identify their potential and attract tourists and Iranian tourists.

    Design/methodology/approach: 

    The purpose of this research is to investigate the image of the destination of tourists from Soltanieh Dome, to know the relationship between marketing and the image of the destination of tourists entering Soltanieh Dome, and also to provide suggestions to improve the image of the destination of tourists entering Soltanieh Dome. The statistical population of the current research is the tourists visiting the Soltanieh Dome, due to the unknown number of tourists, Cochran's infinite formula was used to determine the number of samples and the required number of samples was 384. Simple random method was also used to complete the questionnaire. The method of collecting information in the form of library and field (questionnaire) and descriptive and inferential statistics (Sample T-Tech test, Friedman test, Friedman test and structural equations) were used for data analysis.

    Findings

    The results of the sample t-test show that a sample t-test was used to analyze the desirability of the dimensions of the image of the destination. Based on this, the analysis of the numerical average shows that the highest numerical average is related to the dimension of attraction with a score of 3.27 and the lowest is related to the dimension of service with a score of 2.43.

    Keywords: Tourism Marketing, Destination Quality, Tourism, Soltanieh City
  • منیژه احمدی*، سپیده حسینی
    مقدمه

    دست اندازی مداوم بشر بر حوزه های محیط زیست و برداشت های بی رویه و استفاده نادرست از منابع طبیعی، آسیب های غیرقابل جبرانی بر محیط زیست وارد نموده است. انسان ها در طول زندگی با دخالت و تاثیرات منفی خود در قواعد منظم طبیعت موجب به هم خوردن تعادل و تناسب محیط زیست شده و تا جایی پیش رفته که جامعه انسانی را با انبوهی از معضلات محیط زیستی روبه رو کرده است. از این رو شناخت رفتارهای نامطلوب محیطی، مدیریت و کنترل آن ها، زمینه ساز آموزش هایی است که باید از همان روزهای آغازین آموزش رسمی، برنامه ریزان درسی از طریق محتوا و کتب درسی مدنظر قرار دهند. یکی از راه های اثرگذار در این امر، آموزش مفاهیم محیط زیستی در دوران ابتدایی می باشد. آموزش محیط زیست از طریق مفهوم سازی در کتاب های درسی می تواند ابزاری حیاتی جهت مقابله با مشکلات محیط زیستی باشد. از این رو هدف پژوهش، تحلیل مفاهیم سواد محیط زیستی در کتاب های علوم دوره ابتدایی براساس برنامه درسی ملی است.

    مواد و روش ها

    روش پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل محتوا است. جامعه آماری شامل کتاب های علوم تجربی دوره ابتدایی بوده که با توجه به ماهیت موضوع، نمونه گیری انجام نشده و همه جامعه آماری بررسی شده است. ابزار جمع آوری داده ها، سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته بوده که با قضاوت متخصصان ساخته شده است و داده های حاصل با استفاده از شاخص های آمار توصیفی مورد بررسی قرار گرفت.

    نتایج

    نتایج پژوهش نشان داد که در کتاب های علوم تجربی دوره ابتدایی، براساس مولفه های سواد محیط زیستی (مدیریت مصرف آب، مدیریت مصرف برق، مدیریت مصرف گاز، مدیریت پسماند، حفظ جنگل، حفظ حیوانات) بیشترین توجه در پایه اول و سوم، مدیریت مصرف آب (79/25 و 19/35 درصد)، پایه دوم، مدیریت پسماند (69/34 درصد)، پایه چهارم، پنجم و ششم، حفظ جنگل (64/22، 15/22 و 91/31 درصد) می باشد. همچنین توجه به عناصر محیط زیستی در کل دوره ابتدایی (با 987 فراوانی) بیشترین توجه مربوط به کتاب علوم تجربی پایه پنجم با 47/21 درصد و کمترین توجه مربوط به پایه ششم با 28/14 درصد است. از سوی دیگر براساس اولویت بندی، بیشترین توجه کتاب های درسی علوم تجربی دوره ابتدایی به مدیریت مصرف آب (با 217 فراوانی) و کمترین توجه به مدیریت مصرف گاز (با 115 فراوانی) بوده است.

    بحث:

     مفاهیم محیط زیستی در کتاب های علوم تجربی دوره ابتدایی از جایگاه مطلوب برخوردار نیست. با توجه به مشکلات محیط زیستی در کشور، پیشنهاد شد در بازنگری محتوای کتاب های درسی علوم تجربی بیشتر به مولفه های محیط زیستی پرداخته و محتوای محیط زیستی مهارت محور در پایه های اول تا سوم و پژوهش محور در پایه های چهارم تا ششم گنجانده شود، سازماندهی عمودی و افقی در طراحی محتوای محیط زیستی کتاب های درسی علوم تجربی و توزیع متوازن محتوا در پایه اول تا ششم ابتدایی رعایت شود، محتواهای بیشتر و غنی تر با موضوع زباله در محتوای کتاب های درسی دوره ابتدایی به ویژه موضوع مدیریت پسماند در پایه پنجم و ششم گنجانده شود، محتوای بیشتر با موضوع انرژی و محوریت مساله مصرف گاز در کتاب های پایه سوم و چهارم اختصاص داده شود، محتواهای مربوط به حفظ جنگل و حیوانات در تمام پایه های دوره ابتدایی گنجانده شود.

    کلید واژگان: آموزش محیط زیست, تحلیل محتوا, دوره ابتدایی, برنامه درسی ملی
    Manijeh Ahmadi *, Sepideh Housini
    Introduction

    Human's continuous encroachment on the environment and indiscriminate harvesting and improper use of natural resources have caused irreparable damage to the environment. Throughout their lives, humans have disturbed the balance and harmony of the environment with their interference and negative effects on the regular rules of nature, and it has progressed to the point where the human society is faced with a multitude of environmental problems. Therefore, the recognition of adverse environmental behaviors, their management and control, is the foundation of education that should be considered by curriculum planners through content and textbooks from the very beginning of formal education. One of the effective ways in this matter is teaching environmental concepts in elementary school. Environmental education through conceptualization in textbooks can be a vital tool to deal with environmental problems. Therefore, the purpose of the research; The analysis of environmental literacy concepts in elementary school science books is based on the national curriculum.

    Materials and Methods

    The research method is descriptive and content analysis type. The statistical population included the experimental science books of elementary school, which due to the nature of the subject, sampling was not done and all the statistical population was investigated. The data collection tool was the content analysis list made by the researcher, which was made with the judgment of experts. The data was analyzed using descriptive statistics.

    Results

    The results of the research showed that in the experimental science books of elementary school; Based on the components of environmental literacy (water consumption management, electricity consumption management, gas consumption management, waste management, forest conservation, animal conservation); The most attention in the first and third grades; water consumption management (25.79 and 35.19 percent), second grade; waste management (34.69 percent), fourth, fifth and sixth grades; forest preservation (22.64, 22.15 and 31.91 percent). Also, attention to environmental elements in the entire primary period (with frequency of 987), the most attention is related to the fifth-grade experimental science book with 21.47 percent and the least attention is related to the sixth grade with 14.28 percent. On the other hand, based on prioritization; The most attention of experimental science textbooks in elementary school was on water consumption management (with 217 frequency) and the least attention was on gas consumption management (with 115 frequency).

    Discussion

    Environmental concepts do not have a favorable position in experimental science books of elementary school. Considering the environmental problems in the country, it was suggested to review the content of experimental science textbooks to pay more attention to environmental components and to include skill-oriented environmental content in the first to third grades and research-oriented content in the fourth to sixth grades, Vertical and horizontal organization in the design of environmental content of experimental science textbooks and balanced distribution of content in the first to sixth grade should be observed, More content on the topic of waste should be included in the content of elementary school textbooks, especially the topic of waste management in the fifth and sixth grade, More content should be devoted to the issue of energy and centrality of gas consumption in the third and fourth grade books, Content related to forest and animal conservation should be included in all the elementary grades.

    Keywords: Environmental education, content analysis, elementary course, National Curriculum
  • Manijeh Ahmadi *, Kosar Baeitabar

    The main purpose of this study is to investigate the effect of traffic culture education on the law-abiding and citizenship behavior of middle school students in District 12 of Tehran. The research method is quasi-experimental with pre-test and post-test design and is applied in terms of purpose. In terms of data type, this research is quantitative, and in terms of time, it is a cross-sectional research. The statistical population was 4756 high school students in District 12 of Tehran in the academic year 2020-2021, which was selected by random cluster sampling of 40 seventh-grade students in two groups of 20 (experimental group and control group). The research tools of the educational package included pedestrians, vehicle occupants, urban cycling, public transportation, rights and duties of citizenship in traffic, and a researcher-made questionnaire that its content validity was determined by the Lavshe index (0.62) and formal validity by the opinion of elites and reliability was calculated by Cronbach's alpha test (0.80). Descriptive statistics (central and dispersion indices), inferential statistics (Kolmogorov-Smirnov tests, independent t-test, and paired t-test), and SPSS16 software were used to analyze the data. The results showed that traffic education had a significant positive and direct effect on the law-abiding and citizenship behavior of students.

    Keywords: Traffic culture training, Law-abiding, Citizenship Behavior
  • منیژه احمدی*، محمد لیائی
    زمینه و هدف

    در عصر حاضر، پویایی سازمان منوط به استفاده بهینه از سرمایه های انسانی می باشد که به عوامل مختلف ازجمله داشتن کارکنانی خشنود؛ برخوردار از تعهد سازمانی و رضایت شغلی بستگی دارد. این موضوع باعث می شود تا کارکنان در محیطی پویا برای کارایی بیشتر سازمان گام برداشته و جهت رشد شایستگی حرفه ای خویش تلاش نمایند. بر همین اساس هدف پژوهش؛ تبیین تاثیر رضایت شغلی بر مسیولیت پذیری و تعهد سازمانی با متغیر میانجی شایستگی حرفه ای کارکنان شرکت پتروشیمی جم می-باشد.

    روش

    این پژوهش؛ کاربردی و از نظر نوع؛ توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری؛ کلیه کارکنان شرکت پتروشیمی جم به تعداد3500 نفر که با روش نمونه‏گیری تصادفی ساده و براساس فرمول کوکران346 نفر نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش؛ پرسشنامه های رضایت شغلی فیلدورث(1951)، مسیولیت پذیری کارکنان؛ گلن و نلسون(1998) و شایستگی حرفه ای مطهری نژاد و جهانگرد (1397) که جهت تحلیل از مدل سازی معادلات ساختاری و تحلیل مسیر به کمک نرم افزار Lisrel استفاده شد.

    یافته ها

    یافته های پژوهش نشان دهنده تاثیر میانجی شایستگی های حرفه ای در رابطه رضایت شغلی با تعهدسازمانی(42/0) و مسیولیت پذیری کارکنان(43/0) بود. اثر مستقیم رضایت شغلی بر شایستگی حرفه ای کارکنان(0.69)، تعهدسازمانی(72/0) و مسیولیت پذیری کارکنان(52/0) و اثر مستقیم شایستگی حرفه ای بر تعهدسازمانی(61/0) و مسیولیت پذیری کارکنان(63/0) نیز تایید شدند.

    نتایج

    با توجه به نتایج پژوهش، برخورداری کارکنان از رضایت شغلی می تواند در مسیولیت پذیری و تعهد سازمانی آنها موثر واقع شده و بدین ترتیب سطح بهره وری آنان در سازمان افزایش یابد. برخورداری از شایستگی حرفه ای؛ کارکنان را قادر می سازد در سطحی بالاتر از حد متوسط به انجام مسیولیت بپردازند. مدیران می توانند با طراحی و تدارک برنامه های متنوع جهت رشد شایستگی های حرفه ای و مسیولیت پذیری کارکنان تلاش نموده و تعهد سازمانی و رضایت شغلی آنها را افزایش دهند.

    کلید واژگان: رضایت شغلی, مسئولیت پذیری, تعهد سازمانی, شایستگی حرفه ای, شرکت پتروشیمی جم
    Manijeh Ahmadi *, Mohammad Liaee
    Background and purpose

    In today's era, the dynamics of the organization depends on the optimal use of human capital, which depends on various factors, including having satisfied employees; It depends on organizational commitment and job satisfaction. This makes the employees take steps in a dynamic environment for the greater efficiency of the organization and strive for the development of their professional competence. Accordingly, the purpose of the research; Explaining the effect of job satisfaction on organizational responsibility and commitment with the mediating variable of professional competence of Jam Petrochemical Company employees.

    Method

    This research; functional and in terms of type; It is descriptive-survey. Statistical Society; All 3500 employees of Jam Petrochemical Company were selected by simple random sampling method and 346 people were selected based on Cochran's formula. research tools; Fieldworth job satisfaction questionnaires (1951), employee responsibility; Glenn and Nelson (1998) and the professional competence of Motahrinejad and Jahangard (2017), which was used to analyze structural equation modeling and path analysis with the help of Lisrel software.

    Results

    The findings of the research showed the mediating effect of professional competencies in the relationship between job satisfaction and organizational commitment (0.42) and employee responsibility (0.43). The direct effect of job satisfaction on professional competence of employees (0.69), organizational commitment (0.72) and responsibility of employees (0.52) and the direct effect of professional competence on organizational commitment (0.61) and responsibility of employees (0.63) were also confirmed.

    Conclusion

    According to the results of the research, employees' enjoyment of job satisfaction can be effective in their responsibility and organizational commitment, thus increasing their productivity level in the organization. having professional competence; Enables employees to perform responsibilities at a higher than average level. Managers can try to develop professional skills and responsibility of employees by designing and preparing various programs and increase their organizational commitment and job satisfaction.

    Keywords: Job satisfaction, responsibility, organizational commitment, professional competence, Jam Petrochemical Company
  • منیژه احمدی*، غلام جباری، صمد بارانی
    زمینه و هدف

    یکی از ابعاد مهم اصلاح نظام اداری، توسعه منابع انسانی بویژه ارتقای شایستگی مدیران می باشد که این مهم در بند 4 سیاست های کلی نظام اداری ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری (مدظله العالی) نیز مورد تاکید قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی و رتبه بندی شایستگی های حرفه ای مدیران سازمان تامین اجتماعی تهران وفق بند 4 سیاست های کلی نظام اداری است.

    روش

    این تحقیق از حیث هدف، کاربردی و از نظر نحوه گرداوری داده ها و روش انجام آن، توصیفی - پیمایشی است. به دلیل محدود بودن جامعه آماری (82 نفر از مدیران) به روش سرشماری در تحقیق مشارکت داده شدند و نمونه گیری صورت نپذیرفت. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است که روایی آن با روش محتوایی و عاملی و  پایایی آن با آلفای کرونباخ بررسی و تایید گردید. برای تحلیل داده ها از  روش مدل یابی معادلات ساختاری (با کمک نرم افزار SMART PLS)، و  تحلیل شبکه ای (ANP) با کمک نرم افزار Super Decision استفاده شد.

    یافته ها

    بر اساس یافته های تحقیق، شایستگی های مورد نیاز مدیران سازمان تامین اجتماعی تهران در سه مولفه شایستگی های مدیریتی (تفکر استراتژیک، تفکر تحلیلی، مدیریت تغییر، مدیریت ارزیابی عملکرد، مدیریت اطلاعات، مدیریت تخصیص منابع، تعیین چشما نداز)، برنامهای (مهارت های تصمیم گیری و حل مسیله، برنامه ریزی، سازماندهی) و دانشی (دانش استفاده از فناوری، دانش شغلی، دانش سازمانی، دانش محیطی) دسته بندی شده اند.

    نتیجه گیری

    توجه و تاکید سازمان بر ارتقای شایستگی های شناسایی شده در این تحقیق می تواند در بهبود شایسته سالاری مبتنی بر اخلاق اسلامی در سازمان تامین اجتماعی در راستای اجرای بند 4 سیاستهای کلی نظام اداری موثر باشد.

    کلید واژگان: منابع انسانی, شایستگی حرفه ای, سازمان تامین اجتماعی, سیاستهای کلی نظام اداری
    Manijeh Ahmadi *, Gholam Jabbari, Samad Barani
    Context and purpose

    One of the important aspects of the reform of the administrative system is the development of human resources, especially the improvement of the competence of managers, which is also emphasized in paragraph 4 of the general policies of the administrative system announced by the Supreme Leader. . The purpose of the current research is to identify and rank the professional competencies of the managers of the Social Security Organization of Tehran according to paragraph 4 of the general policies of the administrative system.

    Method

    This research is applied in terms of purpose and descriptive-survey in terms of data collection and method. Due to the limited statistical population (82 managers), they participated in the research by census method and sampling was not done. A researcher-made questionnaire was used to collect data, and its validity was checked and confirmed by content and factor methods and its reliability was confirmed by Cronbach's alpha. Structural equation modeling method (with the help of SMART PLS software) and network analysis (ANP) with the help of Super Decision software were used for data analysis.

    Findings

    Based on the research findings, the competencies needed by the managers of Tehran Social Security Organization in three components of managerial competencies (strategic thinking, analytical thinking, change management, performance evaluation management, information management, resource allocation management, determination visionary), programs (decision-making and problem-solving skills, programming, organization) and knowledge (knowledge of using technology, occupational knowledge, organizational knowledge, environmental knowledge) have been classified.

    Conclusion

    The attention and emphasis of the organization on promoting the competencies identified in this research can be effective in improving the meritocracy based on Islamic ethics in the social security organization in line with the implementation of paragraph 4 of the general policies of the administrative system.

    Keywords: Human resource, professional competence, Social Security Organization, general policies of the administrative system
  • منیژه احمدی*، مهدی نظری
    یکی از ابعاد مهم اصلاح نظام اداری منابع انسانی و ایجاد زمینه رشد معنوی منابع انسانی و بهسازی و ارتقای سطح دانش، تخصص و مهارت های آنان است. این مهم در بند 5 سیاست های کلی نظام اداری ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری نیز مورد تاکید قرار گرفته است. هدف از این پژوهش، بررسی رابطه توسعه حرفه ای کارکنان با جانشین پروری، وفق بند 5 سیاست های تحول نظام اداری با نقش میانجی یادگیری سازمانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام است. رویکرد پژوهش، کمی و روش آن، توصیفی پیمایشی است. این پژوهش از نظر هدف، در شمار پژوهش های کاربردی است. جامعه آماری همه کارکنان مجمع تشخیص مصلحت نظام شامل250 نفر است که از بین آن ها، 152 نفر نمونه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه یادگیری سازمانی ریکاردو و دیگران (2007)، توسعه حرفه ای کارکنان کالاهان و داویلا (2004) و جانشین پروری کیم (2016) است که روایی آن از طریق روایی صوری و محتوایی محاسبه شد و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ بیشتر از 0.7 تعیین گردید. یافته های تحقیق با نرم افزار اس پی اس اس (SPSS) و اسمارت پی ال اس (Smart PLS) و مدل های معادلات ساختاری در دو سطح توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد توسعه حرفه ای با ضریب مسیر 0.79 با یادگیری سازمانی رابطه دارد و یادگیری سازمانی نیز با ضریب مسیر 0.63 با جانشین پروری ارتباط دارد. همچنین توسعه حرفه ای با ضریب مسیر 0.27 با جانشین پروری در مجمع تشخیص مصلحت نظام رابطه دارد.
    کلید واژگان: یادگیری سازمانی, توسعه حرفه ای کارکنان, جانشین پروری, مجمع تشخیص مصلحت نظام
    Manijeh Ahmadi *, Mahdi Nazari
    One of the important aspects of reforming the administrative system of human resources, improving human resources spirit, developing knowledge, skills, and abilities is to put into practice clause 5 of the general administrative policies issued by the supreme leader. This study aimed to analyze the relationship between staff professional development by succession and the achievement of clause 5 of the general policies of administrative system or the mediating role of organizational learning in the expediency council. The research method is quantitative and descriptive-survey. This study can be considered practical. The population is all the 250 staff in the expediency council from which 152 were randomly selected. The research tools are organizational learning questionnaires designed by Ricardo et al. (2007), staff professional development designed by Kalahan and Davilla (2004), and succession desgned by Kim (2016), the validity of which was confirmed based on the face and content validity approaches, and the reliability was calculated by Cronbach alpha at 0.7. The data was fed into SPSS and Smart PLS, and the structural equation model was done at two descriptive and interpretational levels. The findings indicated that the professional development has 0.79 significant relationship with organizational learning, and the latter has 0.63 significant relationship with succession. Also, the professional development has 0.27 significant relationship with succession in the expediency council.
    Keywords: organizational learning, staff professional development, Succession planning, Expediency Council
  • منیژه احمدی*، سعید عبدالملکی، منصور آقاخانی

    هدف پژوهش حاضر؛ تبیین اثر میانجی توانمندسازی در رابطه بین رهبری تحول آفرین و رضایتمندی کارکنان در شرکت ایران خودرو دیزل است. روش تحقیق حاضر از حیث هدف؛ کاربردی، از نظر ماهیت؛ توصیفی- پیمایشی و روش آن؛ کمی بوده و از نظر نحوه اجرا از نوع همبستگی و تحلیل مسیر است. جامعه آماری؛ کلیه سرپرستان خط تولید شرکت ایران خودرو دیزل به تعداد 105 نفر که بدلیل کم بودن حجم جامعه، تمامی اعضا به روش تمام شمار بعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش؛ پرسشنامه توانمندسازی (لاسچینگر و همکاران، 2001)، رهبری تحول آفرین (باس و آولیو،2004) و رضایت شغلی (هاکمن و اولدهام، 1976) که روایی آنها به روش صوری و محتوایی بررسی و تایید شد. پایایی نیز از طریق آلفای کرونباخ (81/0) بدست آمد. داده ها در بخش توصیفی و استنباطی تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که رهبری تحول آفرین بر توانمندسازی (ضریب تاثیر 77/0)، توانمندسازی بر رضایت شغلی کارکنان (ضریب تاثیر 67/0) و رهبری تحول آفرین بر رضایت شغلی کارکنان (ضریب تاثیر 66/0) تاثیر مثبت و معناداری دارد. نتیجه گیری اثر رهبری تحول آفرین بر توانمندسازی و رضایتمندی شغلی کارکنان نشان می دهد که مدیران شرکت ایران خودرو دیزل میتوانند با اطلاع یافتن از اهمیت هر یک از متغیرهای فوق، توجه به مبحث رهبری تحول آفرین، توانمندسازی و همچنین مولفه های آنها؛ گام های موثرتری در راستای بهبود رضایتمندی شغلی کارکنان برداشته و شرایط را برای بهبود کیفیت تولیدات و افزایش رضایت مشتریان به نحو مطلوبی ایجاد نمایند.

    کلید واژگان: توانمندسازی, رهبری تحول آفرین, رضایتمندی شغلی, شرکت ایران خودرو دیزل
    Manijeh Ahmadi *, Saeid Abdolmaleki, Mansoor Aghakhani

    The goal of this research; Explaining the mediating effect of empowerment in the relationship between transformational leadership and employee satisfaction in Iran Khodro Diesel Company. The current research method in terms of purpose; functional, in nature; descriptive-survey and its method; It is quantitative and in terms of implementation, it is correlation and path analysis.Statistical Society; All supervisors of Iran Khodro Diesel Company, numbering 150 people, and due to the small size of the community, all members were selected as a sample using the full number method.Research tools; Questionnaire of empowerment (Laschinger et al., 2001), transformational leadership (Bass and Auliou, 2004) and job satisfaction (Hackman and Oldham, 1976) whose validity was checked and verified by formal and content methods.Reliability was obtained through Cronbach's alpha (0.81).The data were analyzed in the descriptive and inferential.The results of the research showed that transformational leadership has a positive and significant effect on empowerment (effect coefficient 0.77), empowerment on employee job satisfaction (effect coefficient 0.67) and transformational leadership on employee job satisfaction (effect coefficient 0.66). Conclusion The effect of transformational leadership on the empowerment and job satisfaction of employees shows that managers of Iran Khodro Diesel Company can pay attention to the topic of transformational leadership, empowerment and their components by knowing the importance of each of the above variables; Take more effective steps in order to improve the job satisfaction of employees and create the conditions for improving the quality of products and increasing customer satisfaction in a favorable way.

    Keywords: Empowerment, Transformational Leadership, Job satisfaction, Iran Khodro Diesel Company
  • سید علی قریشی*، منیژه احمدی، سیده فاطمه نورانی

    آموزش مجازی یک سیستم آموزشی موثر در یادگیری موثر دانش آموزان در زمان شیوع کووید-19 و پس از ریشه کنی آن خواهد بود. این پژوهش با هدف شناسایی چالش های آموزش از راه دور از دیدگاه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی در شرایط همه گیر کووید-19 انجام شده است، بنابراین روش تحقیق کیفی (تیوری زمینه ای) است. در مجموع 40 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد مدیریت الکترونیک در نیمسال دوم 98-98 به روش نمونه گیری هدفمند جهت شرکت در مصاحبه ساختاریافته انتخاب شدند. تحلیل موضوعی داده های به دست آمده از مصاحبه ها انجام شد و برای تایید اعتبار نتایج از رویکرد بررسی اعضا و بازنگری همتا استفاده شد. قابل ذکر است که نتایج در چند مرحله اصلاح شد. علاوه بر این، ضریب پایایی بین رمزگذارها (75٪) برای ارزیابی قابلیت اطمینان اعمال شد. تجزیه و تحلیل داده ها در Maxqda 12 انجام شد. بر اساس نتایج، چالش های آموزش از راه دور برای دانش آموزان شامل دو بعد فردی و سازمانی، هفت بعد آموزشی (11 گویه)، ارتباطی (9 گویه)، مدیریتی (11 مورد)، ساختاری (6 گویه) بود. ، فناوری (9 مورد)، فرهنگی (8 مورد) و مولفه شخصیت (6 مورد) و 60 شاخص برای یادگیری از راه دور در طول همه گیری COVID-19.

    کلید واژگان: کووید 19, چالشهای آموزش از راه دور, آموزش الکترونیکی
    Seyede Ali Ghoreyshi *, Manijeh Ahmadi, Seyede Fatemeh Noorani

    Virtual education will be an effective educational system in the effective learning of students during the outbreak of Covid-19 and after its eradication. This study aims to identify the challenges of distance education from the view point of Islamic Azad University students under Covid-19 pandemic So the research method is qualitative(grounded theory). In total, 40 MSc students of Electronic Management in the second semester of 2019-2020 were selected by purposive sampling in order to participate in structured interviews. Thematic analysis of the data obtained from the interviews was performed, and the approaches of member check and peer debriefing were used to approve the results’ credibility. Notably, the results were modified in several steps. In addition, the reliability coefficient between the encoders (75%) was applied to evaluate reliability. Data analysis was performed in Maxqda 12. According to the results, challenges of distance education for students included two individual and organizational dimensions, seven educational (11 items), communication (9 items), managerial (11 items), structural (6 items), technological (9 items), cultural (8 items), and personality component (6 items), and 60 indexes for distance learning during COVID-19 pandemic.

    Keywords: COVID-19, Challenges of Distance Education, E-Learning
  • منیژه احمدی*، سعید عبدالملکی، نازیلا خطیب زنجانی
    مقدمه
    با همه گیری کوید 19 مراکز آموزشی ناگزیر به استفاده از آموزش وب محور شدند که نگرش معلمان به این نوع از آموزش و برخورداری آنها از سواد رسانه ای و اطلاعاتی از جمله الزامات آموزش و پرورش برای تحقق پیشرفت دانش آموزان می باشد. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سواد رسانه ای و اطلاعاتی معلمان و نگرش آنها به آموزش وب محور با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در دوران کرونا انجام شد.
    روش
    روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان پسر ابتدایی دور دوم شهرستان رباط کریم (تعداد1280 نفر) و معلمان ناحیه یک (تعداد730 نفر) که جهت تعیین تعداد نمونه با استفاده از فرمول کوکران 294 دانش آموز و 332 معلم انتخاب شدند که با توجه به شیوع کرونا و عدم دسترسی به همه افراد نمونه از روش نمونه گیری در دسترس استفاده گردید. پرسشنامه سواد رسانه ای یزدانی (1391)، پرسشنامه نگرش به آموزش وب محور وطن پرست و همکاران (1395)، پرسشنامه پیشرفت تحصیلی فام و تیلور (1990) در این پژوهش استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج حاصل نشان داد که  بین سواد رسانه ای و اطلاعاتی معلمان به آموزش وب محور با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با ضریب همبستگی 352/0 رابطه وجود دارد. همچنین بین نیاز اطلاعاتی معلمان با ضریب 626 /0، مکان یابی اطلاعات معلمان با ضریب 157/0، ارزشیابی اطلاعات معلمان با ضریب 266/0، سازماندهی از اطلاعات معلمان با ضریب 230/0، تبادل اطلاعات معلمان با ضریب213/0، علاقه به کار کردن در محیط مجازی معلمان با ضریب 214/0، اضطراب به کار کردن در محیط مجازی معلمان با ضریب 171/0- و بین اهمیت آموزش مجازی معلمان ضریب 133/0 با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در دوران کرونا در سال 1400 همبستگی مثبت وجود دارد.
    نتیجه گیری
    براساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که افزایش سواد رسانه ای و اطلاعاتی معلمان و نگرش آن ها به آموزش مبتنی بر وب منجر به پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می شود.
    کلید واژگان: آموزش وب محور, پیشرفت تحصیلی, سواد اطلاعاتی, سواد رسانه ای
    Manijeh Ahmadi *, Saeid Abdolmaleki, Nazila Khatibzanjani
    Introduction
    With the Covid 19 epidemic; Educational centers were forced to use web-based education, and teachers' attitudes towards this type of education and their media and information literacy are among the requirements of education to realize the progress of students, so this research aims to investigate the relationship between The media and information literacy of teachers and their attitude towards web-based education was carried out with the academic progress of students in the era of Corona.
    Method
    The descriptive research method was correlation type. Statistical Society; 294 students and 332 teachers were selected to determine the sample size using Cochran's formula, which due to the spread of Coronavirus and the lack of access to all Samples was used from the available sampling method. Research tools; Yazdani's media literacy questionnaire (2013), Vatanparast et al.'s (2015) attitude toward web-based education questionnaire, Pham and Taylor's (1990) academic achievement questionnaire, whose validity is through face validity and reliability by Cronbach's alpha (0.91) was evaluated. Pearson's correlation coefficient and factor analysis were used to analyze the data.
    Results
    The results showed that there is a difference between media and information literacy of teachers to web-based education with students' academic progress (0.352), between teachers' information needs (0.626), teachers' information location (0.157), and information evaluation. teachers (0.266), organization of teachers' information (0.230), exchange of teachers' information (0.213), teachers' interest in working in the virtual environment (0.214), anxiety to work in the teachers' virtual environment (171) -0.0) and there is a positive correlation between the importance of teachers' virtual training (0.133) and the academic progress of students during the Corona era in 2021.
    Conclusion
    Based on the findings, it can be concluded that increasing teachers' media and information literacy and their attitude towards web-based education leads to students' academic progress.
    Keywords: Media Literacy, Information Literacy, Web-based education, Academic progress
  • سید علی قریشی*، منیژه احمدی، مریم پرهیزکاری

    معلمان، از مهمترین متغیرهای نیازمند تغییر به منظور بهبود سیستم های آموزشی شناخته می شوند. هدف پژوهش حاضر؛ بررسی تاثیر آموزشهای ضمن خدمت بر ابعاد توانمندسازی و توسعه معلمان مدارس ابتدایی شهر قزوین وفق بند 3 سیاستهای کلی«ایجاد تحول در نظام آموزش پایه» است. پژوهش از لحاظ هدف،کاربردی و به شیوه مداخله ای نیمه آزمایشی(طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل) انجام گردید. جامعه آماری؛ کلیه معلمان مدارس ابتدایی شهر قزوین(200نفر) در سال 1401-1400 می باشد که 30 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش؛ پرسشنامه توسعه حرفه ای نوا(2008) و توانمندسازی اسپریتز (1995) بود. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی(جداول توزیع فراوانی، انحراف معیار) و آمار استنباطی(آزمون کلموگروف اسمیرنوف، آزمون لوین، آزمون t و تحلیل واریانس چندمتغیری)استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش ضمن خدمت با ضریب 84/0و 81/0 بر توانمندسازی و توسعه حرفه ای معلمان و نیز بر احساس خودمختاری(میزان تاثیر 32/0)، احساس معنادار بودن(میزان تاثیر 38/0)، احساس شایستگی(میزان تاثیر53/0)، احساس موثر بودن (میزان تاثیر42/0)، احساس اعتماد (میزان تاثیر43/0)، معنی دار بودن(میزان تاثیر 38/0)، مهارتهای برنامه ریزی(میزان تاثیر64/0)، ارزیابی معلمان (میزان تاثیر 45/0)، مدیریت کلاس(میزان تاثیر48/0)، روش تدریس(میزان تاثیر 44/0) معلمان مدارس ابتدایی شهر قزوین تاثیر دارد. بنابر نتایج لازم است مسیولین امر به دو عامل توسعه حرفه ای و توانمندسازی معلمان توجه خاص نموده و به آموزشهای ضمن خدمت جایگاه ویژه ای دهند.

    کلید واژگان: آموزش های ضمن خدمت, ابعاد توانمندسازی, توسعه حرفه ای معلمان, سیاستهای کلی تحول در آموزش پایه
    Seyed Ali Ghoreyshi *, Manijeh Ahmadi, Maryam Parhizkari

    Teachers are known as one of the most important variables in need of change in order to improve educational systems. The goal of this research; The effect of in-service training on the dimensions of empowerment and development of primary teachers according to paragraph 3 of the general policies "transformation in the basic education system". The research was conducted in terms of purpose, application, and semi-experimental intervention method (pre-test-post-test design with control group). Statistical Society; All the teachers of primary schools in Qazvin city (200 people) in 2021-2022, 30 people were selected by available sampling method. They were randomly placed in the experimental and control groups. research tools; The professional development questionnaire was Nova (2008) and Spritz empowerment (1995). Descriptive statistics (frequency distribution tables, standard deviation) and inferential statistics (Kolomgorov Smirnov test, Levin test, t test and multivariate analysis of variance) were used for data analysis.The results showed that in-service training with a coefficient of 0.84 and 0.81 on the empowerment and professional development of teachers, as well as on the sense of autonomy (0.32), sense of significance (0.38), sense of competence (53 0.0), feeling effective (effect ratio 0.42), feeling confident (0.43), meaningfulness (0.38), planning skills (0.64), teacher evaluation (45 0.0), classroom management (0.48), teaching method (0.44) of primary school teachers in Qazvin city has an effect. According to the results, it is necessary for the authorities to pay special attention to the two factors of professional development and teacher empowerment and give a special place to in-service training.

    Keywords: In-service training, Dimensions of empowerment, Teachers development, General policies of transformation policies in basic education
  • منیژه احمدی*، صمد بارانی
    پیشینه و اهداف

    کیفیت خدمات و جلب رضایت مراجعان و دریافت کنندگان خدمات، همواره یکی از چالش های مهم سازمان های خدمات محور است. در بخش بهداشت و درمان، رضایت شغلی به طور قوی با کیفیت و کارایی خدمات، رضایت بیماران و کاهش هزینه های پزشکی ارتباط دارد. منابع انسانی نقش محوری را در ارایه خدمات با کیفیت ایفا می کنند. یکی از عوامل موثر در رضایت شغلی، سبک رهبری است. مدیران می توانند با اتخاذ و به کارگیری سبک رهبری مناسب و اثربخش، میزان رضایت شغلی کارکنان خود را افزایش دهند. در این راستا، پژوهش حاضر به دنبال بررسی تاثیر رهبری تحول آفرین بر رضایت شغلی کارکنان و نتایج آن بر رضایتمندی بیماران با نقش میانجی توانمندسازی ساختاری در سازمان بیمه سلامت ایران است. پس از مطالعه آن، به درستی با اهداف و ضرورت تحقیق آشنا شوند.

    روش شناسی:

     این پژوهش از نظر هدف؛ کاربردی می باشد، از نظر روش و چگونگی گردآوری داده ها؛ توصیفی از نوع پیمایشی بوده و از نظر نحوه اجرا، از نوع همبستگی و ار نظر نوع داده تحقیق کمی است. جامعه آماری تحقیق؛ کلیه مدیران و کارشناسان سازمان بیمه سلامت ایران به تعداد213 نفر که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 132 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. روش گردآوری داده ها به صورت میدانی و کتابخانه ای بوده است. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه می باشد. برای سنجش متغیر رهبری تحول آفرین از پرسش نامه بس و آولیو (2004)، برای سنجش رضایت شغلی از پرسش نامه هاکمن و اولدهام (1976)، برای سنجش توانمندسازی ساختاری از پرسش نامه اسچینگر و همکاران (2001) و برای سنجش رضایت بیماران از پرسش نامه بوماه و همکاران(2017) استفاده شده است. برای تعیین روایی از روش صوری و برای پایایی از آلفای کرونباخ (رهبری تحول آفرین0.90، رضایت شغلی0.93، توانمندسازی ساختاری 0.81، رضایت بیماران0.86) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدل سازی معادلات ساختاری و تحلیل مسیر به کمک نرم افزار آموس استفاده شد.

    یافته ها:

     یافته های تحقیق نشان داد رهبری تحول آفرین تاثیر مثبت و معناداری بر توانمندسازی ساختاری با ضریب 41/0 دارد. همچنین تاثیر مثبت و معنادار توانمندسازی ساختاری بر رضایت شغلی کارکنان با ضریب 53/0، تاثیر مثبت و معنادار توانمندسازی ساختاری بر رضایت بیماران با ضریب 38/0 و تاثیر مثبت و معنادار رضایت شغلی کارکنان بر رضایت بیماران با ضریب 46/0 تایید شد. همچنین اثر غیرمستقیم رهبری تحول آفرین بر رضایت شغلی کارکنان و رضایتمندی بیماران از طریق توانمندسازی ساختاری و اثر غیرمستقیم توانمندسازی ساختاری بر رضایت بیماران از طریق رضایت شغلی تایید شد.

    نتیجه گیری:

     به کارگیری سبک رهبری تحول آفرین از سوی مدیران بیمه سلامت ایران، در وهله نخست به بهبود توانمندسازی ساختاری منجر شده که متعاقبا باعث افزایش رضایت شغلی کارکنان و بیماران و سایر دریافت کنندگان خدمات از سازمان مذکور خواهد شد. سازمان های خدمات محور به منظور ارتقای سطح کیفیت خدمات و جلب رضایت مراجعان و دریافت کنندگان خدمات می توانند بر سبک رهبری تحول آفرین، توانمندسازی ساختاری و رضایت شغلی کارکنان تمرکز نمایند.

    کلید واژگان: توانمندسازی ساختاری, رضایت شغلی, رضایت بیماران, رهبری تحول آفرین
    Manijeh Ahmadi *, Samad Barani
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    Service quality and satisfaction of clients and service recipients has always been one of the most important challenges of service oriented organizations. In the healthcare sector, job satisfaction is strongly related to the quality and efficiency of services provided to customers and contacts, patient satisfaction and reduction of medical costs. Therefore, human resources play a central role in providing quality services. One of the effective factors in job satisfaction is leadership style. Managers can increase the level of job satisfaction of their employees by adopting and applying the appropriate and effective leadership style. In this regard, the current research seeks to investigate the impact of transformational leadership on employee job satisfaction and its results on patient satisfaction with the mediating role of structural empowerment in Iran's health insurance organization.

    METHODS

    This research in terms of purpose; It is an applied research, in terms of the method data collection; It is considered a descriptive research of survey type, and in terms of the method of execution, it is a correlation type and in terms of data type, it is a quantitative type of research. The statistical community of the current research consists of all the managers and experts of the Iran Health Insurance Organization in the number of 213 people, 132 of whom were selected by simple random sampling based on the Krejcie & Morgan table. Also, in the current research, the data collection method was conducted in the field and library, and questionnaires were used as a data collection tool. To measure the transformative leadership variable, using the Bass and Avolio (2004) questionnaire, to measure job satisfaction using the Hackman, & Oldham,(1976) questionnaire, to measure structural empowerment using the Schwinger (2001) questionnaire, and to measure patient satisfaction using the Boumah and colleagues (2017) has been used. Also, formal method was used to determine validity and Cronbach's alpha was used for reliability (transformational leadership 0.90, job satisfaction 0.93, structural empowerment 0.81, patient satisfaction 0.86). Finally, in order to analyze the data, structural equation modeling and path analysis were used with the help of Amos software.

    FINDINGS

    The results of this research showed that transformational leadership has a positive and significant consequence, on structural empowerment with a coefficient of 0.41. Also, the positive and significant effect of organization empowerment on the job satisfaction of employees was confirmed with a coefficient of 0.53, and the positive and significant effect of structural empowerment on the euphoria of patients with a coefficient of 0.38, and the positive and significant effect of job satisfaction on the satisfaction of patients with a coefficient of 0.46 was confirmed. . Also, the indirect effect of transformational leadership on job satisfaction for specialists and staff development through structural capability and the indirect effect of structural capability on patient satisfaction through job satisfaction were acknowledged.

    CONCLUSION

    Applying the transformational leadership style, by Iran's health insurance directors, in the first phase, will lead to the improvement of organizational empowerment, and finally, job satisfaction in patients and other recipients of services from the organizations. In order to improve the level of service quality and satisfy customers and receive services, the mentioned organizations can be in the style of creative transformation, structural and occupational empowerment of the people present.

    Keywords: Job Satisfaction, leadership, Patient Satisfaction, Structural Empowerment, ransformational
  • صمد بارانی*، اسماعیل اسدی، منیژه احمدی

    با توسعه روزافزون فناوری های آموزشی و بروز چالش های متعدد برگزاری حضوری دوره های آموزشی در شرایط کرونا، بیش از پیش سازمانها ضرورت اجرای دوره های آموزشی کارکنان به صورت الکترونیکی را احساس می کنند. هدف این پژوهش ، شناسایی عوامل تسهیل کننده و بازدارنده برگزاری الکترونیکی دوره های آموزش ضمن خدمت کارکنان دانشگاه هوایی شهید ستاری است. نوع تحقیق از نظر هدف کاربردی بوده و از نظر روش انجام آن توصیفی -پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق را کارکنان دانشگاه هوایی شهید ستاری تشکیل دادند که تعداد 125 نفر از آنان به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گرداوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی آن به روش محتوایی و عاملی و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بررسی و تایید شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های تحلیل آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل عاملی تاییدی و اکتشافی) به کمک نرم افزارهای لیزرل انجام گرفت. یافته های پژوهش حاکی از شناسایی 13 عامل در قالب سه دسته عوامل تسهیل کننده (ساختاری، زمینه ای و مدیریتی) و 16 عامل در قالب چهار دسته عوامل بازدارنده (فنی و تکنولوژیکی، سازمانی، فردی و مالی) برگزاری الکترونیکی دوره های آموزش ضمن خدمت کارکنان بود. نتایج نشان می دهد توسعه بکارگیری آموزش های الکترونیکی مستلزم اصلاح و بهبود همه جانبه ارکان آموزش (اعم از استاد، فراگیر، محتوا و متون آموزشی، تجهیزات و تکنولوژی آموزشی، زیرساخت ها و...) در قالب برنامه مسنجم و هماهنگ می باشد.

    کلید واژگان: عوامل تسهیل کننده و بازدارنده, آموزش الکترونیکی, آموزش ضمن خدمت
    Samad Barani *, Esmaeil Asadi, Manijeh Ahmadi

    With the ever-increasing development of educational technologies and the emergence of numerous challenges of holding face-to-face training courses during the COVID19 pandemic, more and more organizations feel the necessity of conducting employee training courses online. The purpose of this research is to identify the facilitating and hindering factors of conducting electronic in-service training courses for the employees of Shahid Sattari Aeronautical University. The type of research is applied in terms of its purpose and descriptive-survey in terms of its method. The statistical population of the research was formed by the employees of Shahid Sattari Aeronautical University, 125 of whom were selected as a statistical sample by simple random sampling. The tool of data collection was a researcher-made questionnaire, whose validity was checked and confirmed by content and factor methods and its reliability using Cronbach's alpha coefficient. Data analysis was done using descriptive and inferential statistical analysis methods (confirmatory and exploratory factor analysis) with the help of LISREL software. The findings of the research indicate the identification of 13 factors in the form of three categories of facilitating factors (structural, contextual and managerial) and 16 factors in the form of four categories of inhibiting factors (technical and technological, organizational, individual and financial) of holding electronic training courses. He was in the service of the staff. The results show that the development of the use of electronic education requires comprehensive reform and improvement of the elements of education (both teacher, learner, educational content and texts, educational equipment and technology, infrastructure, etc.) in the form of a coherent and coordinated program.

    Keywords: facilitating, inhibiting factors, e-learning, In-service Training
  • منیژه احمدی، محمد سلطانی

    چابک سازی در تشکیلات نظام اداری یکی از دغدغه های مهم نظام اداری می باشد که در سیاست های تحول اداری ابلاغی مقام معظم رهبری، نقشه راه اصلاح نظام اداری بر آن تاکید شده است. نظام اداری هر کشور به مثابه سازمان تنظیم کننده فعالیت ها برای نیل به اهداف عالی کشور است که ضمن ایجاد هماهنگی بین بخش های مختلف، بستر مناسبی را برای حل مسایل و مشکلات مردم و تسهیل جریان عمومی فراهم می کند. بر این اساس با توجه به اهمیت موضوع هدف پژوهش حاضر، شناسایی موانع اجرای برنامه چابک سازی، متناسب سازی و منطقی ساختن تشکیلات نظام اداری وفق بند 10 سیاست های تحول نظام اداری است. روش پژوهش از نظر نتیجه، کاربردی است، از نظر هدف توصیفی و از لحاظ نوع داده ها کمی است. جامعه آماری مورد نظر در این تحقیق 250 نفر از کارکنان شاغل در مجمع تشخیص مصلحت نظام می باشد که براساس نمونه گیری تصادفی ساده، 152 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش، شامل پرسشنامه محقق ساخته می باشد. روایی محتوایی پرسشنامه توسط صاحبنظران تایید شد و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (بالای 0.7) تایید شد. داده ها توسط نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت. در بخش آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار استفاده شد و در بخش آمار استنباطی ابتدا از آزمون کلموگروف اسمیرنوف برای تشخیص نرمال بودن داده ها و آزمون KMO و بارتلت جهت بررسی کفایت نمونه گیری و تحلیل عاملی تاییدی و آزمون فریدمن استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که موانع اجرای برنامه چابک سازی تشکیلات نظام اداری وفق بند 10 سیاست های تحول نظام اداری عبارتند از: موانع مربوط به مجریان، موانع ساختاری و محتوایی، موانع مربوط به منابع انسانی - مالی و موانع ناشی از محیط و ذی نفعان. این نتایج در سطح آلفای 0.05 معنی دار است.

    کلید واژگان: چابک سازی, تشکیلات نظام اداری, سیاست های تحول نظام اداری, مجمع تشخیص مصلحت نظام
    Manijeh Ahmadi, Mohammad Soltani

    Agility in the organization of the administrative system is one of the important concerns of the administrative system, which is emphasized in the administrative transformation policies announced by the Supreme Leader, the roadmap for the reform of the administrative system. The administrative system of each country is the organization that regulates the activities to achieve the lofty goals of the country, which, while creating coordination between different sectors, provides a suitable platform for solving the problems and issues of the people and facilitating public flow.Accordingly, considering the importance of the subject of the present study, the identification of obstacles to the implementation of the program for the agility of the administrative system is in accordance with paragraph 10 of the policies for the transformation of the administrative system. The research method is applied in terms of results, descriptive in terms of purpose and quantitative in terms of data type. The statistical population in this study is 250 employees working in the Expediency Council that based on simple random sampling, 152 people were selected as a sample. The tools used in the research include a researcher-made questionnaire. The content validity of the questionnaire was confirmed by experts and its reliability was confirmed using Cronbach's alpha coefficient (above 0.7). Data were analyzed by SPSS software. In the descriptive statistics section, mean and standard deviation were used. In the inferential statistics section, Kolmogorov-Smirnov test was used to determine the normality of the data and KMO and Bartlett tests were used to evaluate the adequacy of sampling and confirmatory factor analysis and Friedman test. Findings showed that the obstacles to the implementation of the administrative system organization agility program in accordance with paragraph 10 of the administrative system transformation policies are: barriers related to executives, structural and content barriers, barriers related to human-financial resources and barriers caused by the environment And beneficiaries. These results are significant at the alpha level of 0.05.

    Keywords: Agility, administrative system organization, administrative system transformation policies, expediency council
  • منیژه احمدی*، محسن کلانتری، مصطفی محمدی

    پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین اعتیاد و سوء مصرف مواد مخدر با عوامل اقتصادی - اجتماعی در روستای دیزج آباد شهرستان زنجان انجام شده است و به لحاظ نوع، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی- تحلیلی می باشد. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه) است. پرسشنامه اساسا از سوالات بسته (در مقیاس های اسمی و نسبی) و با پاسخ های در طیف لیکرت پنج مقیاس تشکیل شده است. روایی شاخص های تحقیق توسط کارشناسان مورد بررسی و اصلاح قرار گرفت و مقدار پایایی براساس آلفای کرونباخ 784/0 محاسبه گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی، یومن ویتنی و تی دو گروهی استفاده شده است. در محیط نرم افزار آرک جی آی اس از آزمون های تحلیل نقاط داغ و شاخص محلی انسلین موران و برای تحلیل خوشه ای و وزن دهی از رگرسیون وزن دهی شده جغرافیایی بهره گرفته شده است. نتایج آزمون ها نشان می دهد که افراد با تحصیلات پایین دارای اعتیاد بالاتری نسبت به سایر افراد بوده اند و گویه های شغل با مقدار 730/- و سطح معناداری 465/0، سطح درآمد با مقدار 594/- وسطح معناداری 553/0 هیج رابطه معناداری با اعتیاد و سوء مصرف مواد مخدر با توجه به آماره Z  را ندارند.

    کلید واژگان: استان زنجان, اعتیاد, بزهکاری, سوء مصرف مواد مخدر, سکونتگاه روستایی
    Manijeh Ahmadi*, Mohsen Kalantari, Mostafa Mohammadi

    The purpose of this study was to investigate the relationship between drug abuse and socioeconomic factors in Dizaj Abad village of Zanjan township. Type of research is applied and its nature and method is Descriptive-Analysis. Data collection method is library and fieldwork (Observations, interviews and questionnaires). The questionnaire is basically composed of closed questions and answers in the Likert scale (five scale). The formal validity of the questionnaire was confirmed by a panel of experts. Cronbach's alpha has been used to measure the reliability of the indices, which is 0.784%, indicating their suitable value. Data were analyzed using Correlation tests, Mann-Whitney and t-test. In Arc GIS software, hot spot analysis tests and Anselin Local Moran's index and Geographic weighted regression was used for cluster analysis and weighting. The results of the tests show that people with low education have higher addiction than other people and income level has no significant relationship with addiction and drug abuse. according to Z statistic, Level of education items (-4.688) and with significance level of 0.000 had the most significant relationship with drug addiction and abuse and job items with -0.730 and significance level of -0.465, income level of -0.594 and level of significance 0.553 had no significant relationship with addiction and drug abuse.

    Keywords: Addiction, Crime, Drug abuse, Rural settlement, Zanjan province
  • منیژه احمدی، زهرا رحیمی

    توسعه و بهبود منایع انسانی مستلزم شناسایی نیازهای آموزشی متناسب با هر شغل برای کارکنان آن شغل می باشد. رویکرد شایستگی نقطه عطف مهمی است که روشن می سازد برای عملکرد موفقیت آمیز چه چیزهایی موردنیاز است. لذا هدف از پژوهش حاضر نیازسنجی آموزشی کارکنان دادگستری شهر زابل بر مبنای تحلیل شایستگی ها می باشد. نوع تحقیق از نظر هدف؛ کاربردی، از نظر ماهیت و روش گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری کارکنان دادگستری شهر زابل به تعداد 79 که به دلیل کم بودن حجم جامعه، تمامی اعضای جامعه به روش تمام شمار بعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش؛ پرسشنامه محقق ساخته که روایی آن به روش محتوایی و با استفاده از نظرات اساتید و متخصصان سازمانی بررسی و تایید شد. پایایی نیز از طریق روش آلفای کرونباخ (0.91) بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی (تحلیل داده های جمعیت شناسی نمونه آماری) و آمار استنباطی  آزمون های کولموگروف-اسمیرنوف، تحلیل عاملی اکتشافی ، تحلیل عاملی تاییدی و آزمون تی تک نمونه ای) بهره گرفته شد. نتایج تحقیق حاکی از شناسایی نیازهای آموزشی کارکنان دادگستری در سه بعد دانش و آگاهی، مهارت و ویژگی های فردی در قالب 10 مولفه بوده است که به ترتیب اولویت عبارتند از: مهارت هیجانی و تعاملات اجتماعی با میانگین (2.517)، دانش اطلاعاتی با میانگین (2.711)، دانش استدلالی با میانگین (2.717)‏، دانش فنی با میانگین (2.825)، ویژگی های شخصیتی و ارزشی (2.963)‏، دانش ارتباطی با میانگین (2.983)‏، مهارت رهبری با میانگین (3.027)، آگاهی (3.067)‏، شایستگی های فردی (3.131)‏، مهارت حل مساله (3.158)‏ .

    کلید واژگان: نیازسنجی آموزشی, آموزش کارکنان, رویکرد شایستگی
    Manijeh Ahmadi, Zahra Rahimi

    The development and improvement of human resources requires identifying the training needs appropriate to each job for its employees. The competency approach is an important milestone that clarifies what is needed for successful performance. Therefore, the purpose of this study is to assess the educational needs of justice staff in Zabol based on competency analysis. Type of research in terms of purpose; Applied, it is descriptive-survey in terms of nature and method of data collection. The statistical population of justice employees of Zabol city is 79. Due to the small size of the society, all members of the society were selected as a sample by whole number method. Research tools; A researcher-made questionnaire whose validity was verified by content method using the opinions of professors and organizational experts. Reliability was also obtained through Cronbach's alpha method (0.91). Descriptive statistics (demographic data analysis of statistical sample) and inferential statistics (Kolmogorov-Smirnov tests, exploratory factor analysis, confirmatory factor analysis and one-sample t-test) were used to analyze the data. The results showed that the educational needs of justice staff in three dimensions of knowledge and awareness, skills and personal characteristics in the form of 10 components, which are: skill skills and social interactions with an average (2,517), information knowledge with an average ( 2.711), reasoning knowledge with average (2.717), technical knowledge with average (2.825), personality and value traits (2.963), communication knowledge with average (2.983), leadership skills with average (3.027), awareness (3.067) ), Individual competencies (3.131), problem solving skills (3.158).

    Keywords: Training needs assessment, staff training, competency approach
  • محمدرضا شفیعی*، منیژه احمدی

    پیوندهای روستایی شهری در تنظیم و بیان سیاستهایی توسعه با هدف کاهش فقر و حمایت از نقش مثبت شهرهای کوچک در توسعه نواحی روستایی پیرامونی مورد تاکید کارشناسان توسعه قرار دارد. هدف کلی ازاین مطالعه بررسی پیوند روستایی- شهری دربخش گرکن جنوبی شهرستان مبارکه بانقش آفرینی شهرکوچک زیباشهر درمقایسه باشهرمبارکه (مرکزشهرستان) می باشد. داده های جمع آوری شده دراین کارتحقیقی بردوشیوه کتابخانه ای (جمع آوری آمارواطلاعات) ومیدانی (تکمیل پرسشنامه) استواربوده است. روایی ابزارتحقیق بااستفاده از بررسی مطالعات مشابه وپایایی ابزاراین پژوهش بااستفاده ازآلفای کرونباخ معادل 77/0بدست آمده است. نمونه آماری پرسش شونده دراین پژوهش 340نفرازسرپرستان خانوار راپوشش داد. برای تحلیل داده هاازنرم افزار SPSSجهت تحلیل های توصیفی واستنباطی بهره گرفته شده است. طی بررسیهای بعمل آمده درخصوص جایگاه شهرکوچک زیباشهر دربرقراری پیوند باروستاهای بخش گرکن جنوبی مشخص شد که روستاهای نزدیک به شهرزیباشهر دربرقراری پیوندهای خدماتی واقتصادی ترجیح می دهند با صرف وقت وهزینه کمتر به این شهرمراجعه کنند ودراین خصوص نقش این شهردرسرویس دهی برخی ازخدمات نسبتاپررنگ بوده ولی این پیوند یک سویه بوده وباعث توسعه وپیشرفت روستاهای مذکور نشده است. روستاهایی که فاصله بیشتری بااین شهردارند ترجیح می دهنددربرقراری پیوند های خدماتی واقتصادی ودردریافت تمامی خدمات به شهرمبارکه (مرکزشهرستان)که دارای خدمات سطوح بالااست، مراجعه کنند وازاین بابت شهرمبارکه ازجایگاه ویژه ای برخوردارمی باشد و همچنین مشخص شدکه روستاها بادورشدن از شهرکوچک زیباشهرارتباطشان ضعیف تر و با نزدیک شدن با این شهرقوی ترمی شود و پیوند روستاهای مورد مطالعه با شهرهای زیباشهر ومبارکه تاثیراتی را در قالب تبادل اطلاعات و نوآوری بدنبال داشته است.

    کلید واژگان: پیوند, خدمات, زیباشهر, گرکن جنوبی, مراجعات
    Mohammad Reza Shafiee *, Manijeh Ahmadi

    Links are identifying according to individuals ongoing current, invest, goods, information and technology between urban-rural areas. Villages and cities have links and communication with different ways. Urban-rural links to individuals, groups and rural families to be included the part of actual place, space and biological and operational. Urban and rural settlements should have two ways and complement relationships in economics, social, physical and services areas in order to find functional integrity and sustainable development. In this two ways link, small cities have an important role in decentralization, population housing, provision of welfare services and market of agricultural products, prevalence of non-agricultural jobs and reduce of urban problems as an interface between rural areas and urban higher levels. The point that this research is distinguishing of other investigations is that research happened in one semi-desert area and its economic was based on agriculture and industry and its life is depending to Zayanderood river that it is passing from north of this area and there is only one small city (Zibashahr) and medium city (Mobarakeh) are be locating in this studies area that relationships between settlements are considering by their effects and distance parameter and their role of these two cites. In this research, town position (Zibashar) was considering in discussion of urban-rural links. Zibashar town is connecting southern Garkan villages to Mobarakeh city that they are 16 rural residences and it is locating as connection ring in the communication route of these villages. Villages of this area to be considered in link with Mobarakeh or Zibashahr town and they were 5927 families and 18436 person according to population census in year of 1395. Urban rural linkages are emphasized by development experts in developing and articulating development policies aimed at reducing poverty and supporting the positive role of small towns in the development of surrounding rural areas. The general purpose of this study is to investigate the rural-urban linkages in South Garkan Section in Mobarakeh County and the role of creating the zibashahr city in comparison with other cities (County center). We were trying to realize the object of this research by utilizing of descriptive-analytical ways or two libraries ways (considering of documents and collecting statistics and information) and field (observe, interview and complete the questionnaire).Statistical universe research was consisting of all rural residences in southern Garken ( Mobarakeh city) that number of samples were chosen according to Kokran formula by random sampling way. At least 10 and at most 40 questionnaires were distributed proportional number of rural families and questionnaire questions were consisting of 55 criterions. The validity of the research instrument was based on , by use of survey similar ovservation and the reliability of the tool was estimated to be 77% using Cronbach's alpha. For data analysis, SPSS software for analysis Descriptive and inferential studies have been used. In this research regarding to Zibashahr town position for establishing links with villages of southern Garkan, we were achieving to these results that villages near to Zibashahr town prefer to visit this town in receiving educational services, therapeutic, bank and preparation of agricultural tools, building materials, agricultural inputs that were considering economics and services formats and here of the role of this city was relatively highlighting but this link was unidirectional and it was not developing those villages in fields of educational, health, economics and social. Villages that have more distance with this town preferring to visit Mobarakeh city for creating economics and services links and receiving all services because Mobarakeh city has higher services. So, in this regard Mobarakeh city has special position. The type of road and time distance had effective role for establishing physical links in southern Garkan villages or Zibashahr and Mobarakeh cities. By using Pearson correlation test, it was realized that when villages are getting away of Zibashar town, their relation become weak or by approaching to this town their relation become strong, such a way that references were daily by approaching to this town and vice versa. Communication of distant villages is in the form of twice or three times a week to Mobarakeh city. Link of studied villages or Zibashahr town and Mobarakeh has some effects in format of information exchange and innovation and these effects were evaluated by using single sample T test or by considering 8 criterions and its positive effect and meaningful was found. Overall, results of this research have aligned with studies and Mikaniki and Sarzehi(1394) findings ,Sejasi Gheydari and et al(1396), Hossein Abadi and et al(1391),Akbarian Ronizi and et al(1392) regarding to distance agent and communication of far and near villages to nearby cities and also its effect on daily, weekly and monthly resort and with studies of Saidi and et al ,Taleshi and Heydari(1396), Mikaniki and Sarzehi(1394) regarding to being one sided of links between rural settlement with nearby cities and no formation of local net and insufficient complement two way currents between city and village.

    Keywords: linkage, South Garkan, Services, Referrals, Zibashahr
  • منیژه احمدی*، مهری جهانسوزی

    برنامه ‎ریزی برای مدیریت صحیح پسماند و توجه به اثرات زیان بار آن بر محیط زیست در هر کشوری یکی از اصول مهم و ضروری در راستای تامین منافع بلند مدت و حرکت در مسیر توسعه پایدار است. در این راستا، مدیریت پسماند به عنوان یکی از محورهای توسعه در روستاها، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. با توجه به اهمیت مسیله، پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر مدیریت پسماندهای روستایی در دهستان شیرین دره شهرستان قوچان صورت پذیرفت. جامعه آماری این پژوهش را سرپرستان خانوارهای روستایی دهستان شیرین دره (3560 نفر) تشکیل می‎دادند که با توجه به فرمول کوکران، 347 نفر از آنان انتخاب شدند. روش گردآوری داده ‎ها، به دو روش اسنادی و پیمایشی بوده است. از روش اسنادی برای بررسی سوابق و تبیین مسئله و از روش پیمایشی برای گردآوری داده‏ ها با ابزار مشاهده، مصاحبه و تکمیل پرسشنامه بین ساکنان استفاده شده است. همچنین داده ‎ها با کمک از نرم‎ افزارهای SPSS و LISREL تجزیه و تحلیل شده‎ اند. برای شناسایی عامل‎های مرتبط با سازه «عوامل موثر بر مدیریت پسماندهای روستایی دهستان شیرین دره» از تحلیل عاملی اکتشافی و برای بررسی شاخص برازش نیکویی مدل پژوهش از تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. نتایج به دست آمده از تحلیل عاملی اکتشافی حاکی از آن بود که ده عامل مدیریت دفع نهایی، آموزش و اطلاع‎رسانی، فرهنگی، بهداشتی، دانش و آگاهی، هماهنگی بین بخشی، مالی، اجرایی، برنامه مدون و اجتماعی در حدود 51/67 درصد از واریانس کل عوامل موثر بر مدیرت پسماند در مناطق روستایی دهستان شیرین دره را تبیین می‎نمایند. همچنین یافته‎ های تحلیل عاملی تاییدی نیز نشان داد که ده عامل اشاره شده تا حدود زیادی ابعاد مستقل و مجزای سازه «عوامل موثر بر مدیریت پسماندها» در محدوده مورد مطالعه را اندازه‎ گیری می‎نمایند.

    کلید واژگان: پسماند, مدیریت پسماند, نواحی روستایی, دهستان شیرین دره, تحلیل عاملی
    Manijeh Ahmadi *, Mehri Jahansoozi

    Planning the proper management of waste and considering its harmful effects on the environment in each country is one of the important principles to provide long - term benefits and move on the path of sustainable development. In this regard, waste management is considered as one of the major axes of development in rural areas. Due to the importance of the problem, the present descriptive-analytical study was conducted to identify the factors affecting rural waste management in Shirin Dareh village, Quchan city. The statistical population of this study includes the heads of rural households of Shirin Darreh village (3560) in which 347 were selected applying Cochran formula. The method of Attributive-Survey was applied to collect data. A documentary method is used to examine the record and explain the problem. Furthermore, a survey method was used to collect the data by observation, interview and completion of the questionnaire among the residents. The data were also analyzed using SPSS and LISREL software packages. Exploratory factor analysis was used in order to identify the factors associated with the structure “factor affecting of Rural Waste Management in Shirin Dareh Village”. Besides, confirmatory factor analysis was used to investigate the goodness of fit index of the research model. The results of exploratory factor analysis indicated that ten factors of ultimate disposal management, education and information, cultural, health, knowledge and awareness, inter-sectoral, financial, executive organization, planned and social programs, explains approximately 67.51% of total variance of waste management factors affecting rural areas of Shirin Darreh. The findings of confirmatory factor analysis also showed that those ten mentioned factors, to a large extent, measure the independent and discrete dimensions of "waste management factors affecting" within the study area.

    Introduction

    Today, protecting the environment and nature (both urban and rural areas) has become one of    the most important human concerns. Since the beginning of human life, waste production has been an integral part of his life, in various sectors of home, agriculture, health, etc. Population growth, economic growth, increasing urbanization, and essentially a new way of life for humans have changed the pattern of consumption and increased production waste, resulting in numerous environmental problems. Environmental pollution and consequently the risk of rural health and health risks require a proper model of waste management based on existing conditions. Therefore, the management of rural waste is one of the most important issues which requires to be considered. The current study aims to identify the status of rural waste management in Quchan city investigating the factors which affect rural waste management by rural households in order to obtain a realistic picture of rural waste management situation in Quchan city.

    Materials and Methods

    Descriptive-analytical method and quantitative method has been applied in current study since it aims to identify of factors affecting of rural waste management. Attributive-Survey is applied to collect data through questionnaire and semi-structured interviews. 40 items were used to assess the factors affecting of rural waste management in the study area. Respondents were asked to rate each item on their scale in a five-point Likert scale for their village. A panel of experts confirmed the content validity of the questionnaire. Pilot study was conducted in the same region with a population of 30 questionnaires and the reliability was 0.832 using Cronbach's alpha formula. The statistical population of the study includes the villages of Shirin Dareh village in Quchan city. According to the census of 1395, there were 15435 people in 4718 households scattered in 30 rural areas. According to the frequency of the villages under study, 10 villages were selected to distribute and complete the questionnaire, which includes 3560 households; thus, using Cochran formula, 347 households were selected as sample size. The study area is divided into two groups (lowland and mountainous) in terms of location and topography, for this purpose, the abundance of villages in these two groups was determined by classified probability sampling. Applying simple sampling, four lowland villages and six mountainous villages were randomly selected. A quota sampling method was used to select the sample size within each village showing that each village was categorized according to a number of households residing.

    Results and Discussion

    The findings from ranking the items of rural waste management factors revealed that the first factor of rural waste management in the study area is to separate the origin and not mix wet, dry and special (hazardous) household waste. Exploratory factor analysis was used to categorize "rural waste management problems within the study area" and determine the amount of variance explained by each of the variables in the form of categorized factors.
    Based on the results of the research, the significance of Bartlett test at 99% level and the KMO value indicated correlation and the fact that it was proper for the intended variables to perform factor analysis. Eigenvalue criterion was applied to extract the factors considering the factors greater than one. As the findings revealed, generally, ten extracted factors could explain approximately 67.51% of the total variance of the structure (factors affecting of Rural Waste Management in Shirin Dare). In the meantime, the first factor, "Disposal Management", with a specific value of 4.39, has the most variance (19.88%). In order to investigate the structural validity of the questionnaire and the fitting of the measurement pattern related to the structure of "factors affecting of Rural Waste Management in Shirin Dareh Village of Quchan", the collected data were analyzed by confirmatory factor analysis using LISREL software. The obtained fit indices indicate the appropriate fit of the studied model with the observed data. According to the fitted model of rural waste management factors affecting of Shirin Dareh district of Quchan, standardized factor loadings show that the measuring instruments have appropriate structural validity. The results of the significant coefficients indicated that the obtained t values were greater than 1.96 for all the studied variables and the relationships between these variables with the relevant factors have been significant. Accordingly, it can be stated that the factors of final disposal management, education and information, cultural, health, knowledge and awareness, inter-sectoral coordination, financial, executive, lack of planned and social program, to a large extent, measure the independent dimensions of the structure of "factors affecting of Waste management in rural areas of Shirin Dare". These ten factors prioritized from first to tenth, respectively, in explaining factors affecting rural waste management. 

    Conclusion

    Rural Waste management is an important issue due to the changes in lifestyles, environmental pollutions which endangers the villager health. Achieving an appropriate model of waste management requires identifying and evaluating the existing conditions in the region and analyzing the factors affecting waste management.

    Keywords: Waste, Waste management, rural area, Shirin Dareh County, Factor Analysis
  • لیلا اسلامی*، هاجر خدابنده لو، منیژه احمدی

    گروه‏ های خودیار، به‏عنوان یکی از مهم‏ترین راهبردهای توانمندسازی زنان، اهمیت زیادی در زمینه اشتغال، تولید درآمد، کاهش فقر، و ارتقای صادرات و درآمد ارز خارجی کشورهای در حال توسعه دارند. ایجاد این گروه‏ها می‏تواند متاثر از عوامل مختلف جغرافیایی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، و اقتصادی باشد. بنابراین، تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر نگرش زنان روستایی نسبت به گروه‏های خودیار در بخش بزینه ‏رود تدوین شده است. پژوهش به صورت ترکیبی‏- اکتشافی متوالی انجام شده است. در مرحله نخست نگرش زنان روستایی به ایجاد گروه‏های خودیار با استفاده از روش نمونه‏گیری هدفمند از طریق مصاحبه احصا و در مرحله دوم به تحلیل بیشترین عوامل موثر در نگرش زنان روستایی نسبت به ایجاد گروه‏های خودیار از طریق پرسش‏نامه محقق ‏ساخته با استفاده از آزمون تی تک‏نمونه‏ای پرداخته شده است. در مرحله اول پژوهش، عوامل موثر در ایجاد گروه‏های خودیار در قالب 27 مفهوم احصا و در پنج بعد طبقه‏بندی ‏شد. نتایج مرحله دوم نیز حاکی از آن است که میانگین عددی حاصل در ابعاد اجتماعی- اقتصادی، پذیرش فناوری و مشارکت، بازاریابی، آموزش و حمایت، بانکداری/ اعتبارات به ترتیب مبین بالابودن عوامل موثر در نگرش زنان روستایی نسبت به ایجاد گروه‏های خودیار بوده و عوامل اجتماعی- اقتصادی مهم‏ترین عامل تاثیرگذار در ایجاد گروه‏های خودیار زنان روستایی است. بنابراین، نتایج نشان می‏دهد استفاده از سرمایه جمعی در اجرای فعالیت‏ها و استفاده مشاع از ابزارهای تولید باعث صرفه‏ جویی در عوامل تولید خواهد شد و تلاش‏های جمعی در امور مربوط به گروه‏های خودیار و انعطاف‏ پذیری در قوانین و مقررات سبب افزایش بازدهی زنان عضو می‏شود.

    کلید واژگان: استان زنجان, توانمندسازی, زنان روستایی, گروه‏ های خودیار, نگرش
    Leila Eslami *, Hajar Khodabandelo, Manijeh Ahmadi
    Introduction

    In most developing countries, rural women have limited resources and jobs. Therefore, development strategies to create multiple opportunities for them by participating in various activities aimed at rural development can empower women. Self-help groups, as one of the most important empowerment strategies for women, are of great importance in employment, income generation, poverty reduction, export promotion and foreign exchange earnings in developing countries. The concept of SHGs is small informal associations created to create members' ability to make a profit through mutual assistance, solidarity, and shared responsibility. Their benefits include the use of savings and credit facilities and the pursuit of group activities (Anand, 2002). A group-based approach that not only enables the poor to raise capital through small savings, but also helps them access official credit facilities (Shylandra, 2004). Under shared responsibility, these groups enable the poor to overcome the problem of collateral, thereby freeing them from the clutches of the rich (Stiglitz, 2000). In addition, some of the basic characteristics of SHGs, such as membership size and homogeneity of composition, create solidarity and effective participation of members in group performance. The creation of these groups can be influenced by different geographical, political, social, cultural and economic factors. Therefore, this study was designed to investigate the factors affecting the attitude of rural women towards self-help groups in BazinehRood.

    Methodology

    The study was a consecutive exploratory study. The present study was conducted in two stages. In the first stage, the attitudes of rural women towards creating self-help groups were collected through interview using available sampling method. Eight villages were interviewed for this purpose by using the opinions of administrative experts (Khodabandeh Governorate staff) and village managers in order to identify them as self-help groups of rural women in the area. At this stage, before each interview, the interview protocol form was presented to the interviewee in person and a time was set for the interview. The available sampling strategy was used to select the interviewees; That is, at the end of each interview, it was attempted to identify, through the interviewee, other persons eligible for the interview. Interviews continued until the researcher felt the data had been duplicated and saturated. Accordingly, in this study, 30 rural women were interviewed and the relevant codes were extracted. In the second step, after summarizing the results of the first stage and classifying them, the researcher-made questionnaire will be used to survey and collect quantitative data through exploratory factor analysis and one-sample t-test to generalize the results of the first stage. In fact, in the second stage, the researcher seeks to prioritize the factors of attitude of rural women to self-help groups and to investigate the importance of these factors. The second statistical population of this study is rural women over 15 years old in BazinehRood District of Khodabandeh Township. In this section, 8 selected villages were selected as sample. Thirty rural women were selected as the pilot sample after the self-made questionnaire was approved by the experts. A questionnaire was distributed among them. The sampling method used is random sampling. The reliability obtained for the baseline sample using SPSS software was 0.932; therefore, the sample required to complete the researcher-made questionnaire was 290 rural women who were purposively selected.

    Results and Discussion

    The factors affecting the attitude of rural women towards self-help groups were classified into five factors. And the factors are 'technology acceptance and participation', 'education', 'socio-economic factors', 'marketing and entrepreneurship' and 'banking / credit' respectively. Also, the results of numerical analysis of socioeconomic dimensions, technology and partnership acceptance, marketing and entrepreneurship, education, banking / credit, respectively, indicated that the factors affecting the attitude of rural women towards self-help groups were high. One-sample t-test was used to analyze the most influential factors on the attitude of rural women towards self-help groups. The results of exploratory factor analysis were used to perform this test. Based on One-sample t-test these factors were significant at 99% level and their difference from numerical utility was evaluated positively. The results show that rural women will create self-help groups to reduce poverty, which in turn will increase rural women employment. Rural women believe that when self-help groups are set up, for some reasons, such as the use of collective capital and low manpower to carry out activities and the common use of production tools, they will generally save on the factors of production. Ultimately, these factors empower women in self-help groups. On the other hand, collective efforts in the field of self-help groups and flexibility in laws and regulations increase the efficiency of women members. Therefore, the results indicate that socio-economic factors are the most important factor in establishing self-help groups for rural women. Technology adoption and participation is the second most influential factor in creating self-help groups for rural women. The lack of in-person training and the lack of training courses for rural women has made the mass media such as television and radio more effective in transferring information and technology. Rural women also tend to engage in participatory activities with a spirit of collectivism.

    Conclusion

    According to the results of the research, it can be said that women self-help groups as a small informal association are very important in employment, income generation and credit facilities and follow up group activities. In this regard, different attitudes of women can have a direct impact on their participation and performance in the activities of self-help groups. Rural women may have multiple attitudes about self-help groups, As such, attitude and behavior play an important role in the field of economic investment. Although people's attitudes toward a subject cannot be directly observed, but these attitudes are relatively stable and can have a positive long-term impact on communities; therefore, it is inevitable to understand the factors affecting the attitude of rural women towards creating self-help groups. Therefore, the results of this study are effective in the theoretical development of the relationship between rural women's attitudes and the creation of self-help groups and provide tangible guidelines for understanding the attitude of rural women to policy makers and managers.

    Keywords: Attitude, rural women, Self-Help Groups, Empowerment, Zanjan Province
  • بهروز محمدی یگانه، منیژه احمدی، مهدی چراغی، مینا سلطانی*

    مسکن در نواحی روستایی در برآوردن نیازهای اساسی انسان نقش ویژه ای دارد. با درنظر گرفتن کارکردهای متنوع مسکن روستایی، مطالعه ی تاثیر عوامل مختلف در نحوه ی تغییر و تحول آن اهمیت دارد. هدف تحقیق حاضر بررسی اثرات سبک زندگی بر هویت کالبدی مسکن در نواحی روستایی می باشد، تحقیق حاضر در نیمه اول سال 1399 با روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و میدانی و استفاده از ابزار (پرسشنامه، مشاهده) انجام شده است؛ نوع تحقیق، کاربردی و روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی است، جامعه آماری تحقیق، خانوارهای روستاهای دهستان گوزلدره می باشد. که در سرشماری سال 1395 دارای هشت روستای دارای سکنه: شامل 1451 خانوار و 4864 نفر جمعیت می باشد. از بین خانوارها، 305 خانوار با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شد و از هر روستا بر اساس درصد خانوار، تعدادی نمونه برای تکمیل پرسشنامه و به روش نمونه گیری تصادفی ساده تکمیل شد. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات هم به صورت کمی و با استفاده از آمار توصیفی (میانگین، درصد فراوانی و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل مسیر) بود. براین اساس؛ در بعد کالبدی مسکن شاخص (مناسب بودن مسکن جهت استراحت) با میانگین 27/3% و در بعد دلبستگی به مکان شاخص (تلاش روستاییان جهت حل نزاع های اجتماعی) با میانگین 77/3% دارای بیشترین میزان اهمیت است. براساس نتایج آزمون استنباطی ابعاد سبک زندگی به عنوان متغیر مستقل و هویت مسکن به عنوان متغیر وابسته اند، و از بین ابعاد سبک زندگی، بعد سلامت معنوی، با بیشترین بتا (494/0) تاثیرگذارترین عامل است. پیشنهاد اساسی تحقیق حاضر ارایه تسهیلات اعتبارات مقاوم سازی مسکن با در نظر گرفتن نیازهای معیشتی روستاییان می باشد.

    کلید واژگان: مسکن روستایی, هویت مسکن, سبک زندگی
    Behroz Mohamadi Yeganeh, Manijeh Ahmadi, Mahdi Cheraghi, Mina Soltani *

    Housing in rural areas has a special role in meeting basic human needs. Considering the various functions of rural housing, it is important to study the impact of various factors on how it changes and evolves. The purpose of this study is to investigate the effects of lifestyle on the physical identity of housing in rural areas. The present study was conducted in the first half of 1399 by data collection, library and field methods and using tools (questionnaire, observation); the type of research is applied and the research method is descriptive-analytical. The statistical population of the research is the households of the villages of Gozeldareh rural district, which in the 1395 census has eight inhabited villages: including 1451 households and 4864 people. Among households, 305 households were selected using the Cochran's formula as a sample and from each village, based on the percentage of households, a number of samples were completed to complete a questionnaire and simple random sampling. The method of data analysis was quantitative and using descriptive statistics (mean, frequency percentage and standard deviation) and inferential statistics (path analysis). According to this; in the physical dimension of index housing (adequacy of housing for rest) with an average of 3.27% and in the dimension of attachment to the index place (villagers' efforts to resolve social disputes) with an average of 3.77% is the most important. According to the results of the inferential test, the dimensions of lifestyle as an independent variable and housing identity as a dependent variable, and among the dimensions of lifestyle, the dimension of spiritual health with the highest beta (0.494) is the most influential factor. The main proposal of the present study is to provide housing rehabilitation credit facilities taking into account the living needs of the villagers.

    Keywords: Rural Housing, Home identity, Lifestyle
  • شبنم سادات اخوان نوری*، مژگان حیدری، منیژه احمدی، شقایق سادات اخوان نوری

    پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت مدارس هوشمند، بر اساس مدل مفهومی مدرسه هوشمندبوده است. این پژوهش از لحاظ اجرا در زمره تحقیقات توصیفی از نوع پیمایشی قرار می گیرد.جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مدارس ابتدایی هوشمند منطقه 15شهر تهران می باشد که از میان 717 نفر پرسنل آموزشی این 50 مدرسه ی هوشمند، حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و با روش نمونه گیری تصادفی ساده، 250 نفر در نظر گرفته شد.نحوه گردآوری اطلاعات از طریق توزیع پرسشنامه ی استاندارد، منطبق با چک لیست ارزیابی مدارس هوشمند آموزش و پرورش بود. جهت سنجش روایی پرسشنامه از روش روایی ظاهری(صوری) استفاده گردید. پایایی پرسشنامه از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 0.955 محاسبه شد که از پایایی بالای پرسشنامه حکایت می کند. نتایج پژوهش با استفاده از روش آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است. نتایج پژوهش بیانگرآن است که مدارس هوشمند منطقه 15 شهر تهران در اوایل راه هوشمند سازی بوده و در رابطه با هر 5 رکن مدل مفهومی در سطح پایینی قرار دارند.لذا عنایت به تمامی مولفه های مدارس هوشمند و کاربست یافته های تحقیقات انجام شده می تواند نقش به سزایی در ایجاد و بهسازی مدارس هوشمند ایفا نماید.

    کلید واژگان: مدارس هوشمند, مدل مفهومی مدرسه ی هوشمند, وضعیت موجود, وضعیت مطلوب
    Shabnam Sadat Akhavan Noori *, Mozhgan Heidari, Manijeh Ahmadi, Shaghayegh Sadat Akhavan Noori

    The aim of this study was to investigate the status of smart schools based on the conceptual model of smart schools. In terms of implementation, this research is in the category of descriptive survey research.The statistical population of this study includes all smart primary schools in the 15th district of Tehran. Among the 717 teaching staff of these 50 smart schools, the sample size was considered 250 using Krejcie & Morgan table and simple random sampling method.The method of data collection through the distribution of a standard questionnaire was consistent with the evaluation checklist of smart schools of education.Apparent validity method was used to assess the validity of the questionnaire.The reliability of the questionnaire was calculated by calculating the Cronbach's alpha coefficient of 0.955, which indicates the high reliability of the questionnaire.The research results have been analyzed using descriptive and inferential statistics.The results show that smart schools in the 15th district of Tehran are in the early stages of smartening and are at a low level in relation to all 5 pillars of the conceptual model.Therefore, considering all the components of smart schools and applying the research findings can be Play an important role in creating and improving smart schools.

    Keywords: Smart schools, conceptual model of smart school, Current situation, optimal situation
  • منیژه احمدی*، فریبا عباسی

    گردشگری روستایی با توجه به کارکردهای متنوع و نیز توانایی بالا در برقراری ارتباط با سایر بخش‌های اقتصادی به‌منزله راهبردی برای توسعه مناطق روستایی مطرح شده است. هدف از تحقیق حاضر، واکاوی موانع اقتصادی توسعه گردشگری در نواحی روستایی با استفاده از نظریه بنیانی در روستاهای هدف گردشگری استان زنجان است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، توسعه‌ای کاربردی و از نظر پارادایم در گروه تحقیقات کیفی قرار می‌گیرد و از بعد روش، از نظریه بنیانی بهره برده است. برای گردآوری اطلاعات از اسناد کتابخانه‌ای، تهیه عکس و فیلم، مصاحبه عمیق و مشاهده مستقیم و غیرمشارکتی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش را مدیران محلی (کارشناسان حوزه گردشگری، دهیاران و اعضای شوراهای اسلامی) هشت روستای هدف گردشگری استان زنجان‌ تشکیل می‌دهند. روش نمونه‌گیری به‌صورت روش گلوله برفی (36 نفر) تا رسیدن به اشباع تیوریک انجام شده است. برای تامین روایی تحقیق، از روش ارزیابی گوبا و لینکولن (شامل چهار مرحله قابلیت اعتبار، انتقال‌پذیری، قابلیت ثبات، تاییدپذیری، معقول‌بودن) استفاده شده است. داده‌های جمع‌آوری‌شده از طریق تحلیل محتوایی واکاوی شدند. با پیونددادن کدها (کدگذاری باز)، مفاهیم (کدگذاری محوری)، مقوله‌ها (کدگذاری انتخابی) و تایید اعتبار مفاهیم به‌دست‌آمده تحقیق از شیوه روش کانونی به‌دست خبرگان، مدل مفهومی تحقیق ترسیم شد و تایید نظر کارشناسان نیز به مدل اعتبار بخشید. نتایج تحقیق نشان می‌دهد که روستاهای هدف گردشگری استان زنجان در مقوله اقتصادی، با مشکلات اساسی مواجه‌اند. این مشکلات عبارت‌اند از: محدودیت فصول گردشگری، آسیب‌پذیری اقتصاد کشاورزی، ضعف توانمندی‌های فردی، فضای نامناسب اقتصادی، فقدان ریسک‌پذیری، فقدان شناخت بازار و ضعف دانش فنی کسب‌وکار

    کلید واژگان: گردشگری روستایی, موانع گردشگری, موانع اقتصادی, نظریه بنیانی, روستاهای هدف گردشگری, استان زنجان
    Manijeh Ahmadi *, Fariba Abbasi

    Rural tourism has been suggested as a strategy for the development of rural areas due to its diverse functions and high ability to communicate with other sectors of the economy. The purpose of the present study is to analyze the economic barriers to tourism development in rural areas using the basic theory of tourism target villages in Zanjan province. The present study is a qualitative research group in terms of purpose, development-applied and paradigm. Library documents, photo and video preparation, in-depth interviewing and direct and non-participatory observation were used to collect information. The statistical population of this study is local managers (experts in tourism, villagers and members of Islamic councils) in eight villages of Zanjan province. The purposive sampling method (36 people with snowball method) was performed until theoretical saturation. Guba and Lincoln's evaluation method (including four stages of validity, portability, stability, verifiability, reasonableness) was used to validate the research. The collected data were analyzed through content analysis. By linking open source coding, concepts (axial coding), categories (selective coding) and validating the concepts obtained from the focal method research, the conceptual model of the research was drawn by experts and validated by the experts to validate the model. . The results show that tourism target villages of Zanjan province are facing economic challenges such as: restricting tourism seasons, vulnerability of agricultural economy, weakness of individual abilities, inappropriate economic environment, lack of risk-taking, lack of recognition. The market is faced with a lack of technical business knowledge.

    Keywords: Rural tourism, Tourism Barriers, Economic Barriers, basic theory, tourism target villages, Zanjan Province
  • منیژه احمدی*، صمد بارانی

    یادگیری سازمانی مهمترین سرمایه برای تسهیل توسعه حرفه ای کارکنان و نیز تحول سازمانی محسوب می شود. هدف پژوهش؛ بررسی تاثیر یادگیری سازمانی بر تحول سازمانی با توجه به نقش میانجی توسعه حرفه ای کارکنان در بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران است. روش پژوهش توصیفی- کاربردی و از نوع معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری کلیه مدیران و کارشناسان مدیریتی سطوح بالای بانک مرکزی و سازمانهای تابعه (429 نفر) که از میان آنها 203 نفر نمونه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استاندارد یادگیری سازمانی (عزیزی؛ 1393)، تحول سازمانی (جان گاتر و پیتر دراکر؛2005) و توسعه حرفه ای کارکنان (لانگ و همکاران؛2015) استفاده شد که روایی آن از طریق روایی صوری و پایایی توسط آلفای کرونباخ (یادگیری سازمانی:95/0، تحول سازمانی:92/0، توسعه حرفه ای کارکنان:88/0) ارزیابی گردید. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS تحلیل شدند. نتایج نشان داد یادگیری سازمانی بر توسعه حرفه ای کارکنان و تحول سازمانی تاثیر مستقیم داشته و توسعه حرفه ای کارکنان در رابطه بین یادگیری سازمانی و تحول سازمانی نقش میانجی معناداری دارد.

    کلید واژگان: یادگیری سازمانی, تحول سازمانی, توسعه حرفه ای کارکنان, بانک مرکزی, معادلات ساختاری
    Manijeh Ahmadi *, Samad Barani

    Organizational learning is the most important asset to facilitate the professional development of employees as well as organizational transformation. Purpose of the research; Investigating the effect of organizational learning on organizational change with regard to the mediating role of professional development of employees in the Central Bank of the Islamic Republic of Iran. The research method is descriptive-applied and structural equations. Statistical population of all managers and management experts of high levels of the Central Bank and its affiliated organizations (429 people) from which 203 people were selected by simple random sampling. The standard questionnaire of organizational learning (Azizi; 2014), organizational transformation (John Gutter and Peter Drucker; 2005) and staff professional development (Long et al., 2015) were used to collect data. Its validity was assessed through face validity and reliability by Cronbach's alpha (organizational learning: 0.95, organizational transformation: 0.92, staff professional development: 0.88). Data were analyzed using SPSS and AMOS software. The results showed that organizational learning has a direct effect on staff professional development and organizational change and staff professional development has a significant mediating role in the relationship between organizational learning and organizational change.

    Keywords: Organizational learning, organizational transformation, staff professional development, central bank, structural equations
  • منیژه احمدی *

    هدف تحقیق شناسایی چالش های توسعه آموزش از راه دور از منظر اساتید دانشگاه پیام نور می باشد. روش پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات، از نوع کیفی است. در این تحقیق پس از نمونه گیری هدفمند و بررسی اسناد و تحقیقات، فرایند مصاحبه با خبرگان کلیدی و مطلع تا هنگام شناسایی و توصیف کامل ابعاد، مولفه ها و شاخص ها و حصول اشباع نظری استمرار یافت. برای تعیین چارچوب منطقی از مجموع داده های گردآوری شده، مراحل شناسایی، یادداشت برداری و طبقه بندی مفاهیم انجام شد. بدین منظور اطلاعات بدست آمده تجمیع و متون مورد بررسی مجدد قرار گرفته و بصورت دسته-های عمده تر طبقه بندی شد. در نهایت، دسته ها بازبینی و موارد تکراری حذف، موارد مشابه و کوچکتر ادغام و ابعاد موضوع مشخص و در چارچوب مولفه ها و شاخص های بدست آمده سطح بندی شدند. براساس نتایج حاصله، مدل استخراجی دارای 2 بعد، 7 مولفه و 45 شاخص برای چالش های آموزش الکترونیکی دانشگاه استخراج گردید. پس از نهایی شدن تحلیل داده ها و استخراج مدل مفهومی، به منظور سنجش اعتبار مدل با 10 نفر از خبرگان و صاحب نظران دانشگاه در قالب یک گروه کانونی درخصوص ابعاد، مولفه ها و شاخص های توافق صورت پذیرفت.

    کلید واژگان: آموزش از راه دور, چالشها, توسعه
    Manijeh Ahmadi*

    The purpose of the research is to identify the challenges of distance education development from the perspective of professors of Payame Noor University. The research method is qualitative in terms of purpose and in terms of data collection. In this research, after purposeful sampling and reviewing documents and research, the process of interviewing key and informed experts continued until the full identification, description, and characterization of the dimensions, components and indices and theoretical saturation were achieved. In order to determine the logical framework of the collected data, the steps of identifying, taking notes and classifying the concepts were performed. To this end, the collected information and texts were reviewed and categorized into major categories. Finally, the categories were reviewed and the duplicates removed, similar and smaller mergers and dimensions of the specific topic were categorized within the obtained components and indices. Based on the results, two-dimensional extraction model, 7 components, and 45 indices were extracted for university e-learning challenges. After finalizing the data analysis and extracting the conceptual model, the validity of the model was evaluated with 10 experts and university experts in a focus group on dimensions, components and indicators of agreement.

    Keywords: Distance Learning, Challenges, Development
  • حمیدرضا عالیان*، مژگان حیدری، منیژه احمدی

    هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر آموزش از طریق واقعیت افزوده در یادگیری درس مطالعات اجتماعی بود. نوع پژوهش کاربردی-نیمه آزمایشی می باشد. جامعه  آماری، دانش آموزان پایه  ششم ابتدایی بخش شهری آموزش و پرورش کهریزک در سال تحصیلی 98-97 می باشد. با روش نمونه گیری چند مرحله ای خوشه ای120 نفر در 4 گروه 30نفره از دختران و پسران در دو گروه شاهد (آموزش سنتی) و دوگروه آزمایش (آموزش با کمک واقعیت افزده) انتخاب شدند.گردآوری اطلاعات در دونیم سال تحصیلی در 3 نوبت توسط آزمون محقق ساخته پیشرفت تحصیلی با 25سوال انجام شده است. در اجرای آزمایشی آزمون آلفای کرونباخ 86/0 محاسبه شدکه نشان دهنده پایایی خوب سوالات می باشد. برای ساخت اپلیکیشن از موتوربازی سازی یونیتی برروی پلتفورم اندروید برمبنای واقعیت افزوده با محتوای چندرسانه ای بهره گرفتیم و درکلاس درس ویادگیری معکوس استفاده شد. باآزمون تکرار سنجش به بررسی میزان یادگیری دانش آموزان پرداختیم که میانگین نمرات (گروه آزمایش  51/16 ودرگروه شاهد 03/15) برتری روش تدریس به کمک واقعیت افزوده را در یادگیری نشان می دهد. مقدارآماره (93/2) F  نیز معنا داری روش تدریس را تصدیق می کند؛ اما میانگین  و آماره (438/0) t تاثیر پایین جنسیت در یادگیری را نشان می دهد.

    کلید واژگان: واقعیت افزوده, یادگیری, یادگیری سیار, یادگیری معکوس, کتاب مطالعات اجتماعی پایه ششم
    Hamidreza Alian *, Mozhghan Heidary, Manijeh Ahmadi

    The purpose of this study was investigate The effect of training through augmented reality on learning the Lesson Social studies elementary students in 6 the grade. the type of research is quantitative for data collection of the semi - experimental study. the subjects were selected 120 students through multi - stage cluster sampling method in groups of control (traditional teaching) and the experimental group (training with the help of augmented reality) were selected .Data collection by the researchers made exam for academic progress with 25 questions in three occasions. The reliability of the test was also obtained by Cronbach 's alpha 0.86 which indicates good reliability of the questions. the repeated measure test was performed in order to study the learning extent of students who showed the superiority of the teaching method to the help of augmented reality, but augmented reality did not significantly affect the learning of girls and boys.

    Keywords: Augmented Reality_Learning_Mobile Learning_blended learning.Book of Social Studies in 6 the grade
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • منیژه احمدی
    منیژه احمدی
    استادیار 'گروه جغرافیا،، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال