به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب

maryam khazaee-pool

  • زلیخا خوجه، ابوالحسن نقیبی*، مریم خزائی پول، فاطمه عبدالهی
    سابقه و هدف

    باروری از مهم ترین پدیده های تعیین کننده نوسانات جمعیتی است. یک میل جهانی نسبت به تاخیر در فرزندآوری به وجود آمده است. به موازات تحولات جهانی در خصوص تاخیر در فرزندآوری، کشور ایران نیز تغییرات گسترده ای را تجربه می کند؛ هدف از مطالعه مروری حاضر عوامل موثر بر فرزندآوری و موانع آن در طی سال های 2010 تا 2022 می باشد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه مروری سیستماتیک با استفاده از پایگاه های اطلاعاتی Pubmed، Scopus، SID، و Web of science مقالات منتشر شده فارسی و انگلیسی طی سال های 2010 تا 2022 مورد بررسی قرار گرفتند. جست وجو در هر یک از پایگاه های اطلاعاتی به روش جست وجو در عناوین انجام شد. به منظور به حداکثر رساندن جامعیت جستجو از کلید واژه های استاندارد شده Mesh شامل: Childbearing، Attitudes، Women، Reasons، Fertility، Obstacles و فارسی فرزندآوری، نگرش، زنان، علل، باروری و موانع و ترکیب آن ها با کمک عملگرهای مرتبط با پایگاه مورد جستجو (همچون AND و OR) ("و" و "یا") جست وجو گردید.در این مطالعه مروری سیستماتیک از تمام مطالعات انجام شده در مورد موانع و عوامل موثر بر فرزندآوری در مقالات منتشر شده انگلیسی طی سال های 2022-2010 و مقالات فارسی تا سال 1401بهره برداری شد. طراحی سئوال مطالعه این مرور سیستماتیک براساس پروسه پیکو (PICO) بنا شده است که در آنP جمعیت زنان متاهل، I عوامل موثر C در این مطالعه با توجه به این که مطالعات گزارش دهی بودند، جایگاهی ندارد و O به فرزندآوری اطلاق می گردد.

    یافته ها

    در نتیجه جست و جو 1254 مقاله وارد مطالعه شدند که بعد از بررسی، حذف مقالات براساس شرایط ورود، در دسترس بودن فایل مقالات و هم چنین حذف مقالات تکراری 36 مقاله باقی مانده به صورت کامل تجزیه و تحلیل شدند. عواملی همچون وضعیت اجتماعی، فرهنگی، زندگی شهری یا روستایی، میزان تحصیلات و ارزش ها و باورهای دینی و قومی مردم نقش به سزایی در تصمیم گیری زوجین خواهد داشت. به علاوه، سیاست دولت ازجمله حمایت از مادران باردار موثرخواهد بود.

    استنتاج

    نتایج مطالعه حاضر نشان داد، عواملی همچون وضعیت اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، به عنوان تعیین کننده های اجتماعی موثر بر باروری شناخته شده است. تعلقات قومی، سطح تحصیلات، خانواده گرایی و دین داری، سن ازدواج، تصمیمات و سیاست های دولتی، محل سکونت، و درجه شغلی جزء عوامل تسهیل کننده فرزندآوری بودند. ارزش های مذهبی و سنتی باعث تقویت باروری شده و تمایل به فرزندآوری در خانواده های با سطح اجتماعی اقتصادی پایین بیش تر است. طراحی و اجرای برنامه ها آموزشی برای بهبود باورها، نگرش ها، ترویج هنجارهای ذهنی مثبت و تقویت مهارت های توانمندسازی می تواند نقش تعیین کننده ای در ارتقای قصد و رفتار باروری زنان ایرانی داشته باشد. نتایج مطالعه حاضرمی تواند راهنمایی برای سیاست گذاران سلامت جهت رفع موانع فرزندآوری و افزایش جمعیت در ایران باشد. هم چنین با فراهم آوردن شرایط اقتصادی- اجتماعی مناسب برای زنان و رفتارهای باروری مختلف در نقاط مختلف کشور و در فرهنگ و قومیت های مختلف، برنامه های سلامت باروری و بارداری باید همراستای سیاست های رشد جمعیت تکمیل شود.

    کلید واژگان: فرزندآوری, نگرش, زنان, علل, باروری, موانع
    Zoleikha Khojeh, Abolhasan Naghibi*, Maryam Khazaee-Pool, Fateme Abdollahi
    Background and purpose

    Fertility is a key demographic factor influencing population fluctuations. There is a global trend toward delaying childbearing, and Iran is also undergoing significant changes in this regard. This review study examines the factors influencing childbearing and associated obstacles from 2010 to 2022.

    Materials and methods

    This systematic review utilized PubMed, Scopus, SID, and Web of Science databases to analyze articles published in both Farsi and English from 2010 to 2022. The keywords in both Persian and English included childbearing, attitude, women, reasons, fertility, and obstacles. All studies related to obstacles and factors influencing childbearing published in English between 2010 and 2022 and in Persian up to 2022 were included. In this review, the population (P2) refers to married women, intervention (I3) to the effective factors, comparison (C4) is not applicable given this study's reporting nature, and outcome (O5) refers to childbearing. The search within each database was conducted using title searches, with standardized MeSH terms such as childbearing, attitudes, women, reasons, fertility, and obstacles, combined with operators (e.g., AND, OR) to ensure comprehensive retrieval.

    Results

    The search yielded 1,254 articles, of which 36 met the inclusion criteria after applying entry conditions, availability of article files, and removing duplicates. Factors such as social and cultural status, urban versus rural residence, educational level, and individuals’ religious and ethnic beliefs significantly impact couples’ decision-making regarding childbearing. Additionally, governmental policies, including support for pregnant mothers, play an influential role.

    Conclusion

    Analysis of the 1,254 articles showed that economic, social, and cultural factors are significant social determinants of fertility. Ethnic background, education level, family orientation, religiosity, age at marriage, government policies, place of residence, and occupational status were identified as factors influencing childbearing. Religious and traditional values tend to increase fertility rates, especially among families with lower socioeconomic status. Educational programs aimed at improving beliefs and attitudes, promoting positive social norms, and strengthening empowerment skills may significantly enhance Iranian women’s reproductive intentions and behaviors. The findings of this study provide guidance for health policymakers in addressing obstacles to childbearing and supporting population growth in Iran. Additionally, by fostering favorable socio-economic conditions and recognizing diverse fertility behaviors across regions and cultures, reproductive health and pregnancy programs can better align with population growth policies.

    Keywords: Childbearing, Attitudes, Women, Reason, Fertility, Obstacles
  • سید ابوالحسن نقیبی، مریم خزائی پول، محمود موسی زاده، حسین بزی*
    سابقه و هدف

    بروز بیماری سل در استان گلستان در سال 1402 به میزان 26/1 در صد هزار نفر و سه برابر میزان بروز سل در ایران می باشد. ماهیت واگیردار بیماری سل لطمات اقتصادی و اثرات غیر مستقیم بر کیفیت زندگی بیمار مبتلا به سل دارد. انگ سل در بین بیماران، منجر به انزوای اجتماعی می شود که ب/ر کنترل سل تاثیر می گذارد، از طرفی حمایت اجتماعی ارائه شده توسط خانواده، دوستان، کارکنان بهداشتی و رهبران جامعه، باعث افزایش کیفیت زندگی، رفتارهای خودمراقبتی و تبعیت بیمار از رژیم دارویی می شود. لذا این مطالعه با هدف تعیین همبستگی انگ و حمایت اجتماعی درک شده با ابعاد رفتارهای خودمراقبتی بیماران مبتلا به سل انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مقطعی (توصیفی- تحلیلی) در سال 1402 به صورت سرشماری بر روی 325 نفر از بیماران مبتلا به سل تحت درمان استان گلستان انجام شد. اطلاعات با استفاده از چک لیست ویژگی های دموگرافیک، پرسشنامه 12 سوالی انگ (دیدگاه بیمار نسبت به بیماری سل) مرادی و همکاران و حمایت اجتماعی درک شده sherbourne و stewart و پرسشنامه رفتارهای خودمراقبتی بیماران مبتلا به سل هرندی و همکاران صورت گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. جهت بررسی ارتباط بین انگ و حمایت اجتماعی درک شده با ابعاد رفتارهای خودمراقبتی بیماران مسلول و هم چنین پیش بینی کنندگی فاکتورهای اثرگذار بر خودمراقبتی بیماران مبتلا به سل از ضریب همبستگی اسپیرمن و آزمون های کای- اسکوئر، تست دقیق فیشر و مدل رگرسیون لجستیک استفاده شد.

    یافته ها

    میانگین سنی شرکت کنندگان 17/33±51/97 سال بود و دامنه سنی آن ها بین 19 تا 84 سال قرار داشت. میانگین نمره انگ بیمار مبتلا به سل، پرسشنامه حمایت اجتماعی درک شده و پرسشنامه خودمراقبتی در بیماران مبتلا به سل مورد مطالعه به ترتیب 5/30±029/03 و 14/53±71/11 و 10/17±84/78 بود. براساس مدل رگرسیون لجستیک تک متغیره، اثر متغیرهای نژاد، تعداد اعضای خانواده، اعتیاد و سن در رفتارهای خودمراقبتی،  متغیرهای تاهل و سن در انگ، تعداد اعضای خانواده، درآمد و وضعیت تاهل در حمایت اجتماعی، معنی دار بود. نتایج آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد بین انگ با حمایت اجتماعی (0/19=r- و 0/001=P) و هم چنین بین انگ با خودمراقبتی (0/21=r- و 0/001<p) همبستگی معکوس و معنی داری وجود دارد و بین حمایت اجتماعی و خودمراقبتی همبستگی مستقیم و معنی داری وجود دارد (0/55=r و 0/001<p).

    استنتاج

    براساس یافته های مطالعه حاضر، با بالارفتن انگ، سطوح حمایت اجتماعی و رفتارهای خودمراقبتی کم تر می شود و انگ تاثیر ویژه ای بر درمان بیماری سل خواهد گذاشت اما با بالا رفتن سطوح حمایت اجتماعی، خودمراقبتی بیش تر شده و درمان بیمار مبتلا به سل سرعت بیش تری خواهد داشت. جهت کنترل بیماری سل، تلفیقی از حمایت همه جانبه رهبران جامعه، وزارت بهداشت، سازمان های بهزیستی، کمیته امداد، شهرداری ها و سایر سازمان ها و نیز خانواده ها و اطرافیان بیماران نیاز است. هم چنین برنامه های مداخله ای بهداشتی و پزشکی جهت افزایش رفتارهای خودمراقبتی و افزایش آگاهی به بیماران و کاهش انگ و تصورات غلط از سوی خانواده بیماران، دوستان و کارکنان بهداشتی و جامعه توصیه می شود.

    کلید واژگان: انگ, حمایت اجتماعی درک شده, رفتارهای خودمراقبتی, سل, حمایت عاطفی
    Seyed Abolhassan Naghibi, Maryam Khazaee-Pool, Mahmood Moosazadeh, Hossein Bazzi*
    Background and purpose

    In 2023, the incidence of tuberculosis (TB) in Golestan Province was reported to be 26.1 cases per 100,000 people, which is three times higher than the national average in Iran. The contagious nature of tuberculosis has economic repercussions and indirect effects on the quality of life of affected individuals. The stigma associated with tuberculosis often leads to social isolation, which can hinder TB control efforts. On the other hand, social support from family, friends, healthcare workers, and community leaders improves quality of life, promotes self-care behaviors, and enhances patient adherence to medication regimens. This study aimed to determine the correlation between stigma, social support, and self-care behaviors in patients with tuberculosis.

    Materials and methods

    This cross-sectional (descriptive-analytical) study was conducted in 2023, surveying 325 tuberculosis patients undergoing treatment in Golestan Province. Data were collected using a demographic information questionnaire, a 12-question stigma questionnaire (patients' perceptions of tuberculosis), the Sherborn and Stewart Perceived Social Support Questionnaire, and the self-care behaviors questionnaire for tuberculosis patients by Herandi et al. The data were analyzed using SPSS version 24 software. To investigate the relationship between perceived stigma and social support with the dimensions of self-care behaviors in tuberculosis patients, Spearman and chi-square tests were used. Logistic regression was employed to predict factors affecting self-care in the studied patients.

    Results

    The average age of the participants was 51.97±17.33 years, with an age range of 19 to 84 years. The overall scores for the stigma questionnaire, perceived social support questionnaire, and self-care behaviors questionnaire were 29.03 ± 5.30, 71.14 ± 14.53, and 84.78 ± 10.17, respectively. Based on the univariate logistic regression model, the variables of race, number of family members, addiction, and age were analyzed for their effects on self-care behaviors. Additionally, the effects of marital status and age on stigma were examined. Significant effects of family size, income, and marital status on social support were observed. Spearman correlation tests showed an inverse and significant correlation between stigma and social support (r= -0.19, P= 0.001), stigma and self-care (r= -0.21, P<0.001), and a direct and significant correlation between social support and self-care (r= 0.55, P<0.001).

    Conclusion

    As stigma increases, levels of social support and self-care behaviors decrease. Stigma has a significant impact on tuberculosis treatment, while higher levels of social support enhance self-care and accelerate the recovery process. To control tuberculosis effectively, comprehensive support from community leaders, the Ministry of Health, welfare organizations, relief committees, municipalities, and other organizations, as well as from patients' families and surrounding communities, is essential. Additionally, health and medical intervention programs aimed at increasing self-care behaviors, raising awareness among patients, and reducing stigma and misconceptions among families, friends, healthcare workers, and society at large are recommended.

    Keywords: Stigma, Perceived Social Support, Self-Care Behaviors, Tuberculosis, Emotional Support
  • فاطمه جعفریان، مریم خزائی پول*، سید ابوالحسن نقیبی، علی اصغر نادی قرا، امیر فقیه
    سابقه و هدف

    خودمراقبتی به عنوان یک رویکرد اساسی در زمینه تامین، حفظ، و ارتقاء سلامت در افراد، خانواده، و جامعه شناخته شده است. ارائه ی آموزش های ضروری در زمینه ی خود مراقبتی از جمله وظایف مهم سیستم های خدمات بهداشتی اولیه به جامعه از جمله سفیران سلامت خانوار می باشد. از طرفی تعیین نیازهای آموزشی خود مراقبتی در هر جامعه باید براساس نیازسنجی آموزشی در همان جامعه باشد. لذا مطالعه ی حاضر با هدف تعیین اولویت های آموزشی خود مراقبتی با استفاده از نیازسنجی آموزشی سفیران سلامت، انجام پذیرفت.

    مواد و روش ها

    مطالعه ی حاضر از نوع مطالعات مقطعی (توصیفی- تحلیلی)، است. جامعه مورد پژوهش شامل سفیران سلامت خانوار ساکن در استان های گلستان و مازندران بودند. معیارهای ورود شامل سفیران سلامت خانوار بودن، قرار داشتن در بازه سنی 20 تا 60 سال، و داوطلب بودن برای ورود به برنامه در نظر گفته شد. هم چنین معیارهای خروج نیز شامل عدم تمایل سفیر سلامت برای مشارکت در ارزیابی قرار داده شد. ابزارهای مطالعه شامل پرسشنامه دموگرافیک و پرسشنامه محقق ساخته "نیازسنجی آموزشی خود مراقبتی" برای سفیران سلامت بود. پرسشنامه ی نیازسنجی سفیران سلامت حاصل اولویت های آموزشی خود مراقبتی مبتنی بر نظرسنجی عمومی از جامعه بود، که به وسیله سفیران سلامت، امتیازدهی شد. آنالیز داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20 انجام شد. برای آنالیز داده ها از آزمون های یو من ویتنی و کروسکال والیس استفاده گردید.

    یافته ها

    نتایج مطالعه نشان داد میانگین سن سفیران سلامت شرکت کننده در مطالعه برابر با9/64±38/11 سال بود. تعداد 987 نفر (57/8 درصد) از آن ها از سفیران سلامت استان گلستان و 721 نفر (42/2 درصد) از آنان از سفیران سلامت استان مازندران بودند. هم چنین از نظر جنسیت شرکت کنندگان در مطالعه، 1439 نفر (84/3درصد) زن و 269 نفر (15/7 درصد) مرد بودند. نیازسنجی آموزشی نشان داد 10 اولویت برتر از بین موضوعات آموزش خود مراقبتی که توسط سفیران سلامت خانوارها تعیین گردید شامل استرس و اضطراب، تغذیه سالم، مهارت های زندگی، مهارت فرزندپروری، بهداشت آب، کم تحرکی، افسردگی، مشکلات اسکلتی، کمبود ویتامین ها، و سلامت دهان و دندان بودند. هم چنین نشان داده شد که بین زیرگروه های مختلف شرکت کنندگان همچون جنسیت، محل سکونت، سطح تحصیلات، شغل، و قومیت با اولویت های آموزشی خود مراقبتی در سفیران سلامت خانوار از نظر آماری تفاوت معنی دار وجود دارد(0/05>P).

    استنتاج

    یافته های مطالعه نشان داد که موضوعات حوزه سلامت روان همچون استرس، اضطراب، و افسردگی و هم چنین موضوعات مربوط به سبک زندگی افراد نظیر تغذیه سالم، کم تحرکی، و مشکلات اسکلتی جزو اولویت های نیازسنجی شده برای آموزش جامعه تعیین گردیدند. با توجه محدودیت در منابع مالی و نیروی انسانی، ضروری است تا آموزش های خود مراقبتی بر پایه نیاز سنجی جامعه صورت گیرد؛ چرا که از یک طرف بخش مهمی از نیازهای بهداشتی جامعه پاسخ داده خواهد شد و از طرف دیگر موضوعات آموزشی که دارای اولویت هستند مورد هدف برنامه های آموزشی قرار خواهند گرفت.

    کلید واژگان: خود مراقبتی, نیاز سنجی, سفیران سلامت, اولویت های بهداشتی, اولویت های آموزشی
    Fatemeh Jafarian, Maryam Khazaee-Pool*, Seyed Abolhassan Naghibi, Ali Asghar Nadi Ghara, Amir Faghih
    Background and purpose

    Self-care is recognized as a fundamental approach in the field of providing, maintaining, and promoting health in individuals, families, and society. Providing essential training in the field of self-care is one of the important tasks of primary health service systems to the community, including household health ambassadors. On the other hand, determining the educational needs of self-care in each society should be based on the educational needs assessment in the same society. Therefore, the present study was conducted to determine the educational priorities of self-care using the educational needs assessment of health ambassadors.

    Materials and methods

    The current study is a cross-sectional study (descriptive-analytical). The research community included household health ambassadors living in the Golestan and Mazandaran provinces. Entry criteria included being family health ambassadors, being between the ages of 20 and 60, and volunteering to enter the program. Also, the exclusion criteria included the health ambassador's unwillingness to participate in the evaluation. The study tools included a demographic questionnaire and a researcher-made questionnaire on "self-care educational needs" for health ambassadors. The health ambassadors' needs assessment questionnaire was the result of self-care educational priorities based on a general survey of the community, which was scored by the health ambassadors. Data analysis was done using SPSS version 20 software. U-Mann-Whitney and Kruskal-Wallis tests were used to analyze the data.

    Results

    Results showed that the average age of health ambassadors participating in the study was 38.11±9.64 years. 987 people (57.8 percent) of them were health ambassadors of Golestan province and 721 people (42.2 percent) of them were health ambassadors of Mazandaran province. Also, concerning the participants' gender, 1439 people (84.3%) were women and 269(15.7%) were men. The educational needs assessment showed the top 10 priorities among self-care education topics determined by household health ambassadors, including stress and anxiety, healthy eating, life skills, parenting skills, water hygiene, inactivity, depression, skeletal problems, and lack of vitamins. , and oral and dental health. It was also shown that there is a statistically significant difference between different subgroups of participants such as gender, place of residence, education level, occupation, and ethnicity with self-care educational priorities in household health ambassadors (P<0.05).

    Conclusion

    The findings of the study showed that mental health issues such as stress, anxiety, and depression, as well as issues related to people's lifestyles, such as healthy eating, inactivity, and skeletal problems, were determined among the needs-based priorities for community education. Due to the limitation in financial and human resources, it is necessary to conduct self-care training based on the needs assessment of the society, because, on the one hand, an important part of the health needs of the society will be answered. On the other hand, the educational subjects that have priority will be the target of educational programs.

    Keywords: Self-Care, Need Assessment, Health Ambassadors, Health Priorities, Educational Priorities
  • مریم خزائی پول، رویا ملک زاده، قاسم عابدی، حسین رستگار*
    مقدمه

    گردشگری سلامت به عنوان شاخه ای از صنعت گردشگری، به دلیل تقاضای زیاد و درآمد مناسب در کانون توجه کشورها است. لذا، نظر به اهمیت گردشگری سلامت و دارا بودن پتانسیل موجود در استان مازندران، این مطالعه با هدف شناسائی و تحلیل مولفه های موثر بر توسعه صنعت گردشگری سلامت در استان مازندران انجام شد.

    مواد و روش کار

    مطالعه حاضر با استفاده از روش تحقیق کیفی و با رویکرد تحلیل محتوا اجرا شد. برای این منظور 17 نفر از خبرگان صنعت گردشگری سلامت و گردشگران سلامت با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آ وری داده ها، از مصاحبه های نیمه ساختار یافته استفاده شد. مصاحبه ها تا اشباع نظری داده ها ادامه داشت.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد که صنعت گردشگری سلامت استان مازندران از 3 حوزه ساختاری، فرآیندی و زمینه ای تاثیر می پذیرد. در حوزه فرآیندی عوامل مرتبط با گردشگری سلامت در سه دسته عوامل شامل پیشران های گردشگری سلامت، ارائه خدمات سلامت و عوامل موقعیتی، در بخش زمینه ای نیز سه بخش بسترهای اجتماعی - فرهنگی، جذابیت های گردشگری و ظرفیت اقتصادی و همچنین در بخش ساختاری سه مولفه زیرساخت ها، عوامل نهادی و منابع انسانی متخصص بر این صنعت تاثیر می گذارد.

    نتیجه گیری

    با وجود اهمیت کمی و کیفی خدمات مرتبط با گردشگری سلامت و افزایش تقاضای در این صنعت، مسافرانی که به استان مازندران سفر می کنند، به انواع خدمات نیاز دارند و لزوم توجه به توسعه خدمات گردشگری از جنبه های مختلف احساس می گردد. لذا، تامین ملزومات گردشگران سلامت همچون زیرساخت ها، جاذبه های مقصد، ظرفیت های مالی، شرایط فرهنگی و اجتماعی، نیروی انسانی و عوامل موقعیتی از ضروریات توسعه این صنعت است.

    کلید واژگان: صنعت گردشگری, گردشگری سلامت, خدمات سلامت, مازندران
    Maryam Khazaee-Pool, Roya Malekzadeh, Ghasem Abedi, Hossein Rastegar*
    Objective (s)

    Health tourism is a branch of the tourism industry that is of interest to many countries of the world due to its high demand and good income. Therefore, considering the importance of health tourism and the existing potential in Mazandaran province, this study was conducted with the aim of identifying and analyzing the factors affecting the development of the health tourism industry in Mazandaran province.

    Methods

    The present study was conducted using a qualitative method with a content analysis approach. For this purpose, 17 health tourism industry experts and health tourists were selected using the purposeful sampling method. Semi-structured interviews were used to collect data. The interviews were conducted until we reached a point of theoretical data saturation.

    Results

    The findings showed that the health tourism industry in Mazandaran province is affected by structural, process and contextual factors. The structural factors included issues related to infrastructures, potentials/attractions, institutional factors, and expert human resources for health tourism destination. The process factor included issues related to drivers of health tourism, provision of health services and destination situational factors. The contextual-field factor included issues related to sociocultural contexts, potentials and attractiveness of tourism, and economic capacity.

    Conclusion

    Despite the importance of services related to health tourism and considering the increasing demand of this industry, travelers who travel to Mazandaran province need a variety of services, and the need to pay attention to quality service development in tourism destinations is evident. Therefore, the provision of other essentials for health tourists such as infrastructure, destination attractions, financial capacities, sociocultural conditions, human resources, situational factors are  the requirements for the development of this industry.

    Keywords: Turism Industry, Health Tourism, Health Services, Mazandaran
  • مریم خزائی پول، طاهره پاشائی، فرهاد غلامی، علیرضا رفیعی، کوئن پونت، حسین رستگار*
    سابقه و هدف

    گردشگری سلامت، به عنوان یکی از ابعاد گردشگری به توسعه پایدار و پویایی اقتصادی مازندران کمک زیادی می تواند کند. اجماع بر روی عوامل اثرگذار بر جذب گردشگر سلامت مورد سوال قرار گرفته است. این مطالعه با هدف طراحی و روانسنجی ابزار سنجش عوامل موثر بر جذب گردشگر سلامت، انجام پذیرفت.

    مواد و روش ها

    پژوهش اخیر با رویکرد ترکیبی و در سه مرحله انجام پذیرفت. نسخه اولیه پرسشنامه با مروری جامع بر منابع مرتبط با موضوع پژوهش در کنار نظرخواهی از گروه خبرگان و گردشگران سلامت استان مازندران تدوین شد. در ادامه روایی محتوایی، روایی صوری، روایی سازه و پایایی آن به صورت کیفی و کمی بررسی شد. در بخش کیفی بعد از انجام 17 مصاحبه و اعمال بررسی های کارشناسانه، پرسشنامه با 76 گویه نهایی شد. در بخش کمی، در مرحله نخست روایی محتوایی پرسشنامه توسط 10 نفر از اعضای پانل خبرگان بررسی و تایید شد. سپس روایی صوری، پرسشنامه توسط 10 نفر از مشارکت کنندگان تکمیل شد. در نهایت روایی سازه ابزار طراحی شده با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی با به کارگیری نرم افزار 24 SPSS و تحلیل عاملی تاییدی با استفاده از نرم افزار AMOS24 با پرسشگری از 300  نفر از افراد آشنا با حوزه گردشگری سلامت در استان مازندران محاسبه گردید. پایایی درونی توسط ضریب آلفای کرونباخ و پایایی برونی با انجام آزمون- بازآزمون بر روی 25 نفر مشابه گروه هدف اندازه گیری شد.

    یافته ها

    نتایج بررسی متون و مصاحبه با خبرگان در مرحله اول و دوم مطالعه منجر به طراحی 76 گویه شد. در مرحله بعد، بررسی تغییرات حاصل از مرحله شاخص روایی محتوا (content validity index) و نسبت روایی محتوا (Content validity ratio) در بخش کمی روایی محتوا، سبب شد که 15 گویه امتیاز مورد نظر را کسب نکردند. پس از محاسبه کیفی روایی صوری اعمال و در مرحله کمی روایی صوری 8 گویه شاخص تاثیر آیتم کم تر از 1/5 را کسب کردند و از پرسشنامه حذف شدند. سپس پرسشنامه با 53 گویه وارد روایی سازه شد. در تحلیل عاملی اکتشافی مقدار KMOبرابر 778/0 شد. هم چنین مقدار آزمون بارتلت، کم تر از 5 درصد شد. هم چنین براساس ماتریس چرخش یافته مولفه ها، عامل هشت با ارزش مثبت به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد 7 گویه دارای بار عاملی کم تر از0/4بودند که از پرسشنامه حذف شدند و 46 گویه باقی ماند. در مرحله تحلیل عاملی تاییدی بار عاملی تمامی ابعاد در وضعیت مناسبی قرار داشت و مقدار P در دامنه قابل قبول بود. برای تعیین پایایی مقدار آلفای کرونباخ 831/0 محاسبه شد. پایایی برونی،کم تر از0/05 بود (P<0/001   ،  ICC= 0/90  ).

    استنتاج

    پرسشنامه طراحی شده با توجه به دارا بودن تعداد کم سوالات، سادگی جملات و هم چنین روایی و پایایی قابل قبول، می تواند جهت شناسایی و بررسی عوامل موثر بر جذب گردشگر سلامت به کار گرفته شود. بومی سازی پرسشنامه در سایر فرهنگ ها از پیشنهادات پژوهش حاضر است. امید است نتایج تحقیق حاضر در برنامه ریزی مداخلات افزایش جذب گردشگر سلامت مورد استفاده محققین، مدیران نظام سلامت و گردشگری و سایر کاربران قرار گیرد و نتایج حاصل از آن مقدمه ای برای تحقیقات بعدی باشد.

    کلید واژگان: روش ترکیبی, معادلات ساختاری, روانسنجی, پرسشنامه, گردشگر سلامت
    Maryam Khazaee-Pool, Tahereh Pashaei, Farhad Gholami, Alireza Rafiei, Koen Ponnet, Hossein Rastegar*
    Background and purpose

    Health tourism is one of the dimensions of sustainable development to help Mazandarn’s economic dynamic. A strong agreement is doubted in identifying factors influencing the attraction of health tourists. This study was implemented to design a questionnaire to measure the factors influencing the attraction of healthy tourists and investigate its psychometric properties.

    Materials and methods

    This study was done with a combinatorial approach in three steps, including relevant literature and the opinions of experts as long as health tourists' opinions of Mazandaran province were applied to the development of the item pool. Then, content validity, face validity, construct validity, and reliability of the questionnaire were assessed for the psychometric properties of the questionnaire. The final questionnaire was approved after performing 17 interviews and applying professional expertise in the qualitative part. In the first stage of the quantitative part content validity was studied by 10 people from an expert panel, and its face validity, the questionnaire was completed by 10 participants. Finally, the construct validity of the designed instrument was calculated using exploratory factor analysis using SPSS 24 software and confirmatory factor analysis using AMOS 24 software by asking 300 people familiar with health tourism in Mazandaran province. The internal and external validity were determined using Cronbach's alpha and test-retest in 25 people.

    Results

    The results of the literature review and interviews with experts in the first and second stages of the study led to the design of 76 items. In the next step, the changes in the qualitative stage 15 questions did not receive favorite points in Content validity ratio (CVR) and content validity index (CVI) calculation in the quantitative part of content validity. Then face validity was applied and the item effect index for 8 items was lower than 1.5 in the quantitative stage of face validity. Then the questionnaire with 53 items was entered into construct validity. In the exploratory factor analysis, the value of KMO was equal to 0.778. Furthermore, the value of Bartlett's test of significance was less than 5%. Based on the rotated matrix of components, eight factors with positive values were obtained. The results of exploratory factor analysis showed that 7 items had a factor loading of less than 0.4, which were removed from the questionnaire, and finally, 46 items remained. In the confirmatory factor analysis stage, the factor load of all dimensions was in good condition and the P-value was in the acceptable range. Cronbach alpha rate was calculated as 0.831. The external reliability was lower than 0.05 (ICC= 0.90, P<0.001).

    Conclusion

    The designed questionnaire, due to the low number of questions, the simplicity of the sentences, as well as the acceptable validity and reliability, can be used to identify and investigate the factors affecting the attraction of health tourists. Normalization of the questionnaire in other cultures is suggested. It is hoped that the findings of this study will be utilized by researchers, healthcare and tourism system managers, and other stakeholders to inform the planning of interventions aimed at increasing medical tourism. Additionally, it is hoped that the results of this study will serve as a springboard for future research in this area.

    Keywords: Mixed Method, Structural Equations, Psychometric Properties, Questionnaire, Health Tourists
  • سرور اشعری، پریسا اسلامی پرکوهی، ناهید رمضانقربانی، فرهاد غلامی، پدرام ابراهیم نژاد، مریم خزائی پول، علیرضا رفیعی*

    ترجمان دانش، اشتراک گذاری دانش حاصل از پژوهش با کاربران دانش شامل افراد جامعه، سازمان ها و سیاستگذاران با هدف استفاده برای ارتقای سیستم ها و بهبود ارائه خدمات و محصولات می باشد. اجرای فرایند ترجمان دانش در حوزه سلامت کشور با چالش مواجه است که بخشی از آن به دلیل آگاهی ناکافی نسبت به مفهوم ترجمان دانش و چگونگی اجرای فرآیند ترجمان دانش می باشد. در مطالعه حاضر ابتدا به تعریف ترجمان دانش، چگونگی فرایند و ابزارهای انتشار ترجمان دانش پرداخته شد و سپس ضمن مرور وضعیت ترجمان دانش در دانشگاه های علوم پزشکی ایران، راهکارهایی جهت اجرای ترجمان دانش ارائه شد. از جمله ابزارهای انتشار ترجمان دانش که در این مطالعه بیان شده است می توان به ارائه نتایج حاصل از تحقیقات به صورت پادکست، پاناسه (ارائه پایان نامه در سه دقیقه)، برگزاری وبینار، اینفوگرافیک، تهیه اخبار پژوهشی از نتایج تحقیقات، برگزاری نشست خبری و ژورنال کلاب با مجریان طرح ها، تدوین خلاصه سیاستی و راهنمای بالینی اشاره نمود. تحقیقات انجام شده در زمینه ترجمان دانش در دانشگاه های علوم پزشکی کشور وضعیت ترجمان دانش را نامناسب و ناکامل گزارش نموده اند. در این مطالعات، ارزیابی به وسیله ابزار ارزیابی ترجمان دانش که چهار حیطه نیازسنجی مخاطبین، تولید دانش، انتقال دانش و کاربست شواهد را در برمی گرفت، انجام شد که در این بین تولید دانش در وضعیت مطلوب تری نسبت به سایر حیطه ها قرار داشت. با توجه به وضعیت موجود ترجمان دانش، راهکارهای اجرایی شدن ترجمان دانش در هر حیطه به صورت مجزا ارائه شده است. شبکه سازی مناسب بین تولیدکنندگان دانش و استفاده کنندگان از دانش و هم چنین برگزاری نشست های منظم با نمایندگان سازمان های اجرایی و صاحبان صنایع جهت تعیین اولویت های پژوهشی از جمله راهکارهای ارائه شده در بخش نیاز سنجی مخاطبین می باشد. ایجاد زیرساخت جهت انجام طرح های تحقیقاتی بر اساس نیاز مخاطبین، تخصیص منابع لازم جهت اجرای طرح های تحقیقاتی، مشارکت فعال نمایندگان سازمان های اجرایی در روند انجام پژوهش، ایجاد شبکه داخلی بین محققین دانشگاهی جهت پیشبرد هر چه هدفمندتر اولویت های پژوهشی و هم چنین توجه به کیفیت دانش تولید شده جهت جلب اعتماد مخاطبین از جمله راهکارهای ارائه شده در بخش تولید دانش می باشد. آشنا نمودن محققین با حیطه   انتقال دانش و اهمیت آن، تخصیص منابع جهت اجرای فرآیند انتقال دانش، استفاده از ابزارهای مناسب و به روز جهت انتقال دانش توسط محققین، ایجاد قوانین جهت حمایت از محققینی که قبل از انتشار یافته های تحقیق خود در مجلات معتبر، نسبت به انتشار آن از طریق سایر ابزارهای انتقال دانش اقدام می نمایند، نهادینه سازی مکانیسم های بهره داری از دستاوردهای پژوهش در برنامه عمومی آموزش و همچنین درنظرگرفتن طرح های تشویقی جهت انتقال دانش تولید شده از جمله راهکارهای ارائه شده در بخش انتقال دانش می باشد. تولید شواهد معتبر و قابل اطمینان، قرار دادن شواهد تولیدی در اختیار سیاستگذاران، اعتمادسازی در مخاطبین به وسیله محققین، سیاستگذاران و مسئولین ذیربط جهت استفاده از شواهد تولیدی، آگاهی بخشی به مخاطبین در رابطه با لزوم استفاده از شواهد تولیدی، ایجاد ارتباط مناسب میان تولیدکنندگان دانش و استفاده کنندگان دانش از طریق به کارگیری کارگزاران دانش، وجود منابع و حمایت های مالی جهت کاربست شواهد توسط سیاستگذاران و همچنین مخاطبین هدف از جمله راهکارهای ارائه شده در بخش کاربست شواهد می باشد

    کلید واژگان: علم پیاده سازی, ترجمان دانش, پزشکی, خلاصه سیاستی, پادکست, راهنمای بالینی
    Sorour Ashari, Parisa Islami-Parkoohi, Nahid Ramezanghorbani, Farhad Gholami, Pedram Ebrahimnejad, Maryam Khazaee-Pool, Alireza Rafiei*

    Knowledge translation is the sharing of knowledge obtained from research with knowledge users, including community members, organizations, and policymakers, to use it to improve systems and improve the provision of services and products. The implementation of the knowledge translation process in the health field is facing challenges in our country, which is partly because of insufficient knowledge about the concept of knowledge translation and how to implement the knowledge translation process. In the present study, the definition of knowledge translation, and how the process and tools of knowledge translation were discussed, and then, while reviewing the status of knowledge translation in Iranian universities of medical sciences, solutions for the implementation of knowledge translation were presented. Some of the mentioned knowledge translation tools in this study are podcasts, three-minute thesis presentations, webinars, infographics, research news from research results, press releases, journal clubs, policy briefs, and clinical guidelines. The situation of knowledge translation has been reported as inappropriate and incomplete in medical sciences universities of Iran. In these studies, the evaluation was done using the evaluation tool of knowledge translation, which included the four areas of audience needs assessment, knowledge production, knowledge transfer, and evidence application. According to the current situation of knowledge translation, the implementation solutions of knowledge translation in each field have been presented separately. Appropriate networking between knowledge producers and knowledge users, as well as holding regular meetings with representatives of executive organizations and industry owners to determine research priorities, are among the solutions presented in the audience needs assessment section. Creating the infrastructure to carry out research projects based on the needs of the audience, allocating the necessary resources for the implementation of research projects, active participation of representatives of executive organizations in the process of conducting research, creating an internal network between academic researchers to advance research priorities as much as possible, and also pay attention to the quality of knowledge production to gain the trust of the audience are the solutions provided in the knowledge production sector. Acquainting researchers with the field of knowledge transfer and its importance, allocating resources to implement the knowledge transfer process, using appropriate and up-to-date tools for knowledge transfer by researchers, and creating rules to support researchers who, before publishing their research findings in reputable journals, publish them through other means of knowledge transfer, institutionalizing the mechanisms of benefiting from the research achievements in the general education program, and also considering the incentive plans for the transfer of the produced knowledge are among the solutions presented in the knowledge transfer section. Producing valid and reliable evidence, placing produced evidence at the disposal of policymakers, building trust in the audience by researchers, policymakers, and relevant officials to use produced evidence, informing the audience about the need to use production evidence, creating appropriate communication between knowledge producers and knowledge users through the use of knowledge brokers, the existence of resources and financial support for the use of evidence by policymakers as well as target audiences are some of the solutions provided in the use of evidence section

    Keywords: Implementation Science, Knowledge Translation, Medicine, Policy Brief, Podcast, Clinical Guideline
  • سارا یعقوبی راد، مهدی آریانا، طاهره ملانیا، مائده صالحی، مریم خزائی پول، امیررضا طبرستانی*
    سابقه و هدف

    هدف از این مطالعه ارزیابی وضعیت اضطراب به عنوان یکی از شاخص های تعیین سلامت روانی دانشجویان دندانپزشکی ساری در دوران اپیدمی ویروس covid-19 می باشد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مقطعی، در سال 1400 بین همه دانشجویان ورودی 95 تا 97،که به روش سرشماری انتخاب شدند، شامل 143 نفر در دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مازندران در شهر ساری انجام پذیرفت .ابزار جمع آوری اطلاعات مورد نیاز، پرسشنامه دموگرافیک و پرسشنامه محقق ساخته اضطراب ناشی از کووید-19 می باشد. براساس نمره ای که شرکت کنندگان در این پرسشنامه کسب کردند به سه سطح اضطراب تقسیم شدند که شامل سطح اضطراب پایین، متوسط و بالا بود.آنالیز داده ها با آزمون مجذور کای در نرم افزار SPSS انجام شد.

    یافته ها

    143 نفر شامل 47 (9/32 درصد) نفر از ورودی 95، 55 (38/5 درصد) نفر از ورودی 96 و 41 (28/7 درصد) نفر از ورودی 97 در این مطالعه شرکت کردند. 73 (51 درصد) نفر از شرکت کنندگان زن بودند. نتایج این مطالعه نشان داد که 50/3 درصد دانشجویان سطح اضطراب پایین، 46/9 درصد سطح اضطراب متوسط و 2/8 درصد سطح اضطراب بالا را تجربه می کنند. هم چنین ارتباط معنی داری میان سال تحصیلی و سطح اضطراب مشاهده شد بدین صورت که دانشجویان سال جدیدتر سطح اضطراب بالاتری را نشان دادند(0/05P<). ارتباط معنی داری میان جنس و محل سکونت با سطح اضطراب مشاهده نشد (0/05P>).

    استنتاج

    میان سطح اضطراب و سال تحصیلی دانشجویان ارتباط معنی داری وجود دارد به این صورت در ورودی های جدیدتر سطح استرس بالاتر است. جهت کاهش سطح اضطراب دانشجویان نیاز به تجدید نظر در مدیریت کنترل عفونت، بهبود محیط کار و یادگیری نحوه برخورد با بیماران به منظور محافظت از همه و هم چنین آموزش و پشتیبانی از طرف موسسات دانشگاهی می باشد

    کلید واژگان: کووید19, اضطراب, سلامت روانی
    Sara Yaghoubi-Rad, Mehdi Aryana, Tahereh Molania, Maedeh Salehi, Maryam Khazaee-Pool, Amirreza Tabrarestani*
    Background and purpose

    The purpose of this study was to investigate the state of anxiety as one of the indicators for determining the mental health of Sari dental students during the COVID-19 virus epidemic.

    Materials and methods

    This cross-sectional study was conducted in the year 1400 among all incoming students from 95 to 97, selected by census method, including 143 people in the Faculty of Dentistry of Mazandaran University of Medical Sciences in Sari City. The tools for collecting the required information are a demographic questionnaire and a researcher-made questionnaire on anxiety caused by COVID-19. Based on the score obtained by the participants in this questionnaire, they were divided into three anxiety levels, which included low, medium, and high. Data analysis was done with a chi-square test in SPSS software.

    Results

    143 people, including 47 (32.9%) people from the 2016 entry, 55 (38.5%) people from the 2017 entry and 41 (28.7%) people from the 2018 entry participated in this study. 73 (51%) of the participants were women. The results of this study showed that 50.3% of students experience a low level of anxiety, 46.9% experience a moderate level of anxiety, and 2.8% experience a high level of anxiety. Also, a significant relationship between the academic year and the level of anxiety was observed so that the students of the newer year showed a higher level of anxiety. There was no significant relationship between gender and place of residence with anxiety level (P>0.05).

    Conclusion

    There is a significant relationship between the level of anxiety and the academic year of the students. In this way, the stress level is higher in the newer entries. To reduce the anxiety level of students, there is a need to revise the management of infection control, improve the work environment, and learn how to deal with patients to protect everyone, as well as education and support from academic institutions.

    Keywords: COVID-19, anxiety, mental health
  • مریم خزائی پول*، سید ابوالحسن نقیبی، طاهره پاشایی
    زمینه و هدف

    با توجه به شیوع بالای کووید-19 در ایران و خصوصا استان مازندران، استراتژی کلیدی جهت مدیریت بحران مذکور، مشارکت شهروندان در ابعاد مختلف می باشد. لذا مطالعه حاضر با هدف شناسایی و تحلیل عوامل موثر بر سطح مشارکت جامعه در مدیریت بحران کووید-19 انجام شد که می تواند نقشه راهی برای برنامه ریزی های آتی در مدیریت بحران های مشابه باشد.

    مواد و روش ها

    مطالعه حاضر با رویکرد کیفی با استفاده از تحلیل محتوا به روش قراردادی در استان مازندران صورت گرفته است. داده ها از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با 34 مشارکت کننده مازندرانی (18 زن و 16 مرد) به روش نمونه گیری هدفمند، جمع آوری و به طور هم زمان تحلیل شد.

    یافته ها

    تحلیل داده ها منجر به استخراج تعداد 573 کد اولیه گردید؛ که در سه مضمون اصلی قرار گرفتند که شامل: باورها و نگرش با مضمون های فرعی تهدید درک شده، ترس و اضطراب درک شده وخودکارآمدی درک شده، مضمون اصلی پیشران-ها/تسهیل کننده ها با مضمون های فرعی اطلاع رسانی، فرهنگ سازی و شبکه سازی، ظرفیت سازی/ کنش های جهادی و داوطلبانه، هماهنگی بین بخشی، اعتماد اجتماعی، مسیولیت پذیری اجتماعی، تاب آوری اجتماعی، سیاست های جبرانی/مالی دولت و استراتژی های تغییر فرایندها و سیاست ها در مدیریت بحران و مضمون اصلی بازدارنده ها و چالش های مشارکت جامعه با مضمون های فرعی چالش های روانشناختی، چالش های اجتماعی/ فرهنگی، چالش های اقتصادی، چالش های سلامتی و چالش های مدیریتی کشف شدند.

    نتیجه گیری

    مضامین کشف شده بر اساس دیدگاه شهروندان مازندرانی، اطلاعات مفیدی در خصوص مولفه های اثرگذار بر سطح مشارکت جامعه در مدیریت بحران کووید-19به دست آورد که می تواند در برنامه ریزی ها و اقدامات پیشگیرانه مورد توجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: مشارکت جامعه, بحران کووید- 19, مدیریت خطر
    Maryam Khazaee-Pool*, Seyed Abolhassan Naghibi, Tahereh Pashaei

    Background and Object: 

    Considering the high prevalence of covid-19 in the Iran and generally in Mazandaran province, the most important strategy for managing the crisis is the participation of citizens in different dimensions. Therefore, the present study was conducted with the aim of identifying and analyzing the factors affecting the level of community participation in the management of the Covid-19 crisis, which can be a road map for future planning in managing similar crises.

    Materials and Methods

    The present study was performed with a qualitative approach using content analysis by the conventional method in Mazandaran province. The data were collected through in depth semi structured interviews with 34 participants through a purposeful sampling method and analyzed simultaneously.

    Results

    From data analysis, 3 main themes including 1) beliefs and attitudes with 3 sub-themes of perceived threat, perceived fear and anxiety, and perceived self-efficacy, 2) the main theme of drivers/facilitators with 9 sub-themes of informing, culture building and networking, capacity building/ jihadi and voluntary actions, inter-sectoral coordination, social trust, social responsibility, social resilience, compensatory/financial policies of the government and strategies for changing processes and policies in crisis management, and 3) and the main theme of barriers and challenges of community participation with 5 sub-themes of psychological challenges, social/cultural challenges, economic challenges, health challenges and management challenges is extracted.

    Conclusion

    The themes discovered based on the viewpoints of the Mazandarani citizens obtained valuable information about the factors affecting the level of community participation in the management of the Covid-19 crisis, which can be taken into account in planning and preventive measures.

    Keywords: Community Involvement, COVID-19, Risk management
  • مریم خزائی پول*، مریم زرقانی

    جهان شمول بودن ماهیت علم و درهم تنیدگی روزافزون حاکم بر توسعه فناوری و نوآوری در علوم مختلف، موجب افزایش همکاری های میان رشته ای شده است. پرداختن به مشکلات حوزه علوم بهداشتی و پزشکی از جمله پدیده های اعتیاد، افزایش سالمندی، افزایش بیماری های نوپدید و بازپدید و آلودگی های زیست محیطی از حوزه و توان تخصص های تک رشته ای خارج است و نیازمند گفتمان و همکاری بین حوزه های تخصصی مختلف علوم پزشکی و غبر پزشکی می باشد. در حال حاضر رشد و توسعه میان رشته ای ها در دانشگاه های علوم پزشکی ایران چندان مطلوب یا مورد توجه نیست. در راستای پرداختن به این چالش و با توجه به اهمیت ارتقا نظام علمی مبتنی بر نیاز سلامت جامعه، خلاصه سیاستی حاضر تحت نظارت و حمایت مرکزتحقیقات راهبردی آموزش پزشکی، با استفاده از روش های جستجوی مقالات در پایگاه های داده، بررسی اسناد بالادستی از جمله اسناد کمیسیون آموزش/پژوهش مجلس و نقشه راه توسعه در دولت های نهم و دهم و مصاحبه با خبرگان صاحب نظر بین رشته ای، تدوین شده است.

    کلید واژگان: مطالعات میان رشته ای, علوم پزشکی, نظام سلامت, خلاصه سیاستی
    Maryam Khazaee-Pool*, Maryam, Zarghani

    The universal nature of science and increasing complexity of technological issues and developments in different sciences led to the growth of interdisciplinary cooperation. Some health issues such as addiction, population aging, emerging and re-emerging diseases, and environmental pollution are beyond the scope and capacity of a single-discipline expertise and require constructive dialogue and cooperation between different specialized fields. Currently in Iran, the development of interdisciplinary cooperation is not of much interest at medical sciences universities. The present policy brief aimed at addressing this issue by reviewing the upstream documents proposed by the Parliament Education/Research Commission, the development roadmap in the 9th and 10th governments, and interviewing elites in interdisciplinary fields.

    Keywords: interdisciplinary studies, medical sciences, health system, policy brief
  • مریم خزائی پول*، سید ابوالحسن نقیبی
    سابقه و هدف

    با توجه شیوع جهانی کووید-19، به نظر می رسد کسب اطلاعات صحیح از منابع موثق درخصوص کووید-19 و آموزش مبتنی بر نیاز رفتارهای خودمراقبتی از ابتلا به بیماری، راهکار مناسبی برای کاهش آسیب های ناشی از آن باشد. لذا این مطالعه با هدف سنجش نیازهای آموزشی شهروندان مازندرانی در خصوص کووید-19 اجرا شد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه مقطعی با نمونه گیری در دسترس، اطلاعات جمع آوری شده 1220 شهروند مازندرانی در سال 1399 بررسی شد. جمع آوری داده ها با پرسشنامه محقق ساخته شامل سه بخش مشخصات جمعیت شناختی و زمینه ای، وضعیت بیماری و نیازسنجی انجام شد و سپس با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های پارامتریک، همبستگی، تحلیل واریانس و آزمون تی تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    میانگین سنی شرکت کنندگان 8/74 ± 39/34 سال بود. 42/5 درصد افراد دیپلم و 38/9 درصد تحصیلات دانشگاهی داشتند و حدود 73/3 درصد زن بودند. عمده ترین منابع کسب اطاعات درباره کووید-19 در جمعیت مورد بررسی به ترتیب شامل شبکه های اجتماعی (68/4 درصد)، ماهواره (20/9 درصد)، اطلاعیه های وزارت بهداشت (8/1 درصد)، رسانه ملی (1/6 درصد)، سایر موارد (0/6 درصد) و اعضای خانواده (0/4 درصد) بودند. روش های آموزشی مورد نظر شهروندان مازندرانی برای اجرای برنامه آموزشی به صورت غیرحضوی (94/6 درصد) بود. میانگین کلی نیاز آموزشی شهروندان مازندرانی (0/96 ± 3/89)، نیاز آموزشی حیطه بیماری (0/84 ± 3/76) و حیطه خودمراقبتی از ابتلا به بیماری (1/07 ± 4/03) و بالا بود. بین حیطه های مذکور تفاوت آماری معنی دار مشاهده شد.

    استنتاج

    رسانه ها و شبکه های اجتماعی به عنوان منبع اولیه کسب اطلاعات شهروندان مازندرانی در خصوص کووید-19 نقش مهمی دارند. طراحی و اجرای برنامه آموزشی خودمدیریتی و خودمراقبتی از ابتلا به بیماری برای کمک به ارتقای سطح سلامت و پیشگیری از بیماری ضروری به نظر می رسد.

    کلید واژگان: نیازسنجی, کووید-19, خودمراقبتی, خودمدیریتی, شبکه های اجتماعی
    Maryam Khazaee-Pool*, Seyed Abolhassan Naghibi
    Background and purpose

    Considering the global spread of COVID-19, it seems that correct information obtained from reliable sources and training based on the need for self-care behaviors are useful solutions to reduce the harm caused by the disease. This study aimed at assessing the educational needs of people in Mazandaran province about COVID-19.

    Materials and methods

    In a cross-sectional study, 1220 people were recruited via convenience sampling in 2020. A researcher-made questionnaire was administered and information such as demographic characteristics, disease condition, and educational needs for COVID-19 were recorded. Data were analyzed using descriptive statistics and parametric tests, correlation, analysis of variance, and t-test.

    Results

    The mean age of the participants was 39.34 ± 8.74. Educational level included diploma (42.5%) and university education (38.9%). About 73.3% of the participants were women. According to findings the main sources of information about COVID-19 were social networks (68.4%), satellite programs (20.9%), Ministry of Health notices (8.1%), national media (1.6%), other sources (0.6%), and family members (0.4%). Online methods were the most desirable educational methods (94.6%) reported by the people living in Mazandaran province. The overall mean score for educational needs was 3.89±0.96. The educational need for the disease (3.76±0.84) and self-care needs (4.03±1.07) indicated high needs for educational trainings and significant differences between these areas (P=001).

    Conclusion

    In this study, social networks and media were the primary sources of information about COVID-19. Designing and implementing self-management and self-care training programs could improve the health of people in Mazandaran province and prevent the spread of COVID-19.

    Keywords: needs assessment, COVID-19, self-care, self-management, social networking
  • سید حسن نیکوکار، محمود فاضلی دینان، مریم خزایی پول، محمود موسی زاده، مرتضی زعیم، احمدعلی عنایتی*
    سابقه و هدف

    دانش، نگرش و عملکرد (KAP) کارکنان نظام بهداشتی برای کاهش انتقال و بار بیماری دانگ مهم است. با توجه به عدم وجود ابزار سنجش، این پژوهش با هدف طراحی و اعتبارسنجی پرسشنامه KAP کارکنان نظام بهداشتی درباره بیماری دانگ در استان مازندران، شمال ایران، انجام شد.

    مواد و روش ها:

     در این مطالعه توصیفی-تحلیلی (ابزارسازی و اعتبارسنجی)، پس از گردآوری مقالات مرتبط و مصاحبه با صاحب نظران، پرسشنامه اولیه حاوی 81 سوال طراحی شد. برای استانداردسازی و معتبر کردن ابزار، در مرحله تعیین روایی از ترکیب روایی صوری کمی-کیفی و روایی محتوایی کمی-کیفی و در مرحله تعیین پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد.

    یافته ها:

     در بررسی روایی صوری و محتوایی کیفی، نظرات متخصصان به صورت تغییرات جزیی روی گویه ها اعمال شد. تمامی سوالات پرسشنامه دارای شاخص تاثیر گویه (Impact score) بالاتر از 1/5 (محدوده 5-1/5) بودند که نشان می دهد گویه ها از نظر "اهمیت" بسیار مناسب می باشند. در بررسی روایی محتوایی بر اساس جدول لاوشه، مقدار مطلوب نسبت روایی محتوایی (CVR) و شاخص روایی محتوایی (CVI) به ترتیب مساوی یا بالای 0/6 و 0/8در نظر گرفته شد. همه گویه های پرسشنامه به جز یک گویه (که حذف شد) امتیاز مطلوب را کسب نمودند و در ابزار حفظ شدند. ضریب آلفای کرونباخ به میزان 0/79به دست آمد که نشان داد تمامی سوالات پرسشنامه همبستگی قابل قبولی دارند.

    استنتاج

    این مطالعه ابزار مناسب پایا و روا به زبان فارسی جهت بررسی KAP کارکنان نظام بهداشتی درباره بیماری دانگ در استان مازندران، فراهم نمودکه می تواند به عنوان معیاری معتبر جهت انجام مطالعات KAP بیماری دانگ توسط پژوهشگران کشور به کارگیری شود.

    کلید واژگان: روایی, پایایی, پرسشنامه, دانگ, آئدس, مازندران, ایران
    Seyed Hassan Nikookar, Mahmoud Fazeli-Dinan, Maryam Khazaee-Pool, Mahmood Moosazadeh, Morteza Zaim, Ahmadali Enayati*
    Background and purpose

    The knowledge, attitude, and practice (KAP) of healthcare workers are important to reduce the transmission and burden of dengue. There is no standard tool to assess KAP of healthcare workers about dengue in Mazandaran Province, Iran, so this study was conducted to design and assess the validity and reliability of a questionnaire in Persian assessing KAP of healthcare workers about these mosquito-borne viral disease.

    Materials and methods

    In this descriptive analytical study, a preliminary questionnaire containing 81 questions was designed after reviewing articles and interviews with experts. To determine the validity of the scale, quantitative-qualitative face and content validity were measured, and Cronbach's alpha coefficient was used to assess the reliability.

    Results

    In the study of face validity and qualitative content, experts' opinions were applied to the items as minor changes. The Impact Score (IS) of all items were higher than 1.5 (1.5-5) which provided supports for items importance. Content validity, based on the Lawshe table, optimal value of content validity ratio (CVR), and content validity index (CVI) were 0.6 and higher than 0.8, respectively. All items except one that was removed, obtained the desired score and were retained in the scale. Cronbach's alpha coefficient was 0.79 which showed that all items had an acceptable correlation.

    Conclusion

    This study provided a reliable and valid tool in Persian to assess KAP of healthcare workers about dengue in Mazandaran Province, north of Iran and can be used for measuring dengue KAP by Iranian researchers.

    Keywords: validity, reliability, questionnaire, dengue, Aedes, Mazandaran, Iran
  • Maryam Khazaee-Pool, Seyed Abolhassan Naghibi*, Tahereh Pashaei, Koen Ponnet
    Background and Purpose

    COVID-19’s proliferation worldwide remains a significant threat to public health; therefore, the assessment and measurement of people’s intentions concerning the prevention of this threat can contribute to the development of suitable educational messages that promote preventive behaviors. This study aimed to develop a questionnaire to determine the factors affecting person’ intention of COVID-19 prevention (FAPI-COP).

    Materials and Methods

    This descriptive study was conducted on the people living in Mazandaran Province in 2020. The questionnaire was designed via literature review, focus group discussions, and interview with experts. A total of 10 specialists were selected to determine the content validity scores and 10 Mazandarani laypeople used to determine the reliability of the questionnaire. Finally, content validity index (CVI) and content validity ratio (CVR) were calculated by using Cronbach’s alpha and intraclass correlation coefficient (ICC) in SPSS, version 24.00.

    Results

    The first questionnaire consisted of 51 questions, and after evaluating validity and reliability, 36 questions were obtained. The content validity index of the questionnaire was 0.91, the content validity ratio 0.69, the Cronbach's alpha coefficient 0.78, and the internal correlation coefficient (ICC) 0.95 with the confidence interval of 0.80-0.99.

    Conclusion

    The results of the study showed that the present questionnaire had acceptable levels of reliability and validity, making it a useful tool in determining the factors affecting intention of COVID-19 prevention by people.

    Keywords: Questionnaire Development, Validation, Intention, Prevention, COVID-19
  • مریم خزائی پول، سید ابوالحسن نقیبی*
    مقدمه

    باتوجه به رشد سریع جمعیت سالمند کشور، لزوم توجه به مشارکت اجتماعی به عنوان یکی از ارکان تعیین کننده سلامت و قابل اصلاح در فرایند سالمندی فعال اهمیت زیادی دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان مشارکت اجتماعی، علل و موانع اثرگذار بر آن در سالمندان مازندرانی انجام شده است.

    مواد و روش:

    دراین مطالعه توصیفی- تحلیلی، 421 نفر از سالمندان بالای60 سال مازندرانی با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و خوشه ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات فرم جمعیت شناختی، پرسشنامه محقق ساخته مشارکت اجتماعی سالمندان و موانع مشارکت اجتماعی بود. داده ها توسط نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل، آنالیز واریانس یکطرفه، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون تجزیه و تحلیل در سطح معنی داری شد.

    یافته ها:

    میانگین سنی سالمندان (8/81)72/55 و میانگین نمره مشارکت اجتماعی سالمندان (11/81)22/87 بود. بیشترین میزان مشارکت مربوط به بعد فرهنگی- مذهبی مشارکت  با (4/46)8/43 وکمترین میزان آن، مربوط به بعد سیاسی مشارکت (2/44)3/76 بود. خارج از دسترس بودن (86/7 درصد)، نبودن فعالیت و امکانات فیزیکی در محل (83/6 درصد)، بی حوصلگی(83/1 درصد)، هزینه ها (82/7 درصد) و بیماری ها و مشکلات سلامتی (80 درصد) به ترتیب مهمترین موانع مشارکت اجتماعی سالمندان بودند. مردان سالمند با سن پایین تر، شاغل و دارای تحصیلات دانشگاهی بطور معنی داری مشارکت اجتماعی بهتری داشتند. براساس تحلیل رگرسیون 59 درصد از واریانس مشارکت اجتماعی توسط متغیرهای سن، تحصیلات و جنسیت تبیین شد.

    نتیجه گیری:

    از آنجایی که میزان مشارکت اجتماعی سالمندان مازندرانی پایین بود، به نظر می رسد سیاست گذاری و طراحی برنامه های جامع و ایجاد بستر مناسب برای جهت کاهش موانع همچون افزایش امکانات و فعالیت ها، تفریحی و سرگرمی، دردسترس بودن فعالیت ها، بهبود درآمد و مدیریت بیماری ها با در نظر گرفتن سایر عوامل مرتبط مهم ضروری است.

    کلید واژگان: مشارکت اجتماعی, موانع, سالمند
    Maryam Khazaeepool, Seyed Abolhassan Naghibi*

    Objective (s):

    Due to the rapid growth of the country's elderly population, the need to pay attention to social participation as one of the determinants of health and modifiable in the process of active aging is very important. Thus, the aim of study was to determine the level of social participation, barriers, and related factors in the elderly people of Mazandaran province, Iran.

    Methods

    In this descriptive-study, 421 elderly people over 60 years old in Mazandaran province were selected by stratified and cluster random sampling. The data collection tools were a demographic characteristics questionnaire, a researcher-made questionnaire of social participation, and the Social Participation Barriers. Data were analyzed by SPSS v24 using independent t-test, one-way ANOVA, Pearson correlation coefficient, and linear regression at a significant level of P<0.05.

    Results

    The mean age of the samples was 72.55 (8.81) years, and the mean score of social participation was 22.87)11.81(. The highest level of participation was related to the cultural-religious dimension 8.43)4.46) and the lowest level was related to the political activity dimension 3.76(2.44).  Being out of reach (86.7%), lack of physical accessibility of activity and facilities (83.6%), impatience (83.1%), costs and financial problems (82.7%), and diseases and health problems (80%) were respectively the most important barriers to social participation. The male elderly with low age, employed, and college-educated had significantly better scores of social participation (P<0.05). According to the regression analysis, 59% of the variance of social participation was explained by age, education, and gender.

    Conclusion

    The social participation level of the elderly in Mazandaran was low. Therefore, the need for policy-making and the design of comprehensive programs, and developing a proper environment to reduce barriers, seems important to improve social participation in elderly.

    Keywords: Social Participation, barriers, elderly
  • فرشته عراقیان مجرد، سید حسین حسینی کارنامی، رویا ملک زاده*، تورج اسدی، مریم خزائی پول، قاسم عابدی، سیده محدثه نبوی
    سابقه و هدف

    امروزه محیط مراقبت بهداشتی به سرعت در حال تغییر است و پرستاران روزانه در عملکردشان با مسایل و موضوعات اخلاقی متعددی مواجه هستند و در معرض خطر تعارضات اخلاقی قرار دارند. این مطالعه با هدف تبیین تجربیات پرستاران از تعارضات اخلاقی در مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی مازندران سال 1398 انجام شد.

    مواد و روش ها: 

    پژوهش حاضر از نوع کیفی است که در مراکز آموزشی درمانی استان مازندران انجام شد. محقق برای جمع آوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده کرد. معیارهای ورود به مطالعه شامل پرستارانی بود که حداقل یک سال سابقه کار در بیمارستان داشتند و ضمن تمایل به انجام مصاحبه، قادر به بیان تجربیات خود در خصوص تعارضات اخلاقی بودند. به منظور تحلیل محتوا از رویکرد کیفی گرانهیم و لوندمن استفاده شد.

    یافته ها:

     در این مطالعه با 22 شرکت کننده  (16 زن و 6 مرد) مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته انجام شد. از تحلیل داده ها 3 درون مایه اصلی و 11 درون مایه فرعی استخراج شد. درون مایه های اصلی این پژوهش شامل «عوامل مرتبط با سازمان»، «عوامل مرتبط با ارتباط موثر» و «دوراهی بین اخلاق و قانون» بود.

    استنتاج

    با توجه به یافته های این مطالعه، مدیران و سایر اعضای تیم بهداشت و درمان باید از پرستاران هنگام مواجهه با چالش های اخلاقی حمایت کنند و دوره های آموزشی حین تحصیل و دوره های آموزشی مداوم برای شاغلان پرستاری برگزار کنند.

    کلید واژگان: اخلاق, تعارضات, پرستاران, تحقیق کیفی
    Fereshteh Araghian Mojarad, Seyed Hossein Hosseini Karnami, Roya Malekzadeh*, Touraj Assadi, Maryam Khazaee Pool, Ghasem Abedi, Seyedeh Mohadeseh Nabavi
    Background and Purpose

    The health care environment is changing rapidly, and nurses are exposed to a variety of ethical issues and moral conflicts. Therefore, the present study aimed to explain the experiences of nurses regarding moral conflicts in the educational and medical centers of Mazandaran University of Medical Sciences in 2019.

    Materials and Methods

    The present qualitative study was conducted in educational and medical centers of Mazandaran province. Semi-structured interviews were used to collect data. Inclusion criteria include nurses with at least one year of work experience in the hospital who were willing to share their experiences of moral conflicts. Graneheim, U.H., and Lundman, B. Qualitative Content Analysis were used for analyzing the content.

    Results

    In the present study, in-depth and semi-structured interviews were conducted with 22 participants (16 women and 6 men). In total, 3 main themes and 11 sub-themes were extracted from the data analysis. The subjects include "organization-related factors", "factors related to effective communication", "dilemma of morality versus law".

    Conclusion

    According to the findings of this study, managers and other members of the healthcare team should support nurses in the face of ethical challenges. Furthermore, continuous in-service training courses should be provided for nursing staff.

    Keywords: Conflicts, Morality, Nurses, Qualitative research
  • مریم خزائی پول، ابوالحسن نقیبی*، طاهره پاشائی، مشرفه چالشگرکردآسیابی
    سابقه و هدف

    با توجه شیوع جهانی کووید-19 و بالابودن میزان مرگ ناشی از بیماری به نظر می رسد انجام رفتارهای پیشگیرانه از کووید-19 راهکار مناسبی برای کاهش آسیب های ناشی از بیماری باشد. از آن جایی که در خصوص تعیین کننده های رفتارهای پیشگیرانه از کووید-19 در شهروندان مازندرانی، اطلاعات جامعی در دسترس نیست، لذا این مطالعه با هدف سنجش سازه های تیوری انگیزش محافظت در ارتقاء رفتارهای پیشگیرانه از کووید-19 در شهروندان مازندرانی اجراء شد.

    مواد و روش ها:

     این مطالعه توصیفی تحلیلی (مقطعی) بر روی 1220 شهروند مازندرانی در سال 1399 انجام شد. نمونه ها به روش در دسترس و از طریق رسانه های اجتماعی جمع آوری شدند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه دموگرافیک و پرسشنامه روا و پایا مبتنی بر تیوری انگیزش محافظت به صورت آنلاین جمع آوری شد. داده ها با استفاده فراوانی، میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها: 

    میانگین سن شرکت کنندگان 74/8±34/39 سال بود. در مدل رگرسیونی انگیزش تهدید درک شده (007/0P=  ، 033/0= ß=)، هزینه پاسخ درک شده (045/0=  ، 039/0 ß=)، خودکارآمدی (001/0P> ، 116/0 ß=) و ترس (001/0P> ، 131/0 ß=) به طور معنی داری پیشگویی کننده رفتار پیشگیری کننده ازکووید-19 بودند. این مدل توانست 78 درصد واریانس رفتارهای پیشگیرانه از بیماری را توضیح دهد.

    استنتاج

    با توجه به همبستگی بیش تر سازه های تیوری در ارتباط با رفتارهای حفاظتی در مقابل کووید-19، طراحی برنامه های آموزشی مبتنی بر این تیوری و با تاکید بر نقش شبکه های اجتماعی جهت افزایش انگیزش شهروندان مازندرانی در انجام رفتارهای پیشگیرانه از کووید-19 تاکید می شود.

    کلید واژگان: کووید-19, تئوری انگیزش محافظت, رفتارهای پیشگیرانه
    Maryam Khazaee Pool, Maryam Naghibi*, Tahereh Pashaei, Mosharafeh Chaleshgar Kordasiabi
    Background and purpose

    The global prevalence and morbidity of Coronavirus disease 2019 (COVID-19) are high. Preventive behaviors are proven to reduce the damage caused by the disease. There is a paucity of information on determinants of preventive behaviors in response to COVID-19 in Mazandaran province, north of Iran. So, we aimed to evaluate protection motivation theory (PMT) in promoting preventive behaviors of COVID-19 in Mazandaran province.

    Materials and methods

    In this descriptive cross-sectional study, 1220 individuals participated. They were selected via social networks using convenience sampling in 2020. Data were collected online using a demographic questionnaire and a valid and reliable scale based on PMT. Data analysis was done using Pearson correlation coefficient and linear regression in SPSS V24.

    Results

    Mean age of the participations was 39.34±8.74 years. Regression model showed perceived threat (ß =0.033, P =0.007), perceived costs (ß=0.039, P=0.045), perceived self-efficacy
    (ß =0.116, P>0.001), and perceived fear (ß=0.131, P>0.001) as the significant predictors of COVID-19 preventive behaviors. This model accounted for 78% of the variance in these behaviors.

    Conclusion

    According to constructs of the PMT associated with protection against COVID-19, educational programs and health promotion based on the theory and benefiting from social networks could be helpful in increasing the motivation of people towards protective behaviors of COVID-19.

    Keywords: COVID-19, protective motivation theory, preventive behavior
  • سعید نجفی، شیرازه ارقامی*، مریم خزائی پول
    مقدمه

    سازمان جهانی بهداشت پیش‍بینی کرده است تا سال 2020 حوادث رانندگی، سومین عامل مرگ در جهان خواهد بود. با توجه به نقش 70 الی 90 درصدی عامل انسانی در بروز حوادث ترافیکی، تهیه ابزاری برای بررسی رفتارهای رانندگی خطرناک ارزشمند خواهد بود. از آنجایی‍که رفتار رانندگان تاکسی نقش به‍سزایی در بروز تصافات ترافیکی درون شهری دارد، هدف این مطالعه، تهیه نسخه‍ای روا و معتبر از شاخص رانندگی خطرناک دولا در رانندگان سواری ناوگان مسافربری حمل و نقل عمومی شهر زنجان می باشد.

    روش کار

    در این مطالعه توصیفی، از روش نمونه گیری تصادفی در دسترس برای انتخاب رانندگان سواری ناوگان حمل و نقل عمومی شهر زنجان استفاده شد. 316 راننده (% 7/9 زن،% 3/90 مرد) با حداقل سه سال سابقه کار در این مطالعه مشارکت کردند. نسخه لاتین شاخص دولا (3DI: Dula Dangerous Driving Index) حاوی 28 گویه در 3 عامل (رانندگی تهاجمی، رانندگی با احساسات منفی و رانندگی بی‍پروا) از رفتار رانندگی خطرناک می باشد. در مطالعه حاضر روایی زبانی شاخص دولا، با روش ترجمه-بازترجمه صورت پذیرفت. پس از انجام روایی صوری کیفی و کمی (تعیین نمره تاثیر)، شاخص به دست آمده در پانل خبرگان (که همگی اعضای هییت علمی دانشگاه ها بودند) مطرح شده و سپس شاخص روایی محتوا و نسبت روایی محتوا محاسبه شد. همچنین پایایی ابزار براساس همسانی درونی (آلفای کرونباخ) و سنجش ثبات در آزمون با روش آزمون- بازآزمون(همبستگی اسپیرمن) تعیین شد.  

    یافته ها

    در این مطالعه، بیشترین نمره تاثیر(82/3) و کمترین (60/1) حاصل آمد و روایی صوری گویه‍ها پذیرفته شد.کمترین و بیشترین میزان نسبت روایی محتوا به ترتیب 8/0 و 1 و شاخص روایی محتوا 891/0 و 1 به دست آمد و روایی همه گویه ها مورد تایید قرار گرفت. در سنجش اعتبار ابزار، آلفای کرونباخ برای نتایج همسانی درونی کل ابزار 896/0 و برای هر یک از عامل های بالا به ترتیب، 95/0، 89/0و 94/0 به دست آمد. در سنجش ثبات در آزمون نیز با روش آزمون- بازآزمون مقدار ضریب همبستگی اسپیرمن 871/0 بدست آمد و معناداری آزمون کمتر از 001/0 حاصل شد، بدین ترتیب ثبات در آزمون مورد تایید قرار گرفت.

    نتیجه گیری

    برای بررسی رفتار رانندگی خطرناک در رانندگان تاکسی باید از یک ابزار قابل اعتماد استفاده نمود. با توجه به نتایج به دست آمده در این مطالعه، نسخه فارسی شاخص رفتار رانندگی خطرناک دولا برای خودگزارشی رفتار رانندگی خطرناک رانندگان خودروهای سواری حمل و نقل عمومی از اعتبار و روایی مطلوبی برخوردار است. هرچند که بررسی روایی سازه همچنان مورد نیاز است.

    کلید واژگان: ایمنی ترافیک, شاخص رانندگی خطرناک دولا, رانندگان تاکسی, اعتبار سنجی, نسخه فارسی
    Saeid Najafi, Shirazeh Arghami *, Maryam Khazaee Pool
    Introduction

    Road traffic accidents (RTAs) have always a major concern and human factor has been recognized as their leading cause. Since taxi drivers play a significant role in accidents, the main purpose of this study was to provide a valid and reliable version of the Dula Dangerous Driving Index (3DI) for taxi drivers working in the city of Zanjan, Iran.

    Material and Methods

    Based on the convenience sampling method, 316 taxi (including taxi, internet taxi, etc.) drivers were recruited in this descriptive study. The 3DI contained 28 items within three factors related to dangerous driving behavior. After linguistic validation, qualitative and quantitative face validity was determined for the given questionnaire. Consequently, content validity index (CVI) and content validity ratio (CVR) were assessed by a panel of 10 experts. Internal reliability was further calculated based on Cronbach’s alpha coefficient and test-retest method.

    Results

    The results revealed that face validity (1.60-3.82.), CVR (0.8-1), and CVI (0.891-1) were acceptable. Cronbach’s alpha coefficient was also 0.896 for the total reliability of the instrument and 0.95, 0.89, and 0.94 for each factor, respectively. In addition, Spearman’s rank correlation coefficient was 0.871 (P-value<0.001).

    Conclusion

    The results ultimately demonstrated that the Persian version of the 3DI had adequate reliability, as well as, face and content validity. However, construct validity remains.

    Keywords: Dula Dangerous Driving Index, 3DI, Taxi Driver, Traffic Safety, Validity, Persian Version
  • مریم خزائی پول، شکوه شهروسوند، سید ابوالحسن نقیبی*
    سابقه و هدف

    کووید-19 یک بیماری عفونی است که بر اثر ویروس کرونای جدید، ایجاد می شود و پاندمی آن موجب مرگ و میر و خسارات زیادی در دنیا شده است. این پژوهش با هدف تعیین پیش بینی کنندگی سازه های مدل اعتقاد بهداشتی در انجام رفتارهای پیشگیرانه از کووید 19 در استان مازندران انجام شد.

    مواد و روش ها:

     این مطالعه توصیفی تحلیلی (مقطعی) بر روی 400 نفر از مردم استان مازندران با سن 18 سال و بالاتر در سال 1399 انجام شد. نمونه ها به صورت دردسترس و از طریق رسانه های اجتماعی جمع آوری شدند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته مبتنی بر الگوی اعتقاد بهداشتی به صورت آنلاین جمع آوری شد. داده ها با استفاده از محاسبه فراوانی، میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی تحلیل شدند.

    یافته ها: 

    بین رفتارهای پیشگیرانه از کووید-19 و سازه های حساسیت (2/0=r ، 000/0P=)، منافع (127/0=r ، 011/0P=)، موانع (189/0= r ، 000/0P=) و خودکارآمدی (302/0= r ، 000/0P=) همبستگی مثبت و معنی داری مشاهد شد. سازه های الگوی اعتقاد بهداشتی در مجموع توانستند 26 درصد از واریانس رفتارهای پیشگیرانه از بیماری کووید-19 را پیش بینی کنند که سازه خودکارآمدی (220/0= β) قوی ترین پیش بینی کننده بود.

    استنتاج

    بر اساس نتایج، نقش پیش بینی کنندگی مفهوم خودکارآمدی را برای رفتارهای پیشگیری کننده از کووید-19 بر طبق الگوی اعتقاد بهداشتی تایید می کند، بنابرا ین از شیوه های افزایش خودکارآمدی از قبیل ترغیب کلامی، افزایش آگاهی نسبت به توانایی های افراد و ارایه الگوهای مناسب برای آن ها می توان به عنوان عوامل ارتقادهنده رفتارهای پیشگیرانه از کووید-19 استفاده کرد.

    کلید واژگان: کووید-19, ویروس کرونا, الگوی اعتقاد بهداشتی, رفتارهای پیشگیرانه
    Maryam Khazaee Pool, Shokoh Shahrvsand, Seyed Abolhassan Naghibi*
    Background and purpose

    Coronavirus disease (COVID-19) is an infectious disease caused by the new corona virus. The disease has led to high death toll and extensive damage throughout the world. The aim of this study was to determine the predictors of COVID-19 preventive behaviors in Iranian population based on the Health Belief Model.

    Materials and methods

    A descriptive-analytical cross-sectional study was carried out in 400 individuals older than 18 years of age in Mazandaran Province, Iran 2020. They were selected using convenience sampling in social networks. Data were collected by a researcher-made scale based on Health Belief Model. Data analysis was done applying Pearson correlation coefficient and linear regression.

    Results

    There were significant positive correlations between preventive behaviors of COVID-19 and perceived susceptibility (r=0.2, P=0.000), perceived benefits (r=0.127, P=0.011), perceived barriers (r=0.189, P=0.000), and perceived self-efficacy (r=0.302, P=0.000). The Health Belief Model constructs predicted 26% of variance for preventive behaviors of COVID-19, among which, perceived self-efficacy (β=0.220) was the most powerful predictor.

    Conclusion

    This study confirmed the predictive role of self-efficacy in COVID-19 preventive behaviors according to the Health Belief Model. Thus, providing ways to increase self-efficacy such as verbal persuasion, increasing awareness about people abilities, and providing them with suitable models could promote preventive behaviors toward COVID-19.

    Keywords: COVID-19, Coronavirus, Health Belief Model, preventive behavior
  • مریم خزایی پول، رویا ابراهیمی، سینا گل محمدی، طاهره پاشایی*
    سابقه و هدف

    سلامت معنوی ازفاکتورهای موثر بر کیفیت زندگی می باشد. اگرچه مطالعات زیادی در مقوله سلامت معنوی انجام شده است، اما اطلاعات کمی در خصوص نشاط معنوی موجود است. هدف از این مطالعه، تبیین تجربه نشاط معنوی از دیدگاه دانشجویان علوم پزشکی کردستان می باشد.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی بود. 36 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کردستان به صورت هدفمند در این مطالعه وارد شدند. گردآوری اطلاعات از طریق نیمه ساختار یافته انجام شد. اطلاعات از طریق آنالیز محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

     با تجزیه و تحلیل یافته ها از مجموع مضمون های استخراج شده، مضمون اصلی عوامل فردی و فضای دانشگاه استخراج گردید.

    نتیجه گیری

    مشارکت دانشجویان در فعالیت های فرهنگی و خیریه و مراسم مذهبی همگی موجب احساس نشاط معنوی در دانشجویان می شود. لذا برنامه ریزی جهت توسعه این گونه فعالیت ها در دانشگاه زمینه لازم جهت پرورش مهارت های معنوی را در دانشجویان فراهم می کند.

    کلید واژگان: نشاط معنوی, مطالعه کیفی, دانشجویان, معنویت
    Maryam Khazaee Pool, Roya Ebrahimi, Sina Golmohammadi, Tahereh Pashaei*
    Introduction

    Spiritual health is one of the factors affecting the quality of life. Although many studies have addressed spiritual health among students, little information is available about their experiences of spiritual vitality. The aim of this study was to explore student's experiences regarding to spiritual vitality in Kurdistan University of Medical Sciences.

    Methods

    This qualitative study was conducted on 36 students of Kurdistan University of Medical Sciences, selected purposefully. Data were collected through semi-structured interview and analyzed using content analysis.

    Findings

    By analyzing the findings, the individual factors and university atmosphere were extracted as the main themes among the extracted ones.

    Conclusion

    Students’ participation in cultural and charity activities and religious ceremonies makes them feel spiritual vitality. Thus, it is necessary to plan such activities in university to provide appropriate conditions for the development of spiritual skills in students.

    Keywords: Spiritual vitality, Qualitative study, Students, Spirituality
  • Mohsen Asadi Lari, Leila Moosavi Jahromi, Ali Montazeri, Nazila Rezaee, Ali Asghar Haeri Mehrizi, Mehran Shams Beyranvand, Mohammad Reza Vaez Mahdavi, Abbas Abbasi Ghahramanloo, Maryam Khazaee Pool, Ali Ghanbari, Ali Gholami*
    Background

    Food insecurity as a major public health problem has associations with a wide range of adverse consequences on health and quality of life. The aim of this study is to determine the prevalence of food insecurity among Iranian households, its key socio-economic risk factors and population attributable risk via a large-scale cross-sectional study in the capital of Iran.

    Methods

    This cross-sectional study was performed among 30,809 households with complete questionnaires of food security, during 2011. The univariate test was used to investigate the association between economic status and covariates with household food insecurity. Multiple logistic regression model was used to assess the independent effect of economic status on household food insecurity.

    Results

    Totally, 37.8% (95% CI: 37.25, 38.34%) of the households were food insecure. There were significant associations between economic status and household food insecurity after adjustment for other variables (p-value<0.001). The extent of household food insecurity that could be attributed to the economic status in the 1st and 2nd quintiles (poorest and poor households), compared with the 5th quintile (richest households), was estimated to be 48.43% and 60.12%, respectively.

    Conclusion

    Food insecurity is relatively prevalent among households in Tehran. Economic status was identified as the most significant determinant of household food security, as 62.7% of poorest households were food insecure. Therefore, there is a crucial need to address food insecurity as a priority in food policies.

    Keywords: Food insecurity, Risk factor, Population attributable risk, Socio-economic status
  • حیدر ندریان، محمدحسین تقدیسی، مهران آغه میری، مریم خزایی پول، داوود شجاعی زاده
    زمینه و هدف
    ترافیک و حمل ونقل بخش مهمی از طیف عوامل اجتماعی، اقتصادی و محیطی خارج از بخش بهداشت و درمان است که بر سلامت اثرگذار است. هدف از مطالعه حاضر، تبیین دیدگاه های ساکنین شهر و مطلعین کلیدی از اثرات ترافیک درون شهری سنندج بر سلامت جسمانی آن ها بود.
    مواد و روش ها
    مطالعه به صورت کیفی و به روش تحلیل محتوای قراردادی در سال 1393 انجام شد. بیست و دو تن از شرکت کنندگان در پژوهش، از ساکنین شهر و 8 تن مطلع کلیدی بودند که به ترتیب در جلسات مصاحبه گروهی متمرکز (4 جلسه) و مصاحبه عمیق فردی (8 جلسه) مصاحبه شدند. روش نمونه گیری مبتنی بر هدف بود. برای تحلیل داده ها از نرم افزارMAXQDA10 استفاده شد.
    یافته ها
    از دید مشارکت کنندگان، ترافیک درون شهری سنندج دو اثر مستقیم و غیرمستقیم بر سلامت جسمانی ساکنین داشت؛طبقه اثرات مستقیم شامل هشت زیرطبقهبود: ایجاد پیری زودرس، خستگی مفرط، بیماری های روان تنی، مشکلات سیستم اسکلتی عضلانی، سیستم گوارش، سیستم اعصاب، سیستم تنفس، و سیستم قلبی-عروقی و طبقه اثرات غیرمستقیم نیز شامل چهار زیرطبقه بود: اثرات ناشی از اتکای محض به خودرو، اثرات ناشی از تصادف، اثرات ناشی از تراکم بیش از حد خودرو، و اثرات ناشی از آلودگی هوا.
    نتیجه گیری
    پژوهشگران حوزه سلامت و دست اندرکاران سیستم ترافیک شهری باید مطالعات جامعی را برای ارزیابی اثرات ترافیک و حمل ونقلدرون شهری بر سلامت در کشور طرح ریزیکنند تا بتوانند اثرات آن را بر سلامت جسمانی افراد پس از وضع هر قانون و برنامه ای رصد نمایند و راهکارهای ارتقادهنده سلامت را با انجام اقدامات جامعه محور و با هماهنگی بین سازمان های مربوط به اجرا بگذارند.
    کلید واژگان: ترافیک, حمل ونقلدرون شهری, سلامت جسمانی, مطالعه کیفی
    Haidar Nadrian, Mohammad Hossein Taghdisi, Mehran Aghemiri, Maryam Khazaee-Pool, Davoud Shojaeizadeh
    Background And Objective
    Traffic jams and transportation are an important part of the spectrum socioeconomic and environmental factors outside the health system with impacts on health. The aim of this study was to explain the residents’ viewpoints about the impacts of urban traffic on their physical health in Sanandaj.
    Materials And Methods
    The study was carried out qualitatively with content analysis method in 2014. Twenty-two residents of the city were selected as participants who were interviewed in a Focus Group Discussions (FGDs) (4 sessions) and in-depth individual interviews (8 sessions), respectively. A purpose-based sampling method was used in this study. The MAXQDA10 software was applied to facilitate the coding and categorizing the data.
    Results
    Based on the viewpoints of the participants, urban traffic jams has two direct and indirect negative impacts on physical health. The direct effects cause premature aging, excessive fatigue, and mental illness and make some problems in the musculoskeletal system, digestive system, nervous system, respiratory system, cardiovascular system. The indirect influences include pure reliance on the car, accidents, traffic congestion and air pollution.
    Conclusion
    Healthcare researchers and urban traffic policymakers should design comprehensive studies to assess the impacts of urban traffic jams and transportation on community health. Therefore, they would be able to investigate the impacts on the health of individuals after the enactment of each law and planning and to implement community-based health promoting strategies in the society.
    Keywords: Physical Health, Traffic Jams, Urban Transportation, Qualitative study
  • فاطمه زارعی، لیلا قهرمانی، مریم خزایی پول، نسترن کشاورز محمدی
    زمینه و هدف
    مدرسه فراهم کننده بستری برای ارتقای سلامت حدود دوازده میلیون دانش آموز ایرانی، کارکنان مدارس، والدین و محیط دربرگیرنده آن ها به عنوان یک کل مبتنی بر رویکرد مدارس مروج سلامت است.
    سلامت فرد در سنین مدرسه متاثر از تعامل با سایر دانش آموزان، اولیای مدرسه، شرایط کمی و کیفی محیط مدرسه و نظام آموزشی است؛ لذا، مطالعه حاضر با هدف تبیین نقاط قوت، چالش ها و راهبردهای اصلاحی این برنامه از دیدگاه کارشناسان بهداشت مدارس استان های کشور در سال 1394-1395 انجام شده است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه کیفی، داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته از 14 تن از کارشناسان بهداشت مدارس از هفت استان و سه تن از مدیران مدرسه که از طریق نمونه گیری مبتنی بر هدف جمع آوری گردید، با روش تحلیل محتوای کیفی و با استفاده از نرم افزار MAXQDA ویرایش 10تحلیل شد.
    یافته ها
    در راستای پاسخگویی به سه سوال اصلی مطالعه یعنی دیدگاه های مصاحبه شوندگان درباره نقاط قوت، چالش ها و راهکارهای اصلاحی برنامه مدارس مروج سلامت، یافته های حاصل از تحلیل مصاحبه های انفرادی با کارشناسان بهداشت مدارس و مدیران مدارس در این برنامه، در هشت طبقه ؛ «مشارکت محوربودن برنامه»، «بازخورد محوربودن برنامه»، «آموزش محوربودن برنامه»، «جامع بودن برنامه»، «سازوکار ساختاری اجرایی ناکارآمد»، «ماهیت ناکارآمد برنامه»، «بهبود زیرساخت های حمایت کننده» و «بازنگری ساختار اجرایی برنامه» دسته بندی شد.
    نتیجه گیری
    اثربخشی برنامه مدارس مروج سلامت همانند همه برنامه های موفق در سیستم بهداشتی مستلزم بازنگری و بومی سازی است.
    کلید واژگان: ارتقای سلامت, مدارس مروج سلامت, مطالعه کیفی
    Fatemeh Zarei, Leyla Ghahremani, Maryam Khazaee-Pool, Nastran Keshavarz Mohammadi
    Background And Objective
    Schools provide an important setting to promote health, especially in Iran with about 12 million children, moreover for school staff, families, and communities. The health-promoting schools approach has been implemented in Iranian schools. This qualitative study aimed to explore the perspectives of school health experts towards the strengths, challenges, and improvement strategy for health promoting schools.
    Methods
    In This qualitative study, data was collected using semi-structured interviews with 14 health schools, professionals and 3 school headmasters in seven provinces of Iran. We recruited interviewers through purposeful sampling. Thematic analysis was conducted to analyze the data by using MAXQDA ver 10.
    Results
    The results were categorized into eight themes. The main strength, perceived in " based on participatory program "," feedback-driven program"," training- driven program"," a systematic program". The main perceived weakness was ''inefficient executive structural mechanism "and" inefficient property of the program "Improve the supporting infrastructure," and" Reload executive structures were suggested as a corrective mechanism from participants’ view point.
    Conclusion
    The effectiveness of the health promoting school program, as well as all successful programs in health system requires revision and localization.
    Keywords: health promotion, health-promoting schools, qualitative study
  • قهرمان محمودی، بهمن نیک پور *، مریم خزایی پول، فرشته مجلسی
    زمینه و هدف
    یکی از شایعترین مشکلات زنان در سنین باروری، کم خونی فقر آهن است که تاثیر زیادی بر تولد نوزادان کم وزن و زایمان زودرس دارد. لذا، پژوهش حاضر به منظور تعیین شیوع کم خونی فقر آهن و عوامل مرتبط با آن در زنان باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی- درمانی مازندران، طراحی و اجرا شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی و تحلیلی، 866 زن باردار به روش خوشه ایطبقه بندی شده از 19 شهرستان تابع دانشگاه علوم پزشکی مازندران انتخاب شدند. میزان هموگلوبین و سایر اطلاعات با استفاده از فرم ثبت اطلاعات از طریق مراجعه به پرونده ی خانواده ی مادر باردار و همچنین از طریق پرسش نامه جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS با آزمون های مقایسه میانگین، کای دو و رگرسیون لجستیک تحلیل گردید.
    یافته ها
    شیوع کم خونی 13/4 درصد گزارش شد و در زنان باردار مناطق شهری به طور معنی داری بیش از مناطق روستایی بود(0/005=P). نتایج آزمون رگرسیون نشان داد که سن مادر، تعداد باروری، مراقبت قبل از بارداری، ناخواسته بودن بارداری، مصرف گوشت قرمز، مصرف قرص آهن، مصرف چای و سطح تحصیلات مادر اثر معنی داری بر ابتلا به آنمی داشت.
    نتیجه گیری
    از آنجا که کم خونی فقر آهن مشکلی قابل پیشگیری است، توجه به برنامه های مراقبتی قبل و حین بارداری، داشتن الگوی صحیح غذایی، مصرف قرص آهن و داشتن برنامه برای بارداری ناخواسته می تواند به کاهش خطر ابتلا به بیماری بینجامد.
    کلید واژگان: کم خونی, فقر آهن, زنان باردار
    Ghahraman Mahmoudi, Bahman Nick Pour *, Maryam Khazaee-Pool, Fereshteh Majlessi
    Background And Aim
    Iron deficiency anemia is one of the most common nutritional problems of women in reproductive age, which has a major impact on fetal growth, low birthweight and premature delivery. This study aimed to assess the prevalence of anemia and related factors in pregnant women having referred to health centers of Mazandaran province.
    Materials And Methods
    In this descriptive-analytical study, 866 pregnant women were selected through stratified cluster sampling method from 19 cities, affiliated to Mazandaran University of Medical Sciences. Data was collected by using the registration form and information obtained through maternal family documents and a questionnaire. SPSS software version 18 was used and the data were analysed by descriptive and analytical statistics such as mean comparison test, chi-square and logistic regression.
    Results
    The prevalence of anemia in Mazandaran was 13.4% and it was higher among pregnant women in urban areas than those in rural areas. Logistic regression showed that mother’s age, number of pregnancies, prenatal care, unwanted pregnancy, consumption of red meat, using iron tablets, tea drinking, and mother’s education level had a significant effect on anemia.
    Conclusion
    Since iron deficiency anemia is a preventable problem and pregnant women are among the vulnerable groups, considering care programs before and during pregnancy, having appropriate dietary patterns, consumption of iron supplements, and having a program to prevent unwanted pregnancies may lead to reducing the risk of catching a disease.
    Keywords: Anemia, Iron Deficiency, Pregnant Women
  • Ali Gholami, Maryam Khazaee-Pool, Negar Rezaee, Bahareh Amirkalali, Abbas Ghahremanlo, Farhad Moradpour, Abdolalhalim Rajabi, Masoud Reza Sohrabi, Reyhaneh Yarmohammadi, Zahra Mousavi Jahromi*
    Background
    Health-related quality of life (HRQOL) is associated with household food insecurity (HFI). However, the studies examining the relationship between HFI and HRQOL in patients with type 2 diabetes are scarce. Thus, this study was designed to examine the relationship between HFI and HRQOL in rural type 2 diabetic patients.
    Methods
    In this cross-sectional study, we included 1847 rural patients with type 2 diabetes in Neyshabur from April to July 2012. HRQOL and HFI were measured with 36-item HRQOL (SF-36) and 6-item version of Household Food Security questionnaires, respectively. HRQOL was divided into eight dimensions and two summary components. We categorized households as high food secure (HFS), low food secure (LFS), and very low food secure (VLFS). Multiple linear regression model was applied to assess the independent effect of food insecurity on HRQOL.
    Results
    The mean age of participants was 59.65 ± 12.3 years (range: 30–97) with 69.8% women. The overall prevalence of HFI was 46.1%, and the total mean score of HRQOL was 51.11. Multiple linear regression model showed that HFI was significantly associated with the total mean score of HRQOL and its eight dimensions. One-way ANOVA test also showed that HRQOL (in all dimensions) was significantly different between 3 groups of household food security status (HFS, LFS, and VLFS) (P
    Conclusions
    The results of this study showed that HFI was associated with all dimensions of HRQOL and it is one of the strongest variables, in association with HRQOL among rural patients with type 2 diabetes.
    Keywords: Diabetes, Household Food Insecurity, Quality of life, SF-36
  • Ali Gholami, Farhad Moradpour, Maryam Khazaee-Pool, Zahra Moosavi Jahromi, Mohammadreza Vafa, Abbas Abbasi Gharemanlo, Masoudreza Sohrabi, Nader Mahdavi, Yousef Moradi, Hamid Reza Baradaran
    Background
    There is mixed evidence about food insecurity and overweight/obesity coexisting, however it is unclear about association between food insecurity and weight status in people with type 2 diabetes. Therefore, the aim of this study was to evaluate the relationship between food insecurity and weight status in individuals with type 2 diabetes in rural areas in Iran.

    Methods
    1847 patients with type 2 diabetes who were residence in rural areas completed Household Food Security Scale (six-item short questionnaire). Logistic regression model was applied to assess the independent effect of food insecurity on weight status.

    Results
    Mean age of the study population was 62.6±11.8 years, and the majority of them were female (70.4%). Most of the study population (70.4%) had unhealthy weight status. Food insecurity affected more than 46% (n=852) of the households of the study population. According to weight status, more than 40% (n=565) of overweight and obese subjects and 60% (n=18) of underweight subjects lived in households with food insecurity. The results of multiple logistic regression model showed that food insecurity was not an independent significant predictor of overweight or obesity in patients with type 2 diabetes. However, low food security (LFS) was an independent significant predictor for underweight in patients with type 2 diabetes (OR=2.35, P=0.041).

    Conclusion
    It is concluded that food insecurity was frequent in all levels of weight status of patients with type 2 diabetes in rural regions. However this association observed in underweight individuals but there was no significant overall relationship between household food insecurity and in overweight and obesity in this group of patients.
    Keywords: Food insecurity_Underweight_Overweight_Obesity_Type 2 diabetes
  • Mehrnaz Rasooli-Nejad, Maryam Khazaee-Pool, Ladan Abbasian, Zahra Bayat Jozani, Sara Ahsani-Nasab, Banafsheh Moradmand Badie, Afsaneh Pargar, Gholamreza Esmaeeli Djavid
    There are limited documents about HIV patients switched to second-line antiretroviral therapy (ART) in resource-limited countries. We aimed to assess the efficacy of second-line ART for HIV patients following first-line ART failure. This was a cohort study of HIV/AIDS patients with first-line ART treatment failure switched to second-line ART between January 2004 and March 2014, who followed for at least 12 months after switching. Fifty of studied patients (85%) were treated with regimens containing lopinavir/ritonavir (Kaletra) and nine of them (15%) treated with other regimes. Seven patients were experienced opportunistic infections in accordance with stage III and IV WHO classification. In this way, 11.8% of patients had aclinicalfailure, and 37 of them (62%) had immunological responses. Weight gain was evident in these patients, and there was a significant correlation between theincrease in CD4 and weight gain (P=0.007). Only 13 patients achieved HIV viral load testing that 6 of them had avirological response after 12 months on second-line ART. No significant associations were found between virological or immunological response and gender, age, and lopinavir/ritonavir regimens (P>0.05).With counselling and supporting in those failing first-line ART, inessential switching to more costly second-line ART can be prevented in the majority of patients. However, patients'' need to second-line ART drugs has increased, for which national ART programmes and regular follow-up should be organized. The high cost of these drugs and limited access to viral load testing are main barriers to proper management of patients switched to second-line ART regimens.
    Keywords: Antiretroviral therapy, HIV, Cohort studies, Iran
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر مریم خزایی پول
    خزایی پول، مریم
    دانشیار آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت-گروه آموزش بهداشت -دانشکده بهداشت-مرکز تحقیقات علوم بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی مازندران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال