maryam morovati
-
مارگزیدگی به عنوان یک تعارض با خزندگان بر روی سلامت عمومی موثر است. شناسایی گستره توزیع مارهای سممی می تواند به برنامه ریزی برای کاهش احتمال مارگزیدگی و همچنین برنامه ریزی برای مقابله با آن کمک شایانی نماید. این مطالعه باهدف ارزیابی توزیع افعی شاخ دار ایرانی در استان یزد و همچنین احتمال رخداد تعارض و مارگزیدگی در سطح استان انجام گرفته است. در این راستا نقاط حضور گونه از تمام مناطق استان جمع آوری شدند سپس با استفاده از روش های فقط حضور Domian و Bioclim زیستگاه گونه مدل سازی شد. از خروجی از این مدل ها برای تهیه نقاط شبه عدم حضور استفاده شد. درنهایت با تلفیق یافته های 8 مدل، نقشه توزیع گونه در استان به دست آمد. تاثیر متغیرهای زیستگاهی بر روی توزیع با استفاده از مدل جنگل تصادفی محاسبه گردید. برای بررسی آسیب پذیری و مساحت زیستگاه در هر شهرستان از حد آستانه TSS بر روی نقشه مطلوبیت استفاده شد و درنهایت تعداد جوامع محلی درگیری رخداد تعارض در سطح مناطق شناسایی شدند. یافته های نشان داد که مدل های منفرد مورداستفاده در مدل سازی موفق بوده اند. حساسیت و AUC برای مدل اجماع به ترتیب برابر 98/0 و 99/0 محاسبه شد. متغیر کاربری اراضی، ارتفاع و سایه روشن بیشترین تاثیر را بر روی حضور گونه دارند. 86/75 درصد از شهرستان تفت و به همراه 413 سکونتگاه انسانی در آن دارای خطر مارگزیدگی است. سکونتگاه های بهاباد و اردکان نیز در رتبه های بعدی قرار دارند. نقشه پیش بینی این مطالعه می تواند برای پیاده سازی برنامه های بهداشتی و ایمنی در مقابل مارگزیدگی مد نظر قرار گیرد.
کلید واژگان: مدیریت, جوامع انسانی, تعارض, مناطق حفاظت شده, مارسمیSnakebite as a conflict with reptiles is effective on public health.Identifying the range of distribution of poisonous snakes can help to plan to reduce the possibility of snakebite and also to plan to deal with it.This study was carried out with the aim of evaluating the distribution of Iranian horned vipers in Yazd province and also the possibility of conflicts and snake bites in the province.In this regard, the presence points of the species were collected from all regions of the province, then the habitat of the species was modeled using Domian and Bioclim presence only methods.The output from these models was used to prepare pseudo-absence points.Finally, by combining the findings of 8 models, the species distribution map in the province was obtained.The effect of habitat variables on the distribution was calculated using the random forest model.To check the vulnerability and area of the habitat in each city, the true skill statistic(TSS)threshold was used on the suitability map, and finally, the number of local communities involved in the conflict was identified.The findings showed that the single models used in modeling were successful.The sensitivity and AUC for the Ensembel model were calculated as0.98 and0.99, respectively.Land use, altitude and Hillshade have the greatest effect on the presence of the species.75.86%of Taft county and 413 human settlements in it are at risk of snakebite.The settlements of Bahabad and Ardakan are also in the next ranks.The prediction map of this study can be considered for the implementation of health and safety programs against snakebite.
Keywords: Management, Human Societies, Conflict, Protected Areas, Snakebite -
مقایسه کارایی روش های یادگیری ماشینی درمدلسازی مناطق حساس به وقوع آتش (استان ایلام، شهرستان دره شهر)نشریه سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی در منابع طبیعی، سال پانزدهم شماره 1 (بهار 1403)، صص 48 -73
آتش از مهمترین مخاطرات طبیعی بوده که تاثیر بسزائی بر ساختار و پویایی اکوسیستم های طبیعی دارد. با توجه به قرارگیری ایران در کمربند خشک و نیمه خشک جهان، هر ساله تعداد زیادی آتش سوزی عمدی و غیر عمدی در مناطق مختلف کشور به وقوع می پیوندد. به همین دلیل تعیین مناطق حساس به وقوع آتش نقش مهمی در مدیریت آتشسوزی در منابع طبیعی دارد. به همین دلیل تحقیق حاضر در صدد است تا با استفاده از دو روش یادگیری ماشینی جنگل تصادفی (Random Forest) و ماشین بردار پشتیبان (Support Vector Machine) و 2024 نقطه وقوع آتش، مناطق حساس به وقوع آتش را در شهرستان دره شهر در استان ایلام را تعیین نماید. عوامل محیطی در چهار گروه اصلی شامل عوامل توپوگرافی (ارتفاع، جهت شیب، تند شیب)، عوامل اقلیمی (بارش، رطوبت نسبی، باد، درجه حرارت)، عوامل زیستی (پوشش گیاهی و رطوبت خاک) و عوامل انسان ساخت (فاصله از مناطق مسکونی، فاصله از جاده، فاصله از اراضی کشاورزی، فاصله از آبراهه) تهیه شدند. ارزیابی دقت مدل های مورد استفاده با استفاده سطح زیر نمودار (AUC) در منحنی ROC و آماره های ارزیابی متقاطع (Cross-validation) انجام شد. بررسی شاخص AUC نشان داد که هر دو مدل دارای دقت مناسبی بوده هرچند مدل جنگل تصادفی (AUC = 0.97) دارای دقت بالاتری نسبت به مدل ماشین بردار پشتیبان (AUC = 0.86) بود. بر اساس نتایج مدل جنگل تصادفی، حدود 60 درصد در کلاس کم خطر و حدود 20 درصد در کلاس خطر زیاد آتش قرار دارد. بررسی سهم عوامل تاثیرگذار بر وقوع آتش نشان داد که عوامل انسان ساخت (فاصله از مناطق مسکونی) و عوامل اقلیمی (درجه حرارت) نقش مهمتری در نقاط دارای سابقه آتش داشتند. بنابراین افزایش فرهنگ عمومی و کاهش رفتارهای خطرناک در طبیعت می تواند موجب کاهش وقوع آتش در این منطقه شده و سهم زیادی در حفاظت از محیط زیست و حفظ منابع طبیعی داشته باشد.
کلید واژگان: استان ایلام, مدیریت اکوسیستم, ماشین بردار پشتیبان, جنگل تصادفی, مدلسازی آتشFire is one of the most important natural hazards that has a great impact on the structure and dynamics of natural ecosystems. Due to Iran's location in the arid and semi-arid belt of the world, a large number of human-made and natural fires occur in different regions of the country every year. Therefore, determining sensitive areas to fire occurrence plays an important role in fire management in natural resources. To do so, the current study aims to identify fire-prone areas in Dere Shahr city in Ilam province using two machine learning of random forest (RF) and support vector machine (SVM) and 2024 fire occurrence points. Environmental factors were prepared in categories including topographical factors (altitude, slope direction, slope anlgle), climatic factors (rainfall, relative humidity, wind, temperature), biological factors (vegetation and soil moisture) and man-made factors (distance from residential areas, distance from road, distance from agricultural land, distance from river). The model’s accuracy was evaluated using the area under the curve (AUC) in the ROC curve and cross-validation statistics. Examining the AUC index showed that both models had good accuracy, although the RF model (AUC = 0.97) had higher accuracy than the support vector machine model (AUC = 0.86). According to the results of RF model, about 60% are in the low-risk class and about 20% are in the high fire risk class. Investigating the contribution of the factors affecting the occurrence of fire showed that man-made factors (distance from residential areas) and climatic factors (temperature) played a more important role in areas with a history of fire. Therefore, increasing public culture and reducing dangerous behaviors in nature can reduce the occurrence of fire in this area and contribute greatly to the protection of the environment and preservation of natural resources.
Keywords: Fire Modeling, Random Forest, Ecosystem Management, Support Vector Machine, Ilam Province -
آگاهی به مناطق مستعد رخداد آتش سوزی برای شناسایی چالش های پیش رو و تدوین استراتژی های مدیریتی مناسب است از این رو پایش و بررسی رفتار رخداد این پدیده می تواند در این راستا موثر باشد. در این مطالعه، مناطق رخداد آتش سوزی در سطح استان کرمانشاه با استفاده از اطلاعات مربوط به آتش فعال ماهواره مودیس در خلال سال های 2001 تا 2022 دریافت شدند. سپس با استفاده از تابع تراکم کرنل، تراکم آتش سوزی برای هر سال محاسبه گردید و داده های آتش سوزی به صورت تراکم در کیلومترمربع تهیه شدند. نقشه های تراکم مختلف به شکل سری زمانی وارد تحلیل ناپارامتری من -کندال شدند تا با این روش روند تغییرات در سطح معناداری 95 درصد و بیشتر محاسبه گردد. بر اساس یافته ها در طول 21 سال گذشته مساحتی معادل 31/3613 کیلومترمربع از اراضی استان، روند افزایش تراکم آتش سوزی را تجربه کرده اند و این مقدار برای روند کاهشی برابر 39/644 کیلومترمربع است. هیچ یک از مناطق حفاظت شده استان کرمانشاه روند کاهشی تراکم آتش سوزی ندارند؛ اما مناطق شمال و شمال غرب، غرب و شرق محدوده موردمطالعه روند افزایشی تراکم آتش سوزی داشته اند. بخش عمده مناطق دارای روند افزایشی آتش سوزی در مناطق مرتفع با بارش بالا و در پوشش جنگل های زاگرس هستند. از میان مناطق حفاظت شده منطقه حفاظت شده شاهو و کوهسالان و همچنین بوزین و مرخیل بیشترین نوسان و تغییر را تراکم آتش سوزی داشته اند. پوشش بخش وسیعی از این مناطق به وسیله جنگل های بلوط، خشک سالی، افزایش درجه حرارت و سرایت آتش سوزی تعمدی می تواند ازجمله عوامل موثر و مهم بر روی این پدیده باشدکلید واژگان: کاربری, پوشش, روند تغییرات, بلندمدت, جنگل های زاگرسKnowledge of wildfire-prone areas is useful for identifying future challenges and formulating management strategies, therefore, monitoring and studying the behavior of this phenomenon can be effective in this regard. In this study, the areas affected by wildfires in Kermanshah province were obtained using the information related to the active fire of MODIS satellite during the years 2001 to 2022. Then, using the kernel density function, the density of fire occurrences for each year was calculated and the wildfire data was prepared in the form of density per square kilometer. Different density maps were entered into the non-parametric Mann-Kendall analysis in the form of a time series to calculate the trend of changes at a significance level of 95% or more (99%) with this method. According to the results, during the past 21 years, an area equal to 3613.31 square kilometers of the province's land has experienced an increase in the density of fires, and this amount is equal to 644.39 square kilometers for the decreasing trend. None of the protected areas of Kermanshah Province have a decreasing trend of wildfire density; however, areas from the north and northwest, west and east of the study area have an increasing trend of wildfire density. Most of the areas with an increasing trend of wildfires are located in high areas with high rainfall and are covered by Zagros forests. Among the protected areas, Shahu and Kohsalan as well as Buzin and Markhil have the most fluctuations and changes in wildfires density. The fact that a large part of these areas is covered by oak forests, drought, temperature increase, and the spread of intentional fires may be among the effective and important factors in this phenomenon. The fact that a large part of these areas is covered by oak forests may be among the effective and important factors in this phenomenonKeywords: Land Use, Cover, Trend Of Changes, Long Term, Zagros Forests
-
سابقه و هدف
استحصال عسل از کندوهای زنبوران عسل از فعالیت های اقتصادی برای جوامع محلی محسوب می شود که در اشتغال مستقیم و غیرمستقیم روستاییان و در نتیجه توسعه پایدار این مناطق موثر است. از میان حشرات گرده افشان زنبوران نقش بسیار بارزتری دارند و معمولا محل استقرار کندوها می تواند تعیین کننده گستره بهره ور از این خدمت اکوسیستمی باشد. در میان زنبوران ایران هیبرید کارنیکا دارای جایگاه ویژه ای در استحصال عسل است. علیرغم مطالعات مختلف انجام گرفته بر روی این هیبرید تا کنون مطالعه ی به بررسی شرایط مناسب برای جانمایی کندوهای این گونه نپرداخته، لذا این مطالعه به دنبال آن است که مناطق مناسب برای استقرار کندوها و همچنین کاربری/پوشش های که از این خدمت استفاده می کنند را شناسایی کند. آگاهی به مناطقی که مستعد جانمایی کندو می تواند یکی از اولویت های برنامه ریزان حوزه کشاورزی و دام پروری استان مرکزی باشد.
مواد و روش هادر این مطالعه به منظور مدل سازی مناطقی که مستعد گرده افشانی هستند، متغیرهای محیطی که به نحوی بر روی کیفیت و کمیت گرده افشانی موثر هستند شناسایی شدند، در این راستا از متغیرهایی مانند تراکم چشمه، ارتفاع، رطوبت توپوگرافی، سایه روشن، میانگین اندازه لکه، کاربری/پوشش، تنوع سیمای سرزمین، تراکم حاشیه، فاصله از زمین های کشاورزی، میانگین سرعت باد تا ارتفاع 10 متر، زبری پوشش گیاهی و تراکم پوشش گیاهی استفاده شد. پس از جمع آوری نقاط کندوها و پیش پردازش، آن ها برای ورود به مدل سازی آماده شدند. از آنجایی که در فرآیند مدل سازی دسترسی به تمام مناطقی که برای استقرار کندوها امکان پذیر نیست لذا از روش های جایگزین مانند روش های شبه عدم حضور استفاده شد اما شناسایی مناطق مناسب برای ثبت نقاط شبه عدم حضور نیز می تواند تحلیل را با خطا موجه کند لذا ابتدا با استفاده از خروجی مدل های فقط حضور، مطلوبیت گرده افشانی محاسبه گردید. سپس با کسر مناطق مطلوب از کل سیمای سرزمین در مناطق باقی مانده، نقاط شبه عدم حضور به صورت تصادفی ایجاد شد. پس از آماده شدن این دسته از نقاط مدل های حضور/ شبه عدم حضور آماده اجرا شدند. به منظور ارزیابی مدل های توزیع از متغیرهای TPR و شاخص کاپا استفاده شد. TPR که از آن به عنوان حساسیت نیز نامبرده می شود مقدار عددی است که درصد نقاط حضوری که مجددا بعد از اعمال آستانه نقطه حضور شناسایی شده اند را شناسایی می کنند. همچنین برای محاسبه تاثیرپذیری این مجموعه داده از تغییرات محیطی از مدل جنگل تصادفی استفاده شد.
نتایج و بحث:
مدل های فقط حضور در این مطالعه با قدرت مناسبی اجرا شدند. مقدار AUC به ترتیب برای مدل های Bioclim، Domian و ماشین بردار پشتیبان تک کلاسه به ترتیب برابر 89/0، 90/0 و 76/0 محاسبه گردید. نتایج حاصل از ارزیابی مدل های مورد استفاده نشان داد تمام مدل ها به خوبی نقاط حضور کندو را از مناطق شبه عدم حضور کندوها پیش بینی کرده اند و شاخص کاپا برای این دسته از مدل ها حداقل برابر 83/0 محاسبه شده است. از طرفی بر اساس معیار TPR بخش زیادی از نقاط کندو مجددا بعد از اعمال آستانه، کندو شناسایی شده اند که این مقدار می تواند نشان دهنده سطح خوب پیش بینی مدل های مورد استفاده باشد. همچنین یافته ها نشان داد که تنوع در سیمای سرزمین به نسبت نزدیکی به زمین های کشاورزی در کیفیت گرده افشانی تاثیر بیشتری دارد و ارتفاع تا 1813 متر از سطح دریا و همچنین سرعت باد 47/3 متر بر ثانیه بهترین شرایط برای حضور کندوها است. از میان شهرستان های مختلف اراک، فراهان، خنداب، شازند و خمین بالاترین مقدار مطلوبیت را برای گرده افشانی دارند.
نتیجه گیریبرنامه ریزی برای حفاظت از عرصه های طبیعی و همچنین مناطق مستعد برای استقرار کندوها می تواند با تاکید بر موقعیت مناطق مطلوب در شهرستان های اراک، فراهان، خنداب، شازند و خمین باشد. یافته های این مطالعه نشان می دهد که استفاده از مدل های توزیع گونه می تواند برای شناسایی مناطق مناسب جهت استقرار کندو و فعالیت گرده افشانی موثر باشد. از طرفی تلفیق یافته های این دسته مطالعات با سایر داده های فضایی که الگوهای سیمای سرزمین را مشخص می کنند می تواند دید روشنی برای در خصوص تاثیرپذیری سیمای سرزمین در اختیار قرار دهد.
کلید واژگان: زنبور عسل, توزیع گونه, خدمات اکوسیستم, اراضی کشاورزیIntroductionExtracting honey from beehives is one of the economic activities for local communities, which is effective in the direct and indirect employment of villagers and as a result, the sustainable development of these areas. Among the pollinating insects, bees play a much more prominent role, and usually the location of the hives can determine the extent of benefit from this ecosystem service. Among bees of Iran, Carnica hybrid (Apis mellifera meda) has a special place in honey production. Despite various studies conducted on this hybrid, so far none has investigated the suitable conditions for the placement of beehives of this species, so this study seeks to identify suitable areas for the establishment of beehives. Awareness of the areas that are prone to beehive placement can be one of the priorities of the planners in the field of agriculture and animal husbandry in Markazi Province.
Material and MethodsIn this study, in order to model the areas that are susceptible to pollination, variables such as spring density, height, topographic humidity, light shade, average spot size, land use/cover, landscape diversity edge density, distance from agricultural land, average wind speed up to a height of 10 meters, roughness of vegetation and vegetation density were used. Since it is difficult to access all the areas that are not suitable for the establishment of hives in the modeling process, alternative methods such as pseudo-absence methods were used. However, identifying suitable areas for recording pseudo-absence points can also result in errors. Therefore, first, using the output of presence-only models, pollination desirability was calculated. Then, by subtracting the desirable areas from the entire surface of the land, pseudo-absence points were randomly created in the remaining areas. After preparation of this group of points, the presence/pseudo-absence models were ready to be implemented. In order to evaluate distribution models, TPR variables and the Kappa index were used. TPR, which is also referred to as sensitivity, is a numerical value that identifies the percentage of presence points that are detected again after applying the presence point threshold. Also, a random forest model was used to calculate the impact of this data set on environmental changes.
Results and DiscussionThe presence-only models in this study were implemented with adequate power. The value of AUC was calculated as 0.89, 0.90 and 0.76, respectively, for Bioclim, Domian and single-class support vector machine models. The results of the evaluation of the used models showed that all models have well predicted the presence of beehives in the areas of pseudo-absence of beehives. The Kappa index for this category of models was at least equal to 0.83. On the other hand, based on the TPR criterion, many of the hive points have been detected again after applying the hive threshold, which can indicate a good level of prediction of the used models. Also, the findings showed that the diversity of the landscape had a greater impact on the quality of pollination than the proximity to agricultural lands. The height of up to 1813 meters above sea level, as well as the wind speed of 3.47 meters per second, were the best conditions for the presence of beehives. Among the different cities, Arak, Farahan, Khandab, Shazand and Khomein had the highest value for pollination.
ConclusionPlanning for the protection of natural areas as well as areas prone to the establishment of beehives can be done with emphasize on the location of Arak, Farahan, Khandab, Shazand and Khomein cities. The findings of this study show that the use of species distribution models can be effective in identifying suitable areas for beehive establishment and pollination activity. On the other hand, combining the findings of this group of studies with other spatial data that determine the patterns of the landscape can provide a clear view of the influence of the landscape.
Keywords: Honey Bee, Species Distribution, Ecosystem services, Agricultural lands -
زمینه و هدف
حوزه آبخیز سد زاگرس در استان کرمانشاه در شهرستان های دالاهو، سرپل ذهاب، اسلام آباد غرب و گیلان غرب محصور است و در دهه گذشته تغییرات شدید کاربری اراضی را تجربه کرده است. هدف مطالعه، بررسی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از سنجه های اکولوژی سیمای سرزمین، به علت تغییر جنگل های بلوط زاگرس و ارائه داده ها و نبود زمین کشاورزی و فرسایش خاک و سیلابی بودن منطقه بوده است.
روش بررسیدر این مطالعه از تصاویر ماهواره لندست 8 در سال های 2010 و 2020 استفاده شد. پس از انجام پیش پردازش های لازم برای تصاویر، نمونه های تعلیمی به کمک تصاویر رنگی کاذب(FCC) و شاخص پوشش گیاهی(NDVI) شناسایی شدند. طبقه بندی به کمک 730 نقطه تعلیمی از طبقات کاربری کشاورزی، جنگل، مراتع و مناطق مسکونی به روش های شبکه عصبی -مصنوعی(ANN)، ماشین بردار پشتیبان(SVM) و تئوری حداکثر احتمال(Maximum Likelihood) انجام گرفت. سنجه های سیمای سرزمین در دو سطح کلاس و سیمای سرزمین به کار گرفته شد و تغییرات رخ داده در سیمای سرزمین کمی شد. پس از محاسبه تغییرات با استفاده زنجیرهMarkov پتانسیل تغییرات بین کاربری های مختلف برای سال 2030 به دست آمد.
یافته هابراساس نتایج، کاربری کشاورزی در سال 2010 مساحت 43/23933 هکتار داشت که به 09/25344 هکتار در سال 2020 افزایش پیدا کرد، که نشان دهنده غالبیت این کاربری در تغییرات رخ داده است. کاربری جنگل و مراتع روندی کاهشی داشتند. سنجه های سیمای سرزمین در حوزه نیز آشکارکننده تغییرات محسوس در سطح کلاس و سیمای سرزمین بود. متریک آنتروپی بی نظمی و آشفتگی در مرز کاربری های طبیعی مانند جنگل ها و مراتع از سال 2010 تا 2020 روندی افزایشی داشته است. سنجه تعداد لکه (NP) و سنجه پیوستگی (CONTAG) نشان دادند که تغییرات رخ داده در محدوده سد زاگرس به سمت تکه تکه-شدگی سیمای سرزمین و همچنین کاهش پیوستگی آن بوده است.
بحث و نتیجه گیریروند آینده تغییرات کاربری اراضی به سمت غالبیت کشاورزی و کاهش اراضی طبیعی میل خواهد کرد که لازم است دستگاه های اجرایی متولی کنترل بیشتری بر روی تخریب اراضی طبیعی حاشیه زمین های کشاورزی داشته باشند.
کلید واژگان: توسعه کشاورزی, تغییرات کاربری اراضی, ارزیابی تغییرات, سد زاگرس, کرمانشاهBackground and ObjectiveThe Zagros Dam watershed in Kermanshah Province is enclosed by the cities of Dalaho, Sarpol Zahab, Islamabad Gharb and Gilan Gharb and has experienced drastic land use changes in the last decade. The aim of the study was to investigate the changes in land use using land surface ecology measures, due to the change in Zagros oak forests and data provision, lack of agricultural land, soil erosion and flooding in the area.
Material and MethodologyLandsat 8 satellite images from 2010 and 2020 were used in this study. After the necessary image pre-processing, educational patterns were identified using false-colour imagery (FCC) and vegetation index (NDVI). Classification was done using 730 training points from agricultural, forest, pasture and residential areas using Artificial Neural Network (ANN), Support Vector Machine (SVM) and Maximum Likelihood Theory. Land surface measurements were used at two levels of class and landscape, and the changes that occurred in the landscape were quantified. After calculating the changes using the Markov chain, the potential of changes between different land uses was obtained for the year 2030.
FindingsAccording to the results, the area of agricultural land use in 2010 was 23,933.43 hectares, which increased to 25,344.09 hectares in 2020, indicating the dominance of this land use in the changes that occurred. Forest and pasture land use showed a decreasing trend. Field measurements of the land surface also revealed significant changes in the class level and the landscape. The entropy metric of disorder and disturbance at the boundary of natural land uses such as forest and pasture showed an increasing trend from 2010 to 2020. The measure of the number of patches (NP) and the measure of continuity (CONTAG) showed that the changes that occurred in the area of the Zagros Dam were towards the fragmentation of the landscape and also towards the reduction of its continuity.
Discussion and ConclusionThe future trend of land use change will be towards the predominance of agricultural land use and the reduction of natural land use, so it is necessary for the relevant executive bodies to have more control over the destruction of natural land at the edge of agricultural land.
Keywords: agricultural development, land use changes, evaluation of changes, Zagros Dam, Kermanshah -
پیش بینی تغییرات رخ داده در محیط زیست، در حال حاضر به یکی از شاخه های مهم مطالعات محیطی تبدیل شده است. یکی از این پیش بینی ها بررسی تاثیرات احتمالی تغییرات دما روی گونه های گیاهی و جانوری است. در این پژوهش هدف آن است تا از دمای سطح زمین (LST) ماهواره مودیس، به تفکیک فصول بهار، تابستان، پاییز و زمستان برای بررسی روند تغییرات در میانگین دمای سطح زمین در مناطق حفاظت شده و زیستگاه گونه های کانونی استفاده شود. گونه های کانونی استان شامل، پلنگ، یوزپلنگ، کل و بز، قوچ و میش، آهوی ایرانی و جبیر می باشند. در یک مطالعه میدانی نقاط حضور بین سال های 1399 تا 1402 از سراسر استان و مناطق حفاظت شده جمع آوری شدند و میانگین فصلی LST نیز از سال 2003 تا 2033 با استفاده از تولیدات (MYD11A1) ماهواره مودیس در سامانه گوگل ارث انجین آماده شد. با استفاده از مدل های توزیع گونه (SDMs) و تلفیق مدل های رگرسیونی و یادگیری ماشین زیستگاه گونه ها مدل سازی شد. همچنین از آستانه TSS برای تبدیل نقشه احتمال مطلوبیت زیستگاه به نقشه دودویی استفاده گردید. آزمون تحلیل روند من- کندال (MK) برای تحلیل روند تغییرات افزایشی و کاهشی دما در سطح معنی داری 95 درصد بکار رفت. یافته ها نشان می دهد که تغییرات کاهشی دمای سطح زمین به صورت پراکنده و بدون پیوستگی در سطح رخ داده است اما تغییرات افزایشی دما با پیوستگی فضایی بیشتری همراه هستند. بیشترین روند کاهشی دما در فصل بهار با 15212/69هکتار در زیستگاه آهوی ایرانی رخ داده است در حالی که در فصل زمستان هیچ تغییر کاهشی در دما رخ نداده است. مناطق حفاظت شده در فصل بهار کمترین روندهای افزایشی و کاهشی LST را تجربه کرده است.کلید واژگان: استان یزد, تغییر دما, گستره توزیع, گونه کانونیForecasting changes in the environment has now become one of the important branches of environmental studies. One of these predictions is to investigate the possible effects of temperature changes on plant and animal species. In this research, the aim is used the land surface temperature (LST) of the MODIS satellite, separately for spring, summer, autumn and winter seasons, to investigate the changes in the average LST in the protected areas and the habitat of focal species. Focal species of the province include Panthra pardus, Acinonyx jubatus, Capra aegagrus, Ovis orientalis, Gazella subgutturosa and Gazella bennettii. In a field study, the presence points were collected between 1399 and 1402 from all over the province and protected areas, and the seasonal average of LST from 2003 to 2033 was prepared using MODIS satellite products (MYD11A1) in the Google Earth Engine system. Species habitat was modeled by using SDMs and combining regression models and machine learning. Also, the TSS threshold was used to convert the habitat desirability probability map into a binary map. Man-Kendall (MK) trend analysis test was used to analyze the trend of increasing and decreasing temperature changes at a significance level of 95%. The findings show that the decreasing changes in the earth's surface temperature have occurred in a scattered and non-continuous manner on the surface, but the increasing temperature changes are associated with more spatial continuity. The highest decrease in temperature occurred in the spring season with 15,212.69 hectares in the Iranian deer habitat, while there was no decrease in temperature in the winter season. Protected areas have experienced the least increasing and decreasing LST trends in spring.Keywords: Distribution range, Focal Species, Temperature changes, Yazd province
-
مقدمه
نابودی زیستگاه یکی از اصلی ترین عوامل تهدیدکننده تنوع زیستی و گونه ها محسوب می شود. تجزیه زیستگاه و محدود شدن جمعیت های محلی به زیستگاه های کوچک موجب افزایش درون آمیزی، کاهش تنوع ژنتیکی، افزایش حوادث دموگرافیک و در نتیجه افزایش ریسک انقراض است. آهوی ایرانی (Gazella subgutturosa) با وضعیت حفاظتی آسیب پذیر (Vu) در فهرست سرخ IUCN از گونه های شاخص زیستگاه های دشتی ایران است که در بیشتر مناطق کشور پراکنش دارد. اما بنا بر عللی مانند شکار بی رویه و تغییر کاربری زیستگاه ها جمعیت آن کاهش شدیدی یافته و نیازمند حفاظت قوی تری در شبکه مناطق حفاظت شده ایران می باشد در این پژوهش با استفاده از مدل بیشینه بی نظمی توزیع گونه ای آهوی ایرانی در منطقه حفاظت شده کالمند- بهادران یزد مورد بررسی قرار گرفته است.
مواد و روش هااطلاعات حضور آهو در منطقه از طریق پایش میدانی و مشاهدات مستقیم، آثار و نمایه های به جا مانده نظیر سرگین، ردپا و محل استراحت در خصوص گونه در منطقه حفاظت شده کالمند بهادران طی چهار فصل در سال 1401 تعیین و با دستگاه موقعیت یاب جهانی ثبت شد. در این مطالعه از متغیرهای شیب، جهت، ارتفاع، فاصله از منابع آب، فاصله از جاده، فاصله از روستا، فاصله از آبشخور و پوشش گیاهی جهت مدل سازی مطلوبیت زیستگاه استفاده شد. مدل سازی با استفاده از مدل مدل بیشینه بی نظمی در نرم افزار مکسنت (MaxEnt) انجام شد و در نهایت، نقشه توزیع گونه بدست آمد. برای بررسی پراکنش آهو در منطقه در مجموع از 41 نقطه حضور گونه استفاده شد.
نتایجنتایج حاصل از مدل بیشینه آنتروپی برای تعیین پتانسیل های زیستگاهی آهو در منطقه حفاظت شده کالمند بهادران حاکی از بیشترین پتانسیل توزیع در مناطق مرکزی و شمال غربی منطقه است. همچنین نتایج نشان داد که مدل توانایی بالایی در پیش بینی حضور آهو در منطقه مورد مطالعه داشته و در تمام حد آستانه ها دارای اختلاف معنی داری با مدل تصادفی است (AUC=0.812; P<0.0001). نتایج حاصل از حساسیت سنجی با استفاده از روش جک نایف، نشان داد متغیرهای ارتفاع، فاصله از منابع آبی و جهت جغرافیایی برای آهو در منطقه از اولویت بالاتری برخوردار هستند.
بحث:
با توجه به خشکسالی های متوالی، تعداد زاد و ولد گونه آهو در منطقه حفاظت شده کالمند بهادران کاهش پیدا کرده است. یکی دیگر از عوامل کاهش جمعیت آهو در منطقه، تصادفات جاده ای است که دلیل آن عبور جاده ترانزیت و جاده های روستایی در منطقه می باشد. وجود سگ های ولگرد در حاشیه روستاها، شکارچیان متخلف، طعمه شدن توسط جانوران گوشتخوار از جمله سگ سانان و گربه سانان و پرندگان شکاری مانند گرگ، کاراکال و عقاب از دیگر عوامل کاهش جمعیت آهو در منطقه مورد مطالعه می باشد، ولی از آن جایی که منطقه کالمند بهادران یک زیستگاه مناسب برای این گونه بوده و جمعیت نسبتا بالایی از آهوی ایرانی را دارا می باشد. در مجموع می توان با در نظر گرفتن نواحی مورد استفاده توسط آهوها و نواحی که در مدل مناسب تشخیص داده شده اند، به این نتیجه رسید که وسعت بالفعل زیستگاه مطلوب برای گونه در منطقه حفاظت شده کالمند- بهادران بیش از آن مقداری است که در حال حاضر مورد استفاده قرار می گیرد. مدیریت و برنامه ریزی مطلوب این نواحی، می تواند جمعیت بیشتری از تعداد آهو را که تا امروز در این منطقه وجود داشته است را حفاظت نماید و سطح زیستگاه مطلوب را در منطقه بهبود بخشید. از نتایج این مطالعه می توان در اجرای اقدامات حفاظتی و مدیریتی جهت افزایش زیستگاه های مطلوب در سطح استان یزد نیز استفاده نمود.
کلید واژگان: آهوی ایرانی, توزیع, مدل مکسنت, مطلوبیت زیستگاهIntroductionHabitat destruction is one of the main threats to biodiversity and species. Decomposition of the habitat and decrease of local populations to small habitats cause an increase in inbreeding, a decrease in genetic diversity, an increase in demographic events, and as a consequence, an increase in the risk of extinction. The Goitered gazelle (Gazella subgutturosa) with a vulnerable protection status is one of the key species of Iran's plain habitats, which is distributed in most regions of the country. But due to reasons such as indiscriminate hunting and habitat land use change, its population has decreased drastically and it needs stronger protection in the network of protected areas of Iran. Gazella subgutturosa is in the mammals' class, the order of Artiodactyla, the family of the Bovidae. In this study, the distribution of this species in the Kalmand Bahadran protected area of yazd has been investigated using the MaxEnt.
Materials and methodsData presence points of the species were collected through field studies and direct observations, footprints and resting places for the species in the Kalmand Bahadran protected area during the four seasons of 2022 recorded and using GPS was registered. In this study, the variables of slope, aspect, dem, distance from the water sources, distance from the road, distance from the village, distance from the watering place and vegetation were used to model the habitat suitability. Modeling was done using MaxEnt model in MaxEnt software and finally, the species distribution map was obtained. To investigate the spatial distribution of the study species in the region, a total of 41 presence points were used.
ResultsThe results of the maximum entropy model showed that the greatest distribution potential in the central and northwestern regions of study area. Also, the results showed that the model has a high ability to predict the presence of Gazella subgutturosa in the study area and has a significant difference with the random model at all thresholds (AUC=0.812; P<0.0001). The results of the sensitivity analysis using the jackknife method showed that the variables of dem, distance from the water sources, and aspect. are of higher priority for the species in this area.
DiscussionDue to successive droughts, the number of deer breeding in Kalmand Bahadran protected area has decreased. Another factor in the decrease of its population is the road accidents, which are caused by the passing of Tehran-Bandar Abbas transit road and rural roads in the region. The presence of free-ranging dogs on the outskirts of villages, illegal hunters, being preyed upon by carnivorous and Felidae and birds of prey such as wolves, caracal and eagles are other factors that decrease the population in the study area. But since the Kalmand area of Bahadran is relatively a good habitat for this species and support a relatively high number of species population. In general, by considering the areas used by Goitered gazelle and the areas identified in the suitable model, it can be concluded that the extent of the optimal habitat for the species in the Kalmand Bahadran protected area is more than what is currently used. Correct management and planning of the suitable habitats in this area can protect more than the maximum number of Goitered gazelles that existed in this area until today and improve the level of necessary habitat in the area. The results of this study can be used in the implementation of protection and management procedures to increase appropriate habitats in Yazd province.
Keywords: Goitered gazelle, Distribution, Maxent modeling, Habitat Desirability -
زمینه و هدف
مناطق حفاظت شده در کشور به دلیل کاهش کیفیت نیازمند پایش و اقدامات حفاظتی هستند. لذا در این راستا مدل تخریب با کمی کردن فعالیت های انسانی، می تواند کاربردی باشد. این تحقیق با هدف ارزیابی اثرات محیط زیستی توسعه بر منطقه حفاظت شده باغ شادی با استفاده از مدل تخریب در سال 1399صورت گرفت.
روش بررسیبرای اجرای این مدل در منطقه مورد مطالعه، ابتدا منطقه به 406 پیکسل با مقیاس 1:50000 و در ابعاد 500 * 500 سانتی متر تقسیم شد. با استفاده از نقشه های موجود، مشاهده میدانی و نظر کارشناسان 8 عامل تخریب در کل منطقه شناسایی و شدت آن ها تعیین گردید.
یافته هانتایج تحقیق نشان داد از بین عوامل تخریب شناسایی شده، فعالیت های گردشگری بیشترین تخریب را در منطقه حفاظت شده باغ شادی داشت. در ادامه آسیب پذیری اکولوژیکی منطقه با استفاده از نقشه های شیب، جهت، ارتفاع، اقلیم، عمق خاک، تراکم پوشش گیاهی، دما، باران، کاربری اراضی با ابزار GIS محاسبه و به لحاظ شدت طبقه بندی گردید. پس از محاسبه تراکم فیزیولوژیک، ضریب تخریب در هر یک از پیکسل ها محاسبه و بر اساس نظریه فازی در 6 طبقه و 3 دسته طبقه بندی شد. سپس کلیه شبکه ها از نظر شدت و میزان تخریب با یکدیگر مقایسه و کل منطقه به سه پهنه مستعد توسعه بیش تر، نیازمند بازسازی و نیازمند اقدامات حفاظتی تقسیم شد.
بحث و نتیجه گیرینتایج نشان داد به لحاظ کیفیت سرزمین، 83/27 درصد از منطقه در طبقه مستعد توسعه بیش تر (طبقه دوم)، 22/35 درصد در طبقه نیازمند بازسازی در طبقه اول، 31/29 درصد در طبقه نیازمند بازسازی در طبقه دوم، 64/7 درصد در طبقه نیازمند اقدامات حفاظتی (طبقه اول) قرار دارد.
کلید واژگان: ارزیابی اثرات, توسعه, آسیب پذیری, مدل تخریب, منطقه حفاظت شده باغ شادیBackground and ObjectiveProtected areas in the country requires monitoring and protection measures due to reduced quality. Therefore, in this regard, degradation model could be applied by quantifying human activities The aim of this study was environmental impact assessment of development in Bagh-e Shadi protected area using the degradation model in 2020.
Material and MethodologyTo implement this model in the study area, first the area was divided into 406 pixels with a scale of 1: 50,000 and dimensions of 500 x 500 cm. Using existing maps, field observation and experts' opinions, 8 factors of degradation model in the whole region were identified and their severity was determined.
FindingsThe results showed that among the identified degradation factors, tourism activities had the most degradation in the protected area of Bagh-e Shadi. Then, the ecological vulnerability of the area was calculated using slope, direction, altitude, climate, soil depth, vegetation density, temperature, rainfall, land use with GIS tools and classified according to severity. After calculating the physiological density, the degradation coefficient was calculated in each of the pixels and was classified into 6 classes and 3 categories based on fuzzy theory. Then all networks are compared in terms of severity and extent of degradation and the whole region was divided into three zones: prone to further development, in need of reconstruction and in need of protective measures.Discussion and
ConclusionThe results showed that in terms of land quality, 27.83% of the region is in the category of prone to further development (second categories), 35.22% in the requires reconstruction categories, 29.31% in the categories requires protective measures 64.7% are in the floor in need of protection measures (first categories).
Keywords: impact assessment, development, vulnerability, Degradation Model, Bagh-e Shadi Protected Area -
این مطالعه با هدف بررسی سطح حفاظتی منطقه شکار و تیر اندازی ممنوع کهک و ارزیابی پتانسیل های منطقه به منظور ارتقاء سطح حفاظتی آن انجام شد. در مرحله اول، ابتدا فرایند زون بندی، شناسایی و تهیه نقشه منابع اکولوژیکی و اقتصادی- اجتماعی با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی صورت گرفت سپس به ترتیب تجزیه و تحلیل داده های اکولوژیکی، تهیه نقشه یگان های محیط زیستی، تهیه مدل اکولوژیکی ویژه، زون بندی منطقه و تهیه نقشه زون ها به عنوان واحد برنامه ریزی انجام شد. طبق نتایج حاصل از این مرحله، مدل اکولوژیکی ویژه به دست آمده از منطقه، توان بهینه برای کاربری های حفاظت (8/35%)، مرتعداری (46/22%)، تفرج گسترده (44/31%) و تفرج متمرکز (3/10%) را دارد و برای کاربری های کشاورزی، آبزی پروری و توسعه شهری و روستایی و صنعتی فاقد توان می باشد. طبق نتایج حاصله زون حفاظت، زون تفرج گسترده، زون احیا، زون سپر، زون امن، زون تفرج متمرکز، زون استفاده ویژه و زون سایر استفاده ها به ترتیب 83/27، 54/26، 88/14، 3/13، 67/9، 42/6، 84/0، 52/0 درصد از مساحت منطقه را به خود اختصاص داده اند. در مرحله دوم با استفاده از ماتریس سوات و فرآیند سلسله مراتبی، ضمن شناسایی نقاط ضعف و قوت، فرصت ها و تهدیدهای منطقه، بهترین راهبرد برای مقابله با تهدیدها و ضعف های منطقه با بهره گیری از قوت ها و فرصت ها موجود در زمینه ارتقاء به منطقه حفاظت شده ارایه شد. نتایج مرحله دوم نشان داد مدل سوات در حالت تهاجمی قرار دارد یعنی با توجه به توانمندی های موجود، درصدد بهره گیری از فرصت ها در منطقه زیاد می باشد. در نهایت با توجه به قابلیت های شناسایی شده در منطقه، پیشنهاد می شود منطقه شکار ممنوع کهک به منطقه حفاظت شده و در طبقه پنج IUCN یعنی مناطق تحت مدیریت برای حفاظت منظر ارتقاء پیدا کند.کلید واژگان: منطقه شکار ممنوع کهک, زون بندی, سوات, منطقه حفاظت شدهThe aim of this study was to investigate the protection level of the prohibited hunting and shooting zone of Kahak and to evaluate the potential of the region to improve its protection level. Firstly, identification and mapping of ecological and socio-economic resources was performed using GIS. Then, ecological data analysis was performed and the map of environmental units was formed through preparing a special ecological model and afterwards zoning of the area was completed and the map of the zones was prepared as planning units. According to the results and the special ecological model, zones for conservation (35.8%), rangeland management (22.46%), extensive recreation (31.44%) and intensive recreation (10.3%) could be identified for the sudy area. We also found no potential for agriculture, aquaculture and urban, rural and industrial development in the area. According to the results we found 27.83, 26.54, 14.88, 13.3, 9.67, 6.42, 0.84 and 0.52 percent of the area suitable for zones protection, extensive recreation, rehabilitation, buffer, strict nature reserve, intensive recreation, special use and other uses, respectively. In the second stage, using the SWOT matrix and the analytical hierarchy process, while identifying the strengths and weaknesses, opportunities and threats of the region, the best strategy was found to be the treatment of the threats and weaknesses of the region using the strengths and opportunities towards promoting the area to the class protected area. The results of the SWOT model showed preference of taking an aggressive stance, using the opportunities in the region. Finally, considering the capabilities identified in the area, it is suggested that the Kahak No-Hunting area be upgraded to a protected area, namely the fifth IUCN class, named the area under management for landscape protection.Keywords: Kahak no hunting area, Zoning, SWOT, Protected area
-
پلنگ ایرانی (Panthera pardus saxicolor) بزرگ ترین گونه از خانواده گربه سانان در ایران با وسیع ترین پراکنش را در میان گربه سانان بزرگ جثه است که در اغلب زیستگاه های کشور پراکندگی دارد. این مطالعه با هدف شناسایی لکه های زیستگاهی و مسیرهای اتصال بین لکه های شناخته برای پلنگ ایرانی انجام گرفته است. به منظور مدل سازی از نقاط حضور گونه و 11 متغیر زیستگاهی شامل رطوبت توپوگرافی، ارتفاع، زبری ارتفاع، فاصله از جاده های اصلی، فاصله از مناطق مسکونی، تراکم قله، شاخص تراکم پوشش گیاهی، زبری تراکم پوشش گیاهی، شاخص تفاضل بهنجار آب، ضریب دید آسمان و عمق دره ها به همراه روش های حضور و شبه عدم حضور درخت طبقه بندی و رگرسیون (CART)، جنگل تصادفی (RF)، TreeNET و MARS استفاده گردید. تمام مدل های احتمالی به روش میانگین AUC با یکدیگر ترکیب شدند و از معکوس آن نقشه هزینه حاصل گردید و نقشه های حاصل از حد آستانه با یکدیگر جمع شدند و در جمع جبری 4 اندازه های مختلف گستره خانگی لکه های زیستگاهی تعیین شدند. با استفاده از روش تحلیل کمترین هزینه (LCP) دالان های بین لکه های زیستگاهی شناسایی شدند. اتصال مناطق حفاظت شده استان به یکدیگر نیز از تیوری مدار الکتریکی انجام گرفت. بر پایه توافق بین نتایج مناطق حفاظت شده کالمند و بافق همچنین منطقه شکار ممنوع شیرکوه به ترتیب بیشترین مساحت، مناطق حفاظت شده و پارک ملی سیاه کوه کمترین مساحت از زیستگاه گونه را در برگرفته اند. در تلفیق با نتایج حاصل از تحلیل کمترین هزینه بر پایه لکه های زیستگاهی باید اشاره کرد که اتصال لکه-های زیستگاهی منطقه حفاظت شده بافق به منطقه حفاظت شده کالمند می تواند تضمین کننده انتشار گونه در مناطق شیرکوه و مرور باشد.
کلید واژگان: پلنگ ایرانی, کریدور, زیستگاه, استان یزدThe Persian panther(Panthera pardus saxicolor)is the largest species feline family in Iran with the widest distribution among large feline cats that is distributed in most habitats of the country.The aim of this study was to identify habitat spots and connection pathways between known spots for Persian panthers.In order to model the species presence points and 11 habitat variables were used including topographic moisture, altitude,altitude roughness, distance from main roads,distance from residential areas, peak density,vegetation density index, vegetation density roughness, Normal water difference index, sky visibility coefficient and valley depth along with presence and quasi-absence methods of classification and regression tree(CART),random forest(RF),TreeNET and MARS. All possible models were combined by the AUC method, and from the inverse of that map,the cost map was obtained, and the threshold maps were collected together,and in the algebraic sum,4different dimensions of home area of the habitat spots were determined.Corridors between habitat spots were identified using the least cost analysis(LCP)method.Connection the protected areas of the province to each other was also done from the theory electrical circuit. According to the agreement between the results of Kalmand and Bafgh protected areas,Shirkuh no-hunting area has the largest area, Siahkuh protected areas and national park the lowest area of the species habitat, respectively.In combination with the results of the analysis of the lowest cost based on habitat spots,it should be noted that the connection of habitat spots in the Bafgh Protected Area to the Kalmand Protected Area can guarantee the spread of the species in Shirkuh and Marvar areas
Keywords: Persian panther, Corridor, habitat, Yazd Province -
آب زیرزمینی اصلی ترین منبع آب شیرین در منطقه نکارود در استان مازندران است. افزایش جمعیت، توسعه کشاورزی و صنایع تاثیر منفی بر خصوصیات کمی و کیفی آب زیرزمینی در دشت نکارود گذاشته است. مدیریت و حفاظت این منابع امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. بنابراین برای جلوگیری از آسیب های محیط زیستی حاصل از آلودگی و برداشت منابع آب زیرزمینی در این منطقه برنامه ریزی اصولی در منطقه باید صورت گیرد. در این تحقیق با استفاده از سه مدل DRASTIC، SINTACS و SI به ارزیابی آسیب پذیری آبخوان دشت نکارود پرداخته شد. برای این منظور ابتدا پارامترهای لازم برای مدل های مذکور شامل عمق آب زیرزمینی، تغذیه، منطقه غیراشباع، نوع خاک، محیط آبخوان، توپوگرافی، هدایت هیدرولیکی و کاربری اراضی منطقه ارزیابی، امتیازدهی و نقشه هم پوشانی تهیه شد. برای صحت سنجی نتایج مدل ها از داده های نیترات و pH در سال های 1393 و 1394 نیز استفاده گردید. نتایج نشان داد که مدل DRASTIC دارای بیشترین مقدار همبستگی با نیترات که عامل اصلی در آلودگی منابع آب زیرزمینی است می باشد و منطقه شمال و شمال غربی حوزه دارای بیشترین مقدار آسیب پذیری با 52/97 درصد است. آزمون من کندال برای تعیین روند عناصر نیز نشان داد که عناصر نیترات روندی ندارد ولی مقدار شاخص ZS برای pH در سال 1393 برابر با 8/63 بوده و روند افزایشی دارد، این بدین معنا است که این شاخص در سال 1394 روند افزایشی و معنی دار در سطح 0/95 داشته است. نتیجه کلی نشان داد که DRASTIC مدل مناسب برای ارزیابی آسیب پذیری دشت است و برنامه ریزان و تصمیم گیران می توانند به عنوان راهکاری مناسب و با صرفه در جلوگیری از افزایش آلودگی بهره بگیرند.کلید واژگان: آب زیرزمینی, آزمون من کندال, آسیب پذیری آبخوان, پهنه بندی آلودگی, حوزه نکارودGroundwater is the main source of fresh water in Nekarud region of Mazandaran Province. Population growth and the development of agriculture and industries has had a negative impact on the quantitative and qualitative characteristics of underground water in Nekarudd plain. Management and of these resources is necessary and unavoidable. Therefore in order to prevent environmental damages resulting from pollution and extraction of underground water resources in this region, principled planning should be done in the region. In this research, using three models DRASTIC, SINTACS and SI, the vulnerability of Nekarud plain aquifer was evaluated. For this purpose, first, the necessary parameters for the mentioned models including groundwater depth, nutrition, unsaturated zone, soil type, aquifer environment, topography, hydraulic conductivity, and land use were assessed and scored to prepare the overlay map. The nitrate and pH data of 2013 and 2014 were also used to validate the outputs of the models. The results showed that the DRASTIC model has the highest correlation value with nitrate, which is the main cause of groundwater pollution, and the north and northwest regions of the basin has the highest vulnerability value with 52.97%. The Mann-Kendall test to determine the trend of elements also showed that there is no trend of nitrate elements. But the value of ZS index for pH in 2013 was equal to 8.638 and it has an increasing trend. This means that this index had an increasing and significant trend at the level of 0.95 in 2014. The general result showed that DRASTIC is a suitable model for evaluating the vulnerability of the plain and planners and decision makers can use it as a suitable and cost-effective solution to prevent the increase of pollution.Keywords: Groundwater, Mann-Kendall test, Aquifer vulnerability, Pollution zoning, Nekarud Basin
-
هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر پوشش گیاهی موجود در شهر، در قالب فضای سبز، بر دمای سطح زمین و همچنین شناسایی جزایر حرارتی شهر کرمان است. محاسبه دمای سطح زمین (LST) به روش معکوس، تابع پلانک با استفاده از تصاویر ماهواره لندست 8 در محیط سامانه گوگل ارث انجین انجام گرفت. دمای سنجیده شده به صورت میانگین دو تصویر در ماه های میانی چهار فصل بهار، تابستان، پاییز و زمستان سال های 1392، 1395 و 1399 محاسبه شد و به منظور ارزیابی کارایی روش مورد استفاده در محاسبه دما از روش های دفتر علوم لندست و پنجره مجزا برای شماری از تصاویر استفاده گردید. ارتباط پوشش گیاهی با دمای سطح زمین، محاسبه شده برای شهر کرمان، و اثر آن بر این دما به روش های هم بستگی و انتخاب بافری حلقه ای، در فواصل 50، 100، 150 و 200 متری بررسی شد. در نهایت تغییرات فصلی آن ها با استفاده از شاخص خودهم بستگی موران بررسی شد و تحلیل تغییرات موقعیت آن، هم به صورت روند تغییر فصل به فصل و هم به صورت روند کلی، انجام گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد که روش معکوس تابع پلانک و روش دفتر علوم لندست نسبت به روش پنجره مجزا نتایج دقیق تری داشتند. بین مساحت پارک و مقدار دمای آن ارتباط وجود دارد و کمترین دماهای محاسبه شده به ازای فضاهای سبز مربوط به پارک های با بیشترین وسعت است. تحلیل آزمون هم بستگی نشان داد که در تمام فصول سال، دمای سطح زمین با شاخص تراکم پوشش گیاهی رابطه معکوس دارد؛ همچنین مقدار و شدت این هم بستگی منفی بسته به فصل متفاوت است. بیشترین مقدار هم بستگی منفی، 48/0- بود که در تابستان سال 1392 ثبت شد. کمی سازی تاثیر پوشش گیاهی بر نوسان دمای محیط پیرامون نشان داد که با افزایش فاصله از هسته های شناسایی شده به عنوان پوشش گیاهی، دمای سطح زمین افزایش می یابد، به نحوی که به طور متوسط در فاصله 200 متری از مناطق دارای پوشش گیاهی، دما 3 درجه افزایش داشته است که گواه آشکاری بر تاثیر پوشش گیاهی بر مقدار دمای اندازه گیری شده است. نتایج این مطالعه نشان داد که محاسبه دمای سطح زمین نتایجی قابل اتکا در زمینه مدیریت فضای شهری ارایه می کند که می تواند در راستای تصمیم گیری های آتی شهری مفید واقع شود.
کلید واژگان: دمای سطح زمین, معکوس تابع پلانک, پنجره مجزا, فضای سبز, شهر کرمان, جزایر حرارتیThis study was conducted to investigate the effect of vegetation in the city in the form of green space on Land Surface Temperature (LST) and also to identify the thermal islands of the Kerman city. LST was calculated by inverse method Planck function using Landsat 8 in Google Earth engine. The calculated LST was calculated as the average of two images in the middle months of the four seasons of 2014, 2017 and 2020. Landsat Science Notebook and a split window were used In order to evaluate the efficiency of the method used in calculating the LST. The relationship and the effect of vegetation on the calculated LST for Kerman city have been done using correlation and selection of ring buffer at intervals of 50, 100, 150 and 200 meters. Finally, their seasonal changes were examined using Moran's I autocorrelation index and its position changes were analyzed both as a season-to-season trend and as a general trend. The results showed that the Planck function method and the Landsat Science Notebook method had more accurate results than the Split window method. There is a relationship between the area of the park and its temperature, and the lowest calculated temperatures for green spaces are related to the parks with the largest area. Correlation test analysis showed that in all seasons of the year, LST is inversely related to vegetation density index. Also, the amount and intensity of this negative correlation vary depending on different seasons. The highest negative correlation value of -0.48 was recorded for the summer in 2014. Quantifying the effect of green space on the ambient temperature fluctuation showed that, on average distance 200 meters from vegetated areas, the temperature has increased by 3 degrees resulting from increasing distance from the identified cores as green space; it is clear evidence indicating the effect of green space on the amount of measured temperature. The results of this study showed that the calculation of earth surface temperature provides reliable results in the management of urban space that can be useful in future urban decisions.
Keywords: Land Surface Temperature, inverse Planck function, separate window, green space, Kerman city, thermal islands -
زمینه و هدف
در دنیای امروز افزایش جمعیت و سیر صنعتی شدن بدون در نظر گرفتن توان سرزمین ها، فشار هایی را بر محیط زیست اعمال کرده و باعث بر هم زدن توازن طبیعت، ایجاد چالش های محیط زیستی و تاثیر بر کیفیت زندگی بشر امروز شده است. بادروبی فرآیندی پیچیده است که به شکل های مختلف چون کنده شدن، انتقال، دانه بندی، سایش و در نهایت رسوب انجام می گیرد. یکی از مهم ترین بحران های محیط زیستی در مناطق خشک و نیمه خشک، پدیده مخرب بیابان زایی و بادروبی هست که وقوع طوفان های گرد و غبار و حرکت ریز گردها از پیامدهای آن محسوب می شود. هدف از این تحقیق ارزیابی اثرات بادروبی در شهرستان ریگان در بخشهای اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی با استفاده از مدل DPSIR است. از آنجایی که بادروبی یکی از مشکلات اساسی در منطقه ریگان است، لذا برای چاره اندیشی و رفع این مشکل لازم است که زنجیره ای از روابط علت-معلولی دخیل در سه محیط اقتصادی، اجتماعی و محیط زیست منطقه ترسیم گردد.
روش بررسیبه منظور اجرای این تحقیق ابتدا سه شاخص از سه محیط، اقتصادی، اجتماعی و محیط زیست انتخاب شد سپس اطلاعات مورد نیاز از سازمان های مربوطه جمع آوری گردید در مرحله بعد اطلاعات هر یک از آن شاخص ها در چارچوب DPSIR قرار گرفتند و زنجیره ای از روابط علت-معلولی در ارتباط با آن شاخص ها نشان داده شد.
یافته هانتایج تحقیقق حاکی از آن است که خسارات وارده به بخش کشاورزی ناشی از پدیده گردوغبار از سال 1386 تا 6 ماه اول سال 1397 روند صعودی داشته است. در بخش اجتماعی با توجه به دستگاه سنجش ذرات معلق (pm) در دو ماه فروردین و اردیبهشت سال 1397 روز های پاک انگشت شمار بودند و بر اساس آمار مرکز بهداشت میزان مراجعه افراد ناشی از مشکلات تنقسی به مراکز درمانی زیاد بوده است . هم چنین در بخش محیط زیست، در منطقه ریگان وسعتی بالغ بر 158200هکتار کانون بحرانی با شدت زیاد شناسایی شد و تنوع زیستی منطقه را به ویژه درختان کهور ایرانی، تحت تاثیر قرار داده است.
بحث و نتیجه گیرینتایج تحقیق نشان می دهد، که پدیده ی بادروبی در منطقه ریگان با مدیریت نادرست انسان و بهره کشی از محیط همانند یک پس خور مثبت به این پدیده دامن زده است و آثار نامطلوبی را از جمله طوفان های گردوغبار را ایجاد کرده است.
کلید واژگان: بادروبی, مدلDPSIR, محیط اقتصادی, محیط اجتماعی, زیست محیطیHuman & Environment, Volume:19 Issue: 3, 2022, PP 143 -154Background and purposeIn today's world, population growth and industrialization, regardless of the potential of the lands, have put pressures on the environment, upsetting the balance of nature, creating environmental challenges and affecting the quality of human life today. Wind breaking is a complex process that takes place in various forms such as excavation, transfer, granulation, abrasion and finally sedimentation. One of the most important environmental crises in arid and semi-arid regions is the destructive phenomenon of desertification and windfall, the occurrence of which is the occurrence of dust storms and the movement of fine dust. The purpose of this study is to evaluate the effects of wind in Reagan County on economic, social and environmental sectors using the DPSIR model. Since wind is one of the major problems in the Reagan area, it is necessary to draw a chain of cause-and-effect relationships involved in the three economic, social and environmental environments of the region.
Material and MethodologyIn order to conduct this research, three indicators were selected from three environments: economic, social and environmental. Then, the available information was collected from relevant organization of each indicator, they were placed in the DPSIR framework. And then was shown a chain of cause-and-effect relationships in relation to those indicators.
ResultsThe results of the research indicate that the damage to the agricultural sector due to the dust phenomenon has had an upward trend from 2007 to the first 6 months of 2018. In the social sector, according to the suspended particle measuring device (pm) in the two months of April and May 2018, there were few clean days and according to the statistics of the health center, the number of people referring to medical centers due to respiratory problems has been high. Also in the field of environment, in Reagan area, an area of 158,200 hectares of critical hotspots was identified with great intensity and has affected the biodiversity of the region, especially Persian Kahour trees.
Discussion and ConclusionThe result of the research showed that the wind phenomenon in Reagan area with improper human management and exploitation of the environment as a positive feedback has fueled this phenomenon and has created adverse effects such as dust storms.
Keywords: Wind Erosion, DPSIR model, economic environment, social environment, environmental -
پلنگ ایرانی بزرگ ترین گربه سان ایران است که در اکثر نواحی ایران، به جز مناطق کویری زندگی می کند. آگاهی از نیازمندی های زیستگاهی این گونه یکی از ملزومات مدیریت حیات وحش محسوب می شود. این پژوهش با هدف مطالعه هم پوشانی زیستگاه گونه پلنگ ایرانی با زیستگاه طعمه هایش (از جمله: کل و بز و جبیر) و تهیه نقشه مطلوبیت زیستگاه این گونه ها در منطقه حفاظت شده سنگ مس، با روش حداکثر آنتروپی بیشینه (Maxent) انجام شد. داده های مورد استفاده برای تعیین اولویت انتخاب زیستگاه شامل: مجموعه نقاط حضور گونه بر اساس مشاهدات میدانی و هم چنین متغیرهای زیست محیطی موثر بر پراکنش گونه (برای هر گونه 9 متغیر) است. صحت مدل به دست آمده از نتایج، حد استاندارد بالا (0/824 =AUC برای گونه پلنگ، 0/787 =AUC برای گونه کل و بز و 0/740 =AUC برای گونه جبیر) را نشان می دهد. بر اساس تحلیل جک نایف نیز متغیرهای ارتفاع، بارندگی، فاصله از رودخانه، فاصله از جاده و دما برای گونه پلنگ ایرانی، متغیرهای فاصله از منابع غذایی و شیب برای گونه کل و بز، متغیرهای فاصله از رودخانه و دما برای گونه جبیر، بیش ترین اطلاعات را در اختیار مدل قرار داده است. طبق محاسبات انجام شده، 45/19 درصد از زیستگاه های مطلوب پلنگ ایرانی، با زیستگاه گونه کل و بز هم پوشانی دارد، اما با گونه جبیر کم ترین هم پوشانی (8/51 درصد) را داراست.
کلید واژگان: هم پوشانی, مطلوبیت زیستگاه, پلنگ ایرانی, منطقه حفاظت شده سنگ مسThe Persian leopard is the largest feline in Iran and lives in most parts of the country, except for desert areas. Awareness of the habitat needs of this species is one of the requirements of wildlife management. The aim of this study was to study the overlap between the habitat of Iranian leopard with its preys (including wild goat and chinkara (Indian gazelle)) in order to prepare the habitat suitability map of these species in the protected area of Sang-e Mes using the maximum entropy method (in Maxent software). The data used to prioritize the habitats include the species presence points based on field observations as well as the environmental variables affecting the species distribution (9 variables for each species). The results showed the AUC (Area under the ROC Curve) of 0.824 for Persian leopard, 0.787 for wild goat, and 0.740 for Indian gazelle. According to Jackknife analysis, the variables of elevation, rainfall, distance from river, distance from road, and temperature for the Persian leopard, and distance from food sources and slope for the wild goat, and distance from river and temperature for the Indian gazelle provided the most information to the model. According to the calculations, 45.19% of the suitable habitats of Persian leopard have overlaps with the habitat of the wild goat. The least overlap was reported with the species of Indian gazelle (8.51%).
Keywords: Overlap, Habitat suitability, Persian leopard, Sang-e Mes Protected Area -
زمینه و هدف
جوامع امروز برای نیل به اهداف توسعه پایدار بایستی افراد جامعه با دانش محیط زیست خود آشنا باشند که از بنیادی ترین راه حل ها آموزش آن در تمامی مقاطع آموزشی می باشد. هدف از این پژوهش سنجش میزان تاثیر گذاری آموزش بر ارتقاء دانش محیط زیستی معلمان و دانش آموزان متوسطه ی اول شهر بم است.
روش بررسیبدین منظور در پژوهش حاضر تاثیرات آموزش محیط زیست هم برای کارکنان آموزش دهنده (معلمان) و هم دانش آموزان تحت دو پرسشنامه که توسط محققان این پژوهش تدوین شده، در مقطع متوسطه ی اول بررسی گردید. روش کار پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی انجام گرفت و جمع آوری اطلاعات از طریق تکمیل پرسشنامه برای دو گروه معلمان و دانش آموزان مقطع متوسطه اول، صورت گرفت. پاسخ ها بر اساس طیف لیکرت به صورت 5 گزینه ای (خیلی زیاد تا خیلی کم) و جامعه آماری این تحقیق از طریق آزمون تحلیل عاملی برای معلمان 72 نفر و برای دانش آموزان 180 نفر مشخص شد. برای تجزیه و تحلیل عامل ها از سه آزمون کیزر- میر- اوکلین و آزمون بارتلت استفاده شد. داده های به دست آمده از نرم افزار SPSS استفاده شد.
یافته هاضریب پایایی برای هر دو گروه قابل قبول بود. نتایج حاکی از آن است که رفتار های محیط زیستی دانش آموزان به همراه آموزش های محیط زیستی تیوری-عملی صحیح از اهمیت یکسانی برخوردار هستند، همچنین ارتقاء دانش محیط زیستی معلمان در ایجاد رفتار و نگرش مثبت در دانش آموزان تاثیر دارد.
بحث و نتیجه گیریبنابراین برای نیل به هدف بالا بردن آگاهی و آموزش محیط زیست در بین افراد یک جامعه بایستی این آموزش ها به هر دو گروه دانش آموزان و آموزش دهندگان (معلمان) داده شود.
کلید واژگان: آموزش محیط زیست, توسعه پایدار, فرهنگ محیط زیستBackground and ObjectiveToday's societies must be familiar with their environment to achieve the goals of sustainable development. One of the most fundamental solutions is to teach environmental knowledge in all educational grades.
Material and MethodologyFor this purpose, the present study explored the effects of environmental education for both teaching staff (teachers) and students in the first-grade high school using two researcher-designed questionnaires. The research method was descriptive-analytical and the data were collected by completing the questionnaires for two groups of teachers and first-grade high school students based on the five-point Likert scale (from very high to very low). The statistical population of the study was determined by the factor analysis test to be 72 for teachers and 180 for students. The Kieser-Mir-Oaklin and Bartlett tests were used for factor analysis in the SPSS software package.
FindingsThe reliability coefficient was acceptable for both groups. The results show that students' environmental behaviors along with environmental theories of correct theory-practice are of equal importance. Also, improving teachers' environmental knowledge has a significant effect on students' behavior and positive attitudes.
Discussion and conclusionsTherefore, to achieve the goal of promoting environmental awareness and education among the members of a community, these trainings should be given to both students and educators (teachers).
Keywords: Environmental education, Sustainable development, ENVIRONMENTAL CULTURE -
پدیده گرد و غبار یکی از مخاطرات اقلیمی و زیست محیطی مهم در مناطق خشک و نیمه خشک جهان است. این مطالعه برای بررسی برخی از مهمترین ویژگیهای گرد و غبار اتمسفری شهر یزد، بهعنوان یکی از شهرهای مهم مناطق خشک کشور ایران، انجام شده است. از زمستان 1397 تا تابستان 1398 به صورت فصلی در 30 نقطه از شهر یزد با استفاده از تله رسوب گیر از گرد و غبار اتمسفری نمونهبرداری شد. همچنین، برای مقایسه نتایج گرد و غبار اتمسفری با خاک منطقه، 30 نمونه مختلف خاک سطحی از عمق 0-10 سانتیمتری از مناطق نزدیک نقاط نمونهبرداری گرد و غبار تهیه شد. سپس، برخی ویژگیهای شیمیایی و فیزیکی از جمله بافت، pH، هدایت الکتریکی، غلظت نیترات، بیکربنات، فسفر، گوگرد، سدیم، پتاسیم، منیزیم، و کلر در نمونه های گرد و غبار و خاک، همچنین نسبت غنی شدگی عناصر در گرد و غبار تعیین شد. کانی شناسی ذرات گرد و غبار نیز با آنالیز XRD مشخص شد. کلاس بافت خاک در هر چهار فصل مورد بررسی سیلت لوم محاسبه شد. نتایج نشان داد عناصر کلر و گوگرد در گرد و غبار نسبت به خاک سطحی به طور قابل توجهی غنی شده اند. کوارتز، کلسیت، و آلبیت کانیهای اصلی و کلریت، ایلیت، مسکویت، و دولومیت به عنوان کانیهای فرعی گرد و غبار تعیین شد. با توجه به نتایج آنالیز XRD و اثبات حضور کانی کلسیت و آلبیت به عنوان کانیهای اصلی و وجود کانی کلریت به عنوان کانی فرعی در این منطقه، همچنین با توجه به همبستگی بالا و مثبت یونهای کلر، نیترات، پتاسیم، و سدیم با شوری در گرد و غبار وجود ترکیبات مختلف این املاح خصوصا ترکیبات کلرید سدیم و گچ در گرد و غبار منطقه مطالعاتی پیش بینی میشود. بر اساس شباهت بین کانیشناسی نمونه های گرد و غبار در منطقه با کانیشناسی خاک منطقه، احتمالا میتوان یکی از منابع گرد و غبار منطقه را بیابانهای اطراف شهر یزد دانست.
کلید واژگان: اندازه ذرات, خصوصیات شیمیایی, کانیشناسی, منشا گرد و غبار, نسبت غنی شدگی, شهر یزد, ایرانIntroductionOne of the most important phenomena in arid and semi-arid regions of the world is dust, which is one of the most important environmental issues in these areas. Low rainfall in these areas, have somewhat reduced water erosion, while the lack of vegetation and other factors contributing to soil erosion has provided the ground for the development of wind erosion and the occurrence of dust storms (Ali Sufi and Shahriari, 1399). The integration of these sources of atmospheric particle production with dust from the soil increases the amount of organic matter and heavy elements in the subsided dust in dry ecosystems (Jafari and Khademi, 2017). Rashki et al. (2013) showed that silica, calcium, aluminum, sodium, magnesium and iron oxide compounds are the most important oxide compounds and quartz, calcite, muscovite and plagioclase minerals are the most abundant minerals in Sistan dust particles. Ali Sufi and Shahriari (2020) examined some chemical properties and the amount of some nutrients along with dust in Sistan plain. Calcium and phosphorus were the most abundant nutrients in the region, with phosphorus and sodium being the highest and lowest enrichment ratios, respectively. Salahi and Behrozi (2020) in the Dezful region of Khuzestan province, Iran showed that among the soluble elements in dust, calcium, potassium, sodium and magnesium had the highest concentration and the tracing of the dust showed that the alluvial sediments of Tigris and Euphrates in Iraq has been the main source of dust in Dezful. Over the past few years, the city of Yazd has witnessed many severe dusts, and it is known that the discovery of the source and other characteristics of these particles has helped to better combat this phenomenon or reduce its effects and its amount. This is despite the fact that no community studies have been conducted on these features in the city of Yazd. Understanding how particles are distributed and their chemical dust and composition to determine the physical / chemical properties, resources and mechanisms of formation and behavior, as well as determining strategies to control it is useful and valuable. Therefore, this study was performed to study the chemical and physical properties of dust during different seasons and to determine the possible source of particles and dust.
Materials and methodsThe present study was conducted in Yazd city, the most populous city and center of Yazd province with an area of 131600 Km2. In order to sample dust and surface soil, 30 sampling sites were randomly selected in the study area to provide adequate coverage throughout the area. For sampling of atmospheric dust, from Marble Dust Collector which is made of a plastic tray with several rows of marbles (at least 2 rows) with a tray diameter of 31.5 cm and a height of 5 cm and a diameter of 1.6 cm glass marbles were used. Sampling of atmospheric dust was carried out in four seasons of autumn and winter of 2018, spring and summer of 2019 in Yazd city at a height of three meters above the ground (roofs of one-story houses). Surface soil sampling was performed at a depth of 0 to 10 cm once during dust sampling and close to dust sampling points. The particle size distribution of dust samples was determined. Then there are some chemical and physical properties such as texture, pH, electrical conductivity, nitrate, bicarbonate, the concentration of P, S, Na, K, Mg and Cl were determined in dust and soil samples, as well as the enrichment ratio of nutrients in the dust. The mineralogy of dust particles was also determined by XRD analysis. The data obtained from the analysis of dust and surface soil samples were analyzed using SPSS 16 software. A comparison of the mean of the studied parameters and the significance of their differences was performed using Duncan's test at the level of 5%. Also, spatial distribution maps of the parameters studied in the study were plotted using the inverse distance weighting method (IDW) in Arc GIS 10.1 software.
Results and discussionInall seasons, silt particles (2 to 50 µm) make up the largest percentage of dust particles. Sand particles (more than 50 µm) make up the largest part of the particles after silt, and clay particles (less than 2 µm) have the lowest frequency of dust in the study area. According to the results, the pH of dust samples has changed from 7.10 to 9.74 with an average of 7.83, which compared to the results of soil samples fewer were found in all seasons. However, the minimum amount of pH was found in winter. Many researchers attribute the decrease in pH in cold seasons to a decrease in temperature and an increase in heating devices and fossil fuels, which causes CO2 and SO2 emissions to be released into the environment, thereby reducing pH (Jafari and Khademi, 2017). The average salinity in dust samples is 4412.93, which is less than the average salinity of the soil samples (minimum, maximum and average salinity of the soil 1990, 18060 and 6852.94 µS/cm respectively) while HCO3 (with an average of 23729.47 mg / kg) and K (with an average of 18972.82 mg / kg) were found in dust samples higher than surface soil samples (with an average of 1239.39 and 16633.06 mg / kg, respectively). HCO3 has the highest amount in summer (2770 mg / kg) and the lowest in spring (1720 mg / kg). NO3 has maximum (4017 mg / kg) and minimum (10.5 mg / kg), respectively, in spring and autumn. Except for the autumn season, nitrate in all seasons of sampling was higher than the amount in surface soil (231.27 mg / kg).The results showed that the salinity of the soil with anions and cations of nitrate, chlorine, potassium and sodium was significant at the level of 1%. However, there was no significant relationship between salinity of dust solution and bicarbonate, phosphorus and magnesium. The results showed that chlorine and sulfur elements were significantly enriched in dust compared to surface soils, and the southern study area with the highest concentration of chemical elements was found. Quartz, calcite, and albeit were the main minerals, and chlorite, elite, muscovite, and dolomite were identified as sub-minerals.
ConclusionThe results indicate that the chemical properties of dust have different time trends in the seasons. These changes can be attributed to changes in the probable origin of dust particles in different seasons and changes in the natural and human resources of dust production. High and positive correlation of chlorine ions, nitrate, and potassium and sodium ions with salinity in dust can be a reason for the origin of dust particles from soils of saline areas. Mineralogy of dust samples showed that the dust of the region contains minerals such as quartz, silica, calcite, albite, sodium feldspar, chlorite, dolomite, illite and calcium carbonate, some of which are similar. Clay mineralogy is topsoil in the study area. Minor changes in major and minor minerals in dust samples indicate the same and similar origin of dust production in the study area.
Keywords: Chemical Properties, atmospheric dust, enrichment ratio, particle size.Yazd city -
زمینه و هدف
صنایع غیرفلزی همچون کاشی و سرامیک در کنار تولید و پیشرفت اقتصادی، مشکلات زیست محیطی زیادی از جمله آلودگی هوا، خاک و تولید نخاله ها را ایجاد می کنند همچنین باید توجه داشت محیط های صنعتی به خاطر ماهیت خود در معرض آسیب ها و خطرات جدی قرار دارند و به تناسب رشد روزافزون تکنولوژی، این آسیب ها و خطرات به صورت بالقوه رو به گسترش هستند. این مطالعه با هدف شناسایی و ارزیابی ریسک های زیست محیطی در کارخانه کاشی و سرامیک ارم شهرستان اردکان به روش تلفیقی PHA و ویلیام فاین صورت گرفته است.
مواد و روش هاابتدا بر اساس بازدیدهای میدانی از کارخانه کاشی و سرامیک ارم اردکان، به شناسایی مخاطرات زیست محیطی به روش PHA بر اساس واحد کاری، عملکرد ماشین آلات موجود و فعالیت های انسانی پرداخته شد سپس با استفاده از روش ویلیام فاین ارزیابی ریسک زیست محیطی انجام و راهکارهای اصلاحی برای ریسک های بالا ارایه گردید.
یافته ها:
بر اساس یافته های این تحقیق، تعداد 241 خطر زیست محیطی شناسایی گردید که در قالب 6 گروه مخاطره زیست محیطی (ورود آلاینده ها به آب، ورود آلاینده ها به خاک، ورود آلاینده ها به هوا، هدر رفت آب و منابع انرژی، ایجاد سر و صدا و ایجاد و پراکندگی پسماند صنعتی) دسته بندی گردید. تعداد ریسک های طبیعی 166، ریسک های غیرطبیعی 52 و ریسک های بالا 23 بود. بیش ترین رتبه ریسک محاسبه شده، نمره 560 مربوط به کارکرد دستگاه سنگ شکن، راه اندازی اسپری، کارکرد کوره و کارکرد درایر، پرس، ساکشن و کمترین رتبه ریسک نمره 1 مربوط به آب دهی بیش ازحد درختان، بوته ها و تخلیه کودهای حیوانی بود.
نتیجه گیری:
نتایج این مطالعه نشان داد، ارزیابی مخاطرات موجود در صنایع سرامیک سازی، ضمن کمک به شناسایی نواقص فنی و خطاهای انسانی، ضرورت آموزش و تغییر نگرش مدیران و پرسنل شاغل در این صنعت و بازرسی های زیست محیطی را جهت حفظ و ارتقاء سلامت محیط زیست مورد تاکید قرار می دهد.
کلید واژگان: ارزیابی ریسک زیست محیطی, تکنیک ویلیام فاین, PHA, صنعت کاشی و سرامیکBackgroundNon-metallic industries such as tile and ceramics, in addition to production and economic development, cause many environmental problems, including air and soil pollution and waste production. Industrial environments, by their very nature, are exposed to serious damage and hazards that are potentially expanding in line with the increasing growth of technology. This study was conducted with the aim of identifying and assessing the environmental risks of Eram Tile and Ceramic Industrial Company in Ardakan City by combined method of PHA and William Fine.
MethodFirst, based on field visits to Eram Ardakan Company, environmental hazards were identified by PHA method and based on the work unit, performance of existing machinery, and human activities. Then, using the William Fine method, environmental risk assessment was performed and corrective solutions for high risks were presented.
ResultsBased on the findings of this study, 241 environmental hazards were identified, which were classified into 6 groups of environmental hazards (pollutants entering water, pollutants entering soil, pollutants entering air, loss of water and energy resources, generation of noise, and the generation and dispersion of industrial waste). The Risk Priority Number (RPN) of natural risks was 166, abnormal risks 52, and high risks 23. The highest RPN was 560 related to the operation of the crusher, spraying, operation of the furnace and dryer, press, and suction, while the lowest was 1, related to the excessive watering of trees and plants and uploading of animal manure.
Conclusionthe assessment of hazards in the ceramics industry, while helping identify technical deficiencies and human errors, emphasizes the need for training and change the attitude of managers and personnel working in this industry and environmental inspections to maintain and promote environmental health.
Keywords: Environmental risk assessment, WILLIAMFINE technique, PHA, Ceramic, tile industry -
زمینه و هدف
منطقه حفاظت شده می تواند زمینه های وسیع و گسترده ای را جهت توسعه صنعت گردش گری در اختیار دستگاه های برنامه ریزی، اجرایی و مردم محلی قرار دهد. در این پژوهش به شناسایی پتانسیل های گردش گری منطقه حفاظت شده اشترانکوه و ارایه راهکارهای مناسب جهت توسعه گردش گری پرداخته شده است.
روش بررسیبا استفاده از مدل SWOT، پس از بازدیدهای میدانی، مصاحبه با کارشناسان و جوامع محلی، نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید شناسایی شدند و در قالب پرسش نامه بین کارشناسان، محیط بانان و گردش گران توزیع شدند سپس وزن دهی و اولویت بندی معیارها و زیر معیارها توسط ماتریس AHP به منظور ارایه راهبردها در جهت توسعه گردش گری انجام شد.
یافته هانقاط قوت با امتیاز وزنی 313/0، نقاط ضعف با امتیاز وزنی 376/0، فرصت ها با امتیاز وزنی 148/0، تهدیدها با امتیاز وزنی 163/0، ارزیابی گردید. برای تعیین استراتژی ها، راهبرد تدافعی با امتیاز وزنی 539/0 دارای بیش ترین امتیاز و راهبرد بازنگری، راهبرد تنوع و راهبرد تهاجمی به ترتیب در رتبه های بعدی قرار گرفتند.
بحث و نتیجه گیریوضعیت کنونی گردش گری منطقه حفاظت شده اشترانکوه با قابلیت ها و استعدادهای بالقوه ی آن تناسبی ندارد و برای حفاظت واقعی از این منطقه ضروری است گردش گری پایدار به صورت برنامه ریزی شده صورت گیرد.
کلید واژگان: پتانسیل, برنامه استراتژیک, گردشگری, SWOT, AHPBackground and PurposeThe protected area can provide broad areas for tourism industry development which be available to planners, executive and local people. In this research, the tourism potential of Oshtrankouh protected area and the appropriate strategies for tourism development have been addressed.
Methods and Materials:
Strengths, weaknesses, opportunities and threats were identified using the SWOT model, after field visits, interviews with experts and local communities, and distributed between experts, environmentalists and tourists in the form of a questionnaire. Then, weighing and prioritizing criteria and sub criteria were carried out by the AHP matrix to provide strategies for tourism development.
ResultsStrengths with a weight score of 0.313, weaknesses with a score of 0.376, opportunities with a weight of 0.148 and threats with a weight score of 0.163 were identified. To determine the strategies, the defensive strategy with a score of 0.539 with the highest score and review strategy, diversity strategy and aggressive strategy were ranked in the order, respectively.
Discussion and ConclusionThe current status of the tourism in Oshtaranku Protected area is not proportional to its potential and capabilities and planning sustainable tourism is essential for real protection of the region.
Keywords: Potential, Strategic Plan, Tourism, AHP, SWOT -
امروزه مهاجرت و جابه جایی موجودات در میان تکه های زیستگاهی به منظور جلوگیری از انزوای زیستگاه ها مورد توجه قرار گرفته است. هدف این مطالعه شناسایی زیستگاه های مطلوب برای گونه کل و بز در پناهگاه حیات وحش دره انجیر و منطقه حفاظت شده کوه بافق و اتصال این دو زیستگاه می باشد. در این مطالعه از الگوریتم آنتروپی بیشینه برای ارزیابی مطلوبیت زیستگاه و روش حداقل هزینه برای طراحی کریدور گونه کل و بز استفاده شد. بدین منظور ابتدا داده های حضور گونه به همراه هشت متغیر محیطی (جهت، ارتفاع، تراکم گیاهی، فاصله از رودخانه، فاصله از جاده، شیب، پوشش گیاهی و فاصله از روستا) وارد نرم افزار مکسنت گردید و نقشه مطلوبیت زیستگاه تهیه شد. سپس نقشه مقاومت و لایه هزینه تجمعی در محیط Arc GIS10.1 تهیه گردید. در نهایت برای رسم کریدور در نرم افزار Arc GIS10.1 در قسمت Spatial Analyst tools Distance از دستور Corridor استفاده شد. نتایج حاصل از مدل مکسنت نشان داد؛ آزمون جک نایف، مهمترین عامل در پراکندگی گونه کل و بز در منطقه مورد مطالعه را متغیر شیب معرفی می کند و در نمودار ROC، مقدار AUC داده های آموزشی 961/0 به دست آمد که نشان دهنده بالابودن قدرت تشخیص مدل (تفکیک نقاط حضور و عدم حضور گونه از هم) در حد بسیارعالی می باشد. همچنین نتایج به دست آمده از روش حداقل هزینه نشان داد که از ده کریدور ترسیم شده، هیچکدام از کریدورها دو منطقه را به هم متصل نمی کند، لذا لازم است به منظور جلوگیری از منزوی شدن زیستگاه ها، اقدام مدیریتی مطلوبی انجام گیرد و شرایط مناسب برای گونه در بین این دو منطقه ایجاد گردد چرا که اتصال بین زیستگاه ها برای حفاظت و مدیریت اکوسیستم های طبیعی مورد نیاز است.
کلید واژگان: پناهگاه حیات وحش دره انجیر, کریدور, کل و بز, مدل سازی مطلوبیت زیستگاه, منطقه حفاظت شده کوه بافقToday, the migration and movement of organisms among patches has been considered to prevent habitat isolation. The purpose of this study is to identify suitable habitats for Capra aegagrus species in Dareh Anjir Wildlife Refuge and Kuh-e-Bafq Protected Area and connecting these two habitats. In this study, the maximum entropy algorithm and the least cost method were used to evaluate habitat suitability and design the corridor of Capra aegagrus species respectively. For this purpose, at first, species presence data along with eight environmental variables (direction, height, plant density, distance from the river, distance from the road, slope, vegetation and distance from the village) were entered into Maxent software and The utility map was prepared, Then the resistance map and the cumulative cost layer were prepared in Arc GIS10.1. Finaly Corridor command was used to plot the corridor using Arc GIS10.1 software in Spatial Analyst tools Distance. The results of the Maxent model showed Jack Nayef analysis, the most important factor in scattering of Capra aegagrus in the study area is the slope variable. In the ROC chart, The AUC value of the training data was 0.961, which indicates that the high detection power of the model (separation of presence and absence of species) is Excellent. Also the results of the least cost method showed that of the ten corridors plotted, none of the corridors interconnects the two zones. Therefore, in order to prevent the isolation of habitats, it is necessary to take appropriate management practices and create suitable conditions for the species between these two areas, because the connection between habitats is needed to protect and manage natural ecosystems.
Keywords: Corridor, Capra aegagrus, Dareh Anjir Wildlife Refuge, Kuh-e-Bafq Protected Area, Modeling of the habitat suitability -
از آن جایی که تعیین میزان مطلوبیت زیستگاه های حیات وحش دارای اهمیت به سزایی در برنامه های حفاظت و مدیریت حیات وحش می باشد و با توجه به اهمیت نقش گونه کفتار در پاک سازی طبیعت (خوردن حیوانات مرده) و جلوگیری از انتشار آلودگی و بیماری ها، این مطالعه با هدف ارزیابی مطلوبیت زیستگاه کفتار در منطقه حفاظت شده باغ شادی در استان یزد با استفاده از الگوریتم آنتروپی بیشینه انجام شد. با توجه به بررسی های انجام شده متغیرهای ارتفاع، شیب، جهت، فاصله از منابع آبی، جوامع گیاهی، فاصله از روستا، ژیوگرافی، خاک، هیپستومتری به عنوان عوامل محیطی موثر در تعیین مطلوبیت زیستگاه گونه تعیین گردید و جهت ارزیابی مطلوبیت زیستگاه گونه کفتار، همراه با نقاط حضور گونه، وارد نرم افزار مکسنت شدند. با توجه به مدل سازی انجام شده و براساس نتایج به دست آمده، طبق آزمون جک نایف سطح زیرمنحنی برای متغیر پوشش گیاهی نسبت به متغیرهای دیگر مقدار بیش تری به دست آمد و به عنوان مهم ترین متغیر موثر بر مطلوبیت زیستگاه کفتار شناخته شد. با توجه به جدول سهم نسبی متغیرها به دست آمده از مدل، متغیر منابع آب دارای بیش ترین سهم نسبی (84/4 درصد) و اهمیت جایگشت (61/6 درصد) در مدل تعیین گردید و به عنوان مهم ترین پارامتر غیر زنده تاثیر گذار در توزیع گونه و ساخت نقشه پیش بینی شناخته شد. هم چنین نتایج سطح زیر منحنی (AUC) برای داده های آموزشی (0/870) نشان داد کارایی و قدرت پیش بینی مدل برای توزیع گونه کفتار در سطح عالی است. لذا نتایج این پژوهش، علاوه بر پیش بینی توزیع مکانی کفتار و یافتن نواحی جدید مساعد حضور گونه، به نوبه خود می تواند به اقدامات مدیریتی حفاظت این گونه نیز کمک کند.
کلید واژگان: ارزیابی مطلوبیت زیستگاه, حداکثر آنتروپی, کفتار, منطقه حفاظت شده باغ شادیSince determining the suitability of wildlife habitats have a great importance in wildlife conservation and management programs and considering the importance of the role of hyena specie in nature Cleaning (eating dead animals) and to prevent the spread of pollution and disease, the aim of this study was to evaluate the suitability of hyena habitat in Yazd province, Bagh-e Shadi natural protected area, using maximum entropy algorithm. According to studies, variables such as altitude, slope, direction, distance from water sources, vegetation communities, distance from village, geography, soil, and hypsometry were identified as effective environmental factors in determining habitat suitability of species. Then Maxnet software was used to evaluate the habitat suitability of the hyena species with the species presence points. According to done the modeling and based on the obtained, results, according to the Jackknife test, Area under the curve for vegetation variable was higher than the other variables and It was identified as the most important variable affecting the suitability of hyena habitat. According to the table the relative contribution The obtained variables from the model, the water resource variable had the highest relative share (84.4%) and permutation importance (61.6%) and it was identified as the most important non-living parameter affecting species distribution and prediction mapping. Also the area under curve (AUC) results for the training data (0.870) showed the efficiency and predictive power of the model for the distribution of hyena species is in the highest level. Therefore, the results of this study, in addition to predicting the spatial distribution of hyena and finding new favorable areas of presence, can contribute to the management measures of conservation of this species.
Keywords: Habitat Suitability Assessment, Maximum Entropy, hyena, Bagh-e Shadi Protected Area -
تنوع زیستی از مفاهیم مهم در بوم شناسی و مدیریت پوشش گیاهی است و نقش مهمی در سلامت، تولید و ارزیابی اکوسیستم دارد. تنوع گونه ای بخش عمده ای از تنوع زیستی و یکی از مهم ترین پارامترهای نشان دهنده ی تغییرات اکوسیستم هاست. در این تحقیق از داده های طرح ارزیابی مراتع مناطق مختلف آب و هوایی استان اصفهان (پنج مرتع علویجه، چرمشهر، خونداب، کلهرود و موته) به منظور بررسی تغییرات تنوع و غنای گونه ای با تولید در مراتع استپی استفاده گردید. نمونه برداری به صورت تصادفی- سیستماتیک اجرا و تراکم و درصد پوشش تاجی هر گونه در امتداد ترانسکت ها با استفاده از پلات های ثابت و تولید نیز به روش اندازه گیری مضاعف با استفاده از پوشش برآورد شده است. شاخص های عددی تنوع گونه ای با استفاده از نرم افزارهای Excel، PAST، Ecological Methodology و PRIMER مورد محاسبه قرار گرفت. جهت بررسی ارتباط و ارایه مدل بین شاخص های تنوع گونه ای با پارامترهای (تولید، تراکم و درصد پوشش تاجی) از تحلیل همبستگی پیرسون و آنالیز رگرسیون چند متغیره در نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج تحلیل همبستگی حاکی از وجود رابطه همبستگی معنی دار بین برخی از شاخص های تنوع گونه ای و پارامترهای پوشش گیاهی می باشد. ضریب همبستگی شاخص های مختلف تنوع زیستی در مناطق مختلف با تراکم 0/76 تا 0/98، درصد پوشش گیاهی 0/74 تا 0/92 و تولید 0/71 تا 0/92 متغیر می باشد. هچنین نتایج آنالیز رگرسیون چند متغیره نشان دهنده ی تاثیرگذاری متغیرهای تراکم، درصد پوشش پهن برگان علفی و درصد پوشش کل بر تولید می باشد. در مراتع مورد مطالعه شاخص غنای منهینیک توانست 13/1 درصد تغییرات تولید پهن برگان علفی را توجیه کند. از شاخص های تنوع گونه ای، شاخص های هیل N2، سیمپسون و مک اینتاش و از شاخص های یکنواختی، شاخص های کامارگو و شانن واینر بیشترین ارتباط با تولید داشته و می توانند تغییرات آن را توجیه کنند.
کلید واژگان: تنوع زیستی, تنوع گونه ای, تولید, مراتع استپی, شاخص های عددی تنوعBiodiversity is one of the important concepts in ecology and vegetation management, and plays an important role in the health, production, and evaluation of ecosystems. Species diversity is a major part of biodiversity and one of the most important parameters of ecosystem changes. In this research, the data of the rangeland evaluation different climate zones of Isfahan province were used in five range sites of Alavijeh, Charmshahr, Khondab, Kalahroud and Mouteh to study the variations of the diversity and richness of species with production in the steppe rangelands. The sampling was done on random -systematic and the density and percent of vegetation conopy of each species along the transects using constant plots and production are also estimated by double measurement using the coating. The diversity numerical indices were calculated using Excel, PAST, Ecological Methodology and PRIMER softwares. In order to investigate the relationship and presentation of the model between species diversity indices with parameters (production, density, and canopy cover percentage) from pearson correlation analysis and multivariate regression analysis were used in spss software. The results from the correlation analysis mirror the significant correlation between some species diversity indices and vegetation parameters. The results from the correlation analysis show mirror the significant correlation between some species diversity indices and plant cover parameters. The correlation coefficient of different indices of biodiversity in different regions with density of 0.76 to 0.98, vegetation percentage is 0.74 to 0.92 and production is 0.71 to 0.92. Also, the results from the multivariate regression analysis reflect the effect of the density, vegetation of herbaceous broadleaf (%), and total Coverage on the production. In the rangelands under study, Menhinickchr('39')s richness index was able to justify 13.1% of the changes of herbaceous broadleaf productions. Among the species diversity indices, Hill’s index N2, Simpson index, and McIntosh index and among the evenness indices, Camargochr('39')s index and Shannon-Wiener’s index had the most connection with production and they can justify its changes.
Keywords: Biodiversity, Species Diversity, Production, Diversity Numerical Indices, Steppe Rangelands -
مقدمه
روش ماتریس سریع ابزاری برای سازمان دهی، تجزیه و تحلیل و نشان دادن نتایج حاصل از یک ارزیابی همه جانبه آثار محیط زیستی است. هدف از این مطالعه ارزیابی اثرات زیست محیطی محل دفن زباله شهر یزد با استفاده از روش ماتریس سریع و بررسی تعامل محیط زیست با محل دفن زباله و برآورد هزینه جمع آوری زباله های شهری می باشد.
روش هاابتدا اثرات فعالیت های پروژه در دو مرحله ساختمانی و بهره برداری در دو گزینه اجرا و عدم اجرا در رابطه با سه جزء محیط زیست (فیزیکی- شیمیایی، بیولوژیکی- اکولوژیکی و اجتماعی- اقتصادی) ارزیابی شد. در ادامه برای بررسی تعامل محیط زیست و محل دفن زباله از روش ارزیابی اثرات زیست محیطی دفن زباله ها (EVIAVE) و به منظور برنامه ریزی سیستم اقتصادی زباله های شهری از نرم افزارV1.10 WAGS جهت برآورد هزینه زباله استفاده شد.
نتایجامتیاز زیست محیطی حاصل از ماتریس سریع در مرحله ساختمانی و بهره برداری، گزینه اجرا و عدم اجرا به ترتیب 5/210-، 5/19-، 5/168 و 124- به دست آمد. همچنین با توجه به نتایج روشEVIAVE ، لندفیل دارای شاخص زیست محیطی (ELI) برابر با 41/97 بود. طبق نتایج نرم افزارWAGS V1.10 ، هزینه های جمع آوری و انتقال زباله های خانگی شامل پرسنلی، سرمایه ای، سوخت، تعمیر و نگهداری ماشین آلات و سایر هزینه ها به ترتیب برابر با 12/49، 49/28، 79/3، 44/17و 16/1 درصد برآورد شد.
بحث و نتیجه گیریبا توجه به نتایج به دست آمده ادامه دفن پسماند در محل کنونی با انجام اقدامات اصلاحی و پایش زیست محیطی پارامترهای محل دفن قابل قبول است. با در نظر گرفتن شرایط موجود، اتخاذ روش های مدیریتی مناسب جهت کاهش اثرات زیست محیطی محل دفن زباله و کاهش هزینه ها به ویژه هزینه های پرسنلی پیشنهاد می گردد.
کلید واژگان: ارزیابی اثرات زیست محیطی, محل دفن پسماند, ماتریس سریع, شهر یزدBackgroundRapid Matrix Method is a tool for organizing, analyzing, and presenting the results of a comprehensive environmental impact assessment. The purpose of this study was to assess the environmental effects of the landfill in Yazd city using the rapid matrix method and evaluating the interaction of the environment with the landfill and estimating the cost of municipal waste collection.
MethodsFirst, the effects of project activities were evaluated in two phases of construction and operation, on the implementation and non-implementation options concerning the three environmental components (physical-chemical, biological-ecological and social and economic). Then, the EVIAVE method was used to investigate the interaction between the environment and the landfill. The WAGS V1.10 software was used to plan the economics of urban waste in order to estimate the costs of municipal waste management.
ResultsThe environmental scores obtained from the rapid matrix were -210.5, -19.5, 168.5, and -124 at the construction and operation stages, in the implementation and non-implementation options, respectively. According to the results of the EVIAVE method, the Environment Landfill Index (ELI) was 97.41. Also, According to the WAGS V1.10 software results, the costs of collection and transportation of the municipal waste including personnel, capital, fuel, machinery maintenance, and other costs were calculated to be 49.12, 28.49, 3.79, 17.44 and 1.16%, respectively.
ConclusionConsidering the results, landfilling of the municipal wastes can be acceptable in the current location by performing corrective actions and environmental monitoring. Considering the current situation, it is recommended to adopt appropriate management methods to reduce the environmental impacts of the site and reduce costs, especially personnel costs.
Keywords: Environmental Impact Assessment, Municipal Landfill, Rapid Matrix, Yazd City -
مقدمه
با توجه به رشد جمعیت و به طبع آن محدودیت منابع آبی، استفاده از پساب تصفیه خانه ها اهمیت ویژه ای دارد. از آن جایی که تصفیه فاضلاب دارای اثرات زیست محیطی می باشد،از این رو، این مطالعه با هدف شناسایی اثرات زیست محیطی تصفیه خانه و هم چنین شناسایی نقاط بحرانی یا نقاط ضعف سیستم تصفیه خانه و ارایه راهکار اصلاحی جهت کاهش شدت اثرات انجام گردیده است.
روش بررسیپس از مراجعه به پژوهشگاه و جمع آوری داده ها(طی سال های 97-96)، انرژی، مواد مصرفی و خروجی سیستم با استفاده از روش ارزیابی چرخه حیات، محاسبه گردید و در نهایت اطلاعات مربوط به انتشار آلودگی و مصرف، در فهرست اثرهای شاخص گنجانده شد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده، از نرم افزار سیماپرو (با استفاده از روش ILCD 2011 Midpoint V1.03 ) نسخه 8.5.0.0 استفاده شد.
یافته هابر اساس یافته های تحقیق، نرم افزار ارزیابی اثرات را در 13 طبقه اثر به تصویر کشیده و تمامی اطلاعات وارد شده در نرم افزار بر حسب میزان تاثیر، در هر طبقه اثر شرکت کرده است که بیشترین فاکتورهای اثر گذار مربوط به کلراید، انرژی مصرفی و روغن می باشد.
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان می دهدکه نقطه بحرانی اصلی شناسایی شده در تصفیه خانه مربوط به انرژی برق است و پساب بهداشتی نسبت به پساب صنعتی وضعیت بدتری دارد اما نباید از تاثیرات زیست محیطی پساب صنعتی نیز چشم پوشی کرد. با توجه به این که روش سیستم بیورآکتور غشایی(Memberane Bio Reactor)از بهترین روش های تصفیه فاضلاب تلقی می شود، تغییر روش تصفیه توصیه نمی شود اما با پایش و مدیریت مستمر سیستم امکان کاهش مواد اولیه مصرفی وجود دارد.
کلید واژگان: ارزیابی اثرات زیست محیطی, فاضلاب, نرم افزار سیماپرو, تصفیه خانه, چرخه حیاتTolooe Behdasht, Volume:19 Issue: 2, 2020, PP 96 -108IntroductionDue to population growth and subsequent limited water resources, the use of treatment plant effluents is of particular importance. Therefore, this study was conducted to identify the environmental effects of the treatment plant and also to identify critical points or weaknesses of the treatment plant system and provide corrective action to reduce the severity of the effects.
MethodsAfter visiting the research institute and collecting data (during the years 2017-2018), the energy, consuming materials and output of the system were calculated using the life cycle assessment method. Finally, information on the spread of pollution and consumption was included in the list of index effects. To analyze the obtained information, Simapro software (using ILCD 2011 Midpoint V1.03 method) version 8.5.0.0. was applied.
ResultsBased on the research findings, the software depicted the evaluation of the effects in 13 categories and all the information entered in the software according to the impact, has participated in each category of effects, the most effective factors related to chloride, energy consumption and oil.
ConclusionThe results of this study show that the main critical point identified in the treatment plant is related to electricity and the sanitary effluent is in a worse condition than the industrial effluent. However, the environmental impact of industrial effluents should not be neglected. Due to the fact that the MBR (Memberane Bio Reactor) method is considered as one of the best methods of wastewater treatment, it is not recommended to change the treatment method, but with continuous monitoring and management of the system, it is possible to reduce the consumption of raw materials.
Keywords: Environmental impact assessment, waste water, SimaPro Software, Treatment Plant, Life cycle -
گردوغبار محلی ناشی از فرسایش بادی از جمله بلایای طبیعی است که عمدتا در مناطق خشک و نیمه خشک ایران مرکزی مشاهده می شود و معمولا علت آن علاوه بر شرایط طبیعی حاکم، عدم مدیریت معقول روی منابع خاک است. هدف از این پژوهش، بررسی عوامل موثر بر گردوغبار محلی با استفاده از مدل DPSIR و اولویت بندی راهکار های ارایه شده با استفاده از تکنیک AHP و TOPSIS می باشد. گام اول بر اساس مرور منابع و بازدید میدانی از منطقه چرخه علت معلولی گردوغبار بسته شد و در گام دوم با استفاده از روش سلسله مراتبی معیار ها و شاخص های مشخص شده به وسیله پرسش نامه توسط خبرگان تایید و در نرم افزار اکسپرت چویس وزن دهی و در نهایت راهکار های ارایه شده در روش TOPSIS رتبه بندی گردید. معیار های انتخاب شده بر اساس مدل DPSIR هستند که به ترتیب 4 معیار اصلی نیرو محرکه، فشار، وضعیت و اثرات است. نتایج اوزان های به دست آمده در نرم افزار اکسپرت چویس به ترتیب عبارت اند از: نیرو محرکه (397/0)، فشار (275/0)، وضعیت (186/0) و اثرات (160/0) و همچنین از میان 33 شاخص شناسایی شده، سه شاخص رشد جمعیت (075/0)، افزایش تقاضای آب (067/0) و شاخص محیط زیست (059/0) به ترتیب در رده یک تا سه قرار گرفتند. رتبه بندی پاسخ ها بر اساس نتایج روش TOPSIS مدیریت منابع آبی (592/0)، جلوگیری از سدسازی (575/0) و ریگ پاشی (75/0) بوده که به ترتیب رتبه اول تا سوم را به دست آوردند. نتایج نشان داد که مدیریت صحیح منابع آبی در حوزه های مختلف و بهره گیری از عناصر طبیعت برای حفظ آن از اهمیت بالایی در منطقه برخوردارند.
کلید واژگان: بلایای طبیعی, نیروی محرکه, فشار, وضعیت, اثراتIntroductionAs a serious threat for human societies, especially in arid and semi-arid regions, dust storm is an irreversibly destructive phenomenon with irreparable effects. Being caused by dust storms and the movement of fine soil particles, desertification and wind erosion are two important environmental crises in arid and semi-arid areas which may bring about some social and economic consequences including an increase in migration of people, especially the elites, unemployment, sharp reduction of revenues in various urban and rural jobs, decrease of crops production, tourism downturn, disruption of air transportation, closure of training and recreation centers etc. In this regard, considering the detrimental effects incurred by dust storms on the health and economy of a society and the climate change, it should be noted that understanding the nature, origin and effects of dust storms could play an important role in identifying and setting its control methods. This study, therefore, sought to investigate the causal relationships between the influential factors on dust storms as identified by the DPSIR model, weighing the identified criteria and indices by the experts via the AHP technique, and ranking the specified strategies by TOPSIS in Rigan city, Kerman province.
Materials and MethodBased on the review of the related literature and the data collected form field observations, the cyclic causes of wind erosion were examined, using the DPSIR framework. The criteria and indices identified by administering a standard questionnaire were confirmed by experts (selected from those working in departments of Environment, Natural Resources, Agricultural-Jahad, Environmental Health, Urban Planning, and some University lecturers and faculty members). Validity and reliability of the data were measured by SPSS software. The criteria selected for analyzing the data are the same as the four main elements of the DPSIR model: the driving force, pressure, state, and effect, each containing a number of indices which are as follows: the driving force indices include the population growth, inward immigration, land use, natural resources management, increase in water demand, public awareness and, urban development; the pressure indices are health, security, immigration, employment status, income status, investment, agriculture, and the environment; the state indices comprise of the land use change, environmental degradation, utilization of water resources, rising diseases, inward immigration, social welfare decline, destruction of agricultural products, soil degradation, and air pollution; the effect indices include Destruction of cities beauty, immigration from villages, rise of respiratory diseases, destruction of natural resources, expert migration, landform change, increase of Particulates, drought, and the downfall of agricultural productivity. The criteria and indices were then weighted by AHP method through Expert Choice Software and finally, the proposed strategies were ranked according to TOPSIS method.
ResultsHaving applied DPSIR model, the cycles of the influential factors on dust storms were examined, followed by the weighing of the identified criteria, and the indices confirmed by the experts, using AHP technique through the Expert Choice software. The results of the study indicated that the driving force with the weight of 0.379 was, from among the four criteria, ranked first, followed in turn by pressure with the weight of 0.257, the state with the weight of 186, and the effects with weight 160/0. On the other hand, the findings showed that out of the final indices weights, Population growth with the weight of 0.75 ranked the first, and increase of water demand, and the environment were ranked second and third with weights of 0.67 and 0.059 respectively. Finally, the TOPSIS method was used to rank the responses whose results were turned out to be as follows: 1-Proper management of water resources (592/0); 2- Preventing dam construction (5/175); 3-Pebble mulch (0, 75%); 4. Not applying inefficient models, especially in agriculture (519/0); 5. Enforcing existing laws regarding environmental protection (494/0); 6- conducting seedling operations (427/0); 7- Increasing public awareness (0.415); 8. Mulching (0.440) 9. Constructing sediment trap (0.339); 10. Using Biological wind-break systems (0.346).
Discussion and ConclusionAs a potential threat to human survival, dust phenomenon is considered as one of the most important environmental crises in arid and semi-arid regions. Kerman province includes more than 17.6 percent of the Iran’s desert lands, the most significant part of which are located in its eastern regions including Rigan, Fahraj, Norshshir, and Bam that comprise of 1302,000 hectares desert lands, accounting for more than 55 percent of the province's total desert areas. Due to such causes as frequent droughts, seasonal drying of rivers, lack of suitable vegetation, and high evaporation, Reagan city experiences a large number of dust storms annually. In present study, DPSIR model was found to be effective in identifying, from among the various factors suggested by the experts, the most important factors affecting local dust. It is consistent with the results found by Khatibi et al (2015) who emphasized the necessity of using this model in solving environmental problems. In the same vein, Salehi and Zebbardast (2016), with the cooperation of the Tehran environmental organization, identified and categorized the factors affecting air pollution in Tehran city in the current state of affair, using the causative-effect chain model (DPSIR). The findings of the current study showed that the driving force with the weight of 0.397 had the highest weight, followed by the pressure (0.275), state (0.186), and effects (0.160) respectively. In fact, it was found that accurate identification of the driving forces in each region could be a great help in solving their problems which is consistent with the results found by Jafarzadeh Haghighi Fard et al. (2013). As for the final weighting, the findings suggested that population growth with a weight of 0.5 was the most important index, a fact that corresponds with the findings reported by Shahi et al. (2018) and Nemati and Sardari Leather (2017). The results of this study also indicated that the proper management of water resources in different areas and the utilization of nature elements were of high importance.
Keywords: Natural disasters, Driving forces, Pressures, State, Impacts -
زمینه و هدف
افزایش آلودگی های ناشی از رشد جمعیتی و بروز انواع فشار های روحی و روانی ناشی از آن، فضای سبز را به عنوان نیاز زیست محیطی، جسمی و روحی مطرح کرده است. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی وضعیت پارک ها و فضای سبز شهری در شهر اردکان
با استفاده از مدل الکتره انجام شده است.روش بررسیاین مطالعه بر اساس روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، بررسی های میدانی و با استفاده از مدل الکتره صورت گرفت.در این روش شاخص های کمی و کیفی مورد استفاده و با مقایسات زوجی میان گزینه ها رتبه بندی شدند و با پیاده سازی روش الکتره به صورت گام به گام و استفاده از فاکتور های مساحت، فضای سبز و زیبایی، فاصله تا مرکزشهر، امنیت،کیفیت امکانات و تاسیسات و کیفیت وسایل و تجهیزات به رتبه بندی 5 پارک و فضای سبز شهری اردکان پرداخته شد و عملکرد شهرداری مورد بررسی قرار گرفت.
یافته هانتایج به دست آمده نشان داد از بین پارک های مورد بررسی، پارک فرهنگیان واقع در خیابان صدرآباد- شهرک ولیعصر، درمقایسه با چهار پارک دیگر، توانسته است عملکرد بهتری را از خود نشان و شاخص های مورد بحث را به خود اختصاص دهد.اینپارک،19000 مترمربع مساحت دارد و مجهز به ایستگاه سلامتی و تفریحی است و فاصله آن تا مرکز شهر (میدان 15 خرداد)، 6/3کیلومتر است.
بحث و نتیجه گیریارزیابی پارک ها و فضای سبز شهری شهر اردکان نشان می دهد در برنامه های توسعه فضایی توجه به فضای سبز، برای دست یابی به توسعه متعادل و پایدار امری ضروری است از نتایج این بررسی می توان در برنامه ریزی های فضای شهری به طور گسترده استفاده کرد.
کلید واژگان: ارزیابی, اولویت بندی, فضای سبز, مدل الکتره, شهر اردکانBackground and ObjectivesThe pollution increase caused by population growth and the occurrence of various psychological pressures caused by it, has introduced the green space as environmental, physical and mental need. The purpose of this study was to evaluate the status of parks and urban green spaces in Ardakan city using the Electre model.
MethodThis research was conducted based ondescriptive-analytical method, library studies, field studies and using Electre model.In this method, the quantitative and qualitative indexes were used and were ranked with paired comparisons between the options and by applying the method of the Electre step by step and using the distance factors such as area, green space and beauty, distance to the center, security, quality of facilities and the quality of the equipment to be ranked 5 parks and Ardakan urban green space and in the end the municipality's performance was investigated.
FindingsThe Results showed that among the studied parks, , Farhangian Park located in Sadr Abad Street - Valiasr Town, in comparison with the other four parks, has been able to have a better performance than the discussed indicators.. This park has an area of 19,000 m2 and is equipped with a health and recreation station and its distance to the center of the city (15 Khordad Square) is 3.6 km.
ConclusionAssessment of urban parks and green spaces in Ardakan city shows that in spatial development plans, attention to green space is essential to achieve a balanced and sustainable development. The results of this study can be widely used in urban space planning.
Keywords: assessment, prioritization, green space, Electre model, Ardakan city
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.