به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

mehdi asadi

  • طراحی و تبین مدل مدیریت ارتباط با مشتری الکترونیکی (E-CRM) در جهت افزایش وفاداری مشتریان، در بانک های خصوصی ایران
    مهدی اسدی، محمد محمودی میمند*، مهدی زکی پور
    هدف

    هدف این پژوهش طراحی و تبیین مدل مدیریت ارتباط با مشتری الکترونیکی (E-CRM) به منظور افزایش وفاداری مشتریان در بانک های خصوصی ایران بود.

     روش شناسی: 

    این پژوهش از نوع کاربردی و به روش توصیفی-پیمایشی انجام شده است و از رویکردهای کیفی و کمی بهره گرفته است. در بخش کیفی، از پنل دلفی شامل 35 نفر از خبرگان و مدیران ارشد بانک های خصوصی برای شناسایی متغیرهای کلیدی استفاده شد. در بخش کمی، نمونه ای از 384 نفر از مدیران و کارشناسان ارشد بانک ها با استفاده از پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار PLS استفاده شده است و اعتبار ابزارهای اندازه گیری از طریق آلفای کرونباخ تایید شده است. 

    یافته ها

    یافته ها نشان داد که عوامل انسانی، تکنولوژیکی و سازمانی تاثیر مثبتی بر مدیریت ارتباط با مشتری الکترونیکی دارند. در این میان، عوامل تکنولوژیکی مانند مدیریت فناوری اطلاعات قوی ترین پیش بینی کننده ها بودند. همچنین، تعامل با مشتری، خلق ارزش و آمادگی سازمانی برای تغییر به عنوان عوامل کلیدی شناسایی شدند که تاثیر بسزایی در بهبود رضایت و وفاداری مشتریان دارند. 

    نتیجه گیری

    مدل ارائه شده E-CRM به طور موثری توانسته است رضایت و وفاداری مشتریان را در بانک های خصوصی افزایش دهد. تمرکز بر عوامل انسانی، تکنولوژیکی و سازمانی به بانک های خصوصی کمک می کند تا روابط بلندمدت و موثرتری با مشتریان خود ایجاد کنند و وفاداری آن ها را ارتقا دهند. این نتایج بر لزوم سرمایه گذاری مداوم در فناوری های ارتباط با مشتری و آموزش کارکنان تاکید دارد.

    کلید واژگان: مدیریت ارتباط با مشتری الکترونیکی, ویژگی های رقابتی, رضایت و وفاداری
    Design and Explanation of an Electronic Customer Relationship Management (E-CRM) Model to Enhance Customer Loyalty in Private Banks of Iran
    Mehdi Asadi, Mohammad Mahmodi Meymand *, Mehdi Zakipor
    Objective

    The objective of this study is to design and explain a model of electronic customer relationship management (E-CRM) aimed at increasing customer loyalty in private banks in Iran.  

    Methodology

    This applied research employed a descriptive-survey method, incorporating both qualitative and quantitative approaches. A Delphi panel consisting of 35 experts from private banks contributed to identifying key E-CRM variables. In the quantitative phase, a sample of 384 bank managers and senior experts participated through a questionnaire. Structural equation modeling and PLS software were used for data analysis, ensuring a robust model fit and validation through reliability tests like Cronbach's alpha. 

    Findings

    The study identified critical influencing factors for E-CRM, categorized into human, technological, and organizational components. The model showed significant positive impacts on customer satisfaction and loyalty, with technological factors like IT management being the strongest predictors. Customer interaction, value creation, and organizational readiness for change also demonstrated notable influences. The findings support the integration of technological advancements and customer-centric approaches in private banking. 

    Conclusion

    The developed E-CRM model effectively enhances customer satisfaction and loyalty in the private banking sector. By focusing on human, technological, and organizational factors, private banks can improve long-term relationships with their customers, fostering increased loyalty. These insights highlight the need for continued investment in customer relationship technologies and staff training for optimal E-CRM performance.

    Keywords: Electronic Customer Relationship Management, Competitive Features, Satisfaction, And Loyalty
  • مهدی اسدی*، حسن حاجی محمدی، مختار کرمی
    به منظور بررسی سازوکارهای حاکم بر رخداد طوفان های تندری در استان کرمان از داده های روزانه 10 ایستگاه همدید این استان، از بدو تاسیس تا سال 2014 استفاده شد. برای این منظور کدهای مربوط به رخداد طوفان های تندری در ایستگاه های منطقه که به صورت وضعیت هوای حاضر (WW) هر سه ساعت یک بار ثبت می شوند، استخراج گردید. در ادامه برای شناخت ماهیت ساختار جو به بررسی یک روز به عنوان نماینده مورد رصد و تجزیه وتحلیل قرار گرفت. در دوره انتخابی ریزش تگرگ در استان، در اثر تشکیل و تقویت کم فشار بریده (سردچال) در سطح 500 هکتوپاسکال و ایجاد کم فشار و ناپایداری در سطح زمین است. بررسی الگوهای جوی نشان داد که عامل ایجاد این پدیده در منطقه، نتیجه تقویت و گسترش سامانه های کم فشار واقع در شرق دریای سرخ و عربستان است. این سامانه های کم فشار با عبور از روی آب های جنوبی کشور، رطوبت کسب کرده و در مسیر خود ایجاد ناپایداری و بارش کرده است. همچنین ریزش هوای سرد از ترازهای میانی جو توسط پدیده سردچال، شرایط را برای شکل گیری جریان های ناپایدار و ریزش تگرگ فراهم می کند. پس از بررسی شرایط جوی به کمک شاخص های ناپایداری، سعی شد تا به پایش طوفان و نحوه شکل گیری آن در طی 24 ساعت پرداخته شود. در این میان نشان داد شاخص CAPE و پس ازآن شاخص Total Total برای پایش و پیش بینی طوفان های تندری منطقه ابزاری کارآمد محسوب می گردد. از طرفی شاخص Sweat نیز به نحوه گسترش سامانه های ناپایدار و مسیریابی آن ها کمک می نماید.
    کلید واژگان: ناپایداری هوا, طوفان تندری, تگرگ, سردچال, استان کرمان
    Mehdi Asadi *, Hassan Hajmoahmadi, Mokhtar Karami
    To study the mechanisms that cause thunderstorms in Kerman province, we used daily data from 10 synoptic stations in the area. The thunderstorm event codes were extracted from stations as the current weather conditions (WW) every three hours to reach the goals. In the following, a single day as a representative was examined and analyzed to study the nature of the atmospheric structure. In the selected period, hail is due to the formation of a low-pressure chalk layer (500 hPa), low-pressure, and instability at the surface. Investigating the atmospheric patterns showed that the cause of this phenomenon in the study area is the strengthening and expansion of low-pressure systems in the East of the Red Sea and Saudi Arabia. These low-pressure systems have gained moisture through the southern seas (Persian Gulf and Oman Sea), causing instability and precipitation along their path. Also, cold air loss from the middle atmospheric layers causes unstable currents and hail. After examining atmospheric conditions through unstable indicators, we tried to track the storm and its formation in 24 hours. Results showed that the CAPE Index and the Total Index are effective tools for monitoring and forecasting thunderstorms in the area. on the other hand, the sweat index also helps expand and route unstable systems
    Keywords: Air Instability, Thunderstorm, Hail, Sweet Weather, Kerman Province
  • محسن مرسلپور*، محسن مومنی، مهدی اسدی
    مرگ سلطان محمد سلجوقی در سال 511ق، سرآغاز تضعیف سلجوقیان و در نقطه مقابل، تکاپوی خلفای عباسی به منظور تقویت قدرت دنیوی بود. این تعارض ها، سبب کشمکش های زیادی میان سلجوقیان عراق و خلفای عباسی گردید. تشتت داخلی شاهزادگان سلجوقی، سبب شد که خلفا فرصت را برای تحکیم قدرت مغتنم شمرده و به تمرکزگریزی امرای نظامی دامن بزنند؛ به عنوان نمونه، خلیفه الراشد بالله، با تکیه بر میراثی که از پدر (مسترشد) به او رسیده بود، تلاش فراوانی برای خارج شدن از سیطره سلجوقیان عراق انجام داد. پژوهش حاضر، با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر منابع دست اول، در پی بررسی مناسبات خلفای عباسی و سلجوقیان عراق و سیاست خلفا برای به دست آوردن قدرت است. یافته های پژوهش، نشان می دهد که خلفای عباسی با تفرقه افکنی در بین شاهزادگان سلجوقی، اتحاد با اتابکان و شاهزادگان ضعیف تر و با توجه به شرایط حاکم بر ایران، در پایان قرن ششم هجری قمری که ظهور قدرت خوارزمشاهیان را در پی داشت، موفق شدند ابتدا قدرت خود را در عراق عرب تثبیت نمایند و سپس، با به کارگیری نیروهای فرامنطقه ای، به حیات سیاسی سلجوقیان عراق پایان دهند
    کلید واژگان: خلافت عباسی, سلجوقیان عراق, الراشد بالله, بغداد, المستنجد بالله
    Mohsen Morsalpour *, Mohsen Momeni, Mehdi Asadi
    The death of Sultan Mohammad Seljuqi in 511 A. H was the beginning of the weakening of the Seljuqs and the efforts of the Abbasid caliphs to strengthen the worldly power. These conflicts led to many disagreements and conroversies between the Seljuqs of Iraq and the Abbasid caliphs. The internal disagreements among the Seljuk princes caused the caliphs to seize the opportunity to consolidate their power and encourage the decentralization of the military commanders. For example, Caliph Al-Rashed Belleh, relying on the legacy that came to him from his father (Mostarshad), made great efforts to get out of the control of the Seljuqs of Iraq. The present research, written through the descriptive-analytical method relying on primary sources, seeks to investigate the relations between the Abbasid caliphs and the Seljuqs of Iraq and the policy of the caliphs to gain power. The findings of the research declare that the Abbasid caliphs managed to stregthen their authority in Iran by creating division among the Seljuk princes, alliance with Atabakan and weaker princes,   considering the prevailing conditions in Iran at the end of the 6th century A. H which led to the emergence of Khwarazmianan, and benefiting from the extra-regional forces, they ended the political life of the Seljuks of Iraq.
    Keywords: Abbasid Caliphate, Seljuqs Of Iraq, Al-Rashed Belleh, Baqdad, Al-Mustanjad Belleh
  • بهمن طهماسی*، حسین حسین پور، مهدی اسدی
    زمینه و هدف

    طی سال های اخیر توسعه گردشگری در مناطق غیرشهری و نواحی روستایی به عنوان یک راهبرد معیشتی سازگار با محیط اجتماعی و محیط طبیعی مورد توجه قرار گرفته است. یکی از موضوعات مهم در زمینه گردشگری روستایی میزان توسعه و استقرار اقامت گاه های بوم گردی به عنوان یک شاخص کلیدی و مبنایی و همچنین پراکنش فضایی محل استقرار این اقامتگاه ها می باشد. به همین سبب هدف از مطالعه حاضر شناسایی و تحلیل تغییرات مکانی و زمانی مربوط به توسعه و استقرار اقامت گاه های بوم گردی در پهنه فضایی کشور است.

    روش شناسی:

     این مطالعه از نوع پژوهش های کاربردی می باشد که در چارچوب روش شناسی کمی انجام شده است. جامعه آماری شامل اقامت گاه های بوم گردی کشور می باشد که در دو سطح مکانی ملی و استانی و همچنین در دو مقطع زمانی 1381 و 1401 مورد بررسی قرار گرفته است. داده های مورد نیاز از مرکز آمار ایران گردآوری شده و تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک های تحلیل فضایی و در محیط نرم افزار ArcMap صورت گرفته است.

    یافته ها

    یافته های این پژوهش نشان دهنده افزایش قابل توجه تعداد اقامت گاه های بوم گردی کشور طی دور زمانی 1381 تا 1401 است. به طوری که در این دوره تعداد اقامت گاه های بوم گردی بیش از 5/4 برابر افزایش یافته است. در سطح استان ها نیز صرفا سه استان دارای کاهش در تعداد اقامت گاه های بوم گردی بوده و سایر استان های کشور دارای افزایش در تعداد اقامت گاه های بوم گردی بوده اند. همچنین توزیع فضایی توسعه اقامت گاه های بوم گردی نشان می دهد که بیشترین توسعه و تراکم اقامت گاه های بوم گردی در مناطق شمالی و مرکزی کشور می باشد و کم ترین توسعه اقامت گاه های بوم گردی در نیمه غربی کشور است.

    نتیجه گیری و پیشنهادها:

     توسعه و استقرار اقامت گاه های بوم گردی در پهنه فضایی کشور به صورت متوازن و متناسب با ظرفیت ها و جاذبه های گردشگری روستایی هر منطقه انجام نشده، بلکه در برخی مناطق توسعه اقامت گاه های بوم گردی بیش از ظرفیت ها و جاذبه های گردشگری آن بوده و در برخی مناطق این نسبت کم تر از ظرفیت ها و جاذبه های گردشگری روستایی است. برای توسعه متوازن تر اقامت گاه های بوم گردی در کشور، لازم است که شیوه نامه ها و ضوابط کارآمدی تهیه و مورد استفاده قرار گیرد.

    نوآوری و اصالت: 

    مطالعات انجام شده در ارتباط با موضوع اقامت گاه های بوم گردی عمدتا به صورت مطالعات موردی و به لحاظ مکانی نیز در سطح محلی انجام شده اند. اما نوآوری پژوهش حاضر از آن جهت است که نحوه استقرار و توزیع فضایی اقامت گاه های بوم گردی را که تاکنون به آن پرداخته نشده به صورت جامع و در پهنه فضایی کل کشور مورد واکاوی قرار داده است. نتایج این مطالعه می تواند به عنوان یک راهنما و نقشه راه برای سیاست گذاران و برنامه ریزان مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: اقامتگاه بومگردی, گردشگری روستایی, تغییرات مکانی, تغییرات زمانی
    Bahman Tahmasi *, Hossein Hosseinpour, Mehdi Asadi
    Context and Purpose

    One of the significant issues in rural tourism is the extent of development and establishment of ecolodges as a key and fundamental indicator, as well as the spatial distribution of these accommodations. Therefore, the objective of this study is to identify and analyze the spatial and temporal changes related to the development and establishment of ecolodges across the country of Iran.

    Design/methodology/approach: 

    This study is applied research conducted within a quantitative research framework. The statistical population consists of ecolodges nationwide, analyzed at both national and provincial levels, as well as in the two time periods of 2002 and 2022. The required data was collected from the Statistical Center of Iran, and data analysis was performed using spatial analysis techniques in the ArcMap software environment.

    Findings

    The findings of this research indicate a significant increase in the number of ecolodges nationwide from 2002 to 2022. Specifically, the number of ecolodges has increased by more than 4.5 times over this period. At the provincial level, only three provinces experienced a decrease in the number of ecolodges, while all other provinces showed an increase. Furthermore, the spatial distribution of ecolodge development reveals that the highest development and density of ecolodges are concentrated in the northern and central regions of the country, whereas the lowest development is observed in the western regions.

    Conclusion

    The development and establishment of ecolodges across the country have not been evenly distributed and commensurate with the capacities and tourist attractions of each rural region. In some areas, the development of ecolodges has exceeded the capacities of tourist attractions, while in others, this ratio is below the capacities of rural tourist attractions. To achieve a more balanced development of ecolodges nationwide, it is necessary to develop and implement effective guidelines and regulations.

    Originality/value: 

    Existing studies on ecolodges have primarily been conducted as case studies and at a local spatial scale. The novelty of this research lies in its comprehensive and nationwide examination of the spatial distribution and establishment of ecolodges, a topic that has not been previously addressed. The findings of this study can serve as a valuable guide and roadmap for policymakers and planners.

    Keywords: Ecolodges, Rural Tourism, Spatial Changes, Temporal Changes
  • Masoud Shafiei Chafi, Reza Mahdi *, Mehdi Asadi
    Iran's higher education policies in non-profit higher education institutions were evaluated from political development indicators. This study was conducted on 1029 managers and faculty members of non-profit higher education institutions in Tehran, Iran, who were selected by random sampling. Based on Cochran's formula, 280 managers and faculty members of non-profit higher education institutions were selected as the statistical sample of the research. The results showed that higher education policies have a 33% ability to predict political development in the studied institutions, and the remaining 67% is related to other factors and variables. Communication with industries and financial institutions (beta= -0.23) as the most predictive power, scientific development (beta= 0.22), internationalization of education (beta= 0.21), and university goals and mission in line with development (beta= 0.19) could affect political development. A flexible organizational structure with a beta coefficient of 0.15 could not predict the political development of institutions. Based on the results, the T value of the relationship with industries and financial institutions was higher than other variables and had a more favorable situation.
    Keywords: Higher Education Policies, Political Development Indicators, Non-Profit Higher Education Institutions
  • Abolfazl Masnabadi, Mehdi Asadi*

    This paper proposed a control system for the battery charger of a solar vehicle. The battery charger has two parts, boost converter and isolated DC/AC/DC converter. The boost converter is controlled by a proposed control system based on sliding mode. In this controller, the MPPT is implemented by an extreme point of the solar cell P-V curve. Also, the control system of the DC/AC/DC converter is based on sliding mode with consideration of uncertainties of the output filter. A fast charging algorithm based on variable frequencies was carried out by the presented control system and charging of a Lithium-ion battery was done during 20 min from SOC 20% to SOC 80%. The simulation results show control system effectiveness.

    Keywords: Solar Vehicle, MPPT, Isolated DC, AC, DC Converter Sliding Mode Control, Uncertainties Of The Filter
  • Mehdi Asadi *, Soheila Azordeh Molkabadi, Samaneh Engameh
    Carbon dioxide, as a great part of greenhouse gases, stands as a major contributor to climate change; hence, various techniques have been presented for controlling and decreasing CO2 emissions. The studies show that the adsorption and conversion into environmentally benign substances are the most practical and efficient strategies for this purpose. As amines are active in CO2 adsorption, N-(2-aminoethyl)-3-aminopropyltrimethoxysilane was chosen as an amine group to functionalize MCM-41 mesoporous in order to hydrate CO2 and convert to calcium carbonate in this study. The synthesis of the mesoporous materials and amine functionalization were carried out using the wet impregnation method, and the materials were characterized by XRD, FT-IR, SEM, and BET analysis. The results demonstrated a high adsorption capacity (165 mg CaCO3) due to the presence of the -NH2 group in the catalysts. Moreover, the results have been compared with similar mesoporous materials functionalized with metals for CO2 capture and hydration. The adsorption-desorption isotherm corresponded to type IV, as defined in the IUPAC classification.
    Keywords: CO2 adsorption, MCM-41, amine group, CaCO3
  • مهدی اسدی*، فرشید خجسته

    در این مقاله، تعریف جدیدی برای فضای $M$ - متری ارائه می کنیم. با ارائه توپولوژی این فضا، ضمن بررسی برخی از خواص آن، نشان می دهیم حد یک دنباله لزوما یکتا نیست. در ادامه با تعریف توپولوژی جدید بیان می کنیم که ضعیفتر از توپولوژی تعریف شده قبلی است.در سال 1994 ماتیو در مقاله [2] نماد فضای متری جزئی را معرفی کرد و قضیه انقباضی نقطه ثابت باناخ را ثابت کرد. بعد از آن بسیاری از ریاضی دانان دنیا فضایای نقطه ثابت با ساختارهای مختلف معروف را برای متر جزئی ثابت کردند. در این راستا در این مقاله سعی داریم تعریف جدیدی برای فضای $M$ - متری معرفی کنیم (که در سال 2014 توسط اسدی و همکارانش در [1] آورده شده) که گسترش یافته متر جزئی بوده و مثالی بیان می کنیم که لزوما این فضای جدید هاسدورف نیست. با ارائه توپولوژی این فضا، ضمن بررسی برخی از خواص آن، در ادامه با تعریف توپولوژی جدید بیان می کنیم که ضعیفتر از توپولوژی تعریف شده قبلی است.

    کلید واژگان: M -متر, فضای M -متری, متر جزئی
    Mehdi Asadi*, Farshid Khojasteh

    Main Part:In this article, we provide a new definition of M-metric space. By presenting the topology of this space, while examining some of its properties, we show that the limit of a sequence is not necessarily unique. In the following, by defining a new topology, we state that it is weaker than the previously defined topology.Detail:In1994 in [1] Matthews introduced the notion of a partial metric space and proved the contraction principle of Banach in this new framework. Next, many fixed-point theorems in partial metric spaces have been given by several mathematicians.In this paper, we extend the p-metric space to an M-metric space, and we shall show that our definition is a real generalization of the p-metric by presenting some examples.

    Keywords: M-Metric, Pritial Metric Space, M-Metric Space
  • محسن مرسلپور*، مهدی اسدی
    عبدالحسین تیمورتاش یکی از کنش گران برجسته دوره پهلوی اول بود که نقش مهمی در تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن دوره ایفا نمود. تلاش‎های او در روی کار آمدن حکومت پهلوی و نقش برجسته وی در اصلاحات نوین در ساختار حکومت، مورد توجه پژوهشگران متعددی قرار گرفته است. در تحقیقات انجام گرفته نیز داوری‎های ناهمسانی در مورد عملکرد و شخصیت تیمورتاش وجود دارد. تعارض‎های کنشی تیمورتاش و فقدان یک چارچوب مفهومی مشخص برای تحلیل شخصیت وی، از مولفه‎های مهم در صعوبت شناخت شخصیت تیمورتاش است. مقاله حاضر ضمن در نظر داشتن تمامی مولفه‎های شخصیتی  و معطوف به بستر تاریخی، با برگزیدن تیپ‎شناسی شخصیت اینیاگرام درصدد پاسخ گویی به این پرسش اساسی است که ویژگی‎های روان شناسی شخصیتی تیمورتاش چه تاثیری در کنش گری‎های او در دوران پهلوی اول داشت.  در مقاله حاضر گردآوری اطلاعات با روش تاریخی انجام شده و در بسط و تحلیل مطالب نیز نویسندگان کوشیده‎اند از روش مطالعات میان رشته‎ای بهره گیرند و تحقیقی با رویکرد تاریخی-روان شناسی انجام دهند. براساس یافته‎های پژوهش حاضر، شخصیت عبدالحسین تیمورتاش در قالب تیپ هشتم اینیاگرام و به‎عنوان رهبری سازنده و قدرت‎طلب صورت‎بندی می‎شود که برخی اقدامات و تعارض‎ها در کنش‎های او را برپایه تیپ‎های آرامشی و تنشی و بال‎های تیپ هشتم می‎توان تبیین نمود. بر همین اساس نتایج پژوهش نشان می‎دهد خصوصیات روان شناختی تیمورتاش نقش مهمی در رسیدن او به مقام وزارت دربار، اجرایی شدن بسیاری از اصلاحات و تحولات در وزارت خارجه و کنش گری‎های او در تقابل با نظامیان و گروهی از دیوان سالاران داشت و ازجمله بسترهای سقوط او شد.
    کلید واژگان: تیمورتاش, پهلوی, اینیاگرام, تیپ هشتم, قدرت طلب
    Mohsen Morsalpour *, Mehdi Asadi
    Abdolhossein Teymourtash was one of the prominent statesmen of the first Pahlavi period who played an important role in the political, social and economic developments of that period. Have been studied by many researchers, his efforts in establishing the Pahlavi dynasty and his important role in creating new reforms in the government structure. In the research, there are different opinions about the performance and character of Teymourtash. The confusion in Teymourtash᾽s actions and the lack of a clear conceptual framework to analyze his personality were among the factors that have made it difficult to understand Teymourtash. The present article tries to explain Teymourtash᾽s personality type by choosing Enneagram personality typology, with considering all personality and historical issues and paying attention to the historical context. The current research method used the historical method in gathering information and in the development and analysis of the material, the authors tried to use the method of interdisciplinary studies and conduct research with a historical-psychological approach. According to the present research, the personality of Abdolhossein Teymourtash is formed in the form of the eighth type of the Enneagram and as a constructive and power-seeking leader, which some actions and based on the types of relaxation and tension and wings the eighth brigade can be explained conflicts in his actions.
    Keywords: : Abdolhossein Teymourtash, Enneagram, eighth type, Leader
  • مهدی اسدی*
    در سال های اخیر، نظریه تحدب توسعه سریعی را تجربه کرده است. بسیاری از محققان آن را گسترش داده اند. تعمیم قابل توجه تابع محدب، تابع اینوکس است که توسط هانسون معرفی و مطالعه شده است. این کار نقش اینوکسی را در بهینه سازی بسیار گسترش داده است. بن و موند دسته ای از توابع را معرفی کردند که به عنوان تعمیم توابع پیش اینوکس نامیده می شود. در خصوص نامساوی های تغییراتی و مشکلات مرتبط در سال های اخیر، پیته و پوستلوچه مفهوم شبه پیش اینوکسی را معرفی کردند. و آن را در مکانیک نظری و بهینه سازی غیرخطی به کار بردند. بعدها پیته و آنتچاک این مفهوم اینوکسی را معرفی، و آن را در بهینه سازی برداری اعمال کردند. این نشان می دهد که پیش اینوکسی نقش مهمی در توسعه رشته های مختلف علوم محض و کاربردی دارد. در این مقاله ابتدا مفهوم  -پیش اینوکس معرفی و سپس قضیه هرمیت - هادامارد را برای آن بیان و ثابت می کنیم و بیان خواهیم کرد که نامساوی های قبلی به د ست آمده نتیجه مستقیمی از قضیه اصلی ما می باشند.
    کلید واژگان: نامساوی انتگرالی هرمیت - هادامارد, تابع m محدب, تابع محدب
    Mehdi Asadi *
    In recent years, convexity theory has experienced rapid development. Many researchers have expanded it. A notable generalization of the convex function is the Inox function introduced and studied by Hanson. This has greatly expanded the role of inox in optimization. Ben and Mond introduced a class of functions called generalizations of pre-Inox functions. Regarding change inequalities and related problems in recent years, Pite and Postloche introduced the concept of pseudo pre-invex, and applied it in theoretical mechanics and nonlinear optimization. Later, Pite and Antchak introduced this concept of invex, and applied it to vector optimization. This shows that pre-invexity plays an important role in the development of various fields of pure and applied sciences. In this article, we first introduce the concept of  -pre-inox and then state and prove the Hermit-Hadamard theorem for it, and we will state that the previously obtained inequalities are a direct result of our main theorem. In this article, we first introduce the concept of  invex sets and  pre-invex functions. Then state and prove the Hermit-Hadamard theorem for it, and state that the previous inequalities are a direct result of our main theorem.
    Introduction
    Quantum calculus is known as the study of differential and integral calculus without restrictions. Euler (1783-1707) was the first to study quantum calculus. He introduced q in Newton's infinite series compositions. In the early 20th century, the study of quantum calculus was started by Jackson. In quantum computing, we obtain mathematical equivalents of q objects that can be recovered as . Note that quantum calculus is a subset of time scale calculus. The time scale of calculus provides a unified framework for the study of dynamical equations in both discrete and continuous domains. That in quantum calculus, we deal with a specific time scale called the q time scale. Quantum calculus is a bridge between mathematics and physics. Due to the significant applications of quantum computing in mathematics and physics, this issue has been the focus of many researchers. As a result, quantum calculus has emerged as a fascinating field. In recent years, convexity theory has experienced rapid development. Many researchers have expanded it. A notable generalization of the convex function is the inex function, which was introduced and studied by Hanson [1]. This has greatly expanded the role of inox in optimization. Ben and Mond [2] introduced a class of functions called generalizations of pre-invex functions.This fundamental result of Hermit and Hadamard (HH) has obtained by many mathematicians, and as a result, this inequality has been extended by Noor in various ways using new ideas and obtained the Hermit-Hadamard inequality for pre-invex functions. Regarding variational inequalities and related problems in recent years, Pite and Postloche [3],[4]  and [5] introduced the concept of pseudo pre-invex, and applied it in theoretical mechanics and nonlinear optimization. Later, Pite and Antchak [6] introduced this concept of inexity, and applied it in vector optimization. This shows that pre-invex plays an important role in the development of various fields of pure and applied sciences. For more details on the quantum calculus see references [7].MethodNo method applicable.
    Results and Discussion
    In This article, we improve the Hermite-Hadamard (HH) integral inequality for  - preinvex functions.Assuming , Theorem 3.1 of the article [8], that is, relation (3) is obtained. Assuming , the main theorem of the article [9] and  and , Hermit Hadamard's main inequality is obtained.
    Keywords: Hermite-Hadamard integral inequality, m-convex function, Convex functions
  • اسماعیل ادیب مجد*، رسول میر عباسی نجف آبادی، مهدی اسدی آقبلاغی، سید حسن طباطبائی
    تبخیرتعرق مرجع (ET0)، حداکثر مقدار آب خروجی برای یک پوشش گیاهی به خصوص (مثل چمن، یونجه یا یک سطح کشت استاندارد) است. تاکید فایو 56، بر اندازه گیری پارامترهای هواشناسی در ارتفاع دو متری بالای چمن سبزی است که در سطح وسیع کشت شده، زمین را به طور کامل پوشانده و فاقد کمبود آب باشد. رابطه پنمن مانتیث فایو (PMFAO) برای محاسبه ET0 پیشنهاد شد. در ایستگاه های هواشناسی کشاورزی که محصور در مناطق تحت کشت ساخته می شوند، دستگاه های اندازه گیری برخلاف ایستگاه های سینوپتیک شرایط هواشناسی مشابه با گیاهان پیرامون ایستگاه را ثبت می کنند. ازاین رو در گزارش فایو، روش جایگزین برای محاسبه ET0 توصیه نمی شود. در پژوهش حاضر روش هارگریوز_سامانی (HS) و روش PMFAO، در دوره زمانی 25 ساله از 1995 تا 2019 به صورت روزانه در حوضه زاینده رود (29 ایستگاه) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد در گام زمانی روزانه اختلاف دو روش زیاد (ضریب نش از 63/0 تا 87/0) است. در گام ماهیانه، اختلاف دو روش به طورکلی قابل اغماض است (ضریب نش از 8/0 تا 96/0). در گام های سالانه (ضریب نش بالای 8/0) نتایج دو روش بسیار نزدیک به هم هستند. ولی در ایستگاه های مختلف رفتار مشابهی دیده نشد. به عنوان مثال در ایستگاه کبوترآباد برعکس ایستگاه شرق اصفهان همواره ET0 به روش HS از PMFAO بیشتر است. بنابراین در عمل برای تخمین ET0 به روش HS توصیه می شود حداقل با نزدیک ترین ایستگاه سینوپتیک و با روش PMFAO صحت سنجی شده و پس از ارزیابی به کار گرفته شود.
    کلید واژگان: تبخیر تعرق مرجع, حوضه آبریز رودخانه زاینده رود, روش پنمن-مانتیث-فائو, روش هارگریوز-سامانی, ضریب تشت تبخیر, نقشه هم تبخیر تعرق مرجع
    Esmaeil Adib Majd *, Rasoul Mirabbasi, Mehdi Asadi, Sayed Hassan Tabatabaei
    Reference evapotranspiration (ET0) is the maximum amount of water transpiration for a particular vegetation cover (such as grass, alfalfa, or a standard crop area). FAO 56 report emphasis, is on measuring meteorological parameters at a height of two meters above green grass. Cultivation around the station should be on a wide area and there is no shortage of water. Agricultural meteorological stations covering a certain territory around them record the same meteorological conditions as the surrounding plants. The Penman-Monteith-FAO (PMFAO) equation was proposed to calculate ET0 and the use of alternative method was not recommended. In the present research, the Hargreaves-Samani (HS) method and the PMFAO method were evaluated on daily, Monthly and yearly time steps in the ZayandehRud basin over a period of 25 years from 1995 to 2019. The results showed that in the daily time step, the difference between the two methods is large (Nash coefficient from 0.63 to 0.87). In the monthly time step, the difference is generally negligible (Nash coefficient from 0.8 to 0.96). In annual time step (Nash coefficient above 0.8), the results are very close to each other. But in different stations, the same behavior was not seen, for example, in Kabutrabad station, in contrast to East Isfahan station, almost always, ET0 by HS method is higher than PMFAO. Therefore, in practice, to use ET0 by HS method, it is recommended to verify and evaluate at least with the nearest synoptic station and PMFAO method and then use it.
    Keywords: Reference evapotranspiration, Zayandehrud basin, Penman- Monteith FAO method, Hargreaves Samani method, Evaporation pan coefficient, Reference evapotranspiration iso map
  • خلیل ولیزاده کامران، مهدی اسدی*

    با توجه به اینکه استان اردبیل یکی از قطب های مهم کشت گندم می باشد، تعیین سطح زیرکشت آن در برنامه ریزی های اقتصادی و سیاسی از اهمیت ویژه ای برخوردار خواهد بود و می تواند امنیت غذایی کشور را تامین نماید، اما در گذشته بیشتر از روش های سنتی مانند اندازه گیری میدانی و غیره، برای تعیین سطح زیرکشت محصول استفاده می کردند که دارای خطاهای فراوانی بود. لذا در این پژوهش سعی شد تا با استفاده از تصاویر ماهواره لندست 8 و استفاده از شاخص های پوشش گیاهی (NDVI, SAVI, DVI, GVI, IPVI, RVI)، تحلیل مولفه های اصلی (PCI)، شاخص فاکتور بهینه (OIF) به همراه طبقه بندی الگوریتم حداکثر احتمال میزان سطح زیرکشت گندم در منطقه مورد مطالعه برآورد گردد. بر اساس نتایج بدست آمده از تحلیل مولفه های اصلی، بیش از 99 درصد واریانس داده ها در سه مولفه اصلی تبیین و بهترین ترکیب رنگی مستخرج از شاخص OIF نیز باندهای 5، 6 و 7 با مقدار عددی 73/8383 تعیین گردید. همچنین نتایج نشان داد که میزان سطح زیرکشت گندم در سال زراعی 94-95 در محدوده مورد مطالعه به ترتیب با ضریب کاپا و دقت کلی 87/0 و 2/95 درصد، حدود 07/59203 هکتار است و با آمار جهاد کشاورزی استان اردبیل که حدود 21/62480 هکتار می باشد 24/5 درصد یا به عبارتی حدود 14/3277 هکتار اختلاف دارد که به نظر قابل قبول می رسد. لذا به طورکلی می توان نتیجه گرفت که تصاویر لندست 8، تحلیل مولفه های اصلی و شاخص فاکتور بهینه را در تعیین سطح زیر کشت گندم از قابلیت بالایی برخوردارند.

    کلید واژگان: گندم, سطح زیرکشت, تحلیل مولفه های اصلی, لندست, اردبیل
    Khalil Valizade Kamran, Mehdi Asadi*

    Attention to Ardabil province is one of the important centers of wheat cultivation, determining the level of cultivation will be of particular importance in economic and political planning and can ensure the country's food security, but in the past, most traditional methods, such as field measurement, etc., have been used to determine the level of crop cultivation, which has many errors, In this study, we tried to use Landsat 8 satellite imagery, Vegetation Indices (NDVI, SAVI, DVI, GVI, IPVI, RVI), Principal components analysis (PCI), Optimum Index Factor (OIF), and classification algorithm to estimate the maximum probability of wheat cultivation area in the study area. Based on the results of main components analysis, more than 99% of data variances were explained in three main components and the best color combination of the OIF index was determined by bands 5, 6, and 7 with a numerical value of 8383.73. Also, the results showed that wheat cultivars under cultivar 94-95 in the studied area with kappa coefficient is 0.87 and the general accuracy of 95.2% were 59203.07 hectares and According to the statistics of agricultural Jahad official in Ardebil province, which is about 62480.21 hectares, In other words, the difference is 5.24% or about 3277.14 hectares which seem to be acceptable. Therefore, it can generally be concluded that Landsat 8 images, Principal components analysis, and Optimum Index Factor are highly effective in determining the level of wheat cultivation.

    Keywords: Wheat, Cultivation, Principal component analysis, Landsat, Ardabil
  • مهدی اسدی*، باقر زارعی
    در سال های اخیر، فضای مجازی مملو از حملات اینترنتی ازجمله حملات انکار سرویس، فیشینگ اطلاعات، کلاه برداری مالی، ارسال هرزنامه ایمیل و غیره شده است. از رایج ترین حملات اینترنتی که سبب زیان های اقتصادی قابل توجهی به زیرساخت مالی کشورهای مختلف شده است، حملات انکار سرویس است. به عنوان یک اقدام پیشگیرانه، سامانه های تشخیص نفوذ مجهز به الگوریتم های طبقه بندی یادگیری ماشین برای تشخیص ناهنجاری ها در ترافیک شبکه توسعه داده شده است. این الگوریتم های طبقه بندی در ارتباط با نوع حمله انکار سرویس، میزان موفقیت متفاوتی در شناسایی این حملات داشته و به کاربران اجازه می دهند تا به طور موثر بین ترافیک عادی و ترافیک مخرب انکار سرویس با دقت خوبی تمایز قایل شوند. در روش پیشنهادی، سه مرحله برای شناسایی و طبقه بندی متداول ترین حملات انکار سرویس به کار گرفته شده است. در مرحله اول، پیش پردازش داده های مجموعه داده واقعی SNMP-MIB برای حذف داده-های ناقص و مقیاس بندی داده ها انجام می شود. در مرحله دوم با کاهش تعداد متغیرهای مجموعه داده، صرفا از متغیرهای گروه واسط مجموعه داده استفاده شده که منجر به کاهش زمان تشخیص حملات می شود و در مرحله آخر روش یادگیری جمعی نظارتی رای گیری برای تفکیک ترافیک عادی از ترافیک حمله به کار گرفته می شود. نتایج نشان می دهد که می توان ترافیک عادی و 5 حمله انکار سرویس از مجموعه داده استفاده شده را با نرخ دقت 100 درصدی تشخیص داد و تنها دقت تشخیص دو حمله UDP Flood و Slowloris به ترتیب با 99.87 و 99.94 درصد، با استفاده از روش پیشنهادی دارای خطای بسیار ناچیزی بوده است.
    کلید واژگان: حمله انکار سرویس, یادگیری ماشین جمعی, تشخیص ناهنجاری شبکه, مجموعه داده SNMP-MIB, ترافیک شبکه
    Mehdi Asadi *, Bagher Zarei
    In recent years, cyberspace has been filled with cyber attacks such as denial of service (DoS) attacks, information phishing, financial fraud, spam and so on. One of the most common cyber attacks that have caused significant economic damage to the financial infrastructure of different countries is denial of service attacks. As a preventive measure, intrusion detection systems equipped with machine learning classification algorithms have been developed to detect anomalies in network traffic. These classification algorithms, depending on the type of DoS attack, have varying degree of success in detecting these attacks and allow users to effectively identify between normal traffic and malicious DoS traffic. In the proposed approach, three steps are used to identify and classify the most common denial of service attacks. The first step is to pre-process the actual SNMP-MIB dataset to scale the data and delete the defective data. In the second stage, by reducing the number of data set features, only the features of the interface group are used, which leads to a reduction in attack detection time. The results show that using the proposed approach, normal traffic and five DoS attacks can be detected from the MIB-SNMP dataset with 100% accuracy rate. Only the detection accuracy of two attacks, UDP Flood and Slowloris, with 99.87 and 99.94% respectively, had a very small error of detection rate.
    Keywords: Denial of Service Attack, Ensemble Machine Learning, Network Anomaly Detection, SNMP-MIB Dataset, Network Traffic
  • Soheila Azordeh, Mehdi Asadi *
    Radiology and photography films are mainly made of silver halides, which are very sensitive to light. The developer-fixing solution reduces silver salt crystals and turns them into black metallic silver on film and a stable and clear image appears on the film. After several uses of the fixing solution, its efficiency is reduced due to the decrease in the concentration of sodium thiosulfate and finally, it cannot be used since there is not enough awareness regarding its harm, so it enters the environment through wastewater. In this study, the recovery of fixing solution waste has been investigated. The recovery of the solution waste, silver extraction, and direct synthesis of nanoparticles have been performed by chemical reduction method from the waste. The obtained samples were analyzed and studied by EDX, XRD, and SEM techniques. The results showed that the fixing solution waste and silver metal were recovered properly with a purity of 99.81%. Also, AgNPs were synthesized by chemical reduction. Recovery of the fixing solution waste -for the first time- and metallic silver, as well as the synthesis of AgNPs by chemical reduction method, is an economical method and free of any contamination.
    Keywords: recovery, Silver nanoparticles, The fixing solution, Chemical reduction, Cementation
  • مهدی بابایی، رضا قندهاری*، مهدی اسدی

    تزریق جریان های نامتقارن توسط ترانسفورماتورهای الکترونیک قدرت به منظور بهبود عدم تعادل ولتاژ شبکه باعث نامتعادل شدن ولتاژها در خازن های DC مبدل ها و ایجاد نابرابری شارش توان های اکتیو در فازهای مختلف آن می شود. در این مقاله، ساختار کنترلی پیشنهادی با اصلاح زاویه توان بین بردارهای ولتاژ شبکه و ترانسفورماتور، شارش توان اکتیو هر فاز را بصورت مستقل کنترل می کند. دامنه و فاز جریان مولفه صفر مناسب جهت متعادل سازی شارش توان اکتیو با استفاده از روابط تحلیلی بدست آمده است. تغییرات زوایای توان در فازهای مختلف توسط سیستم کنترلی پیشنهادی، جریان توالی صفری در طبقه اول ترانسفورماتور ایجاد می کند که با روابط تحلیلی مطابقت دارد. نتایج شبیه سازی در دو حالت تزریق جریان نامتعادل و وجود خطای شبکه، ایجاد عدم تعادل ولتاژ خازن های DC و شارش نامتعادل توان اکتیو در فازهای مختلف ترانسفورماتور را نشان می دهند. پس از اعمال روش کنترلی پیشنهادی همگرایی مناسبی در شارش توان ها و ولتاژ خازن ها ایجاد می شود. نتایج آزمایشگاهی نیز همگرایی این پارامترها را پس از اعمال روش ارایه شده نشان می دهند. همچنین، انطباق جریان مولفه صفر ایجاد شده توسط ساختار کنترلی پیشنهادی با مقادیر محاسبه شده از روابط تحلیلی ارایه شده، به وضوح از نتایج آزمایشگاهی قابل مشاهده است.

    کلید واژگان: ترانسفورماتور الکترونیک قدرت, عدم تعادل ولتاژ, تزریق جریان, متعادل سازی ولتاژ خازن, تقسیم برابر توان ها
    Mehdi Babaei, Reza Ghandehari*, Mehdi Asadi

    The unbalance currents injection by power electronic transformers in order to improve the unbalance voltage conditions of the network causes an imbalanced voltage in the DC link capacitors and creates an active powers inequality in the different phases. In this paper, the proposed control structure independently controls the active power of each phase by modifying the power angle between the voltages of the grid and transformer. Based on the presented analytical relations, the amplitude and phase of the desired zero component current can be calculated. The power angle variations in the different phases of the first stage create a zero-sequence current by the proposed control system which is equal to the result of analytical relations. The simulation results in two modes of the voltage imbalance and network fault show that by injecting the improvement negative currents, the active powers and the DC voltage of capacitors are significantly affected so these Divergences limit the transformer improvement capacity and create vulnerabilities for DC capacitors. After applying the proposed control method, proper convergence is created in the powers flow and DC capacitors voltage. Experimental results also show the convergence of these parameters after applying the proposed control method. Also, the conformity of the zero component by the proposed control structure with the calculated values from the presented analytical relations is clearly visible from the laboratory results.

    Keywords: Power electronic transformer, voltage unbalance, current injection, capacitor voltage balancing, equal power sharing
  • مهدی اسدی*
    در این مقاله بعد از معرفی خاصیت m −محدب توسط تادر به عنوان یک خاصیت میانی بین تحدب کلی وستاره شکل، نامساوی انتگرال هرمیت‐هادامارد را برای تابع (m, α) −محدب در قالب جدید بیان و ثابت می کنیم.نتایج قبلی در مورد نامساوی هرمیت ‐ هادامارد برای توابع m −محدب بخشی از نتایج قضایای مایند. مثال هایی درخصوص توابع (m, α) −محدب و m −محدب نیز در مقاله گنجانده شده است.
    کلید واژگان: نامساوی انتگرالی هرمیت - هادامارد, تابع m-محدب, تابع محدب
    Mehdi Asadi *
    In this paper, after introducing the $m$-convexity by Toader, as an intermediate among the general convexity and star shaped property, we bring Hermite-Hadamard integral inequality on $(\alpha,m)$-convex function in the new form. Previous results about the Hermite-Hadamard inequality for $m$-convex functions are part of the results of our theorems. Illustrated examples of $(\alpha,m)$-convex and $m$-convex functions are also included in the article.
    Keywords: Hermite-Hadamard integral inequality, -convex function, convex functions
  • محسن یزدی پور*، مهدی اسدی

    در عصر فناوری اطلاعات در دنیای پیچیده امروز هرجا سخن از پروژه های فناوری اطلاعات است،ریسک جزء جدایی ناپذیر آن است.احتمال شکست آنها همیشه بالا بوده است و در محیطهای متلاطم که سازمانها با تهدیداتی برای بقاء و عملکرد موفق مواجهند،رویکردهای مبتنی بر مدیریت ریسک میتواند در بسیاری موارد اثربخش باشد.مدیریت دانش به عنوان ساز و کار اعمال فرآیندهایی در سطح فردی،گروهی و سازمانی جهت ایجاد شرایطی که دانش و اطلاعات بتواند در زمان مناسب در اختیار افراد قرار بگیرد جایگاه مهمی در مدیریت ریسک پروژه دارد.دراین زمینه،هدف این مقاله ارایه چارچوبی برای مدیریت ریسک مبتنی برمدیریت دانش را در پروژه های فناوری اطلاعات درشرکت کاسپین تبیین کند.این تحقیق از نظر هدف کاربردی،و از لحاظ بعد طبقه بندی اهداف جزء روش توصیفی و از لحاظ ماهیت موضوع پژوهش جزء کمی قرار داردجامعه آماری این پژوهش، مدیران ونخبگان مدیریت ریسک در شرکت کاسپین است، نمونه آماری با روش نمونه گیری تصادفی ساده داده های مورد نیاز جمع آوری شد.در نهایت 120 پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه بود.روش تجزیه و تحلیل به دو صورت توصیفی و استنباطی که در قسمت توصیفی با استفاده از نمودار، درصدها، میانگین و انحراف استاندارد و همچنین در قسمت استنباطی جهت تحلیل داده ها از رگرسیون خطی ساده و برای بررسی بررسی رابطه بین متغیرها از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده است.نتایج نشان می دهد مدیریت دانش بر مدیریت ریسک پروژه در پروژه های شرکت کاسپین دارای تاثیر مستقیم،مثبت و معناداری می باشد .

    کلید واژگان: مدیریت دانش, فناوری اطلاعات, مدیریت ریسک پروژه
    Mohsen Yazdipoor *, Mehdi Asadi

    In the age of information technology in the complex world of today, wherever IT is talking about information technology projects, risk is an integral part. The probability of their failure has always been high, and in turbulent environments where organizations face threats to successful survival and performance, approaches Risk -based management can be effective in many cases. Knowledge management as a mechanism for implementing processes at the individual, group, and organizational level has an important place in project risk management to create conditions where knowledge and information can be provided at the right time. In this regard, the purpose of this article is to provide a framework for knowledge -based risk management in IT projects in Caspian Company. This research is applied in terms of purpose, and in terms of classification of the goals is a descriptive method and in terms of the nature of the research subject. The statistical population of this study is risk management managers and managers at Caspian Company, the statistical sample was collected by simple random sampling method. Finally, 120 questionnaires were analyzed. The questionnaire was collected by a questionnaire whose reliability was obtained using Alpha Cronbach 0\/916, indicating confirmation of the questionnaire's reliability. The analysis method in both descriptive and inferential forms that are descriptive in the descriptive section using charts, percentages, mean and standard deviation, as well as in the inferential section for data analysis of simple linear regression and to investigate the relationship between variables from correlation tests Has been.

    Keywords: Knowledge Management, Information technology, Project Risk Management
  • مهدی اسدی*، مختار کرمی

    تعیین نیاز آبی محصولات کشاورزی یکی از مهم ترین راه های رسیدن به بهره وری مدیریت آب می باشد. لذا هدف اصلی این پژوهش برآورد نیاز آبی محصول ذرت در مشگین شهر استان اردبیل می باشد و برای این هدف از 10 تصویر بدون ابر ماهواره لندست 8 از سال 2004 تا 2016 و روش SEBS استفاده و نتایج حاصل از آن با روش های پنمن مانتیث و تشت تبخیر مقایسه گردید. نتایج بیانگر آن بود که در روش SEBS نیاز آبی محصول ذرت در تاریخ 3/7/2010 برابر 14/8 میلی متر در روز و در تاریخ 30/11/2015 برابر 09/1 میلی متر در روز و در روش پنمن مانتیث در تاریخ 19/7/2013 برابر 94/9 میلی متر در روز و در تاریخ 30/11/2015 برابر 12/3 میلی متر در روز که به ترتیب بیشترین و کمترین میزان تبخیر و تعرق واقعی را دارا می باشد. روش SEBS نیز در مقایسه با تشت تبخیر بیشترین میزان خطا با RMSE برابر با 466/1 و MAD برابر با 325/1 و در مقایسه با روش پنمن مانتیث کمترین میزان خطا را با RMSE برابر با 199/1 و MAD برابر با 947/0 دارا است. همچنین با بررسی مقادیر ضریب تعیین مشخص گردید که روش SEBS بیشترین ضریب تعیین (8677/0) را با روش پنمن مانتیث و بعدازآن با روش تشت تبخیر (8247/0) دارا است.

    کلید واژگان: مشگین شهر, نیاز آبی, SEBS, پنمن مانتیث, اردبیل
    Mehdi Asadi *, Mokhtar Karami

    Determining the water requirement of agricultural products is one of the most important ways to achieve water management efficiency. Therefore, the main purpose of this study is to estimate the water requirement of corn in Meshginshahr, Ardabil province. For this purpose, 10 cloudless images of Landsat 8 satellite from 2004 to 2016 and the SEBS method were used. The results were compared with Penman-Monteith and evaporation pan methods. The results showed that in the SEBS method the water requirement of corn crop on 2010.8.3was equal to 8.14 mm/day and on 2015.11.30 equal to 1.09 mm/day and in Penman-Monteith method on 2013.7.19 equal to 9.94 mm/day and on 2015.11.30 equal to 3.12 mm/day, which has the highest and lowest actual evaporation and transpiration, respectively. SEBS method has the highest error rate with RMSE equal to 1.466 and MAD equal to 1.325 mm/day compared to evaporation pan. SEBS method has the lowest error rate with RMSE equal to 1.199 and MAD equal to 0.947 mm/day compared to the Penman-Monteith method. Also, by examining the values of the coefficient of determination, it was found that the SEBS method has the highest coefficient of determination (0.8677) with the Penman-Monteith method and then with the evaporation pan method (0.8247).

    Keywords: Meshginshahr, Water Requirement, SEBS, Penman-Monteith, Ardabil
  • مهدی اسدی، محمد هرسیج، حسین آدینه*، محمد قلی زاده، نیما معظمی

    آکواپونیک یک سیستم نیمه بسته پایدار برای تولید مواد غذایی است که ترکیبی از آبزی پروری و هیدروپونیک می باشد. هدف از این مطالعه ارزیابی تاثیر آکواپونیک بر کارایی رشد و تغذیه، فعالیت آنزیم گوارشی و پارامترهای خونی ماهی کپور معمولی به مدت 60 روز بود. این آزمایش شامل 3 تیمار (3 تکرار در هر تیمار) بود که شامل پرورش ماهی کپور معمولی بدون وجود گیاه (T0)، استفاده از سیستم آکواپونیک برای پرورش ماهی کپور معمولی همراه با گیاه کاهو (TL) و گیاه خیار (TC) است. در مجموع 225 قطعه ماهی کپور (وزن اولیه بدن: 41/0 ± 59/11 گرم) به طور تصادفی در 9 مخزن 60 لیتری توزیع شد. نتایج نشان داد که سیستم آکواپونیک در تیمار TL و TC می تواند باعث افزایش وزن (WG) و سرعت رشد ویژه (SGR) و کاهش ضریب تبدیل غذایی (FCR) کپور معمولی شود. کل فعالیت پروتیاز، آمیلاز و لیپاز نیز بترتیب در گروه TL و TC به طور معنی داری بیشتر از گروه شاهد بود. پس از 60 روز، فعالیت لیزوزیم سرم و ایمنوگلوبولین کل بطور معنی داری افزایش یافت و سطح کورتیزول و گلوکز سرم در گروه های آکواپونیک کمتر از گروه شاهد بود. بیشترین میزان کاتالاز سرم و سوپراکسید دیسموتاز در گروه های TL و TC مشاهده شد. به طور کلی، وضعیت ایمنی و آنتی اکسیدانی ماهی نشان داد که سیستم آکواپونیک دارای اثر ضد استرس است و با توجه به نتایج بدست آمده از عملکرد رشد و فعالیت آنزیمی می توان پرورش ماهی کپور معمولی در این سیستم را توصیه کرد.

    کلید واژگان: ماهی کپور معمولی, سیستم آکواپونیک, پارامترهای رشد, آنزیم های گوارشی, ایمنی غیر اختصاصی
    Mehdi Asadi, Mohammad Harsij, Hossein Adineh*, Mohammad Gholizadeh, Nima Moazami

    Aquaponic is considered a sustainable semi-closed system for food production that combines aquaculture and hydroponics. The aims of this study were to evaluate the influence of aquaponic on the growth and feed performance, digestive enzyme activity and blood parameters of Common carp juveniles for 60 days. This experiment consisted of three groups (three replications per group) which included; cultivation of common carp without plants (T0), use of aquaponic system for culturing common carp with lettuce (TL) and cucumber (TC). A total of 225 carp (initial body weight: 11.59 ± 0.41g) were randomly distributed in nine 60-L tanks. Results showed that aquaponic system in TL and TC groups could increase the weight gain (WG) and specific growth rate (SGR) and reduce the feed conversion ratio (FCR) of common carp. Total protease, amylase, and lipase activities were also significantly higher in TL and TC groups than control group, respectively. After 60 days, serum lysozyme activity and total immunoglobulin were significantly higher and serum cortisol and glucose levels were lower in aquaponic groups than the control group. The highest serum catalase and superoxide dismutase were observed in TL and TC group. The best effect on growth, digestive enzymes, and immune response were shown in TL and TC groups (Aquaponic system) compared to control.

    Keywords: Common carp, Aquaponic system, Growth parameters, Digestive enzymes, Non-specific immunity
  • عطاالله ندیری*، مریم قره خانی، پریسا لطفی نیا، مهدی اسدی

    مطالعاتی که اخیرا در سطح کشور صورت گرفته، آنومالی آرسنیک با غلظت بیش از حد استاندارد سازمان بهداشت جهانی و ملی (ppb 10) را در منابع آب نشان می دهد که استفاده از این آب اثرات جبران ناپذیری بر سلامت انسان دارد. لذا می بایست راهکارهای اصولی و هدفمند جهت کاهش آنومالی آرسنیک ارایه گردد. تاکنون استفاده از نانوذرات در کاهش آرسنیک از آب در محیط آزمایشگاهی انجام گرفته است ولی کارایی این نانوذرات در کاهش مقدار آرسنیک در منابع آب زیرزمینی که عموما دارای کمپلکس های مختلف است، بررسی نشده است. در این پژوهش از نانو ذرات اکسید آهن برای کاهش مقدار آرسنیک از منابع آب زیرزمینی استفاده شده است. مطالعات پیشین انجام شده بر روی نانو ذرات اکسید آهن به صورت جداسازی آرسنیک اضافه شده در محیط آزمایشگاهی بوده است ولی چالش اصلی این پژوهش، جداسازی آرسنیک از نمونه آب زیرزمینی می باشد. نتایج حاصل از بررسی تاثیر پارامترهای مختلف از جمله pH، دما، زمان تصفیه و مقدار ماده جاذب در جداسازی آرسنیک از آب نشان داد که جداسازی آرسنیک تحت شرایط دمایی بالاتر از دمای محیط، pH اسیدی، زمان 5 تا 15 دقیقه و مقدار ماده جاذب 3/0 گرم در بالاترین میزان راندمان خود قرار دارد. در ادامه این پژوهش، از مدل فازی ساجنو برای شبیه سازی و مدلسازی فرایند حذف آلاینده آرسنیک از منابع آب زیرزمینی استفاده گردید. نتایج مدل فازی نشان داد که این مدل با مقدار NRMSE و R2 به ترتیب برابر با 03/0 و 8/0 برای پیش بینی تقریبی جذب آرسنیک توسط نانوذرات اکسید آهن بسیار کارآمد می باشد.

    کلید واژگان: آب زیرزمینی, آرسنیک, پاک سازی آلودگی, نانوذرات اکسید آهن
    AtaAllah Nadiri *, Maryam Gharekhani, Parisa Lotfinia, Mehdi Asadi

    In recent studies in Iran, arsenic anomalies have shown in excess of the WHO standard (10 ppb) in water resources that the use this water has irreparable effects on human health. Therefore, it is necessary to offer a solution for reducing the arsenic anomalies. In recent years, nanoparticles have been used to reduce the arsenic concentration in water resources at syntheses samples. However, the performance of these nanoparticles to reduce the arsenic concentration in groundwater resources, which generally have different complexes, has not been investigated. In this study, iron oxide nanoparticles have been used to reduce the arsenic anomalies from groundwater resources. Previous studies on iron oxide nanoparticles have been to isolate arsenic added in the laboratory, but the main challenge of this study is the separation of arsenic from groundwater sample. The results of investigation the effective various parameters such as pH, temperature, filtration time and the adsorbent amount on the separation of arsenic from groundwater showed that the highest separation is the temperature conditions above ambient temperature, low pH, time 5 to 15 minutes and the adsorbent amount 0.3 g. Finally, Sugeno fuzzy model was used to simulate and model the process of removing arsenic pollutants from groundwater sources. The fuzzy model results showed this model is very efficient for approximate prediction of arsenic adsorption by iron oxide nanoparticles with NRMSE = 0.03 and R2 = 0.8.

    Keywords: ARSENIC, Pollution treatment, Groundwater, Iron Oxide Nanoparticles
  • مهدی اسدی*، سهیلا آزرده
    در این مطالعه از نانو مواد متخلخل MCM-41 ، SBA-15 و گونه اصلاح شده آن ها برای حذف یون های سرب و کادمیوم از آب استفاده شد. ویژگی های نانومواد متخلخل توسط XRD، SEM، BET و FT-IR بررسی شد، همچنین غلظت یون های سرب و کادمیوم توسط AAS اندازه گیری شد. نتیجه های آنالیز سطح سنجی نشان داد شکل هم دمای نمونه ها از نوع IV می باشد. در این مطالعه پارامترهای میزان جاذب، تغییرهای pH  و زمان جذب مورد بررسی قرارگرفت. نتیجه ها نشان می دهد راندمان جذب سرب توسط نمونه های سنتز شده بیش ر از جذب کادمیوم است، همچنین حضور گروه آمینی در ساختار مزومتخلخل راندمان جذب را افزایش می دهد. تکرارپذیری جذب توسط نمونه های سنتز شده در چهار مرحله انجام شد و نتیجه ها نشان داد جذب تغییر چندانی نداشته و این امر تکرار پذیری جاذب ها را تایید می کند. همچنین الگوی پراش پرتو ایکس از نمونه بازیافتی NH2-MCM-41 نشان می دهد ساختار پس از فرایند جذب حفظ شده است.
    کلید واژگان: فلزهای سنگین, جذب سطحی, مزومتخلخل, گروه آمینی
    Mehdi Asadi *, Soheila Azordeh
    In this study, MCM-41, SBA-15, and that modified nanoporous materials were used for absorption of Pb2+ and Cd2+ ions from water. Nano-porous materials properties are characterized by XRD, BET, SEM, and FT-IR, and also, Pb2+ and Cd2+ ions concentration measurements by AAS. According to BET analysis for SBA-15 and NH2- MCM-41 samples, the shape of both sample isotherm is IV type. In this study, the parameters of adsorbent amount, pH changes, and absorption time were investigated. The results show Pb2+ absorption efficiency is more than Cd2+ absorption by synthesized samples. Also, the presence of the amine group in the structure increases the absorption efficiency. Repeatability of absorption by both samples was performed in four steps and the results show that absorption does not change much, which confirms the repeatability of adsorbents. Also, The X-ray diffraction pattern of the SBA-15 sample shows that the structure is retained after the absorption process.
    Keywords: heavy metals, Adsorption, Mesoporous, Amine group
  • مهدی اسدی*، علی محمد خورشیددوست، حسن حاجی محمدی

    به منظور بررسی ماهیت ساختاری توفان حاره ای آشوبا در محدوده دریای عرب در تاریخ 7 ژوین تا 12 ژوین 2015 از آمار و اطلاعات دپارتمان هواشناسی هند و مرکز مشترک اخطار توفان (JTWC) استفاده شد. برای بررسی ساختار جوی از داده های رقومی باز تحلیل شده مرکز پیش بینی های میان مدت اروپا و مرکز پیش بینی های محیطی/علوم جو (NCEP/NCAR) برای محدود دریای عرب و فراتر از دریای عرب اخذ گردید. نتایج حاصل از بررسی ها نشان داد در تراز میانی جو ضمن تشکیل هسته کم ارتفاعی با چرخندگی مثبت بسیار قوی، شرایط برای تولید توفان حاره ای در منطقه فراهم آمده است. از طرفی در سطح زمین نیز کم فشاری در جنوب شرق دریای عرب با فشار مرکزی 995 هکتوپاسکال تشکیل و با حرکت غرب سوی خود به سمت سواحل عمان و شمال یمن شروع به حرکت کرده است. ایجاد جریان همگرایی بسیار قوی در سطح و واگرایی فوقانی سبب شده تا در روز 9 ژوین این توفان به حداکثر قدرت خود در منطقه برسد. این در حالی است که وضعیت ناهنجاری دمای سطح آب در محدوده ای که توفان به حداکثر شدت خود رسیده به بیش از 5 درجه سانتی گراد می رسد. افزایش دمای سطح آب و انتقال گرما و رطوبت به داخل توفان، سبب تقویت و به طبع آن ریزش های جوی سنگینی در منطقه شده است. درنهایت این توفان در روز 12 ژوین با نزدیک شدن به ساحل شرقی عمان به دلیل نبود رطوبت برای حرکات دینامیکی خود شروع به اضمحلال کرده و از توفان حاره ای به آشفتگی حاره ای تغییر یافت.

    کلید واژگان: توفان حاره ای, کمفشار سطحی, دمای سطح آب, توفان آشوبا, دریای عرب
    Mehdi Asadi *, Ali Mohammad Khorshiddoust, Hassan Haji Mohamadi
    Introduction

    Data and information from the Meteorological Department of India and the Joint Hurricane Warning Center (JHWC) were used to investigate the structural nature of Ashuba tropical storm in the Arabian Sea from June 7 to June 12, 2015. To study the atmospheric structure, the analyzed digital data were taken from the European Center for Medium-Term Forecasts and the Center for Environmental/Atmospheric Forecasts (NCEP/NCAR) for the Arabian Sea and beyond. The study area was the Arabian Sea, located between the Indian subcontinent (eastern part) and the Arabian Peninsula (western part) and northwest of the Indian Ocean. On average, 1-2 tropical cyclones form on the Arabian Sea each year. Even in some tropical regions, strong cyclonic cycles occur at the synoptic scale (Evan & Camargo, 2001: 145). Therefore, from previous years, climatologists have studied the types of storms, due to the increase in tropical cyclones in the last decade; and thereby, this issue is followed with more sensitivity. Consequently, the main purpose of this study was to explore the structural nature of Ashuba tropical storm on the Arabian Sea in order to identify one of the region's main moisture sources.

    Materials and Methods

    Storm data statistics were obtained from the Meteorological Department of India and the Hawaii Hurricane Warning Center. Analyzed digital data, including; Geopotential altitude (Hgt), orbital (u), meridional wind (v), sea surface pressure (SLP), air temperature and sea water temperature (SST) for standard levels at 17 compression levels with a resolution of average daily geographic degree belonged to the National Center for Environmental Prediction/Atmospheric Science and precipitated networked data were obtained from the European Center for Medium-Term Atmospheric Forecasting (ECMWF) with a resolution of 0.125 degrees Celsius for the Arabian Sea. NASA and MODIS satellite imagery were also used for the visible band for every six days. The CAPE index was applied to evaluate the energy required by the storm supplier.

    Findings and Discussion

    The results of study displayed that in the middle level of the atmosphere, while forming a low-altitude nucleus with very strong positive rotation, the conditions for the production of tropical storms in the region have been provided. On the other hand, on the surface, low pressure has formed in the southeast of the Arabian Sea with a central pressure of 995 hPa and has started moving westwards towards the coasts of Oman and northern Yemen. Creating a very strong convergence current on the surface and upper divergence caused the storm to reach its maximum strength in the region on June 9. However, the anomalous temperature of the water surface in the range where the storm reached its maximum intensity reaches to over than 5 degrees Celsius. The increase in water surface temperature and the transfer of heat and moisture into the storm has strengthened and, by its nature, caused heavy rainfall in the region. Finally, on June 12, as it approached the east coast of Oman, it began to disappear due to lack of moisture for its dynamic movements, and changed from a tropical storm to a tropical hurricane. Also examining the prepared maps for the amount of precipitation and the flow of the lower levels of the atmosphere, it was determined that on the first day of the storm, a cyclonic current occurred in the east of the Arabian Sea, resulting in the maximum amount of precipitation in the west of the system, which reaches more than 240 mm. On the second day, moving north of the system, the amount of precipitation was concentrated in the south, so that the southern coast of India was not unaffected by precipitation and had about 120 mm of rainfall. On the third day, with the placement of this tropical storm in the north of the Arabian Sea, the maximum precipitation was created in the east of the system, which was more than 160 mm. On the fourth day, the western half of the Indian coast was faced with a rainfall of nearly 110 mm, which was due to its location in the east of the cyclone, which in turn caused the rise of air and the transfer of moisture to the air parcel, floods in the region. On the fifth day, the maximum rainfall was close to the eye of the storm, which was close to 100 mm, and the coastal areas of the Indian subcontinent were still experiencing heavy rainfall. Examination of the 850 hPa pressure system revealed that on the first day, the maximum relative pressure system nucleus formed in the southeastern parts of the Arabian Sea. These conditions have led to very strong convergence in the lower levels. The presence of such strong convergence and amplification of rotation has caused this anomaly to reach its maximum in the region. The strong rotating nucleus then extended to the west coast of India and then moved westward on the third day to the central regions of the Arabian Sea, with a very strong rotating current extending from latitudes 10 to 30 degrees north. As the storm/hurricane approached the west coast of the Arabian Sea, it intensified to more than five pressure system units on the fourth day. On the fifth day, the positive nucleus became independent and formed a very strong rotating closed cell. On the sixth day, with the cyclone remaining on the eastern coast of the Arabian Peninsula, its power had gradually diminished.Considering the water temperature in the region, which is an average of 6 days, it showed that the water temperature in most parts of the Arabian Sea was high, so that these conditions reached more than 32 degrees Celsius in the coasts of India and the center of the Arabian Sea. These conditions were less only in the northern regions of the sea than in other regions. To understand the water surface temperature, its anomaly was also calculated for six days with the storm. Its output indicated that the eastern, northern, western and southwestern regions of the Arabian Sea were associated with a positive anomaly of 2 to 3° C. Negative anomalies only reached -1.5 degrees Celsius in the north and south of the sea. Occurrence of maximum positive anomalies in the region was one of the main reasons for the intensification of cyclones in the region, so that the western regions of the Arabian Sea had the maximum positive anomalies and on the other hand the maximum area of ​​tropical cyclone activity.The 12-hour reports from the Indian Meteorological Agency and the Hawaii Hurricane Warning Center were used to route the tropical storm. In these two centers, there were several data methods for routing and the origin of the storm. Geographical coordinate data with a 12-hour separation was used, which from the beginning of the storm to its decline, its characteristics and longitude and latitude were recorded as a text file. The onset of the storm was from the eastern part of the Arabian Sea, which migrated northward to higher elevations and deviated in its path due to the dominance of the Coriolis to the west of the region and disappeared off the coast of Oman.

    Conclusion

    Ashuba tropical storm/hurricane formed on June 7, 2015 in the Arabian Sea and disappeared on June 12, 2015. This investigation revealed that on the first day, a low-lying cell was formed in the eastern part of the Arabian Sea, during which a positive rotating nucleus or vortex was formed in the mentioned area and strengthened in the following days. The role of the Arabian Sea and abnormal changes in its water surface temperature in the occurrence of hurricanes has been mentioned in the researches of Ghavidel Rahimi (2015: 31) and Lashkari and Kaykhosravi (2010: 19). On June 9, as the subtropical anticyclone expanded further east, the Arabian Sea's low-pressure cell became oval in a circle, contributing to the deepening of the system, creating another bond at the heart of the closed cell with a height of 5,810 geopotential meters. In the last days, as the coasts of Oman and Yemen approach, the intensity of this cell decreases and its extinction stage was reached. On the surface, in parallel with the mentioned period, a low-pressure core with a central pressure of 995 hPa formed on the southeast of the Arabian Sea and the creation of a very strong positive rotation indicates the occurrence of hurricanes in the region. The central pressure of the storm reached less than 993 hPa on days 9 and 10, which was the peak of the storm. As it approached the shores, the intensity of this cyclone was greatly reduced, turning it from a tropical storm into a tropical turbulence. Examination of the water surface temperature showed that the average water surface temperature in these 6 days in most parts of the Arabian Sea was more than 29 degrees Celsius. Inspection of water surface temperature anomalies also disclosed that the maximum positive anomalies corresponded to several places in the sea, including the southern coasts of Pakistan to western India, eastern Oman and a very strong core corresponding to the southwest of the Arabian Sea with an average temperature of more than 5° C. The maximum rainfall inside the cyclone indicated that on the first day of the storm, the maximum rainfall in the southwest was 240 mm. In the following days, with the transfer of this core to the south, southeast and finally to the east, the maximum rainfall would be on the west side of the Indian coast. Only in the last days it was observed that while the maximum rainfall occured in India near the eastern part of the eye of the storm, a maximum precipitation center with an average of 100 mm has been created. In this study, two indicators, CAPE and SWEAT, were used to assess the location of storm formation. The results showed that these two indicators well showed the formation and severity and weakness of the storm during different stages. Thus, on the first day in the south of the Arabian Sea, the amount of CAPE was more than 5000 Jules/kg, which indicates the amount of convective energy available. On the other hand, the values ​​of the SWEAT index have reached more than 380, which specify that the probability of a hurricane in this region is very high. Also, with the increase of water surface temperature in the region and the increase of anomalies in it, the necessary energy is provided for the production of cyclones in the region, which with the increase of energy within the air mass system and the presence of buoyancy energy in it, and on the other hand, instability indicators in monitoring and tracking these types of storms showed that they are a suitable tool for tracking and are able to navigate it while being aware of the intensity of the storm.

    Keywords: Tropical storm, Hurricane, Surface Low Pressure, Water Surface Temperature, Ashuba Storm, Arabian Sea
  • Mehdi Asadi, Maryam Mohammadi-Khanaposhtani, Faezeh Sadat Hosseini, MahdiGholami, Ahmad Reza Dehpour, Massoud Amanlou*
    Background and purpose

    Although pain is one of the most common symptoms of diseases, it is often mismanaged due to limited access to painkillers and ineffectiveness, unacceptable side effects, or the possibility of abuse. However, an alternative approach to existing analgesics is to indirectly increase endogenous pain relief pathways by neprilysin (an enkephalinase) inhibitors. This enzyme breaks down and inactivates enkephalin, dynorphin, endorphins, and their derivatives.

    Experimental approach

    In this project, a new series of racecadotril-tetrazole-amino acid derivatives 15a-l was synthesized and characterized on the basis of IR, 1H and 13C NMR, mass spectrometry, and elemental analysis. The antinociceptive activity of synthesized compounds was assessed by a hot plate, tail-flick, and formalin assays in mice. Docking was used to identify the possible interactions between neprilysin and synthesized compounds.

    Findings/Results

    Most of the synthesized compounds showed moderate to good analgesic effects in hot plat and tail-flick test in comparison to morphine and racecadotril. Compounds 15l and 15j were the most potent compounds. The synergistic analgesic effect of compounds 15l and 15j with morphine and the antagonistic effect of naloxone on the activity of these compounds confirm that the analgesic effect of compounds 15l and 15j could be mediated through the opioidergic system. The negative and high binding energy of docking simulation of the most potent compounds in the catalytic site of neprilysin was also in good agreement with the inhibitory activity of test compounds.

    Conclusion and implications

    Racecadotril-tetrazole-amino acid derivatives, as potential antinociceptive agents, demonstrated moderate to good antinociceptive activities comparable with morphine and higher than racecadotril.

    Keywords: Antinociceptive activity, Enkephalinase, Molecular docking simulation, Racecadotril, Tetrazole, Thiorphan
  • محمد هرسیج، بهروز محمدزاده*، مهدی اسدی
    با هدف بررسی کیفیت لاشه بچه ماهی کپور معمولی پرورش یافته در روش آکواپونیک، این گونه به همراه دو گیاه خیار و کاهو در روش آکواپونیک در قالب سه تیمار (شاهد، همراه با خیار و همراه با کاهو) به مدت 60 روز پرورش داده شد. به منظور ارزیابی کیفیت گوشت ماهی، در پایان دوره پرورش، ترکیب شیمیایی، ترکیب اسیدچرب، رنگ، تجزیه ترکیب بافت و ارزیابی حسی در عضله ماهی تعیین شد. بر اساس نتایج به دست آمده، میزان پروتئین و چربی به ترتیب در گروه شاهد و تیمار خیار، به طور معنی دار بیش از دیگر تیمارها بود (05/0>p). بالاترین میزان مجموع اسیدهای چرب تک غیراشباع و چندغیر اشباع به ترتیب در تیمار خیار و گروه شاهد به دست آمد. کیفیت چربی عضله در تیمار کاهو بر اساس شاخص های آتروژنیک و ترومبوژنیک بهتر از تیمار خیار بود. مطابق شاخص های رنگ، پوست ماهی در گروه شاهد و تیمار کاهو، دارای روشنایی و شفافیت مشابه و بیشتری نسبت به تیمار خیار بود. رنگ عضله و فنریت (Springiness) به طور معنی دار در ماهیان تیمار خیار بیش از دو تیمار دیگر بود. بر اساس ارزیابی حسی، بو در نمونه های تیمار خیار به طور معنی دار امتیاز کمتری نسبت به دو تیمار دیگر کسب کرد. در مجموع، کیفیت عضله ماهیان پرورش یافته در روش آکواپونیک در مقایسه با گروه شاهد و بدون حضور گیاه قابل قبول بود و در بین دو تیمار واجد گیاه، ماهیان تیمار خیار کیفیت بهتری داشتند.
    کلید واژگان: کپور معمولی, آکواپونیک, کیفیت عضله, اسید چرب
    Mohammad Harsij, Mohammadzadeh Behrooz *, Mehdi Asadi
    To evaluate the flesh quality of fingerling common carp reared in aquaponics culture system, fish with cucumber and lettuce was reared under the aquaponics system for 60 days with three treatments including cultivation of common carp without plants (T0), an aquaponics system for culturing common carp with lettuce (TL), and cucumber (TC) each with three replications. For the meat quality evaluation of reared fish, at the final rearing period after harvesting fish, chemical composition, fatty acid profile, color, texture profile analysis, and sensory assessment were determined. The result showed that protein and lipid content in T0 and TC were significantly higher than in TL (P<0.05). Most of the sum monounsaturated fatty acids (∑MUFA) and polyunsaturated fatty acids (∑PUFA) were recorded in TC and T0, respectively. Lipid quality base on the atherogenic (AI) and thrombogenic (TI) indices in TL was higher than in TC. According to color indices, fish skin in T0 and TL exhibited similar lightness and transparency, higher than in Tc. The color of fish muscle in TC displayed redness higher than in the other treatments. In case of texture profile analysis, springiness in TC was significantly higher compare to the other treatments. In case of sensory assessment, the score of odor attribute in TC was significantly lower compare to the other treatments. In conclusion, the muscle quality in the fish reared under aquaponics culture system was more acceptable in comparison with that in T0 (common carp reared without the plants) and in case of fish reared under aquaponics system, those reared with cucumber revealed better quality than the lettuce.
    Keywords: Common carp, Aquaponic, Muscle quality, fatty acid
  • جمشید روستا، مهدی اسدی*، محمدصادق صابرمنش
    تغییر در ساختار نظام آموزشی که از زمان مشروطیت با وضع قوانین جدید آغاز و به تدریج تداوم یافت، با تغییر ساختار دولت در دوران پهلوی اول و اتخاذ سیاست های جدید دستخوش تغییرات عملی گسترده گردید. سیاست تمرکزگرایی دولت جدید تمامی ساختار آموزشی کشور را تحت نظارت حکومت درآورد. متناسب با چنین رویکردی شهر کرمان نیز از جهات کمی و کیفی اصلاحات گسترده ای را در حوزه آموزش و پرورش از سر گذراند. علی رغم دستاوردهای مهم در این زمینه، ایالت و شهرکرمان از کمبود بودجه رنج می برد. به همین سبب بررسی پیامدهای کمبود بودجه در ساختار معارف شهر کرمان محور پژوهش حاضر است. یافته های پژوهش که با روش تاریخی و با رویکرد تحلیلی بر پایه منابع کتابخانه ای و اسناد نویافته صورت گرفته است، نشان می دهد علی رغم دستاوردهای آموزشی گسترده در ساختار آموزش و پرورش شهر کرمان، عواملی همچون محدود بودن امکانات مالی و تخصیص میزان اندکی در بودجه سالانه دولت سبب می گردید که تغییرات صورت گرفته متناسب با نیازهای نظام آموزشی موجود نباشد.
    کلید واژگان: آموزش و پرورش, بودجه, پهلوی اول, کرمان, وزارت معارف
    Jamshid Roosta, Mehdi Asadi *, Mohammadsadigh Sabermanish
    A change in the structure of the education system that began with the enactment of new laws from the time of the constitution and gradually continued; with the change in the structure of government during the first Pahlavi era and the adoption of new policies, it underwent extensive practical changes. The centralist policy of the new government put the entire educational structure of the country under the control of the government. In line with such an approach, the city of Kerman underwent extensive reforms in the field of education, both quantitatively and qualitatively. Despite significant achievements in this field, the province and the city of Kerman suffer from a lack of funding. In this regard, the study of the consequences of budget deficit in the education structure of Kerman is the focus of the present study. Findings of the research, which has been done with a historical method and with an analytical approach based on library sources and newly found documents, show that despite the extensive educational achievements in the structure of education in Kerman, factors such as limited financial resources and a small amount of Annual government budget; It caused the changes made not to fit the needs of the existing education system.
    Keywords: Budget, Education, Kerman, Ministry of Education, PahlaviI
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • مهدی اسدی قراباغی
    مهدی اسدی قراباغی
    دانشجوی دکتری مدیریت فناوری اطلاعات، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
  • مهدی اسدی
    مهدی اسدی
    دانش آموخته دکتری آب و هواشناسی، دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایران
  • مهدی اسدی
    مهدی اسدی
    (1395) کارشناسی ارشد شیمی، دانشگاه تبریز
  • مهدی اسدی
    مهدی اسدی

  • دکتر مهدی اسدی
    دکتر مهدی اسدی
    (1389) دکتری ریاضی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات
  • دکتر مهدی اسدی
    دکتر مهدی اسدی
    استادیار مهندسی کامپیوتر، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خامنه
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال