mehran jahandoust marghoub
-
هدف
مسیولیت پذیری اجتماعی به مباحث اخلاقی درباره رفتار و تصمیم گیری شرکت درباره موضوعاتی مانند مدیریت منابع انسانی، حمایت محیطی، سلامت کاری، روابط اجتماعی و روابط با عرضه کنندگان و مشتریان می پردازد. یکی از وظایف شرکت ها در حیطه مسیولیت اجتماعی کمک به بهبود وضعیت اقتصادی و رفاه جامعه است و از طرفی گزارشگری مالی نیز با هدف ارایه اطلاعات صحیح برای تصمیم گیری درست مالی و در نتیجه رشد اقتصادی انجام می شود. بنابراین، انتظار می رود با اجرای سازوکار مسیولیت پذیری اجتماعی، تصمیمات مالی شرکت ها نیز تحت تاثیر قرار گیرد. از این رو، در این پژوهش به بررسی رابطه بین مسیولیت پذیری اجتماعی و اهرم مالی در شرکت های عضو بورس اوراق بهادار تهران پرداخته شده است.
روشدر راستای بررسی این موضوع، فرضیه های پژوهش برای 97 شرکت طی دوره 7 ساله از سال 1391 لغایت 1397 و با استفاده از الگوهای رگرسیونی چند متغیره مورد آزمون قرار گرفت. بدین منظور از اهرم مبتنی بر ارزش دفتری و اهرم مبتنی بر ارزش بازار به عنوان نماینده اهرم مالی استفاده شده است.
یافته هانتایج نشان می دهد بین مسیولیت پذیری اجتماعی و اهرم مالی (اهرم دفتری و اهرم بازار) شرکت ها رابطه منفی و معناداری وجود دارد.
نتیجه گیرییافته های پژوهش همسو با پژوهش های مدیریت نشان می دهد مسیولیت پذیری اجتماعی از عوامل تاثیرگذار بر ساختار سرمایه شرکت هاست. به بیان دیگر، شرکت هایی که مسیولیت پذیری اجتماعی بالاتری دارند نسبت های اهرمی پایین تری اتخاذ می کنند. نتایج حاکی است شرکت ها با افشاء مسیولیت پذیری اجتماعی، به شفافیت گزارشگری مالی و کاهش عدم تقارن اطلاعاتی بین اشخاص درون و برون سازمانی و مشکلات نمایندگی کمک می نمایند. بنابراین، از نظر اعتباردهندگان شرکت های با مسیولیت پذیری اجتماعی بالا، ریسک کمتری دارند و با محدودیت های سرمایه ای پایین تری مواجه هستند.
کلید واژگان: اهرم مالی, اهرم مبتنی بر ارزش بازار, اهرم مبتنی بر ارزش دفتری, مسئولیت پذیری اجتماعیAccounting Research, Volume:15 Issue: 59, 2024, PP 121 -140ObjectiveSocial responsibility addresses ethical issues about the company's behavior and decisions on issues such as human resource management, environmental support, occupational health, social relationships, and relationships with suppliers and customers. One of the tasks of companies in the field of social responsibility is to help improve the economic situation and welfare of society, and on the other hand, financial reporting is done with the aim of providing correct information for correct financial decisions and thus economic growth. Therefore, it is expected that by implementing the social responsibility mechanism, companies' financial decisions will also be affected. Therefore, in this study, the relationship between social responsibility and financial leverage in member companies of the Tehran Stock Exchange has been investigated.
MethodsIn order to investigate this issue, research hypotheses for 97 companies over a 7-year period from 2012 to 2018 were tested using multivariate regression models. For this purpose, leverage based on book value and leverage based on market value have been used as a representative of financial leverage.
ResultsThe results show that there is a negative and significant relationship between social responsibility and financial leverage (book leverage and market leverage) of companies.
ConclusionResearch findings in line with management research show that social responsibility is one of the factors affecting the capital structure of companies. In other words, companies with higher social responsibility adopt lower leverage ratios. The results show that companies contribute to transparency of financial reporting and reduce information asymmetries between internal and external entities and agency problems by disclosing social responsibility. Therefore, for creditors, companies with high social responsibility are less risky and face lower capital constraints.
Keywords: Financial Leverage, Market Value Based Leverage, Book Value Based Leverage, Social Responsibility -
Corporate Social Responsibility (CSR) concept is closely related to the notion of sustainable development, and the outcome of the sustainable development approach is specific consideration to disclosure and reporting of CSR. One factor that is less considered in the Iranian economic environment and research is the competitive nature of the product market in today's highly competitive and sensitive environment. So, the main aim of this paper is to investigate the moderating effect of competition in the product market on the debts ratio and the CSR relation among companies listed on the Tehran Stock Exchange. The independent variable in this study is CSR, and the dependent variable is the debts ratio. In order to investigate this issue, the research sample was determined using the systematic elimination method, and 97 companies were selected for seven years from 2012 to 2018. Multivariate regression was used to analyze the data and test the hypothesis. For this purpose, the output-oriented BCC model has been used to measure companies' CSR, and the Lerner index has been used to represent competition in the product market. The results show that high competition in the product market moderates the relationship between CSR and debts ratio. In other words, when competition in the product market is high, Firms adopt lower debt ratios by fulfilling their social responsibilities. The investigation of the moderating effect of the competition is the distinguishing feature of our research compared to other studies. Therefore, players of industry, business, creditors, and investors should pay attention to the intensity of competition in the market.
Keywords: Corporate Social Responsibility, Lerner Index, Competition in The Product Market, Debts Ratio -
هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاثیر محیط های مختلف اطلاعاتی بر رابطه بین کیفیت افشاء و ریسک غیرسیستماتیک سهام در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. در راستای بررسی این موضوع، فرضیه های پژوهش بر مبنای یک نمونه آماری متشکل از 86 شرکت طی یک دوره 11 ساله از سال 1387 لغایت 1397 و با استفاده از الگوهای رگرسیونی چند متغیره مورد آزمون قرار گرفت. بدین منظور از خطاهای پیش بینی مدیریت به عنوان نماینده ای برای کیفیت افشاء، از مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای برای اندازه گیری ریسک غیرسیستماتیک و از معیار اندازه شرکت به عنوان نماینده محیط اطلاعاتی بهره گرفته شده است. برای محاسبه خطاهای پیش بینی مدیریت نیز از ارزش قدرمطلق معیار ترکیبی خطاهای پیش بینی مدیریت به روش تحلیل مولفه های اصلی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین کیفیت افشاء و ریسک غیرسیستماتیک رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین، وجود یک محیط اطلاعاتی مطلوب (ضعیف) موجب افزایش (کاهش) کیفیت افشاء و کاهش (افزایش) ریسک غیرسیستماتیک می شود.
کلید واژگان: کیفیت افشاء, خطاهای پیش بینی مدیریت, ریسک غیرسیستماتیک, محیط اطلاعاتی, روش تحلیل مولفه های اصلیThe main purpose of this study was to investigate the impact of different information environments on the relationship between disclosure quality and idiosyncratic stock risk in listed companies in Tehran Stock Exchange. To investigate this issue, the research hypotheses were tested on the basis of a statistical sample of 86 companies over a 11 year period from 2009 to 2019 using multivariate regression models. For this purpose, management forecast error as a proxy for disclosure quality, capital asset pricing model for idiosyncratic risk measurement and company size criterion as representative of information environment are used. In order to calculate the management forecast errors, the absolute value of the composite measure of management forecast errors using the principal component analysis method was used. The results show that there is a negative and significant relationship between disclosure quality and idiosyncratic risk. Also, having a favorable (weak) information environment increases (decreases) the quality of disclosure and reduces (increases) idiosyncratic risk.
Keywords: disclosure quality, Management forecast error, Idiosyncratic Risk, Information environment, Principal Component Analysis -
هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاثیر حاکمیت شرکتی بر ارتباط بین قدرت مدیرعامل و تصمیمات ساختار سرمایه در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. بدین منظور برای اندازه گیری قدرت مدیرعامل از روش تحلیل مولفه های اصلی استفاده شده است. فرضیه های پژوهش برای 106 شرکت طی دوره 8 ساله از سال 1390 لغایت 1397 و با استفاده از الگوهای رگرسیونی چند متغیره و چینش داده های تابلویی، مورد آزمون قرار گرفت. نتایج الگوهای خطی پژوهش نشان می دهد که بین قدرت مدیرعامل و اهرم مبتنی بر ارزش دفتری رابطه منفی و معناداری وجود دارد. نتایج الگوهای غیرخطی بیانگر این است که بین قدرت مدیرعامل و اهرم کوتاه مدت رابطه غیرخطی (U شکل) معناداری وجود دارد. همچنین، بین قدرت مدیرعامل و اهرم بلندمدت رابطه غیرخطی (U معکوس) معناداری وجود دارد. نتایج بررسی تاثیر سهامداران نهادی بر ارتباط بین قدرت مدیرعامل و تصمیمات ساختار سرمایه حاکی از این است که سهامداران نهادی بر رابطه خطی مثبت بین قدرت مدیرعامل با اهرم مبتنی بر ارزش دفتری و اهرم کوتاه مدت اثر تعدیل کننده منفی و معناداری دارند. همچنین، سهامداران نهادی باعث می شوند که ارتباط غیرخطی بین قدرت مدیرعامل با اهرم مبتنی بر ارزش بازار و اهرم کوتاه مدت، از U معکوس به U شکل تغییر یابد. در مورد اهرم بلندمدت نیز نتایج نشان داد که سهامداران نهادی باعث می شوند که ارتباط منفی بین قدرت بالای مدیرعامل و اهرم بلندمدت، مثبت شود.
کلید واژگان: قدرت مدیرعامل, ساختار سرمایه, سهامداران نهادی, روش تحلیل مولفه های اصلیThe main purpose of this study is to investigate the effect of corporate governance on the relationship between CEO power and capital structure decisions in listed companies in Tehran Stock Exchange. For this purpose, principal component analysis method was used to measure CEO power. The research hypotheses were tested on the 106 companies over a period of 8 years from 2011 to 2018 using multivariate regression models and panel data alignment. The results of linear models of research show that there is a negative and significant relationship between CEO power and book value leverage. The results of nonlinear models indicate that there is a significant nonlinear (U-shaped) relationship between CEO power and short-term leverage. Also, there is a significant nonlinear (U inverse) relationship between CEO power and long-term leverage. The results of the study of the effect of institutional shareholders on the relationship between CEO power and capital structure decisions indicate that institutional shareholders have a negative and significant moderating effect on the positive linear relationship between CEO power with book value leverage and short-term leverage. Also, institutional shareholders cause the nonlinear relationship between CEO power with market value leverage and short-term leverage to be change from inverted U to U-shaped. In the case of long-term leverage, the results also show that institutional shareholders cause the negative relationship between high power of the CEO and long-term leverage may be positively changed.
Keywords: CEO Power, Capital Structure, Institutional shareholders, Principal Component Analysis Method -
هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاثیر تعدیل کننده دوگانگی وظیفه مدیرعامل و سهامداران نهادی بر ارتباط بین توانایی مدیران و عدم شفافیت اطلاعات در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. فرضیه های پژوهش برای 106 شرکت طی دوره 9 ساله از سال 1389 لغایت 1397 و با استفاده از الگو رگرسیونی چند متغیره مورد آزمون قرار گرفت. به منظور سنجش توانایی مدیریت از الگوی دمیرجان و همکاران (2012) و برای محاسبه عدم شفافیت اطلاعات از معیارهای رتبه شاخص عدم شفافیت اطلاعات شرکت و اقلام تعهدی اختیاری استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد بین توانایی مدیران و عدم شفافیت اطلاعات شرکت رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین، دوگانگی وظیفه مدیرعامل تاثیر منفی بر ارتباط بین توانایی مدیران و عدم شفافیت اطلاعات شرکت (به طور خاص، اقلام تعهدی اختیاری) دارد. در نهایت، سهامداران نهادی بر ارتباط بین توانایی مدیران و عدم شفافیت اطلاعات شرکت (رتبه شاخص عدم شفافیت اطلاعات شرکت و اقلام تعهدی اختیاری) تاثیر منفی دارد.
کلید واژگان: توانایی مدیران, شفافیت اطلاعات, حاکمیت شرکتی, دوگانگی وظیفه مدیرعامل, سهامداران نهادیThe main purpose of this study is to investigate the impact of corporate governance on the relationship between managerial ability and lack of information transparency in listed companies in Tehran Stock Exchange. Research hypotheses based on the 106 companies during a 9-year period from 2010 to 2018 were tested using multivariate regression models. Demerjian & et al. (2012) model was used to measure management ability and to calculate the corporate opacity, the criteria of the index rate of lack of transparency in company information and discretionary accrual items were used. The results show that there is a negative significant relationship between managerial ability and lack of transparency of company information. Also, the CEO duality has a negative impact on the relationship between managerial ability and lack of transparency of company information (in particular, discretionary accrual items). Finally, institutional shareholders have a negative effect on the relationship between managerial ability and lack of transparency of company information (the index rate of lack of transparency in company information and discretionary accrual items).
Keywords: Managers Ability, information transparency, Corporate Governance, CEO duality, Institutional shareholders -
نقدشوندگی سهام یکی از عواملی است که بر ارزش شرکت تاثیر دارد که خود می تواند ناشی از رفتار سهام داران عمده و ترکیبی که ساختار مالکیتی شرکت، دارد، باشد و این خود انگیزه اصلی انجاک این مطالعه بوده است. فرضیه های پژوهش بر مبنای نمونه آماری متشکل از 125 شرکت طی دوره 7 ساله از سال 1393 لغایت 1399 و با استفاده از الگوهای رگرسیونی چندگانه مورد آزمون قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها نشان داد بین نقدشوندگی سهام و ارزش شرکت ها رابطه غیرخطی (U شکل) معنی دار وجود دارد. به عبارت دیگر، در سطوح پایه نقدشوندگی (قبل از نقطه آستانه 194/2)، بین نقدشوندگی و ارزش شرکت ها رابطه منفی و معنی دار وجود دارد. اما، در سطوح بالاتر از سطح پایه نقدشوندگی، بین نقدشوندگی و ارزش شرکت ها رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. همچنین، سهام های با مالکان نهادی بالاتر، مالکان حقیقی بالاتر و سهام های بزرگترین سهامدار، باید در سطح نسبتا پایین تری از نقدشوندگی (قبل از نقطه آستانه 176/3 برای مالکان نهادی، 662/3 برای مالکان حقیقی و 988/2 برای بزرگترین سهامدار) معامله شوند تا ارزش شرکت افزایش یابد
کلید واژگان: ساختار مالکیت, سهامدار حقیقی, بزرگترین سهامدار, نقدشوندگی سهام, ارزش شرکتStock liquidity is one of the main factors that affect firm value, which can be due to the behavior of major shareholders and the composition of the ownership structure of the company. this is the main motivation for this study. The research hypotheses were tested based on a statistical sample consisting of 125 companies during a 7-year period from 2014 to 2020 using multiple regression models. The results of hypothesis testing showed that there is a significant nonlinear (U-shaped) relationship between stock liquidity and corporate value. In other words, at the basic levels of liquidity (before the threshold point of 2.194), there is a negative and significant relationship between liquidity and the value of companies. However, at levels above the baseline level of liquidity, there is a positive and significant relationship between liquidity and the value of companies. Also, stocks with higher institutional owners, higher real owners, and shares of the largest shareholder should have a relatively lower level of liquidity (before the threshold point of 3.176 for institutional owners, 3.662 for real owners, and 2.988 for the largest shareholder) to trade to increase the value of the company.
Keywords: institutional shareholder, Largest Shareholder, Ownership structure, Real Shareholder, Stock Liquidity -
هدف اصلی این پژوهش، بررسی اثر روابط سیاسی با دولت بر رابطه بین مسیولیت پذیری اجتماعی و محافظه کاری حسابداری در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. فرضیه های پژوهش بر مبنای نمونه آماری متشکل از 124 شرکت طی دوره زمانی 1393 لغایت 1399 و با استفاده از الگوهای رگرسیونی چند متغیره و چینش داده های تابلویی، مورد آزمون قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد مسیولیت پذیری اجتماعی بر محافظه کاری حسابداری، اثر مثبت و معناداری دارد. همچنین، روابط سیاسی با دولت بر رابطه بین مسیولیت پذیری اجتماعی و محافظه-کاری حسابداری، تاثیر منفی و معناداری دارد. نتایج بیانگر این است که در نظام های اقتصادی مبتنی بر روابط، ارتباط سیاسی یک منبع مهم ارزش برای شرکت های دارای این روابط است. شرکت های دارای روابط سیاسی، آسان تر به منابع سرمایه و مزایای دیگر از طریق ارتباطاتشان دست می یابند و همین امر باعث می شود کمتر به گزارشگری مالی با کیفیت بالا متکی باشند. بنابراین، مسیولیت پذیری اجتماعی در شرکت های دارای روابط سیاسی با دولت، نه تنها رفتار مدیران را در ارتباط با گزارش کیفیت پایین اطلاعات مالی اصلاح نمی کند و کیفیت اطلاعات را ارتقا نمی دهد بلکه، سبب بی توجهی نسبت به اطلاعات مالی گزارش شده می شوند و از این رو، کیفیت اطلاعات مالی از نظر محافظه کاری حسابداری کاهش می یابد.
کلید واژگان: روابط سیاسی با دولت, محافظه کاری حسابداری, محافظه کاری مبتنی بر اقلام تعهدی, محافظه کاری مبتنی بر بازار, مسئولیت-پذیری اجتماعیThe main purpose of this study is to investigate the effect of political relations with the government on the relationship between social responsibility and accounting conservatism in companies listed on the Tehran Stock Exchange. The research hypotheses were tested based on a statistical sample consisting of 124 companies over the period from 2014 to 2020 using multivariate regression patterns and panel data set. The results show that Social responsibility has a positive and significant effect on accounting conservatism. Also, political relations with the government have a negative and significant effect on the relationship between social responsibility and accounting conservatism. The results indicate that in relation-based economic systems, political relations are an important source of value for companies with these relations. Companies with political relations can easily access capital resources and other benefits through their relations, which makes them less dependent on high-quality financial reporting. Therefore, social responsibility in companies with political relations with the government neither changes the behavior of managers in connection with the low-quality reporting of financial information nor improves the quality of information. It also leads to neglect of reported financial information. Hence the quality of financial information decreases in terms of predictive value and earnings conservatism.
Keywords: Political relations with the government, Accounting Conservatism, Accrual-based conservatism, Market-based conservatism, Social responsibility -
هدف اصلی این مقاله، بررسی تاثیر توانایی مدیران بر پیامدهای عدم شفافیت اطلاعات در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. فرضیه های پژوهش بر مبنای نمونه آماری متشکل از 106 شرکت (954 سال- شرکت) طی دوره 9 ساله 1389 تا 1397 و با استفاده از الگوهای رگرسیونی چندمتغیره مورد آزمون قرار گرفت. به منظور سنجش توانایی مدیریت از الگوی دمرجیان و همکاران (2012) و برای محاسبه عدم شفافیت اطلاعات از معیارهای رتبه شاخص عدم شفافیت اطلاعات شرکت، معاملات تجاری، اختلاف قیمت خرید و فروش سهام، خطای پیش بینی سود و اقلام تعهدی اختیاری استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد بین توانایی مدیران با رتبه شاخص عدم شفافیت اطلاعات شرکت، اختلاف قیمت خرید و فروش سهام و خطای پیش بینی سود؛ رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین، بین توانایی مدیران با معاملات تجاری و اقلام تعهدی اختیاری؛ رابطه معناداری وجود ندارد.
کلید واژگان: توانایی مدیران, عدم اطمینان اطلاعاتی, عدم تقارن اطلاعاتی, خطای پیش بینی سود, اقلام تعهدی اختیاری.The main purpose of this study is to investigate the effect of managers' ability on the consequences of corporate opacity in companies listed in Tehran Stock Exchange. Research hypotheses based on a statistical sample consisting of 106 companies during a 9-year period from 2010 to 2018 were tested using multivariate regression models. Demerjian & et al. (2012) model was used to measure management ability and to calculate the corporate opacity, the criteria of the index rate of lack of transparency in company information, trading volume, the price difference in company stock trading, earnings forecast error and discretionary accrual items were used. The results show that there is a negative significant relationship between managers' ability with index rate of lack of transparency in company information, the price difference in company stock trading and earnings forecast error. Also, there is no significant relationship between managers' ability with trading volume and discretionary accrual items.
Keywords: Managers Ability, Information Uncertainty, Information Asymmetry, Earnings Forecast Error, Discretionary Accrual Items -
هدف
هدف اصلی این پژوهش، بررسی ارتباط بین قدرت مدیرعامل و تصمیم های ساختار سرمایه با تاکید بر نقش تعدیلگری اندازه شرکت ها، در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است.
روشدر راستای دستیابی به هدف پژوهش، با استفاده از روش تحلیل مولفه های اصلی، قدرت مدیرعامل و به کمک معیارهای دوگانگی وظیفه مدیرعامل، مدت تصدی مدیرعامل و درصد مالکیت مدیرعامل اندازه گیری شد. همچنین، از معیارهای اهرم مبتنی بر ارزش دفتری، اهرم مبتنی بر ارزش بازار، اهرم کوتاه مدت و اهرم بلندمدت، به عنوان نماینده های ساختار سرمایه بهره گرفته شد. فرضیه های پژوهش، بر مبنای نمونه آماری متشکل از 106 شرکت، طی دوره 8 ساله از سال 1390 تا 1397 و با استفاده از مدل های رگرسیونی چندمتغیره آزمون شدند.
یافته هابین قدرت مدیرعامل و اهرم مبتنی بر ارزش دفتری و اهرم کوتاه مدت، رابطه غیرخطی معناداری وجود ندارد. از سوی دیگر، بین قدرت مدیرعامل و اهرم مبتنی بر ارزش بازار، رابطه غیرخطی (U معکوس) معنادار و بین قدرت مدیرعامل و اهرم بلندمدت، رابطه خطی (مثبت) معنادار وجود دارد. علاوه بر این، در شرکت های بزرگ، بین قدرت مدیرعامل و اهرم مبتنی بر ارزش دفتری، اهرم مبتنی بر ارزش بازار و اهرم کوتاه مدت، رابطه غیرخطی (U شکل) معنادار و بین قدرت مدیرعامل و اهرم بلندمدت، رابطه غیرخطی (U معکوس) معناداری وجود دارد.
نتیجه گیرینتایج پژوهش نشان داد که قدرت مدیرعامل، یکی از عوامل تاثیرگذار بر ساختار سرمایه شرکت هاست. همچنین، مدیران قدرتمند شرکت های بزرگ در تصمیم های تامین مالی خود رویه مشابهی اتخاذ نمی کنند.
کلید واژگان: اندازه شرکت, روش تحلیل مولفه های اصلی, ساختار سرمایه, قدرت مدیرعاملObjectiveThe main purpose of this study is to investigate the relationship between CEO power and capital structure decisions with an emphasis on the moderating role of firms size in listed companies in Tehran Stock Exchange.
MethodsIn order to achieve the research purpose, the power of the CEO has been measured using the principal component analysis method and using the CEO task duality criteria, CEO tenure and CEO ownership percentage. Also, benchmarks such as book value leverage, market value leverage, short-term leverage and long-term leverage were used as capital structure representatives. Research hypotheses based on a statistical sample consisting of 106 companies during an 8-year period from 2011 to 2018 were tested using multivariate regression models and panel data
methodResultsIn general, the results show that there is no significant nonlinear relationship between CEO power and book value leverage and short-term leverage. Also, there is a significant nonlinear (U inverse) relationship between CEO power and market value leverage, and there is a significant linear (positive) relationship between CEO power and long-term leverage. In addition, in large corporations, there is a significant nonlinear (U shape) relationship between CEO power and book value leverage, market value leverage and short-term leverage, and there is a significant nonlinear (U inverse) relationship between CEO power and long-term leverage.
ConclusionThe results showed that the power of the CEO is one of the factors influencing the capital structure of companies. In other words, the effect of the CEO's power on the lever is complex, and it is simply incorrect to state a simple linear relationship. Also, the size of the company affects the relationship between the power of the CEO and the capital structure. Thus, in general, the results indicate that the powerful executives of large corporations do not take the same approach in their financing decisions.
Keywords: Firm Size, Principal component analysis, Capital structure, CEO Power -
هدف اصلی پژوهش، بررسی ارتباط بین تعدیل در اندازه گیری جریان وجوه نقد آزاد با فرصت های رشد و بازده غیرعادی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. فرضیه های پژوهش بر مبنای یک نمونه آماری متشکل از 95 شرکت طی یک دوره 10 ساله از سال 1388 لغایت 1397 و با استفاده از الگوهای رگرسیونی چند متغیره، مورد آزمون قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد، بین جریان وجوه نقد آزاد مبنی بر تعدیل کامل و تعدیل نسبی، با فرصت های رشد رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین، بین جریان وجوه نقد آزاد بدون تعدیل و فرصت های رشد، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. در نهایت، بین جریان وجوه نقد آزاد مبنی بر تعدیل کامل، تعدیل نسبی و بدون تعدیل با بازده غیرعادی، رابطه منفی و معناداری وجود دارد. به طور کلی، نتایج نشان داد جریان وجوه نقد آزاد بدون تعدیل، معیاری است که با برآوردهای ارزشی بدون تعصب و دقیق تر برای شرکت و پروژه های برنامه ریزی شده آن، خدمات بهتری به سرمایه گذاران، مدیران، اعتباردهندگان و سایر سهامداران ارایه خواهد کرد.کلید واژگان: وجوه نقد جریان آزاد بدون تعدیل, جریان وجوه نقد آزاد با تعدیل نسبی, جریان وجوه نقد آزاد با تعدیل کامل, فرصت های رشد, بازده غیرعادیThe main purpose of study is to investigate the relationship between adjustment in the measurement of free cash flow with growth opportunities and abnormal returns of companies listed in Tehran Stock Exchange. The research hypotheses were tested on the basis of a statistical sample of 95 companies over a 10-year period from 2009 to 2018 using multivariate regression models. The results of the research show that, there is a significantly negative relationship between free cash flow based on full offset and partial offset with growth opportunities. Also, there was significantly positive relationship between no-offset free cash flow and growth opportunities. Finally, there is a significantly negative relationship between the free cash flow of full offset, partial offset, and no offset with abnormal returns. Overall, the results showed that unadjusted free cash flow is a measure that will provide better information for investors, managers, creditors and other shareholders with unbiased and more accurate value estimates for the company and its planned projects.Keywords: Abnormal Returns, Free cash flow with full offset, Free cash flow with no-offset, Free cash flow with partial offset, Growth Opportunities
-
هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاثیر پیچیدگی شرکت بر ارتباط بین توانایی مدیریت و عدم شفافیت اطلاعات در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. بدین منظور برای اندازه گیری عدم شفافیت اطلاعات از رتبه بندی سه شاخص عدم اطمینان اطلاعاتی، عدم تقارن اطلاعاتی و معیار رسیدگی بازار و دردسترس بودن اطلاعات و به منظور سنجش توانایی مدیریت از الگوی دمیرجان و همکاران (2012) بهره گرفته شده است. فرضیه های پژوهش بر مبنای نمونه آماری متشکل از 106 شرکت طی دوره 9 ساله از سال 1389 تا 1397 و با استفاده از الگوی داده های تابلویی آزمون شدند. نتایج پژوهش نشان می دهند بین توانایی مدیریت و عدم شفافیت اطلاعات شرکت رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین، پیچیدگی شرکت بر ارتباط بین توانایی مدیریت و عدم شفافیت اطلاعات تاثیر منفی می گذارد. به طور کلی، نتایج نشان دادند هرچه توانایی مدیریت افزایش یابد، عدم شفافیت اطلاعات کاهش می یابد؛ به طوری که این کاهش نشان از شفافیت شرکتی دارد. با وجود این ، پیچیدگی در محیط شرکت بر توانایی مدیران در پردازش اطلاعات تاثیر می گذارد و شفافیت اطلاعات را کاهش می دهد.
کلید واژگان: توانایی مدیران, شفافیت اطلاعات, پیچیدگی شرکتThe main purpose of this study is to investigate the impact of company complexity on the relationship between management ability and lack of information transparency in listed companies in Tehran Stock Exchange. For this purpose, to measure information opacity, the ranking of three indicators of information uncertainty, information asymmetry and market metrics and availability of information areused.In order to measure management ability, model of Demerjian et al. (2012) is incorporated. The research hypotheses are tested based on a statistical sample consisting of 106 companies during a 9-year period from 2010 to 2018, using a panel data model regression model. The results show that there is a negative and significant relationship between management ability and lack of transparency of company information. Also, the complexity of the company negatively affects the relationship between management ability and lack of information transparency. In general, the results indicate that as management ability increases, information opacity decreases; so that this reduction shows the transparency of the company. However, complexity in the corporate environment affects the ability of managers to process information and reduces information transparency.
Keywords: Managers Ability, Information transparency, Company Complexity
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.