به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

mehrdad

  • محمدعلی طباطبایی (مهر داد)*

    در قرآن چهار آیه هست که معمولا بیش از دیگر آیات برای اثبات وقوع تحریف لفظی (دست برد) در تورات مورد استناد قرار می گیرند؛ به این دلیل که در آنها فعل «یحرفون» صراحتا در ارتباط با یهودیان به کار رفته است. در سال های اخیر برخی محققان کوشیده اند با مداقه در این آیات نشان دهند که استنباط چنین انگاره ای از این آیات ممکن نیست؛ بااین حال، هنوز پژوهش روشمند و منسجمی بر اساس اصول زبان شناسی تاریخی صورت نگرفته است تا نشان دهد که معنا و مدلول این آیات دقیقا چیست و چقدر می توان آنها را دال بر وقوع تحریف لفظی در تورات دانست. این پژوهش با تمرکز بر این آیات، ابتدا به پژوهش ریشه شناختی کلمه «تحریف» در زبان عربی و سایر زبان های سامی می پردازد و سپس با بررسی معناشناختی آیات تحریف به این نتیجه می رسد که اساسا نه در لغت و نه در شبکه معنایی قرآن این واژه به معنای «دست برد در متن» نیست؛ بلکه تنها به معنای «تحریف معنوی» یا اصطلاحا «معناگردانی» است. در ادامه، با کاوش در کهن ترین متون جدلی مسیحی اسلامی تلاش می شود راهی به فهم چگونگی تحول معنایی اصطلاح تحریف از «معناگردانی» به «دست برد» یافت شود.

    کلید واژگان: تحریف, تورات, قرآن, معناگردانی, دست برد
    MohammadAli Tabatabaie (Mehrdad) *

    Four Quranic verses in which the term “yoḥarrifuna” has occurred are most cited to prove the textual distortion of the Bible. Some scholars, however, tend to see these verses as referring to something other than textual corruption of the Bible, yet no one has still conducted a systematic research to determine the clear meaning of these verses and their relation to the idea of Biblical falsification. After a philological survey on the meaning of Taḥrīf in Arabic and other Semitic languages, this paper conducts a semantic analysis of these verses and shows that neither lexically nor in the semantic grid of the Quran this word implies textual falsification, but it simply means misinterpretation. Through a survey on the oldest Christian-Muslim polemics it is shown that how the meaning of the word underwent a shift from misinterpretation to textual falsification. After a philological survey on the meaning of Taḥrīf in Arabic and other Semitic languages, this paper conducts a semantic analysis of these verses and shows that neither lexically nor in the semantic grid of the Quran this word implies textual falsification, but it simply means misinterpretation. Through a survey on the oldest Christian-Muslim polemics it is shown that how the meaning of the word underwent a shift from misinterpretation to textual falsification.

    Keywords: Biblical Falsification, The Bible, The Quran, Misinterpretation, Distortion
  • محمدعلی طباطبایی (مهرداد)
    اسلام پژوهان غربی تا کنون جنبه های بسیاری از تاریخ انگاره ها و آموزه های مختلف اسلامی، اعم از کلامی، فقهی و تفسیری را کاویده اند و در باب تاریخ تکوین و تطور آنها نظریه داده یا به جرح و تعدیل یا نقد و رد دیدگاه های پیشینیانشان پرداخته اند. یکی از جنبه های بسیار جذاب برای غربیان، تاریخ مجادلات اسلامی مسیحی و نیز اسلامی یهودی بوده و هست و آنان از دیرباز آثار بسیاری در این باره نگاشته اند. از آنجا که یکی از اساسی ترین مسائل مطرح در این مجادلات موضوع محرف بودن بایبل است، در بادی امر چنین به نظر می رسد که غربیان باید درباره تاریخ تکوین و تطور این انگاره هم تلاش های فراوانی کرده و به نتایج در خور توجهی رسیده باشند. در اینجا می کوشم تا حد ممکن تمام دستاوردهای اسلام پژوهان غربی را در این موضوع، از ابتدا تا کنون، یعنی از اواسط قرن نوزدهم تا سال 2016 م. ، به ترتیبی تاریخی مرور کنم. در این مرور خواهیم دید که اولا، پژوهش های غربی در این موضوع هنوز از لایه های سطحی بحث عبور نکرده و در حقیقت عمق چندانی ندارد؛ ثانیا، تلاش های غربیان در این موضوع بیش از آنکه روشنگر باشد، ابهام آفریده و بیش از آنکه به پرسش ها پاسخ گوید، پرسش برانگیخته است.
    کلید واژگان: بایبل, تحریف کتاب مقدس, مستشرقان, قرآن, اسلام, مسیحیت, یهودیت
    Mohammad Ali Tabatabaei (Mehrdad)
    Western students of Islam have so far investigated many aspects of the history of different Islamic ideas and doctrines, including theological, jurisprudential, and interpretive ones, which led to presenting many theories on the history of their development, or modifying, criticizing or rejecting the predecessors' views. One of the most fascinating aspects of Islamic studies for the Westerns has been and continues to be the history of Islamic-Christian and Islamic-Jewish polemics, and they have long written different works on this subject. Since one of the most fundamental issues in this scope is the subject of the Biblical falsification (taḥrīf), it seems in the beginning that Westerns must have made great efforts at studying the intellectual history of this idea and have achieved significant results. Here I try my best to review all the achievements of Western Islamists in this area, in a chronological order from the beginning to the present, i.e. since the middle of the nineteenth century up to 2016. In this review, we will see that firstly, the Western scholarship has not yet done but scratching the surface of the subject, and, secondly, rather than enlightening, it has increased ambiguity and, rather than answering the present problems, it has posed further questions.
    Keywords: the Bible, falsification of the Bible, orientalists, the Qur?an, Islam, Christianity, Judaism
  • علیرضا مهرداد، فرخ لقا معظمی *، هادی سلیمانی
    به منظور انتخاب یک (یا چند) طرح رمزگذاری توام با احراز اصالت، با قابلیت و CAESAR مسابقه بین المللی چندمرحله ای کارآیی بالا در حال برگزاری است. در هر مرحله ی این مسابقه، تعدادی از الگوریتم های پذیرفته شده به دلیل نقصامنیتی یا ضعف یکی از الگوریتم های نهایی Deoxys در کارآمدی کنار گذاشته شده اند و اکنون این مسابقه به مرحله نهایی رسیده است. الگوریتم استفاده می کند که علاوه بر کلید و متن اصلی، از یک ورودی دیگر با Deoxys-BC به نام tweakable است که از یک رمز قالبی با در ،Deoxys-BC- عنوان توئیک که غیر مخفی است بهره می برد. برای اولین بار است که امنیت رمز قالبی کاهش یافته 256 نظر گرفتن جهت درست جایگشت قسمت تولید کلید، توسط تحلیل تفاضل ناممکن بررسی شده است. تحلیل های ارائه شده، از نوع تک-کلید و کلید-مرتبط است که تمامی این تحلیل ها از یک مشخصه تفاضل ناممکن 4?5 دوری که توسط روش فقدان در میانه تولید شده است، بهره می برند. حملات ارائه شده به هشت و نه دور الگوریتم اعمال شده، حال آن که با توجه به ادعای را غیرممکن می خوانند، نتایج ارائه شده در این مقاله Deoxys-BC- که اعمال تحلیل تفاضلی به هشت دور 256 Deoxys طراحان به منظور فهم کران امنیتی دقیق این رمز قالبی می تواند مفید باشد. حمله هشت دوری تک-کلید و حملات کلید-مرتبط هشت و نه دوری تنها حملات اعمال شده تفاضل ناممکن به این تعداد دور، با در نظر گرفتن جهت درست جایگشت بوده و پیچیدگی به مراتب پایین تری از جستجوی فراگیر دارد.
    کلید واژگان: الگوریتم رمزگذاری احرازاصالت شده, تحلیل تفاضل ناممکن, کلید مرتبط, مسابقه سزار, Deoxys
    F. Moazami *, A.R. Mehrdad, H. Soleimany
    Deoxys is a final-round candidate of the CAESAR competition. Deoxys is built upon an internal tweakable block cipher Deoxys-BC, where in addition to the plaintext and key, it takes an extra non-secret input called a tweak. This paper presents the first impossible differential cryptanalysis of Deoxys-BC-256 which is used in Deoxys as an internal tweakable block cipher. First, we find a 4.5-round ID characteristic by utilizing a miss-in-the-middle-approach. We then present several cryptanalysis based upon the 4.5 rounds distinguisher against round-reduced Deoxys-BC-256 in both single-key and related-key settings. Our contributions include impossible differential attacks on up to 8-round Deoxys-BC-256 in the single-key model. Our attack reaches 9 rounds in the related-key related-tweak model which has a slightly higher data complexity than the best previous results obtained by a related-key related-tweak rectangle attack presented at FSE 2018, but requires a lower memory complexity with an equal time complexity.
    Keywords: CAESAR Competition, Deoxys-BC, Impossible Differential, Cryptanalysis, Distinguisher
  • محمدعلی طباطبایی، محمدعلی مهدوی راد
    تاریخ انگاره ها، یکی از شاخه های نوپدید تاریخ نگاری است که رویدادهای تاریخی را در پرتو اندیشه ها و آموزه ها برمی رسد. این نوشتار، تاریخ شکل گیری آموزه اسلامی محرف بودن بایبل (شامل تنخ و عهد جدید) را به مثابه یک انگاره مورد بررسی قرار داده است. منابع این پژوهش، بیشتر منابع مسیحی و گاه اسلامی مسیحی سه قرن نخست اسلامی است که در آنها اشکال های مختلف مسلمانان بر مسیحیت مطرح و پاسخ داده شده است. بر اساس برخی اسناد، انگاره معیار در بین مسلمانان درباره بایبل تا دوران هارون الرشید، انگاره وثاقت بایبل و نه محرف بودن آن بوده است؛ اما بر پایه منابعی دیگر، کهن ترین زمانی که مسلمانان اتهام تحریف را متوجه بایبل کرده اند، به اوایل دوران عباسی برمی گردد و انگاره تحریف، به شکلی بسیار ابتدایی و مبهم، در دوران مهدی عباسی مطرح بوده است و به هرحال، تنها از دوران خلافت مامون به بعد است که می توان ظهور این انگاره را به روشنی مشاهده کرد
    کلید واژگان: بایبل, مجادلات مسیحی اسلامی, تحریف تورات, تحریف انجیل, خلافت عباسی
    Mohammad Ali Tabatabaee (Mehrdad), Mohammad Ali Mahdavirad
    The History of the ideas are considered as the new branches of historiography investigating the historical events by relying on thoughts and instructions. In this writing, the history of development of Islamic instruction related to the falsification of Bible including (old and new testament) has been investigated resembling a presumption. The sources of this research are mostly Christians and some times Islamic-Christian belonging to the first three Islamic centuries in which the various criticisms of Muslims towards Christians has been raised and answered. On the basis of some documents, the criterion presumption among Muslims has been the presumption of authenticity of Bible until the era of Haroon al- Rashid and based on the other sources, the earliest time that Muslims paid attention to the falsification of Bible goes back to the beginning of Abbasid era and the presumption of falsification has been stated in a very elementary and vague way in time of Mahdi Abbasi. It is only after the time of Ma’moon caliphate when the advent of this idea can be clearly observed
    Keywords: Bible, Christian- Islamic disputes, falsification of torah, falsification of Evangel, Abbasid caliphate
  • مریم فیض عارفی، محمد جواد زارع سخویدی، فاطمه کارگر *، مهرداد مستغاثی، قاسم زارع، زهرا مقصودی، فریبا زارع
    زمینه و هدف
    کارکنان خدماتی بیمارستان به سبب شغل خود روزانه با مواد ضدعفونی کننده و شوینده مواجهه دارند که تماس با این مواد سبب بروز درماتیت می گردد. هدف از این مطالعه تعیین فراوانی و ریسک ابتلا به درماتیت در کارکنان خدماتی بیمارستان های یزد در اثر مواجهه مداوم با مواد شوینده و ضدعفونی کننده بود.
    روش بررسی
    در این مطالعه مقطعی 170 نفر از کارکنان خدماتی در دو بیمارستان آموزشی یزد موردبررسی قرار گرفتند. با استفاده از پرسشنامه استاندارد پوستی شغلی نوردیک اطلاعات مربوط به فراوانی علائم درماتیت شامل قرمزی، تورم، تاول های ریز آبدار، پوسته پوسته شدن و خارش در دست ها، ساعد و یا بین انگشتان در این شاغلین جمع آوری شد و آنالیز داده ها با استفاده از برنامه SPSS نسخه 16 صورت گرفت.
    یافته ها
    در مطالعه ی حاضر شیوع کلی درماتیت دست در بین کارکنان خدماتی 8/36 درصد بود. شایع ترین علامت درماتیت، پوسته پوسته شدن دست ها، ساعد و یا انگشتان به همراه ترک خوردن آن ها بود (5/25 درصد). از بین علائم درماتیت، قرمزی و پوسته پوسته شدن دست ها، ساعد یا انگشتان و ترک خوردن پوست آن ها در زنان بیشتر از مردان بود و علائم پوستی قرمزی و خارش پوست دست ها، ساعد و یا انگشتان به همراه ترک خوردن پوست آن ها در افراد باسابقه کار کمتر بیشتر بود.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه ارتباط قوی بین مواجهه در محیط کار و درماتیت را در میان کارکنان خدماتی بیمارستان نشان می دهد. جهت کاهش مواجهه با مواد شوینده و ضدعفونی کننده و کاهش شیوع علائم درماتیت، استفاده از دستکش های مناسب و آموزش صحیح در مورد لزوم به کارگیری آن ها پیشنهاد می گردد.
    کلید واژگان: درماتیت, کارکنان خدماتی بیمارستان, مواد شوینده, پرسشنامه پوستی شغلی نوردیک
    Maryam Feize Arefi, Mohammad Javad Zare Sakhvidi, Fatemeh Kargar *, Mehrdad, Mostaghaci, Ghasem Zare, Zahra I. Maghsood, Fariba Zare Sakhvidi
    Background And Aims
    The hospital staff services due to their jobs are daily exposed with disinfectant and cleaning substances and the exposure with these materials will cause dermatitis. The aim of this study was to determine the Affection risk to skin symptoms in hospital staff services due to continuous exposure to detergents and disinfectants.
    Methods
    In this cross-sectional study 170 male and female staff services in both Educational hospital of Yazdwere evaluated. Using Nordic questionnaire about the frequency of skin symptoms including:skin redness, swelling, scaling and small blisters,scaly and itching on the hands, forearms, and between the fingers of The employees were collected and analyzed by SPSS software 16 version.
    Results
    In this study the overall prevalence of hand dermatitis among the staff service was 36.8 percent . the most common symptom of skin dermatitis were scaling of the hands, forearms or fingers along the crack them (25.5 percent). Symptoms of redness and itching of the skin, hands, forearms or fingers with cracked skin were more in women than men .Symptoms of red skin and scaly hands, forearms or fingers and cracking of skin were more in individuals with less work experience.
    Conclusion
    The results showed a strong correlation between exposure in the workplace and skin dermatitis among workers in the service. In order to reduce exposure to detergents and reducing the incidence of skin dermatitis symptoms, use of appropriate gloves and proper training required in their use is recommended.
    Keywords: dermatitis, hospital staff, detergents, Nordic occupational skin questionnaire
  • حسن جعفری*، حسین مهرداد
    تحقیق حاضر با هدف شناسایی ساختار سازمانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم آباد و رابطه آن با میزان رضایت شغلی و توانمند سازی کارکنان دانشگاه صورت گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم آباد در سال 1392 به تعداد 120 نفر (34 زن و 86 مرد ) بود. بر اساس فرمول کوکران تعداد 92 نفر (26 زن و 66 مرد) به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی نسبی استفاده شد. داده های مورد نیاز، با استفاده از پرسشنامه های ساختار سازمانی رابینز، رضایت شغلی مینه سوتا و توانمندسازی اسپریتزر گردآوری شد که با استفاده از نظر صاحب نظران روایی محتوایی این ابزار تعیین و با استفاده از روش آلفای کرونباخ پایایی پرسشنامه های ساختار سازمانی 88/0، رضایت شغلی 90/0 و توانمندسازی 86/0 محاسبه گردید. در تجزیه و تحلیل داده های آماری علاوه بر شاخص های آمار توصیفی نظیر میانگین و انحراف معیار، از آزمون های استنباطی t تک گروهی، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که در ساختار سازمانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم آباد، تمرکز و رسمیت پایین تر از حد متوسط و پیچیدگی در حد متوسط است. بین بعد تمرکز با رضایت شغلی و توانمندسازی کارکنان همبستگی مثبت وجود دارد. بین بعد پیچیدگی ساختار سازمانی با رضایت شغلی و توانمند سازی کارکنان همبستگی منفی وجود دارد ولی همبستگی معنی داری بین بعد رسمیت ساختار سازمانی با رضایت شغلی و توانمندسازی کارکنان مشاهده نشد.
    کلید واژگان: ساختار سازمانی, رضایت شغلی, توانمندسازی, دانشگاه آزاد اسلامی
    H. Jafari *, H. Mehrdad
    The purpose of the present research was to investigate the relationship between organizational structure dimensions (formalization, complexity and centralization) with rate of job satisfaction and enabling of Islamic Azad University at Khorramabad branch employees. statistical population of research included 120 employees (34 women and 86 men). The sample included 92 employees (26 women and 66 man) that were determined by Krejcie and Morgan's table sample size and were selected by stratified proportionate method. Data were gathered by three questionnaires: 1) Robbin's organizational structure questionnaire 2) Minnesota job satisfaction questionnaire and 3) spritzer enabling questionnaire. The reliability of every three mentioned questionnaires in order 0.88, 0.90 and 0.86 were computed by Cronbach Alpha. One sample t test, independent samples t test, Pearson correlation and regression analysis were used for data analysis. The results were showed that in Khorramabad Brach's organizational structure, Centralization and formalization were under middle rate (3), and complexity was at middle (3). There was positive correlation between dimensions of centralization and job satisfaction and enabling of employees. There was positive correlation between centralization and job satisfaction. There was negative correlation between complexity dimension and job satisfaction and enabling of employees. There weren’t sufficient correlation between formalization dimension with job satisfaction and enabling of employees.
    Keywords: organizational structure, job satisfaction, empowerment
  • مهندس مریم فیض عارفی، محمد جواد زارع سخویدی، مهندس فاطمه کارگر *، مهرداد مستغاثی، مهندس قاسم زارع، زهرا مقصودی، مهندس فریبا زارع
    زمینه و هدف
    کارکنان خدماتی بیمارستان به سبب شغل خود روزانه با مواد ضدعفونی کننده و شوینده مواجهه دارند که تماس با این مواد سبب بروز درماتیت می گردد. هدف از این مطالعه تعیین فراوانی و ریسک ابتلا به درماتیت در کارکنان خدماتی بیمارستان های یزد در اثر مواجهه مداوم با مواد شوینده و ضدعفونی کننده بود.
    روش بررسی
    در این مطالعه مقطعی 170 نفر از کارکنان خدماتی در دو بیمارستان آموزشی یزد موردبررسی قرار گرفتند. با استفاده از پرسشنامه استاندارد پوستی شغلی نوردیک اطلاعات مربوط به فراوانی علائم درماتیت شامل قرمزی، تورم، تاول های ریز آبدار، پوسته پوسته شدن و خارش در دست ها، ساعد و یا بین انگشتان در این شاغلین جمع آوری شد و آنالیز داده ها با استفاده از برنامه SPSS نسخه 16 صورت گرفت.
    یافته ها
    در مطالعه ی حاضر شیوع کلی درماتیت دست در بین کارکنان خدماتی 8/36 درصد بود. شایع ترین علامت درماتیت، پوسته پوسته شدن دست ها، ساعد و یا انگشتان به همراه ترک خوردن آن ها بود (5/25 درصد). از بین علائم درماتیت، قرمزی و پوسته پوسته شدن دست ها، ساعد یا انگشتان و ترک خوردن پوست آن ها در زنان بیشتر از مردان بود و علائم پوستی قرمزی و خارش پوست دست ها، ساعد و یا انگشتان به همراه ترک خوردن پوست آن ها در افراد باسابقه کار کمتر بیشتر بود.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه ارتباط قوی بین مواجهه در محیط کار و درماتیت را در میان کارکنان خدماتی بیمارستان نشان می دهد. جهت کاهش مواجهه با مواد شوینده و ضدعفونی کننده و کاهش شیوع علائم درماتیت، استفاده از دستکش های مناسب و آموزش صحیح در مورد لزوم به کارگیری آن ها پیشنهاد می گردد.
    کلید واژگان: درماتیت, کارکنان خدماتی بیمارستان, مواد شوینده, پرسشنامه پوستی شغلی نوردیک
    Maryam Feize Arefi Engineer, Mohammad Javad Zare Sakhvidi Dr, Fatemeh Kargar Engineer *, Mehrdad, Mostaghaci Dr, Ghasem Zare Engineer, Zahra I. Maghsood, Fariba Zare Sakhvidi
    Background And Aims
    The hospital staff services due to their jobs are daily exposed with disinfectant and cleaning substances and the exposure with these materials will cause dermatitis. The aim of this study was to determine the Affection risk to skin symptoms in hospital staff services due to continuous exposure to detergents and disinfectants.
    Methods
    In this cross-sectional study 170 male and female staff services in both Educational hospital of Yazdwere evaluated. Using Nordic questionnaire about the frequency of skin symptoms including:skin redness, swelling, scaling and small blisters,scaly and itching on the hands, forearms, and between the fingers of The employees were collected and analyzed by SPSS software 16 version.
    Results
    In this study the overall prevalence of hand dermatitis among the staff service was 36.8 percent . the most common symptom of skin dermatitis were scaling of the hands, forearms or fingers along the crack them (25.5 percent). Symptoms of redness and itching of the skin, hands, forearms or fingers with cracked skin were more in women than men .Symptoms of red skin and scaly hands, forearms or fingers and cracking of skin were more in individuals with less work experience.
    Conclusion
    The results showed a strong correlation between exposure in the workplace and skin dermatitis among workers in the service. In order to reduce exposure to detergents and reducing the incidence of skin dermatitis symptoms, use of appropriate gloves and proper training required in their use is recommended.
    Keywords: dermatitis, hospital staff, detergents, Nordic occupational skin questionnaire
  • نسرین مهرداد، یدالله چاشنی دل*، اسدالله تیموری یانسری، محمد خوروش
    سابقه و هدف
    در سال های اخیر، علاقه به تعیین اثرات تغذیه ای پروبیوتیک ها بر سلامت و عملکرد حیوان، به علت نگرانی مصرف آنتی بیوتیک ها و محرک های رشد در خوراک دام مد نظر قرار گرفته است. بنابراین، این پژوهش با هدف بررسی اثرات افزودن پروبیوتیک به شیر مصرفی بر رشد، عملکرد، فراسنجه های خونی و شکمبه ای در گوساله های نر شیرخوار هلشتاین انجام شد.
    مواد و روش کار
    24 راس گوساله نر هلشتاین تازه متولد شده در چهار تیمار در قالب طرح کاملا تصادفی به مدت 75 روز مورد پژوهش قرار گرفتند. تیمارهای آزمایشی شامل (1) تغذیه شیر بدون افزودنی(گروه شاهد)، (2) تغذیه شیر با افزودن 2 گرم پروبیوتیک پروتکسین، (3) تغذیه شیر با افزودن 2 گرم پروبیوتیک یو پرو (حاوی مخمر Saccharomyces cerevisiae) و (4) تغذیه شیر با افزودن 1 گرم پروتکسین و ا گرم مخمر Saccharomyces cerevisiae بود. مصرف آغوز بلافاصله بعد از تولد به مدت 3 روز انجام شد. دسترسی به خوراک آغازین و آب به صورت آزاد بود. نمونه گیری خون و مایع شکمبه در 30، 60 و 75 روزگی انجام شد. مصرف خوراک و وزن گوساله ها به ترتیب به صورت روزانه و هفتگی اندازه گیری شد. در روزهای 60،30 و75 آزمایش، شاخص های رشد اندازه گیری شدند.
    یافته ها
    مصرف خوراک، افزایش وزن روزانه، بازده خوراک، قابلیت هضم ظاهری مواد مغذی (به غیر از چربی و ماده خشک)، غلظت اسیدهای چرب فرار، اسیدیته مایع شکمبه و فراسنجه های رشد تحت تآثیر تیمارها قرار گرفتند(05/0> p). تفاوتی در بازده خوراک و افزایش وزن روزانه در کل دوره مشاهده نشد. مصرف خوراک آغازین در گروه شاهد نسبت به سایر گروه ها (در طی60 روز اول) به طور معنی داری بیشتر بود(05/0> p). اثر افزودن پروبیوتیک به شیر در سنین مختلف بر فراسنجه های خونی و شکمبه ای متفاوت بود(05/0> p). غلظت کل اسیدهای چرب فرار در تیمار 4 نسبت به سایر تیمارها به طور معنی داری بیشتر بود(05/0> p). غلظت نیتروژن آمونیاکی شکمبه در سنین 30 و 60 روزگی تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفت. در پایان آزمایش (75 روزگی) نیتروژن آمونیاکی شکمبه در گروه شاهد ببیشترین مقدار را داشت(21/9 میلی گرم در دسی لبتر). شیوع اسهال در تیمارهای 1 تا 4 به ترتیب 8، 07/6، 71/5 و4/1 درصد بود و نمره سلامت عمومی مربوط به تیمار 4 نسبت به سایر گرو ه ها به طور معنی داری بیشتر بود (05/0> p).
    نتیجه گیری
    در این آزمایش،pH مایع شکمبه در گروهی که ترکیبی از پروبیوتیک ها را مصرف کردند(تیمار4)، ثبات بالاتری داشت و از نظر وضعیت سلامت، افزایش وزن بدن، بازده مصرف خوراک، قابلیت هضم مواد مغذی، فراسنجه های خونی و شکمبه ای در شرایط مناسب تری بودند. مصرف ترکیبی از پروبیوتیک ها اثر مثبت بر فراسنجه های اندازه گیری شده داشتند.
    کلید واژگان: گوساله هلشتاین, پروبیوتیک, فراسنجه خونی و شکمبه ای, نمره سلامت عمومی, عملکرد
    N. Mehrdad, Y. Chashnidel *, A. Teimori Yansari, M. Khorvash
    Background And Objective
    In recent years, determination of the effects of probiotics on health and animal performance, due to concerns about antibiotics and growth stimulants in animal feed is considered. Therefore, effects of two kinds of probiotics, as a supplement to milk, on performance, ruminal and blood parameters in Holstein male calves was investigated.
    Materials And Methods
    Twenty-four newborn male Holstein calves were assigned to four experimental treatments in a completely randomized design for 75 days. Treatments were included as: 1) feeding milk without any additive (control group) 2) feeding milk with 2 gr Protexin probiotic/day, 3) feeding milk with 2 gr probiotic (containing Saccharomyces cerevisiae)/day and 4) feeding milk with 1 gr Protexin 1 gr Saccharomyces cerevisiae yeast/day. Feeding the colostrum was performed immediately after birth for three days. Water and calf starter were offered ad libitum. Ruminal fluid and blood samples were collected on days 30, 60 and 75. Feed intake and calves weight were measured daily and weekly respectively. Intakes of starter and weight gain were recorded daily
    Results
    Feed intake, daily weight gain, feed conversion ratio, digestibility coefficients of nutrients, the concentration of volatile fatty acids, ruminal pH and growth parameters were affected by treatments (P
    Conclusion
    In this experiment, ruminal fluid pH showed a higher stability in group that received the mixture of probiotics. Also, health status, body weight gain, digestibility coefficients of nutrients, blood and ruminal parameters were more favorable in this group. In total, consumption of two probiotics had positive effects on blood and ruminal parameters.
    Keywords: Holstein Calves, Probiotic, Blood, ruminal parameter, General health score, Performance
  • مهرداد تقیان
    در سال های اخیر،‏ دیدگاه جامع نگر و مدیریت یکپارچه،‏ جایگزین دیدگاه سنتی و بخشی نگر در طرح های توسعه منابع آب شده است. در این راستا،‏ یکی از پارامترهای موثر بر عملکرد سیستم،‏ رتبه بندی بهره برداری از مخازن در تامین نیازهای مشترک پایاب است. در حقیقت،‏ ترتیب پر و خالی شدن مخازن که به صورت سری یا موازی قرار گرفته اند،‏ بر نحوه توزیع ظرفیت خالی ذخیره در بین مخازن موثر است و از آنجا،‏ بر مجموع تلفات ناشی از سرریز و تبخیر و در نهایت مجموع آب تنظیمی از سدهای مخزنی اثر مستقیم دارد. در این مقاله،‏ از یک مدل شبیه سازیشبکه جریان با موتور بهینه سازی برنامه ریزی خطی برای رتبه بندی بهره برداری از مخازن در یک دوره درازمدت آبدهی ماهانه استفاده شده است. به عنوان مطالعه موردی،‏ سیستم هفت مخزنی منابع آب زهره در جنوب غربی کشور بررسی شده است و گزینه های مختلفی برای رتبه بندی بهره برداری از سدهای مخزنی تعریف شده است که حدود 6 درصد بر کاهش تلفات سیستم شامل سرریز و تبخیر از سطح مخزن موثر بوده است. در این حالت،‏ کاهش تلفات مربوط به سرریز از سیستم منابع آب نقش موثرتری در مقایسه با تبخیر ایفا کرده است. همچنین بر اساس گزینه برتر رتبهبندی مخازن در مقایسه با گزینه پایه (اولویت یکسان)،‏ شاخص اعتمادپذیری و آسیب پذیری بهبود یافته است؛ اما شاخص سرعت برگشت پذیری اندکی افت داشته است و آثار رتبه بندی سدهای موازی،‏ موثرتر از آثار رتبه بندی سدهای سری بوده است.
    کلید واژگان: رتبه بندی مخازن, حوضه زهره, بهینه سازی, شبیه سازی, برنامه ریزی خطی
    Taghian, Mehrdad
    Over the past decades, solving operation problems has been a challenge for water resource planners and managers. Holistic standpoint and integrated management have been applied as a replacement for traditional and partial insight in water resource development projects in recent years. Hence, one of the operator's key questions in multi-reservoirs systems is that which reservoirs should be depleted earlier for satisfying shared downstream demands. In addition, to refill the reservoirs, which ones should be filled earlier? Accordingly, multi-reservoir operation in water resource systems should be done to maximize the total water extracted. In this case, one of the important parameters affecting the system performance is ranking and prioritizing the reservoirs storages for supplying the shared downstream demands. In fact, refill and deplete order of cascade or parallel reservoirs are effective on the reservoir storage distribution. This approach can make also direct effects on the total losses including spill and evaporation of the reservoirs, reforming the total regulated water obtained of reservoir dams.
    In this paper, a simulation model with a linear programming optimizing engine is utilized for operational ranking of the reservoirs during a long-term monthly inflow period. Simulation has been implemented for monthly time interval using inflow historical data. In this study, Acres Reservoir Simulation Program (ARSP) has been utilized including a linear programming for optimal water allocation and reservoir storage within each time interval. The main advantage of the ARSP is its inherent flexibility in defining the operating policies through a penalty structure. The model uses network flow optimization techniques in which total components of the system are made through nodes and arcs. Nodes are including reservoir dams, withdrawal and return flow locations, irrigation and water supply networks, and junction points for river reaches or streams. Arcs include different kinds of stream, canals, river reaches and different zone of reservoir dams. Nodes and arcs totally fulfill a closed network that characterizes final structure river system. There are arcs connecting reservoirs and demand nodes to the source and sink node. The source node supplies water to nodes within the network to simulate local inflow and the sink node receive flow from nodes within the network to represent consumptive use. In this state, certain number of arcs defines each stream and storage zone in reservoir. In fact, each arc represents an operating purpose, for which a comparative penalty representing relative priority of desired purpose can be assigned by the user. Based on this penalty for unit flow violation, ARSP imposes the operational strategy by allocating the available water in a manner that minimizes the total system penalties. In selecting these penalty values, three specific aspects should be considered: inter-reservoir zonal operation, relation between storage and flow violation, and inter-reservoir policies. In this process, the reservoirs are ranked according to priority relationships. The model first violates the storage in the lowest priority corresponding to the lowest zonal penalty, and then it proceeds to the other priorities.
    As a case study, the seven reservoirs system of Zohreh water resource in southwest of Iran has been studied. A future planning horizon was selected for the study including seven reservoir dams, eleven irrigation networks, four public demands, two minimum flow channels, eleven junctions node, and some general channels. Target values for demands are also set based on the planned water demand for future horizon distributed as 71% for agriculture demands, 16% for the minimum flow, and 13% for public demands. To evaluate the long-term performance of reservoir operation, 48 years of monthly inflow is used, resulting in a total of 576 months. The other input data are reservoir properties, penalty values, evaporation from reservoir, and return flows. Here, different scenarios have been defined for the ranking of the reservoirs. This approach has been effective about 6% on decreasing the water losses including spillway and evaporation of reservoir. The comparison among different scenarios showed that reservoirs ranking affects in all modern indicators for the operation performance. Based on flexibility index, storage ranking in parallel reservoirs is more effective than cascade reservoirs. In this process, reliability and vulnerability indexes were improved for the selective scenario, however, resiliency index was reduced a little. Moreover, reservoirs refill order from upstream to downstream of the catchment, in comparison with opposite state, accomplished better performance as in this state the possibility for spill control in the next reservoir is better provided.
    Keywords: Linear programming, Simulation, Reservoir ranking, Zohre basin, Optimization
  • I. Jamebozorgi, F. Mahjoubi, G. Pouryaghoub, R. Mehrdad, T. Majidzadeh, Z. Saltanatpour, F. Nasiri
    Background
    Benzene is one of the important occupational pollutants. There are some reports about the leukemogenic effects related to low-level exposure to benzene.
    Objective
    To study the frequency of micronucleus (MN), nucleoplasmic bridge (NB), and nuclear budding (NBUD) in the peripheral blood lymphocytes of petrochemical workers with low level exposure to benzene.
    Methods
    We enrolled 50 workers exposed to low-level benzene and 31 unexposed workers of a petrochemical industry. After exclusion of 3 samples, peripheral blood lymphocytes of the remaining 47 exposed and 31 unexposed workers were analyzed for the frequency of MN, NB, and NBUD by cytochalasin-blocked MN technique.
    Results
    MN was present in 28 (60%) exposed and 18 (58%) unexposed workers. NB was observed in 6 (13%), and 2 (7%) exposed and unexposed workers, respectively; the frequency for NBUD was 20 (43%), and 13 (42%), respectively. No significant difference was found in the observed frequencies of MN, NB, and NBUD in the peripheral blood lymphocytes between the exposed and unexposed group workers.
    Conclusion
    Occupational exposure to low-level benzene does not increase the frequency of MN, NB, and NBUD in the peripheral blood lymphocytes, biomarkers for DNA damage.
    Keywords: Benzene, Neoplasms, Leukemia, Cell nucleus, Cytoplasm, DNA damage
  • سیدکریم موسوی، مسعود کارگر*، علی مهرداد، علی خورگامی
    به منظور بررسی اثر آرایش کاشت و مقدار کود سولفات مس بر برخی از ویژگی های دو رقم نخود آرمان و هاشم، پژوهشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در شرایط دیم در شهرستان خرم آباد در سال زراعی 86-1385 انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل (1) کود سولفات مس در چهار سطح (0، 15، 20 و 25 کیلوگرم در هکتار)، (2) آرایش کاشت در چهار سطح (فواصل ردیف20، 30، 40 و 50 سانتی متر با تراکم کاشت ثابت 50 بوته در مترمربع) و (3) رقم نخود در دو سطح (آرمان و هاشم) بود. حداکثر زیست توده برای ارقام آرمان و هاشم به ترتیب برابر 304 و 2/341 گرم در مترمربع بود. براساس معادلات سیگموییدی برازش داده شده بسته به سطح کود سولفات مس حداکثر زیست توده نخود در واحد سطح در دامنه از 7/301 تا 4/348 گرم در متر مربع متغیر بود. حداکثر زیست توده بر مبنای معادلات سیگمویید برای آرایش کاشت 10 ×20 سانتی متر به ترتیب 32 ،31 و 58 درصد بیشتر از آرایش کاشت های 7/6 ×30، 5×40 و 4×50 سانتی متر بود. با مبنای نتایج این پژوهش، رقم آرمان با آرایش کاشت 10×20 سانتی متر برای کاشت در اواخر زمستان در شرایط آب و هوایی شهرستان خرم آباد و مناطق مشابه قابل توصیه است.
    کلید واژگان: حبوبات, کود سولفات مس, شرایط دیم
    S. Mousavi, M. Kargar*, A. Mehrdad, A. Khorgami
    The effects of planting pattern and amount of copper sulfate fertilizer on production of two varieties of chickpea was studied as randomized complete block design with three replications in in dry farming conditions Khorramabad during 2006-2007. The experimental factors involved (1) Amount of copper sulfate fertilizer in four levels (control, without fertilizer and application of copper sulfate fertilizer to amounting of 15, 20 and 25 Kg/ha), (2) Planting Pattern in four levels (distances of rows 20, 30, 40 and 50 centimeters with constant crop density of 50 plants/m2) and (3) variety of chickpea in two levels (Arman and Hashem). Maximum biomass for Arman and Hashem cultivars was 304 and 341.2 grams per square meter respectively. Base on sigmoid equation, highest levels chickpea biomass per unit area for copper sulfate different levels varied from 301.7 to 348.4 grams per square meter. The average of biomass production for 20×10 cm planting pattern was 46, 49 and 72 Percent more than 30×6.7, 40×5 and 50×4 cm cropping patterns respectively. According to results of this research, Arman variety with 20×10 cm planting pattern for sowing in the end of winter in Khorramabad climate and the similar regions is recommended. Appling of copper Sulfate fertilizer in amount to 15-20 Kg/ha is necessarily recommended.
    Keywords: Copper sulfate fertilizer, Pulses, Rainfed condition
  • علی ایاسه*، محمد علیزاده، محسن اسمعیلی، عباس مهرداد، یوسف جوادزاده
    هدف این پژوهش، تعیین تاثیر تیمار فراصوت روی ترکیبات زیست فعال آب هویج (شامل فنل کل، فلاونوئید کل، کاروتنوئید کل، اسید آسکوربیک) و مقایسه آن با تیمار رایج حرارتی می باشد. نمونه های آب هویج مطابق طرح سطح- پاسخ دی اپتیمال، در سه سطح دما (25، 5/37 و50 درجه سلسیوس)، زمان (10، 20، 30 دقیقه) و دو سطح توان (350 و400 وات) در فرکانس ثابت 24 کیلوهرتز فراصوت شدند. نتایج نشان داد، دما (01/0p<)، زمان (01/0p<) و توان (05/0p<) فراصوت باعث کاهش معنی دار مقادیر اسید اسکوربیک شدند. پایداری ویتامین ث در نمونه های فرآیند شده با فراصوت بیشتر از نمونه های تیمار حرارتی بود. دمای فراصوت سبب افزایش معنی دار (05/0p<) مقادیر کارتنوئید کل نمونه ها شد. زمان فراصوت تاثیر معنی داری (01/0p<) در کاهش مقادیر فنل کل نمونه ها داشت ولی تفاوت معنی داری (22/0=p)بین فنل کل نمونه های فراصوت شده نسبت به تیمارهای حرارتی و نمونه تیمار نشده، مشاهده نشد. مقادیر فلاونوئید کل نمونه های فراصوت شده کاهش معنی داری (01/0p<) نسبت به نمونه های حرارتی و تیمار نشده داشت. مطالعه حاضر نشان داد، تیمار فراصوت به عنوان یک تیمار غیرحرارتی موجب پایداری بیشتر ترکیبات زیست فعال آب هویج (به ویژه اسید اسکوربیک، کارتنوئید کل و فنل کل) در مقایسه با تیمار مرسوم حرارتی گردید.
    کلید واژگان: آب هویج, اسید اسکوربیک, فراصوت, فنل کل, کارتنوئید کل
    A. Ayaseh*, M. Alizadeh, A. Mehrdad, M. Esmaiili, Y. Javadzadeh
    The objective of this research was to determine the effect of ultrasound treatment on bioactive compounds (including total phenolic, total flavonoids, total carotenoids, ascorbic acid) of carrot juice in comparison with conventional thermal process. Carrot juice samples were sonicated according to D-optimal response surface design with processing variables of temperature (25, 37.5 and 50°C), time (10, 20 and 30 min) and power (350 and 400 w) at a constant frequency of 24 kHz. Results showed that ultrasound temperature (P
    Keywords: Ascorbic acid, Carrot juice, Sonication, Total carotenoids, Total phenolic
  • سیر تطور پژوهش های غربی درباره تفسیر امامیه تا پایان قرن بیستم
    محمد علی طباطبایی *
    قرآن پژوهی غربی در دویست سال اخیر مراحل مختلفی را در مسیر رشد و پیشرفت خود طی کرده است که پیش از این در کتاب ها و مقالات بسیاری به آن پرداخته شده است. اما در ارتباط با آثاری که قرآن پژوهان غربی درباره تفسیر شیعی یا رویکرد شیعه به قرآن پدید آورده اند، تا کنون کار پژوهشی منسجمی انجام نشده است که نشان دهد این جریان خاص از قرآن پژوهی غربی از کجا شروع شده و چه مراحلی را طی کرده و اکنون در چه جایگاهی نسبت به سایر آثار غربیان درباره قرآن قرار دارد. برای رفع این خلا، در این مقاله تلاش می شود با مروری بر تمامی آثاری که غربیان از قرن نوزدهم تا پایان قرن بیستم درباره تفسیر شیعی یا رویکرد شیعیان به قرآن پدید آورده اند، به تحلیلی درباره چگونگی آغاز این جریان و مراحلی که پس از آن در مسیر تکامل طی کرده است برسیم و دریابیم که شاخص ترین موضوعات مطرح در این مطالعات چیست و چرا این موضوعات بیشتر توجه غربیان را به خود جلب کرده اند.
    کلید واژگان: تفسیر شیعی, مستشرقان, تحریف, تاویل, قرآن, امامیه
    A History of the Western Scolarship on the Imamite Tafsir up to the End of the 20th Century
    Mohammad Ali Tabatabai (Mehrdad)*
    There are many works written on the Qurʾānic studies in the West and its history. One cannot, however, find a comprehensive survey on the history of the Western scholarship of Shiʿi tafsīr.This contribution seeks to review all works done by the Western scholars of 19th and 20th century on the Shiʿi tafsīr or the Shiʿi attitude to the Qurʾān. Then it trties to present an analysis to answer the questions like how did this branch of the Western scholarship come into being, and which steps did it pass in the way of progress. It also will offer an answer to the problem of the Western scholars’ obsession with shiʿi concepts of taḥrīf and taʾwīl.
    Keywords: Shiʿi interpretation, tafsir, Western scholarship, falsification, allegory, Imamaites
  • A. Ayaseh, M. Alizadeh, M. Esmaiili, A. Mehrdad, Y. Javadzadeh
    The objective of this work was to investigate the effects of sonication on turbidity, viscosity, particle size distribution and total phenol of carrot juice. Carrot juice samples were sonicated according to a D-optimal design response surface with three factors of sonication temperature (25, 37.5 and 500C), sonication time (10, 20 and 30 min) and sonication power (350, 400w) at a constant frequency of 24 kHz. The results showed that ultrasound temperature (P<0.01) and time (P<0.01) significantly increased the turbidity of carrot juice samples. Also a significant change in particle size distribution was observed in sonicated juice due to cavitation effects. These resultes indicated that the cloud stability of sonicated carrot juice depends not only on pectin methylesteras inactivation but also on particle siz reduction. The highest particle size was observed in heat-treated juices due to heat coagulation of the colloidal materials. Sonication could not make significant alteration in the apparent viscosity of juice at different shear rates ranging between 0.1 and 100s-1, which indicated that the ultrasound or heat treatment juice followed the Newtonian flow behavior. However, the viscosity of heat-treated juice was significantly higher than untreated and sonicated samples. Ultrasound time significantly decreased the total phenolic contents of sonicated samples (P<0.01) but, significant difference was not observed between sonicated and heat-treated or untreated samples. These results suggest that, sonication with mild heat could used to obtain carrot juice with low Particle size and high turbidity, high viscosity and good retention of phenolic component.
    Keywords: Carrot juice, Particle size distribution, Sonication, Turbidity, Viscosity
  • رامین مهرداد، بنفشه زربافی*، غلامرضا پوریعقوب، مریم سرایی
    مقدمه
    اعتیاد در محیط کار می تواند منجر به آسیبهای مالی وسوانح جدی شود. شناخت عوامل شغلی که ممکن است در عود اعتیاد موثر باشد و رفع کردن این عوامل باعث ادامه اشتغال فرد در طی درمان و همچنین موفقیت درمان فرد می شود. این مطالعه جهت بررسی این علل در بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون انجام شده است.
    روش بررسی
    بر روی 351 نفر از معتادین مراجعه کننده به 5 مرکز درمانی ترک اعتیاد با متادون انجام شده است. به این صورت که برگه جمع آوری اطلاعات که شامل اطلاعات دموگرافیکی، اعتیاد، شرایط شغلی و بیماری های فرد بود به صورت مصاحبه حضوری تکمیل گردید و اطلاعات در مورد lapse در طی درمان مورد آنالیز قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین و انحراف معیار سنی مراجعین 40 و 12 سال و اغلب بیماران در 6 ماه اول درمان قرارداشتند. 74 % آنها شاغل و 47% بیماران در طی درمان lapse داشتند. میانگین سنی در کسانیکه عود داشتند پایینتر بود (39 سال در مقایسه با 41 سال). از عوامل شغلی، دور بودن از خانواده جهت کار کردن بیش از هر عامل دیگری موثر بود(0/02=P)
    نتیجه گیری
    مطالعه ما نشان داد که عود مصرف مواد بیش از هر چیز به نوع ماده مصرفی وابسته است. اشتغال در کاهش عود موثر است ولی ارتباط معنی دار مشاهده نشد. هرچه سن اشتغال پایینتر باشد، سن شروع به مصرف هم پایین تر است.. اطلاع رسانی در مورد اعتیاد درمحیط های کاری بسیار کم می باشد ومتخصص طب کار می تواند در این امر نقش به سزایی داشته باشد، چه بسا بسیاری از بیماران (66%) تمایل به ایجاد برنامه های پیشگیری در محیط کارداشتند.
    کلید واژگان: شغل, اعتیاد, متادون, عود
    R. Mehrdad, B. Zarbafi *, Gh Pouryaghub, M. Saraee
    Background
    Addiction to narcotics at workplace can cause financial damages and serious injuries. Recognition of occupational factors and solving it, can cause continued employments and also successful treatments. The purpose of this study is to determine the causes which might lead to lapse of drug abuse in patients kept under treatment using Methadone.
    Methods
    This is a cross sectional study on 351 addicts visiting five hospitalizing centers doing treatment with Methadone. A Data collection form consisting questions about demographic features, 2 addiction, job conditions, and other diseases of participants was filled up, through direct interviews, and information relating to a possible lapse was analyzed.
    Results
    The mean (SD) age of participants was 40(12) years and most of the patients were in their first six months of treatment.. 74% of them were employed of which 47% had relapsed in their periods of treatment. The mean age was lower in those who had lapse of addiction.
    Conclusion
    Relapse of addiction was more dependent upon the type of drug abused, from work risk factors; being away from family (in order to work) have the most effect. employing had a preventive role in the lapse, but not significant. The working age was lower, age of addiction is also lower.Information about substance abuse in the workplace is very low and occupational medicine specialist can have important role, because most patients (66%) tend to make prevention programs in the workplace.
    Keywords: job, addiction, methadone, lapse
  • Ss Alavi, J. Makarem, R. Mehrdad, M. Abbasi
    Background
    Metabolic syndrome (MSx) is associated with several health problems. Workers are an important part of any organization.
    Objective
    To determine the prevalence of MSx and related variables among office workers.
    Methods
    This cross-sectional study evaluated 1488 office workers in Qom province, Central Iran, by using a multi-stage cluster sampling. Diagnosis of MSx was based on blood HDL-cholesterol, triglyceride, and fasting blood sugar (FBS) levels and waist circumference, and blood pressure.
    Results
    The overall prevalence of MSx was 35.9% (95% CI 33.5% to 38.3%), higher in men (37.2%) than in women (20.6%), and increased with age. The most common laboratory findings of MSx were hypertriglyceridemia (45.9%) and low HDL-cholesterol level (45.5%). Office workers with MSx had a significantly (p
    Conclusion
    The prevalence of MSx was very high among office workers. Workplace health improvement programs through identifying and preventing MSx are necessary for improvement of staff's health.
    Keywords: Metabolic syndrome, Prevalence, Occupational exposure, Obesity abdominal, Hyperlipidemias, Iran
  • فاطمه جعفرآقایی، ندا مهرداد*، سرور پرویزی
    مقدمه
    حرفه پرستاری و سازمان های حرفه ای پرستاری در ایران نسبتا نوپا بوده و تقویت و تعالی آن مستقیما با میزان تعهد کارکنان نسبت به این حرفه ارتباط دارد. ارایه راهکارهایی که به قرار گرفتن در مسیر حرفه ای و ارایه خدمات حرفه ای توسط پرستاران بینجامد از اولویت های فعالیت پرستاری است. هدف از این مطالعه تبیین موانع و تسهیل کننده های تعهد به حرفه پرستاری از دیدگاه پرستاران بالینی است.
    روش
    این مطالعه با رویکرد تحلیل محتوای کیفی انجام شد. شرکت کنندگان این مطالعه 21 نفر از پرستاران بالینی با سوابق کاری و سمت های بالینی متفاوت بودند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه های نیمه ساختاری بود. مدت گردآوری داده ها 14 ماه و تعداد مصاحبه ها 28 مصاحبه بود. داده های حاصل از مصاحبه های غنی مورد تحلیل محتوای کیفی قرار گرفت.
    یافته ها
    در این مطالعه سه مضمون اصلی ماهیت حرفه پرستاری، عوامل تسهیل کننده تعهد حرفه ای و موانع ایجاد تعهد به حرفه حاصل گردید.
    نتیجه گیری
    تعهد به حرفه پرستاری به نوع پذیرش آنان از این حرفه بر می گردد عواملی که سبب شده تا پذیرش حرفه تنها مبتنی بر اجبار باشد به پذیرش ناخواسته ای می انجامد که تعهدی را در بر ندارد اما چنانچه فرد پذیرش درونی آگاهانه را احساس کند احساس پایبندی و تعهد خواهد داشت. تعهد حرفه ای در پرستاران بالینی در سایه نقش عوامل سازمانی شکل می گیرد. سازمان ها و به خصوص مدیران از مهم ترین عوامل موثر بر تعهد حرفه ای شناسایی شدند. از این رو مطالعات بیشتر در مورد نحوه شکل گیری تعهد حرفه ای توصیه می گردد.
    کلید واژگان: تعهد, حرفه, پرستاری, تحلیل محتوا
    Mrs F. Jafaraghaee, Mrs N. Mehrdad *, Mrs S. Parvizy
    Introduction
    Nursing profession and professional organizations in Iran are relatively young and nursing promotion and empowerment is in relation with nurses’ commitment. Providing the strategies for leading nurses to act more in professional ways is one of the priorities of nursing activities. This study aims to define Iranian clinical nurses’ opinion on their professional commitment.
    Method
    A qualitative content analysis approach was used. The sampling process was initiated with purposive sampling and continued with theoretical sampling. The data gathered through semi-structured interviews. Data gathered in 14 month and 28 interviews had been done. The qualitative data obtained from comprehensive interviews were analyzed and interpreted by content analysis method.
    Results
    In this research three main themes were obtained: “Meaning of professional commitment”, “facilitating factors in professional commitment”, and “obstacles to professional commitment”.
    Conclusion
    Nurses commitment to their profession depends on their reception for the career. Factors leading to obligatory will due to no commitment; an inside acceptance would be accompanied by a commitment and responsibility to the career. The professional organizations are recognized for promotion and training of nurses’ commitment. Nursing managers have the most important role in promotion of professional commitment. More studies on formation of professional commitment is proposed.
    Keywords: Commitment, career, nursing, content analysis
  • محمدرضا دین محمدی *، حمید پیروی، ندا مهرداد
    زمینه و هدف
    یادگیری در محیط های بالینی بخش مهمی از برنامه آموزشی دانشجویان پرستاری به شمار می آید. تعامل موثر و پویای دانشجویان با اعضای تیم مراقبت سلامتی، مربیان، محیط های بالینی و عناصر آن منجر به تکامل حرفه ای آنها می گردد. هدف این مقاله، گزارش بخشی از یک مطالعه اصلی است که به توصیف تجارب منفی دانشجویان پرستاری در محیط های بالینی می پردازد.
    روش بررسی
    در این مطالعه کیفی، دوازده دانشجوی کارشناسی پرستاری شاغل به تحصیل در دو دانشکده پرستاری و مامایی بزرگ شهر تهران و دو دانش آموخته کارشناسی پرستاری با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده های مطالعه از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته در دوره کارآموزی های بالینی جمع آوری و با روش نظریه پایه استراس و کوربین مورد تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    خشونت عمودی به عنوان یکی از یافته های مهم مطالعه اصلی با شواهد متعدد و متنوعی از قبیل؛ تحقیر شدن، سرزنش شدن، عدم پذیرش، بهره کشی، تبعیض، زورگویی، فقر حمایت و محدودیت در یادگیری تظاهر نمود. منشاء این رفتارها عمدتا پرسنل پرستاری بخش ها و مربیان بالینی بودند.
    نتیجه گیری کلی: یافته های مطالعه حاضر فضای غیر حمایتی عرصه های بالینی را آشکار ساخت. درک و شناسایی مسائل و چالش های فراروی دانشجویان پرستاری در محیط های بالینی و اداره موثر آنها می تواند شرایط پذیرش آنها را به عنوان نیروهای جوان حرفه میسر نماید.
    کلید واژگان: خشونت عمودی, آموزش بالینی, تجربه یادگیری, دانشجوی پرستاری, تحقیق کیفی
    Mr Dinmohammadi *, H. Peyrovi, N. Mehrdad
    Background and Aim
    Clinical practice is an important part of the educational curriculum of nursing students. Effective and dynamic interactions among the students, health care providers, instructors, and the clinical environment and its elements affect their professional development. The aim of this report as a part of a more extensive research is describing the negative experiences of nursing students in the clinical environment.
    Material and Methods
    It was a qualitative study. Data was collected by purposeful sampling from two new graduated staff nurses and 12 undergraduate nursing students in two large nursing and midwifery schools through in-depth semi-structured individual interviews during their clinical placements and after graduation. The data was analyzed using the Strauss and Corbin version (1998) of grounded theory method.
    Results
    Vertical violence was emerged as one of the significant findings of the study. Its manifestations included humiliation, blaming, not being accepted, exploitation, discrimination, bullying, limited learning opportunities and lack of support in the clinical environment. The main origin of these behaviors was mostly nurses and clinical instructors.
    Conclusion
    The findings revealed the non-supportive climate of clinical settings. Nursing students were vulnerable during learning in the clinical setting. Identification and proper management of the issues and challenges faced by nursing students in the clinical environment can provide a welcoming climate for younger colleagues of the profession.
    Keywords: Vertical violence, Clinical education, Learning experience, Student nurse, Qualitative study
  • سعیده سبزیان، حسینعلی مهرابی، مهرداد کلانتری
    هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش بازی مادر -کودک بر شدت علائم اختلالات رفتاری شامل بی اعتنایی مقابله ای و سلوک در دانش آموزان پسر مبتلا به بی اعتنایی مقابله ای دوره ابتدایی شهر اصفهان بود.: بر این اساس، در قالب یک مطالعه نیمه تجربی همراه با گروه کنترل و ارزیابی به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه، تعداد 32 دانش آموز پسر دارای تشخیص اختلال بی اعتنایی مقابله ای از مدارس ابتدایی شهر اصفهان بر اساس ملاک های ورودی در پژوهش انتخاب و به شیوه تصادفی به گروه های پژوهش گمارده شدند. آزمودنی های گروه آزمایش یک دوره هشت جلسه ای به صورت هفتگی با مشارکت مادران و بازی با کودک دریافت کردند در حالی که آزمودنی های گروه کنترل چنین مداخله ای دریافت نکردند و در لیست انتظار قرار گرفتند.آزمودنی های دو گروه با استفاده از چک لیست مرضی کودکان (CSI-4) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد ارائه مداخله بازی مشترک مادر-کودک باعث کاهش علائم بی اعتنایی مقابله ای و کاهش علائم سلوک در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری شده است. بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت ارائه مداخله مبنی بر آموزش بازی مشترک مادر- کودک در کاهش علائم اختلال سلوک و بی اعتنایی مقابله ای موثر بوده است و با استفاده از این روش مداخله ای، ضمن کاهش شدت علائم بی اعتنایی مقابله ای، می توان از این مداخله در جهت کاهش علائم سلوکی کودکان مبتلا به بی اعتنایی مقابله ای استفاده کرد.
    کلید واژگان: آموزش بازی مشترک مادر - کودک, اختلال بی اعتنایی مقابله ای و سلوک
    Saeide, Sabziyan, Hossein Ali, Mehrabi, Mehrdad, Kalantari
    The goal of this study was An investigation the effect of collaborative mother-child play training on child behavioral difficult symptoms (odd and conduct) in school males Students with oppositional defiant disorderin of Isfahan. thus، in a quasi-experimental design with a control group and pret test – post test & follow up assessment، 32 male of school students with ODD diagnose selected and assigned randomly in experimental and control group (n1=n2=16). The experimental group received meeting on a weekly sessions basis training with the participation of eight mother and playing with child. While the control group received no intervention and remain in waiting list. Two groups were evaluated by child symptoms check list (CSI-4) ODD & condact subscales. The results of the analysis of covariance revealed intervention with mother-child play reduces reduction in symptoms of oppositional defiant disorder and in follow up. Plus، this introvention reduce symptoms of conduct in post test and can reduce these symtoms in follow up.. Based on these findings it can be concluded the mother - child playing in reducing symptoms of conduct disorder and disregard Coping effective and Using this experimental approach، while reducing the severity of coping ignored، this intervention can be effective in reducing the symptoms of children with disregard coping behaviors used.
    Keywords: collaborative mother, child play training, oppositional defiant disorder, CD
  • بابک باباخانی، محمدرضا عباسیان*، نرگس حسینی طباطبایی، مهرداد مکرم، جواد یوسفی، احمد دیزنگیان، نسیم سیاتیری
    سابقه و هدف
    استئوآرتریت شایع ترین بیماری مفاصل است که در عده زیادی از افراد مسن باعث درد و ناتوانی می شود. تزریقات درون مفصلی از روش های توصیه شده برای کاهش این دردها به شمار می آید. در این بین بر سر اثر ضد درد تزریق درون مفصلی مارکائین (marcaine) که از نام های تجاری بوپیواکائین (Bupivacaine) است، جهت کاهش دردهای متعاقب اعمال جراحی زانو اختلاف وجود دارد.
    روش بررسی
    در این کارآزمایی بالینی تصادفی شده دو سوکور، 22 نفر از بیماران مبتلا به استئوآرتریت مراجعه کننده به درمانگاه ارتوپدی و درد بیمارستان خاتم الانبیا زاهدان در سال های 1390-1389 بررسی شدند. یکی از زانوهای بیمار به طور تصادفی به عنوان نمونه و زانوی دیگر به عنوان شاهد قلمداد شد. پیش از هر گونه مداخله درد هر زانو با معیار بیان درد شماره ای (NRS) از 1 تا 10 سنجیده شد. سپس در زانوی نمونه ml4 مارکائین 5/0% و در زانوی شاهد ml4 نرمال سالین تزریق شد. بدون خارج کردن نیدل از مفصل پس از 5 دقیقه، مایع مفصلی آسپیره و درد هنگام آسپیریشن با همان معیار NRS ثبت شد. سپس در هر دو زانو آمپول متیل پردنیزولون mg40 تزریق شد و درد هر زانو به طور جداگانه پس از 1، 6 و 24 ساعت و در نهایت پس از گذشت یک هفته از آسپیریشن ثبت گردید. داده ها به وسیله نرم افزار SPSS ورژن 18 و تست های Paired test و ANOVA تحلیل شدند.
    یافته ها
    در این مطالعه، 22 نفر، شامل 12 زن (5/54%) و 10 مرد (5/45%)، با میانگین سنی 09/55 سال و محدوده سنی بین 38 تا 72 سال بررسی شدند. مقایسه درد در گروه مورد و شاهد اختلاف معنی داری را نشان داد (001/0>p).
    نتیجه گیری
    تزریق درون مفصلی مارکائین می تواند باعث کاهش محسوس میزان درد متعاقب آسپیریشن زانو در افراد مبتلا به استئوآرتریت آن مفصل شود و از این نظر مطلوب واقع شود.
    کلید واژگان: استئوآرتریت, درد, آسپیریشن زانو, مارکائین
    Babak Babakhani, Mohammad Reza Abbasian *, Narges Hosseini Tabatabaei, Mehrdad, Mokarram, Javad Yousefi, Ahmad, Dizangian, Nasim Siatiri
    Abstract
    Background
    Osteoarthritis is the most common joint disease in a large number of old people that can cause pain and disability. Intra-articular injection is one of the recommended procedures to reduce this pain. In this issue some disagreements about analgesic effect of marcaine's (a trade name for bupivacaine) intra-articular injection for post operation pain due to knee surgeries has been seen.
    Materials And Methods
    In this double-blind randomized clinical trial study, 22 patients with osteoarthritis were involved. Those have been electively referred to orthopedic and pain clinic of Zahedanskhatam-alanbia hospital between 2010 and 2011. One of the patient's knees randomly considered as case knee and another knee as control. Before any intervention each knee's pain was measured from 1 to 10 by Numeric Rating Scale (NRS) and has been recorded. Then 4ml of 0.5% marcaine injected in case knee and 4ml saline injected in control. After 5 minutes, without removing the needle from the joint, synovial fluid aspirated, and aspiration pain measured with the same NRS scale. Afterward 40mg methylprednisolone was injected in both knees. Then pain separately measured in 1, 6, and 24 hours and finally one week after aspiration. Data were recorded and processed by SPSS software, version 18. Moreover, the paired test and Anova test were used for data analysis.
    Results
    In this study 22 patient, 12 female (54.5%) and 10 men (45.5%) were attended. The age average was 55.09 years and they were between 38 and 72 years old. Comparisons showed significant differences between case and control group in pain (P<0.001).
    Conclusion
    Intra articular injections of marcaine can significantly relieves the pain after knee joint aspiration in patients with osteoarthritis, and it can be useful in this category.
    Keywords: Keywords: Osteoarthritis, Pain, Knee aspiration, Marcaine.
  • ندا مهرداد، وحید پاک پور، ربابه شکرابی، حمید حقانی، صدیقه سلیمی
    مقدمه
    محیط آموزش بالینی دارای نقش مهمی در یادگیری دانشجویان پرستاری می باشد. هرگونه اختلاف بین محیط بالینی واقعی و مورد انتظار دانشجویان پرستاری می تواند منجر به کاهش علاقه دانشجویان پرستاری به محیط های بالینی و افت عملکرد بالینی آنان گردد. هدف از این مطالعه مقایسه درک دانشجویان پرستاری از وضعیت موجود و مورد انتظار محیط-های آموزش بالینی بود.
    روش
    این پژوهش یک مطالعه توصیفی- مقطعی می باشد که در ترم اول تحصیلی سال تحصیلی 89-1388 انجام گرفت. در این مطالعه 217 دانشجوی کارشناسی پرستاری دانشکده پرستاری و مامایی ایران شرکت نمودند. پژوهشگر در آخرین روز کارآموزی، در محیط بالینی دانشجویان حاضر شده و پس از ارایه اطلاعات لازم پیرامون اهداف پژوهش هر دو نسخه پرسشنامه را به طور هم زمان به دانشجو تحویل داده و پس از تکمیل جمع آوری نمود. برای جمع آوری داده ها از «سیاهه محیط آموزشی بالینی» استفاده شد که حاوی 42 سوال در 6 حیطه می باشد. تجزیه و تحلیل یافته ها با استفاده از ویرایش 16 نرم افزار آماری SPSS و آمار توصیفی و استنباطی انجام گرفت.
    یافته ها
    آزمون تی زوج نشان داد که بین میانگین نمرات کسب شده از وضعیت مورد انتظار و وضعیت موجود محیط آموزش بالینی در حیطه های مورد بررسی تفاوت وجود دارد (001/0p<). به عبارت دیگر انتظارات دانشجویان از محیط آموزش بالینی، در هیچ یک از حیطه های مورد بررسی برآورده نشده بود.
    نتیجه گیری
    دانشجویان پرستاری درک مثبتی از محیط آموزش بالینی نداشته و درک آنان از وضعیت موجود محیط آموزش بالینی با وضعیت مورد انتظار تفاوت فاحشی دارد.
    کلید واژگان: آموزش پرستاری, آموزش بالینی, محیط آموزش بالینی
    N. Mehrdad, V. Pakpour, R. Shekarabi, H. Haghani, S. Salimi
    Introduction
    Clinical learning environment have an important role in clinical learning of nursing students. Any differences between expected and actual clinical learning environment of nursing student result in reduce the interest of nursing students to clinical environment and decrease their clinical performance. The aim was to comparison the perception of nursing students regarding expected and actual clinical learning environment in medical-surgical wards.
    Method
    This study was a descriptive cross-sectional and conducted in first semester of 2009-2010 educational years. In this study 217 baccalaureate nursing student from Iran nursing & midwifery faculty participated. The researcher appeared in the student’s clinical learning placement at last day، and after produce necessary information about purpose of study، both of versions of questionnaire give to students contemporaneously، and collected after completion. For data collection، clinical learning environment inventory was used that contain 42 item in six areas. Data was analyzed by SPSS software using descriptive and inferential statistic.
    Results
    The paired t test showed that there were statistical differences between actual and expected perception on nursing students regarding clinical learning environment.
    Conclusion
    The results of this study showed، nursing students haven’t positive perception of the clinical learning environment and their perception of actual clinical learning environment to differ from expected clinical learning environment.
    Keywords: Nursing education, clinical education, clinical learning environment
  • R. Mehrdad, Eh Atkins, Sa Sharifian, G. Pouryaghoub
    Background
    Exposure to human blood and body fluids is a common risk for nurses. Many factors can affect the prevalence and incidence of this occupational hazard. Psychosocial factors at work may be a risk factor for the exposure.
    Objective
    To assess needle stick, sharp injury and mucus exposure to blood-borne pathogens among nurses in Iran and to determine the association between these exposures and psychosocial factors at work.
    Methods
    A cross-sectional study was conducted on nurses in a public hospital, Tehran, Iran. 364 nurses received and 339 completed and returned a self-reported questionnaire containing demographic data, history of exposure to blood-borne pathogens at work during previous year and the General Nordic questionnaire for psychological and social factors at work (QPS Nordic 34+ Questionnaire).
    Results
    Of 339 participants, 197 (58.1%) reported needle-stick injury, 186 (54.6%) reported another type of sharp injury, and 112 (33%) reported a mucous membrane exposure during the previous year. More than half of the participants who had history of exposure, had not reported it. Those with middle or high level of stress had higher crude and adjusted odds than those with lower stress for all kinds of exposure. Adjusted odds ratios for high stress group (ranging from 2.8 to 4.4) were statistically different from 1.
    Conclusion
    There is a high prevalence of needle-stick and sharp injury and mucous membrane exposure to patients'' blood or body fluids among studied nurses. There is a significant association between increasing psychosocial factors at work and exposure to blood-borne pathogens among this group of nurses.
  • R. Mehrdad, A. Bolouri, Ar Shakibmanesh
    Background
    Occupational accidents are one of the major health hazards in industries and associated with high mortality, morbidity, spiritual damage and economic losses in the world.
    Objective
    To determine the incidence of occupational accidents in 9 Iranian gas refineries between March 2007 and February 2011.
    Methods
    Data on all occupational accidents occurred between March 2007 and February 2011, as well as other possible associated variables including time of accident, whether the accident was due to a personal or systemic fault, type of accident and its outcomes, age and gender of the victim, the injured parts of the body, job experience, and type of employment, were extracted from HSE reports and notes of health care services. Based on these data, we calculated the incidence rate of accidents and assessed the associated factors.
    Results
    During the 5 studied years, 1129 accidents have been recorded. The incidence of fatal accidents was 1.64 per 100 000 and of nonfatal accidents was 1857 per 100 000 workers per year. 99.4% of injured workers were male. The mean±SD age of injured people was 29.6±7.3 years. Almost 70% of injured workers aged under 30 years. The mean±SD job experience was 5.3±5.3 years. Accidents occurred more commonly around 10:00. More than 60% of accidents happened between 8:00 and 15:00. July had the highest incidence rate. The most common type of accident was being struck by an object (48%). More than 94% of accidents are caused by personal rather than systemic faults. Hands and wrists were the most common injured parts and involved in more than one-third of accidents. 70% of injured workers needed medical treatment and returned to work after primary treatment.
    Conclusion
    The pattern of occupational accidents in Iranian gas refineries is similar to other previous reports in many ways. The incidence did not change significantly over the study period. Establishment of an online network for precise registration, notification and meticulous data collection seems necessary.
  • مینا مرادی، ندا مهرداد، صغری نیکپور، حمید حقانی، فرشاد شریفی
    مقدمه
    نارسایی قلبی یکی از شایع ترین اختلالات قلبی عروقی می باشد که به دلیل ناتوانی قلب در خون رسانی با علایم بسیاری همراه است. هر یک از این علایم به نوعی بیمار را از خواب مناسب بی بهره می کنند. خواب عنصری حیاتی و تاثیرگذار در سلامتی و کیفیت زندگی این بیماران می باشد. این پژوهش با هدف بررسی ارتباط کیفیت خواب و کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی در بیماران مبتلا به نارسایی مزمن قلبی مراجعه کننده به مراکز آموزشی درمانی منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران سال 89 انجام شده است.
    روش
    در این مطالعه مقطعی از نوع همبستگی توصیفی 200 بیمار مبتلا به نارسایی مزمن قلبی مراجعه کننده به مراکز آموزشی و درمانی منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران با استفاده از نمونه گیری با تخصیص متناسب انتخاب شدند. داده ها به استفاده از پرسشنامه های اطلاعات دموگرافیک، کیفیت خواب پیتسبرگ و کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی کانزاس سیتی، جمع آوری گردید و سپس با استفاده از نرم افزار SPSS v.16 آزمون های آماری انجام شد.
    یافته ها
    کیفیت خواب با برخی ابعاد کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی شامل محدودیت فیزیکی (000/0p<)، نشانه های بیماری (001/0p<)، عملکرد اجتماعی (000/0p<)، کیفیت زندگی (011/0p<) و همچنین کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی کلی (000/0p<) ارتباط معنادار آماری را نشان داد.
    نتیجه گیری
    با توجه به این که کیفیت خواب با کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی ارتباط دارند. لذا کیفیت خواب در این بیماران می بایستی بیش از پیش مورد توجه مراقبین بهداشت و سلامت جامعه خصوصا پرستاران قرار گیرد.
    کلید واژگان: کیفیت خواب, کیفیت زندگی, نارسایی قلبی
    M. Moradi, N. Mehrdad, S. Nikpour, H. Haghani, F. Sharifi
    Introduction
    Heart failure is one of the most common cardiovascular disorders. In this disease heart is disable to perfusion، insufficient perfusion lead to many symptoms in this patients. Each of these symptoms in some patients is deprived from the suitable sleep. Sleep is a vital and effective element in the health and quality of life in these patients. The purpose of this study is to assess of relationship between sleep quality and quality of life in patients with chronic heart failure.
    Methods
    In this cross-correlation study، 200 patients with chronic heart failure in two teaching university hospital of Tehran university of medical sciences was selected using sampling with proportional allocation. Data were collected using from demographic questioner، Pittsburgh sleep quality index and Kansas City Cardiomyopathy Questionnaire and then were analyzed using the SPSS software and statistical tests.
    Results
    Sleep quality، with some aspects of health related quality of life including physical limitations (P<0. 000)، symptoms (P<0. 001)، social functioning (P<0. 000)، quality of life، (P<0. 011) as well as general health related quality of life (P<0. 000) has a significant relationship.
    Conclusion
    Considering that sleep quality are associated with health-related quality of life. Community health care providers especially nurses had to more than before attention to sleep quality in these patients.
    Keywords: Sleep quality, quality of life, heart failure
  • سید مرتضی صیادی کاخکی*، مهرداد جلالی، سید محمدحسین معطر
    با محبوبیت وب سایت های به اشتراک گذاری تصاویر مانند فلیکر، پیکاسا و زومر، تکنولوژی های بازیابی موثر برای حجم زیاد تصاویر موجود مورد نیاز است. در بازیابی مبتنی بر برچسب، بیشتر از روش های موجود با ویژگی های برچسب یا ویژگی های بصری به منظور تخمین میزان ارتباط برچسب با تصاویر استفاده می کنند و اطلاعات کاربران را مد نظر قرار نمی دهند. در این مقاله روشی ارائه می دهیم که بر اساس اطلاعات استخراج شده از ارتباط سه تایی میان کاربران، تصاویر و برچسب های موجود در فوکسونومی و ویژگی های بصری استخراج شده از تصاویر، شباهت میان تصاویر و برچسب ها را به دست آورده، و از شباهت استخراج شده برای بازیابی مبتنی بر برچسب استفاده می کنیم. ما برای بدست آوردن شباهت میان تصاویر بر اساس ویژگی های بصری از روش محاسبه شباهت کسینوسی ویژگی های محلی تصاویر استفاده می کنیم. برای ارزیابی کار خود از دیتاست NUS-WIDE استفاده کردیم. به دلیل این که این دیتاست اطلاعات کاربران را شامل نمی شود، از API ارائه شده فلیکر به منظور دریافت اطلاعات اختصاص برچسب ها و کاربران موجود در فوکسونومی استفاده کردیم. ارزیابی انجام شده، بهبود نتایج روش پیشنهادی مبتنی بر ترکیب ویژگی های بصری و فوکسونومی در بازیابی مبتنی بر برچسب را نسبت به روش هایی که به تنهایی از ویژگی های بصری یا از فوکسونومی بهره می برند، نشان می دهد.
    کلید واژگان: جستجوی مبتنی بر برچسب, ویژگی های بصری, فوکسونومی
    Seyed Morteza Sayadi Kakhi*, Mehrdad. Jalali, Mohammad Hossein Moattar
    In recent years, there are explosive photo sharing websites such as Flickr that users can upload and annotate images with arbitrary keywords called tags. Consequently users have been overwhelmed by the huge numbers of images that effective retrieval technology for this volume of images is needed. In tag-based image retrieval most existing methods use tags or visual characteristics and do not consider users information. In this paper we propose a system for tag-based image retrieval on Flickr. Base on extracted information from ternary relationships between users, images and tags in folksonomy and simultaneously visual features that extracted from images, the similarity between images and tags derive and use for tag-based image retrieval. A folksonomy can be viewed as a three-dimensional space of users, tags, and images; consequently this three-dimensional space can be projected onto three two-dimensional matrices user-tag, user-image and tag-image. We then extract Tag-Image similarity from tag-item matrix. To calculate similarity between images based on visual features we use cosine similarity between local features. To validate the effectiveness of our proposed approach on real-world web image datasets, we conduct extensive experiments on the image dataset NUS-WIDE. Since the NUS-WIDE dataset do not contain user information and only contain visual features and tag information, we use Flickr API to access users tag assignments. Experimental evaluations demonstrate that using simultaneously folksonomy and image visual features can improve results of tag-based image retrieval than using separated folksonomy information or image visual features.
    Keywords: Tag, based Image Search, Visual Features, Folksonomy
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال