mohammad ebrahim aghababaei
-
نااطمینانی اقتصادی که به معنی دشواری در پیش بینی محیط اقتصادی است، از عوامل مختلفی از جمله بی ثباتی سیاسی، تغییر و عدم قطعیت سیاست های دولت، بلایای طبیعی و نوسانات بازار ناشی می شود. وجود این نااطمینانی ها بر کارایی بازارهای مالی از جمله کارایی بازار سرمایه تاثیر بسزایی دارد. هدف از این مطالعه بررسی رابطه بلندمدت عدم قطعیت سیاست های اقتصادی دولت (بر اساس نوسانات متغیرهای کلان اقتصادی با استفاده از شاخص ترکیبی PCA) و بازده مازاد شاخص 8 صنعت مختلف در بورس اوراق بهادار تهران شامل شاخص صنایع خودرو و ساخت قطعات، مواد و محصولات دارویی، سیمان، آهک و گچ، شرکت های چند رشته ای صنعتی، فلزات اساسی، فرآورده های نفتی، کک و سوخت هسته ای، محصولات شیمیایی، انبوه سازی، املاک و مستغلات) است. بررسی انجام شده با استفاده از روش خودرگرسیونی با وقفه های توضیحی (رهیافتARDL) در بازه زمانی 1391 تا 1400 نشان می دهد که عدم قطعیت سیاست های اقتصادی با مازاد بازدهی شاخص صنایع منتخب رابطه مثبت و معناداری دارد. به طوریکه در بین صنایع مختلف بازده مازاد صنعت خودرو و ساخت قطعات بیشترین اثر را از ناحیه عدم قطعیت سیاست های اقتصادی دولت متحمل می شود و صنعت انبوه سازی املاک و مستغلات کمترین اثر را از این ناحیه میپذیرد. به علاوه سرعت تعدیل اثر عدم قطعیت سیاست های دولت بر بازده مازاد صنایع بورسی نیز همگن نبوده و ضریب ECM نشان می دهد که صنعت خودرو سریع ترین اثر و تعدیل را تجربه می کند.
کلید واژگان: عدم قطعیت سیاست اقتصادی, بازده مازاد صنایع, رویکرد ARDL, فاما-فرنچ 5 عاملی و مومنتومIn the past few years, several major domestics and international challenges have emerged, causing global political and economic uncertainty. Economic uncertainty, defined as the difficulty in predicting the economic environment, arises from various factors such as political instability, changes and uncertainties in government policies, natural disasters, and market fluctuations. The presence of such uncertainties significantly affects the efficiency of markets, including the efficiency of the capital market. The aim of this study is to examine the long-term relationship between of economic policies uncertainty (based on the fluctuations of macroeconomic variables using the composite PCA index) and the excess return of eight different industries index (Automobile and parts manufacturing, Pharmaceutical Products and Materials , cement, lime and gypsum, Multidisciplinary industrial companies , basic metals, oil, coke, and nuclear fuel, coke and nuclear fuels, chemical products, Aggregation, properties and real estate).The investigation, conducted using the econometric ARDL approach over the period from 2012 to 2021, demonstrates that economic policies uncertainty is positively and significantly related to the excess returns of the selected industry index Among the various industries, the Automobile and manufacturing parts industry is most affected by the of economic policies uncertainty, while the construction and real estate industry is least affected. Furthermore, the speed of adjustment of Aggregation, properties and real estate the effect of Economic policy uncertainty on the excess returns of the stock market industries is not homogeneous, as indicated by the ECM coefficient. Automobile and manufacturing parts industry index experiences the fastest adjustment, while the Multidisciplinary industrial companies, due to their diverse portfolios, exhibit the slowest adjustment speed compared to others..
Keywords: Economic Policy Uncertainty, Idustry Excess return, The ARDL approach, Fama-French 5 factors, momentum -
در پارادایم جدید از علوم مالی با عنوان مالی رفتاری، عوامل احساسی نقش عمده ای در تصمیمات فردی دارند و می توانند در بازارهای مالی تاثیرات قابل توجهی به جای بگذارند. ابتدا با استفاده از مدل بیکر و وورگلر (2007)، شاخص احساسات بازار سرمایه ایران مدل سازی شده و بازار سرمایه به دو دوره احساسات پایین و احساسات بالا تفکیک می گردد. به منظور بررسی رابطه بین بازدهی مقطعی و ارزش در معرض ریسک (VaR) در دوره احساسات بالا و پایین از دو رویکرد مدل رگرسیونی فاما مک بث و مرتب سازی منفرد و دوگانه استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش، تعداد 130 شرکت بازار بورس اوراق بهادار تهران است که با استفاده از روش حذف سیستماتیک انتخاب شده اند. روش پیشنهادی با استفاده از نرم افزار MATLAB پیاده سازی شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد رابطه معناداری بین ارزش در معرض ریسک و بازدهی اضافی با در نظر گرفتن عامل احساسات وجود دارد. این رابطه به گونه ای است که تغییرات VaR در دوره احساسات بالا بیشتر از دوره با احساسات کم بوده است و در دوره احساسات بالا، معاملات سرمایه گذاران صرفا تحت تاثیر احساسات بوده و با ریسک بسیار بالایی همراه است. علاوه بر این رابطه بین بازدهی اضافی و VaR تنها متاثر از متغیر کنترلی مومنتوم است.
کلید واژگان: شاخص احساسات, مدل قیمت گذاری, ارزش در معرض ریسک, بازدهی مورد انتظار, مومنتومIndividual decisions in the new paradigm of financial science are influenced by emotional factors. These factors can also have an impact on financial markets. First, using the Baker and Wurgler model (2007) to model the Iranian capital market sentiment index, and the capital market is divided into two periods of low and high sentiment. In order to examine the relationship between cross-sectional return and value-at-risk (VaR) in periods of high and low sentiment, two approaches were used: Fama-Macbeth regression model and single-sorting and double-sorting. The statistical population of this study consists of 130 companies represented on the Tehran Stock Exchange, selected using a systematic elimination method. MATLAB software was used to implement the method. It was found that, regarding the sentiment factor, there is a significant relationship between VaR and excess return, such that VaR changes were greater in periods of high sentiment than those in the periods of low sentiments. During periods of high sentiment, shareholders’ transactions are determined solely by emotions and with high risk. Furthermore, the relationship between excess return and VaR was only influenced by momentum
Keywords: Sentiment Index, Pricing Model, Value-at-Risk, Expected return, Momentum -
شرکت ها برای توسعه فعالیت ها و اجرای طرح های خود، به علت محدودیت در سیستم اعتبارات بانکی و پیچیدگی مراحل اخذ مجوز انتشار اوراق قرضه،برای تامین منابع مورد نیاز خود به انتشار سهام جدید روی می آورند.در این تحقیق با نظر گرفتن تاثیر احساسات سرمایه گذار در زمان اقدام به عرضه ثانویه سهام، عملکرد قیمتی کوتاه مدت و بلندمدت سهام پس از عرضه ثانویه سهام و تاثیرات مقطعی و سری زمانی احساسات سرمایه گذار بر عملکرد بلندمدت و کوتاه مدت قیمت سهام را بررسی نماییم.با استفاده از مدل بیکر و ورگلر(2007) به برآورد شاخص احساسات در بورس اوراق بهادار تهران اقدام و سپس شرکتهای نمونه را بر اساس سطح شاخص احساسات ماهانه در ماه افزایش سرمایه به دو دسته پرتفوی احساسات بالا و احساسات پایین دستهبندی میکنیم. برای بررسی بازده های غیرعادی کوتاهمدت پس از عرضه ثانویه سهام میانگین بازدههای مازاد تجمعی (CAR) و برای بازده های غیرعادی بلندمدت پس از افزایش سرمایه،میانگین وزنی بازده مازاد دوره خرید-نگهداری (BHAR) استفاده شده است.نتایج با استفاده از داده های 101 شرکت از بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی1391-1398 به دست آمده است.شرکت هایی که در دوره احساسات بالا اقدام به افزایش سرمایه کرده اند، در کوتاه مدت بازدهی غیرعادی مناسب تر و در میان مدت و بلندمدت بازدهی منفی تر و ضعیف تری را تجربه می کنند.ویژگی های شرکتی همچون اندازه، سن و نسبتM/B بر کسب بازدهی غیرعادی پس از عرضه ثانویه و شدت آن تاثیرگذار است.سهامداران با در نظر گرفتن سطح شاخص احساسات بالا و کم در زمان عرضه ثانویه سهام و ویژگی های شرکتی می توانند نسبت به اتخاذ سیاست سرمایه گذاری خرید-فروش یا نگهداری سهام پس از عرضه ثانویه اقدام نمایند.
کلید واژگان: شاخص احساسات, عرضه ثانویه سهام, عملکرد قیمتی سهم, بازدهی غیرعادیThe bank credit system is limited and the bond issuance process is complex. Most firms issue new shares to raise the funds they need to develop their activities and implement their plans.This article details an investigation of the impact of investor sentiment and using market timing at the time of SEO, the short and long-run stock price performance subsequent to SEOs and the cross-sectional and time-series effects of investor sentiments on both short and long-run stock price performance subsequent to SEO events.We used the Baker and Wurgler(2007) model to estimate the sentiment index in the TSE. Next We categorize all sample SEOs into high and low sentiment, according to the level of the sentiment index in the month when the SEO is conducted. we use cumulative abnormal-returns(CARs) to investigate short-run stock price performance and the buy-and-hold returns (BHAR) to examine long-run stock price performance. The data were compiled of 101 firms from different industries of TSE in the period of 1391-1398. Firms conducting SEOs during high sentiment periods experience less severe short-run price drops around the issuance and this effect are stronger for small, young, and high market-to-book ratio firms. firms conducting SEOs during high sentiment periods experience more severe post-issue long-run underperformance and this effect of investor sentiment are stronger for big, older, and low market-to-book ratio firms. By considering sentiment index level around SEOs and the firm's characteristics, investors can adopt the investment policy of selling,-buying or holding shares after the SEO.
Keywords: Sentiment index, secondary stock offering, stock price performance, Abnormal return -
هدف
هدف این پژوهش، بررسی تاثیر تجدید ارایه صورت های مالی بر انواع ناکارایی سرمایه گذاری با تاکید بر نقش محدودیت مالی است.
روشبرای اندازه گیری ناکارایی سرمایه گذاری و دستهبندی شرکت های عضو نمونه به دو بخش شرکت های با سرمایه گذاری بیش ازحد یا کمتر از حد، از الگوی انتظارات سرمایه گذاری ریچادسون (2006) و از شاخص تعریف شده از سوی کاپلان-زینگالس (1997) برای بررسی محدودیت مالی شرکت ها استفاده شده است. نمونه آماری موردبررسی شامل 174 شرکت در یک دوره زمانی شش ساله (1391- 1397) است.
نتایجنتایج نشان دهنده آن است که تجدید ارایه صورت های مالی، سرمایه گذاری بیش ازحد شرکت ها را کاهش می دهد؛ در حالی که وضعیت سرمایه گذاری کمتر از حد را تشدید می کند. از طرفی، در شرکت های با سرمایه گذاری بیش ازحد ممکن است محدودیت مالی بیشتری پس از تجدید ارایه صورت های مالی تجربه شود که این رابطه برای شرکت های با سرمایه گذاری کمتر از حد معنادار نیست. درنهایت، این استدلال که تجدید ارایه صورت های مالی می تواند از طریق تاثیر غیرمستقیم بر محدودیت مالی، بر ناکارایی سرمایه گذاری اثرگذار باشد نیز در هیچ گروهی از شرکت ها تایید نشد.
کلید واژگان: تجدید ارائه صورت های مالی, ناکارایی سرمایه گذاری, سرمایه گذاری بیش ازحد, سرمایه گذاری کمتر از حد, محدودیت مالی.The purpose of this research was to investigate the effects of financial restatement on various investment inefficiencies with emphasis on the role of financial constraints. In this study, Richardson (2006)'s model of investing expectations was used to measure investment inefficiencies and categorize the sample member firms into over-invested or under-invested corporates. Also, the index defined by Kaplan-Zingales (1997) was utilized to examine the financial constraints. The sample included 174 companies that were active over 6 years (2012-2017) in the Tehran Stock Exchange. The results indicated that financial restatement could reduce the over-investment, while it exacerbated the under-investment ones. On the other hand, the companies with over-investment might experience greater financing constraints after financial restatement. This relationship was not significant for under-invested companies. Finally, the argument that financial restatement could affect investment inefficiencies by indirectly affecting financing constraints was also not approved by any groups of the compaines.
Keywords: Financial Restatement, financial constraints, Investment Inefficiency, Over-Investment, Under-Investment. -
تقسیم سود به عنوان عاملی مهم و اثرگذار در ارزش سهام و در نتیجه ارزش بازار شرکت شناخته می شود. می توان گفت، سود تقسیمی (نقدی) همواره برای سرمایه گذاران و سهام داران از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. از این رو در این پژوهش، به بررسی اثر سیاست تقسیم سود بر ارزش شرکت با در نظرگرفتن اصول بنیادین شرکت و همچنین، تاثیر اندازه شرکت بر این ارتباط پرداخته و در انتها، مقدار صرف سود تقسیمی در این دوره ارایه شده است. به منظور دستیابی به هدف پژوهش، 93 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در طول دوره زمانی 8 ساله (1391-1398) 744 سال-شرکت با بکارگیری روش رگرسیون داده های پانل صورت گرفته است. رابطه بین سود تقسیمی پرداختی شرکت و ارزش شرکت مثبت و معنی دار بیان شده است. در نتیجه، صرف سود تقسیمی در این بازه، نیز مثبت است. صرف سود تقسیمی سهام برای شرکت باتوجه به مدل رگرسیون داده های پانل و صرف سود تقسیمی برای دارایی های شرکت بدست آمده است. بنابر نتایج، قیمت سهم با سود نقدی نسبت به سهم هایی با سود انباشته بیشتر است. صرف سود تقسیمی مثبت نشان دهنده ترجیح سرمایه گذاران برای سهام دارای سود تقسیمی است.کلید واژگان: ارزش شرکت, سیاست تقسیم سود, صرف سود تقسیمیObjectiveDividends are recognized as an important and influential factor in the value of stocks and therefore the market value of the company. It can be said that dividend (cash) has always been of great importance for investors and shareholders. Therefore, in the research, the effect of dividend policy on firm value has been investigated by considering the basic principles of the company and also the effect of company size on this relationship. Finally, the amount of dividends premium in this period is stated.ResearchMethodIn order to achieve the goal of research, 93 companies listed on the Tehran Stock Exchange during a period of 8 years (2013-2020) 744 years-company has been done using the panel data regression method.ResultsThe relationship between dividend payout and the firm value is positive and significant. As a result, the dividend premium in this period is also positive. Panel data regressions suggest that the dividend premium for firms’ equity and the dividend premium for firms’ assets. Dividend premium in this period is also positive. According to the results, the stock prices of dividend payers are great compared to those of non-payers (retained earnings). The stock price with dividend payout is higher than the shares with accumulated dividend. The positive dividend premium indicates the investors' preference for dividend payoutKeywords: Dividend premium, Dividend policy, Firm value
-
هدف
مطالعات صورت گرفته در زمینه مالی رفتاری و ریزساختارهای بازار، نشان می دهد که میان احساسات سرمایه گذار و نقدشوندگی بازار ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. هدف این مقاله، بررسی تاثیر شاخص جامع احساسات سرمایه گذار بر نقدشوندگی سهام و نوسان های آن و همچنین، بررسی تقارن یا عدم تقارن اخبار (شوک های) مثبت و منفی در بورس اوراق بهادار تهران است.
روشادبیات نقدشوندگی مجموعه وسیعی از شاخص های نقدشوندگی را پیشنهاد می کند که برای اندازه گیری ویژگی ها و ابعاد مختلف نقدینگی ارایه می شود. بنابراین، در این پژوهش از چهار معیار نقدشوندگی برای دریافت ابعاد مختلف نقدشوندگی استفاده شده است که عبارت اند از: هزینه های معاملاتی، اندازه گیری بر مبنای حجم (فعالیت های معاملاتی) و ویژگی های تاثیر قیمت. در این راستا، دو معیار گردش معاملات و حجم معاملات، به بعد هزینه های معاملاتی؛ معیار عدم نقدشوندگی آمیهود، به بعد اندازه گیری بر مبنای حجم (فعالیت های معاملاتی) و معیار شکاف قیمتی، به ویژگی تاثیر قیمت مرتبط هستند. احساسات سرمایه گذاران با استفاده از 9 معیار غیرمستقیم سنجش احساسات سرمایه گذاری اندازه گیری شده و به کمک روش تحلیل مولفه اساسی، شاخص جامع احساسات تشکیل شده است. برای بررسی تقارن این تاثیر، از مدل GARCH و برای بررسی عدم تقارن از مدل های E-GARCH و T-GARCH استفاده شده است.
یافته هایافته های پژوهش نشان داد که دو معیار گردش معاملات و حجم معاملات با احساسات سرمایه گذاران ارتباط ضعیفی دارد و عدم نقدشوندگی آمیهود از احساسات سرمایه گذاران بیشترین تاثیر را می پذیرد. همچنین، نتایج از نامتقارن بودن تاثیر شوک ها حکایت می کند؛ به گونه ای که شوک های مثبت نسبت به شوک های منفی تاثیر بیشتری دارد. از آنجا که شوک های مثبت در بازار باعث کاهش تلاطم های بازار می شود، می توان با ایجاد احساسات خوش بینانه (مثبت)، نقدشوندگی در بازار را افزایش و تلاطم های نقدشوندگی بازار را کاهش داد.
نتیجه گیریبا توجه به اینکه معیار عدم نقدشوندگی آمیهود، از احساسات سرمایه گذاران بیشترین تاثیر را می پذیرد، سیاست گذاران با کنترل احساسات سرمایه گذاران می توانند نقدشوندگی بازار را افزایش و نوسان قیمتی را کاهش دهند.
کلید واژگان: احساسات سرمایه گذار, نوسان پذیری, نقدشوندگی, مالی رفتاری, معامله گران اخلالگرObjectiveBehavioral finance and market microstructure studies showed that investor sentiment has a positive and meaningful effect on liquidity. The purpose of this study is to investigate the effect of the Aggregate Sentiment Index (ASI) on liquidity and its volatilities and to examine the symmetry of news (shocks) on the Tehran Stock Exchange (TSE).
MethodsThe available academic literature on liquidity proposes a wide set of indices and proxies to measure the different characteristics and dimensions of liquidity. In this study, four indices were employed to measure the various dimensions of liquidity including Transaction Cost, Volume-Based Measure (Trading Volume), and price-impact characteristics. Accordingly, the indices of turnover and trading volume were related to the transaction costs dimension, the Amihud illiquidity ratio was related to Volume-Based Measure (Trading Volume), and the High-Low Spread index was related to the price impact characteristic. Irrational Aggregate Sentiment Index (ASI) was formed using nine indirect (institutional) indices for measuring investor sentiment using Principal Component Analysis (PCA) and the GARCH model was used to investigate asymmetry. The E-GARCH and T-GARCH models were also employed to investigate the asymmetry of news (shocks).
ResultsThe achieved results proved no significant relation between Turnover and Trading Volume indices but the strong impact of Amihud illiquidity ratio on investor sentiment. The findings also indicated the effects of shocks as asymmetric, i.e., optimistic (positive) shocks have greater effects than pessimistic (negative) shocks. Positive shocks cause a decrease in volatilities and an increase in liquidity.
ConclusionSince Amihud’s illiquidity ratio is mostly affected by investor sentiment, policymakers can increase liquidity and decrease price volatility by controlling investor sentiment.
Keywords: Behavioral finance, Investor sentiment, liquidity, Noise Trader, Volatility -
احساسات سرمایه گذاران نسبت به بازار سرمایه می تواند نقش موثری بر روند قیمت سهام، حجم معاملات بازار و بخصوص بر همزمانی بازدهی سهام داشته باشد. ورود سرمایه گذاران خرد بسیار با حجم سرمایه بالا که از دانش کافی در زمینه سرمایه گذاری بهره مند نیستند، موجب شده مطالعه این موضوع اهمیت بیشتری پیدا کند. از این رو، در این پژوهش به بررسی رابطه بین احساسات سرمایه گذاران و همزمانی بازدهی سهام در بورس اوراق بهادار تهران، با نمونه آماری 167 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار از 15 صنعت مختلف طی بازه زمانی فروردین ماه 1389 لغایت اسفند ماه 1398 پرداخته شده است. احساسات سرمایه گذاران از طریق شاخص ترکیبی پیشنهادی بیکر و وارگلر (2006) با استفاده از تحلیل مولفه های اصلی اندازه گیری شده است و همچنین برای اندازه گیری همزمانی بازدهی سهام از سه روش مختلف: مدل ساده مورک، مدل چهارعاملی کارهات و مدل پنج عاملی فاما فرنچ استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده این است که احساسات سرمایه گذاران به طور معناداری بر افزایش همزمانی بازدهی سهام اثرگذار است و همچنین یافته های پژوهش نشان داد ضرایب احساسات مثبت و منفی به طور معناداری باهم تفاوت ندارند و در نتیجه احساسات مثبت و منفی بصورت متقارن بر افزایش همزمانی بازدهی سهام اثرگذار هستند.
کلید واژگان: احساسات سرمایه گذاران, بازده, همزمانی بازدهی سهامInvestor sentiment about the capital market can play an important role in stock price trends, market transactions, and especially on the stock return synchronicity. The entry of many Individual investors who do not have enough information about investment, the study of this issue has made more important. To this end, in this research we investigate the relationship between investor sentiment and stock return synchronicity in Tehran Stock Exchange, by using the financial data of 167 firms listed on Tehran Stock Exchange from 15 various industries during ten years from March 2010 to March 2020. We use the Baker-Wurgler (2006) sentiment index as our primary measure of investor sentiment that Measured by principal component analysis. Also, three different methods have been used to measure the stock return synchronicity: the Mork model, the Carhart four-factor model and the Fama and French five-factor model. The results show that the Investors sentiment significantly affect on increasing stock return synchronicity. The findings also showed that the coefficients of positive and negative sentiment are not significantly different and as a result, positive and negative sentiment are symmetrically affecting the increase in stock return synchronicity.
Keywords: Investor Sentiment, Return, Stock return synchronicity -
امروزه یکی از مشکلات اساسی بانک ها، میزان مطالبات غیرجاری آنهاست. نسبت مطالبات غیرجاری به تسهیلات اعطایی در نظام بانکی، معیاری است که از آن، برای سنجش سلامت بانک استفاده میشود. از این رو، هدف این تحقیق، بررسی عوامل اثر گذار بر نسبت مطالبات غیرجاری است. در این راستا، از مدل خودرگرسیون برداری تصحیح خطای برداری، برای بررسی اثرهای متغیرهای اقتصاد کلان و مالی، نظیر چرخه تجاری، بدهی دولت، نرخ بیکاری، سرما یه گذاری مستقیم خارجی و تسهیلات اعطایی بخش بانکداری استفاده شده است. برای دستیابی به هدف تحقیق، داده های فصلی سالهای 1384 تا 1396 مجموعه بانک های ایرانی جمعآوری شد. طبق نتایج تحقیق، رابطه میان چرخه تجاری، بدهی دولت و سرمایه گذاری مستقیم خارجی با نسبت مطالبات غیرجاری منفی است؛ اما رابطه میان تسهیلات اعطایی بخش بانکداری با نسبت مطالبات غیرجاری مثبت است. متغیر نرخ بیکاری نیز بر خلاف سایر متغیرها، بر نسبت مطالبات غیرجاری تاثیر کوتاه مدتی دارد. طبق نتایج تجزیه واریانس مدل برآوردی در بلند مدت، کمابیش 96/48درصد از تغییرات نسبت مطالبات غیرجاری، از طریق مقادیر گذشته خود این متغیر، 42/41درصد توسط متغیر بدهی دولت، 14/4درصد توسط متغیر تسهیلات اعطایی بخش بانکداری، 12/3درصد توسط متغیر نرخ بیکاری، 3/1درصد توسط متغیر چرخه تجاری و 06/1 درصد توسط متغیر سرمایه گذاری مستقیم خارجی توضیح داده می شود.
کلید واژگان: مطالبات جاری و غیرجاری, مدل خود رگرسیون برداری تصحیح خطای برداری, عامل های اقتصاد کلان, عامل های مالیToday, one of the major problems of banks is the amount of their non-performing loans. The ratio of non-performing loans is used as a measure of bank health. Therefore, the purpose of this study is to investigate the factors affecting the ratio of non-performing loans. In this regard, the vector Auto Regressive– vector error correction model has been used to examine the effects of macroeconomic and financial variables such as business cycle, government debt, unemployment rate, foreign direct investment, and domestic credit by the banking sector. To achieve the research goal, quarterly data from 1996 to 2017 were collected from Iranian banks. According to the results of the study, the relationship between business cycle, government debt, and foreign direct investment and the ratio of non-performing loans is negative, while he relationship between domestic credit provided by the banking sector and non-performing loans ratio is positive. Unlike other variables, the unemployment rate variable has a short-term effect on the ratio of non-performing loans. According to the results of analysis of variance of the estimated model in the long run, approximately 48.96% of the changes in the ratio of non-performing loans, through the past values of this variable, 41.42% by the government variable, 4.14% by the banking sector domestic credit variable, 3.12% by the unemployment rate variable. 1.3% is explained by the business cycle variable and 1.6% by the foreign direct investment variable.
Keywords: Current, non-Performing Loans, VAR, VEC, Macroeconomic Factors, Financial Factors -
یکی از عوامل تاثیرگذار بر بازدهی بازار سهام، تغییر بازده نفت و نوسانات آن است که می توان از آن در توضیح بازدهی و اتخاذ استراتژیهای سودآور در بازار سرمایه کمک گرفت. با عنایت به اهمیت تاثیر تغییر قیمت نفت خام بر بازده سهام در صنایع مختلف، در این تحقیق با استفاده از دادههای ماهانه دوره زمانی 1388 تا 1397، بررسی میشود که آیا بازده نفت و نوسان بازده نفت بر سودآوری استراتژی مومنتوم صنایع در بورس تهران تاثیر دارند. همچنین علاوه بر بررسی پایداری نتایج به دست آمده، بازده استراتژی مومنتوم مبتنی بر داده های قیمت نفت خام با بازده استراتژی مومنتوم متعارف مقایسه میشود. نتایج تحقیق نشان میدهد که نوسان مشروط بازده نفت و بازده بازار سهام قادر به توضیح بازده مومنتوم صنایع، بازده پرتفوی صنایع برنده و بازده پرتفوی صنایع بازنده هستند. بررسیها نشان میدهد نتایج پایدار بوده و نوسان بازدهی نفت پس از کنترل متغیرهای کلان اقتصادی، قدرت توضیح دهندگی بالایی دارد. همچنین استراتژی مومنتوم متعارف، بازده بالاتری نسبت به استراتژی مومنتوم مبتنی بر نفت نتیجه میدهد.
One of the factors affecting stock market returns is the change in oil return and volatility that can help explain the returns and adopt profitable strategies. Considering the importance of the impact of the crude oil price changes on stock return in different industries, this study uses monthly data from 2009 to 2018 to determine whether oil return volatility affect the profitability of Tehran stock exchange strategy? Besides of robustness of the results, the efficiency of the momentum strategy based on crude oil price data is compared with the efficiency of the conventional momentum strategy. The results show that the conditional oil return volatility and the stock market return are able to explain the momentum return of industries, the portfolio return of the winner industries and the portfolio return of loser industries. The study shows that the results are robust and the oil return volatility after controlling for macroeconomic variables has high explanatory power. The momentum strategy also yields higher returns than oil-based momentum strategy.
Keywords: Stock market- Winner industries-, Loser industries- Oil return volatility- momentum strategy -
نشریه تحقیقات مالی، پیاپی 60 (زمستان 1399)، صص 521 -541هدف
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی وجود کم واکنشی یا بیش واکنشی در بورس تهران، پس از وقوع رخدادهای شدید در سطح بازار است. با توجه به گستردگی تعداد و نوع وقوع رخدادها، کشف چگونگی عملکرد سرمایه گذاران در این موقعیت، در تصمیم گیری به موقع و مدیریت سبد سرمایه گذاران اهمیت بسزایی دارد.
روشپس از تشخیص وقوع رخدادهای شدید در سطح بازار، از طریق مقایسه بازدهی روزانه بازار با میانگین ارزش در معرض ریسک متحرک 500روزه بازار، سبدی از سهم های برنده و بازنده تشکیل شد و با مقایسه بازدهی حاصل از اتخاذ استراتژی مومنتوم و معکوس روی این سبدها، به بود یا نبود پدیده های بیش واکنشی و کم واکنشی پی برده شد.
یافته ها:
بر اساس یافته های این پژوهش، پس از وقوع رخدادهای شدید بورس تهران، شاهد وقوع پدیده کم واکنشی بودیم. این پدیده، به خصوص در روزهای ابتدایی پس از وقوع رخدادهای شدید منفی، شدیدتر بود. اتخاذ موقعیت مومنتوم توانست به کسب بازدهی مازاد در مقایسه با بازدهی بازار منجر شود. همچنین در هیچ یک از حالات بررسی شده، وجود بیش واکنشی کوتاه مدت ثابت نشد.
نتیجه گیری:
وجود کم واکنشی کوتاه مدت در بورس تهران، ممکن است از وجود سقف نوسان روزانه 5 درصدی بازار نشیت گرفته باشد. فارغ از علت به وجود آمدن این پدیده، سرمایه گذاران می توانند با اتخاذ موقعیتی مناسب، در روزهای پس از وقوع رخداد شدید، به کسب سود بیشتر از بازار بپردازند
کلید واژگان: ارزش در معرض ریسک, بیش واکنشی, رخداد شدید, کم واکنشیFinancial Research, Volume:22 Issue: 60, 2021, PP 521 -541ObjectiveThe purpose of this study is to investigate the presence of under-reaction or over-reaction in Tehran Stock Exchange after extreme market events. Regarding the vast number of these events, finding how investors trade in these conditions is crucial for timely decision making and portfolio management. Regulations also can be wisely made to control investors.
MethodsUsing daily TEDPIX and daily prices of all stocks from 2009 – 2018, we identify extreme market events by comparing daily market returns with the 500- days moving Value at Risk (VaR) of returns. Winner and loser portfolios are formed in the second stage and Then, we investigate the presence or absence of under-reaction or over-reaction by comparing momentum and reversal strategies' excess return. Positive values of momentum strategy excess returns lead us to under-reaction and positive values of reversal strategy lead us to an over-reaction.
ResultsAccording to the results from the present study, from 67 extreme events in the research period, we have 30 positive and 37 negative extreme events. The momentum strategy yields a positive and significant excess return on average. Consequently, we find that stocks tend to under-react after both positive and negative events. But this behavior is more intense after negative events. Thus, the momentum strategy can make excess returns. Also, we didn't find the persistence of over-reaction within the study criteria.
ConclusionShort-term under-reaction in the Tehran Stock Exchange may be due to the daily price limit of this market. Disregarding of the cause, investors can make a profit by taking advantage of the opportunity in the days following an extreme event. In other words, investors that prefer a momentum strategy can have notable excess returns in the days following an extreme event.
Keywords: Value at Risk, Underreaction, Overreaction, Extreme event -
ریسک ناشی از نوسانات قیمت سهام و نحوه مدیریت آن با استفاده از ابزارهای موجود در بازار، یکی از دغدغههایی است که همواره ذهن سرمایه گذاران فعال در بازار سرمایه را به خود معطوف نموده است. این پژوهش به دنبال بررسی اثربخشی شیوه پوشش ریسک نوسان قیمت سهام و تنوع بخشی به آن با استفاده از قرارداد آتی سکه طلا است. در این پژوهش از داده های ماهانه بازده شاخص کل سهام و بازده آتی سکه طلا در فاصله سال های 1387 تا 1397 جهت یافتن نسبت های پوشش ریسک پویا با استفاده از دو روش گارچ چند متغیره و حداقل مربعات معمولی غلتان استفاده شده است. اثربخشی پوشش ریسک حاصل با استفاده از معیارهایی بررسی شده و ضمن مقایسه این معیارها برای پرتفوی پوشش یافته و پرتفوی بدون پوشش، نتایج بیانگر این است که استفاده از قرارداد آتی سکه طلا توجیه پذیر است و روش گارچ چندمتغیره نسبت به روش رگرسیون غلتان در همه ملاکهای مورد بررسی، اثربخشی بالاتری را نتیجه داده است
کلید واژگان: متنوع سازی, نسبت پوشش ریسک پویا, گارچ چند متغیره, قرارداد آتی طلاInvestors often aim to reduce the risks associated with traditional assets such as investing in equities. The risk of stock price volatility is one of the concerns that always active investors are trying to manage it. Therefore, this research tries to investigate the effectiveness of the hedging stock price volatility methods and its diversification using the gold coin futures. In this study, using monthly data on stock index returns and gold coin future returns between 2008 and 2018, we compare the result’s effectiveness of dynamic hedge ratios using multivariate generalized auto- regressive heteroskedasticity (BEKK-GARCH) and recursive ordinary least square (OLS) methods. The results indicate that the use of the gold coin future is suitable instrument to hedging stock portfolio and the multivariate GARCH method is more effective than the rolling regression method in 5 conditional effectiveness indices, including percentage reduction in variance, percentage reduction in semi-variance, percentage reduction in hedged losses, percentage increase in portfolio excess returns and percentage increase in positive returns.
Keywords: Diversification, Dynamic hedge ratio, GARCH model (BEKK), future -
نشریه تحقیقات مالی، پیاپی 54 (تابستان 1398)، صص 187 -212هدف
در عصر حاضر، کسبوکارها به اندازه ای توسعه یافته اند که برای بقا در عرصه رقابت، به مدیریت صحیح منابع و مصارف خود نیازمندند؛ چراکه بازار رقابتی انعطاف پذیری شرکت ها را بهشدت کاهش داده است و این عامل باعث شده که آنها در وضعیتهای مختلف اقتصادی توانایی عکس العمل مناسب را نداشته باشند و از چرخه رقابت خارج شده و با خطر ورشکستگی مواجه شوند. بنابراین در این پژوهش تلاش شده است که بهمنظور پیشگیری از احتمال بروز چنین مخاطراتی، به پیش بینی ورشکستگی شرکت های تولیدی اقدام کنیم.
روشدر این پژوهش از «یادگیری ماشین سریع مبتنی بر کرنل» استفاده شده که یکی از مدل های هوش مصنوعی برای پیش بینی ورشکستگی است. با توجه به اینکه روش های یادگیری ماشین به الگوریتمی بهینه ساز نیاز دارند، در این پژوهش از یکی از به روزترین آنها بهنام «الگوریتم گرگ خاکستری» بهره برده شده که در سال 2014 ابداع شده است.
یافته هامدل یاد شده روی داده های 136 نمونه از شرکت های بورسی در بازه زمانی 1394 تا پایان خرداد 1397، پیاده سازی شد و در تمامی معیارهای ارزیابی، مدل های طبقه بندی، دقت، خطاهای نوع اول و دوم و ناحیه تحت منحنی ROC، در مقایسه با الگوریتم ژنتیک، کارایی بهتری ارائه کرد و معناداری آن نیز از طریق آزمون t-test به تایید رسید.
نتیجه گیریبا توجه به دقت بسیار خوب الگوریتم گرگ خاکستری و همچنین عملکرد بهتر آن در مقایسه با الگوریتم ژنتیک، می بایست برای پیش بینی ورشکستگی شرکت های تولیدی ایران، چه برای اهداف سرمایه گذاری و اعتباردهی و چه بهمنظور استفاده مدیریت داخلی شرکت، از الگوریتم گرگ خاکستری بهره برد.
کلید واژگان: بینی ورشکستگی, یادگیری ماشین, بهینه سازی گرگ خاکستری, نسبت های مالیFinancial Research, Volume:21 Issue: 54, 2019, PP 187 -212ObjectiveIn the present era, businesses have developed to a large extent which has, in turn, forced them to manage their resources and expenditures wisely for the sake of competition. This is mainly because the competitive market has severely reduced the flexibility of companies, which means that their ability respond to different economic situations has reduced and this puts most firms at the constant risk of bankruptcy and contraction. Therefore, in this study, we have tried to predict the bankruptcy of manufacturing companies through preventing the occurrence of such risks.
MethodsIn this study, the "Kernel Extreme Learning Machine" has been used as one of the artificial intelligence models for predicting bankruptcy. Given that machine learning methods require an optimization algorithm we have used one of the most up-to-date, "Gray Wolf Algorithm" which has been introduced in 2014.
ResultsThe above model has been implemented on the 136 samples that were collected from the Tehran Stock Exchange between 2015 and 2018. All of the performance evaluation criteria including the classification, accuracy, type error, second-order error and area under the ROC curve showed better performance than the genetic algorithm which was presented and its significance was confirmed by t-test.
ConclusionConsidering the gray wolf algorithm’s high accuracy and its performance compared to the genetic algorithm, it is necessary to use the gray wolf algorithm to predict the bankruptcy of Iranian manufacturing companies either for investment purposes and for validation purposes, or for using internal management of the company
Keywords: Bankruptcy prediction, Learning machine, Grey Wolf Optimizer (GWO), Financial ratios -
بانک مرکزی با هدف نظارت بر بانکها و موسسات اعتباری، مقرراتی را وضع نموده است که از جمله آنها دستورالعملهای طبقه بندی دارایی ها و نحوه ذخیرهگیری مطالبات اختصاصی است. در فرآیند ذخیرهگیری، بانک مرکزی با اعمال جرائمی به مانده هر یک از سرفصلهای مطالبات غیرجاری، میکوشد تا از طریق کاهش درآمد بانک یا موسسه اعتباری، زمینه افزایش کیفیت اعطای تسهیلات و در نتیجه کاهش میزان انباشت مطالبات غیرجاری را فراهم نماید. در پژوهش حاضر به بررسی میزان اثر بخشی سیاست مذکور با استفاده از روش پویایی های سیستم پرداخته شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که اعمال سیاست مذکور، حداقل منجر به کاهش 17 درصدی در میزان انباشت مطالبات غیرجاری خواهد شد. بررسی ها در تحقیق حاکی از آن است که در صورت افزایش ضریب پوشش وثایق در فرآیند اعطای تسهیلات توسط بانک، اثربخشی سیاست مذکور در مبارزه با انباشت مطالبات غیرجاری از بین خواهد رفت. این پدیده نشان از آن دارد که بانک مرکزی در نظارت بر عملکرد موسسات اعتباری در اعطای تسهیلات لازم است بیشتر به روش های نظارتی پیشگیرانه تمرکز کند تا روش های پسینی.کلید واژگان: سیاست های پولی, پویایی های سیستم, مطالبات غیرجاریThe Central Bank has specific regulations, including asset classification guidelines and how to perform loan’s loss provisioning to oversee banks and credit institutions. The Central Bank seeks to improve the quality of the loan and reduce the amount of non-performing loans by reducing the revenues of the bank or credit institution through imposing fine on balance of each of the categories of non-performing loans. In this study, the effectiveness of this policy has been investigated using the system dynamics method. The results of the research indicate that the application of the above policy would at least lead to a 17% reduction in the amount of non-performing loans’ accumulation. Research suggests that, if the coverage factor of a pledge during the provision of loan, increases the effectiveness of the policy in the fight against the accumulation of non-performing loans will be eliminated. This phenomenon suggests that the Central Bank needs to focus more on preventive regulatory approaches than on a priori methods in monitoring the credit institutions in providing a loan.Keywords: Monetary Policy, System Dynamics, Non-Performing Loans
-
رفتار مدیریت مالی شخصی، چگونگی واکنش فرد در زمان مواجه شدن با رخدادهای مالی را بیان می کند؛ اینکه فرد در شرایط مختلف چه تصمیماتی اتخاذ کند، بر زندگی حال و آینده ی او و همچنین بر اقتصاد جامعه تاثیرگذار است. این پژوهش درزمینه ی مدیریت مالی شخصی انجام شده و هدف آن بررسی عوامل تاثیرگذار بر رفتارهای مدیریت مالی شخصی درمیان جوانان ایران است؛ به این منظور روابط بین نگرش مالی، دانش مالی و منبع بیرونی کنترل رفتار با رفتار مدیریت مالی آزمون شده است. پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی و کاربردی است و داده ها با روش پرسشنامه ای گردآوری شده اند. مدل اصلی پژوهش مدل معادلات ساختاری است و با روش حداقل مربعات جزئی (PLS) تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان می دهند نگرش مالی و دانش مالی با رفتار مدیریت مالی رابطه ی مثبت و معنادار دارند؛ به علاوه، نتایج حاصل از آزمون فرضیه سوم نشان میدهد که دانش مالی رابطه ی بین نگرش مالی و رفتار مدیریت مالی را تعدیل می کند. این در حالی است که مطابق آزمون فرضیههای چهارم و پنجم این پژوهش، بین منبع بیرونی کنترل رفتار و رفتار مدیریت مالی رابطه ی معناداری وجود ندارد و منبع بیرونی کنترل، میانجی رابطه ی نگرش مالی و رفتار مدیریت مالی نیستکلید واژگان: دانش مالی, رفتار مدیریت مالی شخصی, منبع بیرونی کنترل رفتار, نگرش مالیPersonal financial management behavior mentions how a person reacts when encounters financial events. Decisions of a person in different conditions influence his present and future life as well as economy of society. This study is about personal financial management, and examining factors affecting personal financial management behaviors among Iranian youth is it's purpose. To do this, relationships among financial attitude, financial knowledge, external locus of control and financial management behaviors was examined. This study is a applied and descriptive research. Data gathering is based on questionnaire. The research model is structural equation modeling and examined by Partial Least Square (PLS) method. The findings suggest that, financial attitude and financial knowledge have statistically significant and positive effects on financial management behaviors. In addition, based on our third hypothesis, the moderated role of financial knowledge on the relationship between financial attitude and financial management behaviors is approved by results. The results do not support for the relationship between external locus of control and financial management behaviors and the indirect effect of external locus of control on the relationship between financial knowledge and financial management behaviors.Keywords: external locus of control, financial attitude, financial knowledge, financial management behavior
-
هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر خودکارآمدی مالی بر رفتار مالی شخصی است. برای این منظور از داده های به دست آمده از پرسشنامه استفاده شده است. پس از اطمینان از روایی و پایایی پرسشنامه طراحی شده، در مرحله ی اول رابطه بین خودکارآمدی مالی با احتمال نگهداری محصول مالی خاص، با استفاده از مدل پروبیت چندمتغیره بررسی شده است و بر اساس نوع رابطه، محصولات در دو گروه مختلف جای گرفته اند. مرحله دوم رابطه بین خودکارآمدی مالی با احتمال نگهداری تعداد محصولات از هر گروه با استفاده از مدل پروبیت ترتیبی مورد ارزیابی قرار گرفته است. جامعه آماری این پژوهش تمامی مردان و زنان ایرانی 18 تا 59 سال هستند. جهت نمونهگیری آماری 444 نفر با استفاده از روش خوشهگیری تصادفی انتخاب شدهاند. نتایج نشان می دهد خودکارآمدی مالی با احتمال نگهداری وام و تسهیلات بانکی، رابطه منفی و معنادار دارد و با احتمال نگهداری سپرده مدت دار، حساب قرض الحسنه پس انداز، بیمه و سهام و اوراق مشارکت، رابطه مثبت و معنادار دارد. بر اساس نتایج به دست آمده از مدل پروبیت ترتیبی، خودکارآمدی مالی تاثیر مثبت و معنادار بر رفتار مالی مطلوب دارد و همچنین تاثیر منفی معنادار بر رفتار مالی نامطلوب دارد.کلید واژگان: خودکارآمدی مالی, رفتار مالی, امور مالی شخصیThe present study investigates the impact of financial self-efficacy on personal finance behavior. To this end, the data collected from the questionnaire have been employed. Once the validity and reliability of the questionnaire are confirmed, the relation between financial self-efficacy and the likelihood of holding a specific financial product is studied using the multivariate Probit model. Products are subsequently categorized into two distinct groups based on the type of relationship. Afterward, the relation between financial self-efficacy and the likelihood of holding the number of products in each category is evaluated using the ordered Probit model. In this study, the cluster random sampling method is employed. The results are indicative of a negative and significant relationship between financial self-efficacy and the likelihood of holding bank facilities as well as a positive and significant relationship between financial self-efficacy and the likelihood of holding time deposits, Qarz Al-Hassaneh savings account, insurance, and corporate bonds and stocks. Furthermore, it is inferred that financial self-efficacy has a positive and significant impact on desirable financial behavior and a negative and significant impact on undesirable financial behavior.Keywords: Financial Self- efficacy, Financial Behavior, Personal Finance
-
در بازارهای نوظهور و ناکارآمد، تغییرات قیمتی مستقل و تصادفی نیستند و روند و الگوی خاصی در رفتار قیمتها وجود دارد. یکی از الگوهایی که ضمن ناکارآمدی بازار میتواند موردبررسی قرار بگیرد، اثر تقدم-تاخر است. این اثر بدین معناست که بازده سهام شرکتهای کوچک با تاخیر دنباله روی بازده سهام شرکتهای بزرگ هستند. در صورت وجود این اثر، با دنبالهروی از استراتژی خرید برندگان و فروش بازندگان میتوان سودی بیشتر از حالت عادی به دست آورد. این پژوهش به بررسی وجود اثر تقدم-تا خر در بازار سرمایه ایران طی سالهای 1390-1395 پرداخته است. نتایج روش خودهمبستگی متقاطع نشان دهنده وجود اثر تقدم-تا خر در کوتاه مدت است. تحلیل پروفایلهای پایدار و تجزیه واریانس تعمیم یافته نشان دادند که بعد از سه هفته تمام شوکها جذب میشوند، اما روند منظمی در جذب شوک بیشتر توسط سبد بزرگ تر وجود ندارد. نتایج رویکرد مبتنی بر هم جمعی نیز حاکی از وجود اثر تقدم-تا خر در بلندمدت است. میزان دقت مدل تصحیح خطا برای پیشبینی قیمت سبد با معیار ریشه میانگین مربعات خطا آزمون شده است. هرچند به نظر میرسد مدل تصحیح خطا پیش بینی بهتری ارائه دهد، اما مطابق آزمون رتبه علامتدار ویلکاکسن، یکسان بودن مقدار ریشه میانگین مربعات خطا رد نشده و اختلاف معناداری بین این دو مقدار در حالتی که عبارت خطا در مدل لحاظ شده و در حالتی که عبارت خطا در مدل لحاظ نشده، وجود نداردکلید واژگان: سبد سهام, اثر تقدم, تا خر, هم جمعی, تصحیح خطا, تابع عکس العمل آنیIn inefficient markets, returns are not distributed normally and they have serial correlations. It is obvious that the price changes are not independent, so there is a pattern in price changes which help investors to gain unusual benefits. One of the patterns which are concerned with an inefficient market is the lead-lag effect. This research investigates the existence of this effect between small and large size portfolios in Tehran Stock Exchange during the period of 2011-2017. This relationship was examined both in short-run by using cross-correlation approach and vector auto-regressive model and long-run by employing cointegration methodology. Cross-correlation matrices imply that there is a lead-lag effect in short-run. Existence profiles and variance decomposition are used for further validation, the results show that all of the shocks were fully absorbed after three weeks but there is no pattern for big portfolios indicating that they absorbed the shocks more rapidly than small portfolios, and also overreaction is observed only in one out of two small portfolios of the sample.With confirming the existence of lead-lag effect in long-run by Cointegration approach, the ability of ECM models in out of sample forecasting is concerned which is measured by root mean squared error and Wilcoxon's signed-rank test. However, the results indicate that the error correction model has superior forecasting performance relative to models without the error correction terms but the Wilcoxon's signed-rank test does not reject the null hypothesis that the two RMSEs are the equalKeywords: Portfolio, Lead, lag Effect, Cointegration, Error Correction, Impulse Response Function
-
در این مقاله به بررسی تاثیر نوسانات نرخ ارز بر عملکرد و سودآوری بانک ها در کوتاه مدت و بلندمدت پرداخته شده است. به این منظور از روش تصحیح خطا (VECM) استفاده شده و داده های مربوط به نرخ ارز، وضعیت باز ارزی و سود و منابع ارزی بانک ها از نرخ نامه و ترازنامه یکی از بانک های تجاری کشور به صورت ماهانه و در فاصله سال های 13841389 استخراج شده است. نتایج آزمون ها نشان می دهد که تغییرات نرخ ارز و تغییرات وضعیت باز ارزی اثر منفی بر سودآوری ارزی دارند. همچنین با توجه به ضریب تعدیل شوک در صورت وجود شوک، حدود 25 روز طول می کشد که مدل به تعادل خود برسد.
کلید واژگان: نرخ ارز, سودآوری ارزی, وضعیت باز ارزی, منابع ارزی, تصحیح خطاIn consideration of the importance of foreign exchange rate changes in the bank's operations and their profitability, we have attempted to examine the effect of changes in the exchange rates on the bank's operations and their short-term and long-term profitability. In this respect, we have applied Error Correction Model to measure this effect. The related data have also been extracted from exchange rate lists and balance sheets of one of the Iranian commercial banks during 2005-2010. In order to enter and analyze raw data, E-views software has been used. Test results show that changes in exchange rates have a negative effect on the foreign exchange profitability of banks. While, foreign exchange position has a negative effect on profitability. Also, according to the adjustment coefficient, in presence of shock, the model almost takes about 25 days to reach equilibrium.Keywords: Exchange Rate, Foreign Exchange Profitability, Foreign Exchange Position, Foreign Exchange Resources, VECM -
هدف این مقاله، معرفی کاربردهای رویکرد تعادل عمومی محاسبه پذیر در تجزیه و تحلیل کشش های قیمتی است. به عنوان یک نمونه کاربردی، کشش قیمتی تقاضای برق مورد توجه قرار گرفته است. در این تحقیق از یک الگوی تعادل عمومی محاسبه پذیر برای اقتصاد ایران با فرض یک اقتصاد باز و کوچک استفاده شده است. در چارچوب مدل تعادل عمومی پیشنهادی، چگونگی محاسبه سهم خانوارها و فعالیت های تولیدی از کشش قیمتی کل تقاضای برق و همچنین نحوه تجزیه اثرات کشش قیمتی تقاضای برق در فعالیت های تولیدی به «اثر مقیاس»، «اثر جانشینی (برق بری)» و «اثر تخصیص مجدد» معرفی شده است.
نتایج نشان می دهد که با افزایش 100 درصدی قیمت نهاده برق، تقاضای برق در کوتاه مدت به میزان 78/8 درصد کاهش یافته است. از این مقدار حدود 32/0 واحد درصد از کاهش تقاضای برق مربوط به خانوارها بوده و حدود 46/8 واحد درصد نیز سهم فعالیت های تولیدی است. در فعالیت های تولیدی نیز تغییر در برق بری با 63/5 واحد درصد بیشترین اثر را به خود اختصاص داده است. اثر مقیاس و اثر تخصیص مجدد نیز موجب کاهش تقاضای برق فعالیت های تولیدی به ترتیب به میزان 06/1 و 12/0 واحد درصد شده اند. از میان فعالیت های تولیدی، فعالیت های «خدمات عمده فروشی و خرده فروشی» و «فلزات و کانی های غیر فلزی» بیشترین نقش را در اثر جانشینی دارند. به گونه ای که در کوتاه مدت این دو فعالیت از کل 63/5 واحد درصد اثر جانشینی، به ترتیب 27/2 و 84/1 واحد درصد از تغییر تقاضا را به خود اختصاص داده اند.
کلید واژگان: کشش قیمتی, تقاضای برق, تعادل عمومی محاسبه پذیر, تجزیه کششThe purpose of this study is to discuss and show how a general equilibrium analysis can be used to decompose demand elasticity. We apply this framework into electricity market. To do so, we use a general equilibrium model, assuming Iran as a small and open economy. In this model, we separate the contributions from various mechanisms to the price sensitivity of aggregate electricity demand. The contribution of households and activities demand is separated in first step and then the contribution of activities are decomposed to three components: substitution effects, scale effects and re-allocation effects. Our results shows that 100% increase in electricity price leads to 8.78% decrease in electricity demand, out of which 0.32% is related to households and 8.46% is related to sectors. In activities, substitution effects with 5.9% have more important role with respect to other effects. Scale effects and re-allocation effects decline the electricity demand by 1.06% and 0.12% respectively. Also "wholesale and retail services" and "metal ores and other minerals" have highest response to electricity price changes which contribute 2.27% and 1.84% respectively, in total 5.63% substitution effects.Keywords: Electricity, Demand, Computable General Equilibrium, Elasticity, Iran -
بهبود کارایی در مصارف برق، کاهش تقاضای آن را در پی دارد، که به نوبهی خود موجب کاهش قیمت در بازار برق و متعاقب آن افزایش القایی در تقاضا خواهد شد. این امر بخشی از کاهش اولیه در تقاضا را خنثی می کند که اصطلاحا آن را «اثر بازگشتی» می نامند. بر این اساس انتظار می رود بهبود کارایی در مصارف برق، اثرات بازگشتی را به همراه داشته باشد، که عدم توجه به آن در تحلیل های سیاستی، منافع ناشی از اقدامات بهبود کارایی را بیش از واقع نشان خواهد داد.
هدف این مقاله ارائهی یک الگوی نظری برای تعیین عوامل مؤثر بر میزان اثرات بازگشتی در تقاضای برق و اندازه گیری شدت این اثرات در اقتصاد ایران، با فرض بهبود کارایی در مصارف برق در بخشهای خانگی و تولیدی به صورت برون زا و بدون هزینه میباشد. برای این منظور از یک الگوی تعادل عمومی محاسبه پذیر برای اقتصاد ایران استفاده می شود. مدل پیشنهادی با استفاده از ماتریس داده های خرد، که از ماتریس حسابداری اجتماعی کشور در سال 1380 استخراج می شود و با فرض یک اقتصاد باز و کوچک مورد شبیه سازی قرار می گیرد.
بر اساس نتایج این مطالعه در سناریوی پایه، بهبود کارایی در مصارف برق به طور متوسط 2/14 درصد اثرات بازگشتی را به همراه دارد، بدین معنی که 2/14 درصد از کاهش اولیه در تقاضا تحت تاثیر اثرات بازگشتی خنثی خواهد شد. میزان این اثر در بخشهای مختلف نیز تفاوت زیادی با یکدیگر دارد. در این میان بخش نفت و گاز با بالاترین میزان اثرات بازگشتی مواجه شده است. تحلیل حساسیت برای سنجش میزان تاثیر کشش جانشینی بین نهادهی برق و انرژی های فسیلی بر شدت اثرات بازگشتی نیز حاکی از آن است که چنانچه کشش جانشینی مورد نظر در دامنهی 1/0 تا 9/0 تغییرکند، اثرات بازگشتی در دامنهی 6/11 تا 4/14 درصد نوسان خواهد داشت.
کلید واژگان: مدل تعادل عمومی محاسبه پذیر, کارایی برق, اثرات بازگشتی, ایرانEfficiency improvement in electricity uses leads to a decrease in its demand and consequently a decline in market price of electricity. It is expected that the induced increase in electricity demand due to this price effect offsets part of the primary reduction in consumption; a phenomena known as "Rebound Effects". Hence, ignorance of these effects in policy making causes overestimation of the benefits of efficiency improvement policies.This paper aims to determine the parameters that influence the magnitude of rebound effects theoretically and to evaluate the consequences of an exogenous and costless efficiency improvement in electricity use in the context of a computable general equilibrium model. This model is calibrated using Micro Consistent Matrix (MCM) constructed based on 2001 Social Accounting Matrix (SAM) of I.R.Iran assuming a small open economy. We found that electricity efficiency improvement will result in rebound effects of 14.2%. This means that 14.2% of primary decrease in demand is offset by rebound effects. According to our results, there are significant differences of rebound effects across electricity consuming sectors. Oil and Gas sector demonstrates highest rebound effects. Sensitivity analysis to test the response of rebounds to the specification of elasticity of substitution between electricity and fossil fuels shows that, economy-wide rebound effects changes from 11.6% to 14.2% due to changes in elasticity of substitution from 0.1 to 0.9.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.