به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

mohammad kamali goki

  • محمد کمالی گوکی

    جهان اسلام از حدود 200 سال پیش پس از مواجهه با تمدن غربی و مشاهده رشد و پیشرفت آنها و همچنین آگاهی از میزان عقب ماندگی خود، واکنش های متعددی را نشان داده است. این واکنش ها هر یک ضمن اینکه بر مبانی استوار بودند، درصدد عبور از عقب ماندگی و رسیدن به توسعه و شکوفایی هستند. از منظر توالی تاریخی، در ابتدا جریان فکری نوگرا شکل گرفت که ضمن اصالت دادن به «سنت اسلامی»، سعی داشت آن را در زمینه «مدرنیته غربی» بازسازی کند. رفاعه طهطاوی و خیرالدین تونسی از نمونه های این جریان بودند. تناقض موجود میان دوگانه سنت اسلامی و مدرنیته غربی، واکنش هایی به دنبال داشت. تجددگرایی، نمود این واکنش بود که درواقع برای رهایی از عقب ماندگی به سمت مدرنیته غربی گرایش یافت. تجددگرا اصالت را به تمدن غربی می داد و سنت اسلامی را رد و طرد می کرد. ملکم خان و علی عبدالرازق، نمونه این جریان بودند. این جریان نیز با بحران پذیرش در میان جوامع مسلمان روبه رو بود. در واکنش به این بحران، جریان سنت گرایی شکل می گیرد که برعکس، اصالت را به سنت می دهد و به طرد و رد مدرنیته می پردازد. سید قطب در میان اهل سنت و امام خمینی(ره) در میان تشیع، از بانیان این تفکر بودند که علم مقاومت در برابر غرب و تمام مظاهر آن برداشتند. در این پژوهش، ضمن تحلیل این سه جریان با رویکرد پارادایمی، به تبیین مواجهه اندیشه مقاومت در برابر سلطه غرب می پردازیم.

    کلید واژگان: مقاومت, نوگرایی, تجددگرایی, سنت گرایی, غرب, عقب ماندگی
    Mohammad Kamali Goki

    Since about 200 years ago, the Islamic world has shown many reactions after encountering the western civilization and observing their growth and progress, as well as being aware of its backwardness. Each of these reactions, while being based on the basics, are trying to overcome backwardness and reach development and prosperity. From the point of view of the historical sequence, at the beginning, the modernist thought flow was formed, which, while giving authenticity to the "Islamic tradition", tried to reconstruct it in the land of "Western modernity"; Rafa Tahtawi, Khairuddin Tounsi were examples of this movement. The contradiction between the duality of Islamic tradition and Western modernity caused reactions. Modernism was the manifestation of this reaction, which actually turned towards western modernity to get rid of backwardness. The modernist gave originality to the western civilization and rejected the Islamic tradition. Malkam Khan and Ali Abdul Razaq were the manifestation of this current. This stream also faced a crisis of acceptance among Muslim communities. In response to this crisis, the flow of traditionalism is formed, which, on the contrary, gives authenticity to tradition and rejects modernity. Seyyed Qutb among the Sunnis and Imam Khomeini (RA) among the Shiites were among the founders of this thought, who took the flag of resistance against the West and all its manifestations. In this research, while analyzing these three currents with a paradigmatic approach, we explain the confrontation of the thought of resistance against the domination of the West.

    Keywords: resistance, modernism, traditionalism, West, backwardness
  • محمد کمالی گوکی

    جمهوری اسلامی ایران از بدو تاسیس با اتکا بر اصول انسانی «حمایت از مظلوم» و «مبارزه با ظالم» و قاعده اسلامی «نفی سبیل» در مسیله فلسطین ورود پررنگی کرد و در تاریخ 45 ساله خود، همواره سعی در حمایت از آرمان های فلسطین در هر شرایطی داشته است. موضع ایران در طول این سال ها ثابت بوده، اما حوادث مختلفی مانند وقوع جنگ ایران و عراق، عادی سازی روابط اسراییل و اعراب، پیمان صلح اسراییل و ساف و بحران سوریه رابطه ایران را با گروه های مختلف فلسطینی دچار فرازونشیب کرده است. جریان هایی مانند ساف و حماس با رویکردهای ملی گرایی و اسلام سنی اصطکاک هایی را با سیاست های ایران ایجاد کرده اند. این امر زمینه واکنش هایی را در داخل فراهم کرده است. در یک روند تاریخی می توان ادعا کرد جمهوری اسلامی ضمن ثبات در راهبرد، در حوزه تاکتیک این دوره ها را تاکنون با فلسطینی ها طی کرده است: دوره تکوین (1357تا1359)، دوره نوسان (1359تا1366)، دوره ترمیم و بازسازی (1366تا1389)، دوره بدبینی (1389تا1398) و در نهایت، دوره تحول از 1398 تاکنون. این تقسیم بندی ناظر بر جریان های مختلف فلسطینی است که هر یک با اتکا به مرام سیاسی خود به دنبال تحقق آرمان فلسطین هستند. در خصوص ملت فلسطین، روابط ایران همواره بر محور همبستگی استوار بوده است. در این پژوهش، بر اساس چارچوب نظری ترکیبی سازه انگاری و واقع گرایی تدافعی، چرایی این رفتار را واکاوی و بر مبنای روش سنجش و ارزیابی مسکویه، درس های این اقدامات را برای تصمیم سازان کنونی تحلیل می کنیم.

    کلید واژگان: ایران, فلسطین, صهیونیسم, رفتارشناسی, واقع گرایی تدافعی
    Mohammad Kamali Goki

    Since its establishment, the Islamic Republic of Iran, relying on the humane principles of "supporting the oppressed" and "fighting the oppressor" and the Islamic principle of " The rule of negation of dominance " has entered the Palestinian issue, and in its 45-year history, it has always tried to support Palestinian ideals in any conditions. Iran's position has been stable throughout these years, but various events such as the Iran-Iraq war, the normalization of Israel-Arab relations, the peace agreement between Israel and the PLO, and the Syrian crisis have caused Iran's relationship with various Palestinian groups to deteriorate. Flows like PLO and Hamas with their approaches of nationalism and Sunni Islam have created frictions with Iran's policies. This has given rise to internal reactions. In a historical process, it can be claimed that while being stable in strategy, the Islamic Republic has gone through these periods with the Palestinians in the field of tactics: the period of formation (1357-1359), the period of fluctuation (1359-1366), the period of restoration and reconstruction (1366-1389), the period of pessimism ( 1389 to 1398) and finally, the transformation period from 1398 until now. This division refers to the different Palestinian currents, each of which seeks the realization of the Palestinian cause based on theis political ideology. Regarding the Palestinian nation, Iran's relations have always been based on solidarity. In this research, based on the combined theoretical framework of constructivism and defensive realism, we analyze the reason for this behavior and based on the Moskavieh measurement and evaluation method, we analyze the lessons of these actions for current decision makers.

    Keywords: Iran, Palestine, Zionism, behaviorism, defensive realism
  • Mohammad Kamali Goki

    "Human rights" as a fundamental issue in the present century has been a major parts of legal researches as well as one of the main features of democratic governments. Although it was theoretically first raised in the West but provoked various reactions from Islamic countries. In Iran, after the Constitutional Revolution, these issues were addressed. In a division, Shiite political thought can be divided into four sub-categories: political philosophy, political mysticism, political literature, and political jurisprudence. Because in Iran, Shiite jurists have always played a decisive role in various political, social, economic and cultural issues, it is necessary to refer to their opinion in this issue as well. Shiite jurists have also viewed Western human rights from three perspectives: denial, proof, and modification. Among Shiite jurists, the views of Allameh Jafari are interesting due to their special focus on this issue and the coherence of the issues raised by them. The main question pursues in this research is what is Allameh Jafari's view on human rights? This paper hypothesis is that Allameh Jafari, like most modern Shiite jurists, while accepting human rights issues, tries to adjust them according to religious sources and texts.

    Keywords: Human Rights, Political Thought, Islam, West, Allameh Jafari
  • محمد کمالی گوکی

    «محور مقاومت» به‌عنوان یک جریان قدرت در چند دهه اخیر عموما به‌صورت جنبش در کشورهای مختلف نقش‌آفرینی کرده است. حزب‌الله در لبنان، حماس در فلسطین، انصارالله در یمن، حشد الشعبی در عراق و... با آرمانی مشترک به مقابله با ظلم، استکبار و استعمار می‌پردازند. جریان‌های مقاومت که به‌صورت شبکه‌ای و حول ‌محور عقیده به یکدیگر وصل هستند با مسیله‌ای به نام «دولت ملی» مواجهند. در راستای تبیین این مسئله چندین سوال مطرح می‌شود: آیا زمینه برای تبدیل این جنبش‌ها به سطح دولت وجود دارد؟ در صورت وجود زمینه، چه مدل حکومتی مناسب‌تر است؟ در صورت رسیدن این جنبش‌ها به سطح دولت، چه فرصت‌ها و تهدیدهایی برای آینده محور مقاومت می‌توان متصور شد. در این مقاله، تنها مناسبات میان انصارالله و دولت یمن براساس روش سوات مورد تحلیل قرار می‌گیرد و نمونه‌های دیگر از جبهه مقاومت به مقالات دیگری موکول می‌شود.

    کلید واژگان: مقاومت, دولت, انصارالله, یمن, دولت مقاومت
    Mohammad Kamali Goki

    The "axis of resistance" as a current of power, in recent decades has generally acted as a movement in various countries. Hezbollah in Lebanon, Hamas in Palestine, Ansarullah in Yemen, the Hash-Alshabi in Iraq, etc. are fighting oppression, arrogance and colonialism with a common goal. The currents of resistance, which are interconnected as a network and around an axis of belief, face a problem called "national government". In order to explain this issue, several questions arise: Is there a chance for turning these movements into government level? If so, what model of government is more appropriate? If these movements reach the state level, what opportunities and threats can be imagined for the future of the resistance axis? In this article, only the relations between Ansarullah and the Yemeni government are analyzed according to the SWOT method, and other examples from the resistance front are postponed to other articles.

    Keywords: Resistance, government, Ansarullah, Yemen, government of resistance
  • دکتر محمد کمالی گوکی

    تونس علیرغم سابقه تاریخی در هویت اسلامی، به واسطه نزدیکی به اروپا و به طور خاص فرانسه، تجلی‌گاه ایدئولوژی‌ها و تفکرات غربی است. مردمان این کشور با وجود اینکه اسلام را به عنوان یک منبع هویتی حفظ و نگهداری کرده‌اند، به شدت متاثر از‌اندیشه غربی نیز بوده‌اند. این مسئله به خصوص در میان نخبگان و تصمیم‌سازان این کشور -که سال‌ها تحت استعمار فرانسه بودند-  نمود بارزتری دارد. رشد تفکر علمانی نیز در این کشور از وجوه این مسئله است. اگر حزب استحال‌یافته النهضه را که به طور سنتی جریانی اسلام‌گرا شناخته می‌شد، جریانی پایبند به علمانیت ندانیم. جبهه علمانی‌ها در تونس به چهار جریان تقسیم می‌شود. یک: جریان راست که شامل طیف‌های لیبرال و فرانکفون می‌شوند. دوم: جریان چپ که از مائوئیستی تا چپ موسکویی و چپ‌چینی را در بر می‌گیرد. سوم: ملی‌گرایی که شامل ملی‌گرایی وطنی و محلی می‌شود و چهارم: عروبیت که دارای دو زیر شاخه ناصریستی و بعثی است. این چهار جریان اکثر مناصب سیاسی این کشور را در دست دارند و در تصمیم‌سازی‌های این کشور نقش آفرینی می‌کنند. در این مقاله ضمن بررسی نقش و وزن هر یک از این جریانها، نسبت و نزدیکی آنها به‌اندیشه مقاومت را واکاوی می‌کنیم.

    کلید واژگان: علمانیت, لیبرالیسم, تونس, اسلام, مقاومت
    Mohammad Kamali Goki

    Despite its historical background in Islamic identity, Tunisia is a manifestation of Western ideologies and ideas due to its proximity to Europe and France in particular. The people of this country, although they have preserved Islam as a source of identity, have also been strongly influenced by Western thought. This is especially evident among the country's elites and decision-makers, who have been under French rule for years. The growth of scholarly thinking in this country is also one of the aspects of this issue. If we do not consider the transformed Ennahda party to be a secularist, which has traditionally been known as an Islamist current, The secular Front in Tunisia is divided into four factions. One: The right current, which includes the liberal and francophone spectrums. Second: The left current, which includes the Maoist to the Muscovite left, and Chinese left. Third: Nationalism, which includes patriotic and local nationalism, and fourth: Arabism, which has two sub-branches, Nasserite and Ba'athist. These four currents hold most of the country's political positions and play a role in the country's decision-making. In this article, while examining the role and weight of each of these currents, we analyze their relationship and proximity to the idea of resistance.

    Keywords: Secularism, Liberalism, Tunisia, Islam, Resistance
  • محمد کمالی گوکی

    سوریه به عنوان یکی از ستون‌های محور مقاومت در چند دهه اخیر، همواره مورد توجه قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی بوده است. نظام سیاسی این کشور که در دست حزب بعث می‌باشد، از مبانی فکری ملی‌گرایی و سوسیالیسم بهره می‌برد. این مبانی فکری، در تفکر مقاومت که برآمده از اندیشه دینی است، جایگاهی ندارد. از این رو عدم همخوانی میان مبانی فکری نظام سوریه و عملکرد آن در مناسبات منطقه‌ای، این مسئله را ایجاد کرده است که چه نسبتی میان ملی‌گریی عربی در سوریه و تفکر مقاومت وجود دارد؟ قرابت‌ها و غرابت‌های میان تفکر ملی‌گرایی در سوریه با تفکر مقاومت وجود دارد که آگاهی از آ‌ن‌ها به ما در شناخت صحیح مناسبات آتی قدرت در خاورمیانه کمک می‌کند. .در این مقاله با روش اسنادی، ضمن واکاوی تفکر ملی گرایی در سوریه نسبت آن با تفکر مقاومت مورد بررسی قرار می‌گیرد.

    کلید واژگان: ملی گرایی, مقاومت, سوریه, حزب بعث, استکبارستیزی
    Mohammad Kamali Goki

    Syria, as one of the pillars of the resistance axis in recent decades, has always been the focus of regional and global powers. The political system of this country, which is in the hands of the Ba'ath party, uses the ideological foundations of nationalism and socialism. These intellectual foundations have no place in the thought of resistance that arises from religious thought. Thus, the discrepancy between the ideological foundations of the Syrian regime and its performance in regional relations has raised the question of what is the relationship between Arab nationalism in Syria and the thought of the resistance. There are similarities and differences between nationalist thinking in Syria and resistance thinking, and knowing them helps us to understand the future power relations in the Middle East. In this article, by document research method, while analyzing the nationalist thinking in Syria, its relationship with the resistance thinking is examined.

    Keywords: Nationalism, resistance, Syria, Ba'ath party, anti-arrogance
  • حجت زمانی راد، ابوالفضل شکوری، محمد کمالی گوکی *
    وجودشناسی و معرفت شناسی و انسان شناسی، اساس هر نوع نظریه پردازی در علوم انسانی است. هیچ نظریه ای نیست که چه آشکارا و چه ضمنی، مبتنی بر این مبانی بنیادین متافیزیکی نباشد. همچنین اندیشه سیاسی به عنوان اندیشه ای هنجاری، همواره در نسبت با زمینه و زمانه و بحران های معاصرش شکل می گیرد، این بحران ها را مورد تامل قرار می دهد و بر اساس مبانی بنیادین فلسفی خود، شرایط مطلوب خود را مبتنی بر هنجاری که مناسبات معیار را تعیین می کند، ترسیم می نماید و بر اساس آن، صورت بندی خاص خود از الگوهای اقتدار را ارائه می دهد. مقایسه نظرورزی ها در اندیشه سیاسی با یکدیگر نشان می دهد که می توان بر اساس مبانی متافیزیکی آنها و نیز هنجار پیشنهادی و راهبرد اقتدارشان، به یک دسته بندی در اندیشه سیاسی رسید. تحلیل اندیشه سیاسی بر اساس چنین فرایندی، روایتی پارادایمی از اندیشه سیاسی نام دارد. این مقاله سعی دارد که از اندیشه سیاسی افلاطون مبتنی بر همپرسه جمهوری، روایتی پارادایمی به دست دهد؛ به این معنی که با نشان دادن مبانی بنیادین متافیزیکی افلاطون و بحران های معاصرش، نسبت ایجابی و سلبی مدینه فاضله افلاطونی را با آن مبانی و بحران ها تحلیل کند. بحران اخلاقی و روند رو به انحطاط پولیس آتن در اثر جنگ های پلوپونزی و ظهور سوفیسم، بحران مرکزی افلاطون است. عالم مثل نیز در مرکز معرفت شناسی و هستی شناسی افلاطون قرار دارد. مدینه فاضله افلاطونی مبتنی بر حاکمیت فیلسوف- شاه که ذیل پارادایم ریاستی قرار می گیرد، تنها در نسبت با همین بحران های معاصر افلاطون و نیز بنیادهای متافیزیکی او فهم خواهد شد و ابعاد و وجوه و اوصاف خود را نشان خواهد داد.
    کلید واژگان: افلاطون, معرفت شناسی, هستی شناسی, مدینه فاضله, پارادایم
    Abolfazl Shakoori, Mohammad Kamali Goki *, Hojat Zamani rad
    Ontology, epistemology and anthropology are considered as the basis for any theory in the humanities, as there is no theory, explicit or implicit, that is not based on these basic metaphysical principles. Also, the political thought as a normative concept, always arises in relation to the context and the time and its contemporary crisis, reflecting these crises and based on the fundamental philosophical foundations, determine its favorable conditions that derived from normative criteria and articulates, its specific formations from patterns of authority. Comparing ideas in political thought with each other that can be based on their metaphysical principles and norms, is considered to be a category of political thought. According to such a process of political theory, political thought is a paradigmatic narrative. This article seeks to provide a the Paradigmatic Narrative from political thought of Plato, based on the Republic's dialogue. And by demonstrating the metaphysical fundamentals of his contemporary crisis, analysis the positive and negative ratio of plato's utopia with those crisis and fundamentals. The moral crisis and the decline of Athens in the Peloponnesian War and the emergence of sophists, remains the central crisis of Plato. The idea world is located in the center of Plato's epistemology and ontology. The Platonic utopia is based on the philosopher-king rule, that was following the presidential paradigm, only will be understood through Plato’s contemporary crisis and his methaphysical foundations.
    Keywords: Plato, Epistemology, Ontology, Utopia, Narrative paradigm, Political thought
  • حجت زمانی راد، محمد کمالی گوکی
    ظهور عقلانیت جدید و برآمدن تمدن از آن خود کننده ی آن، از تاثیرگذارترین پدیده های تاریخ بشری است. متعاقبا برخورد این تمدن با عالم تاریخی ما نیز مهم ترین مساله معاصر ماست. متفکران ایرانی از پیش از انقلاب مشروطه تاکنون هر یک از نظرگاه خود به مساله «سنت و تجدد» اندیشیده و صورت بندی خاص خود را ارائه داده اند. این متفکران در طیفی وسیع، که از مخالفان سنت و مدافعان تجدد تا مدافعان سنت و مخالفان تجدد و نیز «وحدت اندیشان» را شامل می شود، قرار می گیرند. یکی از پیشگامان روشنفکران مخالف با تقلید تمام از غرب و مدافع احیای هویت ملی، سیدفخرالدین شادمان است. وی پیش از روشنفکران مهم دهه ی چهل شمسی، نظیر جلال آل احمد و علی شریعتی، ضمن فهم اجتناب ناپذیری مدرنیته و هشدار نسبت به انفعال و رویگردانی از آن، به نقد تجددگرایی مطلق (به تعبیر نسل بعدی: غرب زدگی) می پردازد و از ضرورت حفظ هویت ملی و سرمایه های تاریخی ایران سخن می گوید. همین فضل تقدم اوست که پژوهش بر اندیشه او را ضروری می سازد. این مقاله درصدد است تا برپایه ی برداشتی اسپریگنزی از اندیشه سیاسی و نگاهی اسکینری به «مساله روش» ، با تحلیل مهم ترین آثار شادمان، به سوال چگونگی مواجهه شادمان با مدرنیته بپردازد و درک وی از مشکله «سنت و تجدد» را تبیین کند و سپس به ارزیابی انتقادی آن بپردازد و بصیرت های نهفته در آن و نیز محدودیت هایش را آشکار سازد.
    کلید واژگان: سنت, تجدد, هویت ملی, زبان فارسی, شادمان
    Hojjat Zamanirad, Mohammad Kamali Goki
    The emergence of new rationality and rise of civilization its surround, is the most impressive phenomenon in human history.Subsequently, the clash of this civilization with our historic world is the most important our contemporary issue. Iranian thinkers, before the Constitutional revolution so far, have their own perspective to the issue of "tradition and modernity" provided formulation its own. These thinkers were involved in a wide range, from opposition’s tradition to defenders modernity and from defenders of tradition to opposition’s modernity, as well as the "Middle thinkers". One of the pioneers of intellectuals opposed to imitate all of the West and advocated the revival of national identity, is sayed Fakhroddin shademan. Prior to the forties Shamsi thinkers such as Jalal Al-e Ahmad and Ali Shariati, the inevitable sense of modernity and awareness of passive away from it, to criticize the absolute modernism, and he says about the need to preserve national identity and historical capitals of Iran. So, his priority makes to necessary study his thought. This paper intends to base on Spragens Understanding of political thought and looks to take on Skinner to "the method" with an analysis of the most important works of shademan explain, his understanding of the problem "tradition and modernity", And then perform to critical evalution it and to reveal hidden insights in it, as well as its limitations.
    Keywords: Tradition, Modernity, Identity National, Persian language, shademan.
  • محمد کمالی گوکی، حجت زمانی راد، ابوالفضل شکوری
    در این پژوهش، مسئله کرامت مندی انسان در اندیشه سیاسی دو اندیشمند بزرگ غرب و اسلام واکاوی شده و این مهم در قالب سه نظریه انسان گرایانه، افزوده و انسانیت بالقوه صورت گرفته است. پرسش اصلی این است که: مبنای کرامت‏مندی انسان چیست؟ در کنار این مسئله، پرسش‏های دیگری مطرح شد؛ همچون اینکه: آیا امکان سلب کرامت از انسان وجود دارد و اگر این امکان هست، با چه توجیهی؟ پاسخی که در قالب فرضیه به این پرسش داده شد، این است که کانت با نگاهی انسان‏گرایانه امکان سلب کرامت را از انسان منتفی می داند و علامه جعفری با نگاهی دین مدارانه انسان را خلیفه خدا برمی‏شمارد که در قبال جایگاه خود وظایفی دارد و در صورت نقض این وظایف، کرامتش نیز به دست خودش از او سلب می شود. این پژوهش بر اساس روش توصیفی تحلیلی ابتدا اندیشه های این دو اندیشمند را تشریح و سپس آنها را در قالب موردنظر تحلیل کرده است.
    کلید واژگان: انسان, کرامت انسانی, کانت, علامه جعفری, کیفر
    Mohammad Kamali Goki, Hojjat Zamani Rad, Abolfazl Shakoori
    In this article, the authors try to analyze the issue of human dignity in the thoughts of two prominent Islamic and Western thinkers. Such an analysis will be conducted within the framework of three humanist, adjunct and potential humanity theories. The main question we would like to answer is that “what is the criterion of human dignity”? In relation to this main question, we also discuss about some other questions such as “is it possible to deprive the man from dignity and if the answer is yes, with what excuse”? Our main hypothesis is that Kant, with a humanist approach, rules out the possibility of depriving the man from dignity and Allameh Jafari with a religious-oriented approach, consider the man as God’s caliph who has responsibilities towards its status and in case of the violation of those responsibilities, he would be deprived from his dignity by himself. By adopting a descriptive-analytical method, this article first explains the thoughts of these two thinkers and then analyzes them within the intended framework.
    Keywords: Human, Human Dignity, Kant, Allameh Jafari, Retribution
  • منصور میراحمدی چناروییه*، محمد کمالی گوکی
    در این نوشته، نویسنده سعی دارد تا دیدگاه و موضع گفتمان جمهوری اسلامی ایران را در قالب مبحث حقوق بشر بررسی کند. این مهم، با توجه به روش تحلیل گفتمانی لاکلاو موف در قالب استنباط و تدوین دو زنجیره نفی ها و زنجیره اثباتهاصورت می پذیرد. در بررسی گفتمان حقوق بشری جمهوری اسلامی ایران، سعی کرده ایم نظرات سازندگان این گفتمان را و همچنین متن قانون اساسی را به عنوان متن گفتمان در نظر بگیریم واین مسئله را در چهار مفهوم کلیدی حقوق بشر -به دلیل محدودیت کار-یعنی آزادی، برابری، حق حیات و کرامت انسانی بررسی کنیم. این چهار مفهوم را ابتدا در قالب زنجیره نفی ها بررسی کردیم یعنی معنایی از این چهار مفهوم که جمهوری اسلامی نمی پذیرد و به واسطه همین همواره به نقض حقوق بشر از سوی گفتمان حقوق بشری غرب مواجه می شود را بر می شماریم، سپس در قالب زنجیره اثباتها گفتمان حقوق بشری جمهوری اسلامی ایران را تنظیم می کنیم. هدفی که این تحقیق دنبال می کند آشکار کردن گفتمان جمهوری اسلامی در زمینه حقوق بشر به منظور پاسخ به شبهات مبنی بر نقض حقوق بشر توسط ایران می باشد.
    کلید واژگان: حقوق بشر, گفتمان, آزادی, برابری, حق حیات
    Mansour Mir Ahmadi*, Mohammad Kamali Goki
    One of the most fundamental issues in anthropological discourse is the topic of the human dignity and of his dignity criterion. This paper investigates the subject in the Political Thought of Shiite especially in the political thought of Imam Khomeini. This article answers the following questions: What are the criteria and standards for human dignity? Is being human enough to have dignity? What are the mandatory conditions and capacities to attain the dignity? and etc. As concluded in the present paper، considering the Two-Essence Theory proposed by Imam Khomeini، the dignity is assumed to potentially be the same in all human beings. The human has the intrinsic dignity because he is the delegate of Allah. But، accomplishment of the actions in opposition of this dignity، cause the waste of it. He will enjoy the dignity if he satisfies the requirements of delegation. The discussed theory named the Conditional Dignity Theory، exploits such a powerful objective that can provide the relation between the two kinds of the dignity، intrinsic and acquisitive، in the Political Thought of Shiite especially in Imam Khomeini thoughts.
    Keywords: Anthropology, Human Dignity, Intrinsic Dignity, Acquisitive Dignity, Nature
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال