به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

mojgan karimi

  • مژگان کریمی، احمد سلیمان پور*، سید احمد نبوی امری

    در فرآیند ماشینکاری تخلیه الکتریکی، مواد از سطح قطعه کار توسط جرقه الکتریکی جدا شده و در حضور ماده دی الکتریک و الکترود ابزار، بر سطح قطعه کار تغییراتی ایجاد می شود. در این پروژه، به بررسی اثر پدیده نفوذ مواد حاصل از دی الکتریک و الکترود ابزار برنج بر سطح قطعه کار فولاد کربنی به وسیله ی روش های آنالیز کوانتومتری، پراش پرتوX و طیف سنجی امپدانس الکتروشیمیایی پرداخته می شود. اثر پارامترهایی نظیر شدت جریان الکتریکی (I) ، زمان پالس روشن (ton)، زمان پالس خاموش (toff) و زمان ماشینکاری (τ) بر ترکیب، میکروساختار و خوردگی الکتروشیمیایی قطعه کار ماشینکاری شده مطالعه شد. نتایج آنالیز کوانتومتری نشان داد که با افزایش پارامترهای ماشینکاری، میزان نفوذ مس (از الکترود ابزار برنج) و کربن (از پیرولیز ماده دی الکتریک)، بر سطح فولاد کربنی ماشینکاری شده، افزایش می یابند. نتایج پراش پرتوX ، حاکی از تشکیل فازهای مختلف نظیر 08/0C92/1Fe، 2Cu، 4Cu و 2Fe در سطح قطعه کار می باشد که در تطابق با نتایج کوانتومتری بود. مطالعات الکتروشیمیایی نشان داد که در حین EDM مقاومت خوردگی الکتروشیمیایی افزایش می یابد.

    کلید واژگان: ماشینکاری تخلیه الکتریکی, فولاد کربنی, نفوذ مس, نفوذ کربن, خوردگی الکتروشیمیایی
    Mojgan Karimi, Ahmad Soleymanpour *, Sayyed Ahmad Nabavi Amri

    In the electric discharge machining process, the material is separated from the surface of the work piece by an electric spark, and in the presence of the dielectric material and tool electrode, changes are made on the surface of the work piece. In this project, we investigated the effect of dielectric material and brass tool electrode diffusion on the surface of carbon steel workpiece by means of quantmetric analysis, X-ray diffraction and electrochemical impedance spectroscopy. The effect of the parameters such as electric current intensity (I), pulse on time (ton), pulse off time (toff) and machining time (τ) on the composition of work peace, microstructure and electrochemical corrosion of machined work peace, were investigated. The results of quantmetric analysis showed that with the increase of machining parameters, the amount of diffused copper (from brass tool electrode) and carbon (from pyrolysis of flashing dielectric material) on the surface of machined carbon steel was increased. X-ray diffraction results confirmed that the formation of different phases such as Fe1.92C0.08, Cu4, Cu2 and Fe2 on the surface of workpiece, which was accordance with the quantmetric results. Electrochemical studies showed that during the EDM process, the electrochemical corrosion resistance was increased.

    Keywords: Electrical discharge machining, Carbon steel, Copper diffusion, carbon diffusion, electrochemical corrosion
  • مژگان کریمی*
    مقدمه

    هدف مدیریت ارتباط با مشتری(CRM)، ایجاد روابط جدید،  افزایش ارزش مشتری، حفظ مشتری و سودآوری بیشتر است. سیستم مدیریت روابط بیمار (PRM)، یک استراتژی اصلی در مدیریت تعاملات بین سازما نهای مراقبت بهداشتی و مشتریان است. در PRM، تمرکز سازمان ها بر تعیین و تامین نیازهای بیمار معطوف شده است.

    مواد و روش ها

    این پژوهش یک مقاله مروری می باشد که با استفاده از روش مطالعه متون کتابخانه ای و  جستجو درپایگاه  اینترنتی معتبر به  بررسی نقش سیستم مدیریت ارتباط با مشتری در بخش مراقبت بهداشتی پرداخته است .

    یافته ها

    PRM توانایی دستیابی به انسجام بیشتر میان بخش های مراقبت بهداشتی را دارد که به نوبه خود نتایج بالینی و رضایت بیمار را بهبود می بخشد. هم چنین PRM، موجب بهبود سیستم پیگیری بیماران، درک بهتر نیازها و خواسته های ایشان شده و زمینه ی ارایه خدمات مراقبتی بهتر به بیماران را فراهم می کند. افزایش کارایی عملیاتی، متمرکز سازی داده ها، مدیریت بهتر مشتریان فعلی و تقویت تصویر بیمارستان از جمله اثرات اجرای CRM در بیمارستان ها است.

    بحث و  نتیجه گیری

    امروزه بخش مراقبت بهداشتی به یک بازار رقابتی تبدیل شده است و فناوری های نوین نیز محیط مراقبتی را دستخوش تغییرات کرده است. بنابراین سازمان های مراقبت بهداشتی در تلاش هستند تا مشتریان خود را حفظ کنند. مدیریت ارتباط با مشتری یک استراتژی است که بینش بیشتر برای مشتریان و نیز تعاملات موثرتر و رضایت بخش برای سازمان های مراقبت بهداشتی را ممکن می سازد.

    کلید واژگان: مدیریت ارتباط با مشتری, مدیریت ارتباط با بیمار, خدمات مراقبت بهداشتی
    Mojgan Karimi*
    Introduction

    The goal of Customer Relationship Management (CRM) is to create new relationships, increase customer value, retain customers and increase profitability. The Patient Relationship Management System (PRM) is a key strategy in managing interactions between healthcare organizations and customers. In PRM, the focus of organizations is on determining and meeting the needs of the patient.

    Methods and Materials

    This review article has been performed the role of customer relationship management system in the health care sector using method of library research and searching valid websites.

    Results

    PRM has the ability to achieve better coherence between health care departments, which in turn improves clinical outcomes and patient satisfaction. Moreover, PRM improves the patient follow-up system, better understanding of their needs, and Provides better care services to patients. Increasing operational efficiency, centralizing data, better management of current customers, and strengthening the hospital image are some of the effects of implementing CRM in hospitals.

    Discussion and Conclusion

    Nowadays, health care sector has become a competitive market. New technologies have changed the care environment. Therefore, health care organizations are trying to keep their customers. Customer relationship management is a strategy that enables more insights for customers as well as more effective and satisfying interactions for healthcare organizations.

    Keywords: CRM, PRM, Health care services
  • مژگان کریمی، مجید کاشانی*، علی باصری

    هدف از پژوهش حاضر طراحی مدل جایگاه ورزش همگانی در سبک زندگی سلامت محور کارکنان نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران می باشد. پژوهش به روش آمیخته اجرا شد. نحوه جمع آوری داده ها شامل مطالعات کتابخانه ای، روش تحلیل محتوا و بررسی 73 پژوهش و مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. جامعه آماری در بخش کیفی خبرگان ورزش و سلامت نیروی دریایی بودند. ازآنجاکه این تحقیق به دنبال توصیف ویژگی های کیفی و مضامین کل نگر بود، لذا تحلیل مضمونی استفاده شد. نتایج نشان داد پس از بررسی مصاحبه ها و حذف کدهای مشابه در ابتدا 169 کد مضامین پایه، سپس به مضامین سازمان دهنده 1 و 2 طبقه بندی شدند. سازمان دهنده 1 شامل 40 مضمون و سازمان دهنده 2 شامل 12 مضمون طبقه بندی شدند و سپس پرسشنامه محقق ساخته طراحی گردید و در اختیار جامعه آماری کارکنان نیروی دریایی تهران که 450 نفر بودند و با محاسبه از طریق فرمول کوکران 207 نفر به عنوان نمونه آماری به شکل تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامه محقق ساخته جواب دادند. نتایج پس از رتبه بندی عوامل نشان داد که مدیریت رتبه اول، آموزش رتبه دوم ، امکانات رتبه سوم ، فیزیولوژیکی رتبه چهارم ، رسانه رتبه پنجم و بقیه مضامین در رتبه های بعدی قرار گرفتند و در نهایت مدل طراحی شد.

    کلید واژگان: مدل, جایگاه ورزش همگانی, سبک زندگی سلامت محور, کارکنان نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
    Mojgan Karimi, Majid Kashani *, Ali Baseri

    The purpose of this study is to design a model of the place of public sports in the health-oriented lifestyle of the Navy personnel of the Army of the Islamic Republic of Iran. The research was conducted by mixed method. Data collection methods included library studies, content analysis method and review of 73 semi-structured researches and interviews. The statistical population in the qualitative section were naval sports and health experts. Since this study sought to describe the qualitative characteristics and themes of Klinger, thematic analysis was used. The results showed that after reviewing the interviews and deleting similar codes, first 169 basic themes codes were classified, then they were classified into organizing themes 1 and 2. Organizer 1 with 40 themes and Organizer 2 with 12 themes were classified and then a researcher-made questionnaire was designed and provided to the statistical population of Tehran Navy personnel which was 450 people and calculated by Cochran's formula 207 people as a statistical sample in the form of They were randomly selected and answered a researcher-made questionnaire. The results after ranking the factors showed that management ranked first, education ranked second, facilities ranked third, physiology ranked fourth, media ranked fifth and other topics ranked next, and finally the model was designed.

    Keywords: model, position of public sports, Health-Oriented Lifestyle, Navy personnel of the Army of the Islamic Republic of Iran
  • مژگان کریمی، محمدحسین مصدق، محمد مهدی سلطان *، محمدکاظم شریفی، هدروشا ملاآقامیرزایی
    زمینه و هدف
    قابلیت بالای آلوده شدن مواد اولیه شیرینی به باکتری اشریشیا کلی، تنوع شیرینی ها و تفاوت قابل توجه در سطح بهداشتی محل تولید و عرضه موجب شد تا این پژوهش به منظور بررسی فراوانی سویه های مولد بتالاکتامازهای وسیع الطیف در اشریشیاکلیو ژن های SHV، TEM و CTX-M انجام شود.
    روش بررسی
    در این مطالعه ی توصیفی مقطعی تعداد 150 نمونه شیرینی از کارگاه های سنتی شیرینی پزی یزد جمع آوری گردید. پس از شناسایی جدایه های اشریشیاکلی با استفاده از تست های استاندارد بیوشیمیایی و میکروبیولوژیکی، آزمون حساسیت آنتی بیوتیکی طبق دستورالعمل CLSI انجام گردید. جدایه های مولد ESBL طی روش دیسک ترکیبی بر روی محیط مولر هینتون آگار شناسایی شدند و سپس تمامی جدایه ها با استفاده از روش PCR برای وجود ژن هایSHV ، TEM و CTX-M مورد ارزیابی قرار گرفتند.
    یافته ها
    در مجموع(30 جدایه؛ 20%) اشریشیاکلی به دست آمد. نتایج آزمون حساسیت آنتی بیوتیکی نشان داد که بیشترین و کمترین مقاومت آنتی بیوتیکی مربوط به کلرامفنیکل(22 جدایه؛ 73/3%) و ایمی پنم(8 جدایه؛ 7/26%) بود. نتایج آزمون تست دیسک ترکیبی نشان داد که تنها 9 جدایه مولد ESBL بودند. آنالیز مولکولی مشخص کرد که به ترتیب 2، 4 و 3 جدایه برای وجود ژن های TEM، SHV و CTX-M مثبت بودند.
    نتیجه گیری
    فراوانی حضور جدایه های مقاوم به آنتی بیوتیک در شیرینی های سنتی یزد در این بررسی، این مهم را خاطر نشان می کند که اقدامات نظارتی و کنترلی بیشتری در تهیه و توزیع شیرینی ها نیاز می باشد.
    کلید واژگان: اشریشیاکلی, بتالاکتامازهای وسیع الطیف, شیرینی, یزد
    Mohammad Mehdi Soltan *, Mojgan Karimi, Mohammad Kazem Sharifi, Hedrosha Molla Aghamirzaei, Mohammad Hossin Mosadegh
    Background and Aim
    The variety of sweets along with significant difference level of hygiene in the production, supplies and high potential contamination of sweets ingredients with Escherichia coli, led to investigate the frequency of broad-spectrum beta lactamase strains of E. coli in sweets and determine the presence of SHV, TEM and CTX-M genes.
    Material and methods
    In this descriptive cross-sectional study, 150 confectionery samples were collected from traditional confectionery workshops in Yazd. Detection of E. coli strains was carried out by standard biochemical tests and antibiotic susceptibility test was performed using CLSI guidelines. Via combined ESBL disk method on the muller hinton agar medium producing strains were identified. All the ESBL producing strains were evaluated using the PCR test for the existence of SHV, TEM and CTX-M genes.
    Results
    In 30 isolates, (20%) E.coli was obtained. The results of antibiotic susceptibility test showed that the highest and the lowest antibiotic resistance was related to chloramphenicol l (22 isolates, 73.3%) and Imipenem (8 isolates, 26.6%). The results of the combined disk test was showed that only 9 isolates produced ESBL. The molecular analysis on considered genes indicated that 2, 4 and 3 isolates were positive for presence of TEM, SHV, and CTX-M genes, respectively.
    Conclusion
    The prevalence of antibiotic-resistant isolates in traditional Yazd sweets in this study highlights the importance of more observing and control measures in the preparation and distribution of sweets.
    Keywords: Escherichia coli, broad-spectrum β-lactamases, sweets, Yazd
  • مهدی محسن زاده*، نسیم طبیب نژاد، محبوبه وطن پرست، فاطمه انباری، محمدعلی خلیلی، مژگان کریمی زارچی
    مقدمه
    بلوغ آزمایشگاهی (IVM) تخمک های گرفته شده از بافت تخمدان بیماران سرطانی، و انجماد تخمک ها به روش انجماد شیشه ای بعنوان یکی از راه  حل های حفظ باروری بیماران می باشد.
    هدف
    بررسی اثر انجماد شیشه ای بر روی بلوغ تخمک ها، میزان زنده ماندن و بقاء، میزان قابل مشاهده بودن دوک میوزی (MS)، زونا پلوسیدا (ZP birefringence) و جهت ارزیابی کیفیت تخمک.
    موارد و
    روش ها
    بافت تخمدان از 19 بیمار با میانگین سنی 5/06±31/74 گرفته شد. کمپلکس تخمک-مومولوس از فولیکول های این بافت ها کشیده شد. 102 تخمک نارس جمع آوری گردید. در گروه کنترل، بر روی 43 تخمک نارس فرآیند بلوغ آزمایشگاهی انجام داده شد. در گروه 1، 30 تخمک نارس با محیط کشت همراه با فاکتور تمایز رشد-9 (GDF9) به بلوغ رسانده شد و در گروه 2، 29 تخمک نارس در محیط کشت فاقد GDF9 به بلوغ رسانده شد. میزان زنده ماندن و بقاء، میزان بلوغ، میزان قابل مشاهده بودن دوک میوزی و همچنین بازتابش زوناپلوسیدا تخمک ها بررسی گردید.
    نتایج
    میزان بلوغ تخمک های نارس در گروه کنترل (55/8 %) بصورت معنی داری بالاتر از دو گروه دیگر بود. میزان بلوغ در گروه 1 با محیط کشت دارای    23/3% GDF9 و در گروه 2 که فاقد GDF9 بود 27/6 % بود (0/05p<). همچنین میزان توقف رشد و دجنریشن تخمک ها نیز در گروه کنترل پایین تر از سایر گروه ها بود. همچنین میزان زنده ماندن و بقاء تخمک ها بعد از انجماد شیشه ای در گروه 1 و 2 قابل مقایسه بود و تفاوت چندانی نداشت. همچنین میزان قابل رویت بودن دوک میوزی در گروه کنترل 74/4 % بود که بطور معنی داری بالاتر از دو گروه دیگر بود (0/05p<). میزان ZP birefringence نیز در گروه کنترل در مقایسه با گروه های دیگر بالاتر بود.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که انجماد شیشه ای اثرات زیان باری بر روی بلوغ تخمک های نارس دارد. این اثرات مضر بر روی میزان زنده ماندن و بقاء تخمک، ZP birefringence و میزان قابل مشاهده بودن دوک میوزی تخمک ها نیز مشاهده گردید.
    کلید واژگان: بلوغ آزمایشگاهی, انجماد شیشه ای, حفظ باروری, میزان بلوغ, دوک میوزی, زوناپلوسید
    Mehdi Mohsenzadeh*, Nasim Tabibnejad, Mahboubeh Vatanparast, Fatemeh Anbari, Mohammad Ali Khalili, Mojgan Karimi, Zarchi
    Background
    In vitro maturation (IVM) of immature oocytes retrieved from ovarian tissue has been considered as a valuable approach for fertility preservation in cancerous patients.
    Objective
    To evaluate the efficacy of vitrification on oocyte maturation, survival rates, as well as the subcellular oocyte quality post IVM.
    Materials and Methods
    The ovarian cortexes from 19 women with cervix and uterine malignancy aged 21–39 yr were collected. Cumulus-oocyte complexes were aspirated from all visible antral follicles. 102 immature oocytes were collected, and 43 oocytes were detected appropriately for IVM (control group). Also, 59 immature oocytes were vitrified, then matured in vitro (IVM) in two groups: with Growth/differentiation factor 9 (GDF9) (group 1) and without GDF9 (group 2) supplementation. Rates of oocytes viability, maturation, and survival along with meiotic spindle visualization and zona
    pellucida birefringence were assessed with Polyscope.
    Results
    The rate of maturation was significantly higher in controls (55.8%) compared to the other groups. Maturation rate was 23.3% in oocytes cultured in IVM medium enriched with GDF9, and 27.6% in those cultured in IVM medium lacking GDF9 (p=0.86). Also, the meiotic spindle was present in 74.4% of control oocytes which was significantly higher than the other groups. The proportion of high zona pellucida birefringence was higher in the controls when compared with group 1 (51.2% vs. 23.3%, respectively, p= 0.04).
    Conclusions
    Vitrification had a detrimental effect on oocyte maturation, viability as well as the subcellular quality of the oocytes after IVM in cancerous women.
    Keywords: IVM, Vitrification, Fertility preservation, Maturation rate, Meiotic spindle, Zona pellucida birefringence
  • Mojgan Karimi–Zarchi, Nadereh Behtash, Azamsadat Mousavi, Fazemeh Ghaem Maghami, Mitra Moddares Gilani, Zohreh Chiti, Esmat Barouti, Elnaz Sheikhpour, Atiyeh Javaheri *
    Context: Pelvic masses are a prevalent cause for referral to gynecologic oncology departments to evaluate the possibility of benign or malignant conditions. Pelvic mass often was found in pelvic examinations among females with ovarian. Tumor markers are advantageous biomarker in tumor diagnosis. Evidence Acquisition: We performed a computerized search in Medline/PubMed databases and Google Scholar with key words: “Cancer antigen 125 (CA125), Human epididymis protein 4 (HE4), risk of ovarian malignancy algorithm (ROMA), Risk of malignancy index (RMI), and Pelvic mass”.
    Results
    The usage of tumor marker CA125 alone is associated with serious limitations like low sensitivity for early or stage I disease and lack of specificity especially in pre-menopausal women. Serum HE4 is a good biomarker for discriminating ovarian cancer from benign pelvic disease, but could be affected by several factors including pregnancy, age, and smoking. ROMA has a high sensitivity, specificity, and negative predictive value to predict the presence of ovarian cancer in women with a pelvic mass. RMI could differentiate between benign and malignant pelvic masses, but RMI expression was higher in women with 55 years or more.
    Conclusions
    According to the results of this study, combination of these biomarkers or at least 2 or 3 biomarkers are suggested for early stage diagnosis of pelvic mass with high sensitivity and specificity.
    Keywords: Pelvic Mass, HE4, RMI, ROMA, CA125
  • Fereshteh Aslebahar, Hossein Neamatzadeh, Mojgan Karimi, Zarchi, Razieh Sadat Tabatabaei, Mahmood Noori, Shadkam, Mahta Mazaheri, Reihaneh Dehghani, Mohammadabadi, Bahare Meibodi *
    Background: Multiple studies have been carried out examining the association of tumor necrosis factor-α gene (TNF-α) promoter region polymorphisms with recurrent pregnancy loss (RPL) risk. However, the results remain con- troversial and incomplete. Hence, we performed a meta-analysis to evaluate the association of the TNF-α -308G>A and -238G>A polymorphisms with RPL risk.
    Materials and Methods: In this meta-analysis, a comprehensive search of PubMed, Web of Knowledge and EM- BASE was performed to identify relevant studies published until December 1, 2017. The associations were assessed by odds ratio (OR) and its corresponding 95% confidence interval (CI).
    Results: A total of 29 case-control studies, comprising 20 studies on TNF-α -308G>A (3,461 cases and 3,895 con- trols) and nine studies on TNF-α -238G>A (2,589 cases and 2,664 controls), were included in the meta-analysis. Over- all, we found TNF-α -308G>A to be associated with an increase in RPL risk under the homozygote (OR=1.716, 95% CI: 1.210-2.433, P=0.002) and the recessive (OR=1.554, 95% CI: 1.100-2.196, P=0.012) models. TNF-α -238G>A was also significantly associated with increased risk of RPL under the allele model (OR=1.554, 95% CI: 1.100-2.196, P=0.012). Stratified analysis revealed a more significant association between the TNF-α -308G>A polymorphism and increased RPL risk in Asians under the homozygote (OR=2.190, 95% CI: 1.465-3.274, P≤0.001), the dominant (OR=1.642, 95% CI: 1.269-2.125, P≤0.001) and the recessive (OR=1.456, 95% CI: 1.039-2.040, P=0.029) models, but not in Caucasians. A non-significant association was, however, identified between TNF-α -238G>A and RPL risk based on ethnicity. Moreover, TNF-α -308G>A and -238G>A polymorphisms were significantly associated with in- creased risk of RPL in high quality studies and polymerase chain reaction-restriction fragment length polymorphism (PCR-RFLP) subgroups.
    Conclusion: The present meta-analysis demonstrates that TNF-α -308G>A and -238G>A polymorphisms are associ- ated with an increased risk of RPL.
    Keywords: Meta-Analysis, Miscarriage, Pregnancy Loss, Polymorphism, Tumor Necrosis Factor-?
  • سپیده مهدوی، محمدحسن لطفی، محمد کمالی نژاد، مجید امتیازی، مژگان کریمی زارچی *، مصطفی عنایت راد، معصومه نقشی، فاطمه سادات فقیهی
    مقدمه
    زگیل تناسلی شایعترین بیماری منتقله جنسی(STD) در جهان است، بروز این عفونت در سالهای اخیر افزایش یافته است. با توجه به اینکه اطلاعاتی در مورد شیوع عفونت HPV و عوامل خطر آن در استان یزد وجود نداشت، تصمیم به بررسی ویژگی های دموگرافیک و عوامل خطر آن در بیماران یزد گرفتیم.
    روش کار
    در این مطالعه که از نوع سری موارد می باشد، تعداد 119 بیمار مبتلا به زگیل تناسلی ارجاع شده به بیمارستان شهید صدوقی یزد وارد این مطالعه شدند. اطلاعات دموگرافیک و فاکتورهای جنسی و باروری بیماران با استفاده از پرسشنامه جمع آوری شد.
    نتایج
    به طور کلی، میانگین سنی بیماران 32.9 سال بود وبیشترین شیوع بیماری در سن 31-35 سال بود. 58.8% بیماران در سن زیر 20سال فعالیت جنسی خود را آغاز کره بودند. بعلاوه تنها 5% بیماران بیش از یک شریک جنسی داشتند. 8.4% از شرکت کنندگان به سایر بیماری های جنسی مبتلا بودند. در 87.4% از موارد ابتدا تشخیص بیماری در زنان بوده و سپس در شرکای جنسی آنها دیده شده است و از میان بیماران 61.3% اقدام برای تزریق واکسن کردند.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه بیانگر شیوع بالاتر بیماری در گروه های سنی جوان و فعال از نظر جنسی می باشد. بنابراین انجام مطالعات بیشتر و آموزش قواعد روابط جنسی سالم به گروه های پرخطر و هم چنین فراهم نمودن واکسن گارداسیل برای کلیه افراد در خطر بسیار حائز اهمیت می باشد.
    کلید واژگان: ویروس پاپیلومای انسانی(HPV), زگیل تناسلی, فاکتورهای خطر جنسی, یزد
    Sepideh Mahdavi, Mohammad Hassan Lotfi, Mohammad Kamalinejad, Majid Emtiazy, Mojgan Karimi, Zarchi *, Mostafa Enayatrad, Masomeh Naghshi, Fatemeh Sadat Faghih
    Introduction
    human papillomavirus (HPV) is the most common sexually transmitted disease (STD) throughout the world. The incidence of HPV has been increasing over recent years. Since scant information has been reported on the prevalence of HPV and its related risk factors in Yazd province, the present study aimed to evaluate effects of demographic characteristics as well as the risk factors associated with HPV in Yazd province, Iran.
    Materials and Methods
    A total of 119 patients with genital warts entered this case series, who referred to Shahid Sadoughi hospital. Demographic information and productivity factors were collected using some questionnaires.
    Results
    The mean age of the patients was (32.9) that most of the infected were between the ages of 31 to 35. Approximately, 58.8% of the patients started sex under the age of 20, and only 5% of the patients had more than one sex partner. Besides, almost 8 .4% of the participants were infected with other STDs. In 87.4% of cases, the diagnosis of genital warts is first appear in woman then their sex partner, and % 61.3 of the patients chose vaccination.
    Conclusion
    The findings of the current study revealed that HPV is more prevalent within young adults, in particular those who are sexually active. As a result, further research seems to be demanded in regard with sexual health, relationship training, as well as HPV vaccines such as Gardasil for high-risk people.
    Keywords: Genital warts, Human papillomavirus, Sexual risk factors, Yazd
  • سپیده مهدوی، محمدحسن لطفی، محمد کمالی نژاد، مجید امتیازی، مژگان کریمی زارچی *، مصطفی عنایت راد، معصومه نقشی، فاطمه سادات فقیهی
    مقدمه
    زگیل تناسلی شایعترین بیماری منتقله جنسی(STD) در جهان است، بروز این عفونت در سالهای اخیر افزایش یافته است. با توجه به اینکه اطلاعاتی در مورد شیوع عفونت HPV و عوامل خطر آن در استان یزد وجود نداشت، تصمیم به بررسی ویژگی های دموگرافیک و عوامل خطر آن در بیماران یزد گرفتیم.
    روش کار
    در این مطالعه که از نوع سری موارد می باشد، تعداد 119 بیمار مبتلا به زگیل تناسلی ارجاع شده به بیمارستان شهید صدوقی یزد وارد این مطالعه شدند. اطلاعات دموگرافیک و فاکتورهای جنسی و باروری بیماران با استفاده از پرسشنامه جمع آوری شد.
    نتایج
    به طور کلی، میانگین سنی بیماران 32.9 سال بود وبیشترین شیوع بیماری در سن 31-35 سال بود. 58.8% بیماران در سن زیر 20سال فعالیت جنسی خود را آغاز کره بودند. بعلاوه تنها 5% بیماران بیش از یک شریک جنسی داشتند. 8.4% از شرکت کنندگان به سایر بیماری های جنسی مبتلا بودند. در 87.4% از موارد ابتدا تشخیص بیماری در زنان بوده و سپس در شرکای جنسی آنها دیده شده است و از میان بیماران 61.3% اقدام برای تزریق واکسن کردند.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه بیانگر شیوع بالاتر بیماری در گروه های سنی جوان و فعال از نظر جنسی می باشد. بنابراین انجام مطالعات بیشتر و آموزش قواعد روابط جنسی سالم به گروه های پرخطر و هم چنین فراهم نمودن واکسن گارداسیل برای کلیه افراد در خطر بسیار حائز اهمیت می باشد.
    کلید واژگان: ویروس پاپیلومای انسانی(HPV), زگیل تناسلی, فاکتورهای خطر جنسی, یزد
    Sepideh Mahdavi, Mohammad Hassan Lotfi, Mohammad Kamalinejad, Majid Emtiazy, Mojgan Karimi, Zarchi *, Mostafa Enayatrad, Masomeh Naghshi, Fatemeh Sadat Faghih
    Introduction
    human papillomavirus (HPV) is the most common sexually transmitted disease (STD) throughout the world. The incidence of HPV has been increasing over recent years. Since scant information has been reported on the prevalence of HPV and its related risk factors in Yazd province, the present study aimed to evaluate effects of demographic characteristics as well as the risk factors associated with HPV in Yazd province, Iran.
    Materials and Methods
    A total of 119 patients with genital warts entered this case series, who referred to Shahid Sadoughi hospital. Demographic information and productivity factors were collected using some questionnaires.
    Results
    The mean age of the patients was (32.9) that most of the infected were between the ages of 31 to 35. Approximately, 58.8% of the patients started sex under the age of 20, and only 5% of the patients had more than one sex partner. Besides, almost 8. 4% of the participants were infected with other STDs. In 87.4% of cases, the diagnosis of genital warts is first appear in woman then their sex partner, and % 61.3 of the patients chose vaccination.
    Conclusion
    The findings of the current study revealed that HPV is more prevalent within young adults, in particular those who are sexually active. As a result, further research seems to be demanded in regard with sexual health, relationship training, as well as HPV vaccines such as Gardasil for high-risk people.
    Keywords: Genital warts, Human papillomavirus, Sexual risk factors, Yazd
  • مریم افتخار، سهیلا پورمعصومی، مژگان کریمی زارچی*

    سرطان در دختران و زنانی که در سنین باروری هستند ناشایع نیست. در طی دهه های گذشته به دلیل پیشرفت در تشخیص و درمان سرطان میزان بقا در این بیماران افزایش یافته است. این بیماران اغلب درمان ها و عوارض ناشی از آن را تجربه می کنند که منجر به کاهش کیفیت زندگی در طی و بعد از درمان می شود. از میان این موارد می توان به کاهش باروری و عملکرد جنسی اشاره کرد. پیشرفت هایی اخیرا در زمینه حفظ باروری بدست آمده است که به تعدادی از افرادی نجات یافته بعد از درمان سرطان های دستگاه تناسلی در دوران کودکی اجازه می دهد که در آینده بچه دار شوند. این موضوع انتخاب های پیش رو و استراتژی های اختصاصی برای حفظ باروری در زنان نوجوانان و جوان سرطانی را مورد بحث و بررسی قرار می دهد.

    کلید واژگان: سرطان, حفظ باروری, لوکمی, سرطان دهانه رحم, سرطان تخمدان, سرطان رحم
    Maryam Eftekhar, Soheila Pourmasumi, Mojgan Karimi, Zarchi*

    Malignancies are not rare in girl and women during their reproductive years. Over the past three decades, the survival rate for cancer has been improving due to progress in cancer diagnosis and treatment. These patients frequently experience a variety of treatment, and disease-related side effects that diminish their quality of life during and after treatment; among these are loss of fertility and sexual dysfunction. There have been recent advances in the field of fertility preservation, which can allow many of these genital cancer survivors to have children in the future. This topic review discusses available options and specific strategies for fertility preservation in adolescent and young women with malignancies who wish to preserve their ability to become pregnant in the future.

    Keywords: Malignancy, Fertility preservation, Leukemia, Cervical cancer, Endometrial cancer, Ovarian cancer
  • اعظم سادات موسوی، مژگان کریمی زارچی*، نادره بهتاش، مهناز مختاری گرگانی، نیلی مهرداد، میترا روحی، سید حسین حکمتی مقدم
    زمینه و هدف
    آمار سازمان بهداشت جهانی نشانگر این است که یک زن از هر 55 زن در جهان مبتلا به سرطان تخمدان در مقطعی از زندگیش می شود. سن شایع ابتدا به سرطان تخمدان بعد از 50 سالگی می باشد. هدف این مطالعه بررسی نقش کموتراپی داخل صفاقی با کربوپلاتین به عنوان درمان نگهدارنده در کاهش میزان عود و افزایش میزان بقای مبتلایان به سرطان پیشرفته ی تخمدان و همچنین بررسی سمیت این روش درمانی می باشد.
    روش بررسی
    مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی در بخش انکولوژی زنان بیمارستان ولی عصر (عج) دانشگاه علوم پزشکی تهران طی سال های 1389-1384 انجام شد. 30 بیمار مبتلا به سرطان اپیتلیالی تخمدان با Stage II-IV به صورت غیرتصادفی ساده وارد مطالعه شدند. 18 بیمار در گروه کموتراپی داخل صفاقی و 12 بیمار در گروه شاهد قرار گرفتند. در گروه مداخله سه هفته پس از شیمی درمانی وریدی در سه دوره به فاصله ی 21 روز، شیمی درمانی داخل صفاقی با کربوپلاتین دریافت کردند. بقای عمر دو و پنج ساله، بقای عمر بدون بیماری (فاصله ی زمانی اتمام درمان تا عود بیماری)، بقای کلی، توکسیسیتی و عود، ثبت و آنالیز شد.
    یافته ها
    میانگین سن بیماران در گروه مورد 6/8±4/52 سال و گروه شاهد 5/11±1/55 سال بود. میانگین بقای بدون عود در بیماران گروه مورد 6/8±13 و در گروه شاهد 3/4±5/9 ماه بود. میانگین مدت بقا در گروه مورد 5/16±39 و در گروه شاهد 2/16±8/30 ماه به دست آمد که در هیچکدام از موارد بالا تفاوت معنادار نبود (05/0P>). میزان بقای کلی در گروه کموتراپی همراه با کربوپلاتین 2/72% و در گروه بدون کموتراپی داخل صفاقی 3/33% بود. فراوانی سمیت در گروه مداخله 6/5% بود که شامل دردهای خفیف و متوسط شکمی و تهوع و استفراغ بود.
    نتیجه گیری
    درمان نگهدارنده به روش داخل صفاقی به صورت معناداری باعث افزایش میزان بقا، کاهش چشمگیر عود و مرگ بیماران نمی شود، هر چند سمیت بالایی برای این روش دیده نشد.
    کلید واژگان: سرطان اپیتلیالی تخمدان, درمان نگهدارنده, کربوپلاتین, داخل صفاقی, بقا
    Azamsadat Mousavi, Mojgan Karimi, Zarchi*, Nadereh Behtash, Mahnaz Mokhtari, Gorgani, Nili Mehrdad, Mitra Rouhi, Seyedhossein Hekmatimoghaddam
    Background
    The aim of this study was to assess the role of consolidative intraperito-neal chemotherapy with carboplatin in decreasing relapse and increasing survival in advanced epithelial ovarian cancers, as well as evaluation of its toxicity.
    Methods
    In this clinical trial 30 patients with epithelial ovarian cancer in stages II-IV who had complete surgery (optimal debulking surgery) received six standard cycles of intravenous carboplatin and paclitaxel. They were enrolled through non-random se-quential selection. The control patients were similar to case group in stage (II-IV) and pathology (epithelial ovarian cancer). The control group was evaluated retrospectively through hospital files. This clinical trial performed in Gynecology Oncology department in Tehran Valiasr University Hospital, during 2005-2010. They including 18 cases as the intervention group receiving intraperitoneal chemotherapy and 12 patients as the control group with only retrospective follow-up. The cases received 3 cycles of 400 mg/m2 intraperitoneal carboplatin every 21 days following intravenous chemotherapy. Relapse of disease was diagnosed as increasing or even doubling CA125 serum titer during one month, or any CA125 above 100 IU, or an abdominal or pelvic mass in ul-trasound or physical exam. Mean survival of two and five years, progression-free inter-val (PFI), overall survival (OS), relapse, demographic parameters, drug toxicities, path-ologic types of cancers in two groups were coded and compared using SPSS 14. Any P<0.05 was considered as a significant difference.
    Results
    The mean ages of cases and controls were 52.4±8.6 and 55.1±11.5 years. The mean duration of relapse-free survival was 13±8.6 months for the cases and 9.5±4.3 months for the control patients (not statistically different, P>0.05). The mean overall survival for cases and controls were 39±16.5 and 30.8±16.2 months, respectively (no significant difference, P>0.05). The frequency of drug toxicities in the cases was 5.6%, and consisted of mild-to-moderate abdominal pain, nausea and vomiting.
    Conclusion
    It seems that consolidation therapy with intraperitoneal carboplatin may not increase overall survival, reduce relapse rate or decrease mortality, though it does not induce considerable side effects. Since the mean survival in the intervention group was nine months more than controls, this difference may be clinically significant.
    Keywords: carboplatin, consolidation chemotherapy, epithelial ovarian cancer, intraperitoneal injection, survival rate
  • Hayede Samiee, Zahra Asgari, Atossa Mahdavi, Maryam Khoshideh, Shervin Taslimi, Mojgan Karimi
    Isolated fallopian tube torsion is rare and often difficult to diagnose. Definitive diagnosis is always made at laparoscopic or via laparotomy exploration performed for suspected ovarian torsion. Early diagnosis and conservative laparoscopic treatment especially in a reproductive age woman is warranted as a means of preserving fallopian tube integrity and maintaining fertility. Here, we describe a case with isolated right fallopian torsion being managed by conservative laparoscopic surgery.
  • Mohammad Ghafourzadeh *, Mojgan Karimi, Mohammad Ali Karimazadeh, Mahshid Bokai
    Background

    Infertility affects about 10-15% of reproductive-age couples. About half the causes ofinfertility are female related and approximately 40% of the cases are caused by anovulation, mostlyin PCO women.

    Objective

    This study was conducted to determine and compare the effects of two drug treatmentregimens: higher dose of clomiphene and a combination of lower dose of clomiphene and tamoxifenin treating infertile women with PCO.

    Materials And Methods

    The study was a randomized clinical trial conducted on 100 infertilepatients who referred to Yazd-Iran Infertility Clinic between the years 2001-2003. The patientswere selected who had received at least 3 periods of clomiphene, but no pregnancy had occurred.They were randomly divided into two groups. In the first group, clomiphene was increased to 100mg and the second group 20 mg of tamoxifen was added to 50 mg of clomiphene from day 5-9 ofmenstruation cycle. Infertility duration, duration of medicine used, PCT score, endometrialthickness, ovulation, and pregnancy rate were studied in both groups.

    Results

    Ovulation rate in clomiphene group was 54.9%; Tamoxifen + clomiphene group was73.5% without significant differences in both groups. (PV = 0.053). Positive pregnancy rate inclomiphene group was 39.2%; clomiphene + tamoxifen group was 61.2% (P value < 0.05), whichcould be concluded that pregnancy rate was higher in clomiphene/tamoxifen group than in theclomiphene group. The presence of a dominant follicle in the two treatment groups in womenbetween 18-24 was not significant, but in women between 25-39 years was significant (PV= 0.049)(Table III).

    Conclusion

    The recommendation is to add Tamoxifen to Clomiphene in 35-39 women with 20≤BMI ≤26.99 before the use of gonadotropins treatment in PCOS with or without IUI, because theseoptions have higher risk of multiple pregnancy and ovarian hyperstimulation syndrome.

    Keywords: Infertility, PCO, Clomiphene resistant, Tamoxifen, Clomiphene, IUI
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال