به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

naser yousefi

  • پویان احمدی، مختار عارفی*، ناصر یوسفی
    زمینه

    اختلال استرس پس از سانحه، شایع ترین مشکل روانی پس از بلایا و حوادث است. مضامین دینی حاکی از این است که انسان به هنگام برخورد با شرایط تهدیدکننده، خدا را می خواند. تحقیقات آسیب شناسی روانی نیز نشان داده است که وقایع تکان دهنده و تهدیدکننده ممکن است در برخی از افراد مستعد، علائم اختلال استرس پس از سانحه را ایجاد نماید. همچنین پژوهش ها نشان داده اند که ویژگی روان رنجورخویی می تواند ابتلا به استرس پس از سانحه را تشدید نماید.

    هدف

    این مطالعه با هدف، بررسی روابط ساختاری روان رنجورخویی و وظیفه شناسی در زلزله زدگان دارای تجربه استرس پس از سانحه با نقش میانجی گر باورهای دینی است.

    روش

    این پژوهش از نوع کاربردی، توصیفی-پیمایشی و همبستگی با مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل بازماندگان، زلزله منطقه ازگله کرمانشاه سال 1396 بود که در سال 1401 به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شدند. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان و کرجسی به تعداد 384 نفر برآورد شد که مقیاس استرس پس از سانحه وددرز و همکاران (1993)، مقیاس باورهای دینی آلپورت (1967) و ویژگی های شخصیت مک کری و کوستا (2021) را تکمیل کردند. برای بررسی نرمال بودن توزیع متغیرها از آزمون کلموگروف-اسمیرنوف و جهت بررسی همبستگی بین متغیرها از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. آزمون فرضیه ها با استفاده از نرم افزار ایموس 24 تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج پژوهش حاکی از آن بود که باورهای دینی، نقش میانجی در رابطه روان رنجورخویی با استرس پس از سانحه را دارد. همچنین نتایج نشان داد که باورهای دینی، به طور معناداری رابطه وظیفه شناسی با استرس پس از سانحه را نعدیل می کند.

    نتیجه گیری

    با توجه نتایج پژوهش حاضر مبنی بر نقش واسطه ای باورهای دینی در رابطه شخصیت و استرس پس از سانحه در افراد زلزله زده پیشنهاد می شود درمانگران مداخلات درمانی خویش را با تاکید بر منابع و باورهای دینی طراحی کنند و در آموزش ها، ظرفیت ها و منابع مثبت آیینی افراد، مورد توجه متولیان سلامت روان قرار گیرد.

    کلید واژگان: استرس پس از سانحه, باورهای دینی, زلزله زدگان استان کرمانشاه, ویژگی های شخصیتی
    Poyan Ahmadi, Mokhtar Arefi*, Naser Yousefi
    Background

    Post-traumatic stress disorder is the most common psychological problem after disasters and accidents. Religious themes indicate that people call upon God when faced with threatening situations. Psychopathological research has also shown that shocking and threatening events may cause symptoms of post-traumatic stress disorder in some susceptible people. Also, researches have shown that the characteristic of neuroticism can aggravate suffering from post-traumatic stress.

    Aims

    This study aims to investigate the structural relationships of neuroticism and conscientiousness in earthquake victims with post-traumatic stress experience with the mediating role of religious beliefs.

    Methods

    This research was applied, descriptive-survey and correlational with structural equation model. The statistical population included the survivors of the Azgole earthquake in Kermanshah in 1396, who were considered as the statistical population in 1401. The sample size was estimated to be 384 people using the table of Morgan and Krejci, who completed the post-traumatic stress scale of Wedders et al. (1993), the scale of religious beliefs of Allport (1967) and personality traits of McCree and Costa (2021). The Kolmogorov-Smirnov test was used to check the normality of the distribution of the variables, and the Pearson correlation test was used to check the correlation between the variables. Hypotheses testing was analyzed using Imus 24 software.

    Results

    The results of the research indicated that religious beliefs play a mediating role in the relationship between neuroticism and post-traumatic stress. Also, the results showed that religious beliefs significantly moderate the relationship between conscientiousness and post-traumatic stress.

    Conclusion

    According to the results of the current research on the mediating role of religious beliefs in the relationship between personality and post-traumatic stress in people affected by earthquakes, it is suggested that therapists design their therapeutic interventions with an emphasis on religious resources and beliefs and in training, capacities and resources Ritual positivity of people should be taken into consideration by mental health guardians.

    Keywords: Post-Traumatic Stress, Religious Beliefs, Earthquake Victims Of Kermanshah Province, Personality Traits
  • سپیده محمدصالحی، ناصر یوسفی*، امید مرادی
    زمینه و هدف

    اضطراب ریاضی یک مشکل گسترده برای همه ی سنین در سراسر جهان است؛ در ارزیابی های بین المللی و بر اساس مطالعات برنامه ریزی بین المللی دانش آموزان، اکثر نوجوانان نگرانی و تنش در کلاس های ریاضی و هنگام انجام اعمال ریاضی را گزارش داده اند؛ لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش فراشناخت ولز با آموزش ذهن آگاهی کابات زین بر اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دارای اضطراب ریاضی انجام شد.

    روش پژوهش: 

    در این پژوهش از روش تحقیق نیمه تجربی از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل استفاده شد؛ جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه دبیرستان های منطقه ی 6 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 می باشد که از بین آن ها 45 نفر که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل به صورت تصادفی و مساوی قرار گرفتند. گروه آزمایش اول تحت آموزش فراشناخت ولز در 8 جلسه ی 60 دقیقه ای و گروه آزمایش دوم تحت آموزش ذهن آگاهی در 8 جلسه 120 دقیقه ای قرار گرفتند و گروه کنترل در این مدت، بدون هیچ مداخله ای در انتظار ماندند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سنجش اضطراب ریاضی پلیک و پارکر (1982) و مقیاس سنجش اهمال کاری تحصیلی سولمن و راث بلوم (1984) می باشد. تحلیل داده های این پژوهش در دو بخش توصیفی (شاخصهای مرکزی و پراکندگی، چولگی و کشیدگی) و استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره-مانکوا) با استفاده از نرم افزار SPSS-23 صورت گرفت.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که هر دو آموزش فراشناخت ولز و آموزش ذهن آگاهی کابات زین بر اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دارای اضطراب ریاضی اثربخش است. همچنین نتایج حاکی از آن بود که این دو درمان بر اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دارای اضطراب ریاضی، اثربخش هستند.

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد که میزان اثربخشی درمان ذهن آگاهی کابات زین بر اهمال کاری تحصیلی و زیرمقیاس های آن، بیشتر از اثربخشی درمان فراشناخت ولز می باشد.

    کلید واژگان: ذهن آگاهی, فراشناخت, اهمال کاری تحصیلی, اضطراب ریاضی
    Sepideh Mohammad Salehi, Naser Yousefi*, Omid Moradi
    Background and Aim

    Math anxiety is a widespread problem for all ages worldwide; In international assessments and based on studies of international planning of students, most teenagers have reported anxiety and tension in math classes and when doing math exercises; Therefore, the present study was conducted to compare the effectiveness of Wales' metacognition training with Kabat Zain's mindfulness training on academic procrastination of students with math anxiety.

    Methods

    In this research, a quasi-experimental research method of pre-test and post-test design was used with two experimental groups and one control group; The statistical population of this research includes all female students in the second year of high school in the 6th district of Tehran in the academic year 2021-2022. 45 people who met the criteria for entering the research were selected by multi-stage cluster sampling method and were randomly and equally divided into two experimental groups and one control group. The first experimental group underwent Wales metacognition training in 8 sessions of 60 minutes, and the second experimental group underwent mindfulness training in 8 sessions of 120 minutes, and the control group remained waiting without any intervention during this time. The research tools include Pleck and Parker's math anxiety questionnaire (1982) and Solman and Rothbloom's academic procrastination scale (1984). The data analysis of this research was done in two parts: descriptive (central and dispersion indices, skewness and kurtosis) and inferential (MANCOVA) using SPSS-23 software.

    Results

    The results showed that both Wales metacognition training and Kabat-Zinn mindfulness training are effective on the academic procrastination of students with math anxiety. Also, the results indicated that these two treatments are effective on the academic procrastination of students with math anxiety.

    Conclusion

    The results showed that the effectiveness of Kabat-Zinn mindfulness therapy on academic procrastination and its subscales is more than that of Wales' metacognitive therapy.

    Keywords: mindfulness, meta-cognition, academic procrastination, Math anxiety
  • علی رضا نصیرنیا سماکوش*، ناصر یوسفی

    سالمندی یکی از مراحل مهم زندگی انسان است و در این مرحله افراد با موضوعات گوناگونی مواجه می شوند که در بین آنها مواردی مانند اضطراب مرگ، شادکامی و تاب آوری از شایع ترین موضوعات سلامت روان سالمندان است که با مداخلات مناسب می توان آنها را بهبود بخشید. بنابراین، هدف این مطالعه بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب مرگ، شادکامی و تاب آوری سالمندان بود. روش پژوهشی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی سالمندان شهر لاهیجان بود که از بین آنها تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تخصیص داده شدند. هر دو گروه پرسش نامه های اضطراب مرگ، شادکامی، تاب آوری را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل نمودند. گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را در هشت جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند، در حالی که گروه کنترل در این زمان هیچ مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با آزمون های آماری تحلیل کوواریانس تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون بین گروه های آزمایش و کنترل از نظر اضطراب مرگ، شادکامی و تاب آوری تفاوت معنی داری وجود داشت. به بیان دیگر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب کاهش اضطراب مرگ و افزایش شادکامی و تاب آوری سالمندان می شود. بر اساس نتایج این مطالعه، می توان از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به عنوان یک روش درمانی تاثیرگذار در بهبود سلامت روانی سالمندان استفاده کرد.

    کلید واژگان: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, اضطراب مرگ, شادکامی, تاب آوری, سالمندان
    Alireza Nasirnia Samakosh *, Naser Yousefi

    Aging is one of the most important stages of human life, and people at this stage are faced with various issues, among which issues such as death anxiety, happiness and resilience appear to be the most common issues of mental health in the elderly that can be improved using appropriate interventions. Therefore, the current study aims to examine the effectiveness of acceptance and commitment therapy (ACT) on death anxiety, happiness and resilience in the elderly. This was a quasi-experimental study with the pretest-posttest control group design. The statistical population of the present study included all the elderly living in Lahijan, Iran, among whom 30 people were selected using convenience sampling method and randomly assigned into the experimental and control groups. Both groups completed the Templer’s death anxiety, Oxford happiness, and Conner and Davidson’s resilience questionnaires in pretest and posttest phases. Experimental group underwent eight 60-minute sessions of ACT, while control group received no treatment at this time. Data were analyzed by univariate analysis of covariance (ANCOVA), the results of which revealed that there was a significant difference between the experimental and control groups in terms of death anxiety, happiness and resilience in the posttest phase. Put in other words, ACT resulted in a decrease of death anxiety and an increase of happiness and resilience in the elderly. According to the results of the current study, ACT can be used as an effective treatment method to improve the mental health of the elderly.

    Keywords: Acceptance, commitment based therapy, death anxiety, happiness, resilience, the elderly
  • Pouyan Ahmadi, Mokhtar Arefi *, Naser Yousefi
    Introduction

    Post-traumatic stress disorder (PTSD) is a mental health condition caused by terrifying, shocking, scary, or dangerous events. These events are so severe that one usually cannot gain proper insight into them and they are rooted in traumatic experiences in life. These incidents are expected to recur, if left untreated, creating a chain of events in a person's life. Based on available evidence, PTSD can lead to depression and panic disorder.

    Objectives

    The present study aimed to assess relation of Personality characteristics and tenacity with signs of gloom and post- traumatic stress based on religious opinions in casualties of earthquake in Kermanshah area.

    Materials and Methods

    In this study, 400 people who had survived the temblor of Kermanshah in Sarpol-e Zahab who suffered from PTSD were randomly selected, and the research questionnaires were distributed among them. Data were analyzed in SPSS software (version 20) using an independent t-test, one-way analysis of variance, path analysis, and Pearson correlation. The descriptive results of the study demonstrated that 196 (51.3%) subjects were male and 186 (48.7%) cases were female. Regarding age, the lowest frequency (n=70; 18.3%) was related to the age range of under 20 years old. In terms of education, the highest frequency (n=149; 39%) was related to the cases who hold a diploma, while the lowest frequency was related to subjects with a master's degree and higher.

    Results

    The results pointed out that Fit Index (IFI), relative fit index (RFI), Normed Fit Index (NFI), comparative fit index (CFI), Tucker Lewis Index (TLI), and Root Mean Square Error of Approximation (RMSEA) indices were at the desired level, indicating the suitable fit of the model. Due to the negative effects of religiosity on stress disorder (B=-0.14) and depression (B=-0.04) in Kermanshah earthquake victims, it has an inverse relationship with stress disorder and depression and reduces stress. Moreover, there was a positive association between acceptance personality trait and religious beliefs, and the significance level of the test was less than 0.05, pointing to a direct and significant relationship between acceptance and religious beliefs at %95 confidence level. Nonetheless, there was a negative association between neuroticism and religious beliefs, and the significance level of the test was less than 0.01, pointing to a significant inverse relationship between neuroticism and religious beliefs at a %99 confidence level.

    Conclusion

    As evidenced by the results of the present study, hardiness and personality traits were significantly correlated with depression and PTSD based on the mediating role of religious beliefs among earthquake victims in Kermanshah province. This helps to better understand the relationship of religious beliefs with spontaneous and controlled processes in a more systematic way and helps people to create a more accurate view.

    Keywords: personality traits, depressive symptoms, Stress, religious beliefs, earthquake
  • دکتر ناصر یوسفی، دکتر آرمان عزیزی، دکتر مسعود صادقی، دکتر غفار نصیری هانیس *، لقمان باجلانی، پیمان خورشیدی، سیده سمیره حسینی

    هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه تنظیم هیجان به روش طرحواره درمانی هیجانی بر تاب‌آوری پریشانی و توانمندی در مادران کودکان مبتلا به اختلال درخودماندگی است. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش‌آزمون پس‌آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری این پژوهش مشتمل بر همه مادران کودکان دچار اختلال درخودماندگی در شهر اصفهان بود. نمونه از 40 نفر تشکیل شد که به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و به‌طور تصادفی، در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین گردیدند. متغیر مستقل، مداخله تنظیم هیجان به روش طرحواره‌-درمانی هیجانی لیهی است که در 8 جلسه، بر گروه آزمایش اجرا شد. ابزارهای پژوهش عبارتند از مقیاس توانمندی خانواده (FES) و مقیاس تاب‌آوری پریشانی (DTS). برای تحلیل داده‌ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته‌های پژوهش نشان می دهند که مداخله تنظیم هیجان گروهی به روش طرحواره‌ درمانی هیجانی در مادران دارای فرزند دچار اختلال درخودماندگی، باعث افزایش توانمندی و تاب‌آوری پریشانی می‌شود (01/0P<).

    کلید واژگان: تنظیم هیجان, تاب آوری پریشانی, توانمندی, درخودماندگی
    Naser Yousefi, Arman Azizi, Massoud Sadeghi, Ghaffar Nasiri Hanis, Loghman Bajelani, Peyman Khorshidi, Seyede Samire Hoseini

    study aimed to investigate the effectiveness of an emotion regulation pro- gram using emotional schema therapy on distress tolerance and empowerment of mothers of children with autistic disorder. The research method was quasi-experimental with pretest-posttest and a control group. The statistical population of this study included all mothers of children with autism disorder in Isfahanin. Sampling was done through available sampling method, and forty people were randomly selected and assigned to experimental and control groups. The independent variable of the emotion regula-tion training program based on Leahy's emotional schema therapy method was administered, in 8 sessions for the experimental group. The distress Tolerance Scale (DTS) and Family Empower-ment Scale (FES) were the instruments of the study. For data analysis, analysis of covariance was used. The results indicated that an emotion regulation training program based on Leahy's emotional schema therapy improved the empowerment and distress tolerance in mothers of children with autistic disorder (P<0.01)

    Keywords: emotion regulation, distress tole-rance, empowerment, autism
  • جهانبخش خسروی، امید مرادی*، حمزه احمدیان، ناصر یوسفی

    پژوهش حاضر، با هدف تدوین مدل علی گرایش به طلاق عاطفی بر اساس الگوهای ارتباطی زوجین با میانجی گری دلزدگی زناشویی انجام شد. با توجه به هدف، این مطالعه از نوع کاربردی و شیوه اجرای آن توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره بهزیستی شهرستان قصرشیرین طی سال های 1398- 1397 بودند که از میان آنها به شیوه در دسترس، 384 زن و مرد به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده، پرسشنامه های استاندارد طلاق عاطفی گاتمن (1999)،  الگوهای ارتباطی (CPQ) و دلزدگی زناشویی پاینز (1996) بود. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری نشان داد: بین گرایش به طلاق عاطفی بر اساس الگوهای ارتباطی با میانجی گری دلزدگی زناشویی رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین، دلزدگی زناشویی، رابطه بین گرایش به طلاق عاطفی و الگوهای ارتباطی را میانجی گری می کند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که با افزایش الگوی ارتباطی سازنده متقابل در بین زوجین متقاضی طلاق، آن ها دلزدگی زناشویی کمتری را تجربه می کنند. در صورتی که دلزدگی زناشویی زوجین متقاضی طلاق نیز بالا رود، طلاق عاطفی افزایش می یابد.

    کلید واژگان: روابط زناشویی, طلاق عاطفی, الگوهای ارتباطی, دلزدگی زناشویی, زوجین
    Jahanbakhsh Khosravi, Omid Moradi *, Hamzeh Ahmadiyan, Naser Yousefi

    The purpose of this study was to develop a causal model of the tendency for emotional divorce based on self-differentiation through marital attachment mediation. Considering the aim of this study, a descriptive-correlational study was conducted. The statistical population of this study included all couples who referred to the welfare counseling center of Qasrshirin city during 2018-2019. From among them, 100 men and women were selected using multi-stage random sampling method. Data were then collected using Gutman's Emotional Divorce Questionnaire (1999), DSI-SF Self-Diversity (2011), and Paines' Marital Dissatisfaction Questionnaire (1996).The results of data analysis using Pearson correlation and structural equation tests showed that there was a significant relationship between tendency to divorce based on self-differentiation and mediation of marital burnout.The findings showed that marital attachment mediates the relationship between the tendency to emotional divorce and its differentiation. Marital attachment is one of the important factors affecting the level of mental health promotion and identifying the factors along with proper planning can lead to decrease in emotional divorce and increase self-differentiation.The results indicate that by increasing the pattern of mutually constructive communication among couples seeking divorce, they experience less marital boredom. If the marital boredom of the couple seeking divorce also increases, the rate of emotional divorce will increase.

    Keywords: Marital relations, emotional divorce, Couples communication patterns, marital affliction, Couples
  • ناصر یوسفی*، فاروق محمدی، آرمان عزیزی، روفیا شمس اسفند آبادی
    مقدمه

    زنان افسرده نسبت به زنان غیرافسرده فشار روانی و عواطف منفی بیشتری را تحمل می کنند و زندگیشان دستخوش تغییرات زیادتری است هدف این پژوهش مقایسه اثر بخشی درمان غنی سازی ارتباطی و شناختی-رفتاری بر افسردگی و کیفیت زندگی در زنان افسرده بود.

    روش

    پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی ، پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان بودند که در سال 1396 برای درمان افسردگی به مراکز مشاوره شهر سنندج مراجعه کرده بودند که با روش در دسترس انتخاب شدند. نمونه شامل 40 نفر از زنان افسرده بود که به صورت تصادفی در سه گروه غنی سازی، درمان شناختی- رفتاری و گروه کنترل، جایگزین شدند. در هر سه گروه پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه کیفیت زندگی اجرا شد و داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کورایانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    با وجود اینکه نتایج نشان دادند که هر دو روش تاثیر مطلوبی بر ارتقاءکیفیت زندگی زنان داشته اند، اما روش درمان غنی سازی نسبت به درمان شناختی- رفتاری تاثیر بیشتری داشت

    نتیجه گیری

    میتوان از رویکرد غنی سازی و درمان شناختی-رفتاری برای کاهش افسردگی و افزایش کیفیت زندگی در زنان افسرده استفاده کرد.

    کلید واژگان: غنی سازی, درمان شناختی- رفتاری, کیفیت زندگی, افسردگی
    Naser Yousefi *, Farook Mohammadi, Arman Azizi, Roofiya Shams Esfand Abadi
    Introduction

    Depressed women more tolerated stress and negative emotions than normal women and their lives changes are higher. The aim of this research was comparing the effectiveness of enhancement- based cognitive-behavioral therapy and classical cognitive-behavioral therapy on depression and quality of life in depressed women.

    Method

    This study is semi-experimental that using pre-test and post-test design with a control group. The population of this study included all women who were referred for treatment depression in year 2017 that selected by available sampling. The sample included 40 depressed women were randomly assigned in three groups of enhancement- based cognitive-behavioral therapy, classical cognitive-behavioral therapy and a control group. In all three groups depression and quality of life questionnaire was administered and data were analyzed using multivariate covariance analysis.

    Results

    The results showed that both classic cognitive-behavioral therapy and enrichment-based cognitive-behavioral therapy were effective in reducing depression and enhancing quality of life but there was no significant difference between the two treatments.

    Conclusion

    Classic and enrichment-based cognitive-behavioral therapies can be used to reduce depression and improve quality of life in depressed women.

    Keywords: relationship enhancement, cognitive-behavioral therapy, Quality of life, depressio
  • عبدالباسط محمودپور*، ابوالفضل برزگر دهج، حسین سلیمی بجستانی، ناصر یوسفی
    استرس یکی از عوامل مهم در شروع و تداوم اعتیاد است. هدف این پژوهش پیش بینی استرس ادراک شده بر اساس تنظیم هیجان، اجتناب تجربی و حساسیت اضطرابی بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی است که در مقوله طرح های توصیفی قرار دارد. جامعه ی پژوهش حاضر تمامی افراد وابسته به موادمراکز ترک اعتیاد عادل و نصوح شهر تهران در سال 1394 بود. از جامعه آماری 230 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس، پرسشنامه های مربوط به پژوهش را کامل کردند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه تنظیم هیجان (گراس و جان، 2003)، اجتناب تجربی (بوند و همکاران، 2007) و حساسیت اضطرابی (ریس و همکاران، 1986) بود. نتایجتحلیل همبستگی بین متغیرها نشان داد بین استرس ادراک شده با مولفه های تنظیم هیجان، اجتناب تجربی و حساسیت اضطرابی افراد وابسته به موادرابطه وجود دارد(p<0.05). همچنین نتایج نهایی تحلیل رگرسیون نشان داد که مولفه تنظیم هیجان سرکوبی، اجتناب تجربی و حساسیت اضطرابی به صورت مثبت و معنی دار و مولفه ی ارزیابی مجدد به صورت منفی و معنی دار قادر به پیش بینی استرس ادراک شده در افراد وابسته به مواد بودند(p<0.05). نتایج به دست آمده از این پژوهش، اشاره دارد به اینکه سازه های روان شناختی تنظیم هیجان، اجتناب تجربی و حساسیت اضطرابی نقش بسزایی در استرس ادراک شده افراد وابسته به مواد دارند؛ بنابراین، پی ریزی روان درمانی افراد وابسته به مواد مستلزم در نظر گرفتن این عوامل می باشد.
    کلید واژگان: اجتناب تجربی, استرس ادراک شده, تنظیم هیجان, حساسیت اضطرابی
    Abdolbust Mahmoudpour*, Aboulfazl Barzegari Dahaj, Hossin Salimii Bajestani, Naser Yousefi
    Stress is among the important factors of beginning and continuing addiction. The aim of this research was to anticipate the perceived stress on the basis of emotional regulation, experiential avoidance and anxiety sensitivity. The present research is of correlation kind which falls under the explanatory projects category. Research population consisted of all of the individuals that were addicted to drugs, and who used the services of addiction treatment centers of Tehran in 1394. From among the research population 220 individuals were selected by convenience sampling method, and then filled out the questionnaires which were related to the research. Evaluation tools were emotion regulation (Gras and John, 2003), experiential avoidance (Bond et al, 2007) and anxiety avoidance (Rees et al, 1986). Regression analysis results showed that repression, experiential avoidance and anxiety sensitivity components anticipates the perceived stress in addicted individuals significantly and positively and the reevaluation component predicted it negatively and significant. Findings of the present research pointing out to the fact that psychological structures including emotional regulation, experiential avoidance and anxiety sensitivity, have important role in the perceived stress of the individuals who are addicted to drugs. Thus, in creating a psychotherapeutic basis for people who are addicted to drug, this factor should be taken into consideration
    Keywords: Perceived stress, Emotional regulation, Experiential avoidance, Anxiety sensitivity
  • جمیله نبوی حصار، مختار عارفی*، ناصر یوسفی

    آشفتگی زندگی زناشویی زوجین و افزایش طلاق موجب آسیب های عمده ای به فرزندان طلاق، اشخاص مطلقه، خانواده ها و جامعه می شود؛ بنابراین آزمودن و مقایسه شیوه های موثر رویارویی با افزایش طلاق بسیار حائز اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه اثربخشی خانواده درمانی مبتنی بر دیدگاه نظام های خانوادگی بوئن و معنادرمانی بر کیفیت زناشویی (سازش یافتگی زناشویی) و میل به طلاق مراجعین خواستار طلاق انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر، مراجعین خواستار طلاق مراکز مشاوره سنندج در پاییز و زمستان 1396 بودند. 36 آزمودنی زن و مرد، انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل (هر گروه 12 نفر) گمارده شدند. داده ها با پرسشنامه میل به طلاق (DTQ) و مقیاس بازنگری شده کیفیت زناشویی (RDAS) به دست آمد. گروه های آزمایش جداگانه در هشت نشست هفتگی یک ساعتی خانواده درمانی مبتنی بر دیدگاه نظام های خانواده بوئن و معنادرمانی شرکت کردند. نتایج آزمون اندازه گیری های مکرر نشان داد تاثیر خانواده درمانی مبتنی بر معنادرمانی و تاثیر دیدگاه نظام های خانوادگی بوئن بر افزایش تراز کیفیت زناشویی و مولفه های آن (توافق، رضایت و انسجام زوجی) و کاهش میل به طلاق، باثبات و معنادار بود. نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد خانواده درمانی مبتنی بر معنادرمانی، بیشتر بر کاهش میل به طلاق اثر داشته تا بر افزایش کیفیت زناشویی و خانواده درمانی مبتنی بر دیدگاه نظام های خانواده بوئن، بیشتر بر افزایش کیفیت زناشویی اثر داشته تا بر کاهش میل به طلاق.

    کلید واژگان: خانواده درمانی, بوئن, طلاق, کیفیت زناشویی, معنادرمانی
    Jamileh Nabavi Hesar, Mokhtar Arefi, Naser Yousefi

    Marital distress and increasing tendency towards divorce causes extreme harm for the children of divorce, divorcees, families and the entire society. Evaluating effective ways of encountering divorce is thus of paramount importance. The present study aimed to examine the effectiveness of family therapy based on Bowen’s family system theory and logo therapy in marital life quality (marital adjustment) and tendency for divorce among divorce seeking clients. The statistical population included divorce applicants referring to Sanandaj counseling centers in Fall and Winter of 1396. 36 male and female applicants were randomly selected and assigned to experimental and control groups (12 each). The Divorce Tendency Questionnaire (DTQ) and the Revised Dyadic Adjustment Scale (RDAS) were used to gather the data. Each group received 8 one- hour weekly family therapy training based on the Bowen’s family systems and logo therapy. Repeated measures tests showed that both logo therapy and Bowen’s family systems could significantly enhance dyadic adjustment level and its components (agreement, satisfaction, and dyadic coherence) and reduce tendency towards divorce. Also, results of the BONFERRONI post hoc test showed that family therapy based on logo therapy was more effective in reducing divorce tendency and Bowen’s family systems theory was more effective in increasing dyadic adjustment.

    Keywords: family therapy, Bowen’s family system theory, divorce, dyadic adjustment, logo therapy
  • Naser Yousefi, Mohammad Pazouki, Fereydoon Alikhani Hesari, Mehdi Alizadeh
    Green chemistry - also called sustainable chemistry - as the cost-effective and environmentally friendly techniques have been gaining more attention recent years. Here, we introduced a fast, non-toxic and sustainable method to synthesize Ag nanoparticles. Various parameters are involved in the bio-synthesis of Ag nanoparticles/multi-walled carbon nanotubes (Ag/MWf-CNT) composites, including silver nitrate concentration, initial pH, temperature, CNT concentration, agitation time, biomass and stirring rate. The Plackett–Burman Design (PBD) approach indicated that the initial pH, the carbon nanotube concentration and the weight of biomass are the major effects of the Ag/MWf-CNT biosynthesis. A quadratic polynomial model was developed using Central Composite Design (CCD) to statistically evaluate the effect of the initial
    pH (3.5-7), the carbon nanotubes concentration (0.2-1 g/L) and the weight of wet biomass (6-16 g) on the response- reduction percentage of Ag ions. The significant factors and their interactions in the biosynthesis process were examined by means of analysis of variance (ANOVA). The results showed that the wet biomass weight has the most significant effect on the response compared to the other variables. Additionally, the model predicted that up to 89% of Ag reduction to Ag nanoparticles were obtained at the optimum range conditions– weight of biomass 13 g, the initial pH range 5.5-6.2 and concentration of carbon nanotubes 0.6 g/L.
    Keywords: Bio, synthesis, Ag, MWf, CNT, Plackett–Burman Design (PBD), Response Surface Methodology (RSM)
  • Mohammad Fahiminia, Mahdi Farzadkia, Hossein Jafari Mansoorian, Gharib Majidi, Monireh Mirzabeygi Arhany, Narges Khanjani, Naser Yousefi*
    Background
    Water resource management is a strategic issue in Qom city. Water scarcity is one of the most critical concerns of industrial estates. This study aimed to evaluate wastewater management in the Shokuhieh industrial park of Qom province in 2013.
    Methods
    This is a descriptive cross-sectional study done by visiting the industrial units in person, completing questionnaires and analyzing the results. The questionnaire had 25 questions, including general information, the status of water supply, treatment and consumption, wastewater production, reuse or discharge of produced wastewater and the status of wastewater treatment and discharge of effluent. The industrial units evaluated were active with over 50 personnel and numbered 44 in total.
    Results
    The water suppliers in the industries included network (70.5%), network and reverse osmosis (RO) (22.5%), network and tanker (2.4%) and tanker (4.6%). 63.63% of the industries had water treatment systems. 19.5% reused wastewater and 31.8% performed pretreatment before discharge of wastewater. The discharge sites of water treatment units’ effluent included the absorption well (17%), greenbelt (18%) and sewer (65%). Discharge sites of sanitary wastewater in 50% of the industries was sewer and in 50%, it was absorption well. The discharge sites of processed wastewater was reuse (2%), sewer (52%) and absorption well (46%). Discharge sites of exiting effluent from pretreatment units in the industrial park, included sewer (85.5%), transport by tanker (7.1%) and absorption well (7.1%). The type of pretreatment process in 35.7% of the industries was chemical and in 64.3%, it was septic tank.
    Conclusion
    The results of this study showed that pre-treatment is not done in most industries and wastewater reuse is performed in few industries. The main method of wastewater disposal in industries was by discharge into the sewer and absorbent well.
    Keywords: Wastewater management, industrial park, Shokoohieh, Qom
  • ورده میایی، فایق یوسفی *، ناصر یوسفی
    مقدمه
    از آن جا که اختلال استرس پس از سانحه می تواند تاثیرات منفی بر کارکردهای زندگی فردی و اجتماعی داشته باشد، لذا روان شناسان، روان پزشکان و سایر صاحبنطران بر کنترل و درمان این اختلال تمرکز کرده اند است.
    هدف
    هدف از پژوهش حاضر تعیین تاثیر شناخت درمانی بر درمان PTSD مراجعه کننده به مرکز مشاوره بنیاد شهید شهر سنندج بود.
    روش بررسی
    نوع پژوهش این مطالعه، طرح پژوهش کارآزمایی بالینی قبل و بعد است. جامعه آماری پژوهش عبارت از مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه بودند که در نیمه اول سال 1392 جهت درمان به مرکز مشاوره بنیاد شهید شهر سنندج مراجعه نموده بودند. تعداد نمونه این مطالعه 40 نفر بود که به صورت سرشماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مقیاس اندازه گیری اختلال استرس پس از سانحه نوریس و رید (1997) و شناخت درمانی بود.
    یافته ها
    نتایج مطالعه حاظر نشان داد که شناخت درمانی تاثیر معنی داری بر درمان بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه داشت. نتایج همچنین نشان داد که شناخت درمانی موجب کاهش اختلال استرس پس از سانحه در هر چهار مولفه ی خاطرات رخنه کننده،[t=.4.36، df(38)، p=0.000] مشکل در ارتباطات بین فردی،[t=.4.32، df(38)، p=0.000] ناتوانی در کنترل عاطفی،[t=.4.81، df(38)، p=0.000] و فقدان و [t=.4.32، df(38)، p&le0.006] شده بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج مطالعه و تاثیر رواندرمانی شناختی رفتاری بر درمان اختلال استرس پس از صحنه جانبازان پیشنهاد می شود که در مراکز مشاوره و کلینیک های روانپزشکی و روانشناسی از این روش درمانی استفاده شود
    کلید واژگان: اختلال استرس پس از سانحه, شناخت درمانی, جانبازان
    Vardeh Mayayi, Fayegh Yousefi *, Naser Yousefi
    Introduction
    As, post-traumatic stress disorder(PTSD) could effect on life personal and social performance, so psychologists, psychiatrists and the other experts have focused on control and treatment of this disorder.
    Purpose
    The aim of the present study was to determine the effect of cognitive therapy on patients with PTSD in Bonyad Shahid counseling Center in Sanandaj.
    Method
    The design of the study was clinical trial design before and after. The sample of study was 40 patients with PTSD that selected by census sampling method in 2013. Instruments of study were posttraumatic stress disorder inventory by Norris and Reed (1997) and cognitive therapy.
    Results
    The results of present study showed cognitive therapy had significant effect [t=5.47, df (38), p=0.000] on the treatment of patients with posttraumatic stress disorder. Results also indicated that cognitive therapy reduces Intrusive memories [t=.4.32, df (38), p=0.000] of the four components of interpersonal communication problems [t=.4.81, df(38), p=0.000], lack of emotional control [t=.4.32,df(38),p
    Conclusion
    According to results from the present study, also the effect of cognitive therapy on patients with PTSD, it is recommended to use cognitive therapy technique in counselling centers and also psychiatric and psychological clinics.
    Keywords: PTSD, Cognitive therapy, Sacrificers
  • Mohammad Fahiminia, Mohsen Ansarr, Shahram Nazari, Gharib Majidi, Vahideh Fahiminia, Simmin Naseri, Amirhossein Mahvi, Aliakbar Azimi, Naser Yousefi
    Background and
    Purpose
    Improper wastewater and solid waste management in rural areas could be a risk to human health and environment pollution. One percent of Iran’s rural area is connected to the wastewater collection network. Solid waste management in rural areas of Iran is mainly consisted uncontrolled dumping and open burning. The aim of this study is prioritization of wastewater and solid waste separate and combined management strategies in rural areas of Iran.
    Materials And Methods
    This was a descriptive study. In this study, firstly were determined appropriate and conventional methods for wastewater and solid waste separate and combined management by using national and case studies. Then, using specified criteria and by applying a weighting system, prioritization was conducted and implementation strategies presented for wastewater and solid waste separate and combined management.
    Results
    The first priority for the collection and treatment, wastewater in rural areas are smalldiameter gravity systems and preliminary treatment with complementary treatment by land, respectively. In order to the rural solid waste management, organic compost complementary systems were in first priority. In the wastewater and solid waste combined management, the first priority was compost and biogas production by combining anaerobic UASB reactor and Chinese biogas.
    Conclusion
    Considering for influence of various factors in selecting an appropriate method is very important in order to wastewater and solid waste separate and the combined management of a rural. Therefore, the accordance of presenting strategy with local conditions and facilities should be taken into consideration.
    Keywords: Solid waste, Wastewater, Management, Rural areas, Iran
  • Naser Yousefi, Mohammad Ali Kiani
    Objective
    To compare the effectiveness of rational, behavioral and emotive therapy (REBT) and person-centered therapy (PCT) on self-differentiation and intimacy among divorce clients.
    Methods
    In quasi-experimental study, 42 divorce clients (both males and females) who presented to the Counsling Center of Sanandaj, Iran were sampled. They were categorized into three groups of PCT, REBT, and control group (each group contained 14 subjects). The recovery indices (dependent variables) employed were the subject of selfdifferentiation and intimacy, which were measured twice before and after intervention of Differentiation of Self Inventory-2 (DSI-2) and intimacy. The therapy involved 8 one-hour sessions. It was held twice a week and therapeutic effects were traced after 8 months.
    Results
    The results showed that REBT and PCT were effective on self-differentiation scale and intimacy. Also they were influential in recovery self-differentiation scale and intimacy follow up stage.
    Conclusion
    REBT and PCT were effective on self-differentiation and its subscales (Emotional reactivity, “I” position, Emotional cut off and Fusion with other) and general intimacy.
    Keywords: Intimacy, Person, Centered Therapy (PCT), Rational Emotive Behavior Therapy(REBT), Self, Differentiation
  • ناصر یوسفی*، عباس امان الهی، معصومه ایزدی، شیوا شاهوری
    ارتباط یکی از مهم ترین جنبه های زندگی اجتماعی است. لذا پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین انگیزه های ارتباط بین فردی (لذت، عاطفه، شمول، گریز، آرمیدگی و کنترل) با رضایت از ارتباط با پدر در دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران اهواز پرداخته است. نمونه شامل 195 دانشجوی دختر دانشگاه شهید چمران اهواز است که به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاس رضایت از ارتباط (Com-Sat) و مقیاس انگیزه-های ارتباط بین فردی ((ICM است. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد بین انگیزه های لذت، عاطفه، شمول و آرمیدگی با رضایت از ارتباط، رابطه مثبت وجود دارد. هم چنین نتایج رگرسیون چندمتغیری به روش مرحله ای نشان می دهد که انگیزه های لذت، آرمیدگی، گریز و شمول بهترین پیش بینی کننده برای رضایت از ارتباط است. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که انگیزه های ارتباط بین فردی پیش بینی کننده های معنی داری برای رضایت از رابطه هستند.
    کلید واژگان: رضایت از ارتباط, انگیزه های روابط بین فردی, روابط دختر و پدر
    Naser Yousefi *, Abbas Amanollahi, Masumeh Izadi, Shiva Shahverdi
    Communication is one of the most important features of social life. Hence, the present study deals with the relationship between girls’ interpersonal communication motives (pleasure, affection, inclusion, escape, relaxation and control) and satisfaction with communication with their fathers among the female students of Shahid Chamran University of Ahvaz. The sample consisted of 195 female students who were selected though availability sampling technique. For data collection, the Communication Satisfaction Inventory (Com-Sat) and the Interpersonal Communication Motives (ICM) scale were used. The obtained data was analyzed using Pearson correlation coefficient and multiple regression. The results showed that there is a positive relationship between pleasure, affection, inclusion and relaxation as interpersonal communication motives as and satisfaction with communication. Also, the result of the multi-variable regression analalysis showed that the motives pleasure, relaxation, escape and inclusion are the best predictors of communication satisfaction. Therefore, it can be concluded that interpersonal communication motives are the predictors of the meaningfulness of satisfaction with communication.
    Keywords: satisfaction with communication, interpersonal communication motives, daughter, father relations
  • ناصر یوسفی*، محمد خالدیان
    امروزه یکی از بزرگ ترین مشکلات جامعه های انسانی معضل اعتیاد است که سلامت جامعه، خانواده و فرد را به خطر می اندازد و باعث از دست رفتن کارکردهای فردی، شغلی، خانوادگی و اجتماعی می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی علل و عوامل گرایش افراد به مواد مخدر است. جامعه ی مورد مطالعه شامل افراد معتاد مراجعه کننده به یکی از مراکز متادون درمانی ترک اعتیاد شهرستان قروه در سال 1390 بود. حجم نمونه 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه ی بیست سئوالی محقق ساخته (شامل سئوال های مربوط به عوامل فردی، خانوادگی، محیطی) و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون خی دو استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد، میان عوامل فردی، عوامل خانوادگی، عوامل محیطی و گرایش به مصرف مواد مخدر و اعتیاد رابطه وجود دارد.
    کلید واژگان: عوامل فردی, عوامل خانوادگی, عوامل محیطی, اعتیاد, مواد مخدر
    Naser Yousefi*, Mohammad Khaledian
    Nowadays, addiction is one of the greatest problems of human societies which put at risk the health of society, family and individual and causes the loss of individual, family and social performances. Examining the causes and factors of individual's tendency toward drugs is the goal of this research. The population under study consists of the addicted people under methadone therapy in a center in Ghorveh city in the year 1390. The amount of sampling is 30 people picked up through simple random method. Data gathered by questionnaires of twenty questions (including those related to individual, family and environmental factors). For analyzing data K2 test was used. The outcomes show that there is a relation between individual, family and environmental factors and tendency toward drugs use and addiction.
    Keywords: Individual factors, Environmental factors, Addiction, Drugs
  • کیومرث بشلیده، ناصر یوسفی، جمال حقیقی، ناصر بهروزی
    هدف از پژوهش حاضر آن است تا اعتبار و روایی ساختار تک عاملی و دو عاملی مقیاس عزت نفس روزنبرگ را در میان دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز ارزیابی کند و علاوه بر آن، جهت مطالعه اثر آمادگی سوگیرانه آزمودنی ها، به بررسی نقش واژه پردازی مثبت، منفی و نیمی از ماده ها مثبت و نیم دیگر منفی در برازش ساختار عاملی این مقیاس بپردازد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز بوده است که از میان آن ها 660 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای انتخاب شدند. با توجه به اهداف پژوهش سه شکل واژه پردازی متفاوت در پرسشنامه های جداگانه به عمل آمد و به طور تصادفی در اختیار آزمودنی ها قرار داده شد. از میان نمونه پژوهش 218 نفر به صورت مثبت، 214 نفر به صورت منفی و 209 نفر به صورت مثبت و منفی به ماده های مقیاس عزت نفس پاسخ دادند و 19 پرسشنامه دیگر وصول نشد. نتایج حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری (انجام سه تحلیل عوامل تاژییدی مجزا) به وسیله نرم افزار (Amos 16) بر روی این سه شکل واژه پردازی ماده ها نشان داد که بهترین برازش در ساختار دو عاملی و با واژه پردازی نیمی از ماده ها مثبت و نیمی دیگر منفی وجود دارد. برازش ساختار تک عاملی و دو عاملی این آزمون در نمونه هایی که به صورت یک دست مثبت و یا منفی به ماده ها پاسخ داده بودند از لحاظ آماری تایید نشد. نتایج این پژوهش همسو با برخی دیگر از مطالعات، از ساختار دو عاملی عزت نفس مثبت و عزت نفس منفی این مقیاس حمایت می کند.
    کلید واژگان: عزت نفس, ساختار عاملی, واژه پردازی
    Kiumars Beshlideh, Naser Yousefi, Jamal Haghighi, Naser Behrouzi
    The aim of this research was to evaluate validity and reliability of one and two factorial structure of Rosenberg self-esteem scale in students. The statistical population of this research consisted of all students in Shahid Chamran University in Ahvaz city, from which 660 subjects were selected with multi–ph University of Sistan and Baluchestan asic random sampling. And more over, effect of item wording and response bias set were planned to be investigated on factorial structure of Rosenberg self-esteem scale. With regard to the aims of this research, three different questionnaires with different item wording (all items positive, all items negative and half positive and half negative) were distributed randomly to subjects. Among the samples, 218 students positively, 214 students negatively and 209 students half positively and half negatively replied to the questionnaire. The results of structural equation modeling (three separate confirmatory factor analysis) which was carried out with AMOS 16, showed a good fitness only in form of half positive and half negative item wording. No fitness was found in any other forms of the scale. Therefore, two factorial structure of this scale in this research was consistent with some studies.
    Keywords: Self esteem, Factorial Structure, Item Wording
  • ناصر شیربیگی، ناصر یوسفی
    مقدمه
    ف پژوهش هنجاریابی شنامه نگرش به تحقیق بر روی یک نمونه از دان ایرانی بود.
    روش
    طرح تحقیق از نوع زمینه یابی بود. بدین منظور، نمونه ای متشکل از 400 دانشجوی ترم آخر دوره کارشناسی داه کردستان رت د طبقه ای اب . دانشجویان مذکور مقیاسهای نگرش به تحقیق و خودکارآمدی در تحقیق را د.
    یافته ها
    د آه از روش به شیوه چرخش متمایل از نوع ابلیمین مستقیم نشان دهنده پنج ل نگرش به تحقیق (سودمندی تحقیق در مشاغل آتی، اضطراب تحقیق، نگرش مثبت، تناسب با زندگی و دشواری تحقیق) و یافته های تحلیل عاملی تاییدی نشان دهنده برازش مدل بر روی جامعه ایرانی بود. ا درو از آی وخ و دونیمه کردن ای 30 ده و پنج به ترتیب برابر با 89/0 و 87/0 بود که این مقادیر ر د. ، ضرایب همبستگی پرسشنامه نگرش به تحقیق با پرسشنامه خودکارآمدی در تحقیق به ترتیب برابر با 37/0، 34/0، 32/0، 35/0 و 38/0- به دست آمد که همگی معنی دار بودند. نتایج آزمون تی ن داد میانگین نگرش به تحقیق دان دو وت معنی دار وجود ندارد.
    نتیجه گیری
    روا و شنامه نگرش به تحقیق از این ابزار ان در موسسات و و طهای دانشگاهی اده د.
    کلید واژگان: شنامه نگرش به تحقیق, هنجاریابی, روایی, پایایی
    Naser Shirbagi, Naser Yousefi
    This research was aimed to validate the Attitude toward Research Scale (ATR) among university students. In this study, 400 senior students were randomly selected from Kurdistan University. All participants completed the ATR and Criterion questionnaires, and then data was analyzed through factor analysis of tendentious, oblimin Rotation, and confirmatory factor analyses. Results of factor analysis revealed eighteen factors then the likelihood of fit was tested by confirmatory factor analysis. The results showed a high internal consistency using both Cornbach’s Alpha and split-half, 89% and 87%, respectively, for the whole ATR and all extracted factors. The validity of the questionnaire was examined by its correlation with the Research Self-Efficacy questionnaire, showing the correlations for the six criteria, 37%, 34%, 32%, 35%, and -38%, which are significant at P<0001. The results of t-test showed no significant difference between male and female participants. The results of the current study are consistent with previous findings, implying that ATR can be employed for research and academic purposes.
    Keywords: Attitude toward Research scale, validly, Reliability
  • ناصر یوسفی، ناصر شیربگی
    هدف پژوهش حاضر بررسی ناامیدی وخود ناتوان سازی به عنوان پیش گویی قبولی در آزمون کارشناسی ارشد می باشد. طرح تحقیق حاضراز نوع همبستگی است. نمونه پژوهش شامل 240 دانشجوی قبول شده در آزمون کارشناسی ارشد و 250 دانشجوی قبول نشده در آزمون کارشناسی ارشد(جمعا 590 نفر) بود. در این پژوهش برای انتخاب نمونه قبول شده از جامعه دانشجویان قبول شده دانشگاه های دولتی شهرستان های سنندج، همدان، کرمانشاه و ارومیه در سال 1389 استفاده شد و برای انتخاب نمونه عادی از همان دانشگاه ها از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شد. همه دانشجویان نمونه به وسیله مقیاس الگوهای یادگیری سازگار(برای ناتوان سازی)، و پرسشنامه ناامیدی بک، مورد سنجش قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها علاوه بر روش آمار توصیفی، روش تحلیل تمایز به کار رفت. نتایج به دست آمده فرضیه پژوهش را تایید کرد و نشان داد که قبولی در آزمون کارشناسی ارشد را می توان از روی ناامیدی وخود ناتوان سازی پیش بینی نمود. ناامیدی وخود ناتوان سازی قدرت پیش بینی معنی دار (001/0
    کلید واژگان: ناامیدی, خود ناتوان سازی و قبولی در آزمون کارشناسی ارشد, تحلیل ممیز
    Naser Yousefi, Naser Shirbagi
    he present study investigates the hopelessness and self– handicapping as predictive bases for applicant's achievement in graduate entrance examination. A correlation model was used as the research design. The sample includes 240 succeed applicants and 250 failed applicants who took part in graduate entrance examination. Samples were selected from accepted and failed to be accepted by the graduate entrance examination in the state universities of Kurdistan, Hamadan, Oromyah and Kermanshah. All sample students were tested by Beck’s hopelessness and Patterns of Adaptive Learning Scales Questionnaires. In addition to the descriptive statistic method, the discriminate analysis method was also applied to analyses the data in this research. The findings showed that the research hypothesis was approved and demonstrated that applicant's failure or success in graduate entrance examination may be predicted based on hopelessness and self–handicapping. Additionally the results derived from data analysis are in agreement with the research literature. This research indicates that the success of applicants in graduate entrance examination can be predicted based on hopelessness and self– handicapping. Hopelessness and self–handicapping therefore have significant power to predict (p<0.001). As a result, based on this model it is possible to suggest some applied solutions for reducing hopelessness and self–handicapping among applicants. This result can also be applied in higher education institutions to help applicants to be succeeded in the graduate entrance examination.
    Keywords: Hopelessness, Self–handicapping, Students
  • ناصر یوسفی، مهرنوش باقریان
    زمینه هدف
    با توجه به نقش مهم ملاک های همسر گزینی در ایجاد فرسودگی زناشویی، پژوهش حاضر با هدف بررسی ملاکهای همسرگزینی و فرسودگی زناشویی به عنوان متغیرهای پیش بین زوجین متقاضی طلاق و مایل به ادامه زندگی مشترک صورت گرفت.
    روش
    طرح تحقیق همبستگی از نوع علی-مقایسه ای است. جامعه این تحقیق شامل تمام متقاضیان طلاق مراجعه کننده به دادگاه خانواده شهرستان لارستان در 6 ماه اول سال 1390 که بین 2 تا 6 سال از زندگی زناشویی آنها می گذشت و هم چنین زوجین مایل به ادامه زندگی مشترک که از لحاظ ویژگی های دموگرافیک (سطح تحصیلات، مدت ازدواج، سن و...) که مشابه افراد متقاضی طلاق بودند می شد. نمونه مورد نظر شامل 30 زوج (30 نفر مرد و 30 نفر زن) متقاضی طلاق و 30 زوج (30 نفر مرد و 30 نفر زن) مایل به ادامه زندگی مشترک بودند که به صورت تصادفی ساده از میان جامعه تحقیق انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، شامل پرسشنامه ملاکهای همسر گزینی و پرسشنامه فرسودگی زناشویی بود.
    یافته ها
    به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، از آزمون آماری تحلیل تمیز استفاده شد. نتایج این تحلیل نشان می دهد که متغیر فرسودگی زناشویی و ملاک محتوایی همسرگزینی قادرند به طور معناداری عضویت گروهی افراد به طبقه متقاضی طلاق و مایل به ادامه زندگی مشترک را پیش بینی کنند. همبستگی متعارف این متغیرها در جداسازی گروه ها در تحلیل تمیز به روش همزمان برابر با 773/0و در تحلیل تمیز به روش گام به گام برابر با 756/0 است. سطح معنی داری تابع تمیز در این پژوهش 0.0001 P< است.
    نتیجه گیری
    یافته های این پژوهش، نقش ملاکهای همسر گزینی محتوایی وفرسودگی زناشویی را به عنوان متغیرهای پیش بینی کننده احتمال طلاق در زوجین مورد تایید قرار داد و می تواند در تعیین راهبردهای مشاوره ای، بخصوص در امر مشاوره قبل از ازدواج موثر واقع گردد.
    کلید واژگان: ملاکهای همسر گزینی, فرسودگی زناشویی, افراد متقاضی طلاق, افراد مایل به ادامه زندگی مشترک
    Naser Yousefi, Mehrnoosh Bagheryan
    Introduction
    the purpose of this research was comparison relationship between criteria of spouse selection and marital burnout in divorce couple whit those desirous of marital continuation.
    Methods
    this research designed was kind of correlation research. Statistical population was all divorce complainants in family court of Lar, in 6 month of first in 1390, that passed 2 years to 6 years of their marital life and complainant desirous of marital continuation, the sample was 30 divorce complainant couple and 30 couple desirous of marital continuation which selected from population randomly. The questionnaires was couple burnout questionnaire (CBQ) and preference criteria of spouse selection inventory (PCSSI).
    Results
    In order for analyzing the data, statistical examination of differentiation was applied. The results of the analysis indicate that the variants like marital burnout and content criteria of spouse electing are able to meaningfully predicate the joining of people in one of the two groups which one of them is applicants of divorce and the other is those who tend to continue their marital status. The common corer relation of these variants in categorizing the groups in simultaneous differentiating analysis equals 0.773 and in step by step differentiating analysis equals 0.756. The level of the meaningfulness of the differentiating function in this investigation is p<0.0001.
    Conclusion
    The results of this investigation admitted the role of the content spouse selecting criteria and marital burnout as variants of the predictors of the possibility of divorce in couples and can be influential in the determining of the counseling guides especially in counseling before marriage.
    Keywords: criteria of spouse selection, marital burnout, divorce applicant couple, couple desirous of marital continuation
  • ناصر یوسفی
    ف ه تحقیق ار مقیاس خانوادگی کیفیت زناشویی، فرم تجدید نظر شده روی زنان و مردان متاهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان سنندج بود. طرح تحقیق از نوع تحقیق همبستگی است (تحلیل عاملی به شیوه چرخش متمایل از نوع آبلیمین مستقیم و تحلیل عامل تاییدی بود). حجم نمونه شامل 384 نفر زن و مرد متاهل در دسترس در نیمسال اول 1390 که به مراکز مشاوره شهرستان سنندج مراجعه کردند، بودند و مقیاس های کیفیت زناشویی، فرم تجدید نظر شده و پرسشنامه های ملاک را دو داده ها به روش به شیوه ی متمایل از نوع آبلیمین مستقیم و تحلیل عامل تاییدی تجزیه و تحلیل شد. د آه از روش به شیوه چرخش متمایل از نوع آبلیمین مستقیم، سه ل کیفیت زناشویی (توافق، رضایت، انسجام) را در جامعه ایرانی ن داد و با تحلیل عامل تاییدی آن ها برازش شدند. ا درو از آی وخ و تصنیف ای 14 ده و سه در کل پرسشنامه (به ترتیب با مقدار 92/0 و 89/0) ر د. ، ضرایب روایی همگرا کیفیت زناشویی با پرسشنامه رضایتمندی زناشویی، پرسشنامه ارزیابی همبستگی زوجین، مقیاس سازگاری توافق دو نفری به ترتیب (39/0، 36/0، 33/0) بدست آمده است که در سطح (0001>p) معنادار است. وه، آزمون T ن داد زنان و مردان در عامل ها وت ود ارد و همچنین تحلیل وار ی نشان داد که وهی هشت گانه از ظ کیفیت زناشویی وت ود ارد. د آه از ت او روا و شنامه کیفیت زناشویی از آن ان در ی و و خانواده گی در تعیین کیفیت زناشویی اده د.
    کلید واژگان: شنامه کیفیت زناشویی, اعتبار یابی پرسشنامه, روایی, پایایی
    Naser Yousefi
    The Purpose of the present research was to validate the Revised Dyadic Adjustment Scales for marital quality in men and women referred to Sanandaj counseling centeres. 384 male and female participants were selected on a voluntarily bases, all participants completed the Revised Dyadic Adjustment Scales (RDAS) and a few criterion questionnaires. Data were analyzed using factor analysis through Tendentious Oblimin Rotation Sort and Confirmatory Factor analysis. Factor analysis by Factor analysis of tendentious oblimin Rotation sort indicated three factors then by Confirmatory Factor analysis is fitting. Data were indicative of high level of Coranbach, Alpha and Split-half (92% and 89%) reliability coefficients of the marital quality Inventory and extracted factors. The convergent validity of the questionnaire was examined by measurement tools for marital satisfaction(ENRICH), Family Adaptability and Cohesion Evaluation Scale(FACES-III) Dyadic Adjustment Scale (Dyadic consesus) and the correlation results for the three criteria are sequentially as follow: 39%, 36%, and 33% which are significant at (P<0001).The MANOVA and T test were showed, there were no significant differences between male and female for factors and age groups with respect to marital quality degree. Results of factor analysis are consistent with prior findings. marital quality Inventory can be used in research and family settings and in screening the marital quality of couples.
  • ناصر یوسفی
    مقدمه
    این پژوهش با هدف بررسی مقایسه اثربخشی خانواده درمانی مبتنی بر طرحواره درمانی و نظام عاطفی بوون بر میل به طلاق در مراجعان متقاضی متارکه شهر سقز صورت گرفت.
    روش
    طرح از نوع آزمایشی به شیوه پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه تحقیق مراجعان متقاضی طلاق اعم از خود ارجاعی و یا ارجاع داده شده از طرف دادگاه به مراکز مشاوره ای شهرستان سقز واقع در استان کردستان بوده است. از این جامعه 66 مراجع به شیوه تصادفی ساده طی چند مرحله انتخاب شدند و در سه گروه 22 نفری گماشته شدند. با ابزار میل به طلاق میزان متغیر وابسته میل به طلاق در مراجعان متقاضی طلاق اندازه‎گیری شد (پیش آزمون) و سپس دو رویکرد طرحواره درمانی و نظام عاطفی بوون بر دو گروه آزمایشی به میزان 8 جلسه 1 ساعتی با هفته ای دوبار اجراء شد.
    یافته ها
    نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که بین مراجعان متقاضی طلاق گروه های آزمایش و کنترل در متغیر وابسته میل به طلاق تفاوت معناداری وجود دارد. بدین ترتیب فرضیه ها مبنی بر طرحواره درمانی و نظام عاطفی بوون بر میل به طلاق موثر هستند، تایید شدند.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که از بین دو رویکرد طرحواره درمانی و نظام عاطفی بوون، در اثربخشی بر میل به طلاق، نظام عاطفی بوون موثرتر از طرحواره درمانی بوده است.
    کلید واژگان: طرحواره درمانی, نظام عاطفی بوون, میل به طلاق, مراجعان متقاضی طلاق
    Naser Yousefi
    Introduction
    This study set out to examine a comparison of the effectiveness of family therapy, based on Schema therapy and Bowen’s Emotion System therapy on divorce tendency among divorce applicant clients of Saghez city.
    Method
    The design of the study is as experimental and pre test and post test conducted on the control group. The data population included all of divorced applicant clients either self-referent or referred on behalf of courts to well-being and counseling agencies of Saghez city, one of the provinces of Kurdistan. 66 clients were selected at random from among the data population. Using the tools of Divorce tendency Inventory, the independent variables of divorce tendency was measured within divorce applicant clients (pre test) and in the end, based on random situation sampling, subjects were arranged in three 22-groups, then examine a comparison of the effectiveness of schema therapy and Bowen’s emotional system therapy on divorce tendency for 8 session-one hour.
    Results
    The results of Multi Analysis of covariance (MANCOVA) showed that the existence of a significant difference, between divorce applicant clients of experimental and evidence groups (p<0/0001). Therefore, hypothec concerning the effectiveness of schema therapy and Bowen’s Emotional System therapy on divorce tendency was confirmed.
    Conclusion
    Also, the findings of the study showed that schema therapy and Bowen’s Emotion System therapy in the case of effectiveness on divorce tendency, Bowen Emotion System therapy is more effective than schema therapy.
  • Fatemeh Bahrami, Naser Yousefi
    Ôbjective: Previous studies have suggested that anxiety disorders are more prevalent among women than men. The purpose of this study was to compare the metacognitive perspective of Generalized Ânxiety Disorder (GÂD) in females with males.
    Methods
    Â cross sectional study was conducted on the high school girls and boys who have been affected by GÂD. The sample consisted of 100 high school students (50 boys and 50 girls) selected by Generalized Ânxiety Disorder Scale (GÂDS) and semi-structured interview. They filled the Metacognitive Thought Çontrol Questionnaire (TÇQ), and Ânxiety Thoughts Ïnventory (ÂnTÏ).
    Results
    Significant differences were observed between girls and boys in anxiety thoughts (health anxiety, social anxiety, and meta-worry). Ânxiety thoughts affect girls more than boys; they have more metacognitive beliefs about uncontrollability of worry and believe that worry must be avoided. Ôn the other hand, positive beliefs in worry are more common in girls and punishment and meta-worry are being implemented as control strategies in girls more than boys.Çonclusion: Metacognitive beliefs in uncontrollability, advantages and avoidance of worry may contribute to the higher prevalence of anxiety in females than males.
  • ناصر یوسفی، کیومرث بشلیده، امید عیسی‫نژاد، عذرا اعتمادی، ناصر شیر بیگی
    این پژوهش به بررسی رابطه ی سبک‫های عشق ورزی و کیفیت زناشویی پرداخته است. روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل مسیر می‫باشد. نمونه شامل 180 زوج متاهل‫ مراجعه کننده به مراکز مشاوره و فرهنگسراهای سطح شهر اصفهان بود که به شیوه ی تصادفی ساده انتخاب شدند و پرسشنامه های نگرش نسبت به عشق (LAS) و سازگاری زوجی، فرم اصلاح شده (RDAS) را تکمیل نمودند. نتایج این پژوهش با استفاده از مدل تحلیل مسیر نشان داد که سبک های عشق ورزی دوستانه، رومانتیک و واقع گرایانه با رضایت زناشویی، انسجام زناشویی و توافق زناشویی رابطه مثبت و سبک های عشق ورزی شهوانی، بازیگرانه و فداکارانه با رضایت زناشویی، انسجام زناشویی و توافق زناشویی رابطه منفی دارند. یافته های این پژوهش می تواند در انجام مشاوره قبل از ازدواج و پیش بینی یک ازدواج موفق کاربردپذیر باشد.
    کلید واژگان: سبک عشق ورزی, رضایت زناشویی, انسجام زناشویی, توافق زناشویی, کیفیت زناشویی
    Naser Yousefi, Kioumars Beshlideh, Omid Isanejad, Ozra Etemadi, Naser Shirbeigi
    This study was aimed to explore the relationship between loving styles and marital quality. The sample consisted of 180 married couples who were selected randomly from among clients referred to Community and Counseling Centers in Isfahan and responded to Love Attitude Scale (LAS) and Revised Dyadic Adjustment Scale (RDAS). The results of path analysis showed that there were positive and significant relationships between Eros, Storg and Agape love styles and marital satisfaction, consensus an cohesion (p
    Keywords: loving style, marital satisfaction, marital consensus, marital cohesion, marital quality
  • ناصر یوسفی، عذرا اعتمادی، فاطمه بهرامی، سیداحمد احمدی، مریم سادات فاتحی زاده
    هدف

    هدف پژوهش حاضر بررسی طرح واره های ناسازگار اولیه در روابط زناشویی به عنوان پیش بینی کننده طلاق بود.

    روش

    آزمودنی های پژوهش 150 زوج خواهان طلاق و 155 زوج عادی (جمعا 305 زوج) بودند. زوج های خواهان طلاق از میان مراجعه کنندگان به دادگاه به روش در دسترس و نمونه عادی به روش نمونه گیری چندمرحله ای- تصادفی، از چند دبیرستان شهر اصفهان انتخاب شدند. همه زوج های نمونه به کمک پرسش نامه طرح واره های ناسازگار اولیه، ارزیابی شدند. برای تحلیل داده ها افزون بر روش های آمار توصیفی، روش تحلیل تمایز نیز به کار رفت.

    یافته ها

    طرح واره های بی اعتمادی- بدرفتاری، معیارهای سخت گیرانه و بازداری هیجانی به ترتیب با ضرایب استاندارد 67/0، 57/0 و 57/0 بیشترین توان پیش بینی، و از میان متغیر های جمعیت شناختی، تنها متغیرهای سطح تحصیلات و میزان درآمد توان پیش بینی معنی دار طلاق را داشتند (001/0p<).

    نتیجه گیری

    می توان به کمک طرح واره های ناسازگار اولیه طلاق را پیش بینی نمود و بر پایه این الگو می توان یک رویکرد پیش گیری از طلاق و درمان زناشویی بر پایه رویکرد طرح واره درمان گری تدارک دید و یافته های این پژوهش را در ی و مشاوره ای برای کمک به همسران مشکل دار و در آستانه طلاق به کار گرفت.

    کلید واژگان: طرح واره های ناسازگار اولیه, طلاق, تحلیل ممیز
    Naser Yousefi, Ozra Etemadi, Fatemeh Bahrami, Seyed Ahmad Ahmadi, Maryam Al, Sadat Fatehi Zadah
    Objectives

    The aim of the present study was to assess early maladaptive schemas in marital relationship as a predictor of divorce.

    Method

    The sample included 150 divorce applicant couples and 155 ordinary couples (305 couples in total). Divorce applicants were selected from court clients using convenience sampling, and the normal group was selected using random multi-staged sampling from a number of high schools in the city of Isfahan. All sample couples were tested using Early Maladaptive Schema Scale (EMSs). For data analysis, discriminate analysis was used in addition to descriptive statistics method.

    Results

    The schemas of mistrust-abuse, unrelenting standards and emotional inhibition with standard correlations of 0.67, 0.57 and 0.57 respectively, had the highest predicting power. From among demographic factors, only education and income had a significant predictive power for divorce (p<0.001).

    Conclusion

    Divorce could be predicted based on early maladaptive schemas. Also, a model of divorce prevention and marital therapy based on the schematic therapeutic approach can be developed. In addition, the results of this research can be applied in clinical and counseling environments to help problematic couples and couples on the threshold of divorce.

نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر ناصر یوسفی
    دکتر ناصر یوسفی
    استاد تمام مشاوره خانواده، دانشگاه کردستان، سنندج، ایران
  • مهندس ناصر یوسفی
    مهندس ناصر یوسفی
    (1393) کارشناسی ارشد مهندسی بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی قم
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال