parviz sobhani
-
زمینه و هدف
تامین امنیت عمومی همواره با بروز تعرض های خشونت آمیز متقابل میان پلیس وشهروندان همراه است که طی آن ماموران گاها با خشونت رفتاری-کنشی شهروندان مواجه می شوند. هدف پژوهش حاضر، تحلیل پدیدارشناختی تجربه ماموران پلیس ازخشونت کنش گرانه شهروندان با تاکید بر جغرافیای شهر سنندج استان کردستان است.
روش پژوهش:
پژوهش حاضر براساس رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی تفسیری اجرا شد. اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه عمیق با 22 نفر از ماموران دارای تجربه زیسته خشونت در شهر سنندج گردآوری شد. برای انتخاب نمونه ها از نمونه گیری هدف مند استفاده شد وسپس براساس معیار اشباع نظری فرایندگردآوری داده ها ادامه یافت و سرانجام به شیوه تحلیل موضوعی یا تماتیک به تجزیه وتحلیل اطلاعات پرداخته شد.
یافته هایافته ها حاکی از روایت ماموران از خشونت (کلامی- روانی و گاها فیزیکی) تجربه شده به مثابه عادی شدن تمرد در زیست جهان آن هاست. بیش تر خشونت ها در یگان های اجرایی به سبب مواجهه کلامی-فیزیکی میان پلیس و شهروندان رخ داده است. در مورد عوامل و زمینه های تعرض خشونت آمیز، 8 مقوله اصلی؛ برخورد قهری-تهاجمی با اعتراضات و تجمعات، اعمال قانون و ابلاغ-اجرای احکام قضایی، خشونت ساختاری، بی اعتمادی به عاملیت وآمریت قانون، عدم حمایت ساختاری، جوامنیتی استان، الگوگیری رسانه ای، ضعف مهارت های ارتباطی ماموران و درمورد پیامدهای خشونت، 6 مقوله تداوم تمرد و تشدید خشونت اجتماعی، تضعیف اقتدار و جایگاه اجتماعی پلیس، قبح شکنی نقض قانون و افزایش جرم، احساس استیصال وتضعیف روحی-روانی کارکنان و خانواده، فرسایش سرمایه اجتماعی، کاهش بازدهی کاری به دست آمد.
نتیجه گیرینتایج حاکی از آن است که شرایط نامطلوب اقتصادی- معیشتی مردم از یک طرف و ضعف مهارت های ارتباطی برخی ماموران، ضعف عملکرد دستگاه قضا در رسیدگی به پرونده های مربوطه، ضعف آموزش های سازمانی کارکنان در نهادینه سازی خودکنترلی، ضعف دررسانه ای کردن اقدامات پلیس و ناآشنایی بسیاری از ماموران با فرهنگ بومی، غلبه دیدگاه امنیتی میان ماموران و حضور باتاخیر در صحنه های حساس درسطح استانی بر افزایش رفتارها و تعرض های خشونت آمیز شهروندان تاثیر فزاینده ای داشته است.
کلید واژگان: خشونت, خشونت کنش گرانه, تعرض, پلیس, شهروند, امنیت, سنندجObjective and BackgroundEnsuring public security is always associated with the emergence of mutual violent assaults between police and citizens, during which police officers often face citizens’ behavioral-activist violence. The present research aims to phenomenologically analyze police officers’ experiences of citizens’ activist violence, emphasizing the geography of the city of Sanandaj in Kurdistan Province.
MethodThe present study was conducted based on a qualitative approach using interpretive phenomenology. Data were collected through semi-structured interviews with 22 police officers who had lived experiences of violence in the city of Sanandaj. Purposeful sampling was used to select the samples, and then data collection continued based on the criterion of theoretical saturation, ultimately leading to a thematic analysis of the information.
FindingsThe findings indicate police officers’ narratives of experienced violence (verbal-psychological and at times physical) as a normalization of rebellion in their lifeworld. Most violence in operational units occurs as a result of verbal-physical encounters between police and citizens. Regarding the factors and contexts of violent assaults, 8 main categories emerged: coercive-aggressive responses to protests and gatherings, enforcement of laws and notification-execution of judicial verdicts, structural violence, and distrust in the police officers and authority of the law, lack of structural support, security atmosphere of the province, media modeling, police officers’ weak communication skills. Concerning the consequences of violence, 6 categories were identified and obtained: continuity of rebellion and escalation of social violence, weakening police authority and its social prestige, breaking the taboo of law violations and increasing crime rate, feelings of helplessness, and weakening of the employees and their families’ psychological spirit, erosion of social capital, and reduction of work efficiency.
ConclusionThe results indicate that the adverse economic-living conditions of the people on one hand, the weaknesses in the communication skills of some officers, the poor performance of the judiciary in handling relevant cases, inadequate organizational training in institutionalizing self-control, failure to publicize police actions, and the unfamiliarity of many officers with local culture, the dominance of a security viewpoint among officers, and delayed response to sensitive situations at the provincial level have had an increasing impact on the behaviors and violent assaults of citizens.
Keywords: Violence, Activist Violence, Assault, Police, Citizen, Security, Sanandaj -
مقدمه و هدف
ضعف در بسترهای آموزش مجازی و بهره مندی از شبکه های آموزشی همچون شبکه ی شاد در کنار برخی از عوامل دیگر نقش موثری را در کاهش کیفیت آموزشی در دوران پاندمی کرونا به همراه داشت. لذا هدف این مطالعه شناخت وضعیت و ارزیابی عملکرد سامانه شاد بر دانش آموزان شهرستان قروه در استان کردستان است.
روش شناسی پژوهش:
روش این پژوهش، کیفی و برای جمع آوری داده ها از ابزار مصاحبه نیمه ساخت یافته با دانش آموزان و معلمانی استفاده شده که بیش از دو سال تجربه ی استفاده از این سامانه را داشتند. مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و طی آن با 8 معلم، 17 دانش آموز در شهر و روستاهای منطقه ی هدف مصاحبه شد. روایی پژوهش در هم فکری با متخصصات مربوطه و پایایی نیز با استفاده از روش بازآزمایی به دست آمد.
یافته هانتایج مصاحبه ها حاکی 41 مقوله محوری ذیل 11 مقوله کلیدی به شرح ذیل بود: ضعف زیرساخت اینترنت و نداشتن گوشی هوشمند، کاهش کار گروهی و تعاملات اجتماعی، افت تحصیلی دانش آموزان، تغییر در نگرش آموزشی-پژوهشی، تنزل نظارت دبیران و عدم ارزشیابی دقیق دانش آموزان، کاهش اعتماد و همبستگی اجتماعی، ایجاد آسیب های جسمی-روحی-رفتاری، افزایش خلاقیت و مهارت، ضعف فرهنگ سازی مناسب در بهره مندی فضای مجازی، تقویت خوداتکایی و افزایش حس مسیولیت پذیری و نقش مکمل مانند شبکه ی شاد.
بحث و نتیجه گیریآشنایی و آگاهی و البته حضور در فضای مجازی به ویژه برای امر آموزش در جهان جهانی شده ی معاصر موضوعی حیاتی است. این حضور اما بدون ایجاد بسترهای نرم افزاری و سخت افزاری و عدم توجه به بسط پیش آگاهی ها و دانش زمینه ای دراین خصوص، بدون شک به تنزل کیفیت آموزش و تربیت دانش آموزان و دانشجویانی که مدارکی با معدل های بالا، اما بدون محتوای کیفی علمی دریافت می کنند، منجر می شود.
کلید واژگان: آموزش مجازی, سامانه شاد, دوره کروناIntroductionFaulty virtual education platforms and the use of educational networks such as the "Shad," along with some other factors, played an effective role in reducing the quality of education during the Corona pandemic. Therefore, the purpose of this study is to know the status and evaluate the performance of this system on the students of Qorve city in Kurdistan province.
Research methodologyThe method of this research is qualitative. Semi-structured interviews with students and teachers who had more than two years of experience using this system were used to collect data. The interviews continued until theoretical saturation was reached, during which 8 teachers and 17 students were interviewed in the target city and villages. The validity of the research was obtained in consultation with the relevant experts and the reliability was obtained using the retest method.
FindingsThe results of the interviews indicated 41 core categories under 11 key categories as follows: Weakness of the internet infrastructure and lack of smartphones, decrease in team work and social interactions, educational failure of students, change in educational-research attitude, decline of teachers' supervision and lack of accurate assessment of students, decrease in trust and social solidarity, causing physical, mental and behavioral injuries, increasing creativity and skill, lack of appropriate culture in the use of virtual space, strengthening self-reliance and increasing the sense of responsibility and complementary role like the Shad network.
ConclusionFamiliarity, awareness and of course enough virtual space interactions have become a vital issue especially for education in the contemporary globalized world. Such interactions will undoubtedly lead to the degradation of the quality of education and will result in training students who graduate degrees with high GPAs but without enough qualitative scientific content, if proper software and hardware platforms are not created and if the development of forecasts and background knowledge in this regard are ignored.
Keywords: virtual education, Shad system, Corona era -
مجله پژوهش های انتظامی - اجتماعی زنان و خانواده، سال دهم شماره 2 (پیاپی 19، پاییز و زمستان 1401)، صص 519 -548زمینه و هدف
شیوع ویروس کووید 19، سرآغازی بر بروز تغییرات شگرف در روابط فردی و اجتماعی خانواده ها و به تبع آن، کل جامعه بود؛ به طوری که پیامدهای روانی و اجتماعی آن سبب ایجاد دگرگونی در زندگی روزمره خانواده ها شد. ازاین رو، هدف از انجام پژوهش حاضر، واکاوی دگردیسی به وجود آمده در مناسبات فردی و اجتماعی خانواده ها در دوران پاندمی کرونا است.
روشپژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی است و از زمره پژوهش های کیفی به حساب می آید. روش اتخاذشده، روش تحلیل روایت بوده و داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با تعداد 10 نفر از استادان حوزه های علوم اجتماعی و روان شناسی در دانشگاه های شهر سنندج تا رسیدن به اشباع نظری به دست آمده است. نمونه گیری به صورت گلوله برفی انجام شد. داده ها درنهایت طی سه مرحله مفاهیم باز، مقولات محوری و مقولات کلیدی احصا و دسته بندی شد.
یافته ها:
یافته های پژوهش حاکی از پنج مقوله کلیدی به شرح 1. انقباض در روابط اجتماعی؛ 2. دگرگونی فراغت ها؛ 3. تشدید خودبیمارانگاری؛ 4. کاهش مسیولیت پذیری اجتماعی؛ و 5. تشدید تنش های بین فردی است.
نتیجه گیری:
پیامدهای روانی و اجتماعی کرونا به گونه ای بوده که بر بسیاری از مسایل به وجود آمده نظیر افزایش طلاق در خانواده ها به سبب نداشتن مهارت لازم میان زوجین برای تعامل سازنده در این دوران، بروز قتل های خانوادگی ناشی از عدم کنترل بر نفس در دوران بحران، تشدید انزوا و تنهایی و تغییر سبک زندگی خانواده ها موثر بوده است و بحران های ارتباطی فراوانی را به همراه داشته است.
کلید واژگان: پاندمی, کرونا, خانواده, دگردیسی, مناسبات اجتماعیBackground and aimThe outbreak of COVID-19 virus was the beginning of dramatic changes in the individual and social relationships of families and, consequently, society as a whole, so that its’s psychological and social consequences caused a change in the daily lives of families. Therefore, the aim of the present study was to investigate the transformation that took place in the individual and social relationships of families during COVID-19 virus pandemic.
MethodThe present study is applied in terms of purpose and is considered as a qualitative research. The adopted method is narrative analysis and the data were obtained through semi-structured interviews with 10 professors of social sciences and psychology in Sanandaj universities. The sampling method was snowball. The data were finally counted and categorized through three stages of open concepts, central categories and key categories.
FindingsThe research findings indicated five key categories: 1. Contraction in social relations, 2. Transformation of leisure, 3. Exacerbation of self-morbidity, 4. Reduce social responsibility and, 5. Escalation of interpersonal tensions.
ResultThe psychological and social consequences of Corona have been such that many issues have arisen, such as the increase in divorce in families due to lack of necessary skills between couples to interact constructively during this period, the occurrence of family homicides due to lack of self-control in times of crisis, intensifying isolation and loneliness and changing the lifestyle of families has been effective and has caused many communication crises for families.
Keywords: Pandemic, Corona, Family, Transformation, Social relationships -
کووید-19 بدل به پاندمی ناگواری شده است که اثرات آن تا سطح ترومای جمعی تشخیص داده شده است. اقدامات و پروتکل ها برای مواجهه با این پاندمی تقریبا به اندازه خود بیماری پیامدهای نگوار به بار آورده است و خانه و خانواده به عنوان امن ترین و البته مهمترین مرکز مقابله با بیماری به واسطه تشدید اقداماتی مانند فاصله گذاری اجتماعی و قرنطینه از اهمیت بسیاری برخوردار شده و البته همزمان دچار مخاطرات جدی از خشونت تا جدایی و بحران تربیتی و... شده است.نوشتار حاضر با انجام نوعی تحلیل کیفی درصدد شناسایی مناسبات و مخاطرات خانواده در کردستان در این دوران بحران برآمده است. روش مطالعه حاضر گرانند تیوری و نمونه از متخصصین و مطلعین کلیدی بوده است که تا حد اشباع انجام مصاحبه ها ادامه یافته است.نتایج مطالعه حاکی است که بازگشت به خانه و اهمیت ماندن در آن برای مقابله با کرونا سبب اهمیت مادر و زن در مناسبات خانوادگی شده است، اما این اهمیت در حقیقت به معنای سری و سروری نیست و بلکه محنت افزا و اندوهناک بوده است. نتایج همچنین، حاکی از برجستگی مقولاتی مانند فروبستگی اجتماعی، اتمیزه شدن خانواده، بحران تربیتی و فراغتی و مواردی از این دست به عنوان مقولات محوری بوده است.کلید واژگان: کووید-19, بحران, مخاطره, خانواده, مادرسریCovid-19 has become a nasty pandemic whose effects have been recognized to the point of collective trauma. Measures and protocols to deal with this pandemic have almost as many consequences as the disease itself, and the home and family as the safest and, of course, the most important center for combating the disease have become very important due to the intensification of measures such as social distancing and quarantine. And of course, at the same time, it has faced serious dangers from violence to separation and educational crisis, and so on.The present article has performed a qualitative analysis to identify family relationships and hazards in Kurdistan during this crisis. The method of the present study has been expensive theory and a sample of key experts and informants that has continued to the point of saturation of interviews.The results of the study indicate that returning home and staying in it to deal with Corona has caused the importance of mother and wife in family relationships, but this importance does not really mean secrecy and sorrow and rather has been painful and painful. The results also indicate the prominence of categories such as social subordination, family atomization, educational and leisure crisis and such cases as central categories.Keywords: COVID-19, Crisis, Risk, Family, motherhood
-
نشریه اندیشه آماد، پیاپی 80 (بهار 1401)، صص 109 -129زمینه و هدف
خودرو نقشی مهم در پیشبرد ماموریتهای سازمانی در فراجا دارد، بهطوریکه ممارست در حفظ و نگهداشت آن می تواند در دقت و سرعت عمل انجام وظایف محوله ی سازمانی تعیین کننده باشد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی عوامل موثر بر حفظ و نگهداشت بهینه خودروهای سازمانی در فرماندهی انتظامی استان کردستان است.
روشاین تحقیق ازنظر هدف کاربردی، ازنظر روش توصیفی، ازنظر نوع دادهها کیفی-کمی بوده و به روش پیمایشی از نوع مقطعی اجرا شد. جامعهی آماری پژوهش حاضر در بخش کمی، کارکنان فرماندهی انتظامی استان کردستان بودند که در مدت پنج سال از سال 1395 تا 1400 با خودروی سازمانی تصادف کرده و مقصر شناخته شدند که بر اساس آمار اخذشده صد نفر بودند که بهصورت تمام شمار انتخاب شدند. در بخش کیفی نیز جامعه آماری بهصورت هدفمند و نمونه ها بر اساس اشباع نظری بوده است. از آزمون های اسمیرنوف-کلموگراف برای سنجش نرمال بودن داده ها و از آزمون های خی دو، آنوا، فریدمن برای آزمون فرضیات کمی استفاده شد و در بخش کیفی نیز از روش تحلیل روایت مضمونی استفاده شد.
یافتههایافته ها نشان داد عواملی نظیر ویژگی های فردی-شخصیتی، عوامل سازمانی و شغلی، سرمایه اجتماعی، نظام نگهداشت، سبک مدیریتی، و عوامل نگهداشت به ترتیب اولویت بر حفظ و نگهداشت بهینه خودروهای سازمانی اثرگذار هستند.
نتیجهگیرینتایج حاکی از آن است که با توجه به وضعیت جغرافیایی استان، نوع و حجم ماموریتهای محوله سازمانی، عوامل فردی، شغلی و سازمانی بیشترین تاثیر را بر نگهداشت بهینه ناوگان خودرویی فرماندهی انتظامی استان کردستان داشته که با بازنگری در قوانین، آموزش محوری، نظارت و بازرسی صحیح، و استفاده از نظام پاداش و تنبیه تحقق می یابد.
کلید واژگان: نگهداشت بهینه, خودرو, تصادف, ماموریت سازمانیAim & BackgroundCar has an important role in the progress of police organizational missions, as endeavor to preserve and protect it, can be determinant in accuracy and speed of doing delivered organizational duties. The aim of this research is to Investigate the influential factors of organizational vehicles optimal maintenance in the police commandment of kurdistan province.
MethodThis research is practical in terms of purpose, and descriptive in terms of method and data type is qualitative-quantitative which is done through the segmented surveying. The statistical society of the present study in quantitative section was the Police commandment of kurdistan Province personnel who had car crash with police cars in five years from 2016 to 2020 were guilty that according to the received statistics, they were around 100, selected wholly. In qualitative section also, the statistical society selection is aimed and the samples selection were according to the theoretical saturation. Smirnoph-Gelmograph tests was used to assess the normalization of data, and Kidou, Enwa and Friedman tests were used for quantitative hypotheses examination, and in qualitative section also content narrative analysis method was used.
FindingsFindings showed factors such as individual-characteristic features, job and organizational, social capital, maintenance system, management style and maintenance ones are in sequence of priority influential over optimal maintenance of organizational vehicles.
ConclusionResults indicates that regarding geography status of the province, type and number of assigned organizational missions, individual, job and organizational factors have the most influence on the optimal maintenance of police commandment of kurdistan province’s vehicle navigation that can be achieved through reformation in law, education-centrism, correct supervision and inspection and using reward and punishment system.
Keywords: optimal, maintenance, vehicle, Crash, organizational mission -
زمینه و هدف
پژوهش حاضر ضمن واکاوی زمینه ها و موانع پیش روی تحقق پلیس هوشمند، به نقش آن در تامین امنیت اجتماعی در سطح جامعه پرداخته است.
روش تحقیقاین مطالعه از سنخ تحقیقات کیفی است و با تکنیک دلفی انجام گرفت. جامعه آماری شامل مطلعین کلیدی (خبرگان و متخصصان حوزه های مختلف فاوا و امنیت اجتماعی نیروی انتظامی در استان کردستان) بوده که 12 نفر از آنان براساس حداکثر تنوع و تخصص به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. اطلاعات تحقیق به وسیله مصاحبه با رویکرد بحث گروهی کتبی جمعآوری شد و در چهار مرحله به صورت مفهومی تحلیل گردید.
یافته ها و نتیجهگیرییافته ها نشان می دهد که موانعی چون؛ مدیریت سنتی، خلاء اراده ای جمعی، نگاه شعارگونه به هوشمندسازی، عدم توجه به کاربست های حاصل از فعالیت های علمی-تحقیقاتی، عدم همکاری دیگر سازمان ها، عدم ارتباط سریع کارکنان با تکنولوژی های نوین، عدم رغبت کارکنان به فراگیری آموزش های نوین، عدم استفاده از نیروهای متخصص و زبده موجود در ناجا در راستای هوشمندسازی، سلیقه ای عمل کردن برخی فرماندهان و مدیران و محدودیت منابع اعتباری در برخی رده های پلیس مانع حرکت ناجا به سمت هوشمندسازی می شوند. در نتیجه تحقق هوشمندسازی در ناجا سبب افزایش دقت و سرعت کارکنان در رسیدگی ها، کاهش آسیبپذیری کارکنان، افزایش اعتماد به نفس آنان، افزایش اعتماد مردم به پلیس، بالا رفتن منزلت اجتماعی ناجا، پرهزینه شدن ارتکاب جرم برای بزهکاران، کاهش بسترهای جرم، افزایش نظارت محیطی و ناامن کردن فضا برای مجرمان می شود.
کلید واژگان: پلیس هوشمند, امنیت اجتماعی, آینده پژوهیBackground and AimThe present study, while analyzing the contexts and obstacles to the realization of smart police, has addressed its role in providing social security across the community.
MethodThis study is some sort of qualitative research conducted using Delphi technique. The statistical population included key informants (experts and specialists in various fields of ICT and social security of Kurdistan province Police), 12 of whom were selected by purposive sampling method based on maximum diversity and expertise. Research data was collected through interviews with a written group discussion approach, and analyzed conceptually in four stages.
FindingsThe findings indicate that barriers such as traditional management, lack of collective will, slogan-like view toward intelligence, not paying attention to the applications of scientific-research activities, lack of cooperation from other organizations, delayed communication of employees with new technologies, employees not being motivated to attend new training courses, not using the specialized and skilled forces in the NAJA in the process of smartening, some commanders and managers applying their own personal tastes and the limited financial resources in some police departments, prevent the NAJA from moving towards smartening.
ConclusionTherefore, realization of smartening NAJA, leads to the enhancement of the accuracy and speed of employees in investigations, reduction of employees' vulnerability, enhancement of their self-confidence, improvement of people's trust in the police, improvement of NAJA’s social status, increasing the cost of crime commitment for criminals, reduction of crime grounds, enhancement of environmental surveillance and sending signals to criminals that they cannot easily commit crimes.
Keywords: Smart Police, social security, Future Studies -
مقدمه
کلانتریها به سبب جایگاه حساسی که در عرضه خدمات انتظامی پلیسی به شهروندان دارند، نقشی مهم در ارتقای رضایت عمومی از عملکرد ناجا ایفا می کنند. پژوهش با هدف دستیابی به الگویی مطلوب از نظارت بر کلانتریها در چارچوب طرح تحول کوپ انجام شده است.
روشاین پژوهش از نظر هدف، کاربردی، و از زمره پژوهشهای کیفی است. در این پژوهش از روش تحلیل روایت مضمونی برای تحلیل داده ها استفاده شد. جامعه آماری، تمام کارشناسان حوزه نظارت سازمانی در کلانتری های شهر سنندج بودند که حجم نمونه بیست نفر با روش نمونه گیری گلوله برفی به دست آمد. تحلیل داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با نمونه</span> </span>ها</span> و براساس کدگذاری سه مرحله ای عمده، محوری و باز انجام گرفت.
یافته هاداده ها در قالب 12 مقوله محوری، ذیل شش مقوله عمده ارتقای بسترهای ارتباطی و مخابراتی، دگردیسی در ساختارهای نظارت، همه جانبه گرایی در نظارتها، بازخوردگیری از نظارتها، نظارت آموزش محور، تقویت مقوله خود نظارتی و اخلاق مداری در نظارتها کدگذاری شد.
نتیجه گیرینتایج نشان داد که الگوی مطلوب نظارت در کلانتریها در چارچوب طرح تحول کوپ باید دارای مولفه هایی چون هوشمندسازی نظارتها و استفاده حداکثری از تجهیزات کنترل از راه دور، مسیول کردن فرماندهان در برابر عملکرد کارکنان، در نظر گرفتن نمودار سازمانی برای رده های نظارتی در کلانتریها، نهادینه سازی فرهنگ خودنظارتی، توجه به اصل آگاهسازی و ارشاد کارکنان در نظارتها، پرهیز از رفع تکلیف گرایی در نظارتها، اعتماد افزایی و ایجاد اطمینان در میان ناظران و نظارت شوندگان طی فرایند نظارت و ایجاد ضمانت اجرایی برای نتایج بازدیدها است.
کلید واژگان: الگوی مطلوب نظارت, طرح تحول کوپ, نظارت بر کلانتری هاIntroductionDue to the critical position of police stations in providing law enforcement services to citizens, they play an important role in promoting public satisfaction of the performance of the NAJA. The aim of this study was to achieve an optimal model of supervision on police stations in the framework of the Police Stations Transformation Program.
MethodThis research is qualitative; and applied in terms of purpose. In this study, thematic narrative analysis method was used to analyze the data. The statistical population was all experts in the field of organizational supervision on Sanandaj police stations. The sample size of twenty people was obtained by snowball sampling method. Data analysis was performed through semi-structured interviews with samples</span> and based on three-steps coding of main, central and open.
ResultsThe data were coded in the form of 12 central categories, under the six main categories of upgrading communication and telecommunication platforms, metamorphosis in supervising structures, comprehensiveness in supervising, getting feedback from supervisings, training-oriented supervising, strengthening self-supervising and ethics in supervising.
ConclusionThe results showed that the optimal model of supervision on police stations in the framework of the Police Stations Transformation Program should have components such as make supervising smart and using the maximum potential of remote control equipment, holding commanders accountable for staff performance, considering organizational charts for police stations, institutionalizing the culture of self-supervising, paying attention to the principle of informing and guiding employees in supervising, avoiding tendency to dabbling, increasing and creating trust among observers and supervisors during the supervising process and creating an executive guarantee for the results of visits.
Keywords: Optimal model of supervision, police stations transformation program, supervision on police stations -
نشریه علوم و فنون مرزی، پیاپی 39 (زمستان 1400)، صص 129 -160زمینه و هدف
نظارت به عنوان یکی از مولفه های حیاتی مدیریت سازمانی، نقش موثری در رشد و بالندگی سازمان و نیل به اهداف دارد. هر گونه خلل در این امر با پیامدهایی جدی برای سازمان همراه خواهد بود. از این رو، هدف از انجام پژوهش حاضر، دستیابی به الگویی مطلوب برای نظارت بر یگان های مرزبانی ناجا با تاکید بر استان کردستان است.
روش شناسیرویکرد اتخاذ شده در پژوهش حاضر، کیفی و از روش تحلیل مضمونی به میانجی ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته با تعداد 30 نفر از نخبگان و کارشناسان حوزه نظارت استفاده شد. انتخاب نمونه ها به صورت هدف مند و با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی انجام گرفت.
یافته هایافته ها حاکی از 22 مقوله محوری، ذیل 8 مقوله عمده تقویت زیرساخت های ارتباطی و مخابراتی، حضور میدانی ناظران، دگردیسی در مکانیسم های نظارت، همه جانبه گرایی در نظارت ها، بازخوردگیری در نظارت ها، نظارت آموزش-محور، تقویت مقوله خودنظارتی و اخلاق مداری در نظارت است.
نتیجه گیرینتایج این پژوهش نشان داد که ارایه الگویی مطلوب برای نظارت بر یگان های مرزی در گرو دستیابی به شناختی کامل از شرایط موجود مرز در تمامی ابعاد، توجه ویژه به نقش تکنولوژی، بازنگری در چارت سازمانی، تبدیل نظارت به یک فرهنگ سازمانی فراگیر، محوریت قرار دادن آموزش در تمامی نظارت ها، توجه به اخلاق و اخلاق-مداری در نظارت ها، تشکیل تیم های تخصصی نظارت و پیگیری و توجه ویژه به مولفه های خودنظارتی است.
کلید واژگان: نظارت, الگوی مطلوب, فرماندهی مرزبانیField and Goal; Supervision as a crucial categories of organizational management, has an influential role in the progress of the organization and achieving goals. Any problem in this way will have critical circumstance for organization. So, the aim of this project is to achieve an ideal pattern of supervision in police border units emphasizing the Province of Kurdistan. Method; The approach of this survey is qualitative and narrative analysis has been used through semi-structured interview with 30 specialists of supervision unit. Samplings are aimed and snowball. Findings show 21 pivotal categories under 8 main categories of reinforcing communicational infrastructures, supervisors field presence, change in the mechanisms of supervision, holism in supervisions, feedback in supervisions, education-based supervisions, reinforcing self-supervision and ethic-based supervision. Results showed that an ideal sample of supervision on border units needs the complete recognition of border situation, caring about the role of technology, reviewing the organizational chart, changing the supervision toward a hole organizational culture, attending education in all supervisions, caring about ethics in supervisions, running special supervisory teams and emphasizing the category of self-control.
Keywords: supervision, Ideal pattern, Border Commandment -
انگاره معتاد نه پدیده ای طبیعی است و نه واقعیتی عریان که در همه جوامع و فرهنگ ها، معنا و مضمون یکسانی داشته باشد، بلکه برچسب یا انگی است که جامعه به میانجی سازوکار هایی پیچیده به افراد کج رو می زند. قصد اصلی این جستار تاملی انتقادی در شیوه های برساخت اجتماعی انگاره معتاد است؛ اینکه چگونه برخی افراد به میانجی سازوکار هایی پیچیده در جامعه، انگ معتاد می خورند و به تدریج دلالت ها و پیامدهای این خودانگاره جدید را در حیات فردی و اجتماعی شان می پذیرند. این پژوهش برای مطالعه کیفی نحوه شکل گیری فرهنگ انگ زنی به تحلیل تجربی سازوکار های شکل گیری انگ معتاد درون خرده فرهنگ سوء مصرف کنندگان مواد مخدر پرداخته و این کار را با تحلیل روایت های سوءمصرف کنندگان مواد مخدر از پذیرش انگ معتاد انجام داده است. در این پژوهش کیفی، نمونه ها از میان معتادان مرد در کمپ های ترک اعتیاد سنندج به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. روش انجام کار تحلیل روایت است و محتوای روایت های مصاحبه شوندگان با استفاده از تکنیک تحلیل تماتیک تفسیر شده است. نتایج بیانگر آن است که سازوکار هایی چون «واگرایی فرد و جامعه»، «خودخوارانگاری»، «احساس بیگانگی»، «طرد اجتماعی»، «احساس ناامنی و تنهایی» و «دوگانگی احساسی» عمده ترین سازوکار های ذی مدخل در شکل گیری فرهنگ انگ زنی و پذیرش انگ معتاد از جانب سوء مصرف کنندگان مواد مخدر هستند. به بیان دیگر، طرد فرد از جامعه و هجرت او به سوی خرده فرهنگ سوء مصرف کنندگان مواد مخدر به احساس خودخوارانگاری و تهی شدن شخصیت از انگاره ها و معانی قبلی می انجامد و لذا آمادگی فرد برای پذیرش خودانگاره جدید بیشتر می شود. بنابراین فرهنگ انگ زنی در حد فاصل گسست از فرهنگ مسلط تا گرویدن به خرده فرهنگی معارض شکل می گیرد.
کلید واژگان: انگ زنی, خرده فرهنگ, خودخوارانگاری, طرد اجتماعی, واگرایی اجتماعیThe perception of "addict" is neither a natural phenomenon nor pure reality that have one meaning in all societies and cultures but a stigma on individuals by the mechanisms of society. The main purpose of this research is a critical thought over social construction of "addict" perception, that how some people by some complex mechanisms, stigmatized as an addict in society and gradually accept the results of this new self-perception in their individual and social lives. On the other hand, the aim of this survey is critical study of the formation of stigma culture. So we analyze the formation mechanisms of addict stigma in subculture of drug abusers. This research, relying on stigmatization theory, attempts to explain the ways in which the culture of stigmatization is socially constructed. The cases of study are selected by way of snowball sampling and are interviewed individually. The method is narrative analysis and the narrations of the subjects have been interpreted through thematic analysis. The findings show that mechanisms such as "social divergence", "self-degradation", "self-alienation", social exclusion", "negative self-identification" and negative person-hood are among the main factors of constructing the culture of stigmatization and image of addiction by drug-abusers. Gradual acceptance of addict stigma results from discontinuity of the individual from society and joining the subculture of drug abusers. Individual exclusion and joining this subculture will lead to their self-deterioration and character-emptiness of previous images and meanings. So, stigma culture forms from a gap between the dominant culture and joining the the opposite subculture.
Keywords: labeling, subculture, Social divergence, self-degradation, Social Exclusion -
استان کردستان یکی از استان های کشور با سطح پایین وقوع سرقت است. این مطالعه با هدف شناخت بازدارندههای فرهنگی- اجتماعی گرایش به ارتکاب سرقت انجام گرفت، و از نظریههای مبتنی بر عناصر و مولفههای فرهنگی بهره گرفته است. تحقیق با رویکرد کمی و روش پیمایشی انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل شهروندان، خبرگان، و کارشناسان امور انتظامی و فرهنگی سازمانهای مختلف مرکز استان، سنندج، بود که 265 نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج پژوهش نشان داد که عواملی مانند معتقد بودن شهروندان به آموزههای دینی، پایبندی به قرآن و امور شرعی، اخلاقمداری و پایبندی به حلال و حرام، کنترل اجتماعی و خود-کنترلی و احترام به ارزشهای جمعی، قانونگرایی، امنیت اجتماعی بالای موجود در استان، قناعت بالا، خانوادهگرایی، داشتن صبر و بردباری و تقدیرگرایی، یکدست بودن جامعه از لحاظ اقتصادی- اجتماعی و آگاهی شهروندان از جرایم از جمله مهمترین بازدارندههای وقوع یا گرایش کمتر به ارتکاب سرقت محسوب میشوند. در مجموع، نتایج مطالعه بیانگر کارگزاری بالای ویژگیهای فرهنگی- اجتماعی در جهت بازدارندگی از گرایش به ارتکاب سرقت در این منطقه از کشور میباشد. اگرچه بستر هر موضوع یا مساله و راهحلهای آن متفاوت است، اما نتایج این تحقیق تکیه بر فرهنگ و عناصر آن را در کاهش جرایم و برقراری امنیت در جامعه بهویژه در نقاط آسیبپذیر تصریح میکند.کلید واژگان: ویژگیهای فرهنگی, خود-کنترلی, گرایش به ارتکاب سرقت, بازدارندههای اجتماعیKurdistan is one of the provinces with low level of theft occurrences. Considering the theories based on cultural elements and components and adopting quantitative approach and survey method, this study aimed at identifying the socio-cultural preventives of tendency towards committing theft. The statistical population of the study included the citizens, experts, law enforcement experts, and cultural affairs experts of different organizations in Sanandaj from which 265 persons were selected as the sample. The results showed that the citizens’ beliefs in religious teachings, their adherence to the teachings of the Holy Qur'an, Sharia affairs, and Halal- and -Haram;observing Islamic ethics, social control, and self-control; respecting the collective values; the rule of law; high social security in the province; high level of contentment; familialism and family orientation; patience, tolerance, and fatalism; socioeconomic homogeneity of the society ; and citizens' awareness of the crimes were among the most important preventive measures against the occurrence and/or less tendency to committing theft in Sanandaj. In sum, the results of the study indicate a high level of effectiveness of socio-cultural preventive measures against tendency towards committing theft in this region. Although the context of each issue or problem and its solutions are different, the results of this study support the effectiveness of relying on culture and its elements in reducing crimes and in establishing security in the society, especially in vulnerable ones.Keywords: socio-cultural preventive, self-control, the tendency towards committing theft
-
اینستاگرام یکی از شبکه های اجتماعی است که بستری قوی برای نمایش خود واقعی و ایده آل فراهم کرده است. محبوبیت اینستاگرام تا حدی به خاطر تصویر محور بودن آن است و این که به راحتی می توان تصاویر را به اشتراک گذاشت و متناسب با بازخوردی که از مخاطبان در قالب کامنت گذاری می گیریم، تغییرات لازم را در خود ایجاد می کنیم. این پژوهش با استناد به نظریه نمایش گافمن، الگوی بازنمایی فرهنگی گیدنز، و آرای نظریه پردازانی چون ترنر و شیلینگ سعی در تحلیل شیوه ها و گونه های مصرف ایماژ بدن در شبکه اجتماعی اینستاگرام دارد. همچنین از رویکرد کیفی و مشخصا تحلیل روایت برای مصاحبه عمیق با 16 نفر از شهروندان سنندجی (11 نفر دختر و 5 نفر پسر) که بنا بر بررسی های به عمل آمده بیشترین فعالیت را در شبکه اینستاگرام داشته اند، استفاده شده است. نحوه انتخاب این افراد براساس روش نمونه گیری گلوله برفی است. بدین ترتیب که یکی از پژوهشگران نیز با توجه به حضور طولانی مدتی که در این شبکه اجتماعی داشته، به خوانش محتوا و تحلیل مطالب و تصاویر به اشتراک گذاشته شده اقدام نموده است. نتایج حاکی از آن است که تعداد 10 مقوله ی فرعی ذیل 5 مقوله ی اصلی الگوهای غالب مصرف ایماژ بدن در فضای اینستاگرام هستند: الگوهای تعاملی (بازاندیشی زندگی اجتماعی، مدیریت تاثیرگذاری)، نمادین (الگوسازی و الگوبرداری، تجسم و بازنمایی فرهنگ)، نمایشی (نمود و ارایه خود در زندگی اجتماعی و اغواگری)، سلیقه ای (ساخت بازاندیشانه خود و جذب فالوور) و فراغتی (پیج گردی و گذران وقت و بازاریابی).
کلید واژگان: مصرف, ایماژ, بدن, اینستاگرام, نمایشInstagram is one of the most important social networks that has provided an attractive space for self-representation and virtual interaction. The attractiveness of this social network is somehow due to the diversity and exchangeability of images, photos and signs which are frequently commented by millions of users. This research is about to interpret the Instagram users’ narratives of body images, through relying on three theories: the theory of self-representation (Goffman), cultural representation (Giddens), and somatic society (Turner & Shilling). The main question is how users read and consume body image in Instagram? We have used narrative interview to gain the stories users make about their experiences of being and searching in Instagram. The sample is selected among users in Sanandaj city by way of snowball sampling method (16 case: 11 male, 5 female). The findings show that users’ reading and consumption of body images can be categorized into five main categories or patterns: interactional, symbolic, representational, taste oriented and leisure oriented. The first implies users’ attempts to reflect their social life and manage impressions on others; the second category is about embodiment and imitating the dominant body images; the third means that users usually tend to be seduced and like to be immersed in images; the fourth implies finding the desired followers; and the fifth is about how to spend free time.
Keywords: consumption, images, Instagram, embodiment -
نشریه اندیشه آماد، پیاپی 73 (تابستان 1399)، صص 121 -148نقش ناوگان خودرویی فرماندهی مرزبانی ناجا در جابجایی نیروی انسانی، تجهیزات و اقلام مورد نیاز یگان های مرزی و پیشبرد ماموریت های این سازمان اجتناب ناپذیر است. از طرفی حفظ و نگهداشت بهینه ی این ناوگان در شرایط اقتصادی کنونی مستلزم تلاشی جمعی در چارچوب فرهنگ سازمانی است. پژوهش حاضر به تحلیل نقش فرهنگ سازمانی در نگهداشت بهینه ی ناوگان خودرویی در فرماندهی مرزبانی ناجا می پردازد. رویکرد اتخاذ شده در این پژوهش، کیفی و استفاده از روش های تحلیل اسنادی، شامل گزارش های متخصصان حوزه راهور و کمیسیون های فنی معاونت آماد فرماندهی مرزبانی استان کردستان به عنوان جامعه هدف، در خصوص خسارات وارده به ناوگان خودرویی و تحلیل روایت تعداد 15 نفر از کارشناسان حوزه نت و رانندگان ناوگان خودرویی این فرماندهی با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساخت یافته است. یافته های پژوهش حاکی از 10 مقوله ی محوری و 31 مفهوم ذیل پنج مقوله ی عمده شامل: آموزش و نگهداری، مدیریت تخصصی، تعهد و مسئولیت، تعالی بخشی فرهنگ نگهداری و نظارت صحیح است. نتایج نشان می دهد که عواملی چون بی توجهی به قوانین راهنمایی و رانندگی، عدم دریافت آموزش رانندگی متناسب با شرایط منطقه ی ماموریت، سرعت و شتاب بیش ازحد، عدم توجه به قوانین سازمانی در رانندگی و نگهداری خودرو و عدم داشتن توانایی و مهارت لازم در کنترل خودرو در مواقع حساس؛ بیشترین نقش را در ایراد خسارت به ناوگان خودرویی فرماندهی مرزبانی دارندکلید واژگان: فرهنگ, فرهنگ سازمانی, نگهداری, ناوگان خودرویی, مرزبانی ناجاThe role of the NAJA Border Command vehicle fleet in moving personnel and equipment needed by border units and advancing the missions of this organization is inevitable. On the other hand, the optimal maintenance of this fleet in the current economic conditions requires a collective effort within the organizational culture. The present study analyzes the role of organizational culture in the optimal maintenance of the vehicle fleet in the NAJA Border Command. The approach adopted in this qualitative research and the use of documentary analysis methods including reports of road experts and technical commissions of Kurdistan’s logistics Border Command as the target community Regarding the damages to the vehicle fleet and the analysis of the narrative of 15 experts in the field of net and drivers of the vehicle fleet of this command using semi-structured interview tools, the research findings indicate 10 key categories and 31 concepts under the 5 main categories including training and maintenance , Specialized management, commitment and responsibility, the excellence of the culture of maintenance and supervision is correct. The results show that factors such as disregard for traffic laws, failure to receive adequate driving training With the conditions of the mission area, excessive speed and acceleration, not paying attention to the organizational rules in driving and maintaining the vehicle, and not having the necessary ability and skill to control the vehicle in critical situations have the greatest role in causing damage to the Border Command vehicle fleetKeywords: Culture, organizational culture, Maintenance, vihecle fleet
-
فرهنگ سازمانی به سان روحی جمعی در سازمان، به اعمال، رفتار و منش کارکنان در قبال افراد و پدیده های پیرامونی خود برمی گردد. که توجه بدان سبب رشد و بالندگی سازمان می شود. هدف پژوهش حاضر، تحلیل روایت کارکنان فرماندهی مرزبانی ناجا از ویژگی های فرهنگ سازمانی مطلوب است. این پژوهش از نظرات اندیشمندان حوزه فرهنگ سازمانی چون فیلیپس، دیویس و شاین بهره جسته و با اتخاذ رویکردی کیفی، روش تحلیل روایت را به میانجی ابزار مصاحبه روایی با تعداد 20 نفر از کارکنان این فرماندهی برگزیده است. یافته های پژوهش حاکی از 85 مفهوم باز و 24 مقوله، ذیل 8 تم اصلی (فرماندهی و مدیریت استراتژیک، مدیریت خلاقانه منابع انسانی، نوآوری، دانش و پژوهش، مدیریت و نیازسنجی آموزشی، محوریت سرمایه معنوی، ارتقاء منزلت اجتماعی، نگهداشت بهینه اموال، نظارت و بازرسی هدفمند) است. نتایج حاصله این پژوهش نشان می دهد که تحقق یک فرهنگ سازمانی مطلوب، کارآمد و مولد در مرزبانی، درگرو توجه به مولفه هایی چون؛ مباحث علمی-پژوهشی و اولویت قایل شدن برای آینده پژوهی، بسترسازی برای مدیریت راهبردی در سازمان، توجه به جایگاه نیروی انسانی و در پیش گرفتن رویه عقلایی در عضوگیری هوشمندانه، آموزش علمی و نوین نظامی متناسب با نوع و حوزه های ماموریتی و تربیت نیروی متعهد و متخصص متناسب با نیازها، بهره مندی از تجارب نخبگان گذشته سازمان، توجه به استعدادها و تخصص های افراد و بارور ساختن آن ها، ایجاد پویایی در میان جوانان سازمان با بهره مندی از افکار و ایده های آنان و امتناع از جزم اندیشی در قبال نظراتشان، تعامل با مراکز علمی-نظامی در جهت بهره مندی از افکار و اندیشه های آنان و ارتقا سطح تعاملات اجتماعی و درنهایت بومی سازی منشور سازمانی متناسب با شرایط اجتماعی-فرهنگی مناطق مرزی است.کلید واژگان: فرهنگ, فرهنگ سازمانی, فرماندهی مرزبانی ناجاOrganizational culture, similar to the collective spirit in an organization, refers to the actions, behavior, and character of employees toward individuals and the phenomena around them which attention to it, causes the growth and development of the organization. Narrative analysis of the NAJA Border Command staff on the characteristics of the desired organizational culture is the aim of present research. This study has used the views of thinkers in the field of organizational culture such as Phillips, Davis and Shine and by adopting a qualitative approach, has chosen the method of narrative analysis with the tool of narrative interviews with 20 employees of this command. Findings of the research indicate 85 open concepts and 24 categories, under 8 main themes (strategic command and management, creative management of human resources, innovation, knowledge and research, management and needs assessment, spiritual capital, social situation promotion, optimal property maintenance, supervision and purposeful inspection). The results of this study show that the realization of a desirable, efficient and productive organizational culture in the border, depending on components such as scientific-research topics and prioritizing for future research, the groundwork for strategic management in the organization, paying attention to the position of human resources and adopting a rational procedure in intelligent recruitment, scientific and modern military training appropriate to the type and areas of mission and training committed and specialized personnel according to the needs, benefiting from the experiences of the organization's past elites, paying attention to the talents and specialties of individuals and making them fertile, creating dynamism among the organization's youth by benefiting from their thoughts and ideas and refusing to be dogmatic about their opinions, interacting with scientific-military centers in order to benefit from their thoughts and ideas and to promote the level of social interactions and finally the localization of the organizational charter appropriate to the socio-cultural conditions of the border areas.Keywords: Culture, organizational culture, NAJA Border Command
-
زمینه و هدف
مدیریت عنصری حیاتی در پویایی و بالندگی هر سازمانی محسوب می شود. پژوهش حاضر با هدف تحلیل نقش مدیریت و مدیران در ارتقاء انگیزه و روحیه ی کارکنان فرماندهی مرزبانی ناجا در پیشبرد ماموریت های سازمانی خود انجام گرفته و برای این منظور، نظریات نظریه پردازانی چون تیلور، اسکینر، مازلو و هرزبرگ مبنای کار قرار گرفته است.
روش پژوهشرویکرد بکارگرفته شده در پژوهش حاضر کیفی بوده و از روش گرانددتیوری و ابزار مصاحبه ی باز و نیمه ساخت یافته با 17 نفر از صاحب نظران حاضر به خدمت در فرماندهی مرزبانی استان کردستان استفاده شده است.
یافته هایافته ها نشان می دهد که عوامل موثر بر بی انگیزگی در میان کارکنان فرماندهی مرزبانی، ناشی از پنج مولفه ی کلی؛ 1.دغدغه های ناشی از نحوه ی مدیریت و فرماندهی، 2.دغدغه های فرهنگی و اجتماعی کارکنان، 3.دغدغه های معیشتی و اقتصادی کارکنان، 4.دغدغه های محیطی کارکنان و 5.دغدغه های احساسی، عاطفی، روحی-روانی کارکنان است. هرکدام از این مولفه ها می تواند ضمن اینکه به تنهایی عاملی مجزا در کاهش انگیزه ی خدمتی کارکنان باشد، بر بروز و تشدید دغدغه های دیگر تاثیر گذاشته و هم زمان نیز از آنها متاثر گردد.
نتایجبراساس یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که عوامل موثر بر رفع دغدغه های کارکنان، که مدیریت یا فرماندهی سازمان به صورت مستقیم می تواند بر آنها اثرگذار باشد، شامل 1.پرهیز از خشم وشتاب زدگی در تصمیم گیری ها، 2.پرهیز از تبعیض، 3.پرهیز از پیش داوری، 4.الگو و پیش گام بودن در سازمان، 5.نگرش علمی و منطقی، 6.مقابله با شایعه پراکنی، 7.اخلاق مداری حرفه ای، 8.تشویق، ترغیب و تقویت خرد جمعی، 9.تقویت جو همدلی، 10.شایسته سالاری، 11.فرجام-اندیشی، 12.القای امید در مجموعه؛ می شود. درنهایت، تحقق این مولفه ها زمینه ساز؛ تعهدوتعلق سازمانی، تقویت روحیه ی خدمتی و ارتقا انگیزه ی کاری در میان کارکنان مرزبانی ناجا می شود.
کلید واژگان: مدیریت, انگیزش, کارکنان فرماندهی مرزبانیManagement is a vital element in the mobility and progress of every organization. The present study aims at analyzing the role of management and managers in increasing the spirit and motivation of Police Border Command Personnel in meeting their organizational missions. To do so, the theories of theorists like Taylor, Schiner, Mazlow and Herzberg is used as a basic. The used approach is qualitative and the method is grounded theory, by means of open and semi-structured interview with 17 persons of those serving in the Kurdistan Border Command. Findings show that the five following categories are the main ones causing diminish of motivation among the Border Command personnel: 1. Concern about the procedure of management and commandment, 2. Personnel's cultural and social concerns, 3. Personnel's economic and life concerns, 4. Personnel's environmental concerns, 5. Personnel's emotional and mental concerns. Each of these categories can effect on each other mutually. According to the results, the following factors over them, the management has direct influence; can lead to the increase of motivation among personnel. 1. Avoiding violence and haste in decision-making, 2. Avoiding discrimination, 3. Avoiding prejudice, 4. Bing sample and pioneer in the organization, 5. Scientific and logical outlook, 6. Confronting gossiping, 7. Professional ethics-centering, 8. Inciting and motivating collective wisdom, 9. Intensifying empathy, 10. Merited-leading, 11. End-reflecting, 12. Inducing hope in the collection. Finally, meeting these categories will lead to 1. Organizational belonging and commitment, 2. Intensifying service spirit and working motivation of the personnel in Police Border Command.
Keywords: management, Motivation, Border command personnel -
پلیس، سازمانی اجتماعی است که در کنار وظیفه ی خطیر تامین نظم و امنیت، خدمات متنوعی را به شهروندان ارایه می کند. در معرض دیدبودن ماموریت های این سازمان سبب شده تا همواره مورد ارزیابی جامعه قرار گیرد. بروز برخی کژکاری ها، سوءرفتارها و موارد متعدد فساد از جانب برخی از کارکنان پلیس سبب می شود تا افراد جامعه این مسایل را به کل سازمان و یا حتی سیستم اجرایی کشور نیز تعمیم دهند. پژوهش حاضر با اتخاذ رویکرد کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی به واکاوی پدیده ی فساد در میان کارکنان پلیس می پردازد. این پژوهش با رجوع به آرا و نظریات نظریه پردازانی چون روباک و بارکر، پانچ، سید و بروس و سایرین، به ترتیب به تحلیل نوع شناسی فساد، فساد خرد و کلان، نظریه ی سیب های اندک و دیگر آرا می پردازد. نتایج به دست آمده از این پژوهش حاکی از آن است که عواملی چون شرایط اجتماعی و اقتصادی حاکم بر جامعه، گزینش و استخدام سلیقه ای و رابطه ای به دور از رعایت قوانین و مقررات، عدم تناسب میان حقوق و مزایای دریافتی و رفاه اجتماعی، پایبندی به قاعده ی رمزگان سکوت در میان کارکنان، فقدان نظارت صحیح در بروز و تشدید فساد در سازمان پلیس نقش تعیین کننده دارند. در نهایت، راهکارهای لازم برای مقابله با معضل فساد در سازمان، حول پنج مفهوم نظارت بر فرآیند گزینش و استخدام، آموزش و نظارت، استفاده از رویکرد چماق و هویج، هدایت و راهبری مقتدر و درگیرکردن جامعه ارایه می گردد.کلید واژگان: فساد, پلیس, جرم, پیشگیری, نظارتPolice is a social organization that along with its important duty which is affording discipline and security, presents various services to the citizens. Because of expressive nature of the missions of this organization, it’s always evaluated by society. Occurring some malfunctions, misbehaviors, and different cases of corruption on the side of some police personnel has led to this fact that people generalize it to the whole organization and even the executive system of the country. The present article uses qualitative approach and analyze the phenomenon of corruption among police staff by means of phenomenological method. This article referring to theories of some theorists such as Roebark and Barker, Punch, Syed and Bruce and others analyzes corruption typology, macro and micro corruption, theory of few apples and so on. The results show that some factors such as social and economic conditions of society, taste-relational selection and recruitment far from terms and conditions, unbalance between salary and social welfare, commitment to the codes of silence, lack of true supervision are influential in reinforcement of corruption in police organization. Finally, the approaches necessary to combat corruption in the organization of police go around concepts such as true supervision over recruitment, education and supervision, using stick and carrot approach, strong navigation and management and involving society.Keywords: Corruption, Police, Crime, prevention, supervision
-
تحقیق حاضر درصدد پاسخ گویی به این سوال است که آیا رابطه ی معنی داری بین علل و عوامل اجتماعی و اقتصادی (از قبیل احساس آنومی، عدالت توزیعی، میزان ارتباط با افراد بزهکار، فشارهای ساختاری، شکاف بین اهداف و وسایل دست یابی به این اهداف و زیاد خواهی افراد) با گرایش به قاچاق کالا وجود دارد؟ روش تحقیق در پژوهش حاضر پیمایش و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته است. جامعه ی آماری پژوهش، مرزنشینان شاغل در امر قاچاق شهرستان بانه در سال 1392 می باشند. حجم نمونه 274 نفر بوده که از طریق فرمول کوکران و با روش نمونه گیری طبقه بندی نامتناسب جامعه نمونه به سه دسته کول بران، بازاریان و قاچاقچیان تقسیم شده و در مرحله بعد برای بازاریان و کول بران از روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس استفاده شده و برای قاچاقچیان از روش نمونه گیری گلوله برفی استفاده شده است. نتایج به دست آمده در این تحقیق نشان می دهد بین بیکاری، توزیع نابرابر امکانات، احساس محرومیت و فشار ساختاری و متغیر وابسته گرایش و پذیرش قاچاق کالا به عنوان یک شغل مشروع ارتباط ارتباط مستقیم و معنی داری وجود دارد که این ارتباط به صورت مثبت و مستقیم است به عبارتی دیگر هر چه شاخصه های مذکور افزایش یابند گرایش به قاچاق کالا نیز افزایش می یابد از طرف دیگر بین نحوه فعالیت در قاچاق کالا و گرایش به قاچاق ارتباط معنی داری وجود دارد کول بران مشارکت در کار قاچاق را نه از سر رضایت بلکه از سر اجبار انجام می دهند و قاچاقچیان و تا حدی فروشندگان به دلیل سودجویی و میزان درآمد زیاد قاچاق گرایش بیشتری به قاچاق دارند همچنین هر چه میزان ارتباط با افراد درگیر در قاچاق کالا بیشتر باشد،گرایش و پذیرش قاچاق به عنوان امری مشروع افزایش می یابد. در پایان مقاله به منظور برون رفت از وضعیت فعلی، پیشنهاداتی همچون؛ ایجاد منطقه آزاد تجاری – صنعتی در شهرستان بانه جهت توسعه و ایجاد اشتغال، توزیع عادلانه کارت های بازرگانی بین کول بران و مردم روستاهای مرزی و کاهش بروکراسی اداری جهت تسهیل در امر واردات قانونی به مسئولان و متولیان امر ارائه شد.
کلید واژگان: قاچاق, کولبر, بانه, توزیع ناعادلانه, احساس محرومیت, توسعه ناموزونThis study seeks to answer the question whether there is significant relationship between the causes of social and economic factors (such as feelings of anomie, distributive justice, the relationship with the offender, structural pressure, the gap between goals and means of achieving to the objectives and the greedy people)with smuggling trends or not? The methodology used in this study is survey and tools to collect data are questionnaire. The statistical population involved frontiersman trafficking border in Baneh in 1392. The sample size was 274 that divided into three categories: Cole Brown, merchants and smugglers by inappropriate classification sampling and cochran methods, then for marketers and and Cole Brown is used targeted sampling and for traffickers of snowball sampling method. The result showed that there is direct significant relationship between unemployment, unequal distribution of facilities, deprivation, structural pressure and variable depended to tendency and accepting smuggling as a job; in other words, the more mentioned indices, the more tendency to smuggle they have and there is significant relationship between smuggling course and tendency to do it. Cole Brown smuggle not out of satisfaction but also the obligation and traffickers and partly sellers involved in smuggling because of profiteering and high income of smuggling; also, the more communicate with the people involved in smuggling, the more the acceptance and tendency it as a legal one. At the end of the article to get out of the current situation, suggestions provide to officials and authorities such as the creation of free trade-industrial zone in Baneh for development and job creation, equitable distribution of business cards between Cole Brown and the border villages and reducing the administrative bureaucracy in order to facilitate the legal import.
Keywords: Trafficking, Colbert, Baneh, unequal distribution, feelings of deprivation, disharmonious development
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.