raheleh ebrahimi
-
یکی از براهین معروف ابن سینا برای نیل به خودآگاهی، برهان تنبیهی انسان معلق است. این برهان در آثار مختلف ابن سینا تقریرهای متفاوتی دارد که نقطه کلیدی تمام این تقریرات، نیل به خودآگاهی و اثبات انیت نفس در صورت گسست و انقطاع از قوا است. این انقطاع دارای سه مرحله است: قطع توجه از بیرون، عطف توجه به درون و درنهایت آگاهی نسبت به انیت (وجود خاص) که از نظر ابن سینا عمیق ترین لایه «خود» است. ابن سینا دقیقا همین رویکرد را در رساله حی بن یقظان، در قالب سیروسیاحت نفس برای نیل به خداشناسی در پیش می گیرد. در این رساله، سیاحتی با راهبری عقل فعال و رهروی نفس ناطقه، برای شناخت مبادی عالیه و در راس آنها خدا به تصویر کشیده شده است. ابن سینا از زبان حی یا همان عقل فعال، بر این نکته تاکید می کند که نیل به خداآگاهی نیز بدون انقطاع از قوا تحقق نمی یابد. درحقیقت ابن سینا در آثار خویش رویکرد واحدی در سیر خودآگاهی و خداآگاهی اتخاذ کرده است که مبتنی بر تزاحم قوا در سیر نفس و لزوم انقطاع نفس از قوا برای تحقق و تکمیل این سیر است. دلیل این امر نیز رویکرد خاص ابن سینا در تفسیر چیستی قوا و نسبت آن با نفس است.
کلید واژگان: ابن سینا, انسان معلق, انقطاع نفس از قوا, حی بن یقظان, خداآگاهی, خودآگاهیOne of Avicenna's renowned intuitive arguments that emphasizes the individuality or distinct existence of the soul is the thought experiment of the 'flying' or 'suspended' man. This argument takes various forms in Avicenna’s works. The central concept across all versions is the imperative nature of cessation or detachment from the soul's faculties to attain self-awareness and confirm the inniyyah (particular existence) of the self. In other words, a focus on particular existence is only achievable through detachment from both external and internal faculties. This detachment unfolds in three stages: withdrawal of attention from the external world, turning attention inward to the internal sphere, and ultimately confirming the Inniyyah, representing the deepest layer of the self in Avicenna’s perspective. Avicenna employs the same approach in his treatise Hayy Ibn Yaqzan, framing it as a journey to acquire knowledge about God. In this treatise, we witness the rational soul's journey, guided by the active intellect, towards higher principles. This journey is predicated on the detachment from faculties. Avicenna consistently adopts this approach in the pursuit of self-awareness and knowledge of God. This methodology is rooted in the interference of the soul's faculties in its path and the necessity of detachment from these faculties for the fulfillment and completion of this journey. The rationale behind this lies in Avicenna's distinctive perspective on the faculties and their relationship to the soul.
Keywords: Avicenna, detachment from faculties, self-awareness, knowledge of God, flying man, Ḥayy ibn Yaqẓān -
لامپ های LED می توانند به عنوان جایگزین مفیدی برای کشت درون شیشه ای گونه های مختلف گیاهی استفاده شوند که نه تنها رشد و نمو گیاه را تسریع می کند، بلکه هزینه های روشنایی را نیز کاهش می دهند. در تحقیق حاضر، اثر تیمارهای مختلف نوری (نور فلورسنت (شاهد)، نور LED آبی، قرمز، 70 درصد آبی/ 30 درصد قرمز، 70 درصد قرمز/ 30 درصد آبی و نور SMD) بر نمو PLB (Protocorm-like bodies)، رنگیزه های فتوسنتزی، فعالیت آنزیم-های آنتی اکسیدان، محتوای پروتیین و قندهای محلول گیاهچه های Phalaenopsis pulcherrima حاصل از ریزنمونه های پروتوکورم بر روی دو محیط کشت ½ MS و VW یک میلی گرم در لیتر تنظیم کننده های رشد (BAP+IBA)یا بدون آن بررسی شدند. تیمارهای LED و SMD باعث بهبود تشکیل و رشد PLBها در مقایسه با لامپ های فلورسنت شدند که بالاترین میزان PLB و بیومس به ترتیب تحت تیمارهای LED آبی و قرمز ایجاد شدند. تحت تیمارهای نوری مشابه، بالاترین میزان PLBها و بیومس بر روی محیط کشت ½ MS+IBA+BAP بدست آمدند. در مقایسه با نور فلورسنت، لامپ های LED و SMD باعث افزایش محتوای رنگیزه های فتوسنتزی شدند. بین محیط کشت های بکار رفته، بالاترین محتوای رنگیزه های فتوسنتزی بر روی محیط کشت ½ MS+IBA+BAP مشاهده شد. در مقایسه با نورهای فلورسنت، افزایش معنی داری در فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان و محتوای پروتیین و قندهای محلول تحت تیمارهای نوری LED و SMD مشاهده شد که بیشترین افزایش تحت تیمار نور آبی ثبت گردید؛ بنابراین، نتایج ما ثابت کردند که استفاده از LEDها می تواند یک راه عملی و موثر برای افزایش القای PLBها و بهبود رنگیزه های فتوسنتزی در کشت آزمایشگاهی P. pulcherrima باشند.
کلید واژگان: کشت بافت, ارکیده, لامپ LED, نور فلورسنت, شبه پروتوکورمLight-emitting diodes (LEDs) can be used as a useful alternative to in vitro culture of various plant species, which not only accelerates plantlet growth and development but also reduces illumination costs. Here, the effects of different light treatments (fluorescent (control), blue LED, red LED, 70% blue/30% red, 70% red/30% blue and SMD lights) on protocorm-like bodies (PLB) growth and development, photosynthetic pigments, antioxidant enzyme activity, and the content of protein and soluble sugars of Phalaenopsis pulcherrima obtained from protocorm explants on ½ MS (Murashige and Skoog) or VW (Vacin and Went) with or without growth regulators (IBA+BAP) were evaluated. The results showed that LED and SMD treatments improved the induction and growth of PLBs compared to fluorescent treatments, which had the highest numbers of PLBs and biomass under blue and red LED light, respectively. Under the same light treatments, the highest numbers of PLBs and biomass were obtained on ½ MS+IBA+BAP. Compared to fluorescent light, LED and SMD lights increased the content of photosynthetic pigments. Among the culture media used, the highest content of photosynthetic pigments was observed on ½MS+IBA+BAP. Compared with fluorescent treatment, a significant increase in the activity of antioxidant enzymes and the content of protein and soluble sugars was observed under LED and SMD treatments, with the largest increase recorded under blue LED. Therefore, our results proved that the use of LEDs can be a practical and effective way to increase the induction of PLBs and improve photosynthetic pigments in the in vitro culture of P. pulcherrima.
Keywords: tissue culture, Orchid, LED lights, fluorescent light, protocorm-like bodies -
در سال های اخیر در نتیجه تنش های محیطی تعداد زیادی از درختان کاج دراین پارک ها و جنگل کاری های استان های تهران و البرز دچار خشکی شده و شرایط را برای آلودگی آفات ثانویه نظیر سوسک های پوست خوار کاج (Orthotomicus erosus) فراهم نموده است. در یکصد محل رویش کاج، در هر محل، سه درخت به تصادف انتخاب شد و در این محل ها، میانگین درصد خشکیدگی درختان، درصد پهنه خاک زیر تاج پوشش و تعداد آبیاری در طول فصل رشد (بهار و تابستان) سنجش شد و نسبت به نمونه برداری از منطقه فعالیت ریشه در دو عمق 30- 0 و 60- 30 سانتی متری اقدام گردید. در نمونه های خاک پس از خشک شدن در مجاورت هوا، کوبیده شدن و عبور از الک 2 میلی متری، درصد ذرات درشت اندازه گیری شد. در هر نمونه خاک، بافت خاک (درصد ذرات شن، سیلت و رس)،pH خاک، قابلیت هدایت الکتریکی، کربنات کلسیم معادل، ماده آلی و غلظت قابل جذب عناصر سدیم، پتاسیم و فسفر اندازه گیری شدند. در عمق 60 -30 سانتیمتری (خاک زیرسطحی) نیز به منظور اندازه گیری جرم مخصوص ظاهری و تخلخل خاک، با سیلندر از خاک نمونه برداری شد. تجزیه و تحلیل رگرسیونی به سه روش Enter، گام به گام پس و پیش رونده با 15 سری متغیر به عنوان متغیرهای ورودی برای برآورد یا پیشبینی درصد خشکیدگی کاج انجام شد. در مجموع مدل رگرسیون گام به گام پیش رونده، با R2=0.757 و خطای RMSE=15.02، مناسب ترین مدل در برآرود درصد خشکیدگی درخت است که با دو متغیر درصد شن عمق زیر سطحی خاک (cm 60- 30) و مواد درشت عمق سطحی خاک (cm 30- 0)، مدل مناسب تری تشخیص داده شد.
In recent years, as a result of environmental stress, a large number of pine trees in parks and forestry in Tehran and Alborz provinces have dried up, that has conditions provided for contamination by secondary pests such as pine bark beetles (Orthotomicus erosus). In one hundred pine growing locations, three trees were randomly selected in each location, and in these locations, the average percentage of trees canopy dryness (three trees), the percentage of soil area under the trees canopy and the number of irrigations during in growing season (spring and summer) were measured; and thus the soils were sampled from the root activity zone at two depths of 0-30 and 30-60 cm. The percentage of coarse particles (> 2 mm) was measured in the soil samples after being dried in the vicinity of air, pounded and passed through a 2 mm sieve. In each soil sample, soil texture (percentage of sand, silt and clay particles), soil pH, electrical conductivity (ECe), equivalent calcium carbonate (CCE), organic matter and available concentration of sodium, potassium and phosphorus elements were measured. At a depth of 30-60 cm (subsurface soil), a soil sample was taken with a cylinder in order to measure the bulk density and soil porosity. Regression analysis was carried out using three methods Enter, stepwise by backward and forward with 15 series of variables as input variables to estimate or predict the percentage of pine drying (dryness of tree canopy). In total, the forward stepwise regression model, with R2=0.757 and RMSE=15.02% error, the most suitable model is the most appropriate model for assessing the percentage of tree drying, with two variables, the percentage of subsurface sand of the soil (30-60 cm) and coarse material (> 2 mm) of soil surface depth (0-30 cm), a more suitable model was recognized.
Keywords: pine, drying, MLR, Dryness, Eldarica -
به منظور بررسی روابط بین عملکرد و اجزای آن و انتخاب بهترین کشت مخلوط بامیه با خیار از نظر صفات کمی، آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در شرایط گلخانه ای با سه تکرار انجام گرفت. نتایج تجزیه مرکب نشان داد که بین صفات از لحاظ تیمار کشت مخلوط و اثر متقابل صفات، اختلاف معنی داری وجود دارد. نتایج مقایسه میانگین نشان داد که بر اساس صفات وزن میوه در هر بند، ارتفاع بوته، قطر ساقه، عملکرد تر و خشک میوه، تعداد میان گره، قطر، طول، تعداد، کلروفیل a، کلروفیل bو کلروفیل کل میوه، کشت بامیه با خیار گلخانه ای رقم های ‘Viola’، ‘Fc-21’ و ‘Emilie’ به عنوان کشت مخلوط مناسب می باشد. نتایج بررسی کشت های مخلوط از نظر صفات در سال های آزمایش با استفاده از نمای چندوجهی نیز کشت مخلوط بامیه با خیار گلخانه ای رقم ‘Viola’ و ‘Emilie’ را به عنوان کشت های مطلوب انتخاب نمود. نتایج تجزیه همبستگی نشان داد که بین صفات عملکرد تر میوه، عملکرد خشک میوه و کلروفیل a با یکدیگر، و صفات تعداد میوه، طول میوه، قطر ساقه، ارتفاع بوته و قطر میوه با یکدیگر، و صفات تعداد میان گره و کلروفیل b با یکدیگر همبستگی مثبت وجود دارد. براساس نسبت برابری زمین (LER) در سال های آزمایش، کشت بامیه با خیار گلخانه ای رقم های ‘Mirsoltan’، ‘Emilie’، ‘CUB-9042’ و ‘CUB-9045’ به عنوان سودمندترین کشت ها نسبت به کشت خالص بامیه انتخاب شد. درنهایت می توان کشت بامیه با خیار گلخانه ای رقم های ‘Mirsoltan’، ‘Viola’ و ‘Emilie’ را به عنوان کشت های مخلوط مطلوب شناسایی نموده و این گونه نتیجه گیری نمود که کشت مخلوط بامیه و خیار نسبت به کشت خالص آن، باعث افزایش میزان عملکرد، بهره وری از زمین و پایداری تنوع اکوسیستم های کشاورزی می گردد.
کلید واژگان: اثر متقابل, بامیه, خیار, صفات کمی, کشت مخلوطIntroductionThe practice of intercropping (mixed cropping) may represent a promising sustainable solution to improve crop production from small parcel of land. Intercropping, a technique of growing two or more crops simultaneously in the same field, is an agro-ecological practice for sustainable crop intensification. Intercropping ensures efficient utilization of light and other resources, reduces soil erosion, suppresses weed growth, and thereby helps to maintain greater stability in crop yields. It also guarantees greater land occupancy and thereby higher net returns. Although many researches have evaluated the effects of intercropping of common fruit vegetable crops like cucumber (Cucumis sativus), there is still paucity of information on this. From a practical point of view, information on cucumber and okra (Esculentus abelmoschus) intercropping is not available. Okra and cucumber are among the important fruit vegetables, and therefore conducting research on their intercropping is important to achieve a better understanding of interactions of the mixed cultivation of these two plants. The objectives of this research were finding the best cucumber cultivars in mixed cultivation with okra in terms of qualitative and quantitative traits, investigating the correlation between traits in mixed crops, and comparing the mixed crops in different years and selection of the most beneficial cultivation.
Materials and MethodsIn order to investigate the relationship between yield and its components and to select the best mixed crop of okra and cucumber in terms of quantitative and qualitative traits, an experiment was conducted based on randomized complete blocks design with three replications at greenhouse condition under the supervision of the Research Institute of Horticultural Sciences of Varamin, Iran, during two years (2020-2021). Ten cucumber cultivars including ‘Viola’, ‘Mirsoltan’, ‘Mito’, ‘Emilie’, ‘CUB-9042’, ‘FC-21’, ‘CUB-9045’, ‘FC-27’, ‘NAGIN’, ‘NEGIN’ mixed with okra cultivar ‘Baker’ were used in this study. The evaluated traits were fresh weight of fruit in each node, plant height, stem diameter, fresh yield of fruit, dry yield of fruit, number of internode, fruit diameter, fruit length, fruit number and leaf chlorophyll content.
Results and DiscussionThe results of combined analysis of variance showed that there was a significant difference between intercrops in terms of evaluated traits. The interaction of year and intercropping was also significant on all traits except stem diameter. Results of mean comparison based on Duncan’s test showed that cultivation of okra with greenhouse cucumber cultivars including ‘Viola’, ‘Fc-21’ and ‘Emilie’ are suitable intercrops based on fruit weight in each node, plant height, stem diameter, fresh yield of fruit, dry yield of fruit, internode number, fruit diameter, fruit length, fruit number, chlorophyll a, chlorophyll b and total chlorophyll content. Based on results of the evaluation of intercrops using a multifaceted view during experimental years, mixed cultivation of okra and greenhouse cucumber cultivars including ‘Viola’ and ‘Emilie’ were selected as desirable intercrops. Correlation analysis results showed that there was a positive correlation between the characteristics of fresh and dry yield of fruit and chlorophyll a content, fruit number, fruit length, stem diameter, plant height and fruit diameter and internode number and chlorophyll b content. According to principal components analysis the first four components justified the main part of variation. According to the ratio of land equality (LER), cultivation of okra with cucumber cultivars including ‘Mirsoltan’, ‘Emilie’, ‘CUB-9042’, ‘CUB-9045’ were the most profitable intercrops. Based on several studies, intercropping will lead to better and more efficient use of environmental resources by plants. This technique can considerably reduce weed growth and distribution in agricultural fields. There are several reports on promising results of intercropping in different horticultural crops with improved qualitative characteristics and higher yield performance.
ConclusionIn conclusion, the results showed that cultivation of okra (cv. ‘Baker’) with the greenhouse cucumber cultivars including ‘Mirsoltan’, ‘Viola’ and ‘Emilie’ could be considered as desirable intercrops. Also, intercropping okra with cucumber had higher desirability than pure cultivation of okra in terms of yield and some of most important quantitative characteristics.
Keywords: Cucumber, Interaction, Intercropping, Okra, Quantitative traits -
گیاه Perilla frutescens var. crispa دارویی و معطر از تیره نعناعیان است که امروزه مصارف متعددی از جمله رفع یبوست، درمان آسم، ضدپیری، مراقبت از پوست و طعم دهنده دارد. با توجه به تاثیر شرایط اقلیمی محل رویش بر مقدار مواد موثره گیاهان دارویی، در این مطالعه، تغییر در محتوی و ترکیبات شیمیایی اسانس گیاه کشت شده در مزارع تحقیقاتی چهار منطقه از کشور (رشت، نور، خرم آباد و نیشابور) در سال 1399 ارزیابی شد. اندام هوایی گیاه در مرحله رویشی جمعآوری و اسانس آن به روش تقطیر با آب بدست آمد. اندازهگیری کمی و کیفی ترکیبات شیمیایی اسانس با استفاده از گازکروماتوگرافی و گازکروماتوگرافی متصل به طیفسنج جرمی انجام شد. در بین مناطق مورد مطالعه نیشابور و رشت به ترتیب از بیشترین و کمترین ارتفاع از سطح دریا و از نظر طبقهبندی اقلیمی نیز، دو منطقه رشت و نور دارای تشابه بیشتری بودند. محتوای اسانس به ترتیب 1/45، 1/33، 1/26 و 1/16 درصد وزنی به وزنی برای گیاهان کشت شده در رشت، نور، نیشابور و خرمآباد بدست آمد. همچنین درمجموع 28، 27، 25 و 27 ترکیب به ترتیب در اسانس گیاهان کشت شده در مناطق نور، رشت، خرمآباد و نیشابور شناسایی شدند. (ای)-کاریوفیلن (4/7-42/58 درصد)، آلفا-کادینول (2/5-8/16 درصد)، (ای)-نرولیدول (8/5-3/9 درصد)، آلفا- دهیدرو-الشولتزیا کتون (1/5-2/7 درصد)، سیس- دی هیدرو- آلفا- ترپینیل استات (0/5-1/7 درصد) و اگوما کتون (2/5-0/5 درصد) ترکیبات غالب در اسانس گیاه کشت شده در مناطق مختلف بودند. سزکوییترپن های هیدروکربنه (61/2-44/9 درصد) بخش غالب نمونه های اسانس را به خود اختصاص دادند. آنالیز کلاستر بر اساس ترکیبات شیمیایی اسانس، مناطق موردمطالعه را در دو زیرخوشه گروهبندی کرد، به طوری که مناطق نور و رشت در یک زیرگروه و مناطق خرم آباد و نیشابور در گروه دیگر قرار گرفتند. نتایج نشان داد، مناطق با اقلیم معتدل برای بهبود کمیت اسانس و مناطق خشک و نیمه خشک در افزایش کیفیت اسانس گیاه مناسب هستند.
کلید واژگان: اقلیم, Perilla frutescens, تغییرات محیطی, سزکوئیترپن, کاریوفیلن, مونوترپنPerilla frutescens var. crispa, a medicinal and aromatic plant belonging to the Lamiaceae family is widely used for the treatment of constipation, asthma, and skin disorders, and also as spice. As climatic, environmental, and edaphological conditions of the plant habitats affect active substances of medicinal plants, quantitative and qualitative changes in the essential oil content and composition of the plants cultivated in the Research Farms of four regions of Iran (Rasht, Noor, Khorramabad, and Neishabour) were evaluated in the present study in 2020. Aerial organs of the plants were collected at the vegetative stage and their essential oils were isolated by hydro-distillation. The essential oils were quantitatively and qualitatively analyzed by gas chromatography (GC) and GC-mass spectrometry (GC-MS). Among the studied areas, the highest and lowest altitudes were Neishabour and Rasht, respectively. The climatic classification of Rasht and Noor was also more similar. The essential oil contents (%w/w) of the plant samples in Rasht, Noor, Neishabour, and Khorramabad were 1.45, 1.33, 1.26, and 1.16, respectively. In total, 28, 27, 25, and 27 compounds were identified in Noor, Rasht, Khorramabad, and Neishabour regions, respectively. (E)-Caryophyllene (42.4-58.7%), α-cadinol (8.2-16.5%), (E)-nerolidol (3.8-9.5%), α-dehydro-elsholtzia ketone (2.1-7.5%), cis-dihydro-α-terpinyl acetate (1.0-7.5%), and egoma ketone (0.2-5.5%) were the major essential oil compounds at different regions. Sesquiterpene hydrocarbons (44.9-61.2%) were the major class of the compounds of essential oils. Cluster analysis based on the essential oil compositions classified the studied areas into two distinct groups. Noor and Rasht were clustered in one group and Khorramabad and Neishabour were clustered in the other group. Results showed that temperate regions are suitable to increase the essential oil contents of the plants, while arid and semi-arid regions can improve the quality of essential oils.
Keywords: Active substance, cultivar, Environmental changes, Monoterpene, Perilla frutescens, Sesquiterpene -
آزمایشی به منظور ارزیابی اثر سطوح مختلف کیتوزان و سالیسیلیک اسید بر صفات مورفولوژیکی گیاه دارویی گالگا در شرایط مزرعهای در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار در مزرعه پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد میانه در طی سال زراعی 1398 انجام شد. تیمارها شامل محلولپاشی سالیسیلیک اسید (5/0، 1، 2 و 3 میلیمولار در لیتر)، سطح کیتوزان (2/0، 4/0، 6/0 و 8/0 گرم در لیتر) و آب مقطر (بهعنوان شاهد) بود. نتایج نشان داد که محلولپاشی محرک زیستی (کیتوزان) و غیرزیستی (اسیدسالیسیلیک) اثر معنیداری بر تمام صفات مورد ارزیابی، به جز ارتفاع بوته و وزن خشک برگ دارد. با افزایش غلظت کیتوزان و سالیسیلیک اسید، میزان وزن تر و خشک ساقه کاهش یافت که بیش ترین مقادیر در دو صفت مذکور در تیمارهای کیتوزان 4/0 و 2/0 گرم در لیتر و 1 و 5/0 میلیمولار در لیتر سالیسیلیک اسید دیده شد. بیش ترین تعداد میانگره (میانگین عددی 80/4 عدد) و طول ریشه در تیمار کیتوزان 4/0 گرم در لیتر؛ بیش ترین تعداد برگ در غلظت 6/0 گرم در لیتر کیتوزان مشاهده شد در مطالعه ویژگی های برگ و ریشه، کیتوزان با غلظت 2/0 و 4/0 گرم بر لیتر و در ویژگی های گلآذین، سالیسیلیک اسید با غلظت 2 و 3 میلیمولار در لیتر موثرتر عمل نمودند. استفاده از غلظتهای 4/0 و 2/0 گرم در لیتر کیتوزان نسبت به شرایط شاهد (عدم محلولپاشی) و استفاده از آب مقطر؛ اثر بهینه بیش تری بر صفات مورفولوژیکی گیاه دارویی گالگا داشت؛ که به خاطر داشتن اثر مثبت بر بیش تر ویژگی های رشدی گیاه به دلیل جذب سریع و دستیابی به عملکرد مطلوب در مسیر کشاورزی پایدار، افزایش عملکرد و در نهایت افزایش تولید متابولیت ثانویه گیاهان دارویی، توصیه می شود.کلید واژگان: الیسیتور, شاخص کلروفیل, گل آذین, گالگا, کیتوزانJournal of Crop Improvment, Volume:24 Issue: 4, 2023, PP 1341 -1358An experiment was conducted to evaluate the effect of different levels of chitosan and salicylic acid on morphological traits of the medicinal plant Galega officinalis L. in field conditions in a completely randomized design with three replications in 2017 in the research farm of Islamic Azad University, Miyaneh Branch. The treatments included foliar application with four levels of salicylic acid (0.5, 1, 2, and 3 mM/l), foliar application with four levels of chitosan (0.2, 0.4, 0.6, and 0.8 g/l) and foliar application with distilled water (the control). The results showed that foliar application of biological stimulants had a significant impact on all evaluated traits, except plant height and leaf dry weight. By increasing the concentration of chitosan and salicylic acid, the fresh and dry weight of the stem have decreased so that the highest values in the two traits have belonged to the treatments of chitosan 0.4 and 0.2 g/l and 1 and 0.5 mM/l salicylic acid. Maximum number of internodes (with a numerical mean of 4.80), root length in chitosan treatment (0.4 g/l), and the highest number of leaf (at a concentration of 0.6 g/l chitosan) has been observed. In the study of leaf and root characteristics, chitosan with concentrations of 0.2 and 0.4 g/l and in inflorescence characteristics, salicylic acid with concentrations of 2 and 3 mM/l have been more effective. In general, the use of concentrations of 0.4 and 0.2 g/l chitosan have had a more optimal effect on the morphological traits of the medicinal plant Galega officinalis L., making it ultimately recommended thanks to its positive effect on most of the plant's growth characteristics due to its rapid absorption to achieve the desired yield in a sustainable agricultural path.Keywords: Chitosan, Chlorophyll index, Elicitor, Galga, inflorescence
-
این پژوهش به منظور بررسی ویژگی های کمی و کیفی 60 رقم و نژادگان بادام در شرایط اقلیمی ایستگاه تحقیقات باغبانی مشکین دشت کرج و تعیین ویژگی های آن ها به منظور انتخاب بهترین رقم ها انجام گرفت. این ارقام و نژادگان ها در طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار کشت شده بودند. ارقام و نژادگان های مورد بررسی از نظر همه ویژگی ها رویشی و زایشی ارزیابی شدند. محاسبات آماری بر اساس آمار توصیفی و همچنین جدول تجزیه واریانس طرح بلوکهای کامل تصادفی، و مقایسه میانگین ها نیز با آزمون دانکن صورت گرفت. نتایج حاصل از یاداشت برداری از ویژگی های ریخت شناسی و میوه شناسی مهم درختان 60 رقم و نژادگان بادام مورد آزمایش از جمله ارتفاع درخت و شعاع گسترش، اندازه میوه و مغز شامل طول و عرض و ضخامت و وزن آنها، درصد مغز و دوقلویی آن طی سال1396 نشان داد که نژادگان هایK9-7، K2-22، K3-16، K2-9،Sh15 و KD-11-01 و ارقام شکوفه، نون پاریل و پرایس دارای پوست کاغذی بودند که از بازارپسندی خوبی برخوردار بودند. ارقام شکوفه، فرانیس، A230، A200 و نژادگان K13-40 به دلیل دیرگل بودن نسبت به رقم سفید به طور متوسط 20 الی 25 روز برحسب ارقام از احتمال کمتر برخورد به سرمای بهاره برخوردار بودند. همچنین به مدت دو سال از نظر عملکرد در سالهای 1395 و 1396 بیشترین میزان عملکرد را ارقام فلیپ سیو، فرانیس و نژادگان های K9-24 و K8-24 دارا بودند. در ارزیابی کلی ویژگیهای مهم ارقام و نژادگانهای مورد بررسی، رقم نون پاریل و نژادگان KD-11-01 از نظر پوست کاغذی و ارقام فرانیس، A230، A200 و نژادگان K13-40 با میوه پوست سنگی بهترین ارقام و نژادگانها شناخته شدند.
کلید واژگان: بادام, عملکرد, میوه, رقم, ریخت شناسیThis study was carried out to determine the quantitative and qualitative characteristics of 60 almond cultivars and genotypes in climatic conditions of Meshkin Dasht Horticultural Research Station in Karaj and to determine their characteristics in order to select the best cultivars. These cultivars and genotypes were planted in a randomized complete block design with 3 replications. The studied cultivars and genotypes were evaluated for important vegetative and pomological traits. Results showed that K9-7, K2-22, K3-16, K2-9, Sh15 and KD-11-01 genotypes and Shokofeh, Nonpareil and Price cultivars had paper shell nuts that had good marketability. Shokofeh, Ferragnès, A230, A200 cultivars and K13-40 genotype had a lower chance of being exposed to late spring frosts due to late flowering on average 20 to 25 days depending on the cultivars compared to Sefid cultivar. Also, for two years in terms of yield in 2016 and 2017, Filippo Ceo, Ferragnès cultivars and K9-24 and K8-24 genotypes had the highest yield. In the general evaluation of important traits of cultivars and genotypes; Nanparil cultivar and KD-11-01 genotype were identified as the best cultivar and genotype in terms of soft shell fruit and A230, A200 and Ferragnès cultivars and K13-40 genotype with hard shell fruit.
Keywords: Almond, Yield, Fruit, Variety, Morphology -
بسیاری از اهل معنویت معتقدند برای رسیدن به خدا و آخرت نیازی به داشتن قدرت جسمی و ذهنی نیست. بسیاری از اهل ورزش معتقدند داشتن قدرت جسمی بدون داشتن معنویت ممکن و مطلوب است. بسیاری از اهل دانش دنیوی نیز معتقدند برای داشتن قدرت ذهنی نیاز به داشتن معنویت ندارند. موضوع این مقاله رویکرد تفکیک معنویت از قدرت جسمی و قدرت ذهنی است. مسیله ما این بود که چارچوب نظری این تفکیک چه بوده و چه نقدهایی بر آن وارد است. ضرورت کار در این است که نبود یا کمبود معنویت موجب نقص در دو قدرت دیگر یا عملکرد منفی آنها میشود. روش ما استخراج پیشفرضهای چارچوب نظری این تفکیک و سپس نقد آنهاست. دستاورد مقاله این است که این تفکیک دارای دو دسته پیشفرض است: فلسفی و الهیاتی. پیشفرضهای فلسفی آن تفکیک ذهن از عین، تفکیک مادی از مجرد و تفکیک عقل از قلب است. اولی حاصل این فرض نادرست است که ذهن در بدن است و بدن ما جدا از سایر موجودات عینی است. دومی مبتنی بر این مبنای نادرست است که مرز ماده مشخص است و میتوان موجود غیرمادی را از آن جدا کرد. سومی بر این اساس است که عقل منبعی برای شناخت است و قلب جایگاه احساسات. پیشفرضهای الهیاتی آن، مجرد محض دانستن خدا و تفکیک دنیا از آخرت است. اولی حاصل این مبنای نادرست است که خدا موجودی محدود به عالم مجرد است و در عالم ماده نمیتواند حضور داشته باشد. دومی مبتنی بر عدم فهم رابطه دنیا و آخرت یعنی رابطه ظاهر و باطن است. نوآوری این مقاله در استخراج این پیشفرضها و نقد آنهاست.
کلید واژگان: معنویت, قدرت جسمی, قدرت ذهنیMany spiritualists believe that one does not need to have physical and mental strength to experience God and the Hereafter. Many athletes believe that having physical strength without spirituality is possible. Many scientists also believe that they do not need spirituality to have mental power. The subject of this article is the approach of separating spirituality from physical and mental strength. We will address the theoretical framework of this distinction and its critiques. The topic is important especially because the absence or lack of spirituality leads to a defect in the other two powers or their malfunction. Our method is to extract the assumptions of the theoretical framework of this separation and then call them into question. We conclude that this distinction has two presupposed categories: philosophical and theological. Its philosophical presuppositions are the separation of the mind from the world, the material from the abstract, and the intellect from the heart. The first is the result of the false assumption that the mind is in the body and that our body is separate from other objective beings. The second is based on the false premise that the boundary of matter is clear and immaterial beings can be separated from it. The third is based on the fact that the intellect is a source of cognition and the heart is the place of emotions. Its theological presuppositions are to believe that God is purely immaterial and to separate the world from the hereafter. The first is the result of the false premise that God is a limited being in the immaterial world and cannot be present in the material world. The second is based on misunderstanding the relationship between this world and the hereafter, that is, the relationship between the external and the internal. The novelty of this article is in extracting these assumptions and criticizing them.
Keywords: Spirituality, Physical Strength, Mental Strength -
International Journal of Molecular and Clinical Microbiology, Volume:12 Issue: 1, Winter and Spring 2022, PP 1657 -1663
Mentha is a genus from the family Lamiaceae, whose essential oils has long been used in different forms. This herbal plant has traditionally been used as an alternative medicine to treat candidiasis. So, it seems crucial to find new antimicrobials that have fewer side effects. In this study, we investigated the antifungal effects of Mentha aquatica L essential oil on pathogenic Candida spp. This descriptive cross-sectional study was performed on 137 Candida spp isolated from vulvovaginal candidiasis. These yeasts were confirmed by Polymerase chain reaction-restriction fragment length polymorphism (PCR-RFLP). Mentha aquatica L essential oil was prepared by water distillation and Clevenger apparatus. The antifungal activity of Mentha aquatica L essential oil and fluconazole versus Candida spp was determined by microbroth dilution method using CLSI guidelines. The most common species were identified that Candida albicans (63.5%), Candida glabrata (28.5%) and Candida krusei (8%), respectively. MIC50, MIC90 and geometric mean (GM) of fluconazole were 0.5 µg/ml, 4 µg/ml and 0.573 µg/ml and for Mentha aquatica L essential oil 1 µg/ml, 4 µg/ml and 0.931 µg/ml, respectively. The antifungal effect of fluconazole on Candida spp was higher than that of essential oil of plant. It seems that the inhibitory effect of essential oil of Mentha aquatica L has shown that this plant can be considered as a potential candidate for the development of antifungal drug in the treatment of vulvovaginal candidiasis.
Keywords: antimicrobial, detection, fungal infection, plant, yeast -
به منظور بررسی تاثیر عصاره برگ حنا و سدیم نیتروپروساید بر برخی خصوصیات فیزیولوژیکی و عمر گلجایی گل شاخه بریده داوودی، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار انجام شد. عامل اول عصاره برگ حنا در سه سطح (صفر، 100 و 200 ppm)، عامل دوم سدیم نیتروپروساید در سه سطح (صفر، 5/0 و 1 میلی مولار) و عامل سوم زمان نمونه برداری در سه سطح (روز اول، روز ششم و روز دوازدهم) بود. با افزایش زمان نمونه برداری قطر گل، محتوای کلروفیل، محتوای نسبی آب و وزن تر نسبی کاهش و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی افزایش معنی داری پیدا کرد. غلظت های بالای عصاره حنا و سدیم نیتروپروساید فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی را کاهش داد و باعت بهبود پارامترهای کیفی گل داوودی شد که نشان دهنده اثرات مثبت آنها بر از بین بردن رادیکال های آزاد می باشد. تیمار عصاره حنا در روز ششم نمونه برداری بهترین تیمار جهت بهبود پارامترهای گل داوودی بود. تیمار عصاره برگ حنا و نیترپروساید مانع کاهش مقدار کلروفیل a، کلروفیل b و کلروفیل کل در برگ گل داووی شدند. نتایج بیانگر تاثیر مثبت عصاره حنا و سدیم نیتروپروساید بر افزایش طول عمر پس از برداشت گل شاخه بریده داوودی بود.کلید واژگان: آنزیم های آنتی اکسیدانی, محتوای کلروفیل, محتوای نسبی آبIn order to investigate the effect of Hana extract and sodium nitroprusside on antioxidant properties and vase life of chrysanthemum, an experiment as factorial in a completely randomized design with three replications was conducted. The first factor was Hana leaf extract at three levels (0, 100 and 200 ppm), the second factor was sodium nitroprusside at three levels (0, 0.5 and 1 mM) and the third factor was sampling time at three levels (1, 6 and 12 day). The results showed that with increasing sampling time, flower diameter, chlorophyll content, relative water content and relative fresh weight decreased and the activity of antioxidant enzymes increased significantly. The extract of hana and sodium nitroprusside at high concentrations reduced the activity of antioxidant enzymes and improved chrysanthemum quality parameters, indicating their positive effects on the elimination of free radicals. The Hana extract treatment on sixth day of sampling time was the best treatment for improving the parameters of chrysanthemum flower. The Hana leaf extract and sodium nitroprusside treatments suppressed reduction of chlorophyll a, chlorophyll b and total chlorophyll leaf content. The results of this study showed that hana extract and sodium nitroprusside had positive effect on vase life of chrysanthemum cut flower.Keywords: Antioxidant Enzymes, chlorophyll content, relative water content
-
تغذیه یک رکن اساسی در رشد و پرورش گیاهان است. شیوه کود دهی و حاصلخیز نمودن خاک و بسترهای کشت، نقش مهمی در تولید کمی و کیفی محصولات زراعی و باغی دارد. این تحقیق با هدف تهیه چند فرمول کودی و چند روش کود دهی بر رشد گیاه محک (گل جعفری) طراحی و اجرا شد. چهار نوع فرمول کودی با نسبت های مختلف N، P و K و مقادیر ثابت ریزمغذی ها به عنوان کودهای مایع کامل در آزمایشگاه علوم خاک مجتمع آزمایشگاهی شیخ بهایی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران تهیه شدند. در یک طرح بلوک های کامل تصادفی، اثر 13 تیمار مختلف کودی به همراه یک تیمار شاهد شامل استفاده از کودهای مختلف در زمان های مختلف رشد رویشی و زایشی و هر تیمار در چهار تکرار بر رشد گل جعفری مورد ارزیابی قرار گرفت. شاخص های رشد رویشی گیاه شامل ارتفاع نهایی گیاه، تعداد گل و شاخه های جانبی، وزن تر و خشک ریشه، گل و اندام هوایی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج کلی نشان داد که روش های مختلف کود دهی و فرمول های متفاوت کودی بر رشد گیاه، اثر مثبت در مقایسه با شاهد داشت. تغییرات رشد گیاه در مقایسه با شاهد و در روش ها و فرمول های کودی معنی دار بود. بهترین اثر بر رشد گیاه در تیمار شماره 6 دیده شد و این تیمار برای رشد این واریته از جعفری توصیه می شود. در این تیمار، در هفته چهارم از کاشت نشاء از فرمول اول شامل نسبت پایه نیتروژن، فسفر و پتاسیم، 15-10-15 و در هفته های پنجم و ششم از فرمول دوم شامل نسبت پایه نیتروژن، فسفر و پتاسیم، 15-20-30، استفاده شد.
کلید واژگان: گل جعفری, کود دهی, کود کامل, ریزمغذی, تغذیه گیاهThe method of fertilization and fertilizing the soil and culture substrates has an important role in the quantitative and qualitative production of agricultural and horticultural products. Four types of fertilizer formulas with different ratios of N, P and K and constant amounts of micronutrients were prepared as complete liquid fertilizers in the Soil Science Laboratory of Sheikh Baha'i Laboratory Complex, Islamic Azad University, Science and Research Branch, Tehran. In a randomized complete design, the effect of thirteen different fertilizer treatments along with a control including the use of different fertilizers at different times of vegetative and reproductive growth and each treatment in four replications on the growth of Tagetes was evaluated. Vegetative growth indices including final plant height, number of flowers and lateral branches, fresh and dry weight of roots, flowers and shoots were evaluated. Overall results showed that different fertilization methods and different fertilizer formulas had a positive effect on plant growth compared to the control. Changes in plant growth were significant compared to the control in fertilization methods and formulas. The best effect on plant growth was seen in treatment number 6 and this treatment is recommended for the growth of this variety of Tagetes. In this treatment, in the fourth week of planting seedlings from the first formula including the base ratio of nitrogen, phosphorus and potassium, 15-15-15 and in the fifth and sixth weeks of the second formula including the ratio of base nitrogen, phosphorus and potassium, 15-20 -30, was used.
Keywords: Complete fertilizer, Fertilization, Micronutrient, Plant nutrition, Tagetes -
به منظور بررسی تاثیر میزان کم آبیاری و سطوح مختلف شوری آب آبیاری بر برخی شاخص های مورفوفیزیولوژیکی جعفری، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار در گلخانه انجام شد. عامل اول میزان آب آبیاری در سه سطح (60 و 80 و 100 درصد ظرفیت زراعی) و عامل دوم شوری آب آبیاری در سه سطح (5/0، 2، 4 دسی زیمنس بر متر) بود. نتایج نشان داد کاهش میزان آب آبیاری و افزایش شوری آب آبیاری باعث کاهش ارتفاع گیاه، تعداد برگ در بوته، وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه، محتوای نسبی آب برگ و محتوای کلروفیل شد. با افزایش شوری به 4 دسی زیمنس بر متر میزان نشت یونی و فعالیت آنزیم های کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز افزایش یافت و با افزایش میزان آبیاری کاهش چشمگیری در این صفات مشاهده شد.کلید واژگان: آسکوربات پراکسیداز, کاتالاز, محتوی نسبی آب برگ, نشت یونیIn order to investigate amount of deficit irrigation and different levels of water salinity on some morphophysiological traits of parsley, an factorial experiment based on completely block design in three replicates was carried in greenhouse condition. The first factor include irrigation amount at three levels (60, 80 and 100% of field capacity) and the second factor include water salinity at three levels (0.5, 2 and 4 dS/m). Results showed that decreasing irrigation and increasing water salinity cause deacreasing plant height, leaf number per plant, aerial fresh and dry weight, root fresh and dry weight, relative water content and chlorophile content. With increasing salinity to 4 dS/m ion leakage and activity of catalase and ascorbate peroxidase increased and with increasing amount of irrigation these traits reduced significantly.Keywords: Ascorbate peroxidase, Catalase, ion leakage, leaf relative water content
-
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و هشتم شماره 11 (پیاپی 239، بهمن 1399)، صص 782 -787زمینه و هدف
همانژیوم کاورنوی سرویکس نادر است و تنها موارد معدودی در این زمینه وجود دارد. بخش عمده ای از همانژیوم سرویکس در زنان سنین باروری گزارش شده است. اکثر این ضایعات سطحی بوده، غالبا در ناحیه سروگردن یافت می شوند، اما ممکن است در قسمت های داخلی بدن نیز ایجاد شوند.وقوع این ضایعات در ناحیه دستگاه تناسلی زنان، به ویژه سرویکس نادربوده، اکثر ضایعات بدون علامت هستند. به دلیل شیوع کم و اهمیت تشخیص این بیماری معمول باید به عنوان یک تشخیص افتراقی مورد توجه قرار گیرد.هدف از این مطالعه گزارش یک مورد نادر همانژیوم کاورنوی سرویکس بود.
معرفی بیماربیمار خانم 24 ساله ای بود که به علت خونریزی طولانی مدت پس از نزدیکی، در مهرماه 1397، به کلینیک سرپایی بیمارستان قایم (عج) مراجعه نموده بود. در هنگام معاینه سرویکس، لیپ خلفی سرویکس بیمار بسیار پرعروق بوده و بافت سیاه رنگ که تغییر رنگ تا واژن کشیده شده بود وجود داشت. بیمار تحت کولپوسکوپی قرار گرفت. به دنبال کولپوسکوپی به علت خونریزی شدید سرویکس جهت بیمار لنگازپک شد. خونریزی بیمار با پک پس از 24 ساعت کنترل شد. در گزارش پاتولوژی بافت اگزوسرویکس همراه با ضایعه عروقی خوش خیم (همانژیوم کاورنو) گزارش شد و در بیوپسی انجام شده تشخیص همانژیوم کاورنو داده شد.
نتیجه گیریهمانژیوم سرویکس نادر است. این موضوع باید در تشخیص افتراقی بیماران مبتلا به خونریزی واژینال غیرطبیعی، به ویژه کسانی که در سنین باروری هستند و هیچ یافته بالینی و رادیولوژی مانند لیومیوم، آدنومیوز یا اختلال عملکردی سیکل وجود ندارد، مورد توجه قرار گیرد و در پیگیری بیمار با خونریزی واژینال، معاینه لگنی قدم اول در برخورد با بیمار می باشد.
کلید واژگان: کاورنو, همانژیوم, خونریزی, خونریزی رحمیBackgroundCervical cavernous hemangioma is an extremely rare, benign lesions, and only a few cases are reported. Cervical cavernous Hemangiomas are characterized by an increase in the number of normal and abnormal veins. The majority of these lesions are superficial, often found in the head and neck area, but may also occur in the inner parts of the body. The occurrence of these lesions in the female reproductive tract, especially the the cervix is extremely rare. This disease should be considered as a differential diagnosis of abnormal uterine bleeding because of the low prevalence and importance of the diagnosis of this uncommon disease. The majority of cervical cavernous hemangiomas have been reported in women of childbearing age. Besides, although most lesions are symptomatic (mostly bleeding), diagnosis is often unlikely. They may cause abnormal vaginal bleeding in the form of menometrorrhagia and postcoital spotting. To date, fewer than 55 cases have been reported. This study aimed to report a rare case of cervical cavernous hemangioma.
Case ReportThe patient was a 24-year-old woman who had referred to the outpatient clinic of Ghaem Hospital in September 2016 due to prolonged post coital bleeding after intercourse. At the time of the pelvic examination, posterior lip of cervix was very vascular and there was black color that had extend to the vagina. The patient underwent colposcopy. Following colposcopy, due to severe cervical bleeding, the vagina packed. The patientchr('39')s bleeding was controlled with the pack after 24 hours. Cervical pathology revealed a cavernous hemangioma.
ConclusionCervical cavernous hemangioma is extremely rare. This should be considered in the differential diagnosis of patients with abnormal vaginal bleeding, especially those of childbearing age, and no clinical or radiologic findings such as leiomyoma, adenomyosis, or dysfunctional uterine bleeding. Pelvic examination is the first step in the management of the patient with vaginal bleeding. Increased awareness of this unusual cervical lesion can lead to early diagnosis and conservative treatment approaches. In most cases, hysterectomy is performed, but the patient with mild symptoms can be treated with conservative management. Increased awareness of this unusual cervical lesion can lead to early diagnosis and conservative treatment approaches.
Keywords: cavernous, hemangioma, hemorrhage, uterine hemorrhage -
به منظور بررسی اثر روش های مختلف خشک کردن بر برخی صفات کمی و کیفی نعناع، آزمایشی به صورت کاملا تصادفی در سه تکرار انجام شد. تیمارها شامل خشک کردن در سایه، خشک کردن در آفتاب، خشک کردن در آون با دمای 45، 55 و 65 درجه سانتی گراد بودند. نتایج نشان داد روش خشک کردن تاثیر معنی داری بر زمان خشک شدن، میزان اسانس، بار میکروبی و خصوصیات ظاهری و رنگ نمونه های گیاهی داشت، در حالی که تاثیر معنی داری بر میزان ترکیبات فنولی، مقدار عناصر معدنی و نیز اجزاء اسانس نداشت. بهترین نتایج از نظر میزان اسانس، رنگ و خصوصیات ظاهری نمونه ها در تیمارهای خشک شده در سایه و آون 45 درجه سانتی گراد حاصل شد، در حالی که بهترین نتایج مربوط به مدت زمان خشک شدن و میزان بار میکروبی در تیمارهای خشک شده با آون در دماهای بالا به دست آمد. همچنین نتایج آنالیز اسانس توسط دستگاه GC/MS نشان داد که اجزاء اصلی اسانس نعناع شامل لیمونن و کارون در مجموع بیش از 80 درصد اجزاء اسانس را تشکیل دادند.کلید واژگان: آلودگی میکروبی, اسانس, خشک کردن, دما, مدت زمان خشک شدن, نعناعTo investigate the effect of different drying methods on some quantitative and qualitative properties of mint, an experiment was performed in a completely randomized design with three replicates. Treatments included drying in shadow, drying in the sun and drying in the oven at 45 °C, 55 °C and 65 °C. Results showed that the drying method had significant effects on the drying time, essential oil content, microbial level and the colour of dried plant samples, however, it did not have any significant impact on the content of phenolic compounds, mineral elements and components of essential oil. The highest content of oil and the best colour were belonged to the methods of drying in shadow and in the oven at 45 °C; while the best results for the drying time and the microbial levels were obtained from treatments at high temperatures in the oven. Also, the results of the essential oil analysis by gas chromatography indicated that the major components of the mint essential oil are limonene and carvone, which comprise more than 80 percent of the total essential oil in mint.Keywords: Mint, Drying, essential oil, Microbial level, Drying time
-
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و هفتم شماره 10 (پیاپی 226، دی 1398)، صص 663 -667زمینه و هدف
عفونت هرپس سیمپلکس در زن باردار به ندرت منجر به انسفالیت می گردد. در این عفونت بروز تظاهرات نورولوژیک ناشایع است. این گزارش موردی به معرفی یک زن باردار با تشخیص انسفالیت هرپسی به دنبال تشنج پرداخته است که بررسی های تشخیصی اولیه منفی بود.
معرفی بیماربیمار زن 23 ساله با سن حاملگی 29 هفته بود که از سه روز پیش دچار ضعف، سردرد، تب و ضعف شناختی شده و به دنبال تشنج به بیمارستان مراجعه نموده بود. در واکنش زنجیره ای پلیمراز (PCR)، مایع مغزی-نخاعی از نظر هرپس منفی بود. با توجه به علایم بیمار با شک قوی به انسفالیت هرپسی، بیمار تحت درمان با آسیکلوویر قرار گرفت که با بهبود علایم بالینی همراه بود و در هفته 36 بارداری نوزاد سالم به دنبال زایمان طبیعی متولد شد.
نتیجه گیریانسفالیت هرپسی یک بیماری نادر و خطرناک می باشد، ازاین رو حتی در بیمار حامله با علایم آتیپیک اقدامات تشخیصی و درمانی مناسب انجام می شود.
کلید واژگان: گزارش موردی, تشخیص زودرس, انسفالیت, هرپس سیمپلکس, بارداریBackgroundHerpes simplex virus (HSV) encephalitis is the most common cause of sporadic encephalitis, with significant morbidity and mortality that are effectively reduced by antiviral treatment. Herpes simplex infection in pregnant women rarely results in encephalitis. The most common symptoms of a pregnant woman with herpes simplex infection are colds and skin vesicles. Herpetic encephalitis occurs during pregnancy in the third trimester in 60% of cases and with less prevalence in the second trimester. Among HSVs most, HSV-1 causes encephalitis. Early diagnosis and timely treatment are important as mortality decreases from 70% to 20-30%. This case report, reviews a pregnant woman with a diagnosis of herpes encephalitis due to seizure and consciousness disorder, which was negative in polymerase chain reaction (PCR) assay and diagnostic studies.
Case PresentationThe patient was a 23-year-old woman with a gestational age of 29 weeks who presented with fever, headache, delirium, and cognitive impairment three days prior to admission following seizure. Early magnetic resonance imaging (MRI) showed an increase in the cortical signal in the temporal lobe and PCR assay for the detection of herpes virus was negative. Magnetic resonance venography also showed an increase in the left maxillary sinus with differential diagnosis of herpetic encephalitis. Considering the symptoms of the patient with a strong suspicion of herpes simplex encephalitis, the patient was treated with acyclovir, which was associated with improvement of clinical symptoms. Finally, normal delivery was performed after 36 weeks of gestation.
ConclusionGiven that herpes simplex virus encephalitis is a rare and potentially dangerous and complicated disease, it is imperative for a pregnant patient with atypical symptoms to be identified with an appropriate diagnostic and therapeutic measures.
Keywords: case reports, early diagnosis, encephalitis, herpes simplex, pregnancy -
در میان مجموعه غنی از گیاهان پوششی، گیاهانی یافت میشوند که میتوانند جایگزین چمن شوند و میتوان آنها را برای جاهایی که چمن با شکست مواجه شده و یا مراقبت از آن دردسرساز بوده در نظر گرفت. گیاهان پوششی راه حلی آشکار برای این مکانها میباشند که شاخصترین این گیاهان شامل فرانکینیا، سدوم، دایکوندرا، لیزومکیا، آرنیا، آپتنیا و غیره... میباشد. هدف از انجام این مطالعه، استفاده از ضایعات آلی، کودهای بیولوژیک و سوپر پلیمرهای جاذب به منظور افزایش نگه داشت آب در خاک، تاخیر در نقطه پژمردگی دایم، کنترل تنش آبی و بهبود ظرفیت نگه داشت آب در بستر رشد گیاه فرانکینیا است. این آزمایش به منظور بررسی رشد گیاه فرانکینیا رقم تیمیفولیا تحت شرایط تنش خشکی در سال 1396 تحت شرایط خارج از گلخانه و در محیط باز صورت گرفت. انجام کلیه مراحل کاشت، انتقال و نگهداری گلدانهای حاوی گیاه مورد آزمایش در گلخانه خصوصی واقع در تقاطع بزرگراه فتح و خیابان ایران خودرو انجام پذیرفت. یک آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با دو فاکتور، طراحی و اجرا گردید. فاکتور اول سه دوره آبیاری شامل 2 روز، 4 روز و 7 روز و فاکتور دوم پنج بستر کشت که شامل درصدهای متفاوتی از مواد تشکیل دهنده 1 - بستر کشت شماره یک: شامل 90 درصد خاک زراعی + 10 درصد کود پوسیده دامی، 2 - بستر کشت شماره دو: شامل 70 درصد خاک + 15 درصد کود پوسیده دامی + 15 درصد ورمی کمپوست، 3 - بستر کشت شماره سه: شامل 70 درصد خاک + 15 درصد کود پوسیده دامی+ 15 درصد ورمی کمپوست + یک گرم بر کیلوگرم سوپر جاذب استوکوزورب، 4 - بستر کشت شماره چهار: شامل 50 درصد خاک + 25 درصد کود پوسیده دامی + 25 درصد ورمی کمپوست، 5 - بستر کشت شماره پنج: شامل 50 درصد خاک + 25 درصد کود پوسیده دامی + 25 درصد ورمی کمپوست+یک گرم بر کیلوگرم سوپرجاذب می باشد. نشاهای گیاه فرانکینیا که در گلدان هایی با قطر دهانه 12 و ارتفاع 15 سانتی متر از قبل ریشه دار شده بودند، به ترتیب در پلات های مستطیلی شکل به ابعاد 30 در 30 سانتی متر و به تعداد 6 عدد نشاء در هر پلات کاشته شد. صفات مورفولوزیکی شامل طول بلندترین شاخه، تعداد کل شاخه های جانبی، وزن تر و خشک اندام هوایی، میزان پرولین موجود در گیاه، میزان آب نسبی برگ و غلظت عناصر در اندام هوایی شامل پتاسیم، فسفر، آهن و روی اندازهگیری شد. بسترهای کشت خاک از نظر pH ، EC ، کربن آلی، نیتروزن کل، نسبت C/N ، فسفر و پتاسیم قابل جذب تجزیه شد. نتایج نشان داد که برای رشد بیشتر فرانکینیا، از مخلوط 50 - 50 از خاک و مواد آلی)کود دامی پوسیده و ورمیکمپوست(به عنوان بستر کاشت استفاده شود. با استفاده از یک گرم بر کیلوگرم سوپرجاذب رطوبت در بستر کشت بالا، در مقایسه با بستر شاهد (آبیاری 2 روز)میتوان دور آبیاری را یک هفته افزایش داد.
کلید واژگان: بستر کشت, خشکی, کمپوست, کود دامی, فرانکینیاThere are some plants can replaced grass among cover plants. Cover plants are obvious solution of problem in these places that the most important plant is Frankinia and Lisimakia etc. The aim of this study is to use organic wastes, biological fertilizers and moisture super absorbents in the growth media of Frankinia to increase water holding capacity, delay in permanent wilting point and drought stress control. The experiment was carried out during drought stress out of greenhouse in open space in 2017. A factorial experiment based on Randomized Completely Design with two factor was conducted. First factor was three periods of irrigation in 2 and 4 days and one week, second factor was different growth media including: 1. 90% soil+10% manue, 2. 70% soil, 15% manure+ 15% vermicompost, 3. 70% soil, 15% manure+ 15% vermicompost + 1 g/kg stockosorb (super absorbent), 4. 50% soil, 25% manure+ 25% vermicompost and 5. 50% soil, 25% manure+ 25% vermicompost + 1 g/kg super absorbent. Rooted transplants of Frankinia in pots (diameter 12 cm and height 15 cm) were planted in boxes 30×30 cm numbered 6 every box. Morphological traits including longest branch, total number of lateral branches, dry and fresh weight of shoot, prolin, leaf relative water and the concentration of K, P, Fe and Zn in shoot and uptake of these nutrients by shoot, were measured. The growth media were analyzed for pH, EC, organic carbon, total nitrogen, C/N ratio and P and K available. Results showed the mixture 50-50 of soil and organic compounds (composted manure and vermicompost) is used as the growth medium. Using one g/kg superabsorbent in cited medium in compared with control medium (irrigation period 2 days), can increase irrigation period to one week.
Keywords: compost, Drought, Growth medium, Frankinia, Manure -
به دلیل محدودیت های اقتصادی و زیست محیطی پیت ماس به عنوان بستر کشت گیاهان زینتی، محققین به دنبال جایگزین مناسب این نهاده در صنعت گل و گیاه می باشند. زیولیت به دلیل قدرت بالای جذب آب و همچنین خاصیت تبادل کاتیونی بالا، پتانسیل جایگزینی به جای پیت ماس، در بستر کشت گیاهان را دارا می باشد. به منظور بررسی امکان جایگزینی زیولیت به جای پیت به عنوان بستر مناسب در پرورش گیاه زینتی دراسنا، زیولیت در شش سطح جایگزینی (0، 10، 20، 30، 40، 50) درصد حجمی در بستر کشت شاهد (2پیت + 1پرلیت) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با شش تیمار، در سه تکرار و سه گلدان در هر تیمار به اجرا در آمد. در بستر های کشت، خصوصیات شیمیایی شامل هدایت الکتریکی، اسیدیته، درصد نیتروژن، کربن آلی، نسبت C/N، فسفر، پتاسیم، کلسیم، منیزیم و خصوصیات فیزیکی شامل جرم مخصوص ظاهری، تخلخل کل و تهویه ای و درصد رطوبت ظرفیت زراعی اندازه گیری شدند. شاخص های رشد شامل ارتفاع گیاه، قطر ساقه، تعداد برگ، وزن تر و خشک برگ، ساقه و ریشه در گیاه دراسنا اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد بیشترین میزان ارتفاع ساقه در تیمار 10 درصد زیولیت به دست آمد و در مقادیر 40 و 50 درصد، ارتفاع نسبت به شاهد تفاوت معنی دار نداشت. وزن تر برگ در همه تیمارهای زیولیت به طور معنی دار بیشتر از شاهدو در شاخص های دیگر رشد، تیمار 10 درصد زیولیت سبب پاسخ بهتر گیاه شد. با افزایش مقادیر زیولیت در درصد های بالا، میزان جرم مخصوص ظاهری افزایش یافت و میزان تخلخل با افزایش مقادیر زیولیت کاهش یافت. درصد تخلخل، هدایت الکتریکی، تخلخل تهویه ای و درصد رطوبت ظرفیت زراعی بیشترین تاثیر را روی شاخص های رشد در محدوده 10 تا 20 درصد نشان دادند.
کلید واژگان: تغذیه, زیولیت, زینتی, کشت بدون خاکDue to the econemic and envaironmental limitiation in the use of peat moss as a growth medium of ornamental plants, researchers seek an apporiate alternative in flower and plants industry. Zeolite because of the high capacity of water holding and cations enchange, has an ability in the replacement of peat moss. At this research, the posibility subtitution of peat moss by zeolite as a growth medium of Dracaena marginata was investigated. The control medium was a ratio 2:1 of peat: perlite that six levels of zeolite (0, 10, 20, 30, 40 and 50 % v/v) in replacement with peat were used in a compeletly randomized design. Some chemical and physical charactristics of growth media were measured including EC, pH, total nitrogen, organic carbon, C/N ratio, available phosphorus, potassium, calcium, magnesium, bulk density, porosity and field capacity. The plant growth parameters were also measured including height, stem diameter, leaf number, fresh weight of leaves, root and stem. The results showed the highest height of stem obtained in 10% v/v treatment of zeolite and stem height had not significant difference in compared with control in 40 and 50% v/v zeolite. Fresh weight of leaves was more than in the control in all zeolite treatments, and in other growth indices, 10% v/v treatment caused a better response of plant. The bulk density increased and the porosity decreased proportional to the increase in zeolite. Prosty, EC, aeration porosity and field capacity had the highest effect on the growth indices in 10-20% v/v zeolite.
Keywords: nutrition, Ornamental, Soilless media, Zeolite -
سماق (Rhus coriaria L.) که در ایران و خاورمیانه به عنوان یکی از ادویه های غذایی مهم شناخته می شود دارای اجزاء دارویی نظیر اسیدهای آلی، اسیدهای فنولی، فلاونوئیدها، آنتوسیانین ها، تانن ها و ترپنوئیدها می باشد. این گیاه از گونه های مهم جنگلی است که پراکنش مناسبی در شمال غرب ایران دارد. در این بررسی، نمونه های برگ و میوه مربوط به 15 ژنوتیپ سماق از هریک از 5 ناحیه واقع در شمال غرب کشور به منظور انگشت نگاری با نشانگر ISSR و نیز اندازه گیری ترکیبات مالیک اسید، پروتوکاتکوئیک اسید و کوماریک اسید از طریق تکنیک LC-MS/MS مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج آماره های توصیفی بیانگر وجود تنوع ژنتیکی در ژرم پلاسم سماق مورد مطالعه از نظر ویژگی های فیتوشیمیایی می باشد. در مورد مالیک اسید و کوماریک اسید تنوع بین جمعیتی بیشتر از تنوع درون جمعیتی بود. مطالعه ساختار جمعیت مربوط به 75 ژنوتیپ سماق با استفاده از داده های 18 آغازگر ISSR شامل 132 نشانگر ISSR و در نرم افزار Structure آن ها را در دو زیرجمعیت مختلف قرار داد. نتایج تجزیه ارتباطی نشان داد که نشانگرهایUBC867، UBC801 وUBC864 به ترتیب دارای ارتباط معنی دار با نواحی ژنومی کنترل کننده مالیک اسید، کوماریک اسید و پروتوکاتکوئیک اسید هستند. نشانگرهای شناسایی شده در این تحقیق در صورت تایید می توانند در برنامه به نژادی بواسطه گزینش به کمک نشانگر در سماق بکار گرفته شوند.کلید واژگان: سماق, تنوع ژنتیکی, LC-MS-MS, تجزیه ارتباطیSumac (Rhus coriaria L.), recognized in Iran and other areas of the Middle East as a very popular flavoring spice, contains a wide range of medicinally active components including organic acids, phenolic acids, flavonoids, anthocyanins, hydrolyzable tannins and terpenoids. This plant species has suitable divergence in North West of Iran. In present research, samples of leaf and fruit of 15 sumac genotypes from each of 5 regions in north west Iran were conducted to fingerprinting using ISSR markers and also measuring Malic acid, Cumaric acid and Protocatechuic acid using LC-MS/MS. Inter population genetic diversity was higher that intra population variation for malic acid and Cumaric acid. Study of population structure of 75 sumac genotypes using 18 ISSR primers data including 132 ISSR markers and Structure software have divided them into two sub-populations. Results of association analysis revealed that markers including UBC867, UBC801 and UBC864 have significant association with genomic regions controlling Malic acid, Cumaric acid and Protocatechoice acid, respectively. Markers which identified in present study could be applied in sumac breeding programs.Keywords: Association mapping, genetic diversity, LC-MS-MS, Sumac
-
PurposeTo describe the demographic and clinical patterns of patients with uveitis referred to a tertiary center in northeastern Iran.MethodsThis cross-sectional retrospective study included 235 patients with uveitis who had been referred to the uveitis clinic of Khatam-Al-Anbia eye hospital, affiliated to Mashhad University of Medical Sciences, from February 2013 to March 2014. Data regarding patient age, sex, anatomical location of the disease, and etiologic and clinical features were analyzed.ResultsMean patient age at the onset of uveitis was 35.75 ± 16.3 (range: 382) years. The ratio of females to males was 1.5 to 1. Sixty-four percent had bilateral involvement. The predominant type of inflammation was non-granulomatous (76%). Panuveitis (46.8%, 110 cases) was the most common form of uveitis followed by anterior (37%, 87 cases), intermediate (11.9%, 28 cases), and posterior uveitis (4.25%, 10 cases). The most common diagnoses were idiopathic in anterior and intermediate uveitis cases, toxoplasmosis in posterior uveitis group, and Behçet and Vogt-Koyanagi-Harada diseases in panuveitis cases. Overall, noninfectious causes (80.42%) of uveitis were more frequent than infectious causes (19.57%). The proportion of noninfectious uveitis was 82.75% in anterior uveitis, 78.18% in panuveitis, 92.85% in intermediate uveitis, and 50% in posterior uveitis. The most common associated systemic disease was Behçet disease.ConclusionIn contrast to most epidemiologic studies of uveitis, the clinical and etiologic patterns of uveitis were different in a tertiary referral center in northeastern Iran. Panuveitis was the most common clinical pattern in this study, and the most common associated systemic disease was Behçet disease.Keywords: Behcet Syndrome, Panuveitis, Uveitis, Epidemiology
-
مقدمهبوی بد دهان، بوی نامطبوعی است که در هنگام تنفس استنشاق می شود، که یکی از مشکلاتی است که به طور گسترده افراد جامعه را درگیر کرده است. بوی بد دهان می تواند حاصل چندین علت باشد. هدف از این مطالعه سنجش میزان آگاهی دندان پزشکان از علل، راه های تشخیص و درمان این مشکل می باشد.مواد و روش هاپرسشنامه ای توسط نویسندگان طراحی و بین 70 نفر از دندان پزشکان توزیع شد. جامعه آماری به صورت اتفاقی از بین همه دندان پزشکان شهر شیراز انتخاب شد. پرسشنامه شامل 13 سوال بود که میزان آگاهی دندان پزشکان در مورد علل (4 سوال)، راه های تشخیص (5 سوال) و درمان (4 سوال) بوی بد دهان می سنجید.یافته ها1/471 درصد دندان پزشک مرد و 9/52 درصد زن در این مطالعه شرکت داشتند. میانگین نمره کلی افراد 92/1±56/10 برآورد شده است. میانگین نمره آگاهی در بعد علل 10/1±61/4، در بعد روش های تشخیص 67/0±37/3 و در بعد درمان 67/0±57/2می باشد. تنها یک رابطه معنی دار و معکوس بین نمره آگاهی افراد و سن و سابقه افراد در این مطالعه مشخص شد.نتیجه گیریاین مطالعه با هدف بررسی میزان آگاهی دندان پزشکان از علل، روش های تشخیصی و درمانی هالیتوزیس انجام شده است. نتایج حاصل نشان دهنده میزان آگاهی خوب و مناسب دندان پزشکان می باشد.کلید واژگان: آگاهی, بوی بد دهان, دندانپزشکIntroductionHalitosis is an unpleasant odor, smelled from ones breath. This condition is in fact a widespread problem in the society. Halitosis can be due to several reasons. Therefore, this study aimed to evaluate Shiraz dentists knowledge of diagnosis and management of halitosis.Materials and MethodsA researcher-made questionnaire was distributed among 70 dentists, randomly selected from all the dentists in Shiraz, Iran. The research questionnaire consisted of 13 questions evaluating the knowledge of dentists of the causes (four items), diagnostic methods (five items) and treatment methods (four items) of halitosis.ResultsAmong the participants, 47.1% were male and 52.9% were female. Total mean knowledge score of the subjects was estimated at 10.56±1.92. In terms of causes of halitosis, mean knowledge score was 4.61±1.10, while it was 3.0±37.67 and 2.57±0.67 regarding the diagnostic and treatment methods of the mentioned condition, respectively. According to the results, a significant reverse correlation was observed between mean knowledge score of the subjects and variables of age and experience.ConclusionIn the present study, dentists knowledge of causes of halitosis, as well as diagnostic and treatment methods in this regard were evaluated, and the results were indicative of proper knowledge of dentists.Keywords: Knowledge, halitosis, dentist
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.