به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

s. heydari

  • الیاس ابراهیمی خرم آبادی*، سمیه حیدری، محسن کاظمی

    پیشینه:

     گنجاندن بنتونیت در جیره نشخوارکنندگان می تواند در به حداکثر رساندن عملکرد آن ها مفید باشد. اصلاح ساختار بنتونیت به نانو و نانوکامپوزیت، پایداری شیمیایی و خواص فیزیکوشیمیایی را بهبود می بخشد و جذب و ظرفیت تبادل کاتیونی را افزایش می دهد.

    هدف

    این مطالعه با هدف بررسی تاثیر نانوکامپوزیت مغناطیسی بنتونیت بر الگوی تخمیر در شرایط برون تنی، قابلیت هضم مواد مغذی و عملکرد رشد در بره های نر بلوچی انجام شد.

    روش کار

    اثرات تیمارهای شاهد، بنتونیت طبیعی (10 گرم بر کیلوگرم ماده خشک)، بنتونیت فرآیند شده (5 و 10 گرم بر کیلوگرم ماده خشک) و نانوکامپوزیت مغناطیسی بنتونیت (5 و 10 گرم بر کیلوگرم ماده خشک) بر روی الگوی تخمیر در شرایط برون تنی با استفاده از تکنیک تولید گاز در شرایط آزمایشگاهی تعیین شد. در شرایط درون تنی نیز بیست راس بره نر بلوچی به طور تصادفی در چهار جیره آزمایشی مختلف قرار گرفتند. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از: کنترل، بنتونیت طبیعی (5 گرم بر کیلوگرم ماده خشک)، بنتونیت فرآیند شده (5 گرم بر کیلوگرم ماده خشک) و نانوکامپوزیت مغناطیسی بنتونیت (5 گرم بر کیلوگرم ماده خشک).

    نتایج

    ظرفیت تولید گاز از بخش قابل تخمیر و نرخ تولید گاز به طور معنی داری در تیمار نانوکامپوزیت مغناطیسی بنتونیت به ترتیب کاهش و افزایش یافت. در مقایسه با تیمارهای شاهد، بنتونیت طبیعی و بنتونیت اصلاح شده، کمترین حجم گاز تجمعی تولیدی و تولید متان در تیمار نانوکامپوزیت مغناطیسی بنتونیت مشاهده شد. قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی در شرایط برون تنی و تمام پارامترهای فرآیند تخمیر با افزودن نانوکامپوزیت مغناطیسی بنتونیت افزایش یافت. به جز ضریب تبدیل خوراک، دیگر پارامترهای عملکرد رشد در بره ها با افزودن نانوکامپوزیت مغناطیسی بنتونیت افزایش یافت. در مقایسه با دیگر تیمارها، pH شکمبه ای، غلظت کل اسیدهای چرب فرار، استات و پروپیونات در تیمار نانوکامپوزیت مغناطیسی بنتونیت افزایش یافت. غلظت آمونیاک و نسبت استات به پروپیونات به طور معنی داری در تیمار نانوکامپوزیت مغناطیسی بنتونیت کاهش یافت.

    نتیجه گیری

    افزودن نانوکامپوزیت مغناطیسی بنتونیت در سطح 5 گرم بر کیلوگرم ماده خشک جیره می تواند به عنوان یک مکمل مفید به منظور بهینه سازی الگوی تخمیر شکمبه ای، کاهش تولید متان و افزایش عملکرد در بره ها استفاده شود.

    کلید واژگان: برون تنی, تولید گاز, گوسفند بلوچی, نانو رس
    E. Ibrahimi Khoram Abadi *, S. Heydari, M. Kazemi
    Background

    Incorporation of bentonite into the diets of ruminants can be helpful to maximize their performance. Modifying the structure of bentonite to nano and nanocomposite has improved their chemical stability and physicochemical properties, enhancing adsorption, absorption, and cation exchange capacity.

    Aims

    This study aimed to assess the effect of magnetic bentonite nanocomposite (MBNC) on in vivo and in vitro fermentation process patterns, nutrient digestibility, and growth performance of Baluchi male lambs.

    Methods

    Effects of control (basal diet), natural bentonite (NB) (10 g/kg dry matter (DM)), processed bentonite (PB) (5 and 10 g/kg DM basal diet), and MBNC (5 and 10 g/kg DM basal diet) on gas production (GP), and the fermentation process were determined using in vitro GP technique. For the in vivo experiment, 20 Baluchi male lambs were used with 4 experimental treatments: control, NB (5 g/kg DM), PB (5 g/kg DM), and MBNC (5 g/kg DM) and 5 replications in a completely randomized design for 60 consecutive days.

    Results

    The potential for GP and its fractional rates were significantly decreased and increased in MBNC, respectively (P<0.01). The lowest cumulative GP, and CH4 yield were observed in MBNC (P<0.05). In vitro, DM and organic matter (OM) digestibility and all fermentation parameters increased with the addition of two levels of MBNC to the culture medium (P<0.01). Except for feed conversion ratio (FCR), other growth performance parameters increased with the addition of MBNC to the diet (P<0.01). The ruminal pH, total volatile fatty acids (TVFA), acetate, and propionate significantly increased when MBNC incorporated to the diet (P<0.01). The NH3-N (P<0.001) was significantly decreased in MBNC. The bentonite supplementation decreased acetate to propionate (P=0.001) compared to the control.

    Conclusion

    Adding MBNC at the 5 g/kg diet DM level can be used as a useful supplement to optimize rumen fermentation pattern, reduce methane production, and increase lamb performance.

    Keywords: Baluchi Sheep, Gas Production, In Vivo, Nanoclay
  • A. Bahonar, R. Faryabi, V. Mashayekhi, S. Heydari, H. Vasari Nasab, F. Eslami, E. Rezabeigi Davarani, S. Daneshi*
    Aims

    Contact tracing is a critical method to control the spread of SARS-COV-2 and intervention and feasible control of the pandemic. This is the key strategy for breaking the outbreak transmission and reducing the mortality associated with the pandemic. Contact tracing includes the processes of identifying, assessing, and managing people who have been exposed to SARS-COV-2 and prevention of COVID-19  onward transmission. In this investigation, 4500 confirmed SARS-COV-2 patients and their contacts in different areas of Jiroft city (City of the Kerman province), and all the data from contact tracing was analyzed.

    Instrument & Methods

    This longitudinal study was conducted from February to October 2020. We reported contacts of 4500 COVID-19 index patients in different areas of Jiroft city. All the data from contact tracing were analyzed.

    Findings

    The widespread transmission of SARS-COV-2 and guide the public health response of the contacts are related to household contacts, and most non-household contacts are related to contacts with colleagues and friends.

    Conclusion

    Most contacts are related to non-household contacts, and most of the non-household contacts are related to contacts with colleagues and friends. Personal hygiene and social distancing are critical points for the prevention of COVID-19.

    Keywords: Contact Tracing, COVID-19, Jiroft
  • سحر حیدری، مریم عزیز زاده، لیدا تاجی، مهسا بهمن نیا، جواد نصرالله زاده، احسان حجازی*، زهرا شیخی مبارکه*، سمیرا ربیعی
    سابقه و هدف

    سرطان پستان اولین سرطان شایع در بین زنان ایرانی می باشد که در سال های اخیر میزان شیوع و مرگ و میر ناشی از آن افزایش یافته است. مطالعات پیشین نشان داده اند که مواد مغذی مختلف می تواند با عود مجدد این سرطان در ارتباط باشند. این مطالعه با

    هدف بررسی

     ارتباط فروکتوز، سوکروز، فیبر محلول و نامحلول با سطح سرمی لپتین و نوروپپتید Y NPY (neuropeptide Y) در بهبودیافتگان سرطان پستان BCS (Breast cancer survivors) در شهر تهران انجام شد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه مقطعی، 145 زن بهبود یافته از سرطان پستان (در محدوده سنی 70-18 سال) انتخاب گردیدند. اطلاعات
     عمومی، فعالیت بدنی و دریافت غذایی به ترتیب توسط پرسشنامه اطلاعات عمومی، پرسشنامه 14 آیتمی MET و پرسشنامه بسامد غذایی FFQ (Food Frequency Questionnair) ارزیابی شدند. نمونه خون پس از 12 ساعت ناشتایی از تمامی شرکت کنندگان گرفته شد و غلظت لپتین و NPY سرم با روش ایمنی سنجی تعیین گردید.

    یافته ها 

    زنانی که در بالاترین سهک سطح سرمی لپتین قرار داشتند، به طور معنی داری وزن (003/0p=)، نمایه توده بدنی (BMI) (000/0p=)، دورکمر(005/0p=)، درصد توده چربی بدن (000/0p=) و چربی احشایی (000/0p=) بیشتر و در مقابل قد (02/0p=) و توده عضلانی (008/0p=) کمتری داشتند. بعد از تعدیل اثر مخدوشگرها دریافت سوکروز، فروکتوز، فیبر محلول و فیبر نامحلول با غلظت سرمی لپتین و NPY ارتباط معنی داری نداشت.

    نتیجه گیری

    در زنان بهبود یافته از سرطان پستان مصرف سوکروز ، فروکتوز ، فیبر محلول و فیبر نامحلول با سطوح سرمی هورمون های لپتین و NPY ارتباط معنی داری نداشت.

    کلید واژگان: سرطان سینه, لپتین, نوروپپتید Y, نمایه توده بدن, تهران
    S Heydari, M Azizzadeh, L Taji, M Bahmannia, J Nasrollahzadeh, E Hejazi*, Z Sheikhi Mobarakeh, S Rabiei
    Background and Objectives

    Breast cancer is the most common cancer within the Iranian women, which its prevalence and mortality have increased in recent years. Previous studies have shown that various nutrients can affect breast cancer recurrence. The aim of this study was to investigate relationships between fructose, sucrose and soluble and insoluble fibers and serum levels of leptin and neuropeptide Y in breast cancer survivors in Tehran, Iran.

     Materials & Methods

    In this cross-sectional study, 145 female breast cancer survivors (age group of 18–70 years) were selected. General information, physical activity and food intake were assessed using general information questionnaire, MET 14-item questionnaire and food frequency questionnaire, respectively. Blood samples were collected from participants after 12 h of fasting and serum leptin and neuropeptide Y concentrations were assessed using immunoassay.

    Results

    The highest tertile of leptin was linked to high weight (p = 0.003), body mass index (p = 0.000), waist circumference (p = 0.005), fat mass percentage (p = 0.000) and visceral fat (p = 0.000). In contrast, patients in this tertile included lower height (p = 0.02) and muscle mass (p = 0.008). After modulating effects of confounders, no significant relationships were reported between sucrose, fructose and soluble and insoluble fibers with serum leptin and neuropeptide Y concentrations.

    Conclusion

    Consumption of sucrose, fructose and soluble and insoluble fibers was not significantly associated to serum levels of leptin and neuropeptide Y in breast cancer survivors.

    Keywords: Breast cancer, Leptin, Neuropeptide Y, Body mass index, Tehran
  • S. Heydari *, Z. Shirmohammadi Aliakbarkhani, M. Hosseinpour Zaryabi
    In this paper, a facile and eco-friendly method for the preparation of Ni nanoparticles (Ni NPs) has been described based on the bioreduction of aqueous Ni(II) precursors with Phlomis cancellata Bunge extract. UV-visible spectrum of the aqueous medium containing Ni nanoparticles showed a peak of 390 nm. Since the experimental conditions of this procedure play vital roles in the synthesis rate of the NPs, a response surface methodology using the central composite design was employed for testing the reaction variables. The individual and interactive effects of process variables (temperature, time, concentration of Ni(NO3)2 and pH) upon extracellular biological synthesis of Ni NPs by Phlomis cancellata Bunge were studied. The statistical and perturbation plot analysis suggest that a reaction temperature of 90 °C, duration of 30 min., pH of 9.5 and concentration of 26 mM of Ni(NO3)2 would produce the highest amount of nanoparticles. The NPs were characterized by Scanning electron microscopy (SEM), energy dispersive X-ray spectroscopy (EDX), UV-Visible, and Infrared spectroscopy (IR). The SEM image of Ni NPs showed that the particle shape varied from spherical to polyhedral and ranged between 15 to 25 nm in size. These Ni NPs were studied for their potential role in photocatalytic degradation of safranin dye under solar light irradiation. At optimized conditions, up to 90% safranin dye degradation was achieved.
    Keywords: Photocatalytic degradation, Safranin, Phlomis cancellata Bunge, Nickel nanoparticles.‎
  • حمیدرضا قیصری، سمیه حیدری، سارا بصیری*

    پیشینه: 

    با وجود محبوبیت بستنی، محتوای بالای قند و چربی در این محصول، نگران کننده است. جایگزینی شکر با ترکیبات طبیعی و مفید، یکی از راه حل های ممکن است. خرما (فونیکس داکتیفرا)، غنی از کربوهیدرات و منبع خوبی از انرژی محسوب می شود. این ترکیب همچنین دارای مقادیر زیادی ترکیبات فنولی و آنتوسیانین است.

    هدف

    هدف از این مطالعه‏، بررسی تاثیر جایگزینی شکر بستنی با محصولات خرما می باشد.

    روش کار

    بر این اساس، چهار نمونه بستنی با چهار منبع شیرین کننده مختلف شامل 1) ساکارز (به عنوان کنترل)، 2) پالپ خرما + ساکارز، 3) قند مایع خرما و 4) ساکارز + قند مایع خرما تهیه شد. ترکیبات فنولی تام، آنتوسیانین ها و فعالیت آنتی اکسیدانی خرما و اثرات آن بر خصوصیات فیزیکوشیمیایی و حسی بستنی مورد بررسی قرار گرفت.

    نتایج

    مقادیر زیادی ترکیبات فنولی و آنتوسیانین در بستنی حاوی پالپ و قند مایع خرما یافت شد که سبب افزایش خاصیت احیا کنندگی و آنتی اکسیدانی بستنی گردید. جایگزینی قند‏، تاثیری بر درصد اورران و دانسیته بستنی نداشت. جایگزینی کامل ساکارز با قند مایع خرما، سبب افزایش اسیدیته قابل تیتراسیون، ویسکوزیته و خواص آنتی اکسیدان بستنی شد، ولی اثرات منفی اندکی بر امتیاز رنگ بستنی نشان داد. در حالی که، جایگزینی بخشی از ساکارز با پالپ/قند مایع خرما، بدون تغییر در رنگ بستنی، وضعیت آنتی اکسیدانی این دسر لبنی را بهبود بخشید.

    نتیجه گیری:

    به نظر می رسد افزودن پالپ خرما به بستنی، نه تنها کیفیت و ویژگی های حسی بستنی را حفظ می کند، بلکه، خواص آنتی اکسیدانی را نیز فراهم می کند.

    کلید واژگان: آنتی اکسیدان ها, خرما, بستنی, شکر
    H. R. Gheisari, S. Heydari, S. Basiri *
    Background

    Despite the popularity of ice cream, its high content of sugar and fat is worrisome. Substituting sugar with natural and useful resources is one possible solution. Dates (Phoenix dactylifera) are rich in carbohydrates and are a good source of energy; they also have a large amount of phenolic compounds and anthocyanin.

    Aims

    The aim of this study is to evaluate the effect of ice cream sugar replacement with date products.

    Methods

    Accordingly, four ice cream samples with different sweeteners including 1) sucrose (as a control), 2) date pulp + sucrose, 3) date liquid sugar, and 4) sucrose + date liquid sugar, were produced. Total phenolics, anthocyanins, and antioxidant activities of dates and their effects on physicochemical and sensory properties of ice cream were investigated.

    Results

    A large amount of phenolic compounds and anthocyanin was found in the ice cream contained date pulp and liquid sugar, which enhanced the reducing power and antioxidant effect of it. The overrun and density of an ice cream did not change with sugar replacement. Total substitution of sucrose by date liquid sugar, increased the titratable acidity, viscosity, and antioxidant properties of ice cream, but it was found to have some negative effects on the organoleptically score of color. However, the partial replacement of granular sugar with date pulp/liquid sugar, improved the antioxidant value of this dairy dessert without any change in its color.

    Conclusion

    It seems that the addition of date pulp to an ice cream, not only maintain the quality and sensory properties of an ice cream, but also provides an antioxidant property.

    Keywords: Antioxidants, Dates, ice cream, sugar
  • سپیده حیدری، امین رمضانی، مجید ناصریان

    در این مقاله ابتدا مدل خطی سیستم تعلیق خودرو انتخاب و شبیه سازی و داده های لازم جهت آموزش از آن استخراج می گردد. در راستای تحقق هدف سیستم تعلیق، با استفاده از روش های مرسوم یک کنترل کننده PID برای سیستم تعلیق طراحی و از آن جهت آموزش کنترل کننده تطبیقی عصبی - فازی (ANFIS)  استفاده شود. این سیستم ANFIS با استفاده از خطای خروجی کنترل کننده PID به صورت بر خط آموزش می بیند و پس از آموزش، کنترل کننده از مدار خارج و کنترل کننده تطبیقی عصبی - فازی به تنهایی کار کنترل سیستم را به عهده می گیرد. در صورت تغییر پارامترهای سیستم تحت کنترل، کنترل کننده مجددا وارد مدار شده و شبکه با استفاده از خطای جدید بار دیگر آموزش می بیند. از وی‍ژگی های مهم این روش عدم نیاز به مدل ریاضی اجزای سیستم نظیر عملگر، فنر و کمک فنر که همگی غیرخطی هستند و عدم نیاز به ژاکوبین سیستم می باشد. در انتهای کار نتایج عملکرد کنترل کننده (ANFIS)  که با یک کنترل کننده PID آموزش می بیند با یک کنترل کننده تناسبی - مشتقی خالص مقایسه می شود.

    کلید واژگان: سیستم تعلیق, کنترل کننده ANFIS
    S. Heydari, A .Ramezani, M .Naserian

    In this paper, linear model of vehicle suspension accomplished by PID controller has been used to train the ANFIS system, which is instructed online using the PID controller output error and following the training, the PID controller leaves the loop and then the Adaptive Neural – Fuzzy inference system (ANFIS) takes the responsibility of controlling the system by itself. In case of the alteration of the controlled system parameters, the controller will be re-entered the loop and the network will be re-trained using the new error.An important feature of this technique is that it does not require mathematical model of system components such as actuator, spring, shock absorber, all of which are nonlinear; Jacobian system is not required as well. Finally the functional outputs of the controller (ANFIS) which is trained with the usage of a PID controller is compared with a pure proportional-derivative controller. The results show that the controller has been well designed to meet the wished objectives.

    Keywords: Suspension system, ANFIS controller
  • رویا فیروزی، عبدالله درخشنده*، سمیرا مهرشاد، سمیه حیدری

    باکتری سالمونلا یکی از مهمترین پاتوژن ها با تنوع میزبانی بسیار گسترده در میان حیوانات است که فاکتورهای حدت متعدد، نقش مهمی در بیماری زایی آن دارند. با توجه به اهمیت ژن های spvA، int2 و invC در بیماریزایی سالمونلاها، هدف از این مطالعه تشخیص و شناسایی این ژن ها، امکان استفاده از آن ها به عنوان ژن هدف در تشخیص سروتیپ های سالمونلا و ارزیابی الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی در این سروتیپ ها بوده است. تعداد 64 مورد سالمونلا جدا شده از نمونه های بالینی دامی و انسانی از نظر امکان وجود هر کدام از ژن های فوق به صورت جداگانه و با روش واکنش زنجیره ای پلیمراز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که هر یک از ژن های spvA، int2 و invC به ترتیب به میزان 6/65٪، 1/39٪ و 6/76٪ در سالمونلاهای جدا شده یافت شده اند. هفت سروتیپ مختلف سالمونلا با استفاده از آنتی سرم های اختصاصی از منابع مختلف دامی و انسانی جدا شد. نتایج تست حساسیت ضد میکروبی نشان داد که از 64 نمونه سالمونلا 20 (25/31%) مورد به همه آنتی بیوتیک های مورد استفاده مقاوم بودند. میزان حساسیت سروتیپ ها به آنتی بیوتیک های آمیکاسین 4/84%، کوآموکسی کلاو 2/81%، سفپیم 4/73%، سفتیزوکسیم 6/76%، سفتریوکسان 9/60%، مروپنم 50%، نورفلوکساسین 8/82% و پیپراسیلین 75% مشاهده شد. به نظر می رسد که می توان از ژن spvA برای تشخیص سالمونلاهای دارای پلاسمید حدت و از ژن های spvA و int2 در تشخیص سالمونلاهای دارای مقاومت آنتی بیوتیکی بهره جست. بر اساس این حقیقت که ژن spvA یک ژن پلاسمیدی است و ژن int2 بر روی قطعات ژنی متحرک قرار گرفته است و همچنین با توجه به اینکه ژن کروموزومی invC وابسته به سیستم ترشحی نوع III است (در همه سالمونلاها موجود نیست)، می توان نتیجه گرفت که اگر چه حضور این سه ژن تاییدی بر تشخیص سالمونلا است؛ اما عدم حضور این ژن ها سالمونلا نبودن نمونه را تایید نمی کند. شیوع بالای دو ژن spvA و int2 در سالمونلاهای دارای مقاومت چندگانه آنتی بیوتیکی ممکن است بیانگر نقش مهم این ژن ها در انتشار مقاومت آنتی بیوتیکی باشد، چنانکه افزایش سروتیپ های دارای مقاوت چندگانه آنتی بیوتیکی به عنوان تهدید جدی در سلامت عمومی محسوب می شوند.

    کلید واژگان: سالمونلا, ژن های حدت, سروتایپینگ, مقاومت آنتی بیوتیکی, واکنش زنجیره ای پلیمراز
    R. Firouzi, A. Derakhshandeh, S. Mehrshad, S. Heydari

    Salmonella is one of the most important zoonotic pathogens with many virulence factors playing a major role in its pathogenesis. The aims of this study were to detect spvA، int2 and invC virulence genes of different Salmonella serotypes isolated from various clinical animal and human sources، and to investigate antibiotic resistance patterns among these serotypes. Using a PCR assay، a total of 64 Salmonella isolates were evaluated for the presence of virulence genes. Results revealed that spvA، int2 and invC genes were found in 65. 6%، 39. 1%، and 76. 6% of the Salmonella isolates، respectively. Seven different serotypes were differentiated according to the specific antisera. Antibiotic susceptibility results showed that isolates were susceptible to all tested antibiotics (31. 25%)، Amikacin (84. 4%)، Co-Amoxiclav (81. 2%)، Cefepime (73. 4%)، Ceftizoxime (76. 6%)، Ceftriaxone (60. 9%)، Meropenem (50%)، Norfloxacin (82. 8%)، and Piperacillin (75%). SpvA is a plasmid gene and the int2 gene has been identified on mobile elements. In addition، the chromosomal invC gene is associated with type III secretion systems (TTSS; not present in all Salmonellae). Hence، the detection of these genes could be used to identify the Salmonella genus. High prevalence of int2 and spvA genes was also observed in multidrug resistance Salmonella isolates which might play an important role in the dissemination of antimicrobial resistance in multidrug resistance (MDR) Salmonella isolates.

    Keywords: Salmonella, Virulence genes, Serotyping, Antibiotic resistance, PCR
سامانه نویسندگان
  • سید تقی حیدری
    سید تقی حیدری

  • دکتر شکیبا حیدری
    دکتر شکیبا حیدری
    (1393) دکترای حرفه‌ای(پزشکی و پیراپزشکی) پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مازندران
  • شیوا حیدری
    شیوا حیدری
    (1398) کارشناسی ارشد ادبیات فارسی، دانشگاه خوارزمی
  • دکتر صدیقه حیدری
    دکتر صدیقه حیدری
    استادیار سنجش و اندازه گیری، علوم تربیتی، دانشگاه فرهنگیان، اهواز، ایران
  • شیوا حیدری
    شیوا حیدری
    دانش آموخته ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه رازی کرمانشاه، کرمانشاه، ایران
  • دکتر سمیه حیدری
    دکتر سمیه حیدری

  • صفیه السادات حیدری
    صفیه السادات حیدری

  • سامان حیدری
    سامان حیدری
    دانش آموخته دکتری جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
  • ثریا حیدری
    ثریا حیدری
    دانشجوی دکتری ژنتیک مولکولی، گروه زیست شناسی، دانشکده علوم پایه، واحد شهرکرد، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرکرد، ایران
  • دکتر سید مهدی حیدری
    دکتر سید مهدی حیدری
    دانشجوی کارشناسی ارشد دانشکده علوم و فناوری زیستی، دانشگاه شهید بهشتی
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال