به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "تعامل گرایی" در نشریات گروه "علوم انسانی"

  • عاطفه امینی دهقی، رسول نظری*، رخساره بادامی، فریبا محمدیان
    هدف این پژوهش تحلیل بر پدیده جانشین پروری مدیریتی در ورزش قهرمانی بانوان بود. پژوهش با بهره گیری از روش ترکیبی اکتشافی، عوامل پدیده جانشین پروری مدیریتی در ورزش قهرمانی بانوان شناسایی شد. و با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک اشباع نظری، آگاهی دهندگان کلیدی)شامل 15نفر) برای شناسایی چارچوب مدل پدیده جانشین پروری مدیریتی در ورزش قهرمانی بانوان، مصاحبه به عمل آمده است .ابزار مورد استفاده برای شناسایی عوامل جانشین پروری مدیریتی در ورزش قهرمانی، مصاحبه نیمه ساختمند و مطالعه اسناد بوده است. برای تامین روایی و پایایی مطالعه از روش ارزیابی لینوکلن و گوبا استفاده گردید. با روش الگوسازی ساختاری تفسیری، الگوی نهایی ارائه شد. الگوی به دست آمده در مجموع شامل 16 مولفه به عنوان پدیده جانشین پروری مدیریتی در ورزش قهرمانی بانوان در دو مرحله تعامل گرایی و ساختار گرایی بود. بنابراین جهت نهادینه سازی جانشین پروری در مدیریت ورزش بانوان علایق و طرز فکر زنان نسبت به پست های مدیریتی ارزیابی شود، فعالیت های مدیریتی زنان در ورزش رصد شود، افرادی متمایل به پست های مدیریتی شناسایی شوند و در نهایت طرز عملکرد زنان در پست های مدیریتی جهت ارائه بازخورد مثبت و تقویت تصویر مثبت از مدیریت زنان بررسی و منعکس شود.
    کلید واژگان: بانوان, تعامل گرایی, جانشین پروری ساختار گرایی, ورزش قهرمانی
    Atefeh Amini Dehaghi, Rasool Nazari *, Rokhsare Badami, Fariba Mohammadian
    The purpose of this research was to analyze the phenomenon of managerial succession in women's championship sports. In this research, using the combined-exploratory method, the factors of the phenomenon of managerial succession in women's championship sports were identified. And by using the purposeful sampling method and the theoretical saturation technique, key informants (includingpeople15) have been selected to identify the model framework of the phenomenon of managerial succession in women's championship sports, and interviews have been conducted with them. The tool used for The factors of managerial succession in championship sports were identified through semi-structured interviews (with focus groups) and the study of documents. To ensure the validity and reliability of the study, the assessment method of Linuklen and Goba was used. And the final model was presented with the method of structural-interpretive modeling. The model obtained in total included 16 components as the phenomenon of managerial succession in women's championship sports in the two stages of interactionism and structuralism. Therefore, in order to institutionalize succession in the management of women's sports, the interests and mindset of women towards the post managerial positions should be evaluated, the managerial activities of women in sports should be observed, people inclined to managerial positions should be identified, and finally, the performance of women in managerial positions should be investigated and reflected in order to provide positive feedback and strengthen the positive image of women's management.
    Keywords: Championship Sport, Interaction Ism, Structuralism, Surrogacy, Women
  • معصومه قهرمانی، محمد یوسفی جویباری*، مجید نجاتپور
    مقاله ‏حاضر به بررسی و مطالعه‏ استراتژی سیاسی امنیتی ایران در خلیج فارس در فاصله‏ سال های 2018 تا 2020 می‏پردازد. سیوال اصلی مقاله این است: استراتژی سیاسی امنیتی ایران در دوره‏ نامبرده تحت تاثیر چه عواملی شکل گرفته است؟ فرضیه‏ این مقاله بدین قرار است: استراتژی سیاسی امنیتی ایران در خلیج فارس در سال های 2018 تا 2020، واکنشی به سازوکار فشار حداکثری آمریکا و خروج این کشور از برجام بوده است. نتایج این تحقیق نشان می‏دهد که به رغم تلاش ایران در دور نخست ریاست جمهوری روحانی برای ارتقای سیاست تعامل‏گرایانه با جهان و همکاری با کشورهای خلیج فارس، به علت تنش جدید با آمریکا، ایران استراتژی بازدارندگی نامتقارن را نیز در پیش گرفت تا بدین طریق سیاست‏های تهاجمی و خصمانه آمریکا را خنثی کند. روش تحقیق در این مقاله، روش کیفی و به شیوه‏ توصیفی و تحلیلی می‏باشد و داده‏های مقاله از منابع کتابخانه‏ای و به صورت فیش‏برداری گردآوری شده‏اند.
    کلید واژگان: خلیج فارس, ایران, آمریکا, بازدارندگی نامتقارن, تعامل‏گرایی, تحریم
    . Masoumeh Ghahremani, Mohammad Yousefi Joybari *, Majid Nejatpour
    This article examines and studies Iran's political-security strategy in the Persian Gulf between 2018 and 2020. The main question of the article is: Iran's political-security strategy was formed under the influence of what factors in the mentioned period? The hypothesis of this article is as follows: Iran's political-security strategy in the Persian Gulf in the years 2018 to 2020 was a reaction to the maximum pressure mechanism of the United States and the withdrawal of this country from the JCPOA. The results of this research show that despite Iran's efforts during the first term of Rouhani's presidency to promote an interactive policy with the world and cooperation with the Persian Gulf countries, due to the new tension with the United States, Iran also adopted an asymmetric deterrence strategy in order to to neutralize America's aggressive and hostile policies. The research method in this article is qualitative and descriptive and analytical, and the data of the article has been collected from library sources and in the form of surveys.
    Keywords: Persian Gulf, Iran, America, asymmetric deterrence, Engagement, Sanctions
  • ابراهیم قنبری مرداس، اسماعیل شفیعی سروستانی*، شهره جلال پور

    مقاله حاضر به بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دو گفتمان اصلاحات  و اعتدال  می پردازد. سیوال اصلی مقاله این است که رویکرد تنش زدایی در گفتمان های خاتمی و روحانی چگونه بوده است؟ فرضیه ای که به دنبال سیوال مذکور مطرح می شود بدین قرار است: تنش زدایی در دو گفتمان خاتمی و روحانی حاصل نگرش واقع بینانه و رویکرد عمل گرایانه ی آنها به سیاست خارجی بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که اعتقاد هر دو گفتمان بر این بوده است که راه حل مسایل و بحران های ایران را باید در بهبود چهره ی ایران بر اساس واقعیات موجود منطقه ای و بین المللی جستجو کرد. بر همین اساس، هر دو گفتمان تلاش کردند تا در عین حفظ اصول اساسی و هویتی سیاست خارجی ایران، بازنگری در راهبردها را در دستور کار قرار دهند. روش تحقیق در پژوهش حاضر، روش کیفی از نوع توصیفی- تحلیلی است و داده ها از منابع کتابخانه ای و به شکل فیش برداری جمع آوری شده اند.

    کلید واژگان: : ایران, سیاست خارجی, تنش زدایی, برجام, تعامل گرایی, عمل گرایی, رئالیسم
    Ebrahim Ghanbari Mardas, Ismail Shafiei Sarvestani *, Shohreh Jalalpoor

    The present article examines the foreign policy of the Islamic Republic of Iran in the Khatami and Rouhani discourses. The main question of the article is what was the approach to de-escalation in Khatami and Rouhani discourses? The hypotheses that follow this question are as follows: De-escalation of tensions in both Khatami and Rouhani discourses has been the result of their realistic and pragmatic approach to foreign policy. The results of the research show that both discourses believed that the solution to Iran's problems and crises should be sought in improving Iran's image based on existing regional and international realities. Accordingly, both of them sought to put a review of strategies on the agenda while maintaining the basic principles and identity of Iran's foreign policy. Research method in the present study is the qualitative method (descriptive-analytical method) and the data were collected from library sources in the form of phishing.

    Keywords: Iran, Foreign Policy, De-escalation, JCPOA, Interactionism, Pragmatism, Realism
  • امیر عبدالهی خلج*، عباس ایزدپناه

    این پژوهش با رویکرد مفهوم‎پردازی با افزودن روش ترکیبی به بررسی دو مفهوم تعامل‎گرایی و انسجام‎گرایی در مقام مفاهیمی موجود در بافت ساختارهای معرفتی ، در زمینه فلسفه معرفت دینی می‎پردازد و می‎کوشد با ملاحظه محدودیت‎های معرفت دینی و با کاوش در ابرگرایش تعامل‎گرایی و ساختار معرفتی انسجام‎گرایی، پیشنهادی را برای توجیه گزاره ها و نوع ارتباط آنها در حوزه معرفت دینی ارایه دهد.ضروری است پس از بازخوانی دو مفهوم تعامل‎گرایی و انسجام‎گرایی در فلسفه معرفت دینی، مفاهیم متناظر با آنها با توجه به ملاحظات ساختاری بافت جدید بیان ‎شود .با در نظر گرفتن ماهیت ساختارهای تعاملی و انسجام‎گرا و نیز با لحاظ کردن چیستی معرفت دینی و الزامات آن ، می‎توان الگوی ساختار مطلوب را معرفت دینی عقلانی اعتدالی منسجم تعامل‎گرا با حفظ و حوزه به کارگیری هر یک در نظر گرفت.ساختار معرفت دینی عقلانی اعتدالی، برای تقویت توجیه‎پذیری و بسط مبانی از متن به خارج از آن و همچنین به منظور پایش روشمند انسجام ساختار، به صورت دایم از حلقه های انسجامی و سازوارهای تعاملی بهره می‎برد و در سطحی مماس با عمل نیز برای پاسخ به‎هنگام به چالشها و پرسشهای نظری و عملی، به صورت موقت، آنها را به کار می‎گیرد تا مجددا ساختار بازسازی شود.

    کلید واژگان: معرفت دینی, انسجام گرایی, تعامل‎گرایی, عقلانیت اعتدال‎گرا, الگو
    Amir Abdolahi Khalaj *, Aabas Izadpanah

    This study examines the two concepts of interactionism and coherence in the context of concepts in the context of epistemological structures in the field of philosophy of religious knowledge with the conceptualization approach by adding a combined method And tries to offer a proposal to justify the propositions and the type of their relationship in the field of religious knowledge by considering the limitations of religious knowledge and exploring the valley of interactionism and the epistemological structure of coherence.After rereading the two concepts of interactionism and coherence in the philosophy of religious knowledge, it is necessary to express the corresponding concepts according to the structural considerations of the new context.Considering the nature of interactive and coherent structures and also considering the nature of religious knowledge and its requirements, the model of the desired structure can be considered as a rational, coherent, moderately interactive religious knowledge with preservation and scope of application of each.The structure of moderate rational religious knowledge, in order to strengthen justifiability and expand the foundations of the text outside of it, as well as in order to methodically monitor the coherence of the structure, constantly uses cohesive loops and interactive mechanisms. Timely response to theoretical and practical challenges and questions, uses them temporarily to rebuild the structure

    Keywords: Religious knowledge, coherence, interactionism, moderate rationality, pattern
  • پروین نیک سرشت*، قاسم کاکائی، صبورا حاجی علی اورک پور

    دوگانه انگاری جوهری، یکی از نظریات مهم پیرامون نفس و بدن است که با اظهارات دکارت مشهور گردید. دکارت با طرح این مسیله، بین نفس و بدن تمایز قایل می شود و یکی را از عالم روحانی و دیگری را متعلق به عالم جسمانی می داند. از آنجا که دکارت نفس و بدن را دو جوهر از دو عالم متفاوت می داند، در حل مشکل ارتباط بین این دو بعد ناموفق می شود، به گونه ای که بعد از مدتی دیدگاه وی به عنوان دیدگاهی غیرعلمی از سوی برخی اندیشمندان طرد می شود. ادوارد جاناتان لو به دنبال بررسی دیدگاه دکارت، درصدد برمی آید که با ایجاد برخی تغییرات در نظر دکارت، بار دیگر دوگانه انگاری جوهری را احیا بخشد. وی از یک طرف، مانند دکارت، نفس را از بدن متمایز می داند و قایل است که نفس همان بدن یا بخشی از بدن مانند مغز نیست و از طرف دیگر بر این عقیده است که نفس مالک برخی از خصوصیات جسمانی مانند داشتن مکان و سرعت است. بنابراین لو با نسبت دادن برخی خصوصیات فیزیکی به نفس، از عهده ی مشکل ارتباط نفس و بدن برمی آید، اگرچه که وی با چالش های دیگری برای اثبات نظر خود روبه رو است.

    کلید واژگان: دوگانه انگاری جوهری دکارتی, دوگانه انگاری جوهری غیردکارتی, ادوارد جاناتان لو, تعامل گرایی, علیت ذهنی
    Parvin Nickseresht *, Ghasem Kakaie, Saboura Hajialiorakpour

    Substantial dualism is one of the most important theories about the soul and the body, which became famous with Descartes' statements. By expressing this issue, Descartes distinguishes between the soul and the body, and considers one to belong to the spiritual world and the other to belong to the physical world. Because Descartes sees the soul and the body as two substances from two different worlds, he fails to solve the problem of the connection between them. , So that after a while his view is rejected as unscientific by some thinkers. Following a study of Descartes' point of view, Edward Jonathan Lowe seeks to revive the substantial dualism by making some changes to Descartes. On the one hand, he, like Descartes, distinguishes the soul from the body and believes that the soul is not the same body or a part of the body as the brain and on the other hand, he believes that the soul possesses some physical characteristics such as space and speed. Thus, by attributing some physical properties to the soul, Lowe overcomes the problem of the relationship between the soul and the body, although he faces other challenges in proving his point.

    Keywords: Cartesian Substantial Dualism, Non-Cartesian Substantial Dualism, Edward Jonathan Lowe, Interactionism, Mental Causation
  • کاظم رجب زاده چناری، حسن حاجی تبار فیروزجائی*، مهدی اسماعیلی
    هدف و زمینه

    یکی از چالش های اصلی در بحث ورود مجرم به چرخه عدالت کیفری، تکرار جرم است. از این جهت، شناخت عوامل موثر در وقوع جرایم ثانویه و پیشگیری از آن ضروری است. یکی از نهادهای دخیل در پیشگیری از جرایم ثانویه، نهاد پلیس اجتماع محور است که در این نوشتار به مسئله پیشگیری از جرایم ثانویه در پرتو برنامه های پلیس اجتماع محور پرداخته شده است.

    روش تحقیق:

     اطلاعات مورد نیاز به صورت تلفیقی از طریق دو روش کتابخانه ای و میدانی (مصاحبه از پنجاه نفر از مجرمین ثانویه به صورت موردی در شهرستان بابل) جمع آوری گردید و در تجزیه و تحلیل داده ها از روش  تکنیک ساختار یافته و از رهیافت هدفمند استفاده شده است.

    یافته ها و نتیجه گیری:

     علت اصلی ارتکاب جرایم ثانویه به وجود وضعیت سابق برای ارتکاب اولیه جرم و عدم پذیرش آنان توسط جامعه به دلیل برچسب موجود، مقایسه قبح رفتار ارتکابی خود با مجرمین یقه سفید و از بین رفتن قبح آن، تشکیل خرده فرهنگ منحرفانه و مجرمانه و عادی شدن که باعث تقویت خودانگاره منفی و تبدیل مجرم اولیه به ثانویه می گردد که وجود پلیس اجتماع محور در نظام عدالت کیفری ایران با اجرای برنامه های خود در قالب طرح های مکنا، رعد، فاتح، نصرت و ظفر می تواند نقش موثری را در پیشگیری از بروز خود انگاره منفی از طریق حذف برچسب زنی و باز اجتماعی شدن مجرمین اولیه در جرایم کم اهمیت ایفا نماید؛ گرچه پلیس در اجرای موفقیت آمیز این طرح ها با مشکلاتی و کاستی هایی از قبیل تامین بودجه کافی و تاسیس کارگاه برای اشتغال مجرمین اولیه مواجه است.

    کلید واژگان: جرم ثانویه, پیشگیری, پلیس اجتماع محور, تعامل گرایی
    Kazem Rajabzadeh, Hasan Hajitabar Firozjaee *, Mehdi Esmalil
    Aim and Background

    Crime repetition is among the main challenges in discussing the offender s' entry into the cycle of criminal justice. Hence, it is essential to recognize the factors contributing to the occurrence of secondary crimes and its prevention. One of the institutions involved in the secondary crimes prevention is the community-oriented police institution. The present article has dealt with the issue of secondary crime prevention in the light of community-oriented police programs.

    Research Method

    The required incorporated information was collected using two

    methods

    library and field (interviewing fifty secondary offenders on a case-by-case basis in the city of Babol) and the data were analyzed using a structured technique method and a purposeful approach.

    Findings and Conclusion

    The main cause of  committing secondary crimes is the offenders'  former status i.e. committing  primary crime and being rejected and isolated by the society due to variety of reasons: being known as an offender with bad judiciary records, comparing the nastiness of their  own offence with  those of white-collar criminals and not considering it as a nasty action, and  formation of  a deviant and criminal subculture and its being normalized that leads  to strengthening the negative self-image and turning the primary culprit into a secondary one. To that  effect ,the existence of community-oriented police in Iran's  criminal justice system and  implementing its schemes such as  Makna, Ra'ad, Fateh, Nosrat and Zafar may play an effective role in preventing the emergence of negative self-image, and urging the members of society not to blame them for committing primary crime, while  re-socializing primary offenders committed  minor crimes. However, in the successful implementation of these schemes the police face problems and shortcomings such as lack of sufficient funding and establishing workshops for the employment of primary offenders

    Keywords: Secondary crime, prevention, community-oriented police, interaction
  • محمد محمودی کیا

    این تحقیق با کاربست روش تحلیلی توصیفی، به دنبال پاسخ به این پرسش است که زمینه‌های اجتماعی و نهادی اسلام سیاسی چیست و ظهور این پدیده در عرصه سیاست جهانی چه تاثیراتی بر روابط بین‌الملل به همراه داشته است؟ در پاسخ به این سوالات، مولفه‌هایی چون مدرنیته، ماهیت نظام سیاسی، ویژگی‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی حاکم بر کشورهای اسلامی و نیز پیروزی انقلاب اسلامی ایران به‌عنوان مهم‌ترین ریشه‌های اجتماعی و نهادی ظهور اسلام سیاسی معرفی شده و در خصوص تاثیرات ان بر نظام بین‌الملل نیز با تاکید بر تمایز رفتار دولت‌های ملی و گروه‌های فرو ملی در تعقیب اصول و ارمانهای اسلام‌گرایانه، این گونه ادعا می‌شود که رویکرد تعامل‌گرایانه بیشتر در رفتار دولت‌های ملی اسلام‌گرا نمود داشته و رفتارهای تقابل‌طلبانه بیشتر در رویکرد گروه‌های فرو ملی بروز و ظهور داشته است. در خصوص این مسیله ‌چنین برداشت می‌شود که مطالبات و حرکت‌های اسلام‌گرایانه تا انجایی که امکان و قابلیت پیگیری و تعقیب از مجاری بازیگران رسمی نظام بین‌الملل را داشته باشد، بیشتر به روش‌های تعامل‌گرایانه تمایل داشته و سعی دارد تا ارزش‌ها و هنجارهای خود در چارچوب نظم موجود را پیگیری نماید، درحالی‌که گروه‌های فرو ملی به دلیل عدم پایبندی به ارزش‌ها و قواعد نظام بین‌الملل موجود، سعی در به چالش کشیدن ان دارند که این مسیله می‌تواند به بی‌ثباتی هر چه بیشتر نظام بین‌الملل منجر شود.

    کلید واژگان: اسلام سیاسی, مذهب, روابط بین الملل, تقابل طلبی, تعامل گرایی
    Mohammad Mahmoodikia

    Using analytical-descriptive method, this research seeks to answer the following questions: What is the social and institutional context of political Islam, and how did the emergence of this phenomenon in world politics affect international relations? In response to these questions, the parameters such as modernity, the nature of the political system, and the political, social and economic characteristics governing Muslim countries as well as the advent of the Islamic Revolution are viewed among the most important social and institutional roots of the rise of political Islam. Also about its effects on the international system this research emphasized the distinction between the behavior of the national governments and the subnational groups in pursuit of Islamist ideals and principles. It is argued that the more interactive approach is seen in the behavior of the Islamist national governments, and more confrontational behavior were manifested in the actions of the subnational groups. It is indicated that the Islamist demands and moves as long as they are susceptible to be pursued through the channels of the official actors of the international system tend to be more interactive. Conversely, due to incompatibility with the values and rules of the international system, the subnational groups struggle to challenge the international system that could lead to further international instability.

    Keywords: Political Islam, Religion, International Relations, Confrontation, Interaction
  • امیرعباس ابراهیمی*
    زمینه
    فراگیری زبان روندی طبیعی رشد و منحصر به انسان خردمند است که بر اساس آن کودک زبان مادری خود را به عنوان زبان اول فرامی گیرد. ساده ترین نظریه رشد زبان آن است که کودکان زبان را از راه تقلید زبان بزرگسالان می آموزند. احتمال دیگر آن است که کودکان زبان را از راه شرطی سازی فرا گیرند. چامسکی فرضیه ذاتی بودن زبان را پیشنهاد کرد. پیاژه اعتقاد داشت زبان فرآیندی شناختی و محصول رشد هوش عمومی است. به نظر ویگوتسکی اگرچه کودکان پایه های شناختی ذاتی برای فراگیری زبان دارند رشد زبان برای بیان کارکردها است. سرانجام آن که پیوندگرایان بر این باور هستند کودکان بدون حتی فهمیدن قواعد یا حتی بدون وجود قواعد زبان را فرامی گیرند.
    نتیجه گیری
    اگرچه پژوهش های زیادی انجام شده هنوز دقیقا مشخص نیست کودکان چگونه در شاهکار قابل توجه فراگیری زبان موفق می شوند. برخی تلاش ها برای مرتبط کردن رشد زبانی و شناختی با استفاده از مراحل پیاژه ای ناموفق بوده. پیشرفت های عمده ای در درک رشد زبانی و شناختی رخ داده اما این پیشرفت ها رابطه نزدیکی را نشان نداده اند. با توجه به وضعیت دانش امروز، انتخاب قاطعانه از نظریه های مختلف امکان پذیر نیست. منطقی به نظر می رسد که ترکیبی از مهارت های تقلیدی، ابزار فراگیری فطری زبان، رشد شناختی و تعاملات ارتباط اجتماعی به رشد زبان کمک کنند. این مقاله مروری است بر نظریه های رشد و فراگیری زبان در کودکان.
    کلید واژگان: تعامل گرایی, رشد زبان, سازه گرایی, فراگیری زبان, نهادگرایی
    Amir, Abbas Ebrahimi*
    Language acquisition is a natural developmental process and is unique to Homo sapiens in which a child acquiring his or her mother tongue as a first language.  The simplest theory of language development is that children learn language by imitating adult language. A second possibility is that children acquire language through conditioning. Noam Chomsky put forward innateness hypothesis. Piaget argued that language is a cognitive process and that linguistic development depends on general cognitive development. Lev Vygotsky proposed that although children have innate cognitive bases for language acquisition, the actual learning begins with functions that children want to express. Finally, the connectionist theory of language development suggested that children acquire language without ever figuring out the rules or even that there are rules. Although a great deal of research has been conducted, it still is not known exactly how children are able to succeed in the remarkable feat of language acquisition. Some attempts to relate cognitive and linguistic development using the Piagetian stages have not been successful. Major advances have occurred in understanding both linguistic and cognitive development, but these advances have not been shown to have a close relationship. It is not possible with the present state of knowledge to choose definitively from the different theories. It seems logical that a combination of imitative skills, an innate language acquisition device, cognitive development, and social communication interactions contribute to language development.
    Keywords: Constructivism, Interactionism, Language development, Nativism.
  • محمد محمودی کیا*
    با پیروزی حسن روحانی در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران و ظهور جریان موسوم به اعتدال گرایی، شاهد بروز گونه متفاوتی از کنش در عرصه سیاست داخلی و سیاست خارجی کشور هستیم. در همین راستا، تعامل گرایی، چندجانبه گرایی، خروج از انزوا و شکست حصر بین المللی ناشی از تحریم های شورای امنیت سازمان ملل متحد از جمله مهم ترین سمت گیری ها و اولویت های سیاست خارجی دولت یازدهم عنوان شد. این رویکرد، در ماه های نخست روی کار آمدن دولت یازدهم، منجر به دستیابی به توافق موسوم به برجام شد که به نظر می رسد این سند و توافق بین المللی موجب گشایش در روابط خارجی کشور و نیز دستیابی به الگوی موفقی از همکاری جمعی برای حل مسائل حاد سیاست بین المللی گردیده است.
    ازاین رو، این پژوهش چنین استدلال می کند که منطق اقدام در عرصه سیاست خارجی دولت یازدهم تا حد بسیاری متاثر از راهبرد چندجانبه گرایی است و این که منطق یادشده در چارچوب یک جهان نگرش خاص و ملهم از بن نگرش های دینی و ارزشی محیط سیاسی داخلی بر اساس ویژگی ضد هژمونیک گرایی انتظام یافته است. لذا، بر اساس این تحقیق، سیاست خارجی دولت یازدهم را می توان در چارچوب نوعی سیاست خارجی « چندجانبه گرای ضد هژمونیک» تحلیل و بررسی کرد.
    کلید واژگان: سیاست خارجی, دولت یازدهم, ضد هژمونیک گرایی, چندجانبه گرایی, تعامل گرایی
    Mohammad Mahmoodikia*

    Coming on victorious of Hasan Rouhani in Iran’s presidential election and emergence of the so-called moderate movement, we are encounter with the new kind of action in field of domestic politics and foreign politics. In this way, interactions, multilateralism, break the isolations and break the international defeat caused by United Nations Security Council were among the most important foreign policy priorities. This approach has led to JCPOA in the first months after coming the 11th administration, which seemed to open up the foreign relations and to achieve a successful model of collective cooperation to solve the acute problem of world polices.
    Hence, this research argue that the 11th government in its logic of action is largely influenced by multilateralism strategy and so. This logic of action is based on a particular worldview inspired by the religious and value insight of the internal political environment based on characteristic Anti-Hegemonic discipline. Thus, according to this research, the 11th government foreign policy can be analyzed in the framework of a kind of “anti-hegemonic multilateralism” foreign policy
    Keywords: Foreign Policy, The 11th Government, Anti-Hegemonic, Multilateralism, interactivity
  • اکبر اشرفی، علی فلاحی سیف الدین
    حوزه علوم انسانی، بر خلاف علوم طبیعی که کمتر شاهد مناقشات روشی بوده است، عرصه کشمکش دیدگاه های متعدد و متعارض است. رویارویی پوزیتیویسم و هرمنوتیک (به عنوان دو مکتب اصلی فلسفه علوم اجتماعی)، در پاسخ به این سوال که «تا چه حد می توان جامعه را با همان روش های علوم طبیعی مطالعه کرد؟»، وجه غالب این منازعه را تشکیل می دهد؛ پوزیتیویسم قائل به وحدت روش شناختی و کاربست روش تجربی در مطالعات علوم انسانی است حال آنکه هرمنوتیک معتقد است میان این دو حوزه اساسا تفاوت ماهوی وجود دارد. در این میان برخی از رهیافت های جدید همچون واقع گرایی انتقادی کوشیده اند سنتزی برای برون رفت از این مناقشه ارائه کنند.
    نوشتار حاضر تلاش دارد حتی الامکان پرتویی بر این رهیافت بیفکند. بنابراین سوال اصلی تحقیق پیش روی این است که آیا واقع گرایی انتقادی قادر به ارائه سنتز جدیدی برای تلفیق وجوه اصلی پوزیتیویسم و هرمنوتیک بوده است؟
    به منظور یافتن پاسخ های مناسب برای این سوال، ضمن اشاره ای مختصر به اصول پوزیتیویسم و هرمنوتیک بنیادهای فکری و پیوند این رهیافت (بویژه دیدگاه باسکار) با علوم طبیعی و اجتماعی مورد واکاوی قرار خواهد گرفت.
    کلید واژگان: واقع گرایی انتقادی, ساختار, کارگزار, هستی شناسی عمقی, تعامل گرایی, مدل گشتاری کردار اجتماعی
    Akbar Ashrafi, Ali Fallahi Sayfoddin
    In contrast to natural science that have contain few methodological controversies, human science is dominated by unrewarding disputes among various and contrasting views; Affording rival answers by positivism and hermeneutics (as two main traditions in philosophy of social science) to the question that “to what extent can society be studied in the same way as nature?”, form the main dimension of these disputes.
    Positivists believe sciences are unified in their concordance with positivist principles, while hermeneutics has posited a cleavage in method between the natural and social sciences. Number of new traditions such as Critical Realism argues for Synthesis that overcomes this controversy.
    This paper attempts to explain critical realism as much as possible. So the main question to be dealt with in the present research is: could critical realism give a synthesis that brings together main aspects of positivism and hermeneutics? Here in order to give appropriate answer to this question we start this research by looking briefly at positivism and hermeneutics and then move on to outline accounts of critical realism especially its bonds with natural and social science.
    Keywords: Critical realism, structure, Agency, Depth ontology, Interaction, Transformational model of social action
  • گلمراد مرادی، بهمن سعیدی پور
    این مقاله به دنبال بررسی نقش محرومیت نسبی در ایجاد رفتارهای جمعی در میان جوانان شهر کرمانشاه است که براساس نظریه تعامل گرایی بلومر تبیین می شود. بلومر از جمله معروف ترین جامعه شناسان در عرصه مطالعات رفتارهای جمعی است که در قالب رهیافت تعامل گرایی به تشریح این رفتارها پرداخته است. وی براین باور است که رشد رفتارهای جمعی از پنج مرحله می گذرد که به صورت اجمال عبارتند از: انگیزش اجتماعی، تشکل واحدهای پیوند دهنده، تعهد پیوستگی، ایدئولوژی و تاکتیک های عملیاتی. این پژوهش با استفاده از روش پیمایش و از طریق ابزار پرسش نامه انجام شد. جامعه آماری مورد مطالعه جوانان بین سنین 19 تا 35 سال شهر کرمانشاه می باشد. تعداد 400 نفر جوان، از جامعه آماری به شیوه تصادفی سیستماتیک برای مطالعه انتخاب شدند. از اعتبار صوری و سازه برای روایی و آلفای کرونباخ برای پایایی ابزار تحقیق استفاده به عمل آمد و از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون برای آزمون فرضیات و تکنیک رگرسیون لجستیک برای سنجش مدل تحقیق استفاده شد. براساس یافته های تحقیق، محرومیت نسبی می تواند به عنوان یک عامل کلیدی در ایجاد و شکل دهی رفتارهای جمعی در میان جوانان موثر باشد. عواملی چون توانایی های ارزشی و انتظارات ارزشی نیز از طرفی در محرومیت نسبی جوانان و از طرفی هم در ایجاد و شکل گیری رفتارهای جمعی نقش دارند. نتایج حاصل از تحلیل لجستیک نشان می دهد که متغیر محرومیت نسبی، توانایی های ارزشی و انتظارات ارزشی توانسته اند 74/51 از احتمال ورود جوانان به رفتارهای جمعی را به صورت صحیح پیش بینی کند.
    کلید واژگان: رفتار جمعی, انتظارات ارزشی, تعامل گرایی, محرومیت نسبی, نظریه بلومر
    Golmorad Moradi, Bahman Saeidipour
    This paper aims to investigate the role of relative deprivation in the formation of collective behavior among the young in Kermanshah based on Blumer’s interactionism theory. He is one of the outstanding figures concerning studies done about collective behavior in the field of sociology. He believed that collective behavior develops through five stages: social motivation, formation of connective behaviors, commitment to integrity, ideology, and operational tactics. The instrument used in the present study is a questionnaire. The population of the study includes people from 19 to 35 years old in Kermanshah. Through systematic random sampling, 400 people were chosen. The construct and face validity of the present questionnaire have been tested and the reliability is ensured through Cronbach’s Alpha. The statistical methods used in the study are Pearson Correlation Coefficient and Logistic Regression. The findings of the study show that relative deprivation is a key element in forming collective behavior among the young people. Other factors like value expectations are influential in creating relative limitation and consequentially in forming collective behavior. The results of the study show that elements like relative deprivation, value abilities, and value expectations could predict 51.74 percent of young people’s tendency for participating in collective behaviors.
  • I. Mottaghi
    Different approaches about the national role of Iran's foreign policy and its orientation is presented since now. Some used "discourse formats”. On the other hand, a kind of attitude about the processes, "orientation" and "national role" of Islamic Republic of Iran's foreign policy is presented, which compared with discourse approaches, has a different approach. In between, a new approach has been considered that on one hand emphasizes Iran's interaction-oriented foreign policy and on the other hand, considers some manifestations of resistance against strategic threats. The indicators of interaction-oriented policy against dominating regime, is considered as signs of national role of Iran's foreign policy and its orientation. In this article, it has been tried to explain the outputs of I.R. Iran's foreign policy in the form of constructivism approach and emancipation school. The main question of this paper is about the national role and foreign policy orientation in I.R Iran. The hypothesis of this paper emphasizes some manifestations of interactions with productive forces and resistance against threatening actors.
  • دکتررحمن قهرمانپور
    منطقه گرایی مفهومی است که در دوران جنگ سرد هم وجود داشت، اما با پایان نظام دوقطبی شتاب و جامعیت بیش تری پیدا کرده است و حوزه های گوناگونی چون سیاست و حتی فرهنگ و سیاست های اجتماعی را دربر گرفت. این مفهوم در سندهای اصلی جمهوری اسلامی نیز وارد شده و مورد توجه سیاست گذاران قرار گرفته است. مانند بسیاری از کشورها، در ایران هم برداشت ویژه ای از کارکرد منطقه گرایی وجود دارد. مطالعه ی اسناد سه گانه ی برنامه ی چهارم، سند چشم انداز بیست ساله و برنامه ی پنجم نشان می دهد جمهوری اسلامی ایران اهمیت ویژه ای برای منطقه گرایی اقتصادی در جنوب غرب آسیا قائل شده، اما در منطقه گرایی سیاسی و فرهنگی بیش تر به جهان اسلام به عنوان یک سطح جداگانه نظر دارد.
    کلید واژگان: منطقه, منطقه گرایی, توسعه, هم کاری, تعامل گرایی, مقاومت, سلطه, ایران
    R. Ghahramanpour
    National power does have several aspects including، military، political and social. However، for many observers، the ultimate criterion for national power lies in its military aspect. And one of the important issues in the field of military power is to study and recognize its effective elements and also possibility of measuring the military power of other countries. All relevant problems and difficulties in this field are similar to those of national power measurement. Certainly one or two special variables (like number of the Army staff or number of personnel of the missile launchers of a country) can not be considered as proper criteria to evaluate military power of the countries، so does a unified variable which is not able to provide a useful evaluation about national power in general. This paper studies the fact that what elements and variable can be employed in evaluation of military power and how much they are useful in evaluation and measurement of military power of other countries.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال