به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « حدیث » در نشریات گروه « علوم انسانی »

  • قاسم بستانی*

    تاریخ علم حدیث پدیده های مختلفی از روایت، نگارش، تدوین، فقه، درایه و .. را پشت سر گذرانده است. از جمله این پدیده ها، رحله یا سفر در طلب حدیث بود که قدمتی به قدمت تاریخ حدیث داشت و بزرگانی از صحابه و سپس تابعین و نسل های بعدی، به دلایلی، به آن دست یازیدند. این گونه رحلات آثار خاصی بر علم حدیث نهاد و بر گسترش و غنا و اعتبار آن افزود. در این مقاله به روش توصیفی - تحلیلی و با اتکا بر شیوه کتابخانه ای، ضمن معرفی این پدیده، به بررسی زمینه ها و اسباب ظهور آن و نیز آثارش بر علم حدیث پرداخته می شود و در نتیجه، معلوم می دارد که از زمینه های مهم ظهور این پدیده، گسترش جهان اسلام پس از پیامبر (ص) تحت عنوان فتوحات و پراکنده شدن صحابه حاملان سنت نبوی در مناطق مختلف این سرزمین پهناور بود. از مهم ترین اسباب رحله، اقدام مسلمانان برای استقصاء سنت نبوی و نیز اعتبارسنجی احادیث خود و علو سند بوده است و از آثار مهم آن می توان به گسترش تعاملات فرهنگی و علمی میان شهرهای مختلف اسلامی، نگارش و انتشار آثار علمی، شناخت احوال رجال، تحقق تعدد طرق بر یک حدیث و مشهور شدن آن و ظهور تفردهای نسبی اشاره کرد.

    کلید واژگان: حدیث, رحاله, رحله, سفر, صحابه, تابعین
    Qasim Bostani *

    The evolution of Hadith science has undergone numerous developments, encompassing aspects such as narration, compilation, comprehension (fiqh), terminology (dirāyah), and more. Among these phenomena, the riḥlah, or journey undertaken for the pursuit of Hadith, has been a longstanding tradition, dating back to the earliest days of Hadith science itself. Prominent figures among the Companions, Successors, and subsequent generations embarked on such journeys for diverse reasons. These travels had a profound impact on the science of Hadith, contributing to its expansion, enrichment, and credibility. This study utilizes a descriptive-analytical approach and is based on library research, introduces this phenomenon while examining the contexts and causes of its emergence as well as its effects on Hadith science. The findings suggest that the expansion of the Islamic world following the Prophet's (p.b.u.h) conquests and the dispersion of the Companions, who carried the Prophetic Tradition throughout various regions of this vast territory, were among the significant contexts for the emergence of this phenomenon. The most compelling reasons for undertaking riḥlah included Muslims' fervent efforts to thoroughly investigate the Prophetic tradition, validate their Hadith collections, and attain elevated chains of transmission. Among its notable effects were the expansion of cultural and scientific interactions between different Islamic cities, the authorship and dissemination of scholarly works, the acquisition of knowledge regarding narrators' traits, the attainment of multiple chains of transmission (ṭariqs) for a single Hadith, leading to its widespread recognition, and the emergence of relatively unique (mufrad) Hadiths.

    Keywords: Hadith, Traveler (Raḥḥālah), Journey (Riḥlah), Travel, Companions, Successors
  • حمیدرضا فاضلی، مجتبی انصاری مقدم *، علیرضا فاضلی، امیرحسین فاضلی

    اصلی ترین منبع دستیابی معارف دینی در اسلام بعد از قرآن کریم، احادیث نبوی و ائمه اطهار علیهم السلام هستند که اکنون در جوامع مختلف حدیثی به دست ما رسیده اند. اهمیت حدیث آنچنان بالاست که حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در انتهای زندگانی خویش حدیث متواتر وگرانقدر ثقلین را برای مسلمانان بیان می فرمایند. حضرت در این حدیث گرانقدر مسلمانان را به قرآن و عترت- اهل بیت علیهم السلام ارجاع می دهند تا گمراه نشوند. بدین رو اهمیت دارد پیرامون این منبع مهم پژوهش هایی جهت فهم بهتر آن انجام گیرد. یکی از مسائلی که از عصر نزول اسلام تاکنون مورد توجه اندیشمندان بوده، مسئله نقل به معنا در احادیث است؛ نقل به معنا در حدیث، بیان مقصود یک حدیث در قالب و الفاظی غیر از قالب و الفاظ خود حدیث است. این مسئله حدیثی در عصر نزول اسلام و تا چند قرن بعد آنچنان رشد نمود تا آنکه به یک جریان حدیثی مبدل گردید و تعداد کثیری از احادیث را پوشش داد. بدین اهمیت پژوهش حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی- تطبیقی به بررسی علل پیدایش جریان نقل به معنا در احادیث می پردازد. یافته های پژوهش حاصل آن است که این جریان حدیثی به عللی چون «عدم کتابت احادیث در زمان صدور، ممنوعیت کتابت احادیث، از بین بردن مکتوبات حدیثی، سهل انگاری ثبت کنندگان احادیث، عدم فهم حدیث در زمان صدور، ضعف حافظه برخی راویان احادیث، گستردگی زیاد احادیث، تعمدی بودن نقل به معنا، جواز نقل به معنا در برخی احادیث، شرح حدیث توسط برخی راویان، نیاز به ثبت نداشتن برخی احادیث، جریان سیاسی حاکم عصر صدور، سهل انگاری برخی از صاحبان جوامع حدیثی، طولانی بودن برخی احادیث، ورود ناقلان غیرشایسته در نقل حدیث و غیره» پدید آمده است.

    کلید واژگان: حدیث, دومین منبع اسلام, جریان نقل به معنا, علل پیدایش نقل به معنا, عدم کتابت حدیث, کم حافظگی راوی
  • حسن بوژمهرانی*، رضا کوهساری، جواد ایروانی، علیرضا صابریان

    «اقتصاد مقاومتی» اقتصادی تدبیری و ترمیمی است که دارای نقشی فعال، نه منفعل و خنثی کننده، نه تابع فعالیت های خصمانه جبهه زراندوزان بین المللی و معبری روشن بر گذر از مشکلات داخلی و بحران های ناشی از درهم ریختگی اقتصادی است. هدف از تدوین این اثر، بررسی مهم ترین راهبردهای اقتصاد مقاومتی از دیدگاه قرآن و حدیث است؛ لذا این مقاله به این سوال مهم پاسخ می دهد که مهم ترین راهبردهای اقتصاد مقاومتی از دیدگاه قرآن و حدیث کدام اند؟ این پژوهش از نوع کتابخانه ای و با روش تحلیل محتواست. داده های مورد نیاز جمع آوری و درراستای پاسخ به سوال تحقیق تجزیه وتحلیل و تدوین شده است. یافته های بحث نشان می دهد راهبردهایی، همچون حفظ استقلال اقتصادی، افزایش اقتدار اقتصادی حکومت، توسعه متوازن اقتصادی و مواردی نظیر این ها به صورت راهبردهایی عقلی و منطقی و الهی در درون شریعت موجودند و به صورت نظام مند در قالب نظام واره عملیاتی قابلیت اجرا دارند که در این پژوهش آن ها را ازمنظر قرآن و حدیث تبیین می کنیم.

    کلید واژگان: راهبردهای اقتصاد مقاومتی, قرآن, حدیث
    Hassan Boozhemehrani *, Reza Kohsari, Javad Irvani, Alireza Saberian

    The “resistance economy” is a prudential and restorative economy that has an active role, not passive and neutral, not subject to the hostile activities of international miserliness side, and a clear passage through domestic problems and crises caused by economic chaos. The purpose of compiling this work is to examine the most important strategies of the resistance economy from the perspective of the Qurʾān and ḥadīth. Therefore, this article answers the important question that what are the most important strategies of the resistance economy from the perspective of the Qurʾān and ḥadīth? This research is of library type and with content analysis method. The required data have been collected and analyzed and compiled in order to answer the research question. The findings of the issue show that strategies such as maintaining economic independence, increasing the economic authority of the government, balanced economic development, and the like are available in the form of rational, logical and divine strategies within the sharīʿah (Arabic: شریعه) and can be systematically implemented in the form of operational systematization, which in this study we will explain them from the perspective of the Qurʾān and ḥadīth.

    Keywords: Strategies Of Resistance Economy, Qurʾān, Ḥadīth
  • الهام السادات دهقانی فیروزآبادی

    مراد از عدالت جنسیتی، به کارگیری راهبردهای رسیدن به برابری مردان و زنان بر محور جنسیت است. در مقابل، مراد از خشونت علیه زنان، اعمال خشونت آمیزی است که بر مبنای اختلاف جنسیتی بوده و لطمات روحی و جسمی را به همراه دارد. برخی از صاحبان نظر و مکاتب، برقراری عدالت جنسیتی را موثر در رفع خشونت علیه زنان دانسته اند؛ این در حالی است که رهبر معظم انقلاب به دلیل جایگاه ویژه ای که برای بانوان قائل هستند، رای به ناکارآمدی آن داده اند. این پژوهش که به روش توصیفی - تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای صورت می گیرد به  منظور تبیین بهتر فرمایش معظم له، به بیان نظریه های مطرح در عدالت می پردازد.

    کلید واژگان: خشونت, زنان, عدالت جنسیتی, قرآن, حدیث
  • عباس بوری*، مصطفی جعفرطیاری دهاقانی

    مناظره های امام باقر (ع) به صورت های مختلف، طرح و روایت شده و محققین هم، براساس نیازهای پژوهشی خود، به بررسی و انعکاس آن ها مبادرت کرده اند اما به مناظره ها، بیشتر نگرشی گزارش گونه و تاریخی داشته اند و کمتر به تحلیل و تاثیر آن ها و انعکاس سیره امام (ع) پرداخته اند و به «ریشه یابی جایگاه» قرآن، حدیث و سیره درمناظره ها و «کشف» رویکردهای قرآنی، حدیثی و سیره ای امام (ع) دراستدلال ها و استنادات ایشان، توجه نکرده یا از آن ها غفلت کرده اند؛ مهجوریت قرآن پس از پیامبراکرم (ص) به اعتراف قرآن پژوهان، مقابله مستمر مستشرقین با قرآن و اسلام، مستند به پژوهش های شان، شهرت علمی امام باقر (ع) نزد مستشرقین شیعه پژوه، پاسخ های قرآنی، حدیثی و سیره ای امام (ع) به سائلین و درمناظره ها، و ضرورت روزافزون قرآن پژوهی باتوجه به تغییر مستمر مسائل مبتلا به جهانی، نویسندگان مقاله را بر این داشته تا با روش توصیفی _ تحلیلی و کتابخانه ای و با بهره از گونه شناسی علمی، به واکاوی جایگاه قرآن، حدیث و سیره و رویکردهای استدلالی و استنادی قرآنی، حدیثی و سیره ای امام (ع) درمناظره های شان بپردازند. نویسندگان، برای آوردن قرآن به بطن جامعه، قرآن محوری پژوهش ها، و برای پاسخگویی به مسائل مبتلابه جامعه، قراردادن انگیزه ها و رویکردهای پژوهشی، بر محوریت قرآن و تمسک به سیره ائمه (ع) بویژه امام باقر (ع) را ضروری و مشهود یافته اند.

    کلید واژگان: امام باقر(ع), قرآن, حدیث, سیره, مناظره, گونه شناسی
    Abbas Bouri *, Mustafa Jafar Tayyari Dehaghani

    The researchers have investigated and reported the Imam Baqir’s debates based on their research needs, but they’ve had more of a historical approach to the debates and have less focused on their analysis and impact and reporting on the Imam’s biography. They’ve neglected or not looked for the way of life in the debates and they’ve not paid attention to the Quranic, hadith and Imam’s way of life.The abandonment of the Quran after the Holy Prophet (PBUH), the continuous confrontation of the Orientalists with the Quran and Islam, the Imam Baqir’s reputation among the Shiite orientalists and the Imam’s Quranic, hadith and biographical answers, have forced the authors of the article to search the position of Quran, Hadith and Seerah and the argumentative approaches and citations of Imam’s Quranic, Hadith and Seerah in their debates by using the method of scientific typology.In order to bring the Qur'an to the heart of the society and to respond to the issues involved in the society, the authors have found it necessary and evident to place the motivations and research approaches on the axis of the Qur'an and to refer to the lives of the Imams (a.s.), especially Imam Baqir (a.s.).

    Keywords: Imam Baqir (AS), Quran, Hadith, Seerah, Debate, Typology
  • البرز محقق گرفمی*، سید علی دلبری

    بخش عمده ای از روایات در قالب پرسش وپاسخ راوی و معصوم (ع) گزارش شده اند. شناخت مولفه های موجود در پاسخ معصوم (ع) یاری رسان مجتهد در استنباط حکم شرعی است. یکی از قواعد کاربردی در این سپهر، «ترک استفصال» نام دارد. این قاعده، گویای آن است که ادله لفظی بر فرض های مختلف، مشتمل است. در پژوهش حاضر به روش اسنادی و توصیفی تحلیلی، تبیین نظام مندی از قاعده مذکور ارائه و شرایط به کارگیری آن ضابطه مند شده است. در گام بعد، با تبیین کاربست های این قاعده در دانش اصول فقه و درج نمونه های حدیثی مناسب، جنبه های کاربردی قاعده روشن شده است. برخی از مواضع کاربرد قاعده به این قرار است: حکم تکلیف در زمینه علم اجمالی، مفهوم شناسی شک در استصحاب، تعارض دو استصحاب، دلالت اخبار علاجیه، حکم تقلید از شخصی که بالفعل به اجتهاد نرسیده، بررسی شرطیت ثبات مذهب در تقلید استمراری و حکم استقلال عامی در امر قضاوت.

    کلید واژگان: شمول حکم, ترک استفصال, حدیث, کاربست اصولی
    Alborz Mohaghegh Garfami *, Seyyed Ali Delbari

    A great majority of narrations are reported in the form of questions and answers between the narrator and the Maʿṣūm (the infallible) (peace be upon him). Recognizing the elements of the Maʿṣūm’s response will assist the jurist in deducing his legal ruling. In this regard, one of the useful principles is known as Tark-i ʾIstifṣāl (or the principle of refraining from seeking clarification). The rule indicates that text sources encompass multiple understandings. The present study provides a systematic explanation of the principle and regulates its applications, using the descriptive-analytical method and through documentary-based research. In the next step, explaining the applications of this principle in the field of principles of jurisprudence and by mentioning appropriate ḥadīth examples, the practical aspects of the principle are clarified. Some of the applications of the principle include: the ruling on Taklīf (obligations) in the context of general knowledge (ʿilm-i ijmālī), the conceptual understanding of doubt in ʾistiṣḥāb (continuity), the conflict between two ʾistiṣḥābs, the implication of hadiths that resolve conflict, or Treating hadiths (akhbār-i ʿilājiyyah), the ruling on imitating (Taqlīd from) a person who has not yet actively achieved Ijtihād, whether imitations continues in case of changing religion, and the ruling on the layperson’s (ʿāmmī) independence in judgment.

    Keywords: Generality Of Ruling, Tark-I ʾistifṣāl, Ḥadīth, Applications In The Principles Of Jurisprudence
  • زکیه معرفت، نادعلی عاشوری تلوکی *، محسن فهیم

    پژوهش حاضر با هدف بررسی مبانی فقه الحدیثی علامه عسکری و علامه شوشتری انجام شد. ابتدا نسبت به روش ها و گرایش های حدیثی بررسی انجام گرفت و سپس معیارهای نقد حدیث علامه عسگری و علامه شوشتری مورد بررسی قرار گرفت. روش انجام تحقیق کتابخانه ای و با استفاده از فیش برداری و تتبع در منابع و مصادر و نهایتا مبتنی بر شیوه ی تحلیل محتوا بود. نتایج پژوهش نشان داد که نقاط مشترک در مبانی فقه الحدیثی علامه عسکری با علامه شوشتری از جمله در معیارهای نقد حدیث همچون عرضه احادیث بر قرآن، نقد بیرونی حدیث، نقد سندی حدیث، مقایسه روایت با اخبار مشابه با همان موضوع، شناسایی احادیث جعلی می باشد.

    کلید واژگان: مبانی فقه الحدیثی, حدیث, علامه عسگری, علامه شوشتری
    Zakiyeh Marefat, Nad Ali Ashoori Telouki *, Mohsen Fahim

    Qur'an and Hadith are two precious thoughts and two endless treasures that the Prophet (pbuh) and his family left as a memory for their Ummah. The Qur'an, which is the word of Allah the Almighty, reached the hands of Muslims without any deficiency. But the hadith, which was the second, divine trust in the hands of Muslims, was not immune and suffered countless distortions and changes and had a fate full of ups and downs. Factors such as the prohibition of quoting and writing hadith, the occurrence of forgery, distortion, and quoting with meaning in it, and religious prejudices and misunderstanding caused the hadith to become confused. The present study was conducted with the aim of investigating the foundations of hadith jurisprudence of Allameh Askari and Allameh Shoushtari. First, the hadith methods and trends were investigated, and then the criteria of hadith criticism of Allameh Asgari and Allameh Shushtri were examined. The method of library research was based on the method of content analysis, using the collection and tracking of sources. The results of the research showed that the common points in the foundations of hadith jurisprudence of Allameh Askari and Allameh Shoushtari, including the criteria of hadith criticism, such as the presentation of hadiths on the Qur'an, external criticism of hadith, documentary criticism of hadith, comparison of narratives with similar narratives on the same topic, identification of fake hadiths.

    Keywords: Principles Of Hadith Jurisprudence, Hadith, Allameh Askari, Allameh Shoushtari
  • مرتضی سلمان نژاد*، محمدکاظم طباطبایی، احمد پاکتچی

    حدیث موضوع، واقعیتی است که در میراث حدیثی مسلمانان وجود داشته و پیوسته درباره تاریخچه پدید آمدن، انگیزه ها و قالب های تحقق آن بحث شده است. ضرورت کاربست رویکرد درزمانی در تحلیل آنچه به حدیث موضوع یاد شده، می تواند درک جامعی از تحولات رخ داده در مورد آن را در سده های نخستین نمایان سازد. حدیث موضوع، سهل و ممتنعی است که همچون اسرائیلیات به رغم وضوح ابتدایی، در مرحله کشف مصادیق، کار را برای پژوهشگران فرسایشی می کند. مقاله حاضر تلاش کرده است تا با جست وجو در کتب رجال و جرح و تعدیل سده های متقدم هجری، شبکه ای از اصطلاحات دلالت کننده بر وضع حدیث به صورت صریح و کنایی را استقصا کند و در مرحله بعد با یادکرد تحولات بنیادین در عالم حدیث، گفتمان های شکل گیری این اصطلاحات را به قدر کفایت نمایان سازد؛ پدیده هایی که هریک به نوبه خود بستر پدیداری حدیث موضوع را بر محور نقد رجالی در سده های دوم تا چهارم هجری قمری فراهم کرده است. ازجمله این پدیده ها می توان به «اسناد حدیث و اصالت ماخذ»، «گسترش تدوین حدیث»، «فرابومی شدن حدیث» و «تضییق دامنه سنت» اشاره کرد.

    کلید واژگان: حدیث, وضع, کذب, رجال, جرح و تعدیل
    Morteza Salmannejad *, Mohammadkazem Tabatabaipour, Aḥmad Pakatchi
    Introduction

    From the period when hadith appeared as a term and a group called aṣḥāb hadith began its work in a specialized way, a phenomenon called the hadith setting (topical hadith) took place seriously in those circles. Although in the beginning, the relations of status were raised in some Iraq regions among the Rijalist of that time, during the next decade or two, due to the accumulation of these types of traditions and the mention of transmitters attributed to the status among the rijalists, it became a topic in other regions as well. What can be found today from the studies on the fabricated hadiths, most of the research is about the motivations of phenomena, the methods and formats of the realization of fake traditions, which lack of historical and contemporary perspectives. Even when the history of fabricating hadith is discussed among scholars and researchers, there is little discussion about ongoing currents and the connection of historical discourses with what can be called the fundamental evolution of hadith, a point that this research is aware of and He tried to analyze the phenomena and fronts of the nobles in the context of history and discourses in each era.The focus of this article is on the study of various historical works, Tabaqat, Rijal and Jarḥ and Ta'dīl. In these works, we see the maximum use of terms such as "kāna yaḍa'u al-hadith", "waḍḍā'un" and... which include various meanings and different examples. The study of the changes that occurred in the concept of hadith in the following centuries depends on the correct understanding of the hadith of the first centuries. In other words, the fundamental developments such as "hadith Isnads and authenticity of source", "expansion of hadith collecting", "transregionalization of hadith" and "narrowing of the scope of tradition" that occurred in the world of hadith, made the emergence of hadith the focus of Rijal criticism in the centuries 2 to 4 provided.

    Materials and methods

    What completes our understanding of the fabricated hadith in the first centuries has been discussed in two layers. First, all the usages of "waḍ'" (fabricating) in various religious bodies in the Rijal sources of the 3rd and 4th centuries of Hijri were investigated. Based on this collection and the search for other words accompanying it in Rijali's reports, a network of words that clearly and allusive indicated the status of hadith was identified. Therefore, in the first layer, all the words and Rijali concepts, both those that clearly indicated the status of the hadith and those that were ironically related to the fabricated hadith, are included. It is natural that the mass study of Rijalian reports and the classification of Rjalian concepts created a relatively comprehensive understanding of what is referred to as the fabricated hadith.In the second layer, with an overview of the fundamental developments of hadith in the first centuries, including "hadith sources and originality of source", "expansion of hadith collecting", "transregionalization of hadith" and "narrowing of the scope of tradition", an attempt is made to understand the meaning of the semantic network of hadith concepts in the first layer. In this section, naturally, clear evidences and citations were found among the reports of Rijali regarding the connection between these discourses and the subject hadith phenomenon. The integration of these two layers and a deeper understanding of what happened in the first centuries opens up to the audience the phenomenal foundations of hadith on the axis of Rijali's criticism.

    Results and findings

    As mentioned, in order to analyze the terms used in Rijalian's works, which indicate the fabricated hadiths, the attitude of muhaddith and Rijalian to the topic of hadith should be taken into consideration. Some terms such as "yaḍa'u al-hadith", "kadhdhāb", "dajjāl" etc., clearly indicate that the transmitters are fabricaters; In the meantime, some terms such as "yūsalu al-maqṭū'", "yarfa'u al-musnad", "matrūk al-hadith" etc. convey this concept ironically.By examining the history and developments in the field of hadith and hadith sciences in the early centuries of Hijri, such as "hadith Isnads and authenticity of sources", "expansion of hadith colection", "transregionalization of hadith", "narrowing of the field oftradition", "wave of Isnad seeking" and Rijali criticism", "The dominance of istimā' (listening) discourse and the importance of memorizing the way of hadith taḥammul (reception)", "damaging migrations, the birth of hadith as a foreign origin" and "The phenomenon of raf' in the sense of faise validation of hadith", which are detailed explanations of each in the text of the article. It has been mentioned, it is possible to talk about the discourses that have caused the development of the hadith phenomenon, and terms and arguments made by muḥaddithists and scholars in the past centuries can be better classified under these discourses.After the investigations, it was found that commenting on the distinction between the terms indicating the status of the hadith seems to be difficult, because the awareness of forgery and fabrication the status of the hadith is also based on case knowledge based on individual awareness. Based on this and considering that during the previous centuries until the end of the third century, a clear and written definition was not obtained, if we want to provide an understanding of the meaning of the fabricated hadith in the last decades of the second century and even in the third and fourth centuries, we must point to a network of terms and meanings that, as a whole, can show a picture of the totality of what has been sought in the meaning of the weakness of hadith transmitters from the area of ​​Rijalis. Although in their minds there was intensity and weakness in the transmitters' injury and on this basis, the difference in the ratios given can be followed, but it should be pointed out that the Rijal science has taken its initial steps and it is natural that in such a situation, the border meaning of the ratios is not completely separated from each other.The forgeries that took place during this period, in many cases, were nothing but the addition of a false sanad to the hadith texts that were already known by other means. In this regard, the principles and writings of other hadith scholars were sometimesused, and the forger attributed that Isnad to himself, and this was a method that was called "theft of hadith" by the ancients, but in the second and third centuries, it was a part of fabricatings that a text that was never known from another transmitter was created and embellished into a sanads. From the point of view of the subject, these hadiths were sometimes about virtues and ideals to defend their sect and attack the opposing sect, sometimes they had a religious theme to support a particular belief, and sometimes their purpose was to support the sect and "strengthen the Sunnah". However, both in the previous centuries and later, several factors including political, religious, ethnic, social and economic motives were effective in the occurrence of forgery.

    conclusion

    The authors of al-'Ilal, al-Kāmil fi al-ḍuafā' wa al-Majrūḥīn tried to discover the origin and source of the fabricated hadith with completely detective methods. All their reliance was on the judgments of people who had been harmed in some way, and in the meantime, they were given different proportions according to the type of weakness they had. Collecting the aforementioned ratios in order to create a semantic network, along with remembering the fundamental developments in the space of hadith, can reveal the emergence of hadith in the second to fourth centuries.In a meaningful connection, the phenomenon of "hadith Isnad and authenticity of it's source" can be considered as a fundamental factor for the wave of Isnad seeking and the criticisms of Rijal who emanate from it. As stated, the easiest way to construct the fabricated hadith was to use other Isnads. What became apparent with the "expansion of hadith collecting" was the damage caused by the prevailing atmosphere of istimā' discourse; During the period he mentioned, the method of hadith taḥammul was very important. With the phenomenon of "transregionalization of hadith", it was these damaging migrations that provided the context for the fabricated hadith. Finally, "narrowing the scope of tradition" also became a factor for the emergence of the "raf'" phenomenon as a false validation of hadith.

    Keywords: Hadith, Fabricating, Falsehood, Rijal, Jarḥ Wa Ta'dīl
  • علی آهنگ*
    روایت «الشوم فی المراه و الفرس و الدار» روایت مشهوری است که تداعی کننده انگاره شومی زنان است. این روایت در منابع اهل سنت به پیامبر(ص) نسبت داده شده و در منابع روایی شیعه گاه از امام صادق(ع) و گاهی از پیامبر(ص) نقل شده است. نتیجه تحلیل انگاره «شوم المراه» و روایات تداعی کننده آن با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای به این قرار است که بخشی از این روایات، که «روایات مبنا» در ترویج این انگاره محسوب می شوند، در بوم مدینه شکل گرفته و برخی محدثان سرشناس مدینه عامل اصلی ترویج آن بوده اند. تفرد مطلق در سه طبقه نخست راویان و تعارض محتوایی این روایات با نگرش کریمانه قرآن و پیامبر(ص) به زنان شاهدی بر ساختگی بودن آن هاست. تعدادی روایات پراکنده نیز وجود دارد که ناظر به «روایات مبنا» شکل گرفته و در حکم واکنش به این انگاره است. این واکنش ها را می توان در چهار دسته تقسیم کرد: واکنش های مشروط، واکنش های توضیحی و تعلیلی، واکنش های تقابلی-اصلاحی و واکنش های تقابلی-انکاری. تحلیل تاریخی و زبان شناختی این روایات نشان دهنده تاخر آن ها از روایات دسته نخست است.
    کلید واژگان: حدیث, شوم المراه, تحلیل انگاره, تحلیل اسناد-متن
    Ali Ahang *
    The famous narration "Al-Shuʾmu fi al-marʾati wa al-farasi wa al-dār" brings to mind the idea of "inauspiciousness of women". This narration has been attributed to the Prophet (PBUH) in the Sunni narrative sources. Also, it has sometimes been ascribed to both Imam Ṣādiq and the Prophet in the Shiʾa narrative sources. By using a descriptive-analytical method and based on the library sources, in this study, the idea as well as other narrations reminding it have been analyzed. According to the results, some of these narrations which are considered as "basic narrations" in promoting the idea, have been formed in Medina, and some Medinan traditionists had a leading role in their propagation. Their fabrication is confirmed by the uniqueness of the first three classes of narrators and the conflict of their content with the munificent view of the Quran and the Prophet (PBUH). Also, there are several dispersed narrations which have been formed following the basic narrations and are considered as reactions to the idea. These reactions can be classified into four categories: conditional, explanatory and causative, adversative-corrective, and adversative -contradictory. The historical and linguistic analysis of these narrations shows that they have been formed after the narrations of the first group.
    Keywords: Hadith, Inauspiciousness Of Women, Idea Analysis, Isnad-Text Analysis
  • عطیه عبدالسلامی، سارا نوروزی فر، سیمین مقیم، زینب محمدی نژاد علیزاده

    هدف این پژوهش بررسی راهکارهای پیشگیری از آسیب های اجتماعی مدارس از منظر قرآن و حدیث است. پژوهش حاضر باتوجه به اهداف و ماهیتش به روش تحلیلی - توصیفی انجام شده است. برای جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای استفاده شده است. با جستجو و بررسی معاجم و تفاسیر معتبر و سپس با مطالعه منابع مختلف درباره ی این موضوع، مطالب موردنیاز پژوهش گردآوری شد و پس از تنظیم و دسته بندی مطالب، پژوهش موردنظر آماده ی ارائه شد. ازآنجا که دانش آموزان نسل آینده ساز کشور را تشکیل می دهند و از طرفی پیشگیری همواره ساده تر، عملی تر و کم هزینه تر از درمان است، پیشگیری از آسیب های اجتماعی مدارس از اهمیت زیادی برخوردار است. پژوهش حاضر به بررسی راهکارهای پیشگیری از آسیب های نوجوانان در مدرسه پرداخته است که بعد از معرفی این آسیب ها نشان داد عوامل فردی و اجتماعی، مجموعه آسیب های اجتماعی مدارس را شکل می دهد که در بطن این عوامل، نهاد خانواده و مدرسه و جامعه نقش مهمی در بروز این آسیب ها دارند. به همین دلیل راهکارهای پیشگیری از آسیب های اجتماعی مدارس هم در دو بخش فردی و اجتماعی از نگاه قرآن و حدیث مورد بررسی قرار گرفت. طبق یافته های این پژوهش، تقویت بنیان خانواده و تربیت دینی در حیطه ی فردی و محیط مطلوب مدرسه و رفتار معلمین و وجود قانونی صحیح در حیطه ی اجتماعی از بروز آسیب های اجتماعی مدارس جلوگیری می کند. بنابراین تدوین برنامه ی جامع پیشگیری و کاربستن آن در برنامه ی درسی با استفاده از فرهنگ قرآن ، سنت، هماهنگی بین اولیا و مربیان و تقویت امکانات آموزشی، می تواند تاثیر مطلوبی در کاهش پیشگیری آسیب های اجتماعی مدارس داشته باشد.

    کلید واژگان: آسیب های اجتماعی, پیشگیری, مدرسه, تربیت اسلامی, قرآن, حدیث
  • فرشته سمیعی، امیر توحیدی*، محمدکاظم رضازاده جودی

    «تجلی» اصطلاح و مفهومی پر کاربرد در سنت اسلامی است که تفسیر آن تاثیری بسزا در مبانی اخلاقی، معرفتی و باورهای دینی دارد. سابقه کاربرد اصطلاح به قرآن کریم و برخی احادیث بازمیگردد و سپس، اندیشمندان مسلمان، تفسیرهایی متعدد از آن ارائه کرده اند. این اصطلاح پیش از ابن عربی، بیش از هر چیز، مفهومی سلوکی بود که چگونگی تقرب وجودی معرفتی سالک به حضرت حق، از طریق کنار رفتن حجابها و آشکار شدن افعال و صفات و ذات حق تعالی، را توضیح میداد، اما دیدگاه های ابن عربی درباب تجلی، با دیگران متفاوت بوده و تعابیر او در اینباره خاص خود اوست. پژوهش حاضر، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، به بررسی مفهوم تجلی در آراء ابن عربی و مقایسه آن با آیات و روایات اسلامی میپردازد تا اشتراکات و افتراقات این دو دیدگاه روشن گردد. یافته های پژوهش نشان میدهد که آراء ابن عربی در مباحثی مهم همچون تعریف تجلی، مثلیت، ذات یا عدم محض، قضاوت مطلق درباره ذات خداوند، حدود محدود، تصورات انسان از خداوند، تجلی خداوند در روز قیامت و تجلی انکار، تفاوتها و تعارضهایی برجسته با آیات و روایات اسلامی در مورد مفهوم «تجلی»، دارد.

    کلید واژگان: تجلی, تجلی غیب, تجلی شهادت, حدیث, قرآن کریم, ابن عربی
    Fereshteh Samiee, Amir Tohidi *, Mohammad Kazem Rezazadeh Joudi

    Manifestation (tajallī) is a frequently used concept in Islamic tradition, the interpretation of which has a great influence on ethical, epistemological, and religious beliefs. The background of this term goes back to the Holy Qur’ān and some ḥadīths with Muslim thinkers having provided several interpretations for it. Prior to Ibn ‘Arabī, manifestation was, more than anything else, a mystic concept that referred to the quality of the ontological-epistemological closeness of the wayfarer to Almighty Truth through removing veils and revealing the acts, attributes, and essence of God. However, Ibn ‘Arabī’s particular views and interpretation of this term were different from those of others. The present study employs a descriptive-analytic method in order to comparatively investigate the uses of the concept of manifestation in Ibn ‘Arabī’s view and in Islamic verses and traditions to reveal their similarities and differences. The findings of this study demonstrate that Ibn ‘Arabī’s ideas regarding some important discussions such as the definitions of manifestation, similarity, and essence or absolute non-existence; absolute judgment about God’s essence; limited terms; Man’s concepts of God; God’s manifestation in the Hereafter, and manifestation of denial are greatly different from the views in Islamic verses and traditions in relation to the concept of manifestation.

    Keywords: Manifestation, Manifestation Of The Invisible, Manifestation Of The Visible, Ḥadīth, Holy Qur’Ān, Ibn ‘Arabī
  • البرز محقق گرفمی*، مصطفی حسینی، سلیمان معروف
    یکی از فروعات فقهی باب امر به معروف و نهی از منکر، حکم تکلیفی امر به مستحبات و نهی از مکروهات است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با بهره از منابع إسنادی در پی آن است که به بازخوانی حکم پیش گفته بپردازد. برای دست یافتن به این هدف، در گام نخست، دلایل دیدگاه مشهور بر استحباب حکم امر به مستحبات ونهی از مکروهات در پنج رده ذیل افراز شده اند: اجماع، روایات، قاعده تبعیت، استعمال صیغه امر در دو معنا در زمان واحد و حمل واژه معروف به اعمال واجب. ارزیابی ها نشان می دهد که اجماع ادعایی قابل تحصیل از سخن قدماء نبوده و استظهار از روایات نیز به دلیل استفاده رجحان از آنها قابل استناد برای حکم استحباب نیست. قاعده تبعیت نیز قاعده ای عمومی در سپهر اعتباریات شمرده نمی شود. کاربست همزمان صیغه امر در دو معنا و نیز انحصار معنای معروف در واجبات نیز مخالف با قواعد دانش اصول و دانش لغت خواهد بود. در گام بعدی، دلایل قابل استناد برای حکم به وجوب این فریضه به شکل ذیل تبیین شده است: عمومات رهنمون بر حکم امر به معروف، حکم عقل بر لزوم تحقق یافتن امر مولا، حکمت امر به معروف و تحقق عناوین عارضی. در صورت باور به استحباب امر به مندوبات نیز، بر اساس تحقق عناوین عارضی، مواردی چون جنبه مقدمی داشتن برای سایر واجبات و وابستگی صیانت از نظام اسلامی به انجام مستحبات، می توان امر به آنها را واجب دانست. در این روند به نظرات آیت الله شیخ محمد یعقوبی توجهی ویژه شده است.
    کلید واژگان: استحباب, امر به معروف, نهی از منکر, حدیث, وجوب
    Alborz Mohaghegh Garfami *, Mostafa Hoseini, Soleyman Marouf
    One of the branches of jurisprudence of enjoining good and forbidding evil is the obligatory ruling of enjoining what is desirable and forbidding what is abominable. This research is based on descriptive-analytical method and with the help of isnadi (chain of transmitters) sources, in the pursuit of reappraising the narrative and rational evidences of commanding what is desirable and forbidding what is abominable. In order to achieve this purpose, after presenting the terminological definitions of the popular and negative concepts, the reasons of the believers in istisḥāb (desirability) have been explained, examined and criticized in the following five categories: consensus, narrations, the principle of compliance to the principle and the monopoly of the meaning known as obligations in the last step, the reasons that can be cited for the ruling on the obligation of this duty are explained as follows: the generalities and applications of the guidance on the ruling of the good, the ruling of reason on the necessity of fulfilling the command of the master, attention to the wisdom of the good and the realization of temporary titles. In case of believing in the desirability of commanding delegates, Things such as taking precedence over other obligations and the dependence of the protection of the Islamic system on doing what is recommended, can be considered obligatory. In this process, special attention has been paid to the opinions of Ayatollah Sheikh Mohammad Yaqoubi.
    Keywords: Hadith, Enjoining What Is Good, Forbidding What Is Evil, Obligatory, Desirability
  • محمدرضا جواهری*

    قرآن و حدیث دو منبع اصلی شناخت بازار اسلامی است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی،جهان اسلام درصدد شناخت بازار اسلامی، به عنوان یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی برآمد تا با راهبردهای کارآمدی نظام اقتصادی اسلامی آشنا شود. در این پژوهش درون دینی، تلاش شده است شاخصه های بازار اسلامی از متون مقدس دینی استنباط و توصیف و تحلیل گردد. چون شاخصه های دینی بازار در دو بخش ایجابی و سلبی قرار دارد و در این پژوهش یافته های قرآنی و حدیثی پیرامون بازار اسلامی در دو قسمت بایدها و نبایدها استخراج و ثبت شده است. در شاخصه های ایجابی رزق حلال و تجارت مشروع و آگاهی از احکام شرعی و فقه تجارت و یاد خدا و نماز و اتقان و استحکام کالا و شفافیت و صداقت بررسی و فهرست سایر شاخصه ها در نوزده محور گزارش شده است. در شاخصه های سلبی نیز اخسار و تطفیف و غش مورد بررسی قرار گرفته و سایر شاخصه ها در پانزده محور فهرست گردیده است. افزون بر شاخصه ها، ،سیره امام علی (ع) در امور بازار نیز ارائه شده است. پژوهشگر کوشیده است، متون مقدس دینی دارای واژه های اقتصادی همچون سوق و رزق حلال و حرام و تجارت و بیع و شراء و رزق و اخسار و تطفیف و مکیال و میزان و غش و مشتقات آنها را توصیف و تحلیل اجتهادی کند.

    کلید واژگان: قرآن, حدیث, بازار اسلامی, شاخصه ها
    Mohammadreza Javaheri *

    Qur’an and Hadith are the two main sources for knowing the Islamic market. After the victory of the Islamic revolution, the Islamic world sought to know the Islamic market, as one of the achievements of the Islamic revolution, in order to get acquainted with the efficient strategies of the Islamic economic system. In this intra-religious research, an attempt has been made to infer, describe and analyze the characteristics of the Islamic market from religious texts. Because the religious indicators of the market are in two parts, positive and negative, therefore, in this research, Qur’anic and hadith findings about the Islamic market have been extracted and recorded in two parts, dos and don'ts. In the positive indicators, halal sustenance and legitimate business, knowing of Sharī'ah rulings and business jurisprudence, remembrance of Allah, prayer, perfection, solidity of goods, transparency and honesty have been examined and the list of other indicators has been reported in nineteen axes. In the negative indicators, damaging and underselling and non-transparency were investigated and other indicators were listed in fifteen axes. In addition to the indicators, the lifestyle of Imam Ali (as) is also presented in the affairs of the market. The researcher has tried to describe and analyze the sacred religious texts with economic words such as market, halal and haram sustenance, halal and haram, trade, buying and selling, sustenance, causing harm, underselling, weighing, scales, non-transparency and their types of marketing.

    Keywords: Qur'an, Hadith, Islamic Market, Indicators
  • الهام اوستادی *

    برخی بر آنند که دین دخالت تام و انحصاری در عرصه طب دارد و تنها راه رسیدن به دانش پزشکی و درمان بیماران، وحی است و تنها مرجع و منبع، برای بنیان نهادن طب اسلامی آیات شریف قرآن و احادیث ائمه هدی است. این نوشتار با روش اسنادی- کتابخانه ای ضمن بررسی برخی منابع مستفاد در طب اسلامی؛ بر اساس سیر تاریخی آنها؛ بر آن است تا تحقق نظریه ابتنای علم پزشکی صرفا بر مبنای روایات را واکاوی نماید. با تحلیل محتوایی-تاریخی منابع به نظر می رسد که اغلب منابع با ضعف سند و یا ضعف محتوا مواجه و از این رو فاقد اعتبارند. بنابراین هر چند استقرای منطقی خصوصا اگر تام نباشد، قابل اعتماد نیست؛ لیکن این قضیه جزئیه صحیح می نماید که بنیان نهادن علمی با عنوان طب اسلامی با اتکای صرف بر آیات و احادیث، امری شایسته و منطقی نبوده و چه بسا آفاتی همچون آسیب تفسیر علمی در قرآن را در پی داشته باشد. چرا که بنیان نهادن پایه های استوار و متقن دین بر مبنای احادیث ضعیف و موضوع؛ لاجرم به وهن و سستی در مبانی دینی منجر شده و عاملی می شود برای دین گریزی افرادی که به واسطه آموزه های دینی غلط و احادیث مجعول سلامتی نیافته اند.

    کلید واژگان: حدیث, احادیث پزشکی, طب اسلامی, رساله ذهبیه, توحید مفضل, اصول کافی, سیرتاریخی
    Elham OSTADI *

    Some are of the opinion that religion has exclusive involvement in the field of medicine and the only way to reach medical knowledge and treatment of patients is revelation. foundation of Islamic medicine is the noble verses of the Qur'an and hadiths. The imams are a guide, and even to advance their point of view, they have relied on the rule of tolerance in referring to weak hadiths.This writing is based on the documentary-library method, while examining some useful sources in Islamic medicine such Towhid-e-Mofaddal, Al-Risalah al-Dhahabiah and some medical hadiths found in the book of Usul Al -Kafi; based on their historical course; The research has analyzed the mentioned point of view. As a result, although logical induction is not reliable, especially if it is not complete; But due to the fact that most of the sources are facing weak document or content; This partially correct case shows that establishing a scientific foundation with the title of Islamic medicine by relying only on verses and hadiths is not a proper and logical thing and may lead to the disasters of scientific interpretation. Because establishing the solid foundations of religion based on weak hadiths and issues; It inevitably leads to the weakness and weakness of religion and becomes a factor for the apostasy of people who have not found health due to fake hadiths.

    Keywords: Hadith, Medical Hadiths, Islamic Medication, Al-Risalah Al-Dhahabiah, Towhid-E-Mofaddal, Usul Al-Kafi, Hadith History
  • مرتضی قاسمی حامد *

    حدیث و تاریخ نگاری رابطه ای دوسویه با یکدیگر دارند، به گونه ای که هریک از محدثان و مورخان در راستای تکمیل معارف خود، ناگزیر باید به یکدیگر مراجعه نمایند؛ زیرا فهم حدیث بدون تاریخ و فهم تاریخ بدون مراجعه به حدیث امکان پذیر نیست. بررسی منابع این دو علم نیز نشان می دهد که میان این دو، رابطه ای برقرار است، به طوری که در دوره ای محدثان و مورخان یکسان بوده اند. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی به بررسی تاثیرات حدیث بر تاریخ در گذر زمان می پردازد که تاثیرات آن را بر چهار محور تقسیم کرده است: 1) یکسانی حدیث و تاریخ 2) تبعیت تاریخ از اسلوب حدیث 3) حدیث به عنوان منبعی برای ذکر وقایع تاریخی 4) تاریخ جزئی از منابع حدیثی. بنابراین با ظهور حدیث از سوی پیامبر اکرم (ص) و ائمه (ع) و گسترش آن، تاریخ از آن تاثیر پذیرفت، اما به تدریج به دو علم مستقل مبدل شدند و در ادامه، تاریخ نگاری به عنوانی علمی در جرح و تعدیل حدیث به کار گرفته شد.

    کلید واژگان: حدیث, تاریخ نگاری, سیره, مغازی, طبقات
  • قاسم بستانی*
    تعدد مذاهب و عقائد و احکام اسلامی آثار مختلفی بر حیات علمی و عملی مسلمانان گذاشته است. از جمله این آثار، تعیین صفات راوی حدیث است که اصرار بر آن شده راوی، هنگام روایت حدیث، باید معتقد به مذهب اخذکننده حدیث، نه مخالف یا فاسدالمذهب و به طور کلی بدعت گذار باشد و از آن جا که هر فرقه و مذهبی، دیگران را بدعت گذار می دانند، این پرسش ها مطرح می شوند: بدعت چیست؟ آیا نزد همه فرق و مذاهب، نظرا و عملا از اخذ حدیث از بدعت گذار نهی شده است؟ دلایل موافقان اخذ از بدعت گذار و مخالفان آن چیست؟ در این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی و نیز کتابخانه ای تلاش می شود ابتدا بدعت، مفهوم شناسی، سپس حکم راویت بدعت گذار بررسی شده و به پرسش های بالا در کنار طرح برخی دیگر از مباحث مرتبط، مانند: ذکر برخی از راویان بدعت گذار در طرق شیعه و اهل سنت، پاسخ دهد. از نتایج این تحقیق آن است که؛ عموم مذاهب اسلامی، به رغم وجود برخی مخالفین اخذ از بدعت گذار، به طور مطلق یا بنابر شروطی، حکم به اخذ حدیث از آن کرده تا آن جا که بدون احادیث این گروه، میراث حدیثی بسیاری از مذاهب به شدت کم حجم می یابد. ضمن این که در معنا و مصادیق بدعت اختلاف کرده اند؛ به نحوی که امکان تعیین دقیق مفهوم و مصداق آن که متفق القول باشند، امکان پذیر نیست و نمی توان وصف بدعت گذار را جرحی حقیقی برای یک راوی تلقی کرد و نهایت گفته شده که مهم و اصل، صدق و عدم صدق راوی صرف نظر از اعتقاد و عمل اوست.
    کلید واژگان: حدیث, راوی, ضعیف, بدعت, اعتبار
    Ghasem Bostani *
    The diversity of Islamic sects, beliefs, and rulings has had various effects on the scientific and practical lives of Muslims. One of these effects is the determination of the narrator's attributes in Hadith, which emphasizes that the narrator must adhere to the sect from which he or she received the Hadith and should not be an innovator since every sect considers other sects as innovators. But what is the concept of innovation? And is it acceptable to narrate from an innovator among all sects? What are the reasons for those who agree or disagree with narrating from an innovator? In this article, using a descriptive-analytical method and library research, we examine this principle in terms of narrator's attributes and Hadith narration and answer these questions along with discussing some related topics such as mentioning some innovator narrators in Shia and Sunni ways. As a result, it has been determined that despite some opponents' refusal to narrate from innovators, most Islamic sects absolutely or conditionally quote them since without their Hadiths, many sects' Hadith heritage would significantly decrease. Furthermore, there are differences in the meaning and examples of innovation to such an extent that it is impossible to determine its precise meaning and example unanimously. Therefore, it cannot be considered a real criticism for a narrator regardless of his or her belief or action; rather, his or her truthfulness or falsehood should be considered important.
    Keywords: Hadith, Narrator, Weak, Innovation, Credibility
  • کوثر یوسفی نجف آبادی، حسین ستار*، روح الله شهیدی، محمدهادی یوسفی غروی

    تاریخ رجال شیعه پیش از اصول اولیه رجالی از جهات مختلف روشن نیست و هر آنچه هست مروری گذرا و بنیاد نهاده بر حدس، بر درون مایه آن هاست. در راستای بازسازی منابع رجالی و نگارش تاریخ رجال شیعه، بازیابی آثار جبریل بن احمد فاریابی- به عنوان یکی از اساتید خراسانی پر بسامد کشی و صاحب کتاب رجالی- مهم به نظر می رسد. این پژوهش با روشی توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از شیوه هایی چون تحلیل اسناد و یافتن حلقه مشترک و تبیین روابط معنایی میان روایات سعی دارد تا شخصیت روایی و رجالی جبریل و آثار وی را بازیابی کند تا از این منظر الگو و مبنای وی در نقل روایات به عنوان یک رجالی نص گرای متقدم را کشف کند. بدین روی با ارزیابی روایات او از هریک از مشایخ؛ استناد وی به کتاب «الرجال» محمدبن عیسی به شکل سماع و «المذمومین و الممدوحین» محمدبن عبدالله بن مهران مشخص شد. این پژوهه ضمن تحلیل گرایش فاریابی به اندیشه های کلامی محمدبن عیسی و مخالفت وی با دیدگاه کلامی و حدیثی زراره، بهره گیری از منابع غالی و عدم انتساب کتاب مفاخر الکوفه و البصره به وی را نشان می دهد. نوشتار حاضر ضمن تبیین رویکرد وی به عنوان یک رجالی نص گرای مبنامند؛نشانگر آن است که کشی با توجه به شیوه تحدیث و اندیشه های جبریل؛غالبا از منقولات وی در شرح روایات دیگر بهره برده و کمتر به نقد آن ها پرداخته است.

    کلید واژگان: حدیث, رجال, منابع, بازیابی
    Kowsar Yuosofi Najafabadi, Hossein Sattar *, Ruhollah Shahidi, Mohammadhadi Yousefi Gharavi

    The history of Shi’i traditionalist sources precedent to the early traditionalist ‘Asl’ books is not clear in some aspects except for some brief reviews, based upon supposition, of their contents. In order to reconstruct the traditionalist sources and historiography of Shi’i traditionalists, it seems necessary to relocate the works of Jibril bn. Ahmad Fariabi as one of the frequently-narrated scholars of Khorasan by Kashshi, the author of one of the early traditionalist Asls. This research, with descriptive-analytical approach, and using methods such as analysing the documents, locating the common segments, and elaborating semantic relationships of the narrations tries to relocate Jibril as a traditionalist and narrator as well as his works, and discover his pattern and basis in narrating traditions as an early textualist traditionalist. Thus, by evaluating his narrations from each chief scholar, it was proved that he had used Al-Rijal of Mohammd bn. Isa in form of hearing, and Almazmumeen and Almamduheen of Mohammad bn. Abdullah bn. Mehran was indicated. Also, his tendency to polemical thoughts of Mohmd bn. Isa and disagreement with polemical and narrative views of Zurara, using the ‘Ghali’ (exaggerators) sources, and denying him as the author of Mafakhir A-Kufa wa Al-Basra was clarified. His approch as a positive textualist traditionalist was also specified. Having into consideration Jibril’s thought and manner of narrating, Kashshi has benefitted from his narrations to explain other narrations and has criticised them in fewer occasions.

    Keywords: Narration, Traditionalists, Sources, Relocating
  • وحیده دهقانی فیروزآبادی، یحیی میرحسینی*، زهرا هاسمی

    ابوالفضل رشیدالدین میبدی، مفسر اهل سنت در سده ششم هجری، عمده اشتهارش به واسطه تفسیر «کشف الاسرار و عدهالابرار» است. میبدی در مواضع مختلف اثر خود، به روایات خاندان پیامبر $ بویژه حضرت علی% اشاره و به اقوال و احوال آن حضرت، استناد و استشهاد می کند. بررسی این استنادات با توجه به مذهب وی، از اهمیت بسزایی برخوردار است. از این رو در این نوشتار، کوشش شده است به روش توصیفی تحلیلی، ضمن استخراج استنادهای رشیدالدین میبدی به حضرت علی%، نخست از نظر موضوعی دسته بندی شود و آنگاه از حیث صحت سنجی، مورد واکاوی قرار گیرد. از نتایج مقاله باید به این موارد اشاره کرد: پربسامدترین موضوعات، روایاتی با درون مایه تفسیر لغوی و ادبی، سپس اعتقادی، عبادی و آنگاه اخلاقی هستند که بیش از همه در النوبه الثانیه به ثبت آمده است. از نظر اصالت، بسیاری از روایات در متون حدیثی شیعه و سنی، محفوف به قراین اند و می تواند مورد پذیرش قرار گیرد. اما دسته ای دیگر، نشانی از آنها در جوامع روایی یافت نمی شود. در کنار تعداد محدودی روایت که غیرهمسو با عقاید شیعیان است، بیشتر مرویات با دیدگاه شیعه امامیه، سازگار  است.

    کلید واژگان: امام علی, حدیث, رشیدالدین میبدی, کشف الاسرار و عدهالابرار, موضوع شناسی, اعتبارسنجی
    Vahideh Dehghani Firouz Abadi, Yahya Mir Hoseini*, Zahra Hashemi

    Abul Fazl Rashid al-Din Meybodi, a Sunni commentator in the sixth century of Hijri, his main fame is due to Tafsīr Kashf al-Asrār wa ʿUddatul Abrār. In various parts of his work, Meybodi refers to the narratives of the Prophet's family, especially Imam Ali (as), and cites and testifies to the sayings and circumstances of that Imam. Examining these references is very important considering his religion. Therefore, in this article, an attempt has been made to classify Rashid al-Din Meybodi's citations to Imam Ali (as) by descriptive-analytical method, and then analyze them in terms of authenticity. From the results of the article, the following should be mentioned: The most frequent topics are narratives with the content of literal and literary interpretation, then belief, worship and then ethics, which are mostly recorded in al-Nawbat al-Thānīyah. In terms of authenticity, many narratives in Shia and Sunni hadith texts are accompanied by evidence and signs and can be accepted; but another category, no sign of them can be found in hadith collections. In addition to a limited number of hadiths that are inconsistent with the Shia beliefs, most of the hadiths are compatible with the Imami Shia view.

    Keywords: Imam Ali (as), Hadīth, Rashid al-Din Meybodi, Kashf al-Asrār wa ʿUddatul Abrār, Thematology, Validation
  • محمدیاسین احمدی*

     در این پژوهش دیدگاه قرآن عظیم الشان و احادیث ائمه معصومین (ع) در باره سخاوت بررسی شد و بازتاب آن در شعر صائب تبریزی، مورد مطالعه قرارگرفت. با استفاده از روش کیفی (توصیفی- تحلیلی)، اطلاعات و داده ها به شیوه کتابخانه ای، جمع آوری، تحلیل، تبیین و ترتیب گردید. این تحقیق نشان می دهدکه سخاوت، یکی از اصول اساسی ارزش ها در جامعه اسلامی و انسانی است؛ خداوند بخشایشگر (ج) در قرآن مجید انسان ها را به انجام آن، تشویق و امرکرده است و برای سخاوتمندان پاداش بس بزرگ و نیکو قرار داده است: «فالذین آمنوا منکم وانفقوا لهم اجر کبیر»«پس برآنانی از شما که ایمان آورده و انفاق کردند پاداش بزرگ خواهد بود» (الحدید/ 7). و هم چنین از پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) احادیث بی شماری در مورد سخاوت و انفاق در کتاب های معتبر نقل شده است. چنان که پیامبر بزرگوار (ص) فرمود: «سخاوت درختی است از درختان بهشت آویخته تا زمین، هرکس به شاخه ای از آن چنگ زند او را به بهشت می کشاند» (ورام، 1369). امام جعفر صادق (ع) فرمود: «برآوردن حوائج و نیازمندی های مومن از هزار حج مقبول و آزادی هزار بنده و فرستادن هزار اسب مجهز در راه خدا، بالاتر و والاتر است» (ابن بابویه، 1400ق). صائب تبریزی با تاثیر پذیری از قرآن کریم و احادیث، به سخاوت، انفاق و همدردی با مستمندان، بی نهایت توجه داشته و او را می توان در زمره شاعران دلسوز، بشردوست و مشوق سخاوتمندی قرارداد، زیرا او باور دارد که در جامعه انسانی ضرورت است تا افراد در برابر گرفتاری های دیگران احساس مسئولیت کنند و با نیازمندان رفتار سخاوتمندانه و مهربانانه داشته باشند.

    کلید واژگان: کلیدواژه ها: سخاوت, قرآن کریم, حدیث, شعر, صائب تبریزی
    MohammadYasin Ahmadi *

     In this research, the views of the Holy Quran and the hadiths of the innocent imams (peace be upon them) about generosity and its reflection in Saeb Tabrizi's poetry were examined. Using the qualitative (descriptive-analytical) method, information and data were collected, analyzed and prepared. This research shows that generosity is one of the basic principles of values in Islamic and human society. In the Holy Qur'an, the Merciful God has encouraged and ordered people to do this and has given a great and good reward to the generous. Also, countless hadiths about generosity have been narrated from Imams Athar (peace be upon them) in authentic books. Saeb Tabrizi, influenced by the Qur'an and hadiths, paid infinite attention to generosity and sympathy for the poor, and he can be included among compassionate, benevolent and encouraging poets, because he believes that this is necessary in human society. It is for people to feel responsible for the problems of others and to be generous and kind to the needy.

    Keywords: Generosity, Holy Quran, Hadith, poetry, Saeb Tabrizi
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال