به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « مکاشفه » در نشریات گروه « علوم انسانی »

  • محمدحسین مهدوی نژاد*، زینب شکیبی، یدالله رستمی، عبدالرضا رمضان نیای ارباستان

    یکی از دیدگاه های منحصر به فرد زبان دین رویکرد ایان توماس رمزی، اسقف و فیلسوف دین آکسفورد دهه 50 میلادی، است. مقاله حاضر به روش توصیفی و تحلیلی به بررسی دیدگاه زبان دین ایان توماس رمزی پرداخته و عمده مباحث آن دو موضوع است؛ یکی تبیین و توصیف معرفت زبان دین ایان توماس رمزی و دوم زبان سخن گفتن رمزی از خداوند و توجیه گزاره های الهیاتی. ایان رمزی درباره زبان دین معتقد به نوعی تجربه دینی است؛ یعنی با توصیف عبارات و کلمات الهیات می توان به امری ماورای تجربی دست یافت. رویکرد معرفتی رمزی دفاع از آموزه های دینی در برابر موضع انتقادی آنتونی فلو و آیر مبنی بر ابطال ناپذیری و بی معنایی گزاره های دینی بود. در نتیجه معتقد بود کلمات زبان دین و گزاره های دینی همچون گزاره های علمی می توانند دربردارنده معنا و در موقعیت خاصی حاوی مکاشفه و از نوع تجربه منحصر به فرد باشند. مهم ترین مسائل و دغدغه های ایان رمزی جایگاه تجربی بخشیدن به زبان دین، درک کاربرد معنایی کلمات، کشف امور واقع جهان با مدل سازی و به کارگیری استعاره در روش فهم زبان الهیاتی بود.

    کلید واژگان: رمزی, زبان دینی, کلمات توصیفی, مدل, مکاشفه}
    Mohammadhossein Mahdavinejad *, Zainab Shakibi, Yadala Rostami, Abdolreza Ramezanniaye Arbastan

    One of the unique views of the language of religion is the approach of Ian Thomas Ramsey, the Oxford bishop and philosopher of religion in the 1950s. The present article is written in a descriptive and analytical way to examine Ian Thomas Ramsey's perspective on the language of religion, and its main topics will include two topics; First, the explanation and description of knowledge of the language of religion by "Ian Thomas Ramsey "; Secondly; The language of secret speech about God and the justification of theological propositions. About the language of religion, Ian Ramsey believes in a kind of religious experience that can be achieved by describing theological phrases and words. Ramsey 's epistemological approach was to defend religious teachings against the critical position of Anthony Flew and Ayer regarding the irrefutability and meaninglessness of religious propositions. As a result, he believed that religious words and religious propositions, like scientific propositions, can contain meaning and in a certain situation contain revelation and have a unique type of experience. The most important issues and concerns of Ian Ramzi were giving an experimental place to the language of religion, understanding the semantic use of words, discovering the real affairs of the world by modeling and using metaphor in the method of understanding the theological language.

    Keywords: Ramsey, Religious Language, Model, Qualifier, Disclosure}
  • سجاد دهقانزاده*، فاطمه سیددبکلو
    یکی از چالش های مطرح در فرهنگ دیرینه بین النهرین، امکان مشارکت یا مکاشفه بین موجودات لاهوتی و ناسوتی است. جستار حاضر درحالی که با تکیه بر شواهد کافی وجود چنین امکانی را در این فرهنگ مسلم فرض می کند، به روش توصیفی - تحلیلی به دنبال شناسایی اشکال احتمالی مکاشفه در فرهنگ اساطیری بین النهرین است. یافته های پژوهش نشان می دهند مکاشفه در اساطیر سومری، اکدی، بابلی و آشوری نوعی دادوستد معنوی بین عوالم لاهوت و ناسوت و دریچه ای برای مخابره یا القای خواسته ها، رازها و اخبار ایزدان بر موجودات خاکی اعم از بشری و غیربشری است. مکاشفه در اینجا غالبا شکل تک گویی و گاهی سیمای گفتگوی دوطرفه به خود می گیرد و می تواند برای انسان در کسوت تجاربی چون سفر روح، رویای صادقه، دریافت صدا و غیب گویی رخ دهد. ظاهرا جلوه هایی از معنا و اشکال مکاشفات بین النهرینی به تدریج در ادیان سامی رخنه کرده است که این تاثیر را می توان ثمره قطعی همسایگی اقوام سامی با سومریان دانست؛ از این رو بررسی موقعیت های مکاشفه ای اساطیر بین النهرین برای فهم عمیق تر ماهیت مکاشفه در ادیان متاخرتر حایز اهمیت به نظر می رسد.
    کلید واژگان: مکاشفه, اساطیر بین النهرین, نظم کیهانی, إنکی}
    Sajad Dehganzadeh *, Fatemeh Seyyed Debaklu
    A challenge faced by the ancient culture of Mesopotamia was the possibility or impossibility of interaction or communication between natural and supernatural beings. While the present article assumes its possibility based on available evidence, it employs the descriptive-analytic method to identify various forms of revelation within the mythical Mesopotamian culture. The research findings indicate that in Sumerian, Akkadian, Babylonian, and Assyrian myths, revelation manifested as an exchange or spiritual transaction bridging the gap between the natural and supernatural worlds. It served as a conduit for communication and the conveyance of desires, secrets, and news from deities to earthly beings, including both human and nonhuman entities. In this context, revelation often took the form of soliloquy and sometimes that of mutual conversation, presenting itself through experiences such as the soul’s journey, true dreams, auditory perceptions, and prophesies. It appears that the various forms of Mesopotamian revelations gradually influenced Semitic religions, likely influenced by the proximity of the Sumerians. Therefore, an exploration of the revelatory aspects of Mesopotamian myths becomes crucial for a deeper understanding of the nature of revelation in more contemporary religions.
    Keywords: revelation, Mesopotamian myths, Cosmic Order, Enki}
  • لیلا میرزاخانی، عبدالرضا مظاهری*، بخشعلی قنبری
    تکلم خداوند با شخص رسول و چگونگی دریافت وحی یکی از مشکلات متکلمان و فیلسوفان مسلمان در طول تاریخ اسلام بوده است، متفکران  اسلامی از جمله فارابی و ابن عربی با این مساله مواجه بوده اند که از چه ساحتی و به چه صورتی بر رسول نازل می گردد و آیا افراد دیگری نیز غیر رسول همچون فیلسوفان و عرفا به آن ساحت دسترسی دارند یا خیر و اگر جواب سوال مثبت است، فرق فیلسوف و عارف با نبی در چیست؟ فارابی برای تبیین وحی به قوه تخیل روی آورده است تا از طریق محاکات قوه مخیله رسول، اشکال فلسفی ارتباط خدای مجرد و بسیط را در تکلم و انزال قرآن کریم به نبی که انسانی مرکب و دارای تغییر و زمانمند است، حل نماید. و همین باعث شده که برخی دانشمندان معاصر به رویایی بودن «وحی» روی آورند. اما  ابن عربی  درنقد فارابی، خیال را در افقی فراتر از عقل نشانده و عقل را مادون خیال دانسته که در استنتاج خود محتاج به حواس و حافظه و قوه مفکره است لذا خطاپذیر می باشد و از آنجاییکه دیدگاه فارابی از جهاتی زیربنای دیدگاه رویای رسولانه در عصر حاضر است از اهمیت خاصی برخوردار است و پاسخ ابن عربی به فارابی بحثی جدید است که کسی تاکنون مطرح ننموده است. لذا این مقاله با استفاده از دیدگاه ابن عربی به این دستاورد رسیده است که خیالی فرض کردن وحی، نوعی تقلیل گرایی وحی است که آنرا تا حد مکاشفه پایین می آورد و الفاظ قرآن کریم را که قول به وجود است با الفاظ بشر که قول به لفظ است، برابر می کند در حالیکه وحی «اشاره» است و الفاظ بشر «عبارت» اند.
    کلید واژگان: وحی, فارابی, خیال, ابن عربی, مکاشفه}
    Leila Mirzakhani, Abdorreza Mazaheri *, Bakhshali Ghanbari
    God speaking with the messenger and the quality of revelation received has been the vital problem for theologians and philosophers during the Islamic history. Islamic thinkers such as Farabi and Ibn Arabi have encountered this issue through what vision and form can be sent to the Prophet. Can other people except messengers like philosophers or mystics achieve that or not? If so, what are the differences between them and the prophet? Farabi has used his imagination to solve this problem. It can play the role of intermediate to make the relationship between simple and immaterial God and the prophet who is living in change and time, acceptable.  That is why some contemporary scholars interpreted the revelation as a dream. Ibn Arabi criticized Farabi’s thought, he has mentioned that the imagination is beyond the reason which is in need of senses, memory and rational faculty which is subjected to the error. Since Farabi’s approach may be considered by certain philosophers, it has its own importance. Ibn Arabi’s answers are the modern discussion which has not been presented by any one so far. As a result, it should be said that considering the revelation as an imaginative phenomenon is a sort of reductionism which has descended it to the level of unveiling and intuition.   The koranic words considered as existence will be reduced to human words. While the revelation is allusion and human words are the passage.
    Keywords: Epistemology, revelation, dream, Ibn Arabi, Farabi}
  • سید رحمت الله موسوی مقدم، سید سجاد ساداتی زاده، علی صبری*
    بحث کشف و شهود در معرفت شناسی اسلامی در مذهب عرفا از مسایل بنیادین و اساسی است؛ به حدی که پایه ی عرفان اسلامی بر اساس مکاشفه و مشاهده ی عالم غیب است. مکاشفات عرفانی، مهمترین منبع معرفتی عرفان نظری به عنوان یک نظام هستی شناختی محسوب می شوند. این مقاله درصدد است ابتدا مروری داشته باشد بر انواع مکاشفه نزد عرفا، ویژگی های اساسی آن، معیار ارزیابی آن و پیشینه ی مکاشفه در دیدگاه بانیان مکتب فکری اشراق و مشاء و همچنین چیستی، ماهیت و مراتب مکاشفه در دیدگاه فیلسوفان و عارفان اسلامی خصوصا صدرا و ابن عربی با تدقیق؛ صدرا به عنوان بانی حکمت متعالیه در بعضی از مسایل فلسفی که جزو ابتکارات خاص او محسوب می شوند، صراحتا ادعای انکشاف کرده و وابستگی خود را به عارف بزرگ ابن عربی نشان داده است. سوال اساسی این مقاله این است که آیا روش مکاشفات ملاصدرا مثل سایر فلاسفه و عرفاست یا سبک خاصی برای خود قایل است؟ همچنین می توان به این سوال هم اهمیت داد که ایا شهود صدرایی متاثر از ابن عربی است یا خیر؟ یافته های پژوهش موید این نکته است که ملاصدرا در پردازش مسایل ذوقی، به مباحث حکمی و بحثی تمایل پیدا کرده و استفاده نموده است؛ از این منظر متاثر از ابن عربی است.
    کلید واژگان: وحدت وجود, مکاشفه, شهود, ملاصدرا, ابن عربی}
    Seyed Rahmatolla Mosavimoghadam, Seyed Sajad Sadatizadeh, Ali Sabri *
    The discussion of discovery and intuition in Islamic epistemology is one of the fundamental and essential issues in the mystic religion; So much so that the foundation of Islamic mysticism is based on revelation and observation of the unseen world. Mystical revelations are considered the most important epistemic source of theoretical mysticism as an ontological system. This article tries to first review the types of revelation among mystics, its basic features, its evaluation criteria and the background of revelation in the view of the founders of the Ashraq and Masha school of thought, and also the nature, nature, and levels of revelation in the view of Islamic philosophers and mystics, especially Sadra and Ibn Arabi, in detail; As the founder of transcendental wisdom, Sadra has openly claimed to develop some philosophical issues that are considered to be his special initiatives and has shown his dependence on the great mystic Ibn Arabi. The basic question of this article is whether the method of Mullah Sadra's revelations is like other philosophers and mystics or does he have a special style for himself? We can also pay attention to the question of whether Sadra'i intuition is influenced by Ibn Arabi or not. The findings of the research confirm the fact that Mulla Sadra has developed a tendency and used judgmental and debatable topics in processing taste issues; From this point of view, it is influenced by Ibn Arabi.
    Keywords: The Unity of Existence, revelation, Intuition, Mulla sadra, Ibn Arabi}
  • معین کاظمی فر
    زمینه و هدف

    استعاره در نظریه های معاصر، نه صرفا ابزار زیبایی‌شناسی، بلکه فرایند شناختی بنیادین ذهن انسان تلقی میشود. طبق نظریه استعاره مفهومی، استعاره «فهم و تجربه» یک حوزه مفهومی در اصطلاحات و عبارات یک حوزه مفهومی دیگر است. این تحقیق کوششی است برای تحلیل یک استعاره مفهومی کلیدی در کتاب کشف الاسرار روزبهان بقلی.

    روش مطالعه

    روش این مطالعه توصیفی - تحلیلی است و بر موضوع مفهوم‌پردازی وصال خداوند با اصطلاحات حوزه مفهومی ازدواج و نکاح در کتاب کشف الاسرار متمرکز است؛ هرچند به ضرورت به آثار مهم دیگر شیخ یعنی عبهرالعاشقین و شرح شطحیات نیز پرداخته میشود.

    یافته ها

     روزبهان در کتاب کشف الاسرار -زندگینامه خودنوشت روحانی خود که به گزارش مکاشفاتش اختصاص یافته است- کوشیده است با استفاده از مفاهیم حوزه مفهومی «نکاح»، مفاهیم انتزاعی حوزه مفهومی «وصال با خداوند» را توصیف کند. در این استعاره، قلمرو مبدا حوزه مفهومی «نکاح» است که مفهومی محسوس و ملموس است و قلمرو مقصد حوزه مفهومی «وصال خداوند» است که مفهومی متافیزیکی و انتزاعی است. روزبهان با اصطلاحات و الفاظ حوزه نکاح مانند عروس، حجله، مراسم جشن و پایکوبی و نثارهایی که داماد به عروس میکند، مفاهیم انتزاعی رابطه عاشقانه با خداوند را توضیح میدهد.

    نتیجه گیری

    طبق نظریه استعاره مفهومی، وی با انتخاب حوزه مفهومی«نکاح» برای توصیف «وصال خداوند» هم نظام ادراکی و شناختی خود را درمورد وصال خداوند توضیح میدهد و هم انتظارات و توقعات خود و مخاطبان را درمورد آن تنظیم میکند. درواقع این استعاره، نظام فکری و فضای حاکم بر «نکاح» را به نظام فکری و فضای حاکم بر مفهوم «وصال الهی» منتقل میکند. ما از رهگذر مطالعه این استعاره مفهومی که در فضای عرفان اسلامی بیمانند و بی‌نظیری است، به جنبه هایی تازه از رویکرد روزبهان به مقوله وصال الهی دست مییابیم.

    کلید واژگان: روزبهان, کشف الاسرار, مکاشفه, استعاره مفهومی, نکاح}
    Moin Kazemifar
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    In contemporary theories, metaphor is considered not only an aesthetic tool, but also a fundamental cognitive process of the human mind. According to the theory of conceptual metaphor, the metaphor is understanding of a conceptual domain in the terms and expressions of another conceptual domain. This research is an attempt to analyze a key conceptual metaphor in the book Kashf al-Asrar by Ruzbihan Baghli.

    METHODOLOGY

    The method of this study is library-analytical and it focuses on the issue of conceptualizing Union with God with the terms of the conceptual field of marriage in the book Kashf al-Asrar; however, by necessity, the other important works of the sheikh, i.e. Abhar al-Asheqin and Sharah Shathiyat, are also discussed.

    FINDINGS

    Ruzbihan in the book Kashf al-Asrar - his spiritual autobiography, which is dedicated to the report of his revelations - tried to describe the abstract concepts of the conceptual field of Union with God by using the concepts of the conceptual field of "marriage". In this metaphor, the origin realm is the conceptual domain of "marriage," which is a tangible concept, and the destination realm is the conceptual domain of “Union with God” which is a metaphysical and abstract concept. Rozbahan explains the abstract concepts of love relationship with God with the terms and words of the field of marriage, such as bride, bridegroom, celebration ceremony, and the offerings made by the groom to the bride.

    CONCLUSION

    According to the theory of conceptual metaphor, Ruzbihan by choosing the conceptual field of "marriage" to describe " Union with God", explains both his perceptual and cognitive system about Union with God and adjusts his and the audience's expectations towards it. In fact, this metaphor transfers the intellectual system and the atmosphere governing "marriage" to the intellectual system and atmosphere governing the concept of "Union with God". Through the study of this metaphor, a concept that is unparalleled in the space of Islamic mysticism, we are introduced to new aspects of Ruzbihan's approach achieves the category of Union with God.

    Keywords: Ruzbihan, Kashf al-Asrar, Conceptual Metaphor, Mystical Experience, Marriage}
  • احمد میرزائی*
    تبیین مسیله وحی و معراج در دیدگاه ملاصدرا با مفهوم مکاشفه و علم حضوری گره خورده است؛ لذا در این مقاله به بررسی این مفاهیم مرتبط با هم پرداخته ایم. ملاصدرا دیدگاه های خود درمورد هر یک از این مفاهیم را به صورت منظم و در یک متن توضیح نداده است، اما با بررسی و دسته بندی مجموعه سخنان او می توان به تصویر روشنی از دیدگاه او در این باره دست یافت. مکاشفه در دیدگاه او حاصل اعمال خالصانه ای است که نفس عارف را قوی می سازند و زمینه اتصال او به عالم بالا و اتحاد با علل بالاتر را فراهم می کنند. از آنجا که در نظر ملاصدرا جمیع هستی وجود شخصی واحد است، عارف با این تکامل نفسانی می تواند به مراتب هستی احاطه پیدا کند. از همین رهگذر، وحی صرفا یک نوع مکاشفه صوری است و معراج نیز تبیین پذیر است و ملاصدرا با بهره بردن از برخی یافته های فلسفی مثل جسم مثالی در تلاش است به برخی شبهه ها درمورد معراج جسمانی پیامبر پاسخ دهد.
    کلید واژگان: ملاصدرا, مکاشفه, وحی, معراج, علم حضوری, شهود}
    Ahmad Mirzaei *
    The explanation of revelation and ascension in Mulla Sadra’s view is tied to the concept of revelation and intuitive knowledge; therefore, in this study, we have examined these related concepts. Mulla Sadra did not explain his views on each of these concepts in a systematic way and in one text. However, we can get a clear picture of his view on this subject matter by examining and categorizing his collection of words.  For him, ascension is the result of sincere deeds that strengthen the mystic’s soul and prepare the ground for his connection to the transcendental world and unity with supreme causes. Since, according to Mulla Sadra, all existence is the existence of a single person, the mystic can dominate the orders of existence with this spiritual evolution. From this viewpoint, revelation is merely a kind of formal apocalypse and ascension is also explainable, and Mulla Sadra sought to answer some doubts about the physical ascension of the Prophet by using some philosophical findings such as an ideal body.
    Keywords: Mulla Sadra, Apocalypse, revelation, Ascension, intuitive knowledge, intuition}
  • داود غلامی*، علی اکبر افراسیاب پور، حسین خسروی، امیر جوان آراسته
    کشف و شهود کلید ورود به دنیای معنوی و عرفانی موسوی خمینی است. بدون این شاخص خواننده و محقق در دریای عرفانی وی سرگردان می شود؛ چراکه لایه باطنی اندیشه های معنوی این عارف بزرگ شیعی مراتب کشف و شهود را تشکیل می دهد و هدف نهایی عرفان را لقاءالله و شهود حق ترسیم می کند. ابتدا اهمیت کشف و شهود در عرفان اسلامی نزد قدما بررسی می شود. سپس به سراغ مهم ترین سرفصل های عرفان موسوی خمینی در حوزه کشف و شهود می رویم و از معرفت شناسی شهودی تا مظهر اتم معرفت شهودی که انسان کامل باشد و نیز نگاه شهودی وی به قرآن کریم و معانی ایمان و تقوا را روشن خواهیم کرد. موسوی خمینی معرفت شهودی را کامل ترین نوع شناخت می داند و مهم ترین کلید ورود به عالی ترین مرتبه عرفانی معرفی می کند. معرفت شناسی وی بر اساس کشف و شهود استوار است. از این شاه راه های کلی می توان به دقایق عرفانی وی رسید و با نگاهی دیگر به مجموعه اندیشه های عرفانی اش نگریست. همچنین، می توان به چگونگی وصول به کشف و شهود از دیدگاه موسوی خمینی پی برد.
    کلید واژگان: عرفان اسلامی, مشاهده, مکاشفه, علم حضوری, کشف صوری, کشف معنوی}
    Davod Gholamei *, Aliakbar Afrasiabpour, Hosein Khosravi, Amir Javan Araste
    Revelation and intuition are the keys to entering the spiritual and mystical world of Mousavi Khomeini. Without this indicator, the reader and researcher will be lost in his mystical sea, because the innermost layer of the spiritual thoughts of this great Shiite mystic forms the stages of revelation and intuition and considers the ultimate goal of mysticism to be meeting God and witnessing the truth. First, the importance of revelation and intuition in Islamic mysticism is examined from the perspective of early scholars. Then we will deal with the most important topics of Khomeini's mysticism in the field of revelation and intuition and will discuss from intuitive epistemology to the complete manifestation of intuitive knowledge that is a perfect human being. Afterward, we will clarify his intuitive view of the Holy Quran and the meanings of faith and piety. Mousavi Khomeini considers intuitive knowledge the most complete kind of knowledge and deems it the most important key to entering the highest level of mysticism. His epistemology is based on revelation and intuition. Through these general clues, one can reach his mystical subtleties and look at his mystical thoughts from a different perspective. Furthermore, it is possible to understand how to reach revelation and intuition according to Mousavi Khomeini.
    Keywords: Islamic mysticism, observation, revelation, Presential Knowledge, Formal Revelation, Spiritual Revelation}
  • مرتضی ملکیان، عبدالرضا مظاهری*، خسرو ظفرنوایی
    معانیی که از حضرت الهی فرودمی آیند یک صورت جسمانی مانند صورت خیال ما می پذیرند و سپس به عالم ملک فرودمی آیند. بدین لحاظ جهان مثال را « خیال منفصل» نیز می نامند. و ارواح کلی انسانی پیش از ظهورشان در بدن با آن صورت ها ظاهرند و اکثر مکاشفات در این عالم است که آن را « خیال مقید» می نامند انواع خواب ها مربوط به این عالم است و معبر نیز خواب را با توجه به این عالم تعبیرمی کند. پیامبر (ص) در مورد دو خواب فرموده : یوسف (ع) وقتی که برادرانش در برابر او سجده کردند صورت خارجیه حسیه را حق قرارداد و گفت خوابم تعبیر شد و آن را خیال اندر خیال دانست نه حقیقت و در مورد ابراهیم (ع) بایست خوابش را تاویل می کرد اما چون انبیاء امور را در عالم مثال مطلق مشاهد ه می کنند که مطابق با واقع است و نیازی به تعبیر ندارد آن را تاویل نکرد و به ذبح فرزندش پرداخت و این فدیه مربوط به آن چیزی بود که در ذهن ابراهیم (ع) بود نه آنچه در نفس الامر بود. به این دلیل خداوند فرمود: « ان یا ابراهیم قد صدقت الرویا»  نفرمود در رویا صادق بودی. دکتر عبدالکریم سروش نیز به پدیدارشناسی قرآن پرداخته و در مورد ماهیت رویا ، قرآن و وحی الهی نق. طه نظراتی دارد؛ از این رو ، هر دوی این مطالب را بررسی می کنیم زیرا بر این اعتقادیم که تضارب آراء نه تنها جمود فکری دینی را ازبین می برد بلکه بیش از آن ، باعث رشد و ارتقاء معرفتی نیز می گردد. این مقاله ، از ره آورد چالش های میان ادعای سروش و نقد های بر آن است که می تواند به درک و فهمی عمیق تر از مسایل مهم و تاثیرگذار در زندگی دینی راه یابد.
    کلید واژگان: رویا, عالم مثال مطلق, مقید, تاویل, فدا, خیال, مکاشفه}
    Morteza Malekian, Abdulreza Mazaheri *, Kosrow Zafarnavaei
    The meanings that come down from the Divine Presence take a physical form like the form of our imagination and then they come down to the realm of the realm.  In this sense, the world of example ( Aalam-e Mothol) is also called "detached imagination".  And all human spirits appear in those forms before they appear in the body, and most of the revelations are in this world, which is called "bound imagination". All kinds of dreams are related to this world, and the interpreter interprets the dream according to this world. Prophet (pbuh) said about two dreams: Yusof (pbuh) when his brothers prostrated before him, he considered the external appearance of the sense to be the truth and said that my dream was interpreted and considered it a fantasy within a fantasy, not a reality, and in the case of Ibrahim (pbuh)  he should interpret his dream, but because the prophets observe things in the world of absolute example, which is in accordance with reality and does not need interpretation, he did not interpret it and proceeded to slaughter his son, and this ransom was related to what was in the mind of Ibrahim (A.S.).  The view of the critics that deals with the phenomenology of the Quran.  It deals with the nature of dreams, Quran and divine revelation.  Therefore, we examine both of these materials.  What's more, we believe that the conflict of opinions not only destroys the stagnation of religious thought, but also causes the growth and advancement of knowledge.  This article is about solving the challenges between the claims of the critics and the criticisms on it, which can achieve a deeper understanding of the important and influential issues in his religious life.
    Keywords: dream, Aalam-e Mothol, Binding, interpretation, Imagination, revelation}
  • غلامرضا کافی*، ندا حاتمی

    ادبیات آپوکالیپسی، نوعی ادبیات مکاشفه محور است که بر پایه پیشگویی های آخرالزمانی شکل گرفته است. این نوع ادبی به بیان آنچه در فرجام جهان رخ خواهد داد، می پردازد و مسایلی مانند آخرالزمان، رستاخیز، پیشامد فاجعه، منجی و... را مورد مطالعه قرار می دهد. نمونه های مختلفی از این نوع ادبی را می توان در شعر گذشته و امروز فارسی مشاهده کرد. جستار حاضر به بررسی مضامین آپوکالیپسی در شعر معاصر ایران می پردازد. در این پژوهش، دوران آخرالزمان، ظهور منجی، مرگ، رستاخیز و ابدیت به عنوان مولفه های آپوکالیپسی مورد پژوهش قرار گرفته اند. با بررسی اشعار احمد شاملو، فروغ فرخزاد، مهدی اخوان ثالث و سهراب سپهری مشخص شد که در اکثر موارد، نگاه بدبینانه و سرشار از یاسی در بین این شاعران نسبت به فرجام جهان و آینده ی تاریخ وجود دارد. در شعر این شاعران از ابزار خواب، رویا و الهام شاعرانه برای مکاشفه استفاده شده است. در ضمن این مکاشفات، فضایی رمزآلود، ابهام آمیز و آمیخته به خیال دارند.

    کلید واژگان: آپوکالیپس, فرجام گرایی, مکاشفه, پیشگویی, شعر معاصر ایران}
    Gholamreza Kafi, Neda Hatami

    Apocalyptic literature is a kind of literature based on apocalyptic prophecies. This type of literature expresses what will happen in the end of the world and studies issues such as the apocalypse, resurrection, catastrophe, savior, and so on. Existing examples of this type of literature can be seen in Persian poetry today. The present article examines the themes of apocalypse in contemporary Iranian poetry. In this apocalyptic study, the emergence of a savior, death, resurrection and eternity have been studied as components of the apocalypse. Examining the poems of Ahmad Shamloo, Forough Farrokhzad, Mehdi Akhavan Sales and Sohrab Sepehri, it became clear that in most cases there is a pessimistic and despairing view among these poets about the fate of the world and the future of history. In the poetry of these poets, the tools of sleep, dream and poetic inspiration have been used for revelation. At the same time, these space discoveries are mysterious, ambiguous and mixed with fantasy.

    Keywords: Apocalypse, Revelation, Prophecy, Contemporary Iranian Poetry}
  • رضا داودی*، محمدتقی شیدایی

    محققین و نویسندگان مکتب تصوف، که به حجیت ذاتی مکاشفه و معرفت زا بودن آن باور دارند، برای اثبات مقصود خود به برخی از آیات و روایات استناد کرده و دیدگاه خود را مورد تایید متون وحیانی می دانند. پژوهشگر در صدد آن است که این ادعا را مورد سنجش قرار داده و به واکاوی و نقد ادله موجود بپردازد. در بخش اول این نوشتار، سند، منبع و دلالت هرکدام از این متون مورد بررسی قرار گرفته و در بخش دوم، ابهامات کلی استناد به متون وحی برای حجیت مکاشفه تبیین شده است. حداکثر مطلبی که از دلالت نصوص دینی در مقوله کشف و شهود استفاده می شود، کارایی آن در حوزه عواطف و احساسات انسانی است؛ بحث کارایی مکاشفه در حوزه احساسات و عواطف، موضوعی نیست که تنها از متون وحیانی به دست آمده باشد، بلکه از کلمات مختلف اصحاب شهود و حتی عرفان پژوهان غربی هم می توان این مهم را دریافت. طبق اذعان اهل شهود، خصیصه مشترک مکاشفات، حالت های انفعالی روحی و احساسات خاصی است که به سالک دست می دهد. اینکه گفته می شود شهود، ورای طور عقل بوده و حلوای تنترانی (لن ترانی) است که باید طعم آن چشیده شود، به خاطر حس خاصی است که در آن لحظه به فرد دست می دهد. احساساتی چون:حس رهایی، تعلق به یک منبع لا یتناهی، عدم تعلق به جهان مادی یا جسم، یقین، شادی، حالت های قبض و بسط و حیرت، شوق و ذوق و عشق و... همه اینها نه در حوزه علوم و معارف بلکه در حوزه احساسات و عواطف درونی مطرح می شود. خطا از جایی آغاز شد که اموری از جنس احساس، در حوزه های معرفت شناختی خرج شد و مبانی هستی شناسی و خداشناسی از آن استخراج گردید.

    کلید واژگان: مکاشفه, شهود, تجارب عرفانی, علم الیقین, کشف, ملکوت, العلم نور}
  • محمدعلی پاکدل*

    مقصد نهایی و آخرین هدف سالکین طریقت های صوفیه، رسیدن به مقام فناء فی الله است. در این مقام، انسان چونان قطره ای از دریا به وجود خدا پیوسته و در او حل می شود. در واقع انسان فانی فی الله، قیود و تعینات بشری خود را زائل کرده و سرتاسر، خدا شده است. اما تفسیر دقیق این معنا و فهم مقصود صوفیان در میان معرکه آراء و اقوال مختلف کمی دشوار شده است، چراکه یکی شدن با خدا، در وهله اول معنای محصلی غیر از اتحاد با خدا ندارد؛ اما صوفیان با شدیدترین الفاظ قول به حلول و اتحاد را از خود نفی کرده و باورمندان به این نظرات را گمراه دانسته، مسیر آنها را رو به ضلالت معرفی می کنند. وجه جمع بین نظریه فناء فی الله و نظریه اتحاد، از جمله مسائلی است که بدون تامل در مبانی نظری صوفیه نمی توان درباره آن به قضاوت نشست. این پژوهش در صدد فهم دقیق معنای فناء فی الله در اصطلاح متصوفه و به دنبال کشف رابطه این معنا با نظریه حلول و اتحاد می باشد.

    کلید واژگان: فناء, حلول, اتحاد, وحدت, مکاشفه}
  • سید علیرضا موسوی*
    تمام ساختار و نظام معرفت شناسی صوفیه، بر مسئله انحصار راه معرفت و شناخت در مکاشفه قلبی بنا شده است، با این حساب یکی از معضلات اساسی متصوفه در حوزه معرفت شناختی، وقوع کثرت خطا و اشتباه در فرایند شهود است. صوفیان، بهتر از هرکس دیگر به دخالت عوامل متفرقه در فرایند شهود عرفانی واقف بوده و دریافته اند در بسیاری از مکاشفات، پای قوه وهم و خیال در میان بوده و در برخی دیگر، تمثلات و تصویر سازی های شیطانی نزد سالک، امری ملکوتی و رحمانی جلوه می کند و در پاره ای از مقاطع، تجارب شهودی حاصل سوء مزاج و به هم خوردن تعادل جسم و ذهن و روان می باشد. از همین روی، به ذکر دو دسته از ملاک عام و خاص جهت اعتبار سنجی و ارزیابی مکاشفات صحیح از سقیم دست یازیدند که در این نوشتار، اهم این ملاک ها و موازین و معیارها مورد بررسی قرار گرفته و ثابت می شود که بعضی از این ملاک ها (مثل مرشد) قابلیت سنجش گری نداشته و بعضی دیگر از این ملاک ها نیز صرفا در مقام ادعا بیان شده و صوفیان در فرایند سنجش شهود، به آن میزان و معیار ملتزم نبوده اند.
    کلید واژگان: شهود, مکاشفه, معرفت صوفیه, حجیت شهود, اعتبار کشف, تجربه عرفانی}
  • سید یحیی یثربی*، سید محمدحسین حسینی بحر

    خلط بین علم حضوری و شهود عرفانی از جمله اشتباهات رایجی است که بعد از تلفیق و آمیختگی حوزه های تخصصی فلسفه و عرفان به وجود آمده است و نتایج زیان باری را در حوزه تفکر عقلانی پدید آورده است. این جستار در صدد است به مشکلی در بحث های فلسفی بپردازد که در تشخیص علم حضوری از شهود پیش آمده است و بر آن می کوشد تا با توضیح دادن علم حضوری منطقی و شهود، از این خلط اشتباه جلوگیری کند. به این منظور پژوهشگر، چه در بحث تعریف و مفهوم شناسی و چه در بحث کاربرد و مصادیقی که برای علم حضوری در کلام فلاسفه مطرح معاصر ذکر شده است ورود کرده و نشان می دهد در تمام این موارد، حوزه علم حضوری، از شهود عرفانی متفاوت است و شهود عرفانی را نمی توان با علم حضوری یا یکی از مصادیق آن مرتبط دانست.

    کلید واژگان: علم حضوری, علم شهودی, معرفت شناسی, شهود فلسفی, مکاشفه}
    Sayyed Yahya Yathrabi *, Seyyed Mohammadhossein Hosseini Bahr
  • معین کاظمی فر*

    از روزبهان بقلی عارف نامدار قرن ششم و هفتم هجری کتابی ارجمند به نام کشف الاسرار به جا مانده که سراسر آن به گزارش مکاشفه هایش از سنین کودکی تا پایان زندگی اختصاص یافته است. این کتاب بدیع، مشحون از تصاویر و صحنه های خارق العاده از تجربه های شهودی دیدار با خداوند، فرشتگان، پیامبران، اولیا و... است. روزبهان در این مکاشفه ها مکررا پیامبران و فرشتگان و اولیا را در چهره «عروس» دیده است. از دیگرسو، با بررسی آثار غیر مکاشفه ای روزبهان این نکته روشن می شود که در این آثار نیز روزبهان از استعاره «عروس» بهره فراوان برده است. این مقاله تلاشی است برای توضیح ارتباط بین این دو پدیده، و برای این مقصود از نظریه ساختگرایی در حوزه مطالعات عرفان کمک گرفته است. ادعای بنیادین نظریه ساختگرایی این است که مکاشفه های یک عارف را ذهنیت و عناصر زبانی او صورت بندی می کنند. به عبارتی دیگر از نظر ساختگرایان آنچه عارف در مکاشفاتش تجربه می کند می تواند محصول تجسم همان استعاره هایی باشد که در کلامش وجود داشته است. اگر این دیدگاه را بپذیریم، تصویر عروس در مکاشفات روزبهان برآمده از کلان استعاره ای است که در کلامش وجود داشته است و در آثاری مثل عبهرالعاشقین و شرح شطحیات آنها را بروز داده است.

    کلید واژگان: روزبهان, تجربه عرفانی, مکاشفه, ایماژ(تصویر), استعاره}
    Moein Kazemifar *

    One of the main images in Ruzbihan's works, especially in his two main books, namely Abhar al-Asheqin, and the Sharh-e Shathiaat is the image of the "bride". On the other hand, Ruzbihan, in his revelations that he reports in the book Kashf al-Asrar, frequently sees God, the prophets and the angels, and himself in the face of the bride. This article tries to explain the connection between these two phenomena, i.e. the frequent existence of the image of the bride in the language of Ruzbihan in his theoretical books on the one hand and the seeing of the bride in his mystical experiences on the other hand based on the theory of constructivism. The theory of constructivism in mystical studies expresses the idea that the mystical experiences of a mystic are formulated by his mind and language, and no mystical experience is made independently of the mystic's previous mental and linguistic models and patterns. The mystic, therefore, experiences in his mystical experiences what has already been placed in the realm of his mind and his language. From this perspective, it can be said that knowing the key metaphors and images of the language of a mystic is the key to understanding why he experiences such revelations.

    Keywords: Ruzbihan, Mystical experience, constructivism, Conceptual metaphor}
  • احسان نظری*، محمد میرزایی
    اسلام و مسیحیت هر یک، کتاب مقدس خود را در اوج و مملو از نکات بدیع می دانند که بشر را به نجات و سعادت راهنمایی می کند، هرچند مسیحیت کاتولیک و پروتستان امروزی کتاب مقدس را عاری از خطا نمی دانند و به مکاشفه بودن الفاظ قایل نیستند، بلکه حاوی پیامی هدایتگر می دانند که آن پیام، معصوم است و خطاهایش را مانع هدایتگری اش تلقی نمی کنند. به بیان دیگر، آنها کتاب مقدس را در کل مکاشفه می دانند و نه کل آن را. برخلاف الاهیات اسلامی، در مسیحیت وحی لفظی نداریم، بلکه آنها به خودآشکارسازی خدا از طریق عیسی مسیح قایل اند که از آن به «مکاشفه» تعبیر می کنند. در سنت مسیحی، عیسی مسیح معادل قرآن در اسلام قرار می گیرد و نه کتاب مقدس. به هر روی، اندیشمندان مسلمان و مسیحی برای منشا الهامی کتاب مقدس خود دلایلی را ذکر کرده اند؛ اعجاز، امی بودن پیامبر (ص)، سلامت قرآن از تناقض، تحدی، تفاوت سخن پیامبر با قرآن و ممکن نبودن تبدیل و جابه جایی حروف و کلمات قرآن، ادله وحیانی بودن آن است. در مقابل نیز، محقق شدن پیش گویی ها، دلالت آیات کتاب مقدس، یکپارچگی آن، تاثیر عظیم آن بر زندگی بشر، صداقت نویسندگان آن، والایی آموزه ها، قدرت شگفت آن، کامل بودن و فناناپذیری اش، ادله الهامی بودن کتاب مقدس است. این مقاله به روش مقایسه ای تحلیلی به استناد منابع کتاب خانه ای فراهم شده و با بیان اندیشه وحی در الاهیات اسلام و مکاشفه در الاهیات مسیحیت، به خواننده فرصت می دهد تا اندیشه وحی و الهام را در این دو دین پرطرفدار جهان ببیند و ادله شان را بسنجد.
    کلید واژگان: وحی, اسلام, مسیحیت, قرآن, کتاب مقدس, مکاشفه}
  • فاطمه مقصودیان*، لیلا هوشنگی، آزاده رضایی

    کتاب مقدس در مقام متن ادبی دارای گونه های ادبی (ژانرهای) متنوعی است که یکی از مهم ترین آن ها را می توان ژانر «آپوکالیپسی» یا «مکاشفه ای» نامید. کتاب دانیال از جمله نخستین متون آپوکالیپسی یهودی به شمار می رود که تاریخ تقریبی نگارش آن را قرن دوم قبل از میلاد دانسته اند و همانند بسیاری از این متون نام نویسنده مجعول است. از ویژگی های بارز متون مکاشفه ای یا آخرالزمانی بیان نمادین و بکارگیری زبان رمزی است که عمدتا به موضوعاتی از جمله منشا پیدایش جهان، فرجام شناسی، پیشگویی آشوب های روزهای فرجامین، روز رستاخیز و داوری درباره انسان و جهان می پردازد. در این پژوهش سعی شده است تا با نظر به اهمیت متون آپوکالیپسی در مطالعات کتاب مقدسی به پیشینه این تحقیقات گسترده اشاره شود. همچنین ضمن معرفی و بیان ویژگی های این متون و انواع دسته بندی های آن ها از نظر صوری و محتوایی، بطور ویژه در بحث از نمادشناسی کتاب دانیال، به ریشه نمادها و کاربرد های آن ها در سایر متون عبری و غیر عبری پرداخته شود. از دیگر نکات برجسته، آموزه های حکمی این کتاب است که با هدف تعلیم حکمت و پندهای اخلاقی نگاشته شده است. بدین سان، اینگونه متون خواننده را، به هر دوره زمانی که متعلق باشد، به تفکر بیشتر درباره مفاهیم رمزی فرا می خواند و این خود جذابیتی خاص را به این متون می بخشد.

    کلید واژگان: کتاب مقدس, دانیال, متون آپوکالیپسی, نماد, یهود, مکاشفه, حکمت}
    Fatemeh Maghsoudian *, Leila Hooshangi, Azadeh Rezaei

    The Bible, as a literary work, has a variety of literary genres that one of their most important genres is called “apocalyptic genre. The book of Daniel, writing at the end of second century BC, is known as one of the earliest Jewish apocalypses which like other apocalyptic writings has an unknown writer (Pseudonymity). One of the important feature of apocalyptic writing is symbolic expression which includes subjects such as the cosmogony, eschatology, prophesizing the world catastrophes, the resurrection, the final judgment of man and of the world. The present study is seeking to point to background of this research considering the importance of apocalyptic literature in Bible studies. Also this article seeks to point to introduce and express the characteristics of these genre and examine the common general forms and contents of the apocalypses. Moreover specially pay attention to the symbols of the Book of Daniel to the roots and uses in other Hebrew and non-Hebrew literature. This book is one of wisdom books which has been written for teaching wisdoms and moral values. Thus, such texts attract the readers to think more about symbolic concept of them.

    Keywords: the Bible, the Book of Daniel, apocalyptic literature, Symbol, apocalypse, wisdom}
  • سعید کرکه آبادی، پروین دخت مشهور*، فرزاد عباسی، محبوبه ضیاخدادادیان

    یکی از مسایلی که عرفان های تمام ملل، حول آن می چرخند، مسئله کشف و شهود است. به طور کلی مکاشفات عرفانی در دیوان علاءالدوله بیابانکی را می توان به دو دسته کشف و شهود صوری و معنوی تقسیم نمود و هرکدام از آن ها نیز انواعی دارد. این مکاشفات صوری و معنوی در برخی جهات با نظریه و.ت. استیس در مورد کشف و شهود، قابل انطباق است. در این پژوهش نیز مکاشفات علاءالدوله بر اساس احوال صوری و معنوی، مورد بررسی قرارگرفته و سپس به تشریح ویژگی های مشترک آن ها از جمله احساس ثقه، عینیت، شادی و... پرداخته شده است. البته در برخی از این موارد، نظر استیس متفاوت است و یا با برخی از ویژگی های مکاشفات اسلامی، قابل تطبیق نیست. علاوه بر آن، ویژگی های اختصاصی حالات صوری و معنوی بررسی شده است و در نهایت به این نتیجه رسیده ایم که مکاشفات علاءالدوله، علاوه بر مطابقت با برخی از الگوهای عرفان غربی، در نوع خود بی نظیر هستند و از جهاتی بر عرفان غربی نیز برتری دارند. هم چنین نویسنده در این پژوهش به شیوه توصیفی - تحلیلی و روش کتاب خانه ای درصدد آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا اشعار علاءالدوله با وجود فراوانی، عباراتی در رابطه با کشف و شهود، قابلیت تطبیق و دسته بندی در حوزه نوع ادبی«ادبیات پیشگویانه و مکاشفه ای» را دارد یا خیر؟

    کلید واژگان: مکاشفه, کشف صوری, کشف معنوی, دیوان اشعار, علاءالدوله بیابانکی}
    Saeed Karkabadi, Mashoor Parvin Dokht *, Farzad Abbasi, Mahboubeh Zia Khodadadian

    One of the issues that the mysticism of all nations revolves around is the issue of discovery and intuition. In general, mystical revelations in the Divan of Ala al-Dawla Biyabanki can be divided into two categories: formal and spiritual discovery and intuition, and each of them has its types. These formal and spiritual revelations in some respects with the theory of W.T. Stacey is applicable to discovery and intuition. In this research, the revelations of Ala al-Dawlah based on formal and spiritual conditions have been studied and then their common features such as feeling of trust, objectivity, happiness, etc. have been explained. Of course, in some of these cases, Stacey's view differs or is not compatible with some of the characteristics of Islamic revelation. In addition, the specific characteristics of formal and spiritual states have been studied, and we have finally come to the conclusion that the revelations of Ala 'al-Dawlah, in addition to conforming to some patterns of Western mysticism, are unique in their kind and in some ways superior to Western mysticism. In this research, the author also tries to answer the question of descriptive-analytical method and library method whether the poems of Ala Al-Dawlah, in spite of their abundance, expressions related to discovery and intuition, adaptability and classification in the field of literary type "Literature" Does it have "prophecies and revelations" or not?

    Keywords: Formal discovery, Spiritual discovery, Divan of poems, Ala addullah biabanaki}
  • رقیه شفق کلوانق، رامین محرمی*، شکرالله پورالخاص، عسگر صلاحی

    «مشاهده و یقین» از احوال عرفانی است. عارفان، شهود تجلی ذات را مشاهده، و طمانینه دل بر حقیقت اشیاء را، بدون هیچ شک و ظنی، یقین می نامند. نگارندگان در این پژوهش، به بررسی نوع تلقی ابن عربی و مولانا از احوال عرفانی مشاهده و یقین پرداخته اند؛ نیز اندیشه ها، باورها و تجربه های مشترک و متفاوت این دو اندیشمند حوزه تصوف و عرفان اسلامی را در این باب بازنموده اند. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، مبتنی بر تبیین وجوه اشتراک و اختلاف ساختاری و کلی است. براساس یافته های پژوهش، ابن عربی و مولوی مشاهده را در ارتباط با تجلی به کار می برند و بر آن اند که منظور از مشاهده، مشاهده تجلیات حق است، نه خود حق؛ ولی ابن عربی بحثی متفاوت از مکاشفه نیز ارایه می دهد و عقیده دارد مکاشفه از مشاهده بالاتر است. مولوی در توصیف مراتب اول و دوم یقین، دو وجه دانش و بینش را مطرح می کند. هر دو اندیشمند بر آن اند که یقین چیزی است که انسان در آن بر بصیرت و بینش باشد و حق الیقین زمانی پدید می آید که خداوند، عارف را در نفس الامر و واقع حکمی واجب بر او و یا در خطاب به خود قرار دهد. ابن عربی می کوشد در تبیین یقین شناسی، خارج از دایره شریعت قدم برندارد؛ به همین علت است که یقین در نظر او ارزشی دینی و عرفانی دارد که شرط دستیابی به آن در گرو عبادت است.

    کلید واژگان: مشاهده, مکاشفه, تجلی, یقین, ابن عربی, مولوی ‏}
    Rogayeh Shafag, Ramin Moharami *, Shokralah Pouralkhas, Asgar Salahi

    ‘Observation and certainty’ is a mystical condition. Mystics observe the intuitions of manifestations and confidently call the proof of the truth of things, without any doubt (certainty). In this comparative study, the authors, while examining the type of Ibn Arabi and Rumi's perception of the mystical state of ‘observation’ and ‘certainty’, have revealed the common and different thoughts, beliefs, and experiences of these two scholars in the field of Sufism and Islamic mysticism. This study is based on the descriptive-analytical method, explaining the commonalities and structural and general differences. The results of the study show that Ibn Arabi and Rumi use observation in relation to manifestation. They believe that observation is about observing the manifestations of God, not God himself. However, Ibn Arabi presents a different discussion of revelation and believes that revelation is higher than observation. In describing the first and second levels of certainty, Rumi presents two aspects of knowledge and insight, and both thinkers believe that it is certain that man has some vision and insight. Moreover, the last point regarding ‘certainty’ is when God puts the mystic in the essence of the work and in the occurrence of a mandatory sentence. Ibn Arabi tries not to step outside the scope of Shari'a in explaining certainty. That is why, in his view, certainty has a religious and mystical value, the condition of which depends on worship.

    Keywords: Observation, Revelation, Manifestation, Certainly, Ibn Arabi, Rumi}
  • سیده سارا کشفی*، قربان علمی، ناصر گذشته

    مکاشفه از منظر برون دینی یعنی آشکارگی امر مقدس بر مبنای فیض الهی بر انسان که بروندادش تجربه عرفانی، وحدت، معرفت و حیاتی نو و دیگر است. بر این اساس، پدیدار مکاشفه را می توان در سه ضلع؛ یعنی تجلی امر مقدس، انسان و نقش مکاشفه بررسی کرد. از آنجا که بنیاد نوشته های روزبهان بقلی و هیلدگارد بینگنی بر شالوده تجربیات مکاشفه ای استوار شده، نگارنده در پی آن است که انگاره مکاشفه را برمبنای سه ضلع مکاشفه در میان یافته های عرفانی این دو عارف واکاوی کند. روش مقایسه ای به کاررفته در این پژوهش به جای بهره بردن از قالبی به نام تشابه و تفاوت (ذات گرایی و ساختارگرایی)، این است که ابتدا مشخصه های اصلی هر  ضلع را بررسی می کند، سپس مانند دو آیینه آنها را روبه روی هم قرار می دهد. یافته های ما نشان می دهد که روزبهان طالب تجربه ای وجودی از خداست و در مکاشفه با خدا مشارکت می جوید؛ درحالی که هیلدگارد در مکاشفه، به سر الهی معرفت می یابد و به عنوان نفر سوم آن را برای جامعه مسیحی روایت می کند.

    کلید واژگان: روزبهان بقلی, هیلدگارد بینگنی, مکاشفه, عرفان مقایسه ای}
    Seyyedeh Sara Kashfi *, Ghorban Elmi, Naser Gozashteh

    According to phenomenologists of religion, revelation means the manifestation of the sacred based on divine grace to man, the output of which is a spiritual experience, unity, novel recognition, and rebirth. On this basis, the phenomenon of revelation can be studied regarding three aspects: the manifestation of the sacred, man, and the role of revelation. Since the writings of Ruzbihan Baqli and Hildegard of Bingen are based on the experiences of revelation, the researcher seeks to explore the conception of revelation on the basis of the three angles of revelation considering the mystical findings of these two mystics. The comparative method adopted in this study, in place of a framework called similarities and differences (Essentialism and Structuralism), first examines the main characteristics of each angle and then confronts them like two mirrors facing each other. Our findings show that Ruzbihan seeks mystical experience from God and participates in revelation with God; Hildegard, on the other hand, finds knowledge of the divine mystery in revelation and, as the third person, narrates it to the Christian community.

    Keywords: Ruzbihan Baqli, Hildegard of Bingen, Revelation, comparative mysticism}
  • زهرا دری*، فرامرز حیدری پرچکوهی

    با آنکه گفته شده است که عارف اهل غم نیست، اما عشق به مبدا وجود و دور ماندن از وطن اصلی یکی از عوامل اندوه عارفان است. مولوی با اعتقاد به وحدت وجود،  فراق و جدایی از حقیقت هستی را بر خود نمی پسندد و در اشعارش به شکوه و شکایت برمی خیزد، به ویژه آنگاه که رابطه وجودی خویش را در برابر معبود در می یابد؛ چه با این دریافت است که عظمت عنایت او را در می یابد و چه از این نظر که خواهان یکی شدن با دریای وجود است و این امر گاه در مکاشفه محقق می گردد. با این دیدگاه غم و اندوه عارفانه از احوال روحی عرفاست که از آن  به وجد هم تعبیر می کنند و برای آن درجات و مراتبی قایلند. در این پژوهش با توجه به مفاهیم وجد و خوف و قبض و... که در عرفان اسلامی با غم در پیوند هستند، غزلیات دیوان شمس، از نظر کاربرد مضامین مرتبط با غم و اندوه و غربت عارفانه مورد بررسی قرار گرفته است و نتیجه آنکه مولوی این شاعر شور و شادی و شیدایی نیز با غم بیگانه نبوده است و به انحاء گوناگون با آن درجوشیده است، غمی که با خود پیدایی و دریافتن خویشتن خویش در پیوند است.

    کلید واژگان: وجد, عشق, اندوه, غربت, مکاشفه, فراق}
    Zahra Dorri *, Faramarz Heidari Parchkohi

    Although it is believed that the mystics are not sad, the passion for the origin of being and separation from the homeland make them sad. Believing the unity of existence, Rumi does not accep the separation from the truth of the being for himself, so he expresses gratitude and complacency in his poems, especially when he discovers his existential relation to God; indeed, he realizes that greatness understands him; the one who wishes to be united with the sea of existence which is sometimes realized in revelation. In this sense, mystical sadness is part of mystic spirit which is sometimes interpreted as ecstasy giving it some degree and hierarchy. The current study aims to analyze Divan Shams's lyrics in terms of the themes of sorrow and mystical homage according to the concepts of ecstasy and sadness, in Islamic mysticism with sadness. The findings reveal that the poet has not been alienated by sadness and joy; indeed, he is suffering from sadness which is in relation with self-discovery and self-finding.

    Keywords: ecstasy, love, sorrow, homesickness, revelation, parting}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال