به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "واقعیت اجتماعی" در نشریات گروه "علوم انسانی"

  • شیما اسدی، منوچهر اکبری*
    زمینه و هدف

     واقعیت همان چیزی است که در زندگی روزمره خود تجربه میکنیم که میتواند شامل موضوعاتی فردی و یا در سطحی اجتماعی باشد. واقع نگری اجتماعی در آثار کهن میتواند ما را در زندگی امروز متاثر از آیین و رسوم گذشتگان نماید. از این رو در این پژوهش با بررسی واقع نگری اجتماعی که در داستانهای شاهنامه انجام گرفته است به این هدف مهم دست خواهیم یافت که سراینده شاهنامه فردوسی چه پیوندهایی بین اسطوره ها و واقعیت برقرار کرده است چون در ظاهر عامل رویدادها و کنشها فراطبیعی است و غیر واقعی جلوه مینماید در حالیکه اکثر روایتهای شاهنامه بر پایه واقعیات زندگی ساخته و پرداخته شده است که نگارنده در این پژوهش نیز وقایع اجتماعی را از منظر زندگی اجتماعی، اعتقادی، سیاسی و فرهنگی در شاهنامه مورد بررسی قرار داده است.

    روش پژوهش:

     پژوهش پیش رو، مطالعه ای نظری است که بشیوه پژوهش کتابخانه ای انجام گردیده است. محدوده و جامعه اصلی مورد مطالعه شاهنامه فردوسی، آثار و تارنماهای مرتبط با مطالب پژوهش بوده است که پس از مطالعه این آثار، تحلیل و نظرات نگارندگان درج گردیده است.

    یافته های پژوهش: 

    در این پژوهش در می یابیم که زیربنای اکثر آثار ادبی بر اساس واقعیت زندگی است و ارتباط و شباهت مظاهر واقعی مندرج در شاهنامه با واقعیت اجتماعی زندگی ما مطابقت دارد. با اینکه بخش اعظم و هنرمندانه شاهنامه ذکر ماجراهای فراانسانی است و ظاهرا در نگاه اول با واقعیت و منطق زندگی انسانی ما جور در نمی آید.

    نتیجه گیری

     پذیرش بسیاری از داستانهای شاهنامه در زندگی ملموس بشری سخت باور است. شاهنامه فردوسی با اینکه ظاهری اسطوره ای افسانه ای و غیرواقعی دارد؛ اما در بطن خود ریشه های واقعیت را حفظ کرده است. میتوان گفت، شاهنامه بر پایه واقعیات زندگی و نه تنها واقعیات زندگی جماعت ایرانی که واقعیات زندگی بشری شکل گرفته است.

    کلید واژگان: شاهنامه, اسطوره, واقعیت اجتماعی, حماسه, افسانه, واقع نگری
    Shima Aadi, Manouchehr Akbari*
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    Reality is what we experience in our daily life, which can include personal or social issues. Social realism in ancient works can affect us in today"s life by the rituals and customs of the past. Therefore, in this research, by examining the social realism that has been carried out in the stories of the Shahnameh, we will achieve this important goal, which links the author of the Shahnameh, Ferdowsi, established between myths and reality, because on the surface, the cause of the events and actions is supernatural and unreal. It is said that while most of the narratives of the Shahnameh are based on the facts of life, the author in this research also examined the social events from the perspective of social, religious, political and cultural life in the Shahnameh.

    METHODOLOGY

    The present research is a theoretical study that was conducted as a library research. The main scope and society of the study was Ferdowsi"s Shahnameh, works and websites related to the research contents, after studying these works, the analysis and comments of the authors were included.

    FINDINGS

    In this research, we find that the foundation of most literary works is based on the reality of life, and the connection and similarity of the real manifestations contained in the Shahnameh corresponds to the social reality of our lives. Although the most artistic part of the Shahnameh is the mention of superhuman adventures, and apparently, at first glance, it does not fit with the reality and logic of our human life.

    CONCLUSION

    It is hard to believe the acceptance of many stories of the Shahnameh in concrete human life. Although Ferdowsi"s Shahnameh has a mythical and unreal appearance; But in its heart it has preserved the roots of reality. It can be said that the Shahnameh is based on the facts of life, and not only the facts of the life of the Iranian community, but the facts of human life.

    Keywords: Shahnameh, Myth, Social Reality, Epic, Legend, Realism
  • حامد نوروزی*، کلثوم قربانی جویباری، افسانه یعقوبی گزیک

    از دوران مشروطه، نویسندگان رمان های واقع گرا، به میزان تعلق خاطر به این مکتب، به برساخت واقعیت های اجتماعی در رمان های خود پرداختند. در این مقاله نگارندگان روایت چهار نویسنده واقع گرا از واقعیت های اجتماعی دهه هفتاد و هشتاد خورشیدی را که یکی از مهم ترین ادوار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دوران معاصر است، بررسی خواهند نمود. در این دوران که روند تغییرات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بسیار شدید است، مشکلات و معضلات اجتماعی جدیدی در جامعه ایران در حال رخ دادن است؛ در این مقاله سوالهای محوری حول واقعیت های اجتماعی و عوامل موثر بر برساخت آن ها در رمان و در نهایت شکل گیری روایت برساخته جامعه ایران در این دهه طراحی شده است. برای پاسخ به پرسش های پژوهش از مبانی نظری دو حوزه اندیشگانی بهره برده ایم: نخست نگرش معرفت شناختی به واقعیت اجتماعی در مکتب برساخت گرایی و دوم نگرش جامعه شناختی به واقعیت و تقسیم آن به واقعیت های عینی و ذهنی. پس از تحلیل داده ها این نتایج در پیکره مورد بررسی به دست آمد: واقعیت های اجتماعی در ساحت اجتماعی با اختلاف بسیار، بیش از ساحت های دیگر مورد توجه نویسندگان بوده است. در مرتبه دوم ساحت اقتصادی قرار دارد که از نظر بسامد واقعیت های برساخته اندکی بیش از واقعیت های فرهنگی دیده می شود. در هیچ یک از آثار مورد بررسی روایتی از ساحت سیاسی برساخته نشده، به جز رمان ویران می آیی از سناپور. از سوی دیگر توجه اغلب نویسندگان به برساخت پدیده های عینی بوده است. به طوری که از بین 395 واقعیت اجتماعی برساخته تنها 40 واقعیت، ذهنی و مابقی آن عینی بوده اند.

    کلید واژگان: رمان واقع گرا, روایت, برساخت گرایی, واقعیت اجتماعی
    Hamed Nowrouzi *, Kolsoom Qorbani Jouibari, Afsaneh Yaqubi Gazik

    Since the constitutional era, authors of realist novels have attempted to weave social realities into the structure of their novels. In this article, we examine the narratives of four realist authors to focus on the social realities of the 1370s and 1380s, two of the most important political periods in Iran. As such, we examine social realities and factors affecting the formation of the narratives in these decades. To this purpose, we have used the theoretical foundations of two fields of thought: first, the epistemological approach to social reality in the constructivist school, and second, the sociological approach to reality and its division into objective and mental realities. Findings suggest that social realities in the social field have attracted the attention of the authors more than other fields. In the second place is the economic sphere, which is dealt with a little more than cultural realities in terms of the frequency of constructed realities. In none of the examined works is there a narrative of the political sphere, except for the novel "ویران می آیی" by Sanapur. On the other hand, most of the authors have focused on the creation of objective phenomena, which is why only 40 out of 395 constructed social facts are subjective.

    Keywords: Realist Novel, Narrative, Constructivism, Social Reality
  • عطااله صالحی*، مهدی بالوی
    قانون دلیل و راهنمای رفتار انسان است، ازاین رو یک رویه اجتماعی هنجاری می باشد؛ اما یک هنجار بایستی واجد چه شرایطی باشد که به آن بگوییم قانون و نسبت آن با اخلاق چیست؟ آیا معیار قانون بودن، منشا آن است یا محتوای آن؟ در پاسخ، مکتب حقوق طبیعی و اثبات گرایی حقوقی دو نظریه رقیب دیرین هستند. مکتب حقوق طبیعی که توصیه ای و باید انگار است بر محتوا اما اثبات گرایی که توصیفی و توضیحی است بر منبع قانون تاکید دارد. البته محتوا نزد حقوق طبیعی ابتدا مبتنی بر دین بود؛ اما امروزه متوجه حقوق بشر فردی به عنوان موضوع و قرارداد اجتماعی به عنوان فرایند شده است. فضای مفهومی اثبات گرایی حقوقی از ترکیب دو تز واقعیت اجتماعی و تفکیک پذیری شکل گرفته و نظریه تفکیک منکر هرگونه ارتباط مفهومی و محتوایی بین قانون و اخلاق است. ولی دورکین با نقد نظریه تفکیک، اثبات گرایی را به دو اردوگاه متخاصم نرم و سخت تقسیم نمود و اثبات گرایی نرم نظریه تفکیک را به میزانی کنار گذاشت؛ اما آیا اثبات گرایی نرم با ادعای اقتدار قانون و کارکرد هدایتی آن سازگار است؟ آیا اخلاق کشفی یا ابداعی مولفه وجودی و ضروری قانون است یا سنجه ارزیابی آن؟ در این مقاله پرسش های مذکور مورد واکاوی قرار می گیرد تا از این رهگذر موضع اثبات گرایی حقوقی سخت و نرم کشف گردد.
    کلید واژگان: قانون, اخلاق, واقعیت اجتماعی, اثبات گرایی حقوقی نرم, اثبات گرایی حقوقی سخت
    Ataollah Salehi *, Mahdi Balavi
    The law is the reason and guide for human behavior; therefore, it is a normative social practice. But what conditions should a norm have to be called a law and what is its relationship with morality? Is the criterion of being a law, its origin or its content? In response, the school of natural law and legal positivism are two long-standing competing theories. The school of natural law, which is a recommendatory and prescriptive, emphasizes the content, but the positivism, which is descriptive and explanatory, emphasizes the source of the law. Of course, at first, the school of natural law looked for content in religion, but today, individual human rights as the subject and social contract as the process has noticed. The conceptual space of legal positivism is formed by the combination of two theses of social reality and separability, and the separation theory denies any conceptual and content relationship between law and morality. but, Dworkin, by criticizing the separation theory, divided positivism into two opposing camps, soft and hard, and the soft positivism abandoned the separation theory to some extent. But is soft legal positivism compatible with the claim of the authority of the law and its guiding function? Is discovered or invented morality an essential and existential part of the law or is it a criterion for its evaluation? In this article, the mentioned questions are analyzed in order to discover the position of hard and soft legal positivism.
    Keywords: Law, moral, social reality, soft legal positivism, hard legal positivism
  • بیتا قنبری*، عالم جان خواجه مرادوف
    ریالیسم هم بر جریان ادبی خاص قرن نوزدهم دلالت دارد و هم به مثابه سبکی از داستان نویسی به کار می رود که زندگی را تا حد ممکن، به همان صورت که در جهان اجتماعی می گذرد بازتاب می دهد. ریالیسم ادبی به جای دراماتیزه کردن یا عاشقانه تر کردن داستان، تلاش می کند تا آنجا که ممکن است به واقعیت های زندگی و شخصیت های عادی زندگی روزمره بطور حقیقی بپردازد. در آثار اولین نسل از داستان نویسان ایرانی از جمله سیمین دانشور نیز بسیاری از ویژگی های مکتب ریالسیم جلوه گر است. دانشور به عنوان نخستین بانوی داستان نویس ایران، سه رمان با نام های «سووشون»، «جزیره ی سرگردانی» و «ساربان سرگردان» نوشته است. روش این پژوهش، تطبیق دادن جزییات و عناصر موجود در رمان و استنباط جنبه های دقیق برای کشف مولفه های ریالیستی(شخصیت پردازی، توصیف ، زبان ، درون مایه، نمود شخصیت نویسنده و بازتاب زندگانی شخصیت های حقیقی) و چگونگی تطابق آن با وا قعیت های اجتماعی است. در این مقاله بازتاب مولفه های ریالیسم در آثار داستانی سیمین دانشور، در دو بخش مسایل سیاسی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران و زندگی شخصی نویسنده و دربخش فرم داستان ها، ویژگی هایی مانند کاربرد زبان عامیانه و متناسب با طبقه ی اجتماعی، صحنه پردازی های دقیق و شخصیت پردازی های واقع گرا مورد بررسی قرار گیرد. دانشور توانست در آثارش، تجربه-زیسته فردی و اجتماعی وآلام وآمال شخصیت های طبقات مختلف اجتماع در دهه هایی از تاریخ ایران را همان گونه که هست بازتاب داده است.
    کلید واژگان: رئالیسم, داستان, واقعیت اجتماعی, سیمین دانشور
    Bita Ghanbari *, Olemjan Khojamurodov
    Realism refers to the specific literary current of the nineteenth century which is also used as a style of storytelling. Realism reflects life, as much as possible, in the world of fiction. Instead of dramatizing or making the story more romantic, literary realism tries to tell it as realistically as possible. Many features of the school of realism are also evident in the works of the first generation of Iranian novelists, including Simin Daneshvar. As the first Iranian female novelist, Daneshvar has written three novels called "Savushun", "Island of Wandering" [Jazire-ye Sargardāni] and "Wandering Cameleer [Sāreban-e Sargardān]. The aim of this research is to examine the details and elements in the novel and to deduce its exact aspects to discover their realistic components and how they are adapted according to the social reality. In the present article, an attempt has been made to reflect on the components of realism in the fictional works of Daneshvar, in the two sections of sociopolitical, economic and cultural issues of Iran and the personal life of the author. In these stories, features such as the use of slang (appropriate for social class), accurate staging and realistic characterizations are examined. Attention to the abovementioned points has led Daneshvar to be known as a realist writer; an author who in her works has depicted the individual and social life of Iranians in decades of Iranian history.
    Keywords: realism, Story, Social Reality, Simin Daneshvar, Savushun
  • حسین شیخ رضایی*
    برساخت گرایی اجتماعی نظریه ای است که طبق آن بسیاری از وجوه واقعیت و معرفت ما به آن برساخته تعامل های بینافردی و اجتماعی است. اگرچه در سال های اخیر انواع و اقسام هویت ها و بازنمایی ها برساخته اجتماع دانسته شده اند، اما در باره اینکه رابطه «برساختن اجتماعی» به لحاظ فلسفی و متافیزیکی چگونه رابطه ای است تحقیقات نسبتا اندکی انجام شده و توافق نظری ای بر سر آن وجود ندارد. نخستین هدف این نوشته ایضاح مفهومی رابطه برساختن اجتماعی و مرور چهار گزارش مختلف در باره متافیزیک این رابطه است. هر یک از این گزارش ها به لحاظ کفایت متافیزیکی ارزیابی شده اند تا روشن شود آیا با آنچه کاربران مفهوم برساختن اجتماعی در ذهن دارند انطباق دارد یا خیر. در بخش پایانی مقاله، پس از به دست دادن تعریفی از طبیعی گرایی فلسفی، به بررسی این نکته پرداخته شده است که آیا می توان گزارشی طبیعی شده از برساختن اجتماعی به دست داد یا نه. استدلال شده است که چنانچه موضوع و متعلق برساختن اجتماعی را بازنمایی ها در نظر بگیریم، تعارضی با طبیعی گرایی نخواهد داشت. اما اگر موضوع و متعلق آن را هویات خود جهان لحاظ کنیم، تنها یکی از صورت بندی های برساخت گرایی هستی شناختی با طبیعی گرایی فلسفی سازگار نیست، اما درخصوص سایر صورت بندی ها، باید منتظر تعیین تکلیف مفاهیمی مانند نوپدیدی و اصل بستار علی در علوم تجربی بود. در حال حاضر، دلیلی پیشینی/فلسفی دال بر تعارض میان این نسخه های برساخت گرایی هستی شناختی و طبیعی گرایی فلسفی در دست نیست.
    کلید واژگان: برساختن اجتماعی, رابطه تقویم, رابطه ریشه داشتن, رابطه ساختن, طبیعی گرایی فلسفی, علیت, واقعیت اجتماعی
    Hossein Sheykhrezaee *
    The term "social construction" is used in a wide range of fields, from the humanities and social sciences to the natural sciences. There is talk today of the social construction of many entities and representations. Items like emotions, gender, race, sexual orientation, mental illness, a variety of technologies, subatomic particles, physical facts, truth, scientific theories, and more are just some of the candidates whose social construction has been discussed. It is difficult, if not impossible, to find common ground between the various uses of the term "social construction" and, consequently, to provide a comprehensive definition of it. Social constructionism is a theory according to which many aspects of reality and our knowledge about it are constructed through interpersonal and social interactions. Although in recent years all kinds of identities and representations have been considered constructed by society, relatively little research has been done on its metaphysical nature and its relevance on other metaphysical relations. The first purpose of this paper is to clarify the concept and to review four different accounts of the metaphysics of this relation. Each of these reports is evaluated in terms of metaphysical adequacy to determine whether it is consistent with what users have in mind with the concept of social construction. In the final part of the article, after giving a definition of philosophical naturalism, it is examined whether a naturalized report of social construction can be given or not. It has been argued that if we consider representations as the subject of social construction, it will not conflict with naturalism. But if we consider the world as its subject, only one formulation of ontological constructivism is incompatible with metaphysical naturalism. But with regard to other formulations, we have to wait whether concepts like emergence and causal closure will be accepted in the empirical sciences. There is currently no a priori / philosophical evidence for a conflict between these versions of ontological constructivism and philosophical naturalism.
    Keywords: building relation, Causation, constitution relation, grounding relation, philosophical naturalism, Social Construction, social fact
  • صبا کاظمیان*

    مسخ برجسته ترین اثر کافکا (1833 - 1924) و از بحث ‏برانگیزترین داستان های معاصر اروپا در قرن بیستم است. این داستان که پس از انتشار (1915) توجه منتقدان را به خود جلب کرده و از زوایای گوناگون بررسی شده، اتفاقی خیالی را در بستری از واقعیت های اجتماعی، در روزگاری روایت می کند که تحولات سیاسی، اجتماعی اروپا به شکل گیری جامعه‎ ی صنعتی انجامیده است؛ جامعه ای که در کنار مزیت هایش، خواه ناخواه پیامدهای ناخوشایندی نیز به دنبال داشت. این پژوهش درصدد است تا با بررسی اوضاع و احوال اجتماعی و اقتصادی اروپا در اوایل قرن بیستم، بر پایه فرضیه گونتر آندرس (Gunter Andres) نشان دهد که حشره‏ ی عظیم الجثه ‏ی داستان مسخ، استعاره ای است که از یک سو به معنای مصطلح و متعارفش در داستان ظاهر شده و ویژگی های واقعی یک حشره را دارد و از سوی دیگر بنا بر قراین مستخرج از متن، یکی از آسیب های جامعه مدرن و صنعتی شده را بازنمایی می‏کند و استحاله‏ ی انسان به حشره را برابر با وضعیتی انسانی در جامعه بورژوازی قرار می‏ دهد.

    کلید واژگان: ادبیات آلمانی زبان, مسخ, استعاره, واقعیت اجتماعی, بورژوازی
    Saba Kazemian *

    Metamorphosis, the most prominent work of Kafka (1833 – 1924), is one of the most controversial contemporary stories in 20th century Europe. After its publication in 1915, the story was the subject of debate for critics, and it was discussed from many perspectives. It narrates an imaginary event occurring in social realities of the time, and it shows an industrial society as a result of political and social changes in Europe. An industrial society, besides its advantages, willy-nilly brought with it unpleasant consequences. The study, explores the social and economic condition of Europe in the early 20th century and explains Gunter Andres theory, attempts to show that huge insect in the story is a metaphor that on the one hand appeared in the story in its common sense and has all the characteristics of an insect. On the other hand, based on the textual evidence, it represents one of the issues of modern and recently industrialized society. It compares the metamorphosis of a human to an insect to the human condition in bourgeoisie society.

    Keywords: German Language literature, Metamorphosis, Metaphor, Social reality, Bourgeoisie
  • نورالله نورانی*، محمدجواد زاهدی، امیر ملکی

    مسئله اجتماعی یکی از مهم ترین مفاهیم حوزه مطالعات جامعه شناختی است که فاقد مختصات معنایی مشترک است. به گونه ای که در هر یک از رویکردهای مدرن و پست مدرن این مفهوم دارای تعریف متفاوتی است. تفاوتی که امکان هرگونه تجمیع نظری را سلب و تباینی فکری را پیش روی قرار می دهد. برهمین اساس، در این مقاله کوشش شده است که ماهیت و تعریف مسئله اجتماعی و شاخص های تشخیص یک پدیده به مثابه مسئله اجتماعی با اتکای به مواضع هستی شناختی برجسته ترین متفکران رویکرد مدرن و پست مدرن، یعنی امیل دورکیم و ژان بودریار پاسخ داده شود. در نتیجه پاسخ به این پرسش ها که از طریق روش مطالعه تطبیقی این دو صاحب نظر اجتماعی حاصل آمده است، مشخص شد که از دید دورکیم، مسئله اجتماعی همچون سایر واقعیت های اجتماعی امری عینی و مستقل است که به جهت عمومی نبودن، فقدان کارکرد و فراتر رفتن از حدود طبیعی با توجه به نوع و دوره تحول جامعه تشخیص داده می شود. در مقابل، بودریار به استناد عدم باور به واقعیت عینی، جهان اجتماعی و مسئله اجتماعی را برساختی ذهنی می داند که ریشه در منافع مراکز قدرت داشته و بر پایه نظام زبانی هر گروه اجتماعی و از طریق رسانه خلق می شود.

    کلید واژگان: دورکیم, بودریار, مسئله اجتماعی, واقعیت اجتماعی, فراواقعیت
    Norollah Nourani *, MohammadJavad Zahedi, Amir Maleki
    Introduction

    The social problem is one of the most important concepts in the field of sociological studies that lacks common semantic coordinates. In each of the modern and postmodern approaches, this concept has a different definition and the choice of each of these approaches leads to determining different paths in the face of the concept of social problem. This has led to ambiguities in social policy-making and has hampered the path of social decision-making. Because every decision requires research foundations that, if based on it, can make the right decisions. Accordingly, this article attempts to answer the nature and definition of the social problem and the indicators of recognizing a phenomenon as a social problem by relying on the ontological positions of the most prominent thinkers of the modern and postmodern approach, Emile Durkheim and Jean Baudrillard.

    Method

    The research method is comparative study. In this method, first the selected books are studied in depth, then based on the main concepts of the research, they are purposefully summarized. Then, based on the initial summaries, overt and covert themes were extracted and finally, in the form of comparative comparison, they were rewritten and formulated in a structured way.  

    Finding

    As a result of answering these questions, it became clear that Durkheim believes that social realities are objective phenomena that are not dependent on human life and are independent of human will. Accordingly, the social issue, like other social realities, is an objective and independent matter whose change does not depend on human free will. In his view, the social problem has a characteristic: lack of generality, lack of function and going beyond the natural limits. According to these characteristics, which are identified according to the type and period of evolution of society, social issues are identified. In contrast, Baudrillard believes that the social world and social issues are mental constructs that have nothing to do with reality, because they do not believe in social reality and deny the existence of independent social phenomena. In his view, social issues are defined based on the language system of each social group and according to gender, religious, national, racial, class differences. In the meantime, the media creates hyper-real through the decoupage industry and mass production of global information. A world that refers to signs that are not real through simulation. The interests of the centers of power are important links in the interests of which the media creates the social world and introduces its disturbing phenomena as a social problem. In this situation, social issues are created without relying on reality in the interests of the centers of power and through the media.

    Conclusion

    The reason for the difference between the two views is the wide-ranging changes at the global level. After the occurrence of various political, religious, scientific and industrial revolutions, modern society experienced social turmoil and the restoration of collective order was a desirable goal for all thinkers of that era. Accordingly, modern thinkers such as Durkheim sought to restore social order by believing in the capabilities of science. Whereas in the postmodern era, with the outbreak of world and regional wars, political expansionism and inhumane economic violence, and the conquest of the media by the centers of power, the ideals of the modern world and the ability of science to shape human order were seriously questioned.  Thus Baudrillard sought a theoretical explanation of how the social world was constructed and created.

    Keywords: Durkheim, Baudrillard, Social problem, social fact, Hyper-Real
  • نصرالله آقاجانی، عبدالحسین مشکانی*
    یکی از مهم ترین مسایل علوم اجتماعی و نیز در حوزه فقه حکومتی، چیستی و ماهیت پدیده های اجتماعی و یا واقعیت های اجتماعی است. در این مقاله نگاه آیت الله خامنه ای نسبت به واقعیت اجتماعی از خلال نظریه اجتماعی-حکمی ایشان اصطیاد شده است. نوشته ها و سخنان ایشان در یک صورت بندی با ادبیات مقارن علوم اجتماعی و حکمی قرار گرفته و با نشانه گذاری ها از طریق مفاهیم هم راستا، لازم و ملزومات واقعیت اجتماعی، آثار واقعیت اجتماعی و...، به برخی از مولفه های اثرگذار در شکل گیری واقعیت اجتماعی، ویژگی های واقعیت اجتماعی و فرایند شکل گیری واقعیت اجتماعی دست یافته است. از نظر ایشان، پدیده اجتماعی، کنش هایی اجتماعی است اعم از ساختارهای حقیقی و حقوقی و روابطی دایما درحال نو به نو شدن که مردم یا کنش گران اجتماعی، با تمسک به بینش و نیاز فطری و با استفاده از عقل و دیگر ظرفیت های شناختی و کنشی، در جهت تحقق حیات طیبه و بر اساس حرکت درون سنت های الهی، خلق، احیاء و یا اصلاح می کنند.
    کلید واژگان: پدیده اجتماعی, واقعیت اجتماعی, جامعه توحیدی, حیات طیبه, اندیشه اجتماعی, آیت الله خامنه ای
    Nasrullah Aghajani, ABDOLHOSEIN MESHKANI *
    One of the most important issues in social sciences and also in the field of government jurisprudence is the nature of social phenomena or social realities. In this article, Ayatollah Khamenei's view of social reality is studied through his socio-legal theory. His writings and speeches are in a format with the contemporary literature of social sciences and jurisprudence and with markings through parallel concepts, necessities and requirements of social reality, effects of social reality, etc., to some of the influential components in the formation of social reality, characteristics of reality Social and the process of formation of social reality has been achieved. In his view, the social phenomenon is a social action, including real and legal structures and relations that are constantly being updated that people or social actors, relying on insight and innate need and using reason and other cognitive and action capacities, in order to realize the good life and based on the movement within the divine traditions, they create, revive or reform.
    Keywords: Social Phenomenon, Social Reality, Divine Society, Ayatollah Khamenei, Social Thought
  • رضا عظیمی*

    کرونا -مانند هر بیماری دیگر- در ابتدای امر خود را همچون یک پدیده زیستی نشان داد که سلامت افراد را مورد تهدید قرار می دهد، ولی حتی بیماری های غیر واگیردار نیز همچون یک «واقعیت چندبعدی اجتماعی» عمل می کنند، در این مقاله؛ ابتدا سعی می گردد با مرور ادبیات نظری از دیدگاهی که بر واقعیت اجتماعی«پیچیده»، «لایه مند» و همراه با «برآیی یا emergent» تاکید دارد، در مقابل"برساخت گرایی رادیکال" دفاع شود، این نوشته همچنان تاکید دارد که "برساخت گرایی ملایم" دارای تعامل کامل با دیدگاه واقعیت اجتماعی پیچیده است. سپس در ادامه برداشت این دو رویکرد در بررسی همه گیری ویروس کرونا (به عنوان یک مسیله) بکار گرفته خواهد شد، کرونا در اینجا به مثابه یک واقعیت پیچیده در ابعاد زیستی، انسانی (عاملیت) و اجتماعی عمل می کند، این واقعیت پیچیده و چند وجهی است، هر سطح  از واقعیت دارای قدرت های علی غیر تقلیل، مرتبط و متداخل با دیگری است. به همین منظور ما با نوعی از «پیچیدگی علی» در بررسی مسئله کرونا مواجهیم، بررسی  واقعیت چند سطحی و پیچیده کرونا زمانی که فقط به نوعی «برساخت» فرو کاهیده می شود، باعث می شود سیاست های اتخاذی در مقابل آن  هم با کم و کاستی های جدی روبرو شود، به عبارت دیگر فروکاهی واقعیت اجتماعی به فهم انسانی (مغالطه معرفت شناختی) نتیجه ای جز مجازات ما توسط واقعیت در بر نخواهد داشت، اشاره خواهد شد که این برساختگرایی در اشکال مختلف برنامه ریزی در مقابله با مسئله کرونا، در سیستم سلامت حاکم گردید و نتایج آن چیزی جز «انکشاف چندباره واقعیت»و انتخاب مسیر «آزمایش و خطا» یا گاها سردرگمی در سیاست گذاری برای جامعه نبوده است. برای همین باید بتوان قدرت های علی واقعیت های زیستی، فردی (عاملیت) و اجتماعی را همزمان در بررسی پدیده مذکور بررسی نمود.

    کلید واژگان: کرونا, واقعیت اجتماعی, برساخت گرایی, پیچدگی علی
    Reza Azimi*

    Coronavirus, like any other disease, initially manifested itself as a biological phenomenon that threatens peoplechr('39')s health, but even non-communicable diseases act as a "multidimensional social reality."In this article; First, a review of theoretical literature seeks to criticised "radical constructivism" by  a perspective that emphasizes "complex", "stratified " and "social" social reality.Then, these two approaches will be used to study the coronavirus epidemic (as a problem). Corona acts here as a complex reality in biological, human (Agency) and social dimensions. This is a complex and multifaceted reality, each level of reality has unrecognized, and interconnected causal powers. To this end, we encounter a kind of "complexity of causality " in examining the Corona problem.Each level of reality has unrecognized, related, and interdependent causal powers.  Serious shortcomings, in other words, the diminution of social reality to human understanding (epistemological fallacy) will result in nothing but our punishment by reality. The health system has prevailed, and the results have been nothing but "continuous recovery of reality" and the choice of the path of "trial and error" or sometimes confusion in policy-making for society

    Keywords: Carnivorous, Social Reality, Construction, Causal Complexity
  • محمد پزشگی*

    مسئله بودگی «واقعیت اجتماعی» برای این حکمت، به امکان تاسیس علم انسانی متناسب با فلسفه اسلامی باز می گردد. در واقع پرسش از امکان تاسیس علم انسانی مزبور (به نوعی)، به چالش کشیدن ظرفیت حکمت متعالیه به مثابه یک نظام فلسفی کامل است؛ به گونه ای که عدم امکان تاسیس علوم انسانی بر اساس آموزه های آن، به منزله نقص نظام فلسفه اسلامی تعبیر خواهد شد. هدف این مقاله، توضیح مفهوم و اهمیت «واقع گرایی» برای کلیت حکمت متعالیه است. مدعای این نوشته آن است که «واقع گرایی» اهمیتی اساسی در هستی شناسی، معرفت شناسی و نظام ارزشی حکمت مدنی متعالیه دارد؛ به طوری که تبیین واقع گرایانه امر اجتماعی تبدیل به یک مسئله اساسی در حکمت مدنی شده است. این نوشتار نشان می دهد که چگونه مسئله بودگی «واقعیت اجتماعی» برای حکمت مدنی، به امکان تاسیس علم انسانی متناسب با حکمت متعالیه باز می گردد. به همین منظور، در مقاله حاضر از روش اسنادی استفاده شده است و تلاش شده از سخنان بزرگان این حکمت، برای مدعای مقاله مستنداتی ارایه گردد. یافته های مقاله می تواند برای بررسی موضوعاتی مانند ارایه نظریه واقع گرایی در امور اعتباری یا تبیین ظرفیت حکمت متعالی برای تاسیس علوم انسانی به کار گرفته شود.

    کلید واژگان: واقع گرایی, واقعیت اجتماعی, حکمت متعالیه, تاسیس علم انسانی, نظریه واقع گرایی در امور اعتباری
    Mohammad Pezeshgi *

    Whether there is “social reality” for Sadra's transcendental civil theosophy rests on the possibility of founding human science in conformity with the Islamic philosophy. In fact, to ask whether it is possible to found the above human science challenges the capacity of transcendental theosophy as a prefect system of philosophy. Were the answer negative, it would be construed as some deficiency in the Islamic system of Philosophy. In his article, the author aims to explain the concept and weight of “realism” for the whole transcendental theosophy. The author claims that “realism” has a main significance in ontology, epistemology, and the system of values in the transcendental civil theosophy. Thus, the realistic explanation of social affairs is developed into a main issue in civil philosophy.     The method of the research is to make reference to library and to quote from the masters of this theosophy as the document for what is claimed. The findings might be used for matters such as proposing realistic view on the products of consideration or the capacity of transcendental theosophy for founding of humanities

    Keywords: Realism, Social Reality, transcendental theosophy, founding human science, the realist theory in the products of consideration
  • غلامرضا صدیق اورعی*، مریم اسکافی نوغانی

    در این مقاله، هدف این است که با بررسی دقیق گزاره‎های اصلی در کتاب قواعد روش جامعه‎ شناسی، اثر امیل دورکیم، انتقادات اصلی وارد بر آن بیان شود. محتوای این کتاب مشهور، که یکی از کتب پایه در علم جامعه‎ شناسی است، بیان گر این موضوع است که دورکیم تلاش کرده ‎است تا جامعه‎ شناسی را علمی با موضوع و روش مستقل از علوم دیگر معرفی کند و نشان دهد که این علم تجربی است. دیدگاه های خود را در این زمینه در شش فصل در این کتاب بیان کرده ‎است. برخی از مطالب این کتاب در فصول مختلف هرچند برای اثبات مطلبی است که گفته شد، در ضمن آن مطالبی آمده است که می‎تواند به منزله اقرار دورکیم علیه برداشت او شمرده ‎شود که در این مقاله به آن اشاره شده ‎است. هم چنین، در برخی موارد، دورکیم از الفاظ و کلماتی استفاده کرده است که می‎تواند درک دیگران را از دیدگاه وی خدشه‎دار کند. در برخی موارد، دورکیم بین مفاهیم مغالطه کرده‎ است که این امر به نظریات او انتقاداتی را وارد‎ می‎کند و در برخی موارد نیز مفاهیم و معناها به خوبی واضح و روشن نشده اند.

    کلید واژگان: مروری انتقادی, قواعد روش جامعه ‎شناسی, دورکیم, واقعیت اجتماعی
    Gholamreza Sedighouraee *, Maryam Eskafi Noghani

    The aim of this paper is to explain the main criticisms of the main propositions in the book “The Rules of the Methodology of Sociology” by Emile Durkheim. The content of this famous book, one of the basic books in sociology, suggests that Durkheim has attempted to introduce sociology as a science with a subject and method independent of other sciences, and to show that this Science is an experimental science. He described his views on this topic in six chapters in this book. Some of the contents of this book are in different chapters, although it is for the purpose of proving what was said, it also contains the material that can be considered as a confession of Durkheim’s confession against his perception that is referred to in this article. And, in some cases Durkheim has used words which could disclose others' perceptions of his point of view. In some cases, Durkheim has fallen victim to misleading concepts that do not criticize his ideas, and in some cases the concepts and meanings are not clear.

    Keywords: Critical review, Rules of Sociology, Durkheim, Social Reality
  • حسین بنی فاطمه، راب شیلدز، فاطمه گلابی، فردین قریشی، فرهاد بیانی*
    هدف این نوشتار ارائه مبانی هستی شناسانه و معرفت شناسانه مکتب رئالیسم انتقادی است و سعی می شود نگرش این مکتب را در ارتباط با جهان اجتماعی و رویداد های درون آن توضیح دهد و نشان دهد چگونه می توان با استفاده از مبانی این مکتب به تبیین بهتر واقعیت اجتماعی دست یافت. اگرچه این مکتب از جهت هستی شناسی، رئالیست و از بابت معرفت شناسی، تفسیری هرمنوتیک است اما انتقاد های جدی به این دو مکتب دارد و هر دو مکتب را به مغالطه معرفتی متهم می کند. از نظر رئالیست های انتقادی ماهیت واقعیت اجتماعی دارای سه لایه واقعی، رویدادی و تجربی است که لایه واقعی همان مکانیسم بنیادی خلق و تحول واقعیت های اجتماعی است که باید مورد تاکید و مطالعه محققین علوم اجتماعی باشد. این در حالی است که بیشتر تحقیقات اجتماعی محدود به کشف لایه رویدادی واقعیت اجتماعی اند. بسکار با ارائه روش پژوهشی Rrreic سعی در شناخت لایه های بنیادی تر واقعیت اجتماعی دارد و همچنین معتقد است انتقاد مداوم از یافته ها و تجارب انسان ها از جامعه هم سبب دستیابی به معرفت معتبر می شود و هم امکان رهایی بخشی را فراهم می کند. در این مقاله با بسط این روش و استفاده از آن در تبیین یک نمونه از واقعیت های اجتماعی کوشش می شود تا به این اتهام که رئالیسم انتقادی درحد یک مکتب فلسفی باقی مانده است و نتوانسته برای تحلیل رویداد های اجتماعی روش شناسی کاربردی ارائه کند، پاسخ داده شود.
    کلید واژگان: رئالیسم انتقادی, هستی شناسی اجتماعی, معرفت شناسی اجتماعی, واقعیت اجتماعی
    Hosein Banifatemeh, Robert Macarthur Shields, Fatemeh Golabi, Fardin Qoureishi, Farahd Bayani *
    The objective of this study is to introduce the social ontological and epistemological principles of the school of critical realism and to explain the approach of this school in relation to social world and its event to show how by utilizing the principles of this school one can attain a better explanation of social realities. Although this school is realist from ontological perspective and is interpretative-hermeneutic from epistemological perspective, it has serious criticisms on these two schools and accuse both of them of epistemic fallacy. In viewpoint of critical realists, the nature of social reality has three layers, i.e. real, actual, and empirical. The real layer is the very fundamental mechanism of creation and development of social realities that should be emphasized and studied by social sciences researchers. However, most of social researches are limited to the discovery of actual layer of social reality. Bhaskar, by offering RRREIC schema (resolution, redescribing, retroduction, eliminating, identifying, and correcting), tries to understand the more fundamental layers of social reality and also believes that continued criticism of human findings and experiences of human society leads to acquisition of reliable knowledge and prepares the grounds for possibility of redemption. Attempt has been made in this article through development of this method and its employment for explanation of one example of social realities to provide answer to the claim that critical realism has remained at the level of a philosophical school and has not been able to provide an applied methodology for analysis of social events.
    Keywords: Critical realism, social ontology, Social Epistemology, Social Reality
  • حسن سبحانی*، علی اصغر قائمی نیا
    پول از نهادهای قدرتمندی است که محصول اجتماعی شدن انسان است و باید آنرا به مثابه واقعیتی اجتماعی تلقی کرد که در عین داشتن وجود مخصوص و مستقل از تظاهرات فردی در سراسر جامعه، پذیرشی عام دارد. از آنجا که در سال های اخیر در بین انواع مصادیق پول، بیت کوین به عنوان پول دیجیتالی بدون پشتوانه غیرمتمرکزی مطرح شده که با بهره گیری از تکنولوژی رمزنگاری و نظیر به نظیر مورد استفاده قرار گرفته است. در این تحقیق به دنبال ارائه تحلیلی از «منشا ارزش»  بیت کوین در چارچوب نظریه اعتباریات علامه طباطبائی (ره) برآمده و نشان داده ایم که  بیت کوین در چارچوب نظریه اعتباریات علامه با مفهوم پول، سازگار است. بررسیرویکردهای کلاسیک پولی در قالب مکاتب فلزگرایی، چارتالیسم، پول درگردش و بانکداری نشان می دهد بیت کوین به دلیل ویژگی خاص خود (سیستم نظیر به نظیر) نه تنها  فاقد هیچ کدام از کارکردهای پول نیست، بلکه علاوه بر آن ها  براساس اعتباریات علامه طباطبائی (که بر آن است که اعتبار پول تنها با  قبول طرفین دایر و تایید مرجع ثالثی در آن شرط نیست)، قابلیت توضیح ارزش خود را نیز به دست می آورد. بنابراین، می توان بیت کوین را مثال نقضی در تئوری کلاسیک پول و شاهد مثالی از صحت کلام و تحلیل مرحوم علامه طباطبائی در مبحث اعتباریات دانست. فارغ از اینکه نفیا یا اثباتا به دنبال قبول یا رد آن به عنوان یک پول باشیم.
    کلید واژگان: پول, بیت کوین, واقعیت اجتماعی, اعتباریات
    Hasan Sobhani *, Aliasghar Ghaeminia
    Money is one of the powerful institutions that humankind created and developed and nowadays it affects all of aspects of social human life. Money essentially is production of human socialization and we should think of it as a social reality that although has a special and independent role for each individual, but it has overall acceptance in the society. Bitcoin is a decentralized electronic fiat currency implemented using cryptography and peer-to-peer technology. Because of increasing development of bitcoin and also other similar currencies, our monetary policy-makers should take proper position about it. In this study we make an analysis about value of bitcoin in context of Etebariat theory developed by Allameh Tabataba’i and argue that value of bitcoin is consistent with this context. Our study about monetary and banking schools like metalism, chartalism, money in circle and banking shows that because of peer-to-peer system of Bitcoin, although Bitcoin is inconsistent with all of the abovementioned theories, but it is consist with Etebariat theory because of no need to third party. So Bitcoin is a counter-example to classical theory of money and it verify Etebariat theory.
    Keywords: money, Bitcoin, Social Reality, Etebariat Theory
  • جلیل محبی*، سید احسان رفیعی علوی

    یکی از قواعد فقهی اصولی که رویکردهای فوق العاده کلامی اجتماعی در آن جاری است، قاعده ثابت و متغیر است؛ قاعده ای که گذشته از غفلت مطالعه آن، نگاه دقیق و تمیز به آن می تواند مبنای نظام سازی و قانونگذاری ارتقایی در جامعه اسلامی تلقی شود. این نوشتار کوشیده است با در نظر گرفتن واقعیت اجتماعی به مثابه متغیر، و اجتهاد در منابع به صورت اصول بنیان و غایت محور به مثابه ثابت، رویکردی نظام ساز را در این قاعده تبیین کند. در این هندسه واقعیت اجتماعی همواره به عنوان موضوع احکام و عمل مکلفان در حال تعامل با منابع و اصول فقه در زمان و مکان خواهد بود. چنانچه این مهم به خوبی تثبیت شود، برآیند این تعامل فقه پویا و کارا در قالب نظام های قانونی برای جامعه خواهد بود. کوشیده شده است با تاکید بر انقلاب موضوعی (محل وقوع قاعده فقهی ثابت و متغیر) و فهم اجتماعی نصوص (به عنوان راهکار کشفی اجتهادی) سازواری نظام واره طراحی شود تا نتیجه مطلوب فقه تقنین، واقعیت سرشت باشد. ازآنجایی که ممکن است در جزیی نگری طراحی چنین الگوهایی اهداف و غایات شریعت ذبح شوند و دچار اعوجاج شویم، تامین فطرت به عنوان اهداف شریعت در طراحی این نظام واره الگو قرار گرفته است.

    کلید واژگان: فقه, واقعیت اجتماعی, قاعده ثابت, نظام سازی

    One of the fiqhi and usuli[1] principles in which extraordinarily theological and social approaches are applied is the rule of fixability and variability. A rule that, aside from neglecting its study, a careful and exact look at it can serve as the basis for systematic and advanced legislation in Islamic society. This paper has attempted to explain the systematic approach in this regard by considering social reality as a variable and achievement-oriented ijtihad[2] in the sources as a fixed principle. Within such a framework, social reality will always interact with the sources and principles of fiqh at the time and place as the subject of the commandments and the practices of the practitioners. If this issue is well established, the result of the interaction of this dynamic and efficient fiqh will be in most systems of law for society. The study has struggled to emphasize the innovative or newly-established subjects (wherein fixed and variable fiqhi rule takes place) and the social understanding of the scriptures/sources (as the ijtihadi[3]/argumentative discovery strategy) so that a systematic adaptation to the desired result of the fiqh of legislation which is based on reality is formed. Since designing such patterns are detail-oriented by nature, it is possible that the goals and ends of the sharia is neglected or distorted and thus the present study has designed this system based on paving the way for fitrah as one of the goals of sharia.

    Keywords: Usuli, fixability, variability, ijtihadi discovery, scriptures, dialectics of fiqh
  • تامار آخمدیانوونا گاگالادزه*
    ترجمه ادبی به عنوان یکی از انواع فرایندهای ادبی آغازگر تفکر و مکتب ادبی جدیدی است که موجب توسعه ارتباطات بین فرهنگی می شود؛ ترجمه آثار ادبی نیکالاز باراتاشویلی (1817-1845م.) شاعر رمانتیک سده نوزدهم به زبان های گوناگون از این امر مستثنی نیست. هیچ کدام از آثار ترجمه شده او در زمان حیات شاعر چاپ نشده و کار ترجمه آثار او بعد از دهه بیست قرن گذشته با سرعت فزاینده ای انجام گرفته است. آثار ادبی باراتاشویلی را شاعران و مترجمان روسی و گرجستانی چون گاپرینداشویلی، پاسترناک، تساگارلی، دودین و دیگران به زبان روسی ترجمه کرده اند. فراخوان سراسری شوروی که در سال 1966 برگزار شد برای شاعران و ادیبان ملیت های مختلف این امکان را فراهم ساخت تا با تکیه بر ترجمه های آثار باراتاشویلی به زبان روسی این شاهکار گرجستانی را برای مخاطبان کشورهای گوناگون معرفی کنند، اما در میان ترجمه های روسی، آثار پاسترناک به دلیل نزدیکی بسیار آنها به زبان مخاطبان و خوانندگان معاصر اهمیت ویژه ای داشته اند.
    کلید واژگان: ترجمه اشعار, واقعیت اجتماعی, باراتاشویلی, ترجمه روسی, زندگی ادبی
    ????????? ????? ????????????*
    Общественный факт, что литературный перевод представляет собой разновидность литературного процесса, который сам становится началом новой литературной жизни и мышления, способствует развитию межкультурных коммуникаций, касается и перевода творчества грузинского поэта-романтика XIX в. Николоза Бараташвили (1817−1845) на разных языках; Переводы Н. Бараташвили не были изданы при жизни поэта. Процесс перевода его произведений особенно активизируется после 20-х гг. прошлого столетия. Бараташвили переводили на русский язык как грузинские, так и русские поэты и переводчики: В. Гаприндашвили, Б. Пастернак, Г. Цагарели, М. Дудин и др. Всесоюзный конкурс, объявленный в 1966 г., дал возможность поэтам и литературоведам разных национальностей, опираясь на русский перевод, познакомить читателей с грузинским шедевром. Особенно значительны русские переводы Б. Пастернака, который старался при переводе быть предельно близким современному читателю.
    Keywords: ???????? ??????, ???????????? ????, ?. ???????????, ??????? ???????, ???????????? ?????
  • زهرا آقاجانی*، فرهاد سلیمان نژاد
    در این مقاله می کوشیم تا با تکیه بر رئوس انتقادات کارل پوپر از پوزیتیویسم و استقراگرایی، این دو مبنای پوزیتیویستی و استقرایی نظریه زمینه ای را مورد انتقاد قرار دهیم: اول، تهی کردن ذهن از هرگونه پیشداوری و ارزشگ ذاری اخلاقی در فرآیند تحقیق؛ و دوم، تقدم مشاهده بر نظریه، گرد آوری اطلاعات از طریق آن، مقایسه این اطلاعات بر مبنای تفاوت ها و شباهت هایشان، و نهایتا استنتاج نتیجه ای کلی از این قیاس در قالب مفاهیمی انتزاعی. طبق ادعای نظریه زمینه ای، می توان با عمل به این مبانی واقعیت اجتماعی را «همان گونه که هست» اظهار کرد. استدلال می کنیم که در عمل این ادعا نه تنها محقق نمی شود، بلکه تصویری مخدوش و ای بسا تحریف شده از واقعیت اجتماعی اظهار می شود. همچنین عمل به این دو مبنا، محقق را به جای اینکه تبیین گر منتقد واقعیت اجتماعی باشد، به توصیف گری خنثی، یا به تعبیر ما به «کارگر اطلاعات» و «عمله داده ها» بدل می کند، و این به معنی از بین رفتن خصیصه ذاتی علم جامعه شناسی، یعنی جنبه نقادانه آن است.
    کلید واژگان: استقراگرایی, تقدم مشاهده بر نظریه, پوزیتیویسم, ذهن تهی از ارزش, نظریه زمینه ای, واقعیت اجتماعی
    Zahra Aghajani *, Farhad Soleimannezhad
    Using Karl Popper's critique of positivism and inductivism, we attempted to criticize the main bases of grounded theory. According to grounded theory, social reality can be understood by emptying our mind from any prejudgements and ethical valuation in the research process, but emphasizing on observation, paying attention to the differences and similarities of data, and dedcting abstract concepts. We argue that, in practice, this claim is not true and it leads to a distorted social reality. Following these principles makes social researchers become an information worker and not a critic of social reality. Therefore, not only the science of sociology loses its critical aspect but also justifies the status quo.
    Keywords: grounded theory, social reality, Positivism, inductivism, stressing observation, value-free mind, Karl Popper
  • مجید کافی *

    یکی از موضوع های هستی شناختی علم جامعه شناسی، بررسی هستی جامعه یا واقعیت اجتماعی است. در بخش معرفت شناسی علم جامعه شناسی این پرسش مطرح است که برای شناخت جامعه، چه چیز آن باید شناخته شود. در پاسخ به این پرسش به طورکلی می توان گفت واقعیت اجتماعی. اما واقعیت اجتماعی چیست؟ برای شناخت جامعه باید مبنا یا مبانی خاصی به عنوان واقعیت اجتماعی در نظر گرفت و براساس تلقی از آن مبانی و واقعیت اجتماعی به تولید نظریه اجتماعی دست زد. ازاین رو می توان این سوال را مطرح کرد که چه چیزی مبنای شناخت جامعه یا هستی اجتماعی در نظریه ها و رویکردهای جامعه شناختی است و چه چیزی واقعیت اجتماعی را در این نظریه ها و رویکردها تشکیل می دهد که باید شناخته شود. در آثار مختلف جامعه شناسی کلاسیک حداقل پنج مبنا برای شناخت واقعیت اجتماعی بیان شده که اساس تیوری پردازی های کلاسیک قرار گرفته است: الف) نظم و نظام، اساس واقعیت اجتماعی در نظریه کارکرد گرایی است. طبق این مبنا نظم، نظام یا الگوی ثابت ازپیش موجود مبنای شناخت جامعه و واقعیت اجتماعی است که اساس نظریه کارکردگرایی را تشکیل می دهد. ب) ساختار که مبنای واقعیت اجتماعی در نظریه ساختارگرایی است. ج) تضاد به عنوان واقعیت اجتماعی در نظریه تضاد مطرح است که در نظریه های مارکسیستی، به عنوان مبنای شناخت جامعه و اساس نظریه تضادگرایی، به معنای عام کلمه (نه لزوما به معنای مارکسیستی آن) است که توسط ساختارهای اساسی و مخفی اجتماع ایجاد می شود. د) روابط و مناسبات تولید که یکی دیگر از مبناهای نظریه های تضاد برای شناخت جامعه است. ه) کنش که مبنا و اساس نظریه های کنش متقابل است. گفتنی است که هیچ یک از نظریه های برآمده از مبانی فوق، دیگر مبناها را به عنوان واقعیت اجتماعی رد نمی کنند؛ بلکه اختلاف آنها بر سر این است که مبنا و زیربنای شناخت جامعه کدام یک از این واقعیت های اجتماعی است. در این مقاله ضمن بررسی واقعیت اجتماعی براساس پارادایم اسلامی علوم و نظریه اجتماعی ارتباط، رابطه واقعیت اجتماعی (طبق تعریف نظریه ارتباط اجتماعی) با فقه و نقش قانون و قانونگذاری در این باره، و نیز رابطه واقعیت اجتماعی و علم فقه براساس مدل های جامعه شناسی معرفت بررسی می شود. ازآنجاکه علم فقه فاقد موضوع شناسی است و صرفا بیان احکام است، برای انطباق احکام فقهی بر واقعیت های اجتماعی نیازمند قانونگذاری هستیم.

    کلید واژگان: فقه, قانون, تعیینات اجتماعی, واقعیت اجتماعی

    In contemporary life, the need for the appropriateness of the Islamic jurisprudence to the life and realities in social life is considerably felt. Many issues such as the outdated fiqh which is not applicable in the modern industrial and postindustrial societies, the inordinate increase of the content of fiqh over time, the possible secondary obligations and the unaffected ones, the dominance of rationality in reasoning, and so forth are rooted in lack of paying attention to social realities. So, this question may be raised that if the Islamic jurisprudence based on the low stressed, simple, indigenous society can administrate the contemporary populated society which is industrial and postindustrial as well as energetic? The present study aims at overcoming the mentioned issues through proposing the idea of social fiqh. As a matter of fact, this type of fiqh is proposed in order to remove the problems which are on the way of fiqh nowadays.

    Keywords: social realities, fiqh, law, legislation, social fiqh, social determinations of fiqh
  • وحید عسکرپور*، عاطفه فاضل نجف آبادی
    واقعیت نهادین یا اجتماعی یکی از مفاهیم فلسفه معاصر است که به بحث پیرامون شیوه های شکل گیری واقعیاتی می پردازد که تنها زمانی وجود دارند که جمعی از انسانها به آنها باور داشته و نسبت هایی التفاتی با آنها برقرار کنند. این واقعیات البته ریشه در واقعیات غیرنهادینی دارند که بدون بازنمودهای انسانی هم همچنان واقعی هستند؛ با این حال تفاوتشان در آن است که تنها در نظام های بازنمودی انسانی معنادار هستند. یکی از ویژگی های واقعیات نهادین آن است که برساخته یک مثلث مفهومی با سه ضلع انسان، کنش/رویداد و مصنوع یا ماده است. بنابرین، در تحقق یک واقعیت نهادین، مصنوعات جایگاهی ماهوی و سازنده دارند. واقعیات نهادین همواره درون پی شزمین ه هایی ایجاد می شوند که خودشان بازنمودی نیستند. در این نوشتار نشان داده می شود که مهرهای استوانه یی، بعنوان یکی از ابزارهای تجاری عصر مفرغ آسیای غربی و ایران باستان، یکی از مهمترین محصولات واقعیات نهادین معطوف به تجارت بودند که بدون ایجاد ساختارهای تجاری-اقتصادی آغاز شهرنشینی امکان تحقق نداشتند؛ و بمحض تحقق، به لنگرگاه مادی گسترش نظام اقتصادی منطقه یی و فرامنطقه یی تبدیل شدند. تصاویر بر روی مهرهای استوان هیی، از سوی دیگر جایگاهی قابل توجه در ایجاد و توزیع گونه هایی از واقعیات نهادین یا بازنمودی دارند. آنها می توانند باورها و اعتقادهایی را میان اعضاء جامعه خویش ایجاد، منتقل و بازتولید کنند که در شاکله ساختار آن جامعه ضروری تلقی می شوند. در این نوشتار، در مورد تصاویر و تجسم پیکرهای زنانه روی مهرهای استوانه یی و جایگاه آنها در ایجاد واقعیات نهادین معطوف به زنان و زنانگی بحث میشود. شاخصه های اصلی حاصل از این مطالعه در رابطه با زنانگی عبارتند از: فرمهای زنانه الف؛ فرمهای صناعی؛ فرمهای جمعی و فرمهای نمایشی- آیینی؛ فرمهای زنانه ب با تاکید بر بدن جنسیت یافته. نشان داده شده که در سه بازه یا جریان فرهنگی- اجتماعی شوشان باستان (3500 - 1000 پیش ازمیلاد) جنوب غرب ایران، این تجسمها در نسبتی هماهنگ با زمینه ها و پیش زمینه های اجتماعی نمایان شده و دگردیسی یافته اند.
    کلید واژگان: واقعیت اجتماعی, مهر استوان های, زنانگی, شوشان باستان
    Vahid Askarpour *, Atefeh Fazel Najafabadi
    Institutionalized or social reality is one of the concepts in contemporary philosophy which discusses the different ways of the formation of realities that only exist when a group of people believe in them and pay attention to them. However, such realities are rooted in non-institutionalized realities which are still real in the absenceof any human representation; nevertheless, they are different in that the former is only meaningful within human representational systems. One of the features of institutionalized realities is that they are based on a conceptual triangle the three sides of which are comprised of human, act/event, and the created or matter. Therefore, artifacts play a natural and constructive role in the realization of an institutionalized reality. Such realities are always created in contexts which are not representational themselves. In this paper, the writers demonstrate that cylinder seals, as one of the most important commercial tools of the Bronze Age in West Asia and ancient Iran, were one of the most significant products of institutionalized realities which depended on commerce and could not be realized without the establishment of commercial-economic structures of early urbanism. Rather, after becoming actualized, they turned into a material device used for expanding the regional and trans-regional economic system.
    The images on cylinder seals, on the other hand, hold a noteworthy place in creating and delivering certain types of institutionalized or representational realities. They can create, transfer, and reproduce some beliefs among the members of their society which are deemed necessary in the formation of its structure. This paper discusses the images and representations of women’s bodies on cylinder seals and their rolein the creation of the institutionalized realities which pertain to women and womenhood. The main elements in relation to womenhood which have been identified in this study include women’s A forms, crafted forms, collective and dramatic-ritualized forms, and women’s B forms with an emphasis on gendered body. The findings also demonstrate that such images were presented and transformed in conformity with various social contexts and backgroundsin three cultural-social periods or trends in ancient Susiana (3500-1000 BC) in the southwest of Iran.
    Keywords: Social Reality, Cylinder Seal, Womanhood, Ancient Susiana
  • خدیجه سفیری، سید محمد میرسندسی، فاطمه عموعبدالهی*
    اهمیت وافر دین و دینداری برای جوامع بشری، لزوم بررسی های علمی درمورد جنبه های گوناگون این پدیده و تغییرات آن را روشن می سازد. شرایط معرفتی دنیای مدرن و رشد تفکر انتقادی با حضور در دانشگاه از عواملی است که به ایجاد تغییرات در دینداری افراد می انجامد. این پژوهش رابطه تفکر انتقادی و ابعاد اصلی دینداری (بعد باور، مناسک و تجربه) دانشجویان را بررسی می کند. پژوهش حاضر با استفاده از روش کمی پیمایش و با ابراز پرسشنامه انجام گرفته است. از مجموع دانشگاه های دولتی تهران، جامعه آماری را دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه های الزهرا، امام صادق و شهید بهشتی تشکیل می دهند. تعداد نمونه تحقیق از طریق فرمول کوکران و با روش نمونه گیری متناسب با حجم 370 نفر تعیین شد. نتایج نشان می دهد بین میزان تفکر انتقادی و ابعاد دینداری (باور، مناسک و تجربه) رابطه معنادار و مثبت وجود دارد. همچنین، از بین خرده مقیاس های تفکر انتقادی، خرده مقیاس ذهن باز با هیچ یک از ابعاد رابطه معناداری ندارد. درمورد بعد باور، علاوه بر ذهن باز، کنجکاوی نیز رابطه معناداری با این بعد ندارد. از دیگر نتایج این پژوهش بالابودن میزان ابعاد باور و تجربه در بین دانشجویان و پایین بودن میزان بعد مناسک در بین آنان است. از نظر میزان تفکر انتقادی نیز 20 درصد از دانشجویان در سطح بالایی از تفکر انتقادی قرار دارند.
    شرایط معرفتی دنیای مدرن و رشد تفکر انتقادی با حضور در دانشگاه از عواملی است که می تواند به ایجاد تغییراتی در دینداری افراد بیانجامد. این مقاله با روش پیمایشی به بررسی رابطه ی تفکر انتقادی و ابعاد اصلی دینداری(بعد باور، مناسک و تجربه) دانشجویان میپردازد. جامعه آماری را دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه های الزهرا، امام صادق و شهید بهشتی؛ از مجموع دانشگاه های دولتی تهران ، تشکیل می دهند. تعداد نمونه ی تحقیق از طریق فرمول کوکران و با روش نمونه گیری متناسب با حجم 370 نفر تعیین شد. نتایج نشان می دهد که بین میزان تفکر انتقادی و ابعاد دینداری؛ باور، مناسک و تجربه، رابطه ی معنادار و مثبت وجود دارد. هم چنین از بین خرده مقیاس های تفکر انتقادی، خرده مقیاس ذهن باز با هیچیک از ابعاد رابطه معناداری ندارد. در مورد بعد باور، علاوه بر ذهن باز، کنجکاوی نیز رابطه معناداری با این بعد ندارد.. از دیگر نتایج این پژوهش بالابودن میزان ابعاد باور و تجربه در بین دانشجویان و پایین بودن میزان بعد مناسک در بین آنان می باشد . از نظر میزان تفکر انتقادی نیز 20 درصد از دانشجویان در سطح بالایی از تفکرانتقادی قرار دارند.
    کلید واژگان: ابعاد دینداری, تفکر انتقادی, جامعه شناسی معرفت, سبک شناختی, واقعیت اجتماعی
    Fatemeh Amooabdollahi *
    The importance of religion and religiosity for human socity appear the necessity of studying about this phenomenon and it' s changs.Insight condition of modern world and critical thinking growth can lead to chang the religosity.this research that investigate the relationship between student's critical thinking and dimensions of religiosity. This survey study was performed by questionnaire.the number of study Population included the master students in Tehran State University at Alzahra university, Emam SadeGh university and Shahid Beheshti university .kuokran's formula and Probability Proportional to sampling 370 students were selected . The results show There was a positive relationship between critical thinking and religious bilife and ritual and Experience .. Result show that there was a positive relationship between religious dimensions and all subscale other than open-mindness subscales.. other result show that degree of belief and experience dimensions is high and degree of ritual dimension is low.only 20% of student had high level of critical thinking. other result show that degree of belief and experience dimensions is high and degree of ritual dimension is low.only 20% of student had high level of critical thinking.
    The investigate relationship between measure critical thinking and dimensions of religiosity in master student in universites of Tehran
    Keywords: critical thinking, religosity, sociology of knowleg, Social Construction of Reality, cognitive style
  • سیدمهدی اعتمادی فرد*
    نسبت روش شناسانه میان دو الگوی شناختی الهیات اسلامی و جامعه شناسی مدرن از دو بعد تزاحم ها و تعامل ها موضوع مقاله حاضر است. پرسش اصلی به چگونگی تمایز روش هایی بازمی گردد که متالهان مسلمان و جامعه شناسان در قرائت کلاسیک هر دو رویکرد به کار می برند. نتیجه بررسی ها بیانگر آن است که خاستگاه تزاحم یا تعامل میان روش های به کار رفته در قرائت کلاسیک از دو حوزه الهیات اسلامی و جامعه شناسی مدرن به اهداف مورد نظر متالهان و جامعه شناسان مربوط می شود. گرچه این دسته از جامعه شناسان نیز همچون متالهان در پی پاسخ گویی به دغدغه ها و نیازهایی اخلاقی اند، ولی متالهان با اتخاذ روش های عقلی و نقلی می کوشند به نحوی یقینی، امکان دستیابی بشر به حقایق معتبر را در ارتباط با خداوند به عنوان منشا هستی فراهم کنند، اما جامعه شناسان با اتخاذ روش های کمی و کیفی می کوشند تا به نحو اطمینان آوری به کشف قواعد حاکم بر حیات اجتماعی انسان ها در شرایط معاصر دست یابند. روش های الهیاتی به غایت های معنابخش بنیادین معطوف است و روش های جامعه شناختی به اطمینان های عرفی در زندگی روزمره بازمی گردد. ضمن حفظ تمایزها میان این دو حوزه، هنگامی که بحث از تحقق بیرونی و تاریخی مقاصد الهیاتی است، این دو حوزه نیازمند تبادل و تعامل با یکدیگرند تا امکانات تاریخی و عینی هر دوره در مسیر تحقق روشن شود.
    کلید واژگان: الهیات, الگوهای شناخت, جامعه شناسی, روش شناسی, واقعیت اجتماعی
    Sayyed Mahdi Etemadi Fard*
    I will deal with the methodological relation between two epistemic models of Islamic theology and modern sociology with respect to conflicts and interactions. The main question is how to distinguish methods deployed by Muslim theologians and sociologists in their classical readings. Results of investigations show that conflicts or interactions between deployed methods in classical readings of both Islamic theology and modern sociology traces back to their respective goals. Although these sociologists, just like theologians, seek to respond to ethical concerns and needs, theologians adopt intellectual and transmitted (based on transmitted traditions) methods to arrive, with certainty, at the possibility of achieving reliable truths regarding the relation with God as the origin of being, but sociologists adopt quantitative and qualitative methods to confidently discover principles governing human social lives in contemporary circumstances. Theological methods are directed at fundamental meaning-giving goals, and sociological methods are concerned with ordinary assurances about everyday life. We should preserve the distinction between these two fields, but when it comes to the external and historical realization of theological goals, there should be interactions between them to clarify historical and objective possibilities of each period in its process of realization.
    Keywords: Theology, Epistemic Models, Sociology, Methodology, Social Fact
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال