جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "عصر آهن" در نشریات گروه "تاریخ"
تکرار جستجوی کلیدواژه «عصر آهن» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
شهرستان بیجار، یکی از شهرستان های شرق استان کردستان است. این شهرستان، دارای سه بخش (مرکزی، چنگ الماس، کرانی)، و 11 دهستان را شامل می شود. بیجار منطقه ای، در راستای رشته کوه های غرب ایران و یک-سوم اراضی آن کوهستانی است. بررسی های باستان شناختی که طی سال های اخیر ازسوی میراث فرهنگی استان کردستان در این منطقه انجام شده، آثاری از دوران پیش ازتاریخ تا دوران اسلامی شناسایی شده، که 71 محوطه مربوط به عصر آهن است؛ اما هنوز شناخت و تبیین کامل از مواد فرهنگی منطقه و ویژگی های آن صورت نگرفته است. هدف از این پژوهش، مطالعه سکونتگاه های عصر آهن، تحلیل هم بستگی این سکونتگاه ها با عوامل محیطی جغرافیایی و نوع معیشت است. گردآوری اطلاعات پژوهش حاضر، برمبنای روش میدانی، توصیفی-تحلیلی، تهیه و تفسیر عکس های ماهوره ای، نقشه های GIS و کتابخانه ای است؛ بررسی الگوهای استقراری عصرآهن شهرستان بیجار، به شاخصه هایی چون: ارتفاع، میزان شیب، دسترسی منابع آبی، توپوگرافی و... می پردازد. مهم ترین پرسش اصلی پژوهش این است که، عوامل زیست محیطی چه نقش و تاثیری بر شکل گیری، نحوه پراکنش و برهم کنش فرهنگی استقرارگاه های عصر آهن در شهرستان بیجار داشته اند؟ نتیجه دستیابی به این پرسش از طریق تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده، و تهیه نقشه های GIS براساس اطلاعات موجود نشان می دهد. با غلبه بشر بر شرایط محیط طبیعی د ر عصر آهن اغلب مناطق کوهستانی- نیمه کوهستانی و دشت منطقه مورد استفاد ه قرار گرفته است. بیشترین تراکم مناطق مورد سکونت د ر بخش های شمال شرقی - مرکزی و نوار جنوب غربی تقسیم شده اند. اکثر محوطه ها در ارتفاع کمتر از 2000متر در منطقه واقع شده است و با توجه به شاخصه های اثرگذار ازجمله: ارتفاع، شیب، منابع آبی و کاربری زمین، مبنای استقرار زیستگاه های دائمی بر پایه کشاورزی(آبی-دیم)، دامپروری و استقرارهای دائمی، فصلی-کوچ رو به صورت رمه داری در این منطقه شکل گرفته است.
کلید واژگان: شهرستان بیجار, عصر آهن, الگو های استقرار, عوامل محیطی, اطلاعات جغرافیایی GISBijar County is situated in the eastern part of the Kurdistan Province and comprises three districts: Central, Cheng Almas, and Korani, along with 11 rural villages. This region is characterized by its location along the hills of western Iran, with approximately one-third of its territory being mountainous. Recent archaeological excavations conducted by the Cultural Heritage Organization of Kurdistan Province have uncovered artifacts spanning from prehistoric times to the Islamic era, including 71 sites attributed to the Iron Age. However, the cultural materials and distinctive features of the region remain inadequately understood and articulated. The primary aim of this study is to investigate the relationships between Iron Age settlements and geographical environmental factors, as well as the various types of livelihoods present. Data for this research is gathered through fieldwork, satellite imagery, GIS mapping, and library resources, and is analyzed using a descriptive-analytical approach. The study of Iron Age settlement patterns in Bijar focuses on aspects such as elevation, slope, access to water resources, and topographical features. The central research question is: What influence did environmental factors have on the establishment, distribution, and cultural interactions of Iron Age settlements in the Bijar area? By analyzing the data collected and generated through GIS mapping based on available information, the study aims to provide insights into this question. The predominant flat, mountainous, and semi-mountainous landscapes of the region have been utilized since the Iron Age; a period marked by significant enhancements in human adaptation to the natural environment. A critical inquiry arises regarding the processes of formation and distribution of sites, particularly in the northeast, central, and southwestern areas, which exhibit the highest population densities. Given the region’s defining characteristics—such as altitude, slope, water availability, and land utilization, most inhabitants reside at elevations below 2000 meters. These environmental conditions underpin the establishment of permanent settlements that rely on agriculture (both irrigated and rainfed), livestock rearing, and seasonal-nomadic lifestyles, leading to the development of herding practices.
Keywords: Bijar County, Iron Age, Settlement Patterns, Environmental Factors, Geographical Information System -
نشریه کاسپین، پیاپی 2 (Summer-Autumn 2024)، صص 55 -104
گورستان و محوطه سیل خسرو در 6 کیلومتری جنوب روستای گدمه در حدود 5/4 کیلومتری شمال غرب روستای مرشدوند و در نزدیکی راه موسوم به کاروانه در ارتفاعات جنگلی بانکول واقع است و چشم انداز کاملی بر دشت کوچک کارزان دارد. این محوطه به دو بخش گورستان و مسکونی تقسیم می شود. داده های سطحی به دست آمده از بررسی نشان دهنده همزمانی این آثار باهم است و نشان می دهد که این محوطه گورستان متعلق به عصر آهن III-I است براساس آثار و داده های معماری به گمان این محوطه در عصر مفرغ پایانی و همچنین دوره های بعد یعنی عصر آهن IV تا حال حاضر با توجه به شرایط زیستی مناسب مورد توجه بوده است. در این مقاله کوشیده ام ضمن ارائه درآمدی کوتاه درباره گاهنگاری گورستان ها، گاهنگاری عصر آهن زاگرس مرکزی و سپس به پیشینه پژوهش های باستان شناسی و همچنین وضعیت جغرافیای بانکول (ازجمله ناهمواری ها، شرایط اقلیمی) که در شکل گیری و مکان یابی و جهت گورها موثر بوده و در ادامه بررسی گورستان سیل خسرو، معماری و ساختار گورها و داده های سطحی به دست آمده از کناره گورهای تخریب شده و تحلیل و مقایسه آنها بپردازم و در پایان نیز جمع بندی از کلیه مطلب ارائه داده ام.
کلید واژگان: عصر آهن, غرب زاگرس مرکزی, بانکول, سیل خسرو, سفال خاکستریThe Seyal Khasrow Groveyards are located 6 kilometers south of Gadmeh(geyamai) village, about 4.5 kilometers northwest of Morshedvand(mershavan) village and near the Karavaneh road in the forest heights of Bankol. It has excellent landscape to the Karzan small plain. This area is divided into two parts, cemetery and residential. The surface data obtained from the survey show that these works are contemporaneous and show that this graveyard belongs to the Iron Age I-III. Based on the architectural works and data, it is believed that this site has been considered in the late Bronze Age and also in the later periods, i.e. Iron Age IV, until now due to the suitable biological conditions. In this article, while providing a short introduction about the chronology of cemeteries or graveyards, it deals with the difference between the Iron Age chronology of Central Zagros and Northwest Iran, and then the background of archeological studies as well as the geography of Bankol (including morphology, climatic conditions and vegetation) which in the formation and emplacement and direction of graves It has been effective and in the continuation of the survey and investigation of Seyal Khasrow graveyard, the architecture and structure of the graves and the surface data obtained from the sides of the destroyed graves, I have analyzed and compared them. The end, have tried to provide a conclusion of them.
Keywords: Iron Age, West Central Zagros, Bankol, Seyal Khasrow, Gray Pottery -
تدفین بخشی از فرهنگ معنوی و مادی انسان ها بوده که در هر منطقه و هر دوره ویژگی های متفاوت داشته است اما برخی از شیوه های تدفینی فراتر از یک منطقه و یا یک دوره مورد استفاده بوده است. ازآنجاکه نحوه خاک سپاری برخاسته از تفکرات، عقاید و فرهنگ جامعه است، با بررسی آنها می توان به بازسازی روند تکامل فرهنگی جوامع باستان پرداخت. گورتپه که ترجمه کورگان است، یکی از شیوه های تدفینی فراگیری بوده که در منطقه وسیعی از چین تا اروپا رایج بوده و از آن می توان به عنوان میراثی مشترک در منطقه اوراسیا نام برد. طی بررسی ها و کاوش های باستان شناسی صورت گرفته در ایران مشخص شده که در مناطقی از شمال غرب ایران نیز در هزاره دوم پ م این شیوه تدفینی رایج بوده است. در پی احداث سد احمدبیگلو در شهرستان مشگین شهر چندین گورتپه شناسایی شد که گورتپه قیه بوینو یکی از آنهاست. کاوش نجات بخشی این محوطه در سال 1399 به نگارنده اول این مقاله سپرده شد. هدف از کاوش نجات بخشی آثار و مستندنگاری بود که درنتیجه یک قبر کلان سنگی و بقایای پنج تدفین در کنار آن شناسایی شد. در این مقاله سعی برآن است تا براساس یافته های به دست آمده از کاوش با شاخصه های فرهنگی این منطقه در هزاره دوم پ م پرداخته شود. این گورتپه شامل یک تدفین اصلی با ساختار کلان سنگی بوده که در اطراف آن چندین تدفین به صورت ساده چاله ای دفن شده است. با مقایسه نسبی سفال های به دست آمده می توان اواسط هزاره دوم پ م را برای تاریخگذاری این گورستان پیشنهاد داد.کلید واژگان: حوزه فرهنگی شمال غرب, مشگین شهر, عصر مفرغ, عصر آهن, گورتپه, تدفینBurial practices are an integral part of cultural and material heritage of humans, varying significantly across regions and eras. However, certain burial methods have transcended specific regions and periods. Given that burial methods reflect the beliefs, thoughts, and culture of societies and studying them thoroughly can help reconstruct the cultural evolution of ancient communities. One such widespread burial method is Kurgan, a practice observed from China to Europe, representing a common heritage across Eurasia. Archaeological surveys in Iran have revealed that this burial method was common in northwestern Iran during the 2nd millennium BC. The construction of the Ahmadbiglou Dam in Meshginshahr led to the identification of several kurgans, among them the Qieh-Boynou Kurgan is of immese importance. The rescue excavation of this site was assigned to the author of this article in 2020. The objective was to document and salvage the archaeological remains and finally resulted in the identification of six burials. This article aims to discuss the cultural characteristics of this region during the 2nd millennium BC based on the excavated findings. The Qieh-Boynou Kurgan comprises a primary burial with a large stone structure, surrounded by several simple pit burials. Relative comparison of the ceramics suggests this cemetery dates back to the mid-2nd millennium BC.Keywords: Northwest Of Iran, Meshginshahr, Bronze Age, Iron Age
-
قره تپه سگزآباد تنها محوطه عصر آهن دشت قزوین است که در آن کاوش های گسترده ای انجام شده است. متاسفانه به دلیل تخریب لایه های فوقانی این تپه، اطلاعات از اواخر هزاره دوم و اول پیش ازمیلاد منطقه بسیار اندک است. کمبودی که برطرف شدن آن کمک شایانی به درک درست تر چگونگی ادغام مناطق مختلف فلات ایران در حکومت های پسین خواهد نمود. در کاوش های باستان شناختی سال 1395، گورستان جدیدی متعلق به نیمه نخست هزاره اول و اواخر هزاره دوم پیش ازمیلاد در شرق قره تپه کشف گردید. با توجه به اهمیت گورستان ها در مطالعه جنبه های مختلف اجتماعی ، فرصت پاسخ به پرسش هایی در زمینه نوع ساختار اجتماعی جوامع منطقه و تطبیق نتایج حاصل از مطالعه این یافته ها با منابع آشوری فراهم گردید. فرضیات اولیه ای در ارتباط با وجود جامعه ای از نوع خا ن سالار در منطقه و اشاره به آن در منابع آشوری مطرح است. براساس تحلیل یافته های باستان شناختی گورستان شرقی قره تپه سگزآباد و مطالعات کتابخانه ای معتقدیم جامعه ای سلسله مراتبی با انتقال جایگاه اجتماعی موروثی دست کم از اواخر هزاره دوم پیش ازمیلاد در منطقه شکل گرفته است. هم چنین یافته های متعلق به نیمه نخست هزاره اول پیش ازمیلاد بیانگر وجود شواهدی از تفکیک فضای گورستان، تاکید بر شجره، رشد جمعیت، ظهور سازه خشتی بزرگ، گسترش روابط فرامنطقه ای و تشدید تولید اشیائ فلزی (آهن و مفرغ) است. این یافته ها گواهی بر رشد پیچیدگی های اجتماعی با آغاز هزاره اول پیش ازمیلاد در منطقه هستند. افزون بر این، در برخی از منابع مکتوب برجای مانده از پادشاهان آشور نو، به محلی با نام «بیت - کپسی» اشاره شده است؛ این محل توسط برخی از پژوهشگران، در منطقه دشت قزوین جایابی شده است. براساس منابع آشور نو «بیت- کپسی» نوعی سازمان سیاسی منطقه ای یا جامعه خان سالار در سده 8 پ.م. در منطقه است. اگر جایابی بیت- کپسی در دشت قزوین صحیح باشد، یافته های باستان شناختی این گورستان که حاکی از رشد پیچیدگی های اجتماعی در منطقه است، از روند ظهور آن حمایت می کند.
کلید واژگان: قره تپه, سگزآباد, دشت قزوین, عصر آهن, پیچیدگی اجتماعی, بیت-کپسیQareh Tepe in Sagzabad is the only Iron Age site in the Qazvin Plain that has been extensively excavated. Unfortunately, due to the destruction of the upper layers of this mound, the information from the end of the second and first millennia BC of the area is insufficient. A new cemetery, in the east of Qareh Tepe, was found in the archeological excavations during 2016. The graves in this cemetery belonged to the first half of the first millennium and the end of the second millennium BC. Since cemeteries are valuable archaeological contexts to study various social aspects, the finds from this new cemetery could provide valuable information on the social structure of the resident society in the area during the timeframe mentioned. According to the existing theoretical models about social evolution, the present study aimed to evaluate the archaeological findings and compare them with the information obtained from the Neo-Assyrian accounts. The results revealed the existence of a hierarchical society with the transmission of hereditary social status at least since the end of the second millennium BC in the area. Furthermore, the finds from the first half of the first millennium BC indicated evidence of the separation of the cemetery space, emphasis on genealogy, population growth, sizeable mud-brick buildings, extensive trans-regional relations, and the intensification of metal production in the area. These findings indicated the increasing social complexities at the beginning of the first millennium BC. In addition, in their accounts, some Neo-Assyrian kings mentioned a place called “Bit- Kapsi”; this place was probably in the Qazvin Plain. “Bit- Kapsi” was a kind of regional polity or chiefdom during the 8th century BC in the area. The archaeological evidence indicates increasing social complexities at the beginning of the first millennium BC in the area, which could be associated with the emergence of “Bit- Kapsi”.
Keywords: Qareh Tepe, Sagzabad, Qazvin Plain, Iron Age, Social Complexity, Bit-Kapsi -
الغ تپه، کوهی بزرگ در ترکمن و یکی از مکان های باستان شناسی مهم در ترکمنستان است که بقایای مهم آن، دوره طولانی را از هزاره ششم تا یکم قبل از میلاد با موقعیت مطلوب در بر می گیرد. این تپه در اوایل دهه 1960 توجه باستان شناسان را به خود جلب کرد. در حال حاضر توسط یک هیات مشترک ترکمنی - فرانسوی که تحقیقات آن در اینجا ارائه شده است، کاوش می شود. محیط زیست و هیدرولوژی این سایت در جلوی رشته کوه کیپت داغ به شکلی چشمگیر جلوه می کند. امروزه از ارتفاع نزدیک به 30 متری می توان فاصله 15 کیلومتری را از هر طرف دید. با احتساب 10 متر اضافی برای ساختمان یادبودی که بر روی قله برپا شده است، طرح کلی تپه های باستان شناسی دیگر، یا حرکت انسان ها و گاوها را می توان در فاصله 30 کیلومتری مشاهده کرد.
کلید واژگان: ماد, عصر آهن, الغ تپه, ترکمنستان, کیپت داغUlug Depe - the ‘great mound’ in Turkmen - is one of the major archaeological sites in Turkmenistan, with important remains spanning a long period, from the 6th to the 1st millennium BC. Favorably located on a fertile watercourse running down from the Kopet Dagh mountain range, the mound attracted the notice of archaeologists as early as the 1960s. It is currently explored by a joint Turkmen-French expedition whose research is presented here.The site rises to an imposing silhouette before the Kopet Dagh mountain range. Today, from a height of nearly 30 meters, one can see a distance of 15 km on all sides. Accounting for an additional 10 meters for the monumental building erected on the summit, the outline of other archaeological mounds, or the movement of men and cattle, could have been perceived at up to a distance of 30km.
Keywords: Media, Iron Age, Ulug Depe, Turkmenistan, Kopet Dagh -
در مرحله اولیه عصر آهن، تقریبا نیمه دوم هزاره دوم قبل از میلاد، قلمرو ترکمنستان کنونی به دو بخش فرهنگی تقسیم شده است مناطق: جنوب غربی و جنوب شرقی. اول دشتی را در بر میگیرد که بین دریای مازندران و کوههای کیپت داغ و تا درههای شمالغربی ایران کشیده شده است.این سطح، به فرهنگ دغستان باستان معروف است. دوم از دامنههای مرکزی کوههای کیپ داغ به سمت دلتای حاصلخیز رودخانه مرغاب. این منطقه نیز به فرهنگ یاز(I) تعلق دارد که نام آن از لایه اول سایت یاز تپه در دلتای مرغاب گرفته شده است. بارزترین ویژگی فرهنگ اولیه عصر آهن وجود سفال های دست ساز و نقاشی شده با نقوش هندسی است. این نوع سرامیکها در سایتها محدوده کوهپایههای شمالی کوپت داگ، از مارگیانا تا شمال باختری و سغدیانا پراکنده شدهاند. برخی از شباهت ها در دکوراسیون هستند دیده می شود حتی به عنوان دور به عنوان سرامیک از فرغانه 2 و معمولا در نظر گرفته می شوند به عنوان یک نشانه به الف حضور از را همان فرهنگ در اوایل عصر آهن در این قلمرو وسیع. 3 اما محققان معمولا به تزئینات آهن اولیه اشاره می کنند سفال دوران در این منطقه در الف خیلی ساده انگارانه راه، توصیف می کند آن را به عنوان یک فریز از مثلث ها قرار داده شده است زیر را لبه از را کشتی، 4 اما حتی تجزیه و تحلیل گذرا از مواد نشان می دهد که برخی از تنوع از نقوش بود استخدام شده است به تزئین کنید را سفالگری مناطق مختلف از جمله قلمرو ترکمنستان کنونی .
کلید واژگان: مادها, کیپداغ, داغستان, دریای مازندران, عصر آهنIn the early phase of the Iron Age, approximately the second half of the 2nd millennium BC, the territory ofpresent-day Turkmenistan was divided into two cultural zones: the south-western and the south-eastern ones. The first covered the plain stretching between the Caspian Sea and the Kopet-dag Mountains, including some valleys in north-western Iran. It was occupied by the so-called Ancient dakhistan Culture. The second zone extended from the foothills of the central part of the Kopet dag Mountains towards the fertile delta of the river Murghab. This area was occupied by the yaz I culture which takes its name from the first level of the site of yaz-depe in the Murghab delta.
Keywords: Medes, Kipdagh, Dagestan, Caspian Sea, Iron Age -
موسیقی نوعی رفتار انسان تلقی می شود که از نظر تاثیر بسیار نیرومند است. موسیقی را باید اولین ابزار بیان غریزی انسان دانست. آن چه که مسلم است انسان از همان آغاز آفرینش برای توصیف حالت های درونی خویش از رقص و آواز استفاده می کرده است. موسیقی در تاریخ ایران باستان سابقه ای بسیار طولانی دارد. بررسی آثار و مدارک نشان دهنده جایگاه والای موسیقی در ایران باستان است و موسیقی در تشریفات مذهبی ایران نقش موثری داشته است. هدف از این پژوهش، شناخت ابزار و ادوات موسیقی دوران باستان به ویژه ساز مکشوفه از گورستان عصر آهن گوهر تپه و اهمیت نقش زن در خنیاگری و موسیقی است. با توجه به کاوش ها و بررسی هایی که در محوطه های عصر آهن منطقه مازندران و گیلان صورت گرفته، تا به حال چنین سازی به دست نیامده است. زیرا این ساز از شاخ گاو ساخته شده و قسمت انتهای آن که از فلز نقره است با هفت میخ به بدنه ساز پرچ شده است. در کنار این تدفین علاوه بر ساز فوق ماسکی از جنس مفرغ، زیورآلات، اشیای فلزی، مهره های لاجورد و تعدادی ظروف سفالین کشف گردیده که نشان دهنده جایگاه والای شخص متوفی و نقش زن در خنیاگری و موسیقی عصر آهن ایران است. این پژوهش با روش تحلیلی – تجربی و با استفاده از مطالعات میدانی صورت گرفته است. نتایج نشان می دهد ساز مکشوفه از گوهر تپه که شبیه به ساز نی است، جزو سازهای بادی محسوب می شود که از قدیمی ترین سازهای دوران باستان بوده است.
کلید واژگان: بهشهر, ساز موسیقی, عصر آهن, گوهر تپهMusic is a type of human behavior that is very powerful in impact. Music should be considered the first tool of instinctual human expression. From the beginning of creation, man has used dance and song to describe his inner modes. The study of documents shows the high of music in ancient Iran, which has been effective in Iranian religious ceremonies. Music is a phenomenon that is part of the national identity and the basis of a society’s culture. One of the essential issues related to the position of women in prehistoric Iran is their role in music. The purpose of this study is to identify musical instruments in ancient times, primarily the tool discovered in the Iron Age cemetery of Gohar Tepe, and the importance of the role of women in music, dancing, and singing. The research hypothesis is that no such musical instrument has been discovered, according to the excavations and studies in the Iron Age sites of Mazandaran and Gilan. This study uses the analytical–experimental method and fieldwork. The results show this instrument which is similar to the clarinet, is a wind instrument and is one of the oldest musical instruments of ancient times. This musical instrument is unique and interesting, which consists of deer antlers and silver with seven nails riveted to each other. In addition to the musical instrument and this burial, a bronze mask, metal objects, pottery, and ornaments have been also discovered, showing women's high position in music in the Iron Age of Iran.
Keywords: Behshahr, Iron age, Musical Instrument, Gohar Tepe -
موضوع شروع کاربرد آهن در ساخت اشیاء مختلف فلزی، همواره از مباحث مهم در باستان شناسی در خاور نزدیک بوده است. پرداختن به این موضوع در ایران برای مناطق مختلف یکسان نبوده و تمدن ایلام باستان از مواردی است که توجه کمتری به خود دیده است؛ این در حالی ست که براساس داده های مادی و منابع میخی، شهر شوش (از مراکز مهم ایلامیان) از دیرباز در ترانزیت فلزات مختلف به میان رودان و ساخت مصنوعات فلزی (و به ویژه مفرغی) نقشی پررنگ داشته است؛ اما در پژوهش های صورت گرفته یا این موضوع نادیده انگاشته شده و یا به طور مستقل و با لحاظ هر دو دسته شواهد مادی و متون میخی پژوهیده نشده است؛ بنابراین در پژوهش حاضر کوشش شده تا با مطالعه کتابخانه ای مدارک باستان شناختی، متون مکتوب میخی و پژوهش های صورت گرفته درباره هر دو دسته از منابع، به چشم اندازی کلی از سیر رواج آهن و ساخت اشیاء آهنی در ایلام باستان و نقش هر دو دسته منابع در این باره دست یابیم. نتیجه مطالعات نشان می دهد که کاربرد آهن در ایلام در هزاره دوم و اوایل هزاره اول پیش ازمیلاد بسیار محدود بوده است و تنها از آغاز دوره ایلام نو II به بعد است که شاهد رواج آن هستیم؛ هم چنین پژوهش حاضر خاطرنشان می کند که اسناد میخی باوجود برخی محدودیت ها، می توانند به عنوان مکملی برای مواد فرهنگی مورداستفاده قرار گیرند، به طوری که کهن ترین مدرک از شییی آهنی در ایلام باستان را در اختیارمان می نهند؛ در این میان متون اداری مربوط به اواخر ایلام نو از شوش (MDP 9) دارای اهمیت ویژه ای هستند؛ چراکه در آن ها از موضوعاتی چون وجود کارگاه های آهنگری و ساخت و تحویل اشیاء مختلف آهنی در شوش و حومه اش سخن رفته است. فزون بر این، مقایسه اطلاعات حاصل از هر دو دسته شواهد (منابع مکتوب و داده های باستان شناختی) درباره آهن، کاستی ها و قابلیت های هرکدام از منابع مادی و متنی را برای مان روشن می کند.
کلید واژگان: ایلام باستان, عصر آهن, زبان ایلامی باستان, شوش, گل نبشته های میخیThe beginning of iron using in construction of metal objects has always been one of the important topics in the archeology of Ancient Near East in late second millennium and the early first millennium B.C. In Iran, researching on this issue is not homogeneous for different regions and Ancient Elam is one of the regions that have received less attention. The city of Susa, one of the important centers of Elam, has played a prominent role in production of metal artifacts and transit of various metals to Mesopotamia, based on the material data and cuneiform sources. However, in various conducted researches, either this issue has been ignored or has not been studied independently with considering both types of material evidence and cuneiform texts; Therefore, in present study, an attempt has been made to get a general overview of the progress of iron using and making iron objects in Elam and the role of both material and textual sources in this issue by studying archeological records, cuneiform texts and researches conducted on both types of sources. The results of this research show that using iron in Elam in second millennium B.C and early first millennium B.C was very limited and it is only from the beginning of the Neo Elamite II period that we see its prevalence. The current research also points out that cuneiform documents, despite some limitations, can be used as supplement to cultural materials as they provide us the oldest evidence of an iron object in ancient Elam. In the interim, the administrative texts related to the late Neo Elamite from Susa (MDP 9) have special importance because they mention issues such as existence of blacksmith workshops and also the manufacture and delivery of various iron objects in Susa and its suburbs. Moreover, the comparison of the information obtained from both types of evidence about iron will clarify the shortcomings and capabilities of the material and textual sources.
Keywords: Ancient Elam, Iron Age, Elamite Language, Susa, Cuneiforms -
متن روایت اسطوره کاوه آهنگر، روایت کننده آهنگری است که به یاری فریدون پهلوان اساطیری می شتابد و پادشاهی اهریمنی به نام ضحاک را شکست می دهد و خود دگرباره از متن روایت ناپدید می شود. بر سر خاستگاه این اسطوره تا مدتها بحث های فراوان وجود داشت؛ تا جایی که برخی از پژوهشگران، این روایت اسطوره ای را افزوده شده به متن اسطوره اصلی نبرد با اژدها می پنداشتند. با گسترش دانش اسطوره شناسی تطبیقی، روایت های اساطیری همسان هند و اروپایی و دیگر ملل بررسی و بن مایه روایت آهنگری بازیافته شد که به یاری قهرمانی اساطیری در نبرد با اژدها می شتابد. این همسانی روایی و نیز ریشه شناسی واژگانی موید خاستگاه کهن این اسطوره بود که به نظر می رسید سلاح آهنی در دوره آهن به متن اسطوره نبرد با اژدها افزوده شده بود. بر این مبنا، مسیله این پژوهش نیز بررسی تاثیر تحولات عصر آهن بر خاستگاه اسطوره کاوه آهنگر است. از این رو، در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و واکاوی متون اساطیری اقوام هند و اروپایی و سایر ملل به این نتیجه دست می یابیم که اسطوره کاوه آهنگر، روایتی کهن از تحول بن مایه نبرد خدای طوفان با اژدهای خشکسالی است که در دوره آهن در ساختار اجتماعی و آیینی بسیاری از اقوام و ملل باستانی رخ داده است که طی آن ایزدی آهنگر با ساخت سلاحی آهنی، به یاری ایزدان طوفان در نبرد با اژدهای خشکسالی می پردازد.
کلید واژگان: کاوه آهنگر, خدایان طوفان, نبرد با اژدها, آهنگران, عصر آهنThe legend of Kava Ahangar tells the story of a blacksmith who rushes to the help of the mythical warrior Fereydon and defeats the demonic kingdom named Zahhak and disappears. There were many discussions about the origin of this myth for a long time; to the extent that some researchers thought that this mythological narrative was added to the text of the main myth of the battle with the dragon. With the expansion of the knowledge of comparative mythology, similar mythological narratives of Indo-European were investigated and the essence of the blacksmith's narrative was recovered with the help of a mythological hero in the battle with the dragon. This narrative similarity as well as lexical etymology confirmed the ancient origin of this myth, which seems that iron weapons were added to the legend of the battle with the dragon in the Iron Age. Based on this, this research investigates the impact of the Iron Age developments on the origin of the myth of Kava Ahangar. In this article, with the descriptive-analytical method and the analysis of the mythological texts of Indo-European peoples and other nations, the author argues that the myth of Kava Ahangar is an ancient narrative of the evolution of the battle of the storm god with the drought dragon, which was in the Iron Age. A social and ritual has occurred in many ancient tribes and nations, during which the blacksmith helps the storm gods in the battle with the dragon by making an iron weapon.
Keywords: Blacksmith, Storm gods, battle with dragons, Iron Age, Ahangar, Fereydun, Zahhak -
اثر مورد مطالعه در این پژوهش، یک شمشیر با دسته مفرغی و تیغه آهنی است که از گورستان باستانی تول، واقع در شهرستان تالش استان گیلان، کشف شده است. شی مذکور، در تاریخ 1381ه.ش. در کاوش های علمی توسط «محمدرضا خلعتبری» به دست آمده است و مربوط به دوره عصرآهن II (اوایل هزاره اول پیش ازمیلاد) است. اثر مورد مطالعه دارای دوتکه، تیغه آهنی و دسته مفرغی است که در یک قسمت هلالی شکل به هم متصل شده اند. قسمت انتهای دسته، دارای فرمی به شکل لاله گوش است که به «فیل گوش» معروف است. قبل از قسمت فیل گوش، یک برجستگی دیده می شود. این پژوهش به کمک مطالعات کتابخانه ای و آزمایشگاهی جهت فن شناسی و آسیب شناسی یک شمشیر با دسته مفرغی و تیغه آهنی، به دست آمده از گورستان تاریخی تول تالش، انجام شد. در این راستا با هدف مطالعه فن شناسی و آسیب شناسی شی مذکور از طریق انجام مطالعات تطبیقی و باستان شناسی به روش کتابخانه ای، انجام مطالعات فن شناسی به روش های آزمایشگاهی رادیوگرافی، متالوگرافی، مشاهدات ریزساختاری به کمک میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM-EDS) و آنالیز فازی محصولات خوردگی توسط تفرق اشعه ایکس (XRD) و همچنین شناخت روش ساخت و شناسایی انواع آسیب ها و خوردگی ها انجام شد. مطالعات تطبیقی و کتابخانه ای تعلق این اثر را به عصر آهن نشان داد؛ هم چنین آزمایش های انجام شده برروی دو قسمت دسته و تیغه نشان داد، جنس تیغه آهنی آلیاژ آهن - کربن بوده و دسته اثر از آلیاژ مفرغ با تکنیک ساخت ریخته گری و چکش کاری است؛ هم چنین اثر دارای خوردگی گالوانیکی است.
کلید واژگان: شمشیر مفرغی -آهنی, عصر آهن, خوردگی گالوانیکی, آهن, مرمت, حفاظت, تول تالشThe artifact studied in this paper is a bimetallic sword made of bronze handle and an iron blade, which was excavated from the Tol ancient cemetery, located in Talash city, Gilan province, in 2001 by Mohammad Reza Khaltabari. This research aims to study the technology and pathology of the mentioned object by conducting comparative and archeological studies using the library method, conducting technological studies using the laboratory methods of radiography, metallography, and microstructural observations using a scanning electron microscope (SEM-EDS). The phase analysis of corrosion products was done by X-ray diffraction (XRD), as well as knowing the manufacturing method and identifying the types of damage and corrosion. The result shows that this work belongs to the Iron Age. Also, the tests performed on the two parts of the handle and the blade showed that the material of the iron blade is iron-carbon alloy. The amount of carbon in different parts of the body of blade is not the same and the handle is made of bronze alloy with casting and hammering techniques. It also has a galvanic corrosion effect.
Keywords: Bimetallic Sword, Iron Age, Galvanic corrosion, Iron, Bronze, Conservation, Restoration, Tol- e Talesh -
گورستان خانقاه در روستای خانقاه در شهرستان خلخال از توابع استان اردبیل، که از نظر یافته های تدفینی یکی از شاخص ترین محوطه های گورستانی شمال غرب ایران به شمار می آید؛ زیرا گورهایی از سه دوره فرهنگی عصر مفرغ میانی، عصر آهن و دوره پارتی را ارایه داده است. در گورستان خانقاه، چهار فصل کاوش علمی صورت گرفته، که در پژوهش حاضر به گورهای کاوش شده در فصل سوم به دلیل تنوع دوره های فرهنگی، پرداخته شده است. در طی این فصل، چهار گور باستانی مورد کاوش قرار گرفته که با شماره های 30، 33، 34 و 35 مشخص گردیده اند. گورهای شماره 30 و 33 در عصر مفرغ میانی و گورهای شماره 34 و 35 در عصر آهن I تاریخ گذاری شده اند. گورهای این گورستان از نوع قبور چاله ای بوده که تدفین به صورت تک نفره و دونفره در چاله گور صورت گرفته است. ابعاد چاله گور باتوجه به قامت شخص و نیز فضای موردنیاز برای قرار دادن هدایا در داخل گور، کنده شده است. این پژوهش، ضمن دسته بندی و گونه شناسی سفال ها، به دنبال پاسخ گویی به این پرسش مهم است که همانندی این سفال ها با محوطه های هم زمان در شمال و شمال غرب ایران و محوطه های خارج از مرزهای کنونی ایران را چگونه می توان تفسیر و تبیین نمود؟ پژوهش حاضر به لحاظ کیفی به شیوه توصیفی -تحلیلی و با رویکرد مقایسه ای مورد مطالعه و از منظر داده های تدفینی با آثار سایر محوطه های هم زمان در شمال و شمال غرب ایران و محوطه های خارج از مرزهای سیاسی ایران مورد مقایسه قرار گرفته است. نتایج حاصل، روشن گر ارتباط فرهنگی گورستان خانقاه با محوطه های عصر مفرغ میانی و جدید و عصر آهن I و II است. برای تاریخ گذاری گورهای گورستان خانقاه مدارک و شواهد بسیاری در دست است. نحوه تدفین، شکل و ساختار گورها و گونه شناسی سفال ها و اشیای به دست آمده، تعلق این گورستان به عصر مفرغ میانی تا دوره آهن I و II را اثبات می کند.
کلید واژگان: شمال غرب, گورستان خانقاه, قبور چاله ای, عصر مفرغ, عصر آهنKhaneqah Cemetery, located in Gilavan village in Khalkhal County of Ardabil Province, is one of the most unique cemeteries in the country. Based on burial findings, this cemetery is one of the most significant cemeteries in northwestern Iran, because it presents graves from the three cultural periods of the Middle Bronze Age, Iron Age and Parthian period. Four-season scientific excavations have been carried out in Gilvan cemetery. In the present study, the graves excavated in the third season have been studied. During this season, four ancient graves have been excavated and identified by numbers 30, 33, 34 and 35. Graves 30 and 33 has been dated to the Middle Bronze Age and graves 34 and 35 has been dated to the Iron Age I. The graves of this cemetery are of the type of pit graves in which burials have been done as single and double person in grave pit. The present study has been studied qualitatively in a descriptive-analytical manner and with a comparative approach, and has been compared with the works of other simultaneous sites in the north and northwest of Iran in terms of burial data. The results indicate the cultural relationship with the sites of Middle and New Bronze Age and Iron Age I and II. There is a lot of evidence to date the tombs of Khaneqah Cemetery. The burial method, shape and structure of the graves and the typology of the pottery and objects obtained indicate that this cemetery belongs to the Middle Bronze Age to the Iron Age I and II.
Keywords: Northwest of Iran, Gilavan Cemetery, pit graves, Bronze Age, Iron Age -
تپه های باستانی در حقیقت عناصر فرهنگی - اجتماعی، تاریخ، میراث فرهنگی و هویت گذشته نیاکان ما را نشان می دهد. لذا ثبت و بررسی تپه ها و محوطه های باستانی، می تواند در حفاظت از این آثار کمک شایانی کند. استان مازندران به دلیل شرایط مناسب اقلیمی و زیست محیطی از گذشته های دور محل اقامت گروه های انسانی بوده است. شهرستان چالوس که منطقه مورد بحث در این پژوهش می باشد، از شهرهای قدیمی استان مازندران است که در جلگه میانی سواحل دریای خزر واقع شده است. این شهر سابقه تاریخی فراوانی دارد و نام آن در گذشته های دور شالوس بوده است که در پیرامون آن دو شهر کوچک دیگر به نام کبیره و کچه نیز وجود داشته است. هدف از این پژوهش، معرفی و کشف محوطه های باستانی شهرستان چالوس، مطالعه سفال های مکشوفه از این محوطه ها و تعیین قدمت آن ها می باشد. در این تحقیق، با استفاده از بررسی میدانی و مشاهدات عینی به کشف محوطه های باستانی شهرستان چالوس و مطالعه سفال های مکشوفه از این محوطه ها پرداخته شده است. در پژوهش فوق، پنج محوطه باستانی شامل محوطه های خانه سر، کلمه، کمرلت، کوتاه کشک و قلعه سنگی مورد شناسایی قرار گرفتند و با استفاده از سفال های جمع آوری شده از سطح این محوطه ها، مورد مطالعه دقیق قرار گرفته و قدمت آن ها مشخص گردیده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که بیشتر محوطه های باستانی شهرستان چالوس در بخش مرزن آباد و کلاردشت واقع شده اند و بر اساس سفال های مکشوفه از آن ها، می توان گفت بیشتر محوطه های فوق مربوط به عصر آهن III و دوره های تاریخی به ویژه دوره اشکانی و ساسانی هستند.کلید واژگان: بررسی میدانی, چالوس, مرزن آباد, سفال, عصر آهن
-
صدف ها به عنوان پوسته طبیعی برخی نرم تنان همواره موردتوجه انسان بوده است. برخی ازاین گونه های جانوری از ابتدای تکامل فرهنگی انسان بخشی از رژیم غذایی وی را تشکیل داده اند، درحالی که برخی دیگر به عنوان ظروف طبیعی و یا به عنوان زیورآلات کاربرد داشته اند، زیبایی و درخشندگی خاص صدف ها موجب شده تا برخی از انواع آنها در طول هزاران سال ماهیتی جادویی و آیینی در میان مردم پیدا کنند، مشخصه این گروه از صدف ها بر مبنای تحلیل مکانی آنها که اغلب در بافتارهای آیینی و مذهبی مانند نیایشگاه ها به عنوان نذری و هدیه ویژه و یا هدایای گور همراه متوفی قرار داده شده اند روشن می گردد. در حالی که در برخی فرهنگ های شرق دور در مواردی به عنوان پول در دادوستد روزمره مورداستفاده قرارگرفته اند. محوطه سرخ دم لری یکی از محوطه های کلیدی هزاره دوم ق. م در منطقه پشت کوه (لرستان) در غرب ایران است که نخستین بار توسط اریخ اشمیت در سال 1938 م کاوش شد و وی آن را به عنوان یک نیایشگاه معرفی کرده است. بسیاری از اشیایی که از این محوطه به دست آمده اشیاء نذری است؛ که نیایشگران به خدای این معبد تقدیم کرده اند. از میان این اشیاء حداقل 532 قطعه صدف دریایی یافت شده است که منشا این صدف ها برحسب گونه شناسی زیستی آن ها از خلیج فارس تا دریای عمان تعیین شده است. فراوانی صدف هایی مانند گونه کوژک یا سپید مهره (Cowrie) نشان دهنده این امر است که این معبد مربوط به یک الهه زن مونث بوده است چراکه در اغلب بافتارهای باستان شناسی همواره این نوع صدف صرفا در گورهای زنان و کودکان یافت شده است که وجود یک کتیبه به خط میخی و زبان بابلی بر روی یک قطعه صدف نشان داد این نیایشگاه به الهه «نین ییل» تعلق داشته است. همچنین عدم وجود هرگونه ابزار و ادوات جنگی در این سازه بزرگ تعلق آن به یک مکان مقدس نیایشگاهی را مجددا تایید می کند. در معبد سرخ دم لری بسیاری از اشیاء و صدف های مورد مطالعه در این پژوهش تنها در میان شکاف دیوارها و لابه لای سنگ های درون فضا قرار داده شده اند که خود اقتباسی از اهداء نذورات به معابد در سنت های بابلی و سومری در بین النهرین است.کلید واژگان: صدف, مهره صدفی, معبد سرخ دم, عصر آهن, لرستانShell, as the natural shell of some mollusks, has always interested humans. Some of these species have been part of man's diet since the beginning of his cultural development. In contrast, others have been used as natural utensils or as ornaments. Among the people, the characteristics of this shell group are clarified based on their spatial analysis, which is often placed in religious contexts such as shrines as special offerings and gifts or grave gifts with the deceased. While in some Far Eastern cultures, they have been used as money in some cases. The Surkh Lori is one of the key areas of the second millennium BC. It is located in western Iran's region behind the mountain (Lorestan). It was first excavated by Erich Schmidt in 1938 and introduced as a temple. Many of the objects found in this area are votive offerings made by the area's people for the good of this Temple. Among these objects, at least 532 sea shells have been found. Their origin is determined according to their biological typology from the Persian Gulf to the Sea of Oman. The abundance of shells such as Kowzak or Cowries indicates that this Temple belonged to a female goddess, probably "Ninlil," because of the accompaniment of such shells in the context of the first millennium BC; It is commonly reported in the graves of women and children.Keywords: Shell, Shell beads, Sorkh Dom Temple, Iron Age, Loristan
-
مهرها و اثر مهرها مدارک مهمی از روابط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جوامع گذشته هستند که می توان با مطالعه آنها اطلاعات خاصی از سطح و میزان روابط ساکنان باستانی محوطه و منطقه را با دنیای پیرامون آن به دست آورد. کشفیات پیشین در منطقه زاگرس مرکزی و به ویژه استان کرمانشاه حاکی از این است که مهرها پیشینه طولانی و ریشه داری دارند که در تپه گیان حداقل به دوره مس وسنگ قدیم باز می گردد. به رغم اهمیت یافته های چغا ماران، دهسوار و تپه تیلینه، شمار محوطه های شناخته شده دارای مجموعه مهرها و اثر مهرها در غرب زاگرس مرکزی بسیار اندک است و همچنان تصویر روشنی از سطح پیچیدگی های محوطه های باستانی منطقه به ویژه به استناد مهرها و اثر مهرها و همچنین فناوری و سبک تراش مهرها در این منطقه در دست نیست. نگارندگان در این مقاله کوشیده اند تا در این پژوهش بنیادی، با روش توصیفی و رویکرد مقایسه ای به معرفی مهرها و اثر مهرهای تپه خیبر روانسر بپردازند، تا ضمن نشان دادن اهمیت این محوطه در میان محوطه های منطقه، شواهدی از چند هزار سال استفاده از ابزارهای مالکیت در این مکان را در اختیار پژوهشگران قرار دهند. یکی از پرسش های اساسی در رابطه با این یافته ها این است که این یافته ها مربوط به کدام بازه زمانی هستند و تاثیر کدام یک از سبک های مهر تراشی را نشان می دهند؟ مجموعه کنونی تپه خیبر شامل 6 مهر استامپی، 4 مهر استوانه ای و یک اثر مهر است که به دوره مس وسنگ تا دوره اشکانی تاریخگذاری می شوند.کلید واژگان: روانسر, تپه خیبر, مهر, آغاز ایلامی, عصر آهن, کاسی, آشور نوSeals and seal impressions are important evidence for the economic, political, and social relationships of societies in the ancient world. By studying them, we can obtain specific information about the level and extent of the relationships between the ancient inhabitants of the site or region with its surrounding world. Previous discoveries in the region of central Zagros and especially in Kermanshah province indicate that seals have a long history. For example, in Tapeh Giyan, it goes back at least to the old chalcolithic and Bronze periods. Despite the importance of the findings of Chogha Maran, Dehsavar, and Tapeh Tyalineh, the number of known sites in the west of central Zagros which have a collection of seals and seal impressions are very small, and there still is not a clear view about the level of complexity of the ancient sites in the region, especially regarding the use of seals and seal impressions, nor are the technology and style of seal cutting in this region understood. In this article, the authors have tried to introduce the seals and seal impressions of Tapeh Kheibar of Ravansar, showing the importance of this site among the other sites of the region, and provide some evidence of several thousand years of using property tools in this place. The current collection of Tapeh Kheibar includes six stamp seals, four cylinder seals, and one seal impression, which are range from the chalcolithic to the Parthian period. The most important of these is a Kassite seal with a cuneiform inscription in the Sumerian language, which may have belonged to a high-ranking person in the Tapeh Kheibar in the Kassite period (second millennium BCE).Keywords: Ravansar: Tapeh Kheibar: seal: Proto Elamite: Iron Age: Kassite: Neo Assyrian Period
-
تاکنون استقرارگاهی عصرآهن دشت سرخس مورد بررسی باستان شناسی قرار نگرفته است و ازسویی دیگر، عصرآهن دشت سرخس معرف فرهنگ یاز در منطقه است و نام خود را از محوطه یاز تپه واقع در جنوب غرب ترکمنستان وام گرفته است. مطالعات فرهنگ عصرآهن دشت سرخس می تواند اطلاعات بنیادی و اساسی این دوره را نمایان ساخته و به درک کلی عصرآهن فلات ایران و سرزمین ترکمنستان کمک کند. هدف از این پژوهش، ضمن شناسایی استقرارگاهی عصرآهن، تجزیه و تحلیل عوامل زیست محیطی به منظور تبیین الگوهای استقرار عصرآهن دشت سرخس است که به این منظور، یک فصل بررسی میدانی در دشت انجام شد و به وسیله مطالعه آثار گردآوری شده و مطالعات کتابخانه ای مشخص شد که 16 محوطه دارای آثار عصرآهن است. برخی استقرارگاه تک دوره و بعضی دیگر دارای توالی گاه نگاری هستند. ضرورت پژوهش حاضر، ناشناخته بودن فرهنگ یاز عصرآهن دشت سرخس است؛ از این روی، استقرارگاه شناسایی شده عصر آهن دشت سرخس ازمنظر عوامل زیست محیطی و نقش آن ها در تبیین الگوهای استقرار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. خروجی نقشه ها و داده های استقرارگاهی عصر آهن دشت سرخس نشان داد که ازمیان عوامل زیست محیطی موثر در تعیین الگوهای استقرار، دوری و نزدیکی در محدوده ارتفاعی بین 300 تا 900 متر از سطح دریا، قرارگرفتن استقرارگاه در امتداد مسیر رودخانه های دشت سرخس (الگوی استقرار خطی) و مراکز شهری یا روستایی بزرگ (میراحمد و بزنگان) بالغ بر 65 هکتار (مکان مرکزی)، راه های ارتباطی (راه ارتباطی خراسان بزرگ در عصرآهن)، در شکل گیری و پراکنش استقرارگاه بیشتر از سایر عوامل زیست محیطی تاثیرگذار بوده اند. از مهم ترین نتایج بررسی باستان شناسی صورت گرفته حاضر، شناسایی استقرارگاهی عصر آهن معرف فرهنگ یاز دشت سرخس است که در سنجش توزیع استقرارگاهی عصر آهن این حوزه به کار خواهند آمد تا چشم انداز بسیار دقیق و جامعی برای فهم نوع زندگی اجتماعی مردمان آن دوره ترسیم کنند.
کلید واژگان: باستان شناسی شمال شرق ایران, دشت سرخس, عصر آهن, فرهنگ یاز, الگوهای استقرارSo far, the settlements of the Iron Age of Sarakhs plain have not been studied archaeologically, and on the other hand, the Iron Age of Plain Sarakhs represents the Yaz culture in the region and owes its name to the Yaz Hill area in southwestern Turkmenistan. Studies of the Iron Age culture of the Sarakhs Plain can reveal the basic information of this period and help to understand the general Iron Age of the Iranian plateau and the land of Turkmenistan. The purpose of this study, while identifying Iron Age settlements, is to analyze environmental factors to explain the patterns of Iron Age settlements in the Sarakhs plain. For this purpose, a field study was conducted in the plain and by studying the collected works and library studies. It was found that 16 sites have Iron Age artifacts. Some settlements are single-period and some have chronological sequences. The necessity of the present study is the unknown culture of the Iron Age of Sarakhs plain. Therefore, the identified Iron Age settlements of Sarakhs plain were analyzed from the perspective of environmental factors and their role in explaining settlement patterns. The output of maps and data of Iron Age settlements in Sarakhs plain showed that among the environmental factors influencing the determination of settlement patterns, Distance and proximity in the range of 300 to 900 meters above sea level, Location of settlements along the rivers of Sarakhs plain (linear settlement pattern) and large urban or rural centers (Mir Ahmad and Bazangan) up to 65 hectares (central location), Communication routes (communication route of Greater Khorasan in the Iron Age), In the formation and distribution of settlements have been more influential than other environmental factors. One of the most important results of the present archaeological study, Identifying the Iron Age settlements represents the culture of Yazd Plain Sarakhs, which will be used to measure the distribution of Iron Age settlements in this area to draw a very accurate and comprehensive perspective for understanding the social life of the people of that period.
Keywords: Archaeology of Northeast Iran, Sarakhs Plain, Iron Age, Yaz, Establishment Patterns -
تمرکز فعالیتها و کاوشهای انجامشده در محوطههای عصر آهن ایران در یک-چهارم شمالغربی ایران است. جاییکه غرب، شمالغرب، شمال مرکز و نیمه غربی باریکه ساحلی دریای مازندران را شامل میشود. نکته مهم آنجا است که مبنای گاهنگاری عصر آهن در ایران نیز براساس کاوش چند محوطه در بخش کوچکی از شمالغرب و تعمیم آن به تمام ایران است. به اینترتیب با نگاهی به فعالیتهای باستانشناسی عصر آهن مشاهده میکنیم نیمه شرقی ایران و بهویژه شمالشرق بسیار ناشناخته است. شمالشرقی ایران از دیرباز محل ورود اقوام کوچروی استپهای شمالی آسیا به مناطق داخلی فلات ایران بوده است. قدیمیترین اقوامی که براساس منابع نوشتاری به فلات ایران وارد شدهاند، اقوام موسوم به «هندوایرانی» یا «آریایی» هستند که از استپهای شمال آسیا بهسمت جنوب آمده و در سرزمین گستردهای از کوههای پامیر تا آناتولی پراکنده شدند. بسیاری از پژوهشگران حرکت تدریجی این اقوام را از هزاره دوم پیشازمیلاد میدانند. دورهای که تقریبا با عصر آهن در منطقه همزمان است. ولی عملا دانستههای ما از عصر آهن شمالشرقی ایران که امروزه تمام استان خراسان شمالی و بخشهای شمالی استان خراسان رضوی را شامل میشود، ناچیز است. در این پژوهش تلاش میشود براساس جدیدترین پژوهشها تصویری از عصر آهن بخشی از شمالشرقی ایران، با تاکید بر حوضه بالایی اترک، ارایه شود. براساس بررسی و شناسایی انجامشده در این حوضه، عصر آهن حوضه بالایی اترک جزو فرهنگ یاز 1 است.
کلید واژگان: شمال شرق ایران, عصر آهن, حوضه بالایی اترک, فرهنگ یاز 1, خراسانThe concentration of activities and sites Iron Age excavations carried out in Iran in the quarter-northwest Iran. It covers the west, northwest, north of the center, and the west bank of the Caspian Sea. The important point is that the chronological basis of the Iron Age in Iran is also based on the excavation of several sites in a small part of the northwest and its extension to the whole of Iran. Thus we see the Iron Age archaeological activities at the eastern part of Iran and especially North East is very unknown. Iran has long been the entry point for people without a nomadic component steppes of northeastern North Asia region is the Iranian plateau. According to written sources the oldest nations that have entered the Iranian plateau, known as the Indo-Iranian or Aryan tribes from the steppes of northern Asia to the south and in the land of the Pamir Mountains to Anatolia widely dispersed. Many scholars consider the gradual movement of these tribes to be from the second millennium. A period that is almost synonymous with the Iron Age in the region. But our knowledge of the Iron Age northeastern Iran today virtually all North Khorasan Province and the northern part of Khorasan Razavi province involved is negligible. This paper is based on the latest research picture of the Iron Age northeastern part of the country, with emphasis on the upper basin Atrak be provided. According to the study and identification carried out in this basin, the Iron Age of the upper Atrak basin is part of the Yaz 1 culture.
Keywords: Northeastern Iran, Iron age, Upper Atrak basin, Yaz 1 Culture, Archaic Dehistan, Settlement Patterns -
بررسی معماری و تزیینات وابسته بدان یکی از ابزارهای اساسی باستان شناسان در جهت شناخت جوامع و فرهنگ های باستانی است. معماری عصر آهن ایران اما علیرغم اهمیت آن به عنوان پیش درآمد معماری دوران تاریخی (ماد و هخامنشی) کمتر از آنچه شایسته بوده، مورد توجه قرار گرفته است. از جمله عناصر معماری عصر آهن که آگاهی ما نسبت به آن ها طی چند دهه اخیر به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است، آجرهای منقوشی است که از مناطق شمال غرب، لرستان و مرکز فلات ایران و محوطه های گوناگونی چون حسنلو، ربط، قلایچی، باباجان، سیلک، قلی درویش، شمشیرگاه و غلام تپه جعفرآباد به دست آمده اند. در مقاله پیش رو برآنیم که ضمن توصیف آجرهای منقوش عصر آهن، به گونه شناسی آن ها پرداخته و ضمن بررسی میزان تاثیرپذیری این آجرها از هنر مناطق و ملل همجوار، کاربری آن ها یا به عبارت بهتر کاربری فضاهایی که آجرهای منقوش آذین گر آنها بوده اند را مشخص نماییم. نتایج پژوهش حکایت از آن دارد که این آجرها به سه دسته متمایز قابل تقسیم بندی هستند که با تقسیمات سه گانه سیاسی و جغرافیایی نیمه نخست هزاره اول ق.م همخوانی دارد. همچنین این آجرها ضمن تاثیرپذیری از هنر ملل همجوار، کاملا بومی هستند و توسط هنرمندان محلی ساخته شده اند و اغلب در بناهای مذهبی این دوران مورد استفاده قرار گرفته اند. در مقاله پیش رو برآنیم که ضمن توصیف آجرهای منقوش عصر آهن، به گونه شناسی آن ها پرداخته و ضمن بررسی میزان تاثیرپذیری این آجرها از هنر مناطق و ملل همجوار، کاربری آن ها یا به عبارت بهتر کاربری فضاهایی که آجرهای منقوش آذین گر آنها بوده اند را مشخص نماییم. نتایج پژوهش حکایت از آن دارد که این آجرها به سه دسته متمایز قابل تقسیم بندی هستند که با تقسیمات سه گانه سیاسی و جغرافیایی نیمه نخست هزاره اول ق.م همخوانی دارد. همچنین این آجرها ضمن تاثیرپذیری از هنر ملل همجوار، کاملا بومی هستند و توسط هنرمندان محلی ساخته شده اند و اغلب در بناهای مذهبی این دوران مورد استفاده قرار گرفته اند.کلید واژگان: آجر منقوش, عصر آهن, مانا, بابا جان, فلات مرکزیThe study of architecture and architectural decorations is one of the most basic archaeological tools for the recognition of ancient cultures and societies. However, despite its importance as the prologue of Iranian architecture in the historical period (i.e., Median and Persian architecture), Iranian Iron Age architecture has been studied less than it deserves. Painted bricks and tiles— which are found across different regions of Iran, e.g., the Northwest, Luristan, and the Central Plateau at ancient sites such as Hasanlu, Qalaichi, Rabat, Baba Jan, Qoli Darvish, Sialk, Shamshirgah, and Gholam Tape—are among the most significant elements of Iron Age architecture, about which our knowledge has grown considerably over the last few decades. The present article deals with the descriptions of the aforementioned bricks and their typology. We try to show how much these bricks have been influenced by the art of neighboring nations. This article also aims to indicate the function of these painted bricks, and by extension, the function of the buildings on which these bricks are adorned. The research results suggest that these bricks can be divided into three distinct categories that are consistent with a triple political and geographical division of Iran during the first half of the first millennium BCE. The research also shows that despite the fact that these bricks have been influenced by the art of neighboring regions, they are indigenous and have been made by native artisans. It seems that the painted bricks of the Iranian Iron Age are mostly used in religious buildings and temples of this time.Keywords: Painted bricks, Iron Age, Mannea, Babajan, Central Plateau
-
نخستین آثار هنری بشر در اعصار پیش از تاریخ و از یافته های شاخص در عصر آهن ایران پیکرک های سفالی است که ساخت آنها با تغییراتی خاص تا دوران اسلامی نیز تداوم یافته است. تنوع زیادی در بین آنها دیده می شود و به انواع مختلف از نظر شکل وجزییات ساختاری تقسیم می شوند بطوری که می توان آنها را بر مبنای شکل به قسمت های مختلف طبقه بندی کرد از مهم ترین ادوار ساخت این پیکرکها میتوان به ادوار موضوع پژوهش ،عصرآهن اشاره کرد هدف اصلی مقاله، بررسی و شناخت مهم ترین ویژگیهای پیکرکهای سفالین مزبور به همراه طبقهبندی آنهاست که به ویژگی های سفالینه های پیکره ای ایران در عصر آهن در حوزه کاسپین پرداخته که از ابتدای جمع آوری غذا آغار و در عصرآهن شکوفا می شود. روش پژوهش انتخابی، با توجه به نوع موضوع و هدف، تلفیقی از روش های توصیفی، تاریخی و مقایسه ای است که در این پژوهش تعداد 103 پیکرک معرفی شده در گزارش های باستان شناسی مورد مطالعه وطبقه بندی گرفته است. شیوه طبقه بندی بر مبنای شباهت میان نمونه ها می باشد بررسی پراکندگی این گونه ها نشانگر نظم خاص و رابطه مشخص میان پیکرک ها ومناطق جغرافیایی مختلف است .هدف مقاله کاربرد استفاده ازاین پیکرکها و مقایسه آنها با محوطه های بزرگ عصر آهن است که می توان گفت تابع پراکندگی مکانی است بطوری که در نواحی مختلف سبک ها مختلف دیده شده است.کلید واژگان: جنوب کاسپی, پیکرک, عصر آهن, طبقه بندی
-
در مطالعات باستان شناسی عصر آهن ایران، پرداختن به تعاملات انسان و محیط تا اندازه زیادی مغفول مانده است و با توجه به وقوع نوسانات اقلیمی، طی این دوره فرهنگی، لازم است از این منظر نیز مورد بررسی قرار گیرد. یکی از مهم ترین محدودیت های این مطالعه، کمبود تاریخ گذاری های مطلق و گاهنگاری های نسبی معتبر برای اغلب محوطه های عصر آهن است. همچنین، این محوطه ها که اکثرا ویژگی گورستانی دارند، فاقد قابلیت لایه نگاری فرهنگی هستند. در این پژوهش، فراوانی و پراکنش مکانی اغلب محوطه های گورستانی و استقراری کاوش/ بررسی شده این دوره در مناطق شمال ایران مرکزی، شمال، شمال غربی و غرب ایران طی مراحل سه گانه عصر آهن بر اساس تغییرات اقلیمی مورد تحلیل قرار گرفته اند. پژوهش های دیرین اقلیم در منطقه جنوب غربی آسیا نشان دهنده افزایش خشکی آب و هوا در عصر آهن (II (1250 – 800 ق.م. هستند. بنابراین، به نظر می رسد کاهش جمعیت در برخی مناطق و جابه جایی های جوامع انسانی وهمچنین، نظام معیشتی عمدتا کوچ رو گله داری طی عصر آهن در ارتباط با رویدادهای اقلیمی خشک بوده اند.
کلید واژگان: عصر آهن, دیرین اقلیم, رویداد اقلیمی خشکIn the archaeological research of the Iron Age of Iran, the study of human-environment interaction has been largely neglected. Besides, due to the occurrence of climatic oscillations over the cultural period, conducting research with this approach seems necessary. The biggest limitation of this study was the shortage of absolute datings and reliable relative chronologies for most Iranian Iron Age sites. In addition, the studied sites, which are mainly cemeteries, do not allow for cultural stratification. In this research, the abundance and spatial distribution of the Iron Age cemeteries and settlements excavated and surveyed in the North Central, North, Northwest, and West regions of Iran are analyzed from the perspective of climate change. Paleoclimate researches in Southwest Asia indicate the intensification of arid climatic conditions during the Iron Age II (1250-800 BC). Based on the analysis, it is probable that the decrease of population in some regions and the displacement of human communities, as well as the subsistence system relying on mainly pastoral-nomadic during the Iron Age, were related to arid climatic events.
Keywords: Iron Age, Paleoclimate, Arid Climatic Event -
به تازگی کاوش های باستان شناختی در گورستان شرقی قره تپه ی سگزآباد منجر به کشف گورهایی متعلق به اواخر هزاره دوم و نیمه نخست هزاره اول پ.م.(عصر آهن 2 و 3) گردید. به لطف کاوش های انجام شده در این گورستان، یافته هایی در اختیار قرار گرفته که می توانیم بر اساس آن ها بخشی از جنبه های اجتماعی زندگی جوامع هزاره اول پ.م ساکن در منطقه را بازسازی نماییم. گورها یکی از مهمترین بافت های باستان شناختی کشف کالاهای شان زا هستند. در زمینه نوع کالاهای شان زا، تغییرات در نوع و ارزش آن ها در طول زمان و چگونگی توزیع آن ها در جامعه ی عصر آهن 2 و 3 منطقه پرسش ها و ابهامات زیادی وجود دارد. با توجه به مباحث نظری موجود در زمینه ی شان و کالاهای شان زا و مطالعه ی یافته های حاصل از کاوش های این گورستان نویافته می توان کالاهایی از قبیل صدف دریایی، مهره های تزیینی از جنس عقیق قرمز و آنتیموان، مهرهای استوانه ای سبک آشور نو، مهرهای استوانه ای با طرح هندسی و زیورآلات و ابزار آهنی را به عنوان کالاهای شان زا در نظر گرفت. شواهد بدست آمده از این گورستان حاکی از تلاش نخبگان در هزاره اول پ.م. برای حفظ شان و منزلت اجتماعی خود از طریق اختیار کردن دسته ای جدیدی از کالاهای شان زا است. این کالاها به عنوان نشانه ای از پیوند و تعامل با سرزمین های دوردست می توانست در حفظ و توسعه ی شان و جایگاه اجتماعی نخبگان نقش موثری داشته باشند. همچنین یافته های بدست آمده از این گورستان حاکی از تلاش بخشی از رده های پایین تر جامعه برای افزایش شان اجتماعی خود و بهره مندی از امتیازات آن است.کلید واژگان: عصر آهن, هزاره اول پ.م. قره تپه, سگزآباد, کالای شان زاRecently archaeological excavations in the eastern cemetery of Qara tepe, Sagzābād, have uncovered graves related to the late second millennium and the first half of the first millennium B.C. (Iron ages 2 and 3). Thankfully, with the excavation of this cemetery, we have obtained some findings based on which we can reconstruct part of the social aspects of the life of the societies of the first millennium BC in the region. Graves are one of the most important archaeological contexts for discovering prestige goods. There are many questions and ambiguities in the field of prestige goods, changes in their type and value over time, and how they were distributed in the region in the Iron Ages 2 and 3. Given the theoretical discussions raised about prestige and prestige goods and the results of the excavations in this cemetery, finds such as sea shells, decorative beads made of carnelian and antimony, cylindrical seals of the neo-Assyrian style, cylindrical seals with geometric designs, and iron ornaments and tools can be considered as prestige goods. The evidence of this cemetery indicates the elites' efforts in the first millennium B.C. to maintain their social prestige by achieving new categories of prestige goods. As a sign of connection and interaction with distant lands, these goods could play an influential role in maintaining and developing elites' prestige and social status. Moreover, the finds of this cemetery indicate the efforts of some lower ranks of the society to increase their social prestige and use its advantages.Keywords: Iron Age, First millennium B.C, Qara Tepe, Sagzābād, Prestige good
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.