به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "إیران" در نشریات گروه "ادبیات و زبان ها"

تکرار جستجوی کلیدواژه «إیران» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • زهره قربانی مادوانی*، معصومه صالح، آتوسا کرمی

    از آنجا که ضرب المثل ها یکی از مقوله های زبانی بسیار مهم هر ملت را تشکیل می دهند و علاوه بر این نمای کاملی از فرهنگ و آداب و رسوم و عقاید یک ملت هستند، از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند و مقوله مهمی در مطالعات زبان شناسی و ادبیات به شمار می روند.ضرب المثل ها در ادبیات ملل مختلف از جایگاه ویژه ای برخوردارند تا جایی که بخش مهمی از ادبیات هر جامعه را دربرگرفته اند و بررسی آن ها منجربه کشف اشتراکات و اختلافات فرهنگی آنها می شود و نشانه دغدغه فکری گذشتگان و دارای پند و اندرز است. زبان های فارسی و عربی در طول تاریخ همواره تاثیرات بسیاری بر هم داشته اند و این تاثیرات و مبادلات فرهنگی گاها باعث ایجاد اشتراکات زیادی بین این دو زبان شده است. این مقاله سعی دارد به روش توصیفی تحلیلی ضرب المثل های با مفهوم مشترک بین این دو زبان را از نظر جایگاه عناصر طبیعی در آن ها مورد بررسی قرار دهد. نتایج این مقاله حاکی از آن است مثل های فارسی و لبنانی در به کارگیری عناصر طبیعی زمینی دارای مشترکات بسیاری هستند علت این امر به موقعیت جغرافیایی، بافت فرهنگی و تاریخی و بینش مشترک دو ملت باز می گردد. اما در عین حال ضرب المثل های لبنانی در مقایسه با ضرب المثل های فارسی گرایش بیشتری به عناصر طبیعت به ویژه حیوان و سنگ داشته است. از دیگر نقاط مشترک آن ها، این که هر دو زبان در بیان مثل های خود در به کارگیری حیوانات به استقامت آن ها، غریزه و جثه شان توجه داشته اند اما در دیگر عناصر همچون کوه، سنگ و آب صرفا خود واژگان مدنظر بوده اند.

    کلید واژگان: ایران, ضرب المثل, طبیعت, فرهنگ, فولکلور
    Zohreh Ghorbani Madavani*, Masomeh Saleh, Atosa Karami

    Proverbs are of special importance since they are one of the most important linguistic categories of any nation and a complete view of the culture, customs and beliefs of a nation, and important category in the study of linguistics and literature. Proverbs have a special place in the literature of different nations to the extent that they cover an important part of the literature of any society and their study leads to the discovery of their cultural commonalities and differences and is is a sign of the intellectual concern of the past and has advice. Persian and Arabic languages have always had many influences throughout history, and these influences and cultural exchanges have sometimes led to many similarities between the two languages. This article tries to examine the proverb with a common meaning between these two languages in terms of the place of natural elements in them in a descriptive-analytical method. The results of this article indicate that Persian and Lebanese proverbs have many commonalities in the use of natural terrestrial elements. The reason for this is due to the geographical location, cultural and historical context and the common vision of the two nations. But at the same time, Lebanese proverbs have a greater tendency towards the elements of nature, especially animals and stones, compared to Persian proverbs. Another common point is that both languages, in expressing their proverbs in the use of animals, have paid attention to their endurance, instinct, and body, but in other elements, such as mountains,

    Keywords: Culture, Nature, Proverb, Folklore, Iran
  • Марьям Шафаги, Овранг Изади

    Сказители всегда играли важную роль в передаче фольклорной и устной литературы. Их можно разделить на две основные группы: обычный народ, который передавал народные сказания и песни из поколения в поколение, не обладая при этом какими-то особыми навыками. Сказители второй группы, наоборот, относятся к образованным и религиозным слоям общества. Сказители второй группы должны владеть ораторским искусством на высшем уровне: танцевать, играть на струнных или духовых национальных инструментах, владеть музыкальной импровизацией, уметь сочетать поэзию и прозу, знать где нужно повышать или уменьшать тон голоса. Помимо этого, у них должна быть хорошая память. В данной работе мифы, сказания о богатырях, войнах, влюбленных, и т.п. рассматриваются на примере сказки “Ашик-Кериб” М. Ю. Лермонтова, которая входит в число произведений второй группы как один из ярчайших образцов литературы народов, населяющих Кавказский регион. “Ашик-Кериб” – это азербайджанская легенда, которая тесно связана с мотивами иранского рассказа “Мах и Мехр”, в свою очередь, восходящего к астрологическим учениям, вере в предопределении судьбы, а также к суфизму.

    Keywords: Иран, Гусаны, Ашуги, Лермонтов, Ашиг-Кериб, Суфизм
  • کبری دلفی، حجت الله غ منیری*، محمد گودرزی

    شاعران متعهد و مردمی، این را رسالت خود می دانند که مشکلات و مسائل مختلف اجتماعی را در آینه اشعار خویش منعکس نمایند. این سرایندگان اغلب خود رنج و درد ناشی از جنگ، استعمار، استبداد، خفقان، سرکوب و فضای بسته سیاسی را تجربه کرده اند و در جهت بیداری و ترغیب مردم، دست به قلم برده اند. پژوهش پیش رو که به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته، در پی آن بوده است تا جلوه هایی از انتقاد اجتماعی سیاسی در سروده های مهدی اخوان ثالث (از ایران) و محمد الماغوط (از سوریه) را بررسی کرده و از این منظر وجوه تشابه و تمایز هر یک را نسبت به موضوع یاد شده در معرض نگاه خواننده قرار دهد. آنچه از جستجوی انجام شده به دست آمد به طور اختصار عبارت از آن است که: شاعران این تحقیق، انتقاد از انسداد سیاسی و عدم وجود آزادی، انتقاد از بی تدبیری و بی کفایتی حاکمان، انتقاد از غفلت زدگی و بی دردی مردم، انتقاد از سستی مبارزان، انتقاد از جنگ طلبی و... را در دستور کار خود قرار داده و بازتاب داده اند. اخوان ثالث و ماغوط درصدد آن بوده اند تا با برانگیختن احساسات ملی و کهن، نیز، مردم را از غفلت و روزمرگی رهانده و نسبت به افتخارات گذشته شان آگاهی داده، باشد که هویت از دست رفته را بازیافته و بدان در جهت رسیدن به یک جامعه آرمانی حیاتی دوباره بخشند.

    کلید واژگان: انتقاد اجتماعی سیاسی, شعر معاصر, ایران, سوریه, اخوان ثالث, ماغوط.
    Cobra Delphi, Hojatolah Ghmoniri*, Mohammad Goodarzi

    Committed and popular poets consider it their mission to reflect various social problems and issues in the mirror of their poems. These singers have often experienced the suffering and pain caused by war, colonialism, tyranny, suffocation, repression, and a closed political atmosphere, and have written in order to awaken and encourage people. The present research, which was carried out in a descriptive-analytical way, sought to examine the manifestations of socio-political criticism in the poems of Mahdi AkhawanSales (from Iran) and Mohammad Al-Maghout (from Syria) and from this point of view, the similarities and differences expose each of them to the reader's view. What was obtained from the search in brief is that: the poets of this research criticize the political obstruction and the lack of freedom, criticize the imprudence and incompetence of the rulers, criticize the neglect and callousness of the people, criticize the laziness of the fighters, criticize the They have put belligerence etc. on their agenda and reflected on it. The AkhavanSales and Maghout have been trying to free the people from neglect and everyday life by rousing national and ancient feelings, and to make them aware of their past honors, to recover their lost identity and to realize that - in the direction of achieving an ideal society - Give life again.

    Keywords: Criticism, Socio-Political, Contemporary Poetry, Iran, Syria, Akhavansales, Maghout
  • نظام‏‏ علی دهنوی *، شهرام غلامی

    در بازشناسی رویدادها و تحولات تاریخی، نقش اسناد بسیار برجسته است و بدون بررسی آنها بخش عمده ای از واقعیات گذشته از نگاه پژوهشگران مکتوم می‏ماند. هدف این اثر بازخوانی و بازشناسی گزارش مفصل و بسیار ارزشمند مسیو کله، مفتش کل وزارت امور خارجه ایران، در باب کنسولگری‏های ایران در مملکت عثمانی است. این گزارش حاوی اطلاعات گران بهایی است در باب روزگار و شرایط ایرانیان مسلمان و ارمنی در خاک عثمانی، عملکرد نامناسب کارگزاران ایرانی و عثمانی نسبت به اتباع ایرانی در آن دیار، تقلب و فساد در میان ماموران این دو مملکت، تاثیر مشروطیت و تحولات پس از آن بر ایرانیان عثمانی و سوءاستفاده‏های ماموران آن کشور از نابسامانی‏‏ های ایران با تضییع حقوق ایرانیان در خاک عثمانی و نحوه ساماندهی تذکره و عایدات شانسلری در کنسولگری‏های ایران.

    کلید واژگان: ایران, عثمانی, ژنرال کنسولگری, مسیو کله, اسماعیل فرزانه, کارگزاری
    N .Dehnavi*, S .Gholami

    Documents play an important role in recognizing historical events and developments, and without examining them, many facts of the past remain hidden from the view of researchers. The purpose of this article is to read and recognize the detailed and very valuable report of Mr. Koleh, Inspector General of the Ministry of Foreign Affairs of Iran, on the Iranian consulates in the Ottoman Empire. This report provides valuable information about the times and conditions of Muslim and Armenian Iranians in the Ottoman Empire, the misconduct of Iranian and Ottoman agents towards Iranian citizens in that land, fraud and corruption among the officials of these two countries, the impact of constitutionalism and subsequent developments on the Ottoman Iranians, and the Ottoman officials’ abuses of  the agitated and disturbed condition of Iran by violating the rights of the Iranians in the Ottoman territory and the way of organizing the passport laws and the chancellor's income in the Iranian consulates.

    Keywords: Iran, Ottoman, Consulate General, Monsieur Koleh, Ismail Farzaneh, Brokerage
  • تهمینه رئیس السادات*

    مراسم سوگواری از جمله مراسمی است که در حوزه فرهنگ یک جامعه قرار می گیرد و جزو آداب و رسومی است که همه ی جوامع با ادیان و فرهنگ های گوناگون به آن توجه دارند. آداب سوگواری به عنوان بخشی از مناسک فرهنگ آیینی که در بطن مناسبات روزمره اجتماعی جای دارد، می تواند معیار گویایی جهت شناخت میزان و سطح تحولات اعتقادی و فرهنگی جامعه باشد. در این نوشتار قصد بر آن است تا به بررسی مسئله ی سوگواری در میان مانویان پرداخته شود. مانویان به عنوان یکی از اقلیت های دینی در ایران، دارای بافت اعتقادی و فرهنگی خاصی بودند. آیین و مراسم سوگواری وعزاداری در کیش مانویت امریست که تاکنون شاید پزوهشگران کم تر مورد به آن توجه و بررسی داشته اند. این کار به روش تحلیلی-توصیفی تلاش دارد که نشان دهد مسئله سوگواری در میان ایشان تحت تاثیر چه عقاید و افکاری صورت پذیرفته و به نظر میرسد با توجه به فضای سیاسی و اجتماعی زندگی مانویان و ارتباط با ادیان دیگر، مراسم سوگواری ایشان تلفیقی از آیین ها و اندیشه ها بوده است.

    کلید واژگان: ایران, سوگواری, مراسم عزادری, مانی, مانویان
    Tahmineh Raeessadat *

     A funeral is one of the ceremonies that falls into the cultural sphere of a society and is one of the customs that all societies with different religions and cultures pay attention to. Mourning etiquette, as part of the ritual culture that is within the belly of everyday social relations, can be a speaking criterion for understanding the extent and level of religious and cultural developments in society. In this article, it is intended to examine the issue of mourning among the manuyan. As one of the religious minorities in Iran, the manuyan had a special religious and cultural fabric, including the attention to mourning among this minority. Something that has been perhaps underestimated so far. This is done in an analytical-descriptive way to show what beliefs and thoughts were influenced by the issue of mourning among them. It seems that due to the political and social atmosphere of the lives of the manuans and their connection with other religions, their funeral was a combination of rituals and ideas.

    Keywords: Iran, Mourning, Funeral, Mani, Maniyan
  • نیما نطاق، فارس باقری*

    از دهه 1330 شمسی روایت هایی از داستان بنیادین اسطوره آرش توسط نویسندگان معاصر ایران روایت شده است. این روایت ها بیش از اینکه به دنبال بیان داستان اسطوره آرش باشند، تلاش کردند برداشت های متاثر از جریان های فکری و فرهنگی  و سیاسی جامعه زمان خودشان را از این اسطوره داشته باشند. وجه مشترک تمام این روایت ها تقابل های دوگانه ای هستند که مدام خود را در فرایند روایت تکرار می کنند؛ تقابل میان اسطوره آرش و اسطوره مردم، میان ایران و توران و حتی میان آرش و نفس خودش. این تقابل دوگانه پیش تر موضوع نوشته های کلود لوی استروس بوده است. از نظر استروس انسان تمایل دارد هر چیز را به دو دسته تقسیم کند و حتی زمانی که می خواهد به واسطه یک عبارت آن را رفع کند خود ایجاد یک تقابل دوگانه دیگر می کند. این نظر چه در داستان بنیادین اسطوره آرش و چه در بازخوانی های نویسندگان معاصر از این اسطوره دیده می شود. استروس برای تجزیه و تحلیل بهتر این ساختار، شیوه خودش را که آن را اسطوراج می نامد معرفی می کند. این شیوه که برخاسته از زبان شناسی است روش مناسبی برای تحلیل بهتر این اسطوره است. در این جستار تلاش می شود با مطالعه پنج متن معاصر از اسطوره آرش و استفاده از روش تفکیک اجزای تشکیل دهنده روایت اسطوره استروس، به تمایز های میان بازخوانی های اسطوره آرش در متن های نام برده بپردازیم و ضمن برخورد با هسته بنیادین اسطوره آرش، مسیر حرکت اسطوره در این متن ها را پیدا کنیم.

    کلید واژگان: اسطوره, آرش, کلود لوی استروس, تقابل های دوگانه, معاصر, ایران
    Nima Nattagh, Fares Bagheri*

    Since the 1930s, narratives of the fundamental story of the Arash myth have been narrated by contemporary Iranian writers. These narratives have read this myth with impressions that are influenced and appropriate to the intellectual, cultural and political currents of the society of their era. The common denominator of all these narratives are the dual confrontations that constantly repeat themselves in the narration process. The confrontation between Arash and the people, between Iran and Turan, and even between Arash and his own self. For a clear analysis of the structure in mythology, Strauss calls it in his own way as Asturaj. This method, which originated from linguistics, is a suitable method for analyzing this myth. In this research, an attempt is made to study five contemporary texts that focus on the myth of Arash and by using the method of separating the constituent parts of the myth according to Strauss, to address the differences between the retellings of the myth of Arash in the mentioned texts. The idea of knowing myth as a form of language has always been of interest among mythologists. Myth, in its roots, before stories and legends, was alive in the discourse of humans, and it was considered a form of language for communication between humans, and it was also the way of thinking of previous humans. Claude Lévi-Strauss, by studying the origin of mythology, had noticed the existence of dual oppositions of their ancient foundations. In the book Raw and Cooked, Strauss sees the dual opposition as two parallel lines that flow into each other.

    Keywords: Myth, Arash, Lévi-Strauss, Binary Opposition, Narrative
  • علیرضا راستی، نسیمه نوحی جدسی*

    نویافته های حوزه زبان شناسی رایانشی حکایت از منحصربه فرد بودن بعضی از عناصر دستور گفتاری زبان انگلیسی و تمایز آن از مقوله های گونه نوشتاری آن دارد. پژوهش فعلی کوشیده تا با اتخاذ روش تحلیل محتوا و کاربست چهارچوب تحلیلی کالن و کوو (2007) و تیمیس (2005)، به کتاب های آموزش زبان انگلیسی در مدارس ایران، نشان دهد که مجموعه های فوق تا چه حد از موارد دستور گفتاری زبان انگلیسی استفاده نموده و به چه میزان در فرآیند تدریس به آنها پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان داد که عمده عناصر دستور گفتاری مورد استفاده در کتاب ها متعلق به طبقه دوم چهارچوب کالن و کوو، یعنی عناصر واژگانی-دستوری ثابت و غیرمولد، می باشد و نمود عناصر طبقه اول، یعنی عناصر مولدی که شکل آن ها متناسب با بافت جمله تغییر می کند، در آن ها اندک است. از بعد پرداخت به تدریس این مصادیق، تحلیل فعالیت های کتب درسی بر اساس چهارچوب تیمیس (2005) نیز حاکی از آن بود که از چهار نوع فعالیت جهت تدریس و پرداختن به دستور گفتاری زبان انگلیسی تنها به اصل "درک کلی" در فعالیت ها پرداخته شده و به اصل "بحث زبانی" تنها یک مورد فعالیت در کتاب راهنمای معلم Vision 1 اشاره شده گردیده و به دواصل دیگر توجهی نشده است. لذا، به طور کل میزان پرداخت و اهمیت دستور گفتاری زبان انگلیسی بررسی شده بسیار محدود ارزیابی می شود.

    کلید واژگان: دستور گفتاری زبان انگلیسی, تحلیل کتب درسی, تحلیل محتوا, کالن و کوو, تیمیس, مقطع متوسطه, ایران
    Alireza Rasti, Nasimeh Nouhi Jadesi *

    The new findings of corpus linguistics clearly attest to the uniqueness of some elements of the spoken grammar of English and their distinction from those of the written variety. This investigation has adopted a content analytic procedure and applied the models proposed by Cullen and Kuo’s (2007) to the dialogs and Timmis’s (2005) to the tasks of the English school textbooks in Iran, namely the Prospect and Vision series to reveal to what extent, if any, the series have availed themselves of the properties of the spoken grammar in their student books ,workbooks and teacher guides. The findings revealed that the majority of the characteristics of the spoken grammar, as used in the textbooks, belong to the fixed lexico-grammatical elements of Category II of Cullen and Kuo's framework, and that the instances of Category I, that is, those forms which undergo change as a function of the context in which they occur, are relatively uncommon. Additionally, the realizations of Category III, that is, those structures which are deemed ungrammatical via adoption of a prescriptive outlook but are still commonly found in the spoken English, were non-existent in the series. The analysis of the tasks based on Timmis’ (2005) also revealed that only some “global understanding” and very few instances of “language discussion task” were present and focused on in the materials investigated, leaving the two other principles unattended.

    Keywords: Spoken Grammar Of English (SGE), Textbook Analysis, Content Analysis, Cullen, Kuo, Timmis, Secondary Education, Iran
  • Калаши Нахидех *

    В данной статье выявляются и описываются ключевые концепты иранской и русской культур, сравнивается языковая картина мира двух народов через лингвокультурологический анализ сказок А.С. Пушкина «Сказка о рыбаке и рыбке» и Самада Бехранги «Черная рыбка». Создание и развитие у обучающихся лингвокультурной компетенции сегодня является одной из важнейших задач обучения иностранному языку (в нашем случае − русскому языку как иностранному в Иране). В связи с этим актуальность темы статьи заключается необходимости формирования лингвокультурной компетенции у учащихся для коммуникативного использования лексических средств русского языка во всех видах речевой деятельности; необходимости формирования у учащихся умения видеть общее и отличное в другом языке, культуре, ценить и уважать свою культуру и культуру другого народа. Лингвокультурные смыслы, обнаруженные при анализе, позволят обучающимся полнее и глубже понимать как свою родную культуру, так и культуру изучаемого языка.

    Keywords: Лингвокультурологический анализ, текст, ключевые концептыкультуры, Иран, Россия, А.С. Пушкин, Самад Бехранги
  • Мальцева Татьяна Владимировна *

    В статье рассматривается одно из произведений документально- беллетристической литературы, которое содержит сведения о Персии XIX века. Эта литература включает в себя записки, письма, путевые журналы русских дипломатов, военных и путешественников, посещавших Персию в XVIII–XIX веках. Этот пласт литературы практически не изучен. В данной статье анализируются «Письма русского из Персии» Николая Федоровича Масальского, профессионального военного-артиллериста, который в 1839 году по высочайшему повелению был командирован в Персию. «Письма» имеют форму эпистолярия, поэтому с этой точки зрения анализируются жанровые особенности текста: структура эпистолярия и художественные средства. Тематически «Письма» входят в восточный текст русской литературы. Они имеют признаки посольского дискурса. В «Письмах» всесторонне описывается маршрут передвижения, натурные реалии, церемониал встреч с шахом и высокопоставленными чиновниками, религиозные, социальные, культурные, бытовые стороны жизни персиян. В ходе анализа устанавливается, что описания незнакомого географического, социального и культурного пространства и многочисленных персидских реалий составляют ядро путевого нарратива и имеют свойства путеводителя по стране. Определяется, что выбор способов описания дескрипций травелога является формой проявления авторского начала в документальном тексте. Отмечается новаторство автора в формировании новых функциональных свойств травелога-путеводителя.

    Keywords: Восточный Текст, Посольский Травелог, Путеводитель, Эпистолярий, Образ Востока, Персия
  • آفاق مساح، محمد زیار *، رویا رزاقی

    در چارچوب مبادلات فرهنگی، عامل مهاجرت به عنوان یکی از ابزارهای اصلی انتقال ادبیات و فرهنگ از زبانی به زبان دیگر شناخته شده است. بررسی ژرف تر این ابزار مهم نشان می دهد که نوشتار مهاجرت نتیجه کوشش های نویسنده ای است که اغلب برای انتقال داده های فرهنگی با ابزار مهاجرت، قهرمانانی را بر می گزیند؛ این قهرمانان همواره در باز آفرینی یک نقش نو در جامعه ی جدید دست دارند. یکی از نویسندگان مهاجر ایرانی که نوشتار مهاجرانه اش خارج از این قاعده کلی قرار می گیرد گلی ترقی است. ما در پژوهش حاضر کوشیده ایم نشان دهیم چرا برغم آنکه نوشتار این نویسنده به عنوان نوشتاری مهاجرانه تلقی شده است، داستانهایی که وی در جهان ادبی خود آفریده است، پر از قهرمانانی است که خوش دارند نقش خود را در موطن خویش ایفا کنند بخصوص در شمیران محله قدیمی نویسنده که همواره غوغای دلپذیر شهری آشنا را حفظ کرده است و باغچه ای دارد که تجلی گاه خوابی است سبز.

    کلید واژگان: مهاجرت, نوشتار مهاجرانه, فرانسه, ایران, گلی ترقی
    Afagh Massah, Mohammad Ziar*, Roya RAZZAGHI

    Dans le cadre des transferts culturels, le facteur de la migration est reconnu comme l'un des principaux outils pour transférer la littérature et la culture d'une langue à une autre. Un examen plus approfondi de cet outil important révèle que l'écriture migrante est le résultat des efforts d'un auteur qui choisit souvent des héros pour les transitions culturelles à travers l'outil de migration lesquelles sont toujours impliquées dans la recréation d'un nouveau rôle dans une nouvelle société. L'un des écrivains iraniens immigrés dont l'écriture migrante trouve sa place en dehors de cette règle générale est bien Goli Targhi. Dans la présente étude nous essayons de montrer pourquoi, malgré le fait que l’écriture de cette auteure est considérée comme une écriture migrante, les histoires qu'elle a créées dans son univers romanesque, sont remplies de héros qui aiment jouer leur rôle dans sa terre natale, notamment dans l’ancien quartier de l’écrivaine qui garde toujours la douce clameur d'une ville familière et le jardin de Shemiran, le cadre d’un sommeil vert.

    Keywords: Migration, écriture migrante, France, Iran, Goli Taraghi
  • اکبر عبداللهی *، مریم رضایی

    اهمیت آموزش عالی و دوره های تحصیلات تکمیلی در رشد کشور ها در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. دوره های تحصیلات تکمیلی در رشته آموزش زبان فرانسه در ایران نیز به به دلیل مشارکت دانشگاه ها درانجام پژوهش های گوناگون در این حوزه و تربیت مدرسان زبان در دوره اخیر توسعه قابل توجهی یافته است. مطالعه حاضر می کوشد با انجام یک مطالعه کتاب سنجی موضوعات مورد بررسی در پایان نامه های کارشناسی ارشد دفاع شده بین سال های 1370 تا 1400 در زمینه آموزش زبان فرانسه در ایران را بررسی کند. کتاب سنجی ، شاخه ای از رشته علم سنجی است که هدف آن بررسی کمی انتشارات علمی است. هدف از پژوهش حاضر ارائه تصویری روشن از موضوعات مطالعه شده و سیر تحول و روند آنها درحوزه آموزشکاوی زبان فرانسه در ایران است. نتایج تجزیه و تحلیل 279 پایان نامه کارشناسی ارشد در دو دانشگاه تربیت مدرس و تهران نشان می دهد که موضوعات مورد بررسی بیشتر شامل مطالعه شیوه های تدریس دستور زبان، مطالعات بین رشته ای، بهبود مهارت های زبانی و استفاده از فناوری در تدریس زبان است.

    کلید واژگان: آموزش فرانسه به عنوان زبان خارجی, پایان نامه کارشناسی ارشد, موضوعات پژوهش, پژوهش علمی, ایران
    Akbar Abdollahi *, Maryam Rezaei

    L’enseignement supérieur est considéré comme un moteur de développement et de croissance dans les sociétés modernes. La didactique des langues étrangères en Iran a connu une évolution significative, notamment grâce à l’implication des universités dans la recherche et dans la formation des enseignants de langue. Cette étude bibliométrique a été menée pour analyser les thèmes abordés dans les mémoires de master soutenus entre 1991 et 2021 dans le domaine de la didactique du FLE en Iran. La bibliométrie, branche de la scientométrie, vise à quantifier les publications scientifiques. Cette recherche essaye d’offrir une vision claire des thèmes abordés aux chercheurs intéressés par la didactique du FLE en Iran. Les résultats de l’analyse de 279 mémoires de master soutenus à l’université Tarbiat Modares et à l’université de Téhéran révèlent que les thèmes les plus fréquemment abordés sont l’enseignement de la grammaire, les études interdisciplinaires, le développement des compétences langagières et l’utilisation des technologies dans l’enseignement des langues.

    Keywords: Didactique Du FLE, Mé, Moire De Master, Thè, MES, Recherche Scientifique, Iran
  • سوده اقتصاد*، مرضیه مهرابی
    هدف این پژوهش تحلیل دانش محتوایی تربیتی فناوری (TPACK) درک شده دانشجویان ایرانی در بدو فارغ التحصیلی از رشته آموزش زبان فرانسه، در راستای بررسی آمادگی آن ها برای تدریس حرفه ای خود بر اساس هفت مولفه این دانش، و نیز بررسی نقش نوع دوره آموزشی و تجربیات تدریس قبلی بر میزان درک شده دانش محتوایی تربیتی فناوری آن ها می باشد. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه الکترونیکی (Baser et al, 2016)، متشکل از 39 گویه در مورد هفت مولفه فرعی TPACK جمع آوری شد. چهل و هشت دانشجوی فارغ التحصیل/مربی ایرانی پیش از خدمت زبان فرانسه به پرسشنامه پاسخ دادند. نتایج حاکی از آن بود که به طور کلی، شرکت کنندگان ارزیابی مثبتی از دانش محتوایی تربیتی فناوری خود دارند، اگرچه دانش آن ها در زیرمجموعه هایی مانند بکارگیری فناوری در آموزش و یادگیری تعاملی و مشارکتی زبان، نیازمند توسعه می باشد. علاوه بر این، در حالی که رابطه معناداری بین نوع آموزش (حضوری یا مجازی) و سطح کلی و زیرمجموعه های دانش محتوایی تربیتی فناوری این دانشجویان مشاهده نشد، شرکت کنندگان با تجربه تدریس قبلی، دانش محتوایی و دانش تربیتی بالاتری داشتند، امری که بیانگر آن است که رشد این دو حوزه دانش، درکنار دوره های نظری رشته آموزش، وابسته به تجربیات تدریس عملی می باشد.
    کلید واژگان: دانش محتوایی تربیتی فناوری, فناوری, دانشجویان رشته آموزش زبان فرانسه, تجربه تدریس, ایران
    Soodeh Eghtesad *, Marzieh Mehrabi
    This study investigates Iranian graduating French Language Teaching .Master's of Arts students’ self-perceived Technological Pedagogical Content Knowledge (T P A C K) to gain an insight into their preparation for their professional teaching career based on T P A C K’s seven sub-components, and understand the way in which their perceived T P A C K is related to the type of teaching training received, as well as prior teaching experiences. The data were collected through an electronic questionnaire (Baser et al, 2016), composed of 39 questions regarding T P A C K’s seven sub-components. Forty-eight Iranian pre-service French Language instructors responded to the questionnaire. Results indicated that in general, participants have a positive assessment of their T P A C K, although improvements could be made in certain areas, such as the use of technology in interactive and collaborative language teaching and learning. In addition, while there was no significant relationship between type of teacher-training received and pre-service instructors’ perceived T P A C K, participants with prior teaching experience demonstrated higher Pedagogical Knowledge (P K) and Content Knowledge, (C K), which seems to suggest that these two knowledge areas are best developed through on-the-field teaching experiences, alongside theoretical coursework.
    Keywords: TPACK, technology, French Language Teaching Students, Teaching experience, Iran
  • عماد نقی پور*

    هدف این پژوهش بررسی ترجمه ادبی بازل بانتینگ است. برای بررسی ترجمه بانتینگ از شعر «دندانیه» رودکی (قصیده قرن دهمی که موسیقی اش مسحورکننده است و قالب اش وابسته به زبان مبدا، زمان و محل)، این مقاله به نظریه های ترجمه جورج اشتاینر، والتر بنیامین و امبرتو اکو روی می آورد. تحلیل مقابله ای ترجمه انگلیسی بانتینگ از «دندانیه» نشان می دهد که چه مشکلاتی ممکن است از ترجمه تحت اللفظی شعر کلاسیک فارسی به وجود آید.

    کلید واژگان: بازل بانتینگ, ایران, ترجمه ادبی, رودکی, جورج اشتاینر, والتر بنیامین
    Emad Naghipour *

    The purpose of this study is to analyze Basil Bunting's literary translation. It turns to the theories of translation by Steiner, Benjamin, and Eco, among others, to study Bunting’s translation of Rūdhakī’s ‘Dandaniyyeh’ poem, a 10th century qaṣīdah replete with mesmerizing musicality and with a form galvanized in its originating language, time, and locale. A deep contrastive analysis of its translation into English by the poet, Bunting, shows the difficulties that can arise from literal translations of classical Persian poetry.

    Keywords: Basil Bunting, Iran, literary translation, Rūdhakī, George Steiner, Walter Benjamin
  • این پژوهش با هدف مقایسه باورهای اساتید ایرانی زبان انگلیسی در موسسات و دانشگاه های زبان انگلیسی ایران انجام شد. برای دستیابی به هدف پژوهش از طرح های پژوهشی کیفی و کمی استفاده شد. از اینرو در ابتدا حدود 40 معلم زبان انگلیسی شاغل در موسسات و دانشگاه های استان فارس(20 مرد و 20 زن) برای انجام یک مصاحبه نیمه ساختار یافته به طور تصادفی انتخاب شدند تا با استفاده از روش تیوری زمینه ای مورد بررسی قرار گیرند. پس از کدگذاری داده های به دست آمده از مصاحبه ها، مقوله هایی شناسایی و مدلی طراحی شد. پایایی پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ بالای 70/0 محاسبه و در تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون t مستقل، استفاده شد. نتایج نشان داد که بین باورهای معلمان زبان انگلیسی در دانشگاه ها و موسسات تفاوت معناداری وجود دارد و اساتید دانشگاه ازسطح باور بالاتری نسبت به معلمین موسسه برخوردار هستند(05/0≥P). لذا نتایج حاصله وجود تاثیرات اجتماعی، مشارکتی، عاطفی و مدیریتی را تایید می نماید. ضمنا مشخص شد که باورمعلمان زن و مرد زبان انگلیسی نیز متفاوت بوده و تفاوت معناداری با یکدیگر داشته و معلمان زن نیز دارای سطوح باوری بالاتری نسبت به معلمان مرد هستند (05/0≥P). به نظر میرسد ارزیابی باورهای معلمین زبان انگلیسی با تاکید بر تفاوت های جنسیتی شان می تواند در موثر بودن آموزش زبان انگلیسی و درک صحیح رابطه متقابل بین معلم و دانش آموز و تقویت آن موثر باشد.

    کلید واژگان: EFL, ایران, باورهای معلمان, موسسه, معلم دانشگاه
    Mojtaba Moradi, Rahman Sahragard, Seyyed Ayatollah Razmjoo

    This study sought to compare Iranian EFL teachers regarding their ethical beliefs at Iranian English language institutes and universities. To this end, first, the grounded theory method was used to conduct some interviews with 40 EFL teachers (20 male, 20 female). They were randomly selected from about 140 teachers working at institutes and universities in Fars province, Iran. After coding the obtained data, some categories were recognized, a model was designed, and exploratory factor analysis was conducted. The results confirmed the existence of social, collaborative, emotional, and managerial impacts. Then, a questionnaire was designed and developed based on grounded theory procedures, literature results, and the results of the qualitative studies. 140 EFL teachers filled it out and then the collected data underwent both descriptive and inferential statistics. The obtained results indicated that there was a significant difference between teachers regarding their ethical beliefs in universities and institutes. Moreover, it was revealed that the male and female teachers were significantly different. The mean scores of the female teachers and the male ones are 79.2500 and 75.2500 respectively. The findings of the current study can be useful for teachers, educators, teacher trainers, policymakers, and evaluators to make appropriate decisions and judgments.

    Keywords: Language institutes, Teachers’ beliefs, University teachers
  • عاطی عبیات*، امین عبیاوی
    إن الروایه کانت ولاتزال جنسا ادبیا یمیط اللثام عن قضایا الإنسان ومجتمعه باشکال وانماط متعدده، فکانها المرآه  التی تعکس ما یجری فی مفاصل المجتمعات. فصار التثقف بها وتزود الروایی بها امرا لابد من الادیب تحقیقه، وقد اثر الادب العربی فی الفارسی وتاثر به حتی صارا ادبین قریبین جدا. فنظرا لوحده الدین الذی وحد هذین الادبین، استمر الاحتکاک الثقافی منذ القدم بین الشعبین العربی والفارسی حتی عصرنا هذا، حیث نری عددا غیر قلیل من الادباء العرب شغفوا بالثقافه والحضاره الفارسیه فصارت آثارهم تضج بالروح الفارسیه من توظیف الشخصیات وذکر الاحداث والاماکن حتی ترجموا اکبر الاعمال الادبیه الفارسیه ولم یشذ الروایی العراقی علی بدر من هذا النطاق، فروی روایته المسماه "بحارس التبغ" من المنهل المعرفی والثقافی والحضاری الإیرانی، وجرت معظم احداث روایته وشخصیاتها فی إیران بل وقضی معظم حیاه بطل الروایه فی إیران، فجال فی شوارعها وسجل بعدسه قلمه الوقایع بادق تفاصیلها. وفی رصدنا عن مجریات ینابیع الروایه والتی تمت عبر المنهج الوصفی التحلیلی، توصلنا الی انها نهلت تاره من معین الثقافه والحضاره الإیرانیه، تاره من ینبوع طقوسهم وعاداتهم وعمرانهم، وتاره من الاحداث التاریخیه التی جرت فی الحقبه التی یرویها الکاتب، فضلا عن استعانته بتعابیر وتراکیب فارسیه لإکمال مسیر روایته.
    کلید واژگان: علی بدر, روایه حارس التبغ, الوجه الحضاری, إیران
    Ati Abyat *, Amin Abyat
    The ‎novel was and still is a literary genre that talks about the issues of man and ‎his ‎society in various forms and patterns, so the novel became a mirror of what is ‎‎happening in society. The writer investigated it, and the Persian and Arab ‎literatures ‎were influenced by each other until they became very close literature, ‎due to the ‎unity of the religion that united these two literatures, so cultural friction ‎has ‎continued since antiquity between the Arab nation and the Persian nation ‎until our ‎time, where we see more than one Arab writer who has been fascinated ‎by Persian ‎culture and civilization. Their tracks are full of the Persian spirit by ‎coming up with ‎names of characters and mentioning events and places And even ‎they translated the largest Persian literary monuments, and the Iraqi ‎novelist was ‎not excluded from this scope. He narrated his novel called The Tobacco ‎Guard ‎from the Iranian knowledge, culture and civilization, and most of the events ‎of his ‎novel and its characters took place in Iran and even spent most of the life of ‎the ‎protagonist in Iran, so he roamed its streets and recorded with his pen the facts ‎‎more accurately. Its details so that we follow in this research an analytical and ‎‎descriptive approach on the civilized face of Iran in the novel The Tobacco ‎Guardian. ‎And the characters who brought about these facts after he used ‎Persian expressions ‎to complete the course of his novel. ‎
    Keywords: Ali Badr, The Tobacco Guardian’s Novel, The Civilized Face, Iran‏.‏
  • پروانه قاسمیان دستجردی*

    در طول قرن ها، پوشاک ایرانیان نظر جهانیان را به خود جلب کرده است و از سویی دیگر پوشاک هندیان نیز با خصوصیاتی مشابه، دارای تنوع و زیبایی انکارناپذیری است. در طول قرن های متمادی گروه های مختلفی ازجمله علما، دانشمندان، هنرمندان، صوفیان و تجار از ایران راهی هند و باعث تحولات مثبتی در زمینه های مختلف اعم از اشاعه علم، فرهنگ و هنر در آن دیار شدند. ازجمله ایرانیانی که به صورت گروهی وارد هند شدند، می توان به مهاجران گیلانی اشاره کرد که در پست های مهم و کلیدی منصوب شدند. این تحقیق به منظور دستیابی به این پرسش که ایرانیان علاوه بر اشاعه علم و فرهنگ و هنر و مذهب، نوع پوشاک و عادات پوشش خود را نیز اشاعه داده اند؟ صورت گرفته است. پژوهش حاضر از نوع بنیادی است که به روش توصیفی-تحلیلی به مطالعه پوشاک باستانی و سپس شناسایی عناصر مشترک بین پوشاک گیلانیان و راجستانیان پرداخته است. اطلاعات به دست آمده نشان می دهد که مشترکات زیادی در پوشاک و تزیینات لباس آنان وجود دارد که یکی از دلایل مهم این مشترکات، پس از حضور ایرانیان، مخصوصا گیلانیان در دربار هند و اشاعه فرهنگ ایرانی به ظهور رسیده است.

    کلید واژگان: ایران, هند, گیلان, راجستان, پوشاک زنان
    Parvaneh Ghasemian Dastjerdi *

    Over the centuries, Iranians' clothing, which consists of different parts, has attracted the attention of the world. Indian clothing also has an irrefutable variety and beauty. Between the fifteenth and eighteenth centuries, various groups including scholars, artists, Sufis, and merchants from Iran came to India and brought about positive developments in various fields including the spread of science, culture, and art. Among Iranians who joined India in a group, Gilani immigrants were appointed to key posts. The research has tried to address only one region in each country that has long-standing garments and features of proximity to ancient women's apparel. Also, by studying clothing and then identifying common elements between Gilani and Rajasthani garments during the fifteenth and eighteenth common garments of centuries, these two regions has been analyzed. The present study is a descriptive-analytic study of the women of Gilan and women in Rajasthan. The Information obtained shows that there are many similarities in their garments including clothing and clothing accessories. One of the main reasons is the presence of Iranians, especially Gilani people in the Indian court, and the spread of Iranian culture in those centuries.

    Keywords: Iran, India, Gilan, Rajasthan, Women's clothing
  • سید محمد تقی موسوی برازجانی*، محتشم محمدی
    ورود اندیشه چپ مارکسیستی در آغاز قرن چهاردهم هجری به ایران، آفرینشگر دگرگونی های ژرف و دامنه داری در تمامی شاخصه های فرهنگی ایران، بویژه ادبیات بوده است. محصول این جریان فکری، ادبیات نوظهوری مبتنی بر اندیشه های مارکسیسم - لنینیسم بود که بسرعت در ایران رشد و گسترش یافت. چنانکه اکثر نویسندگان، شاعران و مترجمان، به این مکتب فکری گرایش یافتند و بخش عمده ای از آثار مهم ادبی که بدنه ادبیات معاصر ایران را تشکیل می دهند، تحت تاثیر آموزه های چپ مارکسیستی خلق شد. در راستای پاسخ به این پرسش که چه عواملی باعث رشد و گسترش ادبیات چپ در ایران شدند، پژوهش حاضر دو عامل کلی زیربنای فکری و بسترهای اجتماعی را مطرح می کند و با تکیه بر شواهد تاریخی سعی می کند نشان دهد عواملی چند، ازجمله زمینه های اجتماعی برخاسته از انقلاب مشروطه، پیروزی انقلاب اکتبر، تغییر مناسبات ایران با کشور قدرتمند همسایه و فعالیت گسترده احزاب چپ، زمینه ظهور و گسترش ایدیولوژی مارکسیسم - لنینیسم را بعنوان زیربنای فکری ادبیات چپ، در ایران فراهم آوردند. از سوی دیگر با استناد به شواهد ادبی سعی بر اثبات این مدعا می شود که همسویی و تطابق شاخصه های ادبیات چپ مانند: واقع گرایی، اعتراض، نوگرایی و... با نیازهای ادبی جامعه ایران که در فرایند تحول ساختاری خود به ادبیاتی نوین و پیشرو نیاز داشت، بستر اجتماعی رشد و گسترش ادبیات چپ در ایران را مهیا کرد.
    کلید واژگان: ایران, ادبیات معاصر, ادبیات چپ, مارکسیسم &ndash, لنینیسم
    Seid Mohammad Tagi Mosavi Borazgani *, Mohtasham Mohammadi
    The entrance of the Marxism’s’ left-wing idealism in the early 14th SH in Iran, has been the source of extensive changes in all cultural aspects and particularly in literature. The fruit of such thinking stream was a newfound literary school which was based on Marxism-Leninism perspective that due to some factors, evolved and developed swiftly. To such a degree that the majority of authors, poets and translators got interested in such school of thought and a great number of significant literary works that shape the body of the Iranian contemporary literature, were created under the influence of Marxism ideas. In order to answer the question that what factors caused the development and growth of the left-wing literature in Iran this writing suggests two general factors of social backgrounds and intellectual infrastructure and with regards to historical documents tries to outline components such as The social backgrounds arising from the constitutional revolution, the victory of October 1917’s revolution, the alteration of Iran’s relationship with the mighty neighboring country and the extended activity of left-wing parties, provided the opportunity for the emergence and the development of the Marxism-Leninism ideology as the infrastructure of the left wing literature in Iran. Additionally, based on literary works we would try to prove this claim that the elements of left-wing literature like realism, protestation, modernism etc. were in alignment and with correspondence to the needs of the Iranian society which required a new and a pioneer literature for the process of its’ structural change and provided the backgrounds for growth and expansion of the left-wing literature in Iran.
    Keywords: contemporary literature, left wing literature, Marxism-Leninism, Iran
  • فریده حق بین*، نرجس منفرد

    گفتمان موکبانک، گونه ای از همگرایی برخط است که نمایانگر آماده سازی خوراک (کوکبانگ) یا خوردن خوراک (موکبانگ) به وسیله تاثیرگذار در جلوی دید کاربران است. این جریان به عنوان ابزاری برای ترویج غذاهای کره ای و بخشی حیاتی از هالیوا یا موج کره ای شناخته شده که در ایران و در جریان تعاملی غیرمستقیم و با واسطه تاثیرگذار با کاربران شبکه اجتماعی به شکل ویژه ای بازبافت سازی شده است. بی گمان، واکاوی ابعاد نهفته معناپرداز موکبانگ در ایران، به کشف و شناسایی لایه های گفتمانی پنهان جریان هالیوا در پیوند با ارزش برندهای خوراک ایرانی منجر می شود که در این پژوهش برآنیم با رویکردی تفسیری و با ماهیتی چندروشی به آن بپردازیم. پیکره مورد بررسی، مشتمل بر موکبانگ هایی است که به روش هدفمند و با در نظر گرفتن ویژگی های معناپرداز رمزگان خوراک در گفتمان موکبانگ-کوکبانگ انتخاب شده اند. یافته های پژوهش با تحلیل پیکره پژوهش به روش تلفیقی نشان داد که رمزگان فرهنگی خوراک در گفتمان موکبانگ-کوکبانگ ایرانی، شکل ویژه ای در بازنمایی ارزش برندهای خوراک- در زمینه نوع خوراک، شیوه خوردن و آماده سازی خوراک- دارد: در پیوند با نوع خوراک، گفتمان تعاملی موکبانگ بومی ایرانی، خوردن برخی از خوراکی های غیربومی، همچون اختاپوس، هشت پا و کالاماری، را شامل می شود. در جریان بیناکنش مکتوب دنبال کننده ها، برخی با تضعیف سازه های فرهنگی بومی و تقویت عناصر موج جهانی هالیوا، افراد را به سوی پذیرش این جریان در میان کاربران ایرانی ترغیب کرده و برخی با ارجاع به مفهوم سنت از پذیرش آن پرهیز کرده اند. در گفتمان موکبانگ، شیوه خوردن اغلب با صدای تقویت شده به تحریک حسی کاربران پرداخته که با تکیه بر چالش های پرخوری و تندخوری- به صورت تک نفره یا دونفره- انجام می شود. گفتمان کوکبانگ ایرانی، به بازنمایی روش آماده سازی خوراک های روش های گوناگونی همچون آماده سازی خوراک های ملل به ویژه آسیای شرقی با ارجاع به منشا آن، روش پختن فست فودهای مدرن همسو با جریان های جهانی مک دونالدسازی، بازبافت سازی خوراک های ایرانی سنتی با تکیه بر روایت های تاریخی و موارد مشابه می پردازد.

    کلید واژگان: موکبانگ, کوکبانگ, موج کره ای هالیوا, بازاریابی شبکه اجتماعی, رمزگان فرهنگی خوراک, ایران
    Farideh Haghbin *, Narjes Monfared

    The Muckbang discourse, as digital commensality, depicts the preparation of food (Cookbang) or eating food (Muckbang) by an influencer in the presence of other users. This trend is considered as a tool for spreading Korean food tradition as an essential part of the Hallyu or "Korean wave." Through indirect means as well as the interaction of influencers with social network users, the Korean wave of Hallyu has been recontextualized in Iran in its own particular way. In this connection, as it concerns Iranian brand values, discovering the implicit levels of meaning-making in Muckbang or the Korean wave of Hallyu in Iran requires adopting and applying an interpretive multidisciplinary approach. The research corpus consists of all Muckbang-cookbangs that were purposefully selected by considering the meaning-making mechanisms of food culture system. Employing an integrated model for data analyses, the results indicated that the cultural codes of food in Iranian Muckbang-cookbang discourse represents the value of food brands through and in terms of the type of food, the style of eating and preparing. The results suggest that concerning food type, the Muckbang discourse of native Iranians particularly includes the consumption of unpleasant food, flavor-enhanced food, and crunchy and fresh food. Besides, Iranian Muckbang discourse also includes the consumption of some non-native foods such as squid, crabs, and calamari. The examination of written interactions revealed that some users and followers encouraged other users to accept the Hallyu wave by weakening the local cultural structures and enriching the elements of the global Hallyu wave. This is while another group of users avoided accepting this trend by maintaining and preserving the local traditional elements. In Muckbang discourse, the eating style often stimulates the senses of users with amplified sounds, challenging them to overeat, binging, and eating alone or in pairs. Depending on the type of eating, Iranian Muckbangs include eating with amplified sound, overeating, and fast eating challenges, often performed in person or in pairs. Finally, Cookbang discourse in Iran includes selecting and preparing food from foreign countries, especially East Asia, depending on their origins, communicating current and modern fast food in line with McDonald's global trends, and finally recontextualizing the recipes of traditional Iranian foods based on historical narratives.

    Keywords: Muckbang, Cookbang, Hallyu Korean Wave, Social Network Marketing, Food Cultural System, Iran
  • سید احمد میرزاده، حمیرا زمردی*، عبدالرضا سیف
    زمینه و هدف

    در این مقاله، در چهارچوب سبک شناسی لایه ای، راهکاری برای راهیابی به ایدیولوژی پنهان متن در رمان، پیشنهاد شده و بطور موردی در دو رمان شاخص دهه اول انقلاب یعنی زمستان 62 از اسماعیل فصیح و باغ بلور نوشته محسن مخملباف بررسی شده است. این راهکار بر اساس این فرضیه شکل گرفته است که با استخراج واژه های تکرارشونده ای که به ایدیولوژیهای بزرگ تعلق دارند میتوان به واژه ای رسید که بیشترین بسامد را داراست و احتمالا مرکز ایدیولوژیک اثر است. با کشف این واژه و بررسی چگونگی کاربرد آن در متن، ممکن است به جهتگیری ایدیولوژیک اثر راه یافت.

    روش مطالعه

    در این پژوهش با شیوه کتابخانه ای و در چهارچوب سبک شناسی لایه ای، با تمرکز بر دو کتاب زمستان 62 و باغ بلور هریک از واژه هایی که تعلق یا نزدیکی به ایدیولوژیهای مطرح داشتند یا بسامد آنها قابل توجه بود استخراج و دسته بندی شد. سپس چگونگی کاربرد واژه ای که دارای بیشترین بسامد بود از لحاظ صفت دهی، هاله کلمات، رویارویی با واژه های متقابل و نیز بررسی وجهیت فعل در جمله های دارای آن واژه در کتابهای مذکور بررسی شد.

    یافته ها

    واژه مرکزی در رمان زمستان 62 واژه «ایران» و در رمان باغ بلور واژه «زن» است و چگونگی کاربرد آنها معنیدار است.

    نتیجه گیری

    با ملاحظه چگونگی کاربرد واژه مرکزی دو کتاب مورد بررسی، از منظرهای گوناگون مشخص شد که نویسندگان هر دو کتاب نسبت به واژه مرکزی اثر خود، جانبدارانه برخورد کرده اند؛ بگونه ای که میتوان جهت گیری نویسنده زمستان 62 را در برخورد با واژه «ایران» در چهارچوب ایدیولوژی ناسیونالیسم و جهت گیری نویسنده باغ بلور را در برخورد با واژه «زن» در چهارچوب ایدیولوژی فمینیسم ارزیابی کرد.

    کلید واژگان: ایدئولوژی, واژه مرکزی, زن, ایران, ناسیونالیسم, فمینیسم, باغ بلور, زمستان 62
    Seyed Ahmad Mirzadeh, Homira Zomorrodi*, AbdulReza Seif
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    This article proposes a solution to the text"s hidden ideology in a novel within the layered stylistics framework.Two famous novels of the revolution"s first decade, The Winter 62, written by Esmail Fassih, and the Crystal Garden, written by Mohsen Makhmalbaf, have been studied as case studies. This solution is based on a hypothesis that by extracting repeated words belonging to major ideologies, the word with the highest frequency and is probably the ideological center of the work can be reached. By discovering this word and examining its usage in the text, it is possible to get to the ideological orientation of the work.

    METHODOLOGY

    In this research, by focusing on The Winter of 62 and the Crystal Garden books, using the library method and within the layered stylistics framework, each of the words that belonged to or were close to the proposed ideologies or their frequency was significant, were extracted and categorized. Subsequently, the usage of the highest frequency word was examined in terms of ascribing adjectives, the halo of words, confronting opposite words, and checking the verb form in the sentences with that word in the books mentioned.

    FINDINGS

    The central word in the novel The Winter 62 is the word "Iran," and in the novel, the Crystal Garden is the word "woman," and how they are used is meaningful.

    CONCLUSION

    Considering how the central word of the two books under review is used, it is clear from different perspectives that the authors of both books have been biased toward the central word of their work. In this manner, it is practicable to evaluate the author"s orientation of The Winter 62 apropos to the word "Iran" in the nationalism ideology framework and the author"s orientation of The Crystal Garden apropos to the word "woman" in the feminism ideology framework.

    Keywords: ideology, central word, woman, Iran, nationalism, feminism, The Crystal Garden, The Winter 62
  • نصرالله صالحی

    روابط ایران و عثمانی، در طول سده‏‏ های متمادی، بسیار پرفراز‏‏ ونشیب و همیشه با جنگ و صلح توام بود. دو دولت در دوره‏‏ های مختلف، برای پایان دادن به اختلاف‏‏ ها، عهدنامه‏های متعددی بستند. آخرین و مهم‏ترین آنها که پایه و اساس حل اختلاف دو کشور گردید، عهدنامه ارزنه‏ ‏الروم بود. این عهدنامه، بعد از حدود چهار سال مذاکره بین نمایندگان دو کشور، با وساطت نمایندگان روس و انگلیس، در 16جمادی‏الثانی 1263/ 13 مه 1847، بسته شد. نمایندگان هر چهار دولت حاضر در مذاکرات، دولت‏های خود را پیوسته در جریان مذاکرات قرار می‏دادند. مجموع گزارش‏های نماینده ایران، میرزا تقی‏خان، در آرشیو وزارت امور خارجه ایران موجود است. گزارش‏های نماینده عثمانی، انوری افندی، در کتابی به نام سفارتنامه ایران تدوین شده و نسخه خطی آن در کتابخانه سلیمانیه اسلامبول موجود است. گزارش‏های مذکور، مخاطب را در جریان دقیق مذاکرات چهارجانبه، به‎ویژه مواضع، ادعاها، اختلاف‏ها و پیشنهادهای نمایندگان دو دولت ایران و عثمانی قرار می‏دهد. همچنین، از خلال این گزارش‏ها می‏توان به مواضع نمایندگان روس و انگلیس در اثنای مذاکرات پی برد. این گزارش‏ها از منظر تاریخ سیاسی و دیپلماسی دارای اهمیت زیادی است. از این رو، در جستار حاضر، گزارش‏های نمایندگان ایران و عثمانی به صورت تطبیقی بررسی و به این پرسش‏ها پاسخ داده شده است: نمایندگان ایران و عثمانی در گزارش‏های ارسالی خود تا چه میزان مواضع یکدیگر را به دولت‏های خود منعکس و منتقل کردند؟ نمایندگان دو دولت مزبور برای دفاع از مواضع خود چه روشی در پیش‏گرفتند؟ نمایندگان دو دولت چگونه از عهده اثبات ادعاهای خود درباره مناطق سرحدی برآمدند؟

    کلید واژگان: ایران, عثمانی, انوری افندی, میرزا تقی‏ خان, گزارش ‏های مذاکرات ارزنه‏ ‏الروم
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال