جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « گونه شناسی » در نشریات گروه « ادبیات و زبان ها »
تکرار جستجوی کلیدواژه «گونه شناسی» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
کلیله ودمنه به عنوان اثری فاخر و ارزشمند، یکی از متون تاثیرگذار بر آفریده های ادبی گوناگون در دوره های مختلف تاریخ ادبیات جهان بوده است. دامنه این تاثیر در ادبیات روسیه در حکایت های اخلاقی ایوان کریلوف و قصه های فسیوالود گارشین و لف تالستوی در قرن نوزدهم و حتی، آثار برخی نویسندگان قرن بیستم روسیه، از جمله آلکسی رمیزوف قابل مشاهده است. در این جستار برآنیم تا با به کارگیری شیوه تحلیل تطبیقی محتوا و تکیه بر نظریه ترامتنیت ژرار ژنت و رویکرد رمیزوف به اقتباس ادبی از متون کهن و با اتکاء به تحلیل عناصر داستان، میزان و چگونگی تعامل داستان دو جانور: ایخنیلات نوشته آلکسی رمیزوف را با پیش متن کلیله ودمنه مورد توجه و مداقه قرار دهیم. برایند یافته های پژوهش حاکی از آن است که طبق فرضیه تحقیق، رابطه بیش متنیت از میان زیرشاخه های نظریه ترامتنیت ژنت، مصداق بیشتری درخصوص رابطه دو متن نامبرده دارد و دو باب شیر و گاو و بازجست کار دمنه از کلیله ودمنه به عنوان پیش متن داستان نویسنده روسی مشخص می شوند. بررسی ها نشان داد در رابطه بیش متنی میان دو اثر مذکور، تراگونگی بر همان گونگی غلبه داشته و بنا بر گونه شناسی ژنتی، شاهد کارکرد تفننی، گشتار کمی کاهش و گونه پارودی در رابطه بیش متنی آن ها هستیم.
کلید واژگان: کلیله ودمنه, آلکسی رمیزوف, ترامتنیت ژرار ژنت, بیش متنیت, گونه شناسی“Kelileh and Demneh”, being marked as a remarkable and valuable work, has been one of the most influential texts on various literary creations in different periods throughout the history of world literature. Its influence has been extended and integrated to Russian literature in the moral tales of Ivan Krylov, the fables of Garshin, Tolstoy in the 19th century, and even some works of 20th century by Russian writers (including Aleksey Remizov). In this article, the researchers aim at employing a comparative content analysis method, relying on Gerard Genette's Transtextuality theory and Remizov's approach to literary adaptation from ancient texts. By analyzing the elements of the story and exploring the interaction between The Tale of two Beasts: Ikhnilat by Aleksey Remizov and the pre-text of Kelileh and Demneh, the research sheds light on the extent and nature of their narrative engagement. As the results have indicated, hypertextual relationships, specifically within the sub-branches of Gerard Genette's transtextuality theory, are more pronounced concerning the relationship between the two mentioned texts. The two stories, “The Lion and the Cow” and “Investigating the Work of Demneh”, from Kelileh and Demneh emerge as pretexts for the Russian writer's story. The analyses coming afterwards reveal that transformation prevails over Imitation in the hypertextual relationship between the two mentioned works. Furthermore, based on the genetic classification, a subtle use of refinement, a quantitative transformation in the narrative, and a parody have been observed in their hypertextual relationship.
Keywords: Kalileh, Demneh, Aleksey Remizov, Gérard Genette's Transtextuality, Intertextuality, Typology -
نگاه به دروس تخصصی در راستای خلق موقعیت های تربیتی، رویکردی است که همیشه در محافل تربیتی مورد تائید و استقبال بوده است. در همین راستا، هدف پژوهش حاضر، شناخت گونه های مثل ها و تشبیهات قرآنی جهت استخراج مدل توصیفی آن ها و دریافت دلالت های مرتبط تربیتی برای دروس ادبی می باشد. برای دست یابی به این منظور و به دلیل چندوجهی بودن مقاله حاضر، روش پژوهش ترکیبی از مراحل پدیدارشناسی توصیفی در مرحله رجوع به آیات قرآن، تحلیل و کدگذاری داده ها به شیوه استراتژی داده بنیاد با نرم افزار MAXQDA در سه بخش کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی و روش استنتاج از مبانی در بخش دلالت های تربیتی برای دروس تخصصی است. محققان ابتدا خوانشی کامل از کلیه آیات قرآن داشته و سپس داده های مستخرج را کدگذاری، دسته بندی و گونه شناسی نموده و مدل نهایی استخراج شده را جهت استنباط دلالت های تربیتی، مورد استناد قرار داده اند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که 112 کد باز در رابطه با مثل ها و تشبیهات در آیات قرآن وجود دارد که در قالب 4 کد انتخابی انسان، علمی، اعتقادی و قیامت دسته بندی شده اند. چهار دسته فوق در مرحله بعد به شش کد محوری تقسیم شده اند. سپس این داده ها در دو بخش تحلیل داده های ادبی قرآن و فراتحلیل داده های تربیتی استخراج شده و برای دروس ادبی مورد تحلیل قرار گرفته اند.
کلید واژگان: گونه شناسی, مدل یابی, مثل قرآنی, تشبیهات, قرآن, دلالت های تربیتی, دروس ادبی -
زیرزمین یکی از فضاهای رایج در بناهاست که از گذشته های دور تا کنون مورد استفاده بوده است. فضاهای زیرزمینی در دوره های گذشته و معماری و شهرسازی سنتی در اشکال و مقیاس ها و زمینه های گوناگون استفاده می شده اند. به طوری که بسیاری از این فضاها و تجارب احداث آن ها کماکان مورد استفاده می باشد. هدف این مقاله، بررسی زمینه ها، گونه ها و نحوه کاربرد فضاهای زیرزمینی در دوره های گذشته و معماری سنتی ایران است که در این راستا، مهمترین پرسش این مقاله عبارت است از این که «گونه های مختلف فضاها و سکونت گاهای زیرزمینی در تجارب معماری و شهرسازی سنتی ایرانی کدامند؟» روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، روش تحقیق تاریخی-تحلیلی با رویکرد کیفی است که با شیوه های مطالعه اسنادی، کتابخانه ای و بررسی نمونه های موردی است. حفاری زمین، تپه ها و کوه ها و پناه بردن به زیرزمین علاوه بر حفاظت کاربران و اموال آن ها، باعث ایجاد فضاهایی ماندگار در طول تاریخ گردیده است. این فضاها به دلیل منحصربه فرد بودن از نظر فرم و منظر بیرونی و درونی از جذابیت و خاطره انگیزی بالایی بویژه برای گردشگران و غیرساکنان برخوردارند. توجه به ویژگی های مثبت این فضاها بویژه در روستاها می تواند در حفظ هویت بومی آن ها نقش موثری ایفا نماید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که زیرزمین از گذشته در زمینه های گوناگون سکونتی، انباری، پناهگاه، نگهداری حیوانات به کار برده می شد. همچنین، علت به کارگیری این فضاها اغلب دلایل امنیتی، اقلیمی و الزامات محیطی بویژه شیب تند زمین بوده است. زیرزمین به دلیل پناه گرفتن در دل زمین در گرما و سرمای سخت دارای دمای هوایی معتدلی است که مزیتی بزرگ برای استفاده انسان و متعلقاتش در اقلیم گرم و مرطوب (شوادان در شهرهای دزفول و شوشتر) و گرم و خشک و سرد کوهستانی به شمار می آید. زیرزمین دارای دو گونه اصلی سکونتگاه های زیرزمینی و فضاهای زیرزمینی است. سکونتگاه های زیرزمینی هم در دو نوع سکونتگاه های مسطح زیرزمینی مانند شهر زیرزمینی اویی و سکونتگاه های صخره ای زیرزمینی مانند میمند است. همچنین، فضاهای زیرزمینی دارای انواع فضاهای گودال باغچه، قنات، شوادان، زاغه و انباری است.
کلید واژگان: فضای زیرزمینی, گونه شناسی, شهر زیرزمینی, معماری و شهرسازی سنتی, اقلیمIntroductionThe basement is one of the most common spaces in most buildings that has been used since ancient times. Underground spaces have been used in past periods and traditional architecture and urban planning in various shapes, scales and contexts. Many of these spaces and their construction experiences are still in use.
MethodologyThe purpose of this article is to study the contexts, types and applications of underground spaces in the past and traditional Iranian architecture. In this regard, the most important question of this article is that "the necessities and types of underground spaces in architecture and what are the traditional urban planning of Iran? The research method used in this research is a historical-analytical research method with a qualitative and quantitative approach that is based on documentary study methods, library and case study.
DiscussionExcavation of land, hills and mountains and sheltering in the basement, in addition to protecting users and their property, has created lasting spaces throughout history. These spaces are very attractive and memorable, especially for tourists and non-residents, due to their uniqueness in terms of external and internal form and landscape. Paying attention to the positive features of these spaces, especially in rural areas, can play an effective role in preserving their native identity.
ConclusionThe results indicate that the basement has been used in the past in various areas of housing, storage, shelter, animal care. Also, the reason for using these spaces is often security, climatic and environmental requirements, especially the steep slope of the land. The basement has a moderate air temperature due to its shelter in the heart of the earth in severe heat and cold, which is a great advantage for human use and its belongings in hot and humid, hot and dry (Shovadan in Dezful and Shoushtar city) and cold mountain climates. The basement has two main types of underground settlements and underground spaces. Underground settlements are also in two types of flat underground settlements such as Oei underground city and underground rock settlements such as Meimand. Underground spaces also have a variety of garden pit spaces, aqueducts, sheds, slums and storage.
Keywords: Underground space, Typology, Underground city, Traditional Architecture, Urbanism, climate -
بازار کاشان دربردارنده یازده مسجد تاریخی است. این مساجد در کنار بناها و مجموعه های دیگر، بخش های مهمی از پیکره بازار را تشکیل می دهند؛ و علاوه بر این در شکل گیری هویت بازار نیز نقش دارند. ازاین رو شناخت مساجد از جمله الگو و نحوه شکل گیری شان و جایگاهی که از آن برخوردارند، از اهمیت برخوردار است و به شناخت دقیق تر بازار کاشان منجر می شود. همانند سایر عناصر تاریخی شهرها، این مساجد نیز تغییر کرده اند و گاه بخش هایی از آن ها از بین رفته و یا پس از تخریب به صورت جدیدی بازسازی شده اند. در این مطالعه، شناخت الگوها و نحوه کنارهم قرارگیری اجزا و فضاهای اصلی مساجد مدنظر است. لذا هدف این پژوهش شناخت و دسته بندی مساجد بازار کاشان است. در این راستا سه سوال اصلی قابل طرح است: مهم ترین فضاهای مساجد بازار کاشان کدام اند؟ این مساجد دچار چه تغییراتی شده اند و از نظر کالبدی فضایی چه انواعی را شامل می شوند؟ این مطالعه به روش توصیفی تاریخی و همراه با پیمایش های میدانی صورت گرفته و تلاش شده تا طرح و ترکیب مساجد با یکدیگر مقایسه شوند. مطالعات صورت گرفته نشان می دهند که بازار کاشان عمدتا و بلااستثنا شامل مساجد شبستانی است و هیچ کدام از مساجد یادشده فضاهای گنبدخانه و ایوان ندارند. این در صورتی است که نمونه های مهمی همچون مسجد جامع، مسجد میرعماد و مسجد وزیر در کاشان دربردارنده دو فضای مهم گنبدخانه و ایوان هستند. این مطالعه همچنین نشان می دهد که مساجد بازار تاریخی کاشان را می توان به دو گونه شبستانی بدون صحن و شبستانی با صحن تقسیم بندی کرد. علاوه بر این، مساجد شبستانی دارای صحن را نیز می توان در دو دسته جای داد: نخست، آن هایی که دارای صحن یا حیاطی دارای تشخص فضایی هستند و دوم آن هایی که حیاط در آن ها طرح یا جایگاه خاصی ندارد و صرفا شامل فضاهای باز بدون شکل و تشخص است.کلید واژگان: کاشان, بازار تاریخی, مسجد تاریخی, گونه شناسیThe historical Bazaar of Kashan includes 11 mosques. These mosques along other buildings and places form the basic elements of Bazaar structure. Besides, these historical mosques play a significant role in the identity formation of the bazaar. Hence, shedding light on the given mosques, including their patterns, formation, and positions can provide accurate knowledge of the Bazaar and will be helpful. Like other historical elements in this city, these mosques have also undergone changes; that is, some parts have been destroyed, and others have been reconstructed. Regarding this background, the present study aims at figuring out the patterns, the assemblage of the principal elements, and the space of these mosques. In other words, the main objective is to identify and categorize these mosques inside the Bazaar of Kashan. In this respect, the following questions were addressed: what are the main spaces in these mosques? What changes and transformation have these mosques had undergone? How many types do they have in terms of spatial organization? Using a descriptive-historical method along with field surveys, the researcher has tried to compare the designs and compositions of these mosques. The surveys revealed that these mosques were mostly hypostyle ones; none had chambers and domes, while in the city of Kashan some grand mosques such as Jame Mosque, Mir-Emad Mosque, and Wazir Mosque included two key spaces, i.e., chambers and domes. This study also demonstrated that these mosques could be split into two types; that is, hypostyle mosques without and with courtyards. Furthermore, the hypostyle ones with courtyards could be put into two groups: those with courtyards and spatial identity and those in which courtyards had no special design or position, yet they contained open spaces without a shape or an identity.Keywords: Kashan, historical Bazaar, historical mosque, Typology
-
رویکرد ژانری چیست و چگونه می توان از این رویکرد در مطالعات عرفانی بهره برد؟ این ها پرسش های اصلی مقاله حاضر است. در ابتدا به تعریف ژانر/گونه می پردازیم و ضمن بررسی انتقادی تعاریف ارایه شده، تعریفی تلفیقی ارایه می دهیم که بیشترین تناسب را با نوشتارهای فارسی داشته باشد. در گام بعدی به این پرسش پاسخ می دهیم که گونه شناسی چیست و گونه شناس کیست؟ الزامات گونه شناسی و اینکه در این رویکرد چگونه می توان از دانش های ادبی متعدد و متنوع استفاده کرد و نیز تفاوت گونه شناسی با دیگر رویکردهای ادبی محور مباحث ما را در این بخش تشکیل می دهند. نهایتا این مقاله بر آن است تا نشان دهد گونه شناسی نوشتارها و از جمله نوشتارهای عرفانی ضمن اینکه وجوه تشابهی با دیگر رویکردهای ادبی دارد، می تواند به مثابه شاخه ای مستقل از مطالعات ادبی به شمار آید. روش تحقیق مقاله کتابخانه ای و فن مورد استفاده توصیفی- تحلیلی است.کلید واژگان: ژانر, گونه شناسی, ادبیات فارسیWhat is the genre-based approach and how can it be used in mysticism studies? These are the main questions of the present study. This article first defines the genre and implements a critical analysis of its various definitions to reach an integrated definition that is the closeted one to the Persian writings. Next, these questions are answered: what is typology and who is a typologist? The essence of typology, how different literary knowledge can be adopted in this approach and the difference between typology and other literary approaches are among the focal points of this study. Eventually, the typology of writings, amongst mystical writings, while having similarities with other literary approaches, can be considered as an independent branch of literary studies. The research method adopted for this study is library research method and the technique used therein is descriptive-analytic.Keywords: Genre, typology, persian literature
-
فخریه که تسامحا در ادبیات فارسی مفاخره نامیده می شود، یکی از آن دست گونه های ادبی است که در منابع کهن جزو اغراض شعری به حساب آمده است. نظر به اینکه اصلی ترین فخریات در ادبیات فارسی عمدتا فخر به شاعری و قدرت سخنوری است و زمینه پیدایش اش، بیشتر رقابت های صنفی در خاستگاه های قدرت و بعضا سرخوردگی های فردی و اجتماعی بوده است، با برخی گونه ها و همچنین اغراض و موضوعات ادبی مربوط به این خاستگاه مثل مدحیه ها، قسمیه ها و شکواییه ها، هماهنگی و هم سنگی دارد، به طوری که گاه در هم آمیخته می شوند و در قالب یک اثر ارایه می گردند. البته باید خاطرنشان کرد که بنا به تعریف و نگاه ما در این مقاله، فخریه آثار دیگری را نیز شامل می شود که تا به امروز یا شناخته نشده اند یا از زیرگونه های فخر به شمار نمی آمده اند. تحقیق حاضر در پی آن است که با اتکا به مبانی نظری لازم در این تحقیق و تتبع در نمونه های متنوع آن و گونه های همسنگش به تعریف و دسته بندی علمی تری دست یابد.کلید واژگان: گونه شناسی, گونه هم سنگ, فخریه, مفاخره, منافرهFakhr which is loosely called boasting poem is Persian literature is one of those literary genres which has been regarded among poetic intentions in ancient sources. Since the most famous Fakhriāt in Persian literature consist of boasting about poetic art and eloquence and they are mostly originated from professional rivalries or personal and social desperations, they show some similarities with other genres and literary intentions belonging to this origin like eulogies, oaths and elegies. Such similarities are so much that these works were sometimes mixed with each other and appeared in the form of a single work. However, according to our definition and argument in this paper, Fakhr includes other works which either have not been known to date or were not classified under this genre. This study aims to achieve a more scientific definition and classification of this genre by focusing on necessary theoretical elements and also exploring its various instances and similar genres.Keywords: genre classification, Fakhrieh, Monāfereh, Mofākhreh
-
این نوشتار درپی بررسی گونه های کارکردی شعر و موسیقی محلی سنگسر است که این موسیقی در فهرست میراث فرهنگی ناملموس کشور در سال1390 به ثبت ملی رسیده است. سنگسر یکی از شهرستان های استان سمنان که درواقع محل اسکان خانوار ایل سنگسر در زمان قشلاق است، امروزه به مهدیشهر تغییر نام یافته است. موسیقی محلی بخشی از فولکلور سنگسر است که شامل آوازها و ترانه های محلی و همچنین قطعات اجرایی با ساز نی است که بهدلیل استفاده چوپان ها در سنگسر رواج یافته است. بهمنظور جمع آوری و بررسی آوازها و ترانه ها ضمن کسب اطلاعات درمورد یافتن افراد پیش کسوت جهت حفظ اصالت های موسیقایی اهتمام شده است که بدین منظور به مصاحبه و ضبط نمونههای موسیقایی اقدام شده است. این نوشتار با روشی توصیفی تحلیلی به گونه شناسی آوازها و ترانه های سنگسری از منظر کارکردی پرداخته است. نتایج نشان می دهد آوازها و ترانه های محلی سنگسری شامل گونه های متنوع سرور، اشعار تغزلی، اشعار کار (که مرتبط با کوچ به ییلاق و قشلاق است) و پاسداشت یاد قهرمانان محلی و دلاوریهای آنان است. بیشترین بسامد را ترانه های تغزلی و پس از آن ترانه های آیینی بهویژه اشعار عید نوروز به خود اختصاص داده است.
کلید واژگان: گونه شناسی, ادبیات عامه, شعر, ترانه, موسیقی, سنگسرThis article seeks to examine the functional types of local poetry and music of Sangesar which are registered as an intangible cultural heritage of Iran in December 2011. Sangesar, one of the cities of Semnan province, which is actually the residence of the Sangesar tribes during the winter, is currently known as Mahdishahr. The local music is a part of Sangesar folklore, which includes local songs as well as reed instrument (Lale), which has become popular in Sangesar due to its use by shepherds. In order to collect and study the songs, interviews and recording of the musical samples were done. This article deals with the typology of Sangesari songs and poems from a functional perspective with a descriptive-analytical method. The results show that the local music and songs of Sangesari include various types of servers, lyric poems, and work poems that are related to migration to summer and winter and protect the memory of local heroes and their heroism. The most frequent songs are lyric songs and ritual songs, especially Nowruz poems.
Keywords: Typology, popular literature, poetry, song, music, Sangesar -
عنصر تمایزبخش مکتب وقوع منحصر در گزارش شاعر از واقعیت های عینی عشق زمینی است که از تجربه خاص شاعر به دست می آید. کمال هنروری شاعر وقوعی در این است که تجربیات عاشقانه خود را بی پرده و با سوز و گداز تمام بر زبان بیاورد. مساله اصلی پژوهش حاضر یافتن پاسخ برای این پرسش ها است که واقع گویی شاعرانی مثل ولی دشت بیاضی در چه زمینه ها و مسایلی است؟ و عناصر تمایز بخش شعر او چیست؟ بر این اساس با استفاده از روش تحلیل محتوا، گونه های نوآورانه ای در غزلیات ولی دشت بیاضی قابل استخراج است که با بسامد تقریبی هر کدام از گونه ها را به پنج نوع تقسیم کرده ایم: 1- غزل اظهار کدورت و شکایت 2- غزل اعراض3- غزل تهدید و تحکم 4- غزل رشک و غیرت ورزی 5-غزل اضطراب و تردید. دقت در چنین گونه هایی نشان می دهد که وقوعیان در حوزه عواطف و احساسات با چرخشی اعتراض آمیز و گاه پرخاش جویانه روند محتوایی غزل فارسی را تغییر داده و با پرداختن به جزییات عاطفی و احساسی، گونه های جدیدی بر آن افزوده اند تا جایی که بیشتر تصاویر شعری آنان مابه ازای خارجی دارد.
کلید واژگان: میرزا محمد ولی دشت بیاضی, مکتب وقوع, گونه شناسی, شعر فارسیA distinction element of the voqu school part in the poet report from Realities is earthly love, which is the result of the poet special experience is considered. The Voquhi Poet artisan perfection that is his romantic experiences tells frank and explicit with calenture. The aim of this article to focus on a certain attitude that will overshadow in the lyrical school, pay attention to Typology of Voquhi lyrics until sort realistic emotions and feelings one of the Voquhian. Accordingly, using content analysis method, innovative species that repeated in the lyrics of Vali, DashtBayazi, with high frequency, with approximately frequency each based on 377 poems could be divided into five types: 1- Lyrics says opacity and complaints 2- Lyrics of disclaimer 3- Lyrics of domination & threat 4. Lyric of envy and jealousy 5- Lyrics of anxiety and uncertainty Accuracy in such typology shows that Voquhian in the emotions and feelings field with protest rotational and sometimes aggressive, the Persian lyric content process changes and new species have been added. In fact, the pivot of Voquhi poets on type of the lyrical lead to their style difference than others.
Keywords: Mirza Mohammad valiDashtbayazi, the Voqu School, typologyof lyrics, Persian poem -
طنزپژوهان برآنند اولین کتابی که در ادبیات فارسی به طور کامل به لطیفه اختصاص دارد «رساله دلگشا» تالیف عبید زاکانی است. بعد از او «لطایف الطوایف» فخرالدین علی صفی شهرتی بسزا دارد و او را مبدع شیوه بخش بندی براساس طبقات اجتماعی می دانند. محققان گونه شناسی تاکید می کنند که هیچ اثر ادبی به یکباره شکل نمی گیرد و انواع ادبی به مرور و تحت تاثیر انواع پیش از خود به وجود می آیند. سوال مهمی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا کار عبید و فخرالدین علی صفی ناگهانی و بدون هیچ پشتوانه ای بوده است. در این مقاله کوشیده ایم حلقه های مفقوده سیر تدوین کتب لطایف فارسی را از قرن هشت تا قرن دهم هجری نشان دهیم. در انتها به این نتیجه رسیدیم نوشتن رساله هایی در لطیفه، سنتی بوده که قبل از عبید زاکانی رواج داشته است و بعد از عبید تا دوره فخرالدین صفی نیز همچنان پا برجا بود و به مرور به ساختار خاص خود دست یافت. کتاب های مجمع اللطایف و مجمع النوادر دو نمونه بازمانده از این سنت ادبی هستند که پیش از لطایف الطوایف فخرالدین علی صفی تالیف شده اند، اما هیچ گاه به شهرت این کتاب نرسیدند.کلید واژگان: گونه شناسی, لطیفه, کتاب های لطایف, مجمع النوادر, مجمع اللطایفResearchers believe Resāla-ye Delgošā by Ubaid Zakani as the first literary book specifically dedicated to anecdotes. The second most famous book is Lataʼif al-tavaʼif by ʻAlī ibn Ḥusayn Kāshifī Ṣafī who is known as the inventor of classification based on social castes. As literary theorists often emphasize, no literary work is formed suddenly and works of every kind progress gradually under influence of the previous ones. The key question is whether the works by Ubaid Zakani and Ali Safi were sudden and with no support. This paper presents a record of anecdotes books and tries to show missing circles in the process of compilation of such books from the 8th to 10th century AD. We conclude that there were some minor books on anecdotes before Ubaid, which are not available today. We may safely claim that writing essays on anecdotes was a tradition common before Ubaid period and this will not undermine the value of his work. The same tradition continued after Ubaid and authors invented their own style. We can point to Majma al-Latayef and Majma-al-Navader as examples of two books on anecdotes compiled before Lataʼif al-tavaʼif by ʻAlī ibn Ḥusayn Kāshifī Ṣafī.Keywords: Anecdote, typology, fundamental, Majma-al-Navader, Majma al-Latayef
-
داستان عشقی-قهرمانی یکی از انواع ادبی فارسی است که از جهاتی با داستان پهلوانی و از جهاتی با داستان عاشقانه مشابهت هایی دارد، اما تفاوت هایی که در این میان هست، باعث تمایز آن با این دو نوع مشابه می شود. در ادبیات غرب از دو نوع داستان عاشقانه و داستان عشقی-قهرمانی، با عنوان مشترک «رمانس» (داستان عشقی) یاد می شود. «بهرام نامه» ها را که روایت گر داستان زندگی بهرام گورند، از مصادیق نوع ادبی رمانس در ادبیات فارسی دانسته اند. در این میان، بعضی این منظومه ها را در زمره داستان های عاشقانه محسوب کرده اند. هدف این مقاله اثبات «عشقی-قهرمانی» بودن این داستان و نیز شناخت ساختار روایی نوع ادبی «داستان عشقی-قهرمانی» و یافتن وجوه تشابه و تمایز آن با دو نوع مشابه است. برای این منظور از ریخت شناسی، که یکی از ابزارهای دانش گونه شناسی در شناخت انواع ادبی روایی است، بهره گرفته شده است. در این مقاله ابتدا با ریخت شناسی پنج بهرام نامه مشهور و موجود ادبیات فارسی (هفت پیکر نظامی، هشت بهشت امیرخسرو، هفت اختر عبدی بیک شیرازی، بهرام نامه روح الامین شهرستانی و هفت منظر هاتفی) خویشکاری ها، شخصیت ها و الگوهای روایی این داستان، به عنوان یکی از مصادیق داستان عشقی-قهرمانی شناسایی شده اند و در پایان بر همین اساس، وجوه تشابه و تمایز داستان عشقی-قهرمانی با داستان پهلوانی و داستان عاشقانه بیان شده است.
کلید واژگان: رمانس, داستان عشقی-قهرمانی, داستان پهلوانی, داستان عاشقانه, بهرام نامه, گونه شناسیA heroic love story is a genre of the Persian literary that is similar in some aspects to love tales and in others to heroic tales; however, there are also differences that make it different from these two similar types. In the western literature, love and heroic-love tales both are referred as "romance". In the Persian literature, the series of Bahramnameh describing the life of Bahram Gor are considered as examples of romance genre. Meanwhile, some categorizes these poems as love stories. The present study aims to prove the "love-heroic" nature of this story, to understand the narrative structure of the literary type of a "love-heroic story", and to find its similarities and differences with two genres mentioned before. To this end, morphology, as a typological tool for the recognition of types of narratives in literature, is applied. First, Based on tale morphology in five famous series of Bahramnameh (Haft Peykar by Nizami Ganjavi, Hasht Bihisht by Amir Khosrow, Haft Akhtar by Abdi Beyk, Bahramnameh by Rouh-al-Amin Shahrestani-, and Haft Manzar by Hatefi), the paper identifies functions, characters and narrative models of this series as the example of heroic-love stories. Finally, its similarity and distinction with heroic and love tales are presented.
Keywords: romance, Heroic-love story, Heroic tale, Love story, Bahramnameh, Typology -
مطالعه گونه شناسانه مطبوعات زنان از حیث دست یابی به سنت نوشتاری زنانه در تاریخ ادبیات فارسی، حایز اهمیت است. مطبوعات ویژه زنان که برای اولین بار در سال 1289 ه.ش توسط ایشان منتشر می شود، از یک سو در بر دارنده مسایل و دغدغه های زنان در اوان انقلاب مشروطه و از سوی دیگر منعکس کننده تغییرات ادبی در همین دوران است. زنان برای اولین بار نوشته های خود را در گونه هایی مانند داستان کوتاه، مقاله اجتماعی و ترجمه، در مطبوعات منتشر کرده اند. گونه هایی مانند شعر و نامه نیز که پیش از این رواج داشته است در این دوره از حیث محتوا و کارکرد تغییر کرده است. این تحقیق با استفاده از نظریه گونه شناسی(ژانر) و با روش استقراء کامل به شش گونه اصلی در نوشتارهای مطبوعاتی زنان دست یافته است. مطالبه حقوق اجتماعی زنان مانند لزوم تحصیل، حق انتخاب همسر، اجازه کار، حق رای و حق حضانت فرزند؛ محتوای مشترک در تمامی این گونه هاست. مخاطب اصلی تمام گونه ها زنان هستند، چنانکه کارکرد این گونه ها تحت عنوان کلی تعلیم و انتقاد اجتماعی جای می گیرد.
کلید واژگان: مطبوعات زنان, دوره مشروطه, گونه شناسی -
بطور قطع گروه فعلی مهمترین و تاثیرگذارترین بخش هر جمله بشمار میرود. بررسی ویژگیهای فعل و استخراج نتایج آن در آثار تفسیری ارزشمند زبان فارسی بویژه در آغاز شکلگیری زبان فارسی دری ، میتواند بشناخت گونه ها و طبقه بندی کاملتر قواعد دستور تاریخی زبان فارسی، کمک کند.آثاری که تاکنون در بررسی دستور زبان ،سبک شناسی، انواع نثر و زبانشناسی بویژه شناخت گونه های زبانی مناطق مختلف ایران، بدانها کمتر پرداخته شده است. در این مقاله میکوشیم تا به گونه شناسی فعلها از قرن چهارم تا ششم با تکیه بر تفسیرهای فارسی از جنبه های زمان ،ساخت و افعال گونه ای بپردازیم و بگوییم که آیا فعلها را از لحاظ گونه های زبانی میتوان بررسی و طبقه بندی کرد؟ و چه عوامل و ویژگیهایی ،متمایزکننده این فعلها از یکدیگر هستند؟بهمین منظور،تفسیرهایی چون ترجمه تفسیر طبری، تفسیر قرآن پاک، تفسیر تاج التراجم فی تفسیر قرآن الاعاجم ، تفسیری بر عشری از قرآن مجید،تفسیر قرآن مجید(نسخه کمبریج) ، بخشی از تفسیری کهن، تفسیر گزاره ای از بخشی از تفسیر قرآن کریم (تفسیر شنقشی) ، تفسیر نسفی، تفسیر روض الجنان و روح الجنان و تفسیر کشف الاسرار و عده الابرار مورد بررسی قرار میگیرد. و آنگاه به نتیجه میرسیم که فعلها،از لحاظ گونه شناسی در این آثار، قابل شناسایی و تقسیم بندی هستند.<-p>
کلید واژگان: تفسیرهای فارسی, دستور زبان, گونه شناسی, افعال گونه ای, زمان فعلها, ساختمان فعلهاJournal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:13 Issue: 47, 2020, PP 73 -90Definitely, the current category is the most important and influential part of every sentence. Examination of verb features and extraction of results in commentary works of valuable Persian Language, especially at the beginning of formation of Dari language, can help identifying its categories and more complete classification of its ancient grammar rules. The works that are less investigated in the study of grammar, stylistics, different types of prose, linguistics, and understang language varieties in different regions of Iran, In particular. In this article, we attempt to study verb forms, from the 4th to 6th centuries, relying on Persian interpretations of aspects of time, structure, linguistic processes and types of verbs so as to see whether we can analyze and categorize the verbs in terms of language forms. What are the factors and characteristics that distinguish these verbs from each other? For this purpose, interpretations such as the translation of Tafsir al-Tabari, An Interpretation of the Holy Quran, Taj al-tarajem fi tafsir al-qor'an le-al-a'ajem, Interpretation of the Qur'anic verse, Commentary on the Holy Qur'an (Cambridge Edition), part of The Ancient Interpretation, Propositional interpretation of part of Commentary on the Holy Qur'an (Shanqashi interpretation), Interpretation of Nasafi, Rawz al-jinan wa ruh al-jinan, Kashf al-asrār wa ʿuddat al-abrār are investigated.
Keywords: Persian interpretations, Grammar, Typology, Verb forms, Verb tense, Verb structure -
اسطوره ها که به نحوی حکایت ورود عناصر مینوی (خیر یا شر) به ساحت انسانی هستند، مضامین متفاوتی را به تصویر می کشند و سخنان بسیاری را می توان از آن ها استنباط کرد. در این میان، اسطوره هایی وجود دارد که به منشاء اموری همچون منشاء جهان، منشاء انسان، منشاء داروها، منشاء گیاهان و منشاء حیوانات و... می پردازند، مرگ نیز بخشی از این سنخ را به خود اختصاص می دهد. اسطوره های منشاء مرگ دارای انواع گوناگون و لایه های متفاوتی هستند و در میان فرهنگ های مختلف می توان نشانه هایی از آن ها را یافت. از این جهت، تحقیق در گونه شناسی چنین اسطوره هایی می تواند راه را برای تحلیل دقیق تر اسطوره های ملل هموارتر سازد و هدف از این تحقیق نیز رسیدن به گونه شناسی اسطوره های منشاء مرگ در اساطیر اقوام و ملل مختلف است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با رویکردی تطبیقی نشان دهنده آن است که این اسطوره ها به دو نوع انسان مدار (انسان آگاهانه یا ناآگاهانه موجب ورود مرگ به زندگی می شود) و غیرانسان مدار (موجودی غیرانسانی موجب چنین رخدادی می گردد) تقسیم می شوند که هر یک از این دو گونه نیز دارای تقسیمات متفاوتی هستند.
کلید واژگان: اسطوره, مرگ, انسان, خدا, گونه شناسیThe myths speak about the entrance of mythical elements (good or evil) to the realm of human beings; they depict different themes and there is much to be gained from them. There are myths about the origin of the world, man, drugs, plants, animals, and so on. Also, some myths deal with the issue of death. The myths associated with the origin of death have different types and layers and traces of it can be found across cultures. The study of their typology can pave the way for a more sophisticated analysis of the myths of the nations. The aim of the present article is to identify the typology of the myths associated with the origin of death in the mythologies of different nations. By using descriptive-analytical method and based on comparative approach, in the present research the myths associated with the origin of death are divided into two kinds of human-centered and non-human-centered. In human-centered myths, man brings consciously or unconsciously death into his/her life; but in non-human-centered one, an inhuman creature has a central role. Each of these two kinds have different divisions.
Keywords: Myth, Death, Man, God, Typology -
اشعار عامه بخش مهمی از ادبیات شفاهی و برگرفته از احساسات، رنج ها، شادی ها، آرزوها، نیایش ها و عشق های مردم عامه است که طی قرن ها از گذشتگان به آیندگان و از نسلی به نسل دیگر رسیده و نمایان کننده فرهنگ، تفکر، باور و رسوم گویای آنان بوده و به صورت دست نخورده باقی مانده است. استان بوشهر به دلیل دارا بودن آب و هوا و اقلیم متنوع و احاطه شدن با دریا، کوه و دشت ازجمله مناطقی است که فرهنگ عامه غنی و پرباری دارد. زندگی مردم این استان از زمان تولد تا مرگ همواره با اشعار زیادی همراه بوده است که این اشعار عامه متناسب با لهجه و گویش مردم، برای مقاصد و اهداف گوناگون کاربرد داشته است.
در این پژوهش که از نوع بنیادی و به شیوه تحلیلی توصیفی است در پی شناسایی، جمع آوری، طبقه بندی و بررسی و تحلیل گونه های مختلف اشعار عامه استان بوشهر هستیم. برای انجام این پژوهش از ترکیب دو روش ابزار گردآوری اطلاعات میدانی و کتابخانه ای استفاده کردیم و برآنیم تا به پرسش هایی از این قبیل پاسخ دهیم که چه گونه هایی از اشعار عامه در استان بوشهر وجود داشته است؟ هر یک از اشعار در چه زمان یا مراسمی و به چه شیوه ای خوانده می شده اند؟ راویان و مخاطبان آن ها چه کسانی بوده اند؟
با بررسی و پژوهش در این زمینه، مشخص شد که اشعار عامه استان بوشهر، شامل 7 گونه لالایی ها و ترانه های نوازش، اشعار بازی و سرگرمی، اشعار شادی و سرور، اشعار کار، اشعار آیینی، اشعار تغزلی و اشعار سوگواری و غم است. این اشعار همواره با موسیقی و آهنگ همراه بوده که این موسیقی یا توسط دستگاه و سازی خاص نواخته می شده است یا خوانندگان با کشش صدا و ایجاد اصوات متفاوت و یا با استفاده از ابزار کار و بازی و... به اشعار ریتم و نوای خاص می داده اند و راویان این اشعار نیز عموما زنان بوده اند.کلید واژگان: ادبیات عامه, گونه شناسی, اشعار عامه, استان بوشهرFolk poems are an important part of oral literature, resulting from feelings, sufferings, joys, wishes, prayers and love of the public. From generation to generation, they represent the culture, thinking, beliefs and traditions of the given region and have remained intact. Due to the diversity of its climate and environment, the sea, the mountains and the plains, Bushehr province is one of the rich and popular- cultural regions. People’s life of this province has always been accompanied by many poems, from birth to death, to which these folk poems have been applied in the dialect of the population for various purposes. By adopting a descriptive- fundamental research methodology, the authors seek to identify, collect, categorize and analyze different types of poems from Bushehr province. To this end and to carry out this research, the authors used a combination of two research methods called field study and library-based. This research aims to answer the following questions: What are the most current types of folk poems in Bushehr province? What time were these poems being read? Who were the narrators and their audience? The results showed that these poems were of seven types including lullaby, game poem, work , lyric and mourning songs. These poems have always been accompanied either by music played with a special instrument, or by using voice length and different sounds which gave them special rhythm and intonation. The narrators of these poems were usually women.Keywords: Folk literature, Typology, Folk poem, Bushehr province -
«صفت»،از مهم ترین وابسته های هر گروه اسمی به شمار می رود.با بررسی صفت ها در گونه های مختلف،با تکیه بر تفسیرهای فارسی،بخش عظیمی از ویژگی های ساختمان گروه اسمی در گذشته آشکار می شود. ویژگی هایی که به ویژه مترجمان،با ترجمه آیات قرآن مجید،هنرمندانه خلق کرده اند و تاکنون،در منابع دستور تاریخی ، سبک شناسی و فرهنگ ها،به بخش های مهم آن چندان پرداخته نشده است.در این مقاله می کوشیم تا به بررسی صفت ها از لحاظ «گونه شناسی» ،از قرن چهارم تا ششم با تکیه بر تفسیرهای فارسی بپردازیم و این سوال را پاسخ دهیم که آیا صفت ها را از لحاظ گونه های زبانی می توان بررسی و طبقه بندی کرد؟ و چه عواملی،متمایزکننده این صفت ها از یکدیگر هستند؟به همین منظور،تفسیرهایی چون ترجمه تفسیر طبری، تفسیر قرآن پاک، تفسیر تاج التراجم فی تفسیر قرآن الاعاجم ، تفسیری بر عشری از قرآن مجید،تفسیر قرآن مجید(نسخه کمبریج) ، بخشی از تفسیری کهن، بخشی از تفسیری کهن به پارسی،تفسیر گزاره ای از بخشی از تفسیر قرآن کریم (تفسیر شنقشی) ، تفسیر نسفی، تفسیر روض الجنان و روح الجنان و تفسیر کشف الاسرار و عده الابرار را مورد بررسی قرارمی دهیم و آن گاه به نتیجه می رسیم که صفت ها،از لحاظ گونه شناسی در این آثار، قابل شناسایی و تقسیم بندی هستند.
کلید واژگان: تفسیرهای فارسی, دستور زبان, گونه شناسی, صفت های گونه ای, ساختمان صفت ها“Adjective” is among the most important dependents of any nominal group. A large of nominal group structure’ features in the past can be learnt by examining different types of adjectives and approaching to Persian interpretations. These features are particularly created by crafted translators of Quranic verses, and so far, none of the historical structures, stylistics, and cultural references have addressed its important parts. The current research is an attempt to study adjective “typology” from 4th to 6th centuries with an approach to Persian interpretations. The question to be answered is whether it is possible to analyze and categorize adjectives from linguistic point of view? Which factors distinguish these attributes from each other? For this purpose, interpretations like Translation of Tafsir al-Tabari, An Interpretation Of The Holy Qur'an, An Interpretation Of Taj-Ul Tarajem Fi Tafsir-E Quran-Ul A’ajem, An Interpretation Of The Last Tenth Of The Holy Quran, An Interpretation Of The Holy Qur'an (Cambridge Version), Part Of The Ancient Interpretation, Part Of The Ancient Interpretation In Persian, A Classical Persian Commentary On The Qur‘An (Tafsīr-I Shunqushī), Nasafi Interpretation, Rawz Al-Jinan Wa Ruh Al-Jinan, and Kashf Al-Asrar Wa Udat Al-Abrar are reviewed to approve that, in these works of art, adjectives can be identified and categorized, typologically.
Keywords: Persian interpretations, Syntax, Typology, Typical adjectives, Structure of adjectives -
گونة مقاومت، یکی از گونه هایی است که به شکل تئوری در عصر جدید مورد بحث و بررسی قرارگرفته است، اما این به معنای به وجود آمدن آثاری از این دست در عصر جدید و نبود نمونه های کلاسیک آن نیست. در ادبیات کلاسیک ما، به خاطر شرایط اقلیمی ایرانشهر نمونه های بسیاری از این گونه با مضامین گوناگون، به شکل ملی _ میهنی و نمونه های دیگر از این گونه، وجود ماهوی داشته است. بهترین مدعای ما در این زمینه شاهنامه است که تار و پود آن در لایه های زیرین و رویین آگنده است از مضمون های دعوت به پایداری است و جالب اینکه این مضامین تاریخ مصرف ندارند و به شکل موازی در تمامی اعصار قابل دریافت و استفاده و بارگذاری اند. ما نیز در این وجیزه با کمک علل اربعة ارسطویی و تحلیل لایه های شعر، این گونه را در بوتة تحلیل و بررسی قرار داده ایم و سعی در تبیین و اثبات مضامین مقاومتی شاهنامه که آن هم در لایه های متنوع و با کارکردهای متفاوت پیچیده شده است، داریم تا نهایتا به این نتیجه برسیم که مقاومت ایران و ایرانی مسئله ای به قدمت این مرز و بوم است.کلید واژگان: گونه شناسی, گونة مقاومت, فردوسی, شاهنامه, علل اربعهResistance is one of the genres which has been considered theoretically in the new era. However it does not mean the creation of similar works in the new era and the lack of its classic types. Considering the climatic and regional conditions of Iran, different national- patriotic examples can be seen in our classic literature. Other examples have been of substantive nature. Shahname can be considered as the best type in this regard, for in its superficial and deep layers, it is full of messages that invite people to resist. Interestingly, these messages are not just for a special point in time, but they can be understood and used in parallel in all periods. In this paper, we intend both to study and analyze this genre using Aristotle’s Four Causes and analyze different strata of the poem. We also try to explain and demonstrate resistance messages of Shahname that are covered in different layers and have diverse functions. Finally we conclude that Iran and Iranian resistance is rooted in their history.Keywords: typology, resistance genre, Ferdowsi, Shahname, four causes
-
یکی از ویژگی های ذاتی شعر حافظ، که در اغلب غزلهای دیوان به چشم میخورد، گسستگی و عدم پیوند صریح در ظاهر ابیات است؛ خصیصه ای که سبب شده است تا برخی حافظ پژوهان، رای بر استقلال ابیات، در غزلهای حافظانه و » لفظ « صادر کنند. این در حالی است که بررسی دقیق و موشکافانه اشعار خواجه و کشف ارتباط درونی میان آنها، بیانگر پیوستگی و اتصال عمیق ابیات با یکدیگر است.
مطالعه روابط بین اجزای متن و آشکار ساختن » معنی « غزلها، میتواند تا حد مطلوبی، فرضیه گسسته نمایی در شعر حافظ را ابطال » ساختار « و » فرم « ضوابط و قواعد کلی حاکم بر
نماید. مقاله حاضر، ضمن گونه شناسی و دسته بندی موضوعی 486 غزل دیوان - مطابق طبع و تصحیح استاد خانلری - و ارائه یازده طبقه مختلف از غزلها، بر آن است تا با بررسی و مقایسه سبک و ساختار دو گونه عاشقانه و ستایشی )مدحی(، نشان دهد هر کدام از گونه های غزل حافظ، با پیروی از الگویی خاص، که در ذهن شاعر نقش میبسته است، سروده شده اند؛کلید واژگان: حافظ, غزل, سبک, ساختار, گونه شناسی -
داستان عاشقانه یکی از انواع ادبی دیرینه و پرطرفدار ادب فارسی است. هدف این مقاله بازشناخت این نوع ادبی کهن و محبوب است. برای این منظور از ریخت شناسی، که یکی از ابزارهای دانش گونه شناسی در شناخت انواع ادبی روایی است، بهره گرفته شده است. در این مقاله با ریخت شناسی بیست و دو منظومه عاشقانه به عنوان شکل غالب و مقبول داستان عاشقانه در ادبیات فارسی به شناسایی خویشکاری ها، شخصیت ها، الگوی روایی و طبقه بندی داستان های عاشقانه پرداخته ایم و نهایتا داستان عاشقانه را به مثابه یک گونه ادبی فارسی، روایتی دارای یک صحنه آغازین و بیست و دو خویشکاری دانسته ایم که پنج شخصیت اصلی در آن ایفای نقش می کنند و از یک الگوی تقریبا واحد روایی پیروی می کند. این گونه ادبی با توجه به دو معیار حضور/ عدم حضور خویشکاری «رفع مانع» و شیوه پایان-بندی (فرایند خویشکاری های پایانی)، دارای سه الگوی روایی فرعی یا سه زیرگونه داستان عاشقانه مادی، داستان عاشقانه معنوی و داستان عاشقانه مادی- معنوی است.کلید واژگان: داستان عاشقانه, منظومه عاشقانه, ریخت شناسی, گونه شناسی, نوع ادبیLove story is one of the ancient and popular genres of Persian literature. The purpose of this article is to explore the genre. For this purpose, the morphology, which is one of the tools of Typology to identify the genres of narrative literature, has been used. In this article, twenty-two amorous verses as the dominant and popular form of love story in Persian literature - to identify functions, characters, and narrative patterns of love stories and Typology of them, have been investigated and finally Persian love story as a literary genre, narrative has an opening scene and twenty-two functions that five main characters in the play and a single narrative pattern, have been defined. This genre according to two criteria: the presence/ absence of "resolves an obstacle" function and the final functions, has three sub-narrative patterns or three sub-genres of material love story, spiritual love story and material-spiritual love story.Keywords: Love story, Amorous verses, morphology, Typology, Genre
-
در ادب پارسی به مبحث انواع ادبی توجه چندانی نشده است. نوع یا گونه تعلیمی که از گونه های پذیرفته شده میان ادیبان و منتقدان ادبی زبان فارسی است نیز از این قاعده مستثنا نیست. در بیشتر کتاب هایی که در زمینه انواع نگاشته شده است، از گونه تعلیمی سخن به میان آمده است اما به نظر می رسد که تعاریف و دسته بندی ها به بازنگری نیاز داشته باشد. در این مقاله با بررسی ساختاری- معنایی، به تبیین این گونه و نمونه های آن با تکیه بر متونی که در نوع خود برجسته است، پرداخته می شود و دسته بندی منطقی و کاملی از نمونه های این گونه ادبی ارائه می شود. مشکل تداخل و آمیزش گونه ها چالشی بر سر راه بحث انواع است اما به ناچار نویسندگان این مقاله نخست گونه ها و نمونه های آن را تبیین و تحدید کرده اند و برای هر یک از نمونه های گونه تعلیمی چهارچوب های مشخص محتوایی- ساختاری تعیین کرده اند؛ سپس ویژگی های هر یک از سه بعد زبانی، بلاغی و اندیشه ای و نمونه هایی از شعر و نثر ذکر کرده اند. همچنین با آوردن حکایتی از مثنوی به عنوان نمونه، نشان داده اند که همه نمونه های تعلیمی در لایه های مختلف حکایات مثنوی وجود دارد و این دلیل دیگری بر خاص بودن این اثر جاودانه است.کلید واژگان: گونه شناسی, گونه تعلیمی, ساختار گونه تعلیمی, مثنوی معنوی
-
نشریه پژوهش های ادبی، پیاپی 38 (زمستان 1391)، صص 139 -152
بینامتنیت نسل اول یعنی کریستوا و بارت با نظریه پردازان نسل دوم به ویژه ژنی و ریفاتر گسترش یافت و به عنوان روشی برای مطالعات ادبی و هنری به کار گرفته شد؛ سپس ژرار ژنت با طرح ترامتنیت موجب جهش بزرگی در این عرصه از مطالعات شد. ترامتنیت به انواع روابط ممکن و موجود در میان متنها می پردازد و پنج گونه دارد: بینامتنیت، پیرامتنیت، فرامتنیت، سرمتنیت و بیش متنیت. موضوع گونه شناسی ادبی- هنری از موضوعات مورد توجه در ترامتنیت است که یکی از پنج قسم آن یعنی سرمتنیت به طور انحصاری به این موضوع اختصاص یافته است. اما همچنین در بیش متنیت نیز بخش قابل توجهی به گونه شناسی ویژه ای به نام «گونه شناسی بیش متنی» پرداخته شده است.روابط بیش متنی به بررسی رابطه دو متنی می پردازد که وجود متن دوم به متن اول وابسته است. گونه شناسی بیش متنی به بررسی انواع متنهایی می پردازد که دارای رابطه برگرفتگی باشند یعنی متن دوم از متن اول برگرفته شده باشد. در این رابطه ژنت شش گونه اصلی بیش متنی را از یکدیگر بازمی شناسد : پاستیش، شارژ، فورژری، پارودی، تراوستیسمان و ترانسپوزیسون (جایگشت). این شش گونه به دو دسته بزرگ تقلیدی و تغییری تقسیم می شود. مقاله حاضر می کوشد این نوع گونه شناسی را به طور مختصر معرفی نماید. گونه شناسی یاد شده می تواند در بسیاری از تحقیقات ادبی به ویژه ادبیات فارسی مورد استفاده جامعه پژوهشی ایرانی قرار گیرد.
کلید واژگان: گونه شناسی, ادبیات, بیش متنیت, برگرفتگی متنی, ژنتThe first generation of intertextuality was developed with Kristevaand Barthes and expanded with the second generation theorists’particularly Jenny and Rifatterre and has been used as a means ofartistic and literary studies. Then, Gerard Genette with transtexualitydesign makes a huge leap in the field of the study. Transtexualityfocuses on possible relationships existing among the texts and is offive types: Intertextuality, Paratextuality, Métatextuality,Architextuality and Hypertexyuality. The Subject of literary-artisticgenrologie is one of the five topics of interest in transtexuality wherearchitextuality is one of its five kinds and dedicated exclusively to thistopic. However, in the hypertexyuality too, a substantial portion hasbeen discussed in genrologie with a specific name called " hypotextualgenrologie ".The text explores the hypotextual with the study of two text wherepresence of first text is attached to the second text. Hypotextuality isstudied with the review of variety of texts that have dérivationrelationship i.e. the second text is taken from the first text. In thisrelationship, Gennet identifies six basic types of hypotextual: Pastiche,Charge, Forgerie, Parodie, Travestissement and Transposition(permutations). The six types are divided into two major categories ofImitation and Transformation. The current article attempts to brieflyintroduce these kinds of genrologie. The aforementioned genrologiecan be helpful in literary researches especially Persian literature.
Keywords: Genrologie, Literature, Hypertexyualité, Dérivation Text, Gennet
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.