جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "تنوع فرهنگی" در نشریات گروه "علوم سیاسی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «تنوع فرهنگی» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
یکی از مقولات مهم در ایران تنوع فرهنگی است. هدف مقاله حاضر بررسی این سوال است که تنوع فرهنگی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران چه جایگاهی داشته و راهکارهای تنوع فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران از منظر جامعه شناسی سیاسی چگونه است؟ مقاله حاضر توصیفی تحلیلی است و از فیش برداری در گردآوری مطالب و داده ها استفاده شده است. یافته ها بر این امر دلالت دارد که تنوع فرهنگی در بسترهای مناسب سیاسی و اجتماعی شکل می گیرد. در قانون اساسی ایران، تنوع فرهنگی به رسمیت شناخته شده است. اصول متعددی از قوانین اساسی به مسئله فرهنگ و حقوق فرهنگی مانند حق بر آموزش و پرورش رایگان، حق آزادی ارتباطات و اطلاعات و حق تساوی در برخورداری از همه حقوق فرهنگی پرداخته است. تنوع فرهنگی در قانون اساسی ایران سه عنصر فرهنگی یعنی، زبان، مذهب و شیوه زندگی را در برگرفته است. به نظر می رسد یکی از چالش ها و مشکلات پیش روی تنوع فرهنگی عدم به رسمیت شناختن حقوق فرهنگی به شکل مستقل و عدم تخصیص بودجه فرهنگی مشخص سالانه از طرف دولت می باشد. فرصت شمردن تنوع فرهنگی، نگرش به تنوع فرهنگی به عنوان زیربنای امنیت، اتخاذ سیاست های چند فرهنگی به طور عام و سیاست های تربیتی چند فرهنگی به طور خاص، توجه به واقعیت های اجتماعی و حساسیت های بین فرهنگی، ارتباط بین فرهنگی، آموزش بین فرهنگی و گفتگوی بین فرهنگی از مهمترین راهکاری تقویت تنوع فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران از منظر جامعه شناسی سیاسی است.
کلید واژگان: جامعه شناسی سیاسی, تنوع فرهنگی, حقوق فرهنگی, جمهوری اسلامی ایران, قانون اساسیOne of the important categories in Iran is cultural diversity. The purpose of this article is to examine the question of what place cultural diversity has in the constitution of the Islamic Republic of Iran and what are the solutions for cultural diversity in the Islamic Republic of Iran from the perspective of political sociology? This article is descriptive and analytical, and data collection has been used in data collection. The findings indicate that cultural diversity is formed in appropriate political and social contexts. Cultural diversity is recognized in Iran's constitution. Several principles of the constitution deal with the issue of culture and cultural rights, such as the right to free education, the right to freedom of communication and information, and the right to equality in enjoying all cultural rights. Cultural diversity in Iran's constitution includes three cultural elements, namely, language, religion and way of life. It seems that one of the challenges and problems facing cultural diversity is the non-recognition of cultural rights in an independent form and the non-allocation of a specific annual cultural budget from the government. The opportunity to consider cultural diversity, view cultural diversity as the foundation of security, adopt multicultural policies in general and multicultural education policies in particular, pay attention to social realities and intercultural sensitivities, intercultural communication, intercultural education and intercultural dialogue are among the most important It is a solution to strengthen cultural diversity in the Islamic Republic of Iran from the perspective of political sociology.
Keywords: political sociology, cultural diversity, cultural rights, Islamic Republic of Iran, constitution -
گذار سیاست از موضوعات بنیادین به غیربنیادین، رشد اهمیت نیروهای اجتماعی و فرهنگی در سیاست گذاری از یک سو و درک اقلیت ها به عنوان هویت فراملی از سوی دیگر، ضرورت توجه به آنها در سیاست خارجی را دوچندان می کند. اما شدت غفلت از اقلیت ها تا حدی پیش رفت که به عنوان یک مسیله فرهنگ-گریز پنداشته شد. با وجود اهمیت جهانی شدن فرهنگی و جلوس مسیله قومیت به سطح سوم سیاست، علمای روابط بین الملل آن را محصول فرعی روابط متقابل بین فرآیندهای دولت سازی و ساختار آنارشیک می پندارند. حال آن که قومیت ذاتا یک مسیله سیاسی است. اما تغییر سیستم سیاست گذاری خارجی در عصر پساجنگ سرد، ضمن تمهید بستری مهیا برای تکثر قومی و محیط متاثر از گروه های لابی، انگیزه ای برای سهم خواهی این نیروی نوظهور در سیاست گذاری ایجاد کرد. به بیان دیگر، بین المللی شدن سیاست داخلی به مثابه تحفه سیاست قومی و تحول فناوری های شناختی منجر به کیفی سازی فعالیت سیاسی اقلیت های قومی گردید. با این وجود، عدم نمایندگی اقوام در سیاست خارجی به یک مسیله سیاسی مبدل شد. طبق این امر، تلاش برای تبیین الگوی تعامل بین اقلیت های قومی و سیاست خارجی به اهتمام اصلی نگاشته جاری بدل گردید. طبق فرضیه پژوهش، نمایندگی سیاسی و دموکراتیک در تصمیم گیری به عنوان راهبردی برای تعدیل شکاف بین اقوام و سیاست خارجی ارایه می شود. این پژوهش با کاربرد نظریه جامعه شناسی کثرت گرا و روش شناسی تحلیلی - تطبیقی، فرضیه اصلی را به آزمون می گذارد.کلید واژگان: اقلیت های قومی, سیاست خارجی, تنوع فرهنگی, نمایندگی سیاسی, سیاست گذاریThe transition from high politics to low politics, rising the importance of socio-cultural forces in policy-making on one hand, and considering minorities as transnational identity, on the other hand, leads to analyzing the influence of ethnic minorities in foreign policy. However, the depth of ignoring minorities went so much that has been considered a culture-averse issue. Despite the cultural globalization and seating on the third level of politics, the readers of international relations consider this social force as a by-product of mutual relations between the processes of state-building and anarchic structure. However, ethnicity is essentially a political issue. But the changing system of foreign policymaking in the post-cold war era has not only provided ethnic pluralism affected by lobbying groups but also encouraged the ethnic minorities to influence policymaking. In other words, the internationalization of domestic politics as the products of ethnic activities and the evolution of communicative technologies led to the qualitative activities of ethnic minorities. However, the under-representation of ethnic groups led to political issues. Thus, this paper tries to explain the relations between ethnic minorities and foreign policy. According to the main hypothesis, political and democratic representation in decision-making will compensate for this gap. Finally, by applying the theory of sociology of pluralism, this paper will employ the analytic method to test the mentioned hypothesis.Keywords: ethnic minorities, Foreign Policy, cultural plurality, political representation, Policy making
-
شناسایی و تبیین مولفه های مدیریت میان فرهنگی در سیره سردار سلیمانی می تواند یک الگوی مناسب برای مدیران فعال در عرصه های چندفرهنگی باشد. درواقع مدیران فعال در پهنه فرهنگ ها، نیازمند درک درست از مولفه های مدیریت میان فرهنگی اند تا با به کارگیری آنها بتوانند اهداف مدیریتی خویش را جامه عمل بپوشانند. بنابراین مسیله این پژوهش تبیین و شناسایی مولفه های مدیریت میان فرهنگی سردار سلیمانی است. در این پژوهش با روش مطالعه اسناد موجود، اطلاعات موردنیاز گردآوری شد و با روش تحلیل مضامین و سازوکار شبکه مضامین، مولفه های مدیریت میان فرهنگی در سبک مدیریتی ایشان مورد شناسایی قرار گرفت. حاصل این پژوهش و تحلیل، چند مولفه است که عبارتند از: همسوسازی راهبردی، کشف و به کارگیری ظرفیت ها، التزام به ارزش های جهادی، مقبولیت فراگیر، ایجاد جذابیت و توجه به عوامل فرهمندی، نگاه راهبردی، تاکید بر سرمایه های انسانی، حضور در میدان و شبکه سازی.
کلید واژگان: مدیریت میان فرهنگی, سردار سلیمانی, تنوع فرهنگی, چندفرهنگی, مولفه های مدیریت میان فرهنگیToday, management in the context of different cultures has become particularly important. So that if it is not possible to create the necessary additions and convergences in various cultural environments, it becomes a ground for the enemy to infiltrate its own front. Sardar Soleimani as a successful manager in the international arena and the context of different cultures is a good example to explain intercultural management. In this study, the required information was collected by interviewing and studying the available documents, and by the methods of content analysis and content network technique, the components of intercultural management in their management style were identified. The result of this research and analysis is 10 components, which are: strategic alignment, discovery and application of capabilities, adherence to jihadist values, authoritarianism, universal acceptance, attractiveness and attention to the factors of charity, strategic vision, Emphasis on human factors, pragmatism and networking.
Keywords: Intercultural Management, Sardar Soleimani, Cultural Diversity, Strategic View, Values -
شهروندی فرهنگی، پذیرش حضور شهروندان با تفاوت های فرهنگی است. اهمیت شهروندی فرهنگی بر اساس توجه به تنوع جمعیتی در دنیای کنونی ذیل نقد معنای متداول از شهروندی که قواعدی کلی را برای افراد تابع یک کشور و واحد سیاسی مشخص می کند، بسی افزون تر شده است. در ایران نیز به لحاظ دارا بودن تنوع افراد از حیث قومی، زبانی، دینی، جنسیتی و... ضرورت توجه به شهروندی فرهنگی که دامنه آن از حد تابعیت سیاسی صرف فراتر می رود، امری ناگزیر است. مدعای مطرح شده بر آن است که در سطح سخت افزاری، افزون بر نفوذ و مداخلات خارجی، تجدد و مدرنیزاسیون آمرانه با تعریف الگوی خاصی از ناسیونالیسم و در سطح نرم افزاری موانع فکری، فرهنگی و سنتی از مهم ترین چالش ها و موانع تحقق رویکرد شهروندی فرهنگی در ایران بوده است.یافته ها حاکی از آن است که ایران همچون بسیاری از کشورهای امروز جهان ضمن حرکت از گرایش های سنتی به مدرنیته، در عین حال لازم است در گرایش های مدرن نیز از شهروندی مرسوم سیاسی فراتر رفته و مبانی شهروندی فرهنگی را به رسمیت بشناسد.کلید واژگان: قومیت, شهروندی, ایران, شهروندی فرهنگی, تنوع فرهنگیCultural citizenship is the acceptance of the presence of citizens with cultural differences. The importance of cultural citizenship has become much greater in today's world under the critique of the common meaning of citizenship, which defines general rules for the subjects of a country and a political unit, given the diversity of population. In Iran, in terms of having diversity of people in terms of ethnicity, language, religion, gender, etc., the need to pay attention to cultural citizenship, the scope of which goes beyond mere political citizenship, is inevitable. It is argued that at the hardware level, in addition to foreign influence and intervention, authoritarian modernization and definition by defining a specific pattern of nationalism and at the software level intellectual, cultural and traditional barriers are the most important challenges and Obstacles to the realization of the cultural citizenship approach in Iran have been found. Go beyond and recognize the fundamentals of cultural citizenship.Keywords: Ethnicity, Citizenship, Iran, cultural citizenship, Cultural diversity
-
اهل سنت در جمهوری اسلامی یکی از گروه های فرهنگی فعال در عرصه ی اجتماع هستند. گروه های فرهنگی ظرفیت های متعددی دارند که درصورت تعامل مناسب با آن ها می توان از آن ظرفیت ها استفاده کرد و درصورتی که تعامل با آن ها در چهارچوب مناسبی صورت نگیرد می تواند منجربه واگرایی آن ها شود. شناخت سیاست های کلی نظام جمهوری اسلامی قدم اول در طراحی راهبردهای مناسب جهت تعامل با آن هاست. تحقیق حاضر درپی کشف و تبیین سیاست های کلی نظام جمهوری اسلامی از نگاه آیت الله خامنه ای به عنوان ولی فقیه جمهوری اسلامی در تعامل با آن هاست. تحقیق حاضر با روش داده بنیاد بر روی بیانات و پیام ها و برخی از رفتارهای سیاسی آیت الله خامنه ای انجام شده است تا نظام فکری ایشان در تعامل با اهل سنت استخراج شود. درمجموع می توان گفت محور اصلی اندیشه ی ایشان وحدت است که ابعاد مختلفی را شامل می شود.کلید واژگان: اهل سنت, تنوع فرهنگی, وحدت, آیت الله خامنه ای, تعاملSunnis in the Islamic Republic are one of the cultural groups which have influences in social relations. Cultural groups have many different capabilities, if we have good interactions whit them, we can benefit these capabilities, but if the interactions with them was not based on principles, it results in divergence. So, if we want to design appropriate strategies the first step is Understanding the general policies of the Islamic Republic in related with them.
In the present study, we seek to discover and explain the general policies of the Islamic Republic from the perspective of Ayatollah Khamenei as the Supreme Leader of the Islamic Republic in interaction with Sunnis. This study has been done with the grounded theory method and the data has been collected from his lectures, messages, commands and his political behaviors a bout Sunnis.
In general, it can be said that the main axis of his thought is unity, which includes various dimensions.Keywords: Sunnis, Multi-Cultural, Unity, Ayatollah Khamenei, Interaction -
تنوع فرهنگی به عنوان میراث مشترک بشریت، ویژگی ذاتی جامعه بشری است که ضامن بقا و جلوگیری از نابودی هویت افراد، گروه ها و ملیت ها در طول تاریخ میباشد و با عنایت به اهمیت موضوع تنوع فرهنگی و چالش های نوین این مقوله در عصر نوین، این موضوع توجه بیش از پیش را در عرصه بین المللی می طلبد. لذا تلاش جامعه جهانی پس از جنگ های جهانی و جنگ سرد، ایجاد و تقویت نقش سازمان های بین المللی با هدف دستیابی به صلح جهانی می باشد. در اینجا این سوال مطرح می شود که نقش صلح و امنیت در تحقق تنوع فرهنگی چیست ؟ آیا با حفظ صلح و نفی خشونت می توان به ارتقای تنوع فرهنگی کمک کرد ؟در پاسخ به این پرسش این فرضیه مطرح می شود که رابطه معنا داری میان نفی خشونت و تحقق تنوع فرهنگی وجود دارد و نیل به صلح و آرامش و عدم خشونت به یقین به حفظ تنوع فرهنگی موجود در جهان خواهد انجامید و با احترام به تمامی فرهنگ ها ،زمینه های تهدید پدیداری خشونت برطرف شده و صلح و امنیت ملی و به تبع آن صلح و امنیت بین المللی مستقر خواهد گردید .کلید واژگان: تنوع فرهنگی, جنگ سرد, حقوق بین الملل, سازمان ملل متحد, صلح و امنیت بین المللیFrom the past until now, peace has been and is one of the oldest human ideals, and without exaggeration, today the first and most important goal of countries in international relations is peace. Nevertheless, human history is full of conflicts, conflicts and clashes. Examining these tensions and violence, it is noted that in fact the root cause of many of these differences and violent behaviors in today's world can be found in the acceptance of differences between individuals, religions and especially cultural differences between. They considered disrespecting human beliefs and denying them the right to a different life.. The question therefore arises as to what the connection is between peace or non-violence and the realization of cultural diversity. And what exactly is the role of peace and security in achieving cultural diversity? Can cultural diversity be helped by maintaining peace and denying violence? In answer to these questions, it is hypothesized that there is a significant relationship between the denial of violence and the realization of cultural diversity. And the realization of peace and tranquility will certainly lead to the preservation of the existing cultural diversity in the world.Keywords: Cold War, Cultural diversity, International Law, International Peace, Security, United Nations
-
ایران در زمره کشورهایی هست که در سال 1948 رای مثبت آن به اعلامیه جهانی حقوق بشر در مجمع عمومی سازمان ملل متحد ثبت شده و از آن زمان به بعد، ایران به تعداد زیادی از اسناد بین المللی حقوق بشر پیوسته است. علیرغم این اوصاف، جهانشمولی حقوق بشر از سوی ایران به ویژه بعد از انقلاب اسلامی با چالش مواجه بوده و این کشور همواره با تکیه بر گفتمان تنوع فرهنگی، از قرایت متفاوت خود درخصوص برخی از هنجارها و اصول حقوق بشری دفاع کرده است. این مقاله، با بررسی محتوایی چارچوب فکری حاکم بر گفتمان تنوع فرهنگی به استدلال های طرفداران و مخالفان این گفتمان می پردازد و همچنین، ظرفیت های موجود در نظام حقوق بشری ملل متحد برای پذیرش این گفتمان را مورد مداقه قرار می دهد.
کلید واژگان: ایران, حقوق بشر, تنوع فرهنگی, شورای حقوق بشر سازمان ملل متحدUniversal Declaration of Human Rights (UDHR) was adopted by the UN General Assembly on 10 December 1948 and Iran was among the 48 UN Member States who voted in favor of this historic resolution. Since then, Iran has acceded to many other international instruments of human rights. At the same time and especially after the victory of the Islamic Revolution in 1979, Iran has repeatedly referred to its different interpretation of some international norms of human rights, relying on the notion of cultural diversity.
Keywords: Iran, Human rights, Cultural Diversity, UN Human Rights Council -
حق بر توسعه و گفتمان توسعه پایدار در بستر حقوق جهانی بشر در سال های اخیر، موجی از اسناد منطقه ای و جهانی را به دنبال داشته است. از این میان، سند توسعه پایدار 2030 بویژه هدف چهارم آن در بستر اندیشه های اومانیستی و سکولار غربی، به تحمیل قرائت-هایی غالب و خاص در نظام سیاستگذاری، قانونگذاری، برنامهریزی و مقرراتگذاری کشورهای جهان میپردازد. در این مقاله نگارندگان ضمن تمرکز بر معنای توسعه و توسعهیافتگی و همچنین مولفههای آن در سند 2030، به این سوال پاسخ میدهند که «چالشهای بنیادین جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با سند توسعه پایدار (سند 2030) چیست؟». مولفههای چالشبرانگیزی چون آموزش جامع جنسیتی، رفع خشونت، رفع کلیشههای جنسیتی، توجه ویژه به حقوق گروههای آسیب پذیر و... به عنوان گزارههای سنجش توسعهیافتگی جوامع تعیین شدهاند که با قالب فرهنگی اجتماعی ایران به عنوان کشوری دارای تمدن چند هزار ساله و کاملا مذهبی سازگار نیست و با سیاستهای کلی و الگوهای پیشرفت ملی وی، بشدت متضاد و متهافت است. این امر، تعارض میان حق بر توسعه و توسعه پایدار به عنوان حقوقی جهانشمول از یک سو و تنوع فرهنگی کشورهای مختلف از جمله جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر را در پی دارد. روش تحقیق در این مقاله توصیفی تحلیلی است.
کلید واژگان: سند توسعه پایدار, تنوع فرهنگی, نفی سبیل, قانون اساسی, سند 2030The right to development and discourse on sustainable development in the context of the universal human rights have brought about a wave of regional and global agendas in recent years. The 2030 Agenda, especially its fourth goal in its context of Western humanistic and secular ideas, has imposed certain binding readings in systems of policy-making, legislating, planning, introducing regulations as regards to different countries of the world. In this article, the writers while focusing on the meaning of development and the concept of ‘being developed’ as well as their components in the 2030 Agenda, try to provide an answer to the question “what fundamental challenges does the Islamic Republic of Iran face in the 2030 Agenda for Sustainable Development?” Such challenging components as comprehensive sexual education, elimination of all forms of violence, elimination of sexual stereotypes, special attention to the rights of vulnerable groups (strata), etc. are set as the defining statements (measurements) of development of societies. These components are not consistent with the cultural and social framework of Iran as a country with a totally religious civilization dating back to thousands years ago. They are also in fundamental contradiction with the general domestic policies and the national development paradigms. This involves a conflict between the right to development as well as sustainable development as universal rights on the one hand and cultural diversity of different countries, including the Islamic Republic of Iran, on the other. The method of research in this article is descriptive-analytical.
Keywords: the Agenda for Sustainable Development, cultural diversity, the rule of rejection of any dominion over Muslims by the infidels, the Constitution, the 2030 Agenda -
ایران، کشوری چندفرهنگی است و تنوع قومی و زبانی، یکی از ویژگی های شاخص آن است. الگوی ملت در این کشور ترکیبی و نامتوازن است؛ بدین صورت که بخش بزرگی از ملت، که در یک یا چند ویژگی و خصیصه ترکیبی مشترک اکثریت دارند، هییت کلی ملت ایران را تشکیل می دهد و بخش کوچک تری از ملت نیز به علت دارا بودن یک یا چند ویژگی با بخش اکثریت ملت تجانس کامل ندارند و در جایگاه اقلیت، اجزا و پاره های کوچک تر ملت ایران قلمداد می شوند. تحولات تاریخی و سیاسی جغرافیای سیاسی ایران همواره با توجه به کارکرد چند وجهی اقوام در سیر معادلات قدرت تحلیل و ارزیابی می گردد، به طوری که تصویر موزاییکی اقوام در این جغرافیای سیاسی طی تاریخ چرخه ای از فرصت تهدید را در مقابل منافع ملی ایران نمایش می دهد از سوی دیگر در عصر موسوم به جهانی شدن، که جهان به تعبیر مارشال مک لوهان به سبک دهکده جهانی نمایش داده می شود، کشورهایی با مختصات نظام سیاسی ایران، به دلیل تنوع قومی، با مشکل ها و بحران های قومیتی روبه رو می شوند. وجود اقوام مختلف در ایران که مهم ترین ویژگی آنها بومی بودن آن هاست و همچنین تلاش حکومت مرکزی در یک سده گذشته برای ایجاد یک دولت یا ملت واحد، این پرسش را مطرح می کند که درنتیجه سیاست های تمرکزگرایانه حکومت مرکزی، اقوام مختلف با مذاهب متفاوت تا چه اندازه به ایران و هویت ملی خود احساس تعلق می کنند.. برحسب دو عنصر شاخص مذهب و زبان بین اقوام ایرانی تمایز وجود دارد و آنها را به چند دسته تقسیم می کند. بخش زیادی از جمعیت کرد زبان ها در غرب ایران و بلوچ ها پیرو مذهب تسنن هستند که از مذهب رسمی کشور متفاوت هستند. درعین حال ترک ها، لرها و بخش زیادی از عرب ها ازنظر زبانی به حوزه زبانی متفاوت با زبان رسمی کشور- که فارسی است - تعلق دارند؛ اما ازلحاظ مذهبی باتوجه به اینکه پیرو مذهب تشیع هستند با مذهب رسمی کشور اختلافی ندارند. هرچند تنوع قومی و فرهنگی برای کشوری مانند ایران می تواند فرصت های مناسبی برای توسعه کشور فراهم کند، درعین حال می تواند یکی از بسترهای مهم ناامنی و تهدیدات امنیتی به شمار رود؛ به ویژه اینکه جغرافیای سیاسی قومیت های ایرانی مانند مرزنشینی اکثر اقلیت های نژادی و مذهبی، و شکاف های فرهنگی میان آن ها می تواند سبب طمع ورزی و تحریک کشورهای استعمارگر و حضور فتنه انگیز بیگانگان در آشوب های قومی و اختلافات مذهبی و... شود
کلید واژگان: تنوع فرهنگی, قومیت گرایی, فرهنگ, ایران, حقوق بشر -
تکلیف بر مشورت بومیان در حقوق بین الملل به دلیل مبتنی بودن بر قواعد آمره حقوق بین الملل به ویژه منبع تبعیض و درج در اسناد مهم حقوق بین الملل همچون ماده 21 اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده 25 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی از جایگاه مهمی در حقوق بین الملل برخوردار می باشد. سوال اصلی تحقیق حاضر آن است که تکلیف بر مشورت بومیان به چه نحوی در حقوق بین الملل اجرایی می شود؟ نتیجه تحقیق حاضر بدین صورت است که اولا، هدف از اجرای تکلیف بر مشورت بومیان بایستی تضمین صیانت و تحقق حقوق آنها باشد. ثانیا، تصمیم گیری در مورد اینکه چه وضعیت هایی محتاج مشورت هستند بسته به یک ارزیابی دوگانه یعنی ویژگی عام و خاص تعهد به مشورت، دارد. ثالثا، تعهد به مشورت بر عهده دولت هاست و نمی تواند اجرای آن به بازیگران خصوصی یا مردمان بومی محول شود. رابعا، موثر بودن مشورت فقط به عناصری که در بالا ذکر شدند بستگی ندارد بلکه نهایتا متکی به شرایط حاکمی است که یک دولت طبق آن شرایط تصمیم گیری می کند.
کلید واژگان: تکلیف بر مشورت, اسناد حقوق بین الملل, بومیان, تنوع فرهنگی, حقوق جمعی -
این مقاله قصد بررسی این پرسش را دارد که چگونه می توان چندفرهنگ گرایی را پاس داشت و در عین حال از حقوق فردی افراد در برابر گروه های فرهنگی و قومی اقلیت دفاع کرد؟ در پاسخ به این پرسش، راه کار «جان رالز» را که در کتاب «لیبرالیسم سیاسی» مطرح کرده، با تاکید بر تفکیک عقلانیت از معقولیت بررسی می کنیم. اما در پایان مشخص می گردد که تعریف رالز از معقولیت به شدت مضیق و محدودکننده است و هر چند اساس تفکیک عقلانیت و معقولیت می تواند مبنای خوبی برای تساهل در جوامع چندفرهنگی باشد، این تعریف به شدت مخل این هدف است. پژوهش پیش رو از رویکرد تفسیری، تحلیل مفهومی و ارزیابی انتقادی به مثابه رهیافت نظری بهره می برد و بر اساس آن به مسئله تنوع فرهنگی به عنوان زمینه شکل گرفتن طرح موضوع و نیز نظریه عدالت رالز، به عنوان بستری که امر معقول و عقلانی در آن متولد می شود و می بالد، می پردازد.کلید واژگان: جان رالز, خرده فرهنگ ها, تنوع فرهنگی, تساهل و معقولیت, عقلانیت
-
در این مقاله ضمن ارایه تعاریفی چند از فرهنگ و نقش آن در اجتماع انسانی، به بررسی نقش و اهمیت مطالعات تطبیقی فرهنگی می پردازیم. اگر این گفته مشهور را بپذیریم که «تجربه پدر علم است»، از مطالعات تطبیقی می توان به عنوان یکی از اصلی ترین راه های استفاده از تجربه در علوم انسانی یاد کرد. در مطالعات تطبیقی می توان به موضوعات مختلف با رویکردهای متفاوتی نزدیک شد و یکی از آن ها در مطالعه سیاست فرهنگی، استفاده از مفهوم مرجعیت هاست. مرجعیت به ما کمک می کند تا سمت و سوی سیاست های فرهنگی کشورها را دریافته و میزان اثربخشی سیاست هایشان را تا حد قابل قبولی ارزیابی کنیم. کشورها رویکردهای مختلفی به سیاست فرهنگی اتخاذ می کنند که آنها را بر طیفی از مداخله حداقلی تا حداکثری قرار می دهد. امروزه حفظ تنوع فرهنگی به عنوان یک مرجعیت کلان بین المللی در عرصه سیاستگذاری فرهنگی پذیرفته شده و بر اهمیت آن در دستیابی به توسعه متوازن تاکید می شود.کلید واژگان: فرهنگ, سیاستگذاری فرهنگی, مطالعه تطبیقی, مرجعیت, تنوع فرهنگیIn this article, after presenting some definitions of culture and assessing its role in the society, we will discuss the importance of comparative studies. If we accept the saying that "experience is the father of science", then we can refer to comparative studies as one of the main ways to use experience in the humanities. In comparative studies, we can deliberate various topics by using different approaches and one of these approaches to the study of cultural policy is the concept of system of references. They help us to understand the direction of the country's cultural policies and to estimate the effectiveness of their policies to a reasonably degree. Countries adopt different approaches to cultural policies and we consider them on a range of minimum to maximum intervention. Nowadays, preserving the cultural diversity as a major international reference in the field of cultural policy has been accepted and its very importance in achieving sustainable development is emphasized all over the world.Keywords: 1Culture, Cultural Policy, System of References, Comparative Study, Policy Approaches, Cultural Diversity
-
برخلاف پیش بینی ها و علی رغم پیشرفت روزافزون فناوری های ارتباطی، جوامع بشری امروز نه تنها به سمت یکدست شدن کامل پیش نمیروند، بلکه هویتها، سبک های مختلف زندگی و همچنین اقلیتهای قومی و مذهبی که تا چند دهه گذشته بیمناک از دست دادن هویت خود بودند با استفاده از امکانات دنیای امروز، دوباره سر برافراشته و میکوشند وجوه تمایز خود با دیگران را مطرح کنند و به این ترتیب، حق حفظ سنتها و عمل مطابق با آن را برای خود محفوظ نگاه دارند. در این عرصه چگونگی تعامل و کنش متقابل و عادلانه هویتها، فرهنگها و اقلیتها و اکثریت ها با هم مسئلهای است که نظریه های مختلفی در مورد آن ارائه شده است که اغلب برآمده از متن فرهنگ لیبرال بوده و ابعاد هنجاری آنها متوجه این جامعه و فرهنگ است. مقاله پیش رو، در پی فهم این نکته است که کدام یک از این نظریه ها، امکانات نظری بیشتری برای کاربردی شدن در جوامع چند فرهنگی دارند؟ در بررسی تطبیقی و انتقادی، مهمترین رویکردها و نظریه های تنوع فرهنگی از جمله رویکردهای لیبرال، پسالیبرال، نسبی گرایانه و باهمادگرایانه به نظر می رسد که رویکرد باهمادگرایانه در جوامعی که تنوع فرهنگی دارند، می تواند امکانات نظری بیشتری برای کاربردی شدن داشته باشد. پژوهش پیش رو برای پاسخ به پرسش خود از روش توصیفی و تحلیلی و ابزار کتابخانه ای بهره می برد.
کلید واژگان: تنوع فرهنگی, باهمادگرایی, پسالیبرالیسم, لیبرالیسم و نسبی گراییAgainst predictions and despite the progressive developments in communication technologies, not only contemporary human societies are not becoming completely homogeneous, but also the identities, different life styles and also ethical and religious minorities which were up to some decades ago in danger of extinction and losing their identities forever, they are raising again using today facilities and technologies and attempt to express their modes of distinction for others and hence, they can preserve their right to protect their traditions and act based on them for themselves. In this arena, the quality of interactions and mutual and just relations between identities, cultures, minorities and majorities with each other is an issue for which different theories are provided, most of which are taken from the liberal culture and their normative dimensions is related to society and culture. The current article attempts to understand this issue that which of these theories have more theoretical possibilities to become operational in multi-cultural societies? In this comparative and critical review of the most significant approaches and theories of cultural variety like liberal, postliberal, relativism, and Communitarianism, it seems that Communitarianism approach may have more theoretical possibilities to become operational in multi-cultural societies. The current research applied the descriptive and analytic method and library resources to answer its question.Keywords: Cultural Variety, Communitarianism, Post, Liberalism, Liberalism, Relativism -
سرزمین عمان با دارا بودن بیش از دویست عشیره و طایفه، گروه های نژادی گوناگون، مذاهب مختلف، طیف وسیع متضادی از اقوام و فرهنگ ها را در خود جای داده است. هدف از این پژوهش بررسی تفاوت های قومی و چالش های حاصل از آن و سیاست دولت مسقط در برخورد با این فعل و انفعالات اجتماعی است. بر این اساس دولت پادشاهی عمان با انجام مجموعه اصلاحات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و به ویژه اقتصادی، سعی نموده است ضمن ایجاد زیربناهای توسعه، خشونت ها و حرکتهای مرکزگریزانه را کاهش داده و تعدیل نموده و از آنچه بهارعربی خوانده می شود، جلوگیری نماید.
کلید واژگان: سلطنت عمان, تنوع فرهنگی, چالش های اجتماعی, اصلاحات, بهار عربیPossessing more than 200 tribes and clans, different racial groups and diverse religions, Sultanate of Oman encompasses a wide range of communities and cultures. This research seeks to study ethnic differences and resultant challenges as well as Muscat government’s policy in dealing with these social realities. On this basis, undertaking aseries of political, cultural, social and notably economic reforms, Sultanate of Oman has sought to reduce violence and centrifugal currents while establishing infrastructures of development. It intends to prevent the outbreak of what is known as the Arab Spring.Keywords: Sultanate of Oman, Cultural Diversity, Social Challenges, Reforms, Arab Spring -
اسلام به عنوان کامل ترین و آخرین دین الهی، با داشتن نزدیک به یک و نیم میلیارد پیرو وجود حدود پنجاه کشور مسلمان در عرصه نظام بین الملل، باید دستورات و قواعدی را به مسلمانان ارائه کرده باشد یا این قواعد در متون اسلامی موجود باشند تا مسلمانان بر اساس آنها یا با بهره گیری از آنها، به تعامل با سایر ملت ها بپردازند. در این مقاله سعی شده مبانی و اصول مورد نظر اسلام برای رفتار و تعامل در نظام بین الملل، از قرآن، سنت پیامبر6و سیره امام علی7استنباط و ارائه شوند. ابتدا هر مبنا به اجمال مورد بحث قرار گرفته، و پس از آن اصولی که مبتنی بر آن مبنا است بدون هر گونه توضیحی بیان شده است. منظور از مبانی، آموزه ها و باورهای ثابت و غیرقابل تغییر اسلام است که زیرساخت های فکری و اعتقادی مسلمانان را تشکیل می دهند، و منظور از اصول، راهبردهای کلان و اصلی قابل عمل در هر زمان هستند که از مبانی استنباط و استخراج می شوند. این اصول اگرچه ممکن است در هر دوره زمانی ثابت باشند اما در گسترده تاریخ و در دوره های زمانی مختلف، متناسب با شرایط سیاسی اجتماعی قابل انعطاف و قابل تفسیر هستند.
کلید واژگان: اسلام, روابط بین الملل, غیرمسلمان ها, اخلاق و سیاست, تنوع فرهنگی, خشونتAs the most perfect and the last divine religion, with around one a half billion followers in about fifty countries in the world, Islam must have provided Muslims with instructions and principles, or there must be rules and principles in Islamic texts, which Muslims can put to use in their interactions with other nations. This article aims to infer and present the Islamic fundaments and principles of conduct and interaction in the international system from the Quran, Sunnah of Prophet Muhammad, and conduct of Imam Ali. First, each fundament is discussed briefly, and then the principles deriving from the corresponding fundament are presented, without any explanation. By fundaments we mean the unchangeable Islamic teachings and ideas which constitute the infrastructures of Muslims’ belief and thought; and by principles, we mean the major grand strategies which are inferred from fundament and can be put into practice in different eras. Although these principles may be fixed in each era, they can be interpreted and modified in different eras depending on the sociopolitical circumstances of each epoch.Keywords: Islam, International Relations, Non, Muslims, Ethics, politics, Cultural variety of violence -
ایران کشوری کهن است که از گذشته دور تاکنون تنوع فرهنگی را تجربه کرده است به گونهای که میتوان آن را طبق تعریف پارخ جامعه متنوع فرهنگی دانست که با سایر جوامع متنوع چندملیتی و چندقومی تفاوتهای بنیادین دارد. همین تفاوت ها موجب شده است تا مناسبات بین قومی و نیز روابط دولتها با اقوام ایرانی با الگوهای رایج روابط و سیاستهای قومی اختلافات زیادی را نشان دهد.یکی از مظاهر تفاوت این است که تنوع فرهنگی ایران برخلاف بعضی جوامع متنوع، در طول تاریخ موجب بروز ناهمسازی سیاسی و کشمکش بین قومی نشده است بلکه این گروهها زیست مسالمتآمیز داشتهاند. حتی علیرغم برخی تحولات قومی در مقاطعی از تاریخ ایران، این رخدادها نه ستیزه بین قومی، بلکه اقداماتی در راستای بیگانهستیزی، حفظ سرزمین، مقابله بااستبداد و بیکفایتی طبقه حاکم بوده است. به علاوه، تکوین بعضی تحرکات اعتراضی علیه حکومت ها نیز نه به خاطر تشکیل دولت از قومیتی خاص، بلکه علیه استبداد و خودکامگی آن و صیانت از حقوق فرهنگی خود صورت گرفته است.این مقاله که با روش توصیفی تاریخی و با استفاده از تحلیل ثانویه و با الهام از نظریه چارچوبسازی صورت میگیرد، ضمن مرور فشرده تحولات قومی در تاریخ معاصر ایران، بر این نکته متمرکز است که همزیستی مسالمتآمیز گروههای قومی ایران ریشه در نظام معنایی و باور مشترک همه ایرانیان بر ایرانی بودن خود دارد که از دو خاستگاه تاریخ مشترک آنان و دین انسجام بخش اسلام متاثر شده است. این دو عنصر باعث شد تا ایرانیان منظومه هویتی خود را به گونهای تعریف نمایند که نه تنها گروههای متنوع قومی با یکدیگر همزیستی داشته باشند بلکه تاکنون هویتهای قومی آنها در تعارض با هویت ملیشان قرار نگیرد.
کلید واژگان: تنوع فرهنگی, گروه های قومی, همزیستی مسالمت آمیز, ایرانIran is an ancient society which experienced and still is experiencing high level of cultural diversity, so as it is deserved to be entitled as a "diverse society" according to Bhikhu Parekh’s conceptualization of cultural diversity, although Iran represents very important differences with other diverse societies such as Canada, U.S.A, Singapore, India, South Africa etc. This structural difference and different social formation led to different patterns of cross-ethnic relationships, distinct from common ethnic politics and relationships in other diverse Societies. One important feature of Iran,s cultural diversity, contrary to its counterparts is that its cultural and ethnic diversity never led to the hostility and cross-ethnic disputes, in stead the history of Iran withnessed the long history of peaceful coexistence among different Iranian ethnis. This rule is so general that even some non-peaceful ethnic events which happened in contemporary Iran is seen not as cross-ethnic disputes, but events represent ethnic uprising against inequality, non-efficiency and discriminatory policies of governments not because of their communal aspect. This descriptive-historical article which is inspired by framing theory, reviews briefly the contemporary ethnic events of Iran and seeks the fundamental reason of cross-ethnic coexistence including common history and religion of Islam, which play as a mosaic, linking every Iranians to each other.These two elements cuased all Iranians including different ethnics to define their identity soas does not come to clash with their national identity.
Keywords: Cultural Diversity, Ethnicgroups, Peaceful Coexistence, Iran -
این مقاله درصدد است ضمن تحلیل و نقد شرق شناسی ادوارد سعید، نشان دهد از هنگام انتشار شرق شناسی در سال 1978، موقعیت اسلام در فضای جهانی به شدت تغییر کرده و در کانون توجه نظریه پردازان سیاست جهانی قرار گرفته است. انقلاب اسلامی ایران، معضل حل نشده فلسطین و گرایش هرچه بیشتر مقاومت فلسطین به اسلام و شعارهای اسلامی در جریان انتفاضه ها، نبرد مجاهدان افغان در مقابل ابرقدرت کمونیست، ایجاد جنبش های اسلامی در جای جای جهان اسلام، عملیات تروریستی تحت پوشش اسلام و از همه مهم تر عملیات یازدهم سپتامبر و واکنش قهرآمیز غرب طی اشغال دو کشور اسلامی افغانستان و عراق، همه و همه موقعیت اسلام و غرب را در فضای جهانی به شدت تغییر داده است. این تغییرات با دسته هایی دیگر از تحولات در فضای جهانی همراه شد که در پی انتشار فزاینده امواج جهانی شدن به وجود آمده است. ضمن بررسی همه این عوامل، این نوشته در پی بررسی این نکته است که آیا این تحولات اساسی توانسته شرق شناسی را وارد پارادایم جدیدی کند که گرچه از پارادایم قبلی موارد زیادی را به ارث برده امادر عین حال قوانین و ساختارهای جدیدی را با خود به ارمغان آورده باشد. در پایان، نگاه های سالم دیگری که اخیرا در غرب مطرح شده مورد کنکاش قرار می گیرد تا ضمن رد نظریه ثنویت غرب و اسلام، جایگزین های موفقی هم برای آن معرفی شده باشدکلید واژگان: نوشرق شناسی, اسلام و غرب, جهانی شدن, تنوع فرهنگی
-
نگارنده با اشاره به مختصات فرهنگی ایران در ادوار تاریخی، همانند «ایرانیت»، «دینداری»، «شاهنشاهی»، «تنوع فرهنگی»، «تساهل فرهنگی» و «پیوستار فرهنگی»، معتقد است فرهنگ، علی رغم تجربه تغییرات که ذاتی پدیده های اجتماعی است از یک سری عناصر پایدار برخوردار است که از آن با تعبیر «روح ملت ها» نام می برند. مقاله حاضر در صدد پاسخ گفتن به این سوال اساسی است که فرهنگ ایرانی، علی رغم زمینه های گسست، چگونه و با چه سازوکاری توانسته است انسجام طولی و عرضی خود را حفظ کند و مشکل هویتی ایران در سده اخیر چیست و جنبش های گذشته در پی حل کدامین مسائل و مشکلات هستند؟با مطالعه اسناد تاریخی، در پاسخ می توان این فرضیه را برگزید که ایران به دلیل «تنوع جغرافیایی» و «موقعیت جغرافیایی»، در طول تاریخ دارای تنوع بوده و بدین جهت، همواره زمینه برای گسست اجتماعی آن فراهم بوده است. از سوی دیگر، «تفرد معنوی» با دو ویژگی اعتقاد به مبدا توحیدی و آینده روشن، خواستار انسجام تاریخی است. ایرانیان برای فائق آمدن بر مشکل «انسجام اجتماعی» و «گسست»، به ایده «حکیم حکم» رهنمون شدند که در نظام شاهنشاهی تبلور یافت.فرهنگ ایرانی با تمسک به نظام مذکور، علی رغم مواجهه با بحران های مهمی همچون بحران هلنی، بحران ترکی، و بحران عربی، کلیت خود را حفظ نموده، توانست عناصر بیگانه را بدون اینکه ماهیت ایرانی خود را از دست بدهد، جذب و هضم نماید. مهم ترین بحران ایرانی در قرن اخیر مواجهه با مدرنیته غربی است. نظام شاهنشاهی به دلیل میل به استبداد و عدم سازگاری با تغییرات محیطی، بی کفایتی خود را در پاسخ به مطالبه تاریخی ایرانیان، مبنی بر صیانت از کلیت روح ایرانی، از دست داد؛ ازاین روی، جنبش های اصالت خواه شکل گرفت.جنبش های ایران را، از جمله مشروطه و انقلاب اسلامی که عموما با شعار «استقلال خواهی»، «دین مداری» و «استبدادستیزی» در واکنش به استبداد داخلی وتهاجم فرهنگی غرب به منصه ظهور رسیدند، می توان در جهت جذب و هضم مدرنیته غربی تفسیر نمود که در صدد است اصالت ایرانی را همانند سال های متمادی سه هزارساله صیانت نماید. نظام ولائی مبتنی بر انقلاب اسلامی درواقع پاسخی است به مطالبه تاریخی ایرانیان، مبنی بر وجود «حکیم حکم» که بتواند ضمن پاسداشت تنوع فرهنگی، از اصول دینی و هویت ملی حراست کند.
کلید واژگان: ایران, فرهنگ, انقلاب اسلامی, دین, هویت تاریخی, تنوع فرهنگیPointing out the characteristics of the Iranian culture throughout history such as Iranianism, Religion, imperial system, cultural diversity, cultural tolerance, and cultural continuation, the writer believes that culture, despite changes that are innate to social phenomena, possesses a series of constant elements that are often refereed to as the “Spirit of Nations.” This paper intends to answer the essential question that how and through what mechanism has the Iranian culture, despite the presence of fertile grounds for disintegration, been able to preserve its solidity throughout time; what challenges has the Iranian identity been facing in the recent century, and what challenges and issues have the past social and political movements been trying to meet and resolve. In answer to these questions, by studying historical documents we can point out to this hypothesis that because of its geographical position and diversity, Iran has always had to deal with cultural diversity throughout history and thus grounds have always been prepared for the breakdown of the country’s social structure. On the other hand, spiritual individuality, with its two prominent qualities of belief in a monotheistic origin and a bright future, demands historical solidity. Hence, to overcome the challenge of “social solidity” and “breakdown”, the Iranians turned to the idea of “hakim-e hakam” that manifested itself in the imperial system of the country. By turning to this system, despite facing such major problems as the Hellenic Crisis, the Turkic Crisis, and the Arabic Crisis, the Iranian culture has managed to preserve its entirety and absorb and digest alien elements without loosing its Iranian nature. The most important crisis for the Iranian culture in the recent century has been dealing with the Western Modernity. Because of its inclination towards autocracy and lack of compatibility with environmental changes, the imperial system lost its ability in answering the historical demands of the Iranian nation which required the protection of the Iranian Spirit in its totality and thus gave way to the rise of puritan movements. The Iranian movements including the Constitutional and Islamic Revolutions generally rose to prominence with slogans such as “independence seeking”, “religious predominance”, and “anti-dictatorial positions” in reaction to the internal despotism and Western cultural invasion. This can be interpreted as the absorption and digestion of Western Modernity by a culture that is trying to preserve its Iranian essence just like the past 3000 years. The “Velai” system rooted in the Islamic Revolution is in fact a response to the historical Iranian demand requiring a “hakim-e hakam” who could be able to safeguard cultural diversity while at the same time protect religious principles and national identity of the country.
Keywords: Iran, culture, Islamic Revolution, Religion, historical identity, cultural diversity -
نگارنده در این نوشتار، ضمن مفهوم شناسی «جهانی شدن» و بیان دو خاستگاه اجتماعی و فن آورانه این مفهوم، به ابعاد چهارگانه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، اشاره و هر کدام از ابعاد مذکور را با توجه به دو رویکرد خوش بینانه و انتقادی، مورد نقد و بررسی قرار می دهد.
نگارنده، معتقد است «جهانی شدن» به صورت یک پروسه و صیرورت طبیعی، صرفا در سطح ارتباطات، امکان دارد. بنابراین، جهانی شدن در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی؛ به ویژه فرهنگی، با چالش های جدی روبه رو است. جهانی شدن ارتباطات، یک تیغ دو لبه است، هم زمان با ظهور همسانی در قلمرو سیاست و فرهنگ، تنوع و تعارض نیز جوانه می زند. پس سخن از «دولت واحد جهانی» و«فرهنگ واحد جهانی» گزافه است.
کلید واژگان: جهانی شدن, جهانی سازی, تنوع فرهنگیAfter elaborating on the concept of globalization and its two technological and social origins, I will evaluate four dimensions of globalization, i.e. economic, political, social, and cultural ones, on the basis of a both optimistic and critical approach. I believe globalization as a natural process is possible only at the level of communications. Thus, it faces serious political, economic, social, and specifically, cultural challenges. The globalization of communication is a razor with two blades; along with the appearance of uniformity in politics and culture, diversity and conflicts appear, as well. Thus, speaking of a ‘unitary global state’ is nonsensical. -
تنوع فرهنگی واقعیت کهن جوامع بشری است؛ اما ایدئولوژی، گفتمان و سیاست چند فرهنگ باوری موضوعی فاقد قدمت است که خاستگاه زمانی آن دهه 1970.م و آغازگاه مکانی آن آمریکای شمالی، استرالیا و سپس اروپای غربی می باشد. این آموزه فکری و راهنمای سیاستگذاری اگرچه با تاخیر پای در قاموس سیاست و مطالعات فرهنگی نهاد؛ اما به دلیل ارتباط وثیق با موضوعاتی چون جهانی شدن، شهروندی، اقلیت ها، سیاست گذاری عمومی، جنبش های نوین اجتماعی، ملت سازی و از همه مهمتر موضوع هویت، انسجام جامعه ای و همبستگی ملی، با شتاب فزاینده ای در کانون توجه متفکران و سیاستمداران قرار گرفته است.چند فرهنگ باوری به معنای به رسمیت شناختن «تفاوت» و احترام به تنوع فرهنگی در حوزه عمومی به عنوان جزء مشروع و مطلوب جوامع، با موضوع انسجام اجتماعی و همبستگی ملی رابطه نزدیکی دارد. هدف این مقاله رویکردی انتقادی به این ارتباط است. بدین منظور پس از بررسی معناشناختی چند فرهنگ باوری و مطالعه عوامل موثر در گسترش آن، به بررسی نسبت چند فرهنگ باوری و همبستگی ملی و انسجام اجتماعی پرداخته و ضمن اذعان به وجود برخی آثار و پیامدهای مثبت چند فرهنگی از یک سو، و چند بعدی بودن انتقادات وارده بر این نظام فکری از سوی دیگر، فقط کارکرد ضد انسجامی آن را مورد مداقه قرار داده است.
کلید واژگان: چند فرهنگ گرایی, تنوع فرهنگی, همبستگی ملی, انسجام اجتماعی, اعتماد شهروندیCultural diversity is an ancient reality of human societies, but multiculturalism as an ideology, discourse and policy is a new issue, started since 1970 first in North America, Australia and then spread to Western Europe. This school of thought and pattern for policy-making, although has arisen lately in political and cultural studies, because of its close relationship with different issues such as; globalization, citizenship, minorities, public policy, new social movements, nation-building and in the most important one the identity, social solidarity and national integration appeared as a critical and central topic, attracted attention of thinkers and policy makers. Multiculturalism which emphasized on the "recognition of difference" and "respect for cultural diversity" in public sphere, as a legitimate and desirable element of societies, has a close relationship with social solidarity and national unity. This article examines this relation critically, so it begins with conceptual study of multiculturalism, and influential elements concerning its expansion, and then examines the relation between multiculturalism and national unity and social solidarity. Although the author accepts same of positive consequences of multiculturalism in one hand, and accepts the multi dimensional aspect of criticisms in other hand, but only considers the negative impacts of multiculturalism on national solidarity.
Keywords: Multiculturalism, Cultural diversity, National integration, Social Solidarity, Trust, Citizenship
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.