جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « منافع ملی » در نشریات گروه « علوم سیاسی »
تکرار جستجوی کلیدواژه «منافع ملی» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
منطقه اقلیم کردستان عراق از مدت ها پیش به یک صحنه مهم برای عملیات ضد تروریستی ایالات متحده به زعم کاخ سفید، در خاورمیانه تبدیل شده و آمریکا با نیروهای پیشمرگه وفادار به دولت اقلیم کردستان روابط نزدیکی داشته است. از سال 2016 که ایالات متحده و دولت اقلیم کردستان یک تفاهم نامه درباره کمک های امنیتی امضا کردند، حمایت هایی که پیشمرگه از ایالات متحده دریافت کرده به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از نظریه نئو واقع گرایی با هدف بررسی سیاست خارجی آمریکا در قبال اقلیم کردستان عراق بعد از داعش انجام شده و اطلاعات لازم را از کتب، مقالات و منابع اینترنتی جمع آوری کرده است.لذا سوال این است که، با وجود شعار عملیات های ضد تروریستی توسط آمریکا و پایان داعش در عراق،با ترور سردار سلیمانی، اقلیم کردستان عراق چه جایگاهی در دستگاه دیپلماسی کاخ سفید پیداکرده است؟ فرضیه پاسخ میدهد؛با توجه به نظریه واقع گرایی تدافعی انجام شده بیان می دارد، بعد از ترور سردارسلیمانی، اقلیم کردستان عراق در راهبرد آمریکا و رژیم صهیونیستی اهمیت جدیدی پیداکرده است؛ ازیک طرف اقلیم کردستان به یک حیات خلوت برای جاسوسی، حمایت از معاندین جمهوری اسلامی و رصد غرب آسیا برای کاخ سفید ورژیم صهنیوستی تبدیل شده است. وازطرف دیگر این اهمیت در کمک های مالی و همکاری های اقتصادی، نظامی و امنیتی، سرمایه گذاری در مناطق نفت خیز، نزدیک شدن به مرز های ایران، رقابت با روسیه به شکل قابل توجهی قابل نمایان می باشد.
کلید واژگان: واقع گرایی, موازنه تهدید, اتحاد و ائتالف, منافع ملی, امنیت ملی -
عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران همواره به عنوان دو رقیب در منطقه خلیج فارس بوده اند و مهم تر این که تحولات بحرین به عنوان حوزه نفوذ مشترکی برای هر دو کشور تلقی می شود. مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی، تحلیلی و منابع کتابخانه ای در صدد پاسخ به این سوال اصلی است که نفوذ عربستان در بحرین چه تاثیراتی بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دارد؟ فرضیه مقاله اقدامات عربستان در حوزه خلیج فارس و به خصوص کشور بحرین را در بردارنده تهدید هایی چون برهم زدن بازدارندگی منطقه ای و موازنه قوا، تشدید سیاست های نظامی گرانه، سلطه جویی های اقتصادی و تهدیدهای تبلیغی و سیاسی در راستای القای مانعیت ایران در تحقق صلح خاورمیانه می داند و در عین حال فرصت هایی همچون گسترش قدرت نرم و شبکه ای ایران و شکست راهبردهای آمریکا و عربستان در منطقه را به دنبال خواهد داشت.
کلید واژگان: منافع ملی, عمق استراتژیک, منطقه خلیج فارس, موازنه قواSaudi Arabia and the Islamic Republic of Iran have always been rivals in the Persian Gulf region, and more importantly, the developments in Bahrain are considered a common area of influence for both countries. This article aims to answer the main question by using descriptive, analytical and library sources, what are the effects of Saudi influence in Bahrain on the national security of the Islamic Republic of Iran? The hypothesis of the article is that Saudi Arabia's actions in the Persian Gulf region, especially in Bahrain, include threats such as disrupting regional deterrence and the balance of power, intensifying militaristic policies, economic hegemony, and propaganda and political threats in order to induce Iran's obstruction in the realization The peace of the Middle East knows, and at the same time, it will lead to opportunities such as the expansion of Iran's soft and networked power and the failure of American and Saudi strategies in the region.
Keywords: National Interests, Strategic Depth, Persian Gulf Region, Balance Of Power -
افزایش حضور روسیه در غرب آسیا طی سال های اخیر، نظم و امنیت منطقه ای و بین المللی را تحت تاثیر قرار داده است. نوع رویکرد روسیه در این منطقه در قبال سایر بازیگران، سطح و ماهیت تعاملات روسیه و ایران، منافع ایران را در سطوح منطقه ای و فرامنطقه ای تحت تاثیر قرار داده است. از این رو این مقاله با استفاده از نظریه موازنه قدرت، به دنبال پاسخ به این سوال است که: سیاست های منطقه ای روسیه در غرب آسیا چه تاثیری بر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران داشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد مهم ترین تاثیرها عبارت اند از: کمک به مقابله با تروریسم سلفی تکفیری؛ افزایش عمق راهبردی ایران؛ ارتقای توان بازدارندگی منطقه ای ایران؛ تقویت محور مقاومت؛ کاهش نفوذ آمریکا و غرب در منطقه؛ تشدید تعاملات راهبردی محور روسیه چین و ایران و مقابله آنها با نظم جهانی لیبرال و یک جانبه گرایی آمریکا.
کلید واژگان: جمهوری اسلامی ایران, روسیه, غرب آسیا, محور مقاومت, منافع ملی, نظام بین الملل, نظریه موازنه قدرت, نظریه موازنه جامع, نظم منطقه ایPolitical Knowlwdge, Volume:20 Issue: 2, 2024, PP 319 -344The increase of Russia's presence in West Asia in recent years has affected regional and international order and security. The Russia's approach in this region towards other players influenced Russia-Iran interactions and Iran's interests at the regional and global levels. This paper aims to address this question: How Russia's regional policies in West Asia have affected Islamic Republic of Iran's national interests? The paper is based on the theory of balance of power. The paper’s findings show that the most important effects of Russia's soft and hard balancing act on Iran's national interests in the region are: Help countering Takfiri Salafi terrorism, increasing Iran's strategic depth, improving Iran's regional deterrence power, strengthening the Axis of Resistance, reducing the influence of America and the West in the region, and intensifying the strategic interactions of Russia-China and Iran and their confrontation with the liberal world order and unilateralism of America.
Keywords: Axis Of Resistance, I.R.Iran, West Asia, Russia, National Interests, International System, Balance Of Power Theory, Comprehensive Balance Theory, Regional Order. -
در خرد حکمرانی، کارامدی دولت بر بنیان مشارکت و بهره گیری از عقل جمعی بنا شده است. بررسی ها حاکی از آن است که در کشور های ضعیف، محوریت مناقشه ها حول بنیان اساس نظام و خرد دولت بوده، مناظرات کمتر در قلمرو سیاستگذاری، برنامه ریزی و تصمیم گیری مطرح است؛ در حالی که در کشورهای قدرتمند، مناقشه ها و چانه زنی ها حول محور تصمیم ها و سیاست ها بوده و عقلانیتی که اساس حاکمیت بر آن بنا نهاده شده است، کمتر محل چالش و مناقشه است. اکنون این پرسش مطرح است که ریشه این تفاوت در چیست و پیامدهای آن کدام است؟ در این راستا، پژوهش حاضر با روشی تحلیلی، به تفکیک دو نوع عقلانیت پایه و سیاستگذاری پرداخته و بر این باور است که شکل گیری استحکام کشور منوط به آن است که عقلانیت پایه، ایده دولت و مسائلی که حول آن شکل می گیرد، از میدان چانه زنی و چالش های روزمره به دور مانده و در مقابل، مسائلی که در حوزه عقلانیت سیاستگذاری و منافع ملی است، هر اندازه محل کاوش پیوسته و گسترده و با بهره گیری از خرد جمعی بیشتر انجام پذیرد، به اتخاذ تصمیم ها و سیاست های بهینه منجر خواهد شد. با وجود این در کشورهای ضعیف هم دستگاه اجرایی و بوروکراسی و هم دشمنان نظام با انگیزه های متفاوت تلاش دارند تا معرکه گفتگو را به مسائلی از سنخ نخست محدود کنند و مسائل نوع دوم را از دسترس مشارکت جمعی خارج سازند. در نتیجه ایده دولت تضعیف شده و تصمیم های حوزه منافع ملی، سیاست گذاری و تصمیم گیری نیز از خرد جمعی بی بهره می گردد و راه را بر دیکتاتوری دستگاه بوروکراسی و مدیران میانی هموار می کند.کلید واژگان: خرد, حکمرانی, ایده دولت, استبداد, عقلانیت, منافع ملی, استبداد دیوانی, دولت مستحکمWithin the realm of governance, the effectiveness of a government hinges on the engagement and utilization of collective wisdom. Research indicates that in less developed countries, debates often center around the fundamental principles of governance and the wisdom behind governmental actions, while discussions concerning policy formulation, planning, and decision-making are relatively scarce. Conversely, in more developed nations, controversies tend to revolve around specific decisions and policies, with little emphasis on questioning the underlying rationality of governance. This prompts the question: what underlies this disparity, and what are its implications? This study employs an analytical approach, distinguishing between two forms of rationality: foundational and policymaking. It argues that the strength of a nation lies in having foundational rationality, governance principles, and related matters largely settled and accepted, thus remaining outside the realm of everyday controversies. Conversely, issues surrounding policymaking rationality and national interests often become subjects of debate. It contends that a broader and continuous engagement with public opinion, along with a wider utilization of collective wisdom, leads to more optimal decision-making and policy outcomes. However, in weaker countries, both executive bureaucratic systems and external adversaries attempt to limit debates to matters of the first type, albeit with varying motivations. Consequently, they exclude issues of the second type from collective participation. This undermines the concept of governance and results in decisions related to national interests, policymaking, and decision-making lacking the input of collective wisdom. This scenario paves the way for autocracy within bureaucratic systems and middle management.Keywords: Wisdom, Governance, Idea Of Government, Tyranny, Rationality, National Interests, Bureaucratic Tyranny, Strong Government
-
سیاست خارجی دولت آقای روحانی، عمدتا از منظر گفتمانی و ادراکی، مورد مطالعه و تحقیق، قرار گرفته است. پژوهش پیش-رو، برخلاف این رویه، سعی نموده تا به ارزیابی سیاست خارجی ایران در دولت های یازدهم و دوازدهم، از جنبه عملکردی و کرداری و مبتنی بر «منافع ملی جمهوری اسلامی»(در معنایی موسع)، بپردازد. برابر روندنگاری به عمل آمده، سیاست خارجی دولت روحانی با تمرکز بر انعقاد توافق هسته ای، حفظ و توسعه آن و در نهایت احیای این توافق (موسوم به برجام)، پی جویی شد. از این حیث، سیاست خارجی ایران در مقطع زمانی 1400-1392، به شش دوره قابل تقسیم است: 1) از آغاز کار دولت تا انعقاد «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام)؛ 2) از انعقاد برجام تا روی کار آمدن دولت ترامپ؛ 3) از روی کار آمدن ترامپ تا خروج آمریکا از برجام؛ 4) از خروج آمریکا از برجام تا شکست طرح اینستکس و مذاکرات با اروپا؛ 5) از شکست مذاکرات با اروپا تا پیروزی جو بایدن؛ 6) پیروزی بایدن و تلاش برای احیای برجام. بر این اساس، سوال این مقاله عبارت است از: «عملکرد سیاست خارجی دولت روحانی، تا چه حدی تامین کننده منافع ملی ج.ا. ایران بوده است؟». یافته های پژوهش نشان می دهد، «سیاست خارجی روحانی - به علت تک بعدی بودن و تمرکز زیاد بر مذاکرات هسته ای و عدم موازنه بخشی موفق (موازنه ناکافی) در سطوح داخلی و خارجی، پیش و پس از خروج آمریکا از برجام - موفق نشد تا سطح قابل قبولی از اهداف و منافع ملی ج.ا ایران را تامین نماید
کلید واژگان: سیاست خارجی, منافع ملی, روحانی, برجام, روندHassan Rouhani's foreign policy has been studied and researched, mainly from a discursive viewpoint. The current research, contrary to this practice, has tried to evaluate the foreign policy of Hassan Rouhani's administration from a performative viewpoint and based on the national interests of the Islamic Republic of Iran (in a broad sense). According to the trend analysis, Rouhani's foreign policy can be divided into six periods, with focus on the Joint Comprehensive Plan of Action (JCPOA): 1) From the beginning of the administration to the JCPOA agreement; 2) from JCPOA agreement to Donald Trump election as the 45th President of the United States ; 3) From Trump election to US withdrawal from JCPOA; 4) from the withdrawal of the United States from JCPOA to the failure of INSTEX and negotiations with Europe; 5) From the failure of negotiations with Europe to the election of Joe Biden; 6) Biden's victory in 46th US election and the efforts to revive JCPOA. Accordingly, the main question of this article is: "To what extent does the foreign policy of Rouhani administration served the national interests of the Islamic Republic of Iran?" The findings show that "Rouhani's foreign policy – due to its one-dimensionality and overfocus on nuclear negotiations and the lack of a successful balancing effort (inadequate balancing) at the domestic and foreign levels after the US withdrawal from the JCPOA – failed to meet an acceptable level of national goals and interests of the Islamic Republic of Iran.
Keywords: Foreign Policy, National Interests, Rouhani, JCPOA, Trend -
بوروکراسی در انواع نظام های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی ایران، رسوخ سریع داشته است. یکی از این نظام ها که درگیر مفهوم و مصدایق بوروکراسی واقع شده است، نظام پژوهشی ایران، و البته مهم ترین زیرساخت آن، یعنی مجلات پژوهشی هستند. جدا از مزایای این نوع بوروکراسی، به نظر می رسد که این وضعیت، معایب یا مشکلاتی را نیز با خود به ارمغان آورده است؛ که عدم توجه به آنها، می تواند موجب افسردگی یا انحراف مسیر توسعه علمی کشور شود. اکنون، از جنبه های متنوع و مختلفی، مشکلاتی در روند پذیرش و داوری و انتشار مجلات پژوهشی ایران، و مخصوصا در عدم هماهنگی و یکپارچگی نشریات علمی در شیوه نامه های مقالات وجود دارد. در این مقاله ضمن طرح برخی از این مشکلات و پیشنهادات پیرامون آنها، توجه داده شده که طی بررسی ها و تحقیقاتی، مشکلات پیش روی نویسندگان و پژوهشگران و پیشنهادات آنها جمع آوری و احصاء شوند، و در ساختار و روند پذیرش و داوری و انتشار نشریات، لحاظ گردند.کلید واژگان: نشریات علمی پژوهشی, ارزیابی, چاپ مقالات علمی, مقالات پژوهشی, منافع ملیBureaucracy has penetrated rapidly in various economic, cultural and political systems of Iran. One of these systems that is involved in the concept and examples of bureaucracy is Iran's research system, and of course its most important infrastructure is research journals. Apart from the advantages of this type of bureaucracy, it seems that this situation has also brought disadvantages or problems; Failure to pay attention to them can cause depression or deviation of the country's scientific development path. Now, from various aspects, there are problems in the process of accepting and judging and publishing Iranian research journals, and especially in the lack of coordination and integration of scientific publications in the style sheets of articles. In this article, while presenting some of these problems and suggestions around them, it has been noted that during investigations and researches, the problems faced by authors and researchers and their suggestions should be collected and counted, and should be included in the structure andKeywords: Scientific Research Publications, Evaluation, Publication Of Scientific Articles, Research Articles, National Interests
-
منطقه شرق مدیترانه از دوران صفویه تاکنون، به عنوان یکی از حوزه های ژئوپلیتیک حساس پیرامون ایران، منافع و امنیت ملی کشور را تحت تاثیر قرار داده است. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ گویی به این سوال اصلی است که مولفه های تداوم سیاست خارجی ایران در شرق مدیترانه در دوران صفوی و جمهوری اسلامی کدامند؟ پاسخ موقتی که پژوهش گران به عنوان فرضیه مطرح کرده اند، از این قرار است که نیازهای امنیتی- راهبردی و اشتراکات فرهنگی- مذهبی از مهم ترین علل تداوم سیاست خارجی ایران درشرق مدیترانه و تفاوت رویکرد ایران به اروپا، از نکات افتراق سیاست ایران در دو دوره صفویه و جمهوری اسلامی ایران بوده است. یافته های این تحقیق که در قالب نظریه سازه انگاری و با استفاده از روش علی- مقایسه ای انجام شده است، نشان می دهد که تشابه هویت نوعی و نقشی دولتمردان صفوی و جمهوری اسلامی ایران، به تعریف منافع مشترک و در نتیجه رویکردهای سیاست خارجی مشابه از سوی آن ها انجامیده است؛ به گونه ای که رقابت های راهبردی متداوم ایران با سایر قدرت های منطقه ای و لزوم مهار و کنترل تهدیدات آن ها دور از مرزها، نقش شیعیان شرق مدیترانه در پیشبرد اهداف ایران، منافع اقتصادی و ابتنای رقابت های ژئوپلیتیک ایران بر هویت و ایدئولوژی، مهم ترین علل تداوم سیاست خارجی ایران در شرق مدیترانه در دوران صفویه و جمهوری اسلامی بوده است.
کلید واژگان: شرق مدیترانه, سازه انگاری, هویت, منافع ملی, سیاست خارجی.Since the Safavid era, the Eastern Mediterranean region, has affected the Iran's national security and interests. The current research seeks to answer the question, "What are the components of the continuity of Iran's foreign policy in the Eastern Mediterranean during the Safavid period and the Islamic Republic?" The temporary answer that the researchers put forward as a hypothesis is that "Security-strategic needs and cultural-religious commonalities have been the most important reasons for the continuity of Iran's foreign policy in the Eastern Mediterranean, and the difference in Iran's approach to Europe has been one of the differences between Iran's policy in the two periods." The findings show that the similarity of the type and role identity of the Safavid statesmen and the Islamic Republic of Iran led to the definition of common interests and similar foreign policy approaches by them. Iran's continuous strategic competition with other regional powers and the need to contain their threats far from the borders, the role of Shiites in the Eastern Mediterranean in advancing Iran's goals, economic interests and the dependence of Iran's geopolitical competition on identity and ideology are the most important reasons for the continuity of Iran's foreign policy during the two periods.
Keywords: Eastern Mediterranean, Constructivism, Identity, National Interests, Foreign Policy -
تحولات منطقه قفقاز جنوبی به دلیل مجاورت جغرافیایی و قرابت قومی، دینی و فرهنگی که مردم این منطقه با ایران دارند، بر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران تاثیر گذار می باشد. در این راستا ایران در جهت نقش آفرینی در بحران اول قره باغ، سیاست بی طرفی فعال را اتخاذ نمود. این درحالی است که طی بحران دوم، ایران به طور صریح تری از تعلق «قره باغ» به آذربایجان صحبت کرد. این مقاله به بررسی تغییر راهبرد سیاست خارجی ایران در بحران دوم قره باغ و پاسخ به این سوال می پردازد که «چه عواملی باعث تغییر راهبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال بحران دوم قره باغ شد»؟ به نظر می رسد سیاست ایران به عنوان یک کشور اسلامی و شیعی و در سایه مولفه هایی همچون قومیت و مذهب به تغییر راهبرد سیاست خارجی ایران در بحران دوم در قالب تاکید بر تمامیت ارضی آذربایجان ضمن احترام به حقوق اقلیتهای قومی و خدشه ناپذیری مرزهای بین المللی انجامید.این نوشتار بر اساس روش شناسی توصیفی _ تحلیلی و منابع کتابخانه ای انجام گرفته است.
کلید واژگان: سیاست خارجی, ایران, جمهوری آذربایجان, ارمنستان, قره باغ, بحران, منافع ملیDevelopments in the South Caucasus region have an impact on the national interests of the Islamic Republic of Iran due to the geographical proximity and ethnic, religious and cultural affinity that the people of this region have with Iran. In this regard, Iran adopted a policy of active neutrality in order to play a role in the first Nagorno-Karabakh crisis. This is while during the second crisis, Iran spoke more openly about "Karabagh" belonging to Azerbaijan. This article examines the change of Iran's foreign policy strategy in the second Nagorno-Karabakh crisis and answers the question, "What factors caused the change in the foreign policy strategy of the Islamic Republic of Iran regarding the second Nagorno-Karabakh crisis?" It seems that Iran's policy as an Islamic and Shia country and in the shadow of factors such as ethnicity and religion led to a change in Iran's foreign policy strategy in the second crisis in the form of emphasizing the territorial integrity of Azerbaijan while respecting the rights of ethnic minorities and the inviolability of international borders. The basis of descriptive-analytical methodology and library resources has been done.
Keywords: Foreign policy, Iran, Republic of Azerbaijan, Armenia, Karabagh, Crisis, National Interests -
مجله علوم سیاسی، پیاپی 64 (پاییز 1402)، صص 64 -90
این مقاله براساس شرایط امنیتی خلیج فارس و ارایه راهکارهایی جهت ثبات و امنیت دراین منطقه حساس بین المللی تهیه و تنظیم شده است. امنیت پایدار دراین منطقه ژیو استراتژیک، ژیو کالچرال و ژیو پلتیک از جهان به دلیل مسیر عبور انرژی و تخمین بیش از 90% از انرژیهای فسیلی (درسال 2030) از اهمیت بالایی برخوردار است. جغرافیای خلیج فارس که با تنگه هرمز از دریای عمان جدا میشوند، تشکیل میشود از کشورهای: ایران، عراق، عربستان سعودی، کویت، بحرین، امارات متحده عربی، عمان و قطر که از لحاظ اقتصادی و تولید انرژی های فسیلی برای جهان مهم و حیاتی است. خروج بریتانیا از این منطقه و جایگزین شدن ایالات متحده درسال 1970 م، این منطقه از خاورمیانه را دچار فراز و فرودهای بسیاری کرده است. آمریکا در اینسال از دو کشور ایران و عربستان به عنوان دو ستون امنیت منطقه ای برای کم کردن تنش بین دو کشور و سدی در برابر کمونیسم در طرحی به نام دکترین نیکسون – کسینجر (امنیت دو ستونی) استفاداه کرد
کلید واژگان: ایران, امنیت, عربستان سعودی, خلیج فارس, تعارض, منافع ملی, رئالیسم تهاجمی, موازنه منطقهای, جغرافیای منطقه ای, قدرتهای فرامنطقهای خاورمیانهThis article is prepared and organized based on the security conditions of the Persian Gulf and providing solutions for stability and security in this sensitive international region. Stable security in this geo-strategic, geo-cultural and geo-political region of the world is of great importance due to the route of energy passage and estimation of more than 90% of fossil energies (in 2030). The geography of the Persian Gulf, which is separated from the Sea of Oman by the Strait of Hormuz, consists of the following countries: Iran, Iraq, Saudi Arabia, Kuwait, Bahrain, the United Arab Emirates, Oman and Qatar, which are important and vital for the world in terms of economy and fossil energy production. Is. Britain's withdrawal from this region and its replacement by the United States in 1970 has caused many ups and downs in this region of the Middle East. This year, the United States used the two countries of Iran and Saudi Arabia as two pillars of regional security to reduce the tension between the two countries and a barrier against communism in a plan called the Nixon-Kessinger doctrine (two-pillar security).
Keywords: Iran, Saudi Arabia, Security, Conflict, Persian Gulf, Offensive Realism, National Interests, Regional Balance, Regional Geography, Middle East Extra-Regional Powers -
اقلیم کردستان عراق، به عنوان یکی از مناطق پر مناقشه از در همسایگی غربی ایران بوده است که از طرف شرق با کردستان ایران نیز همجوار است . همین مسئله هرچندسال یک بار باعث تنش هایی بین جمهوری اسلامی ایران و اقلیم کردستان شده است . لذا هدف این مقاله فهم و شناخت موقعیت اقلیم کردستان عراق از جهات فرصت ها و تهدید هایی است که برای جمهوری اسلامی ایران دارد . روشن است که فهم مسئله ی فوق، برای تقویت و درک نوع مواجهه ی جمهوری اسلامی با اقلیم کردستان برای کسب منافع ملی بیشتر و بهتر، اهمیت و ضرورت دارد . لذا سوال اصلی این مقاله اینگونه مطرح شده است که فرصت ها و تهدید های جمهوری اسلامی ایران در اقلیم کردستان عراق چیست؟ یافته ها حاکی از آن است که در 4 سطح فرهنگی، اقتصادی، ژئوپولیتیکی و امنیتی، روابط بین جمهوری اسلامی ایران و اقلیم کردستان عراق فرصت ها و چالش هایی را شکل داده است که بنا به نگرش دستگاه سیاست خارجی دو طرف، این فرصت ها می توانند به تهدید بدل شوند و یا بالعکس . به هرصورت به نظر می رسد که در قامت تهدیدات، بیشترین آن در روابط بین اقلیم کردستان با اسرائیل خلاصه می شود و تلاش کردستان عراق برای استقلال . در هر دوصورت، دیپلماسی فعال جمهوری اسلامی، می تواند این تهدیدات را با مدیریت درست به فرصت تبدیل کند . روش تحقیق در این مقاله، به شکل توصیفی-تحلیلی بوده است .
کلید واژگان: جمهوری اسلامی ایران, اقلیم کردستان عراق, منافع ملی, سیاست خارجیKurdistan region of Iraq has been one of the most disputed regions in the western neighborhood of Iran, which is also adjacent to Iranian Kurdistan from the east. This issue has caused tensions between the Islamic Republic of Iran and the Kurdistan Region every few years. Therefore, the purpose of this article is to understand the situation of the Kurdistan region of Iraq in terms of opportunities and threats it has for the Islamic Republic of Iran. It is clear understanding the above issue is important and necessary to strengthen and understand the type of confrontation of the Islamic Republic with the Kurdistan Region in order to obtain more and better national interests. Therefore, the main question of this article has been raised as follows: What are the opportunities and threats of the Islamic Republic of Iran in the Kurdistan Region of Iraq? The findings indicate that at 4 cultural, economic, geopolitical and security levels, relations between the Islamic Republic of Iran and the Kurdistan Region of Iraq have created opportunities and challenges that, according to the foreign policy apparatus of both sides, these opportunities They can become a threat or vice versa. However, it seems that in the form of threats, most of them are summarized in the relationship between the Kurdistan Region and Israel and the Iraqi Kurdistan's struggle for independence. In both cases, the active diplomacy of the Islamic Republic can turn these threats into opportunities with proper management. The research method in this article is descriptive-analytical.
IntroductionThe Kurdistan region of the Republic of Iraq (KRI), which borders Iranian Kurdistan to the east, has long been a disputed area on the Islamic Republic of Iran (IRI)'s western borders. This issue fuels tensions between KRI and IRI every few years. This study aims to identify and discuss the opportunities and threats that KRI offers and poses to IRI. Therefore, the study findings help us understand how IRI treats KRI to ensure more and better IRI's national interests. The main research question is as follows: What are the opportunities and threats that IRI finds and faces in KRI?
Theoretical FrameworkCountries traditionally take two different approaches to foreign policy in international relations: realism and idealism. A “realist" foreign policy prioritizes national security and national interests over ideology and morality. Realists view foreign policy from the perspective of interests rather than values. This implies that they focus more on a country’s foreign policy and less on its domestic policy. In practice, realists prioritize their primary interests, such as security and prosperity, in their relations with foreign countries, and place less emphasis on what these governments do within their borders. By contrast, an idealist approach to foreign policy holds that the foreign policy of a country should primarily reflect its moral and philosophical values. If a government endeavors to combat poverty, protect human rights, and promote religious liberty domestically, because it believes that these are just or moral stands, it must also attempt to accomplish these goals overseas. Idealists believe that this will eventually lead to a more peaceful world. They believe that they should actively engage in international affairs to share the values they cherish throughout the world and shape other nations so that they also reflect these values.
MethodologyThis study employed a descriptive-analytical method to achieve its objectives.
Findings and DiscussionThe study findings indicate that there are opportunities and challenges related to the relations between IRI and KRI on cultural, economic, geopolitical, and security levels. The foreign policy attitudes of both parties can convert these opportunities into threats or these threats into opportunities. In any case, it seems that most of the threats have their roots in the relations between KRI and Israel and in the attempt by KRI to achieve independence. In both cases, proper management of IRI's active diplomacy can transform these threats into opportunities.
ConclusionIn addition to its common borders with Iran and its location inside Iraq, KRI is one of the areas that have historical and cultural ties to IRI. After the fall of the Baathist regime in Iraq, IRI recognized the high economic and trade potential KRI and started economic relations with it. These relations are still continuing. Geopolitics has been one of the main opportunities for IRI to establish relations with KRI. However, as mentioned above, it can also be considered a threat due to KRI's appeasement of IRI's opposition groups and its interactions with Israel. Israel is constantly creating security and political threats throughout the region to weaken IRI's power and expand its own power all the more with the idea of a Greater Israel and the slogan of "From the Nile to the Euphrates." Therefore, KRI's interactions and relations with this regime are considered a threat to IRI. Another threat is the efforts made by KRI to gain independence from Iraq. Given KRI's possible objectives of establishing an independent Kurdish state, not only will Israel not cause KRI to form an independent state, but it may serve as the main obstacle to the realization of KRI's independence from Iraq. The reason for this is that if Israel supports KRI's independence from Iraq, it will heighten the sensitivity of Iraq's internal factions and will probably cause them to take action against the establishment of an independent Kurdistan state on the former Iraqi territory and also against the other countries in the region. Under no conditions can it be economically viable for KRI to ally itself with a regional power other than Iran. Therefore, clarification is required to identify the opportunities and threats. This will allow IRI, by taking into consideration the strategic infrastructure in northern Iraq, to prepare the ground for improving and upgrading its relations with KRI in order to achieve its national interests and improve its national security
Keywords: Islamic Republic Of Iran, Kurdistan Region Of Iraq, National Interests, Foreign Policy -
هدف پژوهش حاضر، بررسی راهبرد سیاست خارجی ترکیه در قبال کشور عراق و تاثیر این سیاست ها بر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران است. در این راستا، با کاربست نظریه نوواقع گرایی و روش توصیفی -تحلیلی، نشان داده شد که راهبرد سیاست خارجی ترکیه در عراق، مبتنی بر افزایش نفوذ و کسب موقعیت برتر و حفظ موازنه قدرت با ایران می باشد که از یک سو برای هر دو کشور منافع همسو و از سویی منافع متعارض را دربرمی گیرد. این موضوع در زمان نقاط مثبت و تعامل، ریشه در جغرافیای سه کشور دارد و تابعی از محیط منطقه ای، تروریسم و مسئله کردها است و در هنگام رقابت، به دلیل حوزه گسترش نفوذ دو کشور در عراق است. ایران از سیاست حفظ وضع موجود حمایت می کند و در مقابل ترکیه به دنبال تغییر وضع موجود است. ایران خود را همپیمان عراق می داند، اما ترکیه به دنبال هژمونی و رهبری منطقه ای است. از سوی دیگر در حوزه اقتصادی نیز ترکیه به دنبال کسب بیشترین سهم تجارت و به دست گرفتن کنترل انتقال انرژی از عراق به اروپا است. درنتیجه می توان گفت، ترک ها عمدتا از ابزارهای قدرت نرم برای اهداف سخت استفاده می کنند و ایران بیشتر از مولفه های قدرت سخت برای اهداف نرم استفاده می کند.
کلید واژگان: سیاست خارجی, منافع ملی, امنیت ملی, ایران, عراق, ترکیهThe purpose of the present research is to study Turkey’s foreign policy in front of Iraq and its impact on national interests of the Islamic Republic of Iran. In this regard, the theory of neorealism along with a descriptive-analytic method was used. The results showed that Turkey’s foreign policy in Iraq is based on increasing penetration, acquiring better position, and maintaining power balance with Iran which, on the one hand, has common interests for both countries, and on the other hand, involves contradictory interests. At for positive points and collaboration, this subject is rooted in the geography of 3 countries and is a function of regional environment, terrorism, and Kurds’ issue while with respect to competition, it is due to the expansion of the penetration of 2 countries in Iraq. Iran supports the policy of sustaining the status quo whereas Turkey seeks changing the current situation. Iran considers itself as an ally of Iraq while Turkey pursues hegemony and regional leadership. On the other hand, in the economic field, Turkey aims to acquire the highest share of trade and take control of energy transmission from Iraq to Europe. Therefore, it can be said that Turkey mostly uses means of soft power for its hard purposes while Iran uses components of hard power for its soft purposes.
Keywords: Foreign Policy, National Interests, National Security, Iraq, Turkey -
با توجه به اینکه در دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، رژیم اسراییل به عنوان موجودیتی نامشروع و اشغالگر تلقی شده و یکی از سیاست های اصولی جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه در حمایت از جنبش های مقاومت بر علیه اسراییل قرار دارد، این رژیم با احساس تهدید مواجه بوده و همواره تلاش داشته است تا در برابر این تهدید به ایجاد موازنه بپردازد. لذا این پژوهش با مبنا قرار دادن نظریه موازنه تهدید استفن والت و با پژوهشی تیوریک در پی پاسخ به این پرسش اصلی می باشد که؛ عوامل موثر بر احساس تهدید و هراس رژیم اسراییل از جمهوری اسلامی ایران و دلایل نزدیکی آن به ایالات متحده آمریکا از دیدگاه نظریه موازنه ی تهدید چیست؟ در پاسخ به سوال اصلی این فرضیه مورد آزمون قرار می گیرد که؛ حمایت جمهوری اسلامی ایران از جنبش های مقاومت و قطع ارتباط و اعلام عدم مشروعیت رژیم اسراییل در دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تلاش برای افزایش قدرت و دست یابی به انرژی هسته ای و تشکیک در موضوع هولوکاست که بهانه اشغال سرزمین ملت فلسطین است، موجب شده که این رژیم، جمهوری اسلامی ایران را تهدیدی علیه موجودیت خود قلمداد کند. این امر موجب نزدیکی بیش از پیش این رژیم به ایالات متحده بر علیه جمهوری اسلامی ایران با هدف کاستن از تهدیدات مزبور شده است.
کلید واژگان: واقع گرایی, موازنه تهدید, اتحاد و ائتلاف, منافع ملی, امنیت ملیAfter the victory of the Islamic Revolution, Israel was recognized as the occupying regime of the Palestinian land. Therefore, Iran followed the policy and strategy of supporting the Palestinian movements in the fight against Israel. Israel felt threatened and tried to balance through the alliance with America against Iran. This article uses Stephen Walt's threat balance theory to answer that question why does Israel feel threatened by Iran and ally with the US? The hypothesis is that Iran's support for Palestinian resistance movements, efforts to achieve nuclear capability, Holocaust denial, and recognition Israel as the occupation regime are the reasons that Israel is closer to the US. Based on the theory of balance of threat, this is the main reason for Israel's hostility to the Islamic Republic of Iran.
Keywords: realism, Balance of Threat, Alliance, Coalition, national security, National Interest -
بررسی تحولات مربوط به منافع ملی دولت ها هنگامی اهمیت می یابد که دریابیم منافع ملی، در حکم شمشیری دولبه برای دولت ها به شمار می رود. از یک سو برخی دولت ها با حربه دستیابی به منافع ملی و یا صیانت از آن، هیچ گونه مداخله ای را بر نمی تابند و از سوی دیگر برخی دولت ها در اقدامی متعارض، رفتار مداخله جویانه خود را در پوشش منافع ملی حیاتی توجیه می کنند. این امر ضرورت انجام یک پژوهش جامع و مستقل به منظور یافتن نسبتی میان تغییرات در منافع ملی و اصل عدم مداخله را بیش از پیش آشکار می سازد. مقاله پیش رو با روش توصیفی - تحلیلی در پی یافتن پاسخ برای این پرسش کلیدی بوده است که منافع ملی به ویژه در طی سالیان اخیر با چه نوع تحولاتی مواجه بوده و این تحولات چه تاثیری بر ساحت اصل عدم مداخله و قوت و ضعف آن نهاده است؟ یافته های مقاله، نشان می دهد که روند تحولات در حوزه منافع ملی عمدتا در راستای حقوق بنیادین بشر و منفعت کلی جامعه بین المللی در حال شکل گرفتن بوده و دستاورد این تحولات نیز در نهایت کاهش اختیارات دولت ها در استناد به منافع ملی برای توجیه توسل به اصل عدم مداخله بوده است.کلید واژگان: منافع ملی, اصل عدم مداخله, حقوق بنیادین بشر, جامعه بین المللیIt is crucial to examine how states pursue their national interests since this can be a tricky matter. Some states may take extreme measures to safeguard their interests not allowing any external interference. Meanwhile, others may use their national interests as a pretext for interventionist actions, which goes against their supposed objectives. Therefore, it is necessary to conduct a thorough and unbiased research work to understand how changes in national interests affect the principle of non-intervention. This descriptive-analytical study aims to to address the question of how recent developments have affected national interests and the principle of non-intervention. Specifically, the focus is on identifying the types of challenges national interests have faced and how these challenges have influenced the strengths and weaknesses of the principle of non-intervention. Results reveal that in recent times, the focus of national interests has shifted towards the protection of fundamental human rights and the betterment of the global community. This has led to a decrease in government control based solely on national interests to justify the use of the principle of non-intervention.Keywords: National Interests, principle of non-intervention, fundamental human rights, International Community
-
نشریه مطالعات قدرت نرم، پیاپی 34 (پاییز 1402)، صص 141 -164
به اعتقاد جوزف نای به عنوان واضع نظریه و مفهوم قدرت نرم، سنجش و ارزیابی میزان کارایی و کارآمدی قدرت امری ضروری برای عمال کنندگان آن است. این در حالی است که قدرت نرم مفهومی نسبتا سیال بوده و بر همین مبنا چارچوب های مختلفی برای سنجش آن وجود دارد. به رغم اهمیتی که قدرت نرم در روابط بین الملل دارد، چگونگی سنجش آن دشوار است چرا که شاخص های آن متغیر و با توجه به ذهنی بودن برخی از شاخص ها، اندازه گیری آنها دشوار است. بنابراین، با عنایت به مشکلاتی که در خصوص چگونگی سنجش قدرت نرم کشورها وجود دارد، مقاله حاضر به دنبال پاسخ به این سوال است که مهمترین روش ها و شاخص های سنجش قدرت نرم کدامند؟ برای پاسخ به این سوال، از روش شناسی کیفی و تحلیل محتوای متون و منابع موجود در خصوص قدرت نرم استفاده شده است. نتایج نشان داد که در یک جمع بندی کلی، شاخص های سنجش قدرت نرم در سه گروه اصلی مشتمل بر احساسات/عواطف، برداشت ها/عقاید و رفتارها قابل طبقه بندی هستند و برای هر کدام از این سه گروه و متناسب با داده های در دسترس، می توان روش های مختلفی را مورد استفاده قرار داد.
کلید واژگان: قدرت, قدرت نرم, منافع ملی, شاخص, روش, سنجشSoft Power, Volume:13 Issue: 34, 2023, PP 141 -164According to Joseph Nye, as the creator of the theory and concept of soft power, measuring and evaluating the efficiency and effectiveness of power is a necessary thing for its practitioners. This is despite the fact that soft power is a relatively fluid concept and therefore there are different frameworks to measure it. Despite the importance of soft power in international relations, how to measure it is difficult because its indicators are variable and due to the subjective nature of some indicators, it is difficult to measure them. Therefore, considering the problems that exist regarding how to measure the soft power of countries, this article seeks to answer the question, what are the most important methods and indicators for measuring soft power? To answer this question, qualitative methodology and content analysis of existing texts and sources regarding soft power have been used.
The results showed that in a general summary, soft power measurement indicators can be classified into three main groups including feelings/emotions, impressions/opinions and behaviors, and for each of these three groups and according to the available data, different methods can be used.Keywords: Power, Soft Power, National Interests, Index, Method, Measurement -
با فروپاشی نظام دو قطبی و تشدید دشمنی آمریکا علیه ایران، گرایش به شرق در سیاست خارجی به اولویت راهبردی ایران تبدیل شد. در این میان، ایران در مواجهه با تهدیدات غرب و با آرزوی شکلگیری جهان چند قطبی، رقابت تاریخی خود با روسیه را کنار گذاشته و اخیرا در جنگ اوکراین مواضعی فراتر از رویکرد «نگاه به شرق» بروز داده است. این مقاله درصدد پاسخ به این پرسش است که تحت تاثیر چه مولفه هایی سیاست خارجی ایران در قبال تهاجم روسیه به اوکراین شکل گرفته و تا چه اندازه در راستای اهداف ملی و منافع بلندمدت ایران بوده است؟ در پاسخ میتوان گفت جمهوری اسلامی تهاجم روسیه را آغاز دگرگونی در نظام بین الملل با ظهور بلوک ها و ائتلاف های جدید تعبیر میکند که به تهران امکان خروج از انزوا و بازیگری در عرصه جهانی را میدهد. برای جمهوری اسلامی حمایت همه جانبه از مسکو در جنگ اوکراین، بخشی از یک استراتژی واحد برای مشارکت و استفاده از نظم بین المللی در حال ظهور است. این نوشتار با سنجش فرصتها و تهدیدات بحران اوکراین توصیه میکند که ایران با اتخاذ رویکردی محتاطانه در حمایت از روسیه از تحریک رقبای مسکو اجتناب و کشور را از قرار گرفتن در معرض تحریم ها و فشارهای گسترده دور سازد. مقاله با رویکردی کیفی و استفاده از روش تحلیل رویدادها و شواهد تاریخی در روابط تهران - مسکو و تاثیر تحولات ساختاری در نظام بین الملل و سیاست داخلی ایران در چارچوب نظریه واقعگرایی نوکلاسیک، سیاست خارجی ایران در جنگ اوکراین را بررسی میکند.کلید واژگان: جنگ اوکراین, روسیه, نگاه به شرق, نظم نوین جهانی, منافع ملیWith the collapse of the bipolar system and the intensification of America's hostility against Iran, the orientation towards the East in foreign policy became Iran's strategic priority. In the meantime, facing threats from the West and wishing to form a multipolar world, Iran has abandoned its historical rivalry with Russia and has recently expressed positions beyond the "Looking East" approach in the Ukraine war.This article tries to answer these questions: Under the influence of what components has Iran's foreign policy been formed in response to Russia's invasion of Ukraine? To what extent is it in line with Iran's national goals and long-term interests?In response, it can be said that Iran interprets Russia's invasion as the beginning of a transformation in the international system with the emergence of new blocs and alliances, which gives Tehran the opportunity to get out of isolation and become an actor in the world arena. For the Islamic Republic, the all-out support of Moscow in the Ukraine war is part of a single strategy for participation and use of the emerging international order. By measuring the opportunities and threats of the Ukraine crisis, this article recommends that Iran, by adopting a cautious approach in supporting Russia, avoids provoking Western governments and keeps the country away from being exposed to wider sanctions and pressures. The article examines Iran's foreign policy in the Ukraine war with a qualitative approach and within the framework of neoclassical realism theory.Keywords: Ukraine war, Russia, look to the East, New world order, National Interests
-
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی باعث تغییرات ژیوپلیتیک و جانشینی چهار کشور جدا و مستقل در حاشیه ی دریای خزر شد. مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی درصدد تبیین راهبرد امنیتی-اقتصادی و حقوقی ایران در حوزه مرزی دریای خزر می باشد. کشورهای حاشیه دریای خزر با عقد پیمان های دوجانبه و چندجانبه و تقسیم منافع دریا میان خود ضمن بی توجهی به حقوق بین الملل، حقوق مسلم جمهوری اسلامی ایران را هم زیر پا گذاشته اند. فقدان یا عدم توافق کشورهای ساحلی دریای خزر درزمینه رژیم حقوقی به رقابت های سیاسی و امنیتی در منطقه به نفع قدرت های بزرگ مداخله گر در منطقه خزر منجر گردیده است. از دیدگاه واقعگرایی در خزر به جد می توان گفت که سهم ایران از این بستر بسیار کم است و از سویی فشار غرب و خصوصا آمریکا امکان عبور خطوط لوله را به ایران نمی دهد و روسیه رقیبی جدی برای ایران است .اکنون امید به دولت جدید است تا با ترسیم فرمولی نو برای منافع ملی ایران در خزر به طور سنجیده پیامدهای احتمالی میان بازیگران بزرگ بین المللی و باتجربه خاطره ای نیک را در تاریخ به نام خویش بر جای گذارد.کلید واژگان: دریای خزر, جمهوری اسلامی ایران, منافع ملی, قدرت های منطقه ای, امنیت ملی, اتحاد جماهیر شورویThe collapse of the Soviet Union caused geopolitical changes and the succession of four separate and independent states along the Caspian Sea.The article tries to explain Iran's security-economic and legal strategy in the Caspian Sea border area with a descriptive-analytical method. By concluding bilateral and multilateral agreements and dividing the benefits of the sea among themselves, the countries on the shores of the Caspian Sea have violated the rights of the Muslims of the Islamic Republic of Iran by ignoring international laws. The non-agreement of the coastal countries of the Caspian Sea in the field of legal regime has led to political and security competitions in the region in favor of the great powers that intervene in the Caspian region. From the perspective of realism in the Caspian region, Iran's share in this platform is very small, and on the other hand, the pressure of the West, especially the United States, does not allow Iran to pass through the pipelines. And Russia is a serious competitor for Iran. In addition, with the presence and intervention of trans-regional powers in the Caspian Sea, Iran has had less opportunity for economic and military activity in this area.Keywords: Caspian Sea, The Islamic Republic of Iran, National Interests, regional powers, National Security, the Soviet Union
-
نشریه تعاملات دیپلماتیک، پیاپی 3 (پاییز 1402)، صص 143 -181
خلیج فارس مهم ترین خطه آبی منطقه است که علاوه بر ظرفیت های گوناگون فرهنگی، سیاسی و اقتصادی با بهره مندی از منابع سرشار نفت و گاز از اهمیتی راهبردی در تعاملات بینالمللی برخوردار است. برخی از تحلیلگران روابط بین الملل معتقدند که مهمترین شرایط استمرار بقا و حضور فعال در عرصه های ملی، منطقه ای و بین المللی کنونی توجه به منافع ملی است. تامین منافع ملی ج. ا. ایران در خلیج فارس، نیازمند شناخت عوامل تاثیرگذار در این حوزه است. هدف اصلی تحقیق ارائه راهبردهای تامین منافع ملی ج.ا.ایران در خلیج فارس است، بنابراین سوال تحقیق این است که راهبردهای تامین منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس کدامند؟
این تحقیق از نوع کاربردی توسعه ای و روش آن موردی زمینه ای است. حجم نمونه آماری تحقیق 54 نفر است. روش گردآوری اطلاعات میدانی و کتابخانهای بوده که با تحلیل عمیق مبانی نظری، عوامل موثر بر منافع ملی ایران در خلیجفارس را احصاء نموده و سپس در قالب پرسشنامه با استفاده از تحلیلهای کمی و کیفی به صورت آمیخته نسبت به استانداردسازی و بومی سازی این عوامل اقدام شده است. بر اساس تجزیه و تحلیل به عمل آمده و با استفاده از ابزار IFE و EFE تعداد 86 عامل (25 قوت، 16 ضعف، 21 فرصت و 24 تهدید) شناسایی و سنجش شده و نهایتا به روش SWOT راهبردها تدوین شده و نسبت به تعیین اولویت اجرایی آنها با استفاده از روش QSPM اقدام شده است. بر اساس نتایج تحقیق تعداد 11 راهبرد برای تامین منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس احصا گردید. پس از تحلیل عوامل درونی و خارجی و مشخص شدن نقاط موجود و مطلوب، وضعیت موجود کشورمان در حوزه منافع ملی در خلیج فارس در ربع رقابتی ارزیابی شده است.کلید واژگان: راهبرد, منافع ملی, خلیج فارس, جمهوری اسلامی ایرانSuccess in the rapid advancement of development along with economic pragmatism has caused India to become one of the most dynamic countries in the world economy and secondly to be considered as an emerging center of wealth and power in the world. On the one hand, the economic development requirement of this country and extensive transformations in the international system have imposed a new direction on the foreign policy of this country in the Middle East and towards Israel and Iran. In this article, we focus on the reasons for changing India's Middle East policy from a policy that was defined in the light of the principle of non-alignment in the Cold War era to a policy that was redefined based on the new needs of India's national interests. Therefore, according to the above premises, the main question of the article is raised as follows: What changes have been made in India's foreign policy towards Israel and Iran, considering the options facing India? The hypothesis of the article, using the theory of balance of interests, is that the foreign policy of India in the Middle East has changed from an ideological and third-world policy based on the principles of non-commitment to a policy of multiple and multilateral commitments based on the necessity of access to oil and energy resources. And gas, markets, and military weapons. This article is written based on the descriptive-analytical method and uses virtual sources, specialized publications, and in terms of the subject area of this article, it examines India's policy towards the countries of Iran and Israel until 2023
Keywords: India, Middle East, National Interests, Iran, Israel -
انتخابات ترکیه به پایان رسید و اردوغان در یکصدمین سالگرد تاسیس جمهوری ترکیه مجددا به عنوان رییس جمهور این کشور انتخاب شد. با توجه به نقش استراتژیک و ژیوپلیتیک این کشور اکنون مسیله این است که چه تغییری در راهبرد سیاست خارجی ترکیه ایجاد خواهد شد. تلاش ترکیه همواره بر این بوده است که با تاکید بر منافع ملی و تکیه بر دو بعد سیاست و اقتصاد جایگاه منطقه ای و بین المللی خود را حفظ کند. ترکیه پس از اجرای سیاست تنش صفر با همسایگان و سیاست مداخله در امور داخلی برخی از همسایگان، در دوره جدید هر چه بیشتر به سمت راهبرد «همه جانبه نگری متعادل و متوازن» در سیاست خارجی خود روی آورده است. بنابراین با نگاهی به گذشته و تجربه حاصل از آن، سعی می کند مبتنی بر واقعگرایی و با دوری از تنش زایی راهبرد سیاست خارجی خود را سامان بخشد. این پژوهش با کاربست روش توصیفی تحلیلی و در قالب چارچوب نظری نوواقعگرایی به دنبال پاسخ به این پرسش است که راهبرد سیاست خارجی ترکیه پس از انتخابات 2023 چیست؟ یافته های پژوهش نشان می دهند که اردوغان پس از کسب مجدد قدرت با اتخاذ رویکردی همه جانبه نگر به دنبال ایجاد توازن در سیاست خارجی و اجرای اهداف بلند مدت خود برای تامین منافع ملی و ارتقای جایگاه منطقه ای و بین المللی ترکیه است. در نتیجه، اردوغان در دوره جدید به دنبال پیگیری سیاست های پوپولیستی، گسترش روابط با کشورهای همسایه، ترمیم روابط با اتحادیه اروپا، آمریکا و اسراییل و حفظ تظاهر به بیطرفی در جنگ بین روسیه و اوکراین خواهد بود.
کلید واژگان: سیاست خارجی, ترکیه, خاورمیانه, نوواقعگرایی, منافع ملیThe recent Turkish elections have concluded with President Erdogan being re-elected on the 100th anniversary of the Turkish Republic's establishment. Given Turkey's strategic and geopolitical importance, there is a question as to what changes will be made in the country's foreign policy strategy. Turkey has always prioritized its national interests in its foreign policy and focused on two dimensions: politics and economics. In the new presidential term, Turkey has moved towards a strategy of "balanced and equitable omnidirectionalism" after implementing a zero-tension policy with its neighbors and intervening in some neighboring countries' internal affairs. Based on past experiences, Turkey aims to systematize its foreign policy strategy by emphasizing realism and avoiding tension. This research utilizes a descriptive-analytical method within the theoretical framework of Neorealism to answer the question: What is Turkey's foreign policy strategy following the 2023 elections? The findings suggest that Erdogan, after regaining power, is adopting a comprehensive approach to balancing foreign policy and executing his long-term goals of securing national interests and improving Turkey's regional and international position. In his new term, Erdogan will pursue populist policies, expand relations with neighboring countries, mend relationships with the European Union, the United States, and Israel, and maintain his neutral gesture in the war between Russia and Ukraine.
Keywords: Foreign Policy, Turkey, Middle East, Neorealism, National Interests -
قدرت گرفتن دوباره طالبان در افغانستان با خروج نیروهای آمریکایی به دنبال تصرف کابل، پایتخت این کشور رخ داد و سبب شد جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با همسایههای شرقیاش دچار برخی تناقضها شود. از سویی، چون ابعاد تحولات برای ایران روشن نیست، به آنچه میگذرد به دیده تهدید و تردید مینگرد و وجود توطیه در تمامی تحولات را دور از ذهن نمیداند. در این مقاله با استفاده از روش کیفی و در چارچوب واقع گرایی تهاجمی دادهها را گردآوری و از روش تحلیل مضمون استفاده کرده ایم. این نوشتار با هدف شناسایی رویکرد جمهوری اسلامی ایران با توجه به قدرت یابی دوباره طالبان شکل گرفته و به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که جمهوری اسلامی ایران چه رویکردی در قبال طالبان افغانستان داشته است؟ در پاسخ این فرضیه را مطرح می کنیم که خروج زودهنگام نیروهای آمریکایی از افغانستان و سقوط کابل به دست طالبان بار دیگر شرایط پرآشوب خاورمیانه و معادلات ژیوپلیتیک آن را دست خوش تغییر کرده و بر منافع ایران تاثیر گذاشته است. از سوی دیگر، طالبان از بعد ایدیولوژیک به عنوان یک گروه افراطی سنی، همچنان تهدیدی برای امنیت ملی ایران به حساب میآید. نتایج این پژوهش نشان میدهد براساس موقعیت و نقش حساس ایران در منطقه، مواضع ایران با توجه به رویکرد طالبان متفاوت خواهد بود.کلید واژگان: ایدئولوژی, ایران, طالبان, منافع ملی, واقع گرایی تهاجمیJournal of Fundamental and Applied Studies of the Islamic World, Volume:5 Issue: 16, 2023, PP 139 -161In a strategic shock, the Taliban in Afghanistan entered Kabul on August 15, following a crisis caused by the Western military withdrawal, the reluctance of the Afghan government and national security forces to fight, and the Taliban's will for power. The early withdrawal of American forces from Afghanistan and the fall of Kabul to the Taliban will have important consequences for the region and international politics more broadly. The developments in Afghanistan with the influence of the Taliban on Afghanistan and the formation of a government by this group have become a matter of concern for the neighboring countries of this country. Iran, as one of Afghanistan's neighboring countries, adopted policies against the Taliban's control over Afghanistan and the formation of a government by this group. Afghanistan, as one of the eastern neighbors of Iran, which has a water and land border with Iran, is naturally a part of the Iranian plateau and has many similarities with Iran in terms of history and culture. The eastern borders of Iran are one of the most important two-way crossings of human, economic and cultural exchanges for the two countries. In terms of geopolitics, in the eastern borders of Iran, respectable Baloch people live, whose relatives are also present in the two countries of Afghanistan and Pakistan, who are always provoked by elements related to foreign intelligence and espionage services for various ethnic and religious reasons. Also, over the years, these borders have been one of the most important security challenges regarding human and drug trafficking. More than millions of Afghans have tasted the problems of these borders in the last four decades; The recent one-year developments in Afghanistan and the re-emergence of the Taliban in Afghanistan's chess scene have also caused many Afghans to flock to Iran's borders, which continues.
The Taliban regained power in Afghanistan with the withdrawal of American forces following the capture of Kabul, the capital of this country, and caused the Islamic Republic of Iran to face some contradictions in facing its eastern neighbors. Iran is not clear-cut, it looks at what is happening as a threat and doubts and does not consider the existence of conspiracy in all developments far from mind. This article collected data using qualitative method and in the framework of aggressive realism, and thematic analysis technique was used to extract the content. This article was formed with the aim of identifying the approach of the Islamic Republic of Iran regarding the Taliban's re-establishment of power and seeks to answer the question, what approach has the Islamic Republic of Iran adopted towards the Afghan Taliban? Also, the authors will examine this hypothesis by stating that the early withdrawal of American forces from Afghanistan and the fall of Kabul to the Taliban has once again changed the turbulent conditions of the Middle East and its geopolitical equations and led to an impact on Iran's interests. and on the other hand, the Taliban, as an extremist Sunni group, is still considered a threat to Iran's national security from the ideological point of view. The results of the research show that based on Iran's position and sensitive role in the region, Iran's positions will be different with regard to the Taliban's approach.
According to the nature of the subject and in order to answer the question in this research, the descriptive-analytical method has been used. In the descriptive-analytical method, the researcher, in addition to revealing what is, describes and explains the whys and hows of the problem and its forms. The method and tool of collecting information and data is in the form of documents in which the researcher has collected the required information using reliable sources or interviews with experts and experts in this field.
The findings of the article show that Iran's positions will be different according to the Taliban's approach. If the Taliban moves towards the distribution of power and includes other ethnic groups, especially the Shiites and Turkic-speaking people, in the structure of the government, considering that Iran ideologically has a lot in common with the Shiites and Hazaras of Afghanistan, and all these issues are in favor of Iran. is, the goal of the Taliban can be aligned with the interest of the Islamic Republic of Iran. But if the Taliban's approach is based on the monopoly of power, considering that the ideology of this group is different from Iran and they are closer to Saudi Arabia, it seems that the relations between Iran and the Taliban will not be friendly.
The Taliban is an ultra-conservative political and religious faction that emerged with the withdrawal of Soviet forces and the collapse of the communist regime in Afghanistan. This group, which was founded by Mullah Muhammad Omar in the southern part of Afghanistan, centered on the Pashtun people. The Taliban, with their religious and extremist ideology, took drastic measures. In August 2021, the Taliban was able to start a massive advance with the withdrawal of American forces, and it was a good opportunity for the Taliban in Afghanistan to dominate the whole of Afghanistan in a short time. On the one hand, the unfavorable political-security situation, economic crisis, social issues, extreme ideology as internal factors, and on the other hand, the decisions and actions of international powers, including the United States, Pakistan, and Saudi Arabia, as external factors in the formation of the phenomenon of Talibanism. Afghanistan has been effective and has enabled the Taliban to quickly advance inside Afghanistan and take control of the capital and force the previous government to flee and become the undisputed ruler of Afghanistan. Considering that the situation in Afghanistan has been messed up for many years. These disturbances can be a threat to the countries of the region, especially the Islamic Republic of Iran. With this consideration, the dimensions and security issues that have arisen against the Islamic Republic of Iran have caused Iran to deal with Afghanistan with a tactical approach with the aim of managing and repelling threats in its foreign policy.Keywords: Taliban, Iran, Ideology, National Interests -
هدف این پژوهش، دست یابی به درک صحیحی از رویکرد ریالیسم تدافعی جمهوری اسلامی ایران در راستای منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در سوریه است.(هدف) مسیله اصلی این پژوهش این است که منافع ملی ج.ا.ایران در سوریه در سال های 2010-2022 م چیست؟ برای پاسخ به این پرسش، این فرضیه ارایه می شودکه: منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در سوریه، حمایت، حفاظت وتقویت محور مقاومت، و کمک به امنیت و ثبات سوریه است. به علت قرار داشتن سوریه در صف اول مقاومت علیه رژیم صهیونیستی و وجود خط پشتیبانی ایران از حزب الله لبنان در سوریه از حمایت ایران برخوردار است. (مسیله) چارچوب نظری پژوهش بر اساس نظریه ریالیسم تدافعی استفان والت و جک اسنایدر استفاده شده است. روش پژوهش روش تبیینی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی انجام گرفته است (روش) یافته های پژوهش نشان می دهد،. که ج.ا.ایران، خود را رهبر جبهه مقاومت در برابر آمریکا و ارژیم صهیونیستی می داند. منافع ملی ج.ا.ایران در سوریه در چارچوب منافع ایدیو لوژیکی، استراتژیکی، و اکونومیکی و ژیوپلیتیکی تعریف می شود.ج.ا.ایران سعی دارد با نفوذ بیشتر در منطقه و بهره گیری از سیاست اتحاد با سوریه، نخست امنیت ملی خویش و پس از آن، منافع ملی خود را تامین کند.(یافته ها).
کلید واژگان: جمهوری اسلامی ایران, محور مقاومت, رئالیسم, سوریه, منافع ملیThe purpose of this research is to achieve a correct understanding of the defensive realism approach of the Islamic Republic of Iran in line with the national interests of the Islamic Republic of Iran in Syria. What is 2010-2022 AD? To answer this question, this hypothesis is presented that: the national interests of the Islamic Republic of Iran in Syria are to support, protect and strengthen the axis of resistance, and help the security and stability of Syria. Due to Syria being in the first line of resistance against the Zionist regime and the presence of Iran's line of support for Lebanon's Hezbollah in Syria, it enjoys Iran's support. The research method is descriptive-analytical method and it was done using library and documentary sources (method) research findings show. that J.A. Iran considers himself the leader of the resistance front against America and the Zionist Army. Is. The national interests of the Republic of Iran in Syria are defined in the framework of ideological, strategic, economic and geopolitical interests. The Republic of Iran is trying to gain more influence in the region and take advantage of the policy of alliance with Syria, first of all, its national security. and after that, secure his national interests. (Findings).
Keywords: Islamic Republic of Iran, Axis of Resistance, Realism, Syria, National Interests
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.