جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "برساخت گرایی" در نشریات گروه "علوم اجتماعی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «برساخت گرایی» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
مردم اصفهان با زیست در ایران پساانقلابی به طور دائم با چالش تحریم های اقتصادی روبه رو بوده اند. از سال 1390 تحریم ها شدت بیشتری یافت و با هدف فلج کنندگی، خود را بر زندگی روزمره ایرانیان به طورجدی تحمیل کرد. هدف مقاله حاضر تفسیر زندگی روزمره جوانان اصفهانی در دوره تحریم های اقتصادی است. چارچوب مفهومی مقاله ملهم از نظریه برساخت گرایی اجتماعی برگر و لاکمن است. روش مورد استفاده تحلیل روایت است. با 16 مرد جوان 20 تا 35 سال مصاحبه اپیزودیک انجام شده و داده ها به روش تحلیل مضمونی روایت، تحلیل شده اند. یافته ها نشان می دهد که ویژگی اصلی زندگی روزمره در این دوران عاملیتی است که به اسارت رفته است. اگرچه تحریم های اقتصادی بدیهی نمایی امور زندگی روزمره را مورد خدشه قرار داده، ولی درعین حال روال های بدیهی دیگر در جدال کنشگران و تجربه این وضعیت برساخته شده است.کلید واژگان: تحریم, زندگی روزمره, اسارت عاملیت, تحلیل روایت, برساخت گراییThe people of Isfahan have consistently faced the challenge of economic sanctions while living in post-revolutionary Iran. Since 2011, sanctions have intensified and have seriously impacted the everyday lives of Iranians with the goal of causing paralysis. This article aims to interpret the everyday lives of young people in Isfahan during the period of economic sanctions. The conceptual framework of the paper is inspired by Berger and Luckmann's social constructionism theory. The method used is narrative analysis. Episodic interviews were conducted with 16 young men aged 20 to 35, and the data were analyzed using thematic narrative analysis. The findings indicate that the main feature of everyday life during this period is a loss of agency. Although economic sanctions have disrupted the axiomatic aspects of everyday life, other axiomatic routines have been constructed through the struggles and experiences of the actors in this situation.Keywords: Sanctions, Everyday Life, Captivity Of Agency, Narrative Analysis, Constructivism
-
هدف این مقاله، شناسایی و اولویت بندی نظام مسائل و آسیب های اجتماعی استان آذربایجان غربی برای همسوکردن حوزه اجرایی با حوزه دانشی و ایجاد یک فضای مفهومی مشترک و جلب توجه مدیران اجرایی به یافته های علمی حوزه اجتماعی برای نیل به توسعه اجتماعی است. به لحاظ نظری، دو رویکرد عمده واقعیت گرایی اجتماعی و برساخت گرایی در بررسی مسائل و آسیب های اجتماعی طرح شده است که در این تحقیق از رویکرد برساخت گرایی برای شناسایی نظام مسائل و تشخیص اهمیت و اولویت مسائل اجتماعی از دیدگاه نخبگان بهره گرفته شده است.روش شناسی پژوهش حاضر از منظر راهبرد استقرایی، از لحاظ ماهیت کیفی، از نظر هدف کاربردی، و به لحاظ تحلیل داده ها اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش شامل مطلعان کلیدی و کارشناسان خبره در حوزه آسیب های اجتماعی (استادان دانشگاهی علوم اجتماعی، مدیران اجرایی و کارشناسان حوزه اجتماعی) است که به شیوه نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند، 20 نفر از کارشناسان و متخصصان انتخاب شدند. واحد تحلیل این پژوهش، آسیب ها و مسائل اجتماعی، واحد مشاهده در این پژوهش فرد صاحب نظر یا صاحب تجربه در حوزه آسیب های اجتماعی است. برای گردآوری داده ها از تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته، جلسات گروه متمرکز و تکنیک دلفی و برای تحلیل داده ها از نرم افزار میک مک استفاده شده است.یافته های تجربی پژوهش حاکی از آن است که نحوه پراکنش متغیرها و شاخص ها در محورهای تاثیرگذاری (نفوذ) و تاثیرپذیری (وابستگی) مستقیم و غیرمستقیم مسائل بر همدیگر، سیستم اجتماعی مرکز استان را به لحاظ آسیب های اجتماعی در وضعیت ناپایدار نشان می دهد و بدکارکردی نهادی (ضعف مدیریتی)، حاشیه نشینی، اعتیاد، کودکان خیابانی، طلاق، فقر و بیکاری از مسائل اساسی، راهبردی و کلیدی محسوب می شوند. براساس نتایج و یافته های این پژوهش در برنامه ریزی برای مداخلات اجتماعی ضرورت دارد این مسائل به عنوان مسائل اولویت دار مدنظر باشد.
کلید واژگان: اولویت بندی, برساخت گرایی, شناسایی, مدل ساختاری تفسیری, مسئله اجتماعیThe purpose of this article is to identify and prioritize the system of social issues and harms in West Azerbaijan Province to align the executive field with the academic field, create a common conceptual space, and draw the attention of executive managers to the scientific findings of the social field in order to achieve social development. Social realism and constructivism are the two primary theoretical approaches that have been proposed for the examination of social issues and damages. The system of problems and the relevance and priority of social issues from the elites' perspective have been identified through the application of constructivism in this research.The current research methodology is inductive in terms of research strategy, qualitative in terms of research nature, applied in terms of purpose, and exploratory in terms of data analysis. The statistical population of this research consists of key informants and expert experts in the field of social hazards, including university professors of social sciences, executive managers, and experts in the social field. These individuals were selected using non-probability targeted sampling. The unit of analysis in this research is harms and social issues, while the unit of observation is a person with either personal experience or an opinion regarding social harms. The data was collected using the semi-structured interview technique, focus group meetings, and Delphi technique, and the data was analyzed using “Mic Mac” software.The experimental results of the research suggest that the province's social system is in an unstable state in terms of social damages and institutional malfunction (management weakness) due to the distribution of variables and indicators in the axes of influence and direct and indirect dependence of the issues on each other. Marginalization, addiction, street children, divorce, poverty, and unemployment are regarded as fundamental, strategic, and critical issues. Consequently, it is imperative to prioritize these issues in the planning of social interventions in light of the results and findings of this research.
Keywords: Social Issue, Identification, Prioritization, Constructivism, Interpretive Structural Model -
هدف از این پژوهش، دستیابی به جایگاه قهرمان و ضدقهرمان و نقش هر یک از آنها در روایت برساخته از سریال کوچک جنگلی با رویکردی ژرف نگرانه و روشمند بوده است. قهرمان فردی است که می تواند بر محدودیت های شخصی و بومی خود فایق آید، از آنها عبور کند و به نقطه ای فراتر از آنچه هست، دست یابد. تمامی قهرمانان هر روز در هزارتوی قصه ها، خود را در برابر آزمون ها و مراحلی می بینند که چشمان مشتاق بسیاری، همدل و همراهشان، در آرزوی عبور از آنها و رسیدن به سر منزل مقصود است. قهرمان به عنوان انسانی مدرن، می میرد ولی همچون انسانی کامل و متعلق به تمام جهان دوباره متولد می شود. آن دسته از سریال های تلویزیونی ایرانی که بر مبنای واقعیت های تاریخی تولید شده اند، به نسبت گستره تاریخی ایران کم شمارند، ازاینرو، سریال تلویزیونی کوچک جنگلی بهعنوان نمونهای از روایت یک شخصیت بزرگ تاریخی در چارچوب مختصات محتوایی و ساختاری یک قهرمان مورد توجه قرار گرفته است. روش این پژوهش، تحلیل روایت بوده است. شخصیت های این سریال با استفاده از الگوی تحلیلی رولان بارت، شامل سه سطح کارکردی، کنشی و روایتی مورد تحلیل قرار گرفته اند و رمزگان های پنجگانه دالی، نمادین، کنشی، هرمنوتیکی و فرهنگی استخراج شده اند. مهم ترین نتایج این پژوهش نشان می دهد که قهرمان در سریال تلویزیونی یاد شده، با رویکردی عقلانی و متناسب با نیازها و انتظارات عمومی جامعه برساخته شده است.کلید واژگان: قهرمان, ضدقهرمان, برساخت گرایی, سریال کوچک جنگلی, تحلیل روایتThe purpose of this research was to achieve the position of the hero and anti-hero and the role of each of them in the narrative created from the TV series “Kuochak-e Jangali” with an in-depth and methodical approach. A hero is a person who can overcome his personal and native limitations, cross them and reach a point beyond what he is. Every day, in the labyrinth of stories, all the heroes find themselves facing tests and stages that many eager eyes, sympathizers and companions, wish to pass through and reach their destination. The hero dies as a modern human being, but is reborn as a complete human being belonging to the whole world. Those Iranian TV series that are based on historical facts are few in comparison to Iran’s historical scope. TV series “Kuochak-e Jangali” has been chosen as an example of the narrative of a great historical figure in the framework of the content and structural coordinates of a hero. The research method was narrative analysis. The characters of this series have been analyzed using the analytical model of Roland Barthes, including three levels of functional, Action and Narrative, and the five Signifier, Symbol, Action, Hermeneutic, and Culture codes have been extracted. The most important results of this research show that the hero in the mentioned TV series was created with a rational approach and in accordance with the general needs and expectations of the society.Keywords: hero, Anti-hero, Constructivism, TV Series “Kuochak-E Jangali”, Narrative Analysis
-
جشنواره های سینمایی نماد بالندگی فرهنگ و هنر یک جامعه اند که با هدف دستیابی به گفتمان و شکل سینمایی متناسب با آرمان های آن جامعه شکل گرفته اند. جشنواره فیلم فجر مهم ترین جشنواره داخلی ایران است که مانند دیگر جشنواره های سینمایی، نقش مهمی در تعیین معیارهای زیبایی شناختی فیلم ایفا می کند و سمت و سوی سینما در سال پیش رو را معین می کند. هویت جنسیتی و به عبارتی زنانگی/ مردانگی از مهم ترین موضوعاتی است که هرساله در جشنواره فیلم فجر بازنمایی می شود و مخاطب را به بازاندیشی در مورد هویت جنسیتی اش فرا می خواند.در این مقاله سعی شده با ترکیبی از روش کیفی و کمی (تحلیل مضمون، پرسش نامه، مصاحبه متمرکز) به تحلیل زنانگی/ مردانگی در سه عرصه فرد، خانواده و جامعه در آثار چهلمین جشنواره فیلم فجر پرداخته شود. نتایج نشان از آن دارد که وضعیت هویت جنسیتی به خصوص مردانگی در عرصه هویت فردی مخدوش است و درصد کمی از مردان جشنواره چهلم می توانند قهرمان جذابی برای مخاطب باشند. این وضعیت در هویت خانوادگی نیز تکرار شده است. در مورد ارتباطات اجتماعی زن و مرد در جامعه و به عبارتی نوع تعامل مردان با زنان در جامعه، جشنواره چهلم نمره (0.44-) از 20 کسب کرده است. به عبارت دیگر در رفتار اجتماعی مردان ایرانی با زنان، بیش تر زورگویی و زن ستزی بازنمایی شده تا احترام و کرامتکلید واژگان: هویت جنسیتی, برساخت گرایی, جشنواره فیلم فجر, زنانگی, مردانگیFilm festivals are a symbol of the growth of the culture and art of a society, which have been formed with the aim of achieving a discourse and cinematic form that fits the ideals of that society. Fajr Film Festival is the most important domestic festival in Iran, which, like other film festivals, plays an important role in determining the aesthetic criteria of the film and determines the direction of cinema in the coming year. Gender identity and, in other words, femininity/masculinity, is one of the most important topics that is represented every year at the Fajr Film Festival and calls the audience to rethink their gender identity.In this article, an attempt was made to analyze femininity/masculinity in the three areas of the individual, family and society in the works of the 40th Fajr Film Festival with a combination of qualitative and quantitative methods (theme analysis, questionnaires, focused interviews). The results show that the status of gender identity, especially masculinity, is distorted in the field of personal identity, and a small percentage of the men of the 40th festival can be attractive heroes for the audience. This situation is also repeated in family identity. Regarding the social communication between men and women in the society, in other words, the type of interaction between men and women in the society, the 40th festival has scored (-0.44) out of 20. In other words, in the social behavior of Iranian men with women, more coercion and misogyny are represented than respect and dignityKeywords: gender Identity, constructionism, Fajr film festival, femininity, masculinity
-
امروزه به منظور رفع مشکل کم آبی در کشور از روش انتقال آب بین حوضه ای استفاده می شود. این شیوه نه تنها مشکلات کم آبی را در کشور رفع نکرده است بلکه مسایل اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی فراوانی را هم ایجاد کرده است. بطوریکه در سالهای اخیر شاهد افزایش مقاومت های محلی و شکل گیری جنبش های محیط زیستی در برابر طرحهای انتقال آب در کشور هستیم. در این پژوهش به منظور بررسی سازوکارهای برساخت مسایل محیط زیستی به بررسی یکی از جنبش های محیط زیستی در اعتراض به طرحهای انتقال آب یعنی کارزار مردمی توقف تونل بهشت آباد می پردازیم. چارچوب مفهومی پژوهش رویکرد برساخت گرایی است و روش پژوهش روش مطالعه موردی است. بابررسی داده های پژوهش سه مضمون اصلی برساخت عقلانی مسیله، برساخت روانی مسئله و برساخت عملی مسئله به دست آمد. در برساخت عقلانی مسئله چارچوب اقتصادی، چارچوب محیط زیستی، چارچوب قانونی ، چارچوب بی عدالتی ، بی اعتباری ادعاهای رقیب و تجربه زیسته مردم موثر بودند. در برساخت روانی مسئله ادعاسازان از تقابلهای دوتایی، پیامدهای ناگوار و رهبری کاریزماتیک استفاده کردند و به منظور برساخت عملی مسئله فعالان جنبش از استراتژی جلب حمایت سیاستگذاران، غیرسیاسی کردن جنبش، فتح سنگر به سنگر و استفاده از رسانه های مختلف بهره بردند.واژگان کلیدی: برساخت گرایی، جنبش های محیط زیستی، ادعاسازی، سدسازی، انتقال آب،تونل بهشت آباد.
کلید واژگان: برساخت گرایی, جنبش های محیط زیستی, ادعاسازی, سدسازی, انتقال آب, تونل بهشت آبادAbstracIn this study due to examining of Mechanisms of Construction in Environmental Problems, assessing of the effort and actions of people for stopping Behesht Abad tunnel will be considered. For this purpose, the method of netnography (ethnography in the environment of net) was used. The findings of this study indicated that three factors as claim maker, claim making process and audiences had potential role in creation of problems. High social dignity and the charismatic leadership of claim makers, using of economic benefit framework, environment, injustice, legal frameworks and also applying strategies and tactics to gain the support of policymakers, depoliticize, using of various media, creation of horrible consequences, environmental allegation competition in claim making process and also cultural resonance of claiming with values and audiences’ norm are vital factors in creating and constructing problems.Keywords: Constructivism, environmental movements, claim making, dam constructing, water transfer , Behesht Abad tunnel
Keywords: constructivism, environmental movements, claim making, dam constructing, water transfer, Behesht Abad tunnel -
در خصوص هویت قومی و ملی یکی از نظریات رایج در میان اندیشمندان حوزه ی جامعه شناسی و علوم سیاسی نظریه یا رهیافت برساخت گراهاست. آراء مخالفی درمقابل این نظریه وجود دارد که به منظور دست یابی به نظر ارحج، بررسی آن ضرورت می یابد. سوالاتی که مطرح می شود این است که نخست مدعای برساخت گراها چیست؟ دوم در بستر عقل و وحی این مدعا چه جایگاهی دارد؟ این نظریه یا رهیافت درسه رویکرد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی قابل تقسیم و تفکیک است که وجه مشترک آنها تکیه بر علل و عوامل ساختاری در شکل گیری و تشدید هویت قومی و ملی است. استناد به روش عقلانی و نیز تحلیل محتوای آیات وحی مدعای هر سه رویکرد را نقد پذیر نموده و این نتیجه را حاصل می دهد که هویت قومی امری صرفا ساختمند نیست بلکه چهار قاعده کلی منشا اثر بودن اجتماع، حب ذات و مشابهات آن، مدنی الطبع بودن انسان، تدرج هویت طلبی قومی نقش عوامل بیرونی را اثبات می نماید.
کلید واژگان: قوم, ملت, هویت, هویت قومی, برساخت گراییConcerning the formation, ethnic and national identity, one of the most popular ideas among sociologists and political scientists is the constructivist theory or approach. There are opposing views on this theory, which need to be examined in order to gain a view that is true. The questions that arise are: First, what is the claim of the constructivists, and secondly, what is the position of reason and revelation in the claim. This theory is divided into three approaches: economic, political, cultural and social that Their commonality is to rely on structural causes and factors in the formation and intensification of ethnic and national identity. Referring to the rational method as well as the analysis of the Qur'anic verses, all three approaches are criticized and conclude that Ethnic identity is not merely a structural matter but four general principles: the origin of the effect of society, the love of essence and its similarities, The civilization of human nature,the gradualization of ethnic identity; Confirms the role of non-structural factors.
Keywords: ethnicity, nation, identity, Ethnic identity, constructionism -
سیل یکی از بلایای طبیعی است. فهم ما از سیل به مثابه یک فاجعه، تفسیری برساختی است. در این مقاله تلاش خواهیم کرد تا با رویکرد غیرمتمرکز و برساختی، روایت سیل را در تجربه زیسته سیل زدگان مورد شناسایی قرار دهیم. سوال اصلی تحقیق این است: مردم شهرستان پلدختر فاجعه سیل را چگونه روایت می کنند. برای پاسخ به این سوال در سنت تحقیق کیفی در چارچوب روش تحلیل روایت و مصاحبه کیفی با هجده نمونه به جمع آوری اطلاعات و تحلیل آن پرداخته ایم. نتایج این مطالعه نشان می دهد فهم سیل زدگان در چارچوب نقصان ها و ناکارآمدی تکنوکراتیک و همچنین ذیل پارادایم دینی به مثابه عقوبت الهی و کفاره گناهان است. سیل نظم مفروض و مستقر جوامع را بر هم می ریزد و کرامت سیل زدگان را مخدوش کرده و رخدادهایی نظیر آوارگی، تحقیر و تبعیض برای آن ها ایجاد می کند. فاجعه سیل همچنین دیالکتیکی از همکاری و تفرقه ایجاد کرده که سامان اجتماعی را دستخوش تغییر می سازد. روایت سیل زدگان از وضعیت پساسیل همچنین گویای آن بود که سیل و بحران به بارآمده پس از آن در یک موقعیت پسینی نوعی نارضایتی محلی و عمومی ایجاد می سازد که می تواند سیل را سیاسی کرده و سرمایه اجتماعی را دچار نوسان نماید. همچنین در پیوستار فاجعه، آسیب پذیری سیل زدگان دو سویه فرهنگی و مادی دارد که در تجربیاتی نظیر فقدان و محتاج شدن نمود پیدا می کند. تاب آوری اجتماعی و سر کردن با فاجعه نیز با توسل به نظام های معنابخش دینی و ایده نجات خود به رغم مرگ دیگری و تجربه فقدان تحقق پیدا می کند.کلید واژگان: سیل, فاجعه, برساخت گرایی, رخداد بحرانی, خاطره, کانکسی شدن زندگی, فراموشیSociological Review, Volume:27 Issue: 57, 2021, PP 361 -393Floods are one of the natural disasters. Our understanding of floods as a catastrophe is a constructivism - interpretive. We will try to identify the flood narrative in the lived experience of the flood victims. The main question of the research is: how do the people of Poledokhtar city narrate the flood disaster? To answer this question in the tradition of qualitative research in the framework of the method of narrative analysis and qualitative interviews with eighteen samples, we have collected information and analyzed it. The results of this study show that the understanding of flood victims is in the context of technocratic shortcomings and inefficiencies, as well as under the religious paradigm as divine punishment and atonement for sins. The flood disrupts the supposed order of the communities and distorts the dignity of the flood victims and creates events such as displacement, humiliation and discrimination for them. The flood disaster has also created a dialectic of cooperation and division that is changing the social order. The flood victims' account of the post-flood situation also suggests that these situations create a kind of local and public dissatisfaction that can politicize the risk of floods and fluctuate social capital. Also in the catastrophic continuum, the vulnerability of flood victims has two cultural and material aspects that are manifested in experiences such as lack and need. Social resilience and dealing with disaster is also achieved by resorting to meaningful religious systems and the idea of self-salvation despite the death of other and the experience of loss.Keywords: Flood, Disaster, critical events, apocalyptic situation, life in a conx, Displacement, forgetfulness
-
جوک ها به منزله خردهفرهنگهای هر جامعه، معانی و مفاهیم اجتماعی گوناگونی را بازنمایی می کنند که نشانگر فضای ذهنی آن جامعه و ویژگیهای افراد آن است. در این میان، جوکهای جنسیتی نمایشگر نگاه اجتماعی جامعه به مقوله جنسیت هستند. اقبال جامعه ایران به فناوریهای نوین تلفن همراه و پیامرسانها ازجمله، تلگرام از یکسو و کشیده شدن جوکها به این فضا از سوی دیگر، لزوم بررسی و مطالعه آن را بیشتر از قبل میطلبد. این مقاله با روش کیفی و شیوه مردم نگاری درون شبکه ای و با استفاده از نظریه برساخت گرایی اجتماعی، جوک های مختلف جنسیتی را در پیام رسان تلگرام مقایسه کرده است. نتایج بررسی سه کانال جوک تلگرامی که بعد از فیلترینگ و در تیر 1397 ارزیابی شده است، نشان میدهد 50 درصد کل جوکهای این کانال ها را جوکهای جنسیتی تشکیل داده و به لحاظ شکلی، بیشترین جوکهای جنسیتی مربوط به جوکهای کلامی است که جوک های مربوط به زنان در هر سه کانال، تقریبا دو برابر جوکهای مردان بوده است. برساختههای جنسیتی برای مردها در جوکها بیشتر با موضوع جنسی و برای زنان بیشتر با موضوع کلیشههای جنسیتی مانند: «احمقشمردن»، استفاده بی رویه از لوازم آرایش، تمایل به ازدواج، ناتوانی در رانندگی، الزام به انجام کارهای خانه و زودرنجی است که به نوعی بازتعریف نقش اجتماعی زنان در شرایط اجتماعی فعلی است.
کلید واژگان: برساخت گرایی, تلگرام, جنسیت, جوک, مردم نگاری درون شبکه ایJokes are considered as examples of subculture in a society, and they represent different social meanings and concepts. Among them, gender jokes represent social attitude of the society toward gender category. As Iranian people in one hand, have the advantage of utilizing modern telecommunication tools such as smart phones and therefore they use messaging apps such as Telegram and on the other hand, exchange jokes widely in this messaging apps. , these jokes should be studied and considered more than before. This study is a qualitative one and it uses a netnography as its methodology. By applying a social constructive theory, this study compares different gender jokes posted in messaging app namely Telegram. The results of studying jokes in three Telegram channels after filtering that were evaluated in June 2018 showed that 50% of jokes were gender jokes and considering their form, they were mostly verbal jokes; jokes related to women were almost twice as many as jokes related to men in all three channels. Topics of gender constructions for men were related to sexuality and for women they were related to gender stereotypes including "making fool of women", "excessive use of make-up", "eagerness to get married", "inability to drive", "being forced to do household chores", and "irritability". These concepts are somehow redefining women's social role in current social conditions.
Keywords: constructivism, Telegram, Gender, Jokes, Netnography -
نشریه مطالعات رسانه ای، پیاپی 47 (زمستان 1398)، صص 131 -145مقاله حاضر با هدف مطالعه آسیب های اجتماعی بازنمایی شده در سریال های شبکه سبلان در طی روندی ده ساله (1395-1385) به انجام رسیده است. مبنای کار براساس روندپژوهی و با روش تحلیل محتوا است که سیر یک موضوع مشخص(آسیب های اجتماعی) را در قالبی معین از ساختار رسانه ای (سریال های تلویزیونی) دنبال کرده است. سریال ها بر این اساس مدنظر قرار گرفته که آیا آیینه وار به بازتاب و انعکاس واقعیت های جامعه اردبیل پرداخته یا اینکه قسمتی از واقعیت را برش زده و با ارایه تصویری برساختگرایانه از زندگی مردم، ایماژهای ارایه شده، با واقعیات موجود در جامعه زاویه داشته است. مهمترین یافته های پژوهش نوع بازنمایی رسانه ای در سریال های شبکه سبلان را مشخص می کند: مهمترین آسیب های اجتماعی بازنمایی شده، اختلافات خانوادگی و مشکلات زنان می باشد. مردان بیش از زنان در معرض آسیب بوده اند با اینحال مردان بعنوان عاملان آسیب ها نیز بازنمایی شده اند. عدم کارایی خانواده مهمترین عامل ایجاد آسیب ها معرفی شده است یافته ها نشان می دهد که شبکه سبلان در بازنمایی آسیب های اجتماعی اردبیل، در برخی صحنه ها، بازنمایی از نوع واقعی بوده که از جمله آنها مشکلات زنان، مشکلات خانوادگی، خشونت، ارایه الگوهای اصلاحی مناسب، افزایش آسیب های اجتماعی، تاکید بر تعامل وگفتگو برای منعطف کردن رفتارهای جامعه هستند و در برخی دیگر بازنمایی از نوع برساختی و فراواقعی بوده است. بازنمایی برساختی آسیب پذیری مردان و مسکوت ماندن زنان در این زمینه، آسیب پذیری طبقه متوسط در حالیکه طبقات پایین بیش از سایر طبقات در معرض آسیب قرار دارند، از جمله موارد مهم قابل ذکر هستند.کلید واژگان: بازنمایی, برساخت گرایی, آسیب های اجتماعی, سریال های تلویزیونی, شبکه سبلانAbstract This paper aims to study social damages represented in Sabalan TV series during the process of ten years (2006-2016) have been completed. Basis of the work is based on the trend study and with content analysis which has followed by a known issue (social damages) in an identified format from media structure (TV series). Series accordingly considered that as a mirror reflex realities of Ardabil society or is the part of reality that construct life of people with images that is not true. Family dis function is the major cause of injury presented. the most important research findings determine the type of media representation in Sabalan channel. The results show that Sabalan channel in representation of social damages in some scenes, the representation are the real, including women's issues, family problems, violence, the provision of suitable breeding, increasing social damages, emphasizing the interaction and dialogue and in some other scenes, a kind of constructive and hyper reality are dominant. Constructive representation of men's vulnerability and the persistence of women in this regard, the middle class vulnerability, while the lower classes are more vulnerable than other classes, are among the most important issues to be mentioned. Keywords: representation, constructive, social damages, trend study, TV seriesKeywords: representation, constructive, Social damages, TV series, Sabalan channel
-
پژوهش درباره ی زنان، به عنوان یک موضوع قابل مطالعه در عرصه ی مطالعات اجتماعی در قالب موضوع زنانگی یا دقیق تر «زنانگی ها»، دانش ما را به سطح عالی تری درباره ی زنان ارتقاء خواهد داد. هدف از پژوهش حاضر، تبیین و تفسیر نشانه های زنانگی زنان شهر اصفهان در بازتولید بدن می باشد. در مطالعه حاضر از طرح تحقیق آمیخته از نوع متوالی اکتشافی استفاده شده است، که برای انجام آن در مرحله اول، با استفاده از روش تحقیق نظریه برخاسته از داده ها، با روش نمونه گیری نظری از زنان 20-55 ساله، مصاحبه باز و نیمه باز به عمل آمد. با تحلیل مصاحبه های انجام شده و داده های گردآوری شده، شاخص های بازتولید نشانه های زنانگی به دست آمد. در مرحله دوم به گردآوری داده های کمی با تنظیم پرسشنامه (بسته) برگرفته از روش کیفی، به صورت پیمایشی و روش نمونه گیری سهمیه ای با توجه به سن و جنس افراد در مناطق 15 گانه شهر اصفهان، در بین 667 نفر پرداخته شد. براساس نتایج کیفی تحقیق، هژمونی فرهنگی غرب و صنعت فرهنگ در قالب شرایط علی و مفهوم زنانگی ریزوماتیک به عنوان هسته ی مرکزی استخراج گردید. در بخش کمی برای تبیین نشانه های زنانگی، فرضیه ها با نرم افزار Spss مورد آزمون قرار گرفتند. سپس در مدل سازی ساختاری با استفاده از نرم افزار Amos فرضیه های ساختاری پژوهش (دین، آبژگی، بریکولاژ، مدگرایی، رسانه، خودپنداره و درآمد) آزمون شدند که همه آن ها معنادار شده و در بخش برازش کلی، برازش بسیار بالایی از مدل حاصل گردید.کلید واژگان: جنسیت, زنانگی, ریزوم (شبکه), بازتولید بدن, برساخت گراییResearch on women, as a case study in the field of social studies in the form of femininity or more precisely "femininity", will elevate our knowledge to a higher level about women. The purpose of the present study was to explain and interpret the signs of femininity in Isfahan women in body reproduction. In the present study, a mixed-sequential exploratory research design was used. In this first step, using data extraction theory research method, theoretical sampling of women aged 20-55 years, open interviews and It was halfway through. By analyzing the interviews and the data collected, indicators of reproduction of feminine symptoms were obtained. In the second phase, quantitative data were collected by questionnaire (closed) based on qualitative method, survey and quota sampling method according to age and sex of people in 15 regions of Isfahan, among 667 people. Based on the qualitative results of the research, western cultural hegemony and culture industry were extracted in terms of causal conditions and the concept of rhizomatic femininity as the core. In the quantitative section to explain femininity symptoms, the hypotheses were tested with SPSS software. Structural modeling (Religion, objective, Bricolage, Modernism, Media, Self-concept, and Income) was tested in structural modeling using Amos software.Keywords: gender, Femininity, Rhizome, Body Reproduction, Constructivism
-
آموزش سواد رسانه ای در ایران به شکل رسمی و غیررسمی در حال گسترش است و نیاز به متون یا منابعی وجود دارد که به طور علمی شاخص های مناسب برای محتوای آموزش را شناسایی و ارائه کنند. با توجه به این که مخاطب مستقیم و غیرمستقیم این آموزش ، کودکان هستند، در این مقاله با انتخاب رویکرد کودک محور به رابطه کودک با رسانه، مدل های برساخت گرای آموزش سواد رسانه ای مطالعه و تحلیل می شوند. این مطالعه با استفاده از روش تحلیل ثانویه مبتنی بر اسناد، ویژگی های روش و محتوای مناسب برای آموزش سواد رسانه ای را مشخص می کند. این پژوهش نشان می دهد که شیوه آموزش باید از حالت یک سویه به چند سویه، و از تک گویی به گفتگویی تغییر کند. همچنین لازم است محتوای آموزشی در دو سطح نظری و عملی به کودکان یاد داده شود. در سطح نظری کودکان متناسب با سن خود، مبانی مفهومی رسانه را با تاکید بر مفهوم بازنمایی و واژگان اصلی علم مطالعات رسانه یاد می گیرند و با شناخت روش نشانه شناسی از آن برای تحلیل رسانه ها استفاده می کنند. در سطح عملی نیز مهارت تولید رسانه ای، نقد و بازخورد دادن را یاد می گیرند. سه شاخص اصلی برای انتخاب محتوای مناسب نظری و عملی عبارت از یادگیری مفهوم بازنمایی، خودکارآمدی، و بازاندیشی هستند.کلید واژگان: آموزش سواد رسانه ای, کودک, برساخت گرایی, شاخص های محتوای آموزشی, تحلیل ثانویه مبتنی بر اسنادMedia Literacy Education (MLE) is increasing in Iran, Formally and informally. so it is needed to know true educational text, scientifically. This article studies constructive models of media education by child- centered approach which concentrates on children’s media interaction and their ability to use media content according to their wants and needs. By using Secondary research as a method of the study, this paper indicates true method and content for Media Literacy Education. It finds that educational method must change from one- way method to multi-way one and from monologue to dialogue. Also, educational content should be learned in two dimensions: first, in theoretical level to learn theoretical framework of media studies and semiotics method in simple words, because to understand media content. Second, at practical level, it is needed to learn skills of media production, critical skills and sending feedback because to be an active actor in media environment. Three main criteria to select true content are learning representation, self-efficacy, and self-reflection.Keywords: Media Literacy Education (MLE), Child, Constructivism, Criteria of Educational Content, Secondary Analysis
-
مفهوم زنانگی بهمثابه ی سازهای اجتماعی که در زمانهای مختلف مدلولهای متعددی داشته، به دنبال «شدن های» مختلف است که یکی از بسترهای مهم آن مراکز ورزشی، آرایشی و کلینیک های زیبایی است. بدین منظور شناسایی دلالت های زنانگی هدف پژوهش حاضر است و محققان برای رسیدن به این هدف به سراغ مشتریان کلینیک های زیبایی، باشگاه های ورزشی، آرایشگاه ها و مراکز بهداشتی رفتند و با در نظرگرفتن معیار اشباع نظری با 50 نفر از زنان و دختران، مصاحبه ی نیم ساخت یافته به عمل آمد. اطلاعات حاصل شده با استفاده از نرم افزار ان ویوو 11 و نیز با استفاده از نظریه ی داده بنیاد (رویکرد کدگذاری استراوس) مورد تحلیل قرار گرفت و در قالب مدل پارادایمی ارائه شد. در این پژوهش، هژمونی فرهنگی غرب و صنعت فرهنگ در قالب شرایط علی، هویت بریکولاژ و تسهیل شدن جراحی ها و اعمال زیبایی به عنوان شرایط مداخله گر کشف شد. هم چنین چالش زیبایی و نمایش جنسی به عنوان شرایط زمینه ای در نظر گرفته شد. فانتزی های زیبایی و جنسی و آبژگی جنسی، خودپنداره و افزایش ولع جنسی نیز به ترتیب به عنوان استراتژی ها و پیامدهای زنانگی یافته شد. در نهایت نیز مفهوم زنانگی ریزوماتیک به عنوان هسته ی مرکزی استخراج شد. توجه به مفهوم مذکور دلالت های زنانگی را به خوبی تصویر می کشد.کلید واژگان: جنسیت, زنانگی, ریزوم, دلالت, فضای زنانه, برساخت گراییThe concept of femininity as a social construct that has had many implications at different times is followed by various "occasions", one of the important foundations of which are sports centers, cosmetics and beauty clinics. To this end, the purpose of this study was to identify the implications of femininity. The researchers went to the customers of beauty clinics, sports clubs, hairdressers and health centers to achieve this goal, and with the consideration of theoretical saturation standard, 50 women and girls were interviewed with semi-structured interviews. The obtained information was analyzed using the AnviVo software 11 and also using the data base theory (Strauss coding approach) and presented in the form of a paradigm model. In this research, the cultural hegemony of the West and the culture industry were discovered in the form of causal conditions, the identity of the brucollage, and the facilitation of surgeries and the application of beauty as intervening conditions. Also, the beauty challenge and the sexual representation were considered as ground conditions. Sexual and sexual fantasies, sexual imagination, self-concept, and increased sexual desire were also found as strategies and implications of femininity. Finally, the concept of rhizomatous femininity was extracted as a central nucleus. Paying attention to the concept reflects the implications of femininityKeywords: gender, femininity, rhizome, signification, women's space, Construction
-
تصور عمومی در ایران بر این است که برای تبدیل مسائل محیط زیستی به مساله اجتماعی که توجه همگان را به خود جلب نماید، دولت باید نقش اصلی را ایفاء کنند. اگر چه دولت می تواند نقشی کلیدی در برساخته شدن نگرانی های محیط زیستی، حفظ اهمیت مسائل محیط زیستی در مباحث عمومی جامعه و بالا نگهداشت سطح آگاهی نسبت به موضوعات محیط زیستی ایفاء کند، ولی هانیگن معتقد است که برای برساخته شدن یک مسئله محیط زیستی، شش عامل اصلی شامل اقتدار و اعتبار علمی داده ها، مروجان، توجه رسانه ها، برجسته سازی مسئله به شکل نمادین و بصری، مشوق های اقتصادی و نهادهای مردمی نقش دارند. این مقاله، با استفاده از رویکرد جامعه شناختی هانیگن، به بررسی عدم توفیق در مردمی کردن مساله محیط زیست در ایران پرداخته است. مقاله حاضر به تبیین این مساله می پردازدکه چرا با وجود اظهارات گوناگون و پراکنده متعدد در سطوح مختلف رسمی و غیررسمی، هنوز وضعیت های نامطلوب محیط زیستی، تبدیل به مساله اجتماعی در ایران نشده است. بررسی حاضر نشان می دهد که عدم وجود پیش شرط های لازم در تعریف یک برساخت موفق اجتماعی در ایران، سبب شده است تا بسیاری از مسائل و مشکلات محیط زیستی نتوانند تبدیل به مساله عمومی و همگانی و به تعبییر دقیق تر، مساله اجتماعی شود.کلید واژگان: محیط زیست, مساله اجتماعی, برساخت گرایی, هانیگن, ایرانGenerally speaking, Iranian people believe that the government should play a significant role for defining the environment as a social problem. There is no doubt the government can play a key role in the construction of environmental concerns, preserving the importance of environmental issues in the public debate and maintain a high level of awareness of environmental issues, but John Hannigan as an environmental sociologist suggests that six factors should involve to define social environmental problems: (1) the authority and credibility of scientific data, (2)environmental promoters, (3) media attention, (4) dramatizing the issue as a symbolic and visual, (5)economic incentives and (6) non- governmental organizations.
This paper applies Hanigan’s sociological approach to explain how absence of some social factors has failed to popularize the bad conditions of environment as social problems in Iran. There are various and scattered statements in different levels of formal and informal to identify adverse environmental conditions in Iran, but environmental problems have not yet become a social problem. To explain this issue, the paper benefited constructionist approach and believed that failure in the construction of environmental problems in Iran, is due to the lack of contribution of the above six mentioned factorsKeywords: Environment, Constructionist, Hannigan, Iran -
فضای مجازی با کارکردها و قابلیت های خود، شیوه تعاملات انسانی و چگونگی ابراز احساسات را دگرگون کرده است. به منظور شناخت چگونگی و فرایند این تحول در تجربه زیسته کاربران، ازروشپدیدارشناسیاستفاده شده است.گردآوری اطلاعات از طریق شیوه نمونه گیری هدفمندومصاحبه عمیقبا25نفر از کسانی که حداقل چهار ساعت از شبانه روز را در فضای مجازی سپری می کنند، صورت پذیرفت.مضامین استخراج شده شاملسه مضمون محوری «حس حضور»، «عرضه شدگی» و «پیوستاری شدن» بوده است. مضامین فرعی حس حضور، دربرگیرنده معنا بخشی به زندگی، غیاب دیگری، رها شدگی از جهان واقع و غرق شدگی احساس است و عرضه شدگی، مضامین نمادین شدن، فوریت تقلیل یافته و تقلیل گرایی احساسی را شامل می شود. تنها مضمون فرعی پیوستاری شدن نیز مفهوم امتداد احساسی است. نتایج نشان می دهد که چارچوب احساسی حضور افراد منتخب در فضای مجازی، بر مبنای حضور آنها در جهان واقعی و احساساتشان پی ریزی شده است. بافت اجتماعی و بستر حضور کاربران منتخب شهر قم با خصیصه ای تقریبا همدست و مشابه باعث شد که کاربران، حاکم بودن چنین وضعیتی را به مثابه نوعی محدودیت و کنترل بودگی معنا کنند و این امر را انگیزه ای برای عرضه احساساتشان بدانند. در نهایت نیز با غوطه وری و پیوست احساسات خود در محیط سایبر به فضای واقعی، همچنان نوعی واقع بودگی در جهان مجازی را احساس می کنند.کلید واژگان: احساسات مجازی, حس حضور, پدیدارشناسی, برساخت گرایی, پیوستاری شدن, فضای مجازیCyberspace by its functions and capabilities, has changed the way human interaction and how to express feelings. Phenomenology has been used in order to understand the process and how it evolves in the experience of user's lives. In this research, data collected through targeted sampling and in-depth interviews with 25 people who spend at least four hours a day in cyberspace. The extracted topics include three pivot themes of "Sense of Presence ", "Coming Out" and "Continuity". Sub-themes of Sense of Presence include Meaning to Life, Other's Absence, Escape from the Real World, and the Emotional Drowning, and coming out includes Symbolize, Reduced Urgency, and Emotional Reductionism. And also the sub-theme of continuity is the concept of "Emotional Infection". The results show that the emotional framework of the people selected to presence in cyberspace is based on their presence in the real world and their feelings. The social context of the presence of the selected users in city Qom with almost similar characteristics led users to consider the rule of such a situation as a kind of constraint and control, which makes it an incentive to come out their feelings. Finally, by immersing and linking their feelings in cyberspace to the real world, they still feel some kind of being real in the virtual world.Keywords: Virtual Emotions, Sense of Presence, Phenomenology, Constructivism, Continuity, Cyber?space
-
پژوهش حاضر به مساله پدیده زایمان طبیعی در جامعه پرداخته و با نگاهی ژرف به بررسی فرایند های تصمیم گیری افراد در انتخاب این نوع روش زایمانی توجه دارد. این پژوهش سعی دارد تا هنجارها و ارزش های اجتماعی و فرهنگی پنهان در رابطه با روش های انتخاب زایمان را کشف و تحلیل کند. بدین منظور با بهره گیری از روش کیفی و در چارچوب پارادایم تفسیری و مصاحبه های عمیق پدیدار شناختی با 15 نفر از زنان زایمان کرده که در بیمارستانی در شهر تهران بستری بوده و تجربه زایمان طبیعی را از سر گذرانده بودند به مدت چند ساعت بعد از زایمان، مصاحبه هایی به عمل آمد. نتایج مطالعه حاکی از آن است که اغلب مادران علیرغم این که بر اساس علاقه ی شخصی، نوع زایمان خود را انتخاب کرده بودند اما تقریبا مبتنی بر یک انتخاب سنتی به واسطه ی پرس و جو از اطرافیان و کمتر متکی بر دلایل متقن علمی و اخذ اطلاعات دقیق بوده است ضمن آنکه قریب به اتفاق مادران تمرین های لازم جهت آمادگی جسمانی را کسب نکرده و آگاهی لازم جهت مواجه با درد زایمان را نداشته و از فرایند وقوع آن بی اطلاع بودند. از این رو انتخاب این نوع روش زایمانی ترس و اضطرابی را بر مادر تحمیل می کرده است. همچنین یافته ها این حقیقت را روشن می سازد که بیمارستان و فضای آن مناسب حال مادران در آن شرایط بحرانی نبوده ضمن آن که مادران مشارکت کننده معتقد بودند شرایط این چنینی بر تمامی بیمارستان های دولتی صدق می کند و به همین دلیل برای زایمان های بعدی احتمال تجدید نظر بر روش زایمانی می تواند وجود داشته باشد. اگرچه نتایج مطالعه قابل تعمیم نیست اما به پشتوانه یافته های پژوهش می توان گفت در چنین بستری است که می توان احتمال روی گردانی از زایمان طبیعی و افزایش سزارین های انتخابی را انتظار داشت.
کلید واژگان: زایمان طبیعی, ترس, درد, پزشکی شدن, برساخت گرایی -
مقاله حاضر حول محور پرسشی شکل گرفته که از دیرباز برای علوم اجتماعی و بویژه جامعه شناسی مساله زا بوده است، یعنی سوال در خصوص ماهیت انباشتگی دانش جامعه شناسی. آیا در انبوه مطالب نظری و تجربی تولید شده توسط جامعه شناسان در طول بیش از یک قرن فعالیت آکادمیک، می توان الگوهایی از تغییر را نشان داد که حاکی از پیشرفت باشد؟ در این راستا، مجموعه ای از دیدگاه های متفاوت و حتی متعارض جامعه شناسان مورد واکاوی تحلیلی قرار گرفته است. سپس، دو رویکرد اصلی در بررسی پیشرفت علمی یعنی، مبناگرایی در برابر برساخت گرایی مورد بحث و تجزیه تحلیل قرار گرفته و دلالت های هر یک از این دو رویکرد برای وارسی پیشرفت در جامعه شناسی تشریح گردیده است. در پایان، استدلال گردید که با توجه به ماهیت چندپارادایمی جامعه شناسی، درست نیست که متعلق پیشرفت را کل جامعه شناسی قرار دهیم؛ بلکه مساله ارزیابی پیشرفت در جامعه شناسی را بایستی معطوف به زیررشته ها و حوزه های خاص مطالعاتی در درون رشته جامعه شناسی نماییم. بر همین اساس، استدلال های معطوف به ارزیابی پیشرفت علمی در جامعه شناسی بر پایه حوزه خاص «مطالعه انقلاب ها» استوار گردید؛ و بر اساس دو دیدگاه مبناگرایی و برساخت گرایی نشان داده شد که مطالعه جامعه شناختی در خصوص انقلاب ها منجر به پیشرفت منظم و انباشت دانش در این حوزه مضمونی شده است.کلید واژگان: جامعه شناسی, انباشت, پیشرفت, مبناگرایی, برساخت گرایی, اجتماع علمی, مطالعه انقلاب ها
-
سریال های تلویزیونی یکی از مهم ترین و پرمخاطب ترین برنامه هایی هستند که در بسیاری از موارد، دستمایه و مضمون روایت داستانی آنها، یک یا چند مسئله اجتماعی است. پرداختن به مسائل اجتماعی خود مقوله ای است که ملاحظه ها و دغدغه های مهمی را در نحوه بازنمایی و برساخت مسائل اجتماعی، ساختار فنی و شیوه های داستان پردازی می طلبد. به نظر می رسد سریال داستانی «معلم» نمونه موفقی در نحوه بازتاب مسائل اجتماعی به شمار می رود که رویکرد حاکم بر آن، رویکردی جامعه گرایانه است. در این پژوهش، با روش تحلیل محتوای کیفی و بهره گیری از نظریه های اجتماعی شدن، نظریه کنترل اجتماعی و برساخت گرایی، دو قسمت از این سریال نمایشی با موضوع کجروی و بزهکاری تحلیل شده است زیرا به نظر می رسد موضوع کجروی و بزهکاری، یکی از مسائل مهم اجتماعی است که محیط های اجتماعی، بویژه فضاهای آموزشی را درگیر می سازد. شیوه بازنمایی مسائل اجتماعی در این سریال، به گونه ای است که در پایان هر قسمت، پنداشت های نادرست جای خود را به پنداشت های درست تر می دهد و در مجموع، مسئله حادث شده با روش منحصربه فرد شخصیت اصلی داستان، به گونه ای مرتفع می شود که حاصل کار تقویت «پیوندهای اجتماعی» باشد.
کلید واژگان: سریال های تلویزیونی, مسئله اجتماعی, کنترل اجتماعی, برساخت گراییTelevision soap operas are one of the most frequently and widely watched genres focusing on one or a number of social themes. Addressing social problems requires important considerations regarding the representation and construction of the problems, technical structures as well as modes of storytelling. "The Teacher" is seemingly a successful example regarding the way to represent social issues; its approach is a community-based one. Employing a qualitative content analysis methodology and using such theoretical grounds as socialization theory, social control theory as well as social constructionism, the present research analyzes two parts of this drama which deals with wrongdoing and delinquency which are seemingly two important social problems infecting social environments, including educational spaces. The findings indicate that at the end of each part, wrong impressions give way to more correct understandings; in better words, the issue raised in each part will be solved through the uniquely designed performance of the main character so far as to ultimately reinforce the "social bonds".Keywords: Soap Operas, Social Issues, Social Control, Constructionism -
جوامع انسانی در گذار اجتماعی وتاریخی خود با تغییرات و تحولاتی که تجربه می کنند مورد شناسایی و باز شناسی قرار می گیرند. هرچند که کم و کیف و آهنگ این تحولات در جوامع مختلف میزان و صورت واحدی ندارد. امر تحول اجتماعی به رغم همه ی تفاوت هایی که دارد امری غیر قابل اجتناب است. این تحول صورتی فراگیر دارد به گونه ای که کل جامعه، در معنای تمامیت اجزای سازنده آن از حیث ساختاری، فرایندی و عاملیتی آن، دستخوش تغییر می شود. چنین وضعیتی موجب شده که از جوامع جدید به عنوان جوامع متحول و فرار یاد شود. تحول جوامع به خصوص زمانی که صورتی وسیع و گسترده پیدا می کند کمیت، کیفیت و ضریب امر مخاطره و امنیت را نیز مواجه با تغییر می کند که تحلیل و تبیین آن، بخش قابل ملاحظه ای از اندیشه و نوشته های مربوط به مخاطره و امنیت را معطوف به خود ساخته است. در این مقاله تلاش می-شود که به شیوه ی استدلال نظری چرخش های به وجود آمده در حوزه ی مباحث مربوط به جامعه، مخاطره و امنیت را مورد بررسی قرار داده و با اختیار نمودن رویکرد برساخت گرایی با بیان فضای مفهومی و نظری سه برساخته ی: جامعه متحول، مخاطره و امنیت نرم و نیز پیوند بین آن ها مورد بررسی قرار گیرد.
کلید واژگان: جامعه متحول, مخاطره, امنیت, امنیت نرم, برساخت-گراییHuman communities, while passing through social and historical events, are identified and recognized by changes and developments they experience. However, the quantity and quality of these developments differs from community to community. Despite all differences existing in the issue of social development, it is inevitable. This development is inclusive so that the whole society undergoes changes when it comes to the meaning of the integrity of its components in terms of structure, process and representation. Such a development creates conditions wherein modern communities are referred to as evolved and changing communities. When development in communities becomes vast, it causes changes in quantity, quality and risk coefficient. In this regard, their analysis has led to concentration on many papers and ideas pertaining to risk and security. The present article attempts to review changes in issues like community, risk and security based on using conceptual reasoning method, and reviews three issues: evolved community, risk and soft security as well as the link between them through utilizing structuralism method in conceptual and theoretical atmosphere.
Keywords: Evolved community, Risk, Security, soft security, structuralism -
زندگی روزمره گستره وسیعی از باورها و کردارهای دینی و شبه دینی را دربرمی گیرد. به لحاظ نظری مفهوم دین عامه امکان بحث از ویژگی های فرهنگی و اجتماعی و مردمی بودن کردارهای دینی را در زندگی روزمره فراهم می کند. دین عامه جایگاهی مغفول در مطالعات دینی داشته است، مفهومی که در درون، بیرون و حاشیه های دین رسمی قرار دارد. این مقاله پس از بحثی نظری درباره مفهوم دین عامه، سعی در بررسی کردار دینی دعانویسی و تجربه آن در میان زنان شهر سنندج را دارد. ایده نظری مقاله حاضر این است که دین عامه و استقبال نسبت به آن پاسخی به ناکامی های عینی افراد در زندگی روزمره است. مقاله با اتخاذ رویکردی برساخت گرایانه، تجربه افراد از کردار دعانویسی را در چارچوب روش شناسی زمینه ای بررسی می کند. نتیجه آن که روایت افراد از تجربه دعانویسی نامنسجم و انعطاف پذیرو عاطفی است. این تجربه احساسی از کردار دینی دعانویسی در پیوند با ناامنی های عینی در زندگی روزمره شکل می گیرد. بنابراین کردار دینی دعانویسی خلاء میان انتظارات ذهنی و امکانات عینی را پر می کند. واژه های کلیدی: دین عامه، نظریه زمینه ای، برساخت گرایی، دعانویسی، امیدهای کوچک.
کلید واژگان: دین عامه, نظریه زمینه ای, برساخت گرایی, دعانویسی, امیدهای کوچکEveryday life includes the wide range of beief and religious and quasi religious practice. Theoretically, concept of popular religioun provides possible to discuss popular features of social, cultural and religious practices in everyday life. Popular religion in religious studies have neglected place, a concept that inside, outside and margin is the official religion. This article outlines the theoretical debate on the concept of popular religion Doanevisi to evaluate religious practice and experience it is among women in Sanandaj. Idea of article is that religion and public comments received in response to that objective to failures of people in everyday life. In constructuralist approach discovery in experience of women from Danvysy practice in the context of the grounded theory methodology. As a result of the experience of Danvysy is incoherent and flexible and emotional narrative. The emotional experience of religious practice Danvysy formed in relation with objective insecurity in everyday life. So religious practice Danvysy bridge the gap between subjective expectation and objective possibility.
Keywords: Popular Religion, Objective Disappointment, Female Strategy of Hopeness -
استیگما (داغ ننگ) برساخته ای اجتماعی- فرهنگی سیال و زنده است که افراد و گروه های زیادی در جوامع انسانی با آن مواجه اند. در ساحت سلامت، داغ ننگ در زمره عوامل تاثیرگذار بر تعمیق شکاف بیمار و درمان است. داغ ننگ به اقتضای شرایط جامعه، افکار عمومی و موضوع تحت استیگما به صورت متفاوتی تفسیر می شود. این تفاسیر در کنش متقابل افراد جامعه با فرد افسرده، بر نگرش بیمار به بیماری خود و واکنش وی به این شرایط موثر است. داغ ننگ بر تمام جوانب زندگی افراد نظیر یافتن منزل، شغل و بیمه سلامت تاثیر می گذارد. هدف اصلی این مطالعه، بررسی فرایند داغ سازی از نگاه خود بیماران و کشف انگاره های ذهنی آنان است. در این تحقیق همچنین زوایای جامعه شناسانه و مردم شناسانه فرایند دا غ ننگ سازی در افراد افسرده بررسی شده است. این پژوهش با اتخاذ رویکرد برساخت گرایی در علوم اجتماعی و با طرح سوالاتی از جنس چگونگی ماهیت میان ذهنی، تعریفی و هم ساختی مسائل مرتبط با افسردگی از طریق داغ ننگ سازی در محیط پژوهشی تبریز سخن می گوید. در این مطالعه، از روش کیفی و نمونه گیری هدفمند برای جذب مشارکت کنندگان (به حجم 18 نفر) استفاده شده است. همچنین، برای گردآوری و آنالیز همزمان داده ها و شواهد، روش نظریه مبنایی بکارگرفته شده است. این پژوهش نشان می دهد که داغ ننگ سازی افراد درگیر با افسردگی، برساخته ای اجتماعی- فرهنگی بوده و در پزشکی شدن افسردگی سهم زیادی داشته است.کلید واژگان: استیگما (داغ ننگ), افسردگی, برساخت گرایی, پزشکی شدن, مسائل اجتماعی و روانی, نظریه مبناییstigma is a social-cultural constructed of fluid and alive that many people are facing with in human communities. In the realm of health, stigma is among the important factors affecting in deepening of gaps between the patient and the treatment. stigmas interpreted in different forms due to social conditions and people's thoughts. These interpretations are effective in communitys interaction with the depressed, the patient's attitude and reaction to illness. Stigma affects on all aspects of life such as housing, jobs and health insurance. The main purposes of this survey are the study of stigmatization process from patients point of view and discover their subjective meaning and sociological aspect of stigmatization that is more important territory which has been investigated in this research. This essay remarks with a social Constructionism approach in anthropology and sociology and with raising questions from type of how of nature of subjective-definition and construction of socialcultural of issues associated with depression by stigmatization in TABRIZ IRAN. The applied method is qualitative for absorption participants (18 people) , data collection, and in-depth interview which is used by the grounded theory for data analyzing and extracting results. This research shows that stigmatization involved with depression is a social-cultural constructed and The main contribution is in medicalization of depression.Keywords: Stigma, Depression, Construction, ism, Medicalization, Grounded Theory
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.