به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « سیستان و بلوچستان » در نشریات گروه « علوم اجتماعی »

تکرار جستجوی کلیدواژه «سیستان و بلوچستان» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • الهام شیردل *، شکیب ضربی قلعه حمامی

    در بستر متنوع قومی و مذهبی ایران زمین، دایما مسیله نحوه و کیفیت تعامل بین اقوام و پیروان مذاهب  مورد بحث بوده است. این تعامل می تواند متاثر از عوامل واگرا باشد. نظر به اهمیت دوچندان همسویی و وحدت ملی در شرایط تاریخی کنونی، در این مقاله سعی شده است تا زمینه ها  و دلایل تشدید اختلاف و فاصله افتادن بین ادیان و مذاهب در استان سیستان و بلوچستان، که میزبان پیروان اقوام و مذاهب متعددی است، مطالعه شود. در این مقاله ذیل چارچوب مطالعه کیفی و بر اساس نظریه زمینه ای با 25 نفر از ساکنین استان سیستان و بلوچستان طی بازه زمانی 6 ماهه مصاحبه انجام شده است. روش نمونه گیری بر اساس نمونه گیری نظری بوده و با مشارکت کنندگان مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفته است. یافته ها بر اساس روش اشتراوس و کوربین کدگذاری و تحلیل شده اند. در کدگذاری باز، متن مصاحبه ها چندین بار خوانده و حدود 95 مفهوم از جملات معنی دار استخراج شد. مفاهیم در کدگذاری محوری در  16 مقوله فرعی و 7 مقوله اصلی و انتزاعی تر تلفیق شدند. در نهایت یک مقوله هسته ای نهایی «نیروهای واگرا و ازهم گسیختگی تعاملات بین ادیان و مذاهب» که جامع و چکیده ای از تمامی مقولات اصلی و تحلیل داستانی از فرایند داده هاست، استخراج شد. این مطالعه ثابت می کند که عواملی تحت عنوان تبعیض، عدم پذیرش دیگری، نابخردی برخی علمای دینی و فقدان گفت وگوی آزاد و در بستری که بنا به مشکلات اقتصادی و تحت تاثیر جغرافیای فرهنگی شکل گرفته و با مداخله عواملی مانند تعصبات شدید قومی و دینی منجر به شکل گیری شبکه تعاملی متعصب و منافع داخلی و خارجی شده است که در راستای منع تعامل بین ادیان و مذاهب فعالیت می کنند. پیامد این فرایند هم روی آوردن به کنش تحقیرآمیز و توهین آمیز افراد و همچنین تغییر تصور آن ها نسبت به دین است.

    کلید واژگان: گسستگی روابط بین ادیان, جغرافیای فرهنگی واگرا, تبعیض, سیستان و بلوچستان, نظریه زمینه ای}
    El. Shirdel *, Sh. Zarbi Ghalehhammami

    The study emphasizes the exacerbated areas of conflict and distance between religions and sects in Iran’s southeastern province of Sistan and Baluchestan. Within the framework of a qualitative study and based on the grounded theory, interviews were conducted with 25 residents of the province over a six-month period. Following the principle of theoretical sampling, semi-structured interviews were conducted with the participants. The findings were coded and analyzed through the Strauss and Corbin method. In open coding, the interviews were read multiple times, resulting in the extraction of approximately 95 meaningful concepts. These were then synthesized into 7 main and abstract categories as well as 16 subcategories. Finally, a core category "conflicting forces and disintegration of interactions between religions and sects," which is comprehensive and concise, was extracted capturing all the main categories and narrative of the data. This research demonstrates that factors such as discrimination, non-acceptance of others, lack of wisdom among some religious scholars, and the absence of free discourse in a socio-cultural context shaped by economic problems and influenced by geographical factors as well as the intervention of factors such as extreme ethnic and religious prejudices, led to the formation of an extremist and biased network with internal and external interests, which work towards preventing interaction between religions and sects. The outcome of this process is humiliating and insulting actions of people, as well as a change in their perception of religion.

    Keywords: relationship breakdown between religions, distance between religious followers, divergent cultural geography, discrimination, Grounded theory}
  • محمدعثمان حسین بر*، مرضیه امیریان

    هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین وضعیت اقتصادی و طرد اجتماعی در بین معلمان شهر زاهدان است. پژوهش به روش پیمایش و با استفاده از ابزار پرسشنامه انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان نواحی یک و دو شهر زاهدان در هر سه مقطع ابتدایی، متوسطه اول و متوسطه دوم می باشد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 357 نفر برآورد شد. شیوه نمونه گیری، ترکیبی از روش های نمونهگیری تصادفی طبقهای و خوشهای بود. نتایج تحقیق نشان می دهد احساس طرد اجتماعی در بین معلمان در حد متوسط است. از نظر وضعیت اقتصادی اکثریت معلمان صاحب خانه هستند، پایگاه اقتصادی و هزینه های ماهیانه خانوار متوسطی دارند، احساس فقر آنها زیاد و میزان رضایتشان از وضعیت اقتصادی کشور خیلی کم می باشد. همه متغیرهای وضعیت اقتصادی با احساس طرد اجتماعی رابطه معناداری دارند که در این میان رابطه پایگاه اقتصادی معکوس می باشد. همچنین بین ویژگی های زمینه ای (جنسیت، سن، میزان تحصیلات، قومیت و مذهب)، ویژگی های شغلی (وضعیت استخدامی، مقطع تدریس و سابقه کار) و احساس تبعیض اجتماعی با احساس طرد اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره خطی نشان می دهد که مدل مرکب از متغیرهای پایگاه اقتصادی، احساس تبعیض اجتماعی، هزینه های ماهیانه خانوار، احساس فقر و جنسیت در سطح بسیار معناداری به میزان 43 درصد از تغییرات احساس طرد اجتماعی معلمان را تبیین می کنند و متغیر پایگاه اقتصادی، بیشترین سهم را دارد.

    کلید واژگان: طرد اجتماعی, وضعیت اقتصادی, معلمان, آموزش و پرورش, زاهدان, سیستان و بلوچستان}
    MohammadOsman Hosseinbor *, Marziyeh Amirian

    The purpose of this study is to investigate the relationship between economic status and social exclusion among teachers in Zahedan. The research was conducted by survey method . The statistical population includes all teachers in districts 1 and 2 of Zahedan city in all three grades. The sample size was estimated to be 357 using the Cochran's formula. The sampling method is a combination of stratified random sampling methods and cluster sampling. The results show that the feeling of social exclusion among teachers is moderate. In terms of economic status, the majority of teachers are homeowners, are in middle economic class, have a moderate monthly household expenses, their sense of poverty is high and their level of satisfaction with the country's economic situation is very low. All variables of economic status have a significant relationship with the feeling of social exclusion, in which the relationship of economic class is inverted. There are also significant relationships between gender, age, level of education, ethnicity , religion, employment status, teaching level and work experience and feelings of social discrimination and feelings of social exclusion. The results of linear multivariate regression analysis show that the model composed of variables of economic status, feeling of social discrimination, monthly household expenses, feeling of poverty and gender at a very significant level explain 43% of changes in teachers' feeling of social exclusion.

    Keywords: Social exclusion, Economic Status, teachers, Education, Zahedan, Sistan, Baluchestan}
  • فاطمه میرزایی، آمنه مافی تبار*

    سوزن دوزی بلوچ، صورت برجسته ای از هنرهای سنتی است که با استان سیستان و بلوچستان، به ویژه نواحی سرحد و مکران تناسب پیدا می کند. هدف این مقاله، طبقه بندی نقوش اصیل و پرکاربرد در بلوچی دوزی جهت دستیافتن به معانی نمادین آنهاست. بدین قیاس پرسش آن است: چگونه می توان با نظر به اسلوب هنرهای سنتی، نسبت به تحلیل و طبقه بندی موضوعی نقش در سوزن دوزی بلوچ اقدام نمود؟ با این نگاه، پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی تحلیلی و با نظر به اطلاعات میدانی (مبتنی بر مشاهده و مصاحبه) و البته مطالعات اسنادی (فیش برداری و تصویرخوانی) به شیوه نمونه گیری احتمالی از نقوش سوزن دوزی بلوچ شکل گرفت و تحلیل داده ها بر مبنای طبقه بندی موضوعی برآمده از اسلوب هنرهای سنتی دنبال شد. نتیجه پژوهش در چهل و چهار نقش نشان داد: نقوش سوزن دوزی بلوچ بر مبنای طبقه-بندی موضوعی هنرهای سنتی ایران قابل تقسیم هستند. نقوشی که در عین حال که اغلب به صورت تجریدی و با اشکال شکسته و هندسی تصویر می شوند، بر صور و اجزاء انسانی، جانوری، گیاهی و جمادی همچون زیورآلات، اشیاء مصرفی زندگی و مکان ها دلالت می کنند و واقعیت زندگی مردم بلوچ، اعتقادات و باورهای ایشان را به تصویر درمی آورند.

    کلید واژگان: سیستان و بلوچستان, هنرهای سنتی, سوزندوزی بلوچ, بلوچی دوزی, نقش}
    Fatemeh Mirzaei

    Associated with Sistan and Baluchestan Province in Iran, specifically Sarhad and Makran, Baluchi needlework is a prominent form of traditional arts. The purpose of this study was to classify original and frequent motifs found in Baluchi-Duzi (Baluchi embroidery) to discover their symbolic meanings. The central question was how could the motifs in Baluchi needlework be analyzed and thematically classified according to the Iranian traditional arts model. In this descriptive-analytical study, probability sampling was utilized to select Baluchi needlework motifs through field research (observation- and interview-based) and library research (indexing and image analysis). The data were analyzed by thematic classification derived from the Iranian traditional arts model. Examination of forty-four motifs demonstrated that Baluchi needlework motifs are geometrical in the main that can be classified into signify human, animal, plant and object (such as jewelry, everyday items, and places) shapes and components. These represent the realities of the Baluchis’ life and beliefs.

    Keywords: Sistan, Baluchestan, traditional arts, Baluchi Needlework, Balochi embroidery, Baluchi-Duzi, Motif}
  • محمدعثمان حسین بر، بهروز روستاخیز*

    مقاله حاضر برگرفته از یک پژوهش اکتشافی انجام شده در سال 1399 است که بر پایه نوعی روش شناسی کیفی، به دنبال آن بوده تا تحلیلی از وضعیت فرهنگی و هنری استان سیستان و بلوچستان با تکیه بر نقاط قوت و ضعف، فرصت ها و تهدیدها، و همچنین نیازها و خواسته های فرهنگی این استان، با تمرکز بر گسترش عدالت فرهنگی ارایه نماید. نتایج پژوهش موید آن است که از منظر 23 فعال و صاحب نظر مصاحبه شونده، استان سیستان و بلوچستان به لحاظ فرهنگی از ضعف هایی اساسی مانند ضعف در زیرساخت های فرهنگی و هنری؛ عدم وجود وحدت نظر و رویه در حوزه فرهنگ و هنر؛ کمبود آگاهی های فرهنگی و هنری، در کنار کمبود بازار عرضه محصولات این حوزه؛ عدم آشنایی و برخورداری از حقوق اولیه در این حوزه؛ و عدم حمایت شایسته از اهالی فرهنگ و هنر رنج می برد. مهم ترین نقاط قوت استان نیز عبارتند از: پیشینه فرهنگی و تمدنی غنی؛ وجود تنوعات جغرافیایی و طبیعی؛ و وجود ظرفیت ها و استعدادهای انسانی قابل توجه. وجود قابلیت ها و امکانات صدور عناصر فرهنگی و هنری، و وجود زیست بوم دانش بنیان و صنایع خلاق فرهنگی - هنری از جمله مهم ترین فرصت هایی هستند که سیستان و بلوچستان می تواند به لحاظ فرهنگی و هنری از آن ها بهره گیرد. این در شرایطی است که بازاندیشی در گفتمان ها و نگرش های فرهنگی کلیشه ای؛ سرمایه گذاری و حمایت از جوانان و فعالان حوزه فرهنگ و هنر؛ اهتمام به تقویت هنرستان ها، کارگاه های تولید هنری و فعالیت های محصول محور؛ حمایت از تولیدکنندگان بومی محتوی نظیر آثار نمایشی و مستند؛ و انتخاب مدیران جهادی متعهد و متخصص از مهم ترین خواسته ها و نیازهای حوزه فرهنگ و هنر این استان است. با توجه به نتایج به دست آمده، پیشنهاد می گردد ضمن جلب مشارکت واقعی شهروندان این استان، زیرساخت های فرهنگی - هنری و نیز فعالیت رسانه های جمعی و انجمن های مربوطه در استان تقویت گردد.

    کلید واژگان: فرهنگ, وضعیت فرهنگی, رصد فرهنگی, سیاست گذاری فرهنگی, سیستان و بلوچستان}
    Mohammad Osman Hosseinbor, Behrouz Roustakhiz *

    The present article is taken from an exploratory research based on a qualitative methodology. It seeks to provide an analysis of the cultural status of Sistan and Baluchestan province based on its strengths and weaknesses, opportunities and threats, as well as the needs and cultural demands of this province. The results of the study confirm that mentioned province suffers from major weaknesses in the field of culture; Such as weakness in infrastructures, lack of unity of opinion and practice, lack of cultural and artistic awareness, lack of market for cultural and artistic products, and lack of support from artists. The most important strengths of the province are: rich cultural, the existence of geographical and natural diversity, the existence of significant human capacities and talents. Existence of capabilities and facilities for exporting cultural and artistic elements, and existence of knowledge-based ecosystem and creative cultural-artistic industries are among the most important opportunities that Sistan and Baluchestan province can take advantage of culturally and artistically. This is while rethinking in discourses and stereotyped attitudes, investing in and supporting youth and activists in the field of culture and art, strengthening art galleries and art production workshops and product-oriented activities, and supporting local content producers and the selection of committed and expert managers are the most important demands and needs of the field of culture and art of this province.

    Keywords: culture, Cultural Status, Cultural Observation, Cultural Policy-making, Sistan, Baluchestan}
  • سلمان جلالی، عالمه کیخا*، ابراهیم حدادی، عبدالعلی کشته گر، امین رضا کمالیان

    تحقیق حاضر با هدف ارایه الگوی رهبری هوشمند اسلامی ایرانی مبتنی بر قدرت نرم در سازمان های دولتی منتخب استان سیستان و بلوچستان انجام شد. دراین پژوهش سعی شده است ضمن حرکت در مرزهای دانش علم مدیریت و رهبری با تکیه برفرهنگ غنی اسلامی ایرانی ،الگویی بومی ،جامع و به روز ارایه گردد.پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت گردآوری داده ها آمیخته (کیفی - کمی) با رویکرد اکتشافی متوالی است. جامعه آماری این تحقیق در بخش کیفی شامل خبرگان و در بخش کمی 200 نفر از مدیران سازمان های دولتی منتخب استان سیستان و بلوچستان بوده است که با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند در بخش کیفی تعداد 20خبره و به روش تصادفی طبقه ای در بخش کمی 132 نفر از مدیران سازمان های دولتی منتخب استان سیستان و بلوچستان به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. پژوهشگر در بخش کیفی پژوهش ابتدا با مصاحبه با خبرگان و اسناد موجود شاخص های الگوی رهبری هوشمندایرانی اسلامی مبتنی بر قدرت نرم در سازمان های دولتی را از روش تحلیل تم احصا نمود. خروجی این مرحله شناسایی 102 شاخص در قالب 17 مولفه اصلی و 28 ریز مولفه بود. بر اساس نظرات خبرگان و تجزیه و تحلیل های صورت گرفته، مدل رهبری هوشمندایرانی اسلامی مبتنی بر قدرت نرم احصاء و پرسشنامه پژوهش جهت استفاده در بخش کمی طراحی گردید. نتایج تحلیل داده های پژوهش نشان داد ، عوامل علی و زمینه ای رهبری هوشمند بر قدرت نرم در سازمان های دولتی تاثیر ندارد، اما عوامل ساختاری رهبری هوشمند بر قدرت نرم تاثیر دارد.

    کلید واژگان: مدل رهبری هوشمند اسلامی ایرانی, رویکرد قدرت نرم, سازمانهای دولتی, سیستان و بلوچستان}
    Salman Jalali, Aleme Keikha *, Ebrahim Haddadi, Abdolali Keshtgar, Amin Reza Kamaliyan

    The aim of this study was to provide a model of Iranian intelligent Islamic leadership based on soft power in selected government organizations in Sistan and Baluchestan province. In this research, while moving within the boundaries of management science and leadership knowledge, relying on the rich Iranian Islamic culture, an indigenous, comprehensive and up-to-date model is presented. It is a sequential exploratory approach. The statistical population of this research in the qualitative section includes experts and in the quantitative section 200 managers of selected government organizations in Sistan and Baluchestan province. A small number of 132 managers of selected government organizations in Sistan and Baluchestan province were selected as the sample size. In the qualitative part of the research, the researcher first, by interviewing experts and existing documents, calculated the indicators of the Iranian-Islamic intelligent leadership model based on soft power in government organizations from the theme analysis method. The output of this step was to identify 102 indicators in the form of 17 main components and 28 micronutrients. Based on the opinions of experts and analyzes, the model of Islamic Iranian intelligent leadership based on soft statistical power and research questionnaire was designed for use in the quantitative part. The results of quantitative data analysis with smart PLS software showed that the causal factors and contexts of intelligent leadership do not affect soft power in government organizations, but the structural factors of intelligent leadership affect soft power in government organizations

    Keywords: Iranian Islamic intelligent Leadership Model, Soft Power Approach, Government Organizations, Sistan, Baluchestan}
  • سوده مقصودی*، ایوب بهداروندی، محبوبه میر

    خودرو برای بسیاری از مالکان آن، علاوه بر این که وسیله نقلیه و امرارمعاش است، ابزاری برای بیان بسیاری مفاهیم ازجمله عاشقانه، اجتماعی، مذهبی و سیاسی نیز هست. خودرونوشته ها بازتاب فرهنگ مالکان خودرو و رانندگان هستند و این نوشته ها را می توان آیینه ای از فرهنگ ملی و محلی، فردی و عامیانه پنداشت. در این مقاله سعی شده در دو استان اصفهان و سیستان و بلوچستان خودرو نوشته های ماشین های باربری جمع آوری شود تا بتوان تا حدودی به نوع تفکر و رفتار رانندگان این مناطق پرداخت و محتوای مقولات مندرج بر خودرونوشته ها را در این دو استان مورد مقایسه قرار داد. طبق دادهای جمع آوری شده در این دو استان 887 خودرونوشته به صورت نمونه گیری هدفمند و زمان بندی شده جمع آوری و در 3 مقوله اصلی (نماد زبانی، نماد تصویری و نماد ریاضی) با زیر مقولات خود دسته بندی شدند. جهت تحلیل دادها نرم افزار spss، آمار توصیفی و آزمون کی دو مورد استفاده قرار گرفت. نتیجه بررسی های موجود نشان داد که در هر دو استان بالاترین درصد بدست آمده به مقوله مذهبی تعلق داشت. اگرچه در نماد تصویری بین دو استان رابطه معنی داری وجود داشت ولی در نماد ریاضی وجه اشتراک و رابطه معنا داری بین دو استان مربوطه مشاهده نشد.

    کلید واژگان: تحلیل محتوا, کامیون, خودرونوشته, اصفهان, سیستان و بلوچستان}
    Soodeh Maghsoodi *, Ayoob Behdarvandi, Mahbubeh Mir

    For many owners, the car is not only a vehicle and a livelihood, it is also a tool for expressing many concepts; including romantic, social, religious and political ones. The bumper stickers reflect the culture of car owners and drivers, and these inscriptions can be considered as mirror reflecting national and local, individual and folk culture. In this article, in two provinces of Isfahan and Sistan and Baluchestan, the bumper stickers of trucks have been collected in order to be able to proceed in their way of thinking and behavior of drivers in these areas. The content of the collected bumper stickers was analyzed and compared in these two provinces. According to the data collected in these two provinces, 887 inscriptions were collected by purposeful and scheduled sampling and were classified into 3 main categories (linguistic symbol, visual symbol, and mathematical symbol) along side their subcategories. For data analysis, SPSS software, descriptive statistics and Chi-square test were used. The results of the existing research showed that in both provinces, the highest percentage belonged to the religious category. Although there was a significant relationship between the two provinces in the visual symbol, there were no commonality and no significant relationship between the two provinces in the mathematical symbol.

    Keywords: content analysis, Truck, Bumper stickers, Isfahan, Sistan, Baluchestan}
  • معصومه بیات، منصور شریفی، علی پژهان*، علی بقایی سرابی، فریبا شایگان

    این مطالعه به صورت توصیفی- تحلیلی با هدف مطالعه تعیین کننده های اجتماعی- جمعیتی کیفیت زندگی زنان 49-15 ساله شهرهای استان سیستان و بلوچستان براساس الگوی ارتقاء سلامت پندر و با حجم نمونه 800 نفر انجام شد. روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و ابزار مورد استفاده پرسشنامه بود. تجزیه و تحلیل داده با استفاده از روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون تی مستقل، آنالیز واریانس و رگرسیون خطی چندگانه انجام شد. نتایج تحلیل مدل های رگرسیونی نشان داد خودکارآمدی درک شده دارای بیشترین قدرت پیش بینی کنندگی متغیر کیفیت زندگی بود (288/0=Beta). بعد از آن به ترتیب: عامل موانع درک شده، سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت، سن، تعداد فرزندان و عواطف درک شده، پیش بینی کننده کیفیت زندگی زنان مورد مطالعه بودند و در مجموع این شش متغیر 8/32 درصد تغییرات کیفیت زندگی زنان را پیش بینی می کردند. با توجه به نتایج مطالعه حاضر می توان نتیجه گرفت که سازه های الگوی ارتقاء سلامت پندر از جمله خودکارآمدی درک شده و موانع درک شده و همچنین سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت جهت پیش گویی کیفیت زندگی زنان مناسب اند.

    کلید واژگان: کیفیت زندگی, الگوی ارتقاء سلامت پندر, خودکارآمدی درک شده, زنان سنین باروری, سیستان و بلوچستان}
    Masomeh Bayat, Mansour Sharifi, Ali Pejhan *, Ali Baghaei Sarabi, Fariba Shayegan

    This descriptive-analytical study aims to investigate the socio-demographic determinants of the quality of life among women aged 15-49 years in Sistan and Baluchestan Province, Iran, using the Pender’s health promotion model on a sample size of 800 cases. The sampling was performed using a multi-stage cluster method, and the data were collected using questionnaires.The data were analyzed using descriptive statistics, Pearson correlation coefficient, independent t-test, analysis of variance, and multiple linear regression. The results of the regression models revealed that perceived self-efficacy had the highest predictive power for the variable of the quality of life (Beta=0.288). Other factors predicting the quality of life among the women under study included perceived barriers, health-promoting lifestyle, age, number of children, and perceived emotions, respectively. In total, these six variables predicted 32.8% of the changes in women’s quality of life. According to the results of the present study, it can be concluded that the components of the Pender’s health promotion model, including perceived self-efficacy, perceived barriers, and health-promoting lifestyle are suitable for predicting women’s quality of life.

    Keywords: Quality of Life, Pender’s Health Promotion Model, Perceived Self Efficacy, Women of Reproductive Ages, Sistan, Baluchistan}
  • داود سیفی قره یتاق*، بهنام محمدی، محمد مهدی پور، مرضیه قدس نیا
    هدف

    هدف پژوهش حاضر ارزیابی پهنه های توزیع قاچاق انواع مواد مخدر در استان سیستان و بلوچستان با توجه به موقعیت جغرافیایی آن و قرارگیری آن در همسایگی کشور افغانستان و پاکستان بود.

    روش

    روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و کتابخانه ای بود. داده ها و اطلاعات برای ارایه راه حل متناسب با معضل مذکور بر اساس واقعیت موجود و نظرخواهی از کارشناسان مرتبط بدست آمد.

    یافته ها

    در این پژوهش به پهنه بندی انواع مواد مخدر پرداخته شد و نتایج حاصل از مدل سازی نرخ عوامل موثر بر قاچاق مواد مخدر با استفاده از سیستم عصبی فازی بیانگر این بود که مدل ساخته شده با دقت و صحت خوبی (0/060RMSE= و 0/98 R2=) قادر به برآورد نمودن نرخ عوامل موثر بر قاچاق مواد مخدر بود.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان می دهد از بین شاخص ها و عوامل موثر بر قاچاق مواد مخدر، عوامل اجتماعی و فرهنگی بیشتر تاثیر داشته و پس ازآن عوامل اقتصادی، موقعیت جغرافیایی و روش های مبارزه با قاچاق مواد مخدر در درجه بعد قرار دارند.

    کلید واژگان: جرائم مواد مخدر, سیستان و بلوچستان, پهنه بندی, عوامل اقتصادی, تکنیک سیستم عصبی- فازی}
    Davood Seify*, Behnam Mohammadi, Mohamad Medipur, Marzieh Godsnia
    Objective

    This study aimed to evaluate the distribution zones of drug trafficking in Sistan and Baluchestan province due to its geographical situation and its location in the neighborhood of Afghanistan and Pakistan.

    Method

    The research method was descriptive-analytical and based on documentary and library studies. Data and information were obtained based on available facts and opinion polls from relevant experts to provide a solution appropriate to the problem.

    Results

    In this research, zoning of various drugs was examined and the results of modeling the rates of factors affecting drug trafficking using fuzzy nervous system showed that the constructed model was able to estimate the rates of factors affecting drug trafficking with good accuracy (RMSE = 0.060, R2 =0.98).

    Conclusion

    The results of the study show that among the indicators and factors affecting drug trafficking, social and cultural factors have the most impact, followed by economic factors and geographical situation and methods of combating drug trafficking.

    Keywords: Drug crimes, Sistan, Baluchestan, Zoning, Economic factors, Neuro-fuzzy system technique}
  • مریم توانای نامی

    توجه به مفهوم سبک زندگی، حاصل چرخش چند دهه اخیر علوم اجتماعی به سمت فرهنگ و نیازهای اساسی فرهنگی است. مصرف رسانه‌ای به ویژه رسانه‌های جدید به عنوان عاملی برای قشربندی سبک زندگی می‌تواند ملاک نظر قرار گیرد. نفوذ فناوری به ویژه رسانه‌ها در زندگی و میزان، کیفیت و شیوه‌های بهره‌مندی از آن می‌تواند به عنوان عاملی برای تمایز سبک‌های زندگی باشد. در این مقاله برآنیم تا با بررسی نیازهای اساسی مادی و نیازهای اساسی فرهنگی در قالب سه شاخص آموزش، فراغت و تفریح، و امنیت با محوریت نوع مصرف رسانه‌ای در هریک از این شاخص‌ها، به بررسی سبک زندگی مردم در این استان بپردازیم؛ در این مقاله رابطه متقابل نیازهای اساسی مادی و فرهنگی بر یکدیگر و نوع مصرف رسانه‌ای مردم در تامین نیازهای اساسی فرهنگی را، به عنوان شاخصی مستقل و اثرگذار برارتقا نیازهای اساسی مادی، بررسی می‌کنیم. اینجا با بررسی نیازهای اساسی فرهنگی چون آموزش، فراغت و امنیت با بهره‌گیری از تکنیک مصاحبه با متخصصان، و با هدف بهبود وضعیت این شاخص‌ها در سیستان و بلوچستان، به رابطه سبک زندگی و مصرف رسانه‌ای توجه شده است. بررسی رفتارهای مصرفی در دوسطح نیازهای مادی و فرهنگی نشان می‌دهد که مردم این منطقه از سطح زندگی ضعیفی برخوردارند و گسترش رسانه‌ها در قالب ابزارهای متنوع منجر به شکل‌گیری فرصت برای مردم این استان نشده است.

    کلید واژگان: مصرف رسانه ای, سبک زندگی, سیستان و بلوچستان, فرهنگ, رسانه}
    Maryam tavana ye nami

    Paying attention to the concept of lifestyle has been as a result of social science turn towards culture and essential cultural needs in recent decades. This study aims at reviewing the people’s lifestyle in this province through investigating the essential material needs as well as essential cultural needs in terms of three indicators, that is, education, leisure and recreation, and security with focus on the type of media consumption in each indicator. In this research, we study the mutual relationship between essential material and cultural needs and the type of media consumption the people use to provide essential cultural needs, as the independent and effective indicator for improving essential material needs. Here, we take notice of the relationship between lifestyle and media consumption through investigating essential cultural needs such as education, leisure, and security by means of the technique of interviewing experts and with the purpose of improving the status of these indicators in Sistan and Baluchestan. The study of the consumption behavior in the two levels of material and cultural needs indicates that the people in this area have low level of quality of life, and the expansion of the media in terms of various instruments has not resulted in the formation of opportunities for the people of this province.

    Keywords: media consumption, lifestyle, Sistan, Baluchestan, culture, media}
  • قاسم بشیری، سروش امیری*
    زمینه و هدف

    در چهار دهه اخیر، قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران از خلیج فارس تا مدیترانه گسترش یافته و همین امر موجبات نگرانی غربی ها و برخی کشورهای محافظه کار منطقه ای را فراهم آورده است و برای مقابله با این نفوذ، اقدامات گسترده ای را علیه ایران طرح ریزی و عملیاتی کرده‎ اند که ظهور و نفوذ بنیادگرایی مذهبی در مناطق مرزی شرق ایران با اهداف تروریستی و تکفیری یکی از این موارد است که به عنوان هدف تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است.

    روش

    تحقیق حاضر به صورت پیمایشی و با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و جامعه آماری آن 354 نفر از کارشناسان سیاسی، فرهنگی و امنیتی استان سیستان و بلوچستان است که برابر جدول مورگان، تعداد 178 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب و با ابزار پرسشنامه اطلاعات و داده های تحقیق از آن ها جمع آوری و سپس با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های تی و تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

    یافته ها

    براساس یافته های تحقیق، همه متغیرهای عنوان شده در ظهور بنیادگرایان مذهبی و تروریستی در مناطق شرقی جمهوری اسلامی ایران موثر بوده که با توجه به نتایج آزمون فریدمن، عوامل ظهور بنیادگرایی مذهبی در مرزهای شرقی به ترتیب عبارت اند از: عوامل رسانه ای، تفسیر منفی از مذهب، عوامل و بحران های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که فاکتورهای خارجی هم به دلیل قدرت نفوذ معنوی ایران در منطقه، سبب به وجود آمدن این جریان های تروریستی در مرزهای شرقی ایران شده است.

    نتیجه گیری

    براساس نظریه های فرآیند جهانی شدن، بحران هویت، بحران نوسازی، رژیم های متحجر و استکبار، هژمونی غرب و نیروهای سنتی، بسترهای آفرینش و شکل گیری گروه های بنیادگرای مذهبی قابل تبیین است. از طرفی، بحران های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی و رسانه ای در خصوص موضوع تاثیرگذار هستند که لازم است در تدوین سیاست های راهبردی و اجرایی در مناطق مرزی مورد توجه مقامات مسیول و سیاست گذاران کشوری باشد.

    کلید واژگان: وهابیت, بنیادگرایی, تروریسم, امنیت, مناطق مرزی شرق, سیستان و بلوچستان}
    Qasem Bashiri, Soroush Amiri *
    Background and Aim

    After the victory of the Islamic Revolution, Iran's influence from the Persian Gulf to the Mediterranean has grown, and this is very important for powerful actors, raising the concern of Western powers and some regional countries to develop Iran's influence. Iran's regional and trans-regional influence has planned and implemented a wide range of measures, including the emergence and penetration of religious fundamentalism in the border regions of Iran with terrorist and takfiri goals. The purpose of this article is to examine the internal and external factors and theories in the emergence of religious and terrorist fundamentalists in the eastern regions of the Islamic Republic of Iran.

    Method

    This article is a descriptive-analytic survey with questionnaire. The statistical population of the study consisted of 354 experts, managers and military commanders of Sistan and Baluchestan province, security and judicial institutions and political organizations, selected service providers and educational organizations, which was estimated to be 178 against Morgan table. SPSS software and t-test and regression were used to analyze the data.

    Findings

    According to the research findings, all of the variables mentioned were influential on the emergence of religious and terrorist fundamentalists in the eastern regions of the Islamic Republic of Iran, but in comparison, media and advertising components had the highest impact on the subject with an average of 2.99% and after that, Religious, social, cultural, political, and economic components have been effective.

    Conclusions

    Based on the theories of the process of globalization, the crisis of identity, the crisis of modernization, the regimes of arrogance and arrogance, the hegemony of the West and traditional forces, the foundations of creation and the formation of religious fundamentalist groups can be explained. On the other hand, economic, political, cultural, religious and media crises affect the issue that needs to be addressed by the authorities and national policymakers in the formulation of strategic and executive policies in the border areas.

    Keywords: Wahhabism, fundamentalism, terrorism, Security, border areas}
  • حبیب الله خوبفکر برآبادی، محمدعثمان حسین بر، بهروز روستاخیز*

    الگوهای معیشتی عشایر وابستگی مستقیمی به شرایط محیط زندگی شان دارد و بر همین اساس، مسئله اساسی مقاله حاضر این است که وضعیت این الگوها در شرایط خشک سالی در میان عشایر سیستانی و بلوچستانی چگونه است. فهم این مسیله، نخست مستلزم شناسایی الگوهای مزبور در منطقه است؛ بنابراین برحسب یافته های این پژوهش، که با رویکرد روش شناختی ترکیبی و در پی بهره گیری از تکنیک های مختلف اعم از نظرسنجی، مشاهده، گپ وگفت های میدانی، مطالعات کتابخانه ای و... انجام شده است، اکنون می توان حداقل از شش الگوی معیشتی عمده در این منطقه و در میان عشایر آن نام برد: 1. الگوی معیشتی متکی بر دامداری، 2. الگوی معیشتی متکی بر کشاورزی، 3. الگوی معیشتی متکی بر صنایع محلی و فروش محصولات فرعی، 4. الگوی معیشتی متکی بر کارگری، 5. الگوی معیشتی متکی بر فعالیت های خدماتی، 6. الگوی معیشتی متکی بر دریافت حمایت های دولتی. نتایج پژوهش نشان می دهد که اکنون دامداری و کشاورزی در میان نیمه کوچ نشینان منطقه، در عمل فعالیتی حاشیه ای و رو به افول است. صنایع محلی نیز که از سوی زنان عشایر تولید می شود، بیشتر پاسخگوی نیازهای خود آن هاست، اما آن ها به ناچار و برای کمک به خانواده بخشی از آن را برای فروش عرضه می کنند که البته عایدی فراوانی ندارد. تولید سایر محصولات فرعی مانند حصیر نیز که وابستگی مستقیمی به امکانات محیطی دارد، دیگر چندان قابل توجه نیست. در حال حاضر خشک سالی های مداوم عشایر را به سوی فعالیت هایی سوق داده که چندان تناسبی با هویت و شخصیت فرهنگی آن ها ندارد، اما این گروه ها با وجود میل باطنی و رضایت بدان تن داده اند. از جمله این فعالیت ها می توان به کارگری و سایر امور خدماتی مانند مسافرکشی، دست فروشی و... اشاره کرد. علاوه بر این، عشایر اکنون امکان حیات خود را بدون دریافت حمایت های دولتی بسیار دشوار دیده و هر کمکی از سوی نهادهای حمایتی را به مثابه ناجی و تا حدی تعادل بخش زندگی خویش می بینند.

    کلید واژگان: اجتماعات عشایری, الگوهای معیشتی, خانوارهای عشایر, خشک سالی, سیستان و بلوچستان}
    Habibullah Khoubfekr Barabadi, MohammadOsman Hosseinbor, Behrouz Roustakhiz *

    The nomadic livelihood patterns are directly related to the conditions of their living environment, and so the main issue of the present article was how the situation of these patterns is in drought conditions between the Sistani and Balochistan tribes. Understanding this subject requires first identifying the patterns in the region; therefore, according to the findings of this study -that have been done with a combined methodological approach, using of various techniques including survey, observation, discussion, library studies, etc- it is now possible to name at least six major livelihood patterns in this region and among its tribes: 1) Livelihood pattern of ranch; 2) Livelihood pattern of farming; 3) Livelihood pattern based on local industries and by-products sales; 4) livelihood pattern of labor-based; 5) Livelihood pattern based on service activities; 6) livelihood pattern based on receiving government support. The results of the study show that the current livestock and agriculture among the semi-inhabitants of the region is practically a marginal and declining activity. Local industries, mainly produced by nomadic women, are often responsive to their own needs, but they are forced to sell a part of it to help the family, which of course has no significant income; the production of other by-products, such as the mat, which is directly dependent on environmental facilities, is also scarce. Subsequent droughts have brought nomads into activities that are not commensurate with their cultural identity and personality, and they do so in spite of their inner desire and satisfaction; these include laboring and other services such as grocery shopping, and so on. In addition, the nomads now find it very difficult to survive without government support, and they see every help from the support agencies as the savior of their lives.

    Keywords: Tribal Communities, Livelihood Patterns, Drought, Baloch Nomads, Sistan, Balochistan}
  • اکبر سلیمی*، جواد کیانی، سروش امیری
    زمینه و هدف

    پدیده تروریسم یکی از معضلات امنیتی و اجتماعی استان سیستان و بلوچستان در دوره های مختلف تاریخ بوده است که علیرغم هزینه بالا و تلاش مستمر حکومت و نیروهای امنیتی در این حوزه، همچنان مسائل و شرایطی وجود دارد که بسترهای لازم در به وجود آمدن اقدامات تروریستی را فراهم می کند. در همین راستا، هدف تحقیق حاضر، شناسایی عوامل تسهیل کننده اقدامات تروریستی در شرق کشور با تاکید بر استان سیستان و بلوچستان است.

    روش

    این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش اجرا، کمی از نوع پیمایشی است و داده ها به وسیله پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شده است. جامعه آماری شامل 87 نفر از افسران نیروی انتظامی به صورت تمام شمار بودند که بیش از 4 سال در مشاغل انتظامی و مرزبانی استان سیستان و بلوچستان خدمت کرده و هر کدام، حداقل یک مورد از اقدامات تروریستی گروهک های ضدانقلاب را در آن استان از نزدیک تجربه کرده اند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و به صورت توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند.

    یافته ها:

     یافته های تحقیق نشان داد که چهار دسته عوامل مربوط به موقعیت سرزمینی، موقعیت مرزی، وضعیت فرهنگی و وضعیت اجتماعی استان به عنوان عوامل موثر تسهیل کننده اقدامات تروریستی در سیستان و بلوچستان می باشند که در این میان، عوامل مربوط به موقعیت سرزمینی و وضعیت فرهنگی، بیش ترین تاثیر را در تسهیل اقدامات تروریستی در استان داشته اند.

    نتیجه گیری:

     نتایج نشان داد که شاخص های وسیع بودن جغرافیای استان، دور بودن استان از مرکز کشور و سوءاستفاده دشمنان از القائات مذهبی گمراه کننده، بیش ترین تاثیر را بر تسهیل اقدامات تروریستی در استان داشته اند. بنابراین، گسترش ارتباطات مواصلاتی و اجتماعی و جذب سرمایه گذاری های داخلی و خارجی، همچنین ایجاد همگرائی های قومی، دینی و فرهنگی و عدم گرایش به جریان های رادیکال می تواند بر کاهش اقدامات تروریستی موثر باشد.

    کلید واژگان: عوامل تسهیل کننده, اقدمات تروریستی, شرق کشور, سیستان و بلوچستان, موقعیت}
  • حسین ذوالفقاری*
    زمینه و هدف
    از آنجا که نیروی انسانی مهم ترین نقش را در توسعه یک کشور ایفا می کند، توجه به آن ها و متغیرهایی که به انگیزه های آن ها می پردازند، از اهمیت برخوردار است. این پژوهش با هدف بررسی تمایل نخبگان به ماندگاری در منطقه مرزی سیستان و بلوچستان اجرا شده است.
    روش
    این پژوهش، کاربردی است و به صورت پیمایشی اجرا شده است. جامعه آماری پژوهش را دارندگان مدرک تحصیلی دکترا به عنوان نخبگان در استان سیستان و بلوچستان به تعداد 1628 نفر تشکیل داده اند و نمونه 200 نفری از آن ها به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به وسیله پرسشنامه روا و پایا(آلفای کرونباخ 88/0)، جمع آوری و با کمک آزمون های آماری تحلیل شدند.
    یافته ها و نتایج
    پژوهش نشان داد که متغیرهای کیفیت زندگی کاری از طریق ادراک حمایت سازمانی بر رضایت شغلی و سپس بر تعهد سازمانی و میل به ماندگاری موثرند. متغیر فرصت های شغلی موجود و پایگاه اجتماعی با تمایل به ماندگاری رابطه نداشتند و در مدل نهایی، متغیرهای مرتبط با ویژگی های شغلی از طریق رضایت شغلی بر تعهد سازمانی و سپس بر میل به ماندگاری موثرند و متغیر حرفه ای شدن شغل نخبگان با میل به ماندگاری رابطه منفی دارد.
    کلید واژگان: تمایل به ماندگاری, نخبگان, وضعیت شغلی, کیفیت زندگی کاری, سیستان و بلوچستان}
  • علیرضا جزینی، علیرضا گزمه، غلامرضا رضایی
    هدف
    تاکید بیش از حد بر مسئله قومیت باعث می شود تا واقعیت مهمتری یعنی ملت و ملیت فراموش شده و بهمرور زمان قوم، گروه قومی و قومیت به مظهر وفاداری و تعلق خاطر تبدیل شود. از این رو لازم است تا ضمن توجه به مسئله قومیت و مشکلات اقوام، بر پدیده مهمتر ملیت و همبستگی ملی تاکید شود، زیرا ملیت چتر بزرگتری است که همه اقوام را در بر میگیرد. این پژوهش به منظور شناسایی عوامل موثر بر ارتقاء همبستگی ملی و تقویت سرمایه اجتماعی در استان سیستان و بلوچستان انجام شد. در این پژوهش تاثیر پنج عامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، قومی – مذهبی و فرهنگی بر ارتقاء همبستگی ملی و تقویت سرمایه اجتماعی مورد مطالعه واقع شده است.
    روش
    پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و با توجه به نوع و ماهیت مسئله، توصیفی تحلیلی است که برای جمعآوری اطلاعات از روش پیمایشی با استفاده از ابزار پرسشنامه استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه ساکنان استان سیستان و بلوچستان است که با استفاده از رابطه کوکران تعداد 384 نفر به عنوان حجم نمونه محاسبه شد. مقدار آلفای کرونباخ برای سوالات پرسشنامه برابر با 945/0 محاسبه شد که نشاندهنده پایایی بالای آن است. به منظور بررسی فرضیه های مطرحشده از آزمون تی تک نمونهای و دو نمونهای استفاده شد، درنهایت با استفاده از آزمون فریدمن، رتبهبندی عوامل انجام شد.
    یافته ها
    نتایج پژوهش نشان می دهد که هر پنج عامل مطرح بر ارتقاء همبستگی ملی و تقویت سرمایه اجتماعی در استان سیستان و بلوچستان تاثیرگذارند و هیچ تفاوت معناداری در نظرات پاسخدهندگان از حیث جنسیت، قومیت و مذهب ایشان وجود ندارد. با توجه به نتایج آزمون فریدمن مشخص شد که عامل قومی- مذهبی از دید پاسخگویان اثرگذارترین عامل در ارتقاء همبستگی ملی در استان سیستان و بلوچستان است. بعد از این عامل، به ترتیب عوامل فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در رتبه های بعدی قرار گرفتند.
    کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, سیستان و بلوچستان, قومیت, مناطق مرزی, همبستگی ملی}
  • فرزین قلاوند، سید علی عبادی نژاد*، پرویز آهی
    زمینه و هدف
    ایران دارای 8000 هزار کیلومتر مرز آبی و خاکی با همسایگان خود است و این امر ضرورت کنترل و مراقبت از مرزها را با ابزارهای مختلف، ازجمله ویژه آموزش آشکار می سازد. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش های فناوری های نوین جغرافیایی (GIS, GPS & RS) بر توانمندسازی فرماندهان پاسگاه های مرزی سیستان و بلوچستان انجام شده است.
    روش
    این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش اجرا، توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری این پژوهش را 53 نفر فرماندهان و مدیران مرزبانی استان سیستان و بلوچستان به صورت تمام شمار تشکیل داده اند. داده ها با استفاده از پرسشنامه روا و پایا (آلفای کرونباخ 86/0) جمع آوری و با استفاده از نرم افزار spss و آزمون آماری تی تجزیه و تحلیل شد. یافته ها و نتایج: پژوهش نشان داد که از دیدگاه فرماندهان مرزبانی استان سیستان و بلوچستان، آموزش فناوری های نوین جغرافیایی (GIS, GPS & RS) تاثیر زیادی در توانمندسازی آن ها در انجام وظایف‎شان دارد. همچنین آموزش سیستم موقعیت یاب جهانی، سیستم اطلاعات جغرافیایی و سیستم سنجش از راه دور به ترتیب اولویت های آموزشی مدیران مرزی را تشکیل داده اند و از محتوای آموزش ها نیز اولویت اول در آموزش سیستم اطلاعات جغرافیایی، «درک صحیح نقشه ها» ، در سیستم تعیین موقعیت جهانی، «شناسایی نقاط حساس مرز» و در سنجش از دور، «کشف مکان و مسیر جرائم» است.
    کلید واژگان: مرزبانی, توانمندسازی, سیستم اطلاعات جغرافیایی, سیستم سنجش از راه دور, سیستم موقعیت یاب جهانی, سیستان و بلوچستان}
  • جواد کیانی، سید یوسف موسوی، پرویز قاسم زاده، رضا فنا زاد
    زمینه و هدف
    تروریسم بزرگترین خطر برای صلح و امنیت ملی و بین المللی شمرده می شود این پدیده به سبب پیوند آن با فناوری های تمدرنازه به یک رفتار راهبردی تبدیل شده و توانسته است گروه های کوچک اما با ساختارهای پیچیده را به بازیگران برجسته در صحنه بین الملل تبدیل کند. امروزه خطر تروریسم در اشکال و سطوح مختلف، تمام کشورها و نظام های سیاسی جهان را در معرض خطر قرار داده و هیچ سرزمینی از تهدید تروریسم در امان نمی باشد. یکی از مناطقی که در کشور مورد تهاجم و عملیات های گروهک های تروریستی و معاند قرار دارد استان سیستان و بلوچستان می باشد بخصوص واحد های مرزی مستقر در جدار مرز ها می باشد. این مطالعه سعی دارد با نگاهی اجمالی به وضعیت استان سیستان و بلوچستان به بررسی ماهیت و عملیات های گروهک های تروریستی و معاند در این استان بر علیه کارکنان مرزبانی ناجا و ارائه راهکار های پیشگیرانه بپردازد.
    روش
    این تحقیق توصیفی – تحلیلی است و روش جمع آوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای و میدانی است که از منابع مختلف گرد آوری و سپس به تحلیل آن ها پرداخته شده است.
    یافته ها
    مهم ترین راه کارهایی پیشگیری توجه ویژه به مولفه هایی از جمله: اشراف اطلاعاتی، استفاده از منابع فنی، تقویت هماهنگی بین دستگاه ها و نهادهای امنیتی، اطلاعاتی، نظامی و انتظامی در حوزه مرز، تجهیز یگان های مرزی دور افتاده و در معرض تهدید به امکانات فنی جهت رصد دائمی تحرکات گروهک تجهیز پاسگاه ها و برجک های مرزی به امکانات اپتیکی، الکترونیکی و مراقبتی پیشرفته و... و نهایت برخورد انسانی و اسلامی عوامل مرزی با مردم مرزنشین، ارتقاء حس وطن دوستی مردم مرزنشین، توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مناطق مرزی محروم و کمتر توسعه یافته و استفاده صحیح از پتانسیل اقتصادی در جهت ایجاد رفاه برای مردم مرزنشین، توسعه بازارچه های مرزی جهت تقویت اقتصاد و معیشت مردم مرزنشین دو سوی مرز ایران و پاکستان و ایجاد وحدت و پرهیز از هرگونه تفرقه گرایی با مشارکت و حضور علما و نخبگان اهل تسنن همگرا با نظام عنوان نمود.
    کلید واژگان: تروریست, ناامنی, سیستان و بلوچستان, پیشگیری, کارکنان ناجا}
  • جعفر حق پناه، هادی رحمانی ساعد*، علیرضا تنهایی، عبدالمجید شکیبا

    هدف از انجام این تحقیق شناسایی مولفه‌های فرهنگی- تاریخی موثر در هم‌گرایی این قوم با حاکمیت و میران تاثیر آنان بر امنیت اجتماعی استان است. جامعه آماری پژوهش 200 نفر از مسیولان و کارشناسان امنیتی و فرهنگی مستقر در استان تشکیل داده و با استفاده از فرمول کوکران 131 نفر به‌عنوان حجم نمونه تحقیق انتخاب شده. با تکیه بر منابع کتابخانه ای و پرسش‌نامه ای تلاش شده ابتدا اشتراکات فرهنگی– تاریخی قوم بلوچ با حاکمیت شناسایی و سپس به این سوال پاسخ داده شده که مناسب ترین مولفه‌ها در اشتراکات فرهنگی– تاریخی موثر در هم‌گرایی قوم بلوچ با حاکمیت کدام است. پس از جمع آوری و تجزیه‌وتحلیل داده‏ ها مشخص شد که به ترتیب ایمان آوردن همزمان قوم بلوچ با سایر ایرانیان به دین اسلام با ورود اسلام به ایران، قرار داشتن قوم بلوچ در حوزه سرزمینی ایران در ادوار مختلف تاریخی، اعتقاد به آداب، رسوم و باورهای مشترک مانند جشن نوروز، اعتقاد به شورچشمی و بدنظری، پرسه و...، وجود ترانه‌ها و منثورات بلوچی با مضامین ملی و میهن‌دوستانه، نژاد مشترک آریایی، برخورداری زبان بلوچی و فارسی از ریشه مشترک به‌عنوان مهم‌ترین اشتراکات، بیشترین تاثیر در هم‌گرایی قوم بلوچ با حاکمیت و ارتقاء امنیت اجتماعی استان سیستان و بلوچستان دارند.

    کلید واژگان: اشتراکات فرهنگی تاریخی, قوم بلوچ, هو گرایی, امنیت اجتماعی, سیستان و بلوچستان}
    Jaafar Haghpanah, Hadi Rahmani Saed*, Alireza Tanhaei, Abdolmajid Shkakiba

    One of the very important components in the convergence of Baluch people with sovereignty and promoting the social security in Sistan and Baluchistan, is cultural and historical commonalities of Baloch people.This study aimed to identify the historical and cultural factors contributing to the convergence of the Baloch people with the governing system, and their impact on the degree of social security in the province. The population of the study consisted of a number of 200 officials and cultural and security experts in the province.Among them, a number of 87 members were selected as the sample of the study using Cochran formula. Moreover, a questionnaire consisting of 11 items , relevant to the variables of the study was developed.And after distributing and collecting the questionnaire forms, the responses were analyzed using SPSS software.Relying on library and questionnaire resources, as the first step the cultural and historical commonalities of Baluch people with governing system were extracted. After that the researcher tried to answer the question that;What are the most appropriate cultural and historical commonalities of Baluch people in convergence with the governing system? the result of the study indicated that, simultaneous converting of Baloch to Islam with other Iranian people, Baloch people Being in Iranian territorial borders in different historical periods, believing to customs, traditions and common principles, such as Nowruz, believing to omen things and evil eyed,….the existence of national and patriotic songs and prose among Balochi people, common Aryan race ,Baluchi and Persian languages having a common root, are the most important commonalities, which play the most effective roles in the integration of Baloch ethnic to sovereignty, and ,consequently promote the social security in Sistan-Baluchistan province .

    Keywords: Cultural-Historical Commonalities, Baluch Ethnic, Convergence, Social Security, Sistan, Baluchistan Province}
  • داود سیفی قره یتاق*، ابوالفتح خالقی، محمد مهدی پور
    ملاحظات آماری موجود حاکی از روند رو به افزایش ارتکاب جرایم نسبت به سال های قبل و حداکثر میل به تبهکاری در سن 5/22 سالگی و مشارکت پایین تر زنان در ارتکاب جرایم است. در رویکرد جامعه شناختی به عوامل ارتکاب جرم، صرف نظر از اینکه جرم نتیجه همگانی شخصیت بزهکار با شرایطی است که او را احاطه کرده است و هیچ عاملی به تنهایی در تکوین نقض هنجارهای اجتماعی موثر نیست.تحقیق حاضر با هدف بررسی اثرات عوامل خانوادگی و فردی مانند تنبیه و بی مهری، از هم گسیختگی خانواده، محیط متشنج خانواده و جنسیت بر حجم و ساخت بزهکاری اجرا شده که از نظر ماهیت، توصیفی - تحلیلی و از نظر روش، علی - مقایسه ای است. برای بررسی های توصیفی، مشخصات 1049بزهکار از طریق آمارهای جنایی و مطالعه پرونده، موردبررسی قرارگرفته است؛اما برای تبیین های مقایسه ای، نمونهتحقیق شامل98 نفر بزهکارو91 نفر غیر بزهکار بودکه باروش نمونه گیری تصادفی در دسترس انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از ابزار پرسش نامه استفاده شد. مطابق نتایج آزمون تی، بین گروه بزهکاران و بهنجار از حیث ساختار گسسته خانواده، معاشرت با همسالان مجرم، نظارت والدین و سبک دلبستگی تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بین متغیر نظارت والدین و گسسته بودن ساختار خانواده با معاشرت با بزهکاران همبستگی منفی وجود دارد.
    کلید واژگان: ساخت بزهکاری, سیستان و بلوچستان, عوامل خانوادگی, جنسیت, مواد مخدر, نرخ جرم}
    Davood Seifi Ghara, Yatagh*, Abolfazl Khaleghi, Mohammad Mahdipoor
    Statistics proves the ever-increasing rate of crimes. The present study tries to investigate the effect of individual and Family factors such as punishment, family disconnection, Stressful environment, and gender on the rate and nature of delinquency. This was a descriptive-analytic study. In order to study descriptively, 1049 delinquents were analyzed based on the criminal Statistics and case studies. For Comparative Studies, 98 delinquents and 91 no delinquents were randomly selected to from the Statistical sample of the study. Questionnaire was used to collect the required data. T-test was used to analyze the collected data. The findings of the Study demonstrated that there was a significant relationship between the delinquent and no delinquent Subjects regarding the family structure, relations with the Peers, Parents control, and style of attachment.
    Keywords: Nature of delinquency, Sistan, Baluchistan, Family factors, Gender, Drug, Crime Rate}
  • صمد سامانیان، نگار کفیلی
    شناخت پدید ه های بومی با درک فعالیت های انسان در محیط پیرامونش امکان پذیر است در این میان نمودهای مادی فرهنگ از به دلیل بر طرف کردن نیازهای مختلف از جایگاه ویژه ای برخوردارند. آنها اندیشه ها را از طریق عینیت بخشی انتقال می دهند و پنداره های غیر مادی را به شیوه های مادی نمایان می کنند. در میان دست ساخته های فرهنگی، سفالینه ها دارای اهمیت خاصی هستند. این مقاله جهت بازشناسی سفال بومی ایران با رویکرد بوم شناسی فرهنگی در استان های سیستان و بلوچستان (کلپورگان سراوان)، هرمزگان (شهوار و حکمی میناب)، کردستان (نوره و بوگه بسی سقز)، گیلان (اسالم و سیاهکل) و مازندران (کلاگر محله جویبار) مولفه هایی چون مواد اولیه، مولفه های فنی، کیفیت های بصری، اهداف کاربردی و عملکردی، منابع انسانی تولید و ساختار فرهنگی و اجتماعی را مورد بررسی قرار داده است. این پژوهش به شیوه ای توصیفی تحلیلی و جمع آوری داده ها با روش کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. در بررسی سفال مناطق مذکور، با توجه با تفاوت های محیطی، مواد اولیه و فنون ساخت و امکانات و محدودیت های ناشی از آن، شاهد تنوع محصولات تولیدی نهایی هستیم. در نهایت سفالینه های نهایی از لحاظ شکلی و نقش مایه های تزئینی تفاوت های بارزی دارند که با هویت های بومی پیوند می یابند.
    کلید واژگان: بوم شناسی فرهنگی, سفال بومی, سیستان و بلوچستان, کردستان, گیلان, مازندران, هرمزگان}
  • ایرج افشار (سیستانی)*
    استان پهناور و استراتژیک سیستان و بلوچستان در جنوب ایران و شمال دریای عمان و باختر افغانستان و پاکستان قرا رگرفته و از دیرباز خساتگاه یکی از دیرین ترین و پربارترین نمودهای فرهنگ ایرانی بوده (راولینسون 1378: 34) و در دورانی بیش از ده هزار سال همواره پایدار مانده است و آثار درخشان فرهنگ ایرانی، به گونه های گوناگون در سراسر آن نمایان است (افشار سیستانی، 1381: 17).
    سیستان و بلوچستان سرزمین اسطوره ها و حماسه ها، کانون اجتماع های شهرنشینی، پل پیوند آسیای باختری با هند و چین، و گذرگاه کاروان های بازرگانی بوده است (خیرآبادی، 1376: 97).
    جنوب خاوری ایران به انگیزه چیرگی به اقیانوس هند و دریای عمان و نیز جایگاه فیزیکی ویژه ی خود دارای ارزش استراتژیک است، و هم چنین قرار گرفتن این منطقه در آغاز راه های زمینی و در جای برخورد ابرقدرت ها، از دیرباز جایگاه سیاسی و نظامی ویژه ای را به دست آورده است (افشار سیستانی، 1381: 44). ریشه ی ناا منی های موجود در خاور ایران، ترکیبی از موضوع های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی، اجتماعی و... بوده و برای رویارویی با آن، بایسته است به تلفیقی از راهکارها و روش های همانند روی آورد. در این زمینه می توان به وجود پیوند میا منافع اقتصادی مردم منطقه و شرارت و ناامنی اشاره کرد. نهادهای مسوول باید در چهارچوب برنامه ای منظم بتوانند این پیوند را به شکل مخالف جریان موجود، سازمان دهی نمایند.
    آسیب های روانی و فرهنگی، گرایش به مصرف مواد مخدر و خطرهای ناشی از آن، نه تنها جمهوری اسلامی ایران، بلکه تمامی جامعه های جهانی را مورد تهدید قرار داده است. در حالی که ایران با بهره گیری از هزینه های ملی به تنهایی بار مبارزه با یک تهدید جهانی را به عهده گرفته است.
    برای مبارزه با قاچاق و مرزهای ناامن، بایسته است اراده ای جهانی شکل گرفته و هزینه های رویارویی با آن را همه ی کشورهای جهان برعهده گیرند.
    همسانی های فرهنگی و همگنی ساختار جمعیتی دو سوی مرزهای خاور ایران، فضای مساعدی را برای رشد هرگونه اقدام ضد امنیتی در منطقه پدید آورده است. برای تغییر ساختار و ایجاد جریان هم گرایی در کناره ی مرز خاوری کشور، بایسته است طرح های اقتصادی، صنعتی، کشاورزی و با اعطای مزایای ویژه و با انتقال یا کوچ و به صورت بلندمدت اجرا شود (رضوی، 1380: 18).
    کلید واژگان: سیستان و بلوچستان, تنگه ی هرمز, اقیانوس هند, دریای عمان, هند, چین, افغانستان, پاکتسان, مواد مخدر, امنیت پایدار}
    Iraj Afshar Sistani*
    Sistan and Baluchestan as a vast and strategic province is located in the south of Iran and north of Oman Sea and east of Afghanistan and Pakistan and historically has been one of the most ancient and fruitful manifestations of Iranian cultures. (Rovlinson,1999; 34) and remained ever sustained for a period of more than ten thousand years and the splendid works of Iranian culture with different forms are manifested in this province. (Afshar Sistani, 2002, 17).Sistan and Baluchestan is considered as the realm of the legends and epics, center of urbanization communities, a link bridge between Eastern Asia with India and China and a corridor used by commercial caravans (Kheirabadi, 1997; 97).Given dominance over Indian Ocean and Oman Sea as well as its own special physical position, southeastern of Iran enjoys a strategic value. This region is placed at the beginning of land roads which is the point intersection of superpowers and then has historically achieved a special political and military position for its town. (Afshar Sistan, 2002; 44).Insecurities origin existed in East of Iran, is a combination of political, economical, cultural, military, social concerns and for the purpose of confronting them, consideration of combination of solutions and methods is must. We can point to the coexistence of economic interests ordinary people of this area and insurgence and insecurity. The responsible bodies shall organize this link against current stream within an organized planning.Mental and cultural damages, tendency toward taking narcotic substances and the risks associated to it, has threatened not only the Islamic Republic of Iran, but also world communities. However, having enjoyed the national costs and expenditures, Iran has solely assumed the responsibility to challenge with the world threat.In order to challenge with smuggling and insecure frontiers, it is necessary that a global will to be formed and the associated costs and expenditure are paid by all of the countries.
    Keywords: Sistan, Baluchestan, Strait of Hormuz, Indian Ocean, Afghanistan, Pakistan}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال