جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « نابرابری اجتماعی » در نشریات گروه « علوم اجتماعی »
تکرار جستجوی کلیدواژه «نابرابری اجتماعی» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
هدف
هدف اصلی این مقاله بررسی پیامدهای نابرابری آموزشی درمنطقه غرب کشور استان های کردستان، کرمانشاه و ایلام است.
روش شناسی:
پدیدار شناسی بر پارادایم تفسیری است لذا در این حالت نگاه به پدیده ها نگاهی معنانگر و موشکافانه است. دنبال کردن این وجهه تفسیری، طریقی برای اکتساب آگاهی عمیق، ازطریق کشف معانی، اهداف، دیدگاه ها ومنطق نهفته است پژوهش با روش کیفی صورت گرفته است. مصاحبه ها به صورت هدفمند و هر مصاحبه به صورت تقریبی 45 دقیقه طول کشید با توجه به شیوع ویروس کرونا در کشور و قرنطینه بودن افراد مصاحبه ها تلفنی انجام شد. متن مصاحبه هر فرد نوشته شده و دوباره برای مصاحبه شونده فرستاده شد که ایشان میزان سقم و درستی متن را تایید کند. با این روش اعتبار مصاحبه ها بدست آمده است جمع بندی اطلاعات مصاحبه به تحلیل محتوای مضونی تبیین پدیده نابرابری اجتماعی واقتصادی و آموزشی در استان های هدف پرداخته شد. نمونه گیری هدفمند حجم نمونه مصاحبه با بیست نفر از افراد مطلع و صاحبنظران در منطقه مورد پژوهش تا رسیدن به اشباع نظری است. مشارکت کنندگان درپژوهش حاضر شامل بیست نفر از افراد شاغل در، سه استان کردستان، کرمانشاه و ایلام که 11 نفر مرد و 9 نفر زن بودند مشارکت کنندگان اساتید دانشگاه و دبیران آموزش و پرورش همچنین کارکنان بهداشت و درمان بودند.
یافته هاکاهش عوامل موثر بر ایجاد نابرابری اجتماعی در آموزش می تواند زمینه ساز رشد شاخص های مختلف در یک جامعه باشد. نابرابری آموزشی تاثیرات منفی بر وضعیت های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی یک کشور دارد. برداشتن عوامل موثر در ایجاد نابرابری اجتماعی درآموزش ازجمله، فاصله طبقاتی، نگاه جنسیتی، عدم وجود نیروی کارآمد انسانی و منابع و تجهیزات کافی منجر به ایجاد روند رو به رشد و شکوفایی در جامعه می گردد.
بحث و نتیجه گیریآموزش و پرورش رکن اساسی توسعه است، علاوه برآنکه فرصتی فراهم می آورد تا افراد توانایی ها و استعدادهای خویش را پرورش دهند، دارای آثار و فواید اجتماعی واقتصادی می باشد.
کلید واژگان: نابرابری اجتماعی, نابرابری آموزشی, فاصله طبقات, تجهیزات و امکانات, توزیع عادلانع منابع مالیPurposeThe main goal of this article is to investigate the consequences of educational inequality in the western region of Kurdistan, Kermanshah and Ilam provinces.
MethodologyPhenomenology is an interpretive paradigm, so in this case, looking at phenomena is a meaningful and scrutinizing look. Pursuing this interpretative aspect is a way to acquire deep knowledge through the discovery of meanings, goals,perspectives and underlying logic.The research was conducted with a qualitative method.The interviews were targeted and each interview lasted approximately 45 minutes, due to the spread of the corona virus in the country and the people being quarantined, the interviews were conducted over the phone.The interview text of each person was written and again sent to the interviewee to confirm the accuracy and correctness of the text. With this method, the validity of the interviews has been obtained. Summarizing the interview information, the content analysis of the social, economic and educational inequality phenomenon in the target provinces was analyzed. Targeted sampling is the sample size of interviews with twenty informed people and experts in the research area until theoretical saturation is reached. The participants in this research included twenty people working in the three provinces of Kurdistan, Kermanshah and Ilam, of which 11 were men and 9were women. The participants were university professors and education teachers, as well as health workers
FindingsReducing the factors affecting the creation of social inequality in education can be the basis for the growth of various indicators in a society. Educational inequality has negative effects on the cultural, economic, social and even political conditions of a country. Removing the effective factors in creating social inequality in education, such as class gap, gender perspective, lack of efficient manpower and sufficient resources and equipment will lead to a growing trend and prosperity in the society.
Conclotion:
Education is the basic pillar of development,in addition to providing an opportunity for people to develop their abilities and talents,it has social and economic effects and benefits.
Keywords: Social Inequality, Educational Inequality, Class Gap, Equipment, Facilities, Fair Distribution Of Financial Resources -
از یک سو شاخص های آماری گزارش شده و نیز تجربیات روزمره مردم ایران نشان از وجود سطح بالای نابرابری اجتماعی دارند و از سوی دیگر مشاهده می شود که بی تفاوتی اجتماعی نیز از پدیده های رو به افزایش در چند دهه گذشته ایران هست. با توجه به تغییرات همسوی این دو پدیده سوال این تحقیق این هست که نابرابری اجتماعی می تواند چه اثری بر این پدیده داشته باشد؟ این پژوهش به روش کمی و شیوه پیمایشی با ابزار پرسشنامه انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، شهروندان بالای 15 سال شهر اهواز هستند که به شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، تعداد 384 نفر از آنان مورد مطالعه قرار گرفته اند. داده های جمع آوری شده با نرم افزار SPSS و Smart PLS تحلیل شده اند. یافته های این پژوهش نشان می دهد میزان احساس نابرابری اجتماعی و نیز بی تفاوتی اجتماعی در بین جامعه آماری بیشتر از سطح متوسط هست. میزان بی تفاوتی افراد بر حسب سن، جنسیت و قومیت تفاوت معنی دار دارد و احساس نابرابری اجتماعی با اثر استانداردی برابر با 0.4 می تواند 16 درصد از واریانس بی تفاوتی اجتماعی افراد را تبیین کند. با توجه به نتایج بدست آمده هر اندازه افراد در جامعه احساس نمایند که به آنها تبعیض می شود و از فرصت یکسانی با سایر افراد جامعه برخوردار نیستند دچار دلزدگی و سرخوردگی می شوند و انزوا و بی تفاوتی نسبت به جامعه را در پیش گرفته و این رفتار را به عنوان حقی مسلم و رفتاری شایسته تلقی خواهند کرد. شیوع چنین ذهنیت و رفتاری می تواند پیامدهای منفی در ابعاد مختلف برای نظام اجتماعی داشته باشد.
کلید واژگان: نابرابری اجتماعی, بی تفاوتی اجتماعی, احساس نابرابری, اهوازStatistical data and daily experiences in Iran reveal a significant level of social inequality, alongside a growing trend of social apathy. Considering the parallel changes of these two phenomena, the main question raised in this research is “What effect can social inequality have on this phenomenon?” As such, this study aims to investigate the impact of social inequality on social apathy. This research was conducted using quantitative methods and surveys (a questionnaire). The study population consisted of the citizens of Ahvaz city aged 15 and above. A sample of 384 subjects was selected through multi-stage random sampling. Data analysis was carried out using SPSS and Smart PLS software. The results of this study indicate that the sense of social inequality and social apathy in the sample population is higher than the average threshold. The degree of social apathy exhibited by individuals varies significantly based on age, gender, and ethnicity, while the perception of social inequality, with a standard regression size effect of 0.4, can account for 16% of variance in people's social apathy. According to the findings, when individuals in society believe they are being discriminated against and deprived of equal opportunities compared to others, they tend to grow disinterested and detached, viewing this behavior as a justified and acceptable response. The prevalence of such attitudes and behaviors may bring about adverse repercussions across various dimensions of the social structure.
Keywords: Social Inequality, Sense Of Inequality, Social Apathy, Ahvaz City -
نوشتار حاضر با هدف واکاوی علل نرخ بالای نابرابری اجتماعی در برخی استان های ایران به رشته تحریر در آمده است. برای نیل به این هدف، پژوهش حاضر از تکنیک جبر بولی استفاده نمود تا پاسخی به این پرسش فراهم آید که چه ترکیب هایی از معرف های توسعه اقتصادی اجتماعی موجب شکل گیری نرخ بالای نابرابری اجتماعی در برخی استان های ایران شده اند. در این راستا، با مروری بر ادبیات نظری و تجربی موجود در رشته های جامعه شناسی و اقتصاد و با توجه به رابطه تنگاتنگ مولفه نابرابری اجتماعی با توسعه اقتصادی اجتماعی در نهایت پنج عامل علی انتخاب گردید: تولید ناخالص داخلی، صنعتی شدن، شهری شدن، سواد و امید به زندگی. نتایج نهایی تحلیل بولی دلالت بر آن داشت که چهار ترکیب متفاوت در استان های ایران به عنوان شروط کافی نرخ بالای نابرابری دست اندرکار بوده اند: الف) ترکیبی از تولید ناخالص داخلی پایین به اضافه صنعتی شدن پایین و شهری شدن پایین؛ ب) تولید ناخالص داخلی بالا به اضافه سواد پایین و صنعتی شدن بالا و شهری شدن بالا؛ ج) سواد بالا به اضافه صنعتی شدن بالا و شهری شدن بالا و امید به زندگی بالا؛ د) تولید ناخالص داخلی بالا به اضافه سواد بالا و صنعتی شدن پایین و شهری شدن بالا.کلید واژگان: تحلیل بولی, نابرابری اجتماعی, توسعه اقتصادی اجتماعی, استان های ایرانThe present article has been written with the aim of investigating the causes of high rates of social inequality in some provinces of Iran. To achieve this goal, the present study used Boolean algebra technique to provide an answer to the question of what combinations of socio-economic development indicators have led to the formation of high rates of social inequality in some provinces of Iran. In this regard, by reviewing the theoretical and empirical literature in the fields of sociology and economics and considering the close relationship between social inequality and socio-economic development, five causal factors were finally selected: GDP, industrialization, urbanization, literacy and life expectancy. The final results of the Boolean analysis indicate that four different combinations in the provinces of Iran have been employed as sufficient conditions for high inequality: A) a combination of low GDP plus low industrialization and low urbanization; B) High GDP plus low literacy and high industrialization and high urbanization; C) High literacy plus high industrialization and high urbanization and high life expectancy; and D) High GDP plus high literacy and low industrialization and high urbanization.Keywords: Boolean Analysis, Social Inequality, Socio-Economic Development, Provinces Of Iran
-
یکی از پیامدهای بسیار مهم همه گیری بیماری کرونا تشدید قشربندی اجتماعی و بازتولید نابرابری اجتماعی از طریق پایداری و یا ناپایداری اشتغال بود. مشاغل بسیاری تحت تاثیر شرایط بیماری کرونا قرار گرفته و تجارب متفاوتی در پایداری شغلی داشته اند. پایداری شغلی یعنی شاغل بتواند علیرغم وجود برخی فشارها با میل خود، در موقعیت ایفای نقش شغلی خود ایفای نقش نموده و از سرمایه شغلی آن استفاده نماید. پایداری شغلی خود را به صورت عدم تغییر در شغل، افزایش ساعت کاری، دورکاری، فروش آنلاین، رونق کسب وکار و... نشان می دهد. به نظر می رسد، مشاغلی که سرمایه شغلی بالاتری دارند در مواجه با بحران های اقتصادی و اجتماعی پایداری بیشتری داشته و انعطاف پذیرترند. هدف این مطالعه بررسی رابطه بین سرمایه شغلی، پایداری شغلی و بازتولید نابرابری اجتماعی در دوره کرونا است. به این منظور پیمایشی آنلاین در بین شاغلان ایرانی انجام و با 1250 نفر مصاحبه شد. یافته ها نشان می دهد که در دوره کرونا مشاغلی که سرمایه شغلی بالاتری داشتند، پایداری شغلی بالاتر داشته، و کمتر در معرض از دست دادن شغل و صدمه شغلی بوده اند و از این طریق بر تثبیت و تشدید نابرابری اجتماعی تاثیرگذار بوده اند.کلید واژگان: نابرابری اجتماعی, سرمایه شغلی, پایداری شغلی, دورکاری, کروناOne of the very important consequences of the Corona epidemic was the intensification of social stratification and the reproduction of social inequality through the stability or instability of employment. Many jobs have been affected by the conditions of the corona disease and have had different experiences in job stability. Job stability means that the employee can play a role in his job role and use his job capital despite the presence of some pressures. Job stability shows itself in the form of no change in job, increase in working hours, remote work, online sales, business boom, etc. It seems that businesses with higher job capital are more stable and flexible in the face of economic and social crises. The purpose of this study is to examine the relationship between job capital, job stability and the reproduction of social inequality in the Corona era. For this purpose, an online survey was conducted among Iranian workers and 1250 people were interviewed. The findings show that during the Corona period, businesses that had higher job capital had higher job stability, and were less exposed to job loss and job injury, and in this way, they had an impact on stabilizing and intensifying social inequality.Keywords: Social Inequality, job capital, job stability, Telecommuting, corona
-
مردم جامعه بیشتر از آنکه از نابرابری واقعی رنج ببرند، از احساس ذهنی یا نابرابری ادراک شده رنج می برند. برای تبیین موضوع، در این پژوهش به دنبال بررسی عوامل اجتماعی موثر بر احساس نابرابری های اجتماعی بوده و سعی کردیم به این پرسش پاسخ دهیم: عوامل اجتماعی موثر بر احساس نابرابری اجتماعی در شهر اصفهان کدامند؟ این تحقیق از نظر کنترل شرایط پژوهش از نوع روش ترکیبی یا آمیخته(پیمایشی و نظریه زمینه ای) است. جامعه آماری بررسی حاضر کلیه شهروندان 18 سال و بالاتر ساکن شهر اصفهان هستند. حجم نمونه برطبق فرمول کوکران 400 نفر بوده است که با روش نمونه گیری تصادفی متناسب با حجم انتخاب شدند. داده ها با پرسشنامه پژوهشگر ساخته ای متشکل از 28 گویه برای متغیرهای مستقل و18 گویه برای احساس نابرابری اجتماعی(متغیر وابسته) جمع آوری شد. تامین روایی سوالات پرسش نامه از طریق روش اعتبار صوری انجام شد و برای اطمینان از کیفیت ابزار، پژوهشگر با دو ملاک پایایی و اعتبار اقدام به بررسی آن کرد. برای بررسی پایایی از پایایی بازآزمایی استفاده شد که میزان 99 درصد پایایی بدست آمده حاکی از پایایی بسیار بالای ابزار بود. برای بررسی اعتبار، از اعتبار محتوا(برطبق فرمول سن اچ لاوشه - ضریبCVR) استفاده شد که ضریب CVR معادل 68 درصد بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری تحلیل واریانس یک سویه و آزمون تی مستقل، استفاده شد. بر اساس نتایج بدست آمده، تفاوت معناداری بین احساس نابرابری اجتماعی و متغیرهای فرصت های اجتماعی، محدوده جغرافیایی و برنامه های رسانه ای وجود دارد. اما بین احساس نابرابری اجتماعی و متغیرهای قومیت، دین، پایگاه های اجتماعی و سطوح تحصیلات، تفاوت معناداری وجود ندارد.کلید واژگان: نابرابری اجتماعی, فرصت های اجتماعی, شهروندان اصفهانی, قومیت, دین, پایگاه اجتماعی, تحصیلات و برنامه های رسانه ایPeople in the society suffer more from mental feeling or perceived inequality than from real inequality. To explain the issue, in this research, we sought to investigate the social factors affecting the feeling of social inequalities and we tried to answer this question: what are the social factors affecting the feeling of social inequality in Isfahan city? In terms of controlling the research conditions, this research is a mixed method (survey and grounded theory). The statistical population of the current study is all citizens aged 18 and older living in Isfahan city. According to Cochran's formula, the sample size was 400 people, which was selected by random sampling according to the size. The data was collected with a researcher-made questionnaire consisting of 28 items for independent variables and 18 items for the feeling of social inequality (dependent variable). Ensuring the validity of the questionnaire questions was done through the face validity method to ensure the quality of the instrument, the researcher used two criteria, checked its reliability and validity. Retest reliability was used to check the reliability, and the 99% reliability obtained indicated a very high reliability of the tool. To check the reliability, content validity was used (according to the Sen H Laushe formula - CVR coefficient) and the CVR coefficient was equal to 68%. To analyze the data, statistical methods of one-way analysis of variance and independent t-test were used. Based on the obtained results, there is a significant difference between the feeling of social inequality and the variables of social opportunities, geographical area and media programs. However, there is no significant difference between the feeling of social inequality and the variables of ethnicity, religion, social bases and education levels.Keywords: Social Inequality, Social Opportunities, Citizens Of Isfahani, Ethnicity, Religion, Social Base, Education, Media Programs
-
در شهر تهران، نابرابری های اجتماعی- فضایی به دلیل تعاملات پیچیده بازارهای زمین و مسکن از یک سو و ارتباط آنها با اشتغال، توزیع و کیفیت خدمات از سوی دیگر، یک موضوع جدی است. پژوهش حاضر از نظر هدف در حوزه پژوهش های کاربردی، از نظر جامعه آماری کل محدوده آماری شهر تهران در سطح مناطق 22 گانه و روش بررسی تحلیل ثانویه است. جهت نیل به هدف تحقیق در این مطالعه از "داده های آمارنامه شهر تهران (سال های 1400 و 1396) و اطلاعات مربوط به وضعیت اشتغال و گروه های شغلی از طرح گونه شناسی فرهنگی، اجتماعی و هویتی محلات شهر تهران و شناسایی الگوهای همسایگی و اجتماعات محلی (1396)"، استفاده شد. داده های مورد نیاز در قالب نقشه با استفاده از GIS و GeoDa مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر اساس شاخص مورانز آی و لیسا نتایج نشان داد، نواحی شمالی و جنوبی شهر تهران از نظر وضعیت شاخص های اجتماعی شرایط نامتوازن و ناهمگونی را تجربه می کند. الگوی توزیع فضایی متغیرها در مناطق 22 گانه بیانگر این است که شهر تهران گرایش به دو قطبی شدن بخش شمال - جنوب دارد. نتایج دلالت بر آن دارد که فضای شهری تهران به صورت خوشه ای سرشار از عدم تعادل های اجتماعی و در حال تجربه ی نابرابری های اجتماعی- فضایی چشم گیری میان قشرهای مختلف جتماعی است و آنچه که در واقعیت وجود دارد روز به روز بر نابرابری فضایی افزوده می شود.
کلید واژگان: نابرابری اجتماعی, دو قطبی شدن, فضا, کلانشهر تهرانIn the city of Tehran, socio-spatial inequalities are a serious issue due to the complex interactions of land and housing markets on the one hand and their relationship with employment, distribution and service quality on the other hand. In terms of the purpose of the present research, in the field of applied research, in terms of the statistical population, the entire statistical area of the city of Tehran is at the level of 22 regions and the method of secondary analysis. In order to achieve the purpose of research in this study, the data of Tehran city statistics (years 1400 and 1396) and information related to the employment status and occupational groups from the plan of cultural, social and identity typology of the neighborhoods of Tehran and identifying patterns of neighborhoods and communities Local (2016)", was used. The required data were analyzed in map format using GIS and GeoDa. Based on Moran's Eye and Lisa index, the results showed that the northern and southern areas of Tehran experience unbalanced and heterogeneous conditions in terms of social indicators. The pattern of spatial distribution of variables in 22 regions shows that Tehran has a tendency to polarize north-south. The results indicate that the urban space of Tehran is a cluster full of social imbalances and is experiencing significant social-spatial inequalities between different social strata and what exists in reality day by day. It adds to the spatial inequality.
Keywords: Social Inequality, Polarization, Space, Tehran Metropolis -
پژوهش حاضر با هدف نیل به ارتباط و نسبت میان دو مقوله توسعه یافتگی اقتصادی-اجتماعی و نابرابری اجتماعی در استان های ایران به رشته تحریر درآمده است؛ زیرا نسبت عدالت (= عدم نابرابری) و توسعه همواره موضوعی چالش برانگیز بوده است. در حالی که اقتصاددانان اولیه توسعه، هرنوع سمت گیری معطوف به عدالت را به ضرر نظام اقتصادی می دانستند و نابرابری فزاینده داخلی را به عنوان نتیجه ناگزیر توسعه مسلم فرض می کردند، اما با گذشت زمان مشخص شد که شرایط عادلانه جزو متغیرهای بسیار مهم عملکرد مطلوب اقتصادی محسوب می گردند؛ به گونه ای که تقریبا تمام عوامل بازتولیدکننده توسعه نیافتگی ریشه در غفلت از مسیله عدالت اجتماعی و نابرابری های فاقد توجیه دارد. حال این پژوهش از حیث نوع مطالعه، تحقیقی تبیینی می باشد که در مقام آزمون مدعا یا مقابله فرضیه های نظری با واقعیت هایی که بر آن ها دلالت دارند، از روش تطبیقی کمی درون کشوری استفاده نموده است و در آن،واحد تحلیل و مشاهده «استان/ سال» و سطح تحلیل «ایران» با طرح تحقیق طولی برای دوره زمانی 1368 تا 1398 مطمح نظر می باشد. چنانچه نتایج و یافته های این تحقیق دال بر این بوده است که میان دو مقوله توسعه اقتصادی-اجتماعی و نابرابری اجتماعی نوعی ارتباط خطی منفی معنادار با شدت نسبتا متوسط (000/0beta: -0.324/ sig :) دیده شده است. با استناد به یافته های نهایی این پژوهش، می توان گفت که نوعی مطابقت با دیدگاه نظری چلبی (ارتباط خطی به شکل منفی میان دو مقوله توسعه اقتصادی-اجتماعی و نابرابری اجتماعی) دیده شده و همچنین نتایج پژوهش حاضر با دیدگاه های نظری کوزنتس و رفیع پور در تضاد بوده است.
کلید واژگان: توسعه اقتصادی-اجتماعی, عدالت اجتماعی, نابرابری اجتماعی, استان های ایرانBackground and purposethe present research was written with the aim of achieving the relationship and relationship between the two categories of socio-economic development and social inequality in the provinces of Iran; Because the ratio of justice (= lack of inequality) and development has always been a challenging issue. While the early development economists considered any kind of orientation towards justice to be harmful to the economic system and assumed the increasing internal inequality as an inevitable result of Islamic development, but with the passage of time, it became clear that fair conditions are among the most important variables of favorable economic performance; In such a way that almost all reproductive factors of underdevelopment are rooted in neglecting the issue of social justice and unjustified inequalities.
MethodIn terms of the type of study, the current research is an explanatory research that has used a quantitative comparative method within the country in the position of testing the claim or confronting the theoretical hypotheses with the facts that they imply. In the current research, the unit of analysis and observation (province/year) and the level of analysis (Iran) with a longitudinal research design for the period 1368 to 1398 is considered.
FindingsThe results and findings of this research have indicated that a significant negative linear relationship with relatively moderate intensity (beta: -0.324/sig: 0.000) has been seen between the two categories of socio-economic development and social inequality.
ConclusionBased on the final findings of this research, it can be said that there is a kind of correspondence with Chalabi's theoretical point of view (a negative linear relationship between the two categories of socio-economic development and social inequality) and also the results of the current research with the theoretical points of view of Kuznets and Rafipour in It has been a contradiction.
Keywords: socio-economic development, social justice, social inequality, Provinces of Iran -
با توجه به پیامدهای نوظهور ناشی از گسترش شهرنشینی و توسعه روزافزون شهرها، اهمیت مطالعه شهرها به عنوان کانون پیدایش مسایل اجتماعی بیش ازپیش نمود می یابد. توزیع ناعادلانه ثروت، امکانات، خدمات فرهنگی-آموزشی، بهداشتی و رفاهی از یک سو و وضعیت نامناسب اقتصاد در جامعه، بیکاری و به تبع آن کاهش درآمدهای دولت که کاهش حمایت سازمان ها از افراد آسیب پذیر را درپی دارد، ازسوی دیگر بر میزان امید اجتماعی شهروندان تاثیرگذار خواهد بود. در همین راستا، در پژوهش حاضر سعی بر آن شد که با استفاده از نظریه های جامعه شناختی حوزه امید اجتماعی به میزان و عوامل اثرگذار بر امید اجتماعی در میان شهروندان تهرانی دست یابیم که درنهایت، پنج متغیر مستخرج از نظریه های بیان شده برای تبیین علل امید اجتماعی شهروندان تهرانی مواردی ازقبیل: رضایت از زندگی، احساس امنیت اجتماعی، احساس بی قدرتی، اعتماد اجتماعی و احساس نابرابری اجتماعی هستند. روش پژوهش از نوع کمی-پیمایشی و جامعه نمونه 400نفر از شهروندان تهرانی بوده اند که یافته های پژوهش از پرسش نامه های بررسی شده در بستر نرم افزارهای آماری اس پی اس اس و آموس نشان داد که هر پنج متغییر مستقل یاد شده بر امید اجتماعی شهروندان تهرانی اثرگذار بوده که با توجه به پایه ضریب هم بستگی به دست آمده، با افزایش اعتماد اجتماعی، امنیت اجتماعی و رضایت از زندگی، میزان امید اجتماعی نیز افزایش می یابد، اما در مقابل آن با افزایش احساس بی قدرتی و نابرابری اجتماعی از میزان امید اجتماعی کاسته خواهد شد. افزون بر آن نتایج ضرایب استاندارد مستقیم، غیرمستقیم و کل در معادلات ساختاری نشان داد که متغیرهای برون زاد رضایت از زندگی و نابرابری اجتماعی علاوه بر اثر مستقیم و معنادار بر متغیر درون زاد امید اجتماعی، دارای اثر غیرمستقیم و معناداری با میانجی گری سه متغیر اعتماد اجتماعی، امنیت اجتماعی و احساس بی قدرتی نیز می باشند.
کلید واژگان: امید اجتماعی, امنیت اجتماعی, رضایتمندی از زندگی, نابرابری اجتماعی, شهروندان تهرانیEmerging consequences due to the expansion of urbanization, unfair distribution of wealth, facilities and services on the one hand, and the poor state of the economy, unemployment and the consequent reduction in government revenues, which leads to a reduction in the support of organizations for vulnerable people, on the other hand, have affected the social hope of citizens.using sociological theories, we tried to find the factors affecting social hope among Tehrani citizens, and five variables were obtained from theories to explain the causes of social hope, including life satisfaction, social security, feeling of powerlessness, social trust, and social inequality. The research method is a quantitative-survey type and the sample showed that all five independent variables had an effect on the social hope of Tehrani citizens, which according to the correlation coefficient, With the increase of social trust, social security and life satisfaction, the level of social hope also increases, but on the other hand, with the increase of the feeling of powerlessness and social inequality, the level of social hope will decrease. In addition, the results of direct, indirect and total standard coefficients in structural equations showed that the variables of life satisfaction and social inequality, in addition to the direct and significant effect on the variable of social hope, have an indirect and significant effect through the mediation of the three variables of social trust, social security And they also feel powerless.
Keywords: social hope, social security, Life Satisfaction, social inequality, Tehrani citizens -
نابرابری جنسیتی یکی از پدیده هایی است که در بیشتر جوامع بشری دیده می شود و به عنوان مسئل ه ای اجتماعی، همانند سایر پدیده های اجتماعی، تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار دارد و از سویی بر متغیرهای دیگر نیز تاثیرگذار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین نابرابری جنسیتی و توسعه فرهنگی دانشجویان زن دانشگاه آزاد اسلامی تهران انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری، کلیه دانشجویان زن دانشگاه آزاد اسلامی تهران با حجم تعداد 457381 نفر بوده اند. حجم نمونه با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای متناسب با حجم و تصادفی ساده برابر با 382 نفر محاسبه شده است. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته توسعه فرهنگی (57 گویه) و نابرابری جنسیتی (34 گویه) استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای Spss22 انجام گرفت. نتایج نشان داد، نابرابری جنسیتی در حالت کلی و ابعاد آن همچون (نابرابری فرهنگی، نابرابری اجتماعی، نابرابری اقتصادی، نابرابری نمادی) با توسعه فرهنگی رابطه معکوس دارند. بدین معنا که با کاهش نابرابری جنسیتی و ابعاد آن، سطح توسعه فرهنگی کاهش می یابد. . چرا که مادامی که زنان یک جامعه در وضعیت نابرابر نسبت به مردان قرار داشته باشند نمی توان انتظار داشت که نهاد خانواده از جایگاه و استواری کافی برخوردار باشد. از سویی زنان نقش کلیدی در جامعه پذیری جنسیتی کودکان دارند.
کلید واژگان: توسعه فرهنگی, نابرابری جنسیتی, نابرابری نمادی, نابرابری اجتماعی, نابرابری اقتصادیIntroduction & ObjectiveGender inequality is one of the phenomena that can be seen in most human societies, and as a social issue, like other social phenomena, it is affected by various factors and on the other hand, it also affects other variables. The present study was conducted with the aim of investigating the relationship between gender inequality and cultural development of female students of Islamic Azad University of Tehran.
MethodologyThe research method was descriptive-correlation. The statistical population was all female students of Tehran Islamic Azad University with a total of 457,381 people. The sample size has been calculated using the multi-stage cluster sampling method proportional to the volume and simple random equal to 382 people. In order to collect data, a researcher-made questionnaire on cultural development (57 items) and gender inequality (34 items) was used. Data analysis was done using Spss22 software.
ResultsThe results showed that gender inequality in general and its dimensions such as (cultural inequality, social inequality, economic inequality, symbolic inequality) have an inverse relationship with cultural development. This means that with the reduction of gender inequality and its dimensions, the level of cultural development will decrease.
ConclusionTherefore, it is possible to strengthen cultural development and its components by reducing
Keywords: Gender Inequality, Cultural Development, Symbolic Capital Inequality, Social Capital Inequality, Economic Capital Inequality, Cultural Capital Inequality -
نسبت عدالت (= عدم نابرابری) و توسعه همواره موضوعی چالش برانگیز بوده است. درحالی که برخی اقتصاددانان، نابرابری فزاینده را نتیجه ناگزیر توسعه مسلم فرض می کنند، تعدادی نیز معتقدند تقریبا تمام عوامل بازتولیدکننده توسعه نیافتگی ریشه در غفلت از مسیله عدالت اجتماعی و نابرابری های بدون توجیه دارد. پژوهش حاضر به دنبال بررسی ارتباط دو مقوله مهم توسعه اقتصادی-اجتماعی و نابرابری اجتماعی در جامعه ایران پساانقلابی است.پرسش اصلی مقاله ناظر به چگونگی و نوع رابطه این دو مقوله در سطح کشوری در بازه زمانی 1368 تا 1398 است. برای پاسخ به این پرسش از سه دیدگاه کوزنتس (ارتباط سهمی)، چلبی (ارتباط خطی منفی) و رفیع پور (ارتباط خطی مثبت) استفاده شد و با بهره گیری از روش تطبیقی کمی با طرح تحقیق طولی تک کشوری، فرضیه های برآمده از دیدگاه های نظری فوق آزموده شدند.یافته های تحقیق نشان می دهد میان دو مقوله توسعه اقتصادی-اجتماعی و نابرابری نوعی ارتباط خطی منفی معنادار با شدت به نسبت قوی (000/0 sig:، 719/0- beta:) و ارتباط سهمی به شکل وارون U وجود دارد، اما با توجه به ضرایب تعیین دیده شده، ارتباط به شکل وارون U مرجح بوده است.دستاوردهای نظری تحقیق، نوعی مطابقت با دیدگاه کوزنتس را نشان می دهد؛ بدین معنا که هرچند توسعه یافتگی در ایران ابتدا با نابرابری بالا همراه بوده است، به مرور زمان برعکس چنین وضعیتی رخ داده و میزان نابرابری کاهش یافته است؛ پس می توان گفت توسعه یافتگی بالا در طولانی مدت، سبب پایین آمدن نابرابری اجتماعی در ایران شده است.
کلید واژگان: ایران, توسعه اقتصادی-اجتماعی, عدالت اجتماعی, نابرابری اجتماعیThe relationship between justice (= lack of inequality) and development has always posed a challenge. While some economists believe that growing inequality is an inevitable result of certain types of development, others believe that nearly all of the reproductive factors of underdevelopment stem from ignoring the issue of social justice and unjustified inequality. In this regard, the purpose of the present study is to investigate the relationship between two crucial categories of socio-economic development and social inequality in post-revolutionary Iranian society.The article’s central issue concerns the relationship between these two categories at the national level between 1989 and 2019. To answer the research question, Kuznets (parametric relationship), Chalabi (negative linear relationship), and Rafipour (positive linear correlation) were used from three theoretical perspectives: Kuznets (parametric relationship), Chalabi (negative linear relationship), and Rafipour (positive linear correlation). The hypotheses derived from the above theoretical perspectives were tested using the quantitative comparative method and a single-country longitudinal research design.Between the two categories of economic-social development and inequality, there is a significant negative linear relationship with a relatively strong intensity (beta: -0.719 / sig: 0.000) and a proportional relationship in the shape of an inverted U; but according to the coefficients, the inverted U-shaped relationship is preferred.The research’s theoretical achievements demonstrate a degree of congruence with Kuznets’s point of view. This indicates that although Iran’s development was initially accompanied by a high level of inequality, the opposite has occurred over time, and the level of inequality has decreased. Therefore, it can be stated that Iran’s high development has led to a reduction in social inequality over time.
Keywords: social-economic development, social justice, social inequality, Iran -
اهداف
نسبت میان توسعه و نابرابری در ایران معاصر همواره از موضوعات مهم و چالش برانگیز بوده است که اذهان بسیاری از اندیشمندان جامعه ایران را به خود مشغول داشته است. در همین راستا، در مطالعه حاضر تلاش شده است با تکیه بر تحلیل همبستگی کانونیکال، ارتباط میان مجموعه متغیرهای سازنده سازه توسعه اقتصادی_اجتماعی و مجموعه متغیرهای سازنده سازه نابرابری اجتماعی در جامعه ایران مورد بررسی تجربی قرار گیرد.
روش مطالعهبا توجه به ماهیت موضوع و همچنین پرسش اصلی، پژوهش حاضر از حیث نوع مطالعه، تبیینی می باشد که از روش تطبیقی کمی درون کشوری با واحد تحلیل "ایران/ سال" برای دوره زمانی 1368 تا 1398 استفاده شده است.
یافته هامقدار ضریب همبستگی کانونیکال برای ریشه اصلی اول معادل 898/0 بوده است که مبین رابطه ای قوی بین ترکیبی از دو مجموعه متغیرهای نشانگر سازه های توسعه اقتصادی_اجتماعی و نابرابری اجتماعی است. مجذور این همبستگی معادل با 806/0 بدست آمد که مبین آن بود که مجموعه متغیرهای سازنده توسعه اقتصادی _ اجتماعی توانسته اند حدود 81 درصد از تغییرات مجموعه متغیرهای سازنده نابرابری اجتماعی را پیش بینی و تبیین کنند. مقدار ضریب همبستگی کانونیکال تابع دوم نیز معادل 692/0 بدست آمد که با توجه به سطح معناداری آن مورد تفسیر قرار گرفت.
نتیجه گیرینتایج همبستگی کانونیکال ریشه اول نشان داد که رابطه ای بسیار قوی (با ضریب همبستگی 90/0) میان ترکیبی خطی از دو مجموعه از متغیرهای سازنده توسعه اقتصادی-اجتماعی و نابرابری اجتماعی در ایران وجود داشته که از لحاظ آماری نیز کاملا معنادار بوده است. نتیجه نهایی آن که، افزایش شاخص های توسعه اقتصادی-اجتماعی در دوره زمانی 1368 تا 1398 در ایران، احتمال عمیق تر شدن میزان نابرابری اجتماعی را بشدت افزایش داده است.
کلید واژگان: توسعه اقتصادی, اجتماعی, نابرابری اجتماعی, ایران, تحلیل همبستگی کانونیکالObjectivesThe relationship between development and inequality in contemporary Iran has always been one of the most important and challenging issues that has occupied the minds of many thinkers in Iranian society. In this regard, in the present study, an attempt has been made to experimentally examine the relationship between the set of variables that make up the socioeconomic development construct and the set of variables that make up the construct of social inequality in Iranian society by relying on canonical correlation analysis.
MethodsConsidering the nature of the topic as well as the main question, the current research is an explanatory one that the in-country quantitative comparative method was used with the unit of analysis “Iran/year” for the period from 1368 to 1398.
ResultsThe value of the canonical correlation coefficient for the first principal root was equal to 0.898, which indicated a strong relationship between the combination of two sets of variables indicating the constructs of socioeconomic development and social inequality. The square of this correlation was equal to 0.806, which showed that the set of variables that make up socioeconomic development have been able to predict and explain about 81% of the changes in the set of variables that make up social inequality. The value of the canonical correlation coefficient of the second function was also equal to 0.692, which was interpreted according to its significance level.
ConclusionThe first root canonical correlation results showed that there was a very strong relationship (with a correlation coefficient of 0.90) between a linear combination of two sets of variables that make up socio-economic development and social inequality in Iran, which was statistically significant. The final result is that the increase in socio-economic development indicators between 1368 and 1398 in Iran has greatly increased the possibility of social inequality.
Keywords: economic, social development, social inequality, Iran, canonical correlation analysis -
نابرابری اجتماعی شامل کمبود و یا فقدان دسترسی افراد در جامعه انسانی به موقعیت ها و فرصت های برابر اقتصادی، فرهنگی، آموزشی، بهداشتی، قومی و... بوده و جوامع مبتلا به نابرابری اجتماعی-اقتصادی همواره با تهدیدها، ناهنجاری ها، آسیب های اجتماعی و نارضایتی عمومی در ابعاد فردی و اجتماعی مواجه هستند. از این رو، بررسی جامعه شناختی این پدیده امری ضروری و هدف پژوهش حاضراست. روش پژوهش، از نظر هدف از نوع پژوهش های کاربردی و از نظر ماهیتی روش تحقیق کیفی است که مصاحبه با 20 نفر از مطلعین در استان های هدف تحقیق، به روش پدیدارشناسی صورت گرفته، نمونه گیری هدفمند، ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه عمیق ساختارنیافته، مشاهده مشارکتی و یادداشت های میدانی بوده اند .یافته های پژوهش نشان می دهد که نابرابری های اجتماعی، از سویی موجب بروز فقر می شوند و از سوی دیگر، خاستگاه بروز کشمکش ها و تضادهای اجتماعی می گردند. لذا مهم ترین پیامد نابرابری های اجتماعی ؛ شکاف طبقاتی، ایجاد اختلال در نظم و انسجام و همبستگی اجتماعی یک جامعه است که به تبع آن، احساس محرومیت نسبی و احساس بی عدالتی اجتماعی در افراد به وجود می آید. تم های حاصل از تجربه زیسته نابرابری اجتماعی- اقتصادی که در بین مردمان ساکن استان های غرب کشور استخراج شده اند، حاکی از وجود تبعیض و نابرابری اجتماعی و اقتصادی در این استان هاست که آمارها نیز این مهم را تایید می کند. نابرابری اقتصادی منجر به کاهش مشارکت اجتماعی در سطح جامعه می شود. نابرابری های اجتماعی در اثر گسترش و نفوذ جهانی عمیق تر شده و با افزایش نابرابری های اجتماعی پدیده توسعه نیافتگی به نحو بارزی عوارض نامطلوب خود را آشکار ساخته است.
کلید واژگان: آسیب های اجتماعی, درآمد, فقر, نابرابری اجتماعی, نابرابری اقتصادیSocial inequality includes the lack or lack of access of people in human society to equal economic, cultural, educational, health, ethnic, etc. situations and opportunities. Societies suffering from socio-economic inequality are always faced with threats and anomalies, they face social damages and public dissatisfaction in individual and social dimensions. Therefore, the sociological investigation of this phenomenon is essential and considered as the goal of the present research. The research method, in terms of the purpose of the type of applied research, and in terms of the nature of the qualitative research method, has interviewed 20 informants in the named provinces by the phenomenological method and the tool for collecting interview information is unstructured deep, participatory observation and field notes. The research findings show that social inequalities, on one hand, cause poverty and on the other hand, they are the origin of social conflicts and contradictions. Therefore, the most important consequence of social inequalities are the class gap, as the creation of a disturbance in the order and cohesion and social solidarity of a society, which results in a feeling of relative deprivation and a sense of social injustice in people. The themes resulting from the lived experience of socio-economic inequality, which were extracted among the people living in the western provinces of the country, indicate the existence of discrimination and social and economic inequality in these provinces, which the statistics also confirm slow economic inequality leads to a decrease in social participation at the community level. Social inequalities have deepened as a result of global expansion and influence, and with the increase of social inequalities, the phenomenon of underdevelopment has clearly revealed its undesirable side effects.
Keywords: Economic inequality, Income, Poverty, Social damages, Social inequality -
مبارزه با فقر و نابرابری های اجتماعی یکی از اصلی ترین دغدغه های سیاست گذاران اجتماعی است. در ایران این موضوع در قالب برنامه های توسعه و لایحه فقرزدایی همواره مد نظر بوده است. با این حال شاخص های حوزه فقر نتایج چندان رضایت بخشی را نشان نمی دهند. در مقاله حاضر به تحلیل محتوای شش برنامه توسعه با تاکید بر سیاست های کاهش فقر و نابرابری های اجتماعی پرداخته شده است. نتایج حاکی از آن است که؛ 1) در هیچکدام از برنامه ها (بجز برنامه چهارم) خط فقر استاندارد و رسمی که ملاک عمل سیاست گذار قرار گرفته باشد، ملاحظه نمی شود، 2) جدی ترین چالش برنامه های توسعه در رابطه با کاهش فقر، شناسایی فقرا است، 3) برنامه فقرزدایی در ایران بر رفع پیامدهای فقر تاکید دارد تا علل و ریشه های آن، 4) در برنامه های توسعه به موضوع آسیب پذیری توجه جدی نشده است. لذا در تدوین برنامه هفتم توسعه تاکید می گردد: در ابتدای برنامه تعریف مشخصی از خط فقر و شاخص های مربوطه ارایه شود، گروه های هدف یعنی فقرا و مناطق محروم و نیازهای آنها شناسایی گردد، به جای دیدگاه عارضه نگر، رویکرد ساختارنگر به فقر اتخاذ گردد، به جای برنامه های جزیره ای سعی در تدوین برنامه جامع کاهش فقر شود، موضوع توانمندسازی در کنار پرداخت های مستقیم مد نظر قرار گیرد، علاوه بر رشد، موضوع توزیع مجدد درآمد مد نظر قرار گیرد و تکانه های احتمالی خارجی پیش بینی و برای مقابله با آنها برنامه ریزی شود.
کلید واژگان: فقر, نابرابری اجتماعی, برنامه های توسعه, فقرزداییCombating poverty and social inequalities is always one of the main concerns of policymakers. In Iran, this issue has always been considered in the form of development plans and poverty alleviation bills. Unfortunately, the poverty indicators do not show satisfactory results. Considering the importance of the subject, in this article, the content analysis of six development plans has been done with an emphasis on policies to reduce poverty and social inequalities. The results indicate that; 1) In none of the development plans (except for the fourth plan), there is no standard and official poverty line used as a criterion for policymakers, 2) The most important challenge of development plans in poverty alleviation is "identifying the poor", 3) The poverty alleviation program in Iran mainly emphasizes on removing the consequences of poverty rather than its causes and roots, 4) the issue of vulnerability has not been given serious attention in the plans. Therefore, it is recommended to emphasize the following principles in preparing the seventh development plan: 1) at the beginning of the plan, a specific definition of the poverty line and the relevant indicators should be provided, 2) the target groups, namely the poor and deprived areas, and their needs should be identified, 3) Instead of a complication- based perspective, a structural approach to poverty should be adopted, 4) Instead of isolated programs, try to compile a comprehensive plan.
Keywords: Poverty, Social Inequality, development plans, poverty alleviation -
نابرابری اجتماعی از جمله پدیده های جهان شمولی است که شناخت آن سهل و ممتنع می نمایاند . تاملات نظری جامعه شناختی متباین در این باب ، گواه صدق بر این مدعاست . نظریه های انتقادی ، بنیاد آن را ظالمانه می داند؛ در حالی که نظریه های وفاق اساس آن را بر محور فرایندهای طبیعی تحلیل می کند . عدم ارایه صورت بندی روشن از فرایند های تکوین نابرابری اجتماعی ، یکی از کاستی های این مساله است که پرسش اصلی این مقاله را شکل می دهد . نظریه پردازی در باب نابرابری و ارایه سازوکار تعدیل و کنترلی رتبه بندی اجتماعی در صورتی با واقع نمایی قرین خواهد بود که مساله یادشده به روشنی بیان شود . بر اساس یافته های این پژوهش در یک صورت بندی کلان ، دو مسیر اجتماعی در تکوین قشربندی اجتماعی ، شناسایی می شود که عبارت اند از: 1 . ماهیت موقعیت های اجتماعی؛ 2 . نحوه تحرک اجتماعی . در مقاله پیش رو به بررسی این دو مسیر پرداخته شده است .کلید واژگان: نابرابری اجتماعی, قشربندی, موقعیت اجتماعی, تحرک اجتماعی, ساختار اجتماعیSocial inequality is one of the universal social phenomena that is easy yet difficult to recognize. Various sociological theoretical reflections in this regard prove the truth of this claim; the critical theories consider its foundation oppressive; While the consensus theories analyze its basis on the axis of natural processes. The origin of part of this issue can be found in not providing a clear formulation of its formation processes, which forms the main issue of this article. Along with the individual and psychological factors that are effective in the formation of inequality and social stratification, some structural factors also play a prominent role in this process, and the lack of theoretical explanations in this regard is documented to this issue. This research, which is organized by the method of logical analysis and the use of fundamental methodology, aims to specifically examine the social process affecting inequality and answer the question of what are the structural factors in the development of social inequality? The findings of this research in a macro formulation can be identified in two macro structural factors of the development of social stratification. These two factors are; Social positions and the level of social mobility and the role of culture in this process, which will be examined in this article.Keywords: sotoial status, inequality, sotial mobility
-
هدف از مطالعه حاضر تحلیل جامعه شناختی سیاست انبوه سازی مسکن مهر و نقش آن بر کاهش نابرابری اجتماعی مورد مطالعه (مسکن مهر فاز جدید هشتگرد و شهرلاهیجان در استان گیلان) بود. روش تحقیق، گراندد تیوری (نظریه داده بنیاد) و جامعه مورد مطالعه، شامل کلیه شهروندان به همراه خانواده ساکن مسکن مهر شهر هشتگرد و شهر لاهیجان در استان گیلان بوده است. نمونهگیری ابتدا به صورت هدفمند و تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت. در پژوهش حاضر با 16 خانوار، سرپرست خانوار ساکن مسکن مهر مصاحبه انجام شد. دادههای جمع آوری شده، کدبندی، مفهومسازی و مقولهبندی شدند. سپس کدگذاری محوری و گزینشی انجام گرفت و بر مبنای مفاهیم و مقولهی هستهای نمونههای بعدی برای مصاحبه انتخاب شدند. یافتههای تحقیق براساس مدل پارادیمی پژوهش در پنج محور (شرایط علی، شرایط مداخلهگر و شرایط زمینهای، راهبردها و پیامدها) قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد مشکلات کمی کیفی مسکن مهر، ضعف مکانیابی، مشکلات امنیتی اقتصادی، مشکلات زیست محیطی رفاهی و مشکلات نهادی مهمترین مشکلات مسکن مهر در محدوده مطالعاتی هستند که جملگی ریشه در مدیریت ضعیف مراحل مختلف اجرای پروژه مسکن مهر دارند و در صورت بیتوجهی به مشکلات شناسایی شده در آینده نه چندان دور این مساکن اجتماعی، با چالشهای پیچیدهتر و بحرانیتر مواجه خواهند شد.
کلید واژگان: مسکن, گروههای کم درآمد, مسکن مهر, نابرابری اجتماعیThe aim of the present study was sociological analysis of Mehr housing massification policy and its role in reducing social inequality under study (Mehr housing in the new phase of Hashtgerd and Shahr Lahijan in Gilan province). The research method is Grounded Theory and the studied population includes all citizens with their families living in Mehr housing in Hashtgerd city and Lahijan city in Gilan province. First, the sampling was purposeful and continued until the theoretical saturation stage. In the current research, interviews were conducted with 16 households, the head of the household living in Mehr Housing. Collected data were coded, conceptualized and categorized. Then, central and selective coding was done and based on concepts and core categories, the next samples were selected for interview. The findings of the research were based on the research paradigm model in five axes (causal conditions, intervening conditions and background conditions, strategies and consequences). The results of the research showed that the quantitative and qualitative problems of Mehr housing, poor location, economic security problems, environmental welfare problems and institutional problems are the most important problems of Mehr housing in the scope of the study, which are all rooted in the poor management of the various stages of the implementation of the Mehr housing project, and in case of neglect According to the identified problems, in the not-so-distant future, these social housing will face more complex and critical challenges.
Keywords: Housing, low-income groups, Mehr housing, social inequality -
«آب» به لحاظ کمبود آن در بخش بزرگی از جغرافیای خشک ایران و رقابت بر سر تصاحب و بهره برداری از آن هم اکنون به یک سوژه مهم اجتماعی تبدیل شده است. در دهه های اخیر، اجرای طرح های توسعه و انتقال آب که بر مبنای فراوانی آب در یک نقطه و کمبود آن در منطقه ای دیگر تعریف می شود، شدت و سرعت بیشتری گرفته است؛ اما این طرح ها فاقد نگاه اجتماعی دقیق و حساس بوده و مناطق میزبان طرح را به کانون مسایل مختلف اجتماعی تبدیل کرده است. بررسی پیشینه این طرح ها و همچنین وضعیت کنونی مناطق و استان های میزبان طرح نشان می دهد که مطالعات ارزیابی اجتماعی یا درست انجام نشده و یا اینکه انجام آنها فرمالیته و ظاهری بوده است.این پژوهش به دنبال مطالعه عمیق و شناسایی آثار و پیامدهای اجتماعی طرح های انتقال آب پس از اجرای این طرح ها در مبدا انتقال است و برای میدان پژوهش خود استان چهارمحال و بختیاری را به عنوان پرتنش ترین استان کشور در موضوع انتقال آب انتخاب کرده است. به منظور استفاده از داده های واقعی میدان پژوهش، «نظریه زمینه بنیاد (گرندد تیوری)» به عنوان روش تحقیق انتخاب شده تا با قابلیت های این روش، طیف متنوعی از داده های کمی و کیفی برای بررسی و تحلیل در اختیار این پژوهش قرار گیرد. تحلیل داده های حاصل از اسناد، مصاحبه ها، فضای مجازی، مقاله ها و پیمایش انجام شده نشان از تاثیرات عمیق این طرح ها در مناطق اجرای طرح از بعد معیشت، نابرابری، سرمایه اجتماعی و شهروندی دارد و این مناطق به شدت از نظر شاخص های مختلف اجتماعی تحت تاثیر طرح های انتقال آب قرار گرفته اند.
کلید واژگان: انتقال آب, پیامد اجتماعی, مطالعات ارزیابی اجتماعی, نابرابری اجتماعی, شهروندی"Water" has become an important social subject in terms of its lack in a large part of Iran's dry geography and the competition for its appropriation and exploitation. In recent decades, the implementation of water development and transfer plans, which are defined based on the abundance of water in one place and its scarcity in another area, has increased in intensity and speed; But these plans lack a precise and sensitive social view and have turned the plan's host areas into the focus of various social issues. Review of the history of these projects as well as the current situation of the host regions and provinces shows that these studies or They have not been done properly or they have been done formally and ostensibly.This research seeks to deeply study and identify the effects and social consequences of water transfer projects after the implementation of these projects at the source of the transfer and has chosen Chaharmahal and Bakhtiari province as the most tense province in the country in terms of water transfer. In order to use the real data of the research field, "Grounded Theory" was chosen as a research method so that with the capabilities of this method, a diverse range of quantitative and qualitative data can be provided for this research. The analysis of the data obtained from the documents, interviews, virtual space, articles and survey shows the deep effects of these plans in the project implementation areas in terms of livelihood, inequality, social capital and citizenship in Water transfer has been placed and these areas are strongly affected by the projects in terms of various social indicators.
Keywords: Water transfer, social consequence, social inequality, citizenship -
نشریه مطالعات کاربردی در علوم اجتماعی و جامعه شناسی، سال پنجم شماره 2 (پیاپی 20، تابستان 1401)، صص 19 -27
این پژوهش با هدف بررسی عوامل اجتماعی موثر بر احساس آنومی در بیمارستان تامین اجتماعی شهر سنندج انجام شد. روش مطالعه حاضر از نوع کمی است و براساس نوع هدف کاربردی و بر اساس زمان مقطعی است و همچنین فرآیند اجرای پژوهش از نوع پیمایشی است و از طریق پرسشنامه انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه پرسنل بیمارستان تامین اجتماعی شهر سنندج یه تعداد 390 نفر می باشد.در این پژوهش، به منظور نمونه گیری از جمعیت آماری از شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد. 194 نفر از کارکنان با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شدند که از این تعداد 84 نفر از کارمندان بیمارستان حاضر به همکاری شدند و پرسشنامه در بین آنان توزیع شد. برای جمع آوری داده ها ازپرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. برای استنباط فرضیات پژوهش از آزمون همبستگی پیرسون، آزمون آزمون شفه و آزمونT برای مقایسه میانگین ها در نرم افزار SPSS استفاده گردید. یافته ها نشان داد که بین نگرش به آینده کارکنان با احساس آنومی رابطه منفی وجود دارد و هرچه نگرش به آینده کمتر باشد، احساس آنومی کارکنان بیشتر میشود. بین نابرابری اجتماعی، ابهام در قوانین، عدم مسیولیت پذیری، ضعف مدیریت با احساس آنومی رابطه مثبتی وجود دارد و هرچه نابرابری اجتماعی، ابهام در قوانین، عدم مسیولیت پذیری بیشتر باشد، احساس آنومی کارکنان نیز بیشتر میشود.
کلید واژگان: آنومی, نابرابری اجتماعی, بی هنجاری, ضعف مدیریت -
این مقاله بر اساس داده های مختلف قابل دسترس و مطالعات و تحلیل های موجود، اثرات کووید 19 را بر نابرابری ها مورد مطالعه قرار می دهد. بر اساس یک قاعده کلی و نظری و همچنین زمینه های تجربی، فرض می کند که نابرابری و کووید 19بر یکدیگر اثرات تشدیدی دارند. چون پیشامدها، چه از نوع سلبی - اتفاقی مانند بیماری های فراگیر و چه از نوع ایجابی - عمدی مانند اجرای سیاست ها و برنامه ها، در ساختارهای نابرابر به لحاظ شدت و گستره متضررین و منتفعین اثرات ناهمسانی برجای می گذارند و عموما نابرابری های موجود را عمق می بخشند. از این رو، این مطالعه تاثیرات کووید 19 را در تعامل با ابعاد مهمی مانند شغل و درآمد و زمینه های پیشین مانند پایگاه اقتصادی و اجتماعی افراد به صورت درون کشوری و بین کشوری مورد تفحص قرار داده است. در کل، نتیجه می گیرد که شیوع کرونا در و اقدامات و سیاست های پرچالش برای مقابله کرونا در کنار نابرابری های حاکم نقش مهمی در اثرات تبعیضی کرونا به ویژه در برجسته شدن شکاف دیجیتالی در کنار سایر اشکال نابرابری ها مانند شکاف نیروی کار و تشدید و پایداری فقر و نابرابر ی ها ایفا کرده است. درعین حال نیز در عصر فضای مجازی، تشدید سایر اشکال نابرابری عمدتا از طریق شکاف دیجیتالی صورت گرفته است. در پایان نیز، با توجه فراگیری کووید 19 و تاثیرات درازمدت آن، توصیه های سیاستی را برای بهبود وضعیت پیشنهاد می کند.
کلید واژگان: کووید 19, نابرابری اجتماعی, شکاف دیجیتالیThis paper examines the effects of Covid 19 on inequalities based on various available data and available studies and analyses. Based on a general and theoretical rule as well as empirical contexts, it assumes that inequality and Covid 19 have intensifying effects on each other. Because events, whether negative-incidental such as pervasive diseases or positive-intentional type such as the implementation of policies and programs, in unequal structures in terms of severity and extent of victims and beneficiaries have disparate effects and generally deepen existing inequalities. Therefore, this study examines the effects of Covid 19 in interacting with important dimensions such as employment and income and previous contexts such as the economic and social base of individuals within and between countries. At the same time, in the age of cyberspace, the intensification of other forms of inequality has taken place mainly through the digital divide. Finally, it proposes policy recommendations to improve the situation, given the prevalence of Covid 19 and its long-term effects.
Keywords: Covid 19, Social Inequality, Digital Divide -
با نظر به اهمیت نهادهای مدنی به عنوان اصلی ترین شاخص توسعه اجتماعی، پژوهش حاضر درصدد است با استفاده از رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی به مطالعه زمینه ها و دلایل رشد سازمان های مردم نهاد در شهر سنندج و تجربه و درک فعالیت مدنی در نزد نمونه ای از شهروندان کرد سنندجی بپردازد. روش شناسی پژوهش، کیفی است و داده های کیفی در این مطالعه با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق گردآوری شدند. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از روش نظریه زمینه ای استفاده شده است. بر اساس روش های نمونه گیری هدفمند و حداکثر تنوع و لحاظ معیار اشباع نظری 27 نفر از شهروندان کرد سنندجی در این مطالعه شرکت کردند و درک و تفسیر آن ها نسبت به دلایل و زمینه های فعالیت در سازمان های مردم نهاد مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش بیانگر آن است که زمینه هایی چون ناکارآمدی دولت و نظام تدبیر در منطقه، و نابرابری اجتماعی (احساس تبعیض و عینی شدن فشار ساختاری) در حضور و مشارکت در سازمان های مردم نهاد نقش دارند. در این میان، بهره مندی از مجاری سازمانی و رهایی از روزمرگی و معنابخشی به زندگی به مثابه زمینه تسهیل گر و مسئولیت پذیری اجتماعی و کسب اعتبار اجتماعی به منزله شرایط مداخله گر عمل کرده اند. بازسازی معنایی تجربه و درک فعالان مدنی، از حضور و مشارکت در سمن ها بر سمن ها به مثابه مجرایی برای مشارکت و همبستگی اجتماعی، تغییر فرهنگی و اجتماعی و پل ارتباطی ذی نفعان و دستگاه های اجرایی دلالت دارد. مقوله ی هسته نیز بر سازمان های مردم نهاد؛ برساخت شبکه ارتباطی جدید به مثابه جایگزین محدودیت های ساختاری» دلالت دارد.
کلید واژگان: سازمان های مردم نهاد, مسئولیت پذیری اجتماعی, همبستگی اجتماعی, نابرابری اجتماعی, ناکارآمدی نظام تصمیم سازیGiven the importance of civic institutions as the main indicator of social development, the present study seeks to use the social interpretive approach to study the context and reasons for the growth of NGOs in Sanandaj and experience and understanding civic activity in a sample of Kurdish citizens of Sanandaj. The research methodology is qualitative and the qualitative data in this study were collected using in-depth interview technique. Grounded theory has been used to analyze the findings. Based on purposive sampling methods and maximum diversity and theoretical saturation criteria, 27 Kurdish citizens of Sanandaj participated in this study then their understanding and interpretation of the reasons and areas of activity in non-governmental organizations were examined and analyzed. The data collected in the form of 116 basic concepts, 9 major categories and finally one core category were coded and analyzed. The results of the research indicate that the grounds such as inefficient administrative system and social inequality (feelings of discrimination and objectification of structural pressure) have a great role in their participation and activities in NGOs. In the meantime, the use of organizational channels and liberating from dailiness and giving life meaning have been operated as facilitative grounds and social responsibility and achieving social reputation has worked as interfering conditions. Meaningful reconstruction of experience and the understanding of civil activists through their attendance and participation in NGOs signify the fact that NGOs work as a path for social participation and solidarity and cultural and social change and a bridge for beneficiaries and administrative organizations. The core category is also related to non-governmental organizations; Constructing a new communication network as an alternative for structural constraints.
Keywords: Non-Governmental Organizations, Social Responsibility, Social Solidarity, Social Inequality, Government Inefficiency -
سرمایه اجتماعی به عنوان روابط اجتماعی، اعتماد و هنجارها دارای پیامدهای مثبت و منفی است. کمیت و کیفیت روابط در یک جامعه نقش اساسی در نوع و پیامد سرمایه اجتماعی دارد. شکل سرمایه اجتماعی در ایران بیشتر درون گروهی است آیا چنین سرمایه اجتماعی نقشی در بازتولید نابرابری اجتماعی دارد.؟ روش پژوهش، کیفی و گردآوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه عمیق با 12 نفر در شهر سنندج در نیمه دوم سال 1396 انجام شده است. تحلیل یافته ها منجر به استخراج مدل پارادایمی با سه مقوله اصلی، بستر روابط اجتماعی، سرمایه درون گروهی (مقوله محوری) و نابرابری اجتماعی شده است. نتایج نشان داد که خویشاوندان زیاد، روابط سنتی خانوادگی و مناسک های مرتبط با آن شرایط علی است که منجر به سرمایه اجتماعی درون گروهی شده است. اتخاذ راهبردهای قوم مداری، خویشاوندگرایی و رابطه به جای ضابطه از سوی کنشگران با شرایط زمینه ای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه ایران و عوامل مداخله کننده مانند بوروکراسی و فقدان نظارت منجر به پیامدهایی مانند پارتی بازی، خویشاوندسالاری و انحراف در توزیع منابع شده است که همگی دال بر بازتولید نابرابری اجتماعی در جامعه است. بنابراین ضررورت دارد در تحلیل نابرابری اجتماعی و همچنین توزیع منابع عمومی، سرمایه اجتماعی درون گروهی در نظر گرفته شود.
کلید واژگان: گذار جمعیتی, پیوندهای خویشاوندی, سرمایه اجتماعی درون گروهی, نابرابری اجتماعیSocial capital has positive and negative consequences as social relations, trust and norms. The quantity and quality of relationships in a society play a central role in the type and consequence of social capital. The social capital in Iran more intra-group. Does such social capital play a role in reproducing social inequality? The research method was qualitative and data gathering was done through in-depth interviews with 12 people in the second half of 2017 in Sanandaj. The analysis of the findings has resulted in the extraction of a paradigm model with three main categories: social relations context, intergroup capital (core category) and social inequality. The results showed that many relatives, traditional family relationships and the rituals associated with it were causal conditions that led to intra-group social capital. Using Strategies such as ethnocentrism, nepotism and relationships rather than rules by actors with the underlying economic, political and cultural society and confounding factors such as bureaucracy and lack of supervision led to consequences such as favoritism, nepotism and variation in the distribution of resources All of which points to the reproduction of social inequality in society. It is therefore necessary to consider intra- group social capital in the analysis of social inequality as well as in the distribution of public resources.
Keywords: Demographic Transition, Kinship Relations, social intragroup capital, Social Inequality
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.