به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "aesthetic experience" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"

تکرار جستجوی کلیدواژه «aesthetic experience» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • مریم بختیاریان*، فیروزه شیبانی رضوانی

    هدف از این پژوهش تبیین جایگاه صورت و ارتباط آن با معنا در هنر اسلامی از منظر متفکران این حوزه با ذکر نمونه از معماری دوران اسلامی است. در این پژوهش کیفی، امکانات صورت در تعالی هنر اسلامی، معیارهای زیبایی از منظر حکمای اسلامی و با نظر به عناصر صوری در معماری خانه طباطبایی ها توصیف و تحلیل شده است. نتایج برآمده از این پژوهش را می توان این گونه خلاصه کرد: از منظر فیلسوفان شناخته شده اسلامی اهمیت صورت در تعالی هنر اسلامی آنجایی است که مخاطب از طریق این هنر به تجربه معنوی نزدیک می شود. در تطبیق جایگاه صورت در زیباشناسی اسلامی با مفهوم فرم در تفکر زیباشناسی غرب، می توان گفت نقش صورت در کشف و شناخت رموز موجود در پدیده هاست و اهمیت این نقش، تنها در ارتباط صورت با معنای آن قابل شناسایی است. عناصر صوری چون مرکزگرایی وهندسه، نماد و رمز، نور و رنگ و انتزاع، شواهد آشکاری در میان آثار هنری چون هنر فرش، نگارگری، خوشنویسی، و معماری در دوران اسلامی دارد. در مطالعه موردی از خانه طباطبایی ها عناصری چون مرکز وهندسه، رمز و نماد، رنگ و نور و همچنین انتزاع؛ مفاهیم متعالی چون وحدت، خیر، کمال و زیبایی را به هم پیوند می دهد.

    کلید واژگان: حکمت اسلامی, تعالی, خانه طباطبایی ها, صورت, هنر اسلامی, تجربه زیباشناختی
    Maryam Bakhtiarian*, Firoozeh Sheibani Rezvani

    The purpose of this research is to explain the role of the Islamic form and its relationship with meaning in Islamic art, from the perspective of thinkers in this field by citing examples of architecture in the Islamic era. In this qualitative research, the possibilities of form in the excellence of Islamic art, beauty criteria from the perspective of Islamic sages, and considering the formal elements in the architecture of the Tabatabaei family's house were described and analyzed. The results of this research can be summarized as follows; from the point of view of known Islamic philosophers, the importance of the form in the excellence of Islamic art is that the audience approaches the spiritual experience through this art. In comparing the position of the form in Islamic aesthetics with the concept of form in Western aesthetic thinking, it is evident that the role of the Islamic form is in discovering and recognizing mysteries in the phenomena, and the importance of this role can only be identified in the connection between the form and its meaning. Islamic formal elements such as centrism and geometry, symbol and code, light and color, and abstraction have clear evidence in artistic works such as carpet art, painting, calligraphy, and architecture in the Islamic era. In a case study of the Tabatabaei house, elements such as center and geometry, code and symbol, color and light, and abstraction connect sublime concepts such as unity, goodness, perfection, and beauty.

    Keywords: Tabatabaei House, Islamic art, Transcendence, Form, Aesthetic experience
  • عبدالله امینی*
    کتاب «هنر به منزله تجربه» اثر دیویی را می توان به عنوان مانیفیست زیباشناسی پراگماتیستی قلمداد کرد که در آن دیویی با بهره گیری از بصیرت های نظریه تکامل داروینی و اصول پراگماتیستی خود، کوشش می کند که با توسل به مفهوم «تجربه» و پیوند تجربه زیباشناختی با آن، باردیگر هنر را به ساحت زندگی واقعی و روزمره آدمیان در جهان کنونی بازگرداند. گرچه برداشت دیویی از مفهوم تجربه در معنای عام آن، به عنوان تعامل میان انسان با محیطش، بنیادی داروینی دارد، ولی چنان که از تحلیل هایش خصوصا در تشریح تجربه زیباشناختی برمی آید، دلالت مفهوم تجربه فراتر از صرف برداشتی داروینی می رود و ابعاد فرهنگی و اجتماعی به خود می گیرد. در نوشتار حاضر ما ضمن مرور دلالت مفهوم تجربه در تفکر دیویی و نسبت تجربه زیباشناختی با مفهوم تجربه در معنای عام آن، با استناد به کتاب «هنر به منزله تجربه» می کوشیم نشان دهیم که چرا عمده مثال هایی که دیویی به عنوان مبنای تجربه های زیباشناختی ذکر می کند جزء تجربه های مثبت زندگی هستند و آیا دلیل غلفت او از تجربه های منفی و دهشتناک حیات به مبانی پراگماتیستی و داروینی فلسفه اش او بازمی گردد یا ممکن است دلایل دیگری داشته باشد. مطابق آنچه از فحوای کتاب مذکور دیویی برمی آید، بخش عمده این غفلت به مبانی پراگماتیستی او بازمی گردد. هرچند از برخی عبارات دیویی زمینه برای اشاره به تجربه های منفی استنباط می شود، گرچه او به صراحت به مصادیق آن اشاره نکرده است.
    کلید واژگان: جان دیویی, تجربه در معنای عام, تجربه زیباشناختی, هنر و زندگی, هنر به منزله تجربه
    Abdollah Amini *
    Dewey's book "Art as Experience", can be considered as a manifesto of pragmatist aesthetics, in which Dewey uses the insights of Darwinian theory of evolution and his pragmatist principles through focusing on the concept of "experience" and aesthetic experience, to bring art back to the everyday life of human beings in today's world. Although, Dewey's view of experience in its general sense, as an interaction between human and his/her environment, has a Darwinian basis, but as Dewey's analysis shows, especially in his describing about the aesthetic experience, the concept of experience goes beyond the Darwinian conception and takes cultural and social dimensions. In this article, meanwhile reviewing the meaning of experience in Dewey's thinking and the relationship between aesthetic experience and the experience in its general sense, we try to show the connection between art and life by relying on Dewey's views in "Art as Experience". In addition, we attempt to demonstrate, most of the examples that Dewey cites as the basis of aesthetic experiences are positive life experiences, and by doing so, he unintentionality ignores negative experiences and reduces the circle of aesthetic experience to pleasant experiences.
    Keywords: Experience in the general sense, aesthetic experience, Art, life, Art as experience, John Dewey
  • مریم خردمند*، زهره توازیانی، خشایار قاضی زاده

    ارتباط میان انفعال و عواطف انسانی با صور گوناگون هنر ازجمله مباحث موردتوجه در فلسفه اسلامی است و تخیل قوی و ایجاد عواطف نفسانی، دو مولفه اصلی لحاظ شده در تعاریف فلاسفه مسلمان از انواع هنر هستند. ابن سینا نیز ازجمله فلاسفه ای بوده که به این موضوع اهتمام داشته است. با عنایت به این مسیله، مقاله پیش روی با رویکرد توصیفی- تحلیلی نگاشته شده و پرسش اصلی مطرح شده در آن بدین شرح است که ازنظر ابن سینا در مواجهه با اثر هنری، چه انفعال نفسانی یا عواطفی در انسان ایجاد می شود. به دنبال آن، دو پرسش فرعی بدین شرح نیز در این پژوهش موردنظر بوده اند: چه عواملی باعث ایجاد این انفعالات نفسانی می شوند و چه ارتباطی میان انفعال نفس و حدوث عواطف یا احساس و ادراک اثر هنری وجود دارد؟ شایان ذکر است که در حکمت سینوی، حالاتی متفاوت مانند قبض و بسط، تعجب و حیرت، و نشاط و حزن از انواع انفعال نفس برشمرده شده اند و بررسی آثار ابن سینا نشان می دهد انفعال درنتیجه تعامل سه عامل صورت یا ترکیب بندی، محاکات و طبع انسان به وجود می آید. این عواطف درپی ادراک اثر پدید می آیند؛ از این روی، دارای ابعاد شناختی هستند و می توان آن ها را راهی برای شناخت معنا و حتی معیاری برای زیبایی اثر قلمداد کرد.

    کلید واژگان: انفعال نفس, عواطف و احساسات, صور هنری, ابن سینا, تجربه زیباشناختی
    Maryam Kheradmand *, Zohreh Tavaziani, Khashayar Qazizadeh

    One of the issues studied by Muslim philosophers is the effect and emotions in response to various forms of artwork. The nature of these experiences and specifically how emotions in the arts are perceived and represented on a subjective, bodily, and evaluative level is a heavily debated issue.To arouse emotions and imagination are the main features that define an artwork in Avicennian philosophy. Thus, through a comparative- descriptive study, we aim to address the raised questions: what kinds of emotions aroused in facing a work of art? What factors evoke emotions? How emotions interact with the perception and judgment of the artworks and their beauty? In his works, Ibn Sina mentions different types of emotion that work of art can elicit e.g. positive experience including joy and pleasure and negative emotions negative emotions of fear, anger or disgust as well as confusion and bewilderment, happiness, etc. Studying his works reveals that the collaboration of the three factors of form, imagination, and human nature evokes emotions. Moreover, emotions in the arts affect us on a subjective and bodily level which influences aesthetic evaluations emotions in concert with cognition are ways to understand the meaning and judge the beauty and value of a work of art.

    Keywords: Effects, emotions, Artistic forms, Ibn Sina, Aesthetic experience
  • مهدیه السادات سجادیان، مریم بختیاریان*

     در هنر معاصر، تشخیص ابژه ی زیباشناختی از ابژه ی غیرزیباشناختی، سخت و گاهی غیرممکن می شود. مونرو سی بیردزلی تلاش دارد با تعریف ابژه ی زیباشناختی بر این مشکل فایق آید. او تمام آثار هنری و ادبی را ابژه ی زیباشناختی محسوب می کند که برای تمییز آن ها کافی است منتقد از وقوع تجربه زیباشناختی مطمین شود. ایجاد تجربه ی زیباشناختی، کارکرد هنر است که با وجود وحدت، ترکیب و شدت در اثر هنری ایجاد می شود. بیردزلی، منتقد هنری می تواند دیدگاه عین باورانه و یا امپرسیونیستی داشته باشد، اما در هر حال، ارزش هنری، موضوع شناخت ابژه ی هنری است و آگاهی از آن برای منتقد شرط لازم است. هدف این نوشتار، بررسی معیارهای تشخیص ابژه ی زیباشناختی در نظریه زیباشناسی و نقد هنر بیردزلی است که می تواند ما را به اتخاذ رویکردی خاص در نقد هنر رهنمون کند. در این تحقیق، داده ها از طریق مطالعه کتابخانه ای و جست وجوی اینترنتی جمع آوری شده مطالعه و بررسی می شوند تا پس از تجزیه و تحلیل برای پی بردن به نقاط ضعف و قوت تعریف بیردزلی از ابژه ی زیباشناختی و کارآیی آن در نقد هنر استفاده شوند.

    کلید واژگان: بیردزلی, ابژه ی زیباشناختی, تجربه ی زیباشناختی, نقد هنر, ارزش هنری
    Mahdieh Alsadat Sajadian, Maryam Bakhtiarian *

    In modern times, with the avant-garde movement, recognizing the aesthetics object from a non- aesthetics object is difficult or impossible. Beardsley is one of the formalist philosophers who seeks to define the aesthetic object in order to make a difference between art and non-art. He first of all distinguishes aesthetic object from other aspects, such as paying attention to the artist''s intention or the author''s intention and audience’s perception, that the aspects are considered to be false inputs in the functionalist pattern and disrupt the aesthetic experience. According to this theory, the function of art is the make of aesthetic experience, which is characterized by features such as unity, complex and intensity. These features are followed by artistic value, the value that is the subject of the recognition of an artistic object, and the critic must be know it to use them in the evaluation of artwork that is content-centered. Because the aesthetic experience in art is its value and the only necessary condition for the work of art and is formed on the basis of a positive verdict, the purpose of this study is to identify the aesthetic object from the Beardsley view which can be defined by art. Our methodology, in terms of the nature of the research, is to collect materials through a library study and Internet search, then we examine and analyze them in order to obtain Beardsley’s definition of the aesthetic object and its status in art criticism

    Keywords: Beardsley, aesthetic object, Aesthetic Experience, Aesthetic value, Formalism
  • سید محمدحسین نواب*

    بررسی تقاطع میان تجربه دینی و تجربه زیبایی شناختی، می تواند نسبت میان دین و هنر را بیش از پیش روشن کند. میزان اشتراکات و شباهت ها مشخص می کند که آیا منشا واحدی در کار است؟ آیا از  هردو می توانیم نتیجه یکسانی انتظار داشته باشیم؟ نوشتار پیش رو در گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و در استنتاج، از روش توصیفی- تحلیلی بهره برده است. زمینه های مشترکی همچون نهضت های فلسفی و ادبی در شکل گیری تجربه دینی و تجربه زیبایی شناختی نقش داشته اند. سوبژکتیویسم کانت بر هردو تاثیر جدی داشته است و از حیث معرفت شناختی تشابهات بسیارنزدیکی به هم دارند. پس از سوبژکتیویسم کانت و فروکاستن دین به تجربه دینی و زیبایی به تجربه زیبایی شناختی، بسیاری احساس کردند که رابطه میان دین و هنر به کلی منقطع شده است و اندیشه های دوران مدرن توانسته است این ارتباط وثیق دوران کلاسیک را از بین ببرد؛ اما بعد از مطالعه اشتراکات میان تجربه دینی و تجربه زیبایی شناختی، می توان احساس کرد به رغم پروژه کانتی در تفکیک دین و زیبایی، به قدری این دو به هم نزدیک هستند که برخی تجربه زیبایی شناختی را ادامه تجربه دینی با واسطه های متفاوت می دانند و بعد از کانت نیز، درهم تنیدگی زیبایی و دین از میان نرفته است.

    کلید واژگان: تجربه دینی, تجربه زیبایی شناختی, هنر, سوبژکتیویسم, کانت
    Sayyed MohammadHossein Navvab *

    Studying the intersection between religious experience and aesthetic experience can shed more light on the relationship between religion and art. Do similarities determine whether they have the same origin? Can we expect the same result from both? The present article has used library method in collecting information and descriptive-analytical method in inference. Common contexts such as philosophical and literary movements have played a role in shaping religious experience and aesthetic experience. Kant's subjectivism has had a serious impact on both, and they have very close epistemological similarities. After Kant's subjectivism and the reduction of religion to religious experience and beauty to aesthetic experience, many scholars felt that the relationship between religion and art had been severed altogether, and that modern thought has been able to break this close connection with the classical period; But after studying the commonalities between religious experience and aesthetic experience, it can be felt that despite Kant's project in the separation of religion and beauty, the two are so close that some consider the aesthetic experience to be a continuation of religious experience through different mediums. And after Kant, the link between beauty and religion has not disappeared.

    Keywords: aesthetic experience, Art, Kant, Religious experience, subjectivism
  • مهناز انصاری، نادر شایگان فر*

    یکی از نقاط قوت رهیافت دیویی نسبت به هنر آن است که او نگاهی پویا به چیستی هنر دارد در نتیجه تقسیم بندی او از اشکال بیان هنری نیز امری است پویا و انعطاف پذیر. این پژوهش بر آن است با تبیین آفرینش اثر هنری مبتنی بر تجربه ی زیباشناختی در آراء دیویی، به پاسخی درخور در باب چرایی تکثر اشکال بیان هنری در دوران معاصر دست یابد. بدین منظور با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی مولفه های بنیادین تجربه ی زیباشناختی ظهور در آراء دیویی و تبیین تکثر و دگرگونی های اشکال بیان هنری بر مبنای آن در دوران معاصر پرداخته شده است. از جمله یافته های پژوهش اثبات نقش عاطفه در آفرینش و ادراک اثر هنری است. آن چه معنای آثار را با این گستردگی برای مخاطب قابل فهم می کند، بهره گیری هنرمند از عنصری تاریخی و فرهنگی به نام عاطفه است. هنرمند با تبدیل عاطفه ی اولیه و خام به عاطفه ی پالوده، از نظام های نشانه ای و معنادار بهره گرفته و مخاطب را به تجربه ی زیست جهان اثر فرا می خواند. اثر هنری ابژه ای فراواقعی در جهان است که معنای آن به جهان همگانی تعلق دارد. در تجربه ی زیباشناختی گزینش و بهره گیری از معانی گذشته و نمادها فرم را غنی تر می کند. فرم هنری وحدت بخش عاطفه، عمل بیان، رسانه، نظام نشانه ای، شناخت و تعامل است. درجات تجمیع و پیوستگی این عوامل و هم چنین مولفه های ارتباطی و بافتاری برسازنده ی طیفی از فرم ها هستند و این گونه است که  فرم اثر هنری در دوران معاصر از فرم مادی اش فراتر می رود.

    کلید واژگان: جان دیویی, تجربه ی زیباشناختی, عاطفه ی زیباشناختی, خیال, فرم, معنا

    One of the points of strength of the approach of Dewey to art lies in the fact that he has a dynamic vision of the nature of art. The current essay seeks to provide an appropriate answer regarding the question of the diversity of forms of artistic forms in contemporary era based on the explication of creation of work of art focusing on the notion of aesthetic experience in the ideas of John Dewey. The nature of art it has a better capability as regards the explication of the diversity and evolutions of the forms of artistic expression in the contemporary era. What makes the meaning of the works with this extension understandable for the audience is the artist's taking advantage of the historical and cultural element called emotion. By changing the primary crude emotion into a refined emotion the artist takes advantage of the symbolic and meaningful systems and invites the audience to experience the life world. The work of art is an extra-real object in the world. In aesthetic experience selection and taking advantage of the past meanings and symbols enriches the form. Form unites the emotion, act of expression, media, and system of symbols, knowledge and interaction. Degrees of collection and connectivity of these factors and also communicative and contextual factors that constitute a spectrum of the forms and it is in this way that the form of work of art in the contemporary world goes beyond its material form

    Keywords: John Dewey, Aesthetic Experience, Aesthetic Emotion, imagination, Form, Meaning
  • مریم بختیاریان*
    به نظر هاچسون، به جز حواس پنج گانه احساس دیگری در بدن انسان وجود دارد که اندام ویژه ای برای آن نیست. این حس درونی با واکنش دربرابر ادراک «یک دستی در تنوع» نوعی تجربه طبیعی یا همان تجربه زیبا شناختی پدید می آورد که بهره مندی از آن به جای آموزش آکادمیک، ذوق خوب می خواهد . براین اساس، نمی توان گفت ابزار درک زیبایی حس بینایی یا شنوایی است. لذت حاصل از این تجربه متفاوت از سایر لذات حسی، نوعی لذت عقلی با منشا طبیعی و بی غرض است. برخی افراد قدرت شنوایی خوبی دارند؛ اما از شنیدن یک قطعه موسیقی، مثلا سمفونی، لذت نمی برند و این نشان می دهد لذت موسیقایی «گوش خوب» می خواهد ؛ زیرا برای ادراک زیبایی، ترکیب ذهنی تصورات لازم است. اجرای سکوت کیج با تغییر جهت در سبک موسیقایی و فلسفه زیبا شناسی، مورد مناسبی برای تحلیل نظر هاچسون است که به درستی، تقدم نظر بر عمل را در تمرکز بر ذوق خوب مخاطب نشان می دهد . به منظور تحلیل مبنای لذت زیبا شناختی ازنظر هاچسون با تمرکز بر لذت موسیقایی، داده ها ازطریق مطالعه کتابخانه ای و جست وجوی اینترنتی گردآوری و سپس توصیف و تحلیل می شوند تا درنهایت، بی ربطی شناخت و شاخص های فایده انگارانه در تجربه زیبا شناختی مشخص شوند .
    کلید واژگان: فرانسیس هاچسون, ذوق خوب, حس درونی, لذت زیبا شناختی, تجربه زیبا شناختی, لذت موسیقایی
    Maryam Bakhtiarian *
    For Hutcheson, the pleasure of beauty has a natural source like virtue. An aesthetic experience is a kind of intrinsic experience that has nothing to do with academic education, but reflection is a necessary condition for it. This view provides a way of getting rid of the objective tradition, for a kind of inner sense is responsible for the judgment of beauty which there is no specific organ for it. It is as real as the external senses. This sensation has nothing to do with cognitive and useful indicators. Good ear (or good taste) is necessary, most people have a good sense of hearing whiles they all do not enjoy the symphony. It shows that a healthy ear isn’t sufficient condition but we need a good ear. This research is a philosophical explanation for aesthetic pleasure, of course by explaining and expanding Hutcheson’s comment with considering Cage’s Silence. The purpose of this research is to identify the share of the audience and artwork in aesthetic pleasure through studying the basis of aesthetic pleasure by describing and analyzing the collected data through a library study and internet search.
    Keywords: Francis Hutcheson, Good taste, Internal sense, Aesthetic Pleasure, Aesthetic Experience, Musical pleasure
  • داود میرزایی، علی سلمانی *، رضا ماحوزی
    شرح لایب نیتس از ادراک حسی برای درک سنت استتیک عقل گرایانه آلمانی در قرن هجدهم بسیار حایز اهمیت است. تاملات او در این باب چارچوبی دکارتی دارد و برای دیدگاه های او درباره تجربه استتیکی بسیار کانونی است. او با توجه به ماهیت واضح ولی مغشوش ادراک حسی، مفهوم کمال و لذت را تبیین می کند و از همین معبر ره به تعریف زیبایی می برد. کمال عبارت است از نیرو یا توانایی متحدساختن ویژگی های کثیر در یک ویژگی؛ لذت، از نظر او، عبارت است از احساس کمال در اشیا؛ زیبایی هم نزد او همانا تعمق یا تامل بر امری لذت بخش یا خوشایند، یا کمال شیء است. در این مقاله قصد داریم پس از بررسی اهمیت لایب نیتس در استتیک آلمان، ماهیت ادراک حسی نزد او، و سپس رابطه آن را با تجربه استتیکی، کمال، لذت و زیبایی در سپهر استتیک او بکاویم و در اخر هم نقد و نظری بر استتیک او داشته باشیم.
    کلید واژگان: لایب نیتس, ادراک حسی, تجربه استتیکی, کمال, لذت, زیبایی
    Davoud Mirzaei, Ali Salmani *, Reza Mahouzi
    Leibniz’s account of perception for understanding of German rationalistic aesthetic tradition in 18 century is very crucial and important. His account of sense qualities has a Cartesian framework and it is so central to his views on aesthetic experience. He explains the concept of perfection and pleasure based on the clear but confused nature of perception. Accordingly, he defines beauty as follows: perfection is the ability or power to unite multiple properties into one; pleasure is feeling perfection in things. Beauty, for him, is the contemplation or reflection upon the pleasurable, or perfection of things. Having investigated the importance of Leibniz in German aesthetics, we intend to figure out the nature of perfection and its relationship to aesthetic experience, perfection, and beauty in his aesthetics.
    Keywords: Leibniz, perception, aesthetic experience, perfection, pleasure, beauty
  • سعیده گل محمدی *، شمس الملوک مصطفوی
    جان دیویی(1952-1859)، فیلسوف پراگماتیست آمریکایی در مرحله ای از تاملاتش،درباره هنر و زیباشناسی تامل کرده که حاصل آن کتاب هنر به مثابه تجربه(1958)است.این اثر در فرمی تحلیلی و با محتوایی رمانتیک و با تکیه بر ساده ترین انگاره های زیستی برای به دست دادن تجربه ای اعلی از زیباشناسی تالیف گردیده است.
    دیویی در به دست دادن مبانی عمل گرایانه اندیشه اش،تجربه گراست و تجربه شاه کلیدیست که درهای زیباشناسی را بر وی و از طرف وی برای همگان خواهد گشود.آن چنان که از عنوان اثر شناخته شده اش در این زمینه بر می آید برای وی هنر به مثابه نوعی تجربه است و زیبایی رخدادی است بر بستر ساده ترین روال طبیعی زندگی.این مقاله بر آن است تا در گستره هنر به مثابه تجربه ضمن نشان دادن این که دیویی چگونه پایه های زیباترین تجارب بشری را در جهان طبیعت می گذارد،نحوه نضج گیری و سپس سیر تحول تجربه هنر را در اندیشه وی روشن سازد و معلوم دارد که چگونه می توان دیویی را به عنوان فیلسوف زندگی بر مسند بیانگری درباره هنر و زیبایی نشاند.
    کلید واژگان: جان دیویی, هنر به مثابه تجربه, تجربه طبیعی, تجربه واحد, تجربه خام, تجربه زیباشناختی
    Saeide Golmohamadi *, Shamsolmolouk Mostafavi
    John Dewey, the American pragmatist philosopher, was an experimentalist when he introduced the pragmatic foundations of his thought. For him, experience is a key that opens the gates of aesthetics to him and all else. The telling title of his famous work, Art as Experience (1958), is evidence that for Dewey art is an experience while beauty is an event happening in the context of human life experiences. Focusing on Art as Experience, which is analytic in form and romantic in content, this paper seeks to explain how the experience of art developed and transformed in Dewey's thought. Then we illustrate how an aesthetic experience, by drawing on the possibilities the natural world and everyday life offer, can become accessible to human beings. Thus Dewy, as the philosopher of life, turns into a source of expression about art and beauty.
    Keywords: john Dewey, Art as Experience, Natural Experience, An Experience, Inchoate Experience, Aesthetic Experience
  • سید محمد علی دیباجی*، هانیه سادات رجبی
    جیمز آلفرد مارتین، فیلسوف و اندیشمند معاصر دین، با نگاهی به تجربیات دینی و زیبایی شناختی دوره های تاریخی و طرح نظریات مختلف به دنبال نشان دادن ارتباط تجربیات دینی و زیبایی شناختی در قرون مختلف است. این ارتباط در یک ساحت گفتمانی مورد بحث قرار می گیرد. این گفتمان علاوه بر پرداختن به مفهوم چیستی هنر و دین به این مساله می پردازد که تا چه اندازه دین می تواند در تعیین معیارهای زیبایی و هم چنین آفرینش آثار هنری نقش اساسی داشته باشد و هم چنین هنر چه نقش تعیین کننده ای در تجربیات دینی بشری داشته است. این پژوهش همچنین کوشیده تا با نگاهی به سیر تاریخی بحث به تئوری های مطرح شده از جمله اندیشه های فیلسوف آلمانی، شلایرماخر، پرداخته و تعاریف متفاوت او از چیستی دین، تجربه دینی و هنر و گفتمان میان این مفاهیم را بررسی کند.
    در مقاله، در پاسخ به سوال ذکرشده، این مطلب مورد بحث واقع شده است که به نظر جیمز آلفرد مارتین، این گفتمان در نهایت به هدفی واحد می انجامد که همانا درکی از واقعیت حقیقی و راستین است. زیرا به همان میزانی که تجارب دینی بشری دارای بنیان های عمیق حسی است، تجارب زیبایی شناختی نیز منبعث از ادراک حسی مشارکتی مفهوم زیبایی بین مخاطب و اثر هنری است.
    کلید واژگان: تجربه دینی, تجربه زیبایی شناختی, تقدس, جیمز آلفرد مارتین, زیبایی, ذوق
    S.M.A. Dibaji *, Hanieolsadat Rajabi
    James Alfred Martin, a contemporary philosopher and thinker of religion, seeks to illustrate the connection between religious and aesthetic experiences in different centuries by reviewing these experiences in historical periods and proposing different theories. This connection is discussed in a discursive context. In addition to addressing the concepts of art and religion, this discourse deals with the extent to which religion can play a key role in determining aesthetic criteria and creation of works of art as well as the decisive role of art in human religious experiences. This study also examined the existing theories, including the thoughts of the German philosopher, Schleiermacher, and his various definitions of religion, the religious experience, art, and the discourse between these concepts by reviewing the history of the discussion.
    To answer the aforementioned question, this study discussed that, according to James Alfred Martin, this discourse ultimately leads to a single goal, which is a perception of the true reality. The reason is, as much as aesthetic experiences are derived from participatory-sensory perception of beauty between the audience and the work of art, religious experiences of human beings have deep sensory foundations.
    Keywords: : Religious Experience, Aesthetic Experience, Holiness, James Alfred Martin, Beauty, Taste
  • منیره پنج تنی*، یزدان منصوریان، مهتاب مبینی
    مفهوم زیبایی یکی از مناقشه برانگیزترین مفاهیم فلسفی در تاریخ اندیشه است. فیلسوفان بسیاری کوشیده اند این مفهوم را تعریف و صورت بندی کنند. در این پژوهش به دنبال مفهوم زیبایی و تجربه زیباشناختی بودیم اما نمی خواستیم صرفا آن را از لا به لای متون فیلسوفان استخراج کنیم بلکه کوشیدیم به مفهوم زیبایی از خلال تجربه زیسته انسان ها دست یابیم. برای چنین پژوهشی، مکان و معماری را انتخاب کردیم تا افراد ادراک و تجربه زیباشناختی شان را از زیبایی یک بنای خاص- در این جا نقش جهان- توصیف کنند. بنابراین ما در این پژوهش در پی یافتن پاسخ این پرسش هستیم که معنای تجربه زیباشناختی مشارکت کنندگان از میدان نقش جهان چیست؟ برای یافتن پاسخ این پرسش از روش «پدیدارشناسی» بر اساس الگوی «ماکس ون منن» استفاده کردیم. این پژوهش از دو بخش نظری و میدانی تشکیل شده است. ابتدا مطالعات نظری مفصلی درباره پیشینه پدیدارشناسی فلسفی، کاربرد آن در حوزه های مختلف از جمله مکان و معماری و پدیدارشناسی به عنوان روش پژوهش کیفی انجام دادیم. سپس در بخش میدانی به مشاهده و مصاحبه نیمه ساختار یافته و باز با 58 نفر مشارکت کننده پرداختیم. سپس گفت وگوها را خارج نویسی کردیم و بر اساس مبانی نظری تحقیق به طبقه بندی و تحلیل داده ها پرداختیم. در این مرحله به 30 مولفه دست یافتیم که سبب شکل گیری ادراک زیباشناختی مشارکت کنندگان از میدان نقش جهان می شود. در آخرین مرحله به جمع بندی و نتیجه گیری یافته های پژوهش پرداختیم. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که تجربه زیباشناختی مشارکت کنندگان این پژوهش بر اساس تجربه زیسته شان در مکان مشخصی به نام نقش جهان دست کم به 16 مقوله اصلی وابسته است.
    کلید واژگان: پدیدارشناسی, تجربه زیسته, تجربه زیباشناختی, زیبایی, معماری, میدان نقش جهان
    Monireh Panjtani *, Yazdan Mansourian, Mahtab Mobini
    The present study attempts to investigate this concept through a phenomenological study of the lived experience of the visitors of Naghsh-e-Jahan monuments at summer time of 1393. Apart from a comprehensive review of literature on qualitative research methodology, and the architecture of the period, the theoretical foundations of phenomenology and its application in architecture were thoroughly reviewed. Using the phenomenological observation method of Max-Vanen & a semi-structured interview plan, 58 visitors of the historical monuments of Naghsh-e-Jahan were chosen as participants and were interviewed in depth. Then the recorded data were transcribed and analyzed and the findings indicated that 16 components were significantly effective in forming the esthetic perception of the participants. Therefore, as the result of the investigation, the following conclusions may be stated: The concept of beauty is not an absolute entity. The different concepts of beauty are formed on the basis of the lived experiences of the people.
    Keywords: phenomenology, Lived experience, Aesthetic experience, Beauty, architecture
  • علیرضا رازقی
    تجربه دینی، تجربه منحصر به فردی در میان تجارب وجودی انسانی است و این مسئله به واسطه رابطه والایی است که از حقیقتی فرازمینی و غیرمادی سرچشمه می گیرد. مسئله اساسی در اینجا چگونگی رابطه میان تجربه دینی و تجربه زیبایی شناختی(هنری) است. زبان هنری به عنوان زبانی ملموس، عینی و قابل فهم برای هر انسانی، چگونه در درون تجربه زیبایی شناختی به کمک تجربه دینی می آید؟ حقیقت دینی، امری وجودی است و لذا زبان آن آشکارکننده وجود است. از آنجاکه حقیقت دینی به زبانی رمزی بیان می شود، برای همه انسان ها فهم شدنی نیست. فرض هرمنوتیک گادامر برآن است که حقیقت در قاب تصویر یا بر روی صحنه نمایش و دیگر نمونه های هنری به صورت عریان و فارغ از پیچیدگی های زبانی (زبان مکتوب) برای مخاطب عرضه می شود و فهم عمیقی به شکل ساده و عریانی به دست می آید. لذا،آنجا که زبان پیچیده و رمزی دین سنگین به نظر می رسد، زبان هنری (شعر و ادبیات، تئاتر، موسیقی، تصویرسازی و...) این نقیصه را جبران می کند و مسیر انتقال مفاهیم دینی را هموار خواهد کرد. حال آنکه اثر هنری نیز با محتوای دینی، غنا و عمق دیگری می گیرد و لذا تجربه دینی و زیبایی شناختی در ساحت هرمنوتیک، در هم کنشی متقابل برقرار می کنند که به بسط وجودی منجر می شود.
    کلید واژگان: تجربه دینی, تجربه زیبایی شناختی, زبان هنری, هانس, گئورگ گادامر, هرمنوتیک فلسفی
    Alireza Razeghi
    Religious experience is the most distinctive experience among human existential experiences, and this is due to a transcendental relation which has its origin in an extraterrestrial and immaterial truth. The main problem here is how the relationship between religious experience and aesthetic experience (Artistic). Artistic language as a visible and understandable language to every human being, therefore, it how can within the aesthetic experience help to religious experience? Religious truth is an existential phenomenon; thus, its language is Revealing of Being. Since religious truth is expressed in coded language, not understandable for all human beings. Gadamer assume that truth is represented for audience in a pictorial frame or on display Scene and other artistic examples in a naked form regardless of linguistic complexities (written language) and the deepest and broadest range of understanding is achieved accordingly. So, Where complex and symbolic language of religion become heavy, artistic language (poetry, literature, theater, music, imaging, etc.) compensate that loss and paved the way for transferring religious concepts. The work of art receives richness and depth by religious content and therefor, the religious and aesthetic experience in the field of hermeneutics, establishes mutual interactivity that leads to an extension of existance.
    Keywords: artistic language, religious experience, Aesthetic Experience, philosophical hermeneutics, Hans-Georg Gadamer
  • مانی رشتی پور*

    میکل دوفرن پدیدارشناسی کمتر شناخته شده در سنت پدیدارشناسی فرانسوی است که بیش از هر یک از پدیدارشناسان مطرح دورانش به مسیله زیبایی شناسی و هنر پرداخته است. مهم ترین دستاورد دوفرن در پدیدارشناسی طرح تعریفی نوین، و پدیدارشناختی، از امر پیشینی و معرفی مفهوم پیشینی عاطفی در زیبایی شناسی به مثابه ی عامل اصلی برآورنده ی تجربه ی زیبایی شناختی است. در این جستار مختصر کوشیده شده است تا مفهوم پیشینی در فلسفه دوفرن و به طور خاص نقش پیشینی عاطفی در تجربه زیبایی شناختی مورد بررسی قرار گیرد تا امکان درک درستی از پروژه زیبایی شناسی دوفرن فراهم شود.

    کلید واژگان: میکل دوفرن, پیشینی, پیشینی عاطفی, عمق, تجربه زیبایی شناختی

    French philosopher and aesthetician, Mikel Dufrenne, is not such well-known in the phenomenological tradition, thought he was more concerned with aesthetics and art than his contemporary phenomenologists. In his book, The Phenomenology of Aesthetic Experience, he presents a phenomenological attitude, through merging aesthetics with art, which differentiates him from his contemporaries. In this book,he presents a new phenomenological definition of the a priori and considers the concept of the “affective a priori” as a main principle in the aesthetic experience.  This article attempts to clarify the concept of a priori in Dufrenne’s doctrine, and particularly the role of the affective a priori in the aesthetic experience, as the keys to a better understanding of his idea.

    Keywords: Mikel Dufrenne, the a priori, affective a priori, Aesthetic Experience, Depth
  • داوود میرزایی*، علی سلمانی
    مفهوم «بی علقگی» یکی از مفاهیم بنیادین در تجربه زیباشناختی است که بیشتر با نام کانت به ذهن متبادر می شود. او در دقیقه اول «نقد قوه حکم» خویش به آن می پردازد. در واقع، تجربه بی علقه و یا به عبارت دیگر، بی علقگی خصوصیت منحصر به فرد تجربه زیباشناختی است که آن را از سایر تجربه ها متمایز می سازد. با نگاه به اندیشه فیلسوفان پیش از کانت مشخص می شود که این مفهوم پیش از کانت نیز مطرح بوده، اما کمتر به آن پرداخته شده است. از این لحاظ، مقاله حاضر بر آن است تا به این مسئله بپردازد که مفهوم بی علقگی چگونه و در چه زمینه ای در اندیشه فیلسوفان پیش از کانت مطرح شده است و چه تحولاتی را از سر گذرانده است.
    کلید واژگان: بی علقگی, تجربه زیباشناختی, اریگنا, شافتسبری, هاچسن, هیوم
    Davoud Mirzaei*, Ali Salmany
    The concept of Disinterestedness is one of the fundamental concepts in aesthetic experience which comes to mind in the name of Kant. Kant examined it at the first moment of his First Critique. Indeed, disinterested experience or in other words, Disinterestedness is a unique character of aesthetic experience that makes it distinct from other experiences. Reviewing the thoughts of philosophers before Kant, it can be seen that this concept was even raised before Kant, but it has received little attention, then. In this regard, the following article is based on verifying the issue that how exactly the concept of Disinterestedness is, and in what context it is discussed based on the thoughts of philosophers before Kant and what changes it have been undergone.
    Keywords: Aesthetic Experience, Disinterestedness, Erigena, Hutcheson, Hume, Shaftesbury
  • زهره متقی*، رضاعلی نوروزی

    رویکرد معرفت شناختی هر متفکر در نوع نگرش تربیتی او تاثیر گذار است و روند فعالیت معلم در فرایند یادگیری را تعیین می کند. این مقاله، بر اساس مبانی معرفت شناسی علامه محمدتقی جعفری، با رویکرد کیفی و روش توصیفی استنتاجی به بررسی ضرورت های استفاده از تجربه زیبایی شناختی در آموزش پرداخته است. لذا در آغاز بر اساس اسناد موجود، عناصر معرفت شناسی علامه به عنوان مبانی نظری مورد بررسی قرارگرفته، سپس با تاکید بر دیدگاه ایشان در تنوع راه های شناخت و تنوع تجارب انسانی، ضرورت استفاده از قابلیت های زیبایی شناسی در آموزش تبیین شده و بر اساس ارتباط این دو بخش، اهمیت کاربرد آن در نظام تعلیم و تربیت استنتاج شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که توجه به کثرت گرایی در شناخت در اندیشه علامه جعفری، پایه گذاری خروج نظام تعلیم و تربیت از باریک اندیشی شناختی شده و توجه را به نوعی خاصی از سواد یعنی سواد زیبایی شناختی رهنمون کرده است، همچنین نگرانی امر آموزش در ایجاد رغبت و تسهیل آموزشی اخلاقی در نظام تعلیم و تربیت را برطرف می کند

    کلید واژگان: معرفت شناسی, تربیت زیبایی شناختی, علامه جعفری, تجربه های زیبایی شناختی
    Zohreh Mottaghi, Reza Ali Nowrozi

    The epistemological approach of a thinker influences his attitudes to education، and determines teacher activity in the learning process. This article through a qualitative approach and based on a ‘descriptive- inferential’ method، examines the necessity of aesthetic experience in education based on Allama Jafari’s epistemological principles. So we at first، according to his works، consider Allama’s epistemological elements as theoretical principles، then focusing on his cognitive pluralism، explain the necessity of aesthetic experience in education، and analyze the importance of its use in the education system. The results show that regarding epistemic pluralism can get rid us of narrow perspectives in education and can lead us to a special kind of literacy i. e. aesthetical literacy

    Keywords: Epistemology, aesthetics, education, Allameh Jafari, aesthetic experience
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال