به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "شخصیت مرزی" در نشریات گروه "روانشناسی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «شخصیت مرزی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • حسین دهقان*، سعید نجارپور استادی، مینا مجتبایی

    پژوهش حاضر با هدف تعیین  اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بی ثباتی هیجانی و رفتارهای خودآسیب رسان افراد دارای نشانگان اختلال شخصیت مرزی مبتلا به سوء مصرف مواد، انجام شد. پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری معتادان مقیم در سه کمپ ترک اعتیاد شهرهای تبریز و اهر در سال1400 بود. ابتدا پرسشنامه چندمحوری میلون اجراء و 30 نفر که نمره بالاتر از 85 اختلال شخصیت مرزی را داشتند، به طور هدفمند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی به گروه آزمایش و گواه جایگذاری شدند. ابزار گردآوردی داده ها پرسشنامه چند محوری میلون MCMI-III (میلون، 1987)، پرسشنامه رفتارهای خودآسیب رسان  SHI(سانسون و همکاران، 1998) و مقیاس بی ثباتی هیجانیEIS (ملاچیچ و گلدبرگ، 2007) بود. گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته دو جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کردند. نتایج پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون رفتارهای خود آسیب رسان  (f=59.513, p=0.001) و بی ثباتی هیجانی(f=78.122, p=0.001) در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری وجود دارد. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر رفتارهای خود آسیب رسان  و بی ثباتی هیجانی اثربخش است.

    کلید واژگان: بی ثباتی هیجانی, پذیرش و تعهد, رفتارهای خودآسیب رسان, سوء مصرف مواد, شخصیت مرزی
    Hosein Dehghan*, Saeed Najarpour Ostadi, Mina Mojtabaei

    The present study was conducted to determine the effectiveness of acceptance and commitment-based therapy on emotional instability and self-injurious behaviors of people with borderline personality disorder and substance abuse. This research was a semi-experimental study with the pre-test-post-test method and a control group. the statistical population was all addicts living in three addiction treatment camps in Tabriz and Ahar in the spring of 2021. First, Milon's multi-axis questionnaire was administered and 30 people who had a score higher than 85 for borderline personality disorder were purposefully selected as the research sample and randomly assigned to the experimental and control groups. The data collection tool was Milon's MCMI-III Multiaxial Questionnaire (Milon, 1987), SHI self-injurious behaviors questionnaire (Sanson et al., 1998), and EIS emotional instability scale (Malachich and Goldberg, 2007). The experimental group received two ACT therapy sessions in 8 sessions of 90 minutes each week. The results of the research showed that by controlling the effect of the pre-test, there was a significant difference between the post-test average of self-injurious behaviors (f=59.513, p=0.001) and emotional instability (f=78.122, p=0.001) in the two experimental groups. And there is evidence of a significant difference. Based on this, it can be concluded that treatment based on acceptance and commitment is effective in self-harming behaviors and emotional instability.

    Keywords: Emotional Instability, Acceptance, Commitment, Self-Injurious Behaviors, Drug Abusers, Borderline Personality
  • سما باباپور، عبدالله شفیع آبادی*، ابوطالب سعادتی شامیر، اعظم فتاحی اندبیل
    زمینه و هدف

    با توجه به پیچیدگی و اهمیت اختلال شخصیت مرزی و نیز نرخ شیوع نسبتا بالای این اختلال در جامعه، این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار بر درمان افراد دارای اختلال شخصیت مرزی صورت گرفت.

    روش پژوهش: 

    روش این پژوهش شبه آزمایشی و طرح مورداستفاده جهت بررسی فرضیه ها در این پژوهش طرح پیش آزمون-پس آزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. جامعه ی آماری این پژوهش را، کلیه افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی که در سال 1399 به دو مرکز مشاوره در منطقه ی یک شهر تهران مراجعه کرده بودند، تشکیل دادند. 30 نفر از مبتلایان به اختلال شخصیت مرزی، با روش نمونه-گیری هدفمند انتخاب شده و سپس این افراد به روش همتاسازی در دو گروه 15 نفره (گروه آزمایش درمان هیجان مدار و گروه کنترل) جای گرفتند. گروه آزمایش 12 جلسه 120 دقیقه ای به صورت هفتگی تحت مداخله درمان هیجان مدار قرار گرفتند و گروه کنترل، درمانی را دریافت نکرد. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه شخصیت مرزی بود (لیشنرینگ، 1999) بود. تجزیه وتحلیل داده ها با توجه به کمی بودن تحقیق با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تحلیل کوواریانس) صورت گرفت.

    یافته ها

    یافته ها نشان دادند که مقدار F مشاهده شده برای شخصیت مرزی و ابعاد آن موردنظر در مدل تعدیل شده (با تعدیل اثر پیش آزمون) به ترتیب برای کل مقیاس، آشفتگی هویتی، مکانیسم دفاعی اولیه، واقعیت آزمایی، ترس از صمیمیت و شخصیت مرزی برابر با 33.275، 8.123، 7.902، 10.025 و 72.865 بوده و سطح معنی داری (sig) آن نیز برابر با 0.000 می باشد که نشان دهنده وجود تفاوت معنی دار بین نمره پس آزمون در گروه آزمایش و گروه گواه است، لذا اثر اصلی متغیر گروه معنادار است که یعنی درمان هیجان مدار بر درمان بیماران دارای شخصیت مرزی اثربخش است.

    نتیجه گیری

    بنابراین، می توان نتیجه گرفت که درمان هیجان مدار می توان روشی مفید برای درمان بیماران دارای اختلالات شخصیت مرزی بوده فلذا پیشنهاد می گردد که متخصصین در کار خود از آن بهره مند شوند.

    کلید واژگان: درمان هیجان مدار, اختلال شخصیت, شخصیت مرزی
    Sama Babapour, Abdollah Shafiabadi*, Aboutaleb Seadatee Shamir, Azam Fattahi Andbil
    Background and Aim

    Considering the complexity and importance of borderline personality disorder as well as the relatively high prevalence rate of this disorder in the society, this research was conducted with the aim of investigating the effectiveness of emotion-oriented therapy on the treatment of patients with borderline personality disorder.

    Methods

    The method of this quasi-experimental research and the design used to examine the hypotheses in this research was a pre-test-post-test design with an experimental group and a control group. The statistical population of this research was made up of all people with borderline personality disorder who visited two counseling centers in one area of Tehran in 2020. 30 people with borderline personality disorder were selected by purposive sampling method and then these people were placed in two groups of 15 people (emotional treatment experimental group and control group) by matching method. The experimental group received 12 sessions of 120 minutes on a weekly basis and the control group did not receive the treatment. The tool for collecting information in this research was the borderline personality questionnaire (Leichsenring, 1999). Due to the quantitative nature of the research, data analysis was done using descriptive and inferential statistics methods (analysis of covariance test).

    Results

    The findings showed that the observed F value for the borderline personality and its dimensions in the adjusted model (by adjusting the pre-test effect) for the whole scale, identity confusion, primary defense mechanism, reality testing, fear of intimacy and borderline personality respectively, is equal to: 33.275, 8.123, 7.902, 10.025 and 72.865. Moreover, its significance level (sig) is equal to 0.000, which indicates the existence of a significant difference between the post-test score in the experimental group and the control group, so the main effect of the group variable is significant, which means that emotion-oriented treatment is effective in the treatment of patients with borderline personality.

    Conclusion

    Therefore, it can be concluded that emotion-oriented therapy can be a useful method for treating patients with borderline personality disorders, so it is suggested that specialists benefit from it in their work

    Keywords: emotional therapy, personality disorder, borderline personality
  • شیوا صبور، محمدرضا زربخش*، علی خانه کشی
    هدف

    پژوهش حاضر با هدف تعیین برازش مدل ساختاری نشانگان شخصیت مرزی براساس تجربه ترومای کودکی و بد تنظیمی هیجان با نقش میانجی ذهنی سازی انجام شد.

    روش پژوهش: 

    روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه افراد مراجعه کننده به کلینیک روان پزشکی بیمارستان امام حسین شهر کرج بود. نمونه گیری به صورت دردسترس انجام شد و حجم نمونه بر اساس نظر کلاین (2016)، 330 نفر برآورد گردید که پس از حذف پرسشنامه های مخدوش اطلاعات 319 نفر مورد تحلیل قرار گرفت. ابزار جمع آوری داده ها مقیاس شخصیت مرزی لیچسنرینگ (1999)، پرسش نامه بدتنظیمی هیجان گراتز و رومر (2004)، پرسشنامه ترومای دوران کودکی برن استین و همکاران (2003) و پرسشنامه ذهنی سازی دیمتریجویس و همکاران (2018) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد.

    یافته ها

    نتایج این مطالعه نشان داد مدل ساختاری ارایه شده از برازش مناسبی برخوردار است. نتایج نشان داد تجربه ترومای کودکی بر نشانگان شخصیت مرزی اثر مستقیم دارد (79/0=β؛ 001/0>P). همچنین بد تنظیمی هیجان بر نشانگان شخصیت مرزی اثر مستقیم دارد (76/0=β؛ 001/0>P). تجربه ترومای کودکی (81/0=β؛ 001/0>P) و بد تنطیمی هیجانی (73/0=β؛ 001/0>P) از طریق میانجی گری ذهن سازی اثر غیرمستقیم بر نشانگان شخصیت مرزی دارند.

    نتیجه گیری

    می توان نتیجه گرفت مدل ساختاری نشانگان شخصیت مرزی براساس تجربه ترومای کودکی و بد تنظیمی هیجان با نقش میانجی ذهنی سازی از برازش مناسب برخوردار است

    کلید واژگان: شخصیت مرزی, تجربه ترومای کودکی, تنظیم هیجان, ذهنی سازی
    Shiva Saboor, MohamadReza Zarbakhsh *, Ali Khaneh Keshi
    Aim

    The present study was conducted with the purpose of determining the fit of the structural model of borderline personality syndrome based on the experience of childhood trauma and emotional dysregulation with the mediating role of mentalization.

    Method

    The current research method was descriptive-correlation of structural equations type. The statistical population of the present study was all the people referred to the psychiatric clinic of Imam Hossein Hospital in Karaj. Sampling was done through convenience method and the sample size was estimated to be 330 people according to Kline (2016), and after removing the distorted information questionnaires, 319 people were analyzed. Data collection tools were Lichsenring's borderline personality scale (1999), Gratz and Romer's emotion dysregulation questionnaire (2004), Bernstein et al.'s childhood trauma questionnaire (2003), and Dimitrijoys et al.'s mentalization questionnaire (2018). Data analysis was done using structural equation modeling.

    Results

    The results of this study showed that the presented structural model has a good fit. The results showed that childhood trauma experience has a direct effect on borderline personality syndrome (β=0.79; P<0.001). Also, emotion dysregulation has a direct effect on borderline personality syndrome (β=0.76; P<0.001). Childhood trauma experience (β=0.81; P<0.001) and emotional dysregulation (β=0.73; P<0.001) have an indirect effect on borderline personality syndromes through the mediation of mentalization.

    Conclusion

    It can be concluded that the structural model of borderline personality syndrome based on the experience of childhood trauma and emotional dysregulation with the mediating role of mentalization has a suitable fit

    Keywords: Borderline Personality, childhood trauma experience, emotion regulation, Mentalization
  • شقایق گرجیان*

    پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سبک های دلبستگی و افسردگی بر رضایت زناشویی با میانجی گری سبک های حل تعارض در زوجین با اختلال شخصیت مرزی انجام گرفت. پژوهش حاضر توصیفی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. نمونه این پژوهش شامل200 نفر از زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره سلامت منطقه 5 شهر تهران بود که با روش نمونه گیری هدفمند غربال و انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش پرسشنامه اختلال شخصیت مرزی جکسون و کلاریج، مقیاس دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید (AAS)، پرسشنامه ی فرم کوتاه افسردگی بک (BDI)، مقیاس شیوه های حل تعارض رحیم (ROCI-II) و مقیاس فرم کوتاه رضایت زناشویی (MSC) بودند. ارزیابی مدل فرضی با استفاده از روش تحلیل مسیر و بر اساس نرم افزار Amos-16 انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که مدل فرضی از برازش مناسبی برخوردار است. یافته های پژوهش نشان داد که بین سبک دلبستگی با شیوه های حل تعارض به صورت منفی و سبک دلبستگی با رضایت زناشویی رابطه ی معناداری مشاهده نشد، و بین افسردگی با شیوه های حل تعارض به صورت منفی، شیوه های حل تعارض با رضایت زناشویی به صورت مثبت و افسردگی با رضایت زناشویی به صورت منفی رابطه ی معنی داری وجود دارد. شیوه های حل تعارض به عنوان واسطه ی بین افسردگی و رضایت زناشویی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که میان افسردگی و رضایت زناشویی با میانجی گری شیوه های حل تعارض رابطه ی منفی وجود دارد؛ اما میان سبک دلبستگی و رضایت زناشویی با میانجی گری شیوه های حل تعارض رابطه ی معنی داری مشاهده نشده است. نتایج این پژوهش بر تجارب افراد در خانواده اصلی و اهمیتی که این تجارب در شکل دهی روابط صمیمی بعدی و رضایت زناشویی دارند، تاکید می کند.

    کلید واژگان: سبک های دلبستگی, افسردگی, رضایت زناشویی, سبک های حل تعارض, شخصیت مرزی, زوجین
    shaghayegh gorgian*

    The present study was conducted with the aim of investigating the relationship between attachment styles and depression on marital satisfaction with the mediation of conflict resolution styles in couples with borderline personality disorder. The current research was a description of structural equation modeling. The sample of this research consisted of 200 couples who referred to the health counseling center in Tehran's 5th district, who were screened and selected by purposive sampling. The tools used in this research are Jackson and Claridge Borderline Personality Disorder Questionnaire, Collins and Reed Adult Attachment Scale (AAS), Beck Depression Short Form-BDI, Rahim Conflict Resolution Scale (ROCI-II) and Form Scale. short for marital satisfaction (MSC). The evaluation of the hypothetical model was done using path analysis method and based on Amos/16 software. The research results showed that the hypothetical model has a good fit. The findings of the research showed that there was no significant relationship between attachment style and conflict resolution methods in a negative way and attachment style and marital satisfaction, and between depression and conflict resolution methods in a negative way, conflict resolution methods There is a significant relationship with marital satisfaction in a positive way and depression with marital satisfaction in a negative way. Conflict resolution methods are a mediator between depression and marital satisfaction. The research findings show that there is a negative relationship between depression and marital satisfaction with the mediation of conflict resolution methods, but there is a significant relationship between attachment style and marital satisfaction with the mediation of conflict resolution methods. You have not been seen. The results of this research emphasize the experiences of people in the original family and the importance of these experiences in shaping subsequent intimate relationships and marital satisfaction.

    Keywords: Attachment styles, depression, marital satisfaction, conflict resolution styles, borderline personalities, couples
  • سارا غروی*، مهیار عناصری

    مطالعات متعددی بیانگر وجود ترس ها، تنش ها، درگیری های قانونی و روابط بین فردی آسیب زا و متعاقب آنها کیفیت پایین زندگی در بیماران مبتلا به شخصیت مرزی است. هدف از پژوهش حاضر مقایسه شیوه های برخورد در اختلافات زناشویی و الگوی ارتباطی زوجین در زنان متاهل با و بدون شخصیت مرزی می باشد. روش پژوهش حاضر علی-مقایسه ای و جامعه آماری این پژوهش به صورت تصادفی در دسترس شهر قم در سال 1398 شامل 100 آزمودنی و برای هر گروه 50 نفر در نظر گرفته شد و بین آن ها پرسشنامه های شخصیت مرزی لیشنرنیگ (1999)، اختلافات زناشویی اشتراوس و همکاران (1996) و الگوی ارتباطی زوجین کریستنسن و سالاوی (1984) توزیع شد. داده های بدست آمده با نرم افزار SPSS و آزمون تحلیل واریانس تک متغیره و تعقیبی مورد تجزیه و تحلیل شدند. بین مقیاس های اختلافات زناشویی و الگوهای ارتباطی زوجین در زنان با و بدون شخصیت مرزی، با اطمینان 99 درصد، تفاوت معناداری وجود دارد. بر اساس داده های به دست آمده، مولفه های مقیاس اختلافات زناشویی (آسیب، آزار جنسی، آزار کلامی، خشونت جسمانی، خشونت روانی) و مقیاس الگوهای ارتباطی زوجین در زنان با و بدون شخصیت مرزی، بیش از 47 درصد تاثیر، در زنان با و بدون شخصیت مرزی، نشان می دهد. شیوه های برخورد در اختلافات زناشویی و الگویی ارتباطی در زنان دارای شخصیت مرزی ناکارآمد تر و ضعیف تر از زنان بدون شخصیت مرزی می باشد و پیشنهاد می شود که با برگذاری کارگاه های آموزشی مورد نیاز این موارد را ترمیم و بهبود بخشید.

    کلید واژگان: اختلافات زناشویی, شیوه های برخورد, الگوی ارتباطی زوجین, زنان متاهل, شخصیت مرزی
    Sara Gharavi*, Mehyar Anasseri
    Objective

    Numerous studies indicate the existence of fears, tensions, legal conflicts and traumatic interpersonal relationships and their subsequent low quality of life in patients with borderline personality. The purpose of this research was to compare the ways of dealing with marital disputes and the communication pattern of couples in married women with and without borderline personality. 

    Method

    The current research was a causal-comparative study and the participants were selecting by random available sampling method in Qom city in 2018, including 100 subjects and 50 individuals for each group, and among them, Leichsenring’s borderline personality questionnaire (1999), Revised Conflict Tactics Scale (CTS-2, 2004) and Communication Patterns Questionnaire (CPQ, 1984) were distributed. The obtained data were analyzed with SPSS software and univariate analysis of variance.

    Results

    There was a significant difference between the marital discord scales and couples' communication patterns in women with and without borderline personality, with 99% confidence. Based on the obtained data, the components of the scale of marital disputes (injury, sexual abuse, verbal abuse, physical violence, mental violence) and the scale of couples' communication patterns in women with and without borderline personality, showed more than 47% of the effect, in women with and without borderline personality.

    Conclusion

    The results showed that self-learning variables marital intimacy and job satisfaction positively and significantly affect marital adjustment.

    Keywords: Marital Disputes, Ways of Dealing, Communication Pattern of Couples, Married Women, Borderline Personality
  • مهسا سالکی*، محسن دهقانی، محمدعلی مظاهری تهرانی، محمود حیدری

    هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کنندگی درد روانی در ارتباط بین افسردگی، اضطراب و ویژگی های اختلال شخصیت مرزی بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری مطالعه شامل همه دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی تهران در سال 1400 و نمونه آماری شامل 310 نفر مرد و زن بود که به صورت طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه افسردگی (BDI) و اضطراب بک (BAI)، مقیاس درد روانی (OMMP) و شاخص ارزیابی شخصیت-ویژگی های اختلال شخصیت مرزی (PAI-BOR) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه به روش سلسله مراتبی با استفاده از نرم افزار SPSS-26 تحلیل شدند. نتایج نشان داد متغیرهای اضطراب و افسردگی و همچنین متغیر درد روانی به طور معناداری ویژگی های اختلال شخصیت مرزی را پیش بینی می کنند. همچنین اثر متقابل بین متغیرهای افسردگی و درد روانی به طور معناداری پیش بینی کننده ویژگی های اختلال شخصیت مرزی هستند. اثر متقابل درد روانی و اضطراب معنادار نبود؛ بنابراین می توان گفت درد روانی در ارتباط بین افسردگی و ویژگی های اختلال شخصیت مرزی نقش تعدیل کننده دارد. نتیجه این گونه تبیین می شود که تجربه بالاتر درد روانی نتیجه عدم تحقق نیازهای درون و بین فردی است و کمتر برآورده شدن آن موجب می شود فرد انگاره منفی تری نسبت به خود داشته باشد و هیجانات منفی بیشتر و به عبارتی درد روانی بیشتری را تجربه خواهد کند. به علاوه تجربه درد روانی زیاد با اختلال شدیدتر شخصیت مرزی مانند نداشتن ثبات هیجانی، آشفتگی هویت و آسیب به خود همراه می شود.

    کلید واژگان: اضطراب, افسردگی, درد روانی, شخصیت مرزی
    Mahsa Saleki *, Mohsen Dehghani, MohammadAli Mazaheri Tehrani, Mahmood Heidari

    This study aimed to investigate the moderating effect of mental pain on the association between depression, anxiety, and borderline personality disorder. This study was descriptive and correlational in nature. The statistical population of this research consisted of all students at Shahid Beheshti University in Tehran in 2021, and the random sample consisted of 310 men and women. Participants completed the Depression Inventory (BDI), Beck Anxiety Inventory (BAI), Mental Pain Scale (OMMP), and Personality Assessment Index-Characteristics of Borderline Personality Disorder (PAI-BOR). Hierarchically examined data were subjected to multiple regression analysis using SPSS-26 software. The results showed that the variables of anxiety, depression, and mental anguish accurately predict the characteristics of borderline personality disorder. In addition, the interaction between the variables of depression and psychological distress is predictive of borderline personality disorder characteristics. There was no significant interaction between psychological discomfort and anxiety. Therefore, psychological distress has a moderating effect on the relationship between depression and borderline personality disorder characteristics. According to the results, it is explained that the higher experience of mental pain is a result of not satisfying inner and interpersonal needs, and that less satisfaction causes the individual to have a more negative self-image and more negative emotions, or, in other words, more psychological pain. In addition, high levels of psychological distress are associated with elevated levels of borderline personality disorder characteristics, such as emotional instability, identity disorder, and self-harm.

    Keywords: anxiety, borderline personality, Depression, mental pain
  • عفت شیرازی، مهدی قاسمی مطلق*، بهرنگ اسماعیلی شاد، ابوالفضل بخشی پور
    زمینه و هدف

    اختلال شخصیت مرزی، یک اختلال روانی پیچیده و جدی است که با الگوی فراگیر از مشکلات، در تنظیم هیجانات و کنترل تکانه ها، و بی ثباتی در روابط بین فردی و تصور از خود مشخص می شود. هدف پژوهش حاضر، مدل یابی نشانه های شخصیت مرزی بر اساس دلبستگی: نقش میانجی تمایز یافتگی خود و ذهنی سازی بود.

    روش پژوهش:

     پژوهش حاضر از نوع توصیفی و به روش همبستگی (با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری) است. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر و پسر دوره تحصیلی کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد شهر تهران بود که در سال تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل بودند.  نمونه پژوهش حاضر شامل 370 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه شخصیت مرزی (لیشنرنیگ، 1999)، پرسشنامه تجدید نظر شده در روابط نزدیک - ساختار رابطه (فرالی، والرو برنان، 2000)، پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورن و فریدلندر (1998) و مقیاس کنش انعکاسی فوناگی و همکاران (2015) به دست آمد. در پژوهش حاضر میانگین، انحراف معیار، همبستگی و نرمال بودن توزیع متغیر های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی بررسی شد. همچنین به منظور تحلیل داده ها و پاسخ به پرسش های پژوهش از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده می شود که بعد از تحلیل عاملی تاییدی - در قسمت مدل اندازه‎گیری در قسمت مدل معادله ساختاری روابط علی موجود میان متغیرهای مکنون مورد بررسی قرار می گیرد. در قسمت مدل تابع ساختاری شدت روابط علی (مستقیم، غیر مستقیم و کل) میان متغیرهای مکنون و مقدار واریانس تبیین شده در کل مدل مشخص می شود. برای این کار از نرم افزار SPSS و Amos نسخه 21 استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد دلبستگی (41/0=β)، تمایزیافتگی خود (24/0=β)، و ذهنی سازی (28/0=β) دارای اثر مستقیم بر نشانه های شخصیت مرزی است (001/0>P). تمایز یافتگی خود و ذهنی سازی در رابطه نشانه های شخصیت مرزی و دلبستگی دارای نقش میانجی بود.

    نتیجه گیری

    در نتیجه می توان نتیجه گرفت مدل یابی نشانه های شخصیت مرزی بر اساس دلبستگی با نقش میانجی تمایز یافتگی خود، و ذهنی سازی از برازش مطلوب برخوردار است.

    کلید واژگان: شخصیت مرزی, دلبستگی, تمایز یافتگی خود, ذهنی سازی
    Effat Shirazi, Mehdi Ghasemi Motlagh*, Behrang Esmaeili Shad, Abolfazl Bakhshipour
    Background and Aim

    Borderline personality disorder is a complex and serious mental disorder that is characterized by a pervasive pattern of problems in regulating emotions and controlling impulses, and instability in interpersonal relationships and self-concept. The aim of the present study was to model borderline personality symptoms based on attachment: the mediating role of self-differentiation and mentalization.

    Methods

    The current research is descriptive and correlational (using structural equation modeling). The statistical population studied in this research included all the female and male students of the undergraduate and postgraduate courses of Tehran Azad University who were studying in the academic year 2019-20. The sample of the present study included 370 people who were selected by purposive sampling. Data were collected using the Borderline Personality Questionnaire (Lishnernig, 1999), the Revised Close Relationships-Relationship Structure Questionnaire (Fraley, Valero Brennan, 2000), the Self-Differentiation Questionnaire of Skorn and Friedlander (1998) and the Reflective Action Scale of Fonagy et al. 2015) was obtained. In the present study, the mean, standard deviation, correlation and normality of the distribution of research variables were investigated using descriptive statistics. Also, in order to analyze the data and answer the research questions, the structural equation modeling method is used, which after confirmatory factor analysis - in the measurement model part, in the structural equation model part, the existing causal relationships between the variables are examined. In the part of the structural function model, the intensity of the causal relationships (direct, indirect and total) between the underlying variables and the amount of variance explained in the whole model is specified. SPSS and Amos version 21 software were used for this purpose.

    Results

    The results showed that attachment (β=0.41), self-differentiation (β=0.24), and mentalization (β=0.28) have a direct effect on borderline personality symptoms (P<0.001). Self-differentiation and mentalization had a mediating role in the relationship between borderline personality symptoms and attachment.

    Conclusion

    As a result, it can be concluded that the modeling of borderline personality symptoms based on attachment with the mediating role of self-differentiation, and mentalization has a favorable fit.

    Keywords: borderline personality, attachment, self-differentiation, mentalization
  • سعید شاهانی، احمد منصوری*
    مقدمه

    اگرچه رابطه بین صفات شخصیت مرزی و خودزنی های غیرخودکشی تایید شده است، اما توجه اندکی به عوامل میانجی آن شده است. ازاین رو، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین صفات شخصیت مرزی و خودزنی های غیرخودکشی دانشجویان بود.

    روش

    این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد نیشابور در سال 400-1399 بودند. دویست و دو نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی، نمونه پژوهش را تشکیل دادند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. با استفاده از مقیاس شخصیت مرزی، سیاهه خود آسیب رسانی آگاهانه و تعمدی و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان داده ها جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای اس پی اس اس و لیزرل و همچنین روش های همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد.

    نتایج

    نتایج پژوهش نشان داد راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ناسازگار (خودسرزنشگری، نشخوار فکری، فاجعه نمایی، دیگرسرزنشگری) در رابطه بین صفات شخصیت مرزی و خودزنی های غیرخودکشی دانشجویان نقش میانجی دارند.

    بحث و نتیجه گیری: 

    بر اساس نتایج پژوهش حاضر افراد دارای صفات شخصیت مرزی به واسطه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ناسازگار خودزنی های غیرخودکشی را تجربه می کنند؛ ازاین رو مداخله های بالینی مرتبط با تنظیم هیجان می توانند نقش مهمی در پیشگیری از خودزنی های غیر خودکشی داشته باشند.

    کلید واژگان: تنظیم شناختی هیجان, خودزنی های غیرخودکشی, شخصیت مرزی
    Saeeid Shahani, Ahmad Mansouri *
    Introduction

    Although the relationship between borderline personality traits and students' non-suicidal self-injury has been confirmed, little attention has been paid to its mediating factors. Therefore, the aim of this study was to investigate the mediating role of cognitive emotion regulation in the relationship between borderline personality traits and non-suicidal self-injury in students.

    Method

    This was a descriptive correlational study. The statistical population included 202 students of Azad Islamic University of Neyshabur, Iran. The participants were selected by convenience sampling method. Data were collected by borderline personality scale (STB), cognitive emotion regulation questionnaire (CERQ), and deliberate self-harm inventory (DSHI). Data were analyzed using SPSS software, LISREL software, Pearson correlation, and structural equation modeling.

    Result

    The findings showed that maladaptive cognitive emotion regulation strategies (self-blame, rumination, catastrophizing, other-blame) mediated the relationship between borderline personality traits and non-suicidal self-injury in students.

    Discussion and conclusion

    According to the results of the present study, people with borderline personality traits experience non-suicidal self-injury through maladaptive cognitive emotion regulation strategies. Therefore, clinical interventions related to emotion regulation can play an important role in preventing non-suicidal self-injury.

    Keywords: Borderline Personality, Cognitive Emotion Regulation, Non-suicidal Self-injury
  • قاسم عسکری زاده، مسعود باقری، مریم عرب نژاد خانوکی*
    اختلال شخصیت مرزی با ویژگی هایی مانند آشفتگی هویت، مکانیزم های دفاعی اولیه، ترس از صمیمیت و نقص در واقعیت آزمایی سازمان یافته است.  بنابراین هدف این پژوهش بررسی نقش مولفه های تحریف های شناختی بین فردی، تمایزیافتگی خود و مشکلات بین فردی در پیش بینی سازمان شخصیت مرزی در دانشجویان کارشناسی بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بود و  318  دانشجوی کارشناسی با روش نمونه گیری خوشه ای به صورت تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه های تحریف های شناختی (Hamamci & Buyukozturk, 2004)، تمایز یافتگی خود (Skowron & Friedlander, 1998)، مشکلات بین فردی (Barkham, Hardy & Startup, 1996)، و شخصیت مرزی (Leichsenring, 1999) را پر کردند. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد از بین مولفه های تحریف های شناختی، انتظار طرد (R2=0/20)، از بین مولفه های تمایز یافتگی،گریز هیجانی (R2=0/34) و از بین مولفه های مشکلات بین فردی، پرخاشگری (R2=0/15)،  بیش ترین نقش را در تبیین شخصیت مرزی داشتند (p< 0/01)که در این پژوهش به عنوان" سه گانه های فاصله ساز" مطرح شدند. همچنین  به طور اختصاصی در سازمان شخصیت مرزی در مولفه آشفتگی هویت، گریز (R2=0/21)، در مکانیزم های دفاعی، واکنش پذیری (R2=0/22)، در ترس از صمیمیت، گریز (R2=0/34) و در مولفه واقعیت آزمایی سوء ادراک (R2=0/23)  نقش بیش تری را در تبیین داشتند(p< 0/01). توجه به این ابعاد می تواند در چارچوب بندی مجدد اختلال شخصیت مرزی به عنوان شخصیتی فاصله ساز در پیشگیری و مداخلات درمانی موثر باشد.
    کلید واژگان: تحریف های شناختی, تمایز یافتگی خود, شخصیت مرزی, مشکلات بین فردی
    Ghasem Askarizadeh, Masoud Bagheri, Maryam Arabnejd Khanuki *
    Borderline personality disorder is characterized by features such as identity diffusion, primitive defense mechanisms, fear of intimacy, and reality-testing deficiencies. The purpose of this study was to investigate the role of components of interpersonal cognitive distortions, differentiation of self and interpersonal problems in predicting of borderline personality. For data analysis, stepwise multiple regression analysis was used. 318 undergraduate students were selected by random cluster sampling and filled the Interpersonal Cognitive Distortions (Hamamci & Büyüköztürk, 2004), Differentiation of Self (Skowron & Friedlander, 1998), Interpersonal Problems (Barkham, Hardy & Startup, 1994), and Borderline Personality Scale (Leichsenring, 1999). The results of stepwise regression analysis showed that among the components of cognitive distortions, the expectation of rejection (R2= 0.20), among the components of differentiation, emotional cutoff (R2=0.34), and among The components of interpersonal problems, aggression (R2=0/15), had the most role in explaining the borderline personality (p< 0/01), which in this study were presented as " triad spacing mechanism " in the borderline personality. Also in borderline personality organization in the component of identity diffusion, cut-off (R2=0/21) in defense mechanisms, reactivity (R2=0/22), in fear of intimacy, cut-off (R2=0/34) and in reality testing, misperception (R2=0/23), had a greater role in explanation (p< 0/01). Considering these dimensions can be useful in redefining borderline personality disorder as a distance personality in preventing and intervening in treatment.
    Keywords: interpersonal cognitive distortions, Differentiation of Self, borderline personality trait, interpersonal problems, university student
  • عفت شیرازی، مهدی قاسمی مطلق*، بهرنگ اسماعیلی شاد، ابوالفضل بخشی پور
    هدف

    هدف پژوهش حاضر، مدل یابی نشانه های شخصیت مرزی بر اساس دلبستگی: نقش میانجی تمایز یافتگی خود، و بدتنظیمی هیجانی بود.

    روش پژوهش:

     پژوهش حاضر از نوع توصیفی و به روش همبستگی (با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری) است. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش شامل کلیه دختر و پسر جوان دانشجوی دانشگاه آزاد شهر تهران بود که در سال تحصیلی 98-99 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش حاضر شامل 370 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه شخصیت مرزی (لیشنرنیگ، 1999)، پرسشنامه تجدید نظر شده در روابط نزدیک - ساختار رابطه (فرالی، والرو برنان، 2000)، پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورن و فریدلندر (1998) و مقیاس دشواری تنظیم هیجانی گرتز و رومر (2004) به دست آمد. در پژوهش حاضر میانگین، انحراف معیار، همبستگی و نرمال بودن توزیع متغیر های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی بررسی شد. همچنین به منظور تحلیل داده ها و پاسخ به پرسش های پژوهش از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده می شود که بعد از تحلیل عاملی تاییدی - در قسمت مدل اندازه‎گیری در قسمت مدل معادله ساختاری روابط علی موجود میان متغیرهای مکنون مورد بررسی قرار می گیرد. در قسمت مدل تابع ساختاری شدت روابط علی (مستقیم، غیر مستقیم و کل) میان متغیرهای مکنون و مقدار واریانس تبیین شده در کل مدل مشخص می شود.

    یافته ها: 

    نتایج نشان داد دلبستگی (41/0=β)، تمایزیافتگی خود (24/0=β)، و تنظیم هیجان (31/0=β) دارای اثر مستقیم بر نشانه های شخصیت مرزی است (001/0>P). تمایز یافتگی خود و بدتنظیمی هیجانی در رابطه نشانه های شخصیت مرزی و دلبستگی دارای نقش میانجی بود.

    نتیجه گیری

    در نتیجه می توان نتیجه گرفت مدل یابی نشانه های شخصیت مرزی بر اساس دلبستگی با نقش میانجی تمایز یافتگی خود، و بدتنظیمی هیجانی از برازش مطلوب برخوردار است.

    کلید واژگان: شخصیت مرزی, دلبستگی, تمایز یافتگی خود, بدتنظیمی هیجانی
    Effat Shirazi, Mehdi Ghasemi Motlagh *, Behrang Esmaeeli Shad, Abolfazl Bakhshipoor
    Aim

    The aim of this study was to model borderline personality traits based on attachment: the mediating role of self-differentiation, and emotional dysregulation.

    Methods

    The present study is descriptive and correlational (using structural equation modeling). The statistical population studied in this study included all male and female undergraduate and graduate students of Tehran Azad University who were studying in the 2019-20 academic year. The sample of the present study included 370 people who were selected by purposive sampling. Data were obtained using the Borderline Personality Questionnaire (Leishnring, 1999), the Revised Relationships-Relationship Structure Questionnaire (Fraley, Valero Brennan, 2000), the Scorne and Friedlander Self-Differentiation Questionnaire (1998), and the Gretz and Roemer Emotion Regulation Difficulty Scale. (2004). In the present study, the mean, standard deviation, correlation and normality of the distribution of research variables were investigated using descriptive statistics. Also, in order to analyze the data and answer the research questions, the structural equation modeling method is used, which after confirmatory factor analysis - in the measurement model section, in the structural equation model section, the causal relationships between latent variables are examined. In the model part of the structural function, the intensity of causal relationships (direct, indirect and total) between latent variables and the amount of variance explained in the whole model is specified. SPSS and Amos software version 21 were used for this purpose.

    Results

    The results showed that attachment (β=0.41), self-differentiation (β=0.24), and emotion regulation (β=0.31) had a direct effect on borderline personality symptoms (P<0.001). Self-differentiation and emotional dysregulation mediated the relationship between borderline personality traits and attachment.

    Conclusion

    As a result, it can be concluded that the modeling of borderline personality traits based on attachment to the mediating role of self-differentiation, and emotional dysregulation has a favorable fit.

    Keywords: Borderline Personality, Attachment, Self-differentiation, Emotional dysregulation
  • حمید یعقوبی*، جعفر حسنی، مجید محمودعلیلو، وحید صبری

    هدف این پژوهش تعیین نقش واسط های طرح وار ه های هیجانی و نظ مجویی هیجانی در رابطه بین آزار کودکی و آسیب پذیری هیجانی با ویژگ یهای شخصیت مرزی بود. این پژوهش از نوع همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری بود. 462 نفر از جمعیت عمومی استان آذربایجان غربی از طریق فضای مجازی انتخاب شدند و به مقیاس خودگزارش دهی آزار کودکی)محمدخانی، محمدی، نظری، صلواتی و رزاقی، 2003 (، مقیاس آسی بپذیری هیجانی دوران کودکی)سایر و بایر، 2009 (، پرسشنامه نظ مجویی هیجان)گراس و جان، 2003 (، مقیاس طرح وار ه های هیجانی)لیهی، 2011 (و پرسشنامه شخصیت مرزی)محمدزاده، گودرزی، تقوی و مازاده، 2005 (پاسخ دادند. یافت ه ها نشان داد آزار کودکی و آسی بپذیری هیجانی به طور مثبت معنادار نشان ه های شخصیت مرزی را پی شبینی م یکند. طرح وار ه های هیجانی با برقراری رابطه مثبت معنادار بین آزار کودکی و نشان ه های شخصیت مرزی، نقش واسطه ای داشت. ه مچنین طرح وار ه های هیجانی بین آزار کودکی و آسیب پذیری هیجانی با نارسانظ مجویی هیجانی نیز نقش واسط های داشت. بر اساس یافت ه های این پژوهش م یتوان نتیجه گرفت که طرح وار ه های هیجانی م یتوانند نشان ه های شخصیت مرزی را افزایش دهند.

    کلید واژگان: آزار کودکی, طرحواره هیجانی, شخصیت مرزی
    Hamid Yaghubi *, Jafar Hasani, Majid Mahmoud Alilo, Vahid Sabri

    he purpose of the present study was to investigate the mediating role of emotional schemas and emotional regulation in the relationship between child abuse, emotional vulnerability and borderline personality feature. The present study is a correlational study and structural equation modeling. Participants were 462 people of general population of West Azerbaijan province were selected by cyberspace sampling method. For data gathering, Child Abuse Self Report Scale (Mohammadkhani, Mohammadi, Nazari, Salavati & Razzahghi, 2003), Childhood Emotional Vulnerability (Sauer & Bauer, 2009), Emotional Schemas (Leahy, 2011), and Borderline Personality Feature (Mohammadzadeh, Godarzi, Taghavi,Mollazadeh, 2005) were used. The results showed that conformity emotional schemas and emotion regulation were significant positive predictors borderline personality Emotional schema have a mediating role by establishing a positive and significant relationship between child abuse and borderline personality feature. Emotional schemas also mediated between child abuse and emotional vulnerability with emotional dysregulation. Based on the findings of this study, it can be concluded that emotional schemas can increase borderline personality traits.

    Keywords: childhood abuse, emotional schema, borderline personality
  • سید علی آب یار حسینی، نادر منیرپور*، حسن میرزاحسینی

    هدف مطالعه حاضر تبیین برازش مدل ساختاری احساس تنهایی بر اساس کیفیت ارتباط والد- کودک و روابط موضوعی با میانجی گری خودشیفتگی در افراد با گرایش شخصیت مرزی بود. در این مطالعه توصیفی- همبستگی 556 نفر از مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی شهر قم در بازه ی زمانی 9 ماه، از تیرماه تا اسفندماه 1399 با گرایش شخصیت مرزی به شیوه ی نمونه گیری هدف مند انتخاب شدند و پرسش نامه های احساس تنهایی آشر، هیمل و رنشاو (1984)، مقیاس نگرش فرزند نسبت به پدر و مادر هادسون و راپی (2001)، مقیاس خودشیفتگی مارگولیس و توماس (1980)، پرسش نامه ی روابط موضوعی بل (1995) و پرسش نامه ی سازمان شخصیت کرنبرگ و کلارکین (1995) را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها و بررسی مدل مفروض پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد مدل ساختاری احساس تنهایی بر اساس کیفیت روابط والد- کودک، روابط موضوعی با میانجی گری خودشیفتگی از برازش مطلوب برخوردار است (82/4 =df/2c، 950/0= CFI، 962/0=GFI، 916/0= AGFI و 084/0=RMSEA) و بیان گر این بود که کیفیت روابط والد- کودک، روابط موضوعی و خودشیفتگی 64 درصد از واریانس احساس تنهایی را در افراد با گرایش شخصیت مرزی تبیین می کند. بنابراین به نظر می رسد، احساس تنهایی بر اساس مولفه ی درون فردی روابط موضوعی اولیه و مولفه ی بین فردی کیفیت ارتباط با والدین هم به طور مستقیم و هم با میانجی گری خودشیفتگی قابل تبیین است.

    کلید واژگان: احساس تنهایی, کیفیت روابط والد- کودک, روابط موضوعی, خودشیفتگی, شخصیت مرزی
    Seyed Ali Abyar Hosseini, Nader Monirpour*, Hasan Mirzahosseini

    The aim of the present study was to explain the fit of the structural model of loneliness based on the quality of parent-child communication and object relationships with the mediation of narcissism in people with borderline personality tendencies. In this descriptive-correlational study, 556 people who referred to counseling centers and psychological services in Qom city in the period of 9 months from July to March 2019 with borderline personality tendencies were selected by purposive sampling and the loneliness questionnaires of Asher et al. (1984), scale Children's attitude towards their parents were completed by Hudson and Rapi (2001), Margolis and Thomas (1980) narcissism scale, Bell's object Relations Questionnaire (1995) and Kernberg and Clarkin's (1995) Personality Organization Questionnaire. Structural equation modeling was used to analyze the data and check the assumed research model. The results showed that the structural model of loneliness based on the quality of parent-child relationships, object relationships with the mediation of narcissism has a favorable fit (df / 2 = 4.82, CFI = 0.950, GFI = 0.962, AGFI = 0.916 And RMSEA = 0.084) And it indicated that the quality of parent-child relationships, object relationships and narcissism explain 64% of the variance of loneliness in people with borderline personality tendencies. It seems that the feeling of loneliness can be explained based on the intrapersonal component of the primary object relationships and the interpersonal component of the quality of communication with parents, both directly and through the mediation of narcissism.

    Keywords: Loneliness, quality of parent-child relationships, Object relationships, narcissism, borderline personality
  • عبدالمالک افشانی، نسرین اسماعیلیان، محسن دهقانی، محمدعلی مظاهری تهرانی

    اختلال شخصیت مرزی، اختلال روانی جدی و پیچیده ای است که حاوی یک الگوی فراگیر بی ثبات در روابط بین فردی، خودانگاره، عواطف و تکانشگری است که از اوایل بزرگ سالی آغاز می شود. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی ویژگی های اختلال شخصیت مرزی بر اساس سبک های دلبستگی و تمایزیافتگی خود با میانجی گری تنظیم هیجان انجام شد. این پژوهش غیرآزمایشی و از نوع همبستگی است. جامعه پژوهش حاضر کلیه دانشجویان مقاطع مختلف در دانشگاه های شهر تهران بودند که 372 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات، مقیاس فرم کوتاه تمایزیافتگی خود دریک (2011)، پرسش نامه دلبستگی بزرگ سالان بشارت (2011)، مقیاس دشواری تنظیم هیجانی گراتز و رومر (2004) و پرسش نامه ارزیابی ویژگی های اختلال شخصیت مرزی بودند. داده های پژوهش با استفاده از روش ضریب همبستگی و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که دشواری در تنظیم هیجان به عنوان متغیر میانجی، رابطه بین تمایزیافتگی خود و ویژگی های اختلال شخصیت مرزی را به طور جزیی تحت تاثیر قرار می دهد و همچنین دشواری در تنظیم هیجان به عنوان متغیر میانجی، رابطه بین سبک های دلبستگی و ویژگی های اختلال شخصیت مرزی را به طور جزیی تحت تاثیر قرار می دهد. از این رو با توجه به نتایج فوق در یک نتیجه گیری کلی سبک های دلبستگی و تمایزیافتگی خود با میانجی گری تنظیم هیجان به طور مجزا می توانند ویژگی های اختلال شخصیت مرزی را پیش بینی کنند.

    کلید واژگان: تمایزیافتگی خود, تنظیم هیجانی, سبک های دلبستگی, شخصیت مرزی
    Abdolmalek Afshani*, Nasrin Esmailian, Mohsen Dehghani, MohammadAli Mazaheri

    Borderline personality disorder is a complex and serious mental disorder that contains a pervasive pattern of instability in interpersonal relationships, self-image, emotions, and impulsivity that begins in early adulthood. The aim of this study was to predict the characteristics of borderline personality disorder based on their attachment and differentiation styles through emotion regulation. The study population was all students of Tehran universities with a sample of 372 who were selected using available sampling method. Data collection tools were Drake Short Form of Self-Differentiation Scale (2011), Hazen and Schiver Adult Attachment Questionnaire (1987), Gratz and Roemer Emotional Difficulty Scale (2004), and Borderline Personality Disorder Characteristics Questionnaire. Research data were analyzed using correlation and regression methods.  The results showed that the difficulty in regulating emotion as a mediating variable partially affects the relationship between self-differentiation and attachment styles with borderline personality disorder traits. Therefore, in a general conclusion, it can be said  attachment styles, self-differentiation were mediated by emotion regulation, may predict the characteristics of borderline personality disorder independenly

    Keywords: borderline personality, self-differentiation, Attachment Styles, emotion regulation
  • امیر میرزایی، طیبه شریفی*، احمد غضنفری، مریم چرامی
    هدف

    هدف این پژوهش تعیین تاثیر درمان گروهی تنظیم هیجان بر علایم اختلال شخصیت مرزی بود.

    روش پژوهش

    این پژوهش نیمه تجربی ب طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه های آزمایش و گواه بود؛ جامعه آماری این پژوهش 50 زن دارای اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به کلینیک روانشناسی توحید اصفهان بود که پس از غربالگری با پرسشنامه های شخصیت مرزی لیشنرنیگ (1999) و شخصیت مرزی جکسون و کلاریج (1991) 18 زن به صورت هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به طور تصادفی به 2 گروه تقسیم شدند. گروه آزمایش هشت جلسه 90 دقیقه ای تنظیم هیجان مدل گراش (2003) دریافت کرد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد، که تنظیم هیجان برروی علایم آشفتگی هیجان (00/13=F، 001/0=P)، ناامیدی (25/31=F، 001/0=P)، ترس از صمیمیت (30/52=F، 001/0=P) و تکانشگری (58/71=F، 001/0=P) موثر بود و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج، استفاده از درمان گروهی تنظیم هیجان جهت بهبود وضعیت زنان دارای اختلال شخصیت مرزی توصیه می شود.

    کلید واژگان: تنظیم هیجان, شخصیت مرزی, آشفتگی هیجانی, تکانشگری
    Amir Mirzaei, Tayebeh Sharifi *, Ahmad Ghazanfari, Maryam Chorami
    Purpose

    According to research, emotion regulation therapy is effective on many mental disorders. The aim of this study was to determine the effect of group therapy of emotion regulation on the symptoms of borderline personality disorder.

    Methods

    For the present quasi-experimental and applied research, among women with borderline personality disorder referred to Tohid Psychology Clinic in Isfahan (50 people), 18 volunteers were selected as a sample and randomly divided into 2 groups and a questionnaire. Completed the Lischenring frontier character and the Jackson and Claridge frontier character. The experimental groups then participated in 8 sessions and 2 sessions per week in their programs. Finally, repeated measures analysis of variance and Bonferroni post hoc test were used to analyze the data.

    Results

    The results showed that emotion regulation was effective on symptoms, emotional turmoil, frustration, fear of intimacy and impulsivity, but there was no significant difference between reality and dissociative symptoms compared to pre-test.

    Conclusion

    According to the results, the use of group therapy of emotion regulation to improve the condition of women with borderline personality disorder is recommended.

    Keywords: emotion regulation, Borderline Personality, Women
  • معصومه زارعی، ناصر گودرزی*، نادر منیرپور

    هدف پژوهش حاضر مقایسه اختلال شخصیت ضد اجتماعی و مرزی، همدلی و عملکرد نورون های آیینه ای در افراد معتاد مزمن و افراد بدون سابقه اعتیاد با سبک دلبستگی ایمن و ناایمن بود. روش پژوهش از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش در بخش افراد معتاد مزمن، شامل کلیه معتادان مرد وابسته به مواد افیونی(تریاک و هرویین) در حال ترک بودند که به مراکز درمان اعتیاد شهر تهران در سال 1398 مراجعه نمودند. روش نمونه گیری این پژوهش روش نمونه گیری هدفمند بود. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سبک دلبستگی هازن و شیور (1987)، پرسشنامه همدلی داویس(1983)، پرسشنامه چندمحوری بالینی میلون3 و دستگاه الکتروانسفالوگرافیاست. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری تحلیل شدند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که اثر اصلی سبک دلبستگی معنادار بود(p<0.05). براین اساس تفاوت بین دو گروه افراد با سبک دلبستگی ایمن و ناایمن در شخصیت ضد اجتماعی، شخصیت مرزی، همدلی و عملکرد نورون های آینه ای در کانال cz تایید شد. براین اساس باید گفت که در هر دو گروه معتاد و غیرمعتاد سبک دلبستگی نا ایمن تاثیر بیشتری بر شخصیت ضد اجتماعی، شخصیت مرزی، همدلی و عملکرد نورون های آینه ای در کانال CZ دارد. همچنین افراد با با سبک دلبستگی ایمن از دیدگاه روانکاوانه- توانایی بهتری برای کنترل نیازهای زودگذر و تکانش های رفتاری خود دارند. بهره مندی از یک فراخود (super ego) قوی، به خود (ego) فرد این امکان را می دهد که با قدرت بیشتری به مدیریت و کنترل هیجانات و تکانش های نهاد (id) بپردازد. به تعویق انداختن نیازهای آنی و زودگذر، توجه و تمرکز انسان را به سوی ارضای نیازهای مهم تر و بلندمدت تر جلب می کند که نقش موثری را در سلامت روانی فرد بازی می کنند و همچنین، از میزان اضطراب های روان رنجورانه ناشی از درگیری های بین ساختارهای شخصیت می کاهد و این عوامل منجر کنترل بیشتر بر روی رفتار و کاهش رفتارهای تکانشی در این افراد می گردد.

    کلید واژگان: شخصیت ضد اجتماعی, شخصیت مرزی, همدلی, عملکرد نورون های آیینه ای, سبک دلبستگی
    Masoumeh Zarei, Nasser Goodarzi *, Nader Monirpour

    The purpose of this study was to compare antisocial and borderline personality disorder, empathy, and mirror neuron function in chronic addicts and non-addicts with secure and insecure attachment styles. The research method is causal-comparative. The statistical population of this study consisted of all opioid addicts (opium and heroin addicts) who were referred to addiction treatment centers in Tehran in 2019. Sampling method was purposive sampling. The research instruments included the Hazen & Shaver Attachment Style Questionnaire (1987), Davies Empathy Questionnaire (1983), the Millon 3 Clinical Multidisciplinary Questionnaire, and electroencephalography apparatus. Data were analyzed using multivariate analysis of variance. Results of data analysis showed that main effect of attachment styles was significant (p <0.05). Accordingly, the differences between the two groups of secure and insecure attachment styles in antisocial personality, borderline personality, empathy, and mirror neuron function in the cz channel were confirmed. Accordingly, in both groups of addicts and non-addicts, insecure attachment style had a greater effect on antisocial personality, borderline personality, empathy, and mirror neuronal function in the cz channel. . Also, people with a secure attachment style from a psychoanalytic perspective have a better ability to control their transient needs and behavioral impulses. Benefiting from a strong super ego allows the individual to manage and control the emotions and impulses of the id more powerfully. Postponement of immediate and transient needs draws human attention and concentration to the satisfaction of more important and long-term needs that play an effective role in a person's mental health, as well as the amount of neurotic anxiety caused by interpersonal conflicts. It focuses on the behavior and reduction of impulsive behaviors in these people.

    Keywords: Antisocial personality, Borderline personality, empathy, Mirror Neuron Function, attachment styles
  • سمانه عزیزی آرام، سجاد بشرپور*، اکبر عطادخت، پرویز مولوی

    پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای (tDCS) بر بهبود تنظیم هیجان و نگرش های ناکارآمد افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی انجام شد. روش مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه در انتظار درمان بود. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بودند که در پاییز سال 1397 به درمانگاه اعصاب و روان بیمارستان فاطمی شهر اردبیل مراجعه کردند. از بین آن ها 32 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (16 نفر) و در انتظار درمان (16 نفر) جایگزین شدند. اعضای هر دو گروه به صورت انفرادی به مقیاس های پردازش هیجان (EPS) باکر، توماس، توماس و اونز (2007) و نگرش ناکارآمد (DAS) وایزمن و بک (1978) به عنوان پیش آزمون پاسخ دادند. سپس مداخله با استفاده از دستگاه تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر روی اعضای گروه آزمایش به مدت 10 جلسه متوالی طی 20 دقیقه به صورت قرارگرفتن آند در ناحیه F3 و کاتد در ناحیه F4 اجرا شد. درحالیکه آزمودنی های گروه در انتظار درمان چنین مداخله ای را دریافت نکردند. سپس اعضای هر دو گروه به پرسشنامه های فوق به عنوان پس آزمون پاسخ دادند. داده های به دست آمده با تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) با استفاده از نرم افزار SPSS -24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون دو گروه در مولفه های مزاحمت، سرکوبی، عدم کنترل تکانه، ناموزونی و تجزیه از مقیاس پردازش اطلاعات و مولفه های کامل طلبی، نیاز به تایید دیگران، نیاز به راضی کردن دیگران و آسیب پذیری ارزشیابی عملکرد از مقیاس نگرش های ناکارآمد تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0P<). این نتایج حاکی از اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر بهبود تنظیم هیجان و نگرش های ناکارآمد در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی می باشد. با توجه به مقاومت بالای افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی نسبت به درمان های روانشناختی، نتایج این مطالعه می تواند نویدبخش مداخلات جدید نوروسایکولوژیک برای این اختلال باشد.

    کلید واژگان: شخصیت مرزی, تنظیم هیجان, نگرش های ناکارآمد, تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای
    Samaneh Aziziaram, Sajjad Basharpoor*, Akbar Atadokht, Parviz Molavi

    The aim of the current study was to investigate the effect of Transcranial Direct Current Stimulation (tDCS) on the improvement of emotion regulation and dysfunctional attitudes in people with Borderline personality disorder. The study method was a pretest-posttest quasi-experimental design with a waiting-list group. The statistical population of the study was all those people with borderline personality disorder who were referred to Fatemi hospital of Ardabil, Iran in the autumn of 2018. Thirty-two patients were selected by convenience sampling method and they were randomly assigned to two experimental (16 members) and waiting-list (16 members) groups. Members of both groups were individually responded to scales of emotion processing (EPS) Baker, Thomas, Thomas and Owens (2007) and dysfunctional attitudes (DAS) Weissman and Beck (1978). Then, the intervention was performed by the transcranial direct electrical stimulation device on the experimental group members for 10 consecutive days for 20 minutes by placing anode in region F3 and cathode in region F4 individually. Whereas the group of waiting-list participants did not receive this intervention. Then, a post-test was performed on both waiting-list and experimental groups. Data were analyzed by multivariate analysis of covariance (MANCOVA) with SPSS-24 software. Results showed that there were significant differences between experimental and control groups in intrusion, suppression, uncontrolled impulses, discordant and dissociation components of emotion regulation and perfectionism, need to others confirmation, need to others satisfaction, and suggestibility of performance evaluation components of dysfunctional attitudes (P<0.05). These results reveal the effect of transcranial direct current stimulation on improving emotion regulation and dysfunctional attitudes in individuals with a borderline personality disorder. Given to high resistance to psychological therapies in people with borderline personality disorder, these results can promise new neuropsychological interventions for this disorder.

    Keywords: Borderline Personality, Emotion Regulation, dysfunctional attitudes, Transcranial Direct Current Stimulation
  • مینا زمانی، نعمت ستوده اصل *، شاهرخ مکوند حسینی، پرویز صباحی
    هدف

    هدف این پژوهش تعیین اثربخشی طرحواره درمانی با سه روش فنون شناختی، تجربی و رفتاری بر کیفیت زندگی نوجوانان دارای اختلال شخصیت مرزی بود.

    روش پژوهش

    پژوهش حاضر طرح عاملی آزمایشی واقعی با پیش آزمون و پس آزمون همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی بیماران نوجوان دختر در بازه سنی 15 تا 17 و مبتلا به اختلال نشانگان مرزی کلینیک درمانی پیوند بخش عمومی شهر بجنورد در سال 1400-1399 بودند که با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی ساده تعداد 40 نفر از آنان انتخاب و در سه گروه آزمایش فنون شناختی، تجربی و رفتاری (هر گروه 10 نفر) و یک گروه گواه (10 نفر) جایگزین شدند. گروه های‌ آزمایش تحت بیست جلسه 90 دقیقه ای طرحواره درمانی با فنون شناختی، تجربی و رفتاری یانگ و همکاران (2003) قرار گرفتند؛ اما گروه گواه هیچ‌گونه مداخله‏ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه ویژگی‌های شخصیت مرزی کریگ و همکاران (2005) و پرسشنامه کیفیت زندگی توسط وار و شوربون (1992) بودغ داده‌ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه‏گیری مکرر تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد طرحواره درمانی با فنون سه گانه شناختی، تجربی و رفتاری در افزایش کیفیت زندگی (704/56=F، 001/0=P) و ابعاد عملکرد جسمی (950/20=F؛ 001/0=P)، محدودیت سلامت جسمانی (484/20=F؛ 001/0=P)، درد بدنی (135/21=F؛ 001/0=P)، سلامت عمومی (900/9=F؛ 001/0=P)، سرزندگی (290/8=F؛ 001/0=P)، عملکرد اجتماعی (027/13=F؛ 001/0=P)، محدویت مشکلات هیجانی (036/7=F؛ 001/0=P) و بهزیستی هیجانی (252/8=F؛ 001/0=P)  موثر است و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود (05/0>P).

    نتیجه‌گیری

     بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که طرحواره درمانی می تواند به عنوان یک شیوه درمانی بر اساس فنون سه گانه شناختی، تجربی و رفتاری برای افزایش کیفیت زندگی دختران نوجوانان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در مراکز درمانی به کار برده شوند.

    کلید واژگان: طرحواره درمانی, کیفیت زندگی, شخصیت مرزی
    Mina Zamani, Nemat Sotodeh asl *, Shahrokh Makvand hoseini, Parviz sabahi
    Aim

    The aim of this study was to determine the effectiveness of schema therapy on quality of life in adolescents with borderline personality disorder.

    Methods

    The present study was a real experimental factor design with pre-test and post-test with a 2-month follow-up phase. The statistical population of the present study included all adolescent female patients in the age range of 15 to 17 and with borderline syndrome disorder in Bojnourd public ward transplant clinic in 1399-1400. Using simple random sampling method, 40 of them were selected and 3 experimental groups (10 people in each group) and one control group (10 people) were replaced. The experimental groups underwent 20 sessions of 90-minute schema therapy with cognitive, experimental and behavioral techniques; But the control group did not receive any intervention and remained on the waiting list. The Borderline Personality Traits Scale for Children (BPFS-C) of Craig et al. (2005) and the Quality of Life Questionnaire (SF-36) by War and Chorbon (1992) were used to collect data. The analysis of the information obtained from the implementation of the questionnaires was performed through SPSS software version 24 in two descriptive and inferential sections (analysis of variance with repeated measures and Ben Foroni post hoc test).

    Results

    The results showed that the mentioned treatment with its three techniques in the post-test and follow-up stage compared to the control group had a significant effect on increasing the quality of life of borderline personality (P <0.05).

    Conclusion

    Based on the results of the present study, it can be said that schema therapy can be used as a treatment method to increase the quality of life of borderline personality of adolescent girls with borderline personality disorder in medical centers.

    Keywords: Schema therapy, quality of life, borderline personality
  • شیرین کیایی، فاطمه گلشنی*، سوزان امامی پور، آنیتا باغداساریان، محمد مهدی بدیعی
    مقدمه

     اختلال شخصیت مرزی، اختلال روان شناختی پایداری است که چالش های قابل توجهی در سازگاری روان شناختی افراد مبتلا به وجود می آورد. در نتیجه، شناسایی عوامل موثر می تواند در تدوین برنامه های پیشگیری مفید باشد. این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی دشواری تنظیم هیجان در رابطه بین تجربه های کودک آزاری، ذهنیت طرحواره‎ای و شیوه ‎های فرزندپروری ادراک شده مادر با اختلال شخصیت مرزی انجام شده است.

    روش

    روش پژوهش حاضر، توصیفی - همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی افراد با اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به مراکز درمانی (کلینیک ها و بیمارستان های روانپزشکی) شهر تهران در سال 1398 بود که از این تعداد 250 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های شخصیت مرزی لیشنرینگ، تجربه های کودک آزاری محمدخانی، ذهنیت طرحواره ای لابستیل، فرزند پروری ادراک شده گرولینک و دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر استفاده شد. سپس، داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS-v.24و AMOS-v.24 و با روش تحلیل عاملی تاییدی و مدل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد ارتباط مستقیم و معناداری بین دشواری تنظیم هیجان، تجربه های کودک آزاری، ذهنیت طرحواره‎ای و شیوه‎های فرزندپروری ادراک شده مادر با اختلال شخصیت مرزی وجود دارد (05/0<P). علاوه بر این، تجربه های کودک آزاری، ذهنیت طرحواره‎ای و شیوه‎های فرزندپروری ادراک شده مادر به صورت غیرمستقیم و با میانجی دشواری تنظیم هیجان با اختلال شخصیت مرزی ارتباط داشتند (05/0<P).

    نتیجه گیری

    پژوهش حاضر نقش دشواری تنظیم هیجان، تجربه های کودک آزاری، ذهنیت طرحواره‎ای و شیوه‎های فرزندپروری ادراک شده مادر را در تبیین اختلال شخصیت مرزی مورد تایید قرار داد که مبانی نظری لازم برای تدوین برنامه های پیشگیرانه در اختیار متخصصان بالینی قرار می دهد. مضامین نظری و کاربردی نتایج و مدل ارایه شده در پژوهش حاضر مورد بحث قرار گرفته است.

    کلید واژگان: تجربه های کودک آزاری, دشواری تنظیم هیجان, ذهنیت طرحواره‎ای, شخصیت مرزی, شیوه ‎های فرزندپروری
    Shirin Kiyaie, Fatemeh Golshani *, Susan Emamipoor, Anita Baghdasarian, MohammadMehdi Badie
    Introduction

    The borderline personality disorder is a stable psychological disorder that poses significant psychological adjustment challenges. As a result, identifying effective factors can be useful in developing prevention programs. Therefore, the present study aimed to investigate the mediating role of emotion regulation difficulty in the relationship between child abuse experience, schema modes, and mother's perceived parenting styles with borderline personality.

    Methods

    The method of the present study is descriptive-correlation based on structural equation modeling. The statistical population of the present study was all individuals with borderline personality disorder referred to treatment centers (clinics and psychiatric hospitals) in Tehran in 2019, of which 250 were selected by purposive sampling. For data collection, all participants completed the following instruments: the Leichsenring's Borderline Personality, the Mohammadkhani's child abuse, the Lobbestael's Schema Modes, the Grolnick's Perceived Parenting, and the Toronto Alexithymia scale, and the Gratz and Roemer Difficulties in Emotion Regulation.

    Results

    The results indicated that there is a direct and significant relationship between emotion regulation difficulty, child abuse experience, schema modes, and mother's perceived parenting styles with borderline personality (P>0.05). In addition, child abuse experience, Schema Modes, and mother's perceived parenting styles with borderline personality were indirectly associated with borderline personality with the mediating role of emotion regulation difficulty (P>0.05).

    Conclusion

    The present study confirmed the role of emotion regulation difficulty, child abuse experience, schema modes, and mother's perceived parenting styles in explaining borderline personality, which provides clinicians with the theoretical basis for developing preventive programs. Theoretical and practical implications of the presented results and model are also discussed.

    Keywords: Borderline Personality, Child Abuse Experience, Parenting Styles, Regulating Emotion Difficulty, Schema Modes
  • نسیم رضایی، فرزاد قادری، ناهید اکرمی*
    پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه خودشفقتی، ارزش خود و حمایت اجتماعی ادراک شده با علایم اختلال شخصیت مرزی با نقش میانجی احساس تنهایی و ناامیدی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود که در قالب مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش زنان شهر اصفهان بودند که از میان آن ها 262 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با ابزارهای خودشفقتی، حمایت اجتماعی ادراک شده، ارزش خود، علایم شخصیت مرزی، احساس تنهایی عاطفی- اجتماعی و ناامیدی بک ارزیابی شدند. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری حاکی از برازش مناسب مدل پژوهش بود. یافته ها نشان داد که خودشفقتی با احساس تنهایی و علایم شخصیت مرزی رابطه مستقیم دارد، همچنین خودشفقتی به طور غیرمستقیم و از طریق تاثیر بر احساس تنهایی نیز بر علایم اختلال شخصیت مرزی تاثیر دارد. نتایج نشان داد که حمایت اجتماعی و ارزش خود با احساس تنهایی، ناامیدی و علایم شخصیت مرزی رابطه مستقیم و منفی معنادار دارند. همچنین حمایت اجتماعی و ارزش خود به واسطه احساس تنهایی و ناامیدی بر علایم اختلال شخصیت مرزی تاثیر دارند. نتایج پژوهش علاوه بر تلویحات کابردی، چارچوب مفیدی را در رابطه با شناسایی مولفه های پیش بینی کننده اختلال شخصیت مرزی در زنان فراهم می کند.
    کلید واژگان: احساس تنهایی, شخصیت مرزی, خودشفقتی, حمایت اجتماعی ادراک شده, ناامیدی
    Nasim Rezaie, Farzad Ghaderi, Nahid Akrami *
    The study aimed to investigate the relationship between self-compassion, perceived social support, and Self-esteem with borderline personality symptoms mediated by aloneness and hopelessness. The research method was descriptive-correlational which was done through structural equation modeling. The study population consisted of women in Isfahan city, 262 of whom were selected by available sampling and were assessed with self-compassion, perceived social support, self-esteem, Borderline Personality Symptoms, Feeling of loneliness and Beck's hopelessness scales. The results of structural equation modeling indicated a good fit of the research model. Findings showed that self-compassion is directly related to feelings of loneliness and borderline personality symptoms, as well as self-compassion indirectly affecting the symptoms of borderline personality disorder by affecting the feeling of loneliness. The results showed that social support and self-esteem had a direct and negative relationship with feelings of loneliness, hopelessness and borderline personality symptoms. Social support and self-esteem also affect the symptoms of borderline personality disorder through feelings of loneliness and hopelessness. The findings of the present study, in addition to practical implications, has provide a useful framework for identifying the components that affect the formation and development of borderline personality disorder in women.
    Keywords: aloneness, borderline personality, Hopelessness, Perceived Social Support, self-compassion
  • نسرین اسماعیلیان*، محسن دهقانی، علیرضا مرادی، علی خطیبی
    مقدمه

    اختلال شخصیت مرزی یک اختلال مزمن روان شناختی با عدم تنظیم هیجانی، خودجرحی و روابط بین فردی ناکارآمد است که ممکن است بر اثر نقص در کارکردهای شناختی ایجاد شده باشد. پژوهش های زیادی، فرآیندهای عصب شناختی این اختلال را بررسی کرده اند، اما تاکنون هیچ پژوهشی سوگیری توجه، حافظه کاری و ارتباط آن با نشانه های اختلال شخصیت مرزی را مورد بررسی قرار نداده است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه سوگیری توجه و حافظه کاری در افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی با و بدون سابقه خودجرحی انجام شد.

    روش کار

    افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی با سابقه خودجرحی (39 نفر)، افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی بدون سابقه خودجرحی (47 نفر) و افراد سالم (46 نفر) به عنوان نمونه انتخاب و پرسشنامه های اضطراب و افسردگی بک، نشخوار خشم، حساسیت به طرد، تکلیف شناختی کاوش نقطه و حافظه کاری را کامل کردند.

    یافته ها

    افراد دارای نشانه های اختلال شخصیت مرزی با و بدون سابقه خودجرحی سوگیری توجه بیشتری به خشم و درد نشان داده و در حذف چهره های خشم و درد، و ورود شادی به حافظه کاری آهسته تر از گروه سالم عمل می کنند. بین نشخوار خشم، حساسیت به طرد و نشانه های اختلال شخصیت مرزی با زمان واکنش به محرک های هیجانی خشم و درد نیز ارتباط مثبت و معناداری وجود داشت.

    نتیجه گیری

    یافته های این پژوهش شواهدی برای نقص توجه و حافظه کاری فراهم می کند و می تواند به بالینگران و پژوهشگران برای طراحی تمرین هایی جهت برطرف ساختن نقص توجه و حافظه کاری این افراد کمک کند.

    کلید واژگان: توجه, حافظه کاری, حساسیت به طرد, نشخوار خشم, شخصیت مرزی, خودجرحی
    Nasrin Esmaeilian*, Mohsen Dehghani, Alireza Moradi, Ali Khatibi
    Introduction

    Borderline personality disorder (BPD) is considered as a chronic mental disorder accompanied by emotion dysregulation, dysfunctional interpersonal relationships, and self-injury. Despite a wealth of research on the neurocognitive process in BPD, there is no studies provide evidence for associations between BPD, RS, ARS, attention bias, and working memory (WM) functions. The present study aimed to investigate relationships between emotional WM operations, attention bias, rejection sensitivity, rumination, and BPD symptomatology; and compare BPD individuals with and without NSSI on these mentioned variables.

    Methods

    A sample of 39 participants with BPD + NSSI, 47 with BPD - NSSI, and 46 healthy participants were selected. The research tools included the Rejection Sensitivity Questionnaire (RSQ), Beck Anxiety Inventory (BAI), Beck Depression Inventory (BDI-II), Anger Rumination Scale (ARS). All participants performed an emotional two-back task, and the dot-probe task.

    Results

    The more significant levels of borderline pathology, anger rumination, and rejection sensitivity were related to slower discarding angry and pain stimuli from WM and a higher level of attention bias to anger and pain. The obtained results revealed that people with BPD symptoms with and without NSSI show attention bias to anger and pain stimuli and are notably slower at discarding angry and pain stimuli from WM. BPD patients with NSSI were also slower at entering happy stimuli into WM compared to the other groups.

    Conclusion

    This study’s findings could point to a deficit in AB and WM operations to anger and pain cues that can help clinicians and researchers, make interventions for improving these cognitive dysfunctions in people with BPD with and without NSSI.

    Keywords: Attention, Working memory, Rejection sensitivity, Anger rumination, Borderline personality, Self-injury
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال