به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « فرزندان » در نشریات گروه « روانشناسی »

تکرار جستجوی کلیدواژه « فرزندان » در نشریات گروه « علوم انسانی »
  • علیرضا شریفی اردانی*، فاطمه قهوه چی الحسینی، فائزه امیرسیف الدینی، محمدصادق موسوی نژاد، سارنگ سلیمی ثابت

    پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه بین توانمندی های منش والدین با مهارت اجتماعی فرزندان بود. روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری والدین دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی 1400-1401 بودند. ‏حجم نمونه 300 نفر بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و ‏از این تعداد 286 نفر پرسشنامه ها را تکمیل نمودند.‏‎ ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های مهارت های اجتماعی (SSRS) گرشام و الیوت، (1990)، مشکلات در نظم بخشی هیجانی (DERS)‎ ‎گراتز و روئمر (2004)‏ و آزمون مختصر توانمندی های منش (BST) پترسون و سلیگمن (2004) بودند. جهت تحلیل داده ها از معادلات ساختاری به روش حد اقل مربعات جزئی (PLS-SEM) استفاده شد. یافته ها نشان داد که مسیر مستقیم فضیلت های والدین به تنظیم هیجان خود (001/0=‏p‏‏) و همچنین مهارت اجتماعی فرزندان‏(001/0= ‏p‏‏) به طور مثبت معنی دار است، مسیر تنظیم هیجانی به مهارت اجتماعی در والدین ‏(‏001/0= ‏p‏‏) به طور مثبت معنی دار است. یافته ها نشان داد که مسیر غیرمستقیم توانمندی های منش والدین به مهارت اجتماعی با توجه به نقش واسطه ای تنظیم هیجانی ‏(‏002/0= ‏p‏‏) نیز معنی دار بوده است. شاخص های برازش مدل در وضعیت مطلوب بودند. با توجه به نتایج توانمندی های منش والدین با توجه به نقش واسطه ای تنظیم هیجانی ‏می تواند تبیین کننده مهارت اجتماعی فرزندان باشد.

    کلید واژگان: توانمندی های منش, مهارت اجتماعی, تنظیم هیجان, فرزندان}
    Alireza Sharifi Ardani*, Fatemeh Ghahvehchi-Alhosseini, Faezeh Amirseifadini, Mohammad Sadegh Moosavi Nezhad, Sarang Salimi Sabet

    This study aimed to investigate the mediating role of emotion regulation in the relationship between parents' character strengths and children's social skills. The research method was descriptive-correlation based on structural equation modeling. The statistical population was the parents of primary school students in Yazd city in the academic year 2021-2022. The sample size was 300 people and they were selected by the multi-stage cluster sampling method, and finally, 286 people completed the questionnaires. Research measurements included the Social Skills Rating System (SSRS) (Gresham & Elliott 1990), the Difficulties in Emotion Regulation Scale (DERS) (Gratz & Roemer, 2004), and the Brief Strength Test (BST) (Peterson and Seligman, 2004). The partial least square method (PLS-SEM) was used to analyze the data. The results showed that the direct path of parents' character strengths to emotional regulation (p=0.001) and children's social skills (p=0.001) is positively significant, and the path of parents’ emotional regulation to children's social skills (p=0.001) is positively significant. The findings showed that the indirect path of character strengths to social skills due to the mediating role of emotional regulation is positively significant (p=0.002). According to the results of parents' character strengths, considering the mediating role of emotional regulation, it can explain children's social skills.

    Keywords: Character Strengths, Social Skill, Emotion Regulation, Children}
  • فهیمه جعفری*، زهرا رضائیان

    نظام تربیتی اسلام، دستورات و آموزه های بسیاری برای رسیدن آدمی به سعادت ازلی و ابدی دارد. مجموعه سخنان ارزشمند پیامبر اکرم(ص) و حضرات معصومین((ع))، سبک خاصی از زندگی را ارائه می دهند که آدمی را ضمن آشنایی با حقیقت وجودی خویش، در مسیر صحیح زندگی و رسیدن به سعادت ابدی که همان قرب الهی است؛ قرار می دهد. در این میان سخنان ارزشمند و گوهربار امیرالمومنین(ع) و به ویژه نامه آن حضرت به فرزند بزرگوارش امام حسن مجتبی(ع)، اصول و روش هایی را ارائه می دهد. پژوهش حاضر با بررسی منابع کتابخانه ای و روش تحلیلی توصیفی کوشیده است کلیدی ترین اصول تربیتی این نامه را استخراج کند و پنجره جدیدی از بهترین شیوه های تربیتی را به روی والدین بگشاید. این اصول عبارتند از «اصل کرامت»، «اصل تقوا»، «اصل عزت نفس»، «اصل اعتدال و مساوات»، «اصل تفکر و تدبر»، «اصل ضرورت یاد مرگ» و روش های تربیتی شامل «ابراز محبت»، «ارائه الگوی مناسب»، «عبرت آموزی از گذشتگان»، «استغفار از گناهان» و «مراقبه و محاسبه» هستند.

    کلید واژگان: تربیت, فرزندان, اصل, روش, نامه 31 نهج البلاغه}
  • فاطمه دهقان بنادکی، رضا بنی اسدی *

    از آنجا که خانواده مهمترین و اصلی ترین نهادتربیتی جامعه است؛ باید سالم باشد. خانواده سالم خانواده ای است که میان اعضای آن به ویژه پدر و فرزندان رابطه درستی حاکم باشد. پدر باید برای تربیت و رشد خصوصیات اخلاقی و رفتاری وگفتاری فرزندان اهمیت زیادی قایل باشد؛ و در جهت تربیت هر چه بهتر فرزندان قدم بردارد. یکی از این خصوصیات اعتماد به نفس است که پدر نقش مهمی در افزایش آن دارد. اعتماد به نفس باعث می شود فرزند در خود احساس قدرت نماید و به توانایی های خودش برای انجام کارها، پذیرش مسیولیت ها و برقراری ارتباط با دیگران ایمان داشته باشد. در این تحقیق به برخی از رفتارهای ایجابی پدر مانند: تقویت ایمان در فرزند، تعریف و تمجید به جا و به موقع پدر از فرزند، تشویق به جا فرزند و راهکارهای ایجاد اعتماد به نفس در فرزند؛ و پرهیز از برخی از رفتار های سلبی مانند: پرهیز از ایجاد اعتماد به نفس کاذب در فرزند، سختگیری بیش از حد و عدم تایید شدن فرزند از سوی پدر پرداخته شده است. نتایج به دست آمده حاکی از این است که رفتارهای پدر به عنوان سرپرست خانواده و نماد قدرت در خانه در افزایش اعتماد به نفس فرزندان بسیار موثر است.

    کلید واژگان: پدر, اعتماد به نفس, فرزندان, آموزه های اسلامی}
  • وحیده فضیلت پور، مریم غلامزاده جفره*، محسن نظری فر
    هدف
    هدف از پژوهش حاضر بررسی تجربه خود افشایی مادران مطلقه پیرامون مسیله طلاق نزد فرزندان می باشد. روش پژوهش: در این پژوهش کیفی، مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با یک نمونه هدفمند شامل22 مادر مطلقه دارای حداقل یک فرزند 10 تا 38 ساله انجام شد. تحلیل داده ها به روش کلایزی منجر به کشف 2 طبقه اصلی، موضوعات خودافشایی و عوامل تاثیرگذار بر آن گردید.
    یافته ها
    از جمله موضوعات مهم مطرح شده شامل: بیان علت طلاق، تصمیم گیری در مورد طلاق قریب الوقوع و مشکلات ایجاد شده بعد از طلاق، و برخی از عوامل تاثیرگذار بر این خودافشایی ها شامل سن، جنس فرزند و باور مادر بود. نتایج نشان می دهد که استرس های مربوط به طلاق، مادران را جهت خودافشایی منفی نزد فرزندان مستعد تر می کند.
    نتیجه گیری
    از این رو توجه بیشتر مادران به چگونگی وقوع این پدیده در تعاملات خود با فرزندان و استفاده از خدمات مشاوره تخصصی می تواند پیامدهای منفی طلاق را کاهش دهد.
    کلید واژگان: واژه های کلیدی: خودافشایی مادران مطلقه, پدیدارشناسی, خودافشایی, طلاق, فرزندان}
    Vahideh Fazilat-Pour, Maryam Gholamzadeh-Jofreh *, Mohsen Nazarifar
    Aim
    The aim of the current research is to explore the experience of self-disclosure by divorced mothers about the issue of divorce to their children.
    Method
    In this qualitative study, a semi-structured in-depth interview was conducted with a purposive sample consisting of 22 divorced mothers with at least one child aged 10 to 38 years. Data analysis through Colaizzi's method led to the discovery of two main categories: self-disclosure topics and factors influencing them.
    Results
    Key topics raised include: expressing the reason for the divorce, decision-making about the imminent divorce, and problems arising after the divorce. Some of the influential factors on these self-disclosures include the age and gender of the child, and the mother's beliefs. The results indicate that the stresses related to divorce make mothers more prone to negative self-disclosure towards their children.
    Conclusion
    Therefore, greater attention by mothers to the occurrence of this phenomenon in their interactions with children and the use of specialized counseling services can reduce the negative consequences of divorce.
    Keywords: Divorce, Mother-to-Children Disclosures, Phenomenology, Disclosure, children}
  • محمدرضا سلیمی افجانی*، محمدرضا احمدی
    چکیده
    خانواده، تنها نظام اجتماعی است که در جوامع مذهبی و غیر مذهبی پذیرفته شده و توسعه یافته است و از مهم ترین عوامل تاثیرگذار در شکل گیری باورها و تربیت انسان است. با بررسی و دقت در متون دینی، می توان به اصول اخلاقی مهمی پی برد که در فرایند تربیت، نقش اساسی و بسزایی دارند و فقدان آن ها صدمات جبران ناپذیری را به فرایند تربیت وارد می کند. از این رو تحقیق حاضر با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی، با محور قرار دادن متون و منابع دینی، هشت اصل از اصول اخلاقی خانواده برای تربیت اسلامی فرزندان را بیان می کند تا فرایند تربیت فرزند با مطلوب ترین درجه به ثمر برسد. یافته ها نشان داد که اصول تقوا، عزت و احترام متقابل، ایثار و بخشش، حسن معاشرت، محبت و عطوفت، صبر و بردباری، شادابی و حیا در هر خانواده ای لازم است و فقدان و یا کم رنگ بودن این اصول ابتدا به والدین و سپس در تربیت فرزندان، آسیب و خلل جدی وارد می کند.
    کلید واژگان: اصول اخلاقی, اسلامی, فرزندان}
  • مرضیه هاشمی*
    مقدمه

    اختلال اضطراب فراگیر با اضطراب و نگرانی بیش ازحد در مورد چند دامنه یا فعالیت مشخص می شود. تاثیرات والدین اضطرابی و به خصوص والد دارای اختلال اضطراب فراگیر تاثیرات مخربی بر فرزندانشان دارد. در این پژوهش به بررسی تجربه زیسته فرزندان والدین دارای اختلال اضطراب فراگیر پرداخته شد.

    روش

    این پژوهش از نوع کیفی و پدیدارشناسی بود. شرکت کنندگان در این پژوهش 15 نفر از فرزندان افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بودند که به صورت هدفمند و گلوله برفی از مراکز مشاوره شهر تهران انتخاب شدند. اطلاعات حاصل از مصاحبه ها با استفاده از روش هفت مرحله ای «کلایزی» مورد تفسیر قرار گرفت.

    نتایج

    چهار مضمون اصلی از مصاحبه ها استخراج شد که شامل شرایط زندگی، تاثیرات اضطراب والد بر زندگی فرد، فقدان مهارت های جریت ورزی و تاثیرات روان شناختی بر فرد بود. شرایط زندگی دارای 4 زیرمضمون زندگی سخت، پراسترس، تجربه خشم نسبت به والد و خستگی فراوان بود. تاثیرات اضطراب والد بر زندگی فرد شامل 4 زیرمضمون تمایل به مهاجرت (جهت فرار)، همیشه در دسترس بودن جهت اطمینان دهی، گزارش دهی و عشق بود. فقدان مهارت های جریت ورزی با 3 زیرمضمون ناتوانی در نه گفتن، قبول مسیولیت های فوق تحمل فرد و توجه و تاکید بر نیازهای سایرین بود. تاثیرات روان شناختی اضطراب والد بر فرد با 5 زیرمضمون کمال گرایی، اضطراب عملکرد/ اضطراب اجتماعی، اضطراب، فوبیای رانندگی و سایر فوبیاهای خاص و اعتماد به نفس و عزت نفس پایین بود.

    بحث و نتیجه گیری

    تاثیرات سوء اختلالات اضطرابی والدین می تواند سبب ایجاد مشکلات برای فرزندان شود که بررسی آن ها اهمیت بسیاری دارد.

    کلید واژگان: اختلال اضطراب فراگیر, تجربه زیسته, فرزندان, کیفی}
    Marzie Hashemi *
    Introduction

    Generalized Anxiety Disorder is characterized by excessive anxiety and worry about various aspects of life or activities. The impact of anxious parents, particularly those with generalized anxiety disorder, can have devastating effects on their children. In this study, we examined the life experiences of children with parents who have generalized anxiety disorder.

    Methods

    This research employed qualitative and phenomenological approaches. Participants in this study were 15 children of individuals with generalized anxiety disorder who were purposefully selected using the snowball method from counseling centers in Tehran. The information gathered from the interviews was analyzed using the Colaizzi seven-step method.

    Result

    Four main themes were extracted from the interviews, including living conditions, the effects of parental anxiety on the individual's life, lack of assertiveness skills, and psychological effects on the individual. The living conditions encompassed four sub-themes: difficult life, stress, feelings of anger towards parents, and fatigue. The impact of parental anxiety on an individual's life can lead to a desire to migrate (as a means of escape), a constant need to be available for reassurance, a tendency to report to the parent, and a longing for love. Lack of assertiveness skills with three sub-themes included inability to say no, accepting overly tolerant responsibilities, and prioritizing the needs of others over one's own. The psychological effects of parental anxiety on individuals include five sub-themes: perfectionism, functional anxiety/social anxiety, driving phobia and other specific phobias, and low self-esteem.

    Discussion and Conclusion

    Parental anxiety disorders can have a significant impact on children. It is crucial to study them.

    Keywords: Generalized anxiety disorder, lived experience, Children, Qualitative}
  • سمیه مدرسی، غلامعلی افروز*، زهرا نقش، مسعود غلامعلی لواسانی

    سابقه و هدف مفهوم عقلانیت و خرد در متون دینی و فلسفی قدمتی دیرینه دارد. از سوی دیگر، امروزه اهمیت فرزند پروری و استفاده از رویکردهای متناسب با فرهنگ اسلامی ایرانی سبک های فرزندپروری و تاثیر آن بر تربیت و آینده فرزندان بر کسی پوشیده نیست. این پژوهش با هدف اثربخشی برنامه آموزش فرزندپروری با رویکرد عقلانی آینده نگر بر خلاقیت فرزندان دبستانی صورت گرفته است. روش کار این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه است. جامعه پژوهش شامل والدین دانش آموزان دبستانی شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود که با توجه به ملاک های ورود، 30 نفر به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (بسته فرزندپروری عقلانی آینده نگر را در طی 10 جلسه آموزش دیدند) و گروه کنترل (بدون دریافت مداخله) جایگزین شدند. در این پژوهش از آزمون خلاقیت تورنس (1989) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان که بین خلاقیت فرزندان در زیرمقیاس های (بسط، سیالی، ابتکار و انعطاف پذیری) با گروه گواه تفاوت معناداری دارد (001/0>P). بر اساس یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت آموزش فرزندپروری عقلانی آینده نگر بر خلاقیت کودکان دبستانی اثربخش است؛ و از این آموزش می تواند به عنوان یک رویکرد متناسب با فرهنگ ایرانی استفاده کرد

    کلید واژگان: فرزندپروری, رویکرد عقلانی آینده نگر, خلاقیت, فرزندان, والدین}
    Somyeh Moddaresi, GholamAli Afrooz *, Zahra Naghsh, Masoud Lavasani

    The concept of rationality and wisdom has a long history in religious and philosophical texts. On the other hand, nowadays, the importance of parenting and the use of approaches appropriate to the Iranian culture of parenting styles and its impact on the upbringing and future of children is not hidden from anyone. This research was carried out with the aim of the effectiveness of the parenting education program with a futuristic rational approach on the creativity of primary school children. The working method of this research is semi-experimental with a pre-test-post-test design with a control group. The research community included parents of elementary school students in Tehran in the academic year of 1401-1400, according to the entry criteria, 30 people were randomly divided into two experimental groups (they were taught rational and futuristic rational during 10 sessions) and the control group (without receiving intervention) were replaced. Torrance's creativity test (1989) was used in this research. The results of the post-test stage data were also analyzed with the MANCOVA test. The results of multivariate covariance analysis show that there is a significant difference between children's creativity in the subscales (elaboration, fluidity, initiative and flexibility) with the control group (P<0.001). Based on the obtained findings, it can be concluded that futuristic rational parenting training is effective on the creativity of primary school children. And this training can be used as an approach appropriate to Iranian culture.

    Keywords: Parenting, Futuristic Rational Approach, creativity, children, Parents}
  • مریم هرمزی، کیومرث فرح بخش*، مریم غلامزاده جفره
    پیوند زناشویی و تشکیل خانواده همچون قدیمی‏ترین نهادهای زندگی بشر از دیرباز موردتوجه متفکرین علوم اجتماعی، علوم اخلاقی، علمای مذهبی و سایر دانشمندان بوده است. در همین راستا شناسایی عوامل موثر در تشکیل و یا تخریب این بنیان اهمیتی بی بدیل دارد. لذا هدف از پژوهش حاضر  بررسی نقش خانواده اصلی  در ازدواج نافرجام فرزندان با رویکرد کیفی بود. شرکت‎کنندگان 20 نفر از زنان و مردان ایرانی (10 زوج) دارای تجربه زندگی مشترک با همسر به روش نمونه گیری هدفمند با بیشترین گوناگونی انتخاب شدند. داده‏ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختار یافته، با پرسیدن پرسش های باز درباره اهداف پژوهش گردآوری شد. داده ها با روش تحلیل درون مایه کیفی سنتی تحلیل شد. بر پایه برآیندها، شرکت‎کنندگان در پژوهش 5 کد اصلی (عوامل شکل گیری ازدواج نامناسب، کارکردهای خانواده اصلی، تجربیات دوران کودکی، نقش اساسی مادر برای فرزند، ویژگی های اخلاقی و فردی) از مصاحبه ها استخراج شد. بررسی مفاهیم مرتبط با ازدواج نافرجام و توجه به بافت خانوادگی و اثرات گسترده ی آن به مراکز و سازمان های خانواده محور پیشنهاد می گردد.
    کلید واژگان: خانواده اصلی, ازدواج نافرجام, فرزندان, پژوهش کیفی}
    Maryam Hormozi, Kiumars Farahbakhsh *, Maryam Gholamzadeh Jofreh
    Background
    Marriage and family formation as the oldest institutions of human life have long been the focus of thinkers of social sciences, moral sciences, religious scholars, and other scientists. In this regard, identifying the effective factors in the formation or destruction of this foundation is of great importance.
    Objective
    Therefore, the purpose of this research was to investigate the role of the main family in the unsuccessful marriage of children with a qualitative approach.
    Method
    The participants were 20 Iranian men and women (10 couples) who had the experience of cohabiting with their spouses using a targeted sampling method with the greatest diversity. Data were collected through semi-structured interviews by asking open questions about the research objectives. The data were analyzed using the traditional qualitative thematic analysis method.
    Findings
    Based on the results, 5 main codes (factors of the formation of inappropriate marriage, main family functions, childhood experiences, mother's basic role for the child, and moral and personal characteristics) were extracted from the interviews.
    Conclusion
    Examining the concepts related to a failed marriage and paying attention to the family structure and its wide-ranging effects are suggested for family-oriented centers and organizations.
    Keywords: original family, failed marriage, Children, qualitative research}
  • محمدامین فقیه، زهرا عبدخدایی*

    در پژوهشهای بسیاری به تاثیر غیر قابل انکار والدین در تربیت فرزندان اشاره شده است. اما با این وجود تا به حال در ادبیات پژوهش فارسی به بررسی عمیق چرایی و چگونگی این تاثیر پرداخته نشده است. مطالعه حاضر با روش کیفی و به شیوه ی پدیدارشناسی تفسیری به واکاوی چگونگی ایفای این نقش توسط والدین پرداخت. به این منظور از روش مصاحبه ی عمیق و نیمه ساختاریافته استفاده شد و با 10 والد از خانواده های ایرانی مصاحبه شد. داده های به دست آمده از این مصاحبه ها به روش تفسیری اسمیت مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل ها به دو مضمون اصلی «راهبردهای متفاوت والدین برای انتقال ارزش و معنا به فرزندان» و « تاثیرپذیری راهبردهای انتقال از عوامل متعدد » منتهی شد. مضامین فرعی نیز عبارت بودند از:«انتقال از طریق کلام و رفتار غیرکلامی»، «کنترل روابط فرزند به عنوان یک راهبرد»، «انتخاب محیط فرزند به عنوان یک راهبرد»، «تاثیر اعتماد والدین به فرزند در راهبرد مورد اتخاذ»، «تاثیر تجربه شخصی والد در رابطه با والدین خودش»، «تاثیر تفاوت شخصیت فرزندان در راهبرد مورد اتخاذ»، «تغییرات تدریجی شخصیت والد و تاثیرگذاری آن بر راهبرد او»، «تاثیر مرحله تحولی فرزند بر راهبرد مورد اتخاذ»، «تاثیر آموزه های روانشناختی بر راهبرد مورد اتخاذ»، «وجود اختلاف بین والدین برای اتخاذ یک راهبرد» و «تاثیرگذاری اهمیت یک ارزش بر راهبرد مورد اتخاذ». نتایج این پژوهش نشان می دهد که فرآیند انتقال ارزش ها و معنای زندگی، فقط متاثر از محتوای موردنظر والدین برای انتقال نیست و راهبردهای والدین در مسیر انتقال، تحت تاثیر عوامل مختلفی از باورها و احساسات درونی والدین گرفته تا متغیرهای مرتبط با فرزندان هستند.

    کلید واژگان: انتقال ارزش ها و معنا, خانواده, فرزندان, والدین}
    MohamadAmin Faqih, Zahra Abdekhodaie *

    In many research studies, it has been pointed out that parents are effective in raising their children. Parents have always sought to transfer their lives’ values and meanings to their children. But, in the literature of Persian research, there has not been an in-depth study of the way this effect has been done. The present study aimed to analyze how parents play this role through a qualitative research method and an interpretative phenomenological analysis (IPA). To this end, a semi-structured interview was conducted with ten parents of Iranian families. Moreover, data analysis was carried out by Smith’s IPA. The analyses’ results led to two main themes (i.e., “Different strategies of parents to transmit values and meanings to children” and “Affectability of transmission strategies”). Furthermore, the sub-themes included "transmission through verbal and non-verbal behavior", "relationship control as a strategy", "control of the environment as a strategy", "effect of parents’ trust in children in strategy selection", "effect of parents’ personal experience about their parents", "effect of children personality differences in strategy selection", "effect of gradual changes in parents personalities in strategy selection", "effect of child’s developmental stage in strategy selection", "effect of psychological teachings in strategy selection", "parental discord in strategy selection", and "effectiveness of importance of a value in strategy selection". This study’s results revealed that the process of transferring values and the meaning of life was influenced by the content the parents intended to transfer; moreover, the parents’ strategies in the path of transfer were affected by various factors, from the parents’ inner thoughts to the children-related variables.

    Keywords: Values, Meaning Transfer, Family, Children, Parents}
  • وحیده فضیلت پور، مریم غلامزاده جفره*، محسن نظری فر

    خودافشایی والدین، به ویژه مادران، نزد فرزندان رخداد رایجی است که در بافت رابطه والد-فرزندی با انگیزه های گوناگون رخ می دهد و در صورت نامناسب بودن می تواند برای فرزندان استرس آور باشد. با وجود این اطلاعات کمی در مورد شرایط و دلایل ترغیب کننده والدین به خودافشایی و شیوه های انجام آن وجود دارد. از این رو مطالعه حاضر با هدف شناسایی دلایل و راهبردهای به کارگرفته شده مادران برای خودافشایی نزد فرزندان انجام شده است. در این مطالعه کیفی و برپایه روش پدیدارشناسی توصیفی، جامعه آماری شامل مادران غیرمطلقه ساکن شهر تهران طی سالهای 1400-1399 و دارای حداقل یک فرزند 35-10 ساله بوده است که 22 نفر از آنها از طریق تبلیغات در فضای مجازی و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. گردآوری داده ها از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع داده ها ادامه یافت. تحلیل داده ها به روش پدیدارشناسی کولایزی دو محتوای اصلی را نشان داد که عبارت اند از: 1) مادران به دلایل گوناگون از جمله تخلیه هیجانی، دریافت حمایت و آموزش به فرزند خودافشایی می کنند، 2) راهبردهای به کارگرفته شده مادران در خودافشایی شامل چگونگی بیان، مقدار خودافشایی، زمان گفتن و وضع قوانین است. پیشنهاد می شود که مشاوران حوزه خانواده بر پایه نتایج این مطالعه، برای پیشگیری از وقوع پیامدهای منفی خودافشایی، به والدین در تشخیص دلایل تحریک کننده آنها به خودافشایی و شیوه های مناسب ابراز آن یاری رسان باشند.

    کلید واژگان: خودافشایی مادران, دلایل, راهبردها, پدیدارشناسی, فرزندان}
    V. Fazilatpour, M. Gholamzadeh Jofreh, Ph.D.*, M. Nazarifar, Ph.D.

    Parental disclosures occur commonly in the context of the parent-child relationship with various motives and if undertaken inappropriately, they can be stressful for children. However, relatively little is known about the conditions and reasons that encourage parents to disclose to their children and the strategies they use for disclosing. Hence, the aim of this study was to identify the reasons that motivated maternal disclosures and the strategies utilized for disclosing. This qualitative research had a descriptive phenomenological design and the statistical population of the study included non-divorced mothers living in Tehran in 2020-2021 who had at least one child aged 10 to 30. The subjects were selected via advertisements in the cyberspace through purposive sampling method. Data collection through semi-structured in-depth interviews was continued until data saturation was reached. Data analysis by Colaizzi's method showed two main content areas including: 1) mothers disclose to their children for various reasons, including venting, seeking emotional support, and educating. 2) The strategies used by mothers in disclosures include how to express, how much and when to disclose, and setting rules. It is suggested that family counsellors take appropriate steps to prevent the negative consequences of disclosures and familiarize parents with factors that prompt disclosures and appropriate ways of expressing them.

    Keywords: maternal disclosure, reasons, strategies, phenomenology, children}
  • امیرحسین مهدی مقدم *، فاطمه کریمی، حدیث مهدی مقدم

    طلاق اثرات و عوارض بسیاری بر خانواده بر جای می گذارد که بیشترین این اثرات و عوارض متوجه کودکان این خانواده ها می باشد از میان عوارض موثر بر کودکان میتوان از عوارض عاطفی،اجتماعی سخن به میان آورد که دامنه این عوارض بسیار است و این آسیب ها و عوارض به صورت ترس،اضطراب،انتقام جویی،افسردگی،انزوا و نیاز افراطی به محبت،اختلال در رفتار آمادگی برای جرم و بزهکاری و حتی تن دادن به جرم و ارتکاب آن اختلال در امر تحصیل و در روابط معاشرتی و رفتارهای ضد اجتماعی را نشان داد.از آن طرف هر گاه از تعلیم و تربیت سخن می گوییم همه بر این باور هستیم که فرایند تعلیم و تربیت به مثابه مثلثی مقدس است که یکسوی آن خانه است و سوی دیگرش مدرسه و پایه اش دانش آموز.شرایط خاص مدرسه و چگونگی روابط عاطفی حاکم بر خانواده نقش بسزایی در رفتار تحصیلی و انگیزه پیشرفت نوجوانان دارد.و کارنامه تحصیلی دانش آموزان حاصل تلاش مشترک اولیاء و مربیان است.بررسی ویژگیهای شخصی و شخصیتی آن دسته از دانش آموزانی که در مقایسه باهمسالان مشابه خود پیشرفت تحصیلی چشمگیری داشته اند.حاکی از آن است که آنها از محیط خانواده بسیار گرم و صمیمی برخوردار بوده و رد سایه مهر و محبت تشویق پدر و مادر از یک نگرش مثبت و انگیزه غنی و قوی نسبت به مدرسه و درس خواندن بهره مند شده اند.در مقابل با نگاهی کوتاه با شرایط روانی اجتماعی و درس خواندن بهره مند شده اند.

    کلید واژگان: طلاق, علل طلاق, فرزندان, افت تحصیلی, یادگیری}
  • فهیمه باهنر*، محیا صنیعی منش، مهناز کهریزه

    خیانت زناشویی آسیبی مخرب در زندگی زوجین به شمار می رود که علاوه بر زن و شوهر، زندگی فرزندان را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. این پژوهش با هدف شناسایی تجارب عواطف فرزندان بزرگسال آسیب دیده از خیانت زناشویی والدین انجام شد. روش پژوهش حاضر کیفی از نوع  پدیدارشناسی بود. جامعه این پژوهش شامل فرزندان بزرگسال آسیب دیده از خیانت زناشویی والدین شهر تهران در سال 1400 بود. نمونه گیری به صورت هدفمند و تا مرز اشباع و نهایتا انتخاب 10 فرزند بزرگسال ادامه یافت.  ابزار پژوهش مصاحبه های عمیق بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون کلایزی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها منجر به شناسایی 3 مضمون گزینشی، 9 مضمون محوری و 35 مضمون باز گردید. مضمون عواطف ناخوشایند نسبت به خیانت کننده شامل: احساس خشم، احساس بی تفاوتی، اهانت به فرزندان و شکل گیری بدبینی می باشد. عواطف ناخوشایند نسبت به خیانت شونده شامل: احساس ضعف و نارضایتی بود و عواطف ناخوشایند نسبت به خود عبارت بود از: احساس ترس، احساس ناراحتی و احساس شرم و سرخوردگی. در مجموع نتایج این پژوهش نشان داد که تجربه عواطف فرزندان بزرگسال آسیب دیده از خیانت زناشویی والدین ناخوشایند و منفی بود.

    کلید واژگان: تجارب عواطف, فرزندان, خیانت زناشویی, والدین, پدیدارشناسی}
    Fahimeh Bahonar*, Mahya Saneemansh, Mahnaz Kahrizeh

    Marital infidelity is considered a destructive damage in the life of couples, which affects the lives of children in addition to the husband and wife. This research was conducted with the aim of identifying the emotional experiences of adult children affected by parental infidelity. The present research method was a qualitative phenomenology type. The population of this study included adult children affected by the marital infidelity of their parents in Tehran in 2020. Sampling continued in a purposeful manner until the saturation limit and finally, 10 adult children were selected. The research tool was in-depth interviews. In order to analyze the data, the Claizian theme analysis method was used. Data analysis led to the identification of 3 selective themes, 9 central themes, and 35 open themes. The content of unpleasant emotions towards the betrayer includes feelings of anger, feelings of indifference, an insult to children, and the formation of pessimism. Unpleasant emotions towards the betrayed person included: feeling weak and dissatisfied, and unpleasant emotions towards oneself included: feeling fear, feeling uncomfortable, and feeling shame, and frustration. Overall, the results of this research showed that the emotional experience of adult children affected by parental infidelity was unpleasant and negative.

    Keywords: Emotional experiences, Children, Marital infidelity, parents, Phenomenology}
  • محسن مهدیان*، راضیه شیخ الاسلامی
    مقدمه

    والدین به عنوان مهم ترین عامل جامعه پذیر کردن کودکان و نوجوانان محسوب می شوند. پژوهش ها رابطه بین قدردانی و کاهش رفتار جامعه پسند را مورد تایید قرار داده اند، از این رو هدف پژوهش حاضر، تبیین رابطه کنترل روان شناختی والدین و رفتار جامعه پسند با واسطه گری هیجان اخلاقی قدردانی بود.

    روش

    روش پژوهش از نوع توصیفی -همبستگی و جامعه آماری شامل دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر یزد در سال تحصیلی 1399-1400 بود. حجم نمونه 350 نفر و با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند که ‏در‎ ‎نهایت 308 نفر پرسشنامه ها را تکمیل کردند. به منظور اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه کنترل روان شناختی والدین (سوننس و همکاران،2010)،  مقیاس چند مولفه ای قدردانی (مورگان و همکاران، 2017) و مقیاس گرایش های جامعه پسند (کارلو و راندال، 2002) استفاده گردید. 

    یافته ها

    داده ها با استفاده از نرم افزار AMOS و در قالب الگوی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که کنترل روان شناختی والدین، رفتار جامعه پسند را به طور منفی و معنادار پیش بینی می کند. رابطه قدردانی و رفتار جامعه پسند به صورت معکوس و معنادار بود. علاوه بر این، نقش واسطه گری قدردانی در رابطه بین کنترل روان شناختی والدین و رفتار جامعه پسند مورد تایید قرار گرفت (05/0<p). 

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت کنترل روان شناختی والدین کمتر در بافت خانواده و مهارت بیشتر فرزندان در هیجان اخلاقی قدردانی، موجبات ارتقاء رفتار جامعه پسند آن ها را فراهم می سازد.

    کلید واژگان: کنترل روان شناختی والدین, رفتار جامعه پسند, فرزندان, قدردانی, هیجان اخلاقی}
    Mohsen Mahdian *, Razieh Sheikholeslami
    Introduction

    Parents are considered as the most important factor in socializing children and adolescents. Researches has confirmed the effectiveness of gratitude on the pro-social behavior; hence the purpose of this study is to explain the relationship between parent’s psychological control and children’s pro-social behavior by the mediation of the gratitude.

    Methods

    The research method is a descriptive correlation study. The statistical population of the study included all high school students in Yazd in the academic year ‎2020-2021‎. The sample size was 350 people who were selected with the multi-stage cluster sampling method and 308 people completed the questionnaires. Research Measurement included Dependency-Oriented and Achievement-Oriented Psychological Control Scale (Soenens et al, 2010), Multi-component Gratitude Measure (Morgan et al, 2017) and Pro-social Tendencies Measures (Carlo & Randall, 2002) that have been completed by students. 

    Results

    The findings using structural equation modeling showed that final model has a good fitness. Also, findings of research hypothesis analysis showed that psychological control of parents could negatively and statistically significant predict pro-social behavior and relationship between gratitude and pro-social behavior was negatively and significant Moreover, the mediation role of gratitude in the relationship between parental psychological control and pro-social behavior was confirmed.

    Conclusion

    According to the research findings, it can be concluded that less psychological control of parents in the family context, and more children's skills in gratitude, can promotes their pro-social behavior.

    Keywords: children, Gratitude, Parental Psychological Control, Pro-social Behavior. Moral emotion}
  • طاهره ماهروزاده، معصومه موسوی فیروزآبادی*، مصطفی تقیلو

    از منظر قرآن و روایات، مصرف زمانی م یتواند انسان را به تعالی برساند که با تعادل همراه باشد و به عبارت دیگرمدیریت مصرف وجود داشته باشد. «مدیریت مصرف » به معنای نهادینه کردن روش صحیح استفاده از منابع است که باعث ارتقای سطح زندگی، توزیع مناسب منابع و کاهش هزین ه ها می گردد. در جامع های که هیچ مدیریتی برمصرف آن وجود ندارد، منابع به سرعت پایان می پذیرد و هدف و انگیزه ای برای مصرف مشاهده نمی شود. آموزش مدیریت مصرف، یکی از راهکارهای حفظ منابع و تامین رفاه نسل آینده است که با فرهنگ سازی ارایه آموزش به فرزندان میسر می شود. در این مقاله به روش توصیفی _ تحلیلی و با تا کید بر بیانات مقام معظم رهبری، به بررسی نقش تربیتی والدین در آموزش مدیریت مصرف صحیح به فرزندان پرداخته شده و در آن دو نوع نقش (مستقیمو غیرمستقیم) برای والدین ترسیم شده است. والدین در نقش غیرمستقیم، فرزندان را در کنترل تمایلات هدایتمی کنند و با تقبیح مصرف گرایی و تجمل گرایی برای آنها الگو می شوند. در نقش مستقیم نیز به ارایه آموزش های لازمدر این زمینه پرداخته شده است.

    کلید واژگان: مدیریت, مصرف, مصرف گرایی, قناعت, فرزندان}
  • زهرا خاتون، سیده زینب رضوانی*

    خانواده اولین و مهمترین نهادی است که پایه های شخصیتی فرزندان در آن پی ریزی می شود و کانون انسان سازی یا تخریب شخصیتی است. این سیستم دارای مرزها، تعاملات، ساختار و نقش هایی است که مهم ترین بخش آن با رابطه و تعامل آغاز می گردد. این تعاملات می توانند سازگارانه یا ناسازگارانه باشند که در نتیجه تعاملات ناسازگارانه امکان ایجاد مسایل اساسی می باشد. مشکلاتی نظیر سردی روابط زوجین، ایجاد اختلالاتی مانند افسردگی، اضطراب و غیره در روان هریک از زوجین و مهم تر از همه رشد شخصیت فرزندان. شکل گیری شخصیت وابسته به عوامل مختلفی است که اساس آن ارتباط صحیح والدین با خود و در گام دوم رابطه والد-فرزندی است. هر میزان ظرف رابطه والد-فرزندی مثبت تر باشد در ایجاد شخصیت سالم موثرتر است بنابراین برای شکل گیری شخصیتی سالم و صالح که در مبانی دینی ما از آن با عنوان « باقیات الصالحات» یاد می شود باید به بررسی روابط درون خانواده پرداخت.  در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر ناسازگاری زوجین بر رشد شخصیتی فرزندان از دیدگاه اسلام و روانشناسی با روش توصیفی_تحلیلی انجام شده است.یافته های پژوهش در دو بخش بررسی شده است: 1- عوامل ناسازگاری زوجین، 2- آثار و پیامدهای ناسازگاری زوجین بر رشد شخصیتی فرزندان. نتایج این پژوهش نشان داد عواملی همچون عدم هم کفو بودن همسران، عدم آشنایی به وظایف همدیگر، عدم رعایت اخلاق، عکس العمل نامناسب در برابر بد اخلاقی همسر، عدم تقوا و پاکدامنی، عدم درک یکدیگر و عدم ارتباط عاطفی زوجین، منجر به ناسازگاری زوجین می شود و این ناسازگاری ها پیامدهایی مانند : کاهش عزت نفس، ایجاد اضطراب و تشویش، افسردگی ، کاهش اعتماد به دیگران، نگرانی مداوم از دست دادن والدین در فرزندان را  به دنبال دارد که می تواند پایه های سلامت شخصیتی فرزندان را تهدید نماید. در واقع روابط ناسازگارانه ی زوجین، از طریق اثر گذاری منفی بر رشد شخصیتی فرزندان، کیفیت زندگی آینده آنان را آسیب پذیر می نماید.

    کلید واژگان: ناسازگاری, روابط, زوجین, رشد شخصیتی, فرزندان}
  • سعیدرضا متوسل، رضا بنی اسدی *

    در اسلام سالمندان احترام ویژه ای دارند. از این رو به برآورده شده نیازهای ایشان توجه خاصی شده است. یکی از مهم ترین این نیازها رسیدگی و مراقبت شایسته از ایشان است. این مساله اگر چه برای همه افراد چامعه نسبت به سال مندان صادق است اما درباره فرزندان نسبت به والدین سال مند از تاکید بسیار بیشتری برخوردار است با این حال در سال های اخیر مراقبت از والدین سال مند در محلی غیر از خانواده که از آن به خانه سال مندان یاد می شود شیوع قابل توجهی یافته است. این پژوهش که به روش تحلیلی توصیفی است در صدد بیان جایگاه ویژه سالمندان به ویژه والدین در اسلام و مراقبت شایسته از ایشان است.

    کلید واژگان: سالمند, والدین, فرزندان, خانه سالمندان}
  • پریسا رشیدی *، مینا احمدی
    اهداف

    درک دیدگاه کودکان از COVID-19 و قرنطینه از طریق هنر. طرح مطالعه: مشاهده‌ای; مطالعه کیفی.

    روش‌ها

    طراحی‌ها و یادداشت‌های توصیفی به همراه نقاشی‌هایی که در یک نمایشگاه هنری ارایه شد و مورد تحلیل موضوعی قرار گرفت.

    نتایج

    چهل و سه سند ایجاد شد که از این تعداد 134 نقل قول، 24 کد، 21 موضوع و شش گروه ترکیب شدند. مضامین عمدتا مربوط به تجربیات مثبت، تجربیات منفی، وحدت، ایمنی، امید، عدم اطمینان، سپاسگزاری، ایمان و انتظارات آینده بود.

    نتیجه‌ گیری

    این مطالعه به درک بهتر دیدگاه کودکان از وضعیت همه‌گیری کمک می‌کند.

    کلید واژگان: کووید -19, تعطیلی, نمایشگاه هنر, فرزندان, تم ها}
  • مهری یعقوبی، محمود جمالی فیروز آبادی*

    هدف از این پژوهش، بررسی رابطه بین کیفیت زندگی و سرسختی والدین با خودکارآمدی فرزندان بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و شیوه جمع آوری اطلاعات بررسی پیمایشی، از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دوره سوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 95-1394 بود که با استفاده از فرمول کوکران 350 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی از بین مناطق تهران، منطقه 13 از شرق، منطقه 5 از غرب و منطقه 1 از شمال، منطقه 20 از جنوب تهران انتخاب شدند. بمنظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مقیاس خودکارآمدی شرر و مادوکس (1982)، پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و پرسشنامه سرسختی والدین کیامرثی و همکاران (1377) تنظیم شده است، استفاده شد. به منظور تجزیه تحلیل داده ها از شاخصهای مرکزی و پراکندگی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام با کمک نرم افزار آماری SPSS نسخه 19 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین متغیرهای کیفیت زندگی والدین و سرسختی روان شناختی با خودکارآمدی فرزندان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (05/0 <p). همچنین بین دو متغیر سرسختی روان شناختی و کیفیت زندگی والدین رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (05/0 <p). نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که کیفیت زندگی و سرسختی والدین به میزان 9 درصد خودکارآمدی فرزندان را تبیین می کنند، که البته درصد کمی می باشد. به طور کلی، آموزش سرسختی روان شناختی و بهبود کیفیت زندگی والدین می تواند در خودکارآمدی و موفقیت فرزندان موثر بوده باشد.

    کلید واژگان: خودکارآمدی, کیفیت زندگی, سرسختی, والدین, فرزندان}
    Mehri Yaghoubi, Mahmoud Jamali Firoozabadi*

    The purpose of this study was to investigate the relationship between quality of life and parentschr('39') hardiness with childrenchr('39')s self-efficacy. This research is correlational in terms of practical purpose and in terms of the nature and method of collecting survey survey information. The statistical population included all high school students in Tehran in the academic year 1394-95, which using Cochranchr('39')s formula, 350 people were randomly selected from Tehran, District 13 from the east, District 5 from the west and District 1 from the north, District 20 were selected from the south of Tehran. In order to collect data, Scherer and Maddox self-efficacy scale questionnaires (1982), the World Health Organization quality of life questionnaire and the hardiness questionnaire of Kiamarsi et al. (1998) were used. In order to analyze the data, central indices and dispersion, Pearson correlation coefficient and stepwise regression analysis were used with the help of SPSS software version 19. The results showed that there is a positive and significant relationship between parentschr('39') quality of life variables and psychological hardiness with childrenchr('39')s self-efficacy (P <0.05). There is also a positive and significant relationship between the two variables of psychological hardiness and quality of life of parents (P <0.05). The results of stepwise regression showed that the quality of life and stubbornness of parents explain 9% of their childrenchr('39')s self-efficacy, which is a small percentage. In general, psychological resilience training and improving the quality of life of parents can be effective in childrenchr('39')s self-efficacy and success.

    Keywords: self-efficacy, quality of life, hardiness, parents, children}
  • میلاد سعیدی*، ابراهیم نعیمی، میلاد محبوب زاده
    همجوشی شناختی زمانی اتفاق می افتد که شخص در بافت فکری خود گرفتار شود. همجوشی شناختی از متغیرهای جدید در روانشناسی است. خودکارآمدی سازه اصلی تیوری اجتماعی و شناختی بندورا است و به برداشت افراد از توانایی های خود برای انجام کار و فعالیت اشاره دارد هدف این تحقیق بررسی نقش و همجوشی شناختی والدین در خودکارآمدی فرزندان است مطالعه حاضر یک مطالعه کیفی و از نوع زمینه ای یا مبنایی است نمونه گیری به روش هدفمند بود. جامعه ی مطالعه والدین و دانش آموزان دوره دوم مقطع متوسطه در سال 97 بود. نتایج تحقیق نشان داد همجوشی شناختی والدین موجب صورت سهل انگاری در امور درسی، مشکلات بین فردی، ارتباط متقابل مختل موجب عدم خودباوری در فرزندان شده است.
    کلید واژگان: همجوشی شناختی, خودکارآمدی, فرزندان}
    Milad Saeidi *, Ebrahim Naeimi, Milad Mahboobzade
    Cognitive fusion occurs when a person becomes entangled in their own intellectual context. Cognitive fusion is one of the new variables in psychology. Self-efficacy is the main structure of Bandura social and cognitive theory and refers to people's perceptions of their abilities to do work and activities. The purpose of this study is to investigate the role and cognitive fusion of parents in children's self-efficacy. Sampling was purposeful. The study population was parents and students of the second year of high school in 1997. The results showed that cognitive fusion of parents caused negligence in academic affairs, interpersonal problems, disrupted interaction caused lack of self-confidence in children.
    Keywords: cognitive fusion, self-efficacy, Children}
  • میلاد سعیدی*، ابراهیم نعیمی، میلاد محبوب زاده

    امروزه بسیاری از جوانان به فعالیت های اجتماعی شبکه ای اشتغال دارند و برای ساختن زندگی خوداز روابط و مناسبات اینترنتی استفاده می کنند یکی از مهمترین کارکردهای هیجانات تحصیلی، عملکرد تحصیلی و همچنین رفتارهای منجر به آن است خودکارآمدی سازه اصلی تیوری اجتماعی و شناختی بندورا است و به برداشت افراد از توانایی های خود برای انجام کار و فعالیت اشاره دارد هدف این تحقیق بررسی نقش شبکه های اجتماعی مجازی و در هیجانات تحصیلی و فرزندان مطالعه حاضر یک مطالعه کیفی و از نوع زمینه ای یا مبنایی است نمونه گیری به روش هدفمند بود. جامعه ی مطالعه دانش آموزان دوره دوم مقطع متوسطه در سال 97 بود. نتایج تحقیق نشان داد شبکه های مجازی موجب سهل انگاری در امور درسی، مشکلات بین فردی ، ارتباط متقابل مختل و عدم خودباوری در دانش اموزان شده است.

    کلید واژگان: شبکه های اجتماعی مجازی, هیجانات تحصیلی, فرزندان}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال