جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "girls" در نشریات گروه "روانشناسی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «girls» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
وضعیت اجتماعی- اقتصادی خانواده ازجمله مهمترین عوامل محیطی است که در دوره های مختلف بر جنین، نوزاد و کودک تاثیر می گذارد. براین اساس هدف از تحقیق حاضر بررسی قابلیت پیش بینی وضعیت اجتماعی- اقتصادی خانواده از انواع مهارت های ادراکی-حرکتی دختران 8-7 ساله بود. در این مطالعه پس رویدادی، 113 دختر 8-7 ساله در دو گروه با وضعیت اجتماعی- اقتصادی مناسب (55 نفر) و نامناسب (58 نفر) بررسی شدند. از پرسشنامه سنجش وضعیت اجتماعی- اقتصادی، آزمون غربالگری Stay in Step، بخشی از آزمون برونینکس-اوزرتسکی و آزمون جستجوی بینایی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با تحلیل تشخیص در سطح معناداری 05/0 و نرم افزار 23 SPSS انجام شد. یافته های آماری نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه های با وضعیت اجتماعی- اقتصادی مناسب و نامناسب در مهارت های حرکتی درشت (تمام متغیرها)، هماهنگی حرکتی دست و پا و چشم و دست، ظریف (فقط سکه) و مهارت های ادراکی-حرکتی فقط در آیتم های که عمدتا مهارت های دشوارتر (با تعداد عوامل مخل زیاد= 64) را اندازه گیری می کردند، وجود دارد. مهارت های حرکتی درشت و هماهنگی حرکتی در دخترانی که وضعیت اجتماعی- اقتصادی نامناسبی داشتند با 93 درصد، مهارت های حرکتی ظریف و مهارت های ادارکی-حرکتی در دخترانی که وضعیت اجتماعی- اقتصادی مناسبی داشتند به ترتیب با 71 و 76 درصد قابلیت پیش بینی صحیح افراد را داشتند. مهارت های حرکتی درشت و هماهنگی حرکتی چشم و دست و دست و پا قابلیت پیش بینی بهتری برای کودکان با وضعیت اجتماعی-اقتصادی نامناسب داشت.
کلید واژگان: وضعیت اجتماعی-اقتصادی, مهارت حرکتی, مهارت ادراکی-حرکتی, دخترانThe socioeconomic status of the family is one of the most important environmental factors that affects the fetus, newborn, and child at different periods. Accordingly, the aim of the present study was to investigate the ability to predict the socioeconomic status of the family from various perceptual-motor skills of 7-8-year-old girls. In this retrospective study, 113 7-8-year-old girls were examined in two groups with appropriate (55 people) and inappropriate (58 people) socioeconomic status. The socioeconomic status assessment questionnaire, Stay in Step screening test, part of the Broninek-Ozeretsky test, and visual search test were used. Data analysis was also performed with discriminant analysis at a significance level of 0.05 and SPSS 23 software. Statistical findings showed that there was a significant difference between the groups with good and bad socioeconomic status in gross motor skills (all variables), hand-foot and hand-eye coordination, fine motor skills (only coins), and perceptual-motor skills only in items that measured mainly more difficult skills (with a large number of confounders = 64). Gross motor skills and motor coordination in girls with bad socioeconomic status were 93% accurate, while fine motor skills and perceptual-motor skills in girls with good socioeconomic status were 71% and 76% accurate, respectively. Gross motor skills and hand-eye coordination and hand-foot coordination were better accurate for children with bad socioeconomic status.
Keywords: Socio-Economic Status, Motor Skills, Perceptual-Motor Skills, Girls -
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی شفقت در رابطه هوش هیجانی و بهزیستی روان شناختی دختران نوجوان بود. روش پژوهش توصیفی -همبستگی با استفاده از مدل یابی ساختاری بود. جامعه آماری شامل دختران نوجوان پایه اول تا سوم (متوسطه دوم) دبیرستان های شهرستان ملایر در سال تحصیلی 1401-1402 بود که به روش نمونه گیری در دسترس 452 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (RSPWB) ریف (1989)، پرسشنامه هوش هیجانی (SEIS) شات و همکاران (1998) و پرسشنامه شفقت (CS) ناس و ساک (2020) بود. از تحلیل معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. نتایج نشان داد که که تنظیم هیجان (002/0=P) و بهره برداری هیجان (005/0=P) به عنوان دو مولفه هوش هیجانی و همچنین شفقت (05/0=P) اثر مستقیم معناداری بر بهزیستی روان شناختی داشت، ولی ابراز هیجان اثر مستقیم معناداری بر روی بهزیستی روان شناختی نشان نداد (05/0<P). همچنین نتایج نشان داد که تنظیم هیجان (04/0=P) اثر غیر مستقیم معناداری بر بهزیستی روان شناختی داشت، اما بهره برداری هیجان و ابراز هیجان اثر غیرمستقیم معناداری نشان ندادند (05/0<P). این نتایج نشان می دهد که شفقت با توجه به نقش تنظیم هیجان به عنوان مولفه هوش هیجانی می تواند تبیین کننده بهزیستی روان شناختی دختران نوجوان باشد.
کلید واژگان: بهزیستی روان شناختی, هوش هیجانی, شفقت, دخترانThe present study aimed to investigate the mediating role of compassion in the relationship between emotional intelligence and the psychological well-being of adolescent girls. The research method used was descriptive correlation using structural modeling. The statistical population included teenage girls from first to third grades (second secondary) of high schools in Melair City in the academic year of 2022-2023, and 452 people were selected as the sample size by the available sampling method. The research tools included Ryff's Psychological Well-Being Scale (RSPWB) Riff (1989), Schutte Emotional Intelligence Scale (SEIS) Shot et al. (1998), and Compassion Questionnaire (CS) Nas and Sack (2020). Structural equation analysis was used to analyze the data. The results showed the optimal fit of the research model. The results showed that emotion regulation (P=0.002) and emotion exploitation (P=0.005) as two components of emotional intelligence as well as compassion (P=0.05) have a significant direct effect on psychological well-being. However, emotional expression did not significantly affect psychological well-being (P<0.05). Also, the results showed that emotion regulation (P=0.04) has an important indirect effect on psychological well-being, but emotion exploitation and emotion expression did not show a significant indirect effect (P<0.05). These results show that compassion, considering the role of emotion regulation as a component of emotional intelligence, can explain the psychological well-being of adolescent girls.
Keywords: Psychological Well-Being, Emotional Intelligence, Compassion, Girls -
مطالعه حاضر با هدف طراحی الگوی هویت یابی اجتماعی مبتنی بر تجربه زیسته دختران نوجوان صورت گرفت. روش پژوهش کیفی از نوع داده بنیاد بود. جامعه آماری پژوهش دربرگیرنده آموزش دیدگان مرکز ندا (نهضت دختران امام) بود که در سال 1402به صورت نمونه گیری هدفمند از شهر اراک انتخاب شدند. سپس مقیاس هویت اجتماعی بر روی آنان اجرا و افرادی که نمره ی بسیار خوب را کسب نمودند و با در نظر گرفتن نقطه ی اشباع نظری تعداد 7 نفر، تحت مصاحبه نیمه ساختار یافته قرار گرفتند. بر اساس یافته ها الگوی هویت یابی اجتماعی شامل: شرایط علی رشد یافتگی و هدفمندی، شرایط زمینه ای دوری از واقعیت، عدم مهارت ارتباط میان فردی، ضعف شخصیت، بی هویتی، راهبردهای تقویت کنشگری اجتماعی، راهبری، پرورش استعداد، مهارت افزایی، نقش پذیری انقلابی، تربیت دینی و بینش افزایی به دست آمد. همچنین عوامل مداخله گر شامل عدم مهارت کار با نوجوان در مراکز و نهادها و تقابل خانواده با نوجوان و پیامدها شامل نقش آفرینی دینی و انقلابی، کنشگری اجتماعی، تربیت اجتماعی و هویت یکپارچه حاصل گردید. این مطالعه، می تواند به گونه ی کاربردی مورد توجه و کاربست ارگان ها و نهاد های دولتی و غیر دولتی، فعالان عرصه ی تعلیم و تربیت، روان شناسان و مشاوران فعال در عرصه ی سلامت روان و سیاست گذاران قرار گیرد.
کلید واژگان: هویت یابی اجتماعی, تجربه زیسته, داده بنیاد, نوجوان, دخترانThe present study was conducted to design a model of social identification based on the lived experience of adolescent girls. The qualitative research method was the type of foundation data. The statistical population of the research included the trained people of the NADA Center (Movement of Imam's Daughters) who were selected in 1402 by purposive sampling. Then the social identity scale was implemented on them and the people who got a very good score considering the theoretical saturation point of 12 people, were subjected to a semi-structured interview. Based on the findings, the social identification pattern includes: causal conditions of growth and purposefulness, background conditions of distance from reality, lack of interpersonal communication skills, personality weakness, lack of identity, Strategies for strengthening social activism, leadership, talent development, skill enhancement, revolutionary role-taking, religious education and insight enhancement were obtained. Also, the intervening factors include the lack of skills to work with teenagers in centers and institutions and the confrontation of the family with the teenager and the consequences including religious and revolutionary role-playing, social activism, social education, and integrated identity. The model of social identification is an example of national, Islamic, and revolutionary identification. This study can be applied practically by governmental and non-governmental organizations and institutions, activists in the field of education, psychologists and counselors active in the field of mental health, and policymakers.
Keywords: Social Identification, Lived Experience, Grounded Theory, Teenagers, Girls -
مقدمه
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودانتقادی و انتظارات زناشویی بدبینانه در دختران کمال گرای روان رنجور بود.
روشجامعه آماری پژوهش دختران کمال گرای روانجور مراجعه کننده به برخی مراکز مشاوره شهر اهواز در سال 1401 بود. نمونه ای شامل 5 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و کسب حداقل نمره خط برش145 در آزمون کمال گرایی روان رنجور انتخاب شدند. این مطالعه از نوع طرح شبه آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه همزمان بود. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در 11 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد. مشارکت کنندگان مقیاس سطوح خودانتقادی و انتظارات زناشویی را تکمیل نمودند.
نتایجداده ها در سه مرحله خط پایه، درمان و پیگیری جمع آوری و به روش شاخص تغییر پایا، درصد بهبودی و ترسیم دیداری تحلیل شدند. نتایج درصد بهبودی نشان داد، آزمودنی ها در مرحله درمان در متغیر خودانتقادی (42/21) و در متغیر انتظارات زناشویی بدبینانه (23/18) و در مرحله پیگیری در متغیر خودانتقادی (68/51) و در متغیر انتظارات زناشویی بدبینانه (86/24) بهبود پیدا کردند. هم چنین شاخص تغییر پایای هر دو متغیر در مرحله پس از درمان و پیگیری معنی دار (96/1 z= و سطح معنی داری 05/0) بود.
بحث و نتیجه گیریبنابراین، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد از طریق افزایش انعطاف پذیری روان شناختی، باعث کاهش خودانتقادی و انتظارات زناشویی بدبینانه در دختران کمال گرای روان رنجور می شود.
کلید واژگان: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, خودانتقادی, کمال گرایی, دخترانBiannual Peer Review Journal of Clinical Psychology & Personality, Volume:22 Issue: 1, 2024, PP 17 -28IntroductionThe current study aimed to investigate the effectiveness of Acceptance and Commitment Therapy (ACT) on self-criticism and pessimistic marital expectations in neurotic perfectionist girls.
MethodThe research population consisted of neurotic perfectionist girls visiting counseling centers in Ahvaz in 2022. The participants were a sample of 5 girls selected using purposive sampling with a minimum cut-off score of 145 in the Neurotic Perfectionism Questionnaire (NPQ). In this research, a single-case quasi-experimental design, specifically a type of concurrent multiple baseline designs, was used. The Acceptance and Commitment Therapy (ACT) was implemented in eleven 90-minute sessions. The participants completed the Levels of Self-Criticism Scale (LSCS) and the Marital Expectation Scale.
ResultsThe data were collected in three baseline, intervention, and three-month follow-up phases and analyzed using the Reliable Change Index (RCI), recovery percentage, and visual inspection. The analysis of the recovery percentage showed that the participants' Self-Criticism (21.42) and Pessimistic Marital Expectations (18.23) improved in the intervention phase, and their Self-Criticism (51.68) and Pessimistic Marital Expectations (24.86) improved in the follow-up phase. Moreover, the Reliable Change Index of both variables in the post-treatment and follow-up phases was significant (z = 1.96, α = 0.05).
Discussion and ConclusionTherefore, Acceptance and Commitment Therapy reduces self-criticism and pessimistic marital expectations by increasing psychological flexibility.
Keywords: Acceptance, Commitment Therapy (ACT), Self-Criticism, Perfectionism, Girls -
پیامدهای روانشناختی شکست عاطفی بر اساس تجربه زیستهزمینه
شکست عاطفی یکی از مشکلات عمده ی افراد است به طوری که با کاهش سطح بهزیستی، نارضایتی زندگی، خشم و اندوه ارتباط مستقیم دارد.
هدفدر این تحقیق هدف عبارت بود از بررسی پیامدهای روان شناختی ناشی از شکست عاطفی بر اساس تجربه زیسته دختران.
روشبه منظور کشف تجارب زیسته دختران از روش کیفی " پدیدارشناسی توصیفی هفت مرحله ای کلایزی" استفاده شد که با معیارهای باورپذیری، انتقال پذیری، قابلیت اعتماد و تاییدپذیری ارزیابی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دختران 20 تا 25 سال دارای تجربه شکست عاطفی ساکن شهر اصفهان بودند و ملاک ورود آنها عبارت بود از گذشتن حداقل یک ماه و حداکثر 12 ماه از زمان قطع رابطه عاطفی آنها و وارد نشدن به رابطه عاطفی جدید. مشارکت کنندگان با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و نمونه گیری تا اشباع داده ها یعنی رسیدن به تعداد 9 نفر ادامه یافت. ابزار: ابزار گردآوری اطلاعات عبارت بود از مصاحبه نیمه ساختار یافته که هر کدام بین 50 تا 70 دقیقه طول می کشید. داده ها با استفاده از روش 7 مرحله ای کلایزی و و نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.
نتیجهاز تحلیل تجارب زیسته شکست عاطفی دختران تعداد 414 مقوله باز ، 7 مقوله میانی و یک مقوله اصلی بدست آمد. مقوله اصلی عبارت بود از پیامدهای روانشناختی و مقوله های میانی شامل کاهش احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس، ایجاد تغییردر ابعاد مختلف رفتاری، جسمانی، شناختی، اختلال در عملکرد اجرایی و بروز هیجانات مثبت و منفی بودند.
کلید واژگان: شکست عاطفی, دختران, پیامد روانشناختیPsychological Consequences of Emotional Failure Based on Lived ExperiencesEmotional failure is one of the major problems of people, so that it is directly related to the decrease in the level of well-being, dissatisfaction with life, anger and sadness. In this research, the purpose was to investigate the psychological consequences of emotional failure based on the lived experience of girls. In order to discover the lived experiences of girls, the qualitative method "Seven-Step Descriptive Phenomenology of Colaizzi" was used, which was evaluated with the criteria of believability, transferability, reliability and verifiability. The statistical population included all girls aged 20 to 25 who had experienced emotional failure living in the city of Isfahan, and the criteria for their entry was that at least one month and at most 12 months had passed since the end of their emotional relationship and they had not entered into a new emotional relationship. The participants were selected using purposive sampling and the sampling continued until the saturation of the data, i.e. reaching the number of 9 people. The data collection tool was a semi-structured interview, each of which lasted between 50 to 70 minutes. The data were analyzed using the 7-step Colaizzi and MAXQDA software. 414 open categories, 7 middle categories and one main category were obtained from the analysis of girls' lived experiences of emotional failure. The main category was the psychological consequences and the intermediate categories included a decrease in self-worth and self-confidence, changes in various behavioral, physical, and cognitive dimensions, impairment in executive function, and occurrence of positive and negative emotions.
Keywords: Emotional Failure, Girls, Psychological Consequences -
Objective
The aim of the present study was to predict psychological pain based on emotional expression with the mediation of fear of intimacy in girls with emotional breakup experience.
MethodsThe research design was applied in terms of purpose and descriptive-correlational in terms of method. The statistical population of the study included girls aged 20 to 35 with emotional breakup experience in Tehran in 2020, of whom 392 were selected using the convenience sampling method. They responded to the Auerbach and Mikulincer (2003) Mental Pain Questionnaire, the King and Emmons (1990) Emotional Expression Questionnaire, and the Descutner and Thelen (1991) Fear of Intimacy Scale. Data were analyzed using structural equations and SPSS and AMOS software.
FindingsThe findings showed that the direct path coefficient of fear of intimacy (ß = 0.15, p < 0.01) to psychological pain was positive and significant, but the path coefficients of the types of emotional expression to psychological pain were not significant (p > 0.05). The direct path coefficients of positive emotional expression (ß = -0.10, p < 0.05) and expression of intimacy (ß = -0.15, p < 0.01) to fear of intimacy were negative and significant, while the path coefficient of negative emotional expression (ß = 0.15, p < 0.01) to fear of intimacy was positive and significant. The indirect path coefficients of the types of emotional expression to psychological pain in girls with emotional breakup experience through fear of intimacy were not significant (p > 0.05).
ConclusionThe results indicated that although fear of intimacy neutralized the effects of different types of emotional expression on psychological pain in girls with emotional breakup experience, it did not mediate the relationship between the types of emotional expression.
Keywords: Psychological Pain, Emotional Expression, Fear Of Intimacy, Emotional Breakup Experience, Girls -
هدف از انجام این پژوهش، مدل یابی بهزیستی روان شناختی بر مبنای ذهن آگاهی با میانجی گری تجربه شیفتگی در دانش آموزان دختر بود. این پژوهش، توصیفی-همبستگی و به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری در پژوهش حاضر، شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه سوم دوره دوم متوسطه نظری شهر قم، در سال تحصیلی 1403_1402 بود. حجم نمونه آماری برابر 200 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انجام شد. ابزار های مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه 5 عاملی ذهن آگاهی بائر و همکاران (FFMQ، 2006)، پرسشنامه تجربه شیفتگی جکسون و اکلند (FSS، 2002) و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (PWB، 1989) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که مدل از برازش خوبی برخوردار بوده و تجربه شیفتگی بر بهزیستی روان شناختی اثر مستقیم و معنادار داشت (01/0>P)؛ اما ذهن آگاهی بر بهزیستی روان شناختی اثر مستقیم نداشت (05/0<P). همچنین ذهن آگاهی با میانجی گری تجربه شیفتگی بر بهزیستی روان شناختی اثر غیرمستقیم و معناداری داشت (01/0>P). در مجموع می توان نتیجه گرفت که تجربه شیفتگی یکی از مکانیسم های زیربنایی رابطه بین ذهن آگاهی و بهزیستی روان شناختی در دانش آموزان است؛ بر این اساس پیشنهاد می شود جهت بهبود بهزیستی روان شناختی دانش آموزان برنامه های آموزشی و درمانی متمرکز بر ذهن آگاهی و تجربه شیفتگی اجرا شود.
کلید واژگان: تجربه شیفتگی, ذهن آگاهی, بهزیستی روا نشناختی, دانش آموزان, دختران, دوره متوسطهThe aim of the present study was the modeling of psychological well-being based on mindfulness mediated by flow in female students. This research was descriptive correlational using a structural equation modeling method. The statistical population in the present study included all female students of the third grade of the second school in Qom, in the academic year of 2023-2024. The statistical sample size was determined to be 200 people, which was done by random cluster sampling. The questionnaires were Five-Factor Mind Fulness of Questionnaire (FFMQ, Bauer et al., 2006), Flow State Scale (FSS, Jackson & Eklund, 2002 ) and Psychological Well-Being questionnaire (PWB, Ryff, 1989). For analyzing data we used the analysis of structural. The results of data analysis showed that the model has a good fit and there is a significant correlation and flow state has a direct and significant effect on psychological well-being (P<0.01), But mindfulness had no direct effect on psychological well-being (P>0.05). Also, mindfulness through the mediation of the flow state has an indirect and significant effect on psychological well-being (P<0.01). In general, it can be concluded that flow is one of the underlying mechanisms of the relationship between mindfulness and psychological well-being in students; Based on this, it is suggested to implement educational and therapeutic programs focused on mindfulness and flow to improve the psychological well-being of students.
Keywords: Flow, Mindfulness, Psychological Well-Being, Students, Girls, Secondary -
ObjectiveThe present study aimed to predict loneliness based on the perceived parenting styles and parent-child conflict resolution tactics in adolescent girls.MethodsThe research used a descriptive-correlational method. The research participants included girls aged 14 to 18 in the lower and upper secondary schools of the east of Tehran in the academic year of 2021-2022. A total of 267 samples were selected using multi-stage cluster sampling. The participants responded to the Loneliness Scale (UCLA) by Russell (1996), the Parental Authority Questionnaire (PAQ) by Buri (1991), and the Parent-Child Conflict Scale by Fine, Moreland & Schwebel (1983), which were presented online by teachers and researchers.ResultsBased on the data analysis results, authoritative parenting style(R=-.341) at the level (p <.01). inversely and authoritarian parenting style directly (R=.339) at the level (p <.01) predicted loneliness. Among conflict resolution tactics, reasoning inversely(R=-.180) at the level (p <.01), verbal aggression (R=.359) at the level (p <.01), and physical aggression (R=.223) at the level (p <.01) directly predicted loneliness. Additionally, the perceived parenting style and parent-child conflict resolution tactics greatly affected loneliness in adolescent girls.ConclusionTeaching authoritative parenting style and conflict resolution tactics prevented loneliness. Meanwhile, the development of interventions and ensuring parental participation had a significant effect on the reduction and prevention of loneliness.Keywords: Loneliness, Perceived Parenting Styles, Parent-Child Conflict Resolution Tactics, Girls
-
مقدمه
سوءاستفاده جنسی در کودک یکی از مشکلات عمده بهداشت عمومی و از مهم ترین عوامل تهدید کننده سلامت روان در کودکان است. کودکی که سوءاستفاده جنسی را تجربه می کند، در معرض خطر بیشتری برای سایر تجارب منفی در دوران کودکی است.
روشپژوهش حاضر با هدف بررسی تجربه زیسته دختران از سوءاستفاده جنسی در دوران کودکی انجام گرفته است. در همین راستا، 8 نفر از دخترانی که سوءاستفاده جنسی را در دوران کودکی تجربه کرده بودند به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته مورد مطالعه قرار گرفتند. لازم به ذکر است که نمونه گیری تا زمان اشباع داده ها ادامه یافت. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها. ابتدا داده ها، ثبت شدند و با استفاده از روش گلایزری کدگذاری شدند و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.
نتایجنتایج تحلیل تجربه زیسته دختران در مورد سوءاستفاده جنسی در چهار مضمون: خیانت، خودسرزنش گری، انگ زدن و آسیب روانی جای گرفت.
بحث و نتیجه گیری:
این مطالعه بر اهمیت اقدامات پیشگیرانه و توجه بیش ازپیش خانواده ها و نهاد های اجتماعی در حمایت از کودکان و پیشگیری از سوءاستفاده جنسی در دختران تاکید دارد.
کلید واژگان: تجربه زیسته, سوءاستفاده جنسی, کودکان, دخترانBiannual Peer Review Journal of Clinical Psychology & Personality, Volume:21 Issue: 2, 2023, PP 49 -58IntroductionChild sexual abuse is a significant public health issue and a major threat to the mental well-being of children. A child who experiences sexual abuse is at a greater risk of facing other negative childhood experiences. Understanding the risk factors and effects of sexual abuse is crucial for accurately assessing and preventing this issue.
MethodThe present study aimed to investigate the lived experience of girls who have experienced childhood sexual abuse. In this study, 8 girls who had experienced childhood sexual abuse were selected using purposive sampling and were interviewed using semi-structured interviews. It should be noted that sampling continued until data saturation was achieved. The data were initially recorded, coded, and then analyzed using the Colaizzi method in order to conduct the analysis.
ResultThe analysis of girls' experiences of sexual abuse yielded four themes: lack of betrayal, self-blame, stigmatization, and psychological trauma.
Discussion and ConclusionThis study emphasizes the importance of preventive measures and increasing the attention of families and social institutions in supporting children and preventing sexual abuse in girls.
Keywords: lived experience, Sexual Abuse, Children, Girls -
مقدمهتجربه آزار جنسی در دختران تاثیرات منفی زیادی در حیطه های روانشناختی، فرهنگی و اجتماعی داشته و زندگیآن ها در ابعاد زیاد تحت تاثیر قرار می دهد. هدف از این پژوهش مقایسه ناگویی هیجانی، احساس تنهایی و شفقت به خود در دختران با و بدون آزار جنسی بود.روشروش پژوهش از نوع علی مقایسه ای و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دختران با آزار جنسی بود که به مراکز خدمات روانشناسی شهر اردبیل در سال 1401 مراجعه کرده بودند، 30 دختر با آزار جنسی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با 30 دختر بدون آزار جنسی همتاسازی شده مقایسه گردیدند، برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه -های ناگویی هیجانی تورنتو بگبی و همکاران احساس تنهایی راسل و همکاران و شفقت به خود نف استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس تک متغیره و چند متغیره و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20 تحلیل شدند.یافته هایافته ها نشان داد که تفاوت معنی داری در ناگویی هیجانی، احساس تنهایی و شفقت به خود در دختران با و بدون آزار جنسی وجود داشت (01/0 =P).نتیجه گیریاین نتایج تلویحات مهمی در زمینه پیش گیری، آسیب شناسی، مداخلات درمانی و مقابله بالینی در خصوص دختران با آزار جنسی دارد.کلید واژگان: : ناگویی هیجانی, احساس تنهایی شفقت به خود, دختران, آزار جنسیIntroductionThe experience of sexual abuse in girls has many negative effects in psychological, cultural and social fields and affects their lives in many ways. The present study was conducted with the aim of Comparison of alexithymia, loneliness and self-compassion in the girls with and without sexually abused.MethodThe research method is of a comparative causal type and the statistical population of the research included all girls with sexual abuse who referred to the psychological service centers of Ardabil city in 1401, 30 girls with sexual abuse were selected using convenience sampling method and with 30 Girls without sexual abuse were compared. Alexithymia Bagby & et al, loneliness Russeel & et al and self-compassion Neff Questionnaire were used. Data were analyzed by MANOVA- ANOVA.ResultsThe findings showed that there was a significant difference in alexithymia, loneliness and self-compassion of girls with and without sexual abuse.ConclusionThese results have important implications in prevention, pathology, therapy intervention and clinical deal women girls with and sexually abused.Keywords: alexithymia, loneliness, Self-compassion, Girls, Sexual abuse.Keywords: Alexithymia, Loneliness, Self-Compassion, Girls, Sexually Abused
-
هدف
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تصویر بدنی و باورهای اختلال خوردن دختران هجده تا سی و پنج سال انجام شد.
روش پژوهش:
روش پژوهش حاضر از نوع طرح های کاربردی و نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دختران هجده تا سی و پنج ساله دارای اضافه وزن ساکن شهر ساری بودند که تعداد 30 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (15=n) و گروه گواه (15=n) گماشته شدند. داده ها با استفاده از باورهای اختلال خوردن (EDBQ)، پرسشنامه نگرانی از تصویر بدن (BICI) به دست آمد. داده ها با استفاده از روش مانکوا و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد و تحلیل های آماری فوق با بهره گیری از نرم افزار SPSS.22 به اجرا درآمد.
یافته هانتایج نشان داد که گروه درمان پذیرش و تعهد بر بهبود تصویر بدنی (26/18=F، 001/0>P) و باورهای اختلال خوردن (10/35=F، 001/0>P) دختران هجده تا سی و پنج سال تاثیر معناداری داشت.
نتیجه گیریبنابراین می توان نتیجه گرفت که با توجه به تاثیر مثبت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود تصویر بدنی و باورهای اختلال خوردن دختران هجده تا سی و پنج سال استفاده از این روش ها در برنامه ریزی اقدامات بهداشت روانی به خصوص برای دختران هجده تا سی و پنج ساله دارای اضافه وزن توصیه می شود
کلید واژگان: درمان پذیرش و تعهد, تصویر بدنی, باورهای اختلال خوردن, دخترانAimThe present study was conducted with the aim of determining the effectiveness of treatment based on acceptance and commitment on body image and eating disorder beliefs in girls between the ages of eighteen and thirty-five.
MethodsThe current research method was applied and quasi-experimental designs of pre-test-post-test type with control group. The statistical population of this research included all overweight girls aged 18 to 35 living in Sari, 30 of whom were randomly selected using the available sampling method in two treatment groups based on acceptance and commitment. n=15) and the control group (n=15) were assigned. Data were obtained using Eating Disorder Beliefs (EDBQ), Body Image Concern Questionnaire (BICI). The data were analyzed using repeated measure analysis of variance, and the above statistical analyzes were performed using the SPSS.22 software.
ResultsThe results showed that the acceptance and commitment treatment group improved body image (F=18.26, P<0.001) and eating disorder beliefs (F=35.10, P<0.001) of girls aged eighteen to Thirty-five years had a significant impact.
ConclusionTherefore, it can be concluded that due to the positive effect of treatment based on acceptance and commitment on improving the body image and eating disorder beliefs of eighteen to thirty-five year old girls, the use of these methods in planning mental health measures, especially It is recommended for overweight girls aged eighteen to thirty-five.
Keywords: Acceptance, Commitment Therapy, body image, eating disorder beliefs, girls -
دوران نوجوانی سرشار از فرصت یادگیری صلاحیتها و مهارتهای جدید است. از آنجا که برنامه های مدارس دوره متوسطه به همه جنبه های رشد نمی پردازند، ضرورت دارد که هر نوجوان در فعالیتهای فوق برنامه شرکت کند. منظور از فعالیتهای فوق برنامه، هر نوع فعالیت خارج از برنامه درسی رسمی است که در آن دانش آموزان مشارکتی فعالانه، داوطلبانه و سازنده دارند. تنوع فعالیتهای فوق برنامه به افزایش تحرک بدنی، صیانت از آسیبهای فضای مجازی، کسب مهارت و تقویت آموزشهای مدرسه ای می انجامد. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف شناسایی ساختار جامع فعالیتهای فوق برنامه ویژه دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول با به کارگیری روش تحقیق آمیخته اکتشافی (کیفی- تحلیل محتوا و کمی- توصیفی پیمایشی) در سال تحصیلی 97-1396 در مدارس ناحیه یک شهر یزد انجام شده است. جامعه آماری شامل سه گروه مدیران مدارس دخترانه (28 نفر)، دانش آموزان دختر (7000 نفر) و مادران (7000 نفر) بود. داده های کیفی طی مصاحبه با ده مدیر مدرسه بر اساس اصل اشباع نظری و روش نمونه گیری هدفمند گردآوری شد، سپس 375 دانش آموز و 355 نفر از مادران به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و به پرسشنامه های محقق ساخته پاسخ دادند. سه سوسازی نتایج تحلیل محتوای داده های کیفی و تحلیل واریانس رتبه ای فریدمن داده های کمی نشان داد که اولویت فعالیتهای فوق برنامه از نظر مدیران مدارس دخترانه، دانش آموزان و مادران به ترتیب، فعالیتهای ورزشی، فرهنگی- هنری، مهارتی- حرفه ای، با اختیار خود در منزل، آموزشی- درسی و مذهبی- معنوی است که می توان آنها را مبنای طراحی و اجرای فعالیتهای فوق برنامه در مدارس قرار داد.
کلید واژگان: فعالیتهای فوق برنامه, نوجوانی, دوره متوسطه اول, دخترانAn extracurricular activity is an activity, performed by students, that falls outside the realm of the normal curriculum of school. It is demonstrated that involvement in these activities have a positive impact on the participant’s life. Extracurricular activities instill key skills and personality traits that can be helpful in other walks of life. The purpose of the present study was to identify the comprehensive structure of extracurricular activities for female junior high school students in Yazd (District 1) in 2017-18 school year. This study had a mixed methods design (content analysis in the qualitative part and descriptive survey type in the quantitative part). The statistical population was comprised of three groups, i.e., school principals (28 individuals), female students (7000 individuals), and mothers (7000 individuals). In the qualitative part, ten school principals were selected through purposive sampling method and then interviewed based on saturation principle. In the next step, 375 students and 355 mothers were selected by random cluster sampling method and completed two researcher-made questionnaires. The qualitative and quantitative data were analyzed via content analysis and Friedman's ANOVA, respectively. The triangulation of the results showed that the extracurricular activities priorities for school principals, students and their mothers were sports activities, arts and cultural activities, skill-based and vocational activities, autonomous activities at home, educational and academic activities, and religious activities, respectively. The findings of this research can be utilized for designing and implementing extracurricular activities at schools.
Keywords: extracurricular activities, adolescence, junior high school, girls -
ساختار هویت جنسیتی در نوجوانان علاوه بر تعامل اجتماعی رودررو، تحت تاثیر فناوری های نوین ارتباطی و در راس آن اینترنت و شبکه های مجازی، قرار دارد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تجارب زیسته دختران نوجوان از حضور در فضای مجازی و تاثیر آن بر هویت جنسیتی آنان انجام شد. این مطالعه از نوع کیفی و با استفاده از روش پدیدار شناسی است و با بهره گیری از نمونه گیری هدفمند و تحلیل مصاحبه های نیمه ساختاریافته با دختران 13 تا 18 سال شهر تهران انجام شد. در نهایت پس از انجام 20 مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق پژوهشگر به اشباع داده ها رسید. مصاحبه ها با روش اسمیت مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتند. در این پژوهش 4 مضمون اصلی و 9 مضمون فرعی و 52 واحد معنایی به دست آمد که مضامین اصلی عبارت بودند از: «تغییرات رفتاری دختران»، «دسترسی به اطلاعات زودهنگام جنسی»، «کاهش اعتماد به نفس»، «اختلال در هویت جنسیتی». با توجه به نتایج بدست آمده از این پژوهش، حضور بیش از 5 ساعت در روز در شبکه های مجازی مانند اینستاگرام باعث آسیب به هویت جنسیتی دختران نوجوان می شود.کلید واژگان: هویت جنسیتی, فضای مجازی, دختران, پدیدار شناسیIn addition to face-to-face social interaction, the structure of gender identity in teenagers is influenced by new communication technologies, especially the Internet and virtual networks. Therefore, the current research was conducted with the aim of investigating the lived experiences of teenage girls from being in the virtual space and its effect on their gender identity. This study is of qualitative type and using phenomenology method and was conducted by using purposeful sampling and analysis of semi-structured interviews with girls aged 13 to 18 years old in Tehran. Finally, after conducting 20 in-depth semi-structured interviews, the researcher reached data saturation. Interviews were analyzed using Smith's method. In this research, 4 main themes and 9 sub-themes and 52 meaning units were obtained, the main themes were: "girls' behavioral changes", "access to early sexual information", "decrease in self-confidence", "gender identity disorder" ». According to the results obtained from this research, being more than 5 hours a day on virtual networks such as Instagram causes damage to the gender identity of teenage girls.Keywords: gender identity, Virtual space, girls, Phenomenology
-
هدف
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر مهارتهای ارتباطی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه بود.
روشروش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. در این پژوهش جامعه آماری دانشآموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 30 نفر از آنان در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش تحت 12 جلسه 90 دقیقه ای جلسات درمانی پذیرش و تعهد اقتباس از پترسون، ایفرت، فینگولد و دیویدسون (2009) قرار گرفت؛ اما گروه گواه هیچ گونه مداخلهای دریافت نکردند و در لیست انتظار باقی ماندند. از پرسشنامه تجدیدنظر شده مهارتهای ارتباطی کوییندام (2004) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی) انجام پذیرفت.
یافته ها:
نتایج نشان داد درمان پذیرش و تعهد در مرحله پسآزمون و پیگیری نسبت به گروه گواه اثربخشی معناداری بر درک پیام (37/6=F، 004/0=P)، تنظیم هیجان (62/8=F، 001/0>P)، گوش دادن (57/4=F، 017/0=P)، بینش به ارتباط (04/16=F، 001/0>P)، ابراز وجود (16/9=F، 001/0>P) دختران نوجوان دارد.
نتیجه گیری:
بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که درمان پذیرش و تعهد می -تواند به عنوان شیوههای درمانی برای بهبود مهارتهای ارتباطی دختران نوجوان در محیط های آموزشی و درمانی به کار برده شود.
کلید واژگان: درمان پذیرش و تعهد, مهارتهای ارتباطی, دخترانAimThe aim of this study was to determine the effectiveness of admission and commitment therapy on communication skills of female high school students.
MethodsThe research method was quasi-experimental with a pre-test, post-test design with a control group with a 2-month follow-up phase. In this study, the statistical population was female high school students in Tehran in the academic year 2019-20. Using simple random sampling method, 30 of them were divided into two groups of experimental and control (15 people in each group). The experimental group underwent 12 90-minute sessions of acceptance and commitment therapy sessions adapted from Peterson, Efert, Fingold, and Davidson (2009); But the control group did not receive any intervention and remained on the waiting list. The Revised Communication Skills Questionnaire Queendom (2004) was used to collect information. The analysis of information obtained from the implementation of questionnaires was performed through SPSS software version 24 in two descriptive and inferential sections (analysis of covariance, one-way analysis of variance and Bonferroni post hoc test).
ResultsThe results showed that acceptance and commitment treatment in the post-test and follow-up stages compared to the control group had a significant effect on message perception (F=6.37, P=0.004), emotion regulation (F=8.62, P<0.001), listening (F=4.57, P=0.017), insight into communication (F=4.04, P<0.001), assertiveness (F=9.16, P<0.001) has teenage girls.
ConclusionBased on the results of the present study, it can be said that acceptance and commitment therapy can be used as therapeutic methods to improve communication skills of adolescent girls in educational and medical settings.
Keywords: Acceptance, Commitment Therapy, Communication skills, Students, girls -
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر ارتقای نشاط اجتماعی و سازگاری اجتماعی در دختران اقدام به خودکشی مراجعه کننده به اورژانس اجتماعی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دختران اقدام به خودکشی مراجعه کننده به اورژانس اجتماعی شهر سقز در سال 1400-1399 بود که از طریق روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس معیار های ورود و خروج تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه شادکامی اکسفورد (OHQ، 2002) و سازگاری اجتماعی بل (BAI، 1961) بود. گروه آزمایش تحت درمان ذهن اگاهی ویلیامز و سگال (2003) به مدت 8 جلسه 2 ساعته قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. تجزیه و تحلیل داده های آماری با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر صورت گرفت. یافته ها نشان داد که درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر ارتقای نشاط اجتماعی (32/52= f، 01/0=p) و سازگاری اجتماعی (71/39= f، 01/0=p) در دختران اقدام به خودکشی مراجعه کننده به اورژانس اجتماعی معنادار بود و نتایج حاکی از ماندگاری درمان در دوره پیگیری بود (01/0=p). بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت درمان ذهن آگاهی روش مناسبی برای ارتقای نشاط اجتماعی و سازگاری اجتماعی در دختران اقدام به خودکشی مراجعه است.
کلید واژگان: درمان ذهن آگاهی, دختران, سازگاری اجتماعی, نشاط اجتماعیThe present study was conducted with the aim of determining the effectiveness of mindfulness-based therapy in promoting social vitality and social adjustment in suicidal girls referred to as social emergencies. The research method was semi-experimental with a pre-test and post-test design with a control group and a three-month follow-up. The statistical population included all the girls who tried to commit suicide who referred to the social emergency of Saqqez city in 2020-2021, and through the purposeful sampling method and Based on the entry and exit criteria, 30 people were selected and randomly divided into two groups of 15 people. The test and evidence were replaced. The measurement tool in this research was the Oxford Happiness Questionnaire (2002) and Bell's Social adjustment Questionnaire (1961). The experimental group underwent Williams and Segal's (2003) mindfulness therapy for 8 2-hour sessions, and the control group did not receive any intervention. Statistical data analysis was done using repeated measure analysis of variance. The findings showed that the treatment based on mindfulness improves social vitality (f=52.32, p=0.01) and social adjustment (f=39.71, p=0.01) in suicidal girls referred to as social emergency. It was significant and the results indicated the durability of the treatment in the follow-up period (p=0.01). Based on the results of the research, it can be said that mindfulness therapy is a suitable method for promoting social vitality and social adjustment in girls who attempt to commit suicide.
Keywords: Mindfulness therapy, girls, social adjustment, social vitality -
معنویت با ساختارهای مهم فرد ازجمله کیفیت زندگی و تحمل ناکامی در ارتباط است و به فرد برای مقابله با مسایل زندگی کمک می کند. این پژوهش باهدف تعیین تاثیر معنویت درمانی بر کیفیت زندگی و تحمل ناکامی دختران انجام شد. این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل تمام دختران نوجوان سنین 13 تا 18 ساله منطقه 13 تهران شرق و شرق نو در سال 1399 بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر از دختران منطقه مذکور انتخاب شدند و با جایگزینی تصادفی در گروههای مداخله (15 نفر گروه معنویت درمانی) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند و به پرسش نامه های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (فرم کوتاه) و تحمل ناکامی هارینگتون (2005) پاسخ دادند. گروه کنترل در انتظار ماند و برای گروه مداخله طی 8 جلسه 60 دقیقه ای آموزش معنویت درمانی اجرا شد. در پایان مداخلات درمانی و یک ماه بعد، بار دیگر آزمودنی های گروه مداخله و کنترل به منظور بررسی میزان تداوم اثربخشی آموزش صورت گرفته (پیگیری 1 ماهه) با استفاده از پرسشنامه های پژوهش ارزیابی شدند. داده های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس چندمتغیره و نرم افزار SPSS نسخه 24 تحلیل شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد اثر معنویت درمانی بر کیفیت زندگی و تحمل ناکامی دختران معنادار بود. درنتیجه بین نمره های عامل (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) در میزان بهبود کیفیت زندگی و تحمل ناکامی دختران جوان تفاوت معناداری مشاهده شد. بر اساس نتایج این پژوهش می توان گفت که استفاده از مداخله معنویت درمانی بر کیفیت زندگی و تحمل ناکامی دختران تاثیر دارد.
کلید واژگان: دختران, کیفیت زندگی, تحمل ناکامی, معنویت درمانیJournal of New Strategies in Psychology and Educational Sciences, Volume:5 Issue: 14, 2022, PP 387 -400Spirituality is related to important structures of the individual such as quality of life and failure tolerance and helps the person to cope with life issues. The aim of this study was to determine the effect of spirituality and therapy on quality of life and tolerance of girls\' failure. This quasi-experimental study was performed with a pre-test and post-test-follow-up design with a control group. The statistical population included all adolescent girls aged 13 to 18 years in District 13 of Tehran East and New East in 1399. Using available sampling method, 30 girls from the mentioned area were selected and randomly assigned to intervention (15 people in spiritual therapy) and control (15 people) and were given quality questionnaires. The WHO Life (short form) and Harrington Failure Tolerance (2005) responded. The control group waited and the intervention group underwent 8 sessions of 60 minutes of spiritual therapy training. At the end of the treatment interventions and one month later, the subjects of the intervention and control groups were evaluated again to evaluate the continuity of the effectiveness of the training (1-month follow-up) using research questionnaires. Research data were analyzed using descriptive statistics and multivariate analysis of covariance and SPSS software version 24. The results of analysis of covariance showed that the effect of spirituality and therapy on quality of life and failure tolerance of girls was significant. As a result, there was a significant difference between factor scores (pre-test, post-test and follow-up) in improving the quality of life and failure tolerance of young girls (P <0.05).
Keywords: Girls, quality of life, failure tolerance, spiritual therapy -
برقراری ارتباط با جنس مخالف بخش مهمی از زندگی انسان ها، به ویژه جوانان است؛ که عوامل متعددی از جمله تربیت جنسی، در میزان گرایش یا عدم گرایش به این گونه روابط تاثیرگذار هستند. هدف از این پژوهش، بررسی تربیت جنسی در دختران دارای روابط قبل از ازدواج بود. جامعه پژوهش دختران جوان ساکن در تهران بودند که تجربه روابط قبل از ازدواج با جنس مخالف (اعم از جنسی، عاطفی و یا عاطفی-جنسی) را داشتند. نمونه ها شامل 12 دانشجوی دختر در گروه سنی 22-28 و ساکن تهران در سال 1398-1400 و دارای چنین روابطی بودند و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کلایزی استفاده شد. نتایج به شناسایی 2 مقوله اصلی، 7 مقوله فرعی و 20 مفهوم اولیه منجر شد. دو مقوله اصلی عبارتند از: عملکرد و نگرش خانواده در رابطه با تربیت جنسی و منابع اطلاعاتی اجتماعی- فرهنگی در رابطه با تربیت جنسی. پژوهش حاضر نشان داد عدم تربیت جنسی مناسب، چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم، افراد را به سمت برقراری رابطه با جنس مخالف در قبل از ازدواج سوق می دهد؛ بنابراین پیشنهاد می شود در مراکزی چون مهد کودک، مدارس و سرای محله ها جلساتی مبتنی بر ارایه تربیت جنسی به والدین و مربیان آموزشی صورت گیرد و شیوه های آموزشی مناسب و ارتقاء دهنده ای به آن ها اعمال گردد. همچنین، توصیه میشود به منظور جلوگیری از شیوع روزافزون روابط قبل از ازدواج، دانشگاه ها، خانوادهها، مسیولین و برنامهریزان فرهنگی از برنامههای پیشگیرانه در این راستا استفاده نمایند.
کلید واژگان: تربیت جنسی, دختران, روابط با جنس مخالف, روابط قبل از ازدواج, روش کیفیCommunicating with the opposite sex is an important part of human life, especially for young people; several factors, including sexual education, are influential in the degree of tendency or non-tendency to such relationships. The aim of this study was to investigate sexual education in girls with premarital relationships. The study population consisted of young girls who had experienced premarital sex with the opposite sex (whether sexual, emotional, or emotional-sexual). The samples included 12 female students in the age group of 22-28 and living in Tehran in 2019- 2021 and had such relationships and were selected by purposive sampling method. The research tool was a semi-structured interview. Colaizzi's method was used to analyze the data. The results identified 2 main categories, 7 subcategories, and 20 primary concepts. The two main categories are family performance and attitude in relation to sex education and sociocultural information resources related to sex education. The present study showed that the lack of proper sexual education, either directly or indirectly, leads people to establish a relationship with the opposite sex before marriage; Therefore, it is suggested to hold meetings based on providing sex education to parents and educators in centers such as kindergartens, schools, and neighborhood centers, and apply suitably and enhancing educational methods to them. Also, in order to prevent the increasing prevalence of premarital relationships, it is recommended that universities, families, officials, and cultural planners use preventive programs in this direction.
Keywords: sex education, girls, relationships with the opposite sex, premarital relationships, qualitative method -
هدف این مطالعه ساخت و اعتباریابی پرسشنامه ترس از ازدواج در بین دانشجویان دختر دانشگاه تبریز بود. مطالعه حاضر از نوع مطالعات روان سنجی و اعتباریابی است. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان دختر دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 98-1397 بود. شرکت کننده-های پژوهش تعداد 155 نفر از دانشجویان دختر بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و از آنان خواسته شد پرسشنامه محققساخته ترس از ازدواج را تکمیل کنند. برای بررسی روایی سازه و تعیین ساختار عاملی پرسشنامه، از تحلیل عاملی اکتشافی با روش مولفه-های اصلی و چرخش واریماکس استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی یک ساختار تک عاملی با نام کلی «ترس از ازدواج» و یک ساختار سه عاملی نشان داد که به ترتیب، «ترس از مشکلات همسر»، «ترس از تفاوت های بین فردی» و «ترس از محدود شدن اشتغال و تحصیل» نام گذاری شد. ضرایب اعتبار پرسشنامه با روش آلفای کرونباخ و روش دو نیمه کردن، مناسب ارزیابی شد. تفاوت های گروهی بین دختران مجرد و دختران نامزد کرده نیز گویای مناسب بودن این ابزار بود. در مجموع، شاخص ها حاکی از این است که این پرسشنامه از روایی و اعتبار خیلی خوبی برای اندازه گیری ترس از ازدواج در دختران برخوردار است و می تواند در مشاوره های پیش از ازدواج و تحقیقات روان شناسی مورد استفاده قرار گیرد.کلید واژگان: ازدواج, ترس از ازدواج, ملاک های ازدواج, دختران, اعتباریابیThe purpose of this study was preparation and validation of fear of marriage questionnaire among female students of Tabriz University. The present research was a validation and psychometric study. The population consists all the female students of Tabriz University in the academic year 2016-17. The participants were 155 female student that selected through multi-stage cluster sampling method, and they were asked to complete the researcher-made questionnaire of fear of marriage. For assessing the construct validity and determining the factor structure of the questionnaire, exploratory factor analysis through principal components method with Varimax rotation was used. Exploratory factor analysis extracted one-factorial that named “fear of marriage” and a three-factorial structure that named respectively, “fear of husband issues”, “fear of interpersonal differences”, and “fear of restrictions on working and education”. Reliability coefficients of questionnaire through Cronbach’s alpha and split-half coefficients were appropriate. Group differences between single and engaged participants indicated the relevance of this questionnaire. At all, these criteria indicate that this questionnaire has high validity and reliability for assessment fear of marriage among girls. So, it can be used in premarital counseling and psychological researches.Keywords: marriage, fear of marriage, criteria of marriage, girls, Validation
-
داشتن دوست در رشد طبیعی نوجوانان و جوانان بسیار مهم است اما گاهی این روابط به دلایلی به صورت افراطی و نابهنجار بروز می یابد. پژوهش حاضر با هدف تبیین بسترها و پیامدهای دوستی های درهم تنیده در میان دختران انجام شد. روش این پژوهش از نوع کیفی با رویکرد نظریه زمینه ای بود. نمونه ها شامل 12 دانشجوی دختر در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد در استان تهران در سال 1398 بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه ی نیمه ساختار یافته بود. پس از بررسی و مقوله بندی یافته ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، 35 مفهوم اولیه به دست آمد که در مرحله کدگذاری محوری به 14 مقوله رسید و سپس در مرحله کدگذاری انتخابی این تعداد به 3 مقوله ی عوامل موثر بر میزان گرایش به روابط با همجنسان، ابعاد مختلف موجود در حین رابطه و پیامدهای فردی-اجتماعی این گونه روابط رسید. نتایج پژوهش حاضر نشان داد، ارضای نیاز عاطفی و میل به مورد محبت واقع شدن از جمله عواملی است که موجب روی آوردن به برقراری دوستی های در هم تنیده می شود و خلاء عاطفی به عنوان شرایط زمینهساز؛ شرایط خانوادگی و عمومیت داشتن این گونه روابط بین همسالان هم به عنوان مقوله های مداخله گر، بر پدیده اصلی اثرگذار میباشند. دوستیهای در هم تنیده موجب به کارگیری راهبردهایی در افراد می گردد؛ از جمله کاهش وقت گذرانی با خانواده، صرف وقت و انرژی زیاد برای طرف مقابل و اولویت یافتن وی بر هرچیزی. همچنین این دوستی های در هم تنیده پیامدهایی را به دنبال دارد که عبارتند از: مختل شدن روابط خانوادگی، مختلشدن روند زندگی شخصی و نگرش منفی نسبت به خود، و دیدگاه اجتماعی منفی نسبت به فرد.
کلید واژگان: دختران - در هم تنیدگی- دوستی- نظریه زمینه ایHaving friends is very important in the normal development of adolescents and young people, but sometimes these relationships can be extreme and abnormal. The aim of this study was to explain the contexts and consequences of intertwined friendships among girls. The method of this research was qualitative with the Grounded Theory. The samples included 12 female undergraduate and graduate students in Tehran in 1398 who were selected through purposive sampling. The research tool was a semi-structured interview. After reviewing and categorizing the findings in three stages of open, axial, and selective coding, 35 basic concepts were obtained, which reached 14 categories in the axial coding stage and then in the selective coding stage, this number reached 3 categories of factors affecting the tendency to relationships with homosexuals, the various dimensions of the relationship and individual-social consequences of such relationships. The results of the present study showed that the satisfaction of the emotional need and desire to be loved is among the factors that lead to the establishment of friendships in the intertwined and the emotional vacuum as the underlying conditions; family conditions and the generality of such relationships between peers as intervening categories, also affect the main phenomenon. Intertwined friendships lead to the use of strategies in individuals; These include reducing time spent with family, spending more time and energy on the other person, and prioritizing her over anything. These intertwined friendships also have consequences that include: disruption of family relationships, disruption of personal life and negative attitude towards yourself, and negative social attitudes toward the individual.
Keywords: Girls, Intertwining, Friendship, Grounded theory -
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان آنلاین بر مهارت های ارتباطی، سازگاری اجتماعی و بهزیستی هیجانی دختران نوجوان شهر گچساران انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به لحاظ روش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر گچساران در سال تحصیلی 1400-1399 بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 50 نفر با توجه به معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه مهارت های ارتباطی بین فردی منجمی زاده (ICSQ، 1391)، پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل (BAI، 1961) و پرسشنامه بهزیستی ذهنی کیز و ماکیارمو (SWQ، 2002) بود. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش تنظیم هیجان آنلاینتاثیر معناداری بر بهبود مهارت های ارتباطی (001/0=P)، سازگاری اجتماعی (001/0=P) و بهزیستی هیجانی (001/0=P) دختران نوجوان دارد که اثرات آن در مرحله پیگیری نیز پایدار است. بنابراین، استفاده از این برنامه برای بهبود مهارت های ارتباطی، سازگاری اجتماعی و بهزیستی هیجانی کابردی به نظر می رسد.
کلید واژگان: آموزش تنظیم هیجان آنلاین, مهارت های ارتباطی, سازگاری اجتماعی, بهزیستی هیجانی, دختران, نوجوانThe aim of this study was to determine the effectiveness of online emotion regulation training on communication skills, social adjustment, and emotional wellbeing among adolescent girls of Gachsaran city. The research method was a quasi-experimental pretest-posttest with a control group. The statistical population included all Secondary school students in Gachsaran in the academic year 2020-2021. Using the purposive sampling method, 50 students were selected according to the inclusion and exclusion criteria and were randomly assigned to the experimental and control groups. Data collection tools included MonjemiZadeh Interpersonal Communication Skills Questionnaire (2012), Bell Social Adjustment Questionnaire (1961), and Keyes & Magyar-Moe’s subjective well-being (2002). Repeated measures analysis of variance were used to analyze the data. The results showed that online emotion regulation training has a significant effect on improving communication skills, social adjustment, and emotional well-being of adolescent girls, and its effects in the follow-up phase are also stable (P<0.01). Therefore, using this intervention to improve communication skills, social adjustment, and emotional well-being seems to be practical.
Keywords: online emotion regulation training, communication skills, social adjustment, emotional wellbeing, adolescent, girls
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.