جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "مهارت آموزی" در نشریات گروه "علوم تربیتی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «مهارت آموزی» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
پژوهش حاضر با هدف طراحی برنامه درسی مهارت آموزی در دوره اول متوسطه انجام گرفت. داده های این پژوهش به روش پدیدار شناسی تفسیری که یک رویکرد کیفی است، انجام شد جامعه شامل طراحان، متخصصان و کارشناسان برنامه درسی دوره اول متوسطه بود از پنج استان لرستان، هرمزگان، تهران، خراسان جنوبی و اصفهان بودند 10 نفر از این افراد به شیوه نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. و برای جمع آوری اطلاعات به صورت مصاحبه نیمه ساختاریافته با این افراد گفتگو شد. هدف از انتخاب این افراد، تجربه ی آن ها و قرار گرفتن در متن برنامه درسی مهارت آموزی بود. پس از جمع آوری و تحلیل داده ها، مدلی از تحلیل داده ها ارائه گردید. داده ها بر اساس تحلیل مضمون تجزیه و تحلیل شدند که نتایج حاصل از تحلیل محتوا عبارتند از: عناصرکلاین در برنامه درسی: « 1- اهداف شامل: آماده سازی برای اشتغال، آماده سازی برای کارآفرینی، شکل گیری هویت حرفه ای، شناسائی استعدادها و تقویت دست ورزی 2- محتوا محتواهای مجازی محتوای مکتوب محتوای عملی و محتوای تلفیقی 3- راهبردهای یاددهی- یادگیری شامل: روش های آموزش مستقیم، روش های فعال و مشارکتی و روش های تلفیقی 4- مواد، منابع و ابزار مناسب شامل:رسانه های آموزشی، ابزار و وسایل کارگاهی، کارگاه های سیار، فناوری های نوین و شبکه های اجتماعی 5- روش های ارزشیابی شامل: ارزشیابی پروژه محور، ارزشیابی تلفیقی، ارزشیابی فرآیندی و خود ارزیابی 6- فعالیت های دانش آموزان شامل: بازدیدهای علمی، فعالیت های عملی و فعالیت های شناختی در فضای حقیقی و مجازی 7- زمان ارائه موزش شامل: افزایش زمان فعلی، ارائه آموزش های کوتاه مدت و زمان آموزش شناور و سیار. 8- فضای آموزش شامل: استفاده از فضای مجازی و شبیه سازها، استفاده از مکان های مجهز خارج از مدرسه و ناکافی بودن فضای کارگاهی مدارس 9- گروه بندی دانش آموزان» که همه شرکت کنندگان فقط به عنوان اشاره کرده و به چند و چون آن اشاره ای ننمودند.
کلید واژگان: برنامه درسی, پدیدارشناسی تفسیری, دوره اول متوسطه, مهارت آموزیThe present study was conducted with the aim of designing the curriculum of skills training in the first year of secondary school. The data of this research was conducted using interpretative phenomenology method which is a qualitative approach, the community included designers, specialists and experts of the curriculum of the first secondary school from the five provinces of Lorestan, Hormozgan, Tehran, South Khorasan and Isfahan, there were 10 of these people. They were selected as a sample by purposeful sampling. And to collect information, a semi-structured interview was conducted with these people. The purpose of choosing these people was their experience and being included in the text of the skill training curriculum. After collecting and analyzing the data, a model of data analysis was presented. The data were analyzed based on thematic analysis, and the results of the content analysis are: Klein elements in the curriculum: 1- The goals include: preparation for employment, preparation for entrepreneurship, formation of professional identity, identification of talents and 2- content, virtual content, written content, practical content and integrated content 3- teaching-learning strategies including: direct teaching methods, active and collaborative methods and integrated methods 4- Suitable materials, resources and tools including: educational media, workshop tools and equipment, mobile workshops, new technologies and social networks 5- Evaluation methods including: project-based evaluation, integrated evaluation, process evaluation and self-evaluation 6- Students' activities include: scientific visits, practical activities and cognitive activities in real and virtual space. 7- Teaching time includes: increasing current time, providing short-term training and floating and mobile training time. 8- Education space including: use of virtual space and simulators, use of equipped places outside the school and insufficient workshop space in schools 9- Grouping of students" which all participants only mentioned as They did not mention it.
Keywords: Curriculum, Interpretive Phenomenology, First Year Of High School, Skill Training -
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل خودکارآمدی کارآفرینانه در فرآیند تصمیم گیری کارآفرینان با توجه به نقش میانجی مهارت های کارآفرینانه در دانشگاه فنی و حرفه ای تبریز انجام شد. این پژوهش، از نوع پژوهش های کاربردی بوده که برای دستیابی به پاسخ سوالات تحقیق، از روش های توصیفی و همبستگی، استفاده شده است. جامعه آماری شامل مدیران، کارشناسان، اساتید و دانشجویان این دانشگاه بود. نمونه گیری با استفاده از از روش نمونه گیری تصادفی ساده بر اساس فرمول کوکران به تعداد 336 نفر، محاسبه شد و داده ها با استفاده از ابزار پرسشنامه، گردآوری و به روش حداقل مربعات جزئی با استفاده از نرم افزارهای SPSS و PLS، تجزیه و تحلیل شدند. برای دستیابی به هدف پژوهش، چهار فرضیه مطرح شد. نتایج حاکی از وجود رابطه بین خودکارآمدی با قصد کارآفرینی، مهارت های کارآفرینانه و تصمیم گیری کارآفرینانه بود. نتایج پژوهش نشان می دهد در شکل گیری رفتار کارآفرینانه، مولفه های خودکارآمدی و توسعه مهارت های کارآفرینانه، نقش مهمی را ایفا می نماید، چنانکه باور به خودکارآمدی و ارتقاء مهارت های کارآفرینانه، اعتماد به نفس و اراده قوی تر در فرد کارآفرین را به همراه خواهد داشت. همچنین مشخص شد که خودکارآمدی کارآفرینانه، کمک می کند تا فرد خلاق تر و نوآور باشد، مسئولیت پذیری بالایی را حس نمایند و در فعالیت های چالش برانگیز، پیشگام باشد. در انتها، پیشنهادهایی مبتنی بر نتایج پژوهش، ارائه شد.
کلید واژگان: خودکارآمدی کارآفرینانه, مهارت آموزی, قصد کارآفرینی, دانشگاه فنی و حرفه ایThe present study was conducted with the aim of providing a model of entrepreneurial self-efficacy in the decision-making process of entrepreneurs with regard to the mediating role of entrepreneurial skills in Tabriz Technical and Vocational University. This research is a type of applied research that uses descriptive and correlational methods to find answers to the research questions. The statistical population included managers, experts, professors and students of this university. Sampling was calculated using the simple random sampling method based on Cochran's formula with the number of 336 people, and the data was collected using the questionnaire tool and using the partial least squares method using SPSS and PLS software. were analyzed. To achieve the goal of the research, four hypotheses were proposed. The results indicated the existence of a relationship between self-efficacy and entrepreneurial intention, entrepreneurial skills and entrepreneurial decision-making. The results of the research show that in the formation of entrepreneurial behavior, the components of self-efficacy and the development of entrepreneurial skills play an important role, such as the belief in self-efficacy and the promotion of entrepreneurial skills, self-confidence and strong will. It will bring more in the entrepreneur. It was also found that entrepreneurial self-efficacy helps a person to be more creative and innovative, to feel high responsibility and to be a pioneer in challenging activities. At the end, suggestions based on the research results were presented.
Keywords: Entrepreneurial Self-Efficacy, Skill Learning, Entrepreneurial Intention, Technical, Vocational University -
هدف
با عنایت به اهمیت برنامه درسی مهارت آموزی در ارتقای مهارت های اجتماعی و فردی دانش آموزان کم توان ذهنی، هدف پژوهش حاضر تحلیل پدیدارشناسانه ادراک معلمان دانش آموزان با نیازهای ویژه در خصوص برنامه درسی مهارتآموزی برای گروه کم توانان ذهنی به جهت ارائه راهکارهای تربیتی آینده نگرانه بود.
روشاین مطالعه با استفاده از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شده است. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه کیفی نیمه ساختاریافته استفاده و با نمونه گیری هدفمند، پس از انجام نه مصاحبه اشباع داده ها حاصل گردید.
یافته هاتحلیل عمیق دیدگاه های معلمان، موجب شناسایی و دسته بندی هشت مقوله مورد نیاز و مورد تاکید در برنامه های درسی مهارت آموزی از نظر معلمان مشارکت کننده در این تحقیق، شامل مهارت های توانبخشی، مهارت های زندگی، آموزش مفاهیم منطقی- ریاضی، خودکفایی، ارتقای بهداشت و ایمنی، ایجاد نگرش مثبت نسبت به خود و محیط پیرامون، تربیت جنسی و رشد هیجانی- اجتماعی و سی و سه زیرمقوله برای این مقوله های اصلی شد. مقوله های به دست آمده با دسته بندی مهارتهای مورد نیاز در پیشینه مطالعه اشتراکات و افتراقاتی دارد که نشان از تاثیر زمینه و بافت و ادراک معلمان از نیازها دارد.
نتیجه گیریرهیافت ها و پیشنهادهای برگرفته از این مطالعه، بر ضرورت توجه به نظرات معلمان به منظور غنی سازی برنامه درسی مهارت آموزی دانش آموزان کم توان ذهنی در راستای توجه به مداخلات تربیتی صحه گذارده است.
کلید واژگان: برنامه درسی, مهارت آموزی, دانش آموزان با نیازهای ویژه, کم توان ذهنیObjectiveConsidering the importance of skill training curriculum in improving the social and individual skills of intellectually disabled students, the aim of the present study was to phenomenological analyze the perception of teachers of students with special needs regarding the skills training curriculum for the mentally disabled group in order to provide future-oriented educational solutions.
MethodThis study was conducted using qualitative approach and phenomenological method. In order to collect data, semi-structured qualitative interviews were used and with targeted sampling, data saturation was obtained after conducting nine interviews.
ResultIn-depth analysis of teachers' views led to the identification and categorization of eight categories needed and emphasized in skill training curricula from the point of view of teachers participating in this research, including rehabilitation skills, life skills, teaching logical-mathematical concepts, selfsufficiency, health promotion and Safety, creating a positive attitude towards oneself and the surrounding environment, sexual education and social-emotional development and thirty-three subcategories were the main categories. The categories obtained by categorizing the required skills in the background of the study have commonalities and differences that show the effect of the background and context and the teachers' perception of the needs.
ConclusionThe approaches and suggestions derived from this study have confirmed the necessity of paying attention to the opinions of teachers in order to enrich the curriculum of learning skills of mentally retarded students in order to pay attention to educational interventions.
Keywords: Curriculum, Skills Training, Students With Special Needs, Intellectual Disability -
فصلنامه مهارت آموزی، پیاپی 46 (زمستان 1402)، صص 149 -178
سکونت گاه های غیر رسمی یکی از پیامدهای نامطلوب اصلی شهرها می باشد که زیست غیررسمی را در بعد کالبدی برای شهرها با خود به همراه دارد هدف از انجام این پژوهش تعیین نقش آموزش های فنی وحرفه ای در بهبود سیمای کسب و کار در سکونت گاه های غیر رسمی می باشد. روش بررسی توصیفی با رویکرد پیمایشی است و جامعه آماری تمامی اساتید، صاحبنظران و متخصصان و افرادی هستند که دارای سابقه و فعالیت در بخش سکونت گاه های غیر رسمی را دارند که بر اساس نمونه گیری و با استفاده از نرم افزار GPower تعداد 231 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند که پرسشنامه محقق ساخته دارای روایی و پایایی در بین آنها توزیع و نتایج داده ها در دو بخش توصیفی و استنباطی تحلیل گشت. یافته ها بیانگر آن است که آموزش فنی و حرفه ای منجر به توانمند سازی زنان و گرایش به سمت مشاغل خانگی در سکونت گاه های غیر رسمی خواهد شد و همچنین ارائه آموزش های مهارتی در زمینه کارآفرینی و کسب و کار و مهارت های مرتبط با مدیریت فنی و بازایابی می تواند در بهبود وضعیت ارائه محصول در این مناطق نتایج اثرگذاری را به دنبال داشته باشد. نتایج بیانگر آن است که مهارت آموزی و ارائه آموزش های فنی وحرفه ای یکی از راهکارهای بهبود سیمای مشاغل و کاهش فقر اقتصادی در سکونت گاه های غیر رسمی باشد که این موضوع نیازمند همکاری و همگرایی بیشتر سازمان ها در توسعه نظام آموزش مهارتی در این بخش می باشد.
کلید واژگان: سکونتگاه غیر رسمی, آموزش فنی وحرفه ای, کسب و کار, مشاغل خانگی, مهارت آموزیInformal settlements are one of the main undesirable consequences of cities, which bring informal life for cities in the physical dimension. The purpose of this research is to determine the role of technical and vocational training in improving the image of business in informal settlements. The research method is descriptive with a survey approach and the statistical population includes all professors, experts, specialists, and people who have experience and activities in the sector of informal settlements. Based on sampling and using GPower software, 231 people were selected as a statistical sample, a researcher-made questionnaire with validity and reliability was distributed among them, and the data results were analyzed in two descriptive and inferential sections. The findings indicate that technical and vocational training will lead to the empowerment of women and the trend will be towards home based businesses in informal settlements. Also, providing skill training, in the field of entrepreneurship and business and skills related to technical management and recovery, can lead to effective results in improving the product delivery status in these areas. The results indicate that skill training and providing technical and vocational training is one of the solutions to improve the image of jobs and reduce economic poverty in informal settlements, which requires more cooperation and convergence of organizations in the development of the skill training system in this sector.
Keywords: Informal Settlement, Technical, Vocational Education, Business, Home-Based Businesses, Skill Training -
مقدمه و هدف
مهارت آموزی دانش آموزان در مدارس یکی از مباحثی است که در سال های اخیر به دلیل رشد بیکاری و افزایش شکاف بین آموزش های مدارس و نیاز بازار کار مورد توجه قرار گرفته است. هدف پژوهش ارائه الگویی برای ارتقاء مهارت آموزی به منظور اشتغال زایی دانش آموزان دوره دوم متوسطه بود.
روش شناسی پژوهش:
پژوهش از نظر هدف جزء تحقیقات کاربردی و از لحاظ شیوه اجرا آمیخته اکتشافی بوده است. در بخش کیفی از روش تحلیل اسنادی و روش تحلیل مضمون استفاده شده است و در بخش کمی از روش پیمایشی استفاده شده است. مشارکت کنندگان در بخش کیفی را سند برنامه درس ملی و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش تشکیل می دهند و در بخش کمی نمونه آماری شامل 300 نفر از معلمان دوره دوم متوسطه می باشد که به روش طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. ابزار گرداوری اطلاعات تحلیل کیفی اسناد و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته است. تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی به روش کدگذاری، مقوله بندی با بهره گیری از چک لیست محقق ساخته انجام شده است در بخش کمی از شاخص های آمار توصیفی مانند میانگین، فراوانی، انحراف معیار و درصد و آزمون آمار استنباطی تی تک نمونه ای استفاده شده است.
یافته هانتایج تجزیه و تحلیل اسناد 93 مضمون پایه در 4 مضمون سازمان دهنده هدف، محتوا، راهبردهای یاددهی ویادگیری و ارزشیابی شناسایی کرده است که حول مضمون فراگیر الگوی ارتقاء مهارت آموزی جهت اشتغال پذیری دانش آموزان دوره متوسطه گرد آمده است. یافته های پژوهش مولفه های ویژگی های برنامه مهارت آموزی برای اشتغال زایی را قالب عناصر هدف (شناختی، عاطفی و مهارتی)، محتوا، راهبردهای یاددهی و یادگیری و ارزشیابی شناسایی کرده است. با توجه به نتایج پژوهش میانگین وضعیت برنامه مهارت آموزی در مدارس دوم متوسطه 96/1 است که پایین تر از حد متوسط است. الگوی پیشنهادی در قالب چهار عنصر هدف (شناختی، عاطفی و مهارتی)، محتوا، راهبردهای یاددهی و یادگیری و ارزشیابی اقدام گردید و اعتبار الگوی پیشنهادی نیز از نظر متخصصان از اعتبار لازم برخوردار بود.
بحث و نتیجه گیریبکارگیری این مدل در نظام آموزشی مدارس می تواند منجر به افزایش بهره وری، کارایی ، تحرک اجتماعی، پیشرفت شغلی، خلاقیت و نوآوری شود.
کلید واژگان: مهارت آموزی, اشتغال زایی, دانش آموزان, دوره دوم متوسطهIntroductionThis study aimed to to Assessing the status of skills training for senior school Students Employability in Hamedan and presenting a favorable model.
research methodologyIn terms of the purpose the present study is applied research and it was carried out in mixed method. The method of documentary analysis and analytical-inferential method have been used in the qualitative part and in the quantitative part, the survey method has been used. Qualitative research participants are Fundamental Transformation Document and National Curriculum Document. In the quantitative part, the statistical sample includes 300 secondary school teachers. Data collection tool Qualitative analysis of documents and a researcher-made questionnaire has been applied in the quantitative part. The coding method, categorization has been used to analyze the data in the qualitative part and descriptive statistical indicators such as mean, frequency, standard deviation and percentage and inferential statistical statistics t-test have been used in the quantitative part. Two coders were used to determine the validity of qualitative data and CVR was applied to determine the validity of the questionnaire and Cronbach's alpha method (0.88) was used to assess the reliability.
FindingsThe research findings identified the components of the skills training program for employability in the form of objective elements (cognitive, emotional and skill), content, teaching and learning strategies and evaluation. The results also showed that the status of the training program in secondary schools is in an unfavorable situation, so in order to improve students' skills for job creation, a training program should be implemented in schools.
ConclusionApplying this model in the school education system can increase productivity and efficiency; Social mobility will lead to career advancement, creativity and innovation
Keywords: Training, Job Creation, Formal Education -
قرن هاست که بازی ها به عنوان یک ابزار یادگیری مورد استفاده می باشند .بازی وار سازی به دلایل متعددی چون بهبود عملکرد،مشارکت وایجاد انگیزه مورد توجه افراد و سازمانها قرار گرفته است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر استفاده از روش ژانری برای نظام بخشی به مطالعات حوزه ی آموزش های فنی و حرفه ای و به طور خاص بازی وار سازی آموزش های فنی و حرفه در ایران است .بدین منظور دستورالعمل مرورهای سیستماتیک و متاآنالیز با شناسایی 36 مقاله در پایگاه اسکوپوس و15 مقاله در وب آو ساینس بواسطه مطالعات علم سنجی استفاده شده است .نتایج تحقیق حاکی از آن است که بازی وار سازی در آموزش های فنی و حرفه ای برای آموزش های دیجیتالی و آموزش های غیر دیجیتالی کاربرد دارد. در این راستا چالشهایی مشتمل بر «چالشهای مالی،چالش فرهنگی ،چالشهای فناوری ،زیر ساختی،چالش ارزیابی و چالشهای محتوایی» شناسایی شده است.بعلاوه پیامدهای مثبت بازی وار سازی آموزش های فنی و حرفه ای نیز مشتمل بر تاثیرات روانشناختی«تقویت مشارکت و همکاری،افزایش انگیزه،رضایت،انعطاف پذیری ،لذت و سرگرمی،افزایش فعالیت بدنی و سلامت روان» و تاثیرات عملکردی«افزایش یادگیری،تقویت مهارت ودانش،افزایش رقابت سالم،خود ارزیابی،حل مسایل پیچیده،ابتکار عمل و انتقال بهتر مفاهیم»مشخص شده است. همچنین این مطالعه به بسط نظری و عملی مفاهیم نیز پرداخته است.
کلید واژگان: ساختار ژانری, مهارت آموزی, بازی وارسازی, آموزش فنی و حرفه ای, یادگیری مبتنی بر بازیFor centuries, games have been used as a learning tool. Gamification has attracted the attention of individuals and organizations for several reasons, such as improving performance, participation, and creating motivation. Based on this, the aim of the current research is to use the genre method to systematize studies in the field of technical and vocational education, and specifically to make technical and vocational education gamified in Iran. For this purpose, systematic reviews and meta-analysis were conducted by identifying 36 articles. It has been used in the Scopus database and 15 articles in the Web of Science through scientometric studies. The research results indicate that gamification is used in technical and professional education for digital education and non-digital education.In this regard, challenges including "financial challenges, cultural challenges, technological challenges, infrastructural challenges, evaluation challenges and content challenges" have been identified. In addition, the positive consequences of gamification of technical and vocational education also include the psychological effects of "strengthening participation and Cooperation, increasing motivation, satisfaction, flexibility, pleasure and entertainment, increasing physical activity and mental health" and the functional effects "increasing learning, strengthening skills and knowledge, increasing healthy competition, self-evaluation, solving complex problems, taking initiative and conveying concepts better" has been specified. Also, this study has dealt with the theoretical and practical development of the concepts.
Keywords: Genre structure, skill learning, gamification, Vocational Education, Training, game-based learning -
فصلنامه مهارت آموزی، پیاپی 45 (پاییز 1402)، صص 117 -142
مهارت آموزی؛ متناسب با تغییرات فناورانه و پیشرفت علوم در حوزه های مختلف، زمینه ساز تامین نیروی انسانی کارآمد و مولد در راستای توسعه ی اقتصادی است . بر این اساس در پژوهش حاضر فرایند مهارت آموزی در مدل های اقتصاد خلاق مشتمل بر مدل های(رفاهی،رقابتی،رشد و نوآورانه) به منظور توسعه اکوسیستم کسب و کارهای الکترونیکی ،مورد مطالعه قرار گرفته است.این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی است و با روش کیفی و رویکرد «تحلیل مضمون» به واسطه کد گذاری چهار مرحله ای انجام شده است. روایی و پایایی تحقیق به واسطه روش بازآمون و توافق بین دو کدگذار مورد تایید قرار گرفته است. جامعه آماری این پژوهش را خبرگان حوزه صنایع خلاق که صاحب کسب و کار الکترونیکی بوده اند و در بحث آموزش های مهارتی نیز فعال بوده اند تشکیل داده است و با انجام دوازده مصاحبه؛ کفایت داده (اشباع نظری) حاصل گردیده است .نتایج تحقیق نشان داده است ؛اقتصاد خلاق مشتمل بر ارزش آفرینی در صنایع خلاق شامل «رسانه،هنر،میراث فرهنگی،آفرینش های کارکردی و خدمات خلاق» می باشد که لازم است بسترسازی جهت «توسعه توانمندی کاربران دیجیتالی،فعالیت های دیجیتالی،سازمان های دیجیتالی و انگیزه های دیجیتالی »ایجاد شود و در این فرایند مولفه هایی چون« ارزیابی های اثر گذار، بهبود مستمر در مهارت آموزی (یادگیری)،تدریس هدفمند و آموزش پویا و ارایه بازخورد موثر به مهارت آموزان و مربیان»منجر به تقویت و توسعه اکوسیستم کسب و کارهای الکترونیکی گردد . بدین منظور پیشنهادات کاربردی ارایه شده است.
کلید واژگان: مهارت آموزی, اقتصاد خلاق, اکوسیستم کسب و کارهای الکترونیکی -
فصلنامه مهارت آموزی، پیاپی 45 (پاییز 1402)، صص 205 -228
هدف پژوهش مهارت آموزی و میزان اثرگذاری آن در زندگی فردی و اجتماعی سوادآموزان بود. این پژوهش با رویکرد آمیخته اکتشافی انجام شد. جامعه آماری بخش کیفی، مدیران و آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی استان سمنان در سال 1401 بودند که 10 نفر طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمی، آموزش دهندگان نهضت سوادآموزی استان سمنان در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که 80 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسش نامه محقق ساخته مبتنی بر داده های بخش کیفی بود. میزان پایایی در بخش کیفی با روش هولستی 86/0 محاسبه شد که حاکی از پایایی مطلوب بود و روایی با استفاده از معیار کیفیت (موثق بودن) سنجیده و مورد تایید قرار گرفت. نتیجه تحلیل داده ها منجر به شناسایی 220 مضمون پایه (مولفه)، 41 مضمون سازمان دهنده فرعی در زمینه مهارت آموزی سوادآموزان گردید که در قالب 3 مضمون فراگیر (مهارت های زندگی، مهارت های حقوق شهروندی، مهارت های عملی) و 8 مضمون سازمان دهنده اصلی سازمان دهی شامل مهارت های فردی، مهارت اقتصادی، مهارت اجتماعی فرهنگی، مهارت زیست محیطی، مهارت حقوق اجتماعی، مهارت حقوق سیاسی، مهارت حقوق مدنی، مهارت حقوق و مهارت های عملی سازمان دهی شدند. نتایج بخش کمی نشان داد که آموزش مهارت های معنوی، مهارت اقتصادی در خانواده، همدلی، کاهش آلودگی، مهارت آموزشی و بهداشتی، مهارت شرکت در تجمعات، مهارت حقوق مربوط به مساوات، مهارت حداقل حقوق فرهنگی پایه و مهارت کاربردی در منزل بیشترین تاثیر را بر زندگی فردی و اجتماعی سوادآموزان دارد.
کلید واژگان: مهارت آموزی, سوادآموزی, سوادآموزان, نهضتThe aim of the current research was skill training and its impact on the individual and social life of literate students. This research was conducted with a mixed exploratory approach. The statistical population of the qualitative section were managers and teachers of the literacy movement of Semnan province in 2022, that 10 people practical experience were selected according to the principle of theoretical saturation with the purposeful sampling method. The statistical population of the quantitative part was the teachers of the literacy movement of Semnan province in the academic year 2021-2022 that 80 people were selected as a sample using available sampling method. The research tools in the qualitative part were semi-structured interview and review of the available documents in this field. In the quantitative part, the researcher-made questionnaire was based on the data of the qualitative part. Reliability in the qualitative part was calculated using the Holstein method of 0.86, which indicated good reliability, and validity was measured and confirmed using the quality criterion (reliability). The data were analyzed via thematic analysis method. The result of the data analysis led to the identification of 220 basic themes, 41 sub-organizing themes in the field of literacy learning in the form of 3 comprehensive themes, environmental skill, social rights skills, political rights skills, civil rights skills, cultural rights skills and practical skills were organized.
Keywords: skill training, literacy, literate students, movement -
فصلنامه مهارت آموزی، پیاپی 45 (پاییز 1402)، صص 143 -162
تغییرات در جهان امروز، حاصل تغییرات در دانش و فناوری است .همسویی آموزش های فنی و حرفه ای با تغییرات روز افزون موضوعی غیر قابل اجتناب است .بر این اساس شناسایی مهارت هایی که می تواند در آینده ی صنایع ؛موجب دستیابی به مزیت رقابتی گردد امری ضروری است . بر این اساس هدف از انجام این تحقیق آینده نگاری مهارت های قادر ساز در صنعت بانکداری ایران است . این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی است و با روش کیفی از نوع «تحلیل محتوا» است. روش گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختار یافته است.مصاحبه با مشارکت کنندگان تا رسیدن به نقطه اشباع نظری ادامه یافته است که این مهم با انجام 17 مصاحبه حاصل گردید. مشارکت کنندگان با روش گلوله برفی و هدفمند انتخاب شده اند. تجزیه و تحلیل داده ها به واسطه سه مرحله کد گذاری با نرم افزار MAXQDA بوده است. بر اساس نتایج تحقیق؛ مهارت های قادر ساز در صنعت بانکداری ایران در سه سطح مشتمل بر «مهارت های فناور محور"بلاکچین،هوش مصنوعی،کاربری الکترونیکی،متاورس،فین تک"،مهارت های نرم"شبکه سازی ملی-بین المللی،انعطاف پذیری و پویایی،مهارت حل مساله،مهارت پاسخگویی،نوآوری،توسعه خلاقیت "،مهارت های فردی"ریسک پذیری،فرصت شناسی،تحمل شکست،اعتماد به نفس،تحمل ابهام،استقلال طلبی" »می باشد .
کلید واژگان: مهارت آموزی, مهارت قادر ساز, صنعت بانکداری, آینده نگاریChanges in today's world are the result of changes in knowledge and technology. The alignment of technical and professional education with the ever-increasing changes is an unavoidable issue. Based on this, identifying the skills that can lead to competitive advantage in the future of industries. It is necessary. Based on this, the purpose of this research is to predict the future of enabling skills in Iran's banking industry.This research is practical in terms of purpose and it is a qualitative method of "content analysis". The method of gathering information is a semi-structured interview. The interview with the participants continued until reaching the point of theoretical saturation, which was achieved by conducting 17 interviews. The participants are selected by snowball and purposeful method. Data analysis was done through three stages of coding with MAXQDA software. Based on the research results; Enabling skills in Iran's banking industry at three levels, including "technology-based skills", blockchain, artificial intelligence, electronic use, metaverse, fintech, soft skills, national-international networking, flexibility and dynamism, skills Problem solving, response skills, innovation, creativity development, individual skills are risk-taking, opportunism, failure tolerance, self-confidence, ambiguity tolerance, independence.
Keywords: Skill training, enabling skill, banking industry, future planning -
فصلنامه مهارت آموزی، پیاپی 44 (تابستان 1402)، صص 193 -230
تحقیق حاضر با هدف ارایه الگوی جانشین پروری مهارت آموزی کسب و کارهای خانوادگی در صنایع غذایی خراسان رضوی می باشد. تحقیق بنیادی و رویکرد کاربردی دارد و روش تحقیق آمیخته است.برای شناسایی شاخص ها از الگوی تحلیل محتوا استفاده شد،روابط بین متغییرها و ارزش آن از روش معادلات ساختاری (SEM) بدست آمد. جامعه آماری بخش کیفی شامل مطلعان و کارشناسان صنایع غذایی خراسان رضوی می باشند، نمونه گیری به روش گلوله برفی می باشد. همچنین جامعه آماری بخش کمی با روش نمونه گیری تصادفی ساده بررسی شد.گردآوری اطلاعات در بخش کیفی بصورت مصاحبه نیمه ساختار و بخش کمی بصورت پرسشنامه محقق ساخته می باشد. در پژوهش حاضر جهت تحلیل داده ها و دستیابی به اهداف مذکور از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شد. یکی از روش های آماری برای تجزیه و تحلیل اطلاعات موجود در مجموعه داده ها روش تجزیه عاملها یا تحلیل عاملی میباشد. با استفاده از نرم افزار Lisrel مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدل تحقیق برای ضرایب تی بالای 96/1± تا 58/2± در سطح 05/0 معنی دار می باشند و ضرایب تی بالاتر از 58/2± در سطح 01/0 معنی دار هستند. ضرایب مسیر و واریانس تبیین شده متغیرهای تحقیق و شاخص های برازش بدست آمده برای مدل آزمون شده نشان می دهد که شاخص RMSEA در مدل برآورد شده با میزان 064/0 از سطح قابل قبولی برخوردار بوده و دیگر شاخص برازش مانند CFI، GFI، NFI، و AGFI به ترتیب برابر با 97/0، 94/0، 95/0 و 92/0 همگی در سطح مناسبی هستند.
کلید واژگان: الگو, جانشین پروری, مهارت آموزی, کسب و کار, خانوادگی, صنایع غذایی, خراسان رضویThe purpose of this research is to present the succession model of family businesses in the food industry of Razavi Khorasan. The research has a fundamental and applied approach, and the research method is mixed. Content analysis model was used to identify the indicators, and the relationships between the variables were obtained from the structural equation method (SEM). The community of the qualitative section includes the experts of Khorasan Razavi food industry, sampling is by snowball method. Also, the statistical population of the quantitative part was investigated by simple random sampling method. Data collection in the qualitative part is in the form of semi-structured interviews and the quantitative part is in the form of a questionnaire. In this research, descriptive statistics and inferential statistics were used to analyze the data. One of the statistical methods for analyzing the information in the data set is factor analysis or factor analysis. Lisrel software was used. The results showed that the research model for t-coefficients above ±1.96 to ±2.58 are significant at the 0.05 level and t-coefficients above ±2.58 are significant at the 0.01 level. The path coefficients and the explained variance of the research variables and the fit indices obtained for the tested model show that the RMSEA index in the estimated model has an acceptable level with a rate of 0.064 and other fit indices such as CFI, GFI, NFI, and AGFI are respectively equal to 0.97, 0.94, 0.95 and 0.92, they are all at a suitable level.
Keywords: Model, succession, skill training, business, family, food industry, Khorasan Razavi -
مشارکت و همسویی ذینفعان راه حلی نو جهت ایجاد نوآوری در خصوص پایداری زیست بوم کارآفرینی است.بر این اساس هدف این پژوهش طراحی الگوی مشارکت و همسویی ذینفعان نهادی با هدف مهارت افزایی، به منظور توسعه کارآفرینی پایداراست. این تحقیق از نظر ماهیت کیفی و ابزار گردآوری داده ها مصاحبه بوده است که تا رسیدن به حد اشباع نظری انجام مصاحبه ادامه داشته است این مهم با انجام 20 مصاحبه محقق شده است .مشارکت کنندگان در این پژوهش، سیاستگذاران و مدیران سازمانی و نهادی در شهر تهران بوده اند. الگوی نهایی مشارکت ذینفعان نهادی با هدف مهارت افزایی در توسعه کارآفرینی پایدار شامل« مولفه های چالش ساز در مشارکت ذینفعان» ،« مکانیزم های موثر بر مشارکت ذینفعان»،« مکانیزمهای پیشران »،«الزام و ضرورت ها» و پیامدهای متصورجهت توسعه کارآفرینی پایدار نیز مشخص شده است.امید است این نتایج بینش های ارزشمندی در رابطه با ارایه الگویی یکپارچه برای مشارکت ذینفعان برای توسعه کارآفرینی پایدار در محیط اکوسیستم کارآفرینی ایران ارایه نماید.
کلید واژگان: مهارت آموزی, مشارکت ذینفعان, ذینفعان نهادی, کارآفرینی پایدارThe participation and alignment of stakeholders is a new solution to create innovation regarding the sustainability of the entrepreneurial ecosystem. Based on this, the purpose of this research is to design a model of participation and alignment of institutional stakeholders with the aim of increasing skills, in order to develop sustainable entrepreneurship. In terms of the qualitative nature and data collection tool, this research has been an interview, which has continued until the theoretical saturation of the interviews has been reached. This task has been achieved by conducting 20 interviews. They have been to Tehran. The final model of institutional stakeholder participation with the aim of increasing skills in the development of sustainable entrepreneurship including "challenging components in stakeholder participation", "mechanisms affecting stakeholder participation", "driving mechanisms", "requirements and necessities" and the expected consequences for the development of sustainable entrepreneurship It is hoped that these results will provide valuable insights in relation to providing an integrated model for the participation of stakeholders for the development of sustainable entrepreneurship in the environment of the entrepreneurial ecosystem of Iran.
Keywords: Skill training, stakeholder participation, institutional stakeholders, sustainable entrepreneurship -
هدف پژوهش حاضر بررسی جایگاه تربیت حرفه ای و مهارت آموزی و توجه به هدایت تحصیلی دانش آموزان به سمت تربیت حرفه ای در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است. پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ روش از نوع توصیفی است که در آن از روش آمیخته غالب استفاده شده است. در بخش کیفی پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و تحلیل کمی برای تایید و اعتباربخشی نتایج بخش کیفی، با استفاده از روش های آمار توصیفی انجام گرفته است؛ داده هایی کمی به وسیله نرم افزار آماری SPSS25بر اساس تعداد دفعات تکرار و فراوانی واحدهای شمارش تحلیل شد. جامعه آماری، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش (1390) بود و کل جامعه به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. نتایج نشان دهنده آن است که سند در تعاریف ساحت های تعلیم و تربیت، شایستگی های پایه و بیانیه ماموریت ها، به تربیت حرفه ای و مهارت آموزی به صورت مناسبی توجه داشته است؛ ولی برخلاف طرح موضوع در تعاریف سند، به تربیت حرفه ای و مهارت آموزی در گزاره های ارزشی بیانیه ارزش های سند (5 گزاره از 30 گزاره)، ویژگی های مدرسه در افق 1404 (2 ویژگی از 17 ویژگی)، مولفه های تربیت دانش آموزان در اهداف کلان سند (4 مولفه از 45 مولفه تربیت)، هدف های عملیاتی (4 هدف از 23 هدف) و راهکارهای عملیاتی (سهم 6 درصد، 8 راهکار از 131 راهکار) به صورت مناسب توجه نشده است.کلید واژگان: تربیت حرفه ای, سند تحول بنیادین آموزش و پرورش, مهارت آموزی, هدایت تحصیلیThe purpose of this study is to investigate the status of vocational and skills training and to pay attention to the academic guidance of students towards vocational training in the document of fundamental Transformation of Education. The research is descriptive applied research. In the qualitative part, the research has been done using the method of qualitative content analysis and quantitative analysis to confirm and validate the results of the qualitative part, using descriptive statistical methods; Quantitative data were analyzed by SPSS statistical software. The statistical population was the document of the fundamental transformation of education (2011) and the whole society was considered as a sample. The results show that the document has paid due attention to vocational and skills training in the definitions of education, basic competencies and mission statements; However, due to the issue in the definitions of the document, professional and skills training in value propositions Statement of document values (5 of 30), school characteristics on the vision 1404 (2 of 17 characteristics), training students in the general objectives of the document (4 of 45), operational goals (4 of 23) and operational strategies (6%, 8 of 131) have not been properly considered.Keywords: academic guidance, skills training, the Document of the Fundamental Transformation of Education, vocational training
-
فصلنامه مهارت آموزی، پیاپی 43 (بهار 1402)، صص 81 -104
کسب و کارهای هوشمند نوظهور جهت تبدیل ایده ها و نوآوری ها به محصول، تجاری سازی تحقیقات، هم افزایی علم و ثروت و توانمند سازی اقتصادی ایجاد می شوند. این کسب و کارها از نظر ایجاد مشاغل پایدار مبتنی بر مهارت آموزی، فناوری و بهره برداری از فرصت های جدید، نقش مهمی در موفقیت اقتصادی کشور دارند. هدف از این مطالعه بررسی عوامل موثر بر پیاده سازی کسب و کارهای هوشمند نوظهور در ایران با رویکرد مهارت آموزی می باشد. جامعه آماری شامل 7400 نفر از مدیران استارت آپ، شرکت های دانش بنیان و صاحبان کسب و کارهای نوظهور هستند که با استفاده از جدول مورگان 367 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. روش تحقیق در در این پژوهش از نوع کمی و روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart pls استفاده شده است. روایی محتوایی پرسشنامه ها توسط اساتید و روایی سازه با استفاده از شاخص های روایی واگرا، روایی همگرا و GOF مورد تایید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه ها نیز با استفاده از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی مورد تایید قرار گرفت. بر پایه یافته های تحقیق حمایت و پشتیبانی دولت و بهبود کیفیت داده ها با کسب وکارهای هوشمند نوظهور رابطه معناداری دارد. بین کسب و کار هوشمند نوظهور، زیرساخت های نرم افزاری و سخت افزاری، فرآیندهای نوظهور با توانمندسازی و مهارت آموزی مدیران رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین توانمندسازی و مهارت آموزی مدیران و رشد و توسعه اقتصادی رابطه معناداری وجود دارد. لذا تمامی فرضیات تحقیق مورد تایید قرار گرفت.
کلید واژگان: کسب وکار, هوشمند نوظهور, کسب و کار هوشمند, مهارت آموزیEmerging smart businesses are created to transform ideas and innovations into products, research commercialization, science and wealth synergy, and economic empowerment. These businesses play an important role in the economic success of the country in terms of creating stable positions for technology and exploiting new opportunities. The purpose of this study is to design the implementation model of emerging smart businesses in Iran according to the foundation.The statistical population in the qualitative section includes 6 people from start-up managers, knowledge-based companies and business owners and 4 people from university professors in the fields of entrepreneurship and management who were selected by non-random snowball sampling method. The research method in this research is qualitative and exploratory Grounded theory. In this research, library study methods and field methods such as semi-structured interviews have been used. Based on the findings of the research, a paradigm model was developed, which includes causal conditions (support, business and technology alignment, information clarification and data quality improvement), intervention conditions of emerging business processes, background conditions (infrastructure software and hardware), strategies (process integration standards, empowering project managers and stakeholders with information technology) and consequences (economic growth and development and gaining a competitive edge).
Keywords: business, emerging smart, smart business, skill training -
دگردیسی در آموزش و بطور خاص دگردیسی فناورانه در عرصه آموزش و مهارت آموزی، همسو با تحولات دم افزا در جهان ،لزوم توجه بیش از پیش به رویکرد های نوین مهارت آموزی را برجسته نموده است.بر این اساس در تحقیق حاضر الگوی راهبردی جامع آموزش های فنی و حرفه ای بر اساس مطالعات علم سنجی ارایه شده است. روش تحقیق در این پژوهش از لحاظ هدف، بنیادی وکاربردی و از منظر گردآوری اطلاعات ؛یک پژوهش چند روشی است.در بخش اول پژوهش؛ بواسطه مطالعات علم سنجی در پایگاه داده ای اسکوپوس منابع و اسناد مرتبط با موضوع، گردآوری و بوسیله نرم افزار Bibexcel و VOSviewerنقشه های علمی ترسیم شدند. جامعه ی مورد مطالعه ؛کلیه اسناد مرتبط تا سال2022با تعداد359 سند بوده است. بر این اساس 24 خوشه ترسیم شد. در بخش دوم تحقیق با رویکرد تحلیل مضمون، و بوسیله ی نرم افزار MAXQDA2020کد گذاری سه مرحله ای اسناد انجام شد و مولفه ها شناسایی شدند.نتایج تحقیق نشان داده است؛ انواع آموزش های فنی و حرفه ای شامل آموزش «مهارت های نرم،مهارت های سخت و رویکرد های نوین آموزشی»هستند و در این فرایند، ارکان کلیدی مشتمل بر «مدارس فنی و حرفه ای،جامعه،حاکمیت،آموزش و پرورش،صنعت،نهادهای عمومی و خصوصی و شهر های یادگیری»نقش آفرینی می کنند.همچنین «چالشهای پیش روی توسعه آموزش های فنی و حرفه ای» و «عوامل زمینه ای» نیز مورد شناسایی قرار گرفتند و مشخص گردید توسعه آموزش های فنی و حرفه ای پیامدهایی چون«رشد اقتصادی،بهبود اقتصاد ملی،اقتدار گرایی ،نوآوری و رضایت شغلی را به همراه خواهد داشت.
کلید واژگان: آموزش و پرورش فنی و حرفه ای, علم سنجی, فراترکیب, الگوی راهبردی, مهارت آموزی -
گسترش و نهادینه کردن فرهنگ کسب و کار بر پایه استعداد، ذوق، دانش، مهارت، فناوری، تخصص، توانایی و کارآفرینی با تقویت باورهای اعتقادی و اخلاق حرفه ای و توسعه کمی و کیفی آموز ش های مهارت و فناوری مبتنی بر پژوهش های کاربردی و آمایش سرزمین موجبات توسعه اقتصادی را فراهم می آورد. هدف از این مطالعه طراحی الگوی پیاده سازی کسب و کارهای هوشمند نوظهور در ایران با رویکرد مهارت آموزی می باشد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 6 نفر از مدیران استارت آپ، شرکت های دانش بنیان و صاحبان کسب و کار و 4 نفر از اساتید دانشگاهی در رشته های کارآفرینی و مدیریت می باشد که به روش نمونه گیری غیر تصادفی از نوع گلوله برفی انتخاب شدند. روش تحقیق در در این پژوهش از نوع کیفی اکتشافی می باشد که از نظریه داده بنیاد انجام شد. در این پژوهش از روش های مطالعه کتابخانه ای و روش های میدانی نظیر مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده است. بر پایه یافته های تحقیق الگوی پارادایمی تدوین گردید که شامل شرایط علی (حمایت و پشتیبانی، همسویی کسب و کار و فناوری، شفاف سازی اطلاعات و بهبود کیفیت داده ها)، شرایط مداخله ای فرایندهای کسب و کار نوظهوری)، شرایط زمینه ای (زیرساخت های نرم افزاری و سخت افزاری)، راهبردها (استانداردهای یکپارچگی فرایندها، توانمند سازی مدیران و ذینفعان پروژه با تکنولوژی اطلاعات) و پیامدها (رشد و توسعه اقتصادی و کسب مزین رقابتی) می باشد.
کلید واژگان: کسب وکار, هوشمند نوظهور, کسب و کار هوشمند, مهارت آموزیExpanding and institutionalizing business culture based on talent, taste, knowledge, skill, technology, expertise, ability and entrepreneurship by strengthening religious beliefs and professional ethics and quantitative and qualitative development of skill and technology training based on applied research and Land preparation causes economic development. The purpose of this study is to design a model for the implementation of emerging smart businesses in Iran with a skill-learning approach. The statistical population in the qualitative section includes 6 people from startup managers, knowledge-based companies and business owners and 4 people from university professors in the fields of entrepreneurship and management, who were selected by non-random snowball sampling method. The research method in this research is qualitative and exploratory, which was carried out based on the data theory of the foundation. In this research, library study methods and field methods such as semi-structured interviews have been used. Based on the findings of the research, a paradigm model was developed, which includes causal conditions (support, business and technology alignment, information clarification and data quality improvement), intervention conditions of emerging business processes, background conditions (infrastructure software and hardware), strategies (process integration standards, empowering project managers and stakeholders with information technology) and consequences (economic growth and development and gaining a competitive edge).
Keywords: Business, emerging smart, smart business, skill training -
فصلنامه مهارت آموزی، پیاپی 42 (زمستان 1401)، صص 131 -150
اقتصاد اشتراکی ابزار مطلوبی جهت شبکه سازی ذینفعان کلیدی در پروژه های کارآفرینی است. از طرفی کسب مهارت های لازم جهت کاربست این ابزار در صنایع مختلف حایز اهمیت است. بر این اساس هدف این پژوهش شناسایی و کاربست مهارت های کارآفرینانه در توسعه صنعت ساختمان مبتنی بر اقتصاد اشتراکی است که به صورت اکتشافی و با هدف کاربردی ارایه می شود. بر این اساس از با ابزار مصاحبه و روش پژوهش کیفی با استفاده از استراتژی تحلیل مضمون داده های پژوهش گردآوری و تحلیل شده است. گردآوری داده ها تا رسیدن به حد اشباع نظری ادامه یافته است و این مهم در مصاحبه یازدهم حاصل گردیده است.جهت اطمینان از روایی پژوهش از روش های بررسی توسط اعضاء و بازبینی توسط همکاران استفاده شده است . برای بررسی پایایی تحقیق از روش بازآزمون و توافق بین دو کد گذار استفاده گردیده است.یافته های تحقیق نشان داده است که تحقق مدل اقتصاد اشتراکی در پروژه های کارآفرینی صنعت ساختمان نیازمند مهارت آموزی در سطوح مختلف می باشد تا آمادگی لازم جهت شناسایی ویژگی ها پروژه، فرهنگ، نقش آفرینی نهادهای ناظر، بازاریابی، جذب سرمایه گذار،شناسایی ویژگی های مکانی و جغرافیایی،شناسایی ویژگی های بازار مالی و ویژگی ها مجریان و بنیانگذاران در راستای توسعه ی صنعت ساختمان مبتنی بر اقتصاد اشتراکی صورت پذیرد .
کلید واژگان: مهارت آموزی, اقتصاد اشتراکی, مهارت های کارآفرینانه, صنعت ساختمانSharing economy is a good tool for networking key stakeholders in entrepreneurial projects. On the other hand, it is important to acquire the necessary skills to use this tool in different industries. Therefore, the purpose of this research is to identify and apply entrepreneurial skills in the development of the construction industry based on the sharing economy, which is presented in an exploratory manner with a practical purpose.Therefore, the research data has been collected and analyzed with the interview tool and qualitative research method using the strategy of thematic analysis. The collection of data has been continued until reaching theoretical saturation, and this has been achieved in the 11th interview. To ensure the validity of the research, methods of review by members and review by colleagues have been used. To check the reliability of the research, the retest method and the agreement between the two coders have been used. The findings of the research have shown that the realization of the sharing economy model in entrepreneurship projects of the construction industry requires skill training at different levels rather than the necessary preparation to identify the characteristics of the project, culture , the role of supervisory institutions, marketing, investor attraction, identification of geographical and spatial characteristics, identification of financial market characteristics and characteristics of executives and founders in line with the development of the construction industry based on sharing economy.
Keywords: Skill training, sharing economy, entrepreneurial skills, construction industry -
این پژوهش با هدف بررسی تجربه زیسته فعالان بخش آموزش غیر رسمی از عدم انطباق آموزش های فنی و حرفه ای کشور با ماهیت آموزش های غیر رسمی است به انجام رسیده است. روش استفاده شده در این پژوهش، کیفی و به شیوه پدیدارشناسانه است و با بهره گیری از نمونه گیری هدفمند تعداد 12 نفر از فعالان آموزش غیر رسمی در سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور انتخاب و مورد مصاحبه عمیق قرار گرفتند. برای اطمینان از روایی یا اعتبار اطلاعات به دست آمده، از اعتبار پاسخگو بهره گرفته شد و برای اطمینان از اعتمادپذیری اطلاعات، از یک پژوهشگر دوم در نقش داور و ناظر استفاده شد تا بر مراحل دقیق مطالعه، اهداف و سوال های پژوهش تمرکز یابد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش ون مانن (1990) استفاده شده است. با تجزیه و تحلیل مصاحبه ها، تعداد 131 مفاهیم اولیه توصیفی، 14 مقوله اساسی تفسیری و 2 مقوله تبیینی به دست آمد تجربه زیسته خبرگان آموزش های غیر رسمی در سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور نشان داد که رویه و ساختار آموزشی سازمان فنی و حرفه ای کشور تا حد زیادی با ماهیت آموزش غیر رسمی منطبق نیست و آموزش های سازمان مذکور کارایی اندکی از نظر تجهیز نیروی انسانی ماهر و متخصص برای بازار کار غیر قابل پیش بینی را دارند.
کلید واژگان: سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور, آموزش غیر رسمی, مهارت آموزی, اشتغال پایدارThis research aims to investigate the lived experience of non-formal education sector activists of non-compliance of technical and vocational training and the nature of non-formal educations. And are the skill trainings of the Technical and Vocational Education Organization of the country effective in terms of equipping and providing skilled manpower for the fluctuating labor market? The research method is qualitative which was done in a phenomenological way and based on targeted sampling, 12 non-formal education activists in the technical and vocational education organization of the country were selected and interviewed in-depth. The credibility of the respondent was used to ensure the credibility of the obtained information and to ensure the dependabilit a second researcher was used in the role of observer to focus on the exact stages of the study, goals and research questions. Van Manen (1990) method was used for data analysis. The results showed that using the method, 131 basic descriptive concepts, 14 basic interpretive categories and 2 explanatory categories were obtained. The explanatory categories are the activists' experience of organizational actions and the activists' experience of extra-organizational actions, and finally, this experience of non-formal education activists in the technical and vocational education organization of the country showed that the educational procedure and structure of the organization are largely incompatible with the nature of non-formal education, and the trainings of the organization have little efficiency in terms of equipping skilled and specialized human resources for the unpredictable labor market.
Keywords: Technical, Vocational Education Organization of the country, Non-formal Education, Skill Training, Sustainable Employment -
فصلنامه مهارت آموزی، پیاپی 40 (تابستان 1401)، صص 126 -144
مهارت آموزی و کارآفرینی در زمینه آموزش علاوه بر تشویق کارآموزان به راه اندازی کسب وکار، افراد را خلاق ، فرصت گرا، فعال و نوآور می سازد. آموزش کارآفرینی به دنبال آموزش توانایی ها و تمایل برای ایجاد ارزش برای دیگران است. سازمان های متولی مهارت آموزی برای توسعه رسالت آموزشی خود از شیوه های نوین در آموزش استفاده می کنند. سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور به دلیل آموزش مهارت های کاربردی مورد استقبال کارآموزان قرار گرفته است. در این پژوهش سعی شد تا مولفه های اخلاقی موثر بر توسعه مهارت آموزی و قصد کارآفرینانه در مراکز آموزش فنی و حرفه ای مورد بررسی قرار گیرد. پژوهش از نظر هدف کاربردی و به روش کیفی و کمی انجام شده است. در بخش کیفی نمونه آماری شامل اساتید عضو هیات علمی دانشگاه شامل 20 نفر به شیوه هدفمند و تکنیک گلوله برفی انتخاب شده اند. و در بخش کمی جامعه آماری شامل 384 نفر به صورت کاملا تصادفی انتخاب شده اند. ابزار گرد آوری داده ها شامل پرسشنامه محقق ساخته است و برای تحلیل داده ها از معادلات ساختاری در محیط نرم افزار spss و لیزرل استفاده شد. یافته ها نشان داد که ابعاد انگیزش، دانش افزایی، نوآوری، حکمرانی و قانون مداری، حفظ حریم شخصی و کرامت انسانی با توسعه مهارت آموزی و قصد کارآفرینانه در مراکز آموزش فنی و حرفه ای در سطح 05/0 مثبت و معنا دار است.
کلید واژگان: مهارت آموزی, اخلاق گرایانه, قصد کارآفرینانهSkill learning and entrepreneurship in the field of education, in addition to encouraging trainees to start a business, makes people more creative, opportunistic, active and innovative. Entrepreneurship education seeks to teach the abilities and willingness to create value for others. Organizations in charge of skill training use new methods in education to develop their educational mission. Technical and Vocational Education Organization of the country has been welcomed by trainees due to the training of practical skills. In this research, an attempt was made to investigate the ethical components affecting the development of skills and entrepreneurial intention in technical and vocational training centers. The research has been carried out in terms of practical purpose and qualitative and quantitative method. In the qualitative part, the statistical sample including professors and members of the academic staff of the university including 20 people have been selected in a targeted manner and using the snowball technique. And in the quantitative part, the statistical population including 384 people were selected completely randomly. The data collection tool includes a researcher-made questionnaire, and for data analysis, structural equations were used in SPSS and Lisrel software. The findings showed that the dimensions of motivation, knowledge enhancement, innovation, governance and rule of law, protection of personal privacy and human dignity with the development of skills training and entrepreneurial intention in technical and vocational education centers are positive and significant at the level of 0.05.
Keywords: skill training, ethical, entrepreneurial intention -
نشریه رهیافتی نو در مدیریت آموزشی، سال سیزدهم شماره 1 (پیاپی 53، فروردین و اردیبهشت 1401)، صص 139 -155مقدمه و هدف
ایجاد فرصت های شغلی، توسعه فعالیت های اقتصادی، کاهش معضل بیکاری و افزایش مهارت های اجتماعی ازجمله عواملی هستند که اهمیت مهارت آموزی و رعایت استانداردهای لازم جهت بهبود کیفیت آموزش های مهارتی را آشکار می سازد، بدین منظور پژوهش حاضر با هدف ارایه مدلی برای آموزش استاندارد در هنرستان های شهر تهران از بعد مهارت آموزی انجام گردید.
روش شناسی پژوهشاین تحقیق از نظر هدف کاربردی است و به روش آمیخته اکتشافی انجام گردید. در مرحله کیفی 11 نفر از خبرگان در زمینه آموزش استاندارد در هنرستان ها بهعنوان نمونه، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جمع آوری داده های کیفی به روش مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام گرفت. در بخش کمی، جامعه آماری را کلیه ی مدیران هنرستانهای شهر تهران (329 نفر) تشکیل دادند که برای تعیین حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 177 نفر بهعنوان نمونه، به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. جمعآوری داده های کمی، بر اساس پرسشنامه محقق ساخته صورت گرفت که پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ 93% و روایی آن با استفاده از نظر متخصصان و خبرگان تایید شد. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرم افزارهای SPSS 16 و Smart PLS صورت پذیرفت.
یافته هاتحلیل داده های کیفی منجر به شناسایی 24 شاخص و 5 مولفه گردید، سپس بر مبنای یافتههای مرحله کیفی، پرسشنامه کمی طراحی و به جمعآوری داده های کمی پرداخته شد. تجزیهوتحلیل دادههای کمی در قالب تحلیل توصیفی دادهها و تحلیل عاملی تاییدی صورت گرفت. از بین 24 گویه، در 23 گویه بار عاملی کم تر از 0٫3 وجود نداشت و از روند تحلیل عاملی حذف نگردیدند و به دلیل بار عاملی بزرگتر از 6,0 نشان داد که «خیلی مطلوب» هستند و 1 گویه، بار عاملی 0٫083 داشته که به دلیل این که از 0٫3 کم تر است، از روند تحلیل حذف گردید.
بحث و نتیجه گیریبر اساس نتایج پژوهش پنج مولفه: مالی و فیزیکی، منابع انسانی، آموزش و یادگیری، علمی و نوآوری، پرورش جسمی و روحی با شاخص های آن ها، تحت عنوان ابعاد و مولفههای مدل آموزش استاندارد در هنرستانهای شهر تهران از بعد مهارت آموزی مشخص گردید.
کلید واژگان: آموزش استاندارد, هنرستان ها, مهارت آموزیIntroductionCreating job opportunities, developing economic activities, reducing the problem of unemployment and increasing social skills are among the factors that reveal the importance of skill training and observing the required standards necessary to improve its quality. The purpose of this research is to present a model for standard education in Tehran's vocational schools in terms skills training.
research methodologyThe present study is applied research and data collection was using exploratory mixed method. In the qualitative phase, 11 experts in the field of standard education in standard education in vocational schools were selected by purposeful sampling. Qualitative data were collected through library studies and semi-structured interviews. In the quantitative phase, the statistical population consisted of all the vocational schools managers in Tehran (329) who 177 managers were selected as sample size using Cochran formula and simple random sampling. Quantitative data were collected based on the researcher-made questionnaire whose reliability was confirmed with Cronbach's alpha coefficient of 93%. Also the validity was confirmed by the experts. Data analysis was done using SPSS 16 and Smart PLS software.
FindingsThe analysis of qualitative data led to the identification of 24 indices and 5 components. Then, based on the findings of the qualitative stage, a quantitative questionnaire was designed and quantitative data were collected. Quantitative data analysis was performed in the form of descriptive data analysis and confirmatory factor analysis. Out of 24 items, in 23 items there was no factor load less than 0.3 and they were not removed from the factor analysis process and due to the factor load greater than 6.0 showed that they are "very desirable" and 1 item, load It had a factor of 0.083, which was removed from the analysis process because it is less than 0.3.
ConclusionBased on the results of the research, five components including: financial and physical, human resources, education and learning, scientific and innovative, physical and mental development, along with their indicators, were identified as dimensions and components of the model of standard education in Tehran's vocational schools in terms of skills training.
Keywords: standard education, vocational schools, skill training -
این پژوهش با هدف شناسایی مهم ترین عوامل آسیب آفرین در ساختار سازمانی سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور با رویکرد آینده پژوهی انجام شده است.به منظور گردآوری اطلاعات، ابتدا از روش مصاحبه عمیق با 14 نفر از فعالان آموزش غیر رسمی در سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور استفاده و اطلاعات کیفی جمع آوری و پس از تحلیل کیفی داده ها به روش مفهوم سازی و توسعه طبقات و استخراج شاخص ها ، پرسشنامه محقق ساخته ماتریس تحلیل متقاطع طراحی شد. از روش مثلث سازی و بهره گیری از اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای، مشاهده مستقیم و مصاحبه عمیق به منظور اطمینان از اعتبار داده های کیفی استفاده شد. پس از طی شدن فاز اول و دوم، پرسشنامه طراحی شده در اختیار فعالان مورد نظر قرار گرفته و آن ها میزان ارتباط متغیرهای مورد نظر را در ماتریس متقاطع و در ارتباط متقابل با هم بررسی نموده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار میک مک (Micmac) استفاده شده است. نتایج نشان داد که در آینده مهم ترین شاخص های اثر گذار بر لزوم بازمهندسی ساختار سازمانی "ضعف کارکنان و مربیان ، "فقدان ارتباط با صنعت"، "تاخیر در اجرای فراگیر استانداردسازی و بهسازی نظام جامع ملی مهارت/"، "حکمرانی نا مطلوب: فقدان سازمان متولی مستقل ، فقدان دیدگاه کلان کیفی/بازار محوری-کارآفرینی"، "سیستم ناکارآمد نظارت و ارزشیابی "، "تبعیت از نظام آموزشی معیوب کشور"، "نبود گزینه های آینده نگری ، غریبه گی تکنولوژیکی"، "فقدان نظام الزامات مهارتی در ساختار سازمانی، ناکارآمدی مدیران سازمان، کارآموزان"، "فعالیت های آموزشی (اولویت های آموزشی- مطلوبیت آموزشی و نظام تضمین کیفیت آموزش ها)"، "ضعف استراتژی های سازمانی و فناوری و ابزار و روش های ارایه خدمات آموزشی-مهارتی".
کلید واژگان: سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور, مهارت آموزی, آینده پژوهی, بازمهندسی ساختار سازمانیThis research aims to identify the most important damaging factors in the organizational structure of the technical and vocational education organization of the country to determine the drivers affecting the inevitability and necessity of re-engineering the organizational structure of the technical and vocational education organization of the country with a future study approach. In order to collect information, deep interviewing method with 14 non-formal education activists in the country's Technical and Vocational Education Organization was first used and qualitative information was collected and after qualitative analysis of the data by conceptualization and development method Classification and extraction of indicators (harm-causing factors), a researcher-made cross-sectional analysis matrix was designed. Triangulation method and documentary and library information, direct observation and deep interviewing were used to ensure the reliability of qualitative data. After the first and second phases, the designed questionnaires are provided to the experts and they examine the relationship between the variables in the cross-sectional matrix and the interrelationship between them. Micmac software has been used to analyze the data.
Keywords: Technical, Vocational Education Organization of the country, skill training, future research, re-engineering of organizational structure
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.