به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "نشانگان داون" در نشریات گروه "علوم تربیتی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «نشانگان داون» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • مریم سادات میری، سمیرا وکیلی*، زهرا نقش، غلامعلی افروز، سوگند قاسم زاده

    پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کننده جنسیت در رابطه میان سن و سبک یادگیری در دانش‏آموزان آهسته گام با نشانگان داون انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی و از نوع تحقیقات پیمایشی با رویکردی کمی بود. جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان آهسته گام با نشانگان داون شهر تهران و خراسان رضوی که در سال 1403-1402 مشغول به تحصیل بودند، انتخاب شدند. حجم نمونه 100 نفر دختر با میانگین سنی (36/0 ± 12/13)  و 100 نفر پسر با میانگین سنی (44/0  ±  6/13) بود که با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات، چک لیست وارسی سبک یادگیری واک مورد استفاده قرار گرفت. برای تحلیل یافته ها از نرم افزار SPSS-22 و برای بررسی فرضیه پژوهش از تحلیل رگرسیون چندگانه با رویکرد سلسله مراتبی طی دو گام متوالی استفاده شد. یافته‏ها نشان دادند که ارتباط سن و سبک یادگیری دیداری، منفی بوده است، یعنی با افزایش سن این سبک کاهش پیدا کرده است. همچنین، متغیر جنسیت، رابطه بین سن و سبک یادگیری دیداری را تعدیل کرده و از طرف دیگر ارتباط سن با سبک‏های یادگیری شنیداری و جنبشی، مثبت بوده، یعنی با افزایش سن این دو سبک افزایش پیدا یافته است و متغیر جنسیت رابطه بین سن و سبک‏های یادگیری شنیداری و جنبشی را تعدیل کرد. به نظر می رسد، سن می تواند بر سبک یادگیری شنیداری و جنبشی موثر باشد و جنسیت نیز این رابطه را تعدیل می کند. پیشنهاد می شود، معلمان سن و جنسیت را به عنوان عوامل موثر جهت ارتقای سطح آموزشی دانش آموزان آهسته گام با نشانگان داون در نظر گیرند.

    کلید واژگان: آهسته گام, جنسیت, سبک یادگیری, سن, نشانگان داون
    Maryam Sadat Miri, Samira Vakili *, Zahra Naghsh, Gholamali Afrooz, Sogand Ghasemzadeh

    The present study was conducted with the aim of investigating the moderating role of gender in the relationship between age and learning style in students with Down syndrome. The current research method is descriptive-correlation and survey research with a quantitative approach. The statistical population includes all slow-paced students with Down syndrome who were busy studying in  Tehran and  Razavi Khorasan city in the 2022-2023 academic year. The sample size was 100 girls with an average age of 13.12 ± 0.36 and 100 boys with an average age of 13.6 ± 0.44, who were selected by available sampling method. In order to collect information, VAK learning style questionnaire (VLSQ) was used. In order to analyze the findings, SPSS22 software was used and to check the research hypothesis, the regression equation test was used. The findings showed that age and visual learning style are negative, that is, this style decreases with increasing age, and the gender variable moderates the relationship between age and visual learning style, and on the other hand, age and auditory and kinesthetic learning style are positive. That is, this style increases with age and gender variable moderates the relationship between age and auditory and kinesthetic learning style, It seems age can affect who have a kinesthetic and auditory learning style, and gender modulates this relationship, It is suggested that teachers consider age and gender as effective factors for improving educational level.

    Keywords: Slow-paced, Gender, Learning Style, age, down syndrome
  • زهرا سلطانی، غلامعلی افروز*، سوگند قاسم زاده
    هدف

    پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه توانمندسازی حسی- حرکتی خانواده محور بر توان خواندن دانش آموزان با نشانگان داون انجام شد.

    روش

    طرح پژوهش، نیمه آزما یشی از نوع پیش- آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان با نشانگان داون شهرستا ن کاشان در سال تحصیلی 1401-1400 بود. نمونه پژوهش شامل 30 دانش آموز در دامنه سنی 8 تا 12 سال بود که با روش نمونه گیر ی در دسترس انتخاب و در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل گمارده شد. ابزار جمع آوری اطلاعات آزمون خواندن و نارساخوانی کرمی نوری و مرادی (1384) بود. جهت تحلیل داده ها از آزمون کواریانس استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که از لحاظ توان خواندن تفاوت معناداری میان گروه آزما یش و کنترل وجود دارد (0/01>p).

    نتیجه گیری

    در نتیجه، میتوان برنامه توانمندسازی حسی - حرکتی خانواده محور را به عنوان مداخله ای مناسب جهت بهبود توان خواندن دانش آموزان با نشانگان داون پیشنهاد نمود.

    کلید واژگان: توانبخشی حسی- حرکتی, مداخله خانواده محور, نشانگان داون, توان خواندن
    Zahra Soltani, Gholamali Afrooz*, Sogand Ghasemzadeh
    Objective

    The aim of this study was to determine the effectiveness of the family-oriented sensorymotor empowerment program on the reading ability of students with Down syndrome.

    Method

    The research design was a quasi-experimental pre-testpost-test with a control group. The statistical population included all students with Down syndrome in Kashan City in the academic year of 2021-2022. The research sample consisted of 30 students in the age range of 8-12 years, who were selected by available sampling method and assigned to experimental and control groups (each consisted of 15 children). The data collection tool was Kormi Nouri and Moradi's reading and dyslexia test (2004). Covariance test was used to analyze the data.

    Results

    The results showed a substantial difference between the experimental and control groups in terms of reading ability (p<0.01).

    Conclusion

    Based on the research results, we suggest the family-oriented sensory-motor empowerment program as a suitable intervention to improve the reading ability of students with Down syndrome.

    Keywords: Sensory-Motor Rehabilitation, Familyoriented Intervention, Down Syndrome, Reading Ability
  • زهرا ربیعی*، احمد علی پور، غلامعلی افروز

    پژوهش حاضر باهدف مقایسه فصل تولد و میانگین سن تقویمی و زیستی والدین دانش آموزان آهسته گام با نشانگان داون و والدین دانش آموزان عادی به هنگام تولد انجام شد. جامعه آماری را والدین دانش آموزان مقطع ابتدایی منطقه 6،11،13 و 15 آموزش و پرورش شهرتهران تشکیل دادند که در سال تحصیلی 1399-1400، حداقل یکی از فرزندان آنان در مدارس ابتدایی این منطقه ثبت نام کرده است. لذا تعداد 80 خانواده (40 نفر والدین دارای کودکان عادی و 40 نفر والدین برای کودکان سندروم داون) به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. روش پژوهش از نوع علی-مقایسه ای است. برای گردآوری اطلاعات از فصل تولد کودکان، سن تقویمی و سن زیستی والدین دانش آموزان دارای نشانگان داون و دانش آموزان عادی به هنگام تولد استفاده شد و از آزمون t مستقل و آزمون همخوانی مربع کای دو طرفته به منظور تجزیه و تحلیل داده ها بهره برده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS24 انجام گرفت. براساس نتایج، بین نمرات میانگین سن تقویمی و سن مادران و سن زیستی پدران دارای فرزند با نشانگان داون و فرزندان عادی به هنگام تولد در دو گروه تفاوت معنی داری وجود داشت. این تفاوتها همچنین در سن زیستی پدران نیز معنادار بود. لذا پیشنهاد می شود به منظور آگاهی مادران از اثرات سن زیستی در تولد فرزندان، آموزش های لازم به آنان داده شود، تا بتوان در کاهش احتمال تولد فرزند با نشانگان داون گام موثری برداشت.

    کلید واژگان: سن تقویمی, سن زیستی, فصل تولد, نشانگان داون
    Zahra Rabiee *, Ahmad Alipor, Gholamali Afrooz

    The aim of this study was to compare the birth season and the mean calendar and biological age of parents of normal students and Down syndrome at birth. The statistical population of the present study consisted of the parents of primary school students in the 6th 11th 13th and 15th districts of Tehran, which in the academic year 2021.Therefore, 80 families were selected as a statistical sample (40 parents with normal children and 40 parents with children with Down syndrome) .The research method is comparative based on the implementation method. For data collection, children's birth season, calendar age and biological age of parents of students with Down syndrome and normal students at birth were used and independent t test and chi-square square test were used to analyze the data. Data analysis was performed by SPSS24 software.Based on the results, there was a significant difference between the mean scores of chronological age and age of mothers and biological age of fathers with children with Down syndrome and normal children at birth in the two groups. The results showed that mothers with children with Down syndrome have higher chronological and biological age than mothers with normal children.These differences were also significant in the biological age of the fathers. Therefore, it is suggested that in order to make mothers aware of the effects of biological age on the birth of their children, they should be given the necessary training so that an effective step can be taken to reduce the probability of having a child with Down syndrome.

    Keywords: Calendar Age, Biological Age, Birth Season, down syndrome
  • کبری اباذری قره بلاغ*، کوثر یحیی زاده ملک خیلی، ساجده مختاری
    هدف

    کودکان نشانگان داون تاخیرهایی در زمینه های حرکتی، زبان، خود حمایت گری، رشد شناختی و اجتماعی دارند. دانستن فنوتیپ شناختی و رفتاری افراد نشانگان داون به ما درباره ماهیت عصب روانشناختی افراد نشانگان داون آگاهی می دهد. در نهایت به درمان، آموزش و توانبخشی و ارایه مداخله به این کودکان کمک می کند تا رشد شناختی این گروه از افراد افزایش پیدا کند. بنابراین این پژوهش با هدف بررسی پروفایل شناختی دانش آموزان نشانگان داون در مقایسه با دانش آموزان عادی انجام شد و همچنین تحول پروفایل شناختی این گروه در مقایسه با دانش آموزان عادی پرداخته است.

    روش

    به این منظور 100 دانش آموز نشانگان داون و عادی در گروه سنی 6-14 ساله از مدارس استثنایی و عادی به طور تصادفی انتخاب شدند. در نهایت گروه های سنی دانش آموزان نشانگان داون و دانش آموزان با رشد عادی به سه گروه 6-8 سال، 9-11 سال و 12-14 سال طبقه بندی شدند. ابزار استفاده شده در این پژوهش، آزمون هوش استانفورد بینه نسخه پنجم است.

    یافته ها:

     نتایج تحلیل آماری این پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی توکی بیانگر این است که در افراد با سندرم داون در مقایسه نسبت به کودکان عادی، در مقیاس های استدلال سیال غیرکلامی، دانش غیرکلامی و حافظه فعال با افزایش سن کاهش صورت می گیرد. در صورتی که در باقی زیر مقیاس ها تغییرات معناداری در پروفایل شناختی دیده نشد. گرچه گروه نشانگان داون نیز مانند گروه افراد دارای رشد عادی، با افزایش سن تغییراتی در رشد کلی هوش کلامی و غیرکلامی و هوشبهر کلی نداشتند.

    نتیجه گیری:

     بنابراین در توانبخشی افراد سندرم داون، نقایص شناختی آنها و تحول شناختی و هوشی آنها را می توان در نظر داشت.

    کلید واژگان: تحول شناختی, نشانگان داون, رشد هوشی, هوش, شناخت
    Kobra Abazari Gharebelagh*, Kosar Yahyazade, Sajedeh Mokhtari
    Objective

    Children with Down syndrome have delays in motor, language, self-support, cognitive and social development. Knowing the cognitive and behavioral phenotype of people with Down syndrome informs us about the psychological nature of people with Down syndrome. Finally, it helps to treat, educate and rehabilitate and provide intervention to these children to increase the cognitive development of this group of people. Therefore, this study was conducted to investigate the cognitive profile of Down syndrome students in comparison with normal students and also the evolution of the cognitive profile of this group in comparison with normal students.

    Method

    For this purpose, 100 students of Down syndrome and normal age were randomly selected from exceptional and normal schools in the age group of 10-14 years. Finally, the age groups of Down syndrome students and students with normal growth were classified into 3 groups of 6-8 years, 11-9 years, 14-12 years. Finally, the age groups of Down syndrome students and students with normal growth were classified into 3 groups of 6-8 years, 11-9 years, 14-12 years. The tool used in this study is the fifth version of the Stanford Binet Intelligence Test.

    Result

    The results of statistical analysis of this study using multivariate analysis of variance and Tukey's follow-up test show that in people with Down syndrome compared to normal children, non-verbal fluid reasoning, non-verbal knowledge and working memory are reduced with increasing age. If there are no significant changes in the cognitive profile in the rest of the subscales. However, Down syndrome, like the group of people with normal growth, did not change with the general growth of verbal and nonverbal intelligence and general intelligence with increasing age.

    Conclusion

    Therefore, in the rehabilitation of people with Down syndrome, can be considered their cognitive defects and their cognitive development and intelligence.

    Keywords: Cognitive development, Down syndrome, intelligence development, intelligence, cognition
  • سوگند قاسم زاده*، زهرا احمدی
    هدف

    هدف این پژوهش بررسی اثربخشی مداخله‌های مبتنی بر ورزش‌های گروهی هوازی مبتنی بر نظریه یکپارچگی حسی بر مهارت‌های حرکتی درشت و ظریف کودکان با نشانگان داون بود.

    روش

    پژوهش حاضر با طرح پژوهشی نیمه‌آزمایشی به همراه پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه کنترل انجام شد. نمونه پژوهش 30 کودک با نشانگان داون در بازه سنی 8 تا 10 سال بودند که به روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند و به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند. برای ارزیابی و سنجش از آزمون‌های پوردو پگبورد و آزمون رشد حرکتی لینکلن اوزروتسکی استفاده شد. بعد از اجرای پیش‌آزمون، کودکان گروه آزمایش به مدت 6 هفته و در هر هفته 2 جلسه (12جلسه) تحت مداخله‌های مبتنی بر ورزش‌های هوازی تقویت‌کننده یکپارچگی حسی قرار گرفتند و فعالیت‌های بازی‌گونه مورد‌نظر را آموزش دیده و به کمک درمانگر و والدین تمرین کردند.

    یافته‌ ها

     هر دو گروه با پس‌آزمون سنجیده‌شده و نتایج به‌دست‌آمده به روش آماری تحلیل کوواریانس یک‌متغیره بررسی شدند که پیشرفت معناداری را در هر دو مهارت‌های حرکتی ظریف (p<0/01، F=12/98) و درشت (p<0/01، F=21/71) و همچنین تلفیق این دو مهارت (p<0/01، F=20/9) در گروه آزمایش نشان داد.

    نتیجه‌گیری

     در‌نتیجه می‌توان بیان کرد که استفاده از مداخله‌های مبتنی بر ورزش‌های گروهی هوازی تقویت‌کننده یکپارچگی حسی در قالب بازی‌ها تاثیر مثبت به‌سزایی بر بهبود مهارت‌های حرکتی درشت و ظریف کودکان با نشانگان داون خواهد داشت.

    کلید واژگان: ورزش های گروهی هوازی, یکپارچگی حسی, مهارت های حرکتی درشت, مهارت های حرکتی ظریف, نشانگان داون
    Sogand Ghasemzadeh*, Zahra Ahmadi
    Objective

    This study aimed to evaluate the effectiveness group aerobic exercise interventions' based on the sensory integration theory on the gross and fine motor skills of children with Down syndrome.

    Method

    The present study was conducted with a semi-experimental research design with pre-test and post-test with a control group. The study sample consisted of 30 children with Down syndrome in the age range of 8 - 10 years, who were selected by purposive sampling method and randomly divided into experimental and control groups. Purdue Pegboard test and Lincoln Avzrvtsky motor development test were used for evaluation and measurement. After the pre-test, the children in the experimental group underwent aerobic exercise-based interventions for 6 weeks and two sessions per week (12 sessions). Thus they were trained in the desired playful activities and practiced with the help of the therapist and parents.

    Results

    Both groups were measured by post-test, and the results were analyzed by univariate analysis of covariance. (ANCOA) the Results showed significant improvement in both fine (p<0/01، F=12/98) and gross (p<0/01، F=21/71) motor skills as well as the combination of these two skills (p<0/01، F=20/9) in the experimental group.

    Conclusion

    it can be stated that the application of group aerobic exercises based on sensory integration will have a significant positive effect on improving the fine and gross motor skills of children with Down syndrome.

    Keywords: Aerobic group exercises, Sensory integration, Gross motor skills, Fine motor skills, Children with Down syndrome
  • احمد به پژوه*، پرستو میرزایی، عباس عبدالهی
    هدف

    آموزش خانواده های دارای فرزند با نشانگان داون و اجرای برنامه های حمایتی مناسب برای آنان مستلزم سنجش نیازهای آموزشی و حمایتی آنان است. برسی حاضر نیازهای مادران دارای فرزند با نشانگان داون به حمایت اجتماعی و آموزشی را مورد سنجش قرار داد.

    روش

    پژوهش حاضر به صورت توصیفی_پیمایشی و جامعه آماری شامل تمامی مادران دانش آموزان دختر با نشانگان داون شاغل به تحصیل در سال تحصیلی 95-1394 در مجتمع اموزشی شهید اصلانی وابسته به ادارل آموزش و پرورش استثنایی شهر تهران بود. نمونه مورد مطالعه شامل سی نفر از مادران دارای دختر با نشانگان داون بودند که به شیول نمونه گیرزی در دسترس انتخاب شدند. ایزار پژوهش، پرسشنامه نیازسنجی محقق ساخته بود که با استفاده از پرسشنامه نیازسنجی به پژوه و محمودی (1394)، طراحی و توسط مادران تکمیل شد. پرسشنامه شامل سه بخش بود: بخش اول اطلاعات جمعیت شناختی؛ بخش دوم سیزده سوال تشریحی و بخش سوم بیست و هشت گویه چهار گزینه ای لیکرتی (خیلی زیاد، زیاد، کم و خیلی کم).

    یافته ها

    یافته های به دست امده نشان داد که این قبیل مادران به شدت نگران آیندل فرزندانشان هستند و تمایل دارند بدانند چه خدماتی در حال و آینده برای فرزندان انها وجود دارد. مادران بر این باور بودند که بهتر است متخصصان با آنان صادقانه رفتار کنند و انچه مهم است که والدین درباره آیندل فرزندشان بدانند به انها گفته شود. مادران درخواست کرده بودند که برنامه های آموزشی مناسب به خصوص در زمینه آموزش مهارت های زندگی مستقل برای فرزندانشان اجرا شود.

    نتیجه گیری

    مادران کوذکان با نشانگان داون نیاز بالایی به حمایت اجتماعی و اموزش دارند و این موضوع ضرورت طراحی، برنامه ریزی و اجرای برنامه های دانش افزایی برای این گونه خانواده ها را نشان می دهد.

    کلید واژگان: نیازسنجی آموزشی, حمایت اجتماعی, نشانگان داون
    Ahmad Behpajooh*, Parastoo Mirzaei, Abbas Abdollahi
    Objective

    Designing extensive programs for training families with Down Syndrome children and implementing appropriate supportive programs for them require assessing their educational and supportive needs. In the present study, the educational and social needs of mothers with Down Syndrome children were assessed in order to design a comprehensive program for training mothers.

    Method

    The study was a descriptive-survey design, and participants were 30 mothers of female children with Down Syndrome attending Aslani Special School in the academic year 2015-2016 in Tehran, Iran. The mothers were selected by convenient sampling method. The Need Assessment Questionnaire (Beh-Pajooh & Mahmoudi, 2014) was adapted and completed by the mothers. The questionnaire consisted of three parts: The first part included demographic information about children with Down Syndrome and their parents; The second part included 13 open-ended questions, and the third part consisted of 28 items using four-point Likert scale (very much, much, little, and very little).

    Results

    The findings revealed that mothers of children with Down Syndrome reported high levels of worry about their children’s future, and would like to know about services at the present and the future. What matters is to inform them about their children’s future and there should be appropriate educational programs – especially regarding independent living skills training – for such children and their families.

    Conclusion

    Mothers of children with Down Syndrome have a need for social support and education; this shows the importance of planning and implementing appropriate supportive and educational programs for such families.

    Keywords: Educational need assessment, Social supports, Down Syndrome
  • عبدالرحیم کسائی اصفهانی*، رضا داورنیا

    مادران کودکان مبتلا به سندروم داون با چالش هایی مواجه هستند که باعث افزایش استرس والدگری در این مادران می شود . پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت نگر به شیوه گروهی بر استرس والدگری مادران دارای فرزند مبتلا به سندروم داون انجام شد. درقالب مطالعه ای شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون پیگیری با گروه کنترل، از میان مادران کودکان مبتلا به سندروم داون مراجعه کننده به مرکز جامع توان بخشی نوید عصر شهر تهران در سال 1397، نمونه ای به حجم 40 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و با تخصیص تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری فرم کوتاه شاخص استرس والدگری آبیدین را تکمیل کردند. جلسات روان درمانی مثبت نگر در 8 جلسه 90دقیقه ای به شیوه گروهی و هفتگی برای شرکت کنندگان گروه آزمایش برگزار شد؛ اما آزمودنی های گروه کنترل تا پایان مرحله پیگیری مداخله ای دریافت نکردند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS20 استفاده شد. نتایج نشان داد که روان درمانی مثبت نگر میزان استرس والدگری مادران گروه تحت مداخله را به طور معناداری کاهش داده بود و نتایج در دوره پیگیری یک ماهه نیز از ثبات لازم برخوردار بود (01/0  <p). نتایج این پژوهش اثربخشی روان درمانی مثبت نگر در بهبود استرس والدگری مادران کودکان مبتلا به سندروم داون را تایید کرد. نتایج بر اهمیت کاربرد این مداخله بر علایم روان شناختی مادران کودکان مبتلا به سندروم داون و ارایه افق های جدید در مداخلات بالینی تاکید دارد.

    کلید واژگان: استرس والدگری, روان درمانی مثبت نگر, نشانگان داون
    Abdolrahim Kasaei Esfahani *, Reza Davarniya

    Mothers of children with Down syndrome face challenges which lead to increased parenting stress among these mothers. The present research was conducted by the aim of investigating the effectiveness of group positive psychotherapy on parenting stress among mothers of children with Down syndrome. in the frame of a semi-experimental study with pretest-posttest-follow up with control group design. Among mothers of children with down syndrome referring to Navide Asr extensive rehabilitation center in Tehran in 2018, a sample of 40 subjects were selected by purposeful sampling method and were assigned into experiment and control groups through random assignment method. In pretest, posttest and follow up stages, the participants of both groups completed Abidin’s Parenting Stress Index- Short Form(PSI-SF). Sessions of group weekly positive psychotherapy were held in eight 90-minute sessions for the participants of the experiment group, but the control group participants received no intervention until the end of the follow up stage. Variance analysis test with repeated measures in SPSSv20 was used for analyzing the data. results suggested that positive psychotherapy significantly decreased parenting stress among mothers of the intervention group and the results were sufficiently persistent in the one-month follow up stage (p < 0.01). results of the present research confirmed the effectiveness of positive psychotherapy in improving parenting stress among mothers of children with Down syndrome. The results affirm the importance of applying this intervention on psychological symptoms of mothers with Down syndrome and offering new perspectives in clinical interventions.

    Keywords: Parenting Stress, Positive Psychotherapy, Down criteria
  • Mohammad Khanahmadi Dariush Farhud, Maryam Malmir, Soheila Orang, M.A
    Objective
    Down syndrome (DS) is a common chromosomal disorder that cause to mental retardation in children. Alzheimer’s disease (AD) is also common in DS. Therefore, it is assumed that there is a same genetic basis. The aim of this study was to study and consider the overlap of DS and AD.
    Method
    In this review article, published articles in science direct, Pubmed, Willy and Google were investigated between 1990 and 2015.
    Conclusion
    Down syndrome is caused by trisomy 21. All genetic mutations in relation with AD are arising from accumulation of β amiloid. One of the genes involved in AD is APP that sited on chromosome 21. Moreover, the SOD1 also is sited on chromosome 21. Also, other hypothesis in relation with AD and DS has been considered. Significant percent of individual with DS are with AD, but its cause is not clear.
    Keywords: Down syndrome, Alzheimer, Genetic
  • حجت الله سیاوشی
    زمینه
    این پژوهش به منظور بررسی اثرات تمرین های مقاومتی در سطوح ایمونوگلوبین A بزاق و نیمرخ هورمونی بزرگسالان کم تحرک با نشانگان داون طراحی شده بود.
    روش
    درمجموع 40مرد بزرگسال دارای نشانگان داون از طریق گروه های مختلفی که به افراد با کم توانی ذهنی کمک می کردند، به کارگرفته شدند. همه شرکت کنندگان تاییدیه پزشکی را برای شرکت در فعالیت های بدنی کسب کردند. به صورت تصادفی 24نفر از بزرگسالان انتخاب شده و شروع به انجام تمرین های مقاومتی در یک چرخه 16ایستگاهی به مدت 12هفته با 3روز در هفته کردند. شدت تمرین ها براساس عملکرد آزمون 8 تکرار بیشینه برای هر تمرین بود. گروه گواه نیز شامل 16 بزرگسال دارای نشانگان داون بود که از لحاظ سن، جنسیت و نمایه توده بدنی، همسان سازی شده بودند. سطوح کورتیزول، تستوسترون و ایمونوگلوبین A بزاق توسط روش الایزا اندازه گیری شد. عملکرد وظایف کاری هم با استفاده از آزمون چیدن مکرر جعبه های سنگین مورد ارزیابی قرارگرفت.
    یافته ها
    تمرین های مقاومتی به طور معناداری غلظت ایمونوگلوبین A بزاق (94/0d=؛ 0120/0P=) و سطوح تستوسترون (57/1d=؛ 0088/0P=) را در گروه تجربی افزایش داده بود. افزون براین، عملکرد وظایف کاری نیز بهبودیافته بود، درحالی که هیچ تغییری در گروه گواه که ورزش نکرده بودند، مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    نتیجه این که، یک پروتکل تمرین های مقاومتی کوتاه مدت، پاسخ های ایمنی مخاطی و همچنین سطوح تستوسترون بزاق را در بزرگسالان کم تحرک دارای نشانگان داون بهبود داده است.
    کلید واژگان: نشانگان داون, تمرین های قدرتی, بزاق, ایمونوگلوبین A, تستوسترون, کورتیزول
    Hojjatollah Siavoshy
    Background
    The aim of this research was designed to assess the effects of resistance training on salivary immunoglobulin A (IgA) levels and hormone profile in sedentary adults with Down syndrome (DS).
    Method
    A total of 40 male adults with DS were selected for the trial through different community support groups for people with intellectual disabilities. All participants had medical approval for participation in physical activity. Twenty-four adults were randomly assigned to perform resistance training in a circuit with six stations, 3 days per week for 12 weeks. Training intensity was based on functioning in the eight-repetition maximum (8RM) test for each exercise. The control group included 16 age-, gender-, and BMI-matched adults with DS. Salivary IgA, testosterone, and cortisol levels were measured by ELISA. Work task performance was assessed using the repetitive weighted-box stacking test.
    Results
    Resistance training significantly increased salivary IgA concentration (P=0.0120; d=0.94) and testosterone levels (P=0.0088; d=1.57) in the exercising group. In addition, it also improved work task performance. No changes were seen in the controls who had not exercised.
    Conclusion
    In conclusion, a short-term resistance training protocol improved mucosal immunity response as well as salivary testosterone levels in sedentary adults with DS.
    Keywords: Down syndrome, Strength training, Saliva, Immunoglobulin A, Testosterone, Cortisol
  • سرون ب. ب، سیلوا، آر. ای، گرگول، ام
    مترجم: حجت الله سیاوشی
    زمینه
    هدف از این پژوهش بررسی اثرات 12 هفته تمرینات هوازی و مقاومتی بر ترکیب بدنی نوجوانان دارای نشانگان داون بود.
    روش
    به این منظور در پژوهشی نیمه تجربی 41 نوجوان دارای نشانگان داون و با میانگین سنی 7/ 2±5/ 15 سال، به 3 گروه تمرینات هوازی (16=ATG; n)، گروه تمرینات مقاومتی (15=RTG; n) و گروه کنترل (10=CG; n) تقسیم شدند. تمرینات هوازی با شدت 70-50 درصد ضربان قلب ذخیره و 3 بار در هفته و تمرینات مقاومتی هم با شدت 12 تکرار بیشینه و 2 بار در هفته انجام شد. هر دو نوع تمرینات به مدت 12 هفته ادامه یافتند. درصد چربی بدن با استفاده از روش پلتیسموگرافی و تجهیزات بادپاد ارزیابی گردید. دور کمر، وزن و قد نیز اندازه گیری شد، همچنین برای مقایسه متغیرهای پیش و پس از مرحله مداخله از آزمون تی همبسته استفاده شد.
    یافته ها
    درصد چربی بدن در دو گروهی که در تمرینات شرکت کرده بودند، تغییر معناداری نداشت. با این وجود، گروه کنترل افزایش معناداری را در این متغیر نشان داد (2/ 7±3/ 31 در مقابل 9/7±5/34). از سوی دیگر نمایه توده بدنی و دور کمر به طور معناداری در گروه هوازی کاهش یافت (7/ 9±2/ 86 و 1/ 11±3/ 87: WC؛ 2/ 4±5/ 26 و 4/4±5/ 27: BMI)، درحالی که گروه مقاومتی و گروه کنترل تفاوت معناداری را در این متغیرها نشان ندادند. تمرینات هوازی و مقاومتی باعث حفظ سطوح چربی بدن شدند.
    نتیجه گیری
    تمرینات هوازی به طور معناداری نمایه توده بدنی و اندازه محیط دور کمر را کاهش دادند. درصد چربی افرادی که در تمرینات حضور نداشتند، افزایش یافت.
    کلید واژگان: ترکیب بدنی, نشانگان داون, ورزش, نوجوانان
    By: Seronb., B., Silva, R.A., Greguol, M. Translated By: Hojjatollah Siavoshi
    Background
    The aim of this study was to investigate effects of a 12-week aerobic and resistance exercise on body composition of adolescents with Down syndrome.
    Method
    A Semi-empirical perusal with 41 adolescents with Down syndrome, aged 15.5±2.7 years, divided into three groups: Aerobic Training Group (ATG; n=16), Resisted Training Group (RTG; n=15) and Control Group (CG; n=10). There were two types of training program: aerobic, with intensity of 50-70% of the heart rate reserve 3 times/week, and resisted, with intensity of 12 maximum repetitions 2 times week. Both exercise Programs were applied during a 12-week period. The percentage of fat measurement was carrying out using plethysmography with Bod Pod® materiel. Waist circumference (WC), body weight and height were also measured. Paired t-test was used to compare variables before and after the exercise program.
    Results
    The percentage of body fat did not change significantly for both groups that participated in the exercise Program intervention. Nevertheless, CG showed a significant increase in this variable (31.3±7.2 versus 34.0±7.9). On the other hand, body mass index (BMI) and WC were significantly decrease for ATG (BMI: 27.0±4.4 and 26.5±4.2; WC: 87.3±11.1 and 86.2±9.7), while RTG and GC showed no differences in these variables.
    Conclusion
    The result of the present study indicated that aerobic and resisted exercise programs maintained body fat levels. ATG significantly decrease BMI and WC measures. Persons which didn’t attend the exercise intervention increased their percentage of fat.
    Keywords: Adolescent, B composition, Down syndrome, Exercise
  • حجت الله سیاوشی*
    این پژوهش به منظور بررسی تاثیر یک برنامه ی ورزشی مشترک (مربی و خانواده) بر بهبود توانایی های حرکتی و شناختی به ویژه زمان واکنش و حافظه ی کاری در سه کودک دارای نشانگان داون انجام شد. به همین منظور، برنامه تمرین های ورزشی مشترک بر روی سه کودک با نشانگان داون مورد استفاده قرار گرفت که شامل دو پسر (نفرنخست، با سن تقویمی 3/ 10 سال و سن عقلی 7 /4 سال؛ نفردوم، با سن تقویمی 6/ 14 سال و سن عقلی زیر 4 سال) و یک دختر (با سن تقویمی 0/ 14 سال و سن عقلی زیر 4 سال) بود. پس از دوره های تمرینی نمره های حرکات درشت بهبود یافت و در ارزیابی شاخص های زمان واکنش نیز بهبودی قابل ملاحظه ای مشاهده شد. تعاملات نزدیکی بین حوزه های حرکتی و شناختی در افراد فاقد پیشرفت های طبیعی وجود دارد. بنابراین، برنامه ریزی برنامه های مداخله ای بر مبنای مشارکت همزمان کودکان و والدین با هدف ترویج سبک زندگی فعال در افراد بانشانگان داون مورد نیاز است.
    کلید واژگان: تمرین های ورزشی, توانایی های حرکتی درشت, توانایی های شناختی, نشانگان داون
    Hojjatollah Siavoshy*
    Background
    This study determined the effect of an integrated exercise program (coach and family) in three children with Down syndrome to Betterment their motor and cognitive capabilities, especially reaction time and working memory.
    Method
    For this purpose, the integrated exercise training program was applied in three children with Down syndrome, containing two boys (M1=with a chronologic age of 10.3 years and a mental age of 4 years; M2= with a chronologic age of 14.6 years and a mental age of less than 4 years) and one girl (F1, chronologic age 14.0 years and a mental age of less than 4 years).
    Results
    Betterments in gross motor capability scores were seen after the training period and Greater Betterments in reaction time test were observed for evaluation parameters. There is a near interrelationship between motor and cognitive areas in subjects with uncommon growth.
    Conclusion
    There is a requirement to design intervention programs based on the synchronous involvement of child and parents and aimed at promoting an active lifestyle in subjects with Down syndrome.
    Keywords: Physical activity, Gross motor capabilities, Cognitive capabilities, Down syndrome
  • نورا شیلدز، نیکولاس اف تیلور
    مترجم: حجت الله سیاوشی
    این پژوهش، آزمایشی کنترل شده با گروه بندی تصادفی و پنهان و ارزیاب های مستقل بود. شرکت کنندگان شامل 23 نوجوان دارای نشانگان داون (17 پسر، 6 دختر، میانگین سن 6/1+5/15 سال) که به طور تصادفی در دو گروه آزمون(11=n) و گروه کنترل(12=n) قرار گرفتند. برنامه تمرینات مقاومتی پیشرونده، از 6 تمرین با وزنه تشکیل شده بود، که 2 بار در هفته و برای مدت 10 هفته انجام شد. شرکت کنندگان 3 ست(دوره) با 12 تکرار از هر تمرین را انجام می دادند و یا تا زمانی که آنها به خستگی می رسیدند. گروه کنترل هم فعالیت های عادی خود را انجام می دادند. نتایج اندازه گیری نشان داد در ابتدا و بلافاصله بعد از پژوهش، قدرت عضلانی(یک تکرار بیشینه)، زمان آزمون پله و تکلیف چیدن قفسه ها (GST) اندازه گیری شد. یافته های پژوهش نشان داد به میزان نتیجه می توان گفت قدرت عضلانی اندام های تحتانی گروه آزمون در مقایسه با گروه کنترل بهبود یافته بود. اما هیچ تفاوت معناداری بین گروه ها از نظر قدرت عضلانی اندام های فوقانی یا عملکرد جسمی وجود نداشت. تمرینات مقاومتی پیشرونده، ورزشی ایمن و قابل اجرا است که می تواند قدرت عضلانی اندام های تحتانی را در نوجوانان دارای نشانگان داون بهبود ببخشد
    کلید واژگان: ورزش, کارآزمایی بالینی, تمرینات مقاومتی, نشانگان داون
    Nora Shields, Nicholas F. Taylor
    This research is a controlled test with a random and hidden group. The evaluations for this test were independent. The participant: included 23 young adults suffering from Down syndrome (17 boys and 6 girls with an average age of 15.5 + 1.6) who were randomly put into two groups: The test group (n = 11) and controlled group (n = 12). The progressive tolerance exercises having 6 loaded exercises which were performed 2 times a week for 10 weeks. The participants performed 3 sets of exercises repeating each exercise 12 times or until they get tired of doing so. The controlled group would also do its own activities. The results of the measurement showed that in the beginning and immediately after the research, the muscular power (the maximum repeat) the time of step testing and Grocery Shelving Task (GST) was measured. The findings of the research showed that the muscular strength of the lower members of the test compared to the controlled group had improved. However, no significant difference was seen between the groups as far as the muscular strength of the upper body and the performance of lower body are concerned progressive tolerance practices are safe and doable exercises that can improve lower muscular strength in young adults suffering from Down syndrome
    Keywords: Exercise, Clinical proficiency, Tolerance exercise, Down syndrome
  • سید مصطفی نچواک*، شیدا آهنی کمانگر
    هدف

    نشانگان داون رایج‌ترین ناهنجاری کروموزمی و شایع‌ترین علت کم‌توانی ذهنی در جوامع انسانی است. در آسیب‌شناسی این نشانگان به‌ویژه در بروز کم‌توانی ذهنی، استرس اکسیداتیو از مطرح‌ترین عوامل است.  بررسی استرس اکسیداتیو به‌مثابه فرایندی آسیب‌رسان در مبتلایان به نشانگان داون،  موضوعی است که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است.

     روش 

    تشریح استرس اکسیداتیو در نشانگان داون، تبیین واکنشهای رادیکالی به‌منظور تعیین نوع رادیکالی که می‌تواند عامل اصلی آسیب و بروز صدمه باشد و بررسی راهکارهای مقابله با استرس اکسیداتیو در نشانگان داون، مواردی هستند که در این مقاله به آنها پرداخته شده است. 

    نتیجه گیری

    افزایش بیان ژن مولد آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز و عملکرد نامناسب میتو کندری عوامل اصلی در تولید رادیکال هیدروکسیل و بروز استرس اکسیداتیو در نشانگان داون هستند.  در حال حاضر، با استناد به مطالعات انجام شده رژیم غذایی غنی از میوه و سبزیجات که براساس میل و ذایقه فرد مبتلا به نشانگان داون تهیه شده باشد، همراه با انجام منظم فعالیتهای جسمی به‌صورت راهکار عملی در کاهش استرس اکسیداتیو در مبتلایان به نشانگان داون پیشنهاد می‌شود.

    کلید واژگان: نشانگان داون, استرس اکسیداتیو, ک متوانی ذهنی
    Seyed Mostafa Nachvak*, Shida Ahani Kamangar
    Objective

    The study of stress oxidative as a pathogenic process in Down Syndrome (DS) patients is the goal of this paper.

    Methods

    Explaining the mechanism of oxidative stress in DS, describing radical reactions to determine the type of free radical that can cause major damage, and the incidence of injury and studying strategies for coping with oxidative stress in DS are the issues considered in this paper.

    Conclusion

    An increase in the expression of super oxide dismutase gene and mitochondrial dysfunction are the main factors in hydroxyl radical generation and oxidative stress in DS. Now, according to the studies done, a diet rich in fruit and vegetables based on taste desire of patient with DS along with regular physical activity are suggested as practical means to reduce oxidative stress in patients with DS.

    Keywords: Stress oxidative, Down Syndrome, Mechanisms, Managements
  • Hala Abdelahmeed
    A systematic review of literature was conducted to explore counting ability in children withDown syndrome. First, counting process development was reviewed. Then, we discussedhow children with Down syndrome acquire counting according to related theories. Thisreview showed how children with Down syndrome have deficits in counting anddemonstrated the main reasons which may lie beneath this difficulty. Furthermore, itwas found that children with Down syndrome could benefit from some intervention.Accordingly, this review suggests some effective interventions for improving counting inthese children.
  • فریدون یاریاری، غلامعلی افروز، فاطمه میرمحمدی

    هدف : 

    پزوهش حاضر با هدف بررسی تاثیرکاربرد نرم افزار آموزشی طراحی شده به‌وسیله محققین بر آموزش مفاهیم ریاضیات (مفاهیم پایه، تشخیص اعداد و شمارش اعداد) به دانش‌آموزان با نشانگان داون بوده است. 

    روش

    با بهره‌گیری از روش آزمایشی، تعداد 30 دانش‌آموز 10-8 ساله با نشانگان داون از بین جامعه آماری این دانش‌آموزان در شهر تهران پس از انتخاب و همتا‌سازی به صورت تصادفی در طرح پیش آزمون- پس آزمون به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برای جمع آوری داده‌ها از آزمون محقق ساخته، پرسشنامه دموگرافیک و آزمون لایتر استفاده شد.

     یافته‌ها: 

     تحلیل داده‌ها با استفاده ازتحلیل واریانس دوراهه و سه راهه نشان داد که بکارگیری نرم افزار کمک آموزشی طراحی‌شده در آموزش مفاهیم پایه ((p=0/000<0/01 و شمارش اعداد(p=0/009<0/01) در دانش‌آموزان با نشانگان داون موثرتر از روش سنتی (روش فعلی موجود در مدارس استثنایی) و در تشخیص اعداد، تاثیری همسان با آن دارد. همچنین با محاسبه اندازه اثرمشخص شد 24درصد از واریانس یادگیری ریاضی با این نرم‌افزار آموزشی تبیین می‌شود. 

    نتیجه‌گیری: 

     به نظر می‌رسد این نرم افزار برای این گروه از دانش‌آموزان مناسب باشد. لذا با استفاده از نرم افزار کمک آموزشی رایانه‌ای می‌توان مفاهیم پایه، تشخیص اعداد و شمارش اعداد را به دانش‌آموزان با نشانگان داون، آموزش داد

    کلید واژگان: آموزش ریاضی, نشانگان داون, نرم افزار
    Fereadoun Yaryari, Gholamali Afrooz, Fatemeh Mirmohammadi
    Objective

    This research is an evaluation for the efficacy of a mathematics concepts teaching for students with Down syndrome (DS).

    Method

    utilizing an experimental pretest-post test control group design 30 students with DS were recruited and matched in Tehran. A researcher made test, demographics inventory, and Leither International Performance Scale were used to assess the related variables.

    Results

    Two and three ANOVA revealed that using the designed software in basic teaching concepts (P=0.000<0.001) and counting numbers (p= 0.009 <0.01) in students with DS is more effective than traditional method, and is similar in recognizing numbers.

    Conclusion

    Accordingly, this study suggests that the software is helpful in teaching mathematics to students with DS.

    Keywords: Mathematics concepts, Down syndrome, teaching
  • مونیکا بری *
    مترجم: رمضان نجف پور,شیما اسماعیل نژاد

    علایم ناروانی در افراد دچار نشانگان داون شیوع بالایی دارد. مطالعات پروس (1973)و دونی و سیلورمن (1990)نشان می دهد که بین 24 تا 95 درصد از جمعیت نشانگان داونی مورد مطالعه،دارای ناروانی بوده اند. ماهیت ناروانی در این گروه مشخص نیست و بحث بر سر این است که آنها مبتلا به کدام نوع ناروانی می باشند:لکنت ،پریده گویی و یا دیگر انواع ناروانی ها. پروس(1973)گزارش می دهد که ناروانی ها اغلب با دیگر اختلالات گفتار و زبان همراه هستند.

    کلید واژگان: ناروانی گفتار در نشانگان داون, ماهیت ناروانی گفتار در نشانگان, ناروانی, افراد دچار نشانگان داون, نشانگان داون, دچار نشانگان داون, درمان, لکنت, مراجع دچار نشانگان داون, بیماران دچار نشانگان داون
  • سالار فرامرزی، غلامعلی افروز، مختار ملک پور
    هدف
    پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر مداخلات بهنگام روان شناختی و آموزشی خانواده محور بر رفتار سازشی فرزندان دارای نشانگان داون زیر 5 سال در شهر اصفهان انجام گرفت.
    روش
    پژوهش از نوع آزمایشی بود و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. بدین منظور والدین 36 فرزند مبتلا به نشانگان داون به صورت تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه کنترل و آزمایشی گمارده شدند و برای جمع آوری داده ها از مقیاس رفتار سازشی واینلند استفاده شد.
    یافته ها
    تحلیل داده های پژوهش با استفاده از روش های آماری تحلیل کواریانس نشان داد که تفاوت بین عملکرد فرزندان با نشانگان داون در دو گروه مداخله و کنترل در رفتار سازشی و خرده مهارتهای آن معنادار است.
    نتیجه گیری
    مداخلات بهنگام روان شناختی و آموزشی خانواده محور بر بهبود رفتار سازشی فرزندان دارای نشانگان داون تاثیر دارد.
    کلید واژگان: مداخله بهنگام, مداخله بهنگام خانواده محور, نشانگان داون, رفتار سازشی
  • پژمان بکیانیان وزیری، مرجانه مسچی، فرزاد مجرد، حمیدرضا عبدالصمدی
    هدف

     پژوهش حاضر، با هدف جمع‌آوری اطلاعات و ارزیابی میزان شاخص بهداشتی DMFT  و وضعیت دهان و دندان در بیماران مبتلا به نشانگان داون انجام شد. 

    روش

     برای انجام این پژوهش، با مراجعه به مراکز نگهداری کودکان عقب‌مانده و همچنین مدارس استثنایی همدان، همه مبتلایان به نشانگان داون ثبت و ارزیابی شدند و طبق روش استاندارد  , WHO , DMFT کودکان بررسی و در فرمهای مخصوص ثبت شد؛ همچنین از طریق پروب کردن هر دندان CPITN فرد ارزیابی شد. 

    یافته‌ها:

     در این پژوهش 18 فرد مونث (6/48%) و 19 فرد مذکر (4/51%) مبتلا به نشانگان داون بررسی شدند.62% گروه مورد پژوهش 12-9 ساله و38% آنها 17-13 ساله بودند. در مجموع 73%  نمونه‌ها دارای CPITN برابر 1 و 27% دارای CPITN برابر 2 بودند . در میان افراد مونث 72% دارای CPITN برابر 1 و 28% دارای CPITN برابر 2 و در افراد مذکر 74% دارای CPITN برابر 1 و 26% دارای CPITN برابر 2 بودند . میزان DMFT در افراد مونث و مذکر به ترتیب 7/6 و 1/6 بود . میانگین DMFT بیماران به دست آمده این پژوهش 4/6 است .

     نتیجه‌گیری:

     براساس یافته‌های پژوهش حاضر درصد بالایی ازکودکان مبتلا به نشانگان دوان همدان، ضایعات پوسیدگی و مشکلات دهان و دندان داشتند؛ لذا نیازمند درمانهای دندان‌پزشکی، آموزش دقیق و مکرر دهان ودندان و کنترلهای دوره‌ای هستند. همچنین فراهم آوردن امکانات مالی و تجهیزات لازم برای این برنامه‌ها ضروری به نظر می‌رسد.

    کلید واژگان: DMFT, CPITN, نشانگان داون
    Pejman Bakianian Vaziri, Marjaneh Meschi
    Objective

    The purpose of this study was to assess DMFT and periodontal (CPITN) indices of down’s syndrome patients.

    Method

    The study was carried out In Down syndrome patients by referring to MR centers of Hamadan, dental caries was scored according to evaluation criteria of WHO about DMFT and CPITN.

    Results

    18 famale (48.6%) and 19 male (51.4%) have been evaluated in our study,62% were 9- 12 y/o and 38% 13-17 y/o. CPITN was 1 in 73% and 2in 27%. In 72% of females CPITN was 1 and in 28% was 2.In 74% of males, CPITN was 1 in 26% was 2. DMFT was 6.7 and 6.1 In females and males respectively The mean DMFT of the subjects was 6.4.

    Conclusion

    The study showed that patients with Down syndrome had a high prevalence of caries and gingivitis in Hamedan. So it is nessesary to precise and repeated oral health education, periodic control and dental treatments. Also preparing financial and equipment facilities is required.

    Keywords: DMFT, CPITN, Down syndrome
  • شیوا ابراهیمیان، رضا نیلی پور، فریبا یادگاری

    این پژوهش با هدف تعیین میزان ارتباط بین زبان بیانی وزبان دریافتی درکودکان مبتلا به نشانگان داون با سن عقلی 4-5سال انجام شده است. در این تحقیق ابتدا با انجام تست غیرکلامی لایتر، کودکان نشانگان داون با سن عقلی 4-5 سال از میان دانش آموزان مبتلا به نشانگان داون مقاطع پیش دبستانی کلاس اول مدارس استثنایی پنج ناحیه آموزش و پرورش شهراصفهان انتخاب شدند. سپس با انجام آزمون های غربالی شنوایی و آپراکسی 18 نفر از میان گروه مذکور انتخاب شدند و با توجه به محدود بودن تعداد جامعه، از تمام آنها آزمون زبان به عمل آمد و روش نمونه گیری خاصی اعمال نشد. برای انجام این پژوهش از آزمون رشد زبان که تنها آزمون زبانی است که درزبان فارسی هنجار شده است، استفاده شد و تنها چهار خرده آزمون درک واژگان، درک دستوری، واژگان شفاهی و تکمیل دستوری این آزمون روی هر کدام از نمونه ها اجرا شد و مشاهدات آزمونگر نیز ثبت گردید و در نهایت یافته های حاصل از پژوهش با استفاده از نرم افزار spss و با آزمون های آماری زوجی و آزمون همبستگی و شاخص های آمار توصیفی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج که بین زبان دریافتی و زبان tP =0/55(سال اختلاف معنا داری وجود دارد و این دو متغیر همبستگی پایینی 4-5 بیانی کودکان نشانگان داون با سن عقلی (را با هم نشان دادند

    کلید واژگان: زبان بیانی, زبان دریافتی, نشانگان داون
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال