به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "پیشرفت تحصیلی" در نشریات گروه "علوم تربیتی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «پیشرفت تحصیلی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • رضا فضلعلی زاده*
    هدف

    هدف از پژوهش حاضر تاثیر مولفه های رویکرد انتقادی بر پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی پایه چهارم دانش آموزان دختر دوره ابتدایی تهران بود.

    روش پژوهش : 

    روش پژوهش حاضر علی-مقایسه ای است. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر مقطع چهارم دوره ابتدایی تهران بودند که تعداد کل آنها 5000 نفر تخمین زده شدند. نمونه پژوهش براساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. حجم نمونه پژوهش با استناد به جدول کرجسی مورگان 381 نفر تعیین شد. ابزار به کار گرفته شده در پژوهش حاضر آزمون مهارتهای انتقادی کالیفرنیا ونمره آزمون پیشرفت تحصیلی درس علوم بود. داده های پژوهش با استفاده از روش آزمون t وابسته و تحلیل واریانس، تحلیل شدند.

    یافته ها

    یافته های پژوهش نشان داد که مولفه های تفکر انتقادی (تحلیل،استنباط، ارزشیابی،استدلال قیاسی واستدلال استقرایی بر پیشرفت تحصیلی علوم تجربی دانش آموزان در سطح 95 درصد اطمینان تاثیر مثبت معنادار دارند

    نتایج

    نتایج بدست آمده نشان از مثبت بودن ضرایب مولفه های تفکر انتقادی می باشد ، در واقع نشان دهنده این است که با افزایش آن ها، میزان پیشرفت تحصیلی علوم تجربی نیز افزایش می یابد. با بهره گیری از فرمول ها و روش های تفکر انتقادی، فراگیران می آموزند که قدرت استدلال و قدرت اجتناب میزان یک مساله را ارتقاء دهند که این خود ناشی از رشد شناختی افراد است. به عبارتی ، با بهره-گیری از تفکر انتقادی، فرد به مرور قدرت درک، تجزیه و تحلیل خود را افزایش می دهد.

    کلید واژگان: مولفه های رویکرد انتقادی, پیشرفت تحصیلی, علوم تجربی, دوره ابتدایی
    Reza Fazlalizadeh *
    Objective

    The purpose of the present study was to impact the components of critical approach on academic achievement of the fourth grade female students in Tehran.

    Research Method

    The present research method is causal-comparative. The statistical population of all female students was the fourth grade elementary school in Tehran, with a total of 5,000. The research sample was selected based on the multi -stage cluster sampling method. The sample size of the research was determined by 381 people based on the Karaji Morgan table. The tool used in the present study was the California Critical Skills Skills Test and the Testing Examination Test of Science. Research data were analyzed using dependent T test and variance analysis.

    Findings

    Research Findings showed that critical thinking components (analysis, inference, evaluation, deductive reasoning and inductive reasoning have a significant positive effect on the academic achievement of student science at 95 % reliability.

    Results

    The results show that the coefficients of critical thinking are positive, in fact indicate that by increasing them, the academic achievement of empirical sciences also increases. Using the formulas and methods of critical thinking, learners are learning that the power of reasoning and the power of avoidance enhances the extent of a problem, which is due to the cognitive development of individuals. In other words, by using critical thinking, one gradually increases the power of understanding.

    Keywords: Critical Approach Components, Academic Achievement, Empirical Sciences, Elementary School
  • رضا غفاری نیا*، احمدرضا غفاری نیا
    پیشینه و اهداف

    بررسی اثربخشی الگوی تدریس 5Eبر اشتیاق و پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی دانش آموزان پایه ششم شهر سرابله بود. پژوهش حاضر از نظر شیوه اجرا، نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است.

    روش ها

    جامعهآماری پژوهش، تمامی دانش آموزان پایه ششم شهر سرابله که تعداد آن ها برابر با 250 نفر است. حجم نمونه در این پژوهش برابر با 40 نفر (20نفر گروه کنترل و 20 نفر گروه آزمایش) است که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها ، پرسشنامه اشتیاق تحصیلی شافلی و همکاران در سال (2002)، پرسشنامه پیشرفت تحصیلی فام و تیلور (1999) و آزمون معلم ساخته بود. جهت تجزیه و تحلیل آماری اطلاعات، از روش های آماری استنباطی از قبیل آزمون لوین و تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که الگوی تدریس 5E باعث افزایش اشتیاق تحصیلی و پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی دانش آموزان پایه ششم شده است؛ عملکرد تحصیلی دانش آموزانی که به روش5E آموزش دیدند، نسبت به گروه کنترل در پس آزمون کاملا متفاوت بود، به طوری که این الگو باعث افزایش 69 درصدی خودکارآمدی، افزایش 19درصدی برنامه ریزی و افزایش 30درصدی انگیزش شده است.

    نتیجه گیری

    الگوی5E می تواند در یادگیری پایدار دانش آموزان ابتدایی در درس علوم تجربی موثر باشد و به عنوان شیوه ای اثربخش، برای افزایش قدرت درک مطلب در دو سطح کاربرد و ترکیب دانش در ابتدایی به معلمان توصیه می شود. در نهایت این الگو، اثربخشی لازم را جهت افزایش شور، نشاط و اشتیاق دانش آموزان دارد؛ بنابراین الگوی مناسب و مطلوبی برای تدریس درس علوم تجربی است.

    کلید واژگان: الگوی تدریس5E, اشتیاق تحصیلی, پیشرفت تحصیلی, دانش آموزان پایه ششم ابتدایی
    Reza Ghafarinia *, Ahmedreza Ghafarinia
    Background and Objectives

    the effectiveness of the 5E teaching model on the enthusiasm and academic performance in the experimental science course of Sixth grade students.In the present study, the variable of enthusiasm and academic performance is the dependent variable, and teaching in an achievement way is the independent variable.

    Methods

    The statistical population of the research is all sex grade students in serableh city, whose number is equal to 250 students. The sample size in this research is equal to 40 students (20 students in the control group and 20 students in the experimental group), which were selected by simple random sampling.The data collection tool in this research was 5Et model training sessions, Shafli et al.'s (2002) academic enthusiasm questionnaire, Pham and Taylor's (1999) academic performance questionnaire for statistical analysis of information from inferential statistical methods such as Mankova method and variance analysis and livien were used.

    Findings

    The results showed that the 5E teaching model has increased the enthusiasm and academic performance in the experimental science course of sixth grade students. So that the 5E teaching model caused a 69persent increase in automatic achievement, a 19p increase in planning and a 30p increase in motivation .

    Conclusion

    Therefore, the 5E teaching model canbe effective in the sustainable learning of elementary students in science lesson and in recommended to teachers as an effective method to increase the power ofunderstanding content at two levels of application and knowledge synthesis in elementary school.Finally,this model has the necessary effectiveness to increase the enthusiasm of students,so it is a suitable model and material for teaching science lessons.

    Keywords: Academic Enthusiasm, Academic Performance, Achievement, Sixth Grade Students, Teaching Model 5E
  • معصومه موذن زاده*، نعمت الله موسی پور، صادق نصری، مریم صفرنواده

    هدف کلی پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش ریاضی مبتنی بر راه‎ حل‎های چندگانه در توسعه تفکر خلاق و پیشرفت تحصیلی در درس ریاضی دانش‎آموزان دوره اول متوسطه بوده است . روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود که به شکل پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری شامل 40 نفراز دانش آموزان اول متوسطه دوره دیده آموزش راه ‎حل های چندگانه درشهر بندرعباس بودندکه به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل به صورت مساوی گمارده شدند. ابزارپژوهش، آزمون پیشرفت تحصیلی و تشخیصی ریاضی و پرسشنامه خلاقیت بودند. پس از اجرای پیش آزمون، ابزار پژوهش بر هر دو گروه (آزمایش و کنترل) اجرا شد سپس متغیر مستقل (بسته آموزشی راه حل های چند گانه ریاضی) طی 8 جلسه 45 دقیقه ای بر گروه آزمایش اجرا شد، گروه کنترل هیچ گونه آموزشی را دریافت نکرد. آنگاه در مرحله پس آزمون مجددا ابزار پژوهش بر هر دوگروه اجرا شد. برای تحلیل داده ها ، از آزمون مقایسه میانگین ها و آزمون تحلیل کواریانس بین گروهی استفاده شد. نتایج نشان داد که بین نمرات پس آزمون و پیش آزمون گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، تفاوت معناداری وجود دارد. ضمن تایید فرضیه اصلی تحقیق، نتایج نشان داد آموزش ریاضی مبتنی بر راه‎حل‎های چندگانه برخلاقیت و پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان تاثیر داشته است .

    کلید واژگان: راه حل های چندگانه, پیشرفت تحصیلی, خلاقیت, تفکر خلاق, آموزش ریاضی.
    Masomeh Moazenzadeh*, Namat Mosapour, Sadegh Nasri, Maryam Safarnavadeh

    The purpose of this study was to investigate the effectiveness of mathematics education based on multiple solution tasks in the development of creative thinking and mathematics achievement for secondary school students. The research method was quasi-experimental with pre-test and post-test with the control group. The statistical population included 40 first-year high school students trained in multiple solution tasks in Bandar Abbas city. They were randomly assigned to the experimental and control groups equally. The research instruments were the Academic Achievement and Mathematics diagnostic test and the Creativity Questionnaire. After the pre-test, the research tool was performed on both groups (experiment and control), then the independent variable (training package of multiple solution tasks) was performed on the experimental group in 8 sessions of 45 minutes, the control group did not receive any training. Then, in the post-test stage, the research tool was performed again on both groups. For data analysis, means comparison test and intergroup analysis of covariance test were used. The results showed that there was a significant difference between the post-test and pre-test scores of the experimental group compared to the control group. While confirming the main hypothesis of the research, the results revealed that mathematics education based on multiple solution tasks had an effect on students' creativity and mathematics achievement.

    Keywords: Multiple Solution Tasks, Academic Achievement, Creativity, Creative Thinking, Mathematics Education
  • کریم دلاویز *، همام مویدفر، قمر کیانی

    سواد تربیتی والدین یک الگوی جدید در علوم تربیتی و مدیریت آموزشی است که والدین با ارتقاء سطح دانش و مهارت خود می توانند فرزندان خود را در امور مختلف، حمایت نمایند و والدین بیشترین تاثیرات اجتماعی را حتی فراتر از معلمان و مدرسه بر فرزندان خود دارند. این مطالعه به بررسی رابطه بین سوادتربیتی والدین و تاب آوری و پیشرفت تحصیلی با میانجیگری مسئولیت پذیری دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر کرج می پردازد. روش این پژوهش همبستگی چند متغیره و از نوع معادلات ساختاری است در مجموع 389 نفر شرکت کننده یعنی دانش آموز و 389 نفر مادران آنها در سال تحصیلی 1400 - 1401به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی بر اساس جنسیت انتخاب شدند و به پرسشنامه های سوادتربیتی والدین آلاباما، فریک (1996)، مسئولیت پذیری نوجوانان نعمتی (1378) و تاب آوری تحصیلی ساموئلز (2008) و پرسشنامه پیشرفت تحصیلی صالحی (1394) پاسخ دادند. یافته ها نشان داد سوادتربیتی والدین و مولفه های آن برتاب آوری تحصیلی و مسئولیت پذیری اثر مستقیم دارد (05/0>p). مسئولیت پذیری بر تاب اوری تحصیلی اثر مستقیم دارد (05/0>p). سواد تربیتی والدین بر تاب آوری تحصیلی و پیشرفت تحصیلی با میانجیگری مسئولیت پذیری اثر غیرمستقیم دارد (05/0>p)، بنابراین می توان نتیجه گرقت که سوادتربیتی والدین و مولفه های آن می تواند مسئولیت پذیری را در دانش آموزان افزایش دهد

    کلید واژگان: سوادتربیتی والدین, مسئولیت پذیری, تاب آوری تحصیلی, پیشرفت تحصیلی, والدین.
    Karim Dekaviz*, Homam Moayedfar, Ghamar Kiyani

    parenting literacy is a new model in upbringing sciences and educational management that parents can support their children in various matters by improving their knowledge and skills, and parents have the greatest social influence on their children even beyond teachers and schools. This study examines the relationship between parental literacy and academic resilience with the mediation of responsibility among secondary school students in Karaj city. The method of this research is multivariate correlation and structural equation type. In total, 389 participants, students and 389 of their mothers, were selected by random stratified cluster sampling method based on gender in the academic year of 1401-1400, and they were asked to fill in the Alabama Parents' Literacy Questionnaires (Frick,1996), the responsibility of Nemati teenagers (1378), academic resilience of Samuels (2008) and the Saleh i’s academic progress questionnaire (2014) answered. The findings showed that parental literacy and its components have a direct effect on academic reflection and responsibility(p<0.05). Responsibility has a direct effect on academic resilience(p<0.05). parenting literacy has an indirect effect on academic resilience and academic progress through the mediation of responsibility(p<0.05), so it can be concluded that parenting literacy and its components can increase responsibility in students

    Keywords: Parenting Literacy, Responsibility, Academic Resilience, Academic Progress, Parents, Abstract :
  • محمدرضا اسدی یونسی *، عفت یاسی

    هدف تحقیق حاضر رابطه انگیزه تحصیلی و ادراک از محیط کلاس با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان بود. جامعه آماری پژوهش حاضر دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر بیرجند بودند که در این پژوهش 200 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان در این پژوهش، پرسشنامه انگیزه تحصیلی والرند و همکاران (1992)، پرسشنامه ادراک از محیط یادگیری کلاس جنتری و همکاران (2002) و نمره معدل تحصیلی را تکمیل نمودند. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود و نتایج نشان داد که بین انگیزه تحصیلی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان متوسطه دوم رابطه وجود دارد و نیز بین ادراک از محیط یادگیری کلاس با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان رابطه وجود دارد. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داده که متغیرهای ادراک از محیط یادگیری کلاس و انگیزه تحصیلی به ترتیب پیش بین کننده پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان بوده اند و روی هم رفته 9 درصد پیشرفت تحصیلی را پیش بینی کرده اند. از این تحقیق می توان برای مدارس و موسسات آموزشی کاربرد زیادی با علم دارند استفاده کرد.

    کلید واژگان: انگیزه تحصیلی, ادراک از محیط یادگیری کلاس, پیشرفت تحصیلی
  • سید طاهر سیدی نظرلو، فیروز محمودی*، داود طهماسب زاده شیخلار، حسین دهقان زاده

    هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه درسی مبتنی بر درک طراحی محور بر پیشرفت تحصیلی و ادراک حل مسئله دانش آموزان در درس علوم تجربی پایه ششم دوره ابتدایی بود. جامعه آماری در پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان پایه ششم دوره ابتدایی شهرستان شبستر بود که در سالتحصیلی 1402-1401 مشغول تحصیل بودند و حجم نمونه آماری پژوهش با توجه به ماهیت نیمه آزمایشی بودن آن و بر اساس حداقل حجم نمونه در مطالعات نیمه آزمایشی 60 نفر برای دو گروه (30 نفر گروه آزمایش و 30 نفر گروه کنترل) برآورد شد که با روش نمونه گیری تصادفی ساده از بین دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی انتخاب و به صورت کاملا تصادفی در گروه ها جایگزین شدند. به منظور سنجش آزمودنی ها، آزمون پیشرفت تحصیلی معلم ساخته و پرسشنامه ادراک حل مسئله هپنر و پترسون (1982) مورد استفاده قرار گرفت. برای تعیین پایایی آزمون پیشرفت تحصیلی از روش دو نیمه کردن استفاده شد، که مقدار آن 87% به دست آمد. پایایی پرسشنامه ادراک حل مسئله نیز بر اساس آلفای کرونباخ 85% بود. در این پژوهش، گروه آزمایش (یک کلاس 30 نفری) بر اساس الگوی درک طراحی محور و گروه کنترل (یک کلاس 30 نفری) به شیوه مرسوم آموزش دیدند. برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از آماره های توصیفی (جداول توزیع فراوانی، کمینه، بیشینه، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس تک متغیره) تحت نرم افزار SPSS 25 استفاده شد. نتایج نشان داد الگوی برنامه درسی مبتنی بر درک طراحی محور با تمرکز بر نتایج مطلوب یادگیری و ساختارمند کردن فعالیت های یادگیری و نیز ایجاد یک چرخه مستمر شناسائی و اصلاح مشکلات یادگیری دانش آموزان، به طور معناداری بر افزایش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تاثیر می گذارد. همچنین تاکید درک طراحی محور بر استفاده از ارزشیابی های اصیل و معتبر، دانش آموزان را به استفاده از مهارت های حل مسئله در دنیای واقعی و موقعیت های عملی تشویق کرده و بر افزایش ادراک حل مسئله دانش آموزان تاثیر می گذارد.

    کلید واژگان: پیشرفت تحصیلی, برنامه درسی مبتنی بر درک طراحی محور, ادراک حل مسئله
    Seyed Taher Seyedi Nazarlo, Firooz Mahmoodi *, Davoud Tahmasebzadeh Sheikhlar, Hossein Dehganzade

    The purpose of this study was to evaluate how the Understanding by Design (UbD) curriculum affected the science achievement and problem-solving perception of sixth-grade students in science. The study took place in Shabestar city during the fall semester of the 2023-2024 academic year and involved 60 students who were randomly assigned to either an experimental group or a control group, with 30 students in each group. The students had similar scores on a pre-test of science knowledge. The data collection instruments were a teacher-made achievement test and a problem-solving perception questionnaire was designed by Heppner and Petersen (1982) using a 5-point Likert scale. The instruments had a split-half reliability coefficient of 87% and a Cronbach’s alpha of 85%, respectively. The experimental group received instruction using the UbD curriculum, while the control group followed the traditional curriculum. To analyze the collected data, descriptive statistics such as frequency distribution tables, minimum, maximum, mean, and standard deviation and inferential statistics such as univariate analysis of covariance) with SPSS 25 software were used.The results showed that the UbD curriculum significantly increased the students’ science achievement and problem-solving perception compared to the traditional curriculum. These findings indicate that the UbD curriculum is a more effective and engaging way of teaching science to sixth-grade students, as it fosters their understanding of the subject matter and their problem-solving perception. This study contributes to the growing body of evidence that supports the use of backward design and authentic assessment in science education.

    Keywords: Academic Achievement, Curriculum Based On Understanding By Design, Problem Solving Perception
  • محسن نیازی، محبوبه مصاحبی*، مصطفی فخرآبادی، فاطمه خوش بیانی
    مقدمه و هدف

    پیشرفت تحصیلی به نتایج عملکردی اطلاق می شود که نشان می دهد فرد تا چه اندازه در اهداف خاص فعالیت ها در محیط های آموزشی مانند مدرسه، دانشگاه و...یشرفت کرده است. 

    روش شناسی پژوهش: 

    روش این پژوهش به صورت کیفی و از نوع فراترکیب است که برای گردآوری اطلاعات از روش مطالعه ای بهره گرفته شد. جامعه آماری کلیه مقاله های مربوط به پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است که 42 عدد آنها به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند .

    یافته ها

    نتایج پژوهش های گذشته از منابع داخلی طی سال های 1401-1390 جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. از239مقاله استخراج شده،42 مقاله برای تجزیه و تحلیل نهایی انتخاب شده است. همچنین این پژوهش روایی و اعتبار کاپای آن 95/0. و رو به بالا است. نتایج پژوهش با توجه به بررسی مقالات مستخرج شده به 75مفهوم منجر شد و سپس با بررسی یافته های اولیه و با بررسی زمینه های فرعی موجود شش عامل اصلی به دست آمد، که این عوامل شامل عوامل فردی، اجتماعی ،خانوادگی ،آموزشی ،محیطی و زمینه ای است.

    بحث و نتیجه گیری

    در یک جمع بندی کلی می توان گفت با توجه اینکه عملکرد تحصیلی تعیین کننده اهداف و مقاصد آینده دانش آموزان است ،

    کلید واژگان: پیشرفت تحصیلی, دانش آموزان, ابعاد پیشرفت تحصیلی, مدرسه, فرا ترکیب
    Mohsen Niazi, Mahboobeh Mosahebi*, Fatemeh KHOSHBAYANI

    Educational progress is an issue that has been of concern to all countries in the world, and every year a large amount of society's budget is spent on the education of children and adolescents.. Research Methodology The method of this research is qualitative and meta-composite type, which was used to collect information from a study method. The statistical population is all articles related to the academic progress of students, 42 of which were selected as the sample size. The results of past researches have been collected and analyzed from internal sources during the years 1401-1390. Out of 239 extracted articles, 42 articles were selected for final analysis. Also, this study has a kappa validity of 0.95. And it's up. The results of the research led to 75 concepts according to the review of the extracted articles, and then six main factors were obtained by examining the initial findings and by examining the existing sub-fields, which include individual, social, family, educational, environmental and field factors. it can be said that considering that the academic performance determines the future goals and objectives of the students, in such a situation, questioning and awareness of the various dimensions of the students' academic progress and examining the effect of various factors on it have It is very important. The description and analysis of the opinions and behavioral tendencies of activists in the field of various aspects of students' academic progress provides the possibility to explain the academic progress of their students a more complete knowledge.

    Keywords: Academic Progress, Students, Dimensions Of Academic Progress, School, Metacomposition
  • رویا عباسی، عفت عباسی *، بلال ایزانلو، مسعود گرامی پور

    هدف از این پژوهش بررسی رابطه عوامل زمینه ای با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه چهارم؛ پژوهشی ترکیبی با داده های ایرانی تیمز 2019 بود. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی دختر و پسر ایرانی می باشند که در آزمون تیمز 2019 شرکت کرده بودند. نمونه آماری این پژوهش نیز شامل 224 مدرسه و تعداد 6010 دانش آموز (دختر وپسر) پایه چهارم ابتدایی با میانگین سنی 2/10 ماه است که در مطالعه تیمز 2019 شرکت داشتند. تیمز 2019 برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز مربوط به پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در ریاضی و علوم، از ابزار دفترچه آزمون پیشرفت تحصیلی و پرسشنامه های مرتبط با 5 زمینه برنامه درسی، مدرسه، معلم، دانش آموز و پرسشنامه والدین استفاده کرد که شامل 5 دفترچه آزمون درس ریاضی و درس علوم و 5 پرسشنامه پیشینه کاوی است.تجزیه و تحلیل با استفاده از روش همبستگی و رگرسیون چند سطحی و با استفاده از نرم افزار R و بسته lmeR انجام شد و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای سطح دانش آموز، والدین، معلم، مدرسه و برنامه درسی با پیشرفت ریاضیات رابطه معنی داری دارند و این روابط در سطح مدرسه (کلاس) متفاوت است (01/0=>P) همینطور متغیرهای سطح دانش آموز، والدین، معلم، مدرسه و برنامه درسی با پیشرفت علوم رابطه معنی داری دارند و این روابط در سطح مدرسه (کلاس) متفاوت است (01/0=>P).

    کلید واژگان: عوامل زمینه ای, پیشرفت تحصیلی, دانش آموزان پایه چهارم, تیمز 2019
    Roya Abbasi, Effat Abbasi *, Balal Izanloo, Masoud Geramipour

    The aim of this research was to examine the relationship between contextual factors and the academic achievement of fourth-grade students, utilizing a mixed-methods approach with Iranian TIMSS 2019 data. The research was applied in nature, and methodologically, it followed a descriptive survey design. The statistical population included all Iranian fourth-grade students, both boys and girls, who participated in the TIMSS 2019 assessment. The sample consisted of 224 schools and a total of 6,010 fourth-grade students (boys and girls), with an average age of 10.2 years, who took part in the TIMSS 2019 study. To collect the necessary data regarding students' academic achievement in mathematics and science, TIMSS 2019 employed the student achievement test booklets and associated questionnaires related to five domains: curriculum, school, teacher, student, and parents. This included five test booklets for mathematics and science and five background questionnaires. The data analysis was conducted using correlation methods and multilevel regression, utilizing R software and the lmeR package. Reliability was assessed through Cronbach’s alpha coefficient. The results showed that the student-level, parent-level, teacher-level, school-level, and curriculum-level variables had a significant relationship with mathematics achievement, and these relationships varied at the school (class) level (P ≤ 0.01). Similarly, the student-level, parent-level, teacher-level, school-level, and curriculum-level variables had a significant relationship with science achievement, and these relationships also varied at the school (class) level (P ≤ 0.01).

    Keywords: Contextual Factors, Academic Achievement, Fourth-Grade Students, TIMSS 2019
  • زهره ایمانی، محمود جاجرمی *، حسین ماهور

    این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی دو رویکرد آموزشی یادگیری مغز محور و راهبردهای خودتنظیمی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مبتلا به اختلالات یادگیری خاص انجام شده است. پژوهش حاضر به روش نیمه تجربی با استفاده از طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان مقطع ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری خاص بود که به طور تصادفی در سه گروه (یادگیری مغز محور، راهبردهای خودتنظیمی و گروه کنترل) قرار گرفتند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه ها، آزمون های استاندارد پیشرفت تحصیلی بود. یافته ها نشان داد هر دو مداخله آموزشی به طور معناداری موجب بهبود پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری شدند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که هر دو رویکرد یادگیری می توانند به عنوان ابزارهای موثر در ارتقای توانمندی های تحصیلی و شناختی دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری خاص به کار گرفته شوند. ترکیب این دو رویکرد می تواند چارچوبی جامع برای بهبود یادگیری و رشد شناختی این دانش آموزان فراهم آورد و به افزایش کیفیت آموزش در سیستم های آموزشی معاصر کمک کند.

    کلید واژگان: یادگیری مغز محور, راهبردهای خودتنظیمی, پیشرفت تحصیلی, اختلال یادگیری خاص
    Zohreh Imani, Mahmoud Jajarmi *, Hosein Mahoor

    This study aims to compare the effectiveness of two educational approaches: brain-based learning and self-regulation strategies, on the academic achievement of students with specific learning disabilities. The current research was conducted using a quasi-experimental method with a pre-test and post-test design and a control group. The statistical population consisted of elementary school students with specific learning disabilities who were randomly assigned to three groups (brain-based learning, self-regulation strategies, and control group). Data collection instruments included questionnaires and standardized academic achievement tests. The findings indicated that both educational interventions significantly improved the academic achievement of students with learning disabilities. The results suggest that both learning approaches can serve as effective tools for enhancing the academic and cognitive capabilities of students with specific learning disabilities. The combination of these two approaches could provide a comprehensive framework for improving learning and cognitive development in these students and contribute to enhancing the quality of education in contemporary educational systems.

    Keywords: Brain-Based Learning, Self-Regulation Strategies, Academic Achievement, Specific Learning Disorder
  • نفیسه حاجی حیدری، باقر غباری بناب*، فاطمه نصرتی
    هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش خودنظارتی توجه بر افزایش میزان توجه و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری (ریاضی) است. روش پژوهش، از نوع تک آزمودنی (چند خط پایه) همراه با مداخله و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه چهارم ابتدایی با مشکلات ریاضی مدرسه عادی ابتدایی از منطقه 20 تهران که به صورت نمونه گیری هدفمند تعداد 4 دانش آموز پسر با توجه به معیارهای ورود به پژوهش، انتخاب شدند. ابزار این پژوهش شاخص های اختلال نقص توجه جردن (JADDI)، نسخه پنجم مقیاس هوشی استانفورد- بینه (SB-5) و آزمون معلم ساخته برای ارزشیابی درس ریاضی آزمودنی ها بود. این مطالعه در سه مرحله پایه، مداخله و پیگیری انجام شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل دیداری و محاسبه شاخص های اثربخشی PND و SMD برای میانگین تفاوت های استاندارد استفاده گردید. مقایسه نتایج سه مرحله نشان داد که آموزش خودنظارتی توجه، میزان توجه هر چهار آزمودنی را افزایش داده است و موجب پیشرفت تحصیلی آنان شده است. با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که از روش آموزش خودنظارتی توجه در راستای افزایش میزان توجه و همچنین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با مشکلات یادگیری به خصوص مشکلات ریاضی بهره برد.
    کلید واژگان: پیشرفت تحصیلی, تک آزمودنی, توجه, خودنظارتی توجه, مشکلات یادگیری
    Nafiseh Haji Heydari, Bagher Ghobari Bonab *, Fatemeh Nosrati
    The purpose of this research is to investigate the effectiveness of self-monitoring training on the attention and academic progress of students with special learning disorders. The research method was a single-subject type (multiple baselines) with intervention and follow-up. The statistical population of the current study includes all the fourth grade male students with math problems in the 20th district normal school, who were selected by purposive sampling of 4 boys according to the entry criteria. The tools of this research were Jordan's Attention Deficit Disorder Index (JADDI), the Stanford-Binet Intelligence Scale, 5th edition (SB-5) and teacher-made test for evaluating the subjects' math lessons. This study was conducted in three stages: basic, intervention and follow-up. In order to analyze the data, visual analysis and calculation of PND and SMD effectiveness indices were used for the average standard differences. Comparison of the results of three stages showed that self-monitoring training increased the attention and academic progress of all four subjects. Considering the effectiveness of attention self-monitoring training on the attention and academic progress of students with specific learning disorders (math disorder), it can be concluded that primary school teachers should use attention self-monitoring training to improve the attention and academic progress of elementary students with specific learning disorders.
    Keywords: Learning Disorder, Academic Achievement, Attention, Self-Monitoring Attention, Single Subject
  • محمد دلاور، فاطمه احمدی*، فریده حمیدی
    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مجازی مفاهیم فیزیک (همچون دما و گرما) با رویکرد شناختی در پیشرفت تحصیلی و سطوح شناختی یادگیری و راهبردهای یادگیری دانش آموزان انجام شده است. روش تحقیق کمی و شبه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون پس آزمون با دو گروه کنترل و آزمایش است. جامعه آماری تحقیق از کلیه دانش آموزان پسر سال دهم رشته تجربی مدارس عادی شهر مشهد در سال تحصیلی 1401- 1400 تشکیل شده است. نمونه پژوهش به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای با حجم 67 نفر انتخاب شد. برای سنجش پیشرفت تحصیلی از آزمون محقق ساخته و برای سنجش راهبردهای شناختی یادگیری از پرسش نامه استاندارد راهبردهای انگیزشی یادگیری پنتریچ و دی گروت (1990) استفاده شد. آموزش مجازی فیزیک با رویکرد شناختی به مدت هشت جلسه 90دقیقه ای برای گروه آزمایش ارائه شد و به گروه کنترل آموزش مجازی متداول داده شد. در آموزش با رویکرد شناختی از الگوهای تدریس خانواده پردازش اطلاعات، حل مسئله و روش هایی مانند آموزش معکوس و زمینه محور استفاده شد. برای بررسی پایایی آزمون محقق ساخته پیشرفت تحصیلی و پرسش نامه استاندارد راهبردهای انگیزشی یادگیری ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 74/0 و 76/0 به دست آمد. در تحلیل داده ها، شاخص های آمار توصیفی، آزمون کلموگروف اسمیرنوف و تحلیل استنباطی کوواریانس به کار گرفته شد. نتایج این پژوهش اثربخشی این رویکرد آموزشی را در بهبود یادگیری و پیشرفت تحصیلی و تقویت راهبردهای یادگیری شناختی و فراشناختی دانش آموزان نشان داد. براساس نتایج این تحقیق، آموزش با رویکرد شناختی، فرایند شکل گیری ساختار دانش در فراگیران را تسهیل می کند و درک آن ها را از مفاهیم آموزشی افزایش می دهد.
    کلید واژگان: آموزش فیزیک, رویکرد شناختی, آموزش مجازی, پیشرفت تحصیلی, راهبردهای شناختی یادگیری
    Mohammad Delāvar, Fāteme Ahmadi *, Faride Hamidi
    The purpose of this research was to investigate the effectiveness of virtual education of physics concepts (such as temperature and heat) with a cognitive approach on the academic achievement, cognitive levels of learning, and learning strategies of students. It was a quantitative research with quasi-experimental pre-test-post-test design with two control and experimental groups. The research population included all male students in the 10th year of the experimental sciences field in Mashhad normal schools in the academic year 1400-1401. The research sample consisted of 67 students who were selected by multi-stage cluster sampling. To measure academic achievement, a researcher-made test was used, and to measure the cognitive learning strategies, the standard questionnaire of learning motivational strategies (Pentrich and DeGroot,1990) was used. Physics virtual education with a cognitive approach was provided for 8 sessions of 90 minutes for the experimental group, and the control group was subjected to conventional virtual education. To check the reliability of the researcher-made academic achievement test and the standard questionnaire of motivational learning strategies, Cronbach's alpha coefficient was computed as 0.74 and 0.76, respectively. To analyze the data, descriptive statistics, Kolmogorov-Smirnov test, and inferential analysis of covariance were used. The results showed the effectiveness of this educational approach in improving learning, academic achievement and strengthening the learning strategies of students. Based on the findings, it can be said that teaching with a cognitive approach facilitates the formation process of knowledge structure in learners and increases their understanding of educational concepts.
    Keywords: Physics Education, Cognitive Approach, Virtual Education, Academic Achievement, Cognitive Learning Strategies
  • رضا فضلعلی زاده*
    زمینه و اهداف

    هدف از پژوهش حاضر تاثیر مولفه های رویکرد انتقادی بر پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی پایه چهارم دانش آموزان دختر دوره ابتدایی تهران بود.

    روش ها

    روش پژوهش حاضر علی-مقایسه ای است. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر مقطع چهارم دوره ابتدایی تهران بودند که تعداد کل آنها 5000 نفر تخمین زده شدند. نمونه پژوهش براساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. حجم نمونه پژوهش با استناد به جدول کرجسی مورگان 381 نفر تعیین شد. ابزار به کار گرفته شده در پژوهش حاضر آزمون مهارتهای انتقادی کالیفرنیا ونمره آزمون پیشرفت تحصیلی درس علوم بود. داده های پژوهش با استفاده از روش آزمون t وابسته و تحلیل واریانس، تحلیل شدند.

    یافته ها

    . یافته های پژوهش نشان داد که مولفه های تفکر انتقادی  تحلیل،استنباط، ارزشیابی،استدلال قیاسی واستدلال استقرایی بر پیشرفت تحصیلی علوم تجربی دانش آموزان در سطح 95 درصد اطمینان تاثیر مثبت معنادار دارند

    نتیجه گیری

    نتایج بدست آمده نشان از مثبت بودن ضرایب مولفه های تفکر انتقادی می باشد ، در واقع نشان دهنده این است که با افزایش آن ها، میزان پیشرفت تحصیلی علوم تجربی نیز افزایش می یابد. با بهره گیری از فرمول ها و روش های تفکر انتقادی، فراگیران می آموزند که قدرت استدلال و قدرت اجتناب میزان یک مساله را ارتقاء دهند که این خود ناشی از رشد شناختی افراد است. به عبارتی ، با بهره گیری از تفکر انتقادی، فرد به مرور قدرت درک، تجزیه و تحلیل خود را افزایش می دهد.

    کلید واژگان: مولفه های رویکرد انتقادی, پیشرفت تحصیلی, علوم تجربی, دوره ابتدایی
    Reza Fazlalizadeh *
    Background and Objectives

    The purpose of the present study was to impact the components of critical approach on academic achievement of the fourth grade female students in Tehran.

    Methods

    The present research method is causal-comparative. The statistical population of all female students was the fourth grade elementary school in Tehran, with a total of 5,000. The research sample was selected based on the multi -stage cluster sampling method. The sample size of the research was determined by 381 people based on the Karaji Morgan table. The tool used in the present study was the California Critical Skills Skills Test and the Testing Examination Test of Science. Research data were analyzed using dependent T test and variance analysis.

    Findings

    Research Findings showed that critical thinking components (analysis, inference, evaluation, deductive reasoning and inductive reasoning have a significant positive effect on the academic achievement of student science at 95 % reliability.

    Conclusion

     The results show that the coefficients of critical thinking are positive, in fact indicate that by increasing them, the academic achievement of empirical sciences also increases. Using the formulas and methods of critical thinking, learners are learning that the power of reasoning and the power of avoidance enhances the extent of a problem, which is due to the cognitive development of individuals. In other words, by using critical thinking, one gradually increases the power of understanding.

    Keywords: Critical Approach Components, Academic Achievement, Empirical Sciences, Elementary School
  • سید احمد مدنی*
    ارزشیابی دانشجویان از اساتید یکی از ابزارهای رایج دانشگاه ها برای بهبود کیفیت تدریس در کلاس های درس است. از آنجا که در نظام آموزش عالی ایران از ارزشیابی های دانشجویی برای ترفیع سالیانه، تمدید قرارداد یا تبدیل وضعیت و ارتقای مرتبه علمی اساتید نیز بهره برداری می شود تحلیل و تفسیر صحیح نتایج این ارزشیابی ها اهمیت مضاعف دارد. این پژوهش طولی که از نوع مطالعه پانلی است ارتباط میان نمرات دانشجویان را با ارزشیابی آنها از استاد در نیمسال های بعد مورد واکاوی قرار داده است. جامعه آماری پژوهش را بیش از 200 هزار جفت «نمره پایان ترم دانشجو-نمره ارزشیابی استاد» تشکیل داده که از دانشجویان شاغل به تحصیل دانشگاه در شرایط آموزش حضوری پیش از کرونا به دست آمده اند. پس از شرط گذاری و غربال داده ها، تحلیل نهایی روی نمره-ارزشیابی های 3098  نفر دانشجو طی چهار نیمسال به عنوان نمونه تحقیق انجام شده است. تحلیل رگرسیونی مدل اثرات تصادفی نشان داد که با یک واحد افزایش در نمره پایان ترم دانشجو، نمره ارزشیابی او از تدریس استاد در نیمسال بعدی حدود پنج درصد افزایش می یابد.
    کلید واژگان: آموزش عالی, کیفیت آموزش, تدریس, ارزشیابی دانشجو از تدریس, ارزشیابی اساتید, پیشرفت تحصیلی
    Seyedahmad Madani *
    Student evaluation of professors is one of the common tools of universities to improve the quality of teaching in classrooms. Since in Iran's higher education system, student evaluations are used for annual promotion, contract extension or change of status, and the promotion of professors' scientific rank, the correct analysis and interpretation of the results of these evaluations is of foremost importance. This longitudinal research, which is a panel study, has analyzed the relationship between students' grades and their teacher's evaluation in the following semesters. The statistical population of the research was made up of more than 200,000 pairs of "Student's Final Grade-Teacher's Evaluation Grade" which were obtained from students in the conditions of face-to-face education before the pandemic. After conditioning and sifting the data, the final analysis has been done on the grades-evaluations of 3098 students during four semesters as a research sample. The regression analysis of the random effects model showed that with a one-unit increase in the final grade of the student, his/her evaluation grade of the teacher's teaching in the next semesters increases by about five percent. Additional analyzes showed that the grade can create a special mental attitude in the student, which can affect the student's evaluation of the professor even three semesters later. It seems that university administrators, educational councils, and university admissions boards should revise the guidelines for calculating and interpreting data from student evaluations, taking into account the various consequences of grade inflation at the university level.
    Keywords: Higher Education, student evaluation of teaching, Quality of teaching, professor evaluation, academic achievement
  • اثربخشی آموزش توانش های مثبت اندیشی و خود نظم جویی هیجانی بر میزان خلاقیت، کاهش اضطراب امتحان و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان سال دوم دبیرستان متوسطه شهر تهران
    سیده سحر حسینی ماشلی، مهرناز آزادیکتا*، فریبرز درتاج
    هدف
    آموزش توانش های مثبت اندیشی دانش آموزان، به منظور تقویت و بهبود ارتباط مثبت با خود، ارتباط مثبت با دیگران و زندگی و نیز افزایش حرمت خود و موفقیت تحصیلی آنان بسیار مفید و سودمند به نظر می رسد. با توجه به اهمیت مثبت اندیشی و جنبه های گسترده آن ازجمله نقش آن در سازش یافتگی نوجوانان، پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی آموزش توانش های مثبت اندیشی و خود نظم جویی هیجانی بر میزان خلاقیت، کاهش اضطراب و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان سال دوم متوسطه تهران پرداخت.
    روش
    نمرات متغیرهای آزمایشی در مراحل پیش آزمون و پس آزمون بررسی شد. جامعه آماری، دانش آموزان دبیرستان های تهران بودند. نمونه آماری این پژوهش شامل 45 دانش آموز (15 نفر گروه اول) توانش های مثبت اندیشی (15 نفر گروه دوم) خود نظم جویی هیجانی و 15 نفر گروه گواه می باشد.
    یافته ها
    برای نمونه گیری ابتدا از روش نمونه گیری در دسترس دو دبیرستان گزینش و از بین دانش آموزان دوم دبیرستان به صورت تصادفی 45 دانش آموز گزینش و در گروه های آزمایش و گروه گواه قرار گرفت. ابزار پژوهش، پرسشنامه اضطراب بک (BAI) و پرسشنامه خلاقیت عابدی بود که قبل و بعد از ارایه آموزش توانش های مثبت اندیشی بر گروه آزمایش، برای هر دو گروه گواه و آزمایش، اجرا گردید.
    نتیجه گیری
    برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی شامل میانگین و انحراف معیار و تحلیل کوواریانس و آزمون تحلیل اندازه گیری مکرر چند متغیره برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش توانش های مثبت اندیشی و خود نظم جویی هیجانی برمیزان خلاقیت، کاهش اضطراب امتحان و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان تاثیر معناداری دارد.
    کلید واژگان: توانش های مثبت اندیشی, خود نظم جویی هیجانی, خلاقیت, اضطراب, پیشرفت تحصیلی, دانش آموزان
    An Effectiveness of Teaching Positive Thinking and Emotional Self-Regulation Competences on Creativity, reducing Exam Anxiety and Academic Achievement in Senior High School Students in Tehran
    Seyedeh Sahar Hosseini, Mehrnaz Azadyekta *, Fariborz Dortaj
    Purpose
    Teaching students' positive thinking competences is very useful to strengthen and improve positive communication with themselves, positive communication with others and their life, as well as increasing their self-esteem and academic success. Considering the importance of positive thinking and its broad aspects, including its role in adolescent adaptation, the present study investigated the effectiveness of teaching positive thinking and emotional self-regulation competences on creativity, reducing anxiety and academic achievement in senior high school students in Tehran.                                 
    Methodology
    The scores of experimental variables were evaluated in pre-test and post-test stages. The statistical population was high school students in Tehran. The statistical sample of this study includes 45 students (15 people in the first group) positive thinking competence, (15 people in the second group) emotional self-regulation competence and 15 people in the control group.
    Findings
    For sampling, first, two high schools were selected by convenience sampling method and 45 high school students were randomly selected from the senior high school students and placed in experimental and control groups. The research instruments were Beck Anxiety Inventory (BAI) and Abedi Creativity Questionnaire that were administered to both control and experimental groups before and after providing positive thinking competences training to experimental group.   
    Conclusions
    Descriptive and inferential statistics including mean and standard deviation and analysis of covariance and multivariate repeated measures analysis test were used to analyze the data. The results showed that teaching positive thinking and emotional self-regulation competences has a significant effect on creativity, reducing exam anxiety and academic achievement in students.
    Keywords: positive thinking, emotional self-regulation, Creativity, anxiety, Academic Achievement, Students
  • مهدیه شیخ پور*، احمد رفیعی نسب، زهرا شیخ پور

    هدف پژوهش حاضر، شناسایی ابعاد و مولفه های آموزش برخط و احساس تعلق به مدرسه و تعیین رابطه آنها با پیشرفت تحصیلی در مدارس شهرستان رامشیر می باشد. پژوهش، از نظر هدف، کاربردی- توسعه ای و از حیث گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی است. روش این پژوهش آمیخته (کیفی- کمی) می باشد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل کلیه افراد متخصص و خبره مرتبط با مفهوم مورد مطالعه است که به صورت هدفمند و با استفاده از راهبرد نمونه گیری نظری تعداد 8 نفر انتخاب گردید. در بخش کمی نیز جامعه آماری شامل تمامی معلمان و مدیران مدارس شهرستان رامشیر به تعداد 410 نفر است که به دلیل محدودیت در دوران کرونا، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. جهت گرد آوری داده های این پژوهش، مصاحبه و پرسشنامه ی محقق ساخته، استفاده شده است و داده ها با نرم افزار MAXQDA، SPSS و SMARTPLS تجزیه و تحلیل گردیدند. پس از انجام مصاحبه و جمع بندی نهایی و تایید خبرگان، با نرم افزار MAXQDA پنج بعد آموزش برخط شامل عوامل زیرساختی، عوامل زمینه ای، عوامل آموزشی، عوامل تعاملی و انگیزه و دو بعد احساس تعلق به مدرسه شامل مهارتهای فنی و مهارتهای معلم شناسایی شدند. نتایج به دست آمده از تحلیل با نرم افزار SMARTPLS نشان داد: ابعاد شناسایی شده آموزش برخط و احساس تعلق به مدرسه با پیشرفت تحصیلی در مدارس شهرستان رامشیر رابطه مثبت و معناداری دارند. در پایان پیشنهاداتی براساس نتایج پژوهش، ارائه گردید.

    کلید واژگان: آموزش برخط, احساس تعلق به مدرسه, پیشرفت تحصیلی, شهرستان رامشیر
  • مسعود باغبانی*، جواد مصرآبادی
    هدف پژوهش حاضر این است تا با بهره گیری از روش فراتحلیل به ترکیب نتایج کمی حاصل از پژوهش های مختلف در مورد رابطه ی مدل پنج عاملی شخصیت با پیشرفت تحصیلی بپردازد. برای نیل به این هدف در پژوهش حاضر از یافته های کمی36پژوهش استفاده شده است، که از این مطالعات 167 اندازه اثر محاسبه گردید. جامعه آماری این پژوهش کلیه مقالات موجود در بانک اطلاعتی اس آی دی، ایرانداک ،مگیران است. بعد از بررسی ملاک های ورود و خروج، شاخصهای آماری منتخب با نرم افزارCMA ویرایش 2 تحلیل شدند.تحلیل اطلاعات حاصل از پژوهش ها نشان داد که میانگین اندازه اثر کلی پژوهش های مورد بررسی برای مدل اثرات ثابت11/0و برای مدل اثرات تصادفی 12/0است. همچنین روابط موجود میان مولفه های مدل پنج عاملی شخصیت(برونگرایی،روان رنجورخویی،گشودگی به تجربه،سازگاری،وظیفه مداری) با پیشرفت تحصیلی به ترتیب مقادیر 11/0 ،13/0- ، 15/0 ، 18/0 ،27/0 حاصل گردید. با توجه به ناهمگونی اندازه های اثر ،جنس و نوع نمونه مورد استفاده در پژوهش ها به عنوان متغیرهای تعدیل کننده بررسی شدند.نتایج نشان داد که اندازه اثر رابطه مدل پنج عاملی شخصیت با عملکرد تحصیلی در پژوهش هایی که آزمودنی دختر برای پژوهش استفاده شده، نسبت به سایر پژوهش ها بیشتر است. همچنین اندازه اثر رابطه این دو متغیر در پژوهش هایی که از دانش آموزان و دانشجویان به عنوان نمونه استفاده گردید یکسان به دست آمد.
    کلید واژگان: مدل پنج عاملی شخصیت, پیشرفت تحصیلی, فراتحلیل
    Masoud Baghbani *, Javad Mesrabadi
    The aim of the present study is to use the meta-analysis method to combine the quantitative results of various studies on the relationship between the five-factor model of personality and academic achievement. In order to achieve this goal, in the present study, the findings of 36 quantitative studies were used, from which 167 effect sizes were calculated. The statistical population of this research is all the articles available in SID database, Irandoc, Mogiran. After checking the entry and exit criteria, the selected statistical indicators were analyzed with CMA version 2 software. The analysis of the data from the researches showed that the average effect size of the studied researches is 0.11 for the fixed effects model and 0.12 for the random effects model. . Also, the existing relationships between the components of the five-factor model of personality (extroversion, neuroticism, openness to experience, adaptability, task orientation) with academic progress are 0.11, -0.13, 0.15, 0.18, and 27. 0 was obtained. Due to the heterogeneity of the effect sizes, gender and the type of sample used in the researches were examined as moderating variables. The results showed that the effect size of the relationship between the five-factor model of personality and academic performance in the researches where female subjects were used for the research. It is more than other researches. Also, the effect size of the relationship between these two variables was found to be the same in studies that used students as samples.
    Keywords: Five-Factor Model Of Personality, Academic Achievement, Meta-Analysis
  • محمد رضا کرامتی*، فهیمه انصاری زاده

    پژوهش حاضر به منظور تعیین میزان تاثیر یادگیری مشارکتی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان و شناسایی چگونگی این تاثیرات انجام شد. ابتدا داده های کمی و سپس داده های کیفی جمع آوری شدند تا اثر یادگیری مشارکتی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان و چگونگی این تاثیرات را شناسایی نمایند. هشتادوهشت دانشجو در مقطع کارشناسی رشته علوم تربیتی در دو گروه آزمایشی و گواه به روش نمونه گیری در دسترس برای مطالعه انتخاب شدند. دانشجویان گروه آزمایشی 16 جلسه از طریق رویکرد یادگیری مشارکتی آموزش داده شدند. گروه گواه نیز به روش متداول آموزش داده شدند. در پایان ترم دانشجویان گروه آزمایشی که تعدادشان 44 نفر بود در مصاحبه نیمه ساختاریافته شرکت کردند تا پس از مداخله، تجربیاتشان از یادگیری را بازگو نمایند. ابزار گردآوری داده ها آزمون معلم ساخته پیشرفت تحصیلی درس روش تدریس و برنامه ریزی آموزشی بود که ابتدا توسط پنج نفر از مدرسان روش تدریس در دانشگاه های دولتی مورد بازبینی قرار گرفت و سپس روی یک نمونه 15 نفری اجرا شد. میزان آلفای کرونباخ برای پرسشنامه های هر دو درس مطلوب گزارش گردید. نتایج نشان داد دانشجویان گروه آزمایشی در هر دو درس عملکرد بهتری دارند. ادراک دانشجویان نیز نشان داد یادگیری مشارکتی نه تنها یک محیط یادگیری همدلانه، ایمن و دلپذیر ایجاد می کند و مهارت های فردی و ارتباطی دانشجویان را تقویت می کند، بلکه کیفیت یادگیری آن ها را نیز بهبود می بخشد. داده های کیفی ضمن اینکه می توانند نقطه شروعی برای استفاده از سایر روش های کیفی نظیر مشاهده جهت درک عمیق تر محیط یادگیری مشارکتی فراهم سازند، به طور تلویحی نشان می دهند که یادگیری مشارکتی می تواند در کلاس های درس دانشگاه اجرا شود.

    کلید واژگان: پیشرفت تحصیلی, دانشجو, درس برنامه ریزی آموزشی, درس روشها و فنون تدریس, یادگیری مشارکتی
    Mohammad Reza Keramati *, Fahimeh Ansarizadeh
    Introduction

    Previous studies have highlighted the effects of cooperative learning (CL) on improving academic achievement and enhancing students' learning and academic performance, but have not shown how this happens. CL can be beneficial for all students, regardless of their gender or level of knowledge. It encourages students to work with others in a cooperative environment, share their ideas and information, and achieve a clearer understanding and more sustainable comprehension of subject matter. However, these benefits are evident when CL is properly implemented. Research Queations: 1. Do students who are educated through CL have greater academic achievement in teaching methods course compared to students taught using traditional methods? 2. Do students who are educated through CL have greater academic achievement in educational planning course compared to students taught using traditional methods? 3. Is the effect of CL on the academic achievement of male and female students in teaching methods and educational planning courses different? 4. How do students describe their experience with CL in teaching methods and educational planning classes?

    Method

    This mixed-method study, conducted with an explanatory approach, first collected quantitative data and then qualitative data to explain the results of the experimental study and identify the impact of CL on students' academic achievement. Eighty-eight undergraduate students in the field of education were selected for the study in two experimental and control groups using available sampling method. The students of the experimental group were taught for 16 sessions through the CL approach. The control group was also taught in these two subjects by the traditional method, which is usually lectures. At the end of the semester, the students of the experimental group, whose number was 44, participated in a semi-structured interview to recount their learning experiences after the intervention.

    Results

    The results showed that the students of the experimental group had better performance in both subjects including teaching methods and educational planning course. No significant interactive effect between teaching method and participants' gender was found. Students' perception also showed that CL not only creates an empathetic, safe and pleasant learning environment and strengthens students' personal and communication skills, but also improves their learning quality.

    Discussion and conclusion

    Some studies have supported the findings of the present study and have revealed the effect of CL on the academic achievement of students, and others have focused on non-academic effects such as strengthening communication skills, a pleasure interactive environment, strengthening perseverance and the spirit of effort. While qualitative data of the current study can provide a starting point for using other qualitative methods such as observation for a deeper understanding of the CL environment, they implicitly show that cooperative learning can be implemented in university classrooms.

    Keywords: academic achievement, cooperative learning, curriculum, teaching methods, techniques, university student
  • زهرا کیانی*، فاطمه فرضعلی
    هدف پژوهش حاضر مقایسه میزان اثربخشی روش تدریس یادگیری مشارکتی(همیاری) در مقایسه با روش سخنرانی، بر انگیزش و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان به درس دین و زندگی است. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه می باشد. جامعه آماری پژوهش نیز شامل دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهرستان مه ولات است که از طریق روش نمونه در دسترس، تعداد 104 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستان حضرت حجت شهرستان مه ولات انتخاب شدند و از این میان تعداد (26 نفر گروه آزمایش و 26 نفر گروه گواه) نمونه گیری شدند. ابزار گردآوری داده ها نیز پرسشنامه پیشرفت تحصیلی فام و تیلور و پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر و ارزشیابی درس بعد از هر دو شیوه تدریس می باشد. برای تحلیل داده ها از نرم افزارspss، آزمون های تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده شد. نتایج بیانگر آن است که تدریس دروس دین و زندگی به شیوه مشارکت گروهی، براساس تحلیل آماری، بر متغیر انگیزش و پیشرفت تحصیلی اثر معنی داری دارد. این تاثیر باعث افزایش معنادار متغیرهای انگیزش و پیشرفت تحصیلی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است. با توجه به مجذور اتا می توان گفت، 7/52 و 5/43 درصد از تفاوتی که در میانگین نمرات تعدیل شده پس آزمون متغیرهای انگیزش و پیشرفت تحصیلی در دو گروه کنترل و آزمایش وجود دارد، به وسیله روش تدریس مشارکت گروهی تبیین می شود. دروسی که براساس شیوه سخنرانی تدریس می شوند، در کاهش انگیزش و عدم پیشرفت تحصیلی دانش آموزان موثر هستند. در نتیجه دانش آموزان به یادگیری دروس علاقه چندانی نشان نمی دهند و دچار افت تحصیلی می شوند. ولی اگر معلم جهت تدریس از شیوه های نوین تدریس استفاده کند، نتایج پژوهش نشان دهنده ایجاد انگیزش و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است. از آنجایی که نیاز است در تدریس کتب دین و زندگی، شیوه های فعال تدریس ازجمله روش یادگیری مشارکتی (همیاری) مورد توجه قرار گیرد، پیشنهاد می شود، کلاس های ضمن خدمت برای فرهنگیان جهت فراگیری روش های نوین و فعال تدریس برگزار شود.
    کلید واژگان: مشارکت گروهی, سخنرانی, انگیزش, پیشرفت تحصیلی, درس دین و زندگی, روش تدریس, دانش آموزان دختر, شهرستان مه ولات
    Zahra Kiani *, Fatima Farz Ali
    The purpose of the present research is to study the effectiveness of participatory learning techniques (cooperation) compared to monologue methods on the motivation and students’ educational achievement in the course of Religion and Life. The research method is semi-experimental using pre and post-test with a control group. The research statistical population consists of female students in the 2nd grade of high school in Mah Valāt. 104 students were chosen from Hazrat Hojjat high school using the convenience method, among whom an experimental group (26 members) and a control group (26 members) were chosen as the sample. Data collection instruments were 2 questionnaires of Pham and Taylor Academic Performance Scale and Harter’s Motivation Scale as well as course assessment after each method of teaching. For data analysis, SPSS, multivariate analysis of covariance (MANCOVA), and univariate analysis of covariance were used. The results indicate that based on statistical analysis, teaching the course of Religion and Life by a participatory method has a significant effect on the variables of students’ motivation and academic performance. This effect significantly increased variables of motivation and academic performance in the experimental group compared to the control group. With respect to Eta coefficient, it can be said that 52.7% and 43.5% of the difference in the average of moderated scores after post testing the variables of motivation and academic performance in the experimental and control group is attributed to the participatory learning and teaching method. The courses that are taught based on monologue methods decrease the students’ motivation and their academic performance. As a result, they don’t show interest in learning and fail in education. However, the research results show that if teachers make use of new methods in their teaching, it leads to the improvement of students’ motivation and betterment of their academic performance. Since it is required to adopt active teaching methods like participatory learning technique (cooperation) to teach the book of Religion and Life, it is recommended that some in-service-training classes be held for teachers to acquire new and active teaching methods in this regard.
    Keywords: Group Participation, Monologue, Motivation, educational achievement, Religion, Life Course, teaching method, Female Students, Mah Valāt
  • بررسی تاثیر آموزش مجازی بر پیشرفت تحصیلی و رضایتمندی دانشجومعلمان زیست شناسی (مطالعه موردی آزمایشگاه فیزیولوژی گیاهی دانشگاه فرهنگیان)
    زهرا زارع*، محمد بابایی، فرهاد بلاش
    مقدمه

    یکی از دغدغه های آموزش مجازی در دوران کورونا، آموزش دروس آزمایشگاهی در دانشگاه ها بود که تدریس و یادگیری آن را با چالش مواجه ساخته بود. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر آموزش مجازی درس آزمایشگاه فیزیولوژی گیاهی بر پیشرفت تحصیلی و رضایتمندی دانشجومعلمان زیست شناسی دانشگاه فرهنگیان در دوره ی پاندمی کرونا است.

    روش

    روش پژوهش از نوع پژوهش های مشاهده ای - مقطعی با رویکرد توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجومعلمان دوره کارشناسی رشته آموزش زیست شناسی دانشگاه فرهنگیان مرکز آموزش عالی شهیدبهشتی تهران هستند که در نیمسال اول سال تحصیلی 1400-1401 درس فیزیولوی گیاهی داشته اند و به شیوه تمام شماری انتخاب شده اند. محتوای آموزشی درس به صورت مجازی طراحی شده و در یک نیمسال تحصیلی برای جامعه آماری پژوهش اجرا و تدریس شده است. ابزارهای اندازه گیری متغیرها شامل آزمون محقق ساخته شناختی- مهارتی برای ارزیابی پیشرفت تحصیلی و پرسشنامه محقق ساخته رضایتمندی بوده است. روایی پرسشنامه ها از روش روایی محتوایی و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ (85/0) بررسی شد.

    نتایج

    یافته های پژوهش نشان می دهد، آموزش آزمایشگاه فیزیولوژی گیاهی به شیوه مجازی، در افزایش نمرات دانشجومعلمان تاثیر داشته و سبب رضایت آنان از یادگیری در سه حیطه کسب دانش، مهارت و نگرش از این نوع آموزش بوده است. بیشترین میزان رضایتمندی در حیطه کسب دانش و کمترین میزان رضایت در حیطه کسب مهارت مشاهده شد.

    بحث و نتیجه گیری

    به نظر می رسد با طراحی مناسب و تبیین یک برنامه راهبردی، بتوان با چالش های آموزش مجازی دروس آزمایشگاهی تا اندازه ای مقابله نموده و زمینه را برای ارتقای آموزش و یادگیری هر چه مطلوب تر دانشجومعلمان در دروس آزمایشگاهی به شیوه مجازی فراهم آورد.

    کلید واژگان: آزمایشگاه فیزیولوژی, آموزش مجازی, پیشرفت تحصیلی, رضایتمندی
    Investigating the effect of virtual education on academic progress and student satisfaction of Biology teachers (a case study of plant physiology laboratory course at Farhangian University)
    Zahra Zare *, Mohammad Babaee, Farhad Balash
    Introduction

    One of the concerns of virtual education during the Corona was the teaching of laboratory courses in universities, which made teaching and learning a challenge. The purpose of the research is to investigate the effect of virtual training in the plant physiology laboratory course on the academic progress and satisfaction of Biology students of Farhangian University.

    Method

    The research method is observational-cross-sectional research with a descriptive-analytical approach. The statistical population is all the teacher-students of the bachelor's degree in biology education of Farhangian University, Shahid Beheshti Center, Tehran, who registered in the plant physiology lab in the first semester of 1400-1401 and were selected by the full number method. The educational content of the lesson was designed in a virtual way and taught in one academic semester for the statistical population. The measuring tools and methods of the variables included the researcher-made cognitive-skill test to evaluate academic progress and the researcher-made questionnaire of satisfaction. The validity of the instrument is considered through content validity and its reliability through Cronbach's alpha (0.85).

    Results

    The findings show that plant physiology laboratory training in a virtual way has had an effect on increasing the grades of students and their satisfaction in the three areas of learning, knowledge, skills, and attitudes. The highest level of satisfaction was observed in the field of knowledge and the lowest level of satisfaction was observed in the field of skill.

    Discussion and conclusion

    It seems that with the appropriate design and explanation of a strategic plan, it is possible to deal with the challenges of virtual teaching of laboratory courses to a certain extent and provide the basis for improving the teaching and learning of students in laboratory courses in a virtual way.

    Keywords: Physiology Laboratory, Virtual Education, Academic Progress, Satisfaction
  • سهیلا تقی پور جهرمی، محبوبه البرزی*، فریبا خوشبخت

    هدف پژوهش حاضر، مقایسه هیجانهای تحصیلی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر کلاسهای چند پایه و تک پایه در دوره ابتدایی بود. شرکت کنندگان 108 نفر از دانش آموزان کلاسهای چندپایه و تک پایه منطقه کردیان شهرستان جهرم بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه 32 گویه ای پکران و همکاران(2002)، برای سنجش هیجانهای تحصیلی و از آزمون محقق ساخته برای اندازه گیری پیشرفت تحصیلی استفاده شد. روایی و پایایی ابزارها در پژوهش حاضر بررسی شد و نتایجی مطلوب به دست آمد. نتایج تحلیلهای آماری نشان داد که به طورکلی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان کلاسهای چندپایه به طور معناداری بیشتر از کلاسهای تک پایه است. همچنین دختران در پیشرفت تحصیلی میانگین بالاتر معناداری نسبت به پسران داشتند. در متغیر هیجان تحصیلی تحلیلهای آماری نشان داد که در بعد اضطراب بر اساس جنسیت، پسران اضطراب بیشتری نسبت به دختران داشتند و بر اساس پایه کلاسی دانش آموزان پایه ششم اضطراب معنادار بیشتری نسبت به پنجم نشان دادند. در تعامل میان گروه و پایه کلاسی نیز در بعد اضطراب دانش آموزان پایه ششم تک پایه نسبت به چندپایه و دانش آموزان کلاس پنجم چندپایه نسبت به تک پایه، اضطراب بیشتری نشان دادند. همچنین در بعد لذت دختران کلاس پنجم و ششم  تک پایه میانگین بالاتری از دختران کلاسهای چندپایه نشان دادند، لیکن پسران کلاس پنجم تک پایه نسبت به پسران کلاس پنجم چندپایه و پسران کلاس ششم چندپایه نسبت به پسران ششم تک پایه میانگین معنادار بیشتری نشان دادند. در سایر ابعاد متغیرهای هیجان تحصیلی تفاوت معنادار مشاهده نشد.

    کلید واژگان: کلاسهای چند پایه, هیجان تحصیلی, پیشرفت تحصیلی
    S. Taghipour Jahromi, M. Alborzi*, F. Khoshbakht

    To show the advantages of multi-grade classes over the single grade ones, a group of 108 students in such classes was carefully selected and their educational emotions and achievement measured. Data analyses show that overall achievement in multi-grade classes is significantly higher than that of the students in single grade classes. Furthermore, girls significantly achieved more than boys. As for the educational emotions, boys showed to be more anxious, just as were the sixth graders compared to those in the fifth grade. The sixth graders in the single grade group also showed more anxiety than those in the multi-grade group. This was reverse among the 5th graders. Girls in both 5th and 6th grades in the single grade group showed more enjoyment than those in the other group. However, the boys in both groups showed reverse results across grades.

    Keywords: multi-grade classes, educational emotions, educational achievement
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال