جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "رژیم غذایی" در نشریات گروه "تربیت بدنی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «رژیم غذایی» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
مقدمه
موفقیت در کاهش وزن آرزوی همه افراد چاق است که نیل به آن به عوامل بسیاری بستگی دارد. هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه کاهش وزن با فعالیت بدنی و کیفیت خواب افراد چاق و دارای اضافه وزن پس از شرکت در برنامه رژیم غذایی بود.
روش شناسی:
روش تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل افراد چاق و دارای اضافه وزن مراجعه کننده به کلینیک تغذیه مینو زراعتی در شهر رشت بود. نمونه آماری 420 نفر شامل 378 زن با سن 15/11+59/39 وBMI06/3+88/30 و 42 مرد با سن 35/11+45/38 وBMI20/4+75/32 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه های آنلاین فعالیت بدنی بک، کیفیت خواب پیتزبورگ و یک سوال در مورد مقدار کاهش وزن پس از رژیم غذایی نرمال (50 درصد کربوهیدرات، 20 درصد پروتئین و 30 درصد چربی) صورت پذیرفت. تجزیه و تحلیل آماری توسط آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام در نرم افزار SPSS-23 انجام شد.
یافته هانتایج نشان داد، همبستگی معنی دار و مثبتی بین سطح فعالیت بدنی با مقدار کاهش وزن (004/0 p=، 139/0=r) و همبستگی معنی دار و منفی بین اختلال خواب با مقدار کاهش وزن (033/0 p=،104/0- =r) وجود داشت.
نتیجه گیرینتایج نشان داد سطح فعالیت بدنی بالاتر و کیفیت خواب بهتر با کاهش وزن بیشتری در افراد چاق و دارای اضافه وزن پس از شرکت در برنامه رژیم غذایی همراه بود. بنابراین توجه به عوامل مذکور احتمال افزایش موفقیت در کاهش وزن با رژیم غذایی را در پی خواهد داشت.
کلید واژگان: فعالیت بدنی, کیفیت خواب, کاهش وزن, افراد چاق و دارای اضافه وزن, رژیم غذاییIntroductionSuccess in weight loss is the dream of all obese people, and its achievement depends on many factors. The purpose of this study was to determine the relationship between weight loss and physical activity، sleep quality of obese and overweight people after participating in a diet program.
MethodsThe research method was descriptive-correlation. The statistical population consisted of obese and overweight people who referred to Minoo Zeraati Nutrition Clinic in Rasht. The statistical sample of 420 people included 378 women with an average age of 39.59+11.15 and BMI of 30.88+3.06 and as well as 42 men with an average age of 38.11+45.35 and BMI of32.75+4.2. The participants were selected using an available sampling method. Data collection was done through Beck physical activity questionnaires, Pittsburgh sleep quality and a question about the amount of weight loss after a normal diet (50%carbohydrate, 20%protein and 30%fat). Statistical analysis was conducted using Pearson's correlation coefficient test and stepwise regression in SPSS-23 software.
ResultsThe results showed that there was a significant and positive correlation between the level of physical activity and the amount of weight loss (r=0.139,p=0.004) and there was a significant and negative correlation between sleep disorder and the amount of weight loss (r=-0.104,p=0.033).
ConclusionThe results showed that higher physical activity level and better sleep quality were associated with more weight loss in obese and overweight people after participating in the diet program. Therefore, paying attention to the mentioned factors will increase the probability of success in losing weight with diet.
Keywords: Physical Activity, Sleep Quality, Weight Loss, Obese, Overweight People, Diet -
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر دو سیستم تمرینی بدنسازی بر قدرت عضلانی در مردان با سابقه تمرین مقاومتی صورت گرفته است. این پژوهش به صورت نیمه تجربی و در قالب پیش-پس آزمون طراحی شده است. جامعه آماری شامل مردان با سابقه تمرین مقاومتی، با میانگین سنی 28٫25±2٫55 سال، قد 179٫04±4٫25 سانتی متر، وزن 80±6٫97 کیلوگرم بود که حداقل 4 سال تجربه تمرین مقاومتی و 6 ماه تمرین مداوم داشتند. در این مطالعه، 24 نفر به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند: گروه اول (تمرین اسپیلیت) با وزن پیش از تمرین 80٫40±8٫03 کیلوگرم، قد 180٫25±5٫22 سانتی متر و سن 26٫83±3٫06 سال؛ و گروه دوم (تمرین تمام بدن) با وزن پیش از تمرین 80٫87±6٫09 کیلوگرم، قد 177٫83±3٫51 سانتی متر و سن 29٫66±3٫55 سال. هر دو گروه به مدت شش هفته، هفته ای سه جلسه تمرین مقاومتی را با سه ست و 8-10 تکرار برای هر ست انجام دادند، به همراه افزایش تدریجی در شدت (0 تا 5 درصد افزایش در هفته و یک هفته سازگاری) تمرین. برای تحلیل داده ها از آزمون های شاپیروویلک برای بررسی توزیع طبیعی داده ها و از آزمون های ویلکاکسون، یومن- ویتنی برای مقایسه تفاوت ها بین گروه ها استفاده شد. نتایج نشان داد که بین قدرت عضلانی در تمرینات تمام بدن و اسپیلیت تفاوت معناداری وجود ندارد. هر دو گروه افزایش قابل توجهی در قدرت عضلانی نشان دادند و تغییرات در دریافت کالری و درشت مغذی ها نیز مشاهده شد. با این حال، تغییرات قدرت عضلانی بین دو گروه از نظر آماری معنادار نبود و وزن کلی نیز تغییر چندانی نداشت.
کلید واژگان: تمرین مقاومتی, ترکیب بدنی, قدرت عضلانی, دوره بندی تمرین, رژیم غذاییThis study aimed to investigate the effects of two resistance training systems on muscle strength in men with a history of resistance training. The research was designed as a quasi-experimental study with a pre-test and post-test format. The statistical population included men with a history of resistance training, with an average age of 28.25±2.55 years, height of 179.04±4.25 cm, and weight of 80±6.97 kg, who had at least 4 years of resistance training experience and had been training continuously for 6 months. In this study, 24 participants were randomly divided into two groups: the first group (split training) with a pre-training weight of 80.40±8.03 kg, height of 180.25±5.22 cm, and age of 26.83±3.06 years; and the second group (full-body training) with a pre-training weight of 80.87±6.09 kg, height of 177.83±3.51 cm, and age of 29.66±3.55 years. Both groups performed resistance training three times a week for six weeks, with three sets of 8-10 repetitions per set, along with a progressive increase in intensity (0 to 5% increase per week, with a week of adaptation). Data analysis included the ShapiroWilk test to assess the normal distribution of the data, and the Wilcoxon and Mann-Whitney U tests to compare differences between the groups. The results showed no significant difference in muscle strength between the fullbody and split training groups. Both groups exhibited a significant increase in muscle strength, and changes in caloric intake and macronutrients were observed. However, the differences in muscle strength between the two groups were not statistically significant, and overall body weight did not change significantly.
Keywords: Resistance Training, Body Composition, Muscle Strength, Periodization, Diet -
زمینه و هدف
امروزه چاقی به یک چالش جهانی تبدیل شده است و استفاده از راهبردهای بر پایه رژیم غذایی و تمرین ورزشی توسط متخصصان و پژوهشگران برای کنترل وزن توصیه می شود. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی تمرین مداوم با شدت متوسط (MICT) و تمرین تناوبی شدید (HIIT) طی یک دوره رژیم غذایی کتوژنیک بر مقدار سرمی آیریزین، پرواکسی زوم گامای1 آلفا (PGC-1α)، پروتئین جفت نشده نوع 1 (UCP1) و نیمرخ لیپیدی زنان غیرفعال چاق و دارای اضافه وزن بود.
مواد و روش ها36 دانشجوی دختر غیرفعال زنان چاق و دارای اضافه وزن انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه 12 نفره رژیم کتوژنیک به تنهایی، رژیم کتوژنیک باMICT و رژیم کتوژنیک با HIITجایگزین شدند. گروه رژیم کتوژنیک باMICT به مدت شش هفته و سه جلسه در هفته تمرین هوازی دویدن مداوم را با شدت متوسط 60-70 درصد ضربان قلب بیشینه و گروه رژیم کتوژنیک با HIITدویدن با شدت 85-95 درصد ضربان قلب بیشینه را به صورت تناوبی های چهاردقیقه ای همراه با پیروی از رژیم غذایی کتوژنیک انجام دادند. گروه رژیم کتوژنیک بدون انجام هیچ گونه ورزش منظم، تنها از رژیم غذایی با محدودیت کربوهیدرات پیروی کردند. نمونه های خونی 48 ساعت پیش از نخستین جلسه تمرین و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی جمع آوری شد. مقدار سرمی PGC-1α، UCP1 و آیریزین به روش الایزا و نیمرخ لیپیدی خون به روش سنجش آنزیمی رنگ آمیزی شده اندازه گیری شد. از تحلیل واریانس (ANOVA) دوطرفه با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی برای تحلیل داده ها استفاده شد.
نتایجطبق نتایج آنووای 2 در 3، اثر تعاملی زمان در گروه تنها در میزان سرمی آیریزین (11/0=p)، UCP1 (003/0=p) و لیپوپروتئین پرچگال (001/0=p) معنادار بود. نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که گروه رژیم کتوژنیک با HIIT افزایش معناداری نسبت به رژیم کتوژنیک به تنهایی در میزان آیریزین (009/0=p) و لیپوپروتئین پرچگال (001/0=p) داشت. بین دو گروه تمرین طی رژیم کتوژنیک تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0>p). هر دو گروه تمرین طی رژیم کتوژنیک نسبت به پیش آزمون تفاوت معناداری نشان دادند (05/0˂p). هر دو گروه تمرین با رژیم کتوژنیک افزایش معناداری نسبت به رژیم کتوژنیک به تنهایی در میزان سرمی UCP1 نشان دادند (05/0˂p). در میزان سرمی PGC-1α کلسترول تام و لیپوپروتئین کم چگال بین همه گروه ها تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0>p).
نتیجه گیریبر اساس یافته های پژوهش حاضر، گمان می رود انجام هر دو نوع تمرین هوازی مداوم با شدت متوسط و تناوبی شدید همراه با رژیم کتوژنیک از نظر فعال سازی مسیرهای قهوه ای شدن بافت چربی و بهبود نیمرخ لیپیدی خون موثرتر از رژیم کتوژنیک به تنهایی در زنان چاق و دارای اضافه وزن باشد. با این همه، رژیم کتوژنیک به همراه HIIT اثربخشی بهتری نسبت به رژیم کتوژنیک باMICT در میزان سرمی آیریزین و لیپوپروتئین پرچگال نشان داد.
کلید واژگان: چاقی, چربی قهوه ای, رژیم غذایی, تمرین ورزشی, نیمرخ لیپیدی خونBackground and PurposeNowadays, obesity has become a global challenge, and the use of strategies based on diet and exercise is recommended by experts and researchers for weight management. The aim of this study was to investigate the effectiveness of moderate-intensity continuous training (MICT) and high-intensity interval training (HIIT) during a ketogenic diet on the serum levels of irisin, peroxisome proliferator-activated receptor gamma coactivator-1α (PGC-1α), uncoupling protein 1 (UCP1), and lipid profile of inactive overweight and obese women.
Materials and MethodsThirty-six inactive overweight and obese female students were selected and randomly divided into three groups (n=12) of ketogenic diet, ketogenic diet with MICT, and ketogenic diet with HIIT. The ketogenic diet with MICT group performed continuous running aerobic training with moderate intensity of 60-70% of the maximum heart rate for six weeks, three sessions per week, while, the ketogenic diet with HIIT group performed interval running at an intensity corresponsing to 85-95% of the maximum heart rate in 4-minute intervals. During this period all groups followed a low-carbohaydrate diet and the ketogenic diet group had no regular exercise. Blood samples were collected 48 hours before first training session and 48 hours after the last training session. Serum levels of PGC-1α, UCP1 and irisin were measured by ELISA technique and blood lipid profile was measured by colored enzyme assay method. Analysis of variance (ANOVA) with repeated measures and Bonferroni's post-hoc test were used for data analysis.
ResultsAccording to the results of ANOVA, the interaction effect of time in group was significant for the serum levels of irisin (p=0.011), UCP1 (p=0.003) and high-density lipoprotein (p=0.001). The results of the post-hoc test showed that the ketogenic diet group with HIIT had a significant increase in irisin (p=0.009) and high-density lipoprotein (p=0.001) compared to the ketogenic diet alone. There was no significant difference between the two training groups during ketogenic diet (p>0.05), though, within-group significant differences were detected in both training groups (p˂0.05). However, no significant between-group differences were observed in serum levels of PGC-1α, total cholesterol and low-density lipoprotein (p>0.05).
ConclusionBased on the findings of the present study, it seems that performing both types of continuous aerobic exercise with moderate intensity and intense interval along with the ketogenic diet is more effective than the ketogenic diet in terms of activating the browning pathways of adipose tissue and improving the blood lipid profile, in overweight and obese women. However, the ketogenic diet with HIIT showed better effectiveness than the ketogenic diet with MICT for irisin and high-density lipoprotein.
Keywords: Obesity, Brown Fat, Diet, Exercise Training, Blood Lipid Profilea -
نشریه مطالعات کاربردی تندرستی در فیزیولوژی ورزش، سال یازدهم شماره 1 (بهار و تابستان 1403)، صص 39 -52هدف
تخریب اتوفاژی با تجمع چربی کبدی همراه است. اگرچه افزایش جریان اتوفاژی به واسطه رژیم غذایی، ورزش و هیپوکسی در بهبود علایم کبد چرب موثر هستند، اما مکانیسم های مولکولی آن ناشناخته اند. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر تغذیه و تمرین در شرایط هیپوکسی و نرم اکسی بر اتوفاژی کبد بود.
روش شناسی:
24 سر رت نر ویستار با میانگین وزن 9±165 گرم به طور تصادفی به گروه رژیم غذایی طبیعی (ND)، رژیم غذایی پرچرب (HFD)، رژیم غذایی پرچرب و تمرین نرم اکسی (HFD+NE) و رژیم غذایی پرچرب و تمرین هیپوکسی (HFD+HE) تقسیم شدند. تمرینات با شدت 68 تا 80 درصد حداکثر سرعت هوازی در شرایط نرم اکسی (ارتفاع حدود 50 متر) و هیپوکسی-هیپوباریک (ارتفاع حدود 3000 متر)، به مدت 12 هفته و 3 جلسه در هفته اجرا شدند. در پایان، نمونه های بافتی برای اندازه گیری تغییرات بیانUlk1 و Atg5 و محتوای چربی کبد جمع آوری شدند. تحلیل داده ها با آزمون تحلیل واریانس یک راهه در سطح معنی داری 05/0>p انجام شد.
یافته هامقادیر چربی کبد در گروه HFD نسبت به گروه ND افزایش و بیان Atg5 و Ulk1 کاهش داشت (05/0>p). میزان افزایش چربی کبد در گروه های تمرینی نسبت به گروه HFD کمتر بود (05/0>p). اگرچه تمرین از کاهش بیان Atg5 ناشی از رژیم غذایی پرچرب تا حدودی جلوگیری کرده بود، اما به لحاظ آماری در سطح معنی داری نبود. Ulk1 در گروه HFD+HE از تمامی گروه ها بالاتر بود (05/0>p).
نتیجه گیریاحتمالا تنظیم ژن های اتوفاژی به واسطه تمرین می تواند مکانیسم موثری در جلوگیری از تجمع چربی کبدی محسوب شود. هرچند تمرین در هیپوکسی بر بیان ژن های اتوفاژی اثر بیشتری داشت اما تاثیر مازادی بر کاهش محتوای چربی کبدی نداشت.
کلید واژگان: کبد چرب, رژیم غذایی, اتوفاژی, هیپوکسی, تمرینDegradation of autophagy is associated with hepatic fat accumulation. Although the increase in autophagy flux through diet, exercise, and hypoxia effectively improves the fatty liver, its molecular mechanisms are unknown. This study aimed to investigate the effect of nutrition and exercise on hypoxia and normoxia on liver autophagy.
MethodsTwenty-four male Wistar rats (weight=165±9 grams) were randomly divided into the normal diet (ND), high-fat diet (HFD), high-fat diet+ normoxia exercise (HFD+NE), and high-fat diet+ hypoxia exercise (HFD+HE). The exercise was performed in three weekly sessions for 12 weeks at 68 to 80 percent of maximal aerobic velocity in normoxia (high about 50 meters) and hypoxic-hypobaric (high about 3000 meters). In the end, tissue samples were collected to measure the liver fat content and Atg5 and Ulk1 gene expression changes. Data were analyzed using ANOVA tests (p<0.05).
ResultsCompared to the ND group, liver fat increased in the HFD group, and the expression of Atg5 and Ulk1 decreased (p<0.05). The increased liver fat in the training groups was lower than in the HFD group (p<0.05). Although exercise reduces decreasing expression of Atg5 caused by the high-fat diet, it was not significant. Ulk1 was higher in the HFD+HE group than in all groups (p<0.05).
ConclusionsThe regulation of autophagy genes by exercise is probably an effective mechanism in preventing liver fat accumulation. Although hypoxia training had a more significant effect on the autophagy genes, it had not an additional effect on reducing liver fat content.
Keywords: Fatty Liver, diet, Autophagy, Hypoxia, Exercise -
اهداف
در این مطالعه اثر شدت های مختلف تمرین در شرایط هیپوکسی و نرم اکسی بر محتوای چربی کبد و عملکرد استقامتی رت ها مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش ها48 رت نر نژاد ویستار با سن تقریبی پنج هفته به صورت تصادفی در گروه های رژیم غذایی نرمال (ND)، رژیم غذای پرچرب (HFD)، رژیم غذای پرچرب و تمرین تداومی با شدت متوسط (HFD-MICT)، رژیم غذای پرچرب و تمرین تداومی با شدت متوسط در شرایط هیپوکسی (HFD-HMICT)، رژیم غذای پرچرب و تمرین تناوبی با شدت بالا (HFD-HIIT)، رژیم غذای پرچرب و تمرین تناوبی با شدت بالا در شرایط هیپوکسی (HFD-HHIIT) قرار گرفتند. پس از تعیین حداکثر سرعت هوازی در شرایط نرم اکسی (ارتفاع معادل 50 متر) و هیپوکسی (ارتفاع معادل 3000 متر) تمرینات به مدت 12 هفته و 3 جلسه در هفته اجرا شدند.
نتایجوزن، محتوای چربی کبد و تعداد لکوسیت ها در گروه HFD نسبت به تمامی گروه ها بالاتر و عملکرد استقامتی پایین تر بود (05/0>p). کمترین میزان افزایش وزن و محتوای چربی و بالاترین عملکرد استقامتی در گروه های HIIT بود (05/0>p). عملکرد استقامتی در گروه های MICT نسبت به گروه-های HIIT کمتر بود. افزایش عملکرد هوازی در گروه های هیپوکسی مستقل از تغییرات RBC و HGB بود. MICT در هیپوکسی در مقایسه با نرم اکسی مزایای بیشتری را در کاهش محتوای چربی کبد به همراه نداشت.
نتیجه گیریافزایش عملکرد استقامتی در گروه HFD-HHIIT مستقل از تغییرات فاکتورهای خونی مرتبط با ظرفیت انتقال اکسیژن بود. احتمالا مداخله این تحقیق به دلیل قرار گرفتن کوتاه مدت در معرض هیپوکسی تحریک کافی برای تغییرات خونی را القا نمی کند.
کلید واژگان: کبد چرب غیر الکلی, هیپوکسی, تمرین, رژیم غذایی, پرچرب, سلول های خونObjectiveThis study investigated the effect of different exercise intensities in hypoxia and normoxia on liver fat content and endurance performance of rats.
Methods & Materials:
48 male Wistar rats (5 weeks) were randomly divided into groups of normal diet (ND), high-fat diet (HFD), high-fat diet and moderate-intensity training (HFD-MICT), high-fat diet and hypoxia moderate-intensity training. (HFD-HMICT), high-fat diet and high-intensity interval training (HFD-HIIT), high-fat diet and hypoxia high-intensity interval training (HFD-HHIIT). After determining the maximum aerobic velocity, the exercises were performed for 12 weeks and three sessions per week in normoxia (altitude ̴of 50 m) and hypoxia-hypobaric (altitude ̴ 3000 m).
ResultsThe results showed that weight, liver fat content, and leukocyte number were higher in the HFD group, and endurance performance was lower than in all groups (p<0.05). The lowest rate of weight gain and fat content and the highest endurance performance were in the high-intensity interval training groups (p<0.05). There was no significant difference between HFD-HHIIT and HFD-HIIT groups. Endurance performance in MICT groups was lower than in HIIT groups. The increase in aerobic performance under hypoxic conditions was independent of RBC and HGB changes.
ConclusionsMICT in hypoxia did not bring additional benefits in reducing liver fat content compared to normoxia. The increase in endurance performance in the HFD-HHIIT group is independent of changes in blood factors related to oxygen transport capacity; probably, the intervention of this research does not induce sufficient stimulation for blood changes due to short-term exposure to hypoxia.
Keywords: Non-Alcoholic Fatty Liver Disease, Hypoxia, Exercise, Diet, High-Fat, Blood Cells -
مقدمه و هدف
هدف از پژوهش حاضر، بررسی شیوع سندرم متابولیک در کارکنان شهرداری رشت و مقایسه سطح فعالیت بدنی، عوامل خطرساز متابولیکی و عادت های تغذیه ای آن ها با کارکنان غیر مبتلا بود.
مواد و روش هادر این پژوهش 1007 نفر از کارکنان شهرداری شرکت کردند (سن: 9.2±43.3 سال، 800 مرد، 207 زن). قد، وزن، شاخص توده بدن، درصد چربی، دور کمر و فشارخون آن ها اندازه گیری شد. برای بررسی سطح فعالیت بدنی از پرسشنامه بک و عادت های تغذیه ای از یک پرسشنامه استاندارد ملی استفاده شد. تشخیص ابتلا به سندرم متابولیک با استفاده از شاخص فدراسیون بین المللی دیابت (IDF) صورت گرفت. از آزمون کروسکال- والیس و یومن- ویتنی جهت تجزیه وتحلیل داده ها در سطح معناداری 0.05>P استفاده شد.
یافته ها:
نتاج آماری نشان داد ارتباط معنی داری بین سطح فعالیت بدنی و میزان ابتلا به سندرم متابولیک وجود دارد (10.4=p=0.005, X2)؛ به طوری که درصد افراد مبتلا به سندرم متابولیک در سطح فعالیت بدنی بالا، متوسط و خفیف به ترتیب 10.4، 15.4 و 21.5 بود. در سطح بالای فعالیت بدنی، مقادیر TG و HDL مردان، WC زنان و FBS هر دو جنس تفاوتی با کارکنان غیر مبتلا نداشت (0.05<P)؛ در حالی که این عوامل در سطح متوسط و خفیف فعالیت به طور معنی داری نسبت به کارکنان غیرمبتلا در سطح بالاتری بود. (0.05>P). همچنین، ابتلا به سندرم متابولیک با مصرف هفتگی میوه و ماهی یک ارتباط معکوس (0.05>P) و با مصرف غذای سرخ کرده در سه وعده روزانه ارتباط مستقیم داشت (0.01>P).
بحث و نتیجه گیری:
خطر شیوع سندرم متابولیک در کارکنانی که از سطح فعالیت بدنی بالاتری برخوردار بوده کمتر است و داشتن سطح فعالیت بدنی بالا می تواند یک راهکار موثر در کنترل برخی از اجزای سندرم متابولیک نظیر TG و FBS و WC باشد. همچنین، علاوه بر بهبود سطح فعالیت بدنی، افزایش مصرف میوه ها و ماهی می تواند در کاهش خطر ابتلا به سندرم متابولیک کارکنان موثر باشد.
کلید واژگان: عوامل خطرساز قلبی-عروقی, پروفایل لیپیدی, فشار خون, رژیم غذاییIntroduction and purposeThe aim of this study was to investigate the prevalence of metabolic syndrome (MetS) in Rasht municipal employees and compare the level of physical activity (PA), metabolic risk factors and their eating habits with non-MetS employees.
Materials and methods1007 employees participated in this study (age: 43.3±9.2 years, 800 men, 207 women) and their height, weight, body mass index, fat percentage, waist circumference (WC) and blood pressure were measured. Beack questionnaire and a national standard questionnaire were used to assess the level of PA and eating habits, respectively. The MetS was diagnosed using the International Diabetes Federation (IDF) index. Kruskal-Wallis and Yeoman-Whitney tests were used to analyze the data at a significance level of P<0.05.
ResultsBased on the results, 18.4% of employees had MetS and 58.3% of them had low levels of PA. Chi-squared test showed a significant relationship between the level of PA and the prevalence of MetS (X2=10.4, P=0.005), so that the percentage of employees with MetS at the high, moderate and low level of PA was 10.4, 15.4 and 21.5, respectively. Also high level of PA, TG and HDL levels in male, WC in female, and FBS in both sexes were not different from non-MetS employees (P<0.05); while these factors at the moderate and low level of PA were significantly different (P<0.05). The MetS was inversely associated with weekly consumption of fruits and fish (P<0.05) and was directly associated with consumption of fried foods in three daily meals (P<0.01).
Discussion and ConclusionThe risk of the prevalence of metabolic syndrome is lower in employees who have a higher level of physical activity, and having a high level of physical activity can be an effective solution in controlling some components of metabolic syndrome, such as TG, FBS, and WC. Also, in addition to improving the level of physical activity, increasing the consumption of fruits and fish can be effective in reducing the risk of metabolic syndrome among employees.
Keywords: Cardiovascular risk factors, Lipid profile, Blood pressure, Diet -
زمینه و هدف
کاردیومیوپاتی دیابتی یکی از عوامل خطرزای اصلی برای عوارض قلبی- عروقی دیابت است و از آنجایی که فعالیت بدنی در بیماران دیابتی می تواند ساختار و عملکرد میوکارد را تحت تاثیر قرار دهد، لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر محتوای پروتیین های NF-kB و Wnt بافت عضله قلبی موش های صحرایی نژاد ویستار مبتلا به دیابت نوع دو است.
مواد و روش ها:
در مطالعه حاضر 20 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با سن 8-6 هفته و میانگین وزن 9/16±3/191 گرم، به طور تصادفی به چهار گروه (هر گروه شامل 5 موش صحرایی) سالم+کنترل، سالم+تمرین، دیابت+کنترل و دیابت+تمرین تقسیم شدند. پس از یک دوره رژیم غذایی پر چرب و سپس القاء دیابت، حیوانات در گروه های سالم+تمرین و دیابت+تمرین قرارداد تمرینی را به مدت 8 هفته و 5 جلسه در هفته را انجام دادند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی بافت قلب استخراج شد و بررسی سطوح بیان پروتیین های NF-kB و Wnt با استفاده از روش وسترن بلات انجام گرفت. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری کوچکتر از 05/0بررسی شد. همچنین، برای بررسی تغییرات وزن و سطح گلوکز موش های صحرایی در مراحل و هفته های مختلف تمرینی از آزمون تحلیل واریانس مرکب استفاده گردید.
نتایجنتایج نشان داد مقادیر نسبی پروتیین های NF-kB و Wnt در گروه های دیابت+کنترل و دیابت+تمرین به صورت معنا داری نسبت به گروه های سالم بیشتر بود (001/0=P). همچنین، میزان پروتیین Wnt در گروه دیابت+تمرین نسبت به گروه دیابت+کنترل به صورت معناداری کمتر بود (001/0=P)، در حالی که میزان پروتیین NF-kB در گروه دیابت+تمرین نسبت به گروه دیابت+کنترل تفاوت معنا داری را نشان نداد. نتایج آزمون تحلیل واریانس مرکب در خصوص تغییرات میانگین وزن نشان می دهد وزن موش های صحرایی در گروه های دیابت+کنترل و دیابت+تمرین از زمان آغاز تمرین و استفاده از رژیم غذایی پرچرب تا مرحله قبل از تزریق STZ به صورت معنا داری بیشتر (001/0=P) و در هفته پایانی و انتهای قرارداد تمرینی به صورت معنا داری کمتر بود (001/0=P). همچنین، سطح قند خون گروه های دیابت+کنترل و دیابت+تمرین یک هفته پس از تزریق STZ به صورت معنا داری بیشتر (به ترتیب 001/0=P و 003/0=P)، و در پایان قرارداد تمرینی در گروه دیابت+تمرین به صورت معنا داری کمتر بود (001/0=P).
نتیجه گیری:
در نهایت باید اظهار داشت که تمرینات HIIT احتمالا می تواند ساختار و عملکرد میوکارد را تحت تاثیر قرار داده و به عنوان راهکاری غیر دارویی امیدوارکننده باشد.
کلید واژگان: تمرین HIIT, دیابت, کاردیومیوپاتی, رژیم غذاییBackground and PurposeDiabetic cardiomyopathy is one of the main risk factors for cardiovascular complications of diabetes and since physical activity in diabetic patients can affect the structure and function of the myocardium, the aim of the present study was to investigate the effect of eight weeks of HIIT training on the content of NF-kB and Wnt proteins in the heart muscle tissue of Wistar rats with type 2 diabetes.
Materials and MethodsIn the present study, 20 male Wistar rats were randomly divided into four groups (each group including five rats) Control+Healthy, Exercise+Healthy, Control+Diabetes, and Exercise+Diabetes. After a period of high-fat diet and then after induction of diabetes, animals in Exercise+Diabetes and Exercise+Healthy groups performed the training protocol for eight weeks and five sessions per week. 48 hours after the last training session, cardiac tissue was extracted and the expression levels of NF-kB and Wnt proteins were assessed using Western blotting. Data were analyzed using one-way ANOVA and Tukey post hoc test at a significance level of less than 0.05. Also, mixed ANOVA test was used to evaluate changes in weight and glucose levels of rats in different stages and weeks of training.
ResultsThe results showed that the relative Levels of NF-kB and Wnt proteins in Control+Diabetes and Exercise+Eiabetes groups is significantly more than healthy groups (P = 0.001). Also, the Levels of Wnt protein in the Exercise+Diabetes group was significantly less than the Control+Diabetes group (P = 0.001), While the Levels of NF-κB protein in the Exercise+Diabetes group did not show a significant difference compared to the Control+Diabetes group. The results of mixed ANOVA test on mean weight changes show that the weight of rats in Control+Diabetes and Exercise+Diabetes groups was significantly higher (P = 0.001) than the beginning of training and use of high-fat diet to the stage before STZ injection and in the last week. In addition, at the end of the training protocol was significantly became less (P = 0.001). Also, blood glucose levels of Control+Diabetes and Exercise+Diabetes groups was significantly higher (P = 0.001 and 0.003, respectively) at one week after STZ injection and was significantly lower in the Exercise+Diabetes group at the end of the training protocol (P=0.001).
ConclusionFinally, it should be noted that high-intensity intermittent exercise could potentially affect myocardial structure and function and be promising as a non-pharmacological solution.
Keywords: HIIT Exercise, diabetes, Cardiomyopathy, Diet -
فصلنامه علوم زیستی ورزشی، پیاپی 52 (بهار 1401)، صص 119 -136
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر سه ماه مداخلات سبک زندگی شامل تمرین هوازی غیرنظارت شده با شدت متوسط و رژیم غذایی کم کالری بر شاخص های هورمونی، متابولیکی و آنتروپومتریکی زنان نابارور دارای اضافه وزن و چاق مبتلا به سندروم تخمدان پلی کیستیک (PCOS) انجام گرفت. روش این پژوهش تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و رویکرد کاربردی بود. از بین زنان نابارور مبتلا به PCOS مراجعه کننده به بیمارستان آرش تهران، 20 نفر (سن 5/2±9/27 سال، وزن 05/8±36/81 کیلوگرم و شاخص توده بدن 97/1±27/30 کیلوگرم بر متر مربع)، به عنوان نمونه آماری انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی (10 نفر) و شاهد (10 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرینی و رژیم غذایی براساس مشخصات فردی آزمودنی های گروه تجربی تجویز شد. شاخص های هورمونی، متابولیکی و آنتروپومتریکی آزمودنی ها پیش و پس از سه ماه اندازه گیری شد. مقایسه درون گروهی با آزمون t همبسته و مقایسه بین گروهی با آزمون آنکوا در نرم افزار SPSS صورت گرفت (05/0<p). در گروه تجربی کاهش معنا دار هورمون آنتی مولرین (016/0=P) و تستوسترون تام (000/0=P) مشاهده شد. همچنین وزن، BMI، WC، WHR (000/0=P)، فشار خون سیستولی (003/0=P)، گلوکز خون ناشتا (019/0=P)، TG (000/0=P) و LDL (035/0=P) کاهش معنا دار و HDL (002/0=P) افزایش معنا داری یافت. بنابراین، پیشنهاد می شود این گونه مداخلات پیش از شروع یا همزمان با درمان پزشکی، برای زنان نابارور دارای اضافه وزن و چاق مبتلا به PCOS تجویز شود.
کلید واژگان: تمرین هوازی, ذخیره تخمدان, رژیم غذایی, هایپرآندروژنیسم, هورمون آنتی مولرینSport Biosciences, Volume:14 Issue: 52, 2022, PP 119 -136The aim of this study was to investigate the effect of three months of lifestyle interventions including unsupervised moderate intensity aerobic exercise and low-calorie diet on hormonal, metabolic and anthropometric parameters in overweight and obese infertile women with polycystic ovary syndrome (PCOS). The method of this study was experimental with pretest-posttest design and applied approach. Among infertile women with PCOS referred to Arash Hospital in Tehran, 20 women (age 27.9±2.5 years, weight 81.36±8.05 kg and body mass index 30.27±1.97 kg/m2) were selected as the statistical sample and randomly were divided into two experimental (n=10) and control (n=10) groups. Exercise program and diet were prescribed based on the demographic characteristics of the experimental group. Hormonal, metabolic and anthropometric parameters of the subjects were measured before and after three months.Intragroup comparison was performed with paired sample t-test and intergroup comparison with ANKOVA test in spss software (P<0.05). In the experimental group, a significant decrease in antimullerian hormone (P=0.016) and total testosterone (P=0.000) was observed. Also, weight, BMI, WC, WHR (P=0.000), systolic blood pressure (P=0.003), fasting blood glucose (P=0.019), TG (P=0.000) and LDL (P=0.035) significantly decreased and HDL (P=0.002) significantly increased. Therefore, it is recommended that this type of interventions be prescribed before or simultaneously with medical treatment for overweight and obese infertile women with PCOS.
Keywords: aerobic exercise, Antimullerian hormone, Diet, Hyperandrogenism, Ovarian reserve -
زمینه و هدف
اضافه وزن یکی از بزرگترین معضلات مربوط به سلامتی در جهان شناخته شده است که سبب به وجود آمدن بیماری های متابولیک و تنفسی بسیاری می شود. بهترین روش کاهش این روند چاقی تعادل بین انرژی دریافتی و مصرفی است. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر تمرین ایروبیک همراه با رژیم غذایی کاهش وزن بر شاخص های تنفسی و تن سنجی زنان دارای اضافه وزن و چاق می باشد.
روش شناسیاین مطالعه نیمه تجربی به صورت پیش آزمون و پس آزمون در شهر تهران انجام گرفته است. زنان 30 تا 50 سال دارای اضافه وزن و چاقی (BMI بالای 25) به طور تصادفی انتخاب شده و در دو گروه تجربی (10=n) و کنترل(11=n) قرار گرفتند. شرکت کنندگان در گروه تجربی به مدت 8 هفته (3 جلسه در هفته) در برنامه کلاس های ایروبیک فعالیت داشتند و هم چنین تحت رژیم غذایی کاهش وزن قرار گرفتند. گروه کنترل هیچ گونه فعالیتی نداشته اما به آن ها نیز رژیم غذایی کاهش وزن داده شد. از دستگاه بادی کامپوزیشن و اسپیرومتری به ترتیب برای اندازه گیری ترکیب بدنی (وزن، شاخص توده بدنی، توده بدون چربی و درصد چربی کل بدن) و شاخص های تنفسی (حجم بازدمی اجباری در ثانیه اول و ظرفیت حیاتی اجباری) افراد استفاده شد. سپس با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21، داده ها با آزمون های t برای گروه های مستقل و وابسته آنالیز گردید.
یافته هاکاهش وزن در هر دو گروه ایروبیک (01/0=P) و کنترل (04/0=P) معنادار بود. درصد چربی کل بدن و توده بدون چربی در بین دو گروه تفاوت معناداری نداشتند. در بین شاخص های تنفسی، حجم بازدمی اجباری در ثانیه اول در گروه ایروبیک افزایش معناداری داشته است (05/0=P). ظرفیت حیاتی اجباری در گروه ایروبیک (15/0=P) و کنترل (37/0=P) در طی 8 هفته تفاوت معناداری نداشت.
نتیجه گیری8 هفته ایروبیک همراه رژیم غذایی کاهش وزن نسبت به رژیم بدون فعالیت بدنی بر برخی شاخص های تن سنجی و تنفسی تاثیر بیشتری می گذارد و باعث کاهش خطرات ناشی از چاقی می شود.
کلید واژگان: ایروبیک, رژیم غذایی, اضافه وزن, چاقی, حجم بازدمی اجباری در ثانیه اول, ظرفیت حیاتی اجباریBackgroundOverweight is recognized as one of the biggest health problems in the world. Obesity not only causes limitations in life but also causes many metabolic and respiratory diseases. The best way to reduce this obesity is to balance the energy consumed and consumed. The purpose of the present study was to compare the aerobic and Pilates exercise with weight loss diet on respiratory and anthropometric indices of overweight and obese women.
MethodThis experimental study was performed as pretest and posttest in Tehran. Women in their 30s and 50s who were overweight and obese (BMI above 25) were randomly selected and were divided into experimental groups (n = 10) and control (n = 11) (n = 21). Participants in the experimental group were involved in aerobics classes for 8 weeks (3 times a week) and they also went on a weight loss diet. The control group did not have any activity, but they were also given a weight loss diet. Body composition and spirometry were used to measure body composition (Weight, body mass index, lean mass and body fat percentage) and respiratory indics (Forced expiratory volume in 1 second, Forced vital capacity), respectively. Then, using SPSS software version 21, the data were analyzed with t-tests for independent groups.
ResultsWeight loss was significant in both aerobic (P = 0.01) and control (P = 0.04). The percentage of body fat and lean mass did not differ significantly between the two groups. Among the respiratory indicators, the volume of forced exhalation increased significantly in the first second in the aerobic group (P = 0.05). Compulsory vital capacity did not differ significantly in either group over 8 weeks (P = 0.15) and (P = 0.37).
Conclusion8-week aerobic exercise with weight loss diet more effective than diet without physical activity on anthropometric and respiratory parameters and reduce the risk of obesity in people.
Keywords: Aerobic, Diet, overweight, obesity, Anthropometric, Forced expiratory volume in 1 second, Forced vital capacity -
زمینه و هدف
تمرین ورزشی و رژیم غذایی کاهش وزن به عنوان مداخلات موثر در کاهش فشار خون شناخته شده اند. با این حال مطالعه فراتحلیلی جامعی در زمینه مقایسه تاثیر تمرین ورزشی با رژیم غذایی کاهش وزن در برابر رژیم غذایی کاهش وزن تنها بر فشارخون در افراد دارای اضافه وزن و چاق وجود ندارد که هدف مطالعه حاضر می باشد.
روش پژوهش:
جستجو در پایگاه های اطلاعاتی PubMed وCochrane Library Magiran، Sid و Google Scholar تا بهمن سال 1399 برای مقالات فارسی و تا February سال 2021 برای مقالات انگلیسی انجام شد. فراتحلیل برای مقایسه تاثیر تمرین ورزشی با رژیم غذایی کاهش وزن در برابر رژیم غذایی کاهش وزن تنها انجام شد. برای این منظور WMD و فاصله اطمینان 95 درصد (CI) با استفاده از مدل اثر تصادفی یا ثابت محاسبه شد. همچنین، آزمون I2 جهت تعیین ناهمگونی و فونل پلات و تست Egger برای تعیین سوگیری انتشار استفاده شدند.
یافته ها:
نتایج فراتحلیل 48 مداخله نشان داد که تمرین ورزشی با رژیم غذایی اثرات معنی داری بر کاهش فشارخون سیستولی به میزان 53/1 میلی متر جیوه در برابر رژیم غذایی تنها دارد [001/0p= ،(62/0- الی 44/2CI: -) 53/1-]. همچنین، تمرین ورزشی با رژیم غذایی منجر به کاهش معنی دار فشارخون دیاستولی به میزان 50/1 میلی متر جیوه در برابر رژیم غذایی تنها می شود [001/0p < ،(65/0- الی 35/2CI: -) 50/1-].
نتیجه گیری:
نتایج مطالعه حاضر نشان داد که اضافه کردن تمرینات ورزشی به رژیم غذایی کاهش وزن می تواند اثرات بیشتری برای کاهش فشار خون داشته باشد.
کلید واژگان: تمرین ورزشی, رژیم غذایی, فشار خون, چاقیBackground & purposeExercise training and weight loss diet are known to be effective interventions for improving blood pressure control. However, there is no comprehensive meta-analytical study comparing the effect of exercise with weight loss diet versus weight loss diet alone on blood pressure in individual with overweight and obesity.
MethodsThe PubMed and Cochrane Library Magiran, Sid and Google Scholar databases were searched until February 2016 for Persian and English articles. Meta-analyses were conducted to compare the effect exercise training with weight loss diet compared to weight loss diet alone. Therefore, WMD and 95% confidence interval (CI) were calculated using a random or fixed effect models. Moreover, I2 test was used to determine heterogeneity and funnel plot and Egger test was used to determine publication bias.
ResultsThe results of meta-analysis of 48 interventions showed that exercise training with diet has significant effects on reducing systolic blood pressure at the rate of 1.53 mm Hg compared to diet alone [-1.53, (CI:-2.44 to -0.62), p=0.001]. Also, exercise with diet leads to a significant reduction in diastolic blood pressure at the rate of 1.50 mm Hg compared to diet alone [-1.50 (CI:-2.35 to -0.65), p < 0.001].
ConclusionsThe results of the present study showed that adding exercise training to the weight loss diet could have more effects on lowering blood pressure.
Keywords: Exercise training, diet, Blood Pressure, Obesity -
هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر رژیم غذایی و مکمل یاری همزمان اسید لینولئیک مزدوج و امگا-3 بر عملکرد هوازی، بی هوازی و توده بدنی در ورزشکاران استقامتی بود. تحقیق حاضر کارآزمایی بالینی، دو سوکور و تصادفی می باشد. برای انجام این تحقیق 60 نفر از ورزشکاران استقامتی (دو و میدانی، کوهنوردی و فوتبال) به طور تصادفی انتخاب و به چهار گروه دریافت کننده الف) رژیم غذایی مخصوص ورزشکاران ب) اسید لینولئیک مزدوج ج) اسید لینولئیک مزدوج و امگا-3 د)دارونما تقسیم و به مدت 42 روز رژیم غذایی و مکمل ها را دریافت کردند. برای مقایسه قبل و بعد متغیر ها در هر گروه از آزمون تی مزدوج و برای مقایسه میانگین متغیر ها میان چند گروه از آزمون تحلیل واریانس یک عامله استفاده شد. میزان شاخص عملکرد بی هوازی و شاخص خستگی در گروه دریافت کننده رژیم غذایی با تفاوت معنی داری همراه نبود، اما در گروه های مکمل یاری شده با اسید لینولئیک مزدوج ،اسید لینولئیک مزدوج همراه با امگا-3 پس از مداخله با افزایش معنی دار عملکرد بی هوازی، کاهش معنی دار شاخص خستگی همراه بود. همچنین عملکرد هوازی(حداکثر اکیسژن مصرفی) در گروه های دریافت کننده رژیم غذایی، اسید لینولئیک مزدوج، اسید لینولئیک مزدوج به همراه امگا-3 با افزایش معنی داری پس از مداخله همراه بود. شاخص توده عضلانی در گروه های دریافت کننده ی اسید لینولئیک مزدوج، اسید لینولئیک مزدوج به همراه امگا-3 افزایش معنی داری پس از مداخله داشت. بر اساس دوز مصرفی و مدت مکمل یاری در این تحقیق ، مصرف رژیم غذایی و مکمل یاری همزمان اسید لینولئیک مزدوج و امگا-3 بر عملکرد هوازی، بی هوازی، توده بدنی در ورزشکاران استقامتی اثرات مثبتی داشت.کلید واژگان: مکمل یاری تغذیه ای, رژیم غذایی, عملکرد هوازی, بی هوازی, توده بدنی
-
فصلنامه فیزیولوژی ورزشی، پیاپی 36 (زمستان 1396)، صص 173 -188هدف از مطالعه ی حاضر، بررسی تاثیر تعاملی محدودیت کالری (رژیم غذایی استاندارد و رژیم غذایی کم کربوهیدرات) و در ترکیب با فعالیت ورزشی هوازی بر میزان آدیپوکاین های موثر بر مقاومت انسولین در موش صحرایی نر دیابت نوع دو بود. در یک مطالعه تجربی، 48 سر موش صحرایی نر (سن 10هفته) نژاد ویستار (وزن 5/19±229 گرم) پس از دیابتی شدن به طور تصادفی به شش گروه: کنترل، فعالیت ورزشی هوازی (20% تعادل منفی انرژی)، 20% محدودیت کالری با رژیم غذایی استاندارد، 20% محدودیت کالری با رژیم غذایی کم کربوهیدرات، 20% محدودیت کالری با رژیم غذایی استاندارد ترکیب با فعالیت ورزش هوازی و 20% محدودیت کالری با رژیم غذایی کم کربوهیدرات ترکیب با ورزشی هوازی تقسیم شدند. سپس 20% تعادل منفی انرژی به صورت روزانه و به مدت 8 هفته برای تمام گروه ها اجرا شد. یافته ها نشان داد فعالیت ورزشی هوازی به تنهایی و در ترکیب با رژیم غذایی کم کربوهیدرات باعث افزایش معنی داری در میزان امنتین-1 نسبت به گروه کنترل دیابتی شد (P≤0.05)، اما تفاوت معنی داری بین گروه های تجربی با گروه کنترل دیابتی در میزان کمرین مشاهده نشد. همچنین نتایج نشان داد گروه رژیم غذایی (استاندارد و کم کربوهیدرات) به تنهایی و در ترکیب با فعالیت ورزشی باعث کاهش معنی داری در میزان مقاومت انسولین شد (P≤0.05). این مطالعه نشان داد که روش ترکیبی فعالیت ورزشی هوازی و رژیم غذایی کم کربوهیدرات می تواند باعث افزایش امنتین-1 و بهبود حساسیت انسولین در موش صحرایی نر مبتلا به بیماری دیابت نوع دو شود.کلید واژگان: امنتین-1, کمرین, مقاومت به انسولین, فعالیت ورزشی, رژیم غذایی, محدودیت کالریSport Physiology, Volume:9 Issue: 36, 2018, PP 173 -188The aim of this study was to evaluate the interactive effects of calorie restriction (standard diet and low-carb diet) in combination with aerobic exercise on the adipokines that are affective on insulin resistance in type 2 diabetic male rats. In an experimental study, 48 male Wistar rats (age 10 weeks, weight 229±19.5g) were randomly divided equally into six groups after diabetes induction. Group1: Diabetic control, group 2: 20% negative balance calorie with aerobic exercise, group 3: 20% caloric restriction with standard diet, group4: 20% caloric restriction with low carbohydrate diet, group 5: 20% caloric restriction with standard diet aerobic exercise and group6: 20% calorie restriction with low-carb diet aerobic exercise. Then 20% of negative energy balance was carried out on a daily basis of all groups for 8 weeks. Results showed that exercise alone and in combination with low-carb diet caused a significant increase in the Omentin-1 compared to diabetic control group (P≤0.05). But no significant differences were observed in the chemerin between the experimental groups with diabetic control group. The results also showed that the standard diet group and the low-carbohydrate diet alone and in combination with exercise were significantly improved insulin resistance (P≤0.05). This study showed that combination of aerobic exercise and low carbohydrates diet can increase Omentin-1 and improve insulin sensitivity in rats with type 2 diabetes.Keywords: Omentin-1, Chemerin, Insulin resistance, Exercise, Diet, Calorie Restriction
-
هدف از پژوهش حاضر تعیین تاثیر تمرینات هوازی با مصرف ویتامین E بر روی بیماری کبد چرب غیر الکلی در سنین 15 تا 18 سال بود. بدین منظور، 44 بیمار پسر (با میانگین سنی 97/0±79/15 سال ؛ وزن 08/13±10/95 کیلوگرم؛ شاخص توده بدنی 22/3±46/31 کیلوگرم) به طور تصادفی به چهار گروه 11 نفری تمرینات هوازی با کنترل رژیم غذایی، ویتامینE با کنترل رژیم غذایی، ویتامین E + تمرینات هوازی با کنترل رژیم غذایی و کنترل رژیم غذایی تقسیم شدند و متغیرهای وزن، شاخص توده بدنی، نسبت دور کمر به لگن، قندخون ناشتا، کلسترول، تری گلیسرید، لیپوپروتئین کم چگال، لیپوپروتئین پرچگال، آلانین آمینو ترانسفراز، اسپارتات آمینو ترانسفراز و الاستیسیته کبدی افراد، پیش و پس از هشت هفته مداخله اندازه گیری گردید. نتایج آزمون تی جفتی و واریانس یک طرفه نشان می دهد که در مقایسه درون گروهی، کاهش در شاخص هایی همچون وزن در گروه اول، سوم و چهارم؛ شاخص توده بدنی و نسبت دور کمر به لگن در گروه های اول و سوم؛ تری گلیسرید در گروه اول و دوم؛ کلسترول در گروه اول و چهارم؛ لیپو پروتئین کم چگال در گروه چهارم؛ آلانین آمینو ترانسفراز در گروه دوم و الاستیسیته کبدی در تمامی گروه ها معنادار بود (0.05>P)؛ اما درمقایسه بین گروهی در بین متغیر ها به جز کلسترول و لیپو پروتئین پرچگال، اختلاف معناداری مشاهده نشد (0.05کلید واژگان: کبد چرب, تمرینات هوازی, رژیم غذایی, ویتامین E, کاهش وزنSport Physiology, Volume:9 Issue: 34, 2017, PP 115 -128The aim of this study was to determine the effect of aerobic exercise with vitamin E consumption on non-alcoholic fatty liver disease in people15 to 18 years. For this purpose,44 patients with an average age of 15.79±0.97 (years), Weight 95.10±13.08 (kg) and BMI of 31.46±3.22 (kg/m2) randomly divided into 4 groups of 11 persons (1. aerobic exercise with diet 2. Vitamin E with diet 3. Vitamin E 槪 exercise with diet 4. Diet). Variables of Weight, body mass index, waist to hip ratio, blood sugar, cholesterol, triglycerides, low-density lipoprotein, high density lipoprotein, alanine aminotransferase, aspartate aminotransferase and elasticity of the liver was measured before and after 8 weeks intervention. The paired T-test and ANOVA showed that in comparison within groups decrease in indicators such as weight in the first, third and fourth groups, body mass index and waist-to-hip ratio in the first and third groups, triglyceride in the first and second groups, cholesterol in first and fourth groups, low-density lipoprotein in the fourth group, the second group and alanine amino transferase in second group and liver elasticity was significant in all groups (PKeywords: Fatty Liver_Aerobic Exercise_Diet_Vitamin E Weight Lossزمینه و هدفرشته بدن سازی بیش از دیگر ورزش ها، نیازمند تغذیه صحیح و علمی می باشد. هدف از این تحقیق، طراحی و ارزیابی رژیم غذایی رایانه ای و بررسی تاثیر آن بر برخی از ویژگی های پیکرسنجی و عملکردی ورزشکاران رشته بدن سازی بود.
روش تحقیق: در این تحقیق نیمه تجربی، تعداد 7 دانشجوی بدن ساز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. رژیم غذایی معمولی آزمودنی ها به مدت یک هفته با نرم افزار تغذیه و رژیم درمانی، از نظر انرژی و ترکیبات مغذی تجزیه و تحلیل شد. سپس رژیم غذایی بر اساس نیاز آزمودنی ها و نیازمندی های فعالیت ورزشی (65- 55 % کربوهیدرات، 25-20% چربی و 20-18% پروتئین) به کمک نرم افزار برای یک هفته طراحی شد و توسط آزمودنی ها اجرا گردید. در دو مرحله پیش و پس آزمون، شاخص های وزن، درصد چربی، محیط اندام ها (دور سینه، کمر، باسن، بازو، ران و مچ دست)، میزان اوره و کراتینین ادرار، ، نیروی ایزومتریک پنجه دست، نیروی لیفت کمر و پاها و آزمون های پرش طول ایستاده، پرش عمودی، پرس سینه، یک تکرار بیشینه پا ، دراز نشست و بارفیکس و با روش های استاندارد بعمل آمد و رژیم غذایی روزانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. آزمودنی ها در طول هر دو مرحله، 3 جلسه در هفته تمرین با وزنه داشتند. برای بررسی تاثیر برنامه غذایی از آزمون t همبسته و همچنین برای بررسی رابطه بین متغیرها، از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد و سطح معنی داری 0/05< p منظور گردید.یافته هاافزایش معنی داری در مقادیر دور بازو، دور ران، نیروی پنجه دست و عضلات کمر و پاها، و نتایج آزمون های پرش طول ایستاده، پرش عمودی، پرس سینه، یک تکرار بیشینه پا، درازونشست، بارفیکس و نیز کاهش معنی داری در درصد چربی و دور سینه وجود داشت (0/05< p).نتیجه گیریاتخاذ یک هفته رژیم غذایی متعادل از نظر انرژی و درشت مغذی ها، متناسب با نیازهای فردی و ورزشی و همراه با تمرینات مناسب؛ حتی بدون استفاده از مکمل ها، می تواند موجب بهبود ترکیب بدنی، مشخصه های پیکری و عملکرد ورزشکاران رشته بدن سازی شود.کلید واژگان: رژیم غذایی, بدن سازی, ترکیب بدنی, پیکرسنجی, اجراBackground And AimBody building sport is probably most dependent to balanced and scientific nutrition. Therefore, the purpose of this study was to design and evaluation of computerized diet programs on the performance and anthropometric parameters in body builders.Materials And MethodsIn a semi-experimental study, seven male bodybuilder students were selected. One week of their regular diet analyzed by nutritional evaluation and diet therapy software for energy and nutrients. Then, one week balanced diet was designed with the software according to body builders dietary and exercise requirements (Energy=3000 kcal, 55-65 percent by carbohydrates, 20-25 percent by fat, 18 -20 percent by protein). The effectiveness of the diet was evaluated before and after diet therapy by comparison of weight, body fat percent, circumferences (waist, hip, arm, thigh and wrist), muscular strength, muscle force, and 24 h urine urea and creatinine concentrations. Daily diet consumption analysis was done by the software. Subjects had their regular training exercise during both periods (three sessions of weight training per week). To evaluate the effectiveness of balanced diet, dependent t-test was implemented and Pearson's regression also was used to find any relation between parameters (pResultsThe results of this research showed significant increase in the chest, arm, andthigh circumferences as well as standing long jump, vertical jump, hand dynamometry, lift dynamometry, one repetition maximum leg press, curl up, and pull-up chest press and a significant decrease in the body fat percent and chest circumference has seen found (pConclusionWith regard to the results of this research it may conclude that a designed balanced diet in term of energy and macronutrients when considered individual and sporting requirements as well as appropriate training needs is able to improve body composition, anthropometric parameters and athletic performance without necessary for supplementation.Keywords: Diet, Bodybuilding, Body composition, Anthropometry, Performanceهدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر تمرین ترکیبی هوازی- مقاومتی بر نیمرخ لیپیدی و آنزیمهای کبدی در بیماران مبتلا به کبد چرب غیرالکلی تحت رژیم غذایی بود. بدین منظور19 مرد مبتلا به بیماری کبد چرب غیر الکلی با میانگین سن 2/8± 1/38 سال و شاخص توده بدن 87/3± 1/28 کیلوگرم بر متر مربع به طور تصادفی به دو گروه رژیم (8 نفر) و رژیم و ورزش (11 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرینی، ترکیبی از تمرین هوازی و مقاومتی به مدت هشت هفته، با تواتر سه جلسه ی 90 دقیقه ای در هفته بود. از تمام آزمودنی ها قبل و بعد از مداخله خونگیری به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل بر تفاوت نمرات استفاده شد (05 /0 ≤ α). نتایج نشان داد که در گروه رژیم و تمرین ترکیبی کاهش معنی داری در شاخص های ترکیب بدن، کلسترول تام، حداکثر اکسیژن مصرفی، تری گلیسرید، کلسترول کم چگال و نسبت کلسترول تام به کلسترول پر چگال مشاهده شد؛ و در گروه رژیم غذایی بهبود قابل توجهی در فاکتور های وزن، شاخص توده بدن، دور کمر،نسبت دور کمر به باسن،حداکثر اکسیژن مصرفی، کلسترول تام، کلسترول کم چگال و نسبت کلسترول تام به کلسترول پر چگال مشاهده شد. این پژوهش نشان داد، هشت هفته تمرین ترکیبی هوازی- مقاومتی به همراه رژیم غذایی تاثیر معناداری روی متغیر های بیوشیمیایی بیماران کبد چرب غیرالکلی نداشت. کافی نبودن دوره مداخله (رژیم و ورزش)، تواتر و شدت تمرینات می تواند از جمله علل احتمالی عدم تاثیر تمرین و رژیم بین این دو گروه، بر متغیر های مذکور باشد.
کلید واژگان: کبد چرب غیر الکلی, تمرین ترکیبی, رژیم غذایی, آنزیم هایکبدی, نیمرخ لیپیدیThe purpose of this study was to determine the effects of combined aerobic-resistance training on lipid profile and liver enzymes in patients with non-alcoholic fatty liver disease under diet. 19 male patients (age: 38.1±8.2 years and BMI of 28.1±3.8 Kg/m2) were randomly divided into two groups of diet and diet plus exercise intervention. Training program included combination of aerobic (50-70 Percent of HRR) and resistance training (50-70 percent of 1RM), eight weeks and three sessions per week. In order to designing dietary regimen, alleviate 400 to 500 kcal/day from total daily calorie intake. Before and after intervention, blood taking, body composition, maximal oxygen consumption, and muscular strength assessment performed. Data were analyzed using dependent and Independent-Samples T test on gain scores, employing the SPSS 18 statistical package program (α≤0.05). The results indicated significant improvement in maximum oxygen uptake (P= 0.0001), and reduction in body composition indexes, TC (P= 0.0001), TG (P= 0.01), LDL (P= 0.004) and TC/HDL (P= 0.0001) in both diet and combined exercise group. In diet group, a considerable improvement was observed in weight (P= 0.01), body mass index (P= 0.01), waist circumference (P= 0.004), waist to hip ratio (P= 0.04), maximum oxygen uptake (P= 0.0001), TC (P= 0.01), LDL (P= 0.005) and TC/HDL (P= 0.003). But between group differences were not significant. This study showed that eight weeks of diet alone and combined with diet have no significant effect on liver enzymes in non alcoholic fatty liver patients, but induce increase in maximal oxygen consumption and improvement in lipid profile in patients with non alcoholic fatty liver. However, there is not significant difference between two groups. Insufficient period of intervention (diet and exercise), frequency and intensity of training may be the possible causes of ineffectiveness of exercise and diet on above-mentioned variables.Keywords: non, alcoholic fatty liver disease (NAFLD), Concurrent training, diet, liver enzymes, lipid profileزمینه و هدفسندرم متابولیک؛ مجموعه ای از عوامل خطر نظیر: چاقی، هایپرگلیسمیا، پرفشار خونی، دیس لیپیدمی است که در توسعه بیماری های قلبی عروقی و دیابت نوع دو سهیم است. هدف این تحقیق بررسی تاثیر شش هفته تمرین هوازی و رژیم غذایی بر ترکیب بدنی، پروفایل لیپیدی و شاخص های سندروم متابولیک زنان چاق بود.
روش بررسی16 زن داوطلب چاق مستعد و مبتلا به پرفشارخونی با میانگین سن 44/30±3/74 سال به صورت نمونه گیری در دسترس، گزینش شدند. برنامه تمرین هوازی شامل دویدن نرم، حرکات موزون یا ایروبیک فزاینده و حرکات کششی بود که طی 18 جلسه با تواتر سه جلسه در هفته انجام شد و هر جلسه به مدت 60 دقیقه طول کشید. به علاوه رژیم غذایی کم کالری500 کیلوکالری کمتر از انرژی روزانه بود. پیش و پس از شش هفته مداخله سطوح سرمی شاخص های بیوشیمی خون، گلوکز و انسولین ناشتا به ترتیب با روش آنزیماتیک و ایمونو رادیو متریک اندازه گیری شدند. از شاخصHOMA برای اندازه گیری مقاومت به انسولین استفاده شد.
یافته هاپس از شش هفته مداخله تمرین هوازی و رژیم غذایی کم کالری، کاهش معنی داری در وزن، نمایه ی توده ی بدن، درصد چربی،کلسترول تام، تری گلیسیرید، لیپوپروتئین کم چگال، مقاومت به انسولین، میانگین فشار خون سرخرگی و افزایش معنی داری در لیپوپروتئین پرچگال و اکسیژن مصرفی بیشینه مشاهده شد.
نتیجه گیریتمرین هوازی و رژیم غذایی منظم تاثیر مطلوبی بر ترکیب بدنی، پروفایل لیپیدی و بهبود شاخص های سندروم متابولیک زنان چاق داردکلید واژگان: تمرین هوازی, رژیم غذایی, سندرم متابولیک, مقاومت به انسولینBackground And AimMetabolic Syndrome (Mets) is a cluster of risk factors such as obesity، hyperglycemia، hypertension، dislipidemia which increases cardiovascular disease and type 2 diabetes mellitus. The purpose of this research was to investigate comparison the effect of aerobic training and diet on BMI and Metabolic Syndrome Indexes in overweight and obese women.Materials And MethodsTwenty one patient female volunteers were selected. After the complement of questionnaires، they were randomly divided into two groups; a) aerobic training with diet group (n=11) and b) diet group (n=10). The first group who took part in weekly group sessions for instructing on weight loss (low calorie diet) with the exercise. The second group who took part in weekly group sessions for instruction on weight loss (low calorie diet). Anthropometric characteristics (PBF، BMI، WHR، WC)، VO2peak، and risk factors of metabolic syndrome such as blood pressure، glucose and total cholesterol were measured in several times. Data were analyzed by GLM-Repeated Measures in significance level of P<0/05.ResultsBoth groups showed a significant reduction in weight، BMI، body Fat percent، mean arterial and systolic blood pressure and an increase in VO2max. Only the first group (aerobic training with diet group) showed a significant decrease in waist circumference، diastolic blood pressure and cholesterol.ConclusionThe Combined program (aerobic training with diet) is more effective on BMI، lowering blood pressure and abdominal fat and provides improvements in Metabolic Syndrome Indexes in overweight/ obese women.Keywords: aerobic training, diet, body composition, metabolic syndrome, overweight obeseبررسی تاثیر رژیم غذایی و برنامه ورزشی در بهبود علائم کلین کیی و آزمایشگاهی سندرم تخمدان پلی کیستیک خانم های چاقنشریه علوم ورزش، پیاپی 7 (بهار 1390)، صص 11 -28
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.