جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "interleukin 10" در نشریات گروه "تربیت بدنی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «interleukin 10» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
زمینه و هدف
مولتیپل اسکلروزیس شایع ترین بیماری دمیلینه کننده التهابی خودایمنی سیستم عصبی مرکزی است که بر آکسون های میلین دار سیستم عصبی مرکزی تاثیر می گذارد و سبب زوال عصبی می شود. میزان شیوع این بیماری در زنان سه برابر مردان گزارش شده است. در سال های اخیر، تعداد بیشتری از افراد مبتلا به این بیماری در پی روش های درمانی جایگزین دارو برای مدیریت علائم بیماری، از جمله درمان های ذهن و بدن مانند یوگا، مدیتیشن، تنفس و تکنیک های تمدد اعصاب بوده اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر هشت هفته تمرین یوگا بر سطوح سرمی فاکتور نکروز توموری آلفا، اینترلوکین 6 و اینترلوکین 10 و ترکیب بدن در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام گرفت.
مواد و روش هادر این تحقیق نیمه تجربی، 20 نفر از زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس مراجعه کننده به مراکز درمانی شهرستان سمنان (میانگین سن 10/6±75/36 سال و شاخص توده بدنی 02/6±88/26 کیلوگرم بر مترمربع) و با شاخص 5/3 >EDSS انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تمرین یوگا (10=n) و کنترل (10=n) تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت هشت هفته و سه جلسه در هفته (24 جلسه) به تمرین یوگا در سالن سرپوشیده با دمای 25 تا 26 درجه سانتی گراد پرداختند. تعداد حرکات جلسه تمرین 15 حرکت در دو نوبت ده ثانیه ای بود و هر دو هفته پنج ثانیه به مدت هر حرکت تمرینی و یک حرکت جدید طبق اصل اضافه بار به پروتکل تمرین اضافه شد که در انتهای هشت هفته به 18 حرکت و 15 ثانیه رسید. به منظور کنترل فشار تمرین از مقیاس RPE و بر اساس مقیاس بورگ استفاده شد. گروه کنترل طی این هشت هفته، فعالیت بدنی منظمی نداشتند و فقط به فعالیت های روزمره پرداختند. تجزیه وتحلیل آماری داده ها از طریق آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تی مستقل و تی وابسته در سطح معناداری 05/0≤p انجام گرفت.
نتایجیافته های پژوهش حاضر کاهش معناداری را در سطوح سرمی فاکتور نکروز توموری آلفا، اینترلوکین 6 و اینترلوکین 10 در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل پس از هشت هفته تمرین نشان داد (001/0=P)؛ اما تفاوت معناداری در ترکیب بدن زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس پس از هشت هفته یوگا در مقایسه با گروه کنترل مشاهده نشد (05/0≥p).
نتیجه گیرینتایج این پژوهش نشان داد که هشت هفته تمرین یوگا می تواند با کاهش سایتوکاین های التهابی، مانند فاکتور نکروز توموری آلفا و اینترلوکین 6 به عنوان یک راهکار درمانی مکمل در کنار درمان های دارویی برای بیماران مولتیپل اسکلروزیس استفاده شود.
کلید واژگان: یوگا, اینترلوکین 6, اینترلوکین 10, فاکتور نکروز توموری آلفا, مولتیپل اسکلروزیسBackground and PurposeMultiple sclerosis is the most common autoimmune inflammatory demyelinating disease of the central nervous system that affects the myelinated axons of the central nervous system and causes neurological deterioration. The prevalence of this disease in women is reported to be 3 times that of men. In recent years, more people with the disease have sought alternative drug therapies to manage symptoms, including mind-body therapies such as yoga, meditation, breathing, and relaxation techniques. The present study was conducted with the aim of investigating the effect of eight weeks of yoga training on the serum levels of tumor necrosis factor alpha, interleukin 6, interleukin 10 and body composition in women with multiple sclerosis.
Materials and MethodsIn this semi-experimental study, 20 women with multiple sclerosis who were referred to the medical centers of Semnan city (mean±SD; age, 36.75±6.10 years; body mass index, 26.88±6.02 kg/m2; and with EDSS index >3.5) were selected and randomly divided into two groups of yoga training (n=10) and control (n=10). The experimental group performed yoga training for eight weeks, three sessions per week (24 sessions) in an indoor hall with a temperature of 25-26°C. The training protocol started with performing two sets of 10 seconds for 15 movements and to observe the overload principle every two weeks, 5 seconds were added for each training movement and one movement was added to the training protocol, where at the final week number of movements reached 18 movements and 15 seconds. During this period, the control group had no regular physical activity and had normal daily activities. In order to determine and control the training pressure, the Borg’s rate of perceived exertion (RPE) scale was used. Statistical analysis of the data was performed by using the repeated measures of ANOVA, independent t-test and dependent t-test at a significance level of p≤0.05.
ResultsThe results of this study showed a significant decrease in the serum levels of tumor necrosis factor alpha, interleukin 6 and interleukin 10 in the experimental group compared to the control group after eight weeks of training (p=0.001). However, no significant difference was observed in the body composition of women with multiple sclerosis compared to the control group after eight weeks of yoga (p>0.05).
ConclusionFinally, the results of this research showed that eight weeks of yoga training by reducing inflammatory cytokines and adjusting the serum index of tumor necrosis factor alpha and interleukin 6, can be used as a complementary treatment along with drug treatments for patients with multiple sclerosis.
Keywords: Yoga, Interleukin 6, Interleukin 10, Tumor Necrosis Factor Alpha, Multiple Sclerosis -
Introduction
Increasing evidence demonstrated that there are altered levels of both pro- and anti-inflammatory cytokines in children with autism spectrum disorder (ASD) and pointed out that immune dysfunction may also relate to social deficits. This study investigated the effect of aquatic exercise combined with vitamin D supplementation on social interaction and two related cytokines (Interleukin-6 and Interleukin-10) in children with ASD.
Material & MethodsForty boys with ASD (mean age: 10.90; age range: 6–14 years) were randomly assigned to the three interventions (groups 1, 2, and 3) and one control group (each 10 participants). Participants in the group 1 and 3 received a 10-week aquatic exercise program. Subjects in groups 2 and 3 took orally 50,000 IU of vitamin D3/ week. We evaluated the serum levels of IL-6 and IL-10 and the participants' social interaction at baseline and post-intervention.
ResultsCompared to the control group, all three interventions improved social skills scores (p< 0.001). surprisingly, the combination strategy could significantly reduce IL-6 and increase IL-10 serum levels in children with ASD (p< 0.001).
ConclusionIt is recommended that aqua-based exercise programs combined with vitamin D supplementation maximize the improvement of social and communication dysfunction in children with ASD.
Keywords: Swimming, vitamin D supplementation, interleukin-6, interleukin-10, Children with autism -
هدف
انجام فعالیت بدنی می تواند از راه تنظیم و تعدیل سایتوکین ها، نقش حمایتی در بهبود سرطان پستان ایفا کند. لذا هدف از مطالعه ی حاضر، بررسی تاثیر 12 هفته تمرینات پیلاتس بر سطح سرمی اینترلوکین 4 و10 در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد.
روشمطالعه ی حاضر به صورت نیمه تجربی با دو گروه تجربی و کنترل بر روی 30 زن در بازه ی سنی 45-35 سال، مبتلا به سرطان پستان انجام شد. گروه تجربی تمرینات پیلاتس را به مدت 12 هفته و هر هفته 3 جلسه به مدت 60 دقیقه با شدت 75-60 درصد ضربان قلب بیشینه انجام دادند و در این مدت گروه کنترل در هیچ فعالیت بدنی شرکت نکردند. نمونه های خونی 48 ساعت قبل و بعد از اعمال مداخله تمرین به منظور اندازه گیری متغییرهای اینترلوکین 4 و 10 اخذ گردید. داده ها با استفاده از آزمون تی همبسته و تحلیل واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هابر اساس نتایج آزمون تی همبسته، سطح سرمی اینترلوکین 10 در گروه تجربی به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل افزایش یافت (001/0p <) و مقدار اینترلوکین 4 در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری نشان داد (001/0p <).
نتیجه گیریانجام تمرینات پیلاتس با بهبود عواملی التهابی باعث بهبود وضعیت سلامتی زنان مبتلا به سرطان پستان می باشد. بنابراین انجام تمرینات می تواند به عنوان یک عامل درمانی به بیماران کمک کند.
کلید واژگان: اینترلوکین10, اینترلوکین 4, تمرینات پیلاتس, سرطان پستانAimphysical activity can play a supportive role in breast cancer improvement by regulating and modulating cytokines. Interleukin 10 is an anti-inflammatory cytokine that plays an important role in preventing the growth and metastasis of breast cancer, and interleukin 4 is an inflammatory cytokine that causes the growth and development of cancer cells. The present study was conducted with the aim of investigating the effect of 12 weeks of Pilates exercises on the serum levels of interleukin 4 and interleukin 10 in women with breast cancer.
MethodThe present study was conducted in a semi-experimental manner with two experimental and control groups on 30 women with breast cancer. The experimental group was given Pilates exercises for 12 weeks and 3 sessions each week for 60 minutes, while the control group did not participate in any physical activity. Blood samples were taken 48 hours before and after exercise intervention to measure interleukin 4 and 10 variables.
ResultsBased on the results of the correlated t test, the serum level of interleukin 10 in the experimental group increased significantly compared to the control group (P=0.001), and the amount of interleukin 4 in the experimental group showed a significant decrease compared to the control group(P=0.001).
ConclusionPerforming Pilates exercises with the benefit of anti-inflammatory cytokines and reducing inflammatory cytokines improves the health status of women with breast cancer. Therefore, doing exercises can help patients as a therapeutic factor.
Keywords: interleukin 10, interleukin 4, Pilates exercises, Breast Cancer -
زمینه و هدف
یکی از عوامل مهم در بروز اختلال متابولیکی و دیابت، التهاب است. مطالعه انواع فعالیت ورزشی و یافتن بهترین نوع آن، به عنوان روشی برای کاهش التهاب مورد توجه قرار گرفته است. هدف تحقیق حاضر مقایسه تاثیر شش هفته فعالیت ورزشی هوازی، مقاومتی و ترکیبی بر مقادیر پلاسمایی نسبت IL-10/TNF-α و شاخص مقاومت به انسولین در رت های نر ویستار دیابتی بود.
روش تحقیق:
تحقیق حاضر به صورت تجربی به اجرا درآمد. جامعه آماری رت های نر نژاد ویستار با محدوده وزنی 130 تا 150 گرم بودند. بدین منظور، تعداد 40 سر رت نر نژاد ویستار هشت هفته ای تهیه شدند و به طور تصادفی به پنج گروه هشت تایی شامل گروه های تمرین مقاومتی (شدت حدود 60 درصد یک تکرار بیشینه)، تمرین هوازی (شدت60-50 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی)، تمرین ترکیبی، کنترل دیابتی و کنترل سالم غیر فعال؛ تقسیم گردیدند. رت ها به مدت شش هفته با تکرار سه جلسه در هر هفته، تمرین های مربوطه را انجام دادند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه، خون گیری از قلب انجام و داده های خونی جمع آوری شد. شاخص های التهابی با روش الایزا و مقاومت به انسولین با روش HOMA-IR اندازه گیری شدند. سپس با استفاده از روش های آماری تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD در سطح معنی داری 0/05≥p نتایج استخراج گردید.
یافته ها:
نسبت IL-10/TNF-α در گروه های کنترل دیابتی (0/001=p)، تمرین استقامتی (0/02=p)، تمرین مقاومتی (0/003=p) و تمرین ترکیبی (0/003=p)؛ نسبت به گروه کنترل سالم کاهش معنی داری پیدا کرد. در گروه های تمرینی نسبت به کنترل دیابتی، این شاخص تغییر معنی داری نکرد (0/05<p). از طرف دیگر، شاخص مقاومت به انسولین در هر سه گروه تمرین هوازی، مقاومتی و ترکیبی (به ترتیب با 0/002=p=0/03=p و 0/01=p) نسبت به گروه کنترل دیابتی کاهش معنی داری پیدا کرد. هیچ تفاوت معنی داری بین گروه های تمرینی مشاهده نشد.
نتیجه گیری:
اجرای تمرینات مقاومتی، هوازی و ترکیبی در طول شش هفته، دیابت نوع II را بهبود می بخشد؛ اما احتمالا پتانسیل کافی برای بهبود شرایط التهابی بدن را ندارد.
کلید واژگان: عامل نکروز دهنده تومور آلفا, اینترلوکین-10, فعالیت ورزشی, مقاومت به انسولین, دیابت نوع IIBackground and AimThe inflammatory factors can be considered as one of the important factors involved in metabolic disorders and diabetes. The identifying of the best type of exercise training has been considered as an important method for reducing inflammation. The purpose of this study was to compare the effects of six weeks aerobic, resistance and concurrent exercise trainings on plasma levels of IL-10/TNF-α ratio and insulin resistance index in diabetic male Wistar rats.
Materials and MethodsThe research was performed as an experimental research method. Statistical population were consisted of male Wistar rats with a weight range of 130 to 150 gr. Forty male Wistar rats were randomly divided into five groups (n=8) including resistance training (intensity about 60% one repetition maximum), aerobic training (intensity of 50-60% VO2max), concurrent training, diabetic control and inactive healthy control groups. All groups performed their relevant exercises for six weeks/three times in each week. Forty eight hours after of last training session, blood samples were taken directly from the heart and blood data were collected. Inflammatory factors and insulin resistance were measured by ELISA and HOMA-IR methods respectively. The one-way analysis of variance and LSD post hoc statistical methods were applied at a significant level of p≤0.05.
ResultsLevels of IL-10/TNF-α ratio in diabetic control (p=0.001), aerobic training (p=0.02), resistance training (p=0.003) and concurrent training (p=0.003) groups significantly decreased compared to healthy control. On the other hand, in training groups compared to diabetic control, no significant change was observed (p>0.05). Moreover, insulin resistance index in aerobic, resistance and concurrent training groups (p=0.002, p=0.03 and p=0.01 respectively) significantly decreased compared to the diabetic control. No significant differences were observed between the training groups.
ConclusionPerforming of resistance, aerobic and concurrent exercises for six weeks improves type II diabetes; but it probably does not have enough potential to improve the body’s inflammatory conditions.
Keywords: Tumor necrosis factor alpha, Interleukin-10, exercise training, Insulin resistance, Type II diabetes -
چاقی از مهم ترین چالش های بهداشت عمومی قرن حاضر است که سبب افزایش سطوح پلاسمایی سایتوکین های التهابی و کاهش عوامل ضدالتهابی و آنتی آتروژنیک می شود. احتمالا تمرینات تناوبی با شدت بالا بتوانند این تاثیرات مخرب را متوقف یا معکوس کنند. ازاین رو هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر 8 هفته تمرینات تناوبی بر عوامل التهابی پسران نوجوان دارای اضافه وزن است. در یک طرح تحقیقی نیمه تجربی از میان پسران نوجوان دارای اضافه وزن (18-13 سال، میانگین قد 33/154 سانتی متر، میانگین شاخص توده بدنی 05/27 کیلوگرم بر متر مربع)، 30 نفر به صورت داوطلبانه در 3 گروه 10 نفره شامل گروه تمرین تناوبی کوتاه مدت (9 وهله 30 ثانیه ای، 100تا 110 درصد حداکثر سرعت با 150 ثانیه استراحت)، طولانی مدت (4 وهله 150 ثانیه ای، 90 تا 95 درصد حداکثر سرعت با 240 ثانیه استراحت) و گروه کنترل قرار گرفتند. 48 ساعت قبل از شروع و بعد از اتمام پروتکل ورزشی، وزن، قد، شاخص توده بدنی و درصد چربی به وسیله دستگاه تعیین ترکیب بدنی اندازه گیری و نمونه های خونی برای تعیین شاخص های اینترلوکین-6، اینترلوکین 10 و پروتئین واکنشی C اخذ شد. نتایج نشان داد 8 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا موجب افزایش اینترلوکین 10 و کاهش پروتئین واکنشی C می شود. اما بر اینترلوکین-6 تاثیر معناداری ندارد. همچنین مشخص شد بین دو نوع تمرین کوتاه مدت و بلندمدت HIIT هیچ تفاوتی در تاثیرگذاری بر شاخص های مدنظر وجود ندارد. براساس یافته ها می توان گفت نوجوانان دارای اضافه وزن یا چاق احتمالا بتوانند با استفاده از تمرینات HIIT سیستم ضدالتهابی خویش را با افزایش اینترلوکین-6 و کاهش پروتئین واکنشی C تقویت کنند. اما برای تعیین اثر این تمرینات بر اینترلوکین 6 به مطالعات بیشتری نیاز است.کلید واژگان: اضافه وزن, اینترلوکین-6, اینترلوکین-10, پروتئین واکنشی c, تمرینات تناوبی با شدت بالا.CObesity is one of the most important public health challenges of the present century, which increases the plasma levels of inflammatory cytokines and decreases anti-inflammatory and anti-atherogenic agents. High intensity interval training may be able to stop or reverse these destructive effects. Therefore, the aim of this study was to investigate the effect of 8 weeks of interval training on inflammatory factors in overweight adolescent boys. In a quasi-experimental research project, from overweight adolescent boys (13-18 years old, mean height 154.33 cm, mean body mass index 27.05 kg/m2), 30 subjects were voluntarily assigned to 3 groups (10 subjects each group): short-term interval training (nine 30-second bouts, 100 to 110% of maximum speed with 150 seconds of rest), long-term (four 150-second bouts, 90 to 95% of maximum speed with 240 seconds of rest) and control. 48 hours before the beginning and the end of the training protocol, weight, height, body mass index and fat percentage were measured by a body composition apparatus and blood samples were collected to determine the interleukin-6, interleukin-10 and C-reactive protein indices. The results showed that 8 weeks of high intensity interval training increased interleukin-10 and decreased C-reactive protein. But it had no significant effect on interleukin-6. It was also found that there were no differences between short-term and long-term HIIT in influencing the desired indicators. Based on these findings, it can be said that overweight or obese adolescents may be able to use HIIT to boost their anti-inflammatory system by increasing interleukin-6 and decreasing C-reactive protein. But more studies are needed to determine the effect of this training on interleukin-6.Keywords: C-reactive protein, high intensity interval training, Interleukin-6, interleukin-10, overweigh
-
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر مکمل یاری محلول کربوهیدرات و آب خالص بر سطوح اینترلوکین 10، گلوکز و شاخص های هماتولوژیک خون مردان فوتبالیست بود. به همین منظور 30 مرد فوتبالیست از باشگاه مس کرمان با (میانگین سن 0/2±17 سال) انتخاب و پس از ارزیابی های اولیه به صورت تصادفی به سه گروه مصرف کربوهیدرات (11=n)، گروه مصرف آب خالص (11=n) و گروه کنترل (8=n) تقسیم شدند. آزمودنی ها سپس به مسابقه 90 دقیقه ای فوتبال پرداختند. گروه کربوهیدرات و آب خالص در هر نیمه 150 سی سی و در مجموع 300 سی سی مایعات مربوط به خود را نوشیدند. نمونه خون آزمودنی ها قبل از مسابقه، بلافاصله بعد از مسابقه و 24 بعد از مسابقه جمع آوری شد. برای اندازه گیری شاخص های هماتولوژیک خون (wbc، RBC، PLT، MCV، HGM، HCT) از دستگاه سایمیکس و برای IL-10 از دستگاه الایزاریدر استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل آماری داده ها از آزمون آنالیز کوواریانس مکرر در سطح معناداری 05/0>P استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که کربوهیدرات نسبت به گروه کنترل و آب تاثیر معناداری بر گلوکز (008/0=P) و اینترلوکین 10 (006/0=p) دارد. همچنین مصرف کربوهیدرات نسبت به گروه کنترل و آب تاثیر معناداری بر WBC (015/0=P)، HGB (030/0=P) و HCT (011/0=P) دارد. براساس یافته های پژوهش حاضر به نظر می رسد مصرف محلول کربوهیدرات پیش از مسابقات بلندمدت ضمن تاثیر بر هماتولوژی خون و IL10 احتمالا عملکرد ورزشکاران را نیز بهبود بخشد.
کلید واژگان: اینترلوکین 10, شاخص های هماتولوژیک خون, کربوهیدراتThe aim of this study was to investigate the effect of carbohydrate solution supplementation and pure water on interleukin 10, glucose and blood hematological indexes in male football players. 30 male football players from the Mes Club of Kerman (mean age of 17 ± 2.0) were selected and were randomly divided into 3 groups: carbohydrate intake (n=11), pure water (n=11) and control (n=8) after primary evaluations. Subjects then performed a 90-minute football match. The carbohydrate and pure water groups consumed 150 cc of their solutions (300 cc in total) in each half. Blood samples were collected before, immediately after and 24 hours after the match. Simax device and Eliza Reader were used to measure blood hematological indexes (WBC, RBC, PLT, MCV, HGM, HCT) and IL-10 respectively. For statistical analysis of data, analysis of covariance with repeated measures was used at the significance level of P
Keywords: blood hematological indexes, Carbohydrate, interleukin 10 -
هدف پژوهش حاضر، بررسی آثار تمرینات ورزشی تناوبی با شدت بالا (HIIT) و تداومی با شدت متوسط (MICT) بر فاکتورهای التهابی(TNF-α و IL-10) در رت های نر چاق بود. 40 سر رت نر در دو گروه به مدت 10 هفته تحت رژیم غذایی پرچرب (32 سر) و رژیم غذایی استاندارد (8 سر) قرار گرفتند. پس از القاء چاقی، 8 سر رت از گروه رژیم غذایی پرچرب (O) و 8 سر رت گروه رژیم غذایی استاندارد (C) قربانی شده و سایر رت های چاق به طور تصادفی به 3 گروه شاهد چاق (OC)، تمرین تداومی با شدت متوسط (MICT) و تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) تقسیم شدند. پروتکلHIIT شامل اجرای 10 مرحله فعالیت 4 دقیقه ای با شدت معادل 85 تا 90 درصد VO2max و با دوره های استراحتی فعال 2 دقیقه ای و پروتکل MICT با شدت معادل 65 تا 70 درصد VO2maxبا مسافت طی شده همسان با پروتکل HIIT به مدت 12 هفته و 5 جلسه در هر هفته اجرا شدند. نمونه های سرمی برای اندازه گیری سطوح سرمی TNF-α و IL-10 به روش الایزا جمع آوری شد. در هر دو گروه HIIT و MICT نسبت به گروه OC سطوح سرمی TNF-α بطور معنی داری کاهش و سطوح سرمی IL-10 به صورت معنی داری افزایش یافت (05/0P≤). اما در مقایسه بین گروه های HIIT و MICT در سطوح سرمی TNF-α و IL-10، تفاوت معنی داری مشاهده نشد. به نظر می رسد که هر دو پروتکل تمرینی HIIT و MICT منجر به بهبود التهاب مزمن به واسطه کاهش TNF-α وافزایش IL-10 می شوند.کلید واژگان: تمرین تناوبی با شدت بالا, تمرین تداومی با شدت متوسط, عامل نکروز توموری الفا, اینترلوکین 10, چاقیThe purpose of this study was to investigate the effects of high intensity interval training (HIIT) and moderate intensity continuous training (MICT) on inflammatory factors (TNF-α and IL-10) in obese male rats. Forty male rats were divided into two groups: high-fat diet (n=32) and standard diet (n=8), for 10 weeks. After inducing obesity, eight rats from the high-fat diet group (O) and eight from the standard dietary group (C) were sacrificed, and the other obese rats were randomly divided into three groups: obesity control (OC), moderate intensity continuous training (MICT) and high intensity interval training (HIIT). The HIIT protocol, including 10 bouts of 4-minute activity with equivalent intensity of 85-90% vo2max and 2 minute active rest periods, and the MICT protocol with equivalent intensity of 65-70% VO2max, with covered distance matched to that of the HIIT protocol, were performed for 12 weeks and 5 sessions per week. Serum samples were collected to measure serum levels of TNF-α and IL-10 by ELISA. In both HIIT and MICT groups, serum levels of TNF-α were significantly decreased and serum levels of IL-10 were significantly increased compared to OC group (P<0.05). But there was no significant difference between the HIIT and MICT groups in serum levels of TNF-α and IL-10. It seems that both HIIT and MICT training protocols improve chronic inflammation by decreasing TNF-α and increasing IL-10.Keywords: High Intensity interval training, moderate intensity continuous training, Alpha Tumor Necrosis Factor, Interleukin 10, Obesity
-
زمینه و هدفبر اساس شواهد موجود، فعالیت ورزشی منظم می تواند موجب کاهش التهاب مزمن شود. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر 8 هفته تمرین استقامتی بر سطح سرمی اینترلوکین 10 و ترکیب بدنی زنان غیرفعال دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: 22 زن غیرفعال از زنان میانسال شهر پردیس دارای اضافه وزن (25<BMI) به صورت تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. برنامه تمرین استقامتی شامل 8 هفته دویدن بر روی نوار گردان با تواتر 3 جلسه در هفته، به مدت 20 تا 30 دقیقه و شدت 50 تا 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره بود. ارزیابی های جسمانی و نمونه گیری خونی در حالت ناشتا، 48 ساعت قبل و بعد از برنامه تمرین استقامتی انجام شد. جهت سنجش اینترلوکین 10 از روش الایزا استفاده شد. برای استخراج نتایج از آزمون آنکوا در سطح معنی داری 05/0>p استفاده شد.یافته هادرصد چربی (002/0=p) ، شاخص توده بدنی (01/0=p) و نسبت دور کمر به دور لگن (04/0=p) گروه تجربی نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری نشان داد، در حالی که توده بدون چربی (11/0=p) و سطح سرمی اینترلوکین 10 (52/0=p) تغییر معنی دار نکرد.نتیجه گیریفعالیت ورزشی استقامتی از طریق بهبود ترکیب بدنی می تواند نقش مهمی در پیشگیری از ابتلا به بیماری های مرتبط با اضافه وزن و چاقی داشته باشد؛ اما برای برای دست یابی به اثرات ضد التهابی این نوع فعالیت ورزشی، احتمالا به مطالعات بیشتری نیاز است.کلید واژگان: اضافه وزن, ترکیب بدنی, تمرین استقامتی, اینترلوکین 10, التهابBackground and AimAccording recent evidence, regular exercise training can reduce the chronic inflammation. The
aim of this study was to investigate the effect of 8 weeks of endurance exercise training on serum levels of IL-10 and body composition of sedentary overweight women.Materials and MethodsTwenty tow middle aged overweight (BMI>25 kg/m2) and sedentary women were from Pardis city randomized divided into two groups including control (C) and exercise training (EX) groups. Endurance exercise training group participated in running exercise on a treadmill (three sessions per week) for 8 weeks, 20-30 min per session, at 50-70% their maximal reserve heart rate. Blood samples were collected in fasting state at 48 hours before starting training and 48 hours after last exercise session. IL-10 level were measured ELISA assay. Results were extracted by analysis of covariance (ANCOVA) method at significant level of p<0.05.ResultsBody fat percent (p=0.002), BMI (p=0.01 ) and WHR (p=0.04) of exercise group significantly decreased in compare to control group but there was no significant changes in IL-10 (p=0.52) levels and fat-free mass (p=0.11).ConclusionEndurance exercise training can play important role in prevention of diseases-induced overweight by improvement of body composition; however it seems that more studies will be needed for obtaining the anti-inflammatory effects of such exerciseKeywords: Overweight, Body composition, Endurance training, Interleukin-10, Inflammation
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.