به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "co2 emissions" در نشریات گروه "اقتصاد"

تکرار جستجوی کلیدواژه «co2 emissions» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • مصطفی دین محمدی*، زین العابدین صادقی، نسرین داودخانی

    هدف از این مطالعه بررسی مدل بهینه سازی چند دوره ای برنامه ریزی توسعه ظرفیت در صنعت برق با ملاحظه سناریوهای مختلف انتشار دی اکسیدکربن می باشد. در این مطالعه با استفاده از مدل برنامه ریزی خطی پویای بین دوره ای، توسعه ظرفیت نیروگاه ها در نرم افزار GAMS طراحی و مدل سازی شده است. تابع هدف مدل شامل کمینه سازی مجموع ارزش حال تنزیل شده هزینه های سرمایه گذاری، بهره برداری و نگهداری، سوخت و هزینه های زیست محیطی در افق 30 ساله و با محدودیت های تعادل عرضه و تقاضا، ضریب پوشش سیستم قدرت، حداکثر ظرفیت جدید نصب شده، پتانسیل منابع و پایداری شبکه بوده است. مدل پیشنهادی در قالب سناریوها و تحلیل حساسیت های مختلفی ارزیابی شده است.
    نتایج مطالعه نشان داد که در سناریو پایه بدون ملاحظات زیست محیطی، تنها ظرفیت نیروگاه های فسیلی باید گسترش یابد. این در حالی است که در سناریو پایه با ملاحظات زیست محیطی با کاهش همزمان هزینه های تولید و هزینه زیست محیطی، ظرفیت نیروگاه های سیکل ترکیبی، خورشیدی، اتمی و بادی به ترتیب گسترش یافته است. با در نظر گرفتن ملاحظات زیست محیطی، سهم تولید نیروگاه های بخاری و گازی در افق برنامه ریزی نسبت به سال پایه از 7/27 و 7/22 درصد به 5/9 و 4 درصد کاهش یافته است، اما سهم تولید نیروگاه های سیکل ترکیبی، اتمی، خورشیدی و بادی از 8/41، 3/2، 1/0 و 1/0 درصد به 7/72، 5/6، 2 و 3/2 درصد افزایش پیدا کرده است. هزینه سرمایه گذاری (توسعه ظرفیت) سناریوی پایه با ملاحظات زیست محیطی نسبت به سناریو پایه با افزایش 60 درصدی به 183 میلیارد دلار در افق برنامه ریزی می رسد و سناریو پایه با ملاحظات زیست محیطی به صورت معنی داری هزینه‎های توسعه ظرفیت را افزایش می دهد. همچنین در سناریو تداوم تحریم ها که حداکثر ظرفیت سالانه نیروگاه های تجدیدپذیر کاهش پیدا می کند، اهداف زیست محیطی محقق نمی شود. در تحلیل حساسیت مدل، نتایج حاکی از آن است که در سه حالت کاهش هزینه سرمایه گذاری، افزایش قیمت کربن و قیمت سوخت نیاز به سرمایه گذاری در گسترش ظرفیت نیروگاه های تجدیدپذیر می باشد.

    کلید واژگان: بهینه سازی, مدل برنامه ریزی خطی, صنعت برق, انتشار دی اکسیدکربن
    Mostafa Din Mohammadi *, Zeinalabedin Sadeghi, Nasrin Davoud Khani

    The purpose of this study is to investigate the multi-period optimization model of capacity expansion planning in the electricity industry considering different scenarios of carbon dioxide emissions. In this study, using interperiod dynamic linear programming model, the capacity development of power plants has been designed and modeled in GAMS software.
    The objective function of the model has been to minimize the total discounted present value of investment cost, operation and maintenance cost, fuel cost and environmental cost in a 30-year horizon and with the constraints of supply and demand balance, power system security operation, the upper boundary of newly installed capacity, resource potential and grid stability. The proposed model was evaluated in different scenarios and sensitivity analysis.
    The results of the study showed that in the basic scenario without environmental considerations (reduction of production costs), only the capacity of fossil power plants should be expanded. Meanwhile, in the basic scenario with environmental considerations, the capacity of combined cycle, solar, atomic and wind power plants have been expanded by reducing production costs and environmental costs. Considering the environmental considerations, the generation share of steam and gas power plants in the planning horizon has decreased from 27.7 and 22.7 percent to 9.5 and 4 percent compared to the base year, but the generation share of combined cycle, nuclear, solar and wind power plants have increased from 41.8, 2.3, 0.1 and 0.1 percent to 72.7, 6.5, 2 and 2.3 percent. The investment cost (capacity expansion) of the basic scenario with environmental considerations compared to the basic scenario without environmental considerations will reach 183 billion dollars in the planning horizon with an increase of 60%, and the basic scenario with environmental considerations significantly increases the development costs. Also, in the scenario of the continuation of sanctions, when the maximum annual capacity of renewable power plants decreases, the environmental goals will not be met, and there is a need to invest in expanding the production capacity through fossil power plants. In the sensitivity analysis of the model, the results indicate that there is a need to invest in expanding the capacity of renewable power plants in the three cases of reducing the investment cost, increasing the carbon price, and fuel price.

    Keywords: optimization, Linear programming, Power industry, CO2 emissions
  • سمیه اعظمی*، میلاد محمودوند، کیومرث سهیلی

    هدف از این مطالعه بررسی تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر کیفیت محیط زیست در آلوده کننده های بزرگ آسیایی است. این بررسی در بازه زمانی 2020-2000 در قالب الگوی پانل با روش FGLS برای دو گروه کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته انجام می شود. به منظور ساخت شاخص ترکیبی ICT و حکمرانی خوب (GG) از روش تحلیل مولفه های اصلی (PCA) استفاده می شود. متغیرهای شاخص ترکیبی ICT اینترنت، تلفن همراه و تلفن ثابت و متغیرهای شاخص ترکیبی GG کنترل فساد، آزادی بیان و ثبات سیاسی است. فرضیه زیست محیطی کوزنتس در هر دو گروه کشورها مورد تایید است. در هر دو گروه کشورها، مصرف انرژی و درجه باز بودن تجارت منجر به کاهش و شاخص ترکیبی حکمرانی خوب منجر به افزایش کیفیت محیط زیست می شود. شاخص ترکیبی ICT به طور معنی داری منجر به کاهش کیفیت محیط زیست کشورهای در حال توسعه می شود. در کشورهای توسعه یافته، شاخص ترکیبی ICT تاثیر معنی دار بر کیفیت محیط زیست ندارد، در حالی که دسترسی به اینترنت به طور معنی داری منجر به بهبود کیفیت محیط زیست می شود. لذا، اثرات افزایش کربن توسعهICT مانند اثرات مستقیم و بازگشتی در مجموع در کشورهای در حال توسعه بزرگتر از اثر کاهش کربن توسعهICT مانند اثر جایگزینی است. با توجه به تاثیر ICT بر رشد و توسعه اقتصادی، استفاده از انرژی های تجدیدپذیر و بهینه یابی مصرف انرژی در کشورهای در حال توسعه توصیه می شود. همچنین فعال کردن اثر جایگزینی به بهبود کیفیت محیط زیست کمک خواهد کرد.

    کلید واژگان: شاخص فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT), فرضیه زیست محیطی کوزنتس (EKC), انتشار دی اکسید کربن, تحلیل مولفه های اصلی (PCA), روش FGLS
    Somayeh Azami *, Milad Mahmoodvand, Kiomars Sohaili

    The purpose of this study is to investigate the impact of information and communication technology on the quality of the environment in major Asian Emitters. This survey is conducted in the period of 2000-2020 in the form of a panel model with the FGLS method for two groups of developing and developed countries. Principal component analysis (PCA) is used to construct ICT and good governance (GG) index. The variables of ICT index are mobile, internet and fixed telephone subscriptions and the variables of GG index are control of corruption, freedom of expression and political stability. Environmental Kuznets Curve hypothesis is confirmed in both groups of countries. In both groups of countries, energy consumption and trade openness leads to a decrease and good governance leads to an increase in the quality of the environment. ICT significantly reduces the quality of the environment in developing countries. In developed countries, ICT does not have a significant effect on the quality of the environment (positive and meaningless), while access to the Internet significantly improves the quality of the environment. It is expected that the carbon-increasing effects of ICT development, such as direct and rebound effects, will be larger in total in developing countries than the carbon-reducing effect of ICT, such as substitution effect. Considering the impact of ICT on economic growth and development, it is recommended to use renewable energy and optimize energy consumption in developing countries. Also, stimulating and activating the substitution effect will help to improve the quality of the environment .

    Keywords: ICT index, Environmental Kuznets Curve (EKC), CO2 Emissions, Principal Component Analysis (PCA), Feasible Generalized Least Squares (FGLS)
  • زهرامیلا علمی*، فاطمه آریانفر، یوسف عیسی زاده روشن
    امروزه دانش و فناوری با زندگی بشر عجین شده است و انتظار براین است که پیشرفت تکنولوژی و میزان نقش آفرینی آن در زندگی روزمره بشر، موجب کاهش آلودگی شود. سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI)  به عنوان یکی از عوامل محرک رشد اقتصادی، باعث تخریب محیط زیست در اکثر کشورهای میزبان شده است (فرضیه پناهگاه آلودگی). با توجه به اهمیت کیفیت محیط زیست و درهم‏آمیختگی زندگی بشر با فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT)، این مطالعه جهت بررسی تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات و FDI بر انتشار دی‏اکسید کربن (CO2) به عنوان شاخصی برای کیفیت محیط زیست در کشورهای عضو اوپک طی دوره 2019 - 2008 با روش گشتاورهای تعمیم‏یافته انجام گرفته است. نتایج برآورد بیانگر وجود رابطهU  بین فناوری اطلاعات و ارتباطات و انتشار دی‏اکسید کربن است. هم‏چنین تاییدی بر فرضیه آلودگی زیست محیطی سرمایه‏گذاری خارجی برای کشورهای میزبان است. با توجه به شکل‏گیری دهکده جهانی، انتظار براین است که دولت‏ها به عنوان حامی سلامت جامعه، با اعمال قوانین مدافع تولید پاک و نظارت دقیق برآن، سرمایه‏گذاری خارجی را به سمت استفاده از انرژی پاک و دوستدار محیط زیست هدایت کنند.
    کلید واژگان: فناوری اطلاعات و ارتباطات, سرمایه گذاری مستقیم خارجی(FDI), انتشار CO2, اوپک, روش گشتاورهای تعمیم یافته
    Zahramila Elmi *, Fatemeh Arianfar, Yousef Eisazadeh Roshan
    Nowadays, knowledge and technology are tangled with human life, and it is expected that the advancement of technology and its role in daily human life will reduce pollution. Foreign direct investment (FDI) as one of the driving factors of economic growth has caused the destruction of the environment in most of the host countries (pollution haven hypothesis). Considering the importance of environmental quality and the intertwining of human life with information and communication technology (ICT), this study aims to investigate the impact of ICT and FDI on the emission of carbon dioxide (CO2) as an indicator of the quality of the environment in the OPEC member countries during the period of 2008-2019. The estimation results with the Generalized Moments Method show a U relationship between information and communication technology and carbon dioxide emissions. It is also a confirmation of the hypothesis of environmental pollution of foreign investment for the host countries. With regard to the formation of the global village, it is expected that governments, as supporters of society's health, will direct foreign investment towards the use of clean and environmentally friendly energy by applying laws protecting clean production and closely monitoring it.
    Keywords: information, communication technology(ICT), foreign direct investment (FDI), CO2 Emissions, OPEC, generalized moments method
  • عاطفه دل گرم*، مصیب پهلوانی، مرجان رادنیا

    مسایل زیست محیطی که عمدتا از انتشار گازهای گلخانه ای ناشی می شود، در دوران معاصر ما در اقتصادهای در حال توسعه و توسعه یافته به دلیل زوال زیست محیطی بحث های پیشرو را به خود اختصاص داده است. مصرف انرژی مستقیم ترین منبع انتشار کربن می باشد، پیشرفت فناوری انرژی میتواند مستقیما بر انتشار دی اکسید کربن تاثیر بگذارد. به عبارتی پیشرفت تکنولوژی می تواند سبب کاهش مصرف انرژی شود و به تعقیب آن انتشار دی اکسیدکربن را کاهش دهد. هدف این مطالعه تاثیر پیشرفت فناوری بر کاهش انتشار گاز دی اکسیدکربن در بازه زمانی 2000 الی 2021 برای منتخبی از کشورهای عضو پیمان شانگهای با استفاده از الگوی پانل و روش گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) بود. نتایج این تحقیق و ضرایب متغیرهای موردبررسی حاکی از تاثیر منفی و معنادار متغیرهای تحقیق و توسعه و سرمایه انسانی بر انتشار CO2 بود؛ و برای متغیرهای صنعت، باز بودن تجارت و مصرف انرژی های اولیه نشان دهنده تاثیر مثبت و معنادار بر انتشار CO2 داشته است. همچنین اثر متغیرهای نرخ رشد جمعیت و نرخ رشد واقعی اقتصادی بر انتشار CO2 بی معنا بوده است. با توجه به نتایج پیشنهاد می گردد که کشورهای عضو پیمان شانگهای با ایجاد پیمان های همکاری در زمینه انتقال فناوری پاک در جهت کاهش انتشار گاز دی اکسیدکربن اقدام نمایند.

    کلید واژگان: پیشرفت فناوری, انتشار دی اکسید کربن CO2, رشد اقتصادی, گشتاورهای تعمیم یافتهGMM
    Atefeh Delgarm*, Mosayeb Pahlavani, Marjan Radnia

    Environmental issues which are mainly caused by the emission of greenhouse gases have been the leading debates in our contemporary era in developed and developing economies due to environmental degradation. Energy consumption is the most direct source of carbon emission and the progress of energy technology can directly affect carbon dioxide emission. In other words, the advancement of technology can reduce the consumption of energy and consequently reduces the emission of CO2 . The aim of this study was to investigate the effect of technological progress on the reduction of CO2 emission in the period of 2000-2020 for selected countries of the Shanghai Treaty members by using the panel model and the generalized method of moments. The results of this research and the coefficients of the examined variables indicated a negative and significant effect of R&D and human capital variables on CO2 emission. for industry variables, trade openness and primary energy consumption variables showed a positive and significant effect on CO2 emission. Also, the effect of population growth rate and real economic growth rate variables on CO2 emission has not been significant.

    Keywords: technological progress, CO2 emissions, economic growth, Generalized method of moments
  • سجاد فرجی دیزجی، سحر قاسمی، علی سرگل زایی*

    حامل های انرژی به عنوان یکی از عوامل تولید در کنار نیروی کار و سرمایه نقش مهمی در توسعه و رفاه اجتماعی دارد. با توجه به آلایندگی منابع تجدیدناپذیر و تاثیر سوء آن بر رفاه، استفاده از منابع تجدیدپذیر می تواند با حذف آلاینده ها زمینه ساز بهبود رفاه اجتماعی باشد. در این پژوهش، اثر مصرف انرژی های تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر بر رفاه اجتماعی کشورهای آسیایی در حال توسعه در دوره زمانی 2018-2007 با استفاده از رویکرد پانل کوانتایل مورد بررسی قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که مصرف انرژی های تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر باعث افزایش رفاه شده و اثر مثبت و معناداری بر رفاه دارد اگرچه ضریب تاثیر مصرف انرژی های تجدیدپذیر بسیار بزرگ تر از ضریب تاثیر مصرف انرژی های تجدیدناپذیر است. بعلاوه، ضریب تاثیر مصرف انرژی های تجدیدپذیر در دهک های ابتدایی شاخص رفاه بیشتر از دهک های انتهایی آن است. همچنین اثر سایر متغیرها از جمله شاخص عملکرد محیط زیست، نرخ اشتغال و تشکیل سرمایه ناخالص بر رفاه، مثبت و معنادار و اثر آلایندگی های CO2 بر رفاه، منفی و معنادار است.

    کلید واژگان: انرژی تجدیدپذیر, انرژی تجدیدناپذیر, آلایندگی های CO2, شاخص رفاه لگاتوم, پانل کوانتایل
    Sajjad Faraji Dizaji, Sahar Ghasemi, Ali Sargolzaie*

    Energy as one of the factors of production along with labor and capital has an important role in development and social welfare. Due to the pollution of non-renewable resources and its negative impact on welfare, the use of renewable resources can improve social welfare by eliminating pollutants. In this study, the effect of renewable and non-renewable energy consumption on social welfare of developing Asian countries in the period 2007-2018 has been investigated using the quantile panel approach. Findings show that the consumption of renewable and non-renewable energy increases welfare and has a positive and significant effect on welfare, although the impact factor of renewable energy consumption is much larger than the impact factor of non-renewable energy consumption. So that the impact factor of renewable energy consumption in the initial deciles is higher than the final deciles. Also, the effect of other variables such as environmental performance index, employment rate, gross capital formation on welfare is positive and significant and the effect of CO2 pollution on welfare is negative and significant.

    Keywords: Renewable energies, non-renewable energies, CO2 emissions, Legatum welfare index, Quantile panel
  • مجید محمودی، نظر دهمرده قلعه نو*

    مطالعه حاضر به بررسی رابطه بین انرژی های تجدیدپذیر، انرژی های تجدیدناپذیر، رشد اقتصادی، کیفیت حکمرانی و انتشار CO2 به عنوان شاخصی از کیفیت محیط زیست در کشورهای توسعه یافته و کشورهای درحال توسعه آسیایی بین سالهای 1996 تا 2019 پرداخته است. نتیجه آزمون علیت پانل در کوتاه مدت نشان دهنده رابطه علیت یک طرفه از سمت رشد اقتصادی به انرژی تجدیدناپذیر و تایید فرضیه حفاظت در هر دو پانل است. همچنین رابطه علیت یک طرفه از سمت GDP به سمت انتشار CO2 و کیفیت حکمرانی در هر پانل مشاهده می شود. نتایج حاصل از برآوردگر پانل حداقل مربعات معمولی پویا DOLS در هر دو پانل حاکی از تاثیر مثبت رشد اقتصادی و انرژی تجدیدناپذیر بر انتشار CO2 می باشد. همچنین ضرایب به دست آمده بیانگر این است که افزایش مصرف انرژی های تجدیدپذیر و بهبود شاخص کیفیت حکمرانی موجب کاهش انتشار CO2 و بهبود کیفیت محیط زیست می شود. با توجه به نتایج فوق پیشنهاد جایگزینی منابع انرژی تجدیدناپذیر با منابع انرژی تجدیدپذیر از طریق دنبال کردن سیاست های محدودکننده انرژی تجدیدناپذیر و سیاست های تشویق کننده انرژی تجدیدپذیر ارایه می شود. همچنین برنامه ریزی و هدف گذاری در توجه به شاخص های حکمرانی و حرکت به سوی حکمرانی خوب توسط حکومت، نهادهای دولتی و بخش خصوصی که می تواند موجب حرکت در مسیر توسعه پایدار نیز شود.

    کلید واژگان: انتشار CO2, انرژی تجدیدپذیر, انرژی تجدیدناپذیر, رشد اقتصادی, کیفیت حکمرانی
    Majid Mahmoodi, Nazar Dahmardeh Ghaleno *

    This study examines the relationship between renewable and non-renewable energy, economic growth, governance quality, and CO2 emissions as an indicator of environmental quality in Asian developed and developing countries during 1996-2019. The short-run panel causality test results reveal unidirectional causality from GDP to non-renewable energy and validate the conservation hypothesis in all two panels. Moreover, there is evidence of a short-run unidirectional causality from GDP to CO2 emissions and governance quality. The results of panel DOLS indicate a positive impact of GDP and non-renewable energy on CO2 emissions. Also, we find that an increase in renewable energy and improving the quality of governance lead to reductions in CO2 emissions. According to these results, we can suggest replacing non-renewable energy resources with renewable energy resources through restrictive policies for non-renewable energy and incentive policies for renewable energy. Furthermore, planning and goal setting in terms of governance indicators and moving towards good governance by all government, institutions, and private sectors can lead to moving towards sustainable development.

    Keywords: CO2 emissions, Economic Growth, Governance Quality, Non-renewable energy, Renewable Energy
  • مرتضی پرهیزکار کهنه اوغاز، مسعود نیکوقدم*، عبدالله خوشنودی

    ضرورت دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی بالاتر بدون افزایش انتشار گازهای گلخانه‎ای و خطرات ناشی از آن برای محیط زیست باعث شده است که استفاده از انرژی‎های تجدیدپذیر در سال‎های اخیر مورد توجه اکثر کشورهای جهان قرار گیرد. هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی اثر مصرف انرژی های تجدیدپذیر بر توسعه پایدار در کشورهای عضو اوپک است. بر این اساس با استفاده از روش داده‎های تابلویی در بازه زمانی 1990 تا 2019 و بر مبنای الگوی حداقل مربعات تعمیم یافته (GLS) به تحلیل رابطه میان متغیرهای تحقیق پرداخته شده است. نتایج حاکی از آن است که در کشورهای مورد مطالعه، رابطه معنی داری میان مصرف انرژی تجدیدپذیر با رشد اقتصادی و همچنین میان مصرف این انرژی با انتشار CO2 وجود ندارد، اما مصرف انرژی تجدیدناپذیر با رشد اقتصادی و انتشار CO2 رابطه مثبت و معنی داری دارد و دلیل آن سهم اندک انرژی های تجدیدپذیر و سهم زیاد انرژی های تجدیدناپذیر در سبد مصرفی انرژی این کشورها است.

    کلید واژگان: انرژی تجدیدپذیر, انرژی تجدیدناپذیر, توسعه پایدار, انتشار CO2, محیط زیست
    Morteza Morteza, Abdollah Khoshnoodi

    The need to achieve higher economic growth and development without increasing emissions and the resulting risks to the environment has led to the use of renewable energy in recent years in most countries around the world.the main purpose of this study is to investigate the effect of renewable energies on sustainable development of OPEC member states. accordingly, using the data panel method in the years 1990 - 2019 and based on the generalized squares pattern (GLS), the relationship between the research variables has been investigated. The results show that in the studied countries, there is no significant relationship between renewable energy consumption and economic growth and also between this energy consumption and CO2 emissions, but non-renewable energy consumption has a positive and significant relationship with economic growth and CO2 emissions. The small share of renewable energy and the large share of non-renewable energy in the energy. This is due to the small share of renewable energy and the large share of non-renewable energy in the energy consumption basket of these countries.

    Keywords: Renewable Energy, Non-renewable energy, sustainable development, CO2 emissions, the environment
  • زهرا عزیزی*، فاطمه دارایی، علیرضا ناصری بروجنی

    امروزه یکی از مهمترین چالش های پیش روی اقتصاد جهانی، آلودگی محیط زیست، گرمایش زمین و تغییرات آب و هوایی ناشی از آن است. بهبود دانش و تکنولوژی را می توان یکی از عوامل کنترل کننده انتشار آلایندگی معرفی نمود. یکی از جدیدترین شاخص هایی که منعکس کننده میزان دانش و تکنولوژی به کار رفته در ساختار تولید یک کشور است، شاخص پیچیدگی اقتصادی است. در این پژوهش با استفاده از داده های 99 کشور در دوره 2017-1992 به بررسی اثر پیچیدگی اقتصادی به عنوان معیار سطح تکنولوژی، دانش و مهارت یک اقتصاد، بر آلودگی محیط زیست در چارچوب فرضیه منحنی زیست محیطی کوزنتس پرداخته شده است. آلودگی محیط زیست با معیار میزان انتشار دی اکسید کربن سنجیده شده، زیرا حجم قابل توجهی از گازهای گلخانه ای مربوط به آن است. همچنین از مدل داده های تابلویی و روش حداقل مربعات معمولی پویا به منظور برآورد رابطه میان متغیرها استفاده شده است. نتایج این برآورد نشان می دهد که پیچیدگی اقتصادی اثر منفی و معنی داری بر آلودگی محیط زیست داشته و همچنین فرضیه منحنی زیست محیطی کوزنتس به صورت تجربی مورد تایید قرار گرفته است. این نتایج تجربی بیان می کند که با بهبود تکنولوژی، دانش و مهارت در اقتصاد، میزان انتشار دی اکسید کربن کاهش می یابد.

    کلید واژگان: فرضیه منحنی زیست محیطی کوزنتس, پیچیدگی اقتصادی, رشد اقتصادی, انتشار دی اکسید کربن
    Zahra Azizi *, Fatemeh Daraei, Alireza Naseri Boroujeni

    Today, one of the most important challenges facing the global economy is environmental pollution and climate changes. Improving knowledge and technology can be one of the factors controlling the emission of pollutants. One of the newest indicators that reflects the level of knowledge and technology used in the country's production structure is the economic complexity index. In this study, using data from 99 countries in the period of 1992-2017, the impact of economic complexity as a measure of the level of technology, knowledge and skills of an economy, on environmental pollution in the framework of Kuznets' environmental curve hypothesis has been investigated. Environmental pollution is measured by the carbon dioxide emission. A panel data model with Dynamic Ordinary Least Squares (DOLS) has been used to estimate the relationship between variables. The results of this estimation show that economic complexity has a negative and significant effect on environmental pollution, and also the Kuznets' environmental curve has been empirically confirmed. These results indicate that by improving technology, knowledge and skills in the economy, carbon dioxide emissions can be reduced.

    Keywords: Environmental Kuznets Curve, Economic Complexity, Economic Growth, CO2 Emissions
  • هدیه علیشیری، عاطفه تکلیف *، حمید آماده، حمیدرضا ارباب، عسگر خادم وطنی، سید حسین سجادی فر
    اهمیت روزافزون کاهش انتشار گازهای گلخانه‏ ای و ارتباط تنگاتنگ توازن توسعه اقتصادی و انتشار این گازها، نه تنها مستلزم همکاری همه کشورهاست، بلکه منصفانه بودن روش تخصیص مجوزهای انتشار بر عملکرد این سیستم نیز بسیار تاثیرگذار خواهد بود. در این مطالعه، برای تعیین میزان تخصیص بهینه انتشار و ایجاد شرایط همکاری برای دستیابی به حداکثر کارایی در بین کشورهای منتخب عضو اوپک، از مدل غیرخطی مجموع سود صفر در تحلیل پوششی داده ها (ZSG-DEA) با فرض میزان ثابت انتشار دی اکسیدکربن (CO2) استفاده شده ‏است. نتایج بیانگر متفاوت بودن میزان بهینه انتشار در کشورها نسبت به وضعیت فعلی آنهاست. در کشورهای منتخب عضو اوپک و با در نظر گرفتن شاخص ‏های مصرف انرژی، تشکیل سرمایه، جمعیت، تولید ناخالص داخلی و انتشار CO2، با استفاده از مدل‏‏ ZSG-DEA میزان بهینه انتشار در کشور ما بالاتر از میزان فعلی می ‏باشد حال آنکه کشورهای عربستان، عراق، کویت، قطر و امارات باید میزان انتشار CO2 خود را کاهش دهند.
    کلید واژگان: تحلیل پوششی داده ها, مدل ZSG, DEA, انتشار CO2, تخصیص مجوز انتشار
    Hadieh Alishiri, Atefeh Taklif *, Hamid Amadeh, Hamidreza Arbab, Asgar Khademvatani, Seyed Hossein Sajadifar
    As the result of increasing importance of global CO2 emissions and balance between economic development and these gases emission, cooperation between all countries is necessary. The equity in allocation of emission allowances have a significant impact on efficiency of this system. Based on Zero sum gains data envelopment analysis (ZSG-DEA) allocation model and given the premise of fixed CO2 emissions, this paper attempts to determine optimal emissions allocation and creating conditions for cooperation among selected OPEC members. The results show that after initial emission rights were allocated in accordance with the ZSG-DEA model, optimal distribution in these selected countries differs from their current state. Also, Consider to the energy consumption indices, capital formation, population, gross domestic production and CO2 emissions, the optimal emissions in our country is higher than the current level. While Saudi Arabia, Iraq, Kuwait, Qatar and the UAE should reduce their CO2 emissions.
    Keywords: Data Envelopment Analysis, ZSG, DEA model, CO2 emissions, Allocation of emission permit
  • داوود منظور، وحید آریان پور *
    در این مطالعه، سیستم عرضه انرژی الکتریکی کشور با بهره گیری از مدلMESSAGE ، از سال 1363 تا 1393 مدل سازی می شود تا روند توسعه بهینه در افق مزبور مشخص شود. برای یافتن وضعیت بهینه در این مدل، مجموع هزینه های سیستم عرضه برق به عنوان معیار در نظر گرفته شده و با حداقل کردن آن، شرایط بهینه به دست می آید. سپس نتایج مدل با آنچه در عمل اتفاق افتاده مقایسه شده تا میزان انحراف توسعه واقعی از حالت ایده آل مشخص گردد. مهم ترین نتایج این پژوهش بدین شرح می باشند:1- متوسط راندمان نیروگاه های حرارتی کشور در سال 1393، کاهش 5/4 درصدی از حالت ایده آل را نشان می دهد، 2- حرکت در مسیر غیربهینه منجر به اتلاف حداقل 90 میلیارد متر مکعب معادل گاز طبیعی و انتشار 400 میلیون تن دی اکسید کربن اضافی طی سی سال شده است، و 3- به دلیل عدم تامین مالی پروژه های نیروگاهی یا تامین به موقع آن، سالانه 630 میلیون دلار هزینه اضافی تحمیل شده است. در مجموع یافته های این مطالعه نشان می دهند که واقعی بودن قیمت حامل های انرژی و تعهد به اجرای برنامه های بلندمدت نقش کلیدی در توسعه مناسب بخش انرژی کشور ایفا می کنند.
    کلید واژگان: تولید برق, مدل MESSAGE, توسعه بهینه, مصرف سوخت, انتشار دی اکسید کربن
    Vahid Ariyanpoor *
    This paper mainly focuses on the development of electricity supply system in Iran. A bottom-up energy system model is employed to identify the optimal generation mix. The model minimizes the total system costs using linear mix-integer programming under a set of technical, economic and environmental constraints. Then, the optimal generation mix is compared with the actual transition pathway during the planning horizon. The comparison of historical development trend with the optimal scenario (model results) indicates that: 1- The average efficiency of thermal power plants is 4.5 percent lower than the optimal conditions, 2- Optimal pathway could save 90 billion cubic meters of natural gas and prevent CO2 emissions of 400 million tonnes over the study period, and 3- The annual additional costs of $630 million was imposed due to lack of funding.
    Keywords: Electricity Generation, Optimal Development, MESSAGE Model, Fuel Consumption, CO2 Emissions
  • Sajjad Faraji Dizaji *, Neda Al-Sadat Ousia
    This study examines dynamic interrelationships and causality relationships among CO2 emissions, economic, political and financial variables over the period of 1971-2011 for the case of Iran as one of the top CO2 emitting countries in the world. The results of ARDL and Johansen cointegration approaches confirm the existence of long run relationship among CO2 emissions, energy consumption, GDP, financial development, trade openness and political development. The results of variance decomposition analysis show that energy consumption, GDP and democracy can explain the big parts of the CO2 variations in the first year after initial shock but after ten years the roles of financial development, trade openness and energy consumption are more important. The estimation of long run and short run equations using ARDL approach indicates that the effects of GDP and energy on CO2 emissions are positive in both long run and short run. The effects of democracy although are minor but they are negative in short run and positive in long run. Our results confirm the existence of an inverted U-shaped relationship between trade openness and CO2 emissions and also a U-shaped relationship between CO2 emissions and financial development both in long run and short run.
    Keywords: Iran, CO2 Emissions, Development, Energy Consumption, Political Changes
  • محمدرضا لطفعلی پور، مرتضی بستام
    بررسی ابعاد اقتصادی انتشار گازهای آلاینده و پیامدهای آن، خصوصا در شرایط کنونی که حجم آن با روند صعودی در حال افزایش است، بسیار مهم می نماید و موجب گشته توجه بیشتری به منظور مقابله با آثار مخرب آن جلب شود. در مطالعه حاضر، اثرات رشد اقتصادی و شهرنشینی بر انتشار دی اکسید کربن جهت تحلیل وجود منحنی زیست محیطی کوزنتس (EKC) بررسی شده است. چارچوب مدل STRIPATبرای آزمون تشکیل شد و مدل های پارامتریک و شبه پارامتریک پانل دیتا با اثرات ثابت برای 22 کشور آسیایی در دوره زمانی 2014-2000 برآورد گردید. با استفاده از اطلاعات موجود، علی رغم اینکه روش پارامتریک پانل دیتا وجود ارتباط U معکوس برای هر دو مدل مذکور را تایید ننمود اما با استفاده از روش شبه پارامتریک پانل دیتا فرضیه EKCتنها برای متغیر رشداقتصادی و انتشار گاز CO2به اثبات رسید.
    کلید واژگان: STRIPAT, مدل شبه پارامتریک, انتشار گاز CO2, رشد اقتصادی و شهرنشینی
    Mohammad Reza Lotfalipour, Morteza Bastam
    Investigating economic aspects of pollutant emissions and their consequences, especially due to its increasing trend, is among important issues and accordingly in recent years much attention has been paid to its destructive impacts. In the present study, the impact of economic growth and urbanization on carbon dioxide emissions and existence of Environmental Kuznets Curve (EKC) is investigated. STRIPAT model framework was formed for the test and fixed impact parametric and semi-parametric panel data models were estimated for Asian countries from 2000 through 2014. Despite the fact that parametric panel data method didnt confirmed existence of inverted-U relationship for both models, but semi-parametric panel data confirmed EKC hypothesis just for economic growth and CO2 emissions variables.
    Keywords: STRIPAT, Semi-Parametric Model, CO2 Emissions, Economic Growth, Urbanization
  • تیمور محمدی *
    این مقاله به ارزیابی علامت و میزان اثر نا خطی متغیرهای اقتصادی اجتماعی مهم و نیز توسعه مالی بر آلودگی محیط زیست می پردازد. به طور مشخص، تعامل متغیرهای اقتصادی اجتماعی با توسعه مالی (که با نسبت اعتبارات داخلی به GDP اندازه گیری شده است) در اثرگذاری بر انتشار CO2 موردمطالعه قرار می گیرد. در این راستا از تکنیک رگرسیون انتقال ملایم پانل(PSTR) با استفاده از داده های سالانه 16 کشور دارای درآمد متوسط (شامل ایران و برخی کشورهای BRIC) طی دوره 1970-2013 برای پاسخ دادن به سوالات تحقیق استفاده شده است. ازجمله نتایج مقاله این است که سطح ستاده کل اقتصاد و مصرف انرژی درمجموع اثر مثبت و معنادار بر انتشار CO2 دارند؛ اما اثر آن ها در سطوح بالاتر توسعه مالی به ترتیب تضعیف و تقویت می شوند؛ یعنی توسعه مالی انگیزه مناسب برای بکارگیری فناوری دوستدار محیط زیست در کل اقتصاد فراهم کرده؛ اما در به کارگیری فناوری های کارا در مصرف سوخت ناکام بوده است. همچنین با افزایش سطح توسعه مالی اثر جمعیت بر انتشار CO2 تشدید می شود. سطح توسعه مالی اثر مثبت و معنادار بر سطح آلاینده ها دارد. سطح آستانه برای متغیر توسعه مالی 34 درصد برآورد شده که معنادار است و بیان می کند که تا این مقدار آستانه، اثر مثبت توسعه مالی بر آلاینده ها با نرخی فزاینده زیاد می شود.
    کلید واژگان: رگرسیون انتقال ملایم پانل(PSTR), انتشار co2, توسعه مالی, رشد اقتصادی
    Teymour Mohammadi *
    The aim of this paper is to assess the sign and magnitude of the nonlinear effects of main socio-economic variables as well as the financial development index(measured by private credit to GDP ratio) on the environmental pollution. Specifically, the interaction of the socio-economic variables with financial development as a threshold variable in affecting CO2 emission is studied. In this respect the PSTR(Panel Smooth Transition Regression) technique is applied to a panel-data set for 16 middle income countries (including Iran) during the period 1970-2013.It is found that output level and energy use have positive significant effect on CO2 emission on the whole but their effects at higher levels of financial development decrease and increase respectively i.e. financial development has provided motivations for shifting to eco-friendly technologies on the whole but has not been effective for applying fuel efficient technologies . The effect of population on CO2 emission at higher levels of financial development, intensifies . As to the effect of financial development ,it has a positive significant effect on pollution with a threshold level of 34 percent for financial development index i.e. up to this point ,the effect of financial development on the increase of pollution, rises at an increasing rate
    Keywords: PSTR, CO2 emissions, Financial development, Growth
  • علیرضا تمیزی
    توجه به توسعه پایدار و لزوم حفاظت از محیط زیست و نیز اثرات نامطلوب آلودگی محیط زیست بر کیفیت زندگی سبب شده است که حفظ محیط زیست به یکی از مهمترین دغدغه های سیاست گذاران اقتصادی تبدیل شود. به همین دلیل در طول چند دهه اخیر راه های بهبود کیفیت محیط زیست و عوامل تاثیرگذار بر آن، مطالعات نظری و تجربی گسترده ای را به خود اختصاص داده و در کانون توجه تحلیلگران اقتصادی قرار گرفته است. مروری بر نتایج مطالعات انجام شده نشان می دهد که نداشتن چارچوب مشخص برای انتخاب متغیرهای توضیحی و تخمین مدل های مختلف آلودگی به نتایج و توصیه های سیاستی متفاوتی منجر شده است. یکی از راه های غلبه بر نااطمینانی در انتخاب متغیرها و همچنین نااطمینانی در انتخاب مدل، استفاده از روش های اقتصادسنجی بیزینی از جمله روش میانگین گیری مدل بیزینی (BMA) است. در این راستا، در این پژوهش سعی شده است با استفاده از داده های کشورهای در حال توسعه در یک دوره 23 ساله 2014-1992 و با بهره گیری از رویکرد اقتصاد سنجی بیزینی اثر عوامل موثر بر انتشار گاز CO2 (به عنوان مهمترین شاخص آلودگی هوا) مورد بررسی قرار گیرد. نتایج حاصل از روش میانگین گیری مدل بیزینی (BMA) نشان می دهد که فرضیه زیست محیطی کوزنتس مبنی بر وجود رابطه U معکوس بین رشد اقتصادی و کیفیت محیط زیست در کشورهای در حال توسعه مورد تایید قرار می گیرد. همچنین یافته های تحقیق حاکی از آن است که متغیرهای مصرف انرژی، مصرف برق، و متغیرهای مربوط به صنعتی شدن رابطه مثبت و تقریبا با اهمیتی با انتشار گاز دی اکسید کربن دارند. در مقابل نرخ سواد و نابرابری درآمد نیز اثر کاهنده ای بر میزان انتشار CO2 داشته اند.
    کلید واژگان: انتشار گاز CO2, محیط زیست, منحنی زیست محیطی کوزنتس (EKC), میانگین گیری مدل بیزینی (BMA)
    Alireza Tamizi
    The attention to sustainable development and the necessity of environmental protection, and also the adverse effects of environmental pollution on development and quality of life all over the world, have made the environmental protection a major concern of economic officials. For this reason, over the recent decades an extensive literature has been devoted to improve environmental quality and its determinants. Therefore, economic analysts have focused on these issues more than before. In this regard, to know the effects of air pollution determinants can contribute economic officials to reduce pollution. This study attempted to investigate the effects of some variables on CO2 (as one of the most important air pollution indicators) in developing countries during 1992-2014 using Bayesian econometrics approach and applying Bayesian Model Averaging (BMA). Finally, according to the theoretical and empirical evidence, it is found that Environmental Kuznets’ hypothesized inverted U-shaped relationship between economic growth and environmental quality is supported by data. The findings of the study also showed that energy consumption, electricity consumption, and the variables related to industrialization have positive and almost important relationship with CO2 emissions. Against, literacy rate and income inequality have negative effects on CO2 emissions.
    Keywords: Pollution, CO2 emissions, Environment, Environmental Kuznets Curve (EKC), Bayesian Model Averaging (BMA)
  • محسن پورعبادالهان کویچ، محمد مهدی برقی اسگویی، حسین پناهی، خدیجه صالحی ابر، ایرج قاسمی
    دی اکسید کربن ناشی از احتراق سوخت های فسیلی با داشتن بیشترین سهم از گازهای گلخانه ای، مهمترین عامل آلودگی هواست. صنایع محصولات کانی غیرفلزی با داشتن سهم 8/25 درصدی در سال 1390، بیشترین نقش را در انتشار آلودگی دی اکسید کربن صنایع ده نفر کارکن و بیشتر ایران داشته است. داشتن آگاهی از چگونگی تغییرات این نوع آلودگی ها مستلزم توجه به عوامل مختلف موثر در انتشار آن ها است. بر همین اساس در مطالعه حاضر، انتشار دی اکسید کربن در صنایع محصولات کانی غیرفلزی ایران طی دوره 1390-1379، به شش عامل اثر فعالیت، اثر ساختار بین بخشی، اثر ساختار درون بخشی، اثر شدت انرژی، اثر ترکیب سوخت و اثر ضریب انتشار تجزیه می شود و با استفاده از روش LMDI، اثر تغییر در هر یک از این عوامل بر تغییرات انتشار دی اکسید کربن مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج حاصله نشان می دهد که تغییرات در اثر فعالیت، اثر ساختار بین بخشی و اثر ضریب انتشار به ترتیب بیشترین تاثیر را بر رشد انتشار دی اکسید کربن صنایع محصولات کانی غیرفلزی داشته اند و در نقطه مقابل، تغییرات اثر شدت انرژی، اثر ساختار درون بخشی و اثر ترکیب سوخت عوامل اصلی کاهش انتشار دی اکسید کربن بوده اند.
    کلید واژگان: تحلیل تجزیه شاخص, انتشار آلودگی دی اکسید کربن, صنایع محصولات کانی غیرفلزی, روش LMDI, ایران
    Mohsen Pourbadollahan Covich, Mohahmadmehdi Barghi Oskooee, Hossein Panahi, Khadijeh Salehi Abar, Iraj Ghasemi
    Carbon Dioxide (CO2) resulting from the combustion of fossil fuels has the highest share of greenhouse gas emissions. Non-metallic mineral products industries with a share of 25.8 per cent had a significant role in CO2 emissions of Iranian ten people or more industries at 2011. In order to have knowledge about the changes of such pollutions, the recognition of the influencing factors of emissions of them is required. In this study, using the LMDI approach, the changes in total CO2 emissions in Iranian non-metallic mineral products industries are traced back to changes in activity level, structural change between sectors, structural change within sectors, energy intensity, fuel mix and emission factors, over the period of 2000 – 2011. The results indicate that the changes in the activity level, structural change between sectors and emission factors are the major factors of increasing CO2, respectively. In contrast, changes in the energy intensity, structural change within sectors and fuel mix factors have decreased the CO2 emissions of such industries.
    Keywords: Index Decomposition Analysis, CO2 Emissions, Non, Metallic Mineral Products Industries, LMDI Method, Iran
  • سمیه اعظمی *، کیومرث سهیلی، پریسا جیحونی پور
    مطابق با تحلیل داده-ستانده زیست محیطی (EEIO) و در راستای کاهش انتشار گاز دی اکسیدکربن CO2)) این پرسش مطرح است که تکنولوژی و ساختار تقاضای نهایی چه تاثیری بر انتشار CO2 در ایران دارد؟ به منظور پاسخ به این سوال این مطالعه دو روش را دنبال می گیرد: ابتدا CO2برای 29 بخش اقتصادی محاسبه می شود و سپس با استفاده از تحلیل تجزیه ساختاری (SDA) عوامل موثر بر رشد انتشار CO2 در فاصله زمانی 90-1378 بررسی می شود. نتایج نشان می دهد بخش نیروگاهی بزرگترین منتشرکننده CO2 در ایران است. مطابق با تحلیل تجزیه ساختاری تقاضای نهایی با سهم 87/1 درصدی و تکنولوژی با سهم 87/0- درصد در تغییرات انتشار CO2 به ترتیب منجر به افزایش و کاهش انتشار CO2 در این فاصله زمانی در ایران شده اند. همچنین نتایج حاکی از آن است که مخارج مصرفی خصوصی (مخارج خانوار) در میان اجزاء تقاضای نهایی بیشترین سهم را در انتشار CO2 دارد. افزایش راندمان سیستم های احتراق در نیروگاه ها، پیشرفت تکنولوژی های پاک و ارزان، سیاست های افزایش کارایی مصرف انرژی در بخش خانگی و توسعه آموزش عمومی و آگاه سازی جهت بهینه سازی مصرف انرژی پیشنهاد می شود
    کلید واژگان: انتشار CO2, تکنیک گسترش یافته داده-ستانده زیست محیطی(EEIO), تحلیل تجزیه ساختاری(SDA), ایران
    somayeh Azami *, Kiomars soheili, parisa jeihooni poor
    As far as Environmentally Extended Input‐Output (EEIO) and CO2 emissions reduction are concerned, the question is: what are the impacts of final demand structure and technology on CO2 emissions in Iran? In order to answer this question, the current research adopts a two-step approach:(1) first, CO2 emissions are estimated for 29 economic sectors; (2) then, using Structural Decomposition Analysis(SDA), driving forces of emission growth during 1999-2011 are examined. The results show that power plants play a major role in CO2 emissions in Iran. According to this technique, final demand structure (with contribution of 187%) and technology (with contribution of -87%) which increased and decreased CO2 emissions, respectively, during the study period in Iran, brought about changes in emissions. Also, the results suggest that, among the final demand components, household consumption expenditures had the largest share in CO2 emissions. Thus, it is recommended to increase the efficiency of combustion systems at power plants, develop clean and inexpensive technologies, propose policies to enhance energy efficiency in the household sector, and promote public awareness to optimize energy consumption
    Keywords: CO2 Emissions , Environmentally Extended Input?Output , Structural Decomposition Analysis , Iran
  • بهرام فتحی *، محمدحسین مهدوی عادلی، محمدحسن فطرس
    اگاهی جهانی در مورد امنیت انرژی، تغییرات آب و هوایی و خطرات زیست محیطی ناشی از فعالیت های اقتصادی مانند انتشارآلاینده ها باعث شده است تا مسائل زیست محیطی ناشی از این فعالیتها درارزیابی عملکرد کارایی انرژی لحاظ گردد. تعدادی از مطالعات گذشته به ارزیابی عملکرد کارایی انرژی پرداختند که در میان تحلیل های مختلف،استفاده از تحلیل پوششی داده ها (DEA) اخیرا افزایش قابل توجهی شده است. دربسیاری از مطالعات کارایی انرژی مربوط به DEA، ستانده های نامطلوب مانند انتشار دی اکسید کربن (CO2) را در چارچوب مدلسازی مورد بررسی قرار نداده اندکه این ممکن است در تولید مشترک با ستانده مطلوب و نامطلوب منجر به نتایجی دور از واقع گردد. هدف این تحقیق، اندازه گیری عملکرد کارایی انرژی صنعتی از چندین مدل DEA زیست محیطی با انتشار CO2 با استفاده از شاخص های عملکرد کارایی انرژی در دو حالت ایستا و پویا در کشورهای در حال توسعه منتخب در دوره زمانی2012-2001 است. شاخص عملکرد کارایی انرژی پویا به دو مولفه اصلی تجزیه می شود. نتایج نشان می دهد که بهبود کارایی صنعتی در کشورهای در حال توسعه منتخب به طور عمده از بهبود تکنولوژی تاثیر می پذیرد.
    کلید واژگان: کارایی انرژی, انتشار CO2, کشورهای در حال توسعه, ناپارامتریک
    Bahram Fathi *, Mohammad Hossin Mahdavi Adeli, Mohammad Hasan Fetros
    The global awareness about energy security, weather fluctuations, and environmental dangers due to economic activities such as pollutants emissions has enforced the environmental problems due to these activities in evaluating energy Efficiency Performance. A number of previous studies have focused on evaluating the energy efficiency performance. Among different analyses, DEA has dramatically increased recently. In most of Energy efficiency Studies related to DEA, undesirable outputs such as CO2 emissions has not been investigated based or modeling framework, which itself may lead to unreal results in shared production with desirable and undesirable output. The purpose of this study is to measure industrial Energy Efficiency performance indices in two static and dynamic states in selected developing countries from 2001 to 2012. Dynamic Energy efficiency index is divided to two main factors. The results of the study demonstrated that industrial efficiency improvement is dramatically affected by technological improvement in the selected developing countries.
    Keywords: Energy efficiency, CO2 emissions, Developing countries, Nonparametric
  • محمدحسن فطرس*، آقای جواد براتی، خانم مریم رسول زاده
    ذخایر عظیم سوخت های فسیلی کشور توجه جدی به صرفه جویی در مصرف انرژی را کم رنگ و دامنه اتلاف در این زمینه را فراخ کرده-است. به دلیل تجهیزات فرسوده و ساختار سنتی بسیاری از صنایع و محدودیت داده ها، مطالعات اندکی در این خصوص برای بخش صنعت کشور صورت گرفته است. این مطالعه با رویکرد تجزیه ساختاری، تغییرات در انتشار CO2 را با استفاده از جداول داده-ستانده 1370، 1375 و 1380 برای بخش های مختلف صنعتی، طی دوره های75-1370 و 80-1375 بررسی می کند و عوامل اصلی تغییرات در انتشار را تجزیه و تحلیل می کند. در هر دو دوره، سطح تقاضای نهایی مهم ترین عامل موثر بر افزایش انتشار CO2 بوده است. روند تحولات ساختاری صادرات بهبود یافته به طوری-که اثری کاهنده بر انتشار داشته است. توسعه فناوری صنایع، اگرچه تاثیری اندک بر کاهش انتشار داشته است، با این وجود بهبود در سطح صادرات به عنوان عاملی در جهت کاهش انتشار طی دوره 80-1375 بوده-است. بهبود در کارایی انرژی از مهم ترین عوامل کاهش انتشار CO2 در فعالیت های «حمل و نقل»، «تصفیه و تولید فرآورده های نفتی»، «تولید سایر محصولات کانی غیرفلزی» و «تولید فلزات اساسی» بوده است. برای کاهش انتشار لازم است همچنان توجه ویژه ای به این عامل صورت گیرد.
    کلید واژگان: انتشار دی اکسید کربن, تجزیه ساختاری, جدول داده, ستانده, کارایی انرژی
    Dr. Mohammad Hassan Fotros *, Javad Barati, Maryam Rasoulzadeh
    Immense reserves of fossil fuels، has caused weak attention to economize energy consumption and has consequently led to energy waste. Also، due to data limitations، timeworn equipments and traditional structure of many industries، little research has not been done in the industrial sector from this point of view. This study uses of structural decomposition approach to survey changes in CO2 emissions in Iranian industrial sectors using tables of input-output in the years 1370، 1375 and 1380. The main factors causing the changes in the emissions are analyzed. Marginal demand has been most important factor of CO2 emissions augmentations in both periods (1370-1375 and 1375-1380). The structural changes in exports have improved، it has reduced industrial emissions. Technology improvement and industrialization، however، has had a mince impact on reducing emissions، but it has improved the level of exports as a factor in the reduction for the period is 1375-1380. During two periods، energy efficiency improvement has been the most important factors in reducing CO2 emissions in the “transportation”، “refining and production of petroleum products”، “production of other non-metallic mineral” and “production of basic metals”. It seems that for more reduction in CO2 emissions particular attention should be paid to this factor.
    Keywords: CO2 emissions, structural decomposition, input, output table, energy efficiency
  • محسن پورعبادالهان کویچ، محمد مهدی برقی اسکویی، سیدکمال صادقی، ایرج قاسمی
    به منظور کاهش میزان انتشار گاز های گلخانه ای، شناخت عوامل موثر بر تغییرات انتشار آن ها امری ضروری است. یکی از مهم ترین گاز های گلخانه ای گاز دی اکسیدکربن است که بخش صنعت با دارا بودن سهمی در حدود بیست درصد، نقش عمده ای در تولید آن دارد. از همین رو، مطالعه ی حاضر با استفاده از تکنیک تجزیه شاخص به بررسی عوامل اصلی انتشار دی اکسیدکربن در زیربخش های صنعتی ایران (در سطح کدهای دو رقمی ISIC) طی سال های 1379- 1386 می پردازد. برای این منظور با به کارگیری روش جمعی LMDI، عوامل موثر در تغییرات انتشار دی اکسیدکربن در زیربخش های صنعتی ایران، به پنج عامل اثر فعالیت، اثر ساختاری، اثر شدت انرژی، اثر ترکیب سوخت و اثر ضریب انتشار تجزیه می شوند. نتایج حاصله نشان می دهد که عامل اصلی افزایش انتشار دی اکسیدکربن در زیربخش های صنعتی ایران، اثر فعالیت بوده است و در نقطه مقابل اثر شدت انرژی تاثیر قابل توجهی در کاهش انتشار دی اکسیدکربن داشته است. این در حالی است که اثر ساختاری نتوانسته تاثیر قابل توجهی در کاهش انتشار دی اکسیدکربن داشته باشد. بنابراین به منظور جلوگیری از افزایش انتشار آلودگی دی اکسیدکربن، ضمن اعمال سیاست های تشویقی جهت افزایش بهره وری انرژی و تغییرات ساختاری به سوی صنایع پاک، می بایست افزایش سهم گاز طبیعی و ارتقاء کیفیت سوخت ها در اولویت برنامه های توسعه اقتصادی قرار گیرد.
    کلید واژگان: تکنیک تجزیه شاخص, روش جمعی LMDI, انتشار دی اکسی, دکربن, زی, ربخش های صنعتی, ایران
    Mohsen Poor Ebadolahan Kovich, Mohammad Mahdi Bargi Oskoee, Seyed Kamal Sadeghi, Iraj Ghasemy
    In order to reduce the greenhouse gases emissions، the recognition of influencing factors of emission of such gases is required. One of the most important greenhouse gases is Carbon Dioxide. The industry sector، by having about 20 percent، plays a significant role in emission of Carbon Dioxide. This study investigates the major factors of Carbon Dioxide emissions in Iranian industry subsectors during 2000-2007. For that purpose، using LMDI method in additive form، the Carbon Dioxide emissions of the Iranian two digit ISIC manufacturing industries decomposed to activity، structure، energy intensity، energy mix and emission factors. The results indicate that the activity effect is the major factor of increasing Carbon Dioxide and in contrast، the effect of energy intensity has a significant impact on reducing Carbon Dioxide emissions. The structure effect has not significant influence on the reduction of Carbon Dioxide emissions. Therefore، to prevent the increasing of pollution emissions of industries، there should be incentive policies to increase energy efficiency and structural changes towards cleaner industries. Also، the increasing of the natural gas in fuels، and improvement of fuel quality should be attended in development programs.
    Keywords: Index Decomposition Techniques, Method of Additive LMDI, CO2 Emissions, Manufacturing Industries, Iran
  • محمدحسن فطرس، جواد براتی
    تشخیص عوامل کلیدی محرک انتشار دی اکسیدکربن برای ارزیابی سیاست ها و راهبردهای کاهش اثرات تغییر اقلیم ضروری است. حمل و نقل حلقه اتصال بخش های مختلف اقتصاد است و بیش از 23 درصد انتشار CO2 کشور را به عهده دارد. پس، توجه به این بخش ضروری به نظر می رسد. این مطالعه به تحلیل عواملی می پردازد که انتشار CO2 ناشی از مصرف سوخت سنگواره ای در بخش حمل و نقل را تحت تاثیر قرار می دهند. برای این منظور از روش «تجزیه ی شاخص دیویژیای میانگین لگاریتمی» و «شاخص دیویژیای میانگین حسابی» استفاده می شود. دوره ی مورد مطالعه 1376-1389است. عوامل اثرگذار مورد بررسی ضریب انتشار، شدت انرژی، ترکیب سوختی، شیوه ی حمل و نقل، تغییرات ساختاری، فعالیت اقتصادی به صورت سرانه و رشد جمعیت می باشند. نتایج نشان می دهند که فعالیت اقتصادی، تغییرات ساختاری و رشد جمعیت به ترتیب بیشترین اثر را بر رشد انتشار CO2 در بخش حمل و نقل داشته اند. شدت انرژی نقشی کاهشی در انتشار CO2 برای کل بخش حمل و نقل داشته است. مقایسه ی نتایج به دست آمده از دو روش مختلف تجزیه، صحت یافته های مطالعه را تایید می کنند.
    کلید واژگان: انتشار CO2, شدت انرژی, بخش حمل و نقل و تکنیک های تجزیه شاخص
    Mohammadhassan Fotros, Javad Baraty
    The identification of key factors driving CO2 emissions is essential for the formulation of effective climate change mitigation policies and strategies. Transportation، as a linkage between different parts of the economy، has of more than 23 percent of the country''s CO2 emissions. This study analyzes the factors affecting CO2 emissions of fossil fuel consumption in the Iranian transport sector for the period 1997-2010. For this purpose، Decomposition Analysis of Logarithmic Mean Divisia Index and Arithmetic Mean Divisia Index are employed. Factors influencing CO2 emissions are coefficient of emission، energy intensity، changes in fuel mix، mode of transportation، structural changes، per capita economic income، and population growth. Results show thateconomic activity، structural changes، and population growth have respectively the greatest impacts on the CO2 emissions growth in Iranian transport sector. Energy intensity has had a reductive role in CO2 emissions for the whole transportation sector. Results obtained from different decomposition methods، are in concordance.
    Keywords: CO2 emissions, energy intensity, transport sector, index decomposition technique
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال