به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "آموزش‏وپرورش" در نشریات گروه "مدیریت"

تکرار جستجوی کلیدواژه «آموزش‏وپرورش» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • حسین دامغانیان*، عطیه صابری، بهمن فخرائی
    زمینه
    رفتارهای سیاسی جزء جدایی ناپذیر رفتار افراد در سازمان ها است. در این زمینه سازمان آموزش وپرورش نیز از این امر مستثنی نیست و چنین رفتارهایی نتایج منفی برای سازمان به همراه دارد.
    هدف
    این پژوهش به دنبال شناسایی و تبیین رفتارهای سیاسی کارکنان آموزش وپرورش است.
    روش
    پژوهش پیش رو آمیخته و شیوه گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه است. ابتدا به شیوه هدفمند با 15 نفر از کارکنان اداری آموزش وپرورش شهر سمنان دارای سابقه شغلی بیشتر از پنج سال مصاحبه انجام شد. سپس با مضامین استخراج شده پرسشنامه ای تهیه و میان 220 نفر کارمند اداری و معلم مقطع متوسطه دوم آموزش وپرورش به روش تصادفی توزیع شد.
    یافته ها
    مضامین اصلی مدیریت تصویرپردازی دیگران، دست اندازهای سازمانی، سلیقه محوری، ائتلاف محوری، رنگ باختن شایستگی، رفتارهای فرصت طلبانه، و تظاهر سلطه شناسایی شدند. بیشترین و کمترین فراوانی مربوط به مدیریت تصویرپردازی دیگران و دست اندازهای سازمانی بود.
    نتیجه
    کارکنان اعمالی که منجر به تسخیر اذهان یا تصویرپردازی مثبت در سازمان می شود بیشتر استفاده می کنند و اعمالی که منجر به سوء استفاده از قانون، ایجاد تشنج سازمانی، نابینایی هدفمند، و کاهش راندمان می شود کمتر استفاده می کنند.
    کلید واژگان: آموزش وپرورش, تحلیل مضمون, رتبه بندی رفتارهای سیاسی, رفتارهای سیاسی
    Hossein Damghanian *, Atieh Saberi, Bahman Fakhraee
    Objective
    This research investigated the political behaviors present within the Ministry of Education, aiming to identify the different types and their relative prevalence among employees.
    Methodology
    The study employed a mixed-method approach to gain a comprehensive understanding of the phenomenon. In the first phase, semi-structured interviews were conducted with fifteen administrative staff members holding extensive experience (over 5 years) within the Ministry in Semnan city. Thematic analysis of these interviews provided a foundation for the development of a questionnaire. This questionnaire was then distributed randomly to a larger sample of 220 participants, encompassing both administrative staff and high school teachers within the Ministry of Education. Data analysis was conducted using SPSS2020 software to identify patterns and trends in the reported behaviors.
    Results
    Seven categories of political behaviors emerged: image management (of others), organizational manipulation, preferential treatment, coalition building, undermining colleagues' competence, opportunistic behavior, and dominance displays. Image management was the most frequently observed behavior, while manipulation tactics were reported less frequently.
    Discussion
    Interestingly, some participants in the study denied the existence of political behaviors within the Ministry. This suggests a potential blind spot or normalization of certain political tactics by some employees. The research also highlights the diverse range of political strategies employed within the organization. Further investigations are warranted to explore the motivations driving these behaviors and their potential impact on the Ministry's overall effectiveness and employee well-being.
    Keywords: Thematic Analysis, Education, Political Behaviors, Ranking Of Political Behaviors
  • سعید عبدل زاده، یدالله عباس زاده سهرون*، پیمان یارمحمدزاده
    هدف پژوهش حاضر ارائه مدل آسیب‏شناسی سرمایه اجتماعی در نظام آموزش وپرورش بوده است. از روش آمیخته یا ترکیبی مبتنی بر تحلیل مضمون و روش معادلات ساختاری استفاده شده است. در بخش کیفی پژوهش جامعه آماری متخصصان و استادان حوزه آموزش شهر تبریز بر اساس نمونه گیری هدفمند و در بخش کمی معلمان و مدیران بر اساس نمونه گیری فرمول کوکران مدنظر قرار گرفتند. تعداد 12 مصاحبه نیمه ساختاریافته در نرم افزار ATLAS TI به روش تحلیل مضمون کدگذاری شد. 384 پرسشنامه محقق ساخته توزیع و تکمیل شد. تحلیل معادلات ساختاری در نرم افزار SMATPLS صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داد مولفه‏های سرمایه اجتماعی آسیب‏های ارتباطی (ابعاد، جزمیت در آگاهی اجتماعی، سایش اجتماعی، قرینگی روابط اجتماعی، جزمیت تعهد اجتماعی، فروکاست معرفت اجتماعی)، آسیب‏های برنامه ریزی (تعارضات سازمانی با سرمایه جمعی، فرسایش اصول سازمانی، افول سرمایه های شناختی)، آسیب نهادی (توسعه نیافتگی افکار در روابط محیطی، تعارضات ساختاری در بطن سازمان، فرسایش ساختار اجتماعی، اثرپذیری از ناهنجاری های رفتاری)، و مولفه‏های فردی تعاملاتی (تحجرزدگی معرفتی رفتاری، عدم رغبت شراکت جمعی، افول اعتماد و تاب آوری، تسلط ناهنجاری های رفتاری) هستند. با استفاده از روش معادلات ساختاری نشان داده شد روابط پیشنهادی در تحلیل کیفی از نظر آماری نیز مورد تایید است. بارهای عاملی بالای 3/0 آماره های تی بالاتر از 96/1 به دست آمدند. شاخص های برازش نیز همگی در شرایط مناسب بودند و مدل آسیب‏شناسی سرمایه اجتماعی در آموزش وپرورش از برازش لازم برخوردار است.
    کلید واژگان: آسیب شناسی, آموزش وپرورش, تحولات دانش و تکنولوژی, سرمایه اجتماعی
    Saeed Abdolzadeh, Yadollah Abbaszadeh Sohroun *, Peyman Yarmohammadzadeh
    The aim of the current research is to present a model of social capital pathology within the education system. A mixed- method approach, based on content analysis and structural equation modeling was utilized. In the qualitative research section, the statistical population comprised experts and professors in the field of education from Tabriz city, selected through purposive sampling. In the quantitative section, teachers and administrators were chosen based on the Cochran formula. Twelve semi-structured interviews were coded using ATLAS.ti software and analyzed through content analysis. A total of 384 researcher-designed questionnaires were distributed and completed.  Structural equation modeling analysis was conducted using the SmartPLSsoftware. The research results indicate that social capital components contribute to relational damages (dimensions, certainty in social awareness, social erosion, conformity in social relationships, certainty in social commitment, and social knowledge forecast), planning damages (organizational conflicts with collective capital, erosion of organizational principles, and decline of cognitive assets), institutional damages (underdevelopment of thoughts in environmental relationships, structural conflicts within the organization, erosion of social structure, susceptibility to behavioral abnormalities), and individual interactional components (cognitive-behavioral rigidity, lack of interest in collective participation, decline in trust and resilience, and mastery of behavioral abnormalities). The use of structural equation modeling demonstrated that the proposed relationships in the qualitative analysis were statistically confirmed, with factor loadings above 0.3 and t-statistics exceeding 1.96. Fit indices were also within acceptable ranges, affirming that the social capital pathology model in education is adequately fitted.
    Keywords: Pathology, Social Capital, Education, And Training, Knowledge, Technology Developments
  • حسن جرفی*، فاطمه خنیفر

    تحقیق پیش رو به منظور بررسی رابطه بین مولفه های سرمایه اجتماعی و مدیریت بحران سازمانی بین کارکنان آموزش وپرورش استان خوزستان انجام شد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر اجرا توصیفی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان اداره کل آموزش وپرورش استان خوزستان (1540 نفر) بود که از بین آن ها تعداد 310 نفر از طریق روش نمونه ‏گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع ‏آوری داده ها از پرسشنامه سرمایه اجتماعی (رسول زاده اقدم و همکاران، 1395) و پرسشنامه مدیریت بحران (جهان بخش و همکاران، 1395) استفاده شد. داده ‏ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شدند. نتایج یافته ها حاکی از این بود که بین مولفه های سرمایه اجتماعی (اعتماد، مشارکت، انسجام) و مدیریت بحران های سازمانی کارکنان آموزش وپرورش خوزستان ارتباط معناداری وجود دارد. هر چه بر میزان سرمایه اجتماعی کارکنان افزوده شود مدیریت بحران های اجتماعی نیز بیشتر خواهد شد.

    کلید واژگان: آموزش وپرورش, سرمایه اجتماعی, مدیریت بحران, مولفه های مدیریت بحران
    Hassan Jorfi *, Fatemeh Khanifar

    The current research was conducted to investigate the relationship between social capital and organizational crisis management among education workers in Khuzestan province. This research is applied in terms of purpose and descriptive in terms of implementation. The statistical population of the research includes all the employees of the General Department of Education of Khuzestan province (1540 people), of which 310 people were selected as a sample through simple random sampling. Social capital questionnaire (Rasol Zadeh Aghdam et al., 2015) and crisis management questionnaire (Jahanbakhsh et al., 2015) were used to collect data. Data were analyzed using Pearson's correlation coefficient. The results of the findings indicated that there is a significant relationship between social capital (trust, participation, and cohesion) and the management of organizational crises of Khuzestan education staff; the more the amount of social capital of employees increases, the more the management of social crises will increase.

    Keywords: Social Capital, Crisis Management, Components Of Crisis Management, Education
  • رحمان رسول فتاح*، مجتبی امیری، سید رضا سیدجوادین، رسول نوروزی سیدحسینی
    هدف

    رویکرد قابلیت، نتیجه آخرین نظریه های توسعه، دیدگاه نوینی است که توسعه را با مفاهیم «کارکردها» و «قابلیت ها» پیوند می زند و می تواند به عنوان رویکردی اساسی در نظام آموزش وپرورش به کار گرفته شود. هدف این پژوهش طراحی یک مدل سیاست گذاری، بر اساس توسعه قابلیت های انسانی وزارت آموزش وپرورش منطقه کردستان است. در این راستا، پس از شناسایی قابلیت های انسانی در زمینه آموزش وپرورش در منطقه کردستان، ارتباطات منطقی بین اجزای تاثیرگذار برقرار شد تا سیاستی به منظور توسعه قابلیت های انسانی تدوین شود.

    روش

    این پژوهش با استفاده از روش پژوهش کیفی و رویکرد نظریه داده بنیاد انجام شد. در این راستا، داده های پژوهش از طریق روش نمونه گیری هدفمند جمع آوری شد. این نمونه گیری از طریق به کارگیری افراد متخصص و خبره در حوزه آموزش وپرورش در منطقه کردستان انجام گرفت. داده ها از طریق اجرای مصاحبه های عمیق جمع آوری شدند. ابتدا، افراد متخصص در زمینه آموزش وپرورش با دقت انتخاب شدند و فقط با افرادی مصاحبه شد که در این حوزه توانمندی و تجربه کافی داشتند. این نمونه گیری هدفمند پس از تعیین معیارهای دقیق برای انتخاب افراد صورت گرفت تا بهترین دیدگاه ها و تجربه های ممکن کسب شود. سپس با انجام مصاحبه های عمیق با افراد انتخاب شده، داده های لازم برای پژوهش جمع آوری شد. این مصاحبه ها به صورت گسترده و جزیی انجام گرفت و از افراد در مصاحبه ها، سوال های متنوع مرتبط با موضوع پژوهش پرسیده و هم زمان، داده ها جمع آوری و تحلیل شد. بر اساس رویکرد گلیزری، داده ها کدگذاری و مفهوم پردازی شدند. این مرحله با دقت انجام شد تا الگوها، مفهوم ها و تفاوت های مهم در داده ها به وضوح برجسته شود. کدگذاری دقیق این اطلاعات باعث شد تا تحلیل گسترده و عمیقی از داده های جمع آوری شده ارایه شود.
     

    یافته ها

    نتایج پژوهش نشان می دهد که در نظام آموزش وپرورش منطقه کردستان، دو سطح اصلی از قابلیت های انسانی وجود دارد که عبارت است از: قابلیت های مبتنی بر مهارت و قابلیت های مبتنی بر فرصت. این دو سطح قابلیت به طور گسترده در ساختار آموزش وپرورش، از سطوح مختلف آموزشی گرفته تا بخش های غیررسمی و آموزش خودآموز، دیده می شود. قابلیت های مبتنی بر مهارت بر مهارت ها، توانایی ها و مهارت های فردی افراد متمرکز است. مهارت های آکادمیک، تخصصی و عملی که افراد در حوزه آموزش وپرورش کسب می کنند، جزء این قابلیت ها محسوب می شود. قابلیت های مبتنی بر فرصت، به توانمندی افراد در بهره گیری از فرصت ها و امکانات محیط خود اختصاص دارد. این قابلیت ها شامل توانایی های اجتماعی، ارتباطی و کارآفرینانه است. علاوه بر این، نتایج نشان داد که اگر توجه به عوامل زمینه ای، عوامل تبدیل کننده و عوامل تسهیل کننده صورت گیرد، این قابلیت ها به کارکردهای مطلوب تبدیل می شوند. این تحولات، نه تنها در سطح آموزش رسمی، بلکه در فرایندهای آموزش غیررسمی نیز دیده می شود. این نتایج نشان می دهد که جنبه جامع و گسترده توسعه قابلیت های انسانی، در نظام آموزش وپرورش منطقه کردستان است، همچنین نتایج بر نقش اساسی این قابلیت ها در بهبود فرایندهای آموزش و افزایش توانمندی افراد تاکید می کند.

    نتیجه گیری

    اگر سیاست گذاران آموزشی نظام آموزش وپرورش منطقه کردستان، به جوانب مختلف قابلیت های انسانی دیدگاهی جامع و تعاملی داشته باشند، می توان انتظار داشت که کارکردهای مطلوبی همچون تقویت رفاه و سعادت در زمینه اجتماعی و آموزشی در این منطقه شکل گیرد. این امر به تقویت نهادهای اجتماعی، احترام به هنجارها و قوانین منطقه ای، ارج نهادن به ویژگی های قومیتی و مدیریت موفق عوامل ژیوپلیتیکی وابسته است. به این ترتیب، رویکرد قابلیت، به عنوان یک چارچوب مفهومی، نه تنها با پارادایم های سنتی توسعه هم خوانی دارد، بلکه در ایجاد ساختاری پویا و واکنشگر برای سیاست گذاری آموزشی، نقش کلیدی ایفا می کند.

    کلید واژگان: قابلیت های انسانی, مدل خط مشی گذاری, آموزش وپرورش, عوامل تبدیل کننده, اقلیم کردستان
    Rahman Rasul Fatah *, Mojtaba Amiri, Seyed Reza Seyed Javadin, Rasool Norouzi Seyed Hosseini
    Objective

    The capability approach, the result of the latest development theories, is a novel perspective that links development with the concepts of "functions" and "capabilities." This approach can be employed as a fundamental framework in the education system. The aim of this research is to design a policy-making model based on the development of human capabilities in the Kurdistan Region's Ministry of Education. In this regard, human capabilities in the field of education were identified in Kurdistan, and logical connections between influential components were established to formulate a policy for developing human capabilities.

    Methods

    This research was conducted using qualitative research methods and a grounded theory approach. In this context, research data were collected through purposive sampling. This sampling involved employing experts and professionals in the field of education in Kurdistan. Data were collected through conducting in-depth interviews. Initially, experts in education were carefully selected, and only those with sufficient capability and experience in this field were chosen for interviews. This purposive sampling was done by setting precise criteria for selecting individuals to gain the best perspectives and experiences. Then, through conducting in-depth interviews with selected individuals, the necessary data for the research were collected. These interviews were extensive and detailed, asking various questions related to the research topic. Simultaneously, data were collected and analyzed. According to the Glaserian approach, the data were coded and conceptualized. This stage was done carefully to clearly highlight patterns, concepts, and significant differences in the data. Precise coding of this information allowed for a comprehensive and in-depth analysis of the collected data.

    Results

    The research findings show that in the Kurdistan Region's education system, there are two main levels of human capabilities: skill-based capabilities and opportunity-based capabilities. These two levels of capability are widely observed in the education structure, from different educational levels to informal and self-taught education sectors. Skill-based capabilities focus on individual skills, abilities, and competencies. Academic, specialized, and practical skills acquired in the field of education are part of these capabilities. Opportunity-based capabilities are related to individuals' ability to utilize opportunities and facilities in their environment. These capabilities include social, communicative, and entrepreneurial abilities. Furthermore, the results showed that if attention is given to contextual factors, transformative elements, and facilitating factors, these capabilities can be transformed into desirable functions. These transformations are observable not only at the level of formal education but also in informal education processes. These results indicate the comprehensive and extensive nature of human capability development in the Kurdistan Region's education system and emphasize the fundamental role of these capabilities in improving educational processes and enhancing individuals' proficiency.

    Conclusion

    If educational policymakers in the Kurdistan Region's education system have a comprehensive and interactive perspective towards various aspects of human capabilities, it can be expected that desirable functions such as enhancing welfare and happiness in the social and educational areas of this region will be formed. This matter is dependent on the strengthening of social institutions, respect for regional norms and laws, valuing ethnic characteristics, and successful management of geopolitical factors. In this way, the capability approach, as a conceptual framework, not only aligns with traditional development paradigms but also plays a key role in creating a dynamic and responsive structure for educational policy-making.

    Keywords: human capabilities, Policy Model, Education, transforming factors, Kurdistan Region
  • مجتبی محمدی، امین رحیمی کیا*، مهری دارایی
    زمینه و هدف

    سرمایه فرهنگی مجموعه ای از روابط، معلومات، اطلاعات و امتیازاتی است که فرد برای حفظ کردن یا به دست آوردن یک موقعیت اجتماعی از آن استفاده می کند. هدف پژوهش حاضر تدوین مدل سرمایه فرهنگی مدیران آموزش وپرورش می باشد.
    روش شناسی: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و به روش دلفی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل خبرگان آگاه به موضوع تحقیق بود که با نمونه گیری به روش هدفمند و بکار گیری معیار اشباع نظری، مصاحبه هایی نیمه ساختاریافته با 13 نفر انجام گردید. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان است. برای تحلیل داده ها از آماره های تکنیک دلفی و ضریب توافق کندال استفاده شده است.

    یافته ها

    بر اساس یافته های پژوهش مدل سرمایه فرهنگی مدیران آموزش وپرورش دارای 4 بعد و 19 مولفه است. ابعاد چهارگانه و مولفه های آن ها عبارت هستند از: الف- بعد فردی (هویت فردی، مهارت ها، سلیقه، رفتار و رویه، ارزش، خلاقیت و نوآوری و نیازها) ب-بعد اجتماعی (امنیت اجتماعی، درک فرهنگی متقابل، خودباوری ملی، تعهد به هنجارهای مشترک و شناخت هویت ملی) ج- بعد سازمانی (رضایتمندی، عدالت فرهنگی در سازمان، بهره وری، مشارکت در امور فرهنگی سازمان و قانون مندی) د-بعد فناوری (استفاده از اینترنت و شبکه های اجتماعی، مهیا ساختن زمینه تکنولوژی).

    نتایج

    شناخت عوامل موثر بر بهبود و ارتقاء سرمایه فرهنگی می تواند با تولید آگاهانه، ارادی و برنامه ریزی شده در ابعاد فردی، اجتماعی، سازمانی و فناوری در راستای تولید دانش فرهنگی و هم راستایی فرهنگی جهت تحقق آموزش وپرورش مولد و خلاق با بهره وری بالا در راستای تحقق توسعه پایدار گام برداشت.

    کلید واژگان: سرمایه فرهنگی, مدیران, آموزش وپرورش, تکنیک دلفی
    Mojtaba Mohammadi, Amin Rahimikia *, Mehry Daraei
    Background and Aim

    Cultural capital refers to a collection of information, relationships, and privileges that individuals use to maintain or attain a certain social position. This study aims to develop a model of cultural capital for education managers.

    Methodology

    This study employed a qualitative approach and utilized the Delphi method. The statistical population consisted of experts knowledgeable in the subject matter. Semi-structured interviews were conducted with 13 participants using purposive sampling and the application of theoretical saturation criteria. The data collection tool used in this study was a semi-structured interview with experts. The Delphi technique was employed for data analysis, along with statistical methods and the Kendall agreement coefficient.

    Results

    Based on the research findings, the cultural capital model of education managers consists of 4 dimensions and 19 components. The four dimensions and their respective components are as follows:Individual dimension (individual identity, skills, tastes, behaviour and practice, value, creativity and innovation, needs)Social dimension (social security, mutual cultural understanding, national self-confidence, commitment to common norms, and recognition of national identity)Organizational dimension (satisfaction, cultural justice in the organization, productivity, participation in the cultural affairs of the organization, and legality)Technology dimension (using the Internet and social networks, and providing the groundwork for technology and technology).

    Conclusion

    Recognizing the factors that contribute to the improvement and promotion of cultural capital can be achieved through conscious and voluntary efforts, planned across individual, social, organizational, and technological dimensions. This will enable the production of cultural knowledge and alignment, ultimately leading to productive and creative education with a genuine interest. The aforementioned steps have been taken towards achieving sustainable realization.

    Keywords: Cultural Capital, managers, Education, Delphi Technique
  • معصومه ریحانی شیروان، نازیا سادات ناصری*، محبوبه سلیمان پورعمران
    هدف

    هدف از انجام این پژوهش، طراحی مدل برنامه درسی سبز مبتنی بر ساحت های تعلیم و تربیت در آموزش وپرورش بود.

    روش

    این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ رویکردی، کیفی بود. مشارکت کنندگان مورد مطالعه در بخش کیفی، تعداد 25 نفر از خبرگان علمی، کیفی شامل اساتید و اعضای هیات علمی رشته علوم تربیتی، برنامه ریزی درسی و محیط زیست دانشگاه فرهنگیان، دانشگاه دولتی و دانشگاه آزاد استان خراسان شمالی و مدیران ارشد اداره کل آموزش وپرورش خراسان شمالی بودند که  به شیوه هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته و از روش دلفی جهت گردآوری داده ها استفاده شد. در تحلیل داده ها در بخش کیفی پژوهش از روش تحلیل تم یا تحلیل مضمون استفاده گردید. برای سنجش روایی از روش سه سویه سازی استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج تحقیق نشان داد ابعاد برنامه درسی سبز دارای چهار بعد (هدف، محتوا، روش تدریس و ارزشیابی) و ساحت های تعلیم و تربیت دارای 6 بعد (اعتقادی، عبادی و اخلاقی؛ اقتصادی و حرفه ای؛ علمی و فناوری؛ اجتماعی و سیاسی؛ زیستی و بدنی و زیبایی شناختی و هنری) می باشد. همچنین در خصوص رتبه بندی مولفه های برنامه درسی سبز و ساحت های تعلیم و تربیت در آموزش وپرورش مشخص شد با توجه به مقادیر بار عاملی بیشترین اولویت در بعد هدف (احترام به طبیعت) - محتوا (ایجاد نگرش چند وجهی)، روش های تدریس (محتوای تلفیقی و بین رشته ای)، ارزشیابی (ارزشیابی بر اساس ایده پردازی در حل مسایل زیست محیطی)، می باشد.

    نتیجه گیری

    ارتقاء فرهنگ محیط زیستی دانش آموزان به دلیل حساسیت سنی دانش آموزان دارای شرایط و ضوابط خاصی است و آموزش ارتقاء فرهنگ محیط زیستی دانش آموزان باید مسایل مختلفی را موردتوجه قرارداد.در نتیجه ارتقاء فرهنگ محیط زیستی دانش آموزان به دلیل حساسیت سنی دانش آموزان دارای شرایط و ضوابط خاصی است و آموزش ارتقاء فرهنگ محیط زیستی دانش آموزان باید مسایل مختلفی را موردتوجه قرارداد.

    کلید واژگان: مدل, برنامه درسی سبز, ساحت های تعلیم و تربیت, آموزش وپرورش
    Masoomeh Reyhani Shirvan, Nazia Sadat Neseri *, Mahboobeh Soleiman Poor Omran
    Purpose

    The purpose of this article was to design a green curriculum model based on the fields of education in education.

    Method

    This research was applied in terms of purpose and in terms of qualitative approach; The participants of the study in the qualitative part of this research are 25 scientific experts, qualitative, including professors and academic staff members in the field of educational sciences, curriculum planning and environment of Farhangian University, State University and Azad University of North Khorasan Province and senior managers of the General Department of Education and Culture of Khorasan. North were selected in a purposeful way. Semi-structured interview and Delphi questionnaire were used to collect data. In order to analyze the data in the qualitative part of the research, the method of theme analysis or theme analysis was used. To measure the validity of the qualitative phase of the current research, the three-tier method was used.

    Findings

    The results of the research showed that the dimensions of the green curriculum have four dimensions (purpose, content, teaching method and evaluation) and the fields of education have six dimensions (religious, religious and moral, economic and professional, scientific and technological, social and political, biological, physical, aesthetic and artistic). Also, regarding the ranking of the components of the green curriculum and the areas of education and training in education, it was determined that according to the values of the factor load, the highest priority is in the goal dimension (respect for nature) - content (creating a multifaceted attitude), teaching methods (integrated and interdisciplinary content). , evaluation (evaluation based on ideation in solving environmental problems).

    Conclusion

    The promotion of students' environmental culture has certain conditions and criteria due to the age sensitivity of students, and the education for the promotion of students' environmental culture should take into account various issues.

    Keywords: model, Green Curriculum, fields of education, education
  • جواد هداوند*

    امروزه «دولت شفاف» و «دولت باز» الگوهای نوینی از حکمرانی مطلوب به شمار می رود که بر مبنای آن تمامی روندها و رفتارهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دولت به صورتی شفاف و واضح ارایه می گردد. اگرچه موضوع شفافیت در ادبیات اداری، مفهومی نسبتا نوین است، اما مولفه ای بنیادین در کارآمدی و جلب اعتماد ذی نفعان، شناخته می شود. شفافیت و مسیولیت پذیری ارتباط تنگاتنگی با هم دارند چرا که شفافیت مسیولیت ایجاد می کند. دستگاه های اجرایی به عنوان بازوهای اجرایی دولت، کانون عرضه و سنجش شفافیت به شمار می روند که می توانند به رفع ابهام از عملکرد دولت کمک نمایند. پژوهش حاضر از منظر هدف، کاربردی و از منظر ماهیت، در زمره پژوهش های توصیفی تحلیلی جای می گیرد که با روش کتابخانه ای و اسنادی به مطالعه تحلیلی، انتقادی و توصیف روابط علی میان متغیرها می پردازد. در این روش همچنین از دانش صریح و ضمنی حاصل از تجربیات سازمانی به منظور تدوین الگو و نقشه راه استفاده شده است. مطابق یافته ها، عوامل موثر بر شفافیت سازمانی وزارت آموزش وپرورش عبارت اند از: مدیریت تعارض منافع، فهم درست و ترویج گفتمان، یکپارچه سازی سامانه ها، عدالت داده ها، تدوین نظام جامع شفافیت رسانه ای و تنقیح مقررات.

    کلید واژگان: شفافیت, پاسخگویی, فساد, حکمرانی, آموزش وپرورش
  • صلاح الدین ابراهیمی*، احمد ناصری امین، رضا علیزاده، بهمن غلامی
    یکی از فرایندهای مهم مدیریت منابع انسانی در سازمان‏های آموزشی توسعه سرمایه اجتماعی مدیران است. سرمایه اجتماعی می‏تواند به مدیران آموزشی در دستیابی به اهداف و اثربخشی آموزش‏وپرورش کمک ‏کند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر سرمایه اجتماعی مدیران در سازمان‏های ایرانی اسلامی در آموزش‏وپرورش انجام شد. در این پژوهش از روش آمیخته (کیفی کمی) با راهبرد اکتشافی متوالی استفاده شد. جامعه پژوهش در بخش کیفی همه صاحب نظران، استادان، و خبرگان حوزه منابع انسانی و آشنا با مباحث سرمایه اجتماعی در آموزش‏وپرورش بودند که با استفاده از نمونه گیری هدفمند مبتنی بر گلوله‏برفی با 20 نفر از آن ها مصاحبه شد. جامعه آماری در مرحله کمی همه مدیران ارشد و میانی اداره آموزش‏وپرورش شهر تهران بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای 459 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش در مرحله کیفی مصاحبه نیمه‏ساختاریافته و در مرحله کمی پرسشنامه محقق‏ساخته بود. برای تحلیل اطلاعات در قسمت کیفی از ‏روش کدگذاری باز و محوری و در قسمت کمی از روش‏های تحلیل توصیفی، تحلیل همبستگی، و تحلیل معادلات ساختاری (تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم) استفاده شد. نتایج نشان داد عوامل موثر بر سرمایه اجتماعی مدیران آموزش‏وپرورش عبارت اند از: پشتیبانی و شبکه‏سازی، تعامل و ارتباطات، مدیریت استعداد و توسعه مدیران، فعالیت‏های فوق برنامه، به سازی منابع انسانی، عوامل مدیریتی، و عوامل سازمانی. در قسمت کمی نیز نتایج تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم و تحلیل مدل معادلات‏ ساختاری با رویکرد حداقل مجذورات جزیی اعتبار مدل را مورد تایید قرار داد.
    کلید واژگان: آموزش ‏وپرورش, توسعه مدیران, سرمایه اجتماعی, سرمایه اجتماعی مدیران
    Salahedin Ebrahimi *, Ahmad Naseriamin, Reza Alizadeh, Bahman Gholami
    Social capital can aid educational managers in achieving educational goals and effectiveness. Therefore, this research aimed to identify the factors influencing the social capital of managers in Iranian-Islamic organizations within the education sector. The study employed a mixed method (qualitative-quantitative) approach using a sequential exploratory strategy. In the qualitative phase, the research community consisted of experts, professors, and individuals knowledgeable in human resources and social capital in education. A targeted sampling technique based on snowball sampling was used to conduct interviews with 20 participants. For the quantitative phase, the statistical population comprised senior and middle managers from the Tehran Education Department. A sample of 459 individuals was selected using cluster sampling. The research utilized a semi-structured interview guide for the qualitative phase and a researcher-designed questionnaire for the quantitative phase. Data analysis involved the use of open and axial coding in the qualitative phase and descriptive analysis, correlation analysis, and second-order confirmatory factor analysis employing structural equation analysis in the quantitative phase. The results revealed that the factors influencing the social capital of educational managers included support and networking, interaction and communication, talent management and development, extracurricular activities, enhancement of human resources, management factors, and organizational factors. The quantitative analysis, employing the partial least squares approach, confirmed the validity of the model through second-order confirmatory factor analysis and structural equation modeling.
    Keywords: Education, Manager development, Managers' social capital, Social capital
  • اکرم طالبی، علی خورسندی*، سعید غیاثی
    توانمندسازی معلمان فرایندی پیچیده و چندبعدی است که نیازمند سیاست گذاری پویا در ابعاد متعددی است. در پژوهش حاضر تلاش شد عوامل موثر بر پدیده توانمندسازی معلمان موردبحث و بررسی قرار گیرد. پژوهش با اعمال رویکرد ترکیبی و در دو گام مطالعه تطبیقی و تحلیل انتقادی انجام شد. در بخش نخست داده‏های مربوط به آموزش معلمان در کشورهای فنلاند، سنگاپور، ژاپن، اتریش، فرانسه و ایران در محورهای مشخص جمع آوری گردید و در گام دوم با (14) نفر از متخصصین تعلیم و تربیت، مدیران و اعضاء هییت علمی دانشگاه فرهنگیان مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. یافته های پژوهش مبین آن است که توانمندسازی معلمان از دو بعد کلان و خرد با موانع متعددی مواجه است. ضعف جایگاه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی معلمان از منظر کلان و ضعف آموزش ‏های بدو خدمت، ضمن خدمت، حمایت از توسعه مستمر حرفه‏ ای و فقدان سیاست جذب فراگیر مناسب از منظر خرد مانع توانمندسازی معلمان شده است؛ بنابراین توصیه می‏ شود به منظور ارتقاء جامعه و حرکت در مسیر توسعه پایدار، دیدگاه مسیولین به آموزش وپرورش و این حرفه در ابعاد مختلف و به صورت عملی تغییر کرده و سیاست‏ هایی متناسب با نیازهای جامعه معلمان و سطح بین المللی اتخاذشده و از ورود افرادی که استعداد، علاقه و شایستگی لازم را ندارند، جلوگیری شود.
    کلید واژگان: توانمندسازی معلم, آموزش وپرورش, توسعه پایدار, تحلیل انتقادی سیاست آموزشی
    Akram Talebi, Ali Khorsandi Taskoh *, Saeed Ghiyathi Nedushan
    The purpose of this study is to analyze the values affecting teacher empowerment in Iranian education. The above goal by two sub-goals, identifying the obstacles that exist in the path of teacher empowerment and providing the necessary policy guidelines in order to improve teacher empowerment programs was guided. For this purpose, research data were collected by applying a combined approach in two steps of comparative study and critical analysis. In the first part, data related to teacher training in Finland, Singapore, Japan, Austria, France and Iran were provided in specific areas. In the second part, a semi- structured interview was conducted with (14) education specialists, administrators and faculty members of Farhangian University. The results showed that teacher empowerment faces many obstacles from both macro and micro dimensions. The weak economic, social and cultural status of teachers from a macro perspective and the weaknesses of in-service training, in- service, support for continuous professional development and the lack of appropriate inclusive policies from a micro perspective have hindered the empowerment of teachers. Therefore, it is recommended to change the attitude of the officials towards education and this profession in different dimensions and in a practical way in order to promote the society and move in the direction of sustainable development, In order to attract talented and interested people, inclusive recruitment policies should be reformed and appropriate in-service and in- service training and skills programs should be developed and necessary support should be provided for teacher professional development.
    Keywords: Teacher´s Empowerment, Education, Sustainable Development, Critical analysis of educational policy
  • ابراهیم شیرالی، یدالله مهرعلیزاده*، نصرالله قشقایی زاده
    هدف

    مدرسه محوری ناظر بر دخالت و محول کردن بسیاری از حیطه های تصمیم گیری و اجرایی به آن از ایده ها و سیاست هایی است که در سطح نظام آموزش وپرورش اذهان بسیاری را به خود مشغول کرده است. هدف پژوهش حاضر واکاوی مدیریت مدرسه محوری با استفاده از روش داده بنیاد بود.

    روش

    پژوهش با توجه به هدف از نوع کاربردی و روش پژوهش مطالعه موردی بود. جامعه آماری گروهی از خبرگان شامل معلمان و مدیران مدارس متوسطه و متخصصان و صاحب نظران حوزه آموزش بودند. از روش مصاحبه برای گردآوری داده های پژوهش استفاده شد. در پژوهش حاضر قابلیت اعتبار از طریق «بررسی توسط شرکت کنندگان یا مصاحبه شوندگان» صورت گرفته است. ضمن آنکه برای تایید و اعتبار یابی یافته های حاصل از بررسی وضعیت مطلوب، با هفت تن از متخصصان آموزشی مصاحبه ای به عمل آمد و اطلاعات به دست آمده از فرایند مصاحبه ها و کیفیت و عمق داده ها توسط گروه متخصصین مربوطه تایید شد. در این پژوهش از شیوه تحلیل نظریه داده بنیاد برای مقوله بندی مصاحبه ها پرداخته شد. تعداد 52 مقوله در مرحله کدگذاری محوری طبقه بندی شدند و درنهایت در مرحله کدگذاری پیشرفته مقوله های آشکارشده در قالب ابعاد 6 گانه مدل پارادایمی ، با روابطی که بین آن ها وجود دارد در الگو جای گرفتند.

    یافته ها

    شرایط راهبردی به دست آمده نشان دهنده وجود 13 مولفه مهم شامل : آموزش ضمن خدمت نیروی انسانی ، برنامه ریزی، بازنگری اختیارات، اعتمادسازی ذی نفعان، مشارکت در تعیین سیاست ها، پیش بینی امکانات و منابع ، انباشت و ثبت تجربه ها، تربیت معلم پژوهنده، سیاست گذاری حمایتی ، سیاست های نظارتی ، انعطاف پذیری آموزشی ، خط مشی فرهنگ سازمانی، خط مشی روابط انسانی است و 7 مولفه شامل : رضایت شغلی ، کاهش بوروکراسی ، توسعه مشارکت اولیا در امور مدرسه ، افزایش ارتباطات موثر، افزایش خلاقیت ، ارتقای کیفیت آموزش، پیامدهای منفی ، به عنوان پیامدهای مدرسه محوری انتخاب شدند.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج می توان گفت مدیریت مدرسه محوری از ضروریات اداره مدارس امروزی است که برنامه رزان باید به مولفه های محوری آن توجه لازم داشته باشند.

    کلید واژگان: آموزش وپرورش, مدیریت مدرسه محور, نظریه داده بنیاد
    Ebrahim Shirali, Yadollah Mehralizadeh *, Nasrollah Ghashghaeizadeh
    Purpose

    Centered school, or in other words, involving the school and its elements in the education framework and assigning many decision-making and executive areas to it, is one of the ideas and policies that have attracted many minds at the level of the education system. has been busy. The purpose of this research was to analyze the school-centered management using the grounded theory.

    Method

    According to the objective, the research was applied and the research method was a case study. The statistical population was a group of experts including teachers and principals of secondary schools and specialists and experts in the field of education. The interview method was used to collect research data. In the current research, the reliability was done through "checking by participants or interviewees". In addition, in order to confirm and validate the findings of the optimal situation, an interview was conducted with seven educational experts, and the information obtained from the interview process and the quality and depth of the data were confirmed by the group of relevant experts. In this research, the data theory analysis method of the foundation was discussed for the categorization of the interviews.

    Findings

    52 categories were classified in the central coding stage and finally in the advanced coding stage, the categories revealed in the form of six dimensions of the paradigm model were placed in the model with the relationships between them.

    Conclusion

    Based on the results, it can be said that school management is one of the necessities of today's school administration, and planners should pay attention to its key components.

    Keywords: education, school-centered management, Grounded Theory
  • بهنام قیصری، مجتبی معظمی*، عبدالرضا سبحانی

    مطالعه حاضر با هدف ارایه مدل بهسازی منابع انسانی با رویکرد رهبری تحول گرا در سازمان آموزش وپرورش استان تهران انجام شد. روش مطالعه توصیفی بود. جامعه آماری این مطالعه مدیران و معاونان آموزش وپرورش استان تهران بودند. حجم نمونه آماری 320 نفر تعیین شده بود که به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بهسازی منابع انسانی با رویکرد رهبری تحول گراست که طی یک مطالعه کیفی تهیه شد. پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ 87/0 محاسبه گردید. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی و مدل معادلات ساختاری انجام شد. یافته های این مطالعه نشان داد مدل ارایه شده از برازندگی مطلوبی برخوردار است. درنتیجه می توان با تکیه بر مولفه های مدل، با ویژگی های رهبری تحول گرا زمینه مناسب برای بهسازی منابع انسانی را در سازمان ها فراهم کرد.

    کلید واژگان: بهسازی منابع انسانی, رهبری تحول گرا, آموزش وپرورش
    Behnam Gheysari, Mojtaba Moazzami *, Abd Alreza Sobhani

    The current study aimed at presenting a model of human resource improvement with a transformational leadership approach in the education organization of Tehran Province. It was a descriptive study. The statistical population of this study consisted of the principals and deputies of the education organization in Tehran Province. The sample size was 320 people who were selected through simple random sampling. The data were collected by a human resource improvement with a transformational leadership approach questionnaire, which was developed during a qualitative study. The reliability of the instrument was calculated through Cronbach's alpha (r = .87). The data analysis, using confirmatory factor analysis method and structural equation model, revealed that the proposed model has a good fit. As a result, relying on the components of the model, the characteristics of transformational leadership can provide the basis for improving human resources in organizations.

    Keywords: education, Human resource improvement, Transformational Leadership
  • حمیدرضا ابراهیمی کیاسری، سید مهدی الوانی*، غلامرضا معمارزاده تهران
    هدف
    مشارکت شهروندان، تنها راه تنش زدایی میان قدرت قانونی سازمان ها و قدرت اجتماعی شهروندان و تضمین کننده کارایی و اثربخشی خط مشی هاست. این پژوهش با هدف بررسی سطح روابط بین عوامل موثر بر مشارکت شهروندان در خط مشی های آموزشی و پرورشی و اولویت بندی آن ها و ارایه دیدی تفسیرپذیر از نتایج به دست آمده اجرا شده است.
    روش
    در این پژوهش از راهبرد چندگانه استفاده شده است. در مرحله اول با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری، شدت روابط بین عوامل شناسایی شد؛ سپس با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی، این عوامل اولویت بندی شدند. در مرحله بعد با استفاده از یافته ها، در یک مدل نوآورانه دوبعدی AHP-SEM، چهار خوشه اقدام فوری، پژوهشی، مطلوب و نظارت خلق شد که عوامل در آن، بر حسب قابلیت تبیین و وزن خوشه بندی شدند.
    یافته ها
    بر اساس تحلیل سلسله مراتبی، عوامل حمایت قانونی و عدالت، کمابیش نیمی از وزن ها را به خود اختصاص دادند و عوامل سطح اجرا، پس از این دو عامل قرار گرفت. همچنین، بر اساس رگرسیون های محاسبه شده مفروض در مدل مفهومی، بیشترین قابلیت تبیین متعلق به عوامل سطح اجراست که با حمایت قانونی هم بستگی زیادی دارد.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته ها، عوامل تشکیلات اجرایی، اطلاعات و حمایت قانونی، می بایست در اولویت اقدام قرار گیرد؛ عامل عدالت برای بهبود، علاوه بر بهبود عوامل ساختاری، به بررسی تفسیرهای ذهنی شهروندان از عدالت ادراک شده نیاز دارد؛ باورها و توانمندی های شهروندان، در مرحله بعد، از طریق عامل عدالت می توانند توسعه یابند و عوامل سطح اجتماعی در خوشه نظارت، می بایست برای اصلاح و هدایت روندهای آتی نظارت شوند.
    کلید واژگان: مشارکت شهروندان, آموزش‏وپرورش, مدل سازی معادلات ساختاری, تحلیل سلسله مراتبی فازی, مدل دوبعدی
    Hamidreza Ebrahimi Kiasari, Seyyed Mahdi Alvani *, Gholamreza Memarzadeh Tehran
    Objective
    Having citizens' participation, the tension between the legal power of organizations and the social power of citizens would be de-escalated, and policies would be more efficient and effective. There is an issue of non-alignment and non-compatibility between public efforts and the government's actions concerning educational policies in Iran. The purpose of this study, considering the model of public participation in educational policies (Ebrahimikiasari et al, 2022), is to examine the relationships between the factors affecting public participation in educational policies. It also seeks to investigate their prioritization to provide an interpretable summation of the findings.
    Methods
    In this research, we used a multi-strategy approach. After identifying the intensity of regressions between factors, each factor's weight was determined through Fuzzy Hierarchical Analysis. Then, an innovative AHP-SEM model was developed in two dimensions. Using the calculated weight as the priority of factors in one dimension, and their incoming regression as explainability in the other dimension, the model created four clusters. Clustering these factors based on explainability and weight was done based on the severity of scales introduced in the dimensions i.e., Immediate Action, Research, Desirable, and Monitoring.
    Results
    Based on the calculated regression coefficient, information, and executive organization factors were the most explainable. Interestingly, the explainability of the justice factor declined to half of the highest explainable factors. Nonetheless, in the hierarchical analysis method, legal support and justice accounted for nearly half of the total weights followed by the executive-level factors. The two-dimensional AHP-SEM model placed legal support, executive organization, and information in the Immediate Action Cluster. Support in the Research Cluster, as well as citizens' beliefs and capabilities, were in the Desirable Cluster. The social level factors were in the Monitoring Cluster.
    Conclusion
    According to the findings, since the factors of executive organizations, information, and legal support that are associated with the Immediate Action cluster have both high priority and explainability power, they can be improved by developing their independent variables shown in the conceptual model. Regarding the justice factor, in addition to improving the structural factors affecting it, as shown in the conceptual model, to compensate for the unexplained regression, it is vital to examine the subjective interpretations citizens have of perceived justice. The third priority of action is the development of the beliefs and abilities of citizens in the Desired Cluster. This requires improving factors in the Immediate Action and the Research Cluster through the justice factor. It is necessary to monitor them at the social level in the Monitoring Cluster. Since they are not improvable in the short term, they should be observed and assessed to be corrected and navigated through future research.
    Keywords: Public Participation, Educational ystem, Structural Equation Modeling, Fuzzy Hierarchical Analysis, Two-dimensional model
  • پریسا قیاسی، محمدجواد کرم افروز*، فرامرز ملکیان، الهام کاویانی

    هدف اصلی پژوهش حاضر ارایه الگوی سرمایه سازمانی اثربخش در سازمان آموزش وپرورش استان کرمانشاه بود. روش پژوهش کیفی و از نظر هدف کاربردی بود. جامعه آماری شامل 20 نفر از خبرگان که به صورت هدفمند انتخاب شده اند و تجارب ارزشمندی در حوزه مدیریت آموزشی داشتند. ابزار پژوهش مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود. برای اعتبار و پایایی نیز از روایی صوری و ضریب توافق بین کدگذاران استفاده شد. همچنین برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش نظام دار اشتراوس و کوربین با کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی استفاده شد. یافته ها نشان داد عوامل علی شامل عوامل فردی و عوامل سازمانی بودند. همچنین عوامل مداخله گر (عوامل سیاسی، عوامل اقتصادی و عوامل فرهنگی اجتماعی)؛ زمینه ای (رهبری و بینش سازمانی، تامین بودجه و امکانات، نوآوری و خلاقیت، توانمندسازی نیروی انسانی، فناوری اطلاعات و ارتباطات و یادگیری سازمانی)؛ راهبردها (تحقیق و توسعه مدیریت دانش، تفاهم فرد و سازمان) و پیامدها نیز شامل (منشا اثر بودن مدیران، اثربخشی سازمانی و ارتباطات حرفه ای) بودند. بر اساس نتایج می توان نتیجه گرفت که الگوی سرمایه سازمانی اثربخش در سازمان آموزش وپرورش از عوامل و شاخص های زیادی اثرگذار است که با توجه به شناسایی برخی از آن ها در این پژوهش می توان نسبت به اثربخشی بیشتر در نظام آموزش وپرورش اقدام کرد.

    کلید واژگان: سرمایه سازمانی, اثربخشی سازمان, آموزش وپرورش
    Parisa Ghiasi, MohammadJavad Karamafrouz *, Faramarz Malekian, Elham Kaveani

    The main goal of the current research was to provide an effective organizational capital model in the education organization of Kermanshah province. The present research method was qualitative and practical in terms of purpose. The statistical population included experts familiar with the subject of 20 experts who were purposefully selected and have valuable experiences in the field of educational management, and data were extracted from semi-structured interviews. The research tool was semi-structured interviews. For validity and reliability, face validity and agreement coefficient between coders were used. Also, to analyze the data, the systematic method of Strauss and Corbin with open coding, axial coding and selective coding was done. The findings showed that the causal factors included individual factors and organizational factors. The findings showed that the causal factors included individual factors and organizational factors. Also, intervening factors (political factors, economic factors and socio-cultural factors); Contextual (leadership and organizational vision, funding and facilities, innovation and creativity, human resource empowerment, information and communication technology and organizational learning); Strategies (research and development of knowledge management, understanding of individual and organization) and consequences were also included (origin of effectiveness of managers, organizational effectiveness and professional communication). Based on the results, it can be concluded that the model of effective organizational capital in the education and training organization is one of many factors and indicators, and considering the identification of some of them in this research, it is possible to act more effectively in the education and training system.

    Keywords: organizational capital, organization effectiveness, education
  • محدثه فدایی، سید رضا صالحی امیری*، محمود مهر محمدی، محمدمهدی ذوالفقار زاده کرمانی

    مقدمه و هدف پژوهش:

     سیاست گذاری فرهنگی به عنوان یکی از ارکان مهندسی فرهنگی، تنها هنگامی می تواند اهداف مطلوب فرهنگی را در جامعه محقق نماید که ابزارها و کنشگران سیاست گذاری را به طور فرابخشی و جامع برگزیند؛ چنین گزینشی، نقش و اثرگذاری نهاد «خانواده» را در این خصوص نمایان خواهد نمود؛ با این وجود، شاهد عدم مشارکت «خانواده» در سیاستگذاری های فرهنگی- تربیتی می باشیم. نوشتار حاضر با طرح این سوال اصلی که اساسا چه عواملی در مشارکت نهاد خانواده در سیاست گذارهای فرهنگی- تربیتی اثرگذار است؟ به دنبال شناسایی عوامل اثرگذار بر مشارکت نهاد خانواده در سیاست گذاری های فرهنگی- تربیتی در کلانشهر تهران (مشخصا مناطق 2 و 12 شهرداری) با استفاده از روش پژوهش کیفی مبتنی بر «نظریه داده بنیاد» می باشد.

    روش پژوهش: 

    جامعه هدف پژوهش شامل خبرگان حوزه سیاست گذاری فرهنگی- تربیتی و نیز خانواده های ساکن در مناطق دو و دوازده شهرداری تهران است که با استفاده از نمونه گیری نظری در مجموع تعداد 25 نفر به عنوان مشارکت کنندگان در پژوهش انتخاب شدند. داده ها با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و برای بدست آوردن اعتبار و روایی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش استفاده شده است.

    یافته ها: 

    یافته های پژوهش حاکی از آن است که عواملی چون: «بازتعریف مفهوم مشارکت»، «بازتعریف نقش ذینفعان در سیاست گذاری ها»، «تحولات ساختاری- تشکیلاتی نظام تربیتی» و نیز «تصویب قوانین و مقررات مشارکت پذیری»، در بروز پدیده «سیاست گذاری فرهنگی- تربیتی» اثرگذار است.

    نتیجه گیری

    از میان عوامل شناسایی شده، چنانچه بازتعریف نقش ذینفعان در سیاست گذاری ها، تحولات ساختاری- تشکیلاتی و هم راستایی خانواده و نظام تربیتی صورت پذیرد، مشارکت خانواده در سیاست گذاری ها تسهیل می گردد.

    کلید واژگان: خانواده, آموزش وپرورش, مشارکت, سیاست گذاری فرهنگی- تربیتی, کلانشهر تهران
    Mohadese Fadaei, Seyed Reza Salehi Amiri *, Mahmoud Mehr Mohamadi, Mohamad Zolfagharzadeh
    Introduction and purpose

    Cultural policymaking as one of the pillars of cultural engineering can achieve desirable cultural goals in the society only when policymaking tools and actors are selected comprehensively and comprehensively. Such a selection will reveal the role and effectiveness of the institution of "education" and next to it, the fundamental institution of "family" in this regard; nevertheless, we witness the non-participation of the "family" in educational cultural policies. The present article raises the main question, which factors are basically effective in the participation of the family institution in cultural-educational policy makers? It seeks to identify the influencing factors on the participation of the family institution in cultural-educational policies in Tehran metropolis (specifically districts 2 and 12 of the municipality) using the qualitative research method based on "Foundation Data Theory".

    Research method

    The research was applied in terms of purpose and qualitative in terms of data type and based on the "foundation data" approach using the interview tool. The target community of the research includes experts in the field of cultural-educational policymaking as well as families living in districts 2 and 12 of Tehran Municipality; A total of 25 people were selected as participants in the research.The data was collected with a semi-structured interview tool, and two methods of review of participants and review of non-participating experts were used to obtain the reliability and validity of the data.

    Findings

    Factors such as: "redefinition of the concept of participation", "redefinition of the role of stakeholders in policy-making", "structural and organizational changes in the educational system" as well as "approval of rules and regulations of participation" in the phenomenon of "participatory educational cultural policymaking (with the participation of the family institution)" It is effective. The identified factors indicate the need to review and transform the approaches, requirements and processes of educational cultural policy in the country.

    Conclusion

    Among the identified factors, if the role of stakeholders is redefined in policy-making, structural-organizational changes and alignment of family and education system are made, family participation in policy-making will be facilitated.

    Keywords: family, Education, participation, educational cultural policy, Tehran metropolis
  • هادی براتی

    پژوهش حاضر، باهدف شناسایی عوامل موثر بر توسعه حرفه‌ای مدیران مدارس مقطع متوسطه آموزش‌وپرورش استان خراسان جنوبی با رویکرد آینده‌پژوهی انجام شد. این پژوهش بر مبنای هدف، در ذیل پژوهش‌های کاربردی و بر مبنای ماهیت پژوهش؛ جزء پژوهش‌های توصیفی- همبستگی محسوب می‌شود که به روش ترکیبی و طرح اکتشافی متوالی انجام‌شده است. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند (18 نفر)؛ به بررسی نظر و دیدگاه مدیران ستادی آموزش‌وپرورش استان خراسان جنوبی در ارتباط با عوامل موثر بر توسعه حرفه‌ای مدیران مدارس در آینده پرداخته شد. در ادامه برای تایید عوامل شناسایی‌شده پرسشنامه‌ای محقق ساخته در بین 201 از مدیران و معاونین مدارس مقطع متوسطه استان خراسان جنوبی توزیع شد. اعتبار ابزار اندازه‌گیری در بخش کیفی با استفاده از روش توافق کدگذاران و در بخش کمی، از طریق روایی همگرا و روایی واگرا مورد تایید واقع شد. همچنین؛ پایایی پرسشنامه محقق ساخته بر اساس سه معیار ضرایب بارهای عاملی، آلفای کرونباخ (81/0) و پایایی ترکیبی (87/0) با استفاده از نرم‌افزار PLS موردبررسی قرار گرفت. برای آزمون سوال‌های پژوهش، از نرم‌افزار MAXQDA10 و نرم‌افزار PLS3 استفاده شد. نتایج بخش کیفی پژوهش، بیانگر 39 کدباز، 6 کد سازمان دهنده و 3 کد انتخابی بود. نتایج بخش کمی پژوهش نشان داد که عوامل موثر بر توسعه حرفه‌ای مدارس با رویکرد آینده‌پژوهی را می توان در قالب سه سه بعد (فردی، سازمانی و محیطی) و 6 مولفه (مدیریتی، ارتباطی، رفتاری، روان‌شناختی، اعتقادی، عوامل محیطی و زمینه‌ای) و 39 شاخص طبقه بندی کرد که در این بین، بعد سازمانی (62/0) نقش موثرتری در تبیین توسعه حرفه‌ای مدیران مقطع متوسطه آموزش‌وپرورش استان خراسان جنوبی دارد. بنابراین؛ بر مبنای یافته‌های حاصل از این پژوهش، به‌منظور برنامه‌ریزی برای بهبود فرایند توسعه حرفه‌ای مدیران در آینده، در گام اول؛ می‌بایست مولفه‌های ‌سازمانی موردتوجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: توسعه حرفه ای, مدیران مدارس, آینده پژوهی, آموزش وپرورش
    Hadi Barati

    The purpose of this study was identifying factors affecting the professional development of school principal’s futures study approach. This research, based on the purpose, following the applied research and based on the nature of the research, is an explanation that has done by the combined method and sequential explanatory design. In this study using purposive sampling method (18 people) and were studied The views and perspectives of the managers of the education staff of South Khorasan province in relation to the factors affecting the future professional development of school managers. Then, for the confirmation of the dimensions specified in the research, a researcher-made questionnaire was distributed among 201 principals and deputies of secondary schools in South Khorasan province. The validity of the measurement tool has confirmed in the qualitative part using the coders' agreement method and in the quantitative part through convergent and divergent validity. In addition, the reliability of the researcher-made questionnaire has evaluated based on three criteria: factor load coefficients, Cronbach's alpha (0.81) and combined reliability (0.87) using PLS software. To test the research questions, MAXQDA10 software and PLS3 software were used. The results of the qualitative part of the research showed 39 basic themes, 6 organizing themes and 3 comprehensive themes. The results of the quantitative part of the research showed that the factors affecting the professional development of schools in the future could be classified form of three dimensions (individual, organizational and environmental) and 6 components (managerial, communication, behavioral, psychological, religious, environmental and contextual factors) and 39 indicators. The most important dimension came out to be organizational, which has a more effective role in explaining the professional development of secondary education managers in South Khorasan province. Therefore; based on the findings of this study, in order to planning for improving professional development of managers in the future, the first step; must consider the organizational components

    Keywords: professional development, School Administr, ators futures, study Education
  • سودا ضربی، علیرضا امیرکبیری*، محمدرضا ربیعی مندجین

    بررسی پژوهش های گذشته در زمینه عدالت سازمانی نشان دهنده این موضوع است که در مجموع هر یک از پژوهش ها، با توجه به نوع رویکرد و تاکید و اهدافی که دنبال می کرده، به بیان چند ویژگی خاص پرداخته و قادر به پوشش دادن مجموعه ویژگی های عدالت سازمانی که بر مبنای ارزش های اسلامی باشد نیست. در این پژوهش تلاش شد این خلا برطرف شود و مولفه ها و شاخص های عدالت توزیعی و رویه ای و مراوده ای اداره آموزش وپرورش، با در نظر گرفتن زمینه های آموزشی و اقتصادی و اداری، شناسایی شوند و مدل عدالت سازمانی مبتنی بر ارزش های اسلامی ارایه شود. عدالت نقش مهمی در پویایی، بهبود عملکرد، انگیزش شغلی، رضایت شغلی، تعهد سازمانی، رفتار شهروندی، و... ایفا می کند و از این رو از موضوعات مورد توجه مدیران و کارکنان است. بر این اساس و با توجه به بافت فرهنگی اجتماعی آموزش وپرورش پژوهش حاضر با هدف شناسایی مولفه و بستر و پیامدهای مدل عدالت سازمانی مبتنی بر ارزش اسلامی انجام شد. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش بر حسب نوع داده اکتشافی و بر حسب هدف کاربردی است. همچنین، با توجه به ضرورت استنباط از اصلی ترین منبع اجتهاد دینی، یعنی قرآن کریم، از بین راهبردهای مختلف پژوهش کیفی، از راهبرد تحلیل محتوا مبتنی بر ارزش های اسلامی بهره برده شد. مشارکت کنندگان پژوهش را 27 نفر از مدیران و استادان دانشگاهی و خبرگان در حوزه علوم قرآنی و منابع انسانی اداره آموزش وپرورش استان اردبیل تشکیل داده اند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها نیز از قرآن کریم و نهج البلاغه و شرح غررالحکم بهره برده شد و همه آیاتی که تفسیرشان در حوزه عدل و واژه های مرتبط بود مطالعه و کدگذاری شد. از روش تحلیل مضمون تم به منظور تجزیه وتحلیل مصاحبه ها کدگذاری و تعیین تم های فرعی و اصلی(استفاده شد و گردآوری اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق و تجزیه وتحلیل اطلاعات نیز با استفاده از نرم افزار MAXQDA انجام شد. یافته های پژوهش بیانگر این موضوع بود که مدل نهایی عدالت سازمانی مشتمل بر 3 بعد و 11 مولفه و 90 شاخص است. همچنین، زمینه و بسترهای لازم برای اجرای عدالت سازمانی و پیامدهای آن مبتنی بر ارزش های اسلامی نیز مشخص شدند.

    کلید واژگان: آموزش وپرورش, ارزش های اسلامی, عدالت سازمانی
    Sevda Zarbi, Alireza Amirkabiri *, MohammadReza Rabiee Mandejin

    Since the observance of organizational justice in the work environment has various effects such as job satisfaction, organizational commitment, pessimism, performance and job motivation, so its observance in the education organization which is an educational organization and the future human resources infrastructure of society in It is formed, it is important and necessary. Therefore, the purpose of this study is to design an organizational justice model with an approach to Islamic values ​​and the research question is what are the indicators and sub-indicators of organizational justice based on Islamic values? The research method is qualitative in terms of the nature of the data and applied in terms of purpose.The research participants consisted of 27 management experts who were selected by purposive sampling. Data were collected through in-depth semi-structured interviews and data analysis was performed using content analysis technique and MAXQDA software. The results indicate the identification of three main themes for organizational justice with the approach of Islamic values, including distributive justice (principle of equality and equality; principle of fairness; principle of need); Procedural justice (stability; non-bias; correctness; representation of all stakeholders; correction of mistakes; ethics) and interpersonal justice (respect and trust; interest, attention and communication; clear decisions and sufficient explanations). Also, the necessary grounds and contexts for the implementation of organizational justice and its consequences were identified.

    Keywords: Organizational Justice, Islamic values, Education
  • زهرا صالحی، حمید رحیمی*

    هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی تاب‌آوری سازمانی در رابطه بین سبک رهبری خدمت‌گزار و توسعه سرمایه ‌اجتماعی در بین معلمان شهرستان دلیجان است. نوع پژوهش از نظر روش، توصیفی هم‌بستگی و از نظر هدف، کاربردی است. جامعه‌آماری شامل معلمان شهرستان دلیجان است که از طریق فرمول کوکران و به روش تصادفی طبقه‌ای، 282 نفر به‌عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده‌ها از سه پرسش‌نامه رهبری خدمت‌گزار پترسون (2003)، پرسش‌نامه سرمایه‌ اجتماعی ناهاپیت و گوشال (1998) و تاب‌آوری سازمانی کانر و دیویدسون (2003) استفاده شده است. اعتبار پرسش‌نامه‌ها به‌صورت محتوایی و سازه تایید شد. پایایی پرسش‌نامه‌ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ برای رهبری خدمت‌گزار 93/0، سرمایه‌ اجتماعی 80/0 و تاب‌آوری سازمانی 91/0 برآورد شد. تحلیل داده‌ها در سطوح توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم‌افزار Spss و Amos گرافیک انجام شد. یافته‌ها نشان داد میانگین سبک رهبری خدمت‌گزار، سرمایه‌ اجتماعی و تاب‌آوری سازمانی در سطح خطای 05/0، بالاتر از حد متوسط بود. ضرایب رگرسیون نشان داد سبک رهبری خدمت‌گزار و تاب‌آوری سازمانی قابلیت پیش‌بینی توسعه سرمایه‌ اجتماعی در بین معلمان را دارند. هم‌چنین اثر معنادار تاب‌آوری سازمانی به‌عنوان میانجی رابطه بین رهبری خدمت‌گزار و توسعه سرمایه‌ اجتماعی بین معلمان تایید شد.

    کلید واژگان: رهبری خدمت گزار, تاب آوری سازمانی, سرمایه اجتماعی, معلمان, آموزش وپرورش
    Zahra Salehi, Hamid Rahimi *

    The purpose of this study is to investigate the mediating role of organizational resilience in the relationship between servant leadership style and social capital development among teachers in Delijan. The type of research is descriptive-correlational in terms of method and applied in terms of purpose. The statistical population includes teachers of Delijan city who were selected as a sample through Cochran's formula and stratified random sampling method. For data collection, three questionnaires were used by Patterson (2003) Servant Leadership Questionnaire, Nahapit and Gushal (1998) Social Capital Questionnaire, and Connor & Davidson (2003) Organizational Accountability Questionnaire. The validity of the questionnaires was confirmed in terms of content and structure. The reliability of the questionnaires through Cronbach's alpha coefficient for servant leadership was 0.93, social capital was 0.80 and organizational resilience was 0.91. Data analysis was performed at descriptive and inferential levels using Spss and Amos graphic software. The results showed that the mean of servant leadership style, social capital, and organizational resilience was higher than the average at the error level of 0.05. Regression coefficients showed that servant leadership style and organizational resilience have the ability to predict the development of social capital among teachers. The significant effect of organizational resilience as a mediator of the relationship between servant leadership and the development of social capital among teachers was also confirmed.

    Keywords: Servant Leadership, Organizational Resilience, Social Capital, Teachers, Education
  • علی صادقی، سعید مرادی*، بتول فقیه آرام، علیرضا عراقیه، لیلا شریفیان

    هدف اصلی این پژوهش شناسایی عوامل (ابعاد، مولفه ها، شاخص های) پیشران توسعه فرهنگ سازمانی در آموزش وپرورش و تاثیرگذاری و تاثیرپذیری مولفه ها بر یک دیگر بود. روش پژوهش حاضر آمیخته (کیفی کمی) است. برای شناسایی عوامل پیشران و مولفه ها، علاوه بر مطالعه اسنادی، از تکنیک تحلیل مضمون با نرم افزار MAXQDA12 استفاده شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی 17 نفر خبره و صاحب نظر در حوزه فرهنگ سازمانی اسلامی بودند که بعد از 14 مصاحبه اشباع نظری حاصل و 233 کد باز و 113 کد محوری برای فرهنگ سازمانی اسلامی استخراج شد، که در نهایت 5 بعد انسانی، ارزشی، تشکیلاتی، توسعه ای، چشم انداز و 17 مولفه اصلی برای فرهنگ سازمانی اسلامی مشخص شد. روایی ابزار پژوهش به صورت محتوایی به تایید رسید. برای محاسبه پایایی باز آزمون از میان مصاحبه های انجام گرفته چند مصاحبه به عنوان نمونه انتخاب و هر یک از آن ها در یک فاصله زمانی کوتاه و مشخص دو بار کدگذاری شد. سپس در بخش کمی با 21 نفر نمونه از خبرگان و با استفاده از تکنیک دیمتل با نرم افزار  که در آن معیارهای تعظیم شعایر دینی و چشم انداز محوری دارای بیشترین تاثیرگذاری و معیارهای مسئولیت اجتماعی و فرایندهای داخلی دارای بیشترین تاثیرپذیری بودند.

    کلید واژگان: آموزش وپرورش, تحلیل مضمون, تکنیک دیمتل, فرهنگ سازمانی اسلامی
    Ali Sadeghi, Saeed Moradi *, Batoul Faghiharam, Alireza Araghieh, Leila Sharifian

    The main purpose of this research was to identify the driving factors (aspects, components, and indexes) of Islamic organizational culture development in education and their mutual effects, which was achieved through a mixed-methods approach. In order to identify the related drivers and components, both document analysis and thematic analysis (using MAXQDA12 software) were used. In the qualitative phase, participants were 17 experts in the field of Islamic organizational. Theoretical saturation was achieved after 14 interviews, and the coding process yielded 233 open and 113 axial codes for Islamic organizational culture. Finally, five dimensions (namely, human-oriented, value-based, organizational, developmental, and perspective-based) and 17 principal components for Islamic organizational culture were identified. The content validity of the research instrument was confirmed. Moreover, in order to calculate test-retest reliability, some interviews were selected as the sample and each of them was coded twice in a short span of time. In the quantitative phase, 21 experts, DEMATEL method, and Microsoft Excel software were used to assess the mutual effects of the components based on the pair-wise comparison of items of a researcher-made questionnaire. The results showed that the religious rites veneration and axial perspectives were the most effective criteria, while social responsibility and internal processes were the most affected ones.

    Keywords: Islamic Organizational Culture, Education, training, Thematic analysis, DEMATEL technique
  • بهنام قیصری، مجتبی معظمی*، عبدالرضا سبحانی
    با توجه به ضرورت نگاه و حرکت سازمان آموزش وپرورش در راستای سند تحول بنیادین،  نیازمند درک صحیحی از امر تحول و قبول این موضوع است، که طراحی سازمان تحول گرا برای سازمان آموزش وپرورش، ضمن آنکه می تواند در تامین انتظارات ذینفعان نقش به سزایی داشته باشد، به پیاده سازی سند تحول بنیادین کمک شایانی خواهد کرد. مطالعه حاضر با هدف ارایه مدل رویکرد رهبری تحول گرا در سازمان آموزش وپرورش استان تهران انجام شد. روش مطالعه توصیفی بود. جامعه آماری این مطالعه مدیران و معاونین آموزش وپرورش استان تهران بودند. حجم نمونه آماری 320 نفر تعیین بود که به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه رویکرد رهبری تحول گرا بود که طی یک مطالعه کیفی تهیه شد. پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ 87/0 محاسبه شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی و مدل معادلات ساختاری انجام شد. یافته های این مطالعه نشان داد مدل ارایه شده از برازندگی مطلوبی برخوردار است. نتایج نشان داد در بعد فردی بار عاملی مولفه نگرش فردی0413/0، رهبری اخلاقی 0451/0، فرهنگ تعهد آفرینی0403/0، مسئولیت پذیری0432/0، ارتباطات فردی472/0 بود. و در بعد سازمانی بار عاملی مولفه های عدالت محوری0436/0، جو اخلاقی0438/.، سیاست های حمایتی0461/0، ارزیابی عملکرد0462/، یادگیری حرفه ای 0419/0، سازگاری شغلی0521/0، بدست آمد.
    کلید واژگان: رهبری تحول گرا, آموزش وپرورش, رهبری اخلاقی
  • علی رشیدی، حمید رحیمیان
    هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ویژگی های شغلی و فرهنگی با بهره وری نیروی انسانی در کارمندان آموزش وپرورش شهرستان تربت حیدریه بود. روش پ‍ژ‍وهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردیو ازنظر شیوه ی جمع آوری داده ها توصیفی و از نوع تحقیقات همبستگی هست. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه ی کارمندان آموزش وپرورش شاغل در ادارات آموزش وپرورش شهرستان تربت حیدریه که حدود 250 نفر بودند، تشکیل می دادند. نمونه ای شامل 130 کارمند از بین کارمندان ادارات آموزش وپرورش شهرستان مذکور به روش تصادفی ساده انتخاب شد. داده های تحقیق با استفاده از پرسشنامه های ویژگی های شغلی هاکمن و الدهام، با ضریب پایایی 78/0 و پرسشنامه بهره وری نیروی انسانی و فرهنگ سازمانی تیلور و برنت، با ضریب پایایی 73/0 جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون خطی و آزمون t مستقل مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد ویژگی های شغلی و فرهنگ سازمانی با بهره وری نیروی انسانی رابطه مثبت و معنادار دارند. بر اساس این یافته، ویژگی های شغلی 40/0 و ویژگی های فرهنگی 31/0، میزان بهره وری نیروی انسانی کارکنان را در اداره آموزش وپرورش پیش بینی می کنند. همچنین یافته ها نشان داد که از بین ویژگی های شغلی دو ویژگی هویت وظیفه و تنوع مهارت بیشترین رابطه و بازخورد کمترین میزان رابطه را با بهره وری نیروی انسانی دارند. از بین ویژگی های فرهنگی نیز روابط اجتماعی بیشترین میزان رابطه را با بهره وری دارا بود. بنابراین مسئولان و مدیران ادارات و سازمان ها و بخصوص اداره آموزش وپرورش به عنوان سکان دار تعلیم و تربیت یک جامعه لازم است تا با غنی تر کردن هرچه بیشتر و بهتر ویژگی های موردنظر در جهت ارتقای بهره وری نیروی انسانی گام بردارند.
    کلید واژگان: بهره وری, نیروی انسانی, ویژگی های شغلی و فرهنگی, آموزش وپرورش
    This research aimed to investigate the relationship between job characteristics and cultural the productivity of human resources in staff education was Torbat city. To this end a group consisting of 130 employees of the education between torbat advert staff and the simple random sampling as rock samples were selected and participated in this research. Research data using questionnaires and job characteristics Hackman Oldham, by a factor of 78/0 reliability and productivity of human resources and organizational culture questionnaire Taylor and Brent, with 73/0 reliability coefficient was obtained. The research data were collected using the Pearson correlation test, linear regression analysis and follow-up tests were analyzed. Job characteristics and organizational culture results showed a significant positive correlation with labor productivity and According to the characteristics of the job 40/0 and 31/0 cultural features, the productivity of human resources staff in the Department of Education predict. The officers and directors of departments and agencies, particularly the Department of Education as a society need to helm education It is necessary to enrich the community with more and better features such as a variety of tasks, important work, the autonomy of the individual and feedback, as well as strong organizational culture, human resources to increase productivity.
    Keywords: job characteristics, productivity, human resources, cultural
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال